Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد و استقلال فرهنگى
شنبه, 24 خرداد 1399

 چکیده

نگارنده پس از ارائه تعریف استقلال و اشاره به اهمیت آن، دیدگاه اسلام در مورد استقلال فرهنگى را مطرح و تحت عنوان مسجد و زمینه هاى استقلال فرهنگى آن، اذان را نداى آزادى و استقلال و قبله را نماد استقلال دانسته است و دخالت ندادن بیگانگان در امور مسجد و دفاع و حتى جهاد براى حفظ مساجد را جلوه هاى روشن استقلال فرهنگى اسلامى شناسانده است.

 

اشاره

براى مفهوم استقلال معانى گوناگونى طرح شده که جامع اشتراک بسیارى باهم اند و آن قطع مداخله بیگانگان، رهایى از سلطه استعمار، احیاى هویت ملى و دینى است. این ها مفاهیمى هستند که از ادبیات در دست، درباره استقلال قابل استنباط است.[1]

         میل به استقلال، میلى فطرى و درونى است و افراد و جوامع گوناگون در پى هویت و استقلال خویشتن اند و عزّت نفس خود را بر هر چیز مقدم مى دارند و یکى از علت هاى کشمکش هاى عمده میان افراد بشر و جوامع گوناگون همین امر است.[2]

         استقلال جنبه هاى حقوقى، سیاسى، اقتصادى و فرهنگى دارد. وجوه گوناگون استقلال بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. بدون تحقق شکل حقوقى حاکمیت ملى نمى توان استقلال سیاسى داشت و بدون وجوه استقلال سیاسى نیز هویت فرهنگى مستقل متحقق نمى شود. شرط لازم براى استقلال با آزادى سیاسى در صحنه بین المللى و امور داخلى، استقلال فرهنگى است؛ یعنى تحول عمیق اعتقادى، فکرى و اخلاقى که طبعا با ترک فرهنگ دیگران و بازگشت به اسلام و فرهنگ غنى و توحیدى آن همراه است.[3]

 

اهمیت استقلال فرهنگى

استقلال فرهنگى، فکرى و مکتبى از مهم ترین مسائل هر جامعه است. هر ملتى که از خود مکتبى مستقل و استقلال فکرى داشته باشد و زیر بار مکتب هاى بیگانه نرود، حق حیات دارد. هر ملتى که فاقد مکتب مستقل باشد و بخواهد مکتبش را از بیگانه بگیرد یا گرایش به مکتب هاى بیگانه داشته باشد، ناچار تن به بردگى و بندگى بیگانه خواهد داد و در پى آن استقلال فکرى و فرهنگى خود را به دست نمى آورد.[4]

         چنانچه ملتى استقلال سیاسى و اقتصادى به دست بیاورد، ولى استقلال فرهنگى نداشته باشد، آن ملت و جامعه شکست خواهد خورد.[5]

         از آن جا که استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگى آن سرچشمه مى گیرد و فرهنگ، اساسى ترین و اصولى ترین نقش را در کسب استقلال همه جانبه و حفظ و استمرار آن ایفا مى کند، لذا اصلاح فرهنگ در رأس تمام اصلاحات قرار دارد و تحول فرهنگى را بزرگ ترین تحول در جهت رسیدن به جامعه انسانى سالم و مستقل مى دانند؛ چرا که فرهنگ بزرگ ترین عاملى است که ملت را به تباهى و یا اوج عظمت و قدرت مى رساند.

 

اسلام و استقلال فرهنگى

اسلام که داراى یک آیین اعتقادى، عبادى، سیاسى، اجتماعى و فرهنگى است و به طور کلى یک نظام کامل و فرهنگى مستقل دارد که از وحى سرچشمه مى گیرد، جهان بینى مخصوصى دارد که زیربناى تمام برنامه هایش به شمار مى رود و پرورش فضائل و کمالات انسانى را در رأس تمام برنامه هاى خود قرار مى دهد.[6]

         فرهنگ غنى و انسان ساز اسلام به پیروانش استقلال و آزادى بخشیده و در برنامه هایش تابع هیچ مکتبى نیست و از پیروانش نیز خواسته تابع هیچ مکتبى جز اسلام نباشند.

          با توجه به این واقعیت، که تحمیل فرهنگ هاى استعمارى و استکبارى و جایگزین کردن آن ها به جاى فرهنگ هاى ملى و مذهبى کشورهاى ضعیف و ستم دیده، سرلوحه سیاست هاى سلطه گران و قدرت هاى استعمارى قرار دارد تا بدین وسیله بتوانند به صورت عمیق تر آن ها را زیر سلطه خویش در آورند و چون خداوند براى عزت و استقلال مسلمانان اهمیت فراوان قائل است[7] و حفظ اسلام و عظمت مسلمانان را مبتنى بر حفظ استقلال سیاسى ـ فرهنگى و دورى از سلطه کافران و مشرکان دانسته است. لذا در قرآن بعد از موضوع جهاد، مسئله اى که بسیار روى آن تکیه شده است، موضوع استقلال مسلمانان است و این که کافران بر آنان هیچ گونه سلطه و استیلایى نداشته باشند.

      «لن یجعل اللّه  للکافرین على المؤمنین سبیلا».[8]

         و مسلمانان را از هرگونه تسلیم و ساده انگارى و زود باورى در برابر بیگانگان برحذر داشته و خواهان هوشیارى در برابر توطئه هاى دشمنان است و از مسلمانان خواسته در برابر توطئه ها و هجوم بیگانگان همیشه در حال آماده باش باشند.[9]

 

مسجد زمینه ساز استقلال فرهنگى

در مسجد زمینه هایى وجود دارد که نه تنها بر آموزه استقلال فرهنگى مسلمانان تأکید مى ورزد بلکه زمینه آن را فراهم مى سازد:

 

1 . اذان نداى آزادى و استقلال

هر ملتى در هر عصر و زمانى براى برانگیختن عواطف و احساسات افراد خود و دعوت آنان به وظایف فردى و اجتماعى شعارى داشته است و این موضوع در دنیاى امروز به صورت گسترده ترى دیده مى شود.

          یهودیان، پیروان خویش را براى دعوت به نماز با دمیدن در شاخ آگاه ساختند. مسیحیان در گذشته و امروزه با نواختن صداى ناقوس، پیروان خود را به کلیسا دعوت مى کنند ولى در اسلام براى این دعوت، از شعار اذان استفاده مى شود که به مراتب رساتر و مؤثرتر است. صداى اذان به هنگام نماز در مواقع گوناگون از مأذنه شهرهاى اسلامى نداى آزادى و نسیم حیات بخش استقلال و عظمت است که گوش هاى مسلمانان راستین را نوازش مى دهد و یکى از رموز بقاى اسلام و یکى از شعائر بزرگ اسلامى و سندى بر ایستادگى آیین و فرهنگ مسلمانان در برابر گذشت قرون و اعصار و دشمنان اسلام است.

          شاهد این گفتار، اعتراف صریح یکى از رجال معروف انگلستان است که در برابر جمعى از مسیحیان چنین اظهار مى داشت:

      «تا هنگامى که نام محمد صلى الله علیه و آله در مأذنه ها بلند است و کعبه پابرجاست و قرآن رهنما و پیشواى مسلمانان است، امکان ندارد پایه هاى سیاست ما  در سرزمین هاى اسلامى استوار و برقرار گردد».[10]

 

2 . قبله، نماد استقلال امت اسلامى

قبله اهمیت فراوانى دارد، زیرا نماد استقلال امت اسلامى به شمار مى آید. بیننده خارجى که به اصول و عقاید اسلامى آگاهى ندارد، در حکم خود فقط به مظاهر خارجى آن اعتماد مى کند و در صورتى که قبله اسلامى همان قبله یهودیان باشد، اسلام را مانند یهودیت به شمار مى آورد. بنابراین تغییر قبله و جدایى آن از قبله یهود، این برداشت هاى غلط را باطل مى سازد و شاید شادمانى یهودیان از توجه مسلمانان به قبله آنان یعنى بیت المقدس به همین علت بوده که یهودیان گمان مى بردند مردم میان دین اسلام که پیامبر منادى آن بود با دین آنان فرقى نیابند.

          تغییر قبله، این آرزوى آنان را نقش بر آب کرد و به همین جهت یهودیان در برابر اسلام صف آرایى کردند؛ قرآن در این باره تصریح کرده و آرا و گفته هاى آنان را منعکس نموده است؛ گروهى از آنان در برابر پیامبر جبهه گیرى کرده و گروهى دیگر از آنان از پیامبر درخواست مى کردند که به قبله پیشین خود باز گردد تا او را تصدیق نمایند. آنان با این گفته، جز فریب پیامبر هدف دیگرى را دنبال نمى کردند، تغییر قبله، نمادى از جدایى کامل یهودیان به شمار آمد و راهى ویژه و متمایز از دیگران را که مظهر اسلام و خلاقیت هاى آن بود، آشکار مى ساخت.[11]

         آیات 143 ـ 150 بقره به یکى از تحولات مهم تاریخ اسلام که موجى عظیم در میان مردم پدید آورده، اشاره مى کند. پیامبر اسلام مدت سیزده سال پس از بعثت در مکه و چند ماه بعد از هجرت در مدینه، به امر خداوند به سوى بیت المقدس نماز مى خواند، ولى بعد از آن، قبله تغییر یافت و مسلمانان مأمور شدند به سوى کعبه نماز بگذارند. بیت المقدس، قبله نخستین و موقت مسلمانان بود، لذا پیامبر انتظار مى کشید که زمان تغییر قبله صادر شود به خصوص این که یهود پس از ورود پیامبر به مدینه، این موضوع را دستاویز خود قرار داده بودند و مسلمانان را سرزنش مى کردند که اینان استقلالى از خود ندارند. این ها پیش از آنکه ما به آن ها یاد بدهیم اصلاً از امر قبله سر در نمى آوردند و نبود قبله، دلیل بر نبود مذهب و مکتب مستقل است.

          آیه 144 بقره به این امر دلالت دارد و فرمان تغییر قبله در آن صادر شده است:

      «ما نگاه هاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان (براى تعیین قبله نهایى)  مى بینیم! اکنون تو را به سوى قبله اى که از آن خشنود باشى باز مى گردانیم  پس روى خود را به سوى مسجدالحرام کن و هر جا باشید، روى خود را  به سوى آن گردانید...».

          پیامبر از وابستگى و نداشتن قبله اى مستقل براى مسلمانان نگران بودند، لذا با تغییر قبله، استقلال مسلمانان به اثبات رسید و پیامبر خشنود گردید.[12]

 

3 . دخیل ندانستن بیگانگان در امور مساجد

قرآن کریم در تبیین یکى از اساسى ترین برنامه هاى اجتماعى و سیاسى و عقیدتى عموم مسلمانان را مخاطب قرار مى دهد و در قالب وظیفه اى قطعى مى گوید:

      « ولا ترکنوا الى الذین ظلموا فتمسکم النار و مالکم من دون اللّه   من اولیاء ثم لاتُنْصرون».[13]

     «به کسانى که ظلم و ستم کرده اند تکیه نکنید (و اعتماد و اتکاى شما  بر این ها نباشد) چرا که این امر سبب مى شود که عذاب آتش، دامان شما را بگیرد و غیر از خدا هیچ ولى و سرپرست و یاورى نخواهید داشت و هیچ  کس شما را یارى نخواهد کرد».

          اتکا و اعتماد بر کافران، موجب ضعف و ناتوانى جامعه اسلامى و از دست دادن استقلال و تبدیل شدن به عضوى وابسته و ناتوان مى گردد، لذا این گونه اتکا و اعتمادها و ناکامى و ضعف جوامع اسلامى، نتیجه اى نخواهد داشت؛ زیرا اعتماد بر ظالمان در فرهنگ فکرى جامعه تدریجا اثر مى گذارد و تکیه و اعتماد بر دیگران در شکل وابستگى آشکار مى شود و این وابستگى خواه از نظر فکرى و فرهنگى باشد یا غیر آن، نتیجه اى جز اسارت و استثمار به بار نمى آورد.[14]

         از آیه فوق استفاده مى شود که مسلمانان نباید در پایدارى بر دین و پیشبرد اهداف آن بر ستمگران اتکا کنند و از آنان یارى طلبند و تکیه بر ستمگران براى گسترش توحید و دین، خروج از حد و مرز تعیین شده است.

          ستمگران هرگز اهل ایمان را در رسیدن به هدف هاى توحیدى شان یارى نخواهند کرد و تنها با اتکا بر خداوند و یارى طلبیدن از او مى توان بر دین دارى پایدارى کرد و اهداف دین را پیش برد.[15]

         استفاده از مذهب بر ضد مذهب همواره راه و رسم استعمارگران و دستگاه هاى جبار و منافقان در هر اجتماعى بوده است. برخى از محققان گفته اند مسبب ساخت مسجد ضرار به وسیله منافقان، نامه ى ابوعامر راهب نصرانى به آنان بود که نیرو و سلاح تهیه کنند و مسجدى براى او بسازند تا نزد قیصر روم رفته و سپاهى را براى اخراج پیامبر و یارانش از مدینه با خود به همراه آورد. منافقان در پى نامه ابوعامر تصمیم به ساخت مسجد گرفتند تا افزون بر ایجاد تفرقه بین مؤمنان، محلى براى ورود فرستادگان ابوعامر و در انتظار آمدن وى با سپاه شام باشند؛[16] لذا پیامبر با آن عظمت و مقام دستور تخریب مسجد ضرار و آتش زدن آن را دادند. براى اینکه مسجد ضرار مسجد نبود، بل در واقع بت خانه و کانون تفرقه و نفاق بود! خانه خدا نبود، خانه شیطان بود و هرگز اسم و عنوان ظاهرى واقعیت چیزى را دگرگون نمى سازد.

          درس ارزنده اى که از جریان مسجد ضرار و آیات 107 سوره توبه فرا مى گیریم این است که یک کانون فعال و مثبت دینى کانونى است که از دو عنصر مثبت تشکیل شود. نخست شالوده و هدف آن از آغاز پاک باشد «اسس على التقوى من اول یوم...» و دیگر این که مؤسسان و پاسدارانش افراد پاک و درستکار و با ایمان و مصمم باشند:

      «فیه رجال یحبون ان یتطهروا».[17]

 

4 . دفاع و جهاد براى حفظ مساجد

از جمله عوامل مؤثر در تداوم استقلال فرهنگى مساجد، دفاع جامعه از هجمه دشمن از داخل و خارج است قرآن مسلمانان را به دفاع از اسلام و استقلال فرهنگى جامعه اسلامى فرا مى خواند و خواستار آمادگى نظامى جهت حفظ مکتب و ارزش ها و حقوق انسانى مسلمانان است. لزوم آمادگى و تقویت قواى نظامى و تهیه ادوات جنگى براى نبرد با دشمنان خدا، وظیفه اى بر عهده ى تمام مسلمانان است.

      « ولو لا دفع اللّه  الناس بعضهم ببعضٍ لهدمت صوامع و بیع  و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه  کثیرا».[18]

         آرى اگر افراد با ایمان و غیور دست روى دست بگذارند و تماشاچى فعالیت هاى ویران گرانه ى طاغوت ها و مستکبران و افراد بى ایمان باشند و آن ها میدان را خالى ببینند، اثرى از مراکز عبادت الهى نخواهند گذارد و اگر آن ها فرصت پیدا کنند، تمام این مراکز را با خاک یکسان خواهند کرد.

          در پایان آیه خداوند، وعده نصرت الهى را تکرار و تأکید کرده و مى گوید: به طور مسلم خداوند کسانى که او را یارى کنند و از آیین و مراکز عبادى اش دفاع نمایند یارى مى کند و بدون شک این وعده خدا تحقق یافتنى است. چرا که او قوى و قادر و شکست ناپذیر است.

      «و لینصرن اللّه  من ینصره ان اللّه  لقوى عزیز».[19]

 

پی نوشت ها:


[1] . استقلال و ضرورت هاى جدید:  ص 65 .

[2] . استقلال و ضرورت هاى جدید:  ص 11 .

[3] . فرهنگ واژه هاى انقلاب اسلامى:  85 ـ 87 .

[4] . پیرامون انقلاب اسلامى:  ص 158 ـ 167 .

[5] . همان: ص 170 .

[6] . مقایسه تئورى هاى مقایسه اى:  ص 64 .

[7] . منافقون / 8 .

[8] . نساء / 141 .

[9] . نساء / 144 .

[10] . حج و حرمین در تفسیر نمونه: ص 411 ـ 412 ؛ دولت رسول خدا: ص 108 .

[11] . دولت رسول خدا: 160 .

[12] . تفسیر نمونه: ج 1 ، ص 509 ؛ تفسیر نور: ج 1 ، ص 289 .

[13]  . سود / 113 .

[14] . تفسیر نمونه: ج 9 ، ص 261 ـ 262 .

[15] . تفسیر راهنما: ج 8 ، ص 277 ـ 278 .

[16] . دائرة المعارف قرآن: ج 2 ، ص 34 ؛ بحارالانوار: ج 21 ، ص 257 .

[17] . تفسیر نمونه: ج 8 ، ص 146 .

[18] . حج / 40 .

[19] . تفسیر نمونه: ج 14 ، ص 117 .

 

ثبت دیدگاه