« إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُولئِکَ أَن یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ»؛[1] مساجد خدا را تنها کسانى آباد مى کنند که ایمان به خدا و روز قیامت آورده، و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند و جز از خدا نترسند، امید است چنین گروهى از هدایت یافتگان باشند.
حضور در مسجد از مصادیق مهم و اصلى عمارت و آباد نگه داشتن آن است، به گونه اى که بدون آن، مسجد اساساً فاقد عمران و آبادى خواهد بود. از این رو، در روایات از مساجدى که مسلمانان آن را رها کرده و در آن نماز نمى گزارند، به مسجد خراب تعبیر شده است.[2]
در بررسى کلمات و بیانات قرآن کریم و نیز سنت در باره مسجد، نکته مهمى که توجه انسان را به خود جلب مى کند، تأکید و تشویق فوق العاده پیشوایان دین مبین اسلام بر رفت و آمد به مساجد و انس گرفتن با خانه خداست، تا آنجا که فقهاى اسلام با استناد به همین تأکیدات فراوان گفته اند: در شرع مقدس اسلام، بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجدالحرام است و بعد از آن، مسجد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد از آن، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن، مسجد محله و بعد از مسجد محله، مسجد بازار (مسلمانان) است.[3]
مستند این گونه احکام و فتاوا، روایات فراوانى است که پیشوایان دین ضمن بیان آثار و فواید رفت و آمد به مسجد، مخصوصاً به منظور برپایى نمازهاى واجب روزانه ترغیب و تشویق نموده اند.
نوشتار حاضر با استفاده از منابع اصیل اسلامى به ده موضوع اصلى پرداخته است. امید آنکه خداوند متعال این جهد متواضع را قبول درگاهش بفرماید.
مسجد مرکز پرستش خالصانه
«... وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»؛[4] و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید. برخى گفته اند: یعنى «و لأنّ المساجد للّه فلا تدعوا»، بنابراین، لام در لأنّ به لا تدعوا مى باشد؛ یعنى هیچ کس را با خدا در مسجدها نخوانید؛ زیرا مساجد مخصوص خدا و عبادت اوست.[5]
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حدیثى قدسى مى فرمایند: «قال اللّه تبارک و تعالى: إنّ بیوتى فى الارض المساجدُ، تضیى ء لأهل السماء کما تضیى ء النجوم لأهل الأرض. الا طوبى لمن کانت المساجدُ بیوته. الا طوبى لعبد توضّأ فى بیته ثم زارنى فى بیتى. الا إنّ على المزور کرامة الزائر. الا بشّر المشائین فى الظلمات الى المساجد بالنّور الساطع یوم القیامة». خداوند متعال مى فرماید: «خانه هاى من در زمین، همان مساجد است که براى اهل آسمان مى درخشند، آن گونه که ستارگان براى اهل زمین مى درخشند. خوشا به حال آنان که مساجد را خانه خویش قرار داده اند. خوشا به حال بنده اى که در خانه خویش وضو مى گیرد، آنگاه مرا در خانه ام زیارت مى کند. آگاه باشید که بر زیارت شونده لازم است که زائر خویش را بزرگ شمرده و به وى احسان نماید. کسانى را که در دل تاریکى شب به سوى مساجد؛ گام بر مى دارند، به نورى درخشان در روز قیامت بشارت دهید».[6]
همان گونه که ملاحظه مى شود، در این حدیث قدسى، از انسانى که به مسجد رفت و آمد دارد به زائر خدا تعبیر شده که حق تعالى را در خانه او زیارت مى کند. بنابراین، مسجد، یعنى محل زیارت خداوند متعال مکانى که انسان با انجام عبادات خالصانه خویش در آن، در اوج تقرب به حق تعالى قرار مى گیرد و ملکوت این عبادت و حضور خالصانه در مسجد به صورت نورى درخشان در تاریکى هاى عالم قیامت، براى او جلوه گر خواهد شد. تشبیه مساجد به ستاره هاى درخشان آسمان نیز اشاره به همین معناست.
ممکن است این تشبیه اشاره به این معنا داشته باشد که همان گونه که ستاره ها در دل تاریکى شب، مایه زینت آسمان و نیز وسیله اى براى راهیابى و هدایت کسانى هستند که در دریاها و یا بیابان ها، راه خویش را گم کرده اند، مساجد نیز مایه زینت عالم خاک و انوار هدایتى هستند که انسان هاى خداجو باید مسیر هدایت و راه سعادت خویش را از این مراکز مبارک بیابند. شاید نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آلهاز همین معنا خبر داده است، آنگاه که فرمود: «المساجد انوار اللّه»؛ مساجد، انوار الهى هستند.[7]
«قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله لابى ذرّ: یا اباذر، ان اللّه تعالى یعطیک مادُمْتَ جالساً فى المسجد بکلّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ درجةً فى الجنّة و تصلّى علیک الملائکةُ، و تُکْتَبُ لک بکُلّ نَفَسٍ تَنَفَّسْت فیه عشرُ حسنات و تُمْحى عنک عشرُ سیّئاتٍ»؛ پیامبر خدا به ابوذر فرمود: اى ابوذر! تا زمانى که در مسجد نشسته اى، خداى تعالى به تعداد هر نفسى که مى کشى یک درجه در بهشت به تو مى دهد و فرشتگان بر تو درود مى فرستند و براى هر نفسى که در مسجد مى کشى، ده حسنه برایت نوشته مى شود و ده گناه از تو پاک مى گردد.[8]
«قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الجلوس فى المسجد لانتظاره الصلاة، عبادةً مالم یُحْدث. قیل: یا رسول اللّه ! و مالحدث؟ قال الاغتیاب»؛ حضرت نیز مى فرماید: نشستن در مسجد به انتظار نماز، عبادت است مادام که حدثى سرنزده باشد. عرض شد: یا رسول اللّه ! حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن.[9]
امام صادق علیه السلام طى حدیثى طولانى، آداب مراقبت در مسجدها را این گونه بیان مى فرماید: هرگاه به درِ مسجد رسیدى بدان که تو به آستان خانه پادشاهى بزرگ و پرشکوه آمده اى که جز پاکان بر بساط او قدم نگذارند و اجازه نشستن در مجلس او جز به صدیقان داده نشود، وانگهى تو بر بساط خدمتگزارى و چاکرى پادشاه قدم گذاشته اى. پس اگر از هیبت و شکوه پادشاه غافل مانى، خطرى بزرگ تو را تهدید مى کند، خواه به عدالت و یا با فضل و کرمش، مى تواند.
در پیشگاه او به ناتوانى و تقصیر و درویشى خود اعتراف کن؛ زیرا که تو براى پرستش و همدمى با او آمده اى. رازهایت را با او در میان نه و بدان که اسرار درون خلایق، همگى یا آشکارشان بر او پوشیده نیست. در برابر او همچون درویش ترین بندگان باش و دلت را از هر علقه و دل مشغولى که حجاب میان تو و پروردگارت شود، خالى کن؛ زیرا که او جز پاک ترین و خالص ترین را نمى پذیرد و بنگر که از کدام دیوان نامت بیرون مى آید، اگر حلاوت مناجات با او و لذت گفتگو با وى را چشیدى و بر اثر رویکرد او به تو و اجابتش، جام رحمت و کرامت او را سر کشیدى، هر آینه لایق چاکرى و خدمتگزارى او شده اى، اینک به مسجد درآى که در امن و امان خواهى بود.[10]
مسجد، مرکز ذکر و یاد الهى
قرآن کریم مى فرماید: «... وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌ عَزِیزٌ»؛[11] و اگر خداوند، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه ها و معابد یهود و نصارى و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى شود، ویران مى گردد و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش) دفاع کنند، یارى مى کند، خداوند قوى و شکست ناپذیر است.
در برخى از روایات، با تعبیرى لطیف از مسجد به عنوان بازار آخرت یاد شده، یعنى همان گونه که بازار، محل خرید و فروش و مبادله کالا و متاع هاى دنیوى است، مسجد نیز محل کسب امور معنوى و اسبابى است که در سراى آخرت داراى کاربرد و تأثیر مى باشد. در حدیثى از حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل شده است: «المساجدُ سوقٌ من اسواقِ الآخرة قِراها المغفرةُ و تُحْفَتُها الجنّة»؛ مساجد، بازارى از بازارهاى آخرت است. از کسانى که به آن وارد مى شوند، با مغفرت پذیرایى مى شود و هدیه آنان بهشت است.[12]
بیشترین اهتمام انسان مؤمن، متوجه تهیه و تأمین اسبابى است که در سراى آخرت به آن نیاز دارد و شوق و انس وى به بازار آخرت (مسجد) به مراتب بیش از علاقه او به بازارهاى دنیاست. بنابراین، مؤمنان باید در هنگام رفتن به مساجد، بر دیگران پیشى بگیرند و به هنگام خروج، دیرتر از همه مسجد را ترک گویند. به روایت ذیل در این زمینه توجه کنید: «عن ابى جعفر محمد بن على الباقر علیه السلام عن آبائه علیهم السلام، قال: قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله لجبرئیل: أىُّ البقاعِ أحَبُّ إلى اللّه تعالى؟ قال: المساجدُ و أحّبُ اهلها الى اللّه اوّلُهم دخولاً الیها و آخرهُم خروجاً منها»؛ امام باقر علیه السلام از پدران خویش و آنان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کنند: آن حضرت از جبرئیل علیه السلام سؤال کرد: کدام مکان ها نزد خداوند محبوب تر است؟ جبرئیل عرض کرد: مساجد، و دوست داشتنى ترین اهل مسجد نیز کسى است که پیش از همه به مسجد داخل و پس از همه از مسجد خارج شود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آلهفرمود: کدام مکان ها نزد خدا مبغوض ترین است؟ جبرئیل عرض کرد: بازارها و مبغوض ترین اهل آن نزد خداوند کسى است که قبل از همه به بازار وارد و پس از همه از آن خارج مى شود.[13]
در برخى از روایات، از آنان که در رفتن به مسجد شتاب کرده و گوى سبقت را از دیگران مى برند، به عنوان پرچمدار بهشتیان، که در روز قیامت پیش از دیگران به بهشت وارد مى شوند، یاد شده است. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله خطاب به ابوذر مى فرماید: «یا اباذر! طوبى لأصحاب الألْوِیَة یوم القیامة یحملونها فیسبقون الناس الى الجنّة، ألا (و) هم السابقون الى المساجد بالاسحار و غیرها»؛ اى ابوذر! خوشا به حال پرچم داران روز قیامت که پرچم ها را به دوش گرفته و پیش از دیگران به بهشت وارد مى شوند. آنان همان کسانى هستند که در سحرگاهان و دیگر اوقات در رفتن به مسجد بر دیگران پیشى مى گیرند.[14]
تردد به مساجد، موجب پاک شدن از گناهان مى شود. امام صادق علیه السلام فرمود: «علیکم باتیان المساجد، فانها بیوت اللّه فى الارض، و من اتاها متطهراً طهّره اللّه من ذنوبه و کنت زوّاره فأکثروا فیها من الصلاة و الدعا»؛ بر شما باد به رفتن مساجد؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمین هستند. هرکس پاک و پاکیزه وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش پاک گرداند و در زمره زائران خود قلمدادش کند، پس در مساجد نماز و دعا بسیار بگزارید.[15]
ثواب رفتن به سوى مسجد به منظور شرکت در نماز جماعت آن قدر زیاد است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «من مشى الى مسجد یَطْلب فیه الجماعة کان له بکلّ خطوة سبعون الف حسنةٍ و یُرفعُ له من الدّرجات مثلُ ذلک و إن مات و هو على ذلک و کلّ اللّه به سبعین الف ملکٍ یعودونه فى قبره و یؤنسونه فى وحدته و یستغفرون له حتى یبعث»؛ هر کس براى شرکت در نماز جماعت به مسجدى رود، براى هر قدمى که بر مى دارد، هفتاد هزار حسنه منظور شود و به همان اندازه درجاتش بالا رود و اگر در آن حال بمیرد، خداوند هفتاد هزار فرشته بگمارد که در قبرش به عیادت او روند و انیس تنهایى او باشند و تا زمانى که برانگیخته شود، برایش آمرزش طلبند.[16]
باز از آن حضرت نقل شده است که فرمود: «کُلُّ جلوس فى المسجد لغوٌ الاثلاثةً، قراءة مصلّ او ذکر اللّه او سائل عن علمٍ»؛ هر نشستنى در مسجد لغو و بیهوده است. مگر نشستن سه کس: نمازگزارى که (قرآن) قرائت کند، کسى که ذکر خدا بگوید و کسى که به دنبال دانشى باشد».[17]
شایسته نیست مسلمان از مسجدى عبور کند و در آن مسجد، نمازى نخواند، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «لاتجعلوا المساجد طرقاً حتى تصلّوا فیها رکعتین»؛ مسجدها را گذرگاه خود قرار ندهید، مگر آنکه دو رکعت نماز در آن بخوانید.[18]
و حضرت على علیه السلام مى فرماید: «من اختلف الى المسجد أصاب احدى الثمان: اخاً مستفاداً فى اللّه او علماً مستطرفاً او آیة محکمة او رحمة منتظرة او کلمةً تردّه عن ردىً او یسمع کلمةً تدُلّه على هدى او یترکُ ذنباً خشیةً او حیاءً»؛ هر کس به مسجد رفت و آمد کند، به یکى از این هشت چیز دست یابد: برادر دینى سودمند یا دانشى جدید یا آیتى محکم و استوار یا رحمتى منتظره یا سخنى که او را از هلاکت برهاند یا شنیدن جمله اى که او را به راه راست هدایت کند یا آنکه گناهى را از ترس یا شرم ترک گوید.[19]
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «لایرجع صاحب المسجد بأقلّ من إحدى ثلاثٍ: إمّا یدعو به یدخلُه اللّه به الجنّة و إمّا دعاءٌ یدعو به لیصرف اللّه به عنه بلاء الدنیا و إمّا اخٌ یستفیدهُ فى اللّه عزّوجلّ»؛ ملازم مسجد، دست کم با یکى از این سه چیز به خانه اش بر مى گردد: یا دعایى که به درگاه خدا مى کند و خدا با آن، او را به بهشت مى برد، یا دعایى که به سبب آن خداوند بلاى دنیا را از او بر مى گرداند و یا برادرى که در راه خداى عزّوجلّ از وجودش بهره مند مى شود.[20]
جلوگیرى از یاد خدا در مسجد؛ بزرگترین ظلم
قرآن کریم مى فرماید: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا»؛ کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آن ها نمود؟[21]
اینکه قرآن کریم مى فرماید: «کسى که تلاش در تخریب و ویرانى مساجد (از یاد خدا در مساجد جلوگیرى) مى کند، ظالم ترین انسان است، به قرینه تقابل روشن مى شود کسى که در عمران و آبادى مساجد تلاش مى کند، در بهترین وضعیت ایمانى به سر مى برد».[22]
خرابى و ویرانى مسجد، منحصر به تخریب فیزیکى نیست که مسجدى را خراب کنند و به جاى آن منزل یا مغازه بسازند، بلکه هر برنامه اى که از رونق مسجد بکاهد، تلاش در ویرانى مسجد محسوب مى شود.[23]
از این آیه شریفه، نتیجه مى گیریم ظالم ترین فرد، کسى است که نه خود به مسجد مى رود و نه مى گذارد دیگران به مسجد روند یقیناً این گونه افراد یا منافق هستند یا مشرک یا کافر، چون از رونق انداختن مسجد ـ به علت تجمع مسلمانان در آن به منظور اتحاد، نیایش، تصمیم گیرى در راستاى اهداف دین مبین اسلام، بسیج نیروها و رفع مشکلات و منازعات و ایفا نمودن نقش محورى و مؤثر در جامعه اسلامى ـ آرمان پلید آنان را زودتر به منصه ظهور و عمل مى رساند.
هشدارهاى اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام، نقش مسجد را گوشزد نموده است. امام صادق علیه السلام فرمود: «شکتِ المساجدُ الى اللّه تعالى الذین لایشهدونها من جیرانها فأوحى اللّه عزّوجلّ الیها: و عزّتى و جلالى لاقبلْتُ لهم صلاةً واحدةً ولا اظهرتُ لهم فى الناس عدالةً ولا مالتهم رحمتى ولا جاورونى فى جنتّى»؛ مسجدها از حاضر نشدن همسایگان در خود به درگاه خداى تعالى شکایت کردند، خداوند عزّوجلّ به آن ها وحى فرمود: «به عزّت و جلالم سوگند! که حتى یک نماز از آنان نپذیرم و عدالتى از آنان در میان مردم آشکار نکنم و رحمت من به آنان نرسد و همسایه من در بهشت نشوند».[24]
در روایتى دیگر از آن حضرت نقل شده است: «ثلاثةٌ یشکون الى اللّه عزّوجلّ: مسجدٌ خرابٌ لا یصلى فیه اهلُه و عالمٌ بین جهال و مصحفٌ معلّقٌ قد وقع علیه غبارٌ لا یقرأ منه»؛ سه چیز نزد خداى عزوجل، شکایت مى کنند: مسجد خرابى که اهالى آن در آن نماز نخوانند و دانشمندى که در میان عدّه اى نادان قرار گرفته باشد و قرآنى که در کنار طاقچه ها گذاشته شده و غبار رویش را گرفته باشد و کسى آن را نخواند.[25]
لزوم انگیزه هاى صحیح در مسجدسازى
قرآن کریم مى فرماید: «... لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَى تَقْوَى مِنَ اللّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ...»؛ ...آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن (به عبادت) بایستى، در آن مردانى هستند که دوست مى دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد. آیا کسى که شالوده آن را بر تقواى الهى و خشنودى او بنا کرده است، بهتر است یا...؟[26]
مسجدسازى، عملى عبادى است و صرف ساختن بناى مسجد، بدون قصد قربت، مطلوب و مقبول درگاه الهى نیست. آیات و روایاتى که از ساختن و تعمیر مساجد به عنوان فضیلتى بزرگ یاد کرده اند، ناظر به مساجدى است که ساختن آن ها برخاسته از انگیزه هاى الهى باشد.
لازم است مسجد براساس تقوا و رضایت الهى بنا نهاده شود و اساساً در قاموس قرآن مجید آنچه که قابلیت عروج و صعود به درگاه الهى را داراست، همان تقوا و صاحبان آن، یعنى انسان هاى تقواپیشه است و نه صورت و ظاهر عمل. در روایات موجود (در کتب عامه و خاصه) تصریح شده که ثواب مسجدسازى از آن کسانى است که با انگیزه هاى سالم اقدام به ساختن مساجد مى نمایند.
نبى مکرم اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: «مَن بنى مسجداً لیذکر اللّه فیه بنى له بیتٌ فى الجنّه»؛ هر کس مسجدى را به قصد اینکه یاد خدا در آن بشود، بسازد، خانه اى در بهشت براى او ساخته مى شود.[27]
در روایتى دیگر فرمود: «من بنى مسجداً للّه بنى اللّه له فى الجنّة مثلَهُ»؛ کسى که مسجدى را براى خدا بنا نماید، خداوند خانه اى مانند آن در بهشت براى وى بنا خواهد نمود.[28]
در برخى روایات، از اینکه مسجدسازى از حالت عبادى خارج شود و به عنوان عملى که مایه فخر و مباهات افراد و جمعیت ها نسبت به یکدیگر باشد، نهى شده است. پیامبر اکرم در مقام سرزنش و بیان انحراف امت و نشانه هاى برپایى قیامت مى فرماید: «لاتقوم السّاعةُ حتّى یتباهى الناسُ بالمساجد»؛ از نشانه هاى قیامت آن است که مردم، مسجد را وسیله فخرفروشى قرار مى دهند.[29]
اساسا در روایات از ساختن هر بنایى به غیر از مسجد هم، در صورتى که با انگیزه فخر و مباهات باشد، نهى شده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «... و من بنى بنیاناً ریاءً و سُمْعةً حَمَلهُ اللّه یوم القیامة من الارض السّابقه و هو نارٌ یشتعل منه ثم یطوقُ فى عنقه و یلقى فى النار فلایحبسه شى ءٌ منها دون قعرها إلاّ أن یتوب. قیل: یا رسول اللّه ! کیف یبنى ریاءً و سمعةً؟ فقال: یبنى فضلاً على ما یکفیه استطالهً به على جیرانه و مباهاة لإخوانه»؛ کسى که بنایى را به منظور خودنمایى و به گوش دیگران رساندن بسازد، خداوند این بنا را تا زمین هفتم در حالى که به صورت آتشى در گردن اوست، بر وى حمل مى کند و او را در آتش مى افکند. چیزى این شخص را از سقوط به قعر جهنم حفظ نمى کند، مگر اینکه توبه کند. عرض شد: اى رسول خدا! از روى ریا و سمعه ساختن بنا به چیست؟ فرمود: اینکه انسان زاید بر نیاز خود و به قصد فخرفروشى بر همسایگان و مباهات نمودن به برادران خود، بنایى را بسازد.[30]
اهمیت رعایت انگیزه هاى الهى و اغراض صحیح در مسجدسازى تا به آنجاست که در برخى روایات، مساجدى که از روى انگیزه هاى ناسالم بنا شده، مورد نکوهش قرار گرفته اند. امام باقر علیه السلام در مورد بعضى از مساجد کوفه مى فرماید: «جُدِّدت اربعة مساجد بالکوفه فرحاً لقتل الحسین علیه السلام: مسجد الاشعث و مسجد جریر و مسجد سمّاک و مسجد شبث بن ربعىّ»؛ چهار مسجد در کوفه به انگیزه اظهار خوشحالى از شهادت امام حسین علیه السلام، تجدید بنا شد: مسجد اشعث، مسجد جریر، مسجد سمّاک و مسجد شبث بن ربعى.[31]
در روایت دیگرى از این مساجد که نه تنها تجدید بناى آن با انگیزه اى ناسالم صورت گرفته، بلکه اساساً بنیان اولیه آن با هدف تضعیف دین پى ریزى شده است، به مساجد ملعونه تعبیر شده[32] و ائمه علیهم السلام از نماز گزاردن در آن نهى نموده اند.[33]
شرایط و ویژگى آبادکنندگان مساجد
از نظر اسلام، مسجد مرکز عبادت و بندگى خدا و مرکز اجتماع فرهنگى مسلمانان است، از این رو، هم متولیان مسجد باید افراد صالح شایسته و مؤمن باشند و هم برنامه هایى که در مسجد اجرا مى شود باید سازنده، رشد دهنده و آموزنده باشد. بنابراین، معماران و آبادکنندگان مساجد باید اهل ایمان و تقوا و پرهیزکارى باشند، نه کسانى که اعتقادى به خدا و قیامت ندارند. اهمیت مسجد به عنوان یک کانون حساس و مقدس، ایجاب مى کند تنها کسانى که از قضایل برجسته و شرایطى خاص برخوردارند، به تعمیر آن همت گمارند.
قرآن کریم مى فرماید: «ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد اللّه شاهدین على انفسهم بالکفر اولئک حبطت اعمالهم و فى النار هم خالدون، انّما یعمر مساجد اللّه من آمن باللّه و الیوم الآخر و اقام الصّلوة و آتى الزکوة ولم یخش الا اللّه فعسى اولئک ان یکونوا من المهتدین»؛ مشرکین ـ در حالى که خود بر کفر خویش گواهى مى دهند ـ شایسته آن نیستند که مساجد خدا را آباد کنند. اعمال آن ها تباه و خود در آتش جاودانند. تنها کسانى مساجد خدا را آباد مى کنند که به خداوند و روز قیامت ایمان داشته و نماز به پاى دارند و زکات بدهند و تنها خشیت خداوند را در دل داشته باشند. چنین کسانى امید است که از هدایت یافتگان باشند.[34]
از این آیات استفاده مى شود مشرکان و بیگانگان از دین اسلام، حقى در آبادى و تعمیر مساجد ندارند. معماران و متولیان مساجد باید داراى سه شرط باشند:
الف) از نظر اعتقادى، مؤمن به خدا و قیامت باشند.
ب) از جهت عملى، نماز را به پا دارند و اهل زکات باشند.
ج) از لحاظ روحى، شجاع و با صلابت باشند.[35]
مشرکان تا پیش از نزول این آیه، در تعمیر مسجدالحرام شرکت جسته و با حضور خود در اطراف خانه خدا در ایام خاص و موسم حج و یا پرداخت کمک هاى مالى، خانه خدا را رونق صورى و ظاهرى مى بخشیدند، ولى این آیه شریفه، آنان را از تعمیر مساجد الهى منع نمود و مرزبندى جدیدى را میان شرک و کفر با تعمیر مساجد اعلام مى کرد.
بنابراین، مى توان چنین نتیجه گیرى نمود که تأکید قرآن مجید بر وجود اوصاف و شرایطى خاص براى آبادکنندگان مساجد، در حقیقت داراى دو جنبه فردى و اجتماعى است: از جنبه فردى، شرایط مذکور از آن رو اهمیت پیدا مى کند که آباد کردن مسجد بدون آن ویژگى ها، عملى بى روح و پیکرى بى جان است که در بارگاه ربوبى، بى ارزش است و عامل را نفع و ثمرى نخواهد بخشید. از بعد اجتماعى نیز از آنجا که مسجد داراى نقش هاى مهم اجتماعى است، آبادکنندگان آن باید انسان هایى صالح و برگزیده باشند تا مسجد قادر به ایفاى نقش حیاتى خویش باشد.
در مورد کیفیت آباد کردن مساجد به روایتى از رسول اکرم صلى الله علیه و آله، در پاسخ سؤال ابوذر در این خصوص، اشاره مى شود: «لا ترفع فیه الاصوات و لایخاض فیها بالباطل ولا یشترى فیها ولا یباع واترک اللّغو مادمت فیها فإن لم تفعل فلا تلومنَّ یوم القیامة الاّ نفسک»؛ در آن ها (مساجد) صدا بلند نشود، به سخنان و امور نادرست و بیهوده پرداخته نشود، در آن ها خرید و فروش صورت نگیرد و تا زمانى که در مسجد هستى از کارهاى لغو و بیهوده دست بکش. اگر چنین نکنى، در روز قیامت نباید کسى جز خودت را ملامت کنى.[36]
متقین، سرپرستان مساجد
با قطع نظر از آیات 17 و 18 سوره توبه، مى توان گفت: قرآن کریم در جاى دیگرى با بیانى موجز و مختصر، شرایط لازم را براى متولیان مساجد ذکر نموده: «وَ مَا لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا کَانُوا أَوْلِیَاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ»؛ چرا خداوند کفار و مشرکان را عذاب نکند؟ در حالى که آنان با وجودى که سرپرست و متولى مسجدالحرام نیستند، راه آنان را بر بندگان خدا بسته و مانع از ورود مؤمنان به مسجدالحرام مى شوند؟ سرپرستى مسجدالحرام تنها از آنِ انسان هاى متّقى است، ولى بیشتر آن ها این را نمى دانند.[37]
از آنجا که با وجود تقوا، کلیه اوصاف و شرایطى که در آیه 18 سوره توبه ذکر شده، حاصل خواهد بود، مى توان گفت: این آیه، شرایط لازم براى متولیان مساجد را ذکر نموده است. امّا توّهم اینکه لزوم تقوا تنها در مورد متولیان مسجدالحرام شرط است، پندارى نادرست مى باشد؛ زیرا هر مسجد دیگرى نیز به دلیل آنکه خانه خدا و محل تقوا و عبادت و کانون هدایت است، متولیانى تقواپیشه را مى طلبد و تفاوت مسجدالحرام و دیگر مساجد از این جهت تنها به شدت و ضعف است؛ یعنى اهمیت ویژه و موقعیت مسجدالحرام اقتضا مى کند که متولیان و گردانندگان آن از مرتبه والایى از تقواى الهى برخوردار باشند.
لزوم پیش بینى چنین شرایطى براى متولیان مسجد، تا حد زیادى به نقش حیاتى و حساس که یک مسجد باید در جامعه اسلامى ایفا نماید، مربوط مى شود. اگر مسجدى بخواهد حقیقتاً مرکز عبادت و بندگى خداوند متعال و پایگاه جهاد فکرى و کانون تعلیم و تعلم معارف اسلامى باشد و به هنگام جنگ و بروز خطرات براى جامعه اسلامى، پایگاه تجمع رزمندگان و محل تقویت و پشتیبانى نیروهاى جهادگر و در عین حال، مظهر تبلور وحدت جامعه اسلامى باشد، بسیار طبیعى است که باید از متولیان و گردانندگان مؤمن، موحّد و خداجو برخوردار باشد؛ انسان هایى که شعائر الهى را به پاى داشته و در بجا آوردن واجبات دینى خویش کوشا و در یک کلام متقى و پرواپیشه باشند.
در طول دوران قبل و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران نیز آشکارا مشاهده شد مساجدى که داراى متولیان و گردانندگانى صالح و شایسته بودند، توانستند به خوبى نقش اصیل خویش را در جامعه اسلامى ایفا نمایند.
حرمت نماز خواندن در مساجد منافقان
قرآن کریم مى فرماید: «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ لاَتَقُمْ فِیهِ أَبَداً...»؛ و کسانى که مسجدى ساختند براى زیان به مسلمانان، و تقویت کفر و تفرقه افکنى میان مؤمنان و کمینگاه براى کسى که از پیش باخدا و پیامبرش مبارزه کرده بود، آن ها سوگند یاد مى کنند که جز نیکى و خدمت چیزى نداشته ایم، اما خداوند گواهى مى دهد که آن ها دروغگو هستند، هرگز در آن (مسجد) به عبادت نایست![38]
اسلام از نمازگزاردن در مساجدى که با هدف تضعیف دین بنا شده است، نهى نموده و از اینکه خداوند متعال، رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از نمازگزاردن در مسجدى که از ابتدا بر بنیان تقوا، پى ریزى شده فرمان مى دهد، روشن مى شود که نمازگزار نیز باید توجه کند که در چه مسجدى نماز مى گزارد و همراه با پرهیز از وسوسه هاى شیطانى و دقت هاى نابجا، مواظب باشد که نماز خواندن او در برخى مساجد، به گونه اى رونق بخشیدن به جمع دشمنان نباشد.
در مجمع البیان در تفسیر آیه «وارصاداً لمن حارب اللّه و رسوله من قبل» آمده است: یعنى آن مسجد (مسجد ضرار) را براى بازگشت ابوعامر راهب ساخته و آماده کرده بودند. ابوعامر همان کسى است که قبلاً با خدا و رسولش جنگیده بود. داستانش چنین است که وى در جاهلیت جامه پشمى پوشیده و رهبانیت پیش گرفته بود، اما وقتى پیامبر به مدینه رفت، بر آن حضرت حسادت ورزید و احزاب را علیه ایشان بسیج کرد. او پس از فتح مکه به طائف گریخت و چون مردم آنجا مسلمان شدند، او به شام و از آنجا به روم رفت و مسیحى شد. ابوعامر پدر حنظله (غسیل الملائکه) است.
رسول خدا صلى الله علیه و آله او را ابوعامر فاسق نامید. وى به منافقان پیغام داده بود: خود را آماده کنید و مسجدى بسازید؛ زیرا من نزد قیصر رفته و با سپاهیان او آمده و محمد صلى الله علیه و آله را از مدینه بیرون مى کنم! منافقان منتظر برگشت ابوعامر بودند، اما او پیش از رسیدن به نزد پادشاه روم، به هلاکت رسید.
خداوند پیامبر خود را از نیت پلید و باطن کثیف منافقان آگاه کرد... و رسول خدا در برگشت از غزوه تبوک، عاصم بن عوف عجلانى و مالک بن رخشم را فرستاد و فرمود: «به سوى این مسجدى که طرفدارانش ستمگرند، بروید و آن را ویران کنید و بسوزانید و دستور داد محل آن را به زباله دانى و جاى انداختن لاشه ها و مردارها تبدیل کنند».[39]
استفاده از زینت هنگام ورود به مساجد
از جمله آداب مسجد، زینت کردن به هنگام داخل شدن در مسجد است. قرآن کریم مى فرماید: «یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ...»؛ اى فرزندان آدم!زینت خودرابه هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید.[40]
مراد از به همراه داشتن زینت در تمام مساجد، آن است که انسان به هنگام حضور در مسجد، زینت هاى نیکو و پسندیده را به همراه داشته باشد و البته این کار طبعاً براى نماز و طواف و سایر کارهایى است که جنبه یاد خدا دارد. پس فرمان خدا به زینت کردن در هنگام ورود به مساجد، در حقیقت به معناى مطلوب بودن زینت براى نماز و دیگر عبادات مشابه مى باشد و شامل زینت کردن در نمازهاى عید و جماعات یومیه و سایر عبادات نیز مى شود.[41]
انسان در نماز لازم است دو نوع زینت داشته باشد:
الف) زینت ظاهرى: در روایت است که امام سجاد علیه السلام به هنگام نماز، زیباترین لباس خود را مى پوشید و بعد این آیه را تلاوت مى نمود: «خذوا زینتکم عند کل مسجد».[42]
ب) زینت معنوى:حالت خشوع درنمازاست،در حدیث است که امام على علیه السلامفرمود: «الخشوع زینة الصلاة»[43]. قرآن کریم در وصف مؤمنان مى فرماید: «آنان کسانى هستند که در نماز خویش، خشوع دارند». «قد افلح المؤمنون الذین هم فى صلوتهم خاشعون».[44]
زینت کردن هنگام ورود به مساجد شامل لباس زیبا، بوى خوش، آراستگى و نظافت نیز مى شود.[45]
لزوم طهارت در رفتن به مساجد
از آداب مسجد آن است که انسان در صورت امکان از محل اقامت خویش با حالت طهارت به سوى خانه خدا حرکت کند و در هنگام ورود به مسجد نیز با طهارت باشد. در روایتى آمده است: «کسى که در خانه خویش وضو گرفته و سپس در مسجد حضور مى یابد به زائر خداوند تعبیر شده است».
قرآن کریم مى فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَقْرَبُوا الصَّلاَةَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلاَ جُنُباً إِلاَّ عَابِرِی سَبِیلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا...»؛ اى کسانى که ایمان آورده اید! در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گویید، و همچنین هنگامى که جنب هستید ـ مگر اینکه مسافر باشید ـ تا غسل کنید.[46]
در ذیل این آیه، روایتى از امام باقر علیه السلام وارد شده است که فرمود: «أنّ معناه لا تقربوا مواضع الصلاة من المساجد و انتم جنب الا مجتازین»؛ معناى آیه شریفه «ولا جنباً الاّ عابرى سبیل» آن است که در حال جنابت به مساجد داخل نشوید، مگر اینکه بدون توقف، تنها از آن عبور کنید.[47]
تردیدى نیست که مسجد در شریعت اسلامى مکانى مقدس و با عظمت است و هتک حرمت مسجد از محرمات قطعى است و برخى از فقها تعظیم و بزرگداشت آن را واجب شمرده اند.
این فضایل براى مساجد از آن رو است که آن ها خانه هاى خداوندند و انسان را از گناهان تطهیر مى نمایند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «علیکم باتیان المساجد، فانها بیوت اللّه فى الارض من اتاه متطهراً طهّره اللّه من ذنوبه و کتب من زواره»؛ بر حضور در مسجد، مواظبت کنید! چرا که مساجد خانه هاى خداوند در زمینند، کسى که با حالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر مى نماید و نام وى را در زمره زائران خویش مى نویسد.[48]
در حدیث دیگرى، با طهارت به مسجد رفتن از جمله اسبابى به شمار رفته که مایه جلب دعاى خیر فرشتگان الهى در حق انسان مؤمن است. ابوسعید خدرى مى گوید: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: آیا مایل هستید شما را به چیزى راهنمایى کنم که مایه پوشیدن و آمرزش گناهان و باعث افزایش حسنات و خوبى هاست؟ عرض شد: آرى اى رسول خدا. فرمود: نیکو وضو گرفتن در سختى ها، فراوان پیاده به مسجد رفتن و انتظار نماز کشیدن بعد از نماز هر کس که با حالت طهارت از خانه خود خارج شود و نماز جماعت را با مسلمانان بجا آورد، آنگاه در مسجد، منتظر برپایى نماز دیگرى بماند، ملائکه الهى در حق وى دعا کرده و مى گویند: خداوندا! او را بیامرز، خداوندا! او را رحمت فرما.[49]
پیاده رفتن به سوى مسجد
قرآن کریم مى فرماید: «... وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ...»؛ ... و آنچه را که پیش فرستاده اند و نیز آثار آن را مى نویسیم.[50]
در تفسیر مجمع البیان در ذیل این آیه آمده است: مراد از آثار، گام ها و قدم هاى مؤمنین به سوى مسجد است و سبب تفسیر آن است که ابوسعید خدرى روایت کرده است که بنى سلمه در منطقه اى از مدینه ساکن بودند، روزى از دورى خانه هاى خویش از مسجد و مشقت و سختى حضور در نماز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به آن حضرت شکایت کردند، آنگاه این آیه نازل شد.[51]
در حدیثى از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله این چنین نقل شده است: «انّ اعظم الناس اجرا فى الصلاة ابعدهم الیها ممشى فأبعدهم»؛ برترین مردم از نظر پاداش در نماز، کسانى هستند که پیاده روى آنان به مسجد بیشتر است.[52]
در صورت امکان، انسان باید فاصله بین محل کار یا خانه تا مسجد را پیاده طى کند. این امر در حقیقت ابراز نوعى بزرگداشت و تعظیم نسبت به صاحب خانه است. همان گونه که انسان به هنگام وارد شدن به خانه هاى صاحبان فضیلت و بزرگان سعى مى کند کوچک ترین کارى که نشانه بى اعتنایى باشد از وى سر نزند، در مورد مساجد، این امر باید به مراتب بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از این رو، اولیاى الهى و صالحان از سر تعظیم و اظهار تواضع به درگاه ربوبى، با وجود اینکه امکانات حج سواره بر ایشان فراهم آمده است، ولى در طول عمر خویش بارها فاصله بین کعبه معظمه و محل اقامت خویش را پیاده طى مى کردند.
در روایات بسیارى در منابع عامه و خاصه، از پیاده روى به سوى مسجد به عنوان عملى پسندیده یاد و آثار و فضایلى نیز براى آن ذکر شده است. جابر بن عبداللّه نقل مى کند: «کانت دیارنا نائیةً عن المسجد فأردنا ان نبیع بیوتنا فنقرب من المسجد فنهانا رسول اللّه صلى الله علیه و آله فقال: ان لکم بکل خطوة درجةً»؛ خانه هاى ما از مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله دور بود، خواستیم خانه هایمان را بفروشیم و به مسجد نزدیک شویم. رسول خدا صلى الله علیه و آله ما را از این کار نهى نموده و فرمودند: «شما در برابر هر گامى که به سوى مسجد بر مى دارید، درجه اى در نزد خدا دارید».[53]
در روایت دیگرى آن حضرت فرمود: «من مشى الى مسجد من مساجد اللّه فله بکل خطوة خطاها حتى یرجع الى منزله عشر، حسنات و محى عنه عشر سیئاتٍ وَ رفع له عشر درجاتٍ»؛ کسى که به سوى یکى از مساجد، پیاده حرکت کند، خداوند در مقابل هر قدمى که در مسیر رفت و برگشت بر مى دارد، به او ده حسنه پاداش مى دهد و ده بدى را از او دور کرده و وى را دو درجه بالا مى برد.[54]
منظور از ترفیع درجه و ارتقاى مرتبه، که در این احادیث ذکر شده، تنها پاداش و ثواب نیست، بلکه از آنجا که پیاده روى به سوى مسجد، خود موجب تقویت روح تواضع و تحکیم جوهره عبودیت در وجود انسان است، گویا مؤمن با گام هایى که به سوى مسجد بر مى دارد، در حقیقت به درجه والاترى از عبودیت و در نتیجه، تقرّب به خداوند متعال نایل مى شود. البته این امر منافاتى با فضل الهى و دادن پاداش و اجر اخروى ندارد. شاید بتوان حدیث زیر را مؤید این مطلب قرار داد:
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما عبداللّه بشى ءٍ مثل الصمت و المشى الى بیته»؛ خداوند به وسیله هیچ عملى مانند سکوت و پیاده حرکت کردن به سوى خانه اش عبادت نشده است.[55]
منابع و مآخذ
1 ـ قرآن کریم، ترجمه آیت اللّه العظمى مکارم شیرازى.
2 ـ اصول کافى، محمد بن یعقوب کلینى.
3 ـ الامالى، محمد بن على بن بابویه قمى (صدوق).
4 ـ الامالى، شیخ طوسى.
5 ـ بحارالانوار، علامه محمدباقر مجلسى.
6 ـ تفسیر جوامع الجامع، امین الاسلام ابوعلى فضل بن حسن طبرسى.
7 ـ تفسیر کبیر، فخر رازى.
8 ـ تفسیر مجمع البیان، امین الاسلام ابوعلى فضل بن حسن طبرسى.
9 ـ تفسیر المیزان، علامه طباطبائى.
10 ـ تفسیر نمونه، جمعى از دانشمندان زیر نظر آیت اللّه العظمى مکارم شیرازى.
11 ـ تفسیر نور، محسن قرائتى.
12 ـ الخصال، محمد بن على بن بابویه قمى (صدوق).
13 ـ رساله توضیح المسائل، امام خمینى رضوان اللّه تعالى علیه.
14 ـ روضة الواعظین، فتال نیشابورى.
15 ـ سنن ابن ماجه، ابوعبداللّه محمد بن یزید قزوینى.
16 ـ صحیح بخارى، محمد بن اسماعیل بخارى.
17 ـ صحیح مسلم، مسلم بن حجاج قشیرى نیشابورى.
18 ـ صحیفه نور، مجموعه سخنان و رهنمودهاى امام خمینى قدس سره .
19 ـ مستدرک الوسایل، میرزا حسن نورى طبرسى.
20 ـ مکارم الاخلاق، رسول زاده خویى.
21 ـ وسایل الشیعه، شیخ محمد حسن حر عاملى.
22 ـ یکصد و چهارده نکته از قرآن کریم درباره نماز، اکبر دهقان.
پی نوشت ها:
[1] . توبه: 18 .
[2] . وسایل الشیعه، ج 3 ، ص 484 .
[3] . رساله توضیح المسائل امام خمینى قدس سره، مسأله 893 .
[4] . جن: 18 .
[5] . تفسیر جوامع الجامع، ج 6 ، ص 457 .
[6] . وسایل الشیعه، ج 1 ، ص 268 .
[7] . مستدرک الوسایل، ج 3 ، ص 447 .
[8] . بحارالانوار، ج 76 ، ص 336 .
[9] . امالى صدوق، ص 342 .
[10] . بحارالانوار، ج 83 ، ص 373 .
[11] . حج: 40 .
[12] . مستدرک الوسایل، ج 3 ، ص 361 .
[13] . وسایل الشیعه، ج 12 ، ص 345 .
[14] . مستدرک الوسایل، ج 3 ، ص 433 .
[15] . امالى صدوق، ص 293 .
[16] . بحارالانوار، ج 76 ، ص 336 .
[17] . بحارالانوار، ج 77 ، ص 86 .
[18] . امالى صدوق، ص 344 .
[19] . همان، ص 318 .
[20] . امالى طوسى، ص 47 .
[21] . بقره: 114 .
[22] . تفسیر کبیر، ج 4 ، ص 12 .
[23] . تفسیر نمونه، ج 1 ، ص 411 .
[24] . بحارالانوار، ج 83 ، ص 348 .
[25] . خصال، ص 142 .
[26] . توبه: قسمتى از آیات 109 ـ 108 .
[27] . روضه الواعظین نیشابورى، ص 37 .
[28] . صحیح مسلم، ج 5 ، ص 14 .
[29] . سنن ابن ماجه، ج 1 ، ص 244 .
[30] . وسایل الشیعه، ج 3 ، ص 588 .
[31] . همان، ص 520 .
[32] . همان، ج 3 ، ص 519 .
[33] . همان، ص 520 .
[34] . توبه: 18 ـ 17 .
[35] . تفسیر نور، ج 5 ، ص 33 .
[36] . مکارم الاخلاق، ج 2 ، ص 374 .
[37] . انفال: 34 .
[38] . توبه: 108 ـ 107 .
[39] . مجمع البیان، ج 5 ، ص 110 به نقل از بحارالانوار، ج 21 ، ص 252.
[40] . اعراف: 31 .
[41] . المیزان، ج 8 ، ص 79 .
[42] . یکصد و چهارده نکته در باره نماز، ص 128 .
[43] . اصول کافى، ج 3 ، ص 251 .
[44] . بحارالانوار، ج 77 ، ص 133 .
[45] . رجوع شود به بحارالانوار، ج 84 ، ص 257 .
[46] . نساء: 43 .
[47] . وسایل الشیعه،ج1،ص489 (البته این حکم شامل مسجدالحرام ومسجدالنبى نمى شود).
[48] . وسایل الشیعه، ج 1 ، ص 267 .
[49] . همان.
[50] . یس: قسمتى از آیه 12 .
[51] . مجمع البیان، ج 8 ، ص 418 .
[52] . صحیح بخارى، ج 1 ، ص 320 .
[53] . همان، ص 321 ؛ صحیح مسلم، ج 5 ، ص 168 .
[54] . صحیح مسلم، ج 5، ص 168 ؛ صحیح بخارى، ج 1 ، ص 426 .
[55] . وسایل الشیعه، ج 3 ، ص 483 .