Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد، جایگاه اصلى آموزش اسلامى
شنبه, 17 خرداد 1399

 چکیده

          مسجد النبى در واقع کهن ترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسى ترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. نشر دعوت اسلامى بزرگ ترین نقش و مهمترین تأثیر را در ایجاد نهضت علمى و آموزشى در جامعه عرب داشت مسجد تا پایان سده اول هجرى کار کردهاى فراوانى داشت و در آغاز قرن دوم هجرى با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات، آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن در سرزمین هاى فتح شده در مساجد نو بنیاد صورت مى پذیرفت در عصر خلفاى نخستین و پس از آن در دوره حکومت امویان در مساجد بززگ که عنوان جامع داشت علاوه بر مسائل دینى، مسائل علمى نیز مطرح مى شد. بدینسان مسجد الحرام مسجد النبى، جامع بصره و کوفه و... از مراکز مشهور آموزش در آن دوره بودند فاصله زمانى سَده دوم تا پایان شده سوم را مى توان از درخشان ترین دوره تعلیماتى مسجد یا به عبارت دیگر عصر فعالیت آموزشى این دانشگاه هاى عمومى دانست. خلفاى نخست عباسى نیز به امر آموزش در مساجد توجه خاص نشان داده به عنوان نمونه منصور عباسى جامع منصور را در بغداد بنیان نهاد همچنین جامع اموى دمشق به دستور ولید بن عبدالملک بنا گردید در مصر جامع ابن طولون در شهر قطائع و جامع الازهر یکى از مراکز مهم آموزشى جهان اسلام گردید با آن که مدرسه در قرن چهارم هجرى پا به عرصه وجود گذاشت و آموزش
به مدارس منتقل شد، اما همچنان مساجد نقش آموزشى خود را در طول قرن هاى پس از آن نیز حفظ نموده اند.

 

مقدمه

          مسجد به عنوان نخستین مکانى که مسلمانان در آنجا به پرستش و نیایش و راز و نیاز با پروردگار خویش مى پرداختند، شناخته مى شود ولى از همان نخستین سال هاى ظهور اسلام در این مکان مقدّس، امور زیادى از جمله مسایل علمى و آموزشى مطرح مى شد و تشکیل حلقه هاى درس در آنجا امرى طبیعى بود که از زمان رسول خدا«صلى الله علیه و آله» آغاز شده بود.

          در طى تاریخ اسلام، مساجد و جوامع علمى بسیارى تأسیس شد که هر یک سرگذشتى جداگانه دارد، امّا برخى از آنها شهرت بسیار یافت و مهم ترین شاخصه اشتهار آنها جنبه هاى علمى و آموزشى بود.

          با وجود آن که پس از ظهور مدارس و دارالعلم ها، بیشتر مساجد، نقش آموزشى و تعلیمى خود را از دست دادند، امّا برخى از آنها این وظیفه خطیر را تا قرن حاضر همچنان حفظ کرده اند و این بدان جهت است که مسجد همواره در تاریخ اسلامى، جایگاه اصلى آموزش بود.

          برخى از این مساجد عبارتند از: مسجدالحرام، مسجدالنبى، جوامع بصره و کوفه، جامع دمشق، جامع ابن طولون، جامع الازهر، جامع زیتونه و جامع قرویین.

 

مسجد، جایگاه اصلى آموزش اسلامى

          پیامبر«صلى الله علیه و آله» با بناى مسجد قبا در سر راه خویش به مدینه[1] و ساخت مسجدالنبى هنگامى که به مدینه رسید و خود براى ایجاد آن با مهاجران و انصار همکارى کرد، اهمیت مسجد را روشن ساخت.

          مسجدالنبى در واقع کهن ترین دانشگاه اسلامى و پایگاه اساسى ترین تعلیمات در تاریخ آموزش اسلامى بوده است. در آغاز هجرت، پیامبر«صلى الله علیه و آله» به مسلمانان سواد خواندن و نوشتن را آموخت؛ بدین طریق که آن حضرت فرمان داد اسیران با سوادِ جنگ بدر، آنان که توانایى پرداخت سَر بَها را ندارند به شرطى آزاد شوند که هر یک، ده تن را خواندن و نوشتن بیاموزند.[2]

         نشر دعوت اسلامى، بزرگترین نقش و مهم ترین تأثیر را در ایجاد نهضت علمى و آموزشى در جامعه عرب داشته است، زیرا که اسلام مردم را به شناخت عظمت دانش و فریضه دانش اندوزى برانگیخته است.

          آیات قرآنى در این زمینه فراوان و همگى بر بلندى جایگاه دانش و برترى مقام علما و بزرگداشت مرتبه خرد و معرفت و بى ارزشى نادانى و نادانان دلالت مى نماید.

          قرآن نادانى را با نابینایى یکى دانسته[3] و آن را به گمراهى و تاریکى محض تشبیه کرده است و تعلیم را از جمله وظایف پیامبر«صلى الله علیه و آله» دانسته، مى فرماید:

          «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکّیهِمْ اِنّکَ اَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ»؛ پروردگارا در میان آنها ( فرزندان ما) پیامبرى از ایشان برگزین که آیات تو را بر آنان بخواند و به آنها دانش کتاب و حکمت آموزد و وجودشان را از هر زشتى پاک و منزه دارد که تو بسیار توانا و دانایى.[4]

         اعراب در روزگار جاهلى خویش با این گونه اجتماعات که هدف آن دانش اندوزى بود، آشنایى نداشتند و تنها در بازارهاى موسمى براى انشاد و استماع اشعار خود گرد مى آمدند. پیامبر«صلى الله علیه و آله» نخستین کسى بود که نومسلمانان عرب را براى کسب دانش در یک حلقه گرد آورد. بدین رو باید آن حضرت را نخستین آموزگار و مربى امت مسلمان و بنیانگذار واقعى دانش اندوزى و دانش آموزى در اسلام دانست.

          مسجد تا پایان سده اول هجرى به منزله مکانى براى وعظ و ارشاد و اداى فرائض دینى چون نماز و رسیدگى به نیازمندیها و حل و فصل امور قضایى مسلمین[5] به هنگام بروز مشکلات بود.

          مسجد به عنوان زندان[6]، بیت المال و دارالضرب[7] نیز مورد استفاده مسلمانان قرار مى گرفت و تا زمان خلیفه دوم که مرزهاى اسلامى از حدود جزیرة العرب فراتر نرفته بود، مراکز فعال تعلیمات اسلامى، مسجد النبى در مدینه و مسجدالحرام در مکه و گاه خانه اصحاب در آن سرزمین بود.

          در آغاز قرن دوم هجرى با افزایش چشمگیر دامنه فتوحات مسلمین، مرزهاى اسلام از سوى شرق و غرب گسترش یافت و جمع کثیرى به آیین اسلام گراییدند که در زبان و نژاد با اعراب مسلمان مغایرت داشتند. از این زمان آموزش زبان عربى براى درک معانى آیات قرآن و تعالیم اسلامى در سرزمین هاى فتح شده آغاز گردید و بدین گونه بود که برخى اصحاب پیامبر«صلى الله علیه و آله» و تابعین ایشان در مساجد نو بنیاد نیز به آموزش نومسلمانان پرداختند. به همین دلیل مسلمانان هر کجا را که فتح مى کردند، نخستین بنایى که در آنجا مى ساختند مسجد بود.

          در بصره و کوفه نخستین مساجد سرزمین هاى فتح شده بنا شد[8] و پس از آن در سوریه و مصر، مساجدى بنیان نهاده شد.

          گذشته از آن هر قبیله، موظّف بود تا براى خود مسجدى بنا نماید.

          در عصر خلفاى اولیه و پس از آن در دوره حکومت امویان، مساجد بزرگ که عنوان «مسجد جامع» داشت در مراکز بلاد اسلامى ساخته شد. در این مساجد علاوه بر مسایل دینى و سیاسى، مسایل علمى نیز مطرح مى شد و هر جوینده علم و دانش مى توانست در این حلقه هاى درسى که در این مساجد تشکیل مى شد شرکت کند و همان طور که پیشتر اشاره شد بسیارى از صحابه پیامبر«صلى الله علیه و آله» و تابعین ایشان و نیز پیشوایان مذاهب اسلامى در این دانشگاه هاى عمومى اسلامى به تعلیم مبانى دین و نشر مذهب خود مى پرداختند.

          مسجدالحرام در مکه، مسجدالنبى در مدینه، دو جامع بصره و کوفه، جامع عمرو در فسطاط، مسجدالاقصى و قبه الصخره در بیت المقدس و جامع اُموى در دمشق از مراکز مشهور آموزش اسلامى در این دوره بوده اند.

          بدین ترتیب در آغاز قرن دوم هجرى، تحوّلى جدید، در حیات مسجد پدید آمد. تحوّل مزبور، متضمّن کوشش و گسترشى بود که در زمینه امور علمى و آموزشى مسجد به وجود آمد.

          فاصله زمانى سده دوم تا پایان سده سوم هجرى را به تقریب مى توان از درخشان ترین دوره تعلیماتى مسجد یا به عبارت دیگر عصر فعالیت آموزشى این دانشگاه هاى عمومى دانست، زیرا دستاوردهاى مسلمانان در مسایل مختلف علمى و پیشرفت هاى فکرى در این دوره از تاریخ اسلام و نیز آن قسمت از پیشرفت هاى اقتصادى، اجتماعى، عمرانى که پس از استیلاى عباسیان به وجود آمد، موجب تأثیر قابل ملاحظه اى در ایجاد هوشیارى و جنبش علما در مساجد گردید.

          توجه دقیق به اجتماعات و تشکیل جلسات علمى در مساجد بزرگ و مشهور آن زمان و مجامع ممتاز و مناسبى که با شرکت علما و دانشمندان در آن مراکز به وجود آمد، همه دلایل کافى و آشکارى بر میزان پویایى و جنبش و بارورى فکرى و علمى قابل ملاحظه اى در آن دوره از تاریخ اسلامى است.

          شایان ذکر است که بسیارى از این مساجد، داراى کتابخانه هاى غنى بوده و چه بسیار علما و دانشمندانى که کتب خویش را وقف این مساجد کرده اند.[9]

         خلفاى نخست عباسى به امر آموزش در مساجد، توجّه خاص نشان دادند. به طور مثال منصور عباسى (137 ـ 159 هق)، جامع منصور را در سال 147 هق در بغداد بنیان نهاد که هزینه بناى آن 18 میلیون دینار برآورد شده است.[10] این مسجد در روزگار هارون الرشید (حک170 ـ 193 هق)بازسازى شد ودرزمان معتضد (حک 279 ـ 289هق) گسترش یافت تا افراد بیشترى از مسلمانان را در خود جاى دهد.[11] در این دوره شمار مساجد به ویژه در شهرهاى بزرگ رو به افزایش نهاد به طورى که یعقوبى تعداد آنها را سى هزار مسجد گزارش کرده است.[12]

         پس از مسجدالنبى که حتى الامکان از سوى اهل بیت«علیهم السلام» مورد استفاده آموزشى قرار مى گرفت، جامع منصور برجسته ترین مدرسه آرمانى و آرزویى بیشتر دانشوران آن عصر بود، به طورى که خطیب بغدادى از خداوند خواسته بود تا در آن مسجد، تدریس کند و به آرزوى خود نیز رسید.[13]

         کسایى؛ نحوى معرف در این مسجد درس مى داد و کسانى چون فرّاء، احمد بن سعدان، احمر و اخفش در این مسجد از درس او استفاده مى کردند.[14]

         جامع اموى دمشق، به دستور ولید بن عبدالملک (86 ـ 96 هق) بنا شد. این مسجد نیز یکى از مراکز آموزشى مشهور بود. به گفته ابن جبیر حلقه هاى تدریس بسیارى در این مسجد وجود داشتند و استادان آن نیز داراى حقوق خوبى بودند.[15]

         در مصر در سال 256 هق احمد بن طولون، جامع خود را در شهر قطائع بنا نهاد. در این جامع، علوم تفسیر، حدیث، فقه و ستاره شناسى تدریس مى شد.[16]

         جامع الازهر نیز در سال 360 هق توسط جوهر صقلى بنا شد و به تدریج به یکى از مراکزمهم آموزشى جهان اسلام بدل گردید.این جامع درزمان عزیرفاطمى(365 ـ 386 هق) به صورت یک دانشگاه واقعى در آمد و براى آن برنامه آموزشى جامعى تنظیم گردید.[17]

         ابن جبیر (م 614 هق) شمارِ مساجد اسکندریه را 12 هزار ذکر کرده است.[18] مقریزى مى گوید: در جامع عمرو چهل و اندى حلقه درسى و آموزشى تشکیل مى شد که هیچ گاه از کار نایستادند.[19]

         پس از این دوران، آموزش علوم در مساجد به تدریج جاى خود را به آموزش در مدارس داد. عامل و علت اصلى این انتقال را از یک سو افزایش دانش پژوهان و تشکیل حلقه هاى درسى بى شمار در مساجد که سبب اختلال انجام نیایش و پرستش و عبادت در این مکان هاى مقدس شد، و از سوى دیگر ظهور موضوعات جدید در عرصه دانش و گسترش آموزش علوم و پدید آمدن مناظره ها و مجادلات تازه اى دانسته اند که انجام آنها در مساجد که محل آرامش و عبادت بودند، غیر ممکن گردید.

          در چنین شرایطى انتقال آموزش از مسجد به مدرسه، امرى کاملاً طبیعى به نظر مى رسد. علاوه بر آن مدارس نوبنیاد، داراى ویژگى هاى خاصى از جمله محل اسکان طلبه ها و دانشجویان بود که در مسجد وجود نداشت.

          با آن که مدرسه در قرن چهارم هجرى پا به عرصه وجود نهاد، اما این مرکز علمى و آموزشى در حقیقت محصول فعالیت هاى ى بوده که پیش از آن در مساجد انجام شده بود که برخى از ویژگى هاى آن در مدرسه ظهور یافت. آرى مدارس نتیجه کوشش هاى بى شمارى بود که براى ایجاد فعالیت هاى آموزشى خارج از مساجد به دلایلى که پیشتر اشاره شد به عمل آمد و برخى از نواقصى که در مراکز پیش از مدرسه وجود داشت را تکمیل و به صورت مؤسساتى مخصوص نشر دانش و توجّه به حال دانشجویان در زمینه تامین مسکن براى ایشان و گسترش دامنه علم و رسیدگى به طلاب ایجاد گردید.

          بدین ترتیب اگر چه آموزش به مدارس منتقل شد ولى این بدین معنا نبود که مساجد این نقش مهم را کاملاً از دست داده اند؛ بلکه به طور مثال در مسجد الازهر مشاهده مى شود که آنجا تقریباً به تدریس اختصاص یافت و جز نماز جمعه، نماز دیگرى در آنجا برگزار نمى شد.

          جامع زیتونه در تونس و جامع قرویین در فارس از مراکز مشهور آموزش اسلامى است که این نقش را قرن هاى بعد نیز  همچنان حفظ کرده است.

 


[1]  .  سوره توبه، آیه 108 .

[2]  .  آیتى، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، انتشارات دانشگاه تهران، 1369، چاپ پنجم، ص 282 .

[3]  .  سوره غافر، آیه 58 .

[4]  .  سوره بقره، آیه 128 .

[5] . ابراهیم حسن، تاریخ الاسلام، دارالجمیل، بیروت، 1414 ق / 1991 م، ج 1، ص 400 .

[6]  . الولى، طه، المساجد فى الاسلام، دار العلم للملایین، 1409 ق / 1988 م ، ص 79 .

[7]  .  یاقوت حموى، شهاب الدین، معجم البلدان، دارصادر، بیروت، ج 4، ص 421 .

[8]  .  بلاذرى، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، شرکة طبع الکتب العربیه، 1317 ق / 1900 م، ص 137 .

[9]  .  ابن خلکان، شمس الدین، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، به کوشش احسان عباس، دارصادر، بیروت، ج 6، ص 139؛ متز، آدام، تمدن اسلامى در قرن 4 ق، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگزلو، مؤسسه امیرکبیر، تهران، 1364 ، ج 1، ص 201 .

[10]  .  یاقوت، معجم البلدان، ج 2، ص 235 .

[11]  .  خطیب بغدادى، تاریخ بغداد، قاهره، 1349، ج 1، ص 103 .

[12]  .  یعقوبى، احمد بن واضح، البلدان، لیدن، 1860م ، ص 250 .

[13] . یاقوت، ج 1، ص 246 .

[14]  .  همان، ج 1، ص 243 .

[15]  .  ابن جبیر، محمد بن احمد، الرحله، لیدن، 1907 م، ص 272 .

[16]  .  زکى محمد حسن، الفن الاسلامى فى مصر، دارالرائد العربى، بیروت، 1401 ه ق / 1981 م، ص 27 .

[17]  .  مقریزى، الخطط، ج 4، ص 49 .

[18]  .  ابن جبیر، ص 43 .

[19]  .  مقریزى، الخطط، ج 2، ص 246 .

 

ثبت دیدگاه