Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
تبیین مدل مفهومی کارکردهای مسجد در تعالی فرهنگی جامعه اسلامی
دو شنبه, 15 شهریور 1400

رضا شکرانی[1]

محمد جانی پور*

چکیده:

قرآن و دین مبین اسلام به عنوان رسالتی عمومی، به مقوله فرهنگ و توسعه فرهنگی اهتمام ویژه دارد چنانکه می­توان گفت حرکت و بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله) یک حرکت فرهنگی و در راستای روشنگری و ایجاد تمدن فرهنگی بوده است. فرهنگ اسلامی بنای مساجد را به عنوان نماد حکومت دینی و مرتبط با مردم مسلمان می داند که این تنها نمونه­ای از کارایی مساجد و تلاش اسلام برای توسعه روابط اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری بوده است.

در حقیقت توسعة فرهنگی به عنوان سیاستی کلی برای رسیدن به توسعة پایدار در سطح جامعه اسلامی، موضوع مورد بحث این مقاله می باشد که به واسطه مستندات دینی و تبیین نقش و جایگاه مساجد به آن پرداخته خواهد شد. در این مجال با بهره گیری از روایت امیرالمومنین(ع) درباره اهداف و کارکردهای مساجد و تبیین مدل مفهومی آن به دنبال بیان نقش مسجد به عنوان یکی از عواملی که می­تواند نقش بسزایی در تعالی فرهنگی جامعه داشته باشد، هستیم.

 

 

واژگان کلیدی:

مسجد، عبادت، دین، امیرالمومنین(علیه السلام)، جامعه اسلامی، توسعه فرهنگی، تعالی فرهنگی

 

 

مقدمه

توسعه به مثابه واقعیتی مطلوب، دارای ابعاد گوناگونی است. در جهان معاصر ارتباط، پیوند و تأثیر و تأثر متقابلی که بین ابعاد مختلف توسعه از جمله توسعه فرهنگی وجود دارد، مورد توجه اندیشمندان و متفکرین قرار گرفته چرا که به خوبی آشکار شده دیگر ابعاد توسعه همچون توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، بدون توجه به توسعه فرهنگی و توسعه منابع انسانی امری کاملاً دور از دسترس می باشد، همچنان که توسعه فرهنگی و توسعه منابع انسانی نیز بدون رشد توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، با مشکلات فراوانی مواجه می شود.

نسل جوان جامعه در فرایند توسعه هم منشاء تحول می باشد و هم بخش مهمی از نیروی انسانی فعال جامعه را تشکیل می‌دهد که آینده کشور را تا حد زیادی ترسیم و تعیین می­کند بنابراین بر کلیه خانواده‌ها و متولیان امور مذهبی و فرهنگی کشور لازم است که بیش از دیگر امور به این نسل توجه نموده و برای تأمین سلامت آینده جامعه، بر روی نسل جوان سرمایه گذاری کرده و این فرصت را مغتنم بشمارند چرا که دوران جوانی نصیب انسان از دنیا برای تأمین سعادت اخروی اوست. «قال علی(علیه السلام) لاتَنسَ صِحَتُکَ وَ قُوَتُکَ وَ فِراغُکَ وَ شَبَابُکَ وَ نِشاطُکَ اِن تَطلُب بِها الاَخِرَة».[2]

با کمال تأسف باید گفت نداشتن توجه کافی به نقش و جایگاه مساجد، جاذبه­های بی بدیل و تأثیرات عظیم و مهم مساجد را به شدت کاهش داده و این کاهش پیامدهای ناگواری همچون گسترش تأثیرات تهاجم فرهنگی بر امت اسلامی را در پی داشته است. بیتردید هسته نخستین حکومت نبوی(ص) در مسجد پیریزی شد و بسیاری از تصمیمگیریهای سیاسی و اجتماعی در زمان پیامبر(ص) در مسجد صورت میگرفت و مردم برای انجام امور مختلف در مسجد گرد هم جمع میشدند و مرکز دیگری را نمیشناختند. به این ترتیب می توان گفت مسجد تنها یک عبادتگاه نیست؛ بلکه مرکزی برای حیات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی جامعه است.

پیامبر اعظم(ص) بسیاری از شؤون حکومت را از فراز منبر مسجد اداره مینمودند. در بسیاری از موارد مشاورههای مربوط به جنگ در مسجد انجام می­شد و سپاهیان اسلام را هنگام اعزام برای غزوهها در مسجد جمع میکردند که همه اینها بیانگر فراگیر بودن نقش مسجد در تاریخ اسلام است. پیامبر(ص) با انجام این امور در مسجد، ظرفیت بالای این مرکز دینی را در ایجاد هم­گرایی و انسجام اجتماعی به مردم نشانداده و بر تک بعدی بودن دین اسلام خط بطلانکشیدند.

در دوران انقلاب اسلامی نیز اطلاعرسانی به مردم از طریق اعلامیهها، سخنرانیها و پخش نوار از مسجد و یا به وسیله بلندگوهای مساجد صورت میپذیرفت و در حقیقت می‌توان گفت مرکز اصلی هماهنگی ‌های سیاسی و اجتماعی برای برپایی انقلاب اسلامی، مساجد بوده­اند.

مقام معظم رهبری(مدظله) در رابطه با اهمیت و نقش مساجد می­فرمایند: «مسجد جای توجه، ذکر، نماز و جای شناخت یکدیگر و محل تصمیم گیری­های اجتماعی و سیاسی است. استفاده از مسجد برای دنیای اسلام فرصت مغتنمی محسوب می شود».[3]

با عنایت به اینکه مساجد محل اصلی نشر فرهنگ دینی عامه مردم در کشور هستند، لازم است برای توسعه فرهنگی، گام­های اولیه را از پایگاه های فرهنگ دینی یعنی مساجد شروع کرد زیرا تقویت این پایگاه‌ها به معنای مصون‌سازی فرهنگ خودی در برابر تهاجم، شبیخون و یا ناتوی فرهنگی بیگانگان است.

نکته شایان ذکر در رابطه با رویکرد این مقاله این است که به اعتقاد مؤلف مساجد بهترین مراکزی هستند که از آنها می‌توان برای جذب مردم-‌ عموماً - و جذب جوانان- خصوصاً - استفاده کرد. اگر دولت اسلامی بخواهد مردم را در مکان­های دیگری جز مساجد سازماندهی کند، می­بایست هزینه‌های فراوانی صرف کند؛ اما با بهره­گیری بهینه از این نهاد غنی دینی، جذب نسل جوان کاملاً عملی، موفق و مقرون به صرفه می‌شود و دارای آثار بسیار مبارکی نیز خواهد بود.

هدف این مقاله بیان کارکردهایی است که در توسعه و تعالی فرهنگی جامعه اسلامی نقش عمده‌ای را ایفاء می‌نمایند. به همین منظور حدیثی از مولای متقیان امیرالمؤمنین(ع) به عنوان چارچوب نظری و مدل تحلیلی این نوشتار انتخاب شده است تا بر اساس آن، مدعای اصلی مقاله را اثبات نماییم.

 

ضرورت بحث

به نظر می­رسد فرهنگ دارای یک لایه عمومی و کلی باشد که برای همه جوامع و در همه زمانهای مختلف مشترک است و از اصول و مبانی فطرت تشکیل شده است چرا که فطرت به عنوان عنصری تعیین کننده در وضع قوانین و تعیین اصول و حدود تعاملات فرهنگی جوامع نقش عمده­ای دارد و همچنین می­دانیم که علت گسترش ادیان نیز در واقع ارتباط عمیق و ریشه­ای آنها با فطرت نوع بشر می­باشد. مبانی دینی نیز با تکیه بر فطرت انسان و ایجاد ارزش­ها و هنجارهای خاص و استقرار فضایل انسانی موجب تثبیت و رشد و تعالی فرهنگ جوامع انسانی شده و لذا می توان گفت فرهنگ هر جامعه ای، آیینه دین و مذهب آن جامعه است. (روح الامینی، 1372، ص108)

به هر حال باید توجه داشت که هرچند ارزش­های شرعی و اخلاقی دین موجب تغییر و تحول در فرهنگ می­شوند ولیکن این اثرگذاری بر همه طبقات و اقشار جامعه یکسان نیست. فردی که سالیان سال در بستر فرهنگی خاصی رشد کرده است اکنون به سختی می تواند اعتقادات و تمایلات خود را هر چند نادرست، تغییر دهد درحالی که کودکان و نوجوانان به راحتی اثرپذیر خواهند بود و لذاست که اکثر متولیان مسائل فرهنگی به دنبال برنامه­ریزی بر روی نسل جوان جامعه هستند.

ایجاد یک مجموعه همگن فرهنگی امکان­پذیر نخواهد بود مگر آنکه بر روی بخش جوان و نوجوان جامعه تکیه نمود، چرا که انگیزه درونی این نسل به سمت فضایل ثابت انسانی که برگرفته از خصوصیات روانی آنها است موجب جوشش و حرکت جوامع شده و تأثیر هنجارهای فرهنگی را دو چندان می­سازد. (فروغ مسجد، 1385، ص 93)

این مطلب بیان می دارد که در ساختار توسعه فرهنگی، قبل از هر چیز توجه به مستندات دینی به عنوان مبنایی برای برنامه ریزی و همچنین توجه به نسل جوان به عنوان مخاطبان اولیه این برنامه­ها الزامی است. به عبارتی دیگر هنگامی توسعه فرهنگی شکل خواهد گرفت که نقش اصول و احکام ثابت دین و در عین حال شمول آن بر نسل جوان به عنوان پایه گذاران اصلی هنجارهای فرهنگی در جوامع را در نظر گرفته باشیم. (فروغ مسجد، 1385، ص 96)

در این مقاله سعی بر آن است که بر اساس مستندات و مبانی دینی به یکی از زمینه های توسعه فرهنگی جهت برطرف نمودن معضلات فرهنگی نسل جوان و جامعه اسلامی و ارائه راهکارهایی به منظور ساماندهی فرهنگی جامعه بپردازیم.

 

  1. مفهوم توسعه فرهنگی

1-1.توسعه

توسعه، یکی از مفاهیمی است که در عصر حاضر پس از فراهم شدن زمینه مساعدی برای بازگشت بشر به دین و مدخلیت یافتن ارزش­های اخلاقی در عرصه­های اجتماعی حتی در دنیای سکولار غربی، در برخی فرهنگ­ها دچار تغییر، تحول و تکامل معنایی شده است و در عصر حاضر که بعضی از آن به عصر احیاءگری دینی یاد کرده­اند، مفاهیمی همچون ارزش­های متعالی و مبانی اخلاقی نیز به دایره عناصر اصلی توسعه راه یافته­اند.

بدیهی است که توسعه به مفهوم متعارف با مفهوم اسلامی کمال یافته­گی فرد و جامعه تفاوت دارد؛ اما به اعتقاد برخی در تفکر اسلامی "توسعه دین محور" را با تعبیر قرآنی "حیات طیبه" می­توان تبیین نمود.[4] (ر.ک: علی اکبری، 1381)

توسعه دین محور مبتنی بر عبودیت و عدالت است و از تحول درونی انسان­ها آغاز می­گردد. (ر.ک: الویری، 1386) این تلقی از توسعه، برهم زننده توهم ناسازگاری پاره­ای آموزه­های اسلامی با توسعه مانند: تقدیر گرایی، سرزنش ثروت اندوزان، آخرت گرایی، توصیه به انفاق و زهد است. (ر.ک: خلیلیان، 1381)

با این وصف، توسعه در باور دینی بر دو پایه مهم استوار است:

  1. نگاه همه جانبه به انسان و ابعاد وجودی او؛ به معنای توجه به همه نیازهای مادی و معنوی، علمی، عاطفی، جسمی و روحی بشر در نگاهی متعادل و نه الزاماً مساوی.

  2. محدود ندانستن زندگی انسان به حیات دنیوی و نگاه ابزاری به دنیا.

در نگاه دینی حیات انسان محدود به دوره حضور او در این دنیا نیست و انسان دارای حیات جاویدان است و زندگی دنیوی او تعیین کننده چگونگی زیست اخروی اوست یعنی دنیا نسبت به آخرت نقش ابزاری دارد. البته این سخن به معنای عدم تلاش برای آباد کردن دنیای انسان­ها نیست و توشه آخرت را باید از همین دنیا برگرفت و این مزرعه اگر آباد نباشد، محصولی درخور از آن درو نخواهد شد. (ر.ک: الویری، 1386)

 

1-2.فرهنگ

بحث درباره فرهنگ[5] تعریف، کارکردها و عناصر تشکیل دهنده آن از جمله مباحثی است که در چند قرن اخیر توجه محققان غربی و شرقی را به خود جلب کرده و به پیدایش نظریه ها و تحقیقات متعددی انجامیده است. در نگاه اول به نظر می­رسد بحث منسجم و مستوفایی درباره فرهنگ، عناصر و کارکردهای آن در منابع دینی مطرح نشده است؛ حتی به دشواری می توان معادل و مترادفی برای واژه فرهنگ در آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) پیدا کرد زیرا مشخص ترین واژه­ای که در زبان عربی به معنای فرهنگ به کار گرفته شده است، "الثقافه" می باشد که در قرآن چنین واژه­ای اصلاً وجود ندارد.

اما اگر با این تعریف از فرهنگ موافق باشیم که: «فرهنگ عبارت از همه نهادها، فنون، هنرها، رسوم و سنتها، ادبیات و اعتقادات متعلق به یک قوم است که به طور اکتسابی و نیز در جریان آموزش های گوناگون از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد» (فصلنامه فرهنگ عمومی، شماره5، ص42) آنگاه باید گفت که واژه­هایی چون؛ ملت، سنت، امت، دین و خلق در پاره ای از آیات قرآن و احادیث در مفاهیمی نزدیک به مفهوم واژه فرهنگ به کار گرفته شده است و یا لااقل هر یک از این واژه­ها بیانگر عنصری از عناصر متعدد فرهنگ است.

به عنوان مثال خداوند متعال در آخرین آیه از سوره حج، مسلمانان را به تبعیت از ملت ابراهیم فراخوانده و می فرماید: «مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیم‏»[6] و همچنین در سوره بقره نیز متذکر می شود که «وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم‏»[7] که در این آیات تعبیر ملت از سوی مفسران به معانی مذهب، نحله فکری، خواسته­ها و راه و رسمی که در بین یک قوم معمول است، اطلاق شده است. (طبرسی، ج 1، ص373)

تعبیر ملت در قرآن گاه به پیامبران اضافه شده و گاه به اقوام خاصی چون یهود و نصاری و علاوه بر این دو مورد در پاره ای دیگر از آیات به طریقه بت پرستان اطلاق شده است چنانکه می فرماید: «قَدِ افْتَرَیْنا عَلَى اللَّهِ کَذِباً إِنْ عُدْنا فی‏ مِلَّتِکُم‏»[8]. از همین جا می­توان یافت که این واژه می­تواند عناصری از فرهنگ یک قوم و قبیله را متجلی سازد زیرا مشرکان بدان پای بند بوده و حاضر به از دست دادن آن در مقابل پیامبران نبوده­اند، چنین چیزی جز مجموعه ای از اعتقادات، آداب و رسوم و احیاناً اخلاقیات منحط و در یک کلام فرهنگ مبتنی بر شرک نبوده است که از آنها با تعبیر ملت سخن به میان رفته است.

به این ترتیب احتمالاً صحیح خواهد بود اگر متذکر شویم که واژه ملت بیشتر ناظر به بعد اعتقادی یک فرهنگ است که ممکن است ترکیبی از عقاید صحیح و پسندیده یا عقاید خرافی و غلط باشد. (معارف، 1383، ص 287)

برخی اندیشمندان نیز فرهنگ را آمیخته­ای از باورها، اعتقادات، ارزش­ها، اخلاقیات، رفتارها و مصنوعات می­دانند. (ر.ک: مصباح یزدی، 1379، صص103-104) این تعریف تا حدودی مشابه تعریف دین است که آن را مجموعه اعتقادات، اخلاقیات و احکام می­داند و به نظر می­رسد از این دیدگاه فرهنگ به میزان زیادی به مفهوم دین نزدیک می­شود.

 

1-3.توسعه فرهنگی

اگر فرهنگ را شامل تمامی میراث اندیشه ها، رفتارها و تجربه های انسانی بدانیم، به دلیل وجود تنوع و تفاوت در شرایط اجتماعی جوامع مختلف، با گوناگونی فرهنگ­ها روبرو می­شویم. با این تعریف، فرهنگ هویت افراد و ملت ها را تشکیل می دهد که گاه سیر نزولی داشته و گاه نیز بر اثر عواملی همچون خلاقیت و ارائه راه حل برای رفع مشکلات و معضلات، نهادینه شده و توسعه و تکامل می یابد. (روح الامینی، 1372، ص108)

«توسعه فرهنگی»[9] یکی از مفاهیم جدید در عرصه حیات اجتماعی است و پیش از آنکه محصول رشد فرهنگی باشد، بیشتر نتیجه توسعه عمومی جوامع است. امروزه توسعه فرهنگی جزو جدایی ناپذیر توسعه پایدار و یکی از مهمترین محورهای آن محسوب می شود آن چنان که برای سنجش میزان توسعه واقعی، میزان توسعه و ارتقای بخش فرهنگ را مورد ارزیابی قرار می دهند. (خلیلیان، 1381، ص84)

در این میان توجه به رشد فکری و اخلاقی جامعه، ارتقای علمی کشور و ایجاد روحیه تحقیق و پژوهش، تقویت باورهای دینی و سنت های علمی، تلاش برای توسعه و اعتلای جایـگاه هنـر، تقویت ارزش های اجتماعی و ایجاد خودباروی ملی و بهبود و گسترش دسترسی به رسانه ها و تکنولوژی های ارتباطی، مهم ترین مسائلی است که دستیابی به توسعه فرهنگی را میسر می سازد. (حسینی منش، 1372، ص38)

به طور کلی می توان اهمیت فرهنگ را در دو جنبه دید؛ نخست جایگاهی که فرهنگ در هویت و موجودیت جامعه دارد و دیگری نقشی که فرهنگ در پیشرفت جوامع ایفا می کند. جنبه اول را می توان اهمیت و جایگاه فرهنگ در موجودیت جامعه انگاشت و وجه دوم را می توان اهمیت و نقش فرهنگ در حرکت به سمت اعتلا یا انحطاط جوامع دانست. (عزتی، 1378)  

حضرت امام خمینی(ره) در باب اهمیت و ضرورت توجه به فرهنگ می فرمایند: «فرهنگ مبداء همه خوشبختی­ها و بدبختی­های یک ملت است ... راه اصلاح یک مملکت فرهنگ آن مملکت است، اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. امیدواریم بشر به رشدی برسد که مسلسلها را به قلم تبدیل کند. آنقدری که قلم و بیان در خدمت بشر بوده است، مسلسلها نبوده اند». (خمینی، ج13، ص447)

«بى‏شک بالاترین و والاترین عنصرى که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسى دارد، فرهنگ آن جامعه است. اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل مى‏دهد.» (همان، ج 15، ص 160)

«به طور اساسى فرهنگ است که ویژگیهاى مشترک به وجود آورنده یک ملیت را تشکیل مى‏دهد و بدون وجود یک فرهنگ واحد، افراد تبعه یک کشور را نباید یک ملت نامید. لذا مى‏توان گفت اساس ملیت‏ یک ملت، فرهنگ است.» (همان، ج 6، ص 40)

«اگر فرهنگ ناصالح شد، این جوانهایى که تربیت مى‏شوند به این تربیتهاى فرهنگ ناصالح، اینها در آتیه فساد ایجاد مى‏کنند ... وقتى فرهنگ فاسد شد، جوانهاى ما که زیربناى تاسیس همه چیز هستند، از دست ما مى‏روند و انگل بار مى‏آیند.» (همان، ج 1، ص 273)

«فرهنگ نه تنها انسانها را به انحطاط مى‏کشد بلکه مى‏تواند موجب انحطاط و پوچى و در نهایت اضمحلال جوامع شود». (همان، ج 15، ص 160)

«فرهنگ مبداءى است که اعمال انسانها و به تبع آن مسیر تکاملى جامعه از آن نشات مى‏گیرد.(همان، ج 1، ص 273)

 

  1. فلسفه وجودی مسجد

در فرهنگ دینی و قرآنی گاه از مسجد به عنوان «بیت الله» نیز یاد می­شود. به عنوان مثال از قرینه آیات زیر می­توان به این مفهوم دست یافت: «فی‏ بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏»[10] و «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُه».‏[11]

علامه طباطبایی در کتاب شریف تفسیر المیزان می­فرمایند: قدر مسلم از معنای بیوت همان مساجد است که جایگاهی ویژه برای ذکر نام خداست و به همین منظور بنا شده و حتی خانه­های پیامبران و ائمه اطهار نیز از مصادیق کلمه بیوت است. (طباطبایی، ج4، ص126)

راز این نامگذاری آن است که مردم در این مکان به سوی خداوند متعال تقرب می­جویند و با عبادت خالصانه و جمعی به سوی او ره می­سپارند و از همین روی قرآن کریم کعبه را که برترین خانه خدا بر روی زمین است، خانه­ای برای مردم به شمار می­آورد؛ «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین‏».[12]

در قرآن کریم هرجا سخن از مسجد به میان آمده، به جنبه­های عبادی آن به عنوان عنصر محوری و بنیادین در تعالی فرهنگ دینی جامعه اشاره شده و در آیه­های متعددی مسجد جایگاه عبادت و یاد خداوند شناخته شده است مانند:

  • «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً».[13]

  • «قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».[14]

  • «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ».[15]

همانگونه که ملاحظه می شود در این آیات وصفی که برای مسجد ذکر شده، آن است که در مساجد نام خداوند برده می­شود و مردان خدا برای تسبیح و ستایش حق تعالی در صبح و شام بدان روی می­آورند و این به روشنی بیانگر این حقیقت است که رسالت اولیه و اساسی این مکان مقدس در اسلام، آن است که کانون عبادت و ذکر و تسبیح خداوند متعال باشد.

در سخنان معصومان(ع) نیز بر جنبه­های عبادی مسجد تأکید فراوان شده است. در این زمینه کافی است به باب احکام مسجد در کتب حدیثی مراجعه شود که مملو از روایات و احادیث پیرامون جنبه­های عبادی و احکام فقهی مسجد است. از این امر می­توان نتیجه گرفت که حضرات معصومین(ع) در پی آنند تا مسجد جایگاهی مناسب برای ذکر و یاد حق تعالی بوده و مؤمنان در آنجا با حضور قلب، خدای خود را پرستش کنند و از آثار و برکات آن بهره­مند گردند.

همچنین روایات دیگر که تأکید بر حضور در مساجد و برپایی نماز جماعت و بیان ثوابهای مختلف آن دارد نیز از این دسته به شمار می روند مانند:

  • «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): مَنْ صَلَّى الْخَمْسَ فِی جَمَاعَةٍ فَظُنُّوا بِهِ خَیْراً».[16]

  • «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): الجُلوسُ فِی المَسجِدِ اِنْتِظاراً لِلْصَلاة عِبادةٌ».[17]

«عَنْ أَبِی ذَرٍّ عن النبى(صلی الله علیه و آله): فِی وَصِیتِهِ لَهُ قَالَ یا أَبَا ذَرٍّ إِنَّ اللَّهَ یعْطِیک مَا دُمْتَ جَالِساً فِی الْمَسْجِدِ بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ دَرَجَةً فِی الْجَنَّةِ وَ تُصَلِّی عَلَیک الْمَلَائِکةُ وَ یکتَبُ لَک بِکلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَ فِیهِ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یمْحَى عَنْک عَشْرُ سَیئَاتٍ».[18]

امام خمینی(ره) در مورد اهمیت مسجد و نقش آن در یک حکومت اسلامی می­فرمایند: «مسجد یک سنگر اسلامی است و محراب محل جنگ است، محل حرب است. این را می­خواهند از دست شما بگیرند... در این دو سه سال اخیر مسجد یک محلی بود که مردم را به نهضت و به قیام بر ضد ظلم تهییج می­کرد» (خمینی، ج13، ص362).

 

  1. نقش و کارکردهای مسجد

یکی از ارکان اساسی ادیان الهی به ویژه دین اسلام، عبادت است. این واژه در فرهنگ دینی دارای دو معناست: عبادت در معنای عام و گسترده، هر رفتار و کرداری را که مایه خشنودی و رضایت خداوند باشد در بر می­گیرد. مفهوم خاص عبادت راز و نیاز نمودن با خداوند و نجوا گفتن با اوست. عبادت در این معنا اموری همچون نماز، دعا، ذکر و تلاوت قرآن را شامل می­شود که در این میان نماز از شأن و جایگاه ویژه­ای برخوردار است.

برای پیدایش عبادتی این چنین، اسباب و عوامل فراوانی مورد نیاز است که برخی درونی همچون شرایط درونی و روحی شخص عبادت­کننده و بخشی نیز به عوامل بیرونی همچون مکان و زمان انجام عبادت باز می­گردد. در حقیقت می­توان گفت که یکی از رموز اصلی بنای مسجد در اسلام، فراهم آوردن مکانی برای کسب عوامل درونی و بیرونی انجام عبادت خالصانه و خداپسندانه برای خداوند است.

مسجد از نگاهی خانه خدا «وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً»[19] و از نگاهی دیگر، محل و جایگاه پیام­آوران بزرگ الهی و خانه همه تقواپیشگانو محبوب­ترین مکان­ها نزد خداوند است. «قال رسول الله (علیه السلام): أَحَبُّ الْبِقَاعِ إِلَى اللَّهِ الْمَسَاجِدُ»[20].

اساساً علت نهادن نام مسجد بر چنین مکانی از آن روست که جایگاه سجده و تواضع در پیشگاه خداوند متعال است. سجده مظهر بندگی و کرنش کردن در برابر حق تعالی است و در میان تمامی عبادتها حتی نسبت به دیگر اجزای نماز نیز از شرافت و برتری ویژه­ای برخوردار است، بنابراین مسجد به معنای محل سجده و نماز و در واقع به معنای جایگاه عبادت و یاد خداوند متعال است. مسجد در اصل واژه­ای عربی از ریشه (سَجَدَ) به معنی سجده­گاه است، گرچه برخی آن را واژه معرَّب از لغت آرامی به نام (مزگت) می­دانند. (معین، ص4063)

البته مسجد در اصطلاح شرعی تعریف دقیق­تری دارد که عبارت است از مکانی که برای نماز گذاردن همه مسلمانان وقف می­شود و با این وصف سه ویژگی اصلی مسجد عبارتند از: موقوفه بودن (در تملک خاصی نبودن)، عمومی بودن (عدم اختصاص به عده­ای خاص) و اختصاص به اقامه نماز. (ر.ک: الویری، 1386)

 

  1. تبیین مدل مفهومی نقش و کارکردهای مسجد

مساجد به عنوان مهمترین مرکز دینی جهت انسجام بخشی نیروی انسانی جوامع اسلامی می­بایست ارتباط و تقابل بیشتری با نسل جوان جامعه داشته باشند. با این فرض لازم است که در اداره مساجد اعمال نظر مجدد نموده چرا که از این زاویه دیگر تعریفمان از اهالی مسجد و آنهایی که به مسجد می­آیند فقط به عنوان مسلمانانی که قصد انجام عبادت دارند، نخواهد بود بلکه به آنان همچون میهمان یا سرمایه­های اجتماعی جامعه نگاه خواهیم کرد که احترامشان واجب است و بایستی بهترین امکانات و وسایل را برای آسایش و خشنودی آنان فراهم کرد.

این نوع نگاه مستلزم مدیریت فرهنگی مساجد است که حساسیت فوق العاده­ای روی مخاطبان خود دارد و تمام سرمایه گذاری اصلیش بر روی مخاطبین و جذب آنان است. مدیریت فرهنگی در این معنا کارکرد محور می­باشد و برای هر چیزی کارکردهای خاص آن را تعریف می کند. در رابطه با مسجد و نوع کارکردهای آن آیات و احادیث مختلفی وجود دارد که در راستای هدف این مقاله سعی کرده ایم روایتی از امیرالمومنین(ع) را به عنوان چهارچوب تحلیلی مورد بررسی قرار دهیم.

امیرالمومنین(علیه السلام) در حدیثی کارکردهای مسجد را چنین بر می­شمرند: «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ؛ أَخاً مُسْتَفَاداً فِی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً[21] أَوْ آیَةً مُحْکَمَةً أَوْ رَحْمَةً مُنْتَظَرَةً أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى[22] أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى أَوْ یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَةً[23] أَوْ حَیَاءً».[24]

هر کس که به مساجد رفت و آمد داشته باشد، یکی از این هشت مورد شامل حال او می­شود:

  1. برادری ایمانی که در مسیر خداوند از او استفاده کند.

  2. کسب علم و دانشی جدید.

  3. فهم و درک آیات قرآن.

  4. رحمتی که انتظار آن را از جانب خداوند می کشد. [شاید منظور اجابت دعاها و برطرف شدن حوایج و خواسته­های مادی و معنوی انسان باشد که در انتظار تحقق آن از جانب خداوند است].

  5. شنیدن سخنی که او را از هلاکت و گمراهی باز دارد.

  6. شنیدن سخنی که او را به هدایت رهنمون سازد.

  7. ترک گناه به سبب خشیت [از خداوند].

  8. ترک گناه به سبب حیا [از برادران ایمانی].

با بررسی دقیق این روایت ارزشمند درمی­یابیم که حضرت علی(ع) به فلسفه وجودی و هدف اصلی از تأسیس مسجد اشاره­ای ندارند بلکه تنها تعدادی از کارکردهای مسجد را برای هر انسان مسلمانی که به مساجد رفت و آمد می­کند، بیان کرده­اند. در واقع آن چه حضرت در این روایت بیان می­کنند، مطلبی فراتر از اهداف اولیه حضور در مسجد و به نوعی نتایج ثانویه آن است. این معنا از تأمل و تعمق در فقره ابتدای حدیث که می­فرمایند: «مَنِ اخْتَلَفَ إِلَى الْمَسَاجِدِ أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ» کاملاً روشن می­گردد.

در رابطه با برخی لغات این حدیث لازم است چند نکته بیان شود:

نکته اول: اخْتَلَفَ دلالت بر تنوع و استمرار دارد؛ بررسی لغوی نشان می­دهد «اخْتَلَفَ» از مصدر (خَلَفَ) به معنای تنوع و گونه‏هاى مختلف و متنوع است. اخْتَلَفَ الى المکان یعنی به آن مکان رفت و آمد کرد.(مهیار، ص217) خِلفة: بکسر اوّل و سکون ثانى در جائى گفته می­شود که یکى از پى دیگرى در آید (راغب، ص294 و قرشی، ج2، ص285) مثل «وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرادَ شُکُوراً»[25].

نکته دوم: «الْمَسَاجِدِ» چون به صورت جمع به کار رفته است، به نظر می­رسد بیانگر تعدد و تنوع باشد؛ یعنی مساجد مختلف هر یک به تناسب شرکت­کنندگان در نماز، شخصیت امام جماعت و برنامه­هایی که در آنجا برگزار می­گردد، دارای برخی از این کارکردها هستند و چه بسا شرکت در مساجد مختلف بهر­ه­ی بیشتری از این کارکردها را نصیب انسان نماید.

نکته سوم اینکه: عبارت «أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ» یعنی به یکی از این هشت مورد خواهد رسید، بنابراین مفهوم این جمله آن است که شاید فرد مسجدی به برخی یا به اکثر این امور دست نیابد. اینکه حضرت این هشت مورد را به صورت گزینه­های محتمل مطرح نموده­اند این فرضیه را قوت می­بخشد که هیچ یک از این امور جزء اهداف ذاتی بنای مسجد نیستند بلکه کارکردهایی هستند که در پی آن اهداف و به صورت عرضی حاصل می­گردند. البته امکان حصول این هشت مورد به صورت تام و تؤامان نشانه کمال مسجد است و کمیت (دستیابی به همه یا بعضی از آنها) و کیفیت (میزان برخورداری از هر یک) به ظرفیت وجودی و قابلیت انسان وابسته است.

بنابراین از جمله حضرت که فرموده­اند «أَصَابَ إِحْدَى الثَّمَانِ» این مفهوم را می­توان برداشت نمود که مساجد در وضع مطلوب باید این هشت کارکرد را داشته باشند تا هر کسی متناسب با سطح معرفتی و نیاز سلوکی خود یکی از آنها را از مسجد اخذ نماید. لذا از نگاهی این روایت را می­توان مبنایی برای سیاست گذاری و برنامه­ریزی به منظور ارتقاء کارکردهای حقیقی مساجد به شمار آورد و در مرحله بعد با عزمی راسخ و همتی مجدانه در جهت رسیدن مساجد به این شرایط تلاش نمود.

جامعه از منظری کلان دارای سه بنیان است: فرهنگ، اقتصاد و سیاست. (ر.ک: پورعزت، 1387) با این وصف کارکردهای هر موجودیت اجتماعی را می­توان از این سه منظر بررسی نمود. با دقت در هشت کارکرد مذکور، در می­یابیم که همه این موارد فرهنگی هستند و ناظر به رشد و تعالی فرهنگ جامعه دینی. البته پر واضح است که تمامی این موارد با نگاه دین­مدارانه به طور مستقیم یا غیرمستقیم در بخش­های اقتصاد و سیاست جامعه تأثیر قطعی دارند که بحث پیرامون این امر از مجال این نوشتار خارج است.

فلسفه وجودی مسجد همان اقامه نماز و قرائت قرآن است. بدیهی است که مسجد اولاً و بالذات برای اقامه نماز و قرائت قرآن وضع شده است؛ «إِنَّمَا نُصِبَتِ الْمَسَاجِدُ لِلْقُرْآنِ»[26] اما این هدف مقدس و عالی، کارکردهایی دارد که راه حل بسیاری از معضلات امروز افراد جامعه به ویژه جوانان است. عبارات امیرالمؤمنین(ع) را می­توان ذیل کارکردهای فرهنگی، اجتماعی، علمی و آموزشی، اعتقادی، تربیتی و هدایتی مساجد طبقه­بندی نمود که می­توان مدل آن را چنین ترسیم کرد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از آنجا که در این مجال به دنبال بیان نقش مسجد به عنوان یکی از عواملی که می­تواند نقش به سزایی در توسعه فرهنگی جامعه داشته باشد، هستیم لذا با تأکید بر روایت امیر المومنین(ع) به بحث تفصیلی درباره کارکردهای مسجد خواهیم پرداخت.

 

4-1.یافتن دوستان الهی

هیچ انسانی در زندگی اجتماعی خویش از دوستان خوب بی نیاز نیست. دوست خوب معین و یاور انسان در طی راه سعادت، کمال و مصاحب او در عرصه بروز مشکلات و سختیهاست. مشکلاتی که لازمه اجتناب ناپذیر عالم بشری و زندگی اجتماعی است و هیچ انسانی هر قدر هم که توانا و نیرومند باشد گریزی از آنها ندارد، بنابراین مسأله دوستیابی و اینکه انسان دوستان صمیمی و همدل خویش را از میان چه افرادی برگزیند، از اهمیت خاصی برخوردار است.

یکی از مراکزی که در روایات به عنوان کانون یافتن دوستان خوب و صمیمی مطرح شده است، مسجد است. در روایتی از امام صادق(ع) چنین بیان شده است که: «لَا یَرْجِعُ صَاحِبُ الْمَسْجِدِ بِأَقَلَّ مِنْ إِحْدَى ثَلَاثٍ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ یُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ فَیَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَ الدُّنْیَا وَ إِمَّا أَخٌ یَسْتَفِیدُهُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ».[27] سپس حضرت برای بیان میزان اهمیت دوستان الهی و نقش آنها برای انسان، به نقل از پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ فَائِدَةِ الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ یَسْتَفِیدُهُ فِی اللَّه».[28]

در حدیث امیرالمومنین(علیه السلام) از مسجد به عنوان مرکز یافتن برادران دینی که انسان را در مسیر خداوند یاری می­دهند، یاد شده است. دلیل این امر این است که مسجد عموماً محل اجتماع و رفت و آمد انسان­های برگزیده، صالح و تقوی پیشه است چنان که در روایت دیگری نیز بر این امر تأکید شده که بر اساس آنها می­توان ویژگی­های ذیل را برای انسان­های مسجدی استخراج نمود:

 

4-1-1.داشتن ایمان و تقوا

در روایات آمده است که مسجد خانه متقین است و اگر کسی مداومت بر حضور در مسجد داشته باشد به مصداق آیات قرآن و روایات اهل بیت، اهل ایمان است. قطب راوندی از پیامبر اکرم(ص) چنین نقل می­کند که: «الْمَسَاجِدُ بُیُوتُ الْمُتَّقِینَ وَ مَنْ کَانَتِ الْمَسَاجِدُ بَیْتَهُ ضَمِنَ اللَّهُ لَهُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَةِ وَ الْجَوَازِ عَلَى الصِّرَاطِ»[29] و همچنین «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالْإِیمَانِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه»[30] که در اینجا منظور از رفت و آمد همان مداومت داشتن و حضور در نماز جماعت می­باشد و پر واضح است که چنین حضوری ناشی از علاقه بوده و لذا متولیان امور مساجد باید به گونه­ای برنامه­ریزی کنند که مسجد، جذابیت بیشتری برای نسل جوان داشته باشد و جوانان احساس کنند با حضور در مسجد علاوه بر افزایش ایمان و تقوای فردی، به فرصت­های دیگری نیز دست پیدا خواهند کرد که از جمله آنها یافتن دوستان خوب و حضور در جمع­ مومنین است.

 

4-1-2.الگوهای اجتماعی مناسب

جوانان با توجه به قرار گرفتن در مقطعی حساس از زندگی خویش در مرحله رشد و شکل گیری شخصیت هستند؛ بنابراین الگوهایی را جستجو می کنند تا مسیر رشد خود را تعریف و طی نمایند. نیاز به الگوهای اجتماعی از سوی جوانان زمینه را برای شکل گیری و عرضه الگوهای نامناسب و تهاجم فرهنگی بیگانگان از این طریق فراهم می­نماید. با این وصف یکی از راه­های ایمن نگاه داشتن جوانان از آسیب های مختلف اجتماعی، معرفی الگوهای مناسب و سالم به ایشان است.

با توجه به روایات مختلفی که از ائمه اطهار(علیه السلام) پیرامون انسان­های مسجدی بیان شده است، به این نتیجه می رسیم که آنان می توانند نمونه و الگوهای اجتماعی خوبی برای معرفی به جوانان باشند. امام صادق(علیه السلام) انسان­های مسجدی را از برترین و برگزیدگان جامعه معرفی نموده و چنین می فرمایند: «لَا یَأْتِی الْمَسْجِدَ مِنْ کُلِّ قَبِیلَةٍ إِلَّا وَافِدُهَا وَ مِنْ کُلِّ أَهْلِ بَیْتٍ إِلَّا نَجِیبُهَا ».[31]

نکته­ای که در این حدیث و همچنین در حدیث امیرالمومنین(علیه السلام) قابل توجه است، عبارت «فی الله» است. همچنان که بر اساس آیات و روایات دیگر این گونه استنباط می شود که جهاد «فی الله» از جهاد «فی سبیل الله» افضل است. (ر.ک: مکارم شیرازی، ج 11، ص 128) این­گونه به نظر می­رسد که دوستان «فی الله» از دوستان «فی سبیل الله» برترند و عبارت «فی الله» اشاره به مرتبه کامل­تری از خلوص نیت و توجه به خداوند است.

 

4-1-3.الگوهای جوانمردی و مروت

جوانمردی و بزرگواری نیز یکی دیگر از خصوصیاتی است که در باب دوست­یابی بایستی کاملاً مورد توجه قرار گیرد. در کوران حوادث این دوستان غیرتمند و جوانمرد هستند که مدافع انسان و یاور او خواهند بود. در روایات یکی از خصوصیات انسانهای مسجدی را جوانمرد بودن آنان ذکر کرده­اند و حضور یافتن در مساجد یکی از لوازم مروت و جوانمردی به شمار رفته است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «سِتَّةٌ مِنَ الْمُرُوَّةِ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِی الْحَضَرِ وَ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا فِی السَّفَرِ فَأَمَّا الَّتِی فِی الْحَضَرِ فَتِلَاوَةُ کِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ عِمَارَةُ مَسَاجِدِ اللَّهِ وَ اتِّخَاذُ الْإِخْوَانِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَمَّا الَّتِی فِی السَّفَرِ فَبَذْلُ الزَّادِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَ الْمِزَاحُ فِی غَیْرِ الْمَعَاصِی».[32]

همچنین در برخی روایات یکی از راه­های شناخت دوست خوب و ملاک تشخیص آن محافظت بر نماز ذکر شده است که فضیلت آن در جماعت و تجلی­گاه اتم و اکمل آن در مسجد است. چنان که در روایتی به نقل از امام صادق(ع) چنین آمده است که: «اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر».[33]

 

4-2.کسب علم و دانش جدید

از جمله دیگر کارکردهای مسجد که از حدیث امیرالمومنین(علیه السلام) قابل استخراج است، مسأله توسعه علم و دانش است و آدمی همواره به کسب دانش جدید نیازمند است چنان که آن حضرت نیز در کلام دیگری بر این نیاز طبیعی و ضرورت طرح مباحث جدید در میان مسلمانان اشاره کرده و می­فرمایند: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکَمِ».[34]

البته نقش و جایگاه مسجد در رشد و بالندگی سطح دانش جامعه اسلامی در طول تاریخ بر کسی پوشیده نیست. مسجد به عنوان محور اصلی درس و بحث در مورد آیات الهی، سخنان پیشوایان دین و مذهب، علما و حکمای هر عصر بوده و پیشتر از آنکه مدارس به شکل امروزی سامان یابند، مسجد مرکز اصلی علمی جامعه اسلامی به شمار می­رفته است.

‏در طول تاریخ اسلام نیز به علت حجم گسترده آموزش هایی که در مساجد ارائه می شده است، شاهد شکل گیری پدیده مسجد – مدرسه هستیم که موجب شکوه مذهبی، علمی، پرورش استعدادها و بروز خلاقیت های فراوانی در جامعه اسلامی شده است و بسیاری از اسلام شناسان مسلمان و غیر مسلمان نیز رساله­های متنوعی در این مورد نوشته­اند. آنچه که در کتب تاریخی از آن تحت عنوان «دار القراء» یا خانه قاریان قرآن یاد می شود، اشاره به این موضوع دارد. (ر.ک: مکی سباعی، 1373، ص 132)

از نخستین روزهای ترویج اسلام، تعلیم و تعلم با مسجد ارتباط تنگاتنگ داشته و این امر با درک و یادگیری فرمایشات پیامبر(صلی الله علیه و آله) آغاز شده و مسجد به عنوان کانون همبستگی مسلمانان، به دنبال تحکیم پیوندها و تبادل آراء در امور دینی مسلمانان بوده است.

نهضت نبی اکرم با فرمان به خواندن «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ ... الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم‏»[35] مبارزه با نادانی را رسالت خود قرار داده و ویژگی ندانستن جامعه آن دوران را به آگاهی، بینش و دانش مبدل کرده و موجی از افکار و اندیشه های الهی را در جامعه ایجاد نمود که شور و نشاط علمی را برانگیخته و به دانش و آموختن بهایی دیگر داد.

در فضای داخلی مسجد همان­گونه که محراب نماد کارکرد عبادی می باشد، منبر نیز نماد کارکرد آموزشی بوده و مؤید انتقال آموزه های دینی از سوی خدا برای بشر به واسطه امام می باشد. همچنین در کنار نقش ثابت آموزشی مساجد که مانند یک نهاد آموزشی محل تشکیل کلاس درس و بحث علمی بوده است، به صورت پراکنده نیز مساجد این نقش را می توانند در قالبی دیگر داشته باشند. به عنوان مثال مراجعه مردم و جوانان به امام جماعت و یا مدرسان دروس دینی می تواند در همین حوزه ایفای نقش کند. این برنامه ها هر چند که بصورت پراکنده و غیرثابت می باشند ولیکن بخش عمده از کارکردهای آموزشی را در عصر حاضر به عهده دارند. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «یَا أَبَا ذَرٍّ کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلَّا ثَلَاثَةً قِرَاءَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرٌ لِلَّهِ تَعَالَى أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ».[36]

جمله پایانی این حدیث به روشنی نشان می­دهد که مسجد در اسلام جایگاه گفتگوهای علمی است. همچنین از عبارت «مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ» چنین بر می­آید که لازم نیست علومی که در مسجد مورد بحث و گفتگو قرار می­گیرند حتماً دانشهای دینی باشند بلکه هر دانش سودمندی چنانچه یاد دادن و آموختن آن از نظر شرعی با اشکالی روبرو نباشد، می تواند در مسجد مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

البته تردیدی نیست که پرداختن به مسائل دینی همچون یادگرفتن احکام شرعی و آموزش علوم قرآنی افزون بر آنکه به خودی خود از اهمیت والایی برخوردار است، با موقعیت مسجد نیز سازگارتر است ولیکن آنچنان که در روایت ذیل آمده است، علم ارزشمند در نظر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آن است که دانستنش نفعی را در پی داشته باشد و ندانستن آن مایه ضرر و زیانی برای مسلمانان باشد. در حدیثی از آن حضرت چنین نقل شده است که: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله) الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا؟ فَقِیلَ عَلَّامَةٌ، فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ؟ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّةِ. فَقَالَ النَّبِیُّ: ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَا یَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ»[37]

همچنین از عبارت «علماً مستطرفاً» که در حدیث امیرالمومنین(علیه السلام) نیز گذشت، این گونه برداشت می شود که مسجد، کانون گرم مباحث علمی است و حرفهای نو و تازه در تمام زمنیه­ها از جمله علوم و معارف اسلامی در آنجا مطرح می شود و ناگفته روشن است که این مهم به واسطه اهتمام اهل مسجد و امام جماعت می تواند به وجود آید تا مسجد را از هر نظر مکانی فرهنگی، آموزشی، فعال و سازنده نمایند چرا که مطرح نمودن حرفهای نو و مفید پیرامون معارف اسلامی در مسجد آنگاه امکان­پذیر است که عالم دینی به بیان مقام معظم رهبری(مدظله) حظی از علم، بیان، معرفت و مردم­داری داشته باشد تا بتواند در هر نقطه مثل شمعی مردم را اداره کند.[38]

 

4-3.تقویت بنیان­های اعتقادی

در حقیقت یکی از وظایف اصلی که بنابر آیات قرآن برای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بیان شده، تعلیم، تعلّم و آموزش است چنان که در قرآن کریم پیرامون این رسالت پیامبران چنین آمده؛ «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبین».[39]

هر چند که بنابر آیات و روایات گفته شد که جنبه های عبادی مسجد بیشتر نمایان و برجسته است ولیکن در عین حال نباید از وجه تربیتی و آموزشی مساجد نیز غافل بود و از این رو است که یکی از ره­آوردها و کارکردهای مسجد را ایجاد فضای روشنگری و هدایت علمی و تربیت اخلاقی دانسته اند. (ر.ک: الویری، 1386، ص95)

مسجد نخستین دانشگاهی بود که حضرت نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) با دست خود یارانشان را به نیکی تربیت کردند تا در دین خدا فقیه و دانا شوند و همین افراد بودند که توانستد اسلام را در گستره زمین رواج دهند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که در هنگام حضور در مسجد و مشاهده عده­ای که برای طلب علم اطراف فردی حلقه زده بودند فرمودند: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ».[40]

دانشمندان بزرگی همچون ملاصدرا، فیض کاشانی، علامه مجلسی و امام خمینی(ره) در تفسیر و شرح این حدیث فراوان سخن گفته و معمولاً «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» را به مباحث اعتقادی و «فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ» را ناظر به علم اخلاق و «سُنَّةٌ قَائِمَةٌ» را نیز اشاره به احکام شریعت دانسته اند که در حقیقت هر سه دسته به علوم دینی باز می­گردد. (خمینی، 1386، ص325)

در این میان استاد شهید مطهری نیز مقصود از «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» را تفسیر آیات قرآن و «فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ و سُنَّةٌ قَائِمَةٌ» را به آموختن سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله) که دربردارنده واجبات و مستحبات دینی است، تعبیر نموده­اند. (مطهری، ده­گفتار، ص170-174)

همچنین به تعبیر حضرت امام خمینى(ره) «تنها وجود ایمان و اعتقاد به خدا مى‏تواند مملکت را احیا کند» (خمینی، ج 6 ص 251) و لذا براى احیاى مملکت و پیشرفت آن باید روح ایمان و اعتقاد به خدا را در جوانان ملت رشد داد که این مهم در مسجد و با کارکرد آموزش اعتقادی آن فراهم خواهد شد.

 

4-4.برخورداری رحمت الهی

رحمت الهی در قرآن کریم و روایات ائمه اطهار(ع) مفهومی عام است که به علل و اسباب مختلفی بر بندگان نازل می­شود که یکی از آنها بنا به روایت امیرالمومنین(ع) رفت و آمد به مساجد است. در شبکه معنایی رحمت به واژه­هایی همچون؛ "حب"، "ود" و "رأفت" می­توان اشاره کرد؛ با توجه به آیه قرآن که می­فرماید «وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّه‏»[41] یکی از جمله مصادیق حب الهی، انس و علاقه داشتن به مسجد است چرا که مسجد متعلق به حق تعالی است و همان­گونه که انسان مومن به ذات حق تعالی شدیدترین علاقه ها را دارد، به مسجد هم که خانه اوست عشق می­ورزد. بنابراین این افراد همچنان که به مسجد عشق ورزیده و علاقه خود را به ذات اقدس الهی نشان می­دهند، متقابلاً مورد لطف و رحمت حق تعالی نیز قرار گرفته و در نزد خداوند متعال از منزلتی والا برخوردارند و جایگاه آنان در روزی که هیچ پناهگاهی نیست، سکونت در جوار عرش الهی است.

در روایتی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) چنین نقل شده است که: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ ... وَ رَجُلٌ قَلْبُهُ مُتَعَلِّقٌ بِالْمَسْجِدِ إِذَا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى یَعُودَ إِلَیْهِ ...‏».[42]

همچنین از امام سجاد(علیه السلام) نیز روایتی نقل شده است که می فرمایند: «قَالَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ(ع) یَا رَبِّ مَنْ أَهْلُکَ الَّذِینَ تُظِلُّهُمْ فِی ظِلِّ عَرْشِکَ یَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّکَ قَالَ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ الطَّاهِرَةُ قُلُوبُهُمْ وَ التَّرِبَةُ أَیْدِیهِمْ الَّذِینَ یَذْکُرُونَ جَلَالِی إِذَا ذَکَرُوا رَبَّهُمْ الَّذِینَ یَکْتَفُونَ بِطَاعَتِی کَمَا یَکْتَفِی الصَّبِیُّ الصَّغِیرُ بِاللَّبَنِ الَّذِینَ یَأْوُونَ إِلَى مَسَاجِدِی کَمَا تَأْوِی النُّسُورُ إِلَى أَوْکَارِهَا وَ الَّذِینَ یَغْضَبُونَ لِمَحَارِمِی إِذَا اسْتُحِلَّتْ مِثْلَ النَّمِرِ إِذَا حَرِدٍ».[43]

شاید بتوان گفت تشبیه انسان­های مسجدی به عقابهایی که به آشیانه های خود باز می گردند، در حقیقت گویای این نکته است که آنان رفت و آمدشان به مساجد بر اساس علاقه قلبی و عشق ورزیدن است و مسجد را پناهگاه خویش می دانند و در نزد خداوند منزلتی عظیم و شایسته دارند.

در حدیث شریف معراج نیز انس با مسجد، نشان و جلوه ای از عشق و محبت به خداوند متعال به شمار رفته است و خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرماید: «یَا أَحْمَدُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ قَالَ أُحِبُّ اللَّهَ أَحَبَّنِی حَتَّى‏ یَأْخُذَ قُوتاً وَ یَلْبَسَ دُوناً وَ یَنَامَ سُجُوداً وَ یُطِیلَ قِیَاماً وَ یَلْزَمَ صَمْتاً وَ یَتَوَکَّلَ عَلَیَّ وَ یَبْکِیَ کَثِیراً وَ یُقِلَّ ضِحْکاً وَ یُخَالِفَ هَوَاهُ وَ یَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَیْتاً».[44]

در سایه رفت و آمد به مسجد، رابطه دوستی و محبت میان انسان­های مسجدی و فرشتگان الهی که واسطه نزول رحمت خداوند بر بندگان هستند، نیز برقرار می­شود و آنان همنشین و یاور مومنینی خواهند بود که بر آمد و شد به مسجد مداومت می نمایند. در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده است: «أَنَّ لِلْمَسَاجِدِ أَوْتَاداً الْمَلَائِکَةُ جُلَسَاؤُهُمْ إِذَا غَابُوا افْتَقَدُوهُمْ وَ إِنْ مَرِضُوا عَادُوهُمْ وَ إِنْ کَانُوا فِی حَاجَةٍ أَعَانُوهُم‏».[45]

سید رضی در کتاب «المجازات النبویه» در شرح این حدیث شریف می گوید: مراد از میخ در کلام نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) کنایه از انسانهایی است که در اثر کثرت ارتباط با مسجد و ملازم بودن با خانه خدا، همچون میخی به مسجد کوبیده شده­اند و این کلام از تمثیلات بسیار پسندیده است. (سید رضی، ص 408، حدیث330)

علاوه بر آنکه در برخی روایات صریحاً اهل مسجد را انسان­های فرخنده و مبارک به شمار آورده اند، در پاره ای دیگر از روایات وجود انسانهای مسجدی را موجب رفع بلا و تأخیر در نزول خشم و غضب الهی بر جامعه شناخته­اند که این خود یکی از مصادیق رحمت الهی بر اهل مسجد است. در حدیثی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چنین آمده است که: «إِنَّ اللَّهَ جَلَّ جَلَالُهُ إِذَا رَأَى أَهْلَ قَرْیَةٍ قَدْ أَسْرَفُوا فِی الْمَعَاصِی وَ فِیهَا ثَلَاثَةُ نَفَرٍ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ نَادَاهُمْ جَلَّ جَلَالُهُ یَا أَهْلَ مَعْصِیَتِی لَوْ لَا مَنْ فِیکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الْمُتَحَابِّینَ بِجَلَالِی الْعَامِرِینَ بِصَلَاتِهِمْ أَرْضِی وَ مَسَاجِدِی وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحَارِ خَوْفاً مِنِّی لَأَنْزَلْتُ بِکُمْ عَذَابِی ثُمَّ لَا أُبَالِی».[46] همچنین در حدیث دیگر نیز آمده است که: «إِذَا نَزَلَتِ الْعَاهَاتُ وَ الْآفَاتُ عُوفِیَ أَهْلُ الْمَسَاجِدِ».[47]

 

4-5.نجات از هلاکت

آدمی همواره در حال حرکت و سیر به سوی خالق و مبدأ خویش است، برخی آگاهانه و برخی ناآگاهانه، گاه از مسیر حق و گاه از مسیر باطل این مسیر را در طول زندگی خود طی می­کنند و به لقاء پروردگار نائل می­شوند. «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلى‏ رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقیه‏»[48]

از این رو بشر در طی این مسیر همواره در معرض هلاکت و نابودی است و موانع و مشکلات فراوانی در سر راه تکامل مادی و معنوی او وجود دارد که سعادت او را تهدید مى‏کند. لذا یک فرد مسلمان هیچ گاه نباید از پروردگار خویش غفلت کرده و همواره باید به سوى او پناه ببرد و از او درخواست هدایت و رهبرى نماید تا در راه سعادت (صراط مستقیم) قرار گیرد و به سوی مقصد و کمال نهایى گام بردارد.

از جمله شاخص­های توسعه از نگاه اسلام، افزایش میزان دین­مداری مردم است چرا که اساساً فلسفه تشکیل جامعه اسلامی، فراهم کردن بستری برای هدایت و دستیابی انسان به سعادت دنیوی و اخروی است که تجلی آن در نوع برخورد مردم جامعه با فرایض و مناسک دینی می­باشد. حضور اکثریت جامعه در مسجد و اقامه نماز و و پرداختن به فرایض دینی علاوه بر کارکردهای عبادی و اجتماعی، از کارکردهای هدایتی نیز برخوردار است چرا که از رهگذر حضور در مسجد، برپایی جلسات وعظ و خطابه است که این مهم نقشی به سزا در هدایت انسان و جلوگیری از ضلالت او دارد.

بنابر آمار و گزارش­های سازمان ملی جوانان تنها در سال 1383 تعداد 55% از جوانان شهر تهران اظهار نموده اند که نماز می­خوانند، یعنی در مقابل 45% جوانان شهر تهران نسبت به مسأله نماز کم توجه می باشند و به فرایض دینی اهتمام ندارند که این رقم نسبت به تعداد جوانان شهر تهران به عنوان پرجمعیت ترین شهر کشور میزان قابل توجهی است. (ر.ک؛ طرح پژوهشی اقامه نماز در بین جوانان و نوجوانان شهر تهران، 1385)

از جمله راهکارهایی که برای حل این معضل می توان بدان تمسک جست، تقویت فضای فرهنگی و عبادی مساجد و ایجاد فضایی جذاب است تا مشوق حضور جوانان در مساجد باشد. مقام معظم رهبری(مدظله) در این رابطه می­فرمایند: «استفاده از مسجد برای دنیای اسلام فرصت مغتنمی محسوب می شود منتهی چون آمدن اجباری، در آمدن به مسجد نیست باید دل­ها به آمدن مسجد رغبت و شوق پیدا کنند و این ممکن نیست مگر اینکه کانون مسجد شوق آفرین و شوق آور باشد».[49]

 

4-6.بهره­مندی از هدایت الهی

«هدایت» در لغت به معنى دلالت و راهنمائى توأم با لطف و دقت است و آن را به دو شعبه تقسیم کرده‏اند: «ارائه طریق» و «ایصال به مطلوب» و به تعبیر دیگر «هدایت تشریعى» که به وسیله پیامبران و کتابهاى آسمانى انجام مى‏گیرد و انسانها با تعلیم و تربیت آنها در مسیر تکامل پیش مى‏روند و «هدایت تکوینى» که منظور از آن رهبرى موجودات به وسیله پروردگار زیر پوشش نظام آفرینش و قانونمندى‏هاى حساب شده جهان هستى است و در این آیه شریفه که خداوند از زبان موسى(ع) نقل مى‏کند، به این مرحله از هدایت «تکوینى» اشاره شده است «قالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‏ کُلَّ شَیْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى».[50] (مکارم شیرازی، ج1، ص39)

مسلماً قرآن براى هدایت همه جهانیان نازل شده ولیکن تا زمانی که مرحله‏اى از تقوا در وجود انسان نباشد که همان مرحله تسلیم در مقابل حق و پذیرش آنچه هماهنگ با عقل و فطرت است، محال است انسان از هدایت کتابهاى آسمانى و دعوت انبیاء بهره بگیرد و لذا خداوند مى‏فرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدىً لِلْمُتَّقِینَ».[51]

در قرآن کریم «هدایت» به معنى فراهم آوردن وسائل سعادت و «اضلال» به معنى از بین بردن زمینه‏هاى مساعد است، بدون اینکه جنبه اجبارى به خود بگیرد و این را نیز باید دانست که هدایت و اضلال دو کلمه جامع هستند که تمامى انواع کرامت و خذلانى که از سوى خدا بسوى بندگان سعید و شقى مى‏رسد را شامل می­شود. (مکارم شیرازی، ج1، ص40)

هدایت تشریعى به معنى ارائه طریق، جنبه عمومى و همگانى دارد و هیچ قید و شرطى در آن نیست، چنانکه در آیه ذیل آمده: «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا»[52] اما هدایت تکوینى هرگز بى‏قید و شرط نمى‏باشد و این هدایت و اضلال که نقطه مقابل آن است مخصوص گروهى است که اوصاف آنها در قرآن بیان شده که به عنوان نمونه می­توان به موارد ذیل اشاره کرد.

در مورد «هدایت» شرائط و اوصافى در قرآن بیان شده که نشان مى‏دهد این هدایت بدون علت و بر خلاف حکمت الهى نیست مانند آیه ذیل که پیروى فرمان خدا و جلب خشنودى او را زمینه­ساز هدایت الهى بر شمرده است «یَهْدی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَ یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَ یَهْدیهِمْ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»[53] در جاى دیگر توبه و انابه را عامل استحقاق هدایت می­داند: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی إِلَیْهِ مَنْ أَناب‏»[54] در آیه دیگر جهاد مخلصانه در راه خدا به عنوان شرط اصلى هدایت ذکر شده «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین‏»[55] و بالاخره در آیه دیگر پیمودن مقدارى از راه هدایت به عنوان شرطى براى ادامه این راه به لطف خداوند ذکر شده است «وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُم‏»[56] و نتیجه اینکه تا از سوى بندگان توبه و انابه‏اى نباشد، تا پیرو فرمان خدا نباشند و تا جهاد و تلاش صورت نگیرد و تا گامهاى نخستین را در مسیر حق برندارند، لطف الهى شامل حال آنان نمى‏شود. حضور انسان مسلمان در مسجد را می­توان مصداقی از بازگشت او به سوی پرودرگار و پیروی از فرمان خداوند، تلاش و برداشتن گام در مسیر حق دانست که به استناد آیات مذکور این فرد مشمول هدایت الهی می­گردد.

در مورد «ضلالت» نیز قرآن در یک جا سر چشمه ضلالت را فسق و خروج از اطاعت و فرمان الهى شمرده مانند «یُضِلُّ بِهِ کَثیراً وَ یَهْدی بِهِ کَثیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقین‏»[57] در جاى دیگر تکیه روى مسأله ظلم شده و آن را زمینه ساز ضلالت معرفى کرده مانند «وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمین‏»[58] و در آیه دیگر اسراف و دروغگوئى را عامل گمراهى شمرده است: «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب‏»[59] و نتیجه اینکه قرآن ضلالت الهى را مخصوص کسانى مى‏شمرد که داراى این اوصافند: «ظلم»، «فسق»، «دروغ»، «اسراف» و «کفران». (مکارم شیرازی، ج‏4، ص: 230)

نتیجه اینکه اگرچه انسان به واسطه خواندن نماز و درخواست هدایت از خداوند «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم‏»[60] مشمول عنایت خاص پروردگار و آنچه به اعتقاد آیت الله خویی هدایت خصوصی الهی می­توان نامید (ر.ک: خویی، ص 645) می­گردد و نیز به واسطه گام برداشتن در مسیر حق و بازگشت به سمت پروردگار در معرض هدایت تکوینی الهی قرار می گیرد اما اشاره امیرالمومنین در عبارت «أَوْ کَلِمَةً تَرُدُّهُ عَنْ رَدًى أَوْ یَسْمَعُ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى هُدًى» بر این مطلب دلالت دارد که فرد مسلمان با حضور در مسجد و شنیدن کلماتی به هدایت رهنمون می گردد. این نوع از هدایت همان هدایت تشریعی است که وظیفه پیامبر و علمای دین می باشد و به واسطه تبلیغ در مسجد به مردم منتقل می گردد.

انبیا سلف هدایت تشریعی الهی را با ابزارهای تبلیغی همچون وعظ و خطابه و ساختن محل­هایی برای عبادت خداوند که در قرآن نیز بدانها اشاره شده است[61] به مردم منتقل می کردند. معابد که شامل صومعه ها، بیعه ها (معابد یهود و نصاری) و نماز گاه­ها (صلوات) و مساجد می شوند در طول تاریخ به مثابه نهادی مذهبی برای عبادت خداوند و انتقال آموزه های دینی از سوی انبیا الهی مورد استفاده قرار می گرفتند. با این وصف معابد را می توان واسطه هدایت انسانهای هر عصر تلقی نمود و مردم نیز به واسطه وجود معابد در محل زندگی خویش به یاد دین می افتادند.

با ظهور اسلام و بعثت نبی خاتم(ص) شکل نوینی از معابد به نام مسجد از سوی این شرع مقدس بنا نهاده شد تا واسطه انتقال پیام الهی (هدایت تشریعی) توسط پیامبر اعظم به مردم باشد. البته قابل توجه است که اولین مسجد پس از هجرت و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه بنا گردید. تا قبل از هجرت، پیامبر اسلام(ص) پیام هدایت الهی را از طریق خطابه در کنار خانه کعبه و یا جمع کردن افراد در خانه خویش و در مکان­های دیگر به طور پراکنده به مردم منتقل می­نمود اما پس از تشکیل حکومت اسلامی با ساخته شدن مسجد این وظیفه پیامبر (ابلاغ پیام الهی به مردم) به این نهاد مقدس منتقل گردید.

بنابراین می­توان مساجد را محل تبلیغ دین و تجلی­گاه دین مداری مدرم در جامعه دانست. خداوند در قرآن، یکی از منشأهای فساد زمین را ویران شدن مراکز مذهب بیان فرموده است. یعنی اگر مراکز مذهب آباد نبود و رو به ویرانی – که هدف اصلی طاغیان ددمنش است – نهاد، جامعه رو به تباهی می­رود و آیه «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً»[62] به این معناست که اگر دفاع مقدس و جهاد نباشد، مراکز مذهبی مانند مسجدها، کنیسه­ها، بیعه­ها، صومعه­ها و دیرهای راهبان ویران می­شود؛ آنگاه سخن از موعظه، نصیحت، تهذیب و تربیت نیست، یعنی نظام امر به معروف و نهی از منکر رخت می بندد و اگر سخن از تهذیب و تزکیه نبود و چراغ هدایت خاموش شد، فساد گسترش می­یابد. (جوادی آملی، 1387، ص36-37)

علامه طباطبایی نیز در تفسیر خود پیرامون این آیه می­فرمایند: اینکه خداوند معابد و کلیساها را در کنار مساجد نیز نام برده بدین جهت است که این مکان­ها مظاهر دین و شعائر و نشانه‏هاى دین است که مردم به وسیله آنها به یاد دین مى‏افتند و در آنها احکام دین را مى‏آموزند و صورت دین را در اذهان مردم حفظ مى‏کنند. (ر.ک: طباطبایی، ج‏14، ص 546)

 

4-7.ترک گناه به موجب خشیت

از دیگر معضلات اجتماعی می­توان به ناهنجاری­های موجود در جامعه اشاره کرد؛ روابط نامشروع جنسی، اعتیاد، دزدی، بی بندوباری اخلاقی و مواردی از این دست که هر کدام به نوعی نسل جوان امروز جامعه را به بند اسارت کشیده است. مسأله مبارزه با فساد و فحشا از جمله مسائلی است که در سالهای اخیر توجه همه مسئولین و دغدغه­مندان مسائل فرهنگی جامعه را به خود معطوف داشته و به راستی آیا تاکنون اقدامات انجام شده توسط سازمان­های دولتی و ذیربط توانسته است این ناهنجاری­ها را برطرف کرده و به اصلاح امور بپردازد؟

بنابر آمار و گزارش­های سازمان ملی جوانان به عنوان سازمانی که متولی امور نسل جوان کشور است، درصد قابل توجهی از جوانان به نوعی درگیر یکی از ناهنجاری­های اجتماعی بوده و از آن به عنوان بزرگترین معضل فکری و روحی خود یاد می­کنند. (ر.ک: طرح پژوهشی اقامه نماز در بین جوانان و نوجوانان شهر تهران، 1385)

از جمله کارکردهایی که برای مسجد در حدیث امیرالمومنین(علیه السلام) بیان شده است، مسأله جلوگیری از ناهنجاری­های اجتماعی است. عبارت بسیار ظریف حضرت که می فرماید: «یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاءً» بیانگر این مطلب است که حضور در مسجد می­تواند مانع بسیاری از ذنب­ها و گناه­های فردی و اجتماعی شود. خشیت به عوامل درونی بازگشته و حیا یک عامل بیرونی است و ترک گناه بر اثر عوامل درونی و بیرونی، بهترین وسیله نجات و دستیابی به سعادت است.

 

4-8.ترک گناه به موجب حیا

یکی از مراحل رشد و کمال انسان نایل آمدن او به درجه­ای است که تنها به سبب خشیت و توجه به خداوند متعال، گناه و عصیان را ترک گوید. در مرحله نازلتر از این، انسان به خاطر حیا از برادران دینی خویش و با ملاحظه قضاوت افکار عمومی و بیم از دست رفتن آبرو و اعتبار خویش نزد دیگران، معصیت را ترک می­نماید. هرچند مرحله اول کاملتر و برتر است، اما مرحله دوم نیز امری پسندیده و نیکو و مقدمه­ای برای کسب ملکه خشیت الهی است. در روایات حیا نمودن از مردم و به خصوص مومنین در جهت ترک گناه مدح شده و در جانب مقابل، آنان که با گستاخی و بی حیایی و بدون اعتنا به قضاوت جامعه به هر عمل ناپسندی اقدام می­کنند مورد ملامت و سرزنش قرار گرفته­اند. امیرالمونین(علیه السلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل می کنند که: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِی‏ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ».[63]

به عبارت دیگر وقتی فردی به مسجد می­رود در واقع در یک ساختار اجتماعی متشکل از برادران ایمانی قرار می­گیرد که سبب حیاء وی می­گردد و این حیاء که هم از خداوند است و هم از آن برادران دینی، زمینه­  ترک گناه را برای وی فراهم می­نماید.

در قرآن کریم آمده است: «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاة إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُون‏».[64] خداوند در این آیه رسول گرامى خود را به تلاوت آنچه به وى وحى شده، دستور مى‏دهد چون تلاوت قرآن بهترین رادع از شرک و ارتکاب فحشاء و منکرات است، زیرا در آن آیات روشنى است که متضمن حجت‏هایى نورانى است که حق را آن طور که باید روشن مى‏سازد و هم مشتمل است بر داستانهاى عبرت‏آور، مواعظ، بشارت‏ها، انذار، وعده و وعیدها که شنونده و خواننده را از گناهان باز مى‏دارد و سپس آن امر را ضمیمه می­کند به امر به نماز که بهترین اعمال است چون که نماز از فحشاء و منکر باز مى‏دارد. (طباطبایی، ج‏16، ص 199)

علامه طباطبایی پیرامون اینکه چگونه نماز انسان را از ارتکاب گناه باز می­دارد می­فرمایند: سیاق آیات شاهد بر این است که مراد از این بازدارى، بازدارى طبیعت نماز از فحشاء و منکر است ولیکن این بازدارى به نحو اقتضاء است نه علیت تامه، که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند و اینکه عده­ای اشکال می­کنند که چرا بسیارى از نماز گزاران مرتکب کبائر و منکرات مى‏شوند؟ این­گونه پاسخ می­دهند که عمل نماز مخصوصاً که بنده آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد و همه عمر ادامه دهد و مخصوصاً اگر آن را همه روزه در جامعه‏اى صالح به جا بیاورد و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه نماز به جای آورند و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعاً با گناهان کبیره سازش ندارد. (همان، ج‏16، ص 199)

آرى، توجه به خدا از روی بندگى، آن هم در چنین محیطی همچون مسجد، طبیعتاً باید انسان را از هر معصیتى و هر عملى که دین آن را شنیع مى‏داند، از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها و به مال ایتام، فساد و فحشا باز دارد. پس اگر انسان مدتى بر نماز خود پایدارى کند و در انجام آن نیت صادق داشته باشد، این استدامت به طور مسلم باعث مى‏شود که تدریجاً ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود.

آیه دیگری که در این رابطه می­توان بدان استناد نمود، آیه ذیل است که می­فرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین».[65]‏ کلمه "استعانت" در اینجا به معناى طلب کمک است و این در وقتى صورت مى‏گیرد که نیروى انسان به تنهایى نمى‏تواند حادثه‏اى که پیش آمده را بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد و اینکه خداوند فرموده است از صبر و نماز براى مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، براى این است که در حقیقت در عالم هستی یاورى به جز خداى سبحان نیست و لذا لازم است که آدمی در نماز استقامت به خرج داده و ارتباط خود را با خدا وصل نموده چرا که صبر و نماز بهترین وسیله براى پیروزى است. علامه طباطبایی ذیل این آیه به نکته ظریفی اشاره می­کنند که: صبر هر بلا و یا حادثه عظیمى را کوچک و ناچیز مى‏کند و نماز که اقبال به خدا و التجاء به او است، روح ایمان را زنده مى‏سازد و به آدمى مى‏فهماند که به جایى تکیه دارد که انهدام­پذیر نیست و به سببى دست زده که پاره شدنى نیست. (همان، ج‏1، ص 229)

به هر حال حیا از انسانهای موحد و مومن امری پسندیده است و ارتباط با مسجد علاوه بر آنکه ایمان و توجه به عظمت خداوند را در انسان تقویت می­کند، زمینه آشنایی و ارتباط او را با افراد مومن و صالح نیز فراهم می­آورد و این امر خود یکی از عوامل و اسباب دوری از گناه و انحرافات خواهد بود.

نتیجه گیری

بدون تردید در توسعه یک کشور مهمترین بُعد، مسائل فرهنگی است و اگر در توسعه سیاسی و اقتصادی نیز به مسائل فرهنگی توجه نشود، توسعه اجتماعی به مفهوم امروزی آن تحقق نخواهد یافت و بر این اساس ضرورت تعلیم و تربیت و پرورش نیروی انسانی پارسا، کارآمد و توانا به مثابه یکی از شاخص­های توسعه فرهنگی در تحقق دیگر ابعاد توسعه، واقعیتی انکارناپذیر است.

به نظر می رسد که قرآن و دین مبین اسلام به عنوان رسالتی عمومی، به مقوله فرهنگ و توسعه فرهنگی اهتمام ویژه دارد و می­توان گفت حرکت پیامبر(صلی الله علیه و آله) یک حرکت فرهنگی و در راستای روشنگری و ایجاد تمدن فرهنگی بوده است. فرهنگ اسلامی بنای مساجد را به عنوان نماد حکومت دینی و مرتبط با مردم مسلمان در انواع مختلف از مساجد جمعه تا محله که پذیرای اقشار مختلف مردم در ساعت­های متنوع بودند، می داند که این نمونه­ای از کارایی مساجد و تلاش اسلام برای توسعه روابط اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری به واسطه مساجد از دیرباز تاکنون بوده است.

در واقع توسعة فرهنگی به عنوان سیاستی کلی برای رسیدن به توسعة پایدار در سطح جامعه اسلامی حقیقتی انکار ناپذیر است که در این مقاله به طور مفصل تبیین شده است. الگوهای عملی بیان شده توسط امیرالمومنان(ع) این مطلب را اثبات می کند که با بهره گیری درست از نمادهای دینی و بخصوص مساجد می توان به تعالی و رشد فرهنگی جامعه اسلامی دست یافت.

لذا می توان گفت که مقصود از توسعه فرهنگی مسجد؛ بهینه سازی، بهره برداری، افزایش نقش، جایگاه، کارکرد و ارتقای سطح و بالابردن کیفیت و عرضه خدمات عبادی، آموزشی و غیره و افزون ساختن جاذبه های مسجد و در یک جمله آوردن مسجد در متن زندگی مردم مسلمان و برقراری و مستحکم ساختن پیوند بین مسجد و امور گوناگون در حیات بشری است.

متأسفانه با نگاهی گذرا به مجموعه مساجد در کشورهای اسلامی این حقیقت تلخ روشن می شود که در حال حاضر بسیاری از مساجد توان لازم را جهت تقویت بنیه فکری و فرهنگی و معنوی مسلمانان ندارند و از این دردناکتر مساجدی است که به گمراه کننده ترین اندیشه ها، رنگ و بوی دینی می بخشند و آن را در جهان منتشر می نمایند. آرزو می نمائیم در سایه رشد و آگاهی مسلمانان شاهد روزی باشیم که مساجد جایگاه فرهنگی خود را باز یابند و به صورت کانونهای آموزش و تربیت مسلمانان عمل کنند و اندیشه های اصیل اسلامی بیش از پیش از این مراکز مقدس منتشر شود و بر تمامی گستره زمین پرتو افکنی کند.                                       

منابع و مآخذ:

  1. قرآن مجید، ترجمه مکارم شیرازی، ناصر، دار القرآن الکریم، قم، 1373

  2. نهج البلاغة، ترجمه محمد دشتی، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، مشهد، انتشارات سنبله، 1386‏

  3. آیتی، محمد ابراهیم، تاریخ پیامبراسلام، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1361

  4. ابن خلدون، عبدالرحمن، مقدمه فی التاریخ، ترجمه محمد پروین ‌گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هشتم، 1375

  5. ابن سعد، محمد بن منیع الهاشمی البصری، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبد القادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق

  6. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب‏، انتشارات دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق‏

  7. ابن هشام، عبد الملک الحمیرى المعافرى، السیرة النبویة، ترجمه سید هاشم رسولى، انتشارات کتابچى، تهران، چاپ پنجم، 1375

  8. ازکیا، مصطفی، جامعه شناسی توسعه، تهران، نشرکلمه، 1381

  9. اشرفی، محمدرضا، جوان و بحران هویت، سروش، چاپ چهارم، تهران، 1385

  10. باباشاهی، علی و حشمتی، محدرضا، راهنمای ساخت مسجد، موسسه عمران مسجد، تهران، 1380

  11. پورعزت، علی اصغر، مبانی دانش اداره دولت و حکومت (مبانی مدیریت دولتی)، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1387

  12. جوادی آملی، شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ پنجم، 1387

  13. حجتی، سید محمد باقر، مسجد نبوی در گذر تاریخ، انتشارت دانشگاه تهران، تهران، 1377

  14. حرّ عاملى، محمد بن حسن بن على، تفصیل وسائل الشیعة إلى تحصیل مسائل الشریعة، مؤسسه آل البیت (علیه السلام)، قم، چاپ اول، 1409ق‏

  15. حسینی منش، سید محمد مهدی، فرهنگ، سیاست و توسعه در ایران امروز، مجموعه مقالات نقش دین در فرهنگ و توسعه فرهنگی، نشر دال، تهران، 1379

  16. خلیلیان، محمد جمال، اسلام و توسعه، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، قم، 1381

  17. خمینی، روح الله، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجا، تهران، چاپ دوم، 1386

  18. خمینی، روح الله، صحیفه نور، تهران، موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی، 1382

  19. خویى، سید ابوالقاسم، البیان فى تفسیر القرآن، قم، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه، 1375

  20. دورانت، ویل، تاریخ تمدن، ترجمه نادر سالار زاده امیری، تهران، ققنوس، 1378

  21. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن،‏ تصحیح صفوان عدنان داودى، دار العلم، بیروت، 1412ق‏

  22. روح الامینی، محمود، زمینه فرهنگ شناسی، انتشارات عطار، تهران، 1372

  23. صالحی، غلامرضا، دانشگاه، جامعه و فرهنگ؛ گزارش شورای فرهنگی و اجتماعی، وزارت علوم تحقیقات و فن‌آوری، چاپ اول، 1382

  24. صدوق، محمّد بن على بن بابویه، من لا یحضره الفقیه،‏ دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، قم، چاپ دوم، 1413ق

  25. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن‏، ترجمه موسوى همدانى سید محمد باقر، انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسین حوزه علمیه قم‏، 1374

  26. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372

  27. طرح پژوهشی اقامه نماز در بین جوانان و نوجوانان شهر تهران، سازمان ملی جوانان، دفتر مطالعات و برنامه ریزی، 1385

  28. طوسى، ابو جعفر محمد بن حسن، الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1390

  29. عاملی، زین الدین بن علی (شهید ثانی)، منیه المرید فی آداب المفید و المستفید، تحقیق رضا مختاری، انتشارات مکتب الإعلام الإسلامی، 1368

  30. عباسی نیا، سعید، کتابشناسی مسجد، ستاد عالی کانونهای فرهنگی و هنری مساجد، تهران، 1380

  31. عزتى مرتضى، جایگاه فرهنگ درتوسعه از دیدگاه حضرت امام خمینى، فصلنامه نامه مفید، شماره 20، زمستان 1378

  32. علی اکبری، حسن، حیات طیبه، تهران، نسل کوثر، 1381

  33. فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین‏، منشورات الهجرة، قم، چاپ دوم،1410ق‏

  34. فروغ مسجد، مجموعه مقالات همایش بین المللی هفته جهانی مساجد، تهران، 1385

  35. فیض کاشانى، محمد محسن ابن شاه مرتضى ابن شاه محمود، الوافی‏، تصحیح ضیاء الدین حسینى اصفهانى، کتابخانه امام امیر المؤمنین علی(علیه السلام)، اصفهان، چاپ اول، 1406ق‏

  36. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن‏، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، تهران 1412ق‏

  37. الکتانی، عبد الحی، نظام الحکومه النبویه، انتشارات التراتیب الداریه،

  38. کلینى، ابو جعفر محمد بن یعقوب، الکافی‏، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم‏، 1407ق

  39. مجلسى دوم، مولى محمد باقر بن مولى محمد تقى، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)،‏  دار الکتب الإسلامیة، چاپ سوم، تهران 1412ق

  40. مجموعه مقالات همایش معماری مسجد: گذشته، حال، آینده، دانشگاه هنر، تهران، 1378

  41. مساجد در تمدن اسلامی، دبیرخانه ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانون های فرهنگی، هنری مساجد، انتشارات رسانش، تهران، 1384

  42. مسجد در سفرنامه­ها، دبیرخانه ستاد عالی هماهنگی و نظارت بر کانونهای فرهنگی هنری مساجد، رسانش، تهران، 1384

  43. مصباح یزدی، محمد تقی،تهاجم فرهنگی، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1379

  44. مصطفوى، حسن‏، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب‏، تهران‏، 1360

  45. مطهری، مرتضی، آزادی معنوی، انتشارات صدرا، تهران، چاپ بیست و هفتم، 1381

  46. مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، انتشارات صدرا، تهران، چاپ ششم، 1385

  47. مطهری، مرتضی، ده گفتار، انتشارات صدرا، تهران، چاپ بیست و دوم، 1385

  48. معادیخواه، عبدالمجید، تاریخ اسلام، نشر ذره، تهران، 1377

  49. معارف، مجید، مباحثی در تاریخ و علوم قرآن، انتشارات نباء، تهران، 1383

  50. معین، فرهنگ لغت، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، 1378

  51. مکی سباعی، محمد، تاریخ کتابخانه­های مساجد، ترجمه محمد عباسپور و محمد جواد مهدوی، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، 1373

  52. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374

  53. موظف رستمی، محمد علی، آیین مسجد، انتشارات گویه، تهران، 1381

  54. مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى عربى - فارسى، انتشارات اسلامى‏، تهران، چاپ اول، 1410ق‏

  55. النمیری، ابن شبة، تاریخ المدینة، تحقیق فهیم محمد شلتوت، انتشارات دار الفکر، قم، 1368

  56. نوبهار، رحیم، سیمای مسجد، انتشارات اعتماد، قم، 1372

  57. نوری ها، علیرضا، چگونه مساجد را از غربت در آوریم، نسیم حیات، قم، 1383

  58. نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، مؤسسه آل البیت، بیروت، 1408ق‏

  59. نیشابوری، غلامرضا، داستانها و حکایت های مسجد، انتشارات سید جمال الدین اسدآبادی، تهران، 1377

  60. الویری، محسن، مسجد، ارتباطات و توسعه پایدار، فصلنامه علمی نامه صادق، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، شماره 31، تابستان 1386

  61. یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب ابن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتى، انتشارات علمى و فرهنگى، تهران، چاپ ششم، 1371

  62. www.velayat.com

 


[1]  استادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهان

* دانشجوی دکترا علوم قرآن و حدیث دانشگاه امام صادق(ع)    janpoor@gmail.com    09195561365

[2]. امام علی(ع)؛  تندرستی و توان و فراغ و جوانی و نشاطت را برای اینکه با آن آخرت را طلب کنی فراموش نکن. (وسائل الشیعه؛ ج1، باب 20، حدیث 21)

[3]. مقام معظم رهبری، دیدار با شرکت کنندگان همایش بین المللی هفته جهانی مسجد، 30/5/1384

[4] مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَة (نحل/97)

[5]. (culthuer)

[6]  از آیین پدرتان ابراهیم پیروى کنید (حج/ 78)

[7] هرگز یهود و نصارى از تو راضى نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‏هاى آنها شوى، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروى کنى. (بقره/120)

[8] اگر ما به آیین شما بازگردیم، بعد از آنکه خدا ما را از آن نجات بخشیده، به خدا دروغ بسته‏ایم و شایسته نیست که ما به آن بازگردیم‏. (اعراف/ 89)

[9]. (cultural development)

[10]. (این چراغ پرفروغ) در خانه‏هایى قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهاى آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانه‏هایى که نام خدا در آنها برده مى‏شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او مى‏گویند. (نور/ 36)

[11]. کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرد. (بقره/ 114)

[12]. نخستین خانه‏اى که براى مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شد، همان است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است. (آل عمران، 96)

[13]. و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید. (جن؛ 18)

[14]. بگو: پروردگارم امر به عدالت کرده است و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوى او کنید! و او را بخوانید، در حالى که دین (خود) را براى او خالص گردانید! (و بدانید) همان گونه که در آغاز شما را آفرید، (بار دیگر در رستاخیز) باز مى‏گردید. (اعراف؛ 29)

[15]. همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه مى‏گفتند: «پروردگار ما، خداى یکتاست!» و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، ویران مى‏گردد! و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى‏کند خداوند قوى و شکست ناپذیر است‏. (حج؛ 40)

[16]. هرکس نمازهای پنج گانه خود را در مسجد بصورت جماعت اقامه کند پس بر او گمان نیک ببرید. (وسائل الشیعة، ج‏8، ص286)

[17]. نشستن در مسجد به انتظار اقامه نماز عبادت است. (بحار الانوار، ج80، ص380)

[18]. از ابوذر غفاری نقل شده است که پیامبر به او وصیت کردند: ای اباذر، بدرستی که خداوند به تو اعطا می کند مادامی که در مسجد نشسته ای به اندازه هر نفسی که می کشی درجه ای در بهشت و ملائکه نیز بر تو درود می فرستند و برای تو به اندازه هر نفسی که می کشی ده حسنه ثبت و ده گناه تو را پاک می­کنند. (وسائل الشیعة، ج4، ص117)

[19]. و اینکه مساجد از آن خداست، پس هیچ کس را با خدا نخوانید. (جن/ 18)

[20]. پیامبر اکرم(ص)؛ بهترین مکان ها نزد خداوند مساجد است. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص363)

[21]. «اسْتَطْرَفَ» از ریشه (طَرَفَ) به معنای برگزیده شمردن و چیزی را نو دانستن می باشد (مهیار، ص579). اسْتَطْرَفْت الشی‏ءَ یعنی چیزی را مجدداً به وجود آوردن (ابن منظور، ج9، ص214 و فیض، ج7، ص512) و منظور از موضوعات مستطرفه، موضوعات نو و جدید است. (مصطفوی، ج7، ص68)

[22]. «الرَّدى» از ریشه (رَدَیَ) به معنی هلاک شونده، نابود شده (ابن منظور، ج14، ص317) و همچنین به معنی فرو افتاده (مهیار، ص43) است.

[23]. «خَشْیَةً» از ریشه (خَشَیَ‏) به معنی ترسیدن (مهیار، ص365) - مترادف (الخَائِف) - و پرهیز کردن است. (ابن منظور، ج14، ص229) راغب اصفهانی می گوید: این خوف برای تعظیم است (خَوفٌ یُشَبِهُ التَعظیم) و علت آن اطلاع و آگاهی فرد از آن چیزی است که مستحق ترس می باشد (راغب، ص284) و به همین دلیل است که در قرآن کریم مقام خشیت از خداوند تنها به علما و دانشمندان راستین منحصر شده ­است آنجا که می فرماید: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او مى‏ترسند. (فاطر/ 28)  

[24]. (من لا یحضره الفقیه، ج‏1، ص: 238)

[25] و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد براى کسى که بخواهد متذکّر شود یا شکرگزارى کند. (فرقان/ 62)

[26]. به درستی که مساجد تنها برای قرائت قرآن تعیین شده اند. (تهذیب الأحکام، ج‏3، ص: 259)

[27]. کسی که با مسجد انس دارد حداقل یکی از توفیقات زیر نصیب او خواهد شد: یا اینکه موفق به دعایی می شود که خداوند به برکت همان دعا او را به بهشت می برد یا اینکه دعایی می کند که خداوند به سبب آن، بلای دنیا را از وی دور می کند یا اینکه دوست و برادری پیدا می کند که از او در مسیر الله استفاده می کند.‏ (بحار الأنوار، ج‏81، ص: 4)

[28]. هیچ فایده ای برای انسان مسلمان پس از فایده اسلام، مانند برادری که در راه خدا می­یابد، نیست.  (بحار الأنوار، ج‏81، ص: 4)

[29]. مساجد خانه انسانهای متقی است و خداوند متعال رحمت و راحت و عبور بر صراط را برای آنان که مساجد را خانه های خویش قرار داده اند ضمانت نموده است. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص: 363)

[30]. هنگامی که دیدید مردی بر رفت و آمد به مسجد مداومت دارد وی را مومن بدانید که خداوند متعال فرموده است: تنها آنان که ایمان به خداوند دارند مساجد خدا را آباد می کنند. (همان)

[31]. از هر جمعی تنها آنان که در فضایل از همه برترند و به منزله الگو برای گروه خویش هستند به مسجد می آیند و از اهل هر خانه ای تنها برگزیدگان انها به مسجد می آیند.‏ (بحار الأنوار، ج‏81، ص: 4)

[32]. شش چیز از نشانه های جوانمردی است که سه چیز آن مربوط به هنگام حضور و اقامت است و سه چیز آن مربوط به سفر می باشد. از جمله نشانه هایی که در این روایت برای جوانمردی بیان شده است آباد کردن مساجد الهی و یافتن دوستانی می باشد که انسان را در مسیر الله یاری کنند.‏ (همان، ص: 2)

[33]. برادران خود را در زمینه دو خصلت آزمایش کنید، اگر این دو خصلت را دارا بودند (به دوستی و رفاقت با آنان ادامه دهید) وگرنه از آنان دوری کنید: آن دو خصلت عبارت است از: مراقبت بر نماز در وقت و احسان و نیکی به برادران در حالت تنگدستی و گشایش. (الکافی، ج‏2، ص: 673)

[34]. به درستی که قلوب نیز خسته می شوند همچنان که اجسام شما خسته و رنجوز می شوند پس به دنبال حکمت های نو و تازه باشید. (نهج البلاغة، حکمت91)

[35]. بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، همان کسى که بوسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آنچه را نمى‏دانست یاد داد. (علق؛ 1)

[36]. این اباذر، هر نشستنی (اضافی و بیهوده) در مسجد لغو است مگر برای سه چیز؛ برای اقامه نماز یا ذکر خداوند متعال یا پیجویی از مسائل علمی. (وسائل الشیعة، ج‏4، ص115)

[37]. هنگامی که پیامبر اکرم وارد مسجد شدند پس مشاهده کردند که جماعتی از مردم بر گرد مردی نشسته اند. پرسیدند: این فرد کیست؟ گفته شد دانشمند است. پرسیدند: دانشمند چیست؟ گفتند او علم انساب عرب و تاریخ و سرگذشت ایام جاهلیت و اشعار عرب را می داند. پس پیامبر فرمودند: این علمی است که هرکس نداند ضرر نکرده و هر کس بداند برای او نفعی نیست. (الکافی، ج‏1، ص32)

[38]. سخنان مقام معظم رهبری در آغاز درس خارج فقه، 21/6/1372

[39]. و کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها مى‏خواند و آنها را تزکیه مى‏کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى‏آموزد هر چند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند. (جمعه؛ 2)

[40]. به درستی که علم منحصر در سه چیز است؛ آیه محکمه یا فریضه عادله و یا سنت قائمه و هرآنچه غیر آن است فضیلت است. (الکافی، ج‏1، ص32)

[41]. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا (از مشرکان نسبت به معبودهایشان) شدیدتر است‏. (بقره؛ 165)

[42]. هفت طایفه هستند که خداوند آنان را در روزی که هیچ سایه رحمتی جز سایه او نیست مورد لطف و عنایت خویش قرار می دهد ... طایفه سوم کسانی هستند که وقتی از مسجد خارج می شوند، قلبهای آنان همچنان دلبسته و علاقه مند به مسجد است تا آنگاه که مجدداً به مسجد برگردند. (وسائل الشیعة، ج‏5، ص: 200)

[43]. موسی بن عمران عرض کرد: پروردگارا، در روزی که هیچ سایه­ای جز سایه رحمت تو نیست چه کسانی را در پناه عرش خود قرار می دهی؟ خداوند متعال به وی وحی کرد: کسانی که دارای قلبهای طاهر و دستان خالی هستند (کنایه از فقر و تنگدستی) آنان که هرگاه به یاد پروردگار خویش می افتند جلال و عظمت او را یادآور می شوند، تنها به طاعت و بندگی من می پردازند، آنان که به مساجد امن من پناه می آورند آنگونه که عقابها به آشیانه های خود بر می گردند و آنان که هرگاه محرمات الهی حلال شمرده شود، پلنگ خشمگین می شوند. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص362)

[44]. ای احمد، هرکس دعوی محبت مرا نمود، حقیقتاً دوستدار من نیست مگر اینکه ... مسجد را خانه خویش قرار دهد. (همان، ص363)

[45]. در مساجد انسانهای ثابت قدمی همچون میخ وجود دارند که ملائکه الهی با آنان همنشین و مأنوس هستند. هنگامی که از مسجد غایب می شوند ملائکه سراغشان را می گیرند، در هنگام بیماری از آنان عیادت می کنند و چون در کارها به کمک نیاز داشته باشند آنان را یاری می دهند. (بحار الأنوار، ج‏80، ص 374)

[46]. آنگاه که خداوند متعال مشاهده می نماید اهل سرزمینی راه اسراف در معاصی را در پیش گرفته اند و در میان آنان سه طایفه از مومنین یافت می شود، آنان را ندا می کند که ای اهل گناه و سرکشی، اگر نبود که در میان شما گروهی از مومنین به خاطر عظمت و جلال من به یکدیگر محبت می ورزند و گروه دیگر با نماز خود زمین و مساجد مرا آباد نگه می دارند و گروه سومی که به سبب خوف از من سحرگاهان به استغفار می پردازند، عذاب خویش را بر شما فرو می فرستادم و به شما اهل عصیان توجهی نمی نمودم. (وسائل الشیعة، ج‏16، ص: 93)

[47]. به هنگام نزول بلاو آفت، اهل مساجد سالم و محفوظ می مانند. (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏3، ص: 357)

[48]. اى انسان! تو با تلاش و رنج بسوى پروردگارت مى‏روى و او را ملاقات خواهى کرد. (انشقاق، 6)

[49]. مقام معظم رهبری، دیدار با شرکت کنندگان همایش بین المللی هفته جهانی مسجد، 30/5/1384

[50]. گفت: پروردگار ما همان کسى است که به هر موجودى، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده سپس هدایت کرده است. (طه/ 50)

[51]. آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است‏. (بقره/ 2)

[52]. ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس‏. (انسان/ 3)

[53]. خداوند به برکت آن، کسانى را که از خشنودى او پیروى کنند، به راه‏هاى سلامت، هدایت مى‏کند و به فرمان خود، از تاریکیها به سوى روشنایى مى‏برد و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مى‏نماید. (مائده/ 16)

[54]. بگو: «خداوند هر کس را بخواهد گمراه، و هر کس را که بازگردد، به سوى خودش هدایت مى‏کند. (رعد/ 27)

[55]. و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راه‏هاى خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است. (عنکبوت/ 69)

[56]. کسانى که هدایت یافته‏اند، خداوند بر هدایتشان مى‏افزاید و روح تقوا به آنان مى‏بخشد (محمد/ 17)

[57]. خدا جمع زیادى را با آن گمراه، و گروه بسیارى را هدایت مى‏کند ولى تنها فاسقان را با آن گمراه مى‏سازد. (بقره/26)

[58]. و خداوند، قوم ستمگر را هدایت نمى‏کند. (بقره/ 258)

[59]. خداوند کسى را که اسرافکار و بسیار دروغگوست هدایت نمى‏کند. (غافر/ 28)

[60]. ما را به راه راست هدایت کن‏ (فاتحه،6)

[61] (حج/40)

[62].  اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‏ها و معابد یهود و نصارا و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده مى‏شود، ویران مى‏گردد! و خداوند کسانى را که یارى او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یارى مى‏کند خداوند قوى و شکست ناپذیر است‏. (حج/40)

[63]. خداوند متعال بهشت را بر هر شخص فحاش بی آبرو و کم شرمی که توجهی به گفته های خود و آنچه دیگران در مورد او می گویند ندارد حرام کرده است. اگر حال چنین شخصی را خوب بررسی کنی خواهی یافت که یا زنازاده است و یا اینکه شیطان در انعقاد نطفه او شریک بوده است. (الکافی، بَابُ الْبَذَاء، ج‏2، ص: 324)

[64]. آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مى‏داند شما چه کارهایى انجام مى‏دهید. (عنکبوت/45)

[65]. از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز براى خاشعان، گران است. (بقره/45)

ثبت دیدگاه