Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
حکم فقهی آوردن کودکان به مسجد
چهار شنبه, 10 شهریور 1400

حجت الاسلام سید مصطفی بهشتی

مسجد به عنوان مهمترین پایگاه دینی مسلمانان پذیرای اقشار گوناگون مردم در هر رتبه و جایگاه و سن و سالی است. با این حال یکی از سوالات پر اهمیت این است که آیا اسلام عزیز محدودیت سنی برای ورود کودکان به مسجد در نظر گرفته است و اگر چنین محدودیتی وجود دارد آیا شامل تمامی کودکان می شود و یا اینکه قید و بند و تبصره ای در این مورد وجود دارد؟

پاسخ اجمالی به این سوال این است که برخی از فقها بر اساس روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام صادق (علیه السلام)، آوردن کودکان به مسجد را مکروه دانسته اند اما در کنار چنین فتوایی، تعدادی از فقیهان شیعه این کراهت را مخصوص گروه خاصی از کودکان دانسته و آوردن دیگر کودکان را نه تنها مکروه نمی دانند، بلکه دارای اولویت و یا استحباب و گاه واجب معرفی کرده اند.

 

اول: فتاوای مراجع معاصر:

مراجعه به فتاوای مراجع معاصر نشان می دهد برخی از فقها به صورت کلی فتوای به کراهت داده اند و هیچ قیدی برای آن بیان نکرده اند. برخی دیگر فتوای کراهت را مقید به گروه خاصی از کودکان (نظیر آنها که احتمال رود مسجد را نجس کنند و یا آداب مسجد را مراعات نکنند) می دانند. برخی هم در کنار چنین قیدهایی فتوا داده‏اند که آوردن دیگر کودکان مستحب و گاه  واجب است.

تقریبا همه مراجع در رساله خود آورده اند: «راه دادن بچه و دیوانه به مسجد مکروه است» (مساله 915 رساله امام ره)

اما بعد از بیان این مساله برخی از فقها اضافاتی دارند که بیان می شود:

آیت الله بهجت استحباب جلوگیری از ورود کودکان به مسجد را مخصوص کودکان غیر ممیزی می داند که مراعات آداب مسجد را نمی کنند.

آیت الله سیستانی کراهت ورود کودکان به مسجد را تنها در مورد کودکانی می دانند که موجب زحمت نمازگزاران شوند و یا احتمال رود مسجد را نجس کنند. در غیر این صورت مانعی ندارد بلکه اولویت دارد. (مساله 901)

آیت الله فاضل ورود کودکان به مسجد را به شرط آنکه مزاحمتی ایجاد نکنند و باعث علاقه مندی آنها به نماز شود، مستحب می‏دانند.

آیت الله مکارم نیز ورود کودکان به مسجد را با همان دو شرط یعنی مزاحمتی ایجاد نکنند و باعث علاقه مندی آنها به نماز شود، مستحب بلکه گاه واجب معرفی می کنند. (آیت الله مکارم 839)

 

دوم: دیدگاه و فتوای علمای پیشین

مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامة (ط-الحدیثة)، ج‏6، ص: 287

دیدگاه اول: کراهت

بسیاری از علمای پیشین به دلیل وجود دو روایت در این باب، فتوای به کراهت آوردن کودکان به مسجد داده اند. این بزرگان عبارتند از: شیخ طوسی در النهایه و المبسوط، ابن ادریس حلی در السرائر، محقق حلی در المعتبر، علامه حلی در المنتهى و نهایة الإحکام و التذکرة، شهید اول در الدروس، البیان، الذکرى، النفلیة، فیض کاشانی در مفاتیح الشرایع و سید یزدی در العروة الوثقی.

دیدگاه دوم: اباحه

برخی از علما نیز با اینکه در مقام بیان مساله بوده اند، اما حکم به کراهت نکرده و مانعی برای آوردن کودکان به مسجد ندیده‏اند. این بزرگان عبارتند از: محقق حلی در الشرائع و المختصر النافع، علامه حلی در إرشاد الاذهان و محقق سبزواری در کفایة الاحکام.

دیدگاه سوم: اختصاص کراهت به گروه خاصی از کودکان و مستحب بودن آوردن ما بقی کودکان به مسجد

برخی از بزرگان نیز کراهت آوردن کودکان به مسجد را تنها مخصوص کودکانی می دانند که احتمال دارد مسجد را آلوده به نجاست کنند. اما ما بقی کودکان که در این زمینه قابل اعتماد هستند نه تنها آوردنشان به مسجد مکروه نیست بلکه مستحب هم هست. چراکه آوردن آنها به مسجد تمرینی برای انجام عباداتشان به حساب می آید و وا داشتن آنها به عبادت تمرینی خود از مستحبات است. این بزرگان عبارتند از:

محقق کرکی در جامع المقاصد، شهید ثانی در مسالک الافهام و الروضه البهیه، صاحب مدارک در المدارک، مقدس اردبیلی در مجمع الفائده و البرهان،

همچنین مجلسی اول در روضة المتقین و علامه مجلسی در بحار الانوار این مطلب را نقل و پذیرفته اند.

سوم: مستند فتوای کراهت

مستند این فتوا دو روایت هم مضمون است که در چندین کتاب کهن روایی شیعه آمده است.

روایت اول:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمُ‏ الْبَیْعَ وَ الشِّرَاءَ وَ الْمَجَانِینَ وَ الصِّبْیَانَ وَ الْأَحْکَامَ وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ رَفْعَ الصَّوْتِ.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: مسجدهاى خود را از خرید و فروش و دیوانگان و کودکان و قضاوت و جستن گمشده و اجراء حدود و فریاد کشیدن دور بدارید.

این روایت در سه کتاب تهذیب الاحکام ج 3، ص 249، علل الشرائع، ص 319 و الخصال، ص 410 با سند یکسان آمده است.

روایت دوم:

عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ جَنِّبُوا مَسَاجِدَکُمْ‏ صِبْیَانَکُمْ وَ مَجَانِینَکُمْ (و رَفْعَ أَصْوَاتِکُمْ)و شِرَاءَکُمْ وَ بَیْعَکُمْ (وَ الضَّالَّةَ وَ الْحُدُودَ وَ الْأَحْکَامَ)اجْعَلُوا مَطَاهِرَکُمْ عَلَى أَبْوَابِ مَسَاجِدِکُمْ.

امام کاظم (علیه السلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل می کند که فرمود: مسجدهای خود را از کودکانتان و دیوانگانتان و فریاد کشیدن و خرید و فروش و جستن گمشده و اجرای حدود و قضاوت دور بدارید. دستشویی را نیز (با فاصله) در درگاه مساجدتان قرار دهید.

این روایت نیز در چهار کتاب تهذیب الأحکام، ج3، ص254، من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 23، نوادر راوندی (به نقل از بحار الانوار) و الجعفریات، ص 51 آمده است. با این تفاوت که قسمت های داخل پرانتز در کتاب تهذیب و قسمت پایانی یعنی اجعلوا مطاهرکم در کتاب من لایحضره الفقیه نیامده است.

چهارم: بررسی سندی روایت

بررسی اسناد این دو روایات در کتب مذکور نشان می دهد که تمامی اسناد، ضعیف هستند که به اختصار دلیل ضعف سند هر یک از آنها بیان می شود.

سند روایت اول:

گفتیم که این روایت در سه کتاب و با سندی یکسان آمده است. سند این روایت در هر سه کتاب مرسل و ضعیف است. است. (مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُوسَى الْخَشَّابِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ)

سند روایت دوم:

سند شیخ طوسی در تهذیب الأحکام به دلیل ضعف عبدالله الدهقان ضعیف می باشد. (عَنْهُ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بَشَّارٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏)

شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه سندی برای این روایت نقل نکرده است و آن را مستقیما به امام نسبت داده است.

علامه مجلسی در بحار الانوار این روایت را از نوادر راوندی نقل کرده که سند آن هم مشخص نیست. (النوادر لراوندی، بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص) این روایت در نوادر راوندی که اکنون در دسترس است یافت نشد.

در سند این روایت که در کتاب جعفریات آمده، موسی بن اسماعیل توثیق خاص ندارد که روایت این کتاب هم ضعیف السند خواهد بود. (أخبرنا محمد حدثنی موسى حدثنا أبی عن أبیه عن جده جعفر بن محمد عن أبیه عن علی ع قال قال رسول الله ص)

 

پنجم: بررسی دلالی روایت

با اینکه سند این دو روایت ضعیف است اما بنابر قاعده تسامح در ادله سنن می توان از ضعف سندی چشم پوشید. چرا که بنابر این قاعده که بر گرفته از اخبار «من بلغ» است می توان با چشم پوشی از ضعف سندی حکم به استحباب (و یا کراهت) نمود. حال باید دید که دلالت این روایات چگونه است.

 

1ـ معنای لغوی صبیان:

«الصبیان» جمع واژه «الصبی» است که در لغت به معنای کودک می باشد. اما سوال این است که مقصود از آن، کدام دوره از دوران کودکی است؟ کودک شیر خواره، کودک خردسال، کودک ممیز، کودک نوباوه و یا نوجوان؟

بررسی لغوی نشان می دهد که «الصبی» به تمامی دوران های کودکی اطلاق می شود و نمی توان دوران خاصی را برای این واژه مشخص نمود.

گاهی به نوزاد شیرخواره تا هنگامی که از شیر گرفته نشده است، الصبی گفته می شود: الصَّبِیُ‏: من لَدُنْ یُولَد إِلى أَنْ یُفْطَم‏. (لسان العرب، ج‏14، ص 449). صبی ... یدل علی صغر السن. (معجم مقائیس اللغة).

گاه به کودک خردسال و کم سن و سال گفته می شود: یقال: رأیته فی‏ صِباه‏ أی فی صغره. (کتاب العین، ج ‏7، ص 168)

گاهی هم به کودک نوباوه ای که نزدیک سن بلوغ است، اطلاق می گردد: الصَّبِیُ‏: من لم یبلُغ الحلم (مفردات الفاظ القرآن، ص 473)

و گاهی هم به نوجوان اطلاق می گردد. الصبی: الغلام. (لسان العرب، ج‏14، ص 449)

در قرآن نیز دو بار از این واژه استفاده شده که هر کدام اشاره به دوران خاصی از کودکی دارد. این واژه در یک‏جا به معنای کودک شیرخوار آمده: «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا» (مریم) به او (حضرت عیسی) اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (سوره مریم، آیه 29)

و در جای دیگر به معنای کودک خردسال یا نوباوه آمده: «یا یَحْیى‏ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا.» اى یحیى! کتاب (خدا) را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت (و عقل کافى) در کودکى به او دادیم! (سوره مریم، آیه 12)

بنابراین این واژه توسعه در مفهوم کودک دارد و به تمامی سنین کودکی اطلاق می شود.

 

2ـ تعارض با سیره

برخی از فرازهای این روایت از اساس توسط برخی از فقها مورد پذیرش قرار نگرفته است. چراکه با استفاده از سیره معصومان نتیجه گرفته‏اند که از اساس چنین کاری کراهت نداشته است. برای نمونه یکی از فرازهای این روایت «الاحکام» به معنای قضاوت است که علامه حلی در این باره می‏گوید:

«شیخ طوسی در مورد قضاوت در مسجد دو قول دارد. یکی جواز و دوم کراهت. اما نظر ما جواز است. چرا که امیرالمومنین (علیه السلام) در جامع کوفه بین مردم قضاوت می کرد و مکان قضاوت او هم اکنون به دکة القضاء مشهور است.» (مسألة: للشیخ- رحمه اللّه- قولان فی الحکم فی المساجد،قال فی الخلاف:لا بأس به و هو اختیار ابن إدریس و کرهه فی النهایة و الأقرب الأوّل.لنا: انّ أمیر المؤمنین علیه السلام حکم فی جامع الکوفة و قضى فیه بین الناس و دکّة القضاء مشهورة إلى الآن) (مختلف الشیعة فی أحکام الشریعة، ج‏3، ص 9)

بدین ترتیب در این مساله هم می توان گفت که به دلیل آنکه سیره مستمره اهل بیت (علیهم السلام) آوردن کودکان به مسجد و یا تایید این کار بوده، می توان از اساس از حکم به کراهت چشم پوشید و حتی با انضمام روایات دیگر فتوای به استحباب داد.

بیان روایات سیره و پرداختن به آنها در این زمینه مجالی مجزا می طلبد. اما اجمالا می توان گفت که مراجعه به سیره نشان می دهد اولا پیامبر (ص) از آوردن کودکان به مسجد حتی شیرخوارگان نهی نکرده و گاه به خاطر گریه کودکی نماز را سریع تر به پایان رسانده است.

ثانیا حضور مستمر امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) آن هم در سن کمتر از 8 سالگی که در روایات فراوانی از شیعه و سنی وجود دارد نشانگر آن است که پیامبر نه تنها نهی بر آوردن کودکان نداشته بلکه خود پیش قدم در این مساله بوده است.

 

3ـ روایت در مقام بیان محدوده حکم و مصادیق آن نیست

این روایت در مقام بیان حکم کلی است و در آن به جزئیات و قیودات و محدوده آن پرداخته نشده است. شاهد این ادعا این است که در دیگر فرازهای این روایت نیز محدوده ای مطرح نشده است. برای نمونه یکی از فرازهای این روایت «رَفْعَ الصَّوْتِ» به معنای فریاد کشیدن و بالا بردن صدا است. در حالی که در مورد اذان، نه تنها کراهتی وجود ندارد بلکه مستحب است که با صدای بلند گفته شود. «عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ أَنَّهُ‏سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْأَذَانِ فَقَالَ اجْهَرْ بِهِ وَ ارْفَعْ بِهِ صَوْتَکَ» (وسائل الشیعة، ج‏5، ص410)

همچنین در مورد تکبیر و صلوات نیز در روایت آمده است که: «ارفعوا اصواتکم»

بنابراین این روایت به صورت مجمل و کلی حکمی را بیان داشته است که برای به دست آوردن محدوده و مصادیق آن باید به دیگر روایات مراجعه کرد. به بیان دیگر حکم شارع در مورد آوردن کودکان به مسجد تنها از این روایت قابل برداشت نیست و باید از روایات دیگر یاری طلبید.

 

4ـ تعارض یا تزاحم با دیگر آموزه های دینی

برای به دست آوردن حکم شرعی در این مساله باید به آموزه های دینی مرتبط با آن مراجعه نمود. آیات و روایات فراوانی که در باب وظایف والدین برای تربیت کودکان و عبادت آنها وجود دارد، بیانگر نکات بسیاری است که در این مساله نباید از آنها غافل ماند. از این روایات بر می آید که اسلام عزیز، پدران و مادران را مکلف نموده تا فرزندان خود را با خداوند آشنا سازند و به آنان خداپرستی و تعالیم دینی را بیاموزند. تا آنجا که خداوند در مورد وظیفه سنگین والدین در برابر خانواده می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ» (سوره تحریم، آیه 6)

اى کسانى که ایمان آورده‏اید خود و خانواده خویش را از آتشى که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: هنگامی که این آیه نازل شد مردم گفتند: ای رسول خدا! چگونه خود و خانواده مان را حفظ کنیم؟ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«اعْمَلُوا الْخَیْرَ وَ ذَکِّرُوا بِهِ أَهْلِیکُمْ فَأَدِّبُوهُمْ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ»

عمل خیر انجام دهید و آن را به خانواده خود نیز یادآورى کنید و بر پایه فرمانبردارى از خدا پرورششان دهید.

سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود:

أَ لَا تَرَى أَنَّ اللَّهَ یَقُولُ لِنَبِیِّهِ: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» (سوره طه، آیه 132)

آیا ندیدی که خداوند به پیامبرش می گوید: خانواده خود را به نماز فرمان ده و بر انجام آن شکیبا باش!

در ادامه امام صادق علیه السلام از آیات قرآن یک شاهد دیگر برای این وظیفه سنگین که بر عهده والدین وجود دارد، مطرح می کنند: خداوند در آیه 54 و 55 سوره مریم می فرماید:

«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعِیلَ إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا.»

و در این کتاب (آسمانى) از اسماعیل (نیز) یاد کن، که او در وعده‏هایش صادق و رسول و پیامبرى (بزرگ) بود! او همواره خانواده‏اش را به نماز و زکات فرمان مى‏داد و همواره مورد رضایت پروردگارش بود.(دعائم الإسلام، ج‏1، ص 82)

انبوه این قبیل از آیات و روایات گویای آن است که والدین وظیفه سنگینی در قبال دین فرزندانشان دارند. از طرفی شارع مقدس هیچ محیط و مکانی را برای پرورش انسانها بهتر از مسجد به ما معرفی نکرده است و اساسا تربیت بدون در نظر داشتن محیطی شایسته امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین با در نظر داشتن نصوصات مذکور اگر نگوییم که بردن کودکان و فرزندانمان به مساجد واجب است، باید حکم به استحباب نماییم.

از سوی دیگر روایات فراوانی به والدین دستور داده اند تا کودکان را به نماز و عبادت تمرینی وادارند.

وهب بن معاویه می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: در چه سنی کودکان را به نماز خواندن وا داریم؟ حضرت فرمود: «بین سبع سنین و ستَّ سنین.» بین شش و هفت سالگی. (التهذیب، ج 2، ص 381)

شیخ حر عاملی در کتاب وسایل الشیعه (ج 4، ص 18)بابی با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ أَمْرِ الصِّبْیَانِ بِالصَّلَاةِ ....» گشوده است که در آن نه روایت در این زمینه وجود دارد. روشن است که تمرین عبادت با تمامی جوانب آن باید شکل بگیرد که یکی از مهمترین آن جوانب، برگزاری عبادت دسته جمعی آن هم در مهمترین پایگاه اسلامی یعنی مسجد است.

نتیجه آنکه میان انبوه نصوصاتی که گفته شد با دو روایت مذکور در باب کراهت آوردن کودکان به مسجد، یا تعارض وجود دارد و یا تزاحم. روشن است که تزاحمی جزئی میان این دو دسته از روایات وجود دارد که با راهکاری که برخی از بزرگان پیرامون اختصاص کراهت به کودک غیر ممیز داده اند، قابل انحلال است.

اما باید گفت که اگر این مخالت میان این دو دسته از روایات را آنقدر شدید بدانیم که مجبور به انتخاب یکی از آندو باشیم (تعارض) قطعا نصوصات دسته اول پیشتاز خواهند بود.

 

5ـ محدوده کراهت برای چه کودکانی است؟

با توجه به آنچه که گفته شد آوردن بسیاری از کودکان به مسجد مستحب و گاه واجب خواهد بود. چراکه اگر کودک با فضای مسجد و محیط عبادی آشنا نباشد تمرین عبادت را نخواهد آموخت و اسیر شبهات و بیماری های اعتقادی خواهد شد.

با این حال برای آنکه میان این دو دسته از روایات وجه جمعی پیدا شود باید به سراغ روایت کراهت رفت تا مشخص شود که مقصود از «الصبیان» کدام گروه از کودکان است. دقت در این دو روایت نشان می دهد که گویا حکم به اجتناب ریشه در چند مساله دارد که علما نیز به برخی از آنها اشاره کرده اند.

ـ تقریبا وجه اشتراک میان تمامی مواردی که در این دو روایت ذکر شده، غفلت از عبادت و دور ساختن نماز گزاران از حالت عبادی است. خرید فروش، اجرای احکام و یا بالا بردن صدا هر یک به نحوی حواس و ذهنیت مومنان را از عبادت دور می کنند. بنابراین آوردن کودکانی که مزاحمت جدی برای عبادت دیگران ایجاد می کنند می تواند مقصود اصلی روایت باشد.

یکی از دلایلی که برخی از بزرگان کراهت در این روایت را مخصوص کودکان غیر ممیز دانسته اند، همین نکته است. (لمحافظته على التنزه من النجاسات و أداء الصلوات) روشن است که کاربری مسجد برای عبادت است و از هر کاری که با این مساله در تناقض باشد باید پرهیز نمود. البته به شرط آنکه مصلحتی بالاتر نظیر تربیت نسل نو و تمرین دادن آنها به عبادت وجود نداشته باشد.

ـ به قرینه مجانین که در کنار صبیان آمده می توان گفت مقصود روایت، کودکان غیر ممیزی است که رفتارشان قابل پیش بینی نیست و نمی توان به آنها اعتماد کرد (ربما یقید الصبی بمن لا یوثق به). یعنی بچه ای که خوب و بد را تشخیص نمی دهد و هنوز عقلش کامل نشده.

همانطور که در بخش اقوال علمای پیشین گفته شد برخی از علما حدیث را مختص به کودک غیر ممیز دانسته و آوردن دیگر کودکان به مسجد را مستحب بر می شمرد. نیاوردن کودک غیر ممیز به مسجد هم می تواند به دو دلیل باشد:

دلیل اول که در فرض پیشین گفته شد. یعنی مزاحمت برای عبادت نمازگزاران.

دلیل دوم هم می تواند مساله حفظ طهارت و پاکی مسجد باشد. بنابراین ممکن است کراهت از آوردن کودک غیر ممیز به دلیل امکان نجاست مسجد توسط کودک باشد. همچنانکه شیخ طوسی نیز از این روایت چنین برداشتی داشته است. (الخلاف، ج‏1، ص: 487) و بسیاری از فقهای بزرگ نیز چنین احتمالی داده اند و روایت را تنها برای کودکانی که احتمال نجاست برای آنها وجود دارد، دانسته اند. (الذین لا یؤمن من تلویثهم و لعبهم و أذیّة المصلّین و إلّا فیستحبّ تمرینهم على إتیانها أو تعلیمهم القرآن و العلوم فیها)

 

 

ثبت دیدگاه