Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
نقش سیاسی مساجد در عصر رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) حضرت علی(علیه السلام) و ...
سه شنبه, 23 دی 1399

مقدمه : طرح تحقیق

1- تبیین موضوع : مسجد در اسلام تنها معبد نیست، در اسلام  دعا نیایش  و انجام امور مخصوص که در ادیان به این نام وجود دارد نیست، بلکه جهاد نیز جزیی از عبادت است.

 به بیان دیگرمسجد در اسلام  کانون عبادت است اما عبادتی که دامنه تعریف و توسعه آن، چگونگی وچسان کلیه امور مربوط به حیات اجتماعی، سیاسی، واقتصادی جهان اسلام را در بر می گیرد.

2- ضرورت انجام تحقیق :

 باتوجه به اینکه مسجد دارای کارکردهای متنوع درهرعصروزمانی بوده ازجمله کارکردهای مسجدنقش سیاسی آن است ؛که دردنیایی امروزکه اسلام به عنوان دینی که جدای ازسیاست نیست به صورت جدی مطرح گردیده است. ضرورت ایجاب می کندکه مایک الگویی مدونی ازکارکردسیاسی مسجددرزمان پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) که بنیان گذاراصلی ونخستین این نهادمقدس است داشته باشیم تابتوانیم محکی درکارکردهای سیاسی مسجددرعصرحاضربزنیم.

 ازآن جایی که جانشین برحق ومنتصب پیامبراسلام براساس آیه «یاایّهالرّسول بلّغ ماانزل الیک. . .  »[1] علی (علیه السلام) است.  ارزش واهمیت کارکردونقش سیاسی مسجددرعصراین امام همام کمترازعصررسول خدانمی باشد. لذابررسی این دوره می تواندبه مادیدبهتری درکارکردسیاسی این کانون مقدس ارائه دهد.

 بنابراین چگونگی استفاده نمودن پیامبروعلی (علیه السلام) ازمسجددرامورسیاسی وتقویه بنیه حکومت اسلامی ومقابله باتهاجم فرهنگی بیگانه ومبارزه علیه حکومت های طاغوتی واستعماری واتحادملی وانسجام اسلامی الگویی خوبی می تواندباشدبرای تشکیل واداره کشوربراساس قانون اسلامی.

3- امتیازتحقیق حاضرنسبت به تحقیقات گذشته :

 بابررسی وکندکاوی که درحدوسع صورت گرفت، نقش وکارکردمسجددرزمینه های مختلف به صورت جزئی وپراگنده درتحقیقات مشابه اشاره شده است. امابه صورت مستقل درارتباط بامسجدونقش سیاسی وکارکردهای آن درعصرپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وعلی  (علیه السلام) به صورت تحقیقی پرداخته نشده است. ازین روپرداختن به موضوع پیشنهادی ومقایسه آن باعصرکنونی ازجهت کارکردسیاسی این مقاله ممتازخواهدبود.

4- سوالات :

الف) اصلی : کارکرد و نقش سیاسی مسجد درعصر پیامبراسلام وعلی  (علیه السلام) چگونه بوده است ومهمترین شاخصه های آن چیست ؟وهمچنان مسجددرعصرکنونی ازجهت سیاسی چه نقشی رامی تواند ایفانماید؟

ب) فرعی :

  1. کارکرد سیاسی مسجد چیست ؟
  2. مهمترین شاخصه های نقش سیاسی مسجددرعصرپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وعلی (علیه السلام) چه بوده است؟
  3. نقش سیاسی مسجددرعصرحاضر؟

الف)نقش سیاسی مسجددردوران مشروطیت ؟

ب)نقش آن درپیروزی انقلاب اسلامی ؟

ج)نقش آن درتداوم وحفظ دست آوردهای انقلاب اسلامی ؟

5- فرضیه تحقیق :

 مسجددرعصرپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) ودردوران حکومت علی (علیه السلام) جایگاه ونمادسیاست وحکومت بوده است.

 به عبارت دیگر: مسجدکانون حرکت های سیاسی وحکومتی درصدراسلام ونمادحکومت ودیانت بوده است.

6- روش تحقیق :

روش تحقیق درمقاله حاضرتوصیفی و تحلیلی می باشد. دراین روش نخست بررسی واژه مسجد درلغت و اصطلاح وآنگاه نقش سیاسی این نهاد مقدس دردوران پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وعلی (علیه السلام) موردبررسی قرارخواهد گرفت. درادامه کارکردسیاسی مسجددرعصرحاضروهمچنان درنقش وکارکردآن درعصرظهورمهدی موعود(عج) اشاره خواهدشد.

تبیین واژه ها

1- معناومفهوم مسجد

معنای لغوی: مسجد، اسم مکان برگرفته از سجده و به معناى محل سجده است.  این واژه در بعضى از لهجه هاى قبایل عربى به صورت «مسید» آمده است و قلب حرف جیم به یاء در میان عربهاى جزیرة العرب شایع است.  همچنین در اندلس و بلاد مغرب به مسجد «مزد» یا «مسید» گفته مى شود.  

 درکتب لغت سجده را به معناى خضوع و فروتنى مخصوص معنا کرده اندکه نوع شایع آن گذاشتن پیشانى بر زمین است،  همچنین به معناى ادامه نظر هم آمده است.

 فیروز آبادى ضمن معنا کردن مسجد به خضوع و ادامه نظر و انحناء گفته است که «مسجد» به معناى پیشانى و هفت عضو سجده است و نیز گفته است که سجد یسجد از باب نصر ینصر است و اسم مکان آن باید با فتحه عین بیاید ولى در چند مورد به این قاعده عمل نشده از جمله در کلمه مسجد که با کسره جیم آمده است و از آنجا که سجده به معناى فروتنى است،  از لحاظ لغت به رکوع هم مى توان سجده گفت همانگونه که در آیه «وادخلوا الباب سجّدا»[2] این واژه به معناى رکوع کنندگان مى باشد. [3]

 ابن منظور نیز معناى مشابهى براى سجده ذکر کرده و گفته: سجده یعنى گذاشتن پیشانى بر زمین بالاترین خضوع است و هر نوع خضوعى را مى توان سجده گفت و در آیه شریفه«ٍیَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّه‏»[4] سجّد به معناى خضّع مى‌باشد. [5]

 راغب اصفهانى سجده را به انحناء و تذلل معنا مى کند و مى گوید: سجده عام است و شامل انسان و حیوان و جماد مى شود سپس درباره واژه مسجد مى گوید: مسجد محل نماز است و گفته شده که همه زمین مسجد است چون در روایتى آمده که زمین،  مسجدوپاک کننده قرار داده شده وگفته شده که مساجد مواضع سجود است که عبارت است از پیشانى و دماغ و دو دست و دو زانو و دو پا. [6]

اشاره راغب اصفهانى به روایتى از پیامبر اسلام است که فرمود: «جعلت لى الارض مسجدا و طهوراً»؛ زمین براى من محل سجده و پاک کننده قرار گرفت.  بنابراین همه جاى زمین مى تواند محل سجده باشد.

با اینکه لفظ مسجد و اشتقاقات آن به طور مکرر در قرآن آمده بعضى از لغت شناسان و مفسران این واژه را یک واژه سریانى مى دانند که به زبان عربى داخل شده است از جمله سیوطى کلمه «سجّدا» را

از کلمات دخیله و از اصل سریانى مى داند.

مستشرق انگلیسى استانلى لینپول مسجد را بر گرفته از واژه meschitaایتالیایى و یا mesqita اسپانیایى مى داند.

واژه مسجددرقران کریم 28 بارذکرشده است که 22موددبه صورت مفردودر شش موردبه صورت جمع آمده است درمجموع آیاتی که ازمسجدسخن به میان آمده است ازاهمیت وجایگاه مسجد، احکام مسجد،  عمران وآبادانی مسجد، آبادکننده گان مسجد،  سخن گفته شده است. وازمساجدمعروف مسجدالحرام ومسجدالاقصی یادشده است واشاراتی ازمسجداصحاب کهف آمده است.  

معنای اصطلاحی : ولى مسجد دراصطلاح شرع جایگاه ویژه اى است که آماده براى نماز و عبادت شده و احکام خاص خود رادارد.

2- واژه سیاست وگستره آن

«سیاست» از حیث گستره و رهیافت بسیار متنوع است.  با توجّه به این توسعه موضوعى و تکثر رهیافت،  این پرسش مطرح است: آیا دانش سیاست با دین پیوند دارد و آیا مى‏توان از دین در عرصه سیاست انتظارى معقول داشت؟ براى پاسخ به این پرسش مهم،  نخست علوم سیاسى و مجموعه رشته‏ هاى پیرامون آن تعریف مى‏شود و آنگاه چگونگى پیوند دین و علم سیاست بررسى مى‏گردد.  آنگاه کارکردسیاسی مسجدبه عنوان پایگاه اسلامی درعصرنبوی(صلی الله علیه و آله وسلم) وعلوی (علیه السلام) وعصرکنونی موردتوجه قرارخواهدگرفت.

براى آشنایى با انتظار بشر از دین در گستره علوم سیاسى،  ناگزیر باید نخست علم سیاست و شاخه‏ هاى پراکنده آن در عرصه‏ هایى چون جامعه ‏شناسى،  اقتصادى،  حقوقى توضیح داده شود.  

 علم سیاست

نظریه پردازان تعاریف گوناگون از سنخ توصیفى،  تجویزى یا مختلط درباره سیاست ارائه داده‏اند براى نمونه توجّه به تعریف‏هاى زیر سودمند مى‏نماید:

1.  سیاست،  علم فرمانروایى بر کشورها است. [7]

2.  سیاست،  یعنى فن و عمل فرمانروایى در جوامع انسانى. [8]

3.  سیاست عبارت است از مطالعه قدرت و نفوذ. [9]

4.  علم سیاست به تحلیل و بررسى جنبه‏ هاى سیاسى پدیده‏ هاى اجتماعى نظر دارد. [10]

5.  سیاست هنر استفاده از امکانات،  حکومت کردن بر انسان‏ها،  مبارزه براى قدرت،  دانستن این‏که چه کسى مى‏برد، چه مى‏برد، چه موقع مى‏برد،  چگونه مى‏برد و چرا مى‏برد و توزیع آمرانه ارزش‏ها است. [11]

6.  علم سیاست دانشى است که پدیده‏ ها و روندهاى سیاسى موجود و سازمان‏ها و گروه‏ هاى جویاى قدرت و روابط شهروندان و گروه‏ هاى گوناگون با دولت و روابط دولت با دیگر دولت‏ها و سازمان‏هاى بین المللى را مطالعه مى‏کند. [12]

امروزه علم سیاست دانشى تجربى شمرده مى‏شود و در پى کشف روابط بین پدیده‏ ها و رفتارهاى سیاسى با روش تجربى و طبیعى است.  بریتانیایى‏ها اغلب به استفاده از اصطلاح علوم سیاسى تمایل ندارند.  مدرسه اقتصاد لندن lse ( ( در سال 1895 با عنوان مدرسه اقتصاد و علوم سیاسى گشایش یافت امّا دانشگاه‏ هاى بریتانیایى در سراسر قرن بیستم از به کار بردن چنین عنوانى اجتناب ورزیده و عناوینى چون حکومت،  سیاست،  اندیشه و نهادهاى سیاسى یا سیاست و روابط بین الملل را ترجیح داده‏اند.  انگلستان،  به جاى انجمن علوم سیاسى امریکا apsa ( ( انجمن مطالعات سیاسى psa ( ( دارد.  بى‏تردید عدم استفاده از واژه «علم» نشان دهنده موقعیت ویژه‏اى است که دانشمندان علوم طبیعى براى دیسیپلین خود قائل هستند. [13]

 فلسفه سیاسى

تفکر منظم درباره غرض و غایت حکومت و یا تنقیح مناط تحلیل مفاهیم سیاسى که به صورت انتزاعى ارائه مى‏گردد،  فلسفه سیاسى نام دارد. [14] در گذشته فلسفه سیاسى غالباً به دو مسأله مى‏پرداخت:

1.  توضیح چگونگى عملکرد حکومت‏ها،  خاستگاه و کیفیت تحقق آن‏ها و ضرورت اطاعت از آن‏ها.  

2.  اظهار نظر درباره هدف حکومت و روش سازمان یافتن آن و نیل به این هدف. [15]

برخى از نویسندگان بر این باورند که فلسفه سیاسى از دو بخش توصیفى و تجویزى پدید مى‏آید.  در مباحث توصیفى،  پرسش‏هایى چون حکم حاکم بر چه اساس است؟ چرا باید از حکومت اطاعت کرد؟ ماهیّت دولت چیست؟ پاسخ داده مى‏شود و در مباحث تجویزى که ناب‏ترین بخش فلسفه سیاسى است،  مسائلى مانند غایت اصلى زندگى سیاسى و روش تأمین آن،  مصلحت و خیر عامه و چگونگى تأمین آن،  رابطه عدالت و برابرى و رابطه آزادى و خیر تبیین مى‏گردد. [16] بنابراین،  فلسفه سیاسى که در گذشته با علم سیاست یکسان تلقى مى‏شد،  از ویژگى‏هاى زیر بهره مى‏برد:

1.  به شیوه انتزاعى وعقلى دنبال مى‏شود.  

2.  به مباحث بنیادین و فکرى حکومت مانند مشروعیت حاکم و حکومت،  غایات حکومت و ابزار آن‏ها مى‏پردازد.  

3.  به زمان و مکانى خاص محدود نمى‏شود.  

4.  توسط متفکران حرفه‏اى و متخصص پى‏گیرى مى‏شود.  

 کلام سیاسى تعلیمات سیاسى که از وحى الهى ناشى مى‏شود،  کلام سیاسى نام دارد به عبارت دیگر اگر پرسش‏هاى مربوط به فلسفه سیاسى که به روش انتزاعى و عقلى پاسخ داده مى‏شوند،  از طریق وحى الاهى و متون دینى پاسخ داده شود،  کلام سیاسى تحقق مى‏یابد.  

 فقه و حقوق سیاسى

مجموعه مباحث حقوقى و فقهى که به رفتار سیاسى دولت‏ها و مردم ارتباط پیدا مى‏کند،  مانند حقوق اساسى و حقوق بین الملل،  فقه و حقوق سیاسى خوانده مى‏شود.  

 نظام سیاسى

مجموعه نظریه‏ ها و آراى هماهنگ به شکل یک کل) نظام و سیستم (که خطوط اصلى ارزش‏هاى مورد نظر مکتب در زمینه مباحث سیاسى مثل فرد،  دولت و عدالت را بیان مى‏کند و میان حقوق سیاسى) بایدهاى جزیى (و جهان بینى) بینش‏هاى کلى (ارتباط منسجم برقرار مى‏سازد،  نظام سیاسى نام دارد.  

 نظریه یا تئورى سیاسى

در گذشته به معناى مجموعه تفکرات فیلسوفان سیاسى همچون افلاطون،  ارسطو به کار مى‏رفت ولى در اصطلاح جدید به معناى مجموعه منسجمى است که در آن متغیرهایى معین در شرایط مشخص با یکدیگر ارتباط

دارند.  بنابراین،  نظریه سیاسى باید به ظاهر از گرایش‏هاى ایدئولوژیکى و فلسفى فارغ و از عنصر تجویز و عمل تهى بوده، جنبه اثباتى داشته باشد.  تا نیمه دوم قرن 20،  تئورى سیاسى در معناى علوم سیاسى و فلسفه سیاسى به کار برده مى‏شد.  

 اندیشه سیاسى

اندیشه سیاسى،  مجموعه منسجم فلسفى و غیر فلسفى در ارتباط با سیاست و حکومت است که همواره حالت توصیفى و تفسیرى دارد.  اندیشه سیاسى در روش عقلى و ترکیبى با فلسفه سیاسى تفاوت دارد چنان که تفاوت آن با نظام سیاسى در جنبه توصیفى و ترکیبى از توصیفى و تجویزى است.  

 جامعه‏ شناسى سیاسى

دانشى که به بررسى محیط اجتماعى سیاست مى‏پردازد،  جامعه ‏شناسى سیاسى نام دارد به عبارت دیگر،  بررسى تأثیرات جامعه به طور کلى اعم از حوزه روابط تولید و اقتصاد و لایه بندى‏هاى اجتماعى و فرهنگ بر ساخت و فرآیند و رفتار سیاسى جوهر جامعه ‏شناسى سیاسى را پدید مى‏آورد به عبارت ساده‏تر،  در جامعه ‏شناسى سیاسى،  زندگى سیاسى به وسیله متغیرهاى اجتماعى توضیح داده مى‏شود.  بى‏شک همواره میان دولت و جامعه تعامل و تأثیر متقابل وجود دارد ولى جامعه ‏شناسى سیاسى به آن وجه از این روابط که محیط اجتماعى سیاست و حکومت مى‏سازد،  نظر دارد. [17]

رابطه میان دولت با جامعه و احزاب و تشکل‏ها و طبقات اجتماعى مانند ارتش،  روشنفکران،  روحانیان،  زنان و دانشجویان موضوع اصلى جامعه ‏شناسى سیاسى است.  

 تحلیل سیاسى

تبیین و تفسیر پدیده‏ هاى سیاسى و بررسى علل و عوامل آن‏ها که از سوى افراد یا گروه‏ هاى سیاسى ارائه مى‏گردد،  تحلیل سیاسى خوانده مى‏شود.  تحلیل سیاسى،  انسان را در شناخت بهتر جهانى که در آن زندگى مى‏کند یارى مى‏دهد تا از میان گزینه‏ هاى گوناگون پیش روى خویش بهترین را برگزیند و موفق شود تأثیر،  تغییرات کوچک و بزرگ را که جنبه‏ هاى لاینفک زندگى به شمار مى‏آیند،  فزون‏تر سازد. [18]

موضوع علوم سیاسى

درباره عرصه و مرزهاى علوم سیاسى نمى‏توان به آسانى نظر داد.  شاید بتوان تمام جنبه‏ هاى زندگى اجتماعى با سیاست را موضوع علوم سیاسى دانست.  گروهى مطالعه قدرت و نفوذ و عده‏اى مطالعه دولت یا علم دولت یا فن حکومت کردن را موضوع علم سیاست دانسته‏ اند. [19] موضوعاتى که در علم

سیاست مطالعه مى‏شود،  عبارت است از:

1.  نظریه سیاسى و تاریخ اندیشه‏ هاى سیاسى

2.  حکومت

3.  احزاب و گروه‏ ها و افکار عمومى

4.  روابط بین الملل و سازمان‏ها و حقوق بین الملل. [20]

آنچه گذشت،  نشان مى‏دهد علوم سیاسى تنها به مطالعه دولت محدود نمى‏شود.  سیاست فعالیتى بسیار گسترده است که در همه عرصه‏ هاى حیات انسان دخالت دارد.  سیاست مى‏تواند شامل منازعه و همکارى باشد و به ایجاد و حلّ مشکلات از طریق تصمیم‏گیرى جمعى انجامد. [21]

 سیاست،  علاوه بر مطالعه فعالیت‏هاى متمرکز در نهادهاى دولت،  به سایر عرصه‏ هاى زندگى اجتماعى مانند جنسیت،  نژاد،  طبقه،  جوان،  زنان نیز مى‏پردازد. [22]

علوم سیاسى نه تنها از حیث موضوع و گستره،  از جهت رهیافت و رویکرد نیز بسیار متنوع است.  همین امر به تکثر مکاتب علوم سیاسى مى‏انجامد.  رهیافت‏هایى چون نظریه هنجارى،  مطالعات نهادى،  تحلیل رفتارى،  نظریه انتخاب عقلایى،  دیدگاه فمینیستى و تحلیل گفتمانى از یک زاویه و رهیافت‏هایى چون حقوقى،  اقتصادى،  روان‏شناسى،  تجربى و علمى و هنجارى از زاویه دیگر که از روش‏هاى مختلفى چون کمّى،  مقایسه‏اى،  ساختارگرایى،  تحلیل کیفى تاریخى،  مشاهده ‏اى،  تطبیقى استفاده مى‏کنند.  بر این اساس،  درباره دولت نظریه‏ هاى مختلف مانند کثرت گرایى،  نخبه گرایى و نظریه متقارب ارائه مى‏گردد. [23]

3- سیاست ازنگاه اسلام

معنای اصطلاحی سیاست نزدمتفکران اسلامی،  عبارت است ازمدیریت ورهبری جامعه،  درجهت مصالح مادی ومعنوی. هدف سیاست، درحاکمین اسلامی،  تحقق بخشیدن به ارزش های الهی واحقاق حقوق مردم وجلوگیری ازظلم وفساداست. حاکم اسلامی درجستجوی راهکارهای مطلوب ومناسب، برای هدایت جامعه به سوی سعادت است. درسیاست اسلامی، غایتمندی وآهنگ حرکت بسمت آرمان، نهفته است وحاکم ضمن توجه به واقعیت های جامعه، راهای وصول به هدف رافراروی جامعه قرار می دهد. فارابی سیاست راحاصل خدماتی میداندکه حاکم درجهت نشرفضایل واخلاق ودرجهت رسیدن جامعه به سعادت انجام میدهد. ازنظرغزالی، سیاست به مثابه ابزاری است که انسان رابه خدامی رساند.  حضرت امام خمینی (ره)نیزمعتقدند که «سیاست» هدایت جامعه، درجهت مصالح دینوی واخروی است واین سیاست، مختص به انبیاءوعلمای گرامی اسلام است.  ازنظرایشان سیاست درسه مقوله[24] ذیل طبقه بندی می شود:

1- سیاست شیطانی

این نوع سیاست، اشاره به بعدمنفی، درچگونگی اداره جامعه داردکه درآن، خدعه، دروغ واستفاده ازهروسیله ممکن برای دست یابی به هدف مجازشمرده می شود. طبیعی است که سیاست به این معنادراسلام وجودنداردورهبران دینی، ازآن تبری می جستند. تفکیک دین وسیاست به این معناامردرست است. درفرهنگ اسلامی سیاست باتقواهمرااست وحاکم اسلامی بایدمتصف به ارزش های الهی، که همان تقوااست باشد. حضرت علی  (علیه السلام)دراین باره می فرماید: « وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی وَ لَکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ وَ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ وَ لَکِنْ کُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ وَ کُلُّ فُجَرَةٍ کُفَرَة»[25] ؛به خداسوگندکه معاویه زیرک ترازمن نیست لیکن او حیله گر و فاجراست واگرحیله گری بدنبودمن زیرگ ترین مردم بودم. اما هرحیله گری گناه وهرگناهی موجب تاریکی دل ودرنهایت خروج ازایمان است.

سیاست دردنیای معاصربرمبنای خدعه ونیرنگ استواراست که ریشه درآثار«ماکیاولی» دارد.

2- سیاست حیوانی

دراین نوع سیاست، حاکم برای تحقق نیازهاصرفامادی جامعه اقدام می کندوازکاربرد،  خدعه وامورشیطانی پرهیزدارد.

3- سیاست اسلامی

دراین نوع سیاست به دوبعدمادی ومعنوی انسان توجه شده است وحاکم اسلامی، درجهت شکوفایی هردوبعدازحیات انسانی کوشش می کند.

براساس آنچه گفتیم، درسیاست اسلامی، جهت گیری سیاست، به سوی نظام ارزشی است وطبعااداره مدبرانه امورجامعه، مستلزم آن است که کسانی که تربیت شده دین ودارای صلاحت های اخلاقی اند، عهده داراداره جامعه گردند.

درمتفکران مغرب زمین، برخی سیاست رامعادل «علم قدرت»وبرخی دیگر«علم مطالعه دولت »و«علم حکومت برجوامع انسانی»تعریف کرده اند. [26] امادرفرهنگ اسلامی،  کسب وحفظ قدرت،  باهدف احقاق حق ودفع باطل بوده، وبدون این هدف فاقدارزش است.  حضرت علی  (علیه السلام)دراین باره می فرماید: «وَ اللَّهِ لَهِیَ بُّ إِلَیَّ مِنْ إِمْرَتِکُمْ إِلَّا أَنْ أُقِیمَ اً أَوْ فَعَ طِلا» ؛به خداسوگند!این کفش کهنه نزدمن ازامارت برشمامحبوب تراست مگراینکه حقی رااقامه کنم یاجلوباطلی رابگیرم. [27]

رابطه علوم سیاسی بادین

باتوجه به سیاست ازنگاه اسلام، دین هیچگاه درمقابل سیاست قرارنمیگیرد، چراکه بسیاری ازمقولات سیاسی پیوندناگسستنی بادین دارد،  وحتّى از متن دین بر مى‏آیند.  بررسى اجمالى مرزهاى پیوند دین با برخى از مبانى علوم سیاسى،  خود به خود مرز «سیاست دینى» را از «سیاست غیر دینى» آشکار مى‏سازد.  

1.  باید دانست،  دین جامع و کامل اسلام با عقل و تجربه عناد ندارد و وقتى از سیاست

دینى سخن به میان مى‏آید،  هرگز به معناى نفى بهره بردارى از عقل و تجربه نیست.  براین اساس،  باید سیاستمداران و عالمان مسلمان به مطالعه تجربى و آمارى پدیده‏ ها،  رفتارها و تصمیم‏هاى سیاسى در جوامع اسلامى و غیر اسلامى روى آورند و علم تجربى سیاست و جامعه ‏شناسى سیاسى را جهت کشف روابط بین دولت و گروه‏ ها و طبقات و احزاب و رفتارهاى سیاسى مردم توسعه دهند تا راه براى تصمیم‏گیرى‏هاى مناسب بر اساس اصول و ارزش‏هاى اسلامى هموار گردد.  همچنین مطالعه نظریه‏ هاى سیاسى و دیدگاه فیلسوفان سیاست در زمینه قدرت،  دولت،  آزادى،  حاکمیت،  حکومت و غیره بسیار ضرورت دارد.  غفلت متفکران و عالمان سیاسى جهان اسلام از مطالب و نظریه‏ ها و روش‏ها و رهیافت‏هاى مختلف و استفاده از روش عقل و تجربه در عرصه موضوعات سیاسى،  خسارتى جبران ناپذیر به همراه خواهد داشت.  البتّه باید توجّه کرد:

الف (علم سیاست اثباتى و تجربى محض نیست.  چنان که گذشت،  متافیزیک و آکسیوم ها و پاردایم‏هاى غیر تجربى بر تمام علوم تجربى از جمله علم سیاست اثر مى‏گذارند.  از این جهت،  علم تجربى سیاست مى‏تواند از متافیزیک دینى تأثیر پذیرد.  

ب (مسائل فلسفه سیاست با روش عقلى دنبال مى‏شود ولى امروزه روش‏هاى مختلف عقلانى پدید.

آمده و انواع مکاتب رئالیسم و ایدئالیسم را در پى داشته است.  فیلسوفان اسلامى با توجّه به روش معرفت‏ شناختى رئالیستى یعنى با پذیرش نظریه مطابقت) در تئورى‏هاى صدق (و نظریه مبناگرایى و بداهت) در تئورى‏هاى توجیه (و امکان شناخت و معیار معرفت و نفى شکاکیت و نسبى گرایى،  مباحث عقلى را دنبال مى‏کنند و دیدگاه فلسفى خود درباره قدرت،  دولت،  حکومت،  حاکمیت،  آزادى و غیره را ارائه مى‏دهند.  از آن‏جا که این رویکرد از تأیید اسلام و آموزه‏ هاى آن بهره مى‏برد،  مى‏توان فلسفه سیاست را به اسلام نسبت داد.  افزون بر این،  باید دستاوردهاى فلسفى را به متون دین اسلام عرضه کرد تا از انحراف عقلایى پیشگیرى شود.  

2- قرآن و سنّت پیشوایان دین اسلام،  به صورت موجبه جزئیه،  برخى روابط علت و معلولى میان رویدادهاى سیاسى را بیان کرده‏اند براى نمونه مى‏توان به رابطه رهبرى شایسته و آزمایش‏هاى توانفرسا، [28] نسبت مستقیم تحولات سیاسى و اجتماعى و اراده مردم، [29] رابطه امر به معروف و نهى از منکر و نظارت عمومى و کنترل جامعه سیاسى، [30] عملکرد حاکمان فاسق و فاجر و متکبر در تفرقه افکنى و نفاق انگیزى[31] وگزارش خداوند متعال و امامان معصوم از تحولات سیاسى دنیاى آینده مانند حاکمیت مستضعفان بر زمین[32] اشاره کرد.  

3- کلام سیاسى،  به معناى تعلیمات سیاسى برگرفته از کتاب و سنّت،  براى هر انسان آگاه به دین اسلام انکارناپذیر است.  در اسلام آشکارا از مقولاتى مانند امامت،  امّت،  قبایل و گروه‏ ها و احزاب،  حکومت‏هاى طاغوت،  مستکبر،  مستضعف،  راهکارهاى نظارت درونى) تقوا (و بیرونى) امر به معروف و نهى از منکر (و اهداف حکومت) مسؤولیت پذیرى،  ظلم ستیزى و پاسدارى از حقوق عمومى مردم به ویژه امنیت جانى،  مالى،  حریم حقوق اشخاص و عدالت و مشارکت (سخن به میان آمده است.  تفسیر اسلام از قدرت،  مسؤولیت پذیرى و توجّه حاکم به خیر و رحمت مردم و عدالت اجتماعى و احترام به افکار عمومى است.  

اگر عناصر بنیادین دولت را مردم) جمعیت (،  سرزمین،  حکومت) سازمان (و حاکمیت بدانیم،  اسلام به تمام ارکان چهارگانه دولت توجّه کرده است،  براى مثال اسلام درباره خاستگاه دولت نظریه‏ هایى مانند زور،  ژنتیک) پدر سالارى و مادر سالارى (،  طبیعى،  قرارداد اجتماعى و مدل‏ها و تفسیرهاى گوناگون آن‏ها را طرد مى‏کند و نظریه خاستگاه الاهى با تفسیر مردم سالارى دینى را مطرح مى‏سازد.  حاکمیت تکوینى و تشریعى و سیاسى و اجتماعى را از آن خداوند و کسانى که از سوى وى اجازه دارند،  مى‏داند به مردم بسیار اهمیّت مى‏دهد و بر این اساس،  بر نظارت عمومى و مسؤولیت همگانى و آمادگى مردم براى دفاع از سرزمین و شرافت و کرامت و حقوق انسان‏ها) حق داد خواهى،  آموزش و پرورش و برخوردارى از تأمین اجتماعى و امنیت عمومى و آزادى‏هاى مشروع و (تأکید مى‏ورزد. [33]

اسلام وجود احزاب و کثرت گرایى گروه‏ هاى سیاسى در چارچوب قوانین و اصول الاهى و تشکیل پارلمان و تفکیک قوا را ردّ نمى‏کند ولى بر تمرکز و اقتدار حکومت نیز تأکید مى‏ورزد. [34]

قرآن،  پیامبران را دعوت کنندگان بشر به اجتماع و رفع اختلافات مى‏خواند[35] وملّت‏ها و قبیله‏ ها را منشأ اختلاف و تشتت مى‏داند. [36] سرزمین‏هاى جغرافیایى که جمعیت‏ها در آن‏جا استقرار مى‏یابند و رکن مهم حکومت‏ها است،  در اسلام مورد احترام قرار مى‏گیرد.  اسلام درباره سازمان دولت و

نوع حکومت با هر گونه حکومت و سلطنت مطلقه فردى،  سلطنت مشروطه،  اشرافى،  زرمدارى،  استبداد مطلقه فردى،  استبداد فراگیر،  استبداد کارگرى و دموکراسى- به اصطلاح غربى- مخالفت مى‏کند و جمهورى اسلامى را جایگزین آن‏ها مى‏سازد.  حکومتى که مبناى قانونش،  خواست خداوند است،  مشارکت سیاسى اکثریت و تساوى افراد در برابر قانون را مى‏پذیرد و آزادى‏هاى مشروع اقتصادى،  اجتماعى،  سیاسى و فرهنگى را مجاز مى‏شمارد. [37]

متون دینى اسلام درباره حاکمیت و مشروعیت حاکم،  موازینى خاص ارائه مى‏کند و ویژگى‏هایى براى مدیران و حاکمان بر مى‏شمارد چنان که کارآمدى و صلاحیت و توان بالفعل حاکم و حکومت را نیز مورد توجّه قرار مى‏دهد. [38]

4- در عرصه نظام سیاسى،  چهار نظریه سیاسى از سوى مسلمانان مطرح گردیده است.  نظریه خلافت که سقیفه را راه انداخت نظریه امامت که نظام سیاسى تشیع است نظریه خوارج که به آنارشیسم و نفى حاکمیت روى آوردند و نظریه سلطنت که از سوى بنى امیّه و بنى عبّاس تعقیب شد.  آموزه‏ هاى اسلام و تفسیر صحیح آن‏ها از نظریه امامت و ولایت دفاع مى‏کنند.  

5- کتاب و سنّت نیز بر پذیرش حقوق و فقه سیاسى و مباحث حقوقى مربوط به رفتار سیاسى دولت‏ها و مردم یعنى حقوق اساسى و حقوق بین الملل در اسلام گواهى مى‏دهند.  

6- با نگاه بیرون دینى نیز مى‏توان انتظار منطقى بشر از دین در عرصه سیاست را تأیید کرد زیرا پرسش‏هاى اساسى سیاست بر محور حکومت و قدرت مى‏چرخد مانند حکومت چیست؟ چگونه باید باشد؟ چه هدفى را دنبال مى‏کند و در برابر مردم چه وظایفى به دارد؟[39] اگر پژوهشگر سیاسى نگرشى خاص به جهان و انسان داشته باشد و در هستى‏شناسى در خالقیت،  مالکیت و ربوبیت تکوینى و تشریعى خداوند اعتقاد داشته باشد و ازنظر معرفت‏شناسى،  به حجیت و اعتبار عقل و تجربه از یک سو و محدودیت و ناتوانى آن‏ها در درک تمام مصالح و مفاسد انسان‏ها از سوى دیگر اعتراف کند،  ناگزیر به اطاعت از پیامبر اکرم) ص (و امامان معصوم تن در مى‏دهد و دستورها و بینش‏هاى سیاسى آن‏ها را سر مشق خویش مى‏سازد.  در این موقعیت،  پژوهشگر اصولًا حق خود مى‏داند که کیستى حاکم و چیستى و اهداف حکومت را از خداوند متعال که هدایتگر دنیا و آخرت است،  بپرسد.  البتّه- همان‏گونه که گذشت- این مطلب تحقیقات تجربى در عرصه علم سیاست و جامعه ‏شناسى سیاسى یا تحقیقات عقلانى در عرصه فلسفه سیاسى و تحلیل سیاسى را نفى نمى‏کند و بدان معنانیست که حکومت اسلامى کارگزار منفرد و تک ذهنى در سطح دولت را مى‏پذیرد.  

7- با توجّه به حقوق و فقه سیاسى و کلام سیاسى در اسلام و فلسفه سیاسى با گرایش معرفت‏شناسى و فلسفه اسلامى و علم سیاست با رویکرد متافیزیک اسلامى،  مى‏توان از نظام سیاسى و اندیشه سیاسى اسلام نیز سخن گفت و با روش بیرون و درون دینى،  انتظار عقلایى بشر از دین در عرصه سیاسى را تثبیت کرد.  

بر این اساس،  شخصیت‏هاى علمى و متفکران سیاسى از جمله ماوردى،  غزالى،  ابن جماعه،  ابن تیمیه،  فارابى،  ابن سینا،  على عبدالرزاق،  ابن رشد،  خواجه طوسى،  ابن خلدون،  سید جمال،  محمد عبده،  کواکبى،  رشید رضا،  نائینى،  شیخ فضل اللّه،  سید جعفر کشفى،  سید عبدالحسین لارى،  امام خمینى،  در کتاب‏هاى ادب الدنیا والدین،  میزان الملوک و الطوائف و صراط المستقیم فى سلوک الخلائف اندیشه‏ هاى اهل مدینه فاضله اوصاف الاشراف،  عروة الوثقى،  طبیعت استبداد،  الاسلام و اصول الحکم،  تنبیه الامة و تنزیه الملة و ولایت فقیه به بیان اندیشه یا نظام سیاسى اسلام پرداختند.  البتّه فقهاى مسلمان از دوران آغازین اسلام به تدوین مسائل حقوق سیاسى اسلام اشتغال داشتند.

همزادی دین وسیاست

اگر ماهیت دین ووجه نیاز آدمى بدان به خوبى شناخته شود،  قلمرو آن نیز تعیین مى‏گردد و مشخص مى‏شود که دین ازسیاست جدانبوده، بلکه همزادباسیاست است.  چراکه دین مجموعه اى است از:

1.  معارف و بینش‏ها (جهان بینى)

2.  سلسله دستورات اخلاقى که سازنده خصایل نیکو و شخصیت حقیقى انسان است

3.  سلسله قوانین و مقرراتى که مناسبات انسان را با خدا،  جامعه و طبیعت به نیکوترین وجهى تبیین نموده و سعادت بشر را در پى آنها تضمین مى‏نماید (ایدئولوژى).  

از طرف دیگر سعادت انسان‏ها- چه در دنیا و چه در سراى آخرت- در گرو قوانینى جامع کامل و بى‏نقص است و چون این جهان گذرا و سراى جاوید ابدى،  با یکدیگر در ارتباط وثیق بوده و هر کنشى در این دنیا نسبت به سر نوشت آدمى در حیات پایدار خویش مؤثر است پس قانونگذار علاوه بر احاطه کامل به تمام نیازهاى دنیایى بشر،  باید ربط آنها را با زندگى اخروى نیز منظور دارد و این در حالى است که هنوز متفکران بشرى،  تعریف واحدى از سعادت انسان به دست نداده‏اند و حتى در اینکه تنها در همین دنیا واقعا کدامین راه تضمین کننده کمال و سعادت بشرى است،  اختلاف شدیدى وجود دارد.  و از همین رو مکتب‏هاى گوناگونى به وجود آمده که هر یک پس از چند صباحى تجربه،  ضعف و شکست خود را برملا کرده‏اند.  بنابراین بشریت بر سر دو راهى قرار دارد:

یک.  یا همواره در مسائل انسانى سیاسى و اجتماعى خویش،  به دنبال مکاتب بشرى راه افتد و هر روز چیزى را تجربه کند و پس از شکست راه دیگر برگزیند تا پایان حیات تاریخى خود.  

دو.  از ناحیه خداوند- که عالم به تمام نیازهاى او و راه کمال حقیقى او است- قانونى بدون خطا به او عرضه شود تا با تبعیت از آن به سمت سعادت و خوشبختى حرکت نماید.  این است معناى عدم جدایى دین از سیاست و راه اول راه «سکولاریسم» و جدایى دین از سیاست است.  

با مرورى کوتاه بر قوانین اسلامى و آیات قرآن روشن مى‏گردد که اسلام دینى جامع و همه‏سونگر است که تمام ابعاد زندگى انسان (فردى،  اجتماعى،  دنیوى،  اخروى،  مادى و معنوى) را در نظر گرفته و همان گونه که مردم را به عبادت و یکتاپرستى دعوت نموده و دستورات اخلاقى و مربوط به خودسازى فردى را دارد احکام و دستوراتى در مورد مسائل حکومتى،  سیاسى،  اقتصادى،  اجتماعى،  قضایى و اداره صحیح جامعه،  روابط بین‏الملل،  حقوقى را دارا است و مقررات قضایى حقوقى روابط اجتماعى مسائل اقتصادى تربیتى و دارد.  

سیره و روش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نشان دهنده این است که دین از سیاست جدا نیست و خود آن حضرت ضمن تشکیل حکومت،  مسؤولیت اجرایى و قضایى آن را بر عهده داشت.  امیرالمؤمنین على  (علیه السلام) نیز حکومتى بر اساس عدل و اجراى دستورات الهى بنا نهاد و پس تشکیل حکومت از ضروریات دین اسلام است و آیات فراوانى در این زمینه وجود دارد از جمله:

1.  آیات مربوط به امر به معروف و نهى از منکر[40]

2.  اطاعت از اولى الامر[41]

3.  نپذیرفتن ولایت و سرپرستى بیگانگان کافران و ظالمان[42]

4.  ولایت پیامبر و ولایت مؤمنین بر یکدیگر[43]

5.  مشورت با مومنان [44]

6.  نجات مظلومان و مستضعفان [45] و همه آیات مربوط به جهاد و دفاع

7.  هدف از دین و بعثت انبیاء برپایى عدالت اجتماعى و قوانین الهى است[46]

8.  نهى از حکم به غیر دستورات الهى[47]

9.  خصوصیات جامعه اسلامى[48]

10.  لزوم وجود نیرو و تجهیزات براى حکومت اسلامى[49]

11.  رهبر و کسى که مردم از او اطاعت و پیروى مى‏کنند باید از همه اصلح باشد[50]

12.  سرانجام دین خدا بر همه ادیان و مکاتب پیروز مى‏گردد و حکومت در دست صالحان قرار مى‏گیرد[51]

13.  نمونه حکومت انبیا در قرآن،  مانند حکومت داود و سلیمان  (علیه السلام)[52] و روایات در این زمینه زیاد است از جمله روایتى است که صدوق در کتاب «علل الشرایع» نقل کرده است که فضل بن شاذان از امام رضا  (علیه السلام) پرسید: چرا خداوند دستور داد که از اولوالامر اطاعت کنید؟ حضرت در ضمن جواب فرمودند: اگر خداوند امامى که امین و حافظ دستورات الهى باشد براى مردم قرار ندهد،  دین از بین مى‏رود و سنت‏ها و دستورات الهى دگرگون مى‏گردد. [53]

 وهمچنان نامه امیرالمؤمنین  (علیه السلام) به مالک اشتر و همه اینها دلالت بر عدم تفکیک سیاست از این دین دارد.  

بنابراین اگر یک مسلمان نخواهد نظام و اندیشه سیاسى اسلام را بپذیرد در واقع به نوعى گزینش‏گرى در دین دست زده است و بخشى را برگرفته و بخش دیگر را فرونهاده است و این در منطق قرآن مردود مى‏باشد.

4- کارکردسیاسی مسجد

باتوجه بارابطه دین وسیاست معلوم می شودکه، دراسلام مسجد، نقش موثری درحکومت می تواندداشته باشد.  مسجدهرگزدربرابرحکومت نمی تواندبی تفاوت بماند؛ چراکه مسجددراسلام به عنوان یگ پایگاه اسلامی محل کادرسازی نیروی های خدمت گذارجامعه بابینش اسلامی است.  مسجدهمواره محل تربیت مجاهدمردان،  حق گراوظلم ستیزبوده واست. به همین دلیل درطول تاریخ مسجدومسجدیان،  باحکومت های ناصالح وفاسددرستیزومبارزه بوده؛ وحکومت های فاسدوظالم رابه عنوان منکری بزرگ مورد تعرض قرارداده است.

درست است مسجددراسلام محل عبادت وجایگاه ارتباطی بنده باخدااست ؛ امانه عبادت خشک وخالی؛وبدورازنگرش های اجتماعی وسیاسی. بلکه مسجددراسلام درعصرهای متمادی، کارکردهای فراوانی داشته ویکی ازکارکردمهمی که حایزاهمیت است ؛کارکردسیاسی مسجداست ؛وآن عبارت است از: پیوند مسجدبااموراداری وحکومتی وفعالیت های سیاسی مربوط به سرنوشت جامعه است. چراکه اسلام دینی است که درآن رابطه مستقیم بین فعالیت های عبادی وسیاسی وجودداشته ودارد. این ارتباط به روش های متعددقابل تصورودرک است که ازآن جمله،  می توان به خطبه های نمازجمعه وتبیین مسایل حکومتی وسیاسی ومسایل مهم اجتماعی توسط خطیب نمازجمعه اشاره کرد.  

آری! مسجدباحکومت های صالح همچون یک پایگاه مهم عمل می کند.  مسجد وحکومت اسلامی باآن که جنبه های مردمی خودراکاملاًحفظ می کند؛ارتباط تنگاتنگی نیزباحاکمیت جامعه دارد؛ تاآنجاکه می توان آن رایگ نهادمردمی وحکومتی نامید. ازاین روحاکم اسلامی می تواندبه صلاح دیدخوددراداره امورآن دخالت کند.

مسجددراین هنگام ازیکسوبازوان حکومت واهرمی توان مندبرای رهبری جامعه اسلامی است ودرعین حال چونان چشمان امین برای حاکمیت اسلامی عمل می کند.

مسجدبانظارت دقیق ومردمی عملکرددستگاهای حکومتی راموردارزیابی قرارمیدهد.  مسجد، همچون دوستی نیک اندیش وخیرخواه درسختی هاومشکلات یارویاور حکومت صالح است ؛هم عیب هاوهم نقص های رابازگومی کندوهم درراستای رفع آنهامی کوشد.

ازدیگرجنبه های ارتباط مسجدباحاکمیت جامعه ؛نقش مسجد درپرورش نیروهای متعهداست که حکومت اسلامی به آنهانیازدارد. زیرااین مسجداست که بارهدایت فکری وتربیتی نیروهای جامعه رابردوش دارد.

همچنین مسجدنقشی مهمی درشناسایی نیروهای انسانی وکارآمدی داردکه نظام اسلامی نیازمندآن است. زیرامعمولاًکسی که درمسجدحضورپیدا می کند بخش مهمی ازاستعدادوتوانایی هایش آشکارمی گردد. درسایه رفت وآمددرمسجد، خلق وخوی های افراد، آداب ومنش های افرادتااندازه زیادی هویدامی شود. این شناسایی درروابط افرادبایکدیگرسازنده وموثراست. حکومت اسلامی نیزمی تواندازاین گذرنیروهای متعهدوموردنیازجامعه رابشناسد.

بنابراین مسجددرشناساندن افرادبااستعدادوکارآمدتوانایی فراوانی دارد. واین شناسایی رارایگان دراختیارحکومت اسلامی قرارمیدهد. حال اینکه امروزه درجهان حکومت هابودجه های هنگفتی برای شناسایی افراد، ونیروهای کارآمدجامعه مصرف می کنند.  

برای اینکه بیشترباکارکردهای سیاسی مسجدآشناشویم،  دراین نوشتارکارکردسیاسی مسجددر اعصارسه گانه(عصرنبوی(صلی الله علیه و آله وسلم)، عصرعلوی (علیه السلام) وعصرحاضر)موردتوجه قرارمی گیرد.  

فصل اول : کارکردهای سیاسی مسجددرعصررسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)

دوواژه «دین وسیاست» درآیین مقدس اسلام، مقوله واحدی را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر،  عبادت وسیاست یک عنصرهم شکل هستندکه به موازات همه درجهت اعتلای کلمةالله تعریف وتجلی می یابند؛وبه هیچ وجه قابل تفکیک ازهم دیگرنیستند. آنان که وجودیکی ازاین دوعنصررامزاحم دیگری تلقی کرده اندبه بیراهه رفته ومخاطب کلام الهی اندکه فرمود: «فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ»؛ پس به کجا مى‏روید؟ (تکویر/26)

هرچندکه دین تمام شئون زندگی بشری راشامل می شودوجامع نگراست،  در سیاست خلاصه نمی شود. امانکته حاییزاهمیت این است که بقاودوام دین وپاس داشت حدودوثغورشریعت، مرهون سیاست دینی است. ودین آنجابرسرجماعتی سایه افگن می شودکه ازجانب سیاست سالمی محافظت گردد، وره یافت های سیاسی جامعه باآموزه های دینی منطبق باشد.  

علی (علیه السلام) فرمود: «غایةالدّین الامربالمعروف ونهی عن المنکرواقامة الحدود»؛هدف دین امربه معروف ونهی ازمنکرواقامه حدوداست. [54]

براساس آمیزه دین وسیاست دراسلام است که اعمال عبادی وسیاسی آن نیزازیک مرکز(مسجد)هدایت پذیربوده، ولوای بلنداسلام باعلامت مخصوص «عبادت وسیاست» درسنخ قلوب عارفان جهان به اهتزازدرآمده است. [55]

مسجد در جامعه اسلامی همواره از نظر سیاسی، اجتماعی،  عبادی و فرهنگی نقش اساسی داشته و قلب جامعه اسلامی است. اهمیت مسجد با تاکید آیات وحی،  کلام گهر بار معصومین  (علیه السلام) و نقش تاریخی که در تمدن اسلامی ایفا کرده،  بی نیاز از دلیل و برهان است.    شناخت این نیایشگاه الهی در مدینة النّبی برای جامعه امروز ما و دنیای معنویت گرااهمیت بسیار دارد؛ چرا که مسجد در طول تاریخ،  خاستگاه آموزش های فرهنگی و نظامی و نمایشگاه هنرهای اسلامی و آوردگاه رقابت های ادبی بوده است.

ازآنجاییکه درحکومت اسلامی میان مقامات مسئول وتوده های مردم جدایی نیست ومسلمانان می توانندبرمسیروجهت گیری های حکومت وبرروندامورجامعه نظارت کنند؛وموضع خودرادرمسایل سیاسی به طورآشکاراعلام کنند. وباارائه برنامه ها، طرح هاوپیشنهادهای سازنده حکومت رایاری دهند؛برهمین اساس پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) پس ازبنیان گذاری نظام نوین اسلامی درمدینه به منظوردخالت مسلمانان درشیوه حکومت وآشناساختن آنان بااهداف سیاسی اسلام، مسجدراکه مرکزعمومی ومحل تجمع مسلمانان برای ادای فرایض دینی بود، به عنوان پایگاه حکومت ونهادسیاسی اسلام برگزید.

به گواهی تاریخ مسجددرعصررسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) درعرصه های مختلف ازتوانمندی های بالای برخوردار، وکارکردهای فراوانی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی،  تربیتی و. . . رادارابود. که مادرصددبیان آنهانیستیم. دراین مقاله فقط کارکردهای سیاسی مسجد در عصرپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) موردتوجه قرارگرفته وبه شاخصه های آن اشاره می شود.  

1) مسجدپایگاه نظامی مسلمانان

جامعه ای که درراه تحقق ارزش های اسلامی گام برمیداردهیچگاه ازستیز وعناد دشمنان دین درامان نمی ماند. « وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُم‏»؛ و آنان پیوسته با شما مى‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دینتان برگردانند(بقره /217).

 ازاین روشریعت دین مقدس اسلام جهادودفاع ازدین رادرشرایط خاص که راه دیگری غیرازجنگ وجودنداردامضاءنموده است. به گواهی تاریخ پیامبر اسلام درطول 23سال دعوت خویش پیوسته درحال مبارزه وجنگ های کوچک وبزرگ بادشمنان داخلی وخارجی بودند. این مبارزات مقدس که اسلام درسایه آن به عنوان مکتب نجات بخش بشریت زنده ماند؛پس ازهجرت آن حضرت درمدینه پی ریزی حکومت اسلامی صورت گرفت. به گونه ای که مسلمانان درطول دوران ده ساله حضورپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) درمدینه بیش ازهفتادجنگ ودرگیری داشتند. [56]

ازسوی دیگردرجهاداسلامی،  رسیدن به پیروزی، همواره درگروبرخورداری ازنیروهای، رزمنده، مؤمن، معتقدومکتبی است. مسجددراین زمینه نقش حیاتی راایفامی کند؛زیرادرحقیقت رزمندگان مدافع اسلام،  پرورش یافته مساجداند.

این مسجداست که درفضای قدس وطهارت وشکوفایی علمی، فرهنگی، تربیتی خودبذرایمان، معرفت وآگاهی وروشن بینی دینی رادرجان ودل جوانان حق جومی پرورد.  گاه دست پرورده های مسجدچنان به بارمی نشیندکه حتی مربیان خودراهم دچارشگفتی می کند. آنان درنهایت خارچشم دشمنان دین ومایه عزت وآبروی مسلمانان می شوند. خدای تعالی ستم ستیزی این گونه مسلمانان پارساوجهادگرراچنین ترسیم می نماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی‏ وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً»؛ محمّد (صلی الله علیه و آله وسلم) پیامبر خداست؛ و کسانى که با اویند،  بر کافران،  سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.  آنان را در رکوع و سجود مى‏بینى.  فضل و خشنودى خدا را خواستارند.  علامتِ [مشخصّه‏] آنان بر اثر سجود در چهره‏ هایشان است.  این صفت ایشان است در تورات،  و مَثَلِ آنها در انجیل چون کشته‏اى است که جوانه خود برآورد و آن را مایه دهد تا ستبر شود و بر ساقه‏ هاى خود بایستد و دهقانان را به شگفت آورد،  تا از [انبوهىِ‏] آنان [خدا] کافران را به خشم دراندازد.  خدا به کسانى از آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند،  آمرزش و پاداش بزرگى وعده داده است.  (فتح /29)

پس مسجدازیگ سومهدوپرورش گاه نیروهای مدافع اسلام است ؛ازسوی دیگربه هنگام بروزجنگ وپیدایش ناامنی درجامعه مسجدبسان پایگاه وسنگراستواربرای رزمندگان اسلام درعصررسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) عمل میکرده است. چنانکه واقدی درکتاب مغازی درشرح حوادث جنگ احدچنین میگوید: «بزرگان اوس وخزرج مانندسعدبن عباده، سعدابن معاذواسیدابن حضیرهمراه عده ای، درحالی که مسلح بودند، شب جمعه رادرمسجدکنارخانه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) گذراندند. چون ازشبیخون مشرکان بیم داشتند،  شب جمعه ازمدینه پاسداری کردندتاآنکه صبح شد. [57]

علاوه براین درهرمسجدی، نقطه ای بنام محراب ساخته می شود، محراب ازماده حرب به معنای جنگ است. واین موضوع به این مناسبت است که مسلمانان این نکته رادرمساجددرنظرداشته باشندکه برای نیل به کمالات موردنظروتحقق ارزش های اسلامی ودفاع ازکیان اسلام وحفظ جامعه اسلامی ازگزنددشمنان گاه گاهی راه دیگری جزجنگ بادشمنان داخلی وخارجی وجودندارد. [58] البةاین بدین معنانیست که اسلام جنگ طلب باشد، بلکه اسلام صلح وصفاوهمزیستی مسالمت آمیزبابقیه مذاهب وادیان رادرقدم اول پیشنهادمی کند. لذادرقرآن کریم می خوانیم : «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ»؛و اگر به صلح گراییدند،  تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکّل نما که او شنواى داناست.  (انفال/61)

اما مسئله جنگ وجهاد در اسلام احکام وشرایط خاص خودش رادارد؛ که درشرایط اضطراری به عنوان آخرین راه حل تشریع شده است.  

تبلیغات مسجد، مسئله جنگ رادرشرایط که راه دیگری غیرازجنگ وجودنداشته باشدبه عنوان یگ مسئله فراموش نشدنی درذهن هازنده نگه می‌دارد. وهمزمان فرهنگ ایثار، فداکاری، جهادوشهادت راکه مایه عزت وسرفرازی مسلمانان است شکوفایی می بخشد.

به خاطر رابطه تنگاتنگ مسجد باجبهه وجنگ است که مسجدیان ازعبادت های عاشقانه اش وارتباط باخدای تعالی بهره گرفته، وبا دعاهای خالصانه شان پشتوانه عظیم برای جبهه های نبردرافراهم می آورده اند. آنان بادعاهای خودازیگ طرف باران عنایت هاوالطاف الهی رابرجبهه هانازل می کردندوازطرفی بااین کارهمراهی وهمدلی خودرابارزمندگان اسلام نشان می دادند؛تاآنان باشورودلگرمی به جهادمقدس خودادامه دهند. [59]

2 ) مسجد تجلی گاه وحدت مسلمانان

یکی ازنیازهای جامعه نوپای اسلامی درعصرپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) وحدت وهمبستگی مسلمانان بودکه آن حضرت تلاش می کردتادرمقابل دشمنان اسلام که ازقدرت وقوت زیادی نسبت به مسلمانان برخورداربودندسدی محکمی ایجادنماید. لذایکی ازنیازمندی های جامعه نوپای اسلامی به این بودکه پیامبراسلام نخست وحدت مسلمین راشکل دهدتابایک سازمان دهی منظم درمقابل اجانب ازخطرات احتمالی وهجوم آنان درامان باشند. ازاین روسعی براین بودکه این همبستگی درمکانی بایدتجلی یابد، وازاین راه طمع دشمنان اسلام رابه یأس مبدل سازد.  

مکانی که درزمان پیامبراسلام نقش اساسی برای سازمان دهی افرادوجوانان مسلمان ایفامی کردوقدرت مسلمانان رادرمقابل دشمن به نمایش می گذاشت مسجد بود.

 پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) زمانی که یثرب آمد،  وضعیت سیاسی جدید آغاز شد؛ دو قبیله اوس و خزرج که دشمنی های کهنه و مهلک خود را در سایه اخوت دینی فراموش کرده بودند،  دور بیرق اسلام گرد آمده و هسته جامعه مسلمانان را تشکیل دادند.  

تقسیمات قدیمی ملغا و لقب معزز « انصار» برای همه کسانی که اسلام را در ساعات سخت یاری کرده بودند،  متداول شد.  گروه مومنین که زادگاه محبوب خود را ترک کرده و از هرگونه وابستگی به آن دست کشیده بودند،  نام مهاجرین رادریافت کردند.  برای اینکه پیوند مهاجرین و انصار محکم تر شود،  پیامبر عقد اخوت بین آنها بست تا در غم و شادی یکدیگر شریک شوند.   اسم قدیمی یثرب به مدینة النبی تبدیل شد و پیامبر در نخستین فرصت در راه دعوت به اسلام به تاسیس مسجد به عنوان پایگاه مهم اجتماعی و تربیتی پرداخت.  پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) درچند کیلومتری شهر مدینه و در محلی به نام قبا،  مسجد معروف قبا را ساخت؛ این نخسین مسجدی است که در اسلام ساخته شده است.   دو برادری که مالک زمین بودند،  آن را هدیه کردند ولی چون یتیم بودند،  پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) پول زمین را با آنها پرداخت کرد.  ساختمان مسجد از نظر شکل و بنا ساده و با دین بی پیرایه ای که آن حضرت تعلیم می فرمود سازگار بود،  دیوارهای آن با آجر و گل و سقفش از برگ درخت خرما درست شده بود.  بخشی از مسجد نیز برای اقامت کسانی که منزل نداشتند،  در نظر گرفته شد و در سالهای بعدنیز مسجد توسعه پیدا کرد.

همین مرکزیت مسجدبودکه وحدت، انسجام، قوت وقدرت مسلمانان رادربرابر دشمنان خارجی ومنافقین داخلی به نمایش می گذاشت. تاجاییکه پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: هیچ نمازی برای منافقان شکننده ترازازنمازصبح وعشاءنیست.  این حدیث ازعبدالله ابن سنان ازامام صادق  (علیه السلام) نقل شده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) پس ازانکه نمازصبح رابااصحابش به جاآورد، روبه آنان کردوباذکرنام درباره افرادی سوال کردکه آیابه نمازجماعت حاضرشده اندیانه ؟ گفتند: نه ؛ای رسول خدا!پیغمبرخدا(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود: مگردرسفرند؟ گفتند:نه، ای رسول خدا!آنگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) جمله فوق رافرمود.  وبعددرادامه حدیث آمده است «اگرمؤمنان می دانستندکه این دونمازچه فضیلتی دارد، باحالت سینه خیزهم که شده خودرامی رساندندودرآن شرکت می کردند.

مارسل بوازاردرکتاب "l"humaisuede l'islaw" دربخش «اسلام درجهان امروز»راجع به نقش نیرومندمسجددرصدراسلام درفرهنگ، اقتصادوسیاست ووحدت مسلمانان چنین می نویسد: «مسجدعامل نیرومندی درهمبستگی واتحادمسلمانان جهان است واهمیت فرهنگی واجتماعی آنراازاین بابت نمی توان نادیده گرفت مخصوصاًدرروزگارمعاصرکه مسلمانان شوروحرارت صدراسلام رادگرباره ازخودنشان میدهند. مساجدبه صورت مراکزتربیت روحانی وپایگاه جنبش امت مسلمانان نسبت به ستمگران وسلطه جویان درآمده است. اندک اندک مساجدموقعیت سالهای نخستین ظهوراسلام رابه دست آورده اند. تأسیس کتابخانه هاوتالاراجتماعات دردرون مساجداین حقیقت راآشکارمی سازدکه مساجددراسلام بدانگونه که بعضی پنداشته اندمنحصربرای ادای فریضه نمازنیست. ویقیناًیکی ازمراکزسیاسی وفرهنگی مهم اسلام است. اقامه نمازجمعه وسیله ای برای گردهمایی مسلمانان درروزتعطیل وطرح مسایل مهم اجتماعی وبحث وگفتگودرباب کمبودهای رفاهی وتصمیم گیری های سیاسی وغیره تبدیل شده است. گردهمایی جمعه مخصوصاًدرسالهای اخیرودرممالیک آزادشده اسلامی که به سوی پیشرفت اقتصادی وحاکمیت سیاسی می روندکارآیی بسیارداشته است. دراین سالهاعلی رغم تفرقه وپراگندگی سیاسی مردم وگروهای مبارزطرح مقابله علیه ستمگران راریخته اندوتزلزل درارکان فرمان روایی دست نشاندگان استعمارغرب پدیدآورده اندکه احزاب وگروهای سیاسی مخالف درممالک غرب ازانجام آن هنوزناتوانند». [60]

3) دارالنّدوه

درلغت «الندوة» به معنای محل اجتماع ومحل مشورت است. چنانکه درمجمع البحرین چنین آمده است:

الندوة: الاجتماع للمشورة،  و منه دار الندوة بمکة التی بناها قصی،  لأنهم یندون فیها،  أی یجتمعون.  و النادی: المجلس،  و جمعه" أندیة" و منه‏الحدیث:" متعرض للمقال فی أندیة الرجال"أی مجالسهم؛ندوه اجتماعی برای مشورت است ازآن جمله دارالندوه مکه بودکه آن را«قصی» ساخته بود. ودرآنهادرآن مکان جمع می شدندوبه مشورت وگفتگومی پرداختند.  [61]

درتاریخ آمده است «دارالندوه» خانه قصی ابن کلاب بودقبل ازاسلام محل مشورت قریش بوده،  بعد ازآن قصی به پسرش عبدالله به ارث می رسد؛ و اکنون جزء مسجدالحرام است. [62] قبل ازاسلام این مکان محل مشورت برای قریش بوده، درآنجاقریش به مشورت دررابطه بامسایل سیاسی،  اجتماعی

وغیره می پرداخته اند.  قرارگرفتن چنین مکانی برای ساختن مسجددرنخستین دوره ازظهوراسلام بیانگر این نکته است که دردین مقدس اسلام محل مشورت دراموراجتماعی، اقتصادی، فرهنگی به ویژه درامورسیاسی مسجداست ویکی ازنقش های مسجددراسلام همان نقش «دارالندوه»قبل ازاسلام است که در جامعه عرب وجودداشته است.

  4)مسجد کانون آموزش فرهنگ ایثاروشهادت درعصررسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم)از همان ابتدا مسجد به عنوان کانون همبستگی مسلمانان،  به تحکیم پیوندها و تبادل آرا در امور دینی مسلمانان قرارگرفت.  از نخستین روزهای ترویج اسلام،  تعلیم با مسجد ارتباط تنگاتنگ داشت و انجام دستورات اسلام با درک ومعرفت اسلامی با یاد گیری فرمایشات پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به عنوان« حدیث » براساس آیین اسلام آغاز شد.   وجه تربیتی وآموزشی مسجد پس از جنبه عبادی بیشتر نمایان و برجسته است.  این نقش مسجد،  توجه همه پژوهشگرانی راکه درباره مسجد النبی سخن گفته یا اثری نگاشته اند،  به خود جلب کرده است.  در برهه زمانی که مراکز آموزشی در کنار مسجد به فعالیت فرهنگی می پرداختند،  تنها شمار اندکی مکتب های خانگی بود که در گوشه و کنار شهر مدینه و یا مکه قرار داشت و این مکتب ها تنها به آموزش خواندن و نوشتن در پاره ای موارد قرآن کریم و معارف اسلامی می پرداختند و حجم کارهای آنها هرگز با آنچه در مساجد انجام می شد،  قابل مقایسه نیست.  تقریبا تمام علوم رایج در آن روزگار چون خواندن قرآن و حدیث،  در مسجد تدوین می شد.  علاوه برآن تربیت افرادبابینش سیاسی ومدیران دلسوزجامعه اسلامی که دربرقراری حکومت اسلامی نقش ایفامی کردنددر مسجدپرورش می یافتندوآماده می شدنداز این رو،  یکی از ره آوردهای مسجد در مدینة النبی،  تربیت مدیران بابینش سیاسی سالم بود. مسجد پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) در مدینه نخستین دانشگاهی بود که حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم)با دست خود، یارانش را به نیکی تربیت کردند تا در دین خدا فقیه ودانا شدند. صحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) به آن رفت و آمد می کردند تا دانش،  هدایت،  فضایل و معرفت بیاموزند و هر اندازه که شرایط زندگی شان مساعدت می کرد به این مهم اختصاص می دادند.   مسجد النبی مدرسه ای بود که مردان و قهرمانان در آن ساخته شدند و در پرتو قرآن،  مردم بت پرست به پیشروان هدایت تبدیل شدند.  همین افراد داعیان،  مبلغان،  حامیان،  پارسیان شب وسواران میدان در روزنبرد بودند که باآموختن فرهنگ ایثاروشهادت بارسفربستندودرراه خدمت وترویج فرهنگ اسلام شربت شهادت نوشیدند.

چنانکه درتاریخ آمده است : در میان انصار،  هفتاد جوان هستند که به نام قرآن شناسان معروفند.  از سر شب به گوشه‏ای مسجد می‏نشینند و با هم درس و بحث دارند و نماز می‏خوانند.  نزدیکیهای صبح می‏روند و آب آشامیدنی و پشته‏ های هیزم می‏آورند و به خانه‏ های رسولخدا می‏نهند.  خانواده‏شان فکر می‏کنند که آنان در مسجدند،  و اهل مسجد فکر می‏کنند که آنان پیش خانواده‏شان هستند.

 پیامبر خدا در ماه صفر چهل نفر از قرآن شناسان جوان را به ریاست منذر بن عمرو ساعدی مأموریت می‏دهد تا قبیله‏ی عامر بن مالک را به اسلام دعوت کنند و قرآن بیاموزند.  نامه‏ای هم همراهشان می‏کند.  منذر بن عمرو راهنمایی از قبیله‏ی بنی‏سلیم با خود برمی‏دارد.  می‏روند تا به چاه معونه که از آبهای قبیله‏ی بنی‏سلیم واقع است می‏رسند.  در آنجا اردو می‏زنند و شتران خویش را سر می‏دهند.  حارث بن صمه و عمرو بن امیه را به چراندن و نگهبانی شتران می‏گمارند.  حرام بن ملحان را با نامه‏ی پیامبر پیش عامر بن طفیل که در میان عده‏ای از بنی‏عامر نشسته است می‏فرستند.  وقتی به آنها می‏رسد بدون این که نامه را بخوانند عامر بن طفیل شمشیر خود را می‏کشد و حرام بن ملحان را می‏کشد و بانگ برمی‏دارد که بنی‏عامر برای حمله به مالک - ابوبراء - قبلا آمده و در مرز نجد به عشایر مختلف اطلاع داده است که او یاران محمد را در پناه خویش گرفته است و هیچکس نباید متعرض آنان شود،  و همگی گفته‏اند «تعهد پناهندگی ابوبراء برای همه‏ی ما محترم است!» وقتی بنی‏عامر حاضر نمی‏شوند با عامر بن طفیل بر جمع مسلمانان بتازند وی برای این کار از عشایر عصیه و رعل که از شاخه‏ های قبیله‏ی بنی‏سلیم هستند کمک می‏طلبد و به کمک او می‏آیند و او را به فرماندهی خویش انتخاب می‏کنند.  عامر بن طفیل به آنها می‏گوید:

«من یقین دارم که این شخص به تنهایی به اینجا نیامده است» آنها رد پای او را گرفته پیش می‏روند تا به یاران وی می‏رسند که چون دیده‏اند دیر کرده است رد او را گرفته پیش آمده‏اند.  مسلمانان را محاصره می‏کنند و بنی‏عامر هم در محاصره شرکت می‏جویند.  جوانان قرآن شناس مردانه می‏جنگند تا همگی به شهادت می‏رسند. [63]

5) مسجد پایگاه تبلیغ پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)   در روزگار رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و صحابه ایشان،  مسجد، کانون تبلیغ و ارشاد بود و مکان ضیافت و پذیرایی هیئت هایی داخلی وخارجی بود که بر پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) وارد می شدند تا به اسلام تشرف حاصل کنند.  یاران رسول ا… برای حضور در مسجد وشرکت دراین گونه محفل می کوشیدند و هرگاه یکی از یاران نمی توانست در آن حاضر شود،  یکی از صحابه،  وی را در جریان جلسات قرار می داد.

نهضت نبی اکرم اندیشه های انسان را بسوی تعالی رهنمون ساخت و با فرمان به «خواندن» (اقرا باسم ربک الذی خلق الذی علم بالقلم،  علم الانسان مالم یعلم) مبارزه با نادانی را رسالت خود قرار داد و اسلام ویژگی «ندانستن» جامعه آن دوران را بستر آگاهی،  بینش و دانش مبدل کرد و مسجد النبی موجی از افکار و اندیشه های الهی را در جامعه ایجاد نمود.  پایگاه تبلیغ اسلامی شور و نشاط علمی را برانگیخت ودانش و آموختن بهایی دیگر یافت.  به هر روزی، شمار آنان که خواندن و نوشتن می دانستند افزایش می یافت و تبلیغ و آموزش با خواندن محتوای پیام آسمانی رونقی چشمگیر پیدا کرد. آموزگار مکتب اسلام پرستش خدای را محور تبلیغ قرار داد و بر فراگیری معنای ایمان،  دانستن آیه های کتاب آسمانی تاکید می کرد تا از گذر آن رسالت خویش را مبنی بر تفسیر و تبیین آیه هاوفحوای کلام آسمانی به مردم انجام دهد.  پیامبر برای ادای این رسالت دشوار از هر فرصت برای روشنگری مردم بهره می جست ولی سیره و زندگی پیامبر نشان می دهد که مسجد در دوران رسالت، علاوه برجنبه تربیتی وآموزشی مهمترین سنگر تبلیغ وترویج بینش اسلامی درجهان آنروزبوده است؛بگونه که نشست هاواجلاس های باسران ادیان ونمایندگان حکومت هامکانی به جزمسجدوجودنداشته ؛وهرگونه تصمیم گیری درامورسیاسی وبرقراری حکومت اسلامی، ومعرفی بینش اسلامی برای دنیای آن روزدرمسجدصورت می گرفته است. ازاین رومسجدبه عنوان یک رسانه ملی درعصررسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) پیام رسان ندای اسلام وسنگرایمان وتوحید بود. برخی از یاران چون حضرت علی  (علیه السلام)،  عبدا…بن رواحه، معاذبن جبل وعباده بن صامت نیز در این راه در کنار پیامبر قرار داشتند و در انجام رسالت الهی او را یاری می کردند. عبدالله بن رواحه جلسات مربوط به توحید، معاد، (مسایل اعتقادی )رااداره می کرد، اودرغیاب پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) نیزمسایل فقهی واعتقادی رابه مسلمانان آموزش می دادگاه اتفاق می افتادکه پیامبرخود درچنین جلساتی شرکت می کردند. روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) درحلقه درسی که عبدالله بن رواحه درآن تدریس می کردحضوریافتند. باحضورپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) چنین انتظارمی رفت که ایشان سخنران مجلس باشند، ولی پیامبرفرمودند:بدانچه مشغول بودیدادامه دهیدمن نیزبرای آموزش وتعلیم مبعوث شده ام. [64]

یکی دیگرازیاران پیامبرعباده بن صامت، مأمورآموزش قرآن ونوشتن به اصحاب صفه بود. [65]

6)مسجدمحل دادرسی و مدیریت اسلامی  در دوره های درخشان رسول اعظم،  مسجد در حیات جمعی مسلمانان با نقش هایی چون مجلس شورا،  محل داوری،  مرکز فتوا،  پایگاه یا ستاد تقسیم های نظامی جلوه می کرد.   سپاهیان از مسجد برای جهاد در راه خدا گسیل می شدند تا کلمه الهی را برافراشته دارند و پرچم اسلام را در جهان به اهتزاز در آورده اند.   تاسیس مسجد در مدینةالنبی محور اساسی روند حرکت روز افزون و آغاز فصل جدید سیاسی در حیات امت مسلمان است و نخستین گام بنیاد تمدنی نوین با تاسیس این پایگاه عبادی، سیاسی ریخته شد.  مرکزیت سیاسی مسجد در مدینه پیامبر و پویایی تمدن اسلام اصل مهمی است که بر حکومت،  جامعه و فرهنگ،  تاثیری ژرف دارد.  مسجد نبوی کانون جنبش های فکری و عملی بوده است و شکوه آن خانه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم)که در آن روز مرکز حکومت و سیاست بود؛تحت الشعاع قرار می داده است.   پیمان اخوت دو قبیله اوس و خزرج در مسجد النبی بسته شد و عقد اخوت میان امت نیز از مواردی است که پیامبر در مسجد مدینه بر قرار ساخت.  هیئت ها و گروه هایی که قصد تشرف به اسلام داشتند به مدینة النبی می آمدند و وارد مسجد می شدند.  اسیران جنگی را در مسجد جای می دادند و تا آزادی و مسلمان شدن درآن نگه داری می شدند.   پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در بسیاری موارد،  تازه مسلمانان را به صورت فردی در مسجد آموزش می داد و گفت و گوهای علمی و فرهنگی زیادی میان هیئت های اعزامی قبایل گوناگون به مدینه صورت می گرفت و جایگاه این گفت و گو،  جایی جز مسجد نبود.   نبی اکرم با هیئت هایی که به حضور می پذیرفتند به مذاکره دینی و اجتماعی می پرداختند که این برنامه ها مضاف بر جنبه های سیاسی،  به منظور گرویدن به اسلام،  بحث و گفت وگو پیرامون معارف اسلامی سامان می یافت.   محیط فرهنگی که پیامبر در مدینه ایجاد کرده بودند،  ایجاب می کرد که در حضور آن حضرت و با اجازه ایشان مسابقه شعر و سخنرانی در مسجد برگزار شود و پیامبر با بردباری با چنین مسایلی برخورد می کردند.   مسجد پیامبر به عنوان کانون عشق ومودت میان مسلمانان مدینه در آمد و نقش بسزایی در ایجاد فضای معنوی گذاشت تا زمینه مناسب برای اجتماع معتقدان به پیام وحی ایجاد شود.   اهمیت و نقش مسجد الحرام، هرگز از نگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) پوشیده نبود ولی چیرگی قریش و مشرکان امکان پی ریزی فعالیت را از آن سلب کرده بود ولی با فتح مکه و اداره سیاسی آن شهر،  پیامبر شروع به فعالیت های فرهنگی و سیاسی در این مرکز مقدس نمود و دست به ترویج مبانی دینی زد و با انجام کارهایی که به گونه ای اداره امور حکومت اسلامی بود،  قدم در راه سازندگی و تلاش برای برپایی پایگاه فعالیت ها گذاشت.   در وصف و تحلیل جایگاه مسجد النبی و جایگاه آن در مدینه بایستی گفت آنچه مکه و مدینه را مکمل هم می کند،  این است که مکه یک جهت و مرکز حج و زیارت به سوی مکانی بالاتر است و مدینه جایگاه مسجدی است که خاتم رسولان آن را بنیاد نهاد و این مسجد مرکز حکومت اسلامی و کانون تلاش های فرهنگی، اجتماعی پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) گشت و نخستین کار برگزیده پیامبر در مدینه،  ساختن این مسجد بود.  این بنای مقدس به همراه بارگاه مطهر حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) برسیمای شهری و معابر و فرآیندهای اجتماعی، فرهنگی مدینه اثری قابل ملاحظه گذاشته است و مدینه به برکت این بناهای مبارک،  حرمت فوق العاده ای به دست آورده است. رسول خدا فرموده اند: حضرت ابراهیم  (علیه السلام) مکه را حریم قرار داد و برای مردمش دعا کرد.  من نیز مدینه را حرم قرار دادم.  جالب آنکه رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) برای آنکه آمیختگی مسجد را با زندگی اجتماعی مردم نشان دهد،  خانه و مسجد را در یک واحد معماری برپا کرد و خانه های صحابه و مهاجرین و انصار در اطراف آن استقرار یافت.  تعداد بسیاری از مسلمانان بی خانمان و اهل تعبد تحت عنوان اصحاب صفه،  در حوالی مسجد می خوابیدند.  در کنار مسجد خیمه ای به عنوان بیمارستان بر پا شد و مکانی به امور نظامی اختصاص داشت و از همین روست که ساختمانهای مهم اجتماعی و عمومی و حیاتی دراطراف مسجدبناشده بودکه این خودمدیریت ژرف وحساب شده ای پیامبراسلام رابه نمایش می گذاشت. علاوه برآن مسجدمحل دادرسی ورسیدگی درامورسیاسی واجتماعی مردم بود؛بسیاری ازاختلافات وگرفتاری های مردم درمسجدباپیامبراسلام درمیان گذاشته می شد، ودرهمان جاحل وفصل میشد.  ازینروبنای مسجددربین بناهای موجودآن روزمانندخورشیدی بودکه خانه مردم ازان منورمی شد، وسایربناهای مسکونی همانندسیارات بدورخورشیدمی چرخیدندوازپرتوافگنی آن بهره می گرفتند.  

7)مسجدکانون شوری وانتخابات

 پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) درمسجداصول سیاسی اسلام رابه به ویژه دراموری که می دانست مسلمانان ازنظرات وتجربیات مفیدی برخوردارهستندبه شوری ومشورت می گذاشت.  درمتون تاریخی آمده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) برای اتخاذمواضع مناسب درجنگ بدردریکی ازمساجداطراف مدینه بنام مسجد«عرق الظبیّة»بااصحاب به مشورت پرداخت.  به روایت انس هنگامی که خبر آمدن ابو سفیان به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رسید آن حضرت شروع به مشورت با اصحاب نمود. [66]

همچنین برای رفتن به جنگ احددرمسجدمدینه بامسلمانان به تبادل نظرهمت گماشت.  

چنانکه درمشورت پیامبربااصحاب دررابطه باجنگ احدآمده است؛گروهى از نوجوانان که در جنگ بدر حاضر نبودند از پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) خواستند که به سوى دشمن بیرون رود و اشتیاق به شهادت ابراز کرده گفتند: ما را به مقابله دشمن از مدینه بیرون ببر.  واینان غلبه یافتند.  پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) روز جمعه با مردم نماز جمعه گزارد وآنان را پندو اندرز داد که تلاش و کوشش کنند و فرمود که یقین داشته باشند اگر شکیبایى و پایدارى کنند پیروزى از ایشان خواهد بود و دستور فرمود که آماده رویارویى با دشمن شوند.  مردم بر بیرون شدن از مدینه دل خوش داشتند.  چون پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نماز عصر جمعه را مى‏گزارد اطراف مسجد پر شده بود و مردم نواحى بالاى مدینه هم آمده بودند.  آن گاه رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) با عمر و ابو بکر به خانه رفت و آن دو در لباس پوشاندن و عمامه بستن آن حضرت را یارى دادند.  و مردم صف کشیده منتظر آمدن پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) بودند.  سعد بن معاذ و اسید ابن حضیر به مردم گفتند: شما پیامبر را وادار به خروج کردید و او نمى‏خواست و حال آنکه فرمان و دستور از آسمان بر او مى‏رسد،  اکنون هم کار جنگ را به خود او باز گذارید. [67]

ازجمله درجنگ خندق وقتی خبر حرکت کفارقریش از مکّه به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) رسید،  مردم را فراخوانده خبر دشمن را برایشان گفت و با آنان مشورت فرمود.  سلمان فارسى به حفر خندق اشاره کرد و مسلمانان از این پیشنهاد در شگفت آمدند. [68] ازاین روبرخی مسجدرا«مجلس شوری مسلمانان »نام نهاده اند.

8)مسجدمحل تدوین نامه هاوپذیرش سران قبایل وحکومت ها

درصدراسلام بیشترامورمهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی، تقسیم غنایم، سخنرانی هاوارشادات، نصب استانداران، وفرماندهان، کتابت نامه های سیاسی، نظامی وارسال پیامها،  اخذتصمیمات اساسی ونظامی درمسجدانجام می شد.  حتی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) درمسجدنمایندگان وسران قوم وقبایل مختلف رابه حضورمی پذیرفتند؛گرچه برای سکونت واستراحت این نمایندگان، خانه ای نیزدرنظرگرفته شده بود. [69]پاره ازآنهاباصلاحدیدپیامبردرخانه های انصارجاداده می شدند. [70]برای برخی ازآنهامانندهیئت نمایندگی ثقیف به دلیل طولانی بودن اقامت آنان درمدینه خیمه ای درمسجدبرپامیشد. [71] جایگاه اصلی این گونه گفتگوهاجایی جزمسجدنبود. ازاین رونمایندگان قبیله «ثقیف » ونیزنمایندگان «اسقف نجران »درمسجد«عرق الظبیة»به حضور پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) رسیدند. [72]

یکی ازستون های مسجدنامش «استوانةالوفود»(ستون هیئت ها)بوداین ستون جایکاه ویژه ای برای پذیرش ودیدارباهیئات های نمایندگان قبایل ودولت هاومذاهب خارجی بود. ودرهمین مکان (ستون )مسجدبودکه پیامبردیداربااین هیئت هاراانجام میداد.

واقدی درمغازی آورده است که: ده نفرازرؤساءوبرگزیده گان بنی تمیم به مدینه آمدندآنهادرصحن مسجدنزدپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آمدندوعطاردبن حاجب تمیمی راپیش آوردندکه خطابه بخواند. اوخطبه ای ایرادکرد، پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به ثابت ابن قیس فرمود: برخیزدوخطبه ایشان راپاسخ گوید. ثابت برخاست وباعدم آمادگی قبلی خطبه ای خواند، چون ثابت بن قیس نشست، آنهاگفتند:ای رسول خدااجازه فرمای تاشاعرمان شعری بخواند. چون اجازه فرمود، زبرقان بن بدررابلندکردندواوابیاتی راسرود. پیامبربه حسان بن ثابت فرمود: پاسخ شان بده واوبرخاست واشعاری سرود. پیامبربه مسلمانان ازخطبه ثابت وشعرحسان خوشحال بودند. نمایندگانی که آمده بودند، بایکدیگرخلوت کردند. یکی ازایشان گفت به خداقسم بدانیدکه این مردازطرف خداتأییدمی شودوکارهایشان به مراتب ازماخردمندترند. [73] پس ازان هیئت بنی تمیم مسلمان شدند. بخاطرهمین پذیرش هیئت های خارجی درمسجدوگفتگوباآنهامسلمانان به پیامبرمی گفتند: ای رسول خدا، آیاایشان که مشرکند، می تواننددرمسجدواردشوند؟پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)می گفتند: زمین پاکست وچیزی آن رانجس نمی کند. [74]

پیمان «حدیبیه»فکرپیامبرراازناحیه جنوب مکه آسوده ساخت ودرپرتواین آرامش، گروهی ازسران عرب به آئین اسلام گرویدند. دراین هنگام پیامبرگرامی اسلام فرصت راغنیمت شمرد، وبازمام داران وقت ورؤساوقبایل ورهبران مذهبی مسیحیان جهان آن روزباب مکاتبه رابازنمودوائین خودرابه ملل زنده جهان آن روزعرضه داشت.

نامه های که پیامبرگرامی، به عنوان دعوت اسلام به امراءوسلاطین، ورؤساءقبایل وشخصیتهای برجسته معنوی وسیاسی نوشته است 185 نامه ازنامه های پیامبردردست است که برای تبلیغ ودعوت اسلام ویابه عنوان میثاق وپیمان نوشته شده است. [75]

به گواهی تاریخ تدوین وتنظیم همه یااکثرنامه های سیاسی پیامبربه مناطق مختلف ورؤسای کشوری درمسجدصورت می گرفت. تاجایی که نوشته اندپیامبراسلام، مسئله دعوت زمامداران رابه اسلام ونامه نگاری رابه آنهامانندسایرمسایل مهم، دریگ شورای بزرگ مطرح ساخت. روزی به یاران خودچنین فرمود: بامدادان همگی حاضرشوید تاامر مهمی راباشمادرمیان بگذارم. فردای آن روزدرمسجدپس ازادای فریضه صبح پیامبربه یاران خود چنین فرمود: «بندگان خدارانصیحت کنید!کسی که سرپرست امورمردم شدودرهدایت وراهنمایی آنان نکوشید؛خدابهشت رابراوحرام کرده است. برخیزیدوپیک رسالت، درنقاط دوردست شوید، وندای توحیدرابه سمع جهانیان برسانید، ولی هرگزمانندشاگردان حضرت عیسی  (علیه السلام) بامن مخالفت نکنید. ازحضرتش سوال کردندکه آنهاچگونه باحضرت عیسی  (علیه السلام) ازدرمخالفت واردشدند؟فرمود:اونیزمانندمن گروهی رامأمورساخت که پیک رسالت درنقاطی باشند، دسته ای که راه آنهانزدیک بود، فرمان اوراپذیرفتند، ولی کسانی که راه آنهادوربود، ازپذیرفتن فرمان وی سرپیچی کردند».

سپس پیامبرشش نفرازورزیده ترین افرادراطی نامه هایی که رسالت جهانی آن حضرت درآنهامنعکس بودبه نقاط مختلف روانه کرد. بدین ترتیب سفیران هدایت ازمسجددریک روزرهسپارسرزمینهای ایران، روم، حبشه، مصر، یمامه، بحرین، وحیره (اردن )شدند. [76]

9)مسجد رسانه امربه معروف ونهی ازمنکر

امربه معروف ونهی ازمنکردرجامعه اسلامی دارای نقش بزرگ وسرنوشت سازاست. ازاین رودرآیات وروایات این مسئله برهرمسلمانی واجب شده است. هرفردی به اندازه توانایی خوددرقبال این فریضه الهی مسئولیت دارد. گرچه انجام امربه معروف ونهی ازمنکرمنحصربه مکان خاصی نیست؛ولکن مسجدبسترمناسبی برای تحقق این دوفریضه مهم الهی است. زیرامسجدمحل حضوروتجمع نیروهای زنده وبرگزیده است که:«لایأتی المسجدمن کل قبیله الّاواحدهاومن کل اهل بیت الّانجیبها». [77]

مسجدپایگاه جوان مردانی است که دربرابرتعرض دربرابرمقدسات دینی برمی آشوبندوعرصه رابرمتجاوزان به حریم دین تنگ می کنند. [78]

چنانکه درسال 1385 ش. مسلمانان برعلیه اهانت به نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) توسط روزنامه های غربی دررأس آن روزنامه دانمارکی برآشفت وازمساجدراهپیمایی خودراآغازوبه سفارت خانه های آنان ختم نمودند؛وباشعارهای کوبنده وانقلابی ازمقدسات اسلام دفاع نمودند.  

مسجدجایگاه گردآمدن فرزندان مکتب است ؛آنانکه بایک دست قرآن وبایکدست سلاح برگرفته اند. این حضورنشان قدرت وعزت اسلام ومسلمانان سبب می شودتاخیره سران نتوانندبرحریم دین اهانت وتجاوزکنند. [79] ضمن اینکه اجتماع درمسجدخوداقامه یک معروف بزرگ الهی یعنی «نماز» ودیگرشعایراسلامی است. ازسوی دیگردرسایه تجمع وانسجام که مؤمنان درمسجدمی یابندمی توان بهترین تشکل مردمی رابرای مبارزه بامنکرات ومفاسداجتماعی پی ریزی نمود.

امام رضا (علیه السلام)فرمود: «حضوردرمسجدونمازجماعت جلوگیری ازبسیاری گناهان است ». [80]

به گواهی تاریخ مسجد در عصر رسول خدا یگانه رسانه وپایگاه ارتباطی پیامبربامردم بود. درآن روزگارکه رسانه ای جزمسجدوجودنداشت؛این مکان مقدس محلی مناسبی بودبرای رساندن پیام پیامبراسلام برای مردم ؛به ویژه درمسایل امربه معروف ونهی ازمنکرکه بخشی ازان مربوط به حکومت اسلامی می شود. مانند«قضاوت»درزمان پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) درمسجدانجام می شد. بنابراین، مسجدنخستین مکانی است که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) درآن به قضاوت ودادخواهی وحل وفصل اختلافات، منازعات وصدوراحکام قضایی پرداختندومکانی دیگری جزمسجدبرای قضاوت آن حضرت نقل نشده است. [81]

 

فصل دوم : کارکردسیاسی مسجددرعصرعلی  (علیه السلام)

همانگونه که دردوران رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) مسجدازمنظرسیاسی جایگاه ونقش محوری، درامورسیاسی وحکومتی آن حضرت داشت.  پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) باندای «الصّلاةمع الجماعة» وقتی مردم رادرمسجدفرامی خواندمهمترین مسایل سیاسی آنروزرادر مسجددرجمع حاضرین درمیان می گذاشت وازهمان جاتصمیمات لازم اتخاذمی شد. بعدازپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)نیزاین سیره ادامه داشته و درعصرجانشین برحقش علی  (علیه السلام)همچون عصررسول خدامسجدکارکردسیاسی خودراحفظ نموده است.

امام علی علیه السلام آن‌گاه که کوفه را مرکز خلافت قرار داد،  در آغاز ورودش به شهر کوفه،  به دارالاماره (قصر حاکم کوفه) نرفت؛ دارالاماره‌ای که طی سال‌ها به قصری اشرافی تبدیل شده بود؛ بلکه به مسجد کوفه رفت و آن‌جا را محل سکونت خویش قرار داد و در همان مسجد،  به تدبیر امور پرداخت.  أسود بن قیس گوید:  بارها دیدم که علی علیه السلام در رحبه(ساحه مسجد، داخل مسجد) مسجد کوفه مردم را اطعام می‌کرد. [82]

مسجد کوفه،  از عصر خلافت علی علیه السلام خاطرات تلخ و شیرین فراوان به همراه دارد: شاهد نیایش‌ها و عبادت‌ها و تهجّدهای شبانه علی بوده است؛ از خطابه‌های فصیح و بلیغش و از شِکوِه‌ها و ناله‌های جان سوزش خاطره‌ها دارد.  جهاد و تلاش و انفاق و اطعام در راه خدا و دادرسی‌های حکیمانه اش را هرگز فراموش نمی‌کند.

 واز همه مهم‌تر،  وجالبتراینکه علی  (علیه السلام) که یگانه مردسیاسی درچارچوب سیاست اسلامی وسربازفداکاراسلام درعصررسول خدابوددرمسجدمتولد،  درمسجدبابیعت مردم به خلافت ظاهری رسید ودرمسجدبه شهیدشد؛آن‌گاه که ابن ملجم ملعون،  آن شقی‌ترین انسان‌ها فرق نازنینش را شکافت و محراب مسجد کوفه از خون سرخش رنگین شد و ندای «فزت ورب الکعبه»اش به ملکوت رسید.  این مسجد کوفه بود که ملکوتیان و عرشیان،  ندبه کنان به سوی آن توجه کردند و ندای «هُدمت والله ارکان الهدی» سر دادند.

ناگفته پیدااست که پیوندعلی  (علیه السلام) بامسجدیک پیوندالهی وتکوینی بوده است. لذاآن هنگامی که به خلافت ظاهری دست پیدامیکند، برنامه کاری آن حضرت درامورحکومتی وسیاسی، نیز، جایی جزمسجدانجام نمی شده است.

 ازاین رو مهمترین شاخص های سیاسی مسجدرادرزمان آن حضرت می توان درمواردذیل خاطرنشان نمود.  

الف) محل جمع آوری تجهیزات نظامی

رابطه ای مسجدوسیاست رامی توان ازاین جانیزدریافت که بیت المال مسلمین همیشه درمسجداصلی شهرنگهداری می شد.  به نوشته بیسیاری ازتاریخ نویسان درصدر اسلام تنهامسجدمحل امن ومطمئن برای نگهداری وحفظ بیت المال مسلمین بوده است.

چنانکه حضرت امیرالمؤمنین  (علیه السلام) وقتی بعدازجنگ جمل برتمام کشته شده گان جنگ جمل ازموافق ومخالف نمازخواندوآنان رابه خاک سپرد. سپس همه اسباب وتجهیزات جنگ راجمع آوری نموده به مسجدبصره انتقال داد؛ودستوردادکه هرکس اگرچیزی ازاموالش رامی شناسدبردارد، مگرسلاحی که ازخزانه ویادارای نشان حکومت باشد. وی تأکیدکردتنهاآنچه ازامکانات ومال خداوندبرضدلشکرمن به کاربرده اندبه عنوان غنیمت برداشته شود.  [83]

ب)مسجدمحل بیعت

یکی ازمصادق بارزمسجدبه عنوان کانون عبادی سیاسی درزمان علی  (علیه السلام) انتخاب مسجدبه عنوان محل بیعت (انتخابات)شناخته شده است.

اخذ آرائ  عمومی درموردرئیس حکومت اسلامی «بیعت» نامیده می شود. وبنابراهمیت موضوع ضرورت داشت که ازاصولی تبعیت نماید:

نخست اینکه : اسلامیت وتقدس کار، درآن ظاهرباشد.

دوم اینکه : اخذآراءدریک جوسالم، غیرشعاری وبه طورکامل آزادانجام شود.

سوم اینکه : محل اخذرأی ازیک نظم ونسق خاصی برخوردارباشد.

چهارم اینکه : رأی گیری درمجامع عمومی انجام گیردتامردم شاهدنحوه رأی گیری ومقبولیت نظام باشد.

پنجم اینکه : رأی دهی به طورعلنی باشدتادرقبال مسئولیت های نظام حجت برهمگان تمام باشد.

براین اساس بودکه علی  (علیه السلام)زمانی که متوجه هجوم مردم به خانه اش جهت «بیعت »گردید. ابتدامصرانه ازاین امرامتناع ورزید؛اماازآنجاییکه مردم اصرارکردند وبنابر مصالح نظام اسلامی، ناگزیرازپذیرش مسئولیت شدندچنین فرمود: «لا تفعلوا،  فانى أکون وزیرا خیر من ان أکون أمیرا،  فقالوا: لا،  و الله ما نحن بفاعلین حتى نبایعک،  قال: ففی المسجد،  فان بیعتی لا تکون خفیا »؛ این کاررانکنید،  اگرمن وزیرباشم بهتراست ازاینکه امیرباشم، مردم گفتندنه؟به خداقسم ماکاری انجام نمیدهیم مگراینکه باتوبیعت کنیم، امام  (علیه السلام) فرمود: پس درمسجدباشد، بیعت بامن نبایدمخفی وسری باشد.

وقتی بعدازوفات پیامبراسلام برخلاف آنچه که نبایدرخ میدادعده ای درقبیله بنی ساعده جمع شدندوابوبکررابه خلافت نامزدکردند. ابوبکربرای اینکه خلافتش رادرظاهر مشروعیت ببخشداسرارداشت که ازعلی  (علیه السلام) اخذبیعت کند.  بدین منظورازعلی خواست بااوبیعت نماید. علی  (علیه السلام) بااینکه درواقع اوراقبول نداشت چون خلافت حق طلق اوبود. باوجودآنهم دررابطه بابیعت چنین اظهارداشت:میعادگاه ما و شما،  براى بیعت،  فردا در مسجد جامع ان شاء الله. [84]

 ابو ثور گوید: در موقعى که عثمان در محاصره قرار داشت،  من نیز در حالى که شمشیرى در دست خود داشتم در میان معرکه بودم،  على به من نگاه مى‏کرد،  نه مرا به کارى امر مى‏کرد و نه از کارى باز مى‏داشت.  وقتى که مردم با على بیعت کردند من به دنبال او بیرون رفتم در حالى که مردم در پیرامون او گرد آمده بودند و با او بیعت مى‏ کردند.  على به دیوارى از دیوارهاى خانواده بنى حازن رسید،  من به یک درخت نخل پناه بردم و مردم نیز میان من و على قرار داشتند.  به مردم نگاه مى‏کردم در حالى که آنان دستانشان را دور تا دور على گرفته بودند،  خود را به على مى‏رساندند و با وى بیعت مى‏کردند.  پس از آن على به مسجد آمد و اولین کسى که بر منبر رفت و با على بیعت کرد،  طلحه بود.  انگشتان دست طلحه لمس بود،  على این وضع را به فال بد گرفت و گفت: خدا این دست را نیافریده است که پیمان و بیعت خود را بشکند. [85]

طبری دررابطه بابیعت مردم باعلی چنین اظهارمیدارد: سخن از بیعت کنان و وقت بیعت على علیه السلام بسیار شود اما او جز مسجد جایى را نپذیرفت و چون وارد شد مهاجران و انصار وارد شدند و با وى بیعت کردند،  پس از آن مردم نیز بیعت کردند. [86]

ج)مسجد محل قضاوت وداد خواهی مردم

چنانکه اشاره شدمسجدنخستین مکانی است که پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) درامورحکومتی ازجمله مسئله قضاوت ورسیدگی به حل وفصل منازعات مردمی وصدوراحکام قضایی پرداخته است.

قضاوت پس ازنبی مکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) همچنان درمسجدانجام می شدواین امربه قدری رایج بود که بعدازپیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) این سیره ادامه داشته تاجاییکه درموردقضاوت علی  (علیه السلام) آمده است : «أنه کان یفعل ذلک فی مسجد الکوفة و له به دکة معروفة بدکة القضاء»؛درمسجدکوفه محلی برای قضاوت علی بودکه معروف بدکةالقضاءبوده است. [87]

علی  (علیه السلام) نه تنهاخوددرامرقضاوت درمسجدهمت گمارده است بلکه به سایرقضات دستورمیدادکه درمسجدبه قضاوت بپردازند. درروایتی آمده است که آن حضرت ضمن دستوری درامرقضاوت به شریح فرمود: «یا شریح، اجلس فی المسجدفانّه وهن بالقاضی أن یجلس فی بیته »[88]؛ای شریح !درمسجدقضاوت کن که این عمل برای عدالت بین مردم بهتراست. نشستن درخانه وقضاوت کردن موجب وهن قاضی است.  

فصل سوم : کارکرد سیاسی مسجددرعصرحاضر

 محوریت مسجددرامورسیاسی درصدراسلام باعث شدکه درزمان های بعداین سنت دنبال شود.

به گواهی تاریخ وشواهدموجودسردمداران حکومت هرچند به ظاهراسلامی امورسیاسی وکشورداری شان رابامسجدمرتبط می ساختند. بگونه ای که درهرشهروبرزن مسجدجامع شکل گرفت ومسئولین حکومتی ازطریق آن به بررسی مسایل منطقه بپردازند. [89]

مسلمانان درپی هرفتح می کوشیدندمسجداصلی خودرادرمرکزشهرودرمجاورت محل زندگی حاکم که معمولاً«دارالاماره» نامیده می شدند، ایجادکنند.  دربرخی شهرهامسجدچنان نزدیک «دارالاماره » ساخته می شدکه هردوساختمان ظاهراًبه هم متصل بودند.  این پیوستگی نزدیک نشان گراین عقیده همگانی بودکه تمام قدرت سیاسی ومذهبی دردست حاکم است.  درشهرهای ایران ازجمله اصفهان، تهران، قزوین، مشهد، نیزمساجدجامع ومهم، باارک (دارالاماره)یادارالحکومه ارتباط مستقیم ویانزدیک داشته اند.  [90]

این همزیستی و وحدت بین دستگاه حکومت و دستگاه عبادت،  پیام‌هایی را به عصرحاضرمنتقل می‌سازد که به مدد آن،  می‌توانیم در برابر خصم و مخالفِ به عینیت سیاست و دیانت در اسلام،  احتجاج کنیم و حجت آوریم.   گرچه درمقطع ازادوار تاریخی،  این اعتقاد و بنیان،  با تلاشِ افزون بنی امیه و بنی عباس کمرنگ شد.  و این امرباعث شد تا دارالخلافه و مسجد جدای از یکدیگر به کار خود ادامه دهند.  با این حال هنوز آن حالت وحدت تا حدودی حاکم بود.  هنوز امت واحده‌ی اسلام،  دستگاه حکومت و عبادت را یکی می‌خواست.  هنوز هم مسجد بیش از آنی که حاکمان می‌طلبیدند،  در سیاست بود و سر رشته‌ی خیلی اتفاقات را می‌شد در مسجد جست.

 آنچه که قصد بررسی آن را داریم،  بحث این تغییر و تحول در قرن معاصر،  البته به طور اجمال و خلاصه است.  یعنی نقش مسجد،  در ارتباط برقرار کردن میان دیوان و معبد.  دورانی که تقابل فکری بین دو نظریه‌ی سکولاریزم (دین‌زدایی) و عینیت دین و سیاست،  باعث چند دستگی میان امت اسلامی گردیده است.  البته اگر با تیزبینی بنگریم،  همین تقابل نیز در آن  سوی دنیا و در میان ملل غرب نیز چند دستگی ایجاد کرده است و این می‌تواند به ما یاری کند تا در این بازی میان نظریات،  پیروز گردیم و عینیتِ دین و سیاست را در جهان غالب کنیم.   نقش مسجددرامورسیاسی راازعصرمشروطه آغازمی کنیم.  عصری که مبدأ تغییرات شگرفی در تاریخ ایران گردید.  بنابراین مقاله را در چهار مقطع زمانی بطوراجمال وگذرا پیگیری می‌کنیم:  1- درعصرمشروطه  2- درپیروزی انقلاب اسلامی  3.  درزمان جنگ تحمیلی  4.  درتداوم انقلاب وحفظ ارزش های اسلامی

الف) مسجددرعصرمشروطیت   در عصر مشروطه،  می توان موارد متعددی را نام برد که برجستگی نقش مسجد را در وقایع سیاسی روز،  نمایان می‌سازد.  در آنچه که از تاریخِ مشروطه برای مان به یادگار مانده است و نگاشته شده است،  می‌توانیم سر رشته‌ی مشروطه‌خواهی را از "مسجد" پیدا کنیم؛ «بعد از چوب خوردن تجار در عمارت حکومتی،  هیجانی بین تجار و اهالی پیدا شد.  متوسل به مرحومِ طباطبایی مجتهد سنگلجی شدند.  آقا دستور دادند که چند روزی را بی‌صدا مشغول کار خودتان باشید.  پس از آن که اقدامات من انجام شد،  به شما اطلاع می‌دهم.  انشاء الله کار بزرگی را از پیش برمی‌داریم.  این واقعه در سنه 1324 قمری واقع شد. . . .  انقلاب ایران از اینجا شروع شد. »[91]

پس از این است که مرحوم طباطبایی در مسجد چاله حصار تهران،  سخنرانی‌های خود را آغاز می‌کنند و سنگِ بنای حرکتی را می‌گذارند که تا چندی بعد به یکی از مهمترین انقلاب‌های ایران تبدیل می‌شود.  پس از این واقعه مسجد نقشی فراترازآنچه که جایگاه عبادتِ محض تصورکنیم،  بر عهده داشته است،  به خصوص زمانی که مسجد در کنارِ  بارگاهِ اما‌م یا امامزاده‌ای هم واقع شده باشد.  نقشِ حرم شاه عبدالعظیم حسنی و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در عصرمشروطه بر کسی پنهان نیست.  

ازجمله شاخصه های معروف قیام مسجدگوهرشادواقع درمشهدمقدس است که هم زمان بااجباری شدن کلاه بین المللی (شاپو) وزمزمه کشف حجاب توسط رژیم ستم شاهی، نطق هایی جهت آماده سازی اذهان عمومی توسط روحانیون آگاه ازمسایل جاری ایرادمی گردد،  وعلمای مشهدبه طورمخفی جلساتی رابرگزارمی کنند، پیشنهادمی شودکه آیت الله حاج آقاحسین قمی به تهران برودومستقیما بارضاشاه مذاکره کنداماایشان درشهرری بازداشت وممنوع الملاقات می شود.

دراین برهه حساس مسجدگوهرشادمحل تجمع مردم وسنگراعتراضات مردمی قرارمی گیرد، اعتراضات باسخنرانی آتشین علماگسترده ترمی شود،  افشاگری نظام سلطه اوج می گیردد، تااینکه قزاقان در1354ق،  تیر1341ش برای متفرق ساختن مردم آتش می گشایند، ویک صدنفرراکشته وزخمی می کنند.

پس ازان مردم بایک حرکت انقلابی بسوی مسجدگوهرشادسرازیرمی شوندودرآنجا شعارهای ضدسلطنت وکلاه بین المللی وضدحجاب زدایی سر می دهند، که در این تجمع دو هزار نفر تا پنج هزار نفر توسط دژخیمان رژیم به خاک وخون کشیده می شود و یک هزار پانصد نفر دیگراسیر، امااستقامت نه تنها خاموش می شودبلکه شدت می گیرد، وکوس رسوایی رژیم سلطنتی به صدادرمی آید. [92] یکی دیگرازنمونه های بارزنقش مسجددراین عصرتظاهرات روزعاشورای تهران درسال 1383ق است ؛که توسط دستورامام خمینی(ره) صورت می گیرد. دراین تظاهرات نقطه آغازحرکت انقلابی مسجدحاج ابوالفتح واقع درمیدان شاه سابق، ونقطه پایانی سیل عظیم جمعیت مسجدشاه(مسجدامام خمینی(ره)است.  دراین تظاهرات که ازمسجدآغازوبه مسجدختم می شود،  اقشارمختلف جامعه ازجمله بازاریان ودانشجویان باحمایت ازروحانیون ومخالفت بارژیم پهلوی پابه میدان می گذارند. [93]

مسجدسیدعزیزالله،  مسجدشیخ علی،  مسجدامین الدوله، ومسجدآذربایجانی ها درشکل گیری هسته مبارزاتی اهمیتی ویژه داشتند؛ این مساجدمرکزارتباط روحانیون وبازاریان بودند،  مسجدشیخ عبدالحسین که به مسجدترک هایاآذربایجانی هاموسوم است واقع دربازارتهران مرکزفعالیت نیروهای مذهبی وتبلیغی وسیاسی بود،  ازاین مکان مرحوم فلسفی درشب عاشورایی 1383ق به خاطرسخنرانی هایی کوبنده علیه رژیم ستم شاهی دستگیروبه زندان شهربانی منتقل می شود. [94]

ب) مسجددرپیروزی انقلاب اسلامی ایران   دراین دوران بود که تعریف مسجد به عنوانِ پایگاه اصلی و اساسی مسلمین نمود و جانی تازه و نوین یافت.  روحانیون و اصحاب حوزه،  توانستند با نفوذی که در مساجد داشتند،  اقشار مختلف مردم را در جریان مسائل و اخبار روز قرار دهند.  در آن زمان به دلیل تحریم تلویزیون از طرف اقشار مذهبی،  مسجد،  وظیفه‌ی نشر اخبار را نیز در برنامه‌ی خود قرار داده بود.  بدین شکل که اجتماع نمازگزاران در مسجد، اخبار را خود به خود و سینه به سینه منتقل می‌کرد.  گاه نیز امامان جماعت در حین سخنرانی‌های خود این اخبار را به اطلاع مأمومین می‌رساندند.   پس از تبعید امام (رحمه الله) از ایران،  مسجد و مسجدیون،  یکی از مهم‌ترین اخبار خود را اخبار مربوط به این شخصیت سیاسی ـ مذهبی قرار می‌دادند.  در این دوران،  حلقه‌های مبارزه در زیر چتر مساجد شکل گرفت.  بهانه‌های متفاوتی جهت جذب اقشار مختلف مردم،  به خصوص جوانان به سوی روند مبارزه با رژیم،  در مسجد به وجود آمد که از آن‌ها می‌توان به کانون‌های قرآن اشاره کرد.   آموزش قرآن نه فقط بر اسلامی بودن حرکتِ مردمی مهرِ صحت می‌گذاشت و نه تنها باور مذهبی را در میان ملّت که می‌رفت بدل به امّت شود تقویت می‌کرد، که چتر و نقاب بسیار مناسبی بود تا همراه آموزش معارف قرآنی به جوانان،  ایشان را با روند مبارزه نیز آشنا نمود. این حلقه‌ها که در سراسر کشور به صورت پراکنده‌ای شکل گرفته بود،  چندی بعد و در پی انتشار بیانیه‌ها و اعلامیه‌های حضرت امام (رحمه الله) وظیفه‌ی پخش و نشر این اعلامیه‌ها را نیز عهده‌دار شد.  درآن زمان،  این اعلامیه‌ها دارای اهمیت فراوانی بود و رژیم با کسانی که این اعلامیه‌ها را پخش می‌کردند به شدت مقابله می‌کرد و مسجدیون که اینک خود را وارد عرصه‌ی نوینی از زیست اجتماعی کرده بودند،  این وظیفه را داخل در فعالیت‌های دیگر خود در مسجد کرده بودند.    البته در این جا نقش سازندها‌ی مسجد را می‌توان به عنوان یک دژ و سنگر درسازماندهی وجهت دهی افراد،  بیش‌تر نمایان دید.  به نحوی که اشخاص گوناگون در مسجد حضور پیدا می‌کردند و پس از جذب توسط مذهبیون،  در مسیر فعالیت‌های سیاسی قرار داده می‌شدند.  یعنی مساجد کانونی قرار گرفته بودند جهت شناسایی وجذب اشخاصی که پای در عرصه و دستگاه عبادی اسلام می‌گذاشتند و پیشبرد ایشان در دستگاه سیاسی و حکومتی اسلام در این مکان روحانی پی‌ریزی و پی‌گیری می‌شد.   به اعتراف تاریخ،  مساجد در این دوران وظیفه‌ی خویش را به خوبی انجام داد.  در این دوران بود که اهمیت مساجد به فعالیت‌های سیاسی کسانی بود که در آن مسجد نماز می‌خواندند.  در این دوران بود که مساجد با امامان جماعت خود شناخته شد و مردم مساجد را با عنوان و نامی بر خلاف اسم سردرآن مسجد می‌شناختند.  چونان که از مسجد هدایت، که پایگاه آیت الله طالقانی بود می‌توان به عنوانِ یکی از پر رنگ‌ترینِ مساجد در این روند بود.  مسجد قبا،  الجواد از نمونه‌های فراوانِ دیگری است که شاخصه‌ی مشترک همه‌ی آن‌ها فعالیت جدّی امامان جماعت آن‌ها در مبارزه با رژیم و شرکت در نهضت امام خمینی (رحمه الله) بوده است. [95]

ج) مسجددرزمان جنگ تحمیلی   این سال‌ها به عنوان سال‌های سرنوشت ساز برای شروع حرکت حکومتی و در عین حال انقلابی مردم ایران، حساسیت ویژه‌ای را در خود داشت.  در این مرحله و در پی تثبیت نظامی که آرمان اقشار مختلف مردم و به خصوص مسلمانان بود، مساجد به عنوان محلی برای اطلاع مردم از روند انقلاب شناخته می‌شد. به همان شکل که پیش از آن و در سال‌های پیش از 57 نیز بود.  البته این‌بار و در پی تصرف مراکز خبری از جمله رادیو و تلویزیون،  مساجد باید به دنبال نقشی جدیدتر می‌گشتند که متناسب با آن بتوانند در روند شکل‌گیری نظامی که به گمان بسیاری نظام متصل به قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود،  دخیل و شریک باشند.  در پی فعالیت روحانیون در مساجد در دوره‌‌ی قبل،  برخی از مساجد به نام ایشان شناخته می‌شد؛ نه به نام مسجد.  مثلاً مسجد آیت الله طالقانی و. . . .  و به همین ترتیب نسبت به سایر شخصیت‌ها. این ویژگی‌ها باعث می‌شد تا مردم به جهت ملاقات با این روحانیون که حال در کسوتی متفاوت و در قالب مقامات حکومتی نیز شناخته می‌شدند،  به این مساجد رغبت خاصی نشان بدهند.  اینجا نیز نقش حکومت و دین با هم نسبتی دیگر پیدا کرد.  تا قبل از این،  مسجدی‌ها که رویاروی حکومت،  تلفیق حکومت و سیاست را منجر شده بودند،  می‌بایست در مرکز عبادی خویش به یاری حکومت می‌شتافتند واین جنبه‌ای دیگر را از وحدت سیاست و عبادت نمایان می‌کرد.    تا آن که همسایه‌ی ایران به وسیله‌ی قدرتی دیکتاتوری،  که بعدها به همسایگان دیگرش نیز یورش برد،  به ایران حمله کرد و باعث گردید تا مراکز دینی مسلمین،  علاوه بر نقش هدایت‌گری به عنوان مراکز جهاد نیز شناخته شوند.  مساجد به عنوان مناسبترین و بهترینِ مرکز جهت سازماندهی نیروهای انقلاب، ومرکزی جهت اعزام نیرو به صحنه‌ی رویارویی حق و باطل تبدیل گردید.   شور و شوق ایجاد شده در پی فرمان جهاد ولی امر مسلمین و شوق به جانبازی و جان‌نثاری در راه اسلام،  دستگاه عبادی اسلام را به همان دستگاهی مبدل کرد که در دوران طلایی حکومت و مبارزه‌ی خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.   مسجد،  در دوران خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم)،  گاه مکانی بود برای جهاد و سازماندهی نیروها در غزوات و نبرد‌های صدر اسلام.  اکنون و پس از این همه سال،  این مساجد به دوران طلایی خود باز می‌گشتند و به دامان صدر اسلام پناه می‌بردند تا بگویند که این اسلام و این نبرد در برابر باطل،  همان است که در صدر اسلام نیز بود.   جدای از این همه،  امام خمینی (رحمه الله) نیز اقامتگاهش را در جنب مکانی به سیاقِ مسجد قرار داد تا به دیگران بفهماند که دستگاه عبادی و سیاسی در اسلام،  یکی است و غیر از مسجد را بر نمی‌تابد.  و از همین مکان بود که پیامش را به همه‌ی جهانیان ابلاغ می‌کرد و غرب و شرق را به تحیر وا می‌داشت.   شاید بتوان از قرار داشتن مکان نماز جمعه در میان دانشگاه تهران نیز برداشت کرد همچنان که در صدر اسلام این‌چنین بود که مسجد،  مَدرَس نیز بود،  دانشکده‌های کنونی،  جلوه‌ای هستند از حلقه‌های آموزشی‌ای که در مساجد سال‌های اول ظهور اسلام بر پا بودحلقه‌هایی که تفسیر و قرائت قرآن در آنها بر قرار بود.

 د) مسجددرتداوم وحفظ ارزش های اسلامی   در سال‌های بعد از جنگ،  دوره‌ای قرار داشت که یاوران رهبر کبیر انقلاب،  پس از جنگی فرسایشی اما ارزشی،  به مأمن سابق خود،  مسجدها پناه ببرند.  حال و هوای سال‌های مقاومت در پوست و خون این ملت نفوذ کرده بود و نمی‌توانست در مأمنی به غیر از مسجد آرام بگیرد.   امام خمینی (رحمه الله) که درآغاز این مقطعِ زمانی،  دنیا را بدرود گفته و آن را به خلف صالح پس از خود،  خامنه‌ای (مد ظله العالی) سپردند.  مدفنش را نیز مسجدوار قرار دادند تا بگویند که این انقلاب،  از نوع انقلاب صدر اسلام است و رهبرش چون رهبر آن انقلاب،  در مدفنی به سیاقِ مسجد است که آرام خواهد گرفت.    از طرف دیگر بسیجیان بازگشته از جنگ،  به دامن همان مکانی رو آوردند که از آن به جبهه اعزام شده بودند.  اینان بهترآن دیدند تا با تشکیل منظم پایگاه‌های بسیج در مساجد،  تا حد امکان خاطره‌ی آن سال‌ها را زنده نگه دارند.  لذا چنین شد که پایگاه‌های بسیج پس از ساخت هر مسجد به عنوان اولین دستگاه و مرکز در مسجد مستقر شدند. تا اینکه مسجد،  این باور را تقویت کردکه هر چه باید باشد،  آغازینه‌اش مسجد باید باشد و مسجد چون کلیسا و معبد نیست که فقط عباداتِ فردی را بطلبد،  بلکه اسلام،  دینی نه فقط در عرصه‌ی خصوصی،  که اجتماعی سیاسی هم است.

جایگاه سیاسی مسجد از دیدگاه امام خمینی(ره)

 با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)،  مساجد نیز همانند دوران صدر اسلام جایگاه واقعی خود را بازشناختند،  به طوری که نیروهای فعال در مساجد به طور مستقیم در متن انقلاب شرکت جستند،  به گونه‌ای که از آن پس مساجد نقش پایگاه ارتباطی مردم را به عهده داشتند؛ و در شرایط حساسی که نهضت اسلامی فاقد هرگونه تشکیلات منطبق با معیارهای اسلامی بود مساجد توانستند این نارسایی مهم را جبران کرده و به انسجام نیروهای مردمی بپردازند.  علاوه بر این بسیاری از برنامه‌های انقلاب مانند رفراندوم،  شوراهای محلی،  کانون‌های بسیج و دیگر ضرورتهای زمان در مساجد انجام می‌گرفت.

برای اینکه به جایگاه اصلی مساجددرعصرکنونی به ویژه دربعدسیاسی آن بعدازانقلاب اسلامی ایران بامقایسه به جایگاه سیاسی ونقش مسجددردوران صدراسلام پی ببریم به جااست که به شاخص های نقش مسجدازمنظربزرگ مردتاریخ ورهبرفرزانه انقلاب بپردازیم. زیرااوبودکه توانست جایگاه اصلی مساجدوکارآیی آن رادرابعادمختلف همچون صدراسلام به تصویربکشد؛ویکباردیگرخاطره های شیرین دوران رسول خداوجانشین برحقش علی مرتضی رانسبت به مساجدزنده سازد.

1) مسجد سنگرسربازان اسلام

 با بررسی نقش مسجد در مبارزه علیه کفر والحاد،  این نکته بدست می‌آید که چشمه زلال مبارزه و نهضت علیه باطل در طول تاریخ از مسجد جوشیده است و این مکان الهی بود که توانست به قیام مقدس مردم ایران که به برقراری حکومت اسلامی انجامید،  نیرو و توان بخشید و همه این مبارزات و پیروزی‌ها بر محور سفارشات و رهنمودهای آن پیر فرزانه و بت‌شکن زمان بود.  او بود که بر پایه شناختی که از موقعیت و نقش مسجد داشت،  خطاب به مسلمانان جهان می‌فرماید:

«اگر حرم و کعبه و مسجد و محراب،  سنگروپشتیبان سربازان خدا و مدافعان حرم و حرمت انبیاء نیست،  پس مأمن و پناهگاه آنان در کجاست؟» [96]

2) ترس دشمن ازمسجدومسجدی ها

 از جمله ترفندهای استعمار و دشمنان داخلی و خارجی برای محو اسلام،  خاموش کردن چراغ و رونق مساجد بوده است که این حیله خائنانه در رژیم گذشته تا حد زیادی مؤثر افتاد،  و الان نیز تمام سعی و تلاش دشمنان در خلوت کردن مساجد به عنوان پایگاه ضداستکباری است.

آن بزرگوار با تأکید بر نقش محوری مسجد در خنثی کردن نقشه‌های دشمنان اسلام می‌فرماید:

«اینها از مسجد می‌ترسند،  من تکلیفم را باید ادا کنم به شما بگویم، شما دانشگاهی‌ها شما دانشجوها،  همه‌تان مساجد را بروید پر کنید،  سنگر هست اینجا،  سنگرها را باید پر کرد. [97]

و در جایی دیگر می‌فرمایند:

«مساجد و محافل دینیه را که سنگرهای اسلام در مقابل شیاطین است، هرچه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید». [98]

3) مسجد کانون شکل گیری انقلاب وتداوم آن

 با بررسی تحولات سالهای سرنگونی رژیم شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی،  نقش واهمیت مسجد درابعاد مختلف به وضوح هویدا است.  درآن موقعیت مردم و روحانیت با محوریت مساجد به مبارزه ادامه می‌دادند که نه در گذشته و نه در حال و آینده هیچ مکانی قابلیت این مرکزیت را ندارد و هم اینک نیز اگر مردم از این مرکز دور بمانند،  موجب شادی دشمنان و تضعیف انقلاب خواهد شد.  در آن موقعیت حساس،  مسجد پایگاه عمده‌ای شد تا شاگردان و پیروان ایشان به همراه اقامه فرایض دینی وعبادی که دلیل حضور مردم در مساجد بود،  پیامها و اهداف امام خمینی را دریافت کنند.

آن بزرگ معمار انقلاب،  با تأکید بر حفظ مساجد به عنوان اصل و اساس انقلاب می‌فرمایند:

«مسجد محلی است که از آن باید امور اداره بشود،  این مساجد بود که این پیروزی را برای ملت ما درست کرد،  این مراکز حساسی است که ملت باید به آن توجه داشته باشند،  این‌طور نباشد که خیال کنیم حالا دیگر ما پیروز شدیم،  دیگر مسجد می‌خواهیم چه کنیم؟ پیروزی ما برای اداره مسجد است ». [99]

4) مسجد نقطه آغازین نهضت های اسلامی

 در زمان رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) یکی از مهم‌ترین نقش‌های مسجد، تدارک مقدمات فکری و بسیج عمومی مسلمانان به منظور جهاد با کفار بوده است.  عیناً همین نقش در جریان نهضت روحانیون شیعه به رهبری امام خمینی(ره) در سال 1342(ش) و پس از آن در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ایران مشاهده می‌شد.  تأثیر این مکان مقدس در طول 8 سال دفاع مقدس در جذب نیروهای رزمنده بسیجی و آموزش آنها و نیز پشتیبانی و فعالیتهای پشت جبهه،  بر هیچ کس پوشیده نیست.  مسلم و بدیهی است که اگر بیانات روشنگرانه آن پیر فرزانه نبود،  مساجد نمی‌توانستند جایگاه حقیقی خود را بدست آورند و او بود که مساجد را مرکز جنبش‌ها و حرکت‌های اسلامی معرفی کرده و می‌فرمود:

 «مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکت‌های اسلامی بوده. . .  از مسجد تبلیغات اسلامی شروع می‌شده است،  از مسجد حرکت قوای اسلامی برای سرکوبی کفارووارد کردن آنها در [زیر] بیرق اسلام بوده است.  شما که از اهالی مسجد و علمای مساجد هستید،  باید پیروی از پیغمبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) و اصحاب آن سرور کنید و مساجد را برای تبلیغ اسلام و حرکت اسلامیت و قطع ایادی شرک و کفر و تأیید مستضعفین در مقابل مستکبرین قرار دهید. ». [100]

بر اساس همین دیدگاه است که متفکران ونویسندگان خارجی نیز به اهمیت مساجد در ساختار انقلاب تأکید کرده وآن را محور اصلی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی دانسته‌اند.  از آن جمله حامد الگار نویسنده و منتقد بزرگ می‌گوید:

«مسجد هسته اساسی تشکیلات انقلاب اسلامی بود.  یکی از عناصر مهم در پیروزی انقلاب، احیای مجدد مسجد و تمام ابعاد عملکردی آن بود.  نقش مسجد،  دیگرنه عزلت و گریز گاهی از جامعه بود که مردم برای دوری جستن از دنیا،  گرفتن وضو،  انجام عبادات یا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه می‌بردند بلکه برعکس،  مسجد به عنوان یک کانون مبارزه و مرکز فرماندهی بدل گردید به طور خلاصه مسجد تماماً آن چیزی شدکه در عصر پیامبر بود». [101]

5) مسجدمرکزتشکل های سیاسی واجتماعی

 با توجه به نقش‌آفرینی عمیق دین در ایجاد تشکل‌های اجتماعی است که موجب شده تا اسلام در ابتدای نظام‌دهی سازمان دینی خود،  تأسیس مرکز تجمع عمومی مسلمانان را با نام «مسجد» در اولویت قرار داده و اجتماع در آن را به نیکوترین وجه ستوده و شدیدترین تأکیدات را در راستای حفظ این سنگرهای توحیدی ابراز داشته است.

حضرت امام بر اساس همین شناخت،  بارها بر اهمیت اجتماع و حضور فعال در مساجد تأکید داشته و آن را موجب تقویت اسلام و نظام می‌دانستند.

«مساجد باید مجتمع بشود از جوانها،  اگر ما بفهمیم که این اجتماعات چه فوائدی دارد و اگر بفهمیم که اجتماعاتی که اسلام برای ما دستور داده و فراهم کرده است،  چه مسائل سیاسی را حل می‌کند،  چه گرفتاری‌ها را حل می‌کند،  این‌طور بی‌حال نبودیم که مساجدمان مرکز بشود برای چند پیرزن و پیرمرد». [102]

و در جاهای مختلفی می‌فرمودند:

«نماز را در جماعت بخوانید،  اجتماع باید باشد.  اجتماعاتتان را حفظ کنید.  مساجدتان را محکم نگه دارید. »[103]

و در سخنی دیگر می‌فرمایند:

«مسجد مرکز تبلیغ است،  در صدر اسلام از همین مسجدها جیش‌ها،  ارتش‌ها راه می‌افتاده،  مرکز تبلیغ احکام سیاسی ـ اسلامی بوده،  هر وقت یک گرفتاری را طرح می‌کردند صدا می‌کردند: «الصلوه مع الجماعه» اجتماع می‌کردند،  این گرفتاری را طرح می‌کردند،  صحبت‌ها را می‌کردند،  مسجد مرکز اجتماع سیاسی است.  اجتماعات خود را هرچه بیشتر در مساجدومحافل وفضاهای باز عمومی برپا نمایید. »[104]

6) مسجد مرکز پشتیبانی انقلاب اسلامی

 آنچه در تاریخ مسجد در سراسر ایران و در طول مبارزات و فعالیتهای انقلابی بدست می‌آید،  مساجد تنها جایگاهی بوده است که در جوّی آکنده از وحدت و اخوت و معنویت،  نیروهای مبارزومؤمن وشجاع را در خود جای داده و از این طریق در جهت بیداری وآگاهی‌بخشی به توده‌های بسیج وگروههای مختلف مردمی،  رسالت خویش را عینیت بخشیده است.  به همین دلیل است که دشمنان از مسجد به عنوان مرکز نیرومند پشتیبانی انقلاب و ستاد عملیاتی رهبر انقلاب اسلامی در هراس و وحشت بوده و بارها مساجدآماج حملات دژخیمان رژیم سابق قرار گرفته و هم اینک نیز دشمنان داخلی و خارجی درصدد خلوت کردن و دورکردن مردم به خصوص جوانان از مساجد می‌باشند.

آن بت‌شکن زمان با درک این حساسیت دشمنان،  بارها خطر جدایی انقلاب از مساجد را مورد تأکید

قرار داده و می‌فرمودند:

«اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوی باشد،  ترس از فانتوم‌ها نداشته باشید.  ترس از آمریکا و شوروی و اینها نداشته باشید.  آنروز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام،  پشت کنید به مساجد. »[105]

و در بیانی دیگر می‌فرماید:

«ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید،  روشنفکر غربی نباشید،  ای حقوقدانها! مسجدها را حفظ کنید؛ بروید به مسجد. . .  تا این نهضت به ثمر برسد،  مملکت شما نجات پیدا کند. »[106]

«این یک توطئه است که می‌خواهند مسجدها را کم‌کم خالی کنند.  شما باید هوشیار باشید که مسجدهایتان و محراب‌هایتان و منبرهایتان را حفظ کنید و بیشتر از سابق،  شمایی که این معجزه را از مسجد دیدید که همه قدرتها را به هم شکست،  نه فقط ابرقدرتها،  قدرتهای دیگر را هم به هم شکست،  نباید در اسلام سستی کنید.  مسجدها را محکم نگه دارید و پرجمعیت کنید. »[107]

رهبر کبیر انقلاب با تیزبینی که در مسائل سیاسی اوایل انقلاب داشتند،  خطر جدایی مردم و انقلاب را از مساجد حس می‌کردند و مراقب بودند تا ارتباط مردم با مسجد قطع نگردد،  اسناد تاریخی نشانگر آنست که ارتباط مردم با مساجد،  نقش بسیار مؤثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشته است و تداوم آن نیز بستگی به همین ارتباط دارد.

از جمله مواردی که نشان‌دهنده اهمیت فوق‌العاده حضور مردم در مساجد را از دیدگاه حضرت امام نشان می‌دهد،  پیامی که اعلام کردند که تمامی اسلحه‌هایی که در اوج تظاهرات و درگیریها به دست مردم افتاده است،  به مساجد تحویل داده شود.  این پیام که با استقبال همگان مواجه شد،  تأکید دیگری بر این مطلب است که علاوه به اهمیت اجتماع و تجمع در مسجد،  حتی رفت وآمدبه این جایگاه الهی نیز دارای آثار و برکات و خنثی‌کننده نقشه‌های دشمنان است،  در حالیکه مکانهای دیگر نظامی و انتظامی بود که می‌توانست به عنوان پایگاه جمع‌آوری معرفی شود،  و این چیزی نیست جز اهمیت حضور و رفت و آمد به مساجد و پیوندوارتباط جامعه با روحانیت.

حضرت امام در بخشی از این پیام می‌فرمایند:

«باید تمام اسلحه‌هایی که در دست مردم است،  جمع شوند.  هرکس اسلحه‌ای پیدا کرد،  باید به مسجد

 محله خود ببرد و به امام جماعت مسجد تحویل بدهد،  و بعد این اسلحه‌ها از مساجد به کمیته آورده می‌شود. »[108]

و به خاطر همین لزوم ارتباط است که در صدر اسلام و حتی بعد از آن،  تمام خطابه‌ها و پیام‌ها و مشورت‌ها و نیز محل رفع مشکلات مردم،  محل رسیدگی به اختلافات و مسائل حقوقی و قضائی،  مرکز آموزش و تعلیم ودانش‌اندوزی و. . .  در این مکان مقدس انجام می‌گرفته است.

7) مسئولیت خطیرامام جماعت مسجد

 بحث مهم دیگر در مسجد،  مدیریت و امامت آن است،  این رسالت ویژه ومهم «امامت در نمازجماعت» نوعی رهبری و پیشوایی است که لازمه آن این است که امام جماعت در حد خود واجد کمال،  خصال،  روحیات و عملکردهای پسندیده‌ای باشد که همان کمالات در سطح بالاتری برای رهبری صالح جامعه اسلامی مطرح می‌باشد.

با نگرشی اجمالی به تاریخ مساجد درمی‌یابیم که مساجد تنها برای ادای فرائض دینی نبوده،  بلکه علاوه بر پایگاه تجمع طبقات گوناگون اجتماع برای ادای وظایف شرعی و دینی،  همواره پایگاهی برای استفاده‌های علمی،  فرهنگی،  آموزشی و. . .  برای جوانان بوده است و همانگونه که مساجد محل تصمیم‌گیری‌های سیاسی و شروع بسیاری از حرکت‌های اسلامی و نهضت‌ها بوده است،  در مقابل،  آن روزی که ارتباط با دین و مساجد ضعیف یا قطع شده،  ضعف و ناتوانی و شکست را برای ملت‌ها به دنبال داشته است.

در تاریخ انقلاب شکوهمند اسلامی نیز مساجد نقش سازنده و مؤثر خود را در تقویت ایمان به هدف و همچنین گردآوری طبقات گوناگون مردم،  به خصوص جوانان ایفا کردند.

با توجه به مطالب فوق جایگاه و نقش مهم امام جماعت به عنوان اولین برنامه‌ریز،  هم در تقویت بنیه دینی ومذهبی وهم به منظور بهره‌برداری مناسب و مفید از مسائل سیاسی،  اجتماعی و ارتقای میزان آگاهی آحاد مردم،  آشکار می‌شود.

به همین جهت است که در صدر اسلام مدیریت و امامت مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله وسلم) به عهده شخص پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) و در غیاب ایشان به عهده کسانی بوده است که به تشخیص آن بزرگوار صلاحیت امامت را داشته‌اند و توسط خود حضرت معرفی می‌شده‌اند.

حضرت امام خمینی نیز با توجه به نقش مهم مسجد در ابعاد عبادی،  سیاسی،  نظامی و اجتماعی،  وظیفه امام جماعت را بسیار گسترده‌تر از یک نماز جماعت می‌دانستند،  و لزوم شایستگی و احراز شایستگی امام جماعت را مورد تأکید قرار می‌دادند و بر این مسئله تأکید داشتند که استقامت هر مسجد و اهل مسجد بستگی به امام جماعت آن دارد،  چرا که گاه عدم شایستگی او،  موجب انحراف و دوری جماعتی از مسلمین از مسیر حق می‌شود.  آن فقید فرزانه می‌فرمودند:

«استقامت هر مسجدی و اهل هر مسجد به عهدة امام مسجد است. . . . گوینده‌ها باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند.  ائمه جماعات باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند دیگران را. »[109]

توجه خاص آن بزرگوار بر لزوم دقت و حساسیت در تعیین و نصب امام جماعت مخصوصاً در مساجد خاص و پرجمعیت تا آنجا بود که حتی در مواردی شخصاً امام جماعت برخی از مساجد را انتخاب و معرفی می‌کردند.

که این انتخاب‌ها از دو جهت حائز اهمیت و قابل دقت می‌باشد:

اولاً: تعیین و انتخاب امام جماعت مساجد به قدری مهم و حائز اهمیت است که در بعضی موارد رهبر حکومت اسلامی،  شخصاً اقدام می‌فرمودند.

ثانیاً: با توجه به تأکیدات مکرر آن بزرگوار بر نقش سیاسی،  اجتماعی و نظامی مسجد،  علاوه بر نقش عبادی آن،  این مطلب به دست می‌آید که لازم است ائمه جماعات مساجد،  افرادی آگاه به زمان و با تأیید علماء انتخاب شوند.

(جهت آگاهی از نمونه‌هایی از تعیین امام جماعت توسط شخص حضرت امام،  به صحیفه نور ج 22 و 19 صفحات 205 و 114 رجوع شود. )

8) پیوندنا گسستنی مسجدوسیاست

 مسئله حائز اهمیت دیگری که در صدر اسلام مورد توجه خاص پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله وسلم) بوده است و مرحوم امام نیز به تبعیت از آن حضرت بر آن تأکید داشتند،  مدیریت سیاسی مسجد است.

اهمیت این موضوع به حدی است که اگر مسجد از سیاست اسلام دور بماند،  آنگونه خواهد شد که دشمنان خواستارش بوده و سعی کرده‌اند تا مسجد و نماز جماعت را به محل صرف عبادت مبدل کنند،  تا هیچ ضرر و خطری از این ناحیه متوجه آنها نباشد.

در دوران انقلاب اسلامی ایران نیز پس از محور اعتقادی و عبادی،  پررنگ‌ترین،  فعال‌ترین و بارزترین بخش کار مساجد در محور سیاست بوده است؛ چرا که مساجد در آگاهی و بیداری توده‌ها در دوران قبل و بعد از انقلاب نقش مؤثری داشته‌اند و رژیم‌های استعماری جهان نیز از مسجد بیش از هر نهاد انقلابی می‌ترسند و این واضح است که همانگونه که مسجد از آغاز به عنوان خانه خدا و محبوبترین مکانها به عنوان نخستین کانون عبادی مطرح بوده است و همانطور که نخستین جایگاه دانش و مرکز تعلیم و تعلم قرآن و بحث و بررسی مسائل دینی بوده است،  به همان نسبت به عنوان نخستین نهاد سیاسی در جامعه اسلامی،  از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار بوده است.

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) اصول سیاسی اسلام را به ویژه در اموری که می‌دانست مسلمانان از نظرات و تجربیات مفیدی برخوردارند،  در مسجد به شوری می‌گذاشت.

حضرت امام در تبیین بعد سیاسی مسجد می‌فرمایند:

«اما راجع به اسلام شروع کردند تبلیغات کردن به اینکه اسلام یک مکتبی است که می‌گوید: ملایم،  کم‌کم لابد پیش می‌آیند،  یک مکتبی است که مربوط به دعا و ذکر و یک روابطی مابین مردم و مابین خالق،  و سیاست را کاری به آن ندارد،  اسلام به حکومت کاری ندارد،  به سیاست کاری ندارد،  این را آنقدر تبلیغات روی آن کردند که در جامعه خود روحانیت هم به خورد آنها هم دادند که بسیاری از آنها هم همین اعتقاد را پیدا کردند. . .  که روحانی مسجد برود و نماز بخواند و عرض می‌کنم از این صنف کارها: درس بگوید و مباحثه بکند و آن آداب شرعیه را به مردم نشان دهد.  آنها دیدند که نماز روحانیون و نماز اسلام هیچ به آنها ضرر ندارد،  هرچه می‌خواهند نماز بخوانند. »[110]

و در جایی دیگر با بیان اینکه اسلام با سیاست آمیخته شده و اسلام بدون سیاست،  اسلام نیست می‌فرمایند:

«کتابهایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتابهایی است که در عبادت دارد،  این غلط را در ذهن ما جای‌گیر کرده‌اند و حتی حال باورشان آمده است.  آقایان،  به اینکه اسلام با سیاست جداست،  این یک احکام عبادی است مابین خودش است و خدا،  بروید توی مسجدتان و هرچه می‌خواهید دعا کنید،  هرچه می‌خواهید قرآن بخوانید حکومتها هم به شما کار ندارند اما این اسلام نیست. »[111]

آن بزرگ‌مرد تاریخ در اوج اختناق رژیم ستمشاهی یعنی سال 52 می‌فرمایند:

«وظیفه علمای اعلام و مبلغین است که جرائم اسرائیل را در مساجد و محافل دینی به مردم گوشزد کنند. »[112]

البته ناگفته پیداست که سیاست مسجد با مسجد سیاسی که طرفداران هر گروه و جناح،  این مکان مقدس را سیاسی و جناحی کرده و امام جماعت،  نمازگزاران،  سخنرانان و تمام برنامه‌های آن طبق سلیقه آن گروه اجرا می‌شود،  فرق،  می‌کند.  چرا که با تعریفی که اسلام از مسجد عرضه می‌کند،  مسجد نمی‌تواند پایگاه سیاسی «یک حزب» باشد،  مسجد از یک سو به «خدا» و از سوی دیگر به «مردم» تعلق دارد.  از این رو نمی‌تواند زیر سیطرة یک باند سیاسی قرار بگیرد و از آن به صورت مرکز فعالیتهای تشکیلات گروهی استفاده شود.

حضرت امام در خاطره‌ای می‌فرمودند: «در دوران رضاخان من از یکی از ائمه جماعات سؤال کردم که اگر یک وقت رضاخان لباس‌ها را ممنوع کند و اجازه پوشیدن لباس روحانی به شما ندهد،  چکار می‌کنید؟ او گفت: ما توی منزل می‌نشینیم و جایی نمی‌رویم.  گفتم: من اگر پیشنماز بودم و رضاخان لباس را ممنوع می‌کرد همان روز با لباس تغییر یافته به مسجد می‌آمدم و به اجتماع می‌رفتم.  نباید اجتماع را رها کرد و از مردم دور بود. [113]

آنچه از لابلای سخنان و پیامهای حضرت امام خمینی مشهود است،  تأکید و سفارش بر اهمیت مسجد و اجتماع در آن است که پرداختن به تمامی آنها در این مقال نمی‌گنجد.  ولی آنچه از مجموع سخنان پیامبرگونه ایشان دربارة نقش مهم و سرنوشت‌ساز مسجد در جامعة اسلامی بدست می‌آید،  حفظ مسجد در راستای حفظ اسلام و دور نشدن از اهداف آن است.

 نتیجه: اینکه مسلمانان و حکومت اسلامی مکلفند دستورات و احکام دین را به بهترین وجه در تمامی ابعاد زندگی خود پیاده نمایند؛ و از سوی دیگر،  باید مراقب باشند تا مبادا به بهانه‌های مختلف (مانند مقدس بودن مسجد) توطئه جدایی دین از سیاست در جامعه و مسجد اجرا شود؛ چرا که یکی از جلوه‌های پیاده شدن احکام دینی در زندگی مؤمنین،  توجه و اهتمام به مسائل و مشکلات سیاسی جامعه و تلاش در جهت رسیدگی و برطرف ساختن آنهاست.  و چه مکانی بهتر از مسجد برای هماهنگی این فعالیت‌ها؟ و چه فضایی بهتر از جماعت مؤمنین،  که خود،  جلوه‌ای از بعد سیاسی نماز ـ این عبادت بی‌همتا ـ است؟

پس به جاست تا سفارشات و نصایح آن پیر فرزانه را به گوش جان بشنویم و به مقدار توان در اجرای آن بکوشیم تا زمانی که بفرموده آن عزیز همه‌جا یک صبغه و رنگ اسلامی پیدا کند،  که اگر انشاءالله این معنا تحقق پیدا کند همه چیز ما اصلاح می‌شود.

خاتمه : کارکرد سیاسی مسجددرعصرحضورقائم آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)

همانگونه که درصدراسلام مسجدمرکزفرمانروایی ودارالاماره حکومت نبوی وعلوی بودوازآنجابه امورکشوررسیدگی میشد.  ودرامورسیاسی مسجدنقش محوری وکانون اساسی واصلی اداره حکومت ورهبری جامعه رادارابود. درعصرظهورآخرین جانشین پیامبراسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) ومصلح جهانی وبنیانگذار حکومت واحدجهانی مسجدنیزچنین نقشی خواهدداشت. چنانکه ازروایات استفاده می شودکه حضرت مهدی (عج)همچون جدش رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) ازمکه ظهورمیکندومانندامیرمؤمنان علی  (علیه السلام) کوفه رامقرحکومت حکومت خویش قرارمیدهدومسجدکوفه رادارلاماره خویش ومسجدسهله رامحل سکونت خودقرارمیدهد.

درموردمقرحکومت آن حضرت امام صادق  (علیه السلام) فرمود:«دارملکه الکوفه ومجلس حکمه جامعها. . . »؛ مقرسلطنت وی شهرکوفه است ومحل حکومتش مسجدجامع کوفه ومحل بیت المال وتقسیم غنائیم مسلمین مسجدسهله است. [114]

امادرموردسکونت آن حضرت درمسجدسهله نیزروایات فراوانی واردشده است که ازجمله ابوبصیرمی گوید: امام صادق  (علیه السلام) فرمود: «کأنّی اری نزول القائم فی المسجدالسهله باهله وعیاله »؛مثل اینکه قائم رادرمسجدسهله بااهل وعیالش می بینم. [115]

درروایت دیگرمی خوانیم : «ما انّه صاحبنا اذا قام بأهله »؛هماناآن مسجدمنزل صاحب ما(حضرت مهدی (عج) است ؛آنگاه که باخاندانش بیاید. [116]

 

فهرست منابع

  1. 420 داستان ازنمازوعبادت امام خمینی (ره )
  2.  ابن شیبه، عمر، تاریخ المدینة المنوره،  قم،  دارالفکر
  3.  ابن قتیبه دینوری، امامت وسیاست /ترجمه سیدناصرطباطبایی، تهران، قفنوس، 1380ش
  4.  ابن منظور،  لسان العرب،  نشرادب الحوزه،  اول،  1405ق
  5.  احسائی،  ابن جمهور،  عوالی اللآلی،  قم، سیدالشهدا، اول، 1403ق
  6. احمد جهان بزرگى،  اصول سیاست و حکومت،  
  7.  اصفهانی،  راغب،  المفردات
  8. آنتونى کوئیس،  فلسفه سیاسى،  ترجمه مرتضى اسعدى،  
  9.  انصاری، اسماعیل، نقش وکارکردهای مسجد،  
  10. برتراند راسل،  قدرت،  ترجمه نجف دریابندرى
  11.  بوازار فمارسل،  اسلام درجهان امروز، ترجمه محسن مؤیدی،  
  12.  بیهقی، ابوبکراحمد،  دلائل النبوة /ترجمه محمودمهدوی دامغانی،  تهران،  انتشارات علمی فرهنگی،  1361ش
  13.  تمیمی،  عبداواحد،  غررالحکم،  
  14.  تمیمی مغربی، نعمان، دعائم الاسلام،  دارالمعارف، 1383ش
  15. جاسبی،  عبدالله، نقش مساجددراداره عمومی،  
  16. جلال الدین فارسی،  فرهنگ جهاد ،
  17. حسین بشیریه،  دولت عقل،  
  18. حسین بشیریه،  جامعه ‏شناسى سیاسى،  
  19.  دفترمطالعات وپژوهش های مرکزرسیدگی به امورمساجد،  فرهنگ مسجد،  قم، موسسه فرهنگی ثقلین،  اول،  1385ش
  20. دیویدمارش و جرى استرکر،  روش و نظریه در علوم سیاسى،  ترجمه امیر محمد حاجى یوسفى،
  21.  رهبری،  حسن، مسجدنهادعبادت وستادولایت، دبیرخانه عالی کانون فرهنگی هنری مسجد،  دوم
  22.  سبحانی،  جعفر،  فروغ ابدیت،  قم،  دفترتبلیغات اسلامی،  دهم، 1374ش
  23.  سعیدرضوانی، عباس، بینش اسلامی وپدیده های جغرافیایی،  
  24.  سلیمان اردستانی، عبدالرّحیم، یهودیت، قم، آیات عشق اول، 1382
  25.  سیره خلفاء ازرحلت پیامبرتازوال امویان.
  26.  شریف پور،  رضا،  مسجدوانقلاب اسلامی،  تهران،  مرکزاسناداسلامی،  1380ش
  27.  شیخ حرعاملی،  وسایل الشیعه،  قم،  موسسه آل البیت،  1409ق
  28.  شیخ مفید، الارشاد،  دارالمفید
  29.  صحیفه امام،  موسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی (ره )
  30.  طبری، محمد، تاریخ طبری /ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، پنجم، 1375ش
  31.  طریحی،  مجمع البحرین،  مکتب نشرالثقافةالاسلامیه،  دوم، 1408ق
  32. عبدالحسین خسروپناه،  جامعه مدنى و حاکمیت دینى،  
  33. عبدالحمید ابوالمحمد،  مبانى علم سیاست،  
  34. عبدالرحمن عالم،  بنیادهاى علم سیاست،  
  35. فتحی وآجارگاه کورش، تأملی برکارکردهای مسجد(مسجدنقطه وصل )
  36.  فیروزآبادی،  القاموس المحیط ،
  37.  کتانی،  عبدالحی، نظام الحکومة النبویه (الترتیب الاداریه )
  38.  مجلسی، بحارالانوار،  بیروت، لبنان،  موسسةالوفاء،  1404ق
  39.  محدث نوری،  مستدرک الوسایل،  قم،  موسسه آل البیت،  1408ق
  40. محمدباقر حشمت زاده،  مسائل اساسى علم سیاست،  
  41.  مقدسی،  مطهر،  آفرینش تاریخ /ترجمه محمدرضاشفیعی کدکنی، تهران، آگه، اول، 1374ش
  42. موریس دوورژه،  اصول علم سیاست،  ترجمه ابوالفضل قاضى شریعت پناهى،
  43.  نوبهار،  رحیم،  مسجدنمونه، تهران، ستاداقامه نماز، 1375،
  44. هارولدج.  لاسکى،  مقدمه‏اى بر سیاست،  ترجمه منوچهر صفا،  
  45.  وافی،  هاشم محیط،  مقدمات مشروطیت،  
  46.  واقدی،  محمدبن عمر،  مغاذی،  ترجمه محمودمهدوی دامغانی،  تهران، مرکزنشردانشگاهی، دوم،  1369ش
  47.  واقدی، محمدبن سعد، الطبقات‏الکبرى/ترجمه محمودمهدوی دامغانی،  تهران،  انتشارات فرهنگ واندیشه،  1374ش
  48.  واقدی، محمدبن عمر، المغازی، بیروت، عالم الکتب، سوم، 1404ق
  49.  یعقوبی، احمد، تاریخ‏یعقوبى/ترجمه محمدابراهیم آیتی، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ششم، 1371ش

 

پی نوشت ها:


[1] - مائده / 67

[2] - بقره / 58

[3] - القاموس المحیط ،ج1 ،ص300

[4] - نحل / 48

[5] - لسان العرب ،ج3، ماده سجد

[6] - المفردات ج1 ص397

[7] - اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه ابوالفضل قاضى شریعت پناهى، ص 11.

[8] - همان

[9] - مبانی علم سیاست، ج1، ص27

[10] - بنیادهای علم سیایت، ص26

[11] - همان، ص29 – 30

[12] - همان، ص33

[13] - روش ونظریه درعلوم سیاسی، ص24

[14] - فلسفه سیاسی، ص44و48

[15] - همان ص45

[16] - دولت عقل، ص32

[17] - جامعه شناسی سیاسی، ص19

[18] - بنیادهای علم سیاست، ص26

[19] - اصول علم سیاست، ص4

[20] - بنیادهای علم سیاست، ص34و35

[21] - روش ونظریه درعلوم سیاسی، ص30

[22] - همان، ص270

[23] - همان، ص47و220

[24] - فلسفه سیاست، موسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی (ره)، ص22- 24

[25] - نهج البلاغه صبحی صالح، کلام شماره 200، ص318

[26] - عبدالحمیدابوالحمد، مبانی سیاست، فصل اول

[27] - نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 33، ص76

[28] -  و إذ ابتلى إبراهیم ربُّه بکلماتٍ فأتمَّهنَّ (بقره/124

[29] -  إنَّ اللَّه لا یغیِّر ما بقومٍ حتَّى یغیِّروا ما بأنفسهم. (رعد/11)

[30] - کنتم خیر أمَّةٍ أخرجت للنَّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر (آل عمران /110)

[31] - إنَّ فرعون علا فى الأرض و جعل أهلها شیعاً یستضعف طائفةً منهم یذبِّح أبناءهم و یستحیى نساءهم إنَّه کان من المفسدین (قصص (28/ 4)

[32] - و نرید أن نمنَّ على الَّذین استضعفوا فى الأرض و نجعلهم أئمَّةً و نجعلهم الوارثین (قصص/5)

[33] - مبانى اندیشه سیاسى اسلام، عباسعلى عمید زنجانى، ص 371- 215.

[34] - ر. ک: جامعه مدنى و حاکمیت دینى، عبدالحسین خسروپناه، فصل جایگاه احزاب در حکومت ولایى.

[35] - بقره (2): 213

[36] - حجرات/12

[37] - ر. ک: اصول سیاست و حکومت، احمد جهان بزرگى، ص 171.

[38] - جامعه مدنى و حاکمیت دینى، عبدالحسین خسروپناه، ص 21- 20.

[39] - مسائل اساسى علم سیاست، محمدباقر حشمت زاده، ص 25.

[40] - آل عمران آیات: 104و110 / توبه، آیه 71

[41] - نساء آیات 59 و65

[42] - آل عمران/ 28 و 118 نساء/ 6، 141 و 144 مائده/ 51 و 57 هود/ 113)

[43] - احزاب/ 6 توبه/ 71

[44] -  آل عمران/ 115 و 151 شورى/ 38

[45] -  نساء/ 57

[46] - نساء/ 58 و 135 حدید/ 29 مائده/ 8 نحل/ 90

[47] - مائده/ 44، 45، 47 و 50

[48] -  اعراف/ 157 فتح/ 29

[49] -  انفال/ 60

[50] - یونس/ 35

[51] -  قصص/ 5 فتح/ 28 توبه/ 33

[52] - نمل/ 62

[53] - صدوق، علل الشرایع، ج 1، باب 182، حدیث 9.

[54] - غررالحکم ،ص

[55] - رهبری حسن ،مسجدنهادعبادت وستادولایت ،دوم ،دبیرخانه عالی کانون فرهنگی هنری مسجد،1382،ص29 

[56] - واقدی ،محمدبن عمر،مغازی، بیروت ،عالم الکتب ،سوم ،1404ق ،ص26، 

[57] - همان، ص152

[58] - فتحی وآجارگاه کورش ،تأملی برکارکردهای مسجد(مسجدنقطه وصل )ص27

[59] - نوبهار، رحیم، مسجدنمونه ،تهران ،ستاداقامه نماز،1375،ص75

[60] - بوازار فمارسل، اسلام درجهان امروز،ترجمه محسن مؤیدی، ص101و102

[61] - مجمع البحرین ،ج1، ص413

[62] -  تاریخ‏یعقوبى/ترجمه    ج‏2    359    دوران ابو جعفر منصور[1] .....  ص : 351

[63] - جلال الدین فارسی، فرهنگ جهاد، ص337

[64] -  کتانی ،عبدالحی ،نظام الحکومه النبویه (التراتب الاداریه )ج2،ص221، به نقل ازفروغ مسجد ،ج5، ص114

[65] - همان، ج1، ص48

[66] - دلائل النبوة /ترجمه، ج2، ص74

[67] - الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏2،ص:36

[68] - همان، ص64

[69] - ابن شیبه ،عمر،تاریخ المدینة المنوره ،ج2، ص235

[70] - کتانی، عبدالحی ،نظام الحکومة النبویه (الترتیب الاداریه ) ج2، ص449 .

[71] - همان ،ص447

[72] - انصاری ،اسماعیل ،نقش وکارکردهای مسجد،ص3،به نقل ازهمان

[73] - واقدی، محمدبن عمر، مغاذی، ترجمه محمودمهدوی دامغانی : ص742_746.

[74] - همان، ص733-736

[75] - فروغ ابدیت ،ج2 ،ص208

[76] - الطبقات الکبری /ترجمه، ج1، ص249

[77] - وسایل الشیعه ،ج3، ص477

[78] - مستدرک ،ج3 ،احکام مسجد ،ح4

[79] - وسایل ،ج5 ،ابواب نمازجماعت ،ح9

[80] - همان

[81] - فرهنگ مسجد، ص212     

[82] - سیره خلفاء ازرحلت پیامبرتازوال امویان .

[83] - تاریخ طبری / ترجمه  ،ج6، ص 2471  .

[84] - امامت وسیاست /ترجمه ،ص29

[85] - آفرینش تاریخ /ترجمه ،ج2، ص885

[86] - تاریخ طبری /ترجمه، ج6 ،ص2328

[87] - عوالی اللآلی، ج2، ص344 باب القضاء

[88] - دعائم الاسلام، ج2، ص534

[89] - جاسبی، عبدالله ،نقش مساجددراداره عمومی ،ص12

[90] - سعیدرضوانی ،عباس ،بینش اسلامی وپدیده های جغرافیایی، ص137

[91] - مقدمات مشروطیت، هاشم محیط وافی، ج1، ص88)[92] - قیام گورشاد،سیناواحد ،ص47-50، / علماورژیم رضاخان ،حمیدبصیرت منش ،ص467- 470 .

[93] - نقش روحانیت مبارزدرجنبش تاریخی 10 خرداد 1302، بینا، ص52و53 .

[94] - خاطرات ومبارزات حجت الاسلام فلسفی، ص255، 258، 259، و274 .

[95] - سایت کانون اندیشه جوان، مقاله میثم رمضان علی /کارشناسی فقه واصول اسلامی

[96] -  صحیفه امام، موسسه تنظیم ونشرآثارامام خمینی (ره) ج20، ص316

[97] - همان، ج12، ص393

[98] - همان، ج2، ص451

[99] - همان، ج13، ص15

[100] - همان، ج7، ص65

[101] - مسجدوانقلاب اسلامی، ص46

[102] - صحیفه امام، ج13، 325

[103] - همان، ج12، ص393و394

[104] -  همان، ج10، ص16و17

[105] - همان، ج13، ص21

[106] - همان، ج8، ص60

[107] - همان، ج13، ص19

[108] - همان، ج6، ص131

[109] - همان، ج9، ص479

[110] - همان، ج4 ،ص16

[111] -  همان، ج3 ،ص227

[112] - همان، ص7

[113] - 420 داستان ازنمازوعبادت امام خمینی (ره )

[114] - مجلسی ،بحار، ج53 ،ص11،ج52 ،ص365                   

[115] - همان ،ج52، ص355

[116] - الارشاد، ج2، ص355

ثبت دیدگاه