Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد، مرکز شکل­ گیری و رشد و تعالی فرهنگ جامعه اسلامی
چهار شنبه, 03 شهریور 1400

بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم

مسجد، مرکز شکل­ گیری و رشد و تعالی فرهنگ جامعه اسلامی

عسکری اسلامپورکریمی[1]

چکیده

این نوشتار، با روش توصیفی(descriptive) و ‌کتابخانه‌ای، به تبیین"مسجد، مرکز شکل­گیری و رشد و تعالی فرهنگ جامعه اسلامی" می­پردازد. مسجد از دیرباز در فرهنگ اسلامی به عنوان کانون انواع فعالیت‌های اجتماعی مسلمانان، از نقشی محوری به عنوان پایگاهی اصیل در جامعه اسلامی برخوردار بوده است که در عرصه‌های مختلف، کارکردهای گوناگون داشته است. با امعان نظر در تاریخ صدر اسلام(پیش از هجرت و پس از آن) و زمان ائمه‌اطهار(ع)، به روشنی درمی­یابیم که «مسجد» کانون بسط و توسعه فرهنگ غنی اسلام بوده و بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی مسلمانان در مسجد انجام می‌گرفت. به طور کلی پایگاه فرهنگی جهان اسلام از مساجد شکل گرفته و هسته اولیه فعالیت‌های فرهنگی دین مبین اسلام در مساجد تشکیل شده است؛ بنابراین، مسجد به عنوان مرکز فرهنگ‌سازی ‌اسلامی و نهاد تاثیرگذار بر الگوهای رفتاری افراد در تمام زمینه‌ها، به صورت محسوس و نا‌محسوس در شکل‌گیری و رشد و تعالی فرهنگ و هویت افراد چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی نقش به‌سزایی ایفا می‌نماید. در این نوشتار بعد از تعریف مفاهیم به کار رفته در این تحقیق و تبیین جایگاه فرهنگی مسجد، «نقش فرهنگی مسجد در پیش از هجرت و بعد از آن و عصر ائمه اطهار(ع) و همچنین در عصر غیبت» مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه، آثار و جلوه­های تربیتی‌، اخلاقی‌ و رفتاری‌ مسجد تشریح گردید.

واژگان کلیدی: مسجد، فرهنگ، کارکردهای فرهنگی مسجد، نقش فرهنگی مسجد در پیش هجرت و بعد از آن، عصر ائمه اطهار، عصر غیبت،  جلوه­های تربیتی‌، اخلاقی‌ و رفتاری‌ مسجد.

مقدمه

مسجد، از نخستین نهادهایی است که در صدر اسلام و به هنگام هجرت رسول اکرم(ص) از مکه به مدینه شکل گرفت. شکل‌گیری مساجد از مصادیق بارز نهادهای اسلامی در جامعه اسلامی است. نقش­آفرینی مساجد در تمام عرصه‌ها و شئون جامعه اسلامی، سبب توسعه و گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی بوده است. این مکان مقدس در زمان پیامبر(ص) و ائمه‌ اطهار(ع) و حتّی در عصر غیبت، کانون بسط و توسعه فرهنگ غنی اسلام بوده و از بدو تأسیس آن تا کنون بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی مسلمانان در مسجد انجام می‌گیرد. به طور کلی پایگاه فرهنگی جهان اسلام از مساجد شکل گرفته و هسته اولیه فعالیت‌های فرهنگی دین مبین اسلام در مساجد تشکیل شده است؛ بنابراین می‌توان گفت: اصلی‌ترین پایگاه‌های فعالیت‌های فرهنگی چه در دوران پیامبر(ص) و چه در دوران ائمه اطهار و عصر غیبت، مساجد بوده‌اند. مساجد به عنوان مرکز فرهنگ‌سازی ‌اسلامی و نهاد تاثیرگذار بر الگوهای رفتاری افراد در تمام زمینه‌ها، به صورت محسوس و نا‌محسوس در شکل‌گیری فرهنگ و هویت افراد چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی نقش به‌سزایی ایفا می‌نمایند. در این نوشتار برآنیم تا با مطالعه در آموزه­های اسلامی و شواهد تاریخی، کارکردهای فرهنگی مسجد در پیش از هجرت و بعد از آن و عصر ائمه اطهار(ع) و همچنین در عصر غیبت، و برخی از مهم­ترین آثار و جلوه­های تربیتی‌، اخلاقی‌ و رفتاری‌ مسجد را مورد بررسی قرار می­دهیم.

مفهوم­شناسی

1ـ مسجد

واژه «مسجد» در لغت به معناى سجده­گاه و پیشانى است. «ابن منظور» در لسان­العرب مى‏نویسد: «مسجَد و مسجِد جایى است که در آن سجده مى‏کنند و مفرد مساجد است». زجاج مى‏گوید: «هر جایگاهى که در آن عبادت کنند، مسجد است». ابن اعرابى مى‏گوید: «مسجَد به فتح جیم، محراب و نمازگاه خانه‏ها است و مسجِد به کسر جیم، نمازگاه جماعات است و جمع آن مساجد (مسجدها) است».(زبیدى، ج۵، ص7).

مسجد در اصطلاح به عبادت­گاه مسلمانان اطلاق مى‏شود. از آن جهت که عظیم‏ترین عبادتى که در آن برگزار مى‏شود، نماز و شاخص‏ترین جزء نماز نیز سجده است ازاین­رو به آن مکان، مسجد مى‏گویند.(حسینى دشتى، ۱۳۷۶، ج۹، ص351).

با این­که لفظ مسجد و اشتقاقات آن به طور مکرر در قرآن آمده، بعضى از لغت شناسان و مفسران این واژه را یک واژه سریانى مى­دانند که به زبان عربى داخل شده است از جمله سیوطى کلمه «سجّدا» را از کلمات دخیله و از اصل سریانى مى­داند.(سیوطى، جلال الدین، 1421ق، ج۱، ص 432). مستشرق انگلیسى استانلى لینپول مسجد را بر گرفته از واژه meschita ایتالیایى و یا mesqita اسپانیایى مى­داند.(الولی، 1409ق، ص138).

شاید ورود این واژه از سریانى به عربى بعید نباشد؛ چون زبان­هاى عربى و عبرى و سریانى و نبطى تقریباً ریشه واحدى دارند. ولى گفته لینپول بعید به نظر مى­رسد، چون اگر تشابهى وجود دارد یا صرفاً تصادفى است و یا عکس سخن آنها، از عربى به این زبان­ها وارد شده است؛ به این دلیل که کلمه مسجد، حتى در زمان جاهلیت و پیش از اسلام در میان عرب­ها رایج بوده است. نمونه آن مسجدالحرام است که در میان آنها متداول بود که در قرآن آمده و واژه­هاى قرآن مطابق با اصطلاحات عصر جاهلى است.

بنا به دیدگاه برخى، مسجد معرب «مزکت» است که از زبان آرامى وارد زبان عربى شده است و به جاى سجده و محلى که مسلمانان در آن نماز مى‏گزارند، اطلاق مى‏شود.(معین، محمد، ج۳، ص1406). در فرهنگ دینى، سجده اوج عبادت و بندگى انسان براى خداست: «السجودُ منتهىَ العبادةِ مِن بَنی آدم.»(مجلسی،1404، ج82، ص164) در حقیقت، برترین و اصیل­ترین محل براى عبادت و تقربّ جستن به خداوند متعال «مسجد» است. مسجد، جایگاه عبادت و پرستش خالصانه خداوند است.[2] مسجد، جایگاه زمزمه و نجواى صادقانه با معبود است: «وَ اَقیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَّ ادْعُوهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ.»[3]مسجد، پایگاه عروج انسان از خاک به افلاک است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى.»[4]

2ـ فرهنگ

واژه «فرهنگ»، همچون سایر کلمات در ادبیات کشورها دارای معنی خاصّ خود است. فرهنگ، در ادبیات فارسی به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت، مجموعه آداب و رسوم، مجموعه علوم و معارف و هنرهای یک قوم است.(معین، ذیل واژه: «فرهنگ».

 فرهنگ، واژه­ای فارسی و مرکّب از دو جزء‌ «فَر» و «هَنگ» است. «فر»، به معنای شُکوه و عظمت است و اگر به عنوان پیشوند به کار رود، به معنای جلو، بالا، پیش و بیرون است. «هنگ»، از ریشه اوستایی سنگ و به معنای کشیدن، سنگینی است. بنابراین، فرهنگ واژه­ای مرکّب و به معنای بیرون کشیدن، بالا کشیدن، برکشیدن است که در ادبیات فارسی به مفهوم لغوی خود به کار رفته است.(روح‌الامینی، 1365، ص11).

«فرهنگ، مجموعه‌ای تامّ از خصوصیّات معنوی مادّی، فکری و عاطفی است که جامعه یا گروه اجتماعی را متمایز می‌کند و نه تنها در بر گیرنده هنر و ادبیات است، بلکه شیوه‌های زندگی، حقوق اساسی بشر، نظام های ارزش، سنّت‌ها و باورها را هم در بر می‌گیرد».(ر.ک: سازمان علمی‌فرهنگی و تربیتی سازمان ملل متّحد (یونسکو)، 1378، ص280).

فرهنگ، مقوله­ای بسیار گسترده است. از این نظر جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان درباره تعریف جامع و کامل آن اتّفاق نظر ندارند و هر یک تعریف خاصّی از آن ارائه داده‌اند.

«الوین هاچ» در دائرة‌المعارف علوم اجتماعی کوپر در تعریف فرهنگ می‌نویسد: «فرهنگ، عبارت است از شیوه زندگی یک قوم شامل الگوهای مرسوم تفکّر و رفتار، در بردارنده ارزش‌ها، اعتقادات، قوانین و احکام رفتار، سازمان سیاسی، فعّالیّت اقتصادی و هر چیز دیگری که از طریق یادگیری، نه توارث زیستی، از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است»(نوید، مهدی، فرهنگ و مقاومت فرهنگی).

همچنین ادوارد تیلور، مردم‌شناس انگلیسی، فرهنگ را این­گونه تعریف کرده است: فرهنگ، عبارت از مجموعه علوم، دانش‌ها، هنرها، افکار و عقاید، اخلاقیّات، مقرّرات و قوانین، آداب و رسوم و سایر آموخته­ها و عاداتی است که انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می‌کند.

استاد محمّدتقی جعفری(ره)، فرهنگ را چنین تعریف می‌کنند: «فرهنگ عبارت است از کیفیّت یا شیوه بایسته و یا شایسته برای آن دسته از فعّالیّت‌های حیات مادّی و معنوی انسان‌ها که مستند به طرز تعقّل سلیم و احساسات تصعید شده آنان در (حیات معقول) تکاملی باشد».(جعفری، 1373، ص50).

فرهنگ، عبارت است از مجموع اندیشه­ها، معتقدات، آرمان‌ها، هنرها، صنایع ظریقه، شیوه تفکّر، شعائر، رسوم و دیگر مظاهر زندگی یک ملّت که ضامن سلامت فکر، توانائی تن، آسایش جسم و روان و سرانجام ایجاد وحدت ملّی می‌گردد.

3ـ کارکرد فرهنگی مسجد

کارکرد: کارکرد یا function در ادبیات جامعه‌شناسی به معنای «نقش یا اثری است که هر پدیده در زنجیره‌ پدیده‌هایی که با آن‌ها مرتبط است، باقی می‌گذارد» [5]

کارکرد فرهنگی مسجد: مراد از کارکرد فرهنگی، نقشی است که مساجد در جهت افزایش آگاهی‌ها و بینش‌های مردم، در زمینه‌های گوناگون مذهبی ایفا‌ء می‌کنند.[6]

جایگاه فرهنگی مسجد در اسلام

فرهنگ، پایه و اساس ساختار جامعه است. از سویی در جامعه­ای که مبانی دینی، رکن محسوب می­شوند، ذهن به این معنا سوق می­یابد که این اجتماع، فرهنگی مستحکم دارد. نکته قابل توجه در این­گونه جوامع آن است که نباید رکود در آن رسوخ یابد که در این حالت، جمود و ایستایی بر آن مستولی می­شود. بنابراین رشد و تعالی باید سرلوحه برنامه­ها و عملکردها قرار گیرد و طبعاً در یک جامعه با رویکرد فرهنگی، باید رشد و تعالی فرهنگی (البته بر مبنا و ملاک رشد یافتگی) مورد توجه واقع شود. یک جامعه اسلامی، یک جامعه فرهنگ­محور است که در آن یک نهاد بسیار پر ظرفیت به نام «مسجد» وجود دارد. این مکان مقدس، مرکزی فرهنگی است که مسلمانان را در شبانه روز، پنج نوبت(یا حدّ اقل سه نوبت) به سوی خود فرامی­خواند و فرهنگی را ارائه می­دهد که به جای تکیه بر امتیازهای ظاهری و اختلافات قومی، بر ویژگی­های مشترک تأکید ورزیده، ارزشهای اجتماعی مشترک انسانها را در قالب فطری و الهی حیات می­بخشد. مسجد، نهادی با بن­مایه عبادی، ولی دارای پتانسیل­های متعدد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. همچنین در تعالیم دین اسلام، حرکت به سوی رشد و تحول در مسیر زندگانی همواره مورد تأکید بوده است. بنابراین رشد و تعالی فرهنگی نیز باید مورد عنایت قرار گیرد تا جهت حرکت به سمت تعالی و پیشرفت جامعه اسلامی قرار گیرد. مسجد با این حجم و ظرفیت بالا توانسته و در آینده هم می­تواند که کانون و منشأ رشد و تحولات عظیم فرهنگی و به تبع آن، تحول در دیگر عرصه­ها هم باشد.

مسجد نه تنها می­تواند پایگاه و کانونی برای تولید و رشد و تعالی فرهنگ ناب اسلامی باشد، بلکه به صورت مکرّر در طول تاریخ اسلام از صدر تا عصر حاضر، قابلیت خود را برای تحول آفرینی به ویژه در عرصه فرهنگ نشان داده است.

مروری گذرا بر رویدادهای تاریخ اسلام، بیانگر این است که عمده اتفاقات مهم که منشأ یک انقلاب و تحول بزرگ به حساب می­آید، یا در مسجد روی داده، یا به گونه­ای با مسجد در ارتباط بوده است. این روند شاید به تأسّی از سیره وسنت پیامبر(ص) و دیگر بزرگان دینی در طول تاریخ هزار و چهارصد ساله اسلام و به مناسبت­های مختلف و در برهه­های گوناگون ادامه داشته است.

اماکن عبادی تا قبل از ظهور اسلام، در سایر شرایع، مانند: معبد، کلیسا، کنیسه، آتشکده و …، تنها محل مخصوص عبادت و نیایش با خداوند بوده و هست. با پیدایش آیین اسلام، محل عبادت، مسجد نام گرفت، ولی این مکان ضمن حفظ تقدّس دینی خود، محلّی برای انجام امور فرهنگی دیگر نیز شد. مسجد تنها جای عبادت مسلمانان بشمار نمی­آمد، بلکه هم محکمه عدالت بود، هم محل تدریس و تعلیم و آکادمی، هم محلی برای حل و فصل کارهای امّت، و هم محلی برای اجتماع عموم مسلمانان.

نکته شایان توجه این که اولین حوزه­های درسی دینی و اعتقادی در کنار کعبه در مسجد الحرام بود. در دوره­های بعد اهل حدیث، حلقه­های خود را در مسجد برپا می­کردند. احکام شریعت در مسجد برای مسلمانان تبیین می­شد. مجالس تفسیر قرآن در مسجد بود. متکلمان در این مکان در مورد مسائل اعتقادی بحث می­کردند. برنامه­های جمعی مثل اعتکاف هم در مسجد اجرا می­شده و می­شود. در ابتدا نام حوزه­های علمیه مطرح نبود، بلکه  مساجد، نخستین فضاهای تدریس و مقرّ تشکیل  حوزه­ها بود و بعدها حوزه­ها و مدارس به تبعیّت مساجد، به منظور پاسخگویی به نیازهای معرفتی و آموزشی شکل گرفتند. در حقیقت مسجد، محل عرضه اولین تشکّل­های آموزشی عمومی بود. هنوز هم جلسات و حلقه­های درس و بحث طلبگی در مساجد دایر است.(زرین­کوب، عبدالحسین، ص146).

این سنّت بسیاری از کشورهای اسلامی همچنان باقی است و می­توان به «مسجدالحرام» در مکّه مکرّمه  و «مسجدالنبی» در مدینه منوّره و مسجد «گوهرشاد» در مشهد مقدّس و مسجد «اعظم» قم در جوار حرم مطهر حضرت معصومه(س) که مهم­ترین مرکز دروس عالی حوزه علمیه قم به شمار می­آید، اشاره کرد.(نوبهار، رحیم، 1373، ج2، فصل ششم)

مسجد به عنوان محور اصلی درس و بحث در مورد آیات الهی، سخنان پیشوایان دین و مذهب، علما و حکمای هر عصر بوده و قبل از آنکه مدارس به شکل امروزی سامان یابند، مسجد مرکز اصلی علمی جامعه اسلامی به شمار می­رفته است.

در طول تاریخ اسلام نیز به علت حجم گسترده آموزش­هایی که در مساجد ارائه می­شد، شاهد شکل­گیری پدیده مسجد ـ مدرسه هستیم که موجب شکوه مذهبی، علمی، پرورش استعدادها و بروز خلاقیت­های فراوانی در جامعه اسلامی شده است و بسیاری از اسلام­شناسان مسلمان و غیرمسلمان نیز رساله­های متنوّعی در این مورد نوشته­اند. آنچه که در کتابهای تاریخی از آن تحت عنوان «دار القرّاء» یا خانه قاریان قرآن یاد می­شود، اشاره به این موضوع دارد.(مکی سباعی، محمد،  1373، ص132).

از نخستین روزهای ترویج اسلام، تعلیم و تعلم با مسجد ارتباط تنگاتنگ داشته و این امر با درک و یادگیری فرمایشات پیامبر(ص) آغاز شده و مسجد به عنوان کانون همبستگی مسلمانان، به دنبال تحکیم پیوندها و تبادل آراء در امور دینی مسلمانان بوده است.

نهضت نبی اکرم(ص) با فرمان به خواندن «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ ... الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم‏؛ بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید، همان کسى که بوسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آنچه را نمى‏دانست یاد داد.»[7] مبارزه با نادانی را رسالت خود قرار داده و ویژگی ندانستن جامعه آن دوران را به آگاهی، بینش و دانش مبدل کرده و موجی از افکار و اندیشه­های الهی را در جامعه ایجاد نمود که شور و نشاط علمی را برانگیخته و به دانش و آموختن بهایی دیگر داد.

در فضای داخلی مسجد همان­گونه که محراب نماد کارکرد عبادی است، منبر نیز نماد کارکرد آموزشی بوده و مؤیّد انتقال آموزه­های دینی از سوی خدا برای بشر به واسطه امام می­باشد. همچنین در کنار نقش ثابت آموزشی مساجد که مانند یک نهاد آموزشی محل تشکیل کلاس درس و بحث علمی بوده است، به صورت پراکنده نیز مساجد این نقش را می­توانند در قالبی دیگر داشته باشند. به عنوان مثال مراجعه مردم و جوانان به امام جماعت و یا مدرّسان دروس دینی می­تواند در همین حوزه ایفای نقش کند. این برنامه­ها هر چند که بصورت پراکنده و غیرثابت می­باشند، ولی بخش عمده از کارکردهای آموزشی را در عصر حاضر به عهده دارند. پیامبر(ص) می­فرمایند: «یَا أَبَا ذَرٍّ! کُلُّ جُلُوسٍ فِی الْمَسْجِدِ لَغْوٌ إِلَّا ثَلَاثَةً قِرَائَةُ مُصَلٍّ أَوْ ذَاکِرٌ لِلَّهِ تَعَالَى أَوْ مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ؛ ای اباذر، هر نشستنی (اضافی و بیهوده) در مسجد لغو است مگر برای سه چیز؛ برای اقامه نماز یا ذکر خداوند متعال یا پیجویی از مسائل علمی».(حرّ عاملى، 1409، ج‏4، ص115).

از جمله پایانی این حدیث استفاده می­شود که مسجد در اسلام جایگاه گفتگوهای علمی بوده است. همچنین از عبارت «مُسَائِلٌ عَنْ عِلْمٍ» درمی­یابیم که لازم نیست علومی که در مسجد مورد بحث و گفتگو قرار می­گیرند حتماً دانشهای دینی باشند، بلکه هر دانش سودمندی چنانچه یاد دادن و آموختن آن از نظر شرعی با اشکالی روبه­رو نباشد، می­تواند در مسجد مورد بحث و بررسی قرار گیرد. البته تردیدی نیست که پرداختن به مسائل دینی همچون یادگرفتن احکام شرعی و آموزش علوم قرآنی افزون بر آنکه به خودی خود از اهمیت والایی برخوردار است، با موقعیت مسجد نیز سازگارتر است، ولی آنچه که در روایت ذیل آمده است، علم ارزشمند در نظر پیامبر(ص) آن است که دانستنش نفعی را در پی داشته باشد و ندانستن آن مایه ضرر و زیانی برای مسلمانان باشد. در حدیثی از آن حضرت چنین نقل شده است که: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) الْمَسْجِدَ فَإِذَا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ فَقَالَ مَا هَذَا؟ فَقِیلَ عَلَّامَةٌ، فَقَالَ وَ مَا الْعَلَّامَةُ؟ فَقَالُوا لَهُ أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَائِعِهَا وَ أَیَّامِ الْجَاهِلِیَّةِ وَ الْأَشْعَارِ الْعَرَبِیَّةِ. فَقَالَ النَّبِیُّ: ذَاکَ عِلْمٌ لَا یَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَ لَایَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ؛ هنگامی که پیامبر(ص) وارد مسجد شدند، مشاهده کردند که جماعتی از مردم بر گرد مردی نشسته­اند. پرسیدند: این فرد کیست؟ گفته شد دانشمند است. پرسیدند: در چه چیزی دانشمند است؟ گفتند: او علم انساب عرب و تاریخ و سرگذشت ایّام جاهلیت و اشعار عرب را می­داند. پس پیامبر(ص) فرمودند: این علمی است که هرکس نداند، ضرر نکرده و هر کس بداند برای او نفعی نیست».(کلینى، 1407، ج1، ص32).

آن حضرت در حدیثی دیگر فرمودند: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ؛ به درستی که علم منحصر در سه چیز است؛ آیه محکمه یا فریضه عادله و یا سنت قائمه و هرآنچه غیر آن است فضیلت است».(همان) دانشمندان بزرگی همچون ملاصدرا، فیض کاشانی، علامه مجلسی و امام خمینی(ره) در تفسیر و شرح این حدیث فراوان سخن گفته و معمولاً «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» را به مباحث اعتقادی و «فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ» را ناظر به علم اخلاق و «سُنَّةٌ قَائِمَةٌ» را نیز اشاره به احکام شریعت دانسته­اند که در حقیقت هر سه دسته به علوم دینی بازمی­گردد.(موسوی الخمینی، 1386، ص325). در این میان استاد شهید مطهری نیز مقصود از «آیَةٌ مُحْکَمَةٌ» را تفسیر آیات قرآن و «فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ و سُنَّةٌ قَائِمَةٌ» را به آموختن سنت پیامبر(ص) که دربردارنده واجبات و مستحبات دینی است، تعبیر نموده­اند.(مطهری، مرتضی، 1385، ص170-174)

همچنین به تعبیر حضرت امام خمینى(ره) «تنها وجود ایمان و اعتقاد به خدا مى‏تواند مملکت را احیا کند.»(موسوی الخمینی، 1382، صج6، ص251) بنابراین براى احیاى مملکت و پیشرفت آن باید روح ایمان و اعتقاد به خدا را در جوانان ملت رشد داد که این مهم در مسجد و با کارکرد آموزش اعتقادی آن فراهم خواهد شد.

با توجه به مطالب یادشده، این مطلب مشخص می­شود که استفاده­های مسلمانان و در رأس آنان پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) از مسجد، تنها جنبه عبادی آن نبوده است، خود یک تحول دینی و فرهنگی بشمار می­آید که با گذشت سال­های متمادی و پیدایش امکانات وسیع هنوز هم این روند ادامه دارد. با نگاهی به ساختار فیزیکی و معماری مساجد از زمان پیامبر(ص) تا عصر صفویه به این موضوع می­شود پی برد که ساخت مسجد بر بقایای معابد و آتشکده­ها، تا ساخت آن در محلی مستقل و همچنین شکل مسجد از ساده؛ شامل حیاط و ساختمان مسقف ساده، تا حیاط­های قائم الزوایای متضمن ساختمانی با بام مسطّح و قرار گرفته بر چند ستون، تا چهار طاق با گنبد و چهار ستون، تا مسجدهای کوشکی باطاق­ها و گنبدها و مساجد ایوان دار و…،(فرای، ریچارد، ص200) خود حکایت از رشد و تعالی فرهنگی جامعه اسلامی دارد که با محوریت مسجد به عنوان یک نماد و مظهر دینی رخ می­نمایاند و جالب این ­که حتّی مسجدالحرام و مسجد النبی هم با آن قداست از این تحوّل مستثنا نبوده­اند و این موضوع  در متون تاریخی  ثبت شده است.(یعقوبی، ج۲، ص238). هرچه فاصله از صدر اسلام بیشتر می­شود، مشاهده می­کنیم که به تدریج با گسترش مرزهای تمدن اسلامی  و تعدد قومیتها و ملیت­هایی که در حوزه این تمدن واقع شدند، عناصر فرهنگی  و تمدنی آنها نیز با فرهنگ اسلامی آمیخته شد و حتّی در عرصه­ای مانند معماری اسلامی مساجد، ظهور و بروز یافت(برومند اعلم، عباس، 1380، ص128) و در رشد و تحوّل معماری اسلامی، که خود نوعی تحوّل و رشد و تعالی فرهنگی محسوب می­شد، تأثیر بخشید.

هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه که به تحوّلی همچون تأسیس حکومت اسلامی انجامید، با ساخت مسجد در میانه راه در منطقه «قبا» مواجه است و این اولین مسجدی است که در اسلام بنا شد.(ابن هشام، ج۴، ص136). در بدو ورود به شهر یثرب نیز از اولین اقداماتی که صورت گرفت، ساخت مسجدی بود که امروزه همان مسجدالنبی با شکوه است و به واقع این یک تحوّل و تعالی عظیم فرهنگی است.(همان، ص138).

همچنین از تحوّلات فرهنگی رخ داده در عصر پیامبر(ص) که با محوریت مسجد بود، موضوع «تغییر قبله است. تا مدتی مسلمانان برای نماز به سوی مسجدالاقصی می­ایستادند، تا این­که قبله آنان به سمت مسجدالحرام و کعبه تغییر یافت.(بقره: آیات 142-144).

بحث شکستن بت­ها نیز از درون خانه خدا در مسجدالحرام آغاز شد که با مدیریت فرهنگی قوی پیامبر(ص) به تحوّلی سترگ در تاریخ اسلام انجامید.

پیامبر(ص) پس از فتح مکه، در وسط مسجدالحرام هم اصول اعتقادی ناب اسلامی را بیان کرد و هم اصول اجتماعی را تبیین فرمود، که در حقیقت ترسیم راه آینده جامعه اسلامی بود. آن حضرت خطاب به قریش فرمود: خداوند نخوت جاهلیت را از شما زدود، انسان­ها از آدمند و آدم از خاک.(ابن هشام، ج۴، ص54) و این یک تحوّل و رشد فرهنگی بزرگ بود که با مسجد گره خورده است.

جایی که توسط پیامبر(ص) برای اولین بار نماز جمعه اقامه شد، (منطقه­ای در میانه راه مکه و مدینه و در نزدیکی قبا بود)، بعدها تبدیل به مسجدی به نام مسجد جمعه یا عاتکه یا وادی شد(جعفریان، رسول، ص254) و از آنجایی که کیفیت نماز جمعه متفاوت از سایر نمازها بود، خود یک تحوّل محسوب می­شد.

بنای مسجد گوهرشاد در ایران جوار حرم امام رضا(ع) به دستور گوهرشاد، همسر شاهرخ میرزا و کتیبه نویسی با خط خوش بایسنقر فرزند وی،(نوذری، ص247) نشان از تحوّل فرهنگی درون نظام حاکمیت دارد.

ساخت مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ، که در این مرکز علاوه بر انجام فرایض دینی و عبادی، به منظور نشر اندیشه اسلامی و فراهم کردن امکان جهت تبادل آراء میان مسلمانان با خود و حتی با غیرمسلمانان در زمینه­های دینی و فرهنگی و اجتماعی برنامه­های مختلفی مانند دوره آموزشی و سمینار و … برگزار می­شود.[8]

با نگاهی گذرا از صدر اسلام تا عصر حاضر ملاحظه می­شود که با هدایت و نظارت و مدیریت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و بزرگان و عالمان دینی، مسجد که پایگاه فرهنگی و دینی بود، علاوه بر این کارکرد، پایگاه جهاد و نهضت، قضاوت، امورحسبه، رفع مشکلات، آموزش و مرجع جستجوگران حقیقت بوده است.

نقش فرهنگی مسجد در پیش از هجرت

مسجد در نهضت پیامبر(ص) از حیث فرهنگی دارای جایگاه خاصی است. امّا در سال­های آغاز بعثت آن حضرت به دلیل جوّ اختناق و شرایط سختی که بر مکه حاکم بود، اساساً امکان آموزش و تبلیغ علنی برای پیامبر(ص) فراهم نبود. به ناچار سنگر تبلیغ دینی به طور عمده، خانه آن حضرت بود. با اسلام آوردن «ارقم بن ابوارقم»[9]، خانه او به جایگاه آموزش مسلمانان تبدیل شد. پیامبر(ص) در این خانه که در کنار کوه صفا قرار داشت، مبانی اندیشه­های اسلامی را به مسلمانان آموزش می­داد. بسیاری از مردم مکه در همین خانه و در سایه آموزش­های پیامبر(ص) مسلمان شدند.

در سال چهارم بعثت که یاران پیامبر(ص) مسلمان بودن خویش را آشکار کردند،[10] با این حال، نمی­توانستند از مسجد به عنوان سنگری در راستای تبلیغ و آموزش بهره­برداری کنند. مسجدالحرام، به طور کامل در سلطه و قدرت مشرکان قرار داشت و مسجد دیگری که بتوان آزادانه در راستای اهداف فرهنگی از آن استفاده کرد، نیز وجود نداشت. با وجود این، شواهد تاریخی نشان می­دهد که پیامبر(ص) و یاران آن حضرت، تا حدّ امکان از مسجدالحرام در راستای تبلیغ و ترویج اندیشه­های دینی بهره­برداری کرده­اند. کعبه و مسجدالحرام از دیرباز جایگاه گردهمایی مردم بود. مشرکان قریش، بازرگانان و مسافرانی که از اطراف مکّه به این شهر می­آمدند، پیش از اسلام نیز بر پایه اعتقادات خاصّ خود، برای پرستش بت­ها و یا طواف خانه خدا، گرد کعبه و در مسجدالحرم حضور می­یافتند. پیامبر(ص) از این فرصتها برای تبلیغ آیین توحید و یکتاپرستی سود می­جستند. آن حضرت بارها در کنار حِجر اسماعیل به تلاوت آیات روحبخش قرآن کریم برای مردم می­پرداخت و آنان را به پذیرش اسلام فرامی­خواند. دامنه فعالیّت­های فرهنگی و تبلیغی پیامبر(ص) در ایّام ویژه­ای که موسم طواف و حجّ فرامی­رسید، گسترش می­یافت.(ابن­الجوزی، 1386ق، ج۱، ص۱۸۲، باب ۱۴، و ص ۲۱۵، باب 31).

مسلمان شدن شمار درخور توجّهی از مردم در مکّه، ثمره چنین کارهای تبلیغی بود. یکی از مسلمانانی که این­گونه هدایت شد، «طُفیل بن عمرو» بود. او تحت تأثیر تبلیغات دروغین مشرکان، حاضر شده بود گوشهای خود را انباشته از پنبه کند تا مبادا آوای قرآن کریم را بشنود. ولی سرانجام در مسجد الحرام و در کنار کعبه، زمزمه دلنواز قرآن پیامبر(ص) را شنید. محبّت اسلام در دلش جوانه زد و مسلمان شد. طُفیل پس از اسلام آوردن، مبلِّغ خوبی برای آیین یکتاپرستی در میان خویشان و افراد قبیله خود بود.(ابن هشام، ج۲، ص22).

براساس برخی از شواهد تاریخی، پیامبر(ص) در دورانی، یاران خویش را در مسجدالحرام گرد می­آورد؛ برای آنان قرآن می­خواند و واجبات و محرّمات الهی را به آنان آموزش می­داد.(طبرسی، 1403ق، ج۱، ص29) چنین جلساتی در مسجد، گاه به مناظره و گفتگوهای طولانی و علمی با سران قریش می­انجامید و پیامبر(ص) با استناد به آیات نورانی قرآن کریم، به شبهات گوناگونی که از سوی آنان مطرح می­شد، پاسخ می­فرمودند.(همان، ص29-38).

تاریخ، همچنین خبر می­دهد که پیامبر(ص) در مواردی با هیئت­های نمایندگی که از اطراف مکّه برای تحقیق در باره مکتب جدید به این شهر می­آمدند، در مسجدالحرام به مذاکره و گفتگو پرداخته­اند. گرچه شمار چنین هیئت­هایی در مکّه، اندک و انگشت شمار بود. ابن هشام می­گوید: «هنگامی که رسول خدا(ص) در مکّه بود، حدود بیست مرد مسیحی از حبشه به مکّه آمدند. آنان اخباری را در مورد بعثت پیامبر(ص) شنیده بودند. گروه یاد شده، پیامبر(ص) را در مسجدالحرام مشاهده کردند؛ نزد آن حضرت آمده و با وی به گفتگو پرداختند و پرسش­های خود را مطرح کردند. افرادی از قریش نیز در اطراف کعبه این جلسه را نظاره­گر بودند. پیامبر(ص) اعضای این هیئت را به توحید و یکتاپرستی دعوت کرد و آیاتی از کتاب آسمانی را برای آنان تلاوت نمود. چشمان آنها با شنیدن آیات قرآن پر از اشک شد. آنان به خداوند یکتا و پیامبر او ایمان آوردند و دریافتند که آنچه در کتاب­هایشان درباره پیامبر خاتم(ص) آمده، در وجود آن حضرت آشکار و هویدا است».(ابن هشام، ج۲، ص32).

نقش فرهنگی مسجد پس از هجرت

پس از هجرت پیامبر اسلام(ص) به مدینه و بنا نمودن مسجدالنبی فصلی نوین در آموزش و فعالیت‌های فرهنگی مسلمانان آغاز شد.

«مسجد مدینه»، به صورت یک مرکز آموزشی ـ فرهنگی و پایگاهی برای مبارزه با جهل و بی‌سوادی و از سویی دیگر مکانی برای اشاعه‌ی فرهنگ و ادب و دیگر معارف اسلامی در آمد. «حلقه‌های علمی» با جنب و جوش خاصی در مسجد بزرگ مدینه به صورت رسمی تشکیل می‌شد. پیامبر(ص) اصحاب را در قول و عمل به پیوستن و شرکت فعال در این حلقه‌ها تشویق می‌کرد و می‌فرمود: «به سوی باغ‌های بهشت بشتابید» پرسیدند: ای پیامبر خدا! منظور شما از این سخن چیست؟ فرمود: «حلقه‌های ذکر».

فعالیت‌های آموزشی در زمان رسول اکرم(ص) منحصر به مسجدالنبی(ص) نبود، بلکه بحث و بررسی مسائل علمی در مساجد دیگری نیز وجود داشت که البته در سطحی محدودتر به کار آموزش و تلاش‌های علمی مشغول بودند.

بدین‌گونه، مسجد به عنوان نخستین پایگاه علمی رسالت خود را در جامعه‌ نوساخته‌ اسلامی برای ترویج و اشاعه علم و دانش و گسترش فرهنگ اسلامی آغاز کرد. البته، تلاش­های فرهنگی در مدینه، پیش از هجرت پیامبر(ص) به آن شهر و قبل از بنای مسجد نیز سابقه داشت. در سال دوازدهم بعثت، گروهی از مردم مدینه به مکّه آمدند و مسلمان شدند. میان این گروه و پیامبر(ص)، عهدنامه­ای به نام پیمان «عقبه اوّل» منعقد گشت. پیامبر(ص) پس از انعقاد این پیمان، مُصعب بن عمیر را مأمور کرد تا همراه با آنان به مدینه برود و قرآن و مبانی اسلامی و احکام فقهی را به آنان بیاموزد. مردم مدینه، مصعب را مُقری یعنی «معلّم قرآن» صدا می­کردند.(ابن هشام، ج۲، ص71). او در مدینه علاوه بر بپای داشتن نماز جماعت، در میان خانه­ها می­گشت و برای مردم قرآن می­خواند و آنان را به پذیرش اسلام فرامی­خواند. مسلمان شدن شماری از مسلمانان برجسته و فداکار که بعدها به شدّت مورد توجّه پیامبر(ص) قرار گرفتند، حاصل کارهای تبلیغی مُصعب بود. أسعد بن زراره، سعد بن معاذ و أسیدبن حُضیر از جمله کسانی بودند که در سایه تلاش­های فرهنگی مُصعب با اسلام آشنا شدند و بدان گرویدند.(همان، ص77-79) با این حال، نقش مسجد در فعالیّت­های فرهنگی ـ آموزشی، پس از ورود پیامبر(ص) به مدینه و بنای مسجد، هرگز با قبل از آن قابل مقایسه نیست. با بنای مسجدالنّبی در واقع نه تنها معبد و پرستش­گاهی ساخته شد؛ که دانشگاهی فعّال و سرشار از شور و نشاط علمی نیز پی ریزی شد. حضور منظّم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور بر پا داشتن نماز، بهترین فرصت را برای کارهای تبلیغی و فرهنگی پیامبر(ص) فراهم می­آورد. آن حضرت با توجّه به اوضاع و احوال و رعایت حال حاضران در مسجد از این فرصتها به خوبی بهره­برداری می­کرد و پس از برگزاری نمازها برای مردم سخن می­گفت. در آغاز که شمار مسلمانان اندک بود، پیامبر(ص) با تکیه بر یکی از ستون­های مسجد که از چوب درخت خرما ساخته شده بود، برای مردم سخن می­گفتند.(الکتانی، عبدالحیّ، ج۱، ص67). بعدها منبری کوتاه برای پیامبر(ص) ساخته شد و آن حضرت بر فراز همین منبر که به بلندای همه تاریخ بود، جان تشنگان معارف الهی را سیراب می­کرد.

نقش فرهنگی مسجد در عصر ائمه اطهار(ع)

پس از رحلت پیامبر(ص)، نظام حکومتی اسلام از حرکت در مسیری که پیامبر(ص) برای آن ترسیم نموده بود، بازماند. این تحوّل سیاسی، پیامدهای عمیق و زیانباری را در ابعاد گوناگون به دنبال داشت. مسجد نیز به عنوان نهادی که کاملاً از جنبه­های فرهنگی و سیاسی برخوردار بود، از این آثار زیانبار به دور نماند. با کنار گذاشتن امام علی(ع) از عرصه­های سیاسی، آن حضرت نتوانست آن­گونه که باید از این سنگر مقدّس در راستای تلاش­های فرهنگی بهره­برداری کند. با این حال، شواهد تاریخی به روشنی نشان می­دهد آن حضرت حتّی در دوران بیست و پنج ساله سکوت و خانه­نشینی و برکناری از خلافت ظاهری نیز علاوه بر بجای آوردن نماز در مسجد،(مجلسى، 1403ق، ج۴۴، ص123)‏ در موارد لازم به پرسش­های علمی مسلمانان پاسخ می­گفتند. این سخن از  خلیفه دوّم(عمر بن خطّاب) نقل شده که در زمان خلافت خویش گفته است: «لایفتین احد فی المسجد و علیٌّ حاضر؛ با حضور علی(ع) در مسجد، کسی حق فتوا دادن ندارد».(ابن أبی الحدید، ج۱، ص18)این سخن عمر، افزودن بر آن­که گویای فضیلت و برتری علمی امیرالمؤمنین(ع) است، نشان می­دهد که حتّی در دوران خلافت خلفا نیز یکی از کارهای آن حضرت، حضور در مسحد و فتوا دادن در مسائل دینی بوده است. گفتار دیگری از خود امیرالمؤمنین(ع) نشان می­دهد که ایشان در دوران حکومت خلفا پیوسته برای پاسخ­گویی به مشکلات قضایی در مسجد، حضور می­یافته­اند.(طبرسى، 1403ق،‏ ج۱، ص80) این فعالیتها نیز در واقع بخش دیگری از تلاش‌های فرهنگی امام علی(ع) در مسجد به شمار می­آید؛ زیرا در جریان این رسیدگی­ها، علاوه بر آن­که حکم دعوی به طور خاصّ بیان می­شد، اصول و مقررات قضاوت اسلامی نیز تبیین می­شد.

شواهد متقنی در دست است که نشان می­دهد آن حضرت در مسجد به پرسش­های دانشمندان ادیان دیگر که به مدینه می­آمدند، پاسخ می­دادند. در زمان خلافت خلیفه اول(ابوبکر)، امام علی(ع) در مسجد به بحث و گفتگو با هیئتی از راهبان مسیحی که از روم به مدینه آمده بودند، پرداخت و به پرسش­های آنان پاسخ داد.(همان، ص205-207) درباره مناظره دیگری که میان آن حضرت با یکی از دانشمندان یهودی در مسجد صورت گرفته، آمده است که: «عمر در دوران خلافتش، روزی در مسجد، نشسته بود. مردی بر او وارد شد و گفت: من از دانشمندان یهود هستم و می­خواهم مسائلی را از تو بپرسم تا چنانچه به آنها پاسخ گویی، مسلمان شوم. اگر در میان شما شخصی عالم­تر وجود دارد، معرفی کنید تا پرسش­هایم را از او بپرسم. خلیفه دوم، امام علی(ع) را که در مسجد نشسته بود، معرفی کرد. آن شخص پرسش­های خود را با امام علی(ع) در میان گذارد. علاوه بر پرسش­هایی پیرامون مسائل اعتقادی، سؤال از اولین سنگی که بر روی زمین بنا شده، اولین چشمه­ای که بر روی زمین جوشیده و اولین درختی که در زمین روییده، نیز از جمله پرسش­های شخص یهودی بود. امام علی(ع) بی آن­که از چنین پرسش­هایی نگران شوند، به سؤال­های او پاسخ گفتند و آن شخص در همان مجلس مسلمان شد».(ر.ک: همان، ص226-227).

معمولاً امام علی(ع) در جلسات مناظره و گفتگوی­های علمی که در مسجد تشکیل می­شد، شرکت می­نمود و ضمن دفاع از موقعیت و جایگاه اهل­بیت(ع)، آیات قرآن کریم را برای مردم تفسیر می­فرمود.

پس از آنکه حضرت علی(ع) خلافت ظاهری را بر دست گرفت، در آغاز از مردم در مسجد بیعت گرفت، وقتی مردم برای بیعت به خانه حضرت هجوم آورده بودند، ایشان به آنها فرمودند: «اکنون که این کار قرار است انجام گیرد باید در مسجد و در انظار مردم باشد، زیرا بیعت با من نباید مخفیانه انجام شود».(طبری، ج۶، ص2238). مردم سخن حضرت را پذیرفتند و همه با هم به مسجد رفتند و با حضرت در مسجد بیعت کردند.  

پس از آن­که امام علی(ع)، خلافت ظاهری را به دست گرفت، در آغاز خلافت خویش، در مدینه و پس از آن در کوفه در سطح وسیع­تری از مسجد به عنوان مرکز تبلیغ معارف اسلامی و روشنگری مردم بهره می­بردند، حتی کارهای قضاوت و امور جنگ و بعضی امور حکومتی را در مسجد انجام می­دادند، آن حضرت بارها در مسجد مدینه و کوفه و گاه نیز در مسجد بصره به وعظ و سخنرانی پرداختند. بسیاری از خطبه­های آن حضرت که اینکه در دسترس ما قرار دارد، در مسجد کوفه یا مسجدالنبی ایراد شده است.(نوبهار، رحیم، 1373ش، ص142).

امام حسن مجتبی(ع) پس از شهادت پدر گرامیشان، اولین خطبه خویش را در مسجد کوفه ایراد نمود و از مردم درخواست فرمود تا با وی بیعت کنند.(مجلسی، 1403، ج۴۳، ص۳۵۹ و ج۴۴، ص66). پس از انعقاد پیمان صلح با معاویه، آن حضرت همراه با برادر گرامیشان امام حسین(ع)، در مسجدالنبی، در نماز جماعت مروان بن حکم که از سوی معاویه فرماندار مدینه بود، شرکت می­جستند.(همان، ج۴۴، ص123). امام(ع) گاه در همین رفت و آمدها به ارشاد گمراهان و نادانان می­پرداختند. هنگامی که گروهی از امویان در مسجد سرگرم اظهار سرور و شادمانی از پیروزی معاویه بودند، امام(ع) آنان را اندرز داد و از پیامدهای زیانبار تلاش و فعالیت در حزب شیطان برحذر داشت.(همان، ج۴۴، ص90)روزی معاویه در سفری به مدینه وارد مسجدالنّبی شد و در سخنان خویش به امیرالمؤمنین(ع) تعرّض نمود. امام حسن(ع) برخاست و آن چنان به معاویه پاسخ گفت که او مجبور شد سخنان خویش را ناتمام رها کند و از منبر فرود آید.(همان، ج۴۴، ص90-91).

همچنین امام حسین(ع) نیز از مسجدالحرام به عنوان پایگاه تبلیغی و فرهنگی، آنگاه که نهضت خود را شروع فرمود و به مکه آمد و ۴ ماهی که در آنجا سکونت داشتند، استفاده کرد.

شواهد تاریخی نشان می­دهد که امام سجاد(ع) نیز به منظور انجام گفتگوهای علمی، در مسجد حضور می­یافته­اند. یزید بن حازم می­گوید: علی بن حسین(ع) و سلیمان بن یسار را می­دیدم که در مسجد پیامبر(ص) نشسته­اند. آن دو از صبحگاه تا بر آمدن آفتاب با یکدیگر به بحث و گفتگوهای علمی می­پرداختند. هرگاه مباحث علمی آنان به پایان می­رسید، عبدالله بن ابوسلمه، سوره­ای از قرآن را برای آنان تلاوت می­نمود. چون این کار انجام می­شد، امام و سلیمان دعا می­کردند.(ابن سعد، ج۵، ص۲۱۶-217)امام سجاد(ع) میدان اصلی فعالیت­های فرهنگی خود را گسترش دعا و تقویت بنیه معنوی مسلمانان قرار داد. با این حال، در زمینه فقه و حدیث نیز به آموزش مسلمانان پرداختند؛ تا آنجا که از آن حضرت به عنوان دانشمندی کثیر الحدیث یاد شده است. نکته قابل توجه این است که، پایگاه اصلی امام(ع) در انجام این فعالیتها مسجد بوده است.

در دوران امام باقر و امام صادق(ع) رفته رفته اقتدار و نفوذ حاکمان اموی کاهش یافت؛ ازاین­رو برای این دو امام بزرگوار فرصتی فراهم آمد تا تلاش­های علمی و فرهنگی تازه­ای را آغاز کنند. آنان در این راه تا آنجا که شرایط سیاسی اجازه می­داد، از مسجد به عنوان سنگری برای آموزش و گسترش معارف اسلامی سود می­بردند. شواهدی نشان می­دهد که امام باقر(ع) در مسجدالنبی پس از نماز، به پرسش­های حاضران پاسخ می­گفتند.(مجلسى‏، 1403ق، ج۴۶، ص357). در این نشست­ها اهالی مدینه و آنان که از مناطق دوردست، همچون خراسان به مدینه می­آمدند، در مسجدالنبی به حضور امام باقر(ع) می­شتافتند و پرسش­های خود را با امام در میان می­گذاشتند. همچنین کسانی مانند قتاده، ابوحنیفه، داود بن علی و سلیمان بن خالد که از فقیهان بزرگ بصره و حجاز به شمار می­آمدند، با حضور در مسجدالنبی از محضر پرفیض آن حضرت بهره می­بردند و در باره مسائل گوناگون علمی به بحث و گفتگو می­پرداختند.(همان، ص۳۴۱، و ۳۵۶ـ 357).

امام باقر(ع) در موسم حج نیز جلسات درسی را در مسجد الحرام برپا می­نمود و به آموزش مسلمانان و رفع مشکلات علمی آنان می­پرداخت.(همان، ص۳۵۱ و ۳۵۳ و ۳۵۴ و 358).

 امام باقر(ع) همچنین به شاگردان برجسته و ممتاز خویش، همچون ابان بن تغلب، فرمان می­دادند تا در مسجد مدینه بنشیند و احکام اسلامی را برای مردم بیان کند.

شواهد تاریخی نشان می­دهد که جلسات درس أبان در مسجد مدینه، بسیار گرم و پررونق بوده است، تا جایی که کنار یکی از ستون­های مسجد به عنوان جای اصلی أبان، شناخته می­شد.(حیدر، اسد، 1370ش، ج3، ص57)

پس از آن­که در دوران امام باقر و امام صادق(ع)، قدرت و نفوذ حاکمان اموی کاهش و رو به ضعف گذاشت، فرصتی برای آن دو امام بزرگوار فراهم شد تا انقلابی در عرصه علم و فرهنگ ایجاد کنند. بنابراین بهترین جایگاه برای انقلاب فرهنگی و بیان معارف دینی و انسانی مسجد بود. پس امام صادق(ع) در بخشی از حیات پربارشان، که کشمکش­های سیاسی میان بنی امیه و بنی عباس به اوج خود رسیده بود، از موقعیت به خوبی بهره برده و موفق شدند بسیاری از معارف دینی را توسط شاگردان خویش به گوش پیروانشان برسانند. همه این فعالیت­های علمی،  فرهنگی، از طریق پایگاه مسجد صورت می­گرفت. گفتنی است که این تحرکات علمی ـ فرهنگی، چه از جانب امام(ع) و چه از جانب شاگردان ایشان، در مسجد صورت می­گرفت. به عنوان نمونه، امام صادق(ع) به معاذ بن مسلم می­فرمودند: به من خبر رسیده که در مسجد جامع می­نشینی و فتوا می­دهی؟ معاذ گفت: آری. قصد داشتم هم اکنون در این باره از شما سؤالی کنم. من در مسجد می­نشینم؛ شخصی می­آید و مسئله­ای را از من می­پرسد. چنانچه بدانم او از پیروان شما نیست، بر اساس آراء و نظریّات خودشان به آنها پاسخ می­گویم. هرگاه کسی که پیرو و دوستدار شما است، مسئله­ای را بپرسد، همان­گونه که از شما روایت شده پاسخ می­گویم، و اگر کسی که او را نمی­شناسم، چیزی را بپرسد، آرای مختلف را برای او نقل می­کنم و رأی شما را هم به عنوان یکی از نظریات به وی می­گویم. آیا چنین شیوه­ای پسندیده است؟ امام صادق(ع) در پاسخ معاذ فرمودند: همین گونه عمل کنید؛ من نیز خود چنین رفتار می­کنم.(مجلسی، 1403ق، ج۲، ص122).

به طور قطع می­توان گفت: تنها در مقطعی از زندگی امام باقر و امام صادق(ع) بود که مسجد النبی یکبار دیگر توانست بسان خورشیدی تابان، پرتو افکنی کند و به مرکز نشر معارف و مبانی شریعت نبوی(اسلام) مبدّل شود. رونق بازار دانش آل­ محمد(ص)  در این زمان در مسجد النبی چنان بود که رفته رفته به دیگر مساجد، همچون مسجد کوفه نیز سرایت کرد. حسن­بن علی بن وشّاء یکی از شاگردان امام رضا(ع) می­گوید: «در مسجد کوفه نهصد استاد را دیدم که همگی به طور مستقیم از امام صادق(ع) حدیث نقل می­کردند».(مجلسی، محمد تقی، 1406ق، ج۱، ص87).

 با توجه به این­که مرکز تلاش­های فرهنگی و حوزه کار امام صادق(ع) در مدینه و مسجدالنبی بود، می­توان عظمت و گستردگی کار امام صادق(ع) را برآورد نمود. آنچه که در مسجد کوفه رخ داده است، تنها پرتوی از انوار تابناکی است که از مسجدالنبی جلوه­گر شد.

پس از امام صادق(ع) برای هیچ­یک از امامان(ع)، فرصت مناسبی برای تلاش­های علمی و فرهنگی فراهم نشد. ولی آنان نیز به فراخور شرایط و اوضاع و احوال زمان خود، تا  آنجا که ممکن بود با حضور در مسجد، علاوه بر انجام عبادت و دعا، به پرسش­های دینی و مشکلات علمی مسلمانان پاسخ می­گفتند.

امام کاظم(ع) به یکی از شاگردان خویش به نام محمد بن حکیم، دستور داده بودند تا در مسجد پیامبر(ص) بنشیند و به بحث و گفتگو پیرامون مسائل دینی بپردازد. او پس از گفتگوهای علمی در مسجد، گزارش کار خود را به امام(ع) می­داد و امام(ع) از کار او ابراز خشنودی می­فرمود.(طوسی، محمد بن حسن، ص۴۴۹، ش844).

ابوالصلت هروی درباره فعالیت­­ای علمی امام رضا(ع) در مسجد می­گوید: «شنیدم امام رضا(ع) می­فرمود: من در مسجد پیامبر(ص) می­نشستم؛ با آن­که شمار عالمان در مدینه زیاد بود، ولی هرگاه در مسئله­ای با مشکل مواجه می­شدند، همگان معتقد بودند که باید مسئله را با من در میان بگذارند. آنان همچنین مسائل و مشکلات علمی خویش را به سوی من می­فرستادند و من به آنها پاسخ می­گفتم».(مجلسى‏، 1403، ج۴۹، ص100).

امام جواد(ع)، بر آمد و رفت به مسجد مواظبت داشتند.(همان، ج50، ص59) آن حضرت پس از شهادت پدر گرامی­اش با حضور بر منبر جدّ خویش، در مسجدالنبیّ به معرّفی خود پرداخت و مراتب علمی خویش را برای حاضران بازگو نمود، تا آنان مشکلات و مسائل علمی خویش را از وی بپرسند.(همان، ص108).

امام هادی و عسکری(ع) با اجبار خلفای زمان خود، مجبور به ترک مدینه و اقامت در سامراء شدند. به طور طبیعی این امر سبب شد که آنان از محیط مدینه که یک محیط علمی بود، دور بمانند و با این­که فعالیت­های سیاسی آنان کاملاً زیر نظر قرار می­گرفت؛ زمینه تلاش­های علمی و فرهنگی آنان نیز از بین می­رفت. مطالعه تاریخ زندگی امام عسکری(ع) در سامراء نشان می­دهد که آن حضرت، گاه امکان برقراری روابط عادی با شیعیان خویش را هم نداشته است.

در حقیقت، سیاست تبعید امامان معصوم(ع) به خارج از مدینه، پس از امام صادق(ع) شروع شد. حاکمان بنی عبّاس با توجه به تلاش­های گسترده علمی و فکری امام صادق(ع) دریافتند که باقی ماندن امامان معصوم(ع) در مدینه می­تواند با گذشت زمان زمینه یک انقلاب بزرگ اجتماعی را فراهم آورد. در راستای مقابله با همین خطر بود که امام کاظم(ع) در بغداد، زندانی شد. با دسیسه­های مأمون، امام رضا(ع) از مدینه به طوس، احضار شد و امام هادی و عسکری(ع) نیز به اقامت در سامراء مجبور شدند.

به هر حال، با مطالعه سیره و روش پیشوایان معصوم(ع) روشن می­شود که آن بزرگواران، حتی در سخت­ترین فشارهای سیاسی نیز در مسجد حاضر می­شدند. گرچه رفت و آمد آنان به مسجد، در مرتبه اول، به قصد عبادت و بجای آوردن نماز بود؛ ولی این حضور، آثار سازنده فرهنگی، آموزشی و تربیتی را نیز در پی داشت. آنان در کنار پاسخ­گویی به پرسش­های دینی مسلمانان، در فرصت­های مناسب مردم را راهنمایی می­کردند. حضور آنان در مسجد، خود به خود مایه احیای برخی از احکام اسلامی بود و در مواردی باعث پیش­گیری از پیدایش بدعت­های بیشتر در دین بود.(همان، ج۴۸، ص­۱۷۱). آنان همچنین در مواردی با مطالب گمراه کننده و نادرستی که در مسجد و از فراز منبرها به مردم ناآگاه القا می­شد، به مبارزه برمی­خاستند.

نقش فرهنگی مسجد در عصر غیبت امام زمان(عج)

در عصر غیبت، شاگردان مکتب پیامبر(ص)؛ یعنی عالمان متعهّد و خداجوی از سنگر مساجد به تبلیغ معارف اسلامی پرداختند. در سایه همین تلاش­ها که تاکنون نیز ادامه دارد، بخش قابل توجهی از معارف و احکام اسلامی در دل­ها زنده ماند و سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شد. گرچه به لحاظ شدّت و ضعف فشارهای سیاسی حکومت­های ستم­پیشه بر مسجد و عوامل دیگر، میزان تلاش­های علمی و فرهنگی در مساجد اسلامی، همواره یکسان نبوده است. شرح درد و رنجی که عالمان دین پرور و مؤمنان خداجوی در طول تاریخ در این راه پرفراز و نشیب کشیده­اند، خود، حدیث مفصّلی است. ولی باید اعتراف کرد مساجد مسلمانان در زمینه آموزش و گسترش فرهنگ اسلامی کم و کاستی­های فراوان داشته و دارند. دلسوزان فرهنگ اسلامی باید تلاش کنند تا مساجد به صورت کانون­های فعّال تبلیغ و تربیت و مرکز نشر فرهنگ اسلامی درآید و در جذب مردم به ویژه نسل جوان فعّالانه عمل نماید، که این خود از وظایف مسلمانان در قبال مسجد در عصر غیبت است. البته با کمال تأسف با نگاهی گذرا به مجموعه مساجد در کشورهای اسلامی این حقیقت تلخ روشن می­شود که در حال حاضر بسیاری از مساجد، توان لازم را جهت تقویت بنیه فکری و معنوی مسلمانان ندارند.(نوبهار، رحیم، 1373ش، ج2، ص159).

 آثار و جلوه­های تربیتی‌، اخلاقی‌ و رفتاری‌ مسجد

«مسجد» به‌ عنوان‌ یک‌ مکان‌ تربیتی‌ دارای‌ دو جلوه‌ فردی و جمعی می‌باشد؛ یعنی‌ این‌که‌ دو نوع‌ رفتار می‌توانددر آن‌ جلوه‌گر شود که‌ در امر تعلیم‌ و تربیت‌ و جهت‌دهی‌ رفتارهای‌ فردی‌ و جمعی‌ افراد بسیار مؤثر است‌. هنگامی‌ که‌ انسان‌ها به‌ صورت‌ جمعی‌ به‌ برگزاری‌ مناسب‌ و انجام ‌فرایض‌ می‌پردازند، رفتارهای‌ جمعی‌ و عمومی‌ ظاهر می‌شوند و هنگامی‌ که‌ به‌ صورت ‌غیرجمعی‌ و به‌ شکل‌ فردی‌ در مسجد حضور پیدا می‌کنند خودبه‌خود به‌ محاسبه‌ و بررسی ‌رفتارهای شخصی‌ و فردی‌ می‌پردازند. گرچه‌ می‌توان‌ گفت‌ عبادت‌ در هر مکانی‌ نیاز روحی‌ انسان‌ را به‌ طورنسبی‌ تأمین‌ می‌کند، ولی‌ مسجد و عبادت‌گاه‌ جایگاه‌ بهتری برای این ‌امر است‌ و نیاز انسان‌ را کامل‌تر تأمین‌ می‌کند. بنابراین‌ انسان‌ بنا به‌ فطرت‌ خویش،‌ معبد و مسجد را دوست‌ دارد و تاریخ‌ هم ‌نشان‌ می‌دهد که‌ معبد همواره‌، همراه‌ و همزاد انسان‌ بوده‌ است‌. در اینجا به اختصار آثار تربیتی، اخلاقی و رفتاری مسجد را برمی­شمریم:

1ـ ایجاد آرامش‌

پیامبراکرم(ص) ‌می‌فرمایند: ««مَا جَلَسَ قَوْمٌ فِی مَجْلِسٍ مِنْ مَسَاجِدَ اللَّهِ تَعَالَى یَتْلُونَ کِتَابَ اللَّهِ وَ یَتَدَارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ إِلَّا نَزَلَتْ  عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ وَ غَشِیَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ وَ ذَکَرَهُمُ اللّه‏ُ فیمَنْ عِنْدَهُ؛ قومی [با یکدیگر] در مسجدی از مساجد خداوند متعال برای تلاوت و آموختن قرآن ننشینند؛  مگر آن که آرامش بر ایشان نازل و رحمت الهی شامل حال آنها شود، و خداوند از آنها در میان کسانی که نزد او هستند یاد می­کند.»(نوری،  میرزاحسین، 1408ق، ج3، ص363، ح3788). حضرات معصومین(ع): در سخنان‌ خویش‌، مسجد را آشیانه‌ و پناهگاه‌ مؤمن‌ برشمرده‌اند. پناهگاهی‌ که‌ انسان‌ را از دغدغه‌ و اضطراب‌ نجات‌ می‌دهد و به‌ آرامش‌ و سکون‌ می‌رساند. مسجد «افسردگی‌» را که‌ یک‌ بیماری‌ روحی‌ است‌، برطرف‌ می‌کند و شادمانی‌ و نشاط‌ را جایگزین‌ آن‌ می‌سازد. امام‌ صادق(ع) به‌ مسلمانان‌ سفارش‌ می‌کنند که‌ هنگام‌ رویارویی‌ بامشکلات‌ و اندوه‌های‌ دنیوی‌ به‌ نماز و مسجد پناه‌ ببرند.(طبرسى(رضى الدین)،  حسن بن فضل، ج2، ص712).

2ـ پرهیز از گناه‌

براساس‌ حدیثی‌ متواتر از امام‌ علی‌(ع) مسجد در جایگاه‌ اصیل‌ خویش‌، روح‌ پرهیز از گناه ‌و دوری‌ از سرکشی‌ را در دل‌ و جان‌ مؤمنین‌ می‌دمد. آنان‌ را به‌ زیور «حیای‌ اسلامی‌» آراسته‌ می‌کند‌ و جامه‌ «خشیت‌ از خدا» را به‌ آنان‌ می‌پوشاند.

امام علی(ع) در عبارت بسیار ظریف می­فرماید: «یَتْرُکُ ذَنْباً خَشْیَةً أَوْ حَیَاءً؛ یکی از آثار رفت و آمد به مسجد: «یا به خاطر ترس یا حیا و آبروی خود گناهی را ترک می­کند».(شیخ حرّ عاملی، 1409ق، ج3، ص480).

این سخن بیانگر این مطلب است که حضور در مسجد می­تواند مانع بسیاری از گناه­های فردی و اجتماعی شود. خشیت به عوامل درونی بازگشته و حیا یک عامل بیرونی است و ترک گناه بر اثر عوامل درونی و بیرونی، بهترین وسیله نجات و دستیابی به سعادت است.

یکی از مراحل رشد و کمال انسان نایل آمدن او به درجه­ای است که تنها به سبب «خشیت» و توجه به خداوند متعال، گناه و عصیان را ترک گوید. در مرحله نازلتر از این، انسان به خاطر حیا از برادران دینی خویش و با ملاحظه قضاوت افکار عمومی و بیم از دست رفتن آبرو و اعتبار خویش نزد دیگران، معصیت را ترک می­نماید. هرچند مرحله اول کاملتر و برتر است، امّا مرحله دوم نیز امری پسندیده و نیکو و مقدمه­ای برای کسب ملکه خشیت الهی است. در روایات حیا نمودن از مردم و به خصوص مؤمنین در جهت ترک گناه مدح شده و در جانب مقابل، آنان که با گستاخی و بی حیایی و بدون اعتناء به قضاوت جامعه به هر عمل ناپسندی اقدام می­کنند مورد ملامت و سرزنش قرار گرفته­اند. امیرالمؤمنین(ع از پیامبر اکرم(ص) نقل می­کنند: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِی‏ءٍ قَلِیلِ الْحَیَاءِ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلَّا لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ؛ خداوند متعال بهشت را بر هر شخص فحاش بی آبرو و کم شرمی که توجهی به گفته­های خود و آنچه دیگران در مورد او می­گویند ندارد، حرام کرده است. اگر حال چنین شخصی را خوب بررسی کنی، خواهی یافت که یا زنازاده است و یا اینکه شیطان در انعقاد نطفه او شریک بوده است».(کلینی، 1407ق، ج‏2، ص324).

به عبارت دیگر وقتی فردی به مسجد می­رود در واقع در یک ساختار اجتماعی متشکل از برادران ایمانی قرار می­گیرد که سبب حیاء وی می­گردد و این حیاء که هم از خداوند است و هم از آن برادران دینی، زمینه­  ترک گناه را برای وی فراهم می­نماید.

در قرآن کریم آمده است: «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاة إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَر وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُون؛ آنچه را از کتاب (آسمانى) به تو وحى شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمى‏دارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند مى‏داند شما چه کارهایى انجام مى‏دهید».(عنکبوت: آیه45). خداوند در این آیه شریفه رسول گرامى خود را به تلاوت آنچه به وى وحى شده، دستور مى‏دهد چون تلاوت قرآن بهترین رادع از شرک و ارتکاب فحشاء و منکرات است، زیرا در آن آیات روشنى است که متضمن حجت‏هایى نورانى است که حق را آن طور که باید روشن مى‏سازد و هم مشتمل است بر داستانهاى عبرت‏آور، مواعظ، بشارت‏ها، انذار، وعده و وعیدها که شنونده و خواننده را از گناهان بازمى‏دارد و سپس آن امر را ضمیمه می­کند به امر به نماز که بهترین اعمال است چون که نماز از فحشاء و منکر باز مى‏دارد.(طباطبایى، سید محمد حسین، ج16، ص199).

علامه طباطبایی پیرامون اینکه چگونه نماز انسان را از ارتکاب گناه باز می­دارد می­فرمایند: سیاق آیات شاهد بر این است که مراد از این بازدارى، بازدارى طبیعت نماز از فحشاء و منکر است، ولی این بازدارى به نحو اقتضاء است نه علیت تامّه، که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند و اینکه عده­ای اشکال می­کنند که چرا بسیارى از نماز گزاران مرتکب کبائر و منکرات مى‏شوند؟ این­گونه پاسخ می­دهند که عمل نماز مخصوصاً که بنده آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد و همه عمر ادامه دهد و مخصوصاً اگر آن را همه روزه در جامعه‏اى صالح به جا بیاورد و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه نماز به جای آورند و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعاً با گناهان کبیره سازش ندارد.(همان). 

آرى؛ توجه به خدا از روی بندگى، آن هم در چنین محیطی همچون مسجد، طبیعتاً باید انسان را از هر معصیتى و هر عملى که دین آن را شنیع مى‏داند، از قبیل قتل نفس، تجاوز به جانها و به مال ایتام، فساد و فحشا بازدارد. پس اگر انسان مدتى بر نماز خود پایدارى کند و در انجام آن نیت صادق داشته باشد، این استدامت به طور مسلم باعث مى‏شود که تدریجاً ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود.

آیه دیگری که در این رابطه می­توان بدان استناد نمود، آیه ذیل است که می­فرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعین؛ از صبر و نماز یارى جویید (و با استقامت و مهار هوسهاى درونى و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز براى خاشعان، گران است». (بقره: آیه45).‏ کلمه "استعانت" در اینجا به معناى طلب کمک است و این در وقتى صورت مى‏گیرد که نیروى انسان به تنهایى نمى‏تواند حادثه‏اى که پیش آمده را بر وفق مصلحت خود بر طرف سازد و اینکه خداوند فرموده است از صبر و نماز براى مهمات و حوادث خود کمک بگیرید، براى این است که در حقیقت در عالم هستی یاورى به جز خداى سبحان نیست، بنابراین لازم است که آدمی در نماز استقامت به خرج داده و ارتباط خود را با خدا وصل نموده چرا که صبر و نماز بهترین وسیله براى پیروزى است. علامه طباطبایی ذیل این آیه به نکته ظریفی اشاره می­کنند که: صبر هر بلا و یا حادثه عظیمى را کوچک و ناچیز مى‏کند و نماز که اقبال به خدا و التجاء به او است، روح ایمان را زنده مى‏سازد و به آدمى مى‏فهماند که به جایى تکیه دارد که انهدام­پذیر نیست و به سببى دست زده که پاره شدنى نیست.(طباطبایى، سید محمد حسین، ج1، ص299).

افزون بر آنچه گفته شد، ‌هنگامی‌ که‌ مؤمن‌ وارد مسجد می‌شود، فضایی آکنده‌ از قدس‌ و طهارت‌ او را دربرمی‌گیرد. خانه‌ای‌ ساده‌ و عاری‌ از پیرایه‌های‌ مادی‌ و مملوّ از جاذبه‌های‌ معنوی‌ و الهی‌ است. پس‌ فرد مؤمن ‌هنگامی‌ که‌ در این‌ مکان‌ مقدس‌ قرار می‌گیرد سعی‌ می‌کند به‌ گناه‌ آلوده‌ نشود و تمام ‌اعضاء و جوارح‌ خود را از گناه‌ دور نگه‌ دارد و این‌ عمل‌ خود نوعی‌ تمرین‌ در انجام ‌کارهای‌ خیر و دوری‌ از بدی‌ها است‌. پس‌ می‌توان‌ گفت‌ حضور در مسجد، تمرین‌ توجه‌ به ‌خدا‌ و آزمون‌ ترک‌ دنیاست‌.(نوبهار، رحیم، 1373ش، ص18- 19).

از طرفی‌ علمای‌ تربیتی‌ نیز معتقدند که‌ اجرای‌ مناسک‌ دینی‌ نوعی‌ تمرین‌ برای‌ خویشتن‌‌داری‌ و تحمل‌ قیود است‌ و می‌تواند مقاومت‌ دربرابر جاذبه‌های‌ نفسانی‌ را افزایش‌ دهد و موانع‌ زیست‌ اخلاقی‌ را کم‌ کند.[11] آثار سازنده‌ و تربیتی‌ حضور در مسجد رفته‌ رفته‌ به‌ دیگر اعمال‌ و احوال‌ مؤمن‌ نیز سرایت‌ می‌کند. در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که فرمودند: خداوند ـ تبارک و تعالى ـ به حضرت عیسى بن مریم(ع) وحى فرمود که به جماعت [و یا اشراف] بنى اسرائیل بگو که جز با قلب­هایى پاکیزه و چشمان خاشع و دستهاى پاکیزه به خانه من وارد نشوند».(ابن طاووس، 1380ش، ج1، ص80). بنابراین‌ می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ نقش‌ مسجد، نقشی‌ تکمیلی‌ و ایجادی‌ در حیطه‌ شکل‌گیری‌ و تقویت‌ تعالی رفتارهای‌ مطلوب‌ است‌ و نه ‌صرفاً نقش‌ تثبیت‌ رفتارهایی‌ که‌ در مسجد رخ‌ می‌دهند.[12]

3ـ یافتن دوستان الهی

نقش‌ تربیتی‌ دیگری‌ که‌ مسجد ایفا می‌کند این‌ است‌ که‌ دلدادگان‌ خود را با انسان‌های‌ صالح‌ و برگزیده‌ پیوند می‌دهد. از نظر علمای‌ تربیتی‌، دوست‌ خوب‌ در سعادت‌ انسان‌ نقشی‌ ممتاز دارد؛ مسجد بستری‌ مناسب است‌ تا میان‌ صالحان‌ و مؤمنان‌ جامعه‌ آشنایی‌ و پیوند ایجاد شود و شرایط‌ تربیت‌ و پرورش‌ روحی‌ و اخلاقی‌ انسان‌ فراهم‌ آید.

هیچ انسانی در زندگی اجتماعی خویش از دوستان خوب بی­نیاز نیست. دوست خوب معین و یاور انسان در طی راه سعادت، کمال و مصاحب او در عرصه بروز مشکلات و سختیهاست. مشکلاتی که لازمه اجتناب­ناپذیر عالم بشری و زندگی اجتماعی است و هیچ انسانی هر قدر هم که توانا و نیرومند باشد گریزی از آنها ندارد، بنابراین مسئله دوستیابی و اینکه انسان دوستان صمیمی و همدل خویش را از میان چه افرادی برگزیند، از اهمیت خاصی برخوردار است.

یکی از مراکزی که در روایات به عنوان کانون یافتن دوستان خوب و صمیمی مطرح شده است، «مسجد» است. امام صادق(ع) می­فرماید: «لَا یَرْجِعُ صَاحِبُ الْمَسْجِدِ بِأَقَلَّ مِنْ إِحْدَى ثَلَاثٍ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ یُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ وَ إِمَّا دُعَاءٌ یَدْعُو بِهِ فَیَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُ بَلَاءَ الدُّنْیَا وَ إِمَّا أَخٌ یَسْتَفِیدُهُ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ کسی که با مسجد انس دارد حداقل یکی از توفیقات زیر نصیب او خواهد شد: یا اینکه موفق به دعایی می­شود که خداوند به برکت همان دعا او را به بهشت می­برد یا اینکه دعایی می­کند که خداوند به سبب آن، بلای دنیا را از وی دور می­کند یا اینکه دوست و برادری پیدا می­کند که از او در مسیر الله استفاده می­کند.‏»(مجلسی، 1403ق، ج81، ص4). سپس حضرت برای برای بیان میزان اهمیت دوستان الهی و نقش آنها برای انسان، به نقل از پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «مَا اسْتَفَادَ امْرُؤٌ مُسْلِمٌ فَائِدَةً بَعْدَ فَائِدَةِ الْإِسْلَامِ مِثْلَ أَخٍ یَسْتَفِیدُهُ فِی اللَّه؛ هیچ فایده­ای برای انسان مسلمان پس از فایده اسلام، مانند برادری که در راه خدا می­یابد، نیست».(همان).

4ـ پرورش‌ روحیه‌ جمع‌گرایی‌

اثر سازنده‌ی تربیتی‌ دیگرمسجد، پرورش‌ روح‌جمع‌گرایی‌ در مسلمانان‌ است‌. «انزواطلبی‌» و «جمع‌ گریزی‌» یک‌ بیماری‌ روحی‌ شناخته‌می‌شود؛ درحالی‌ که‌ «اجتماعی‌ بودن‌« و «جمع‌گرایی‌« در حد معقول‌ و مطلوب‌ آن‌، نشان‌سلامت‌ روح‌ و روان‌ انسان‌ به‌ شمار می‌آید و بر این‌ اساس‌ مسجد با فراخوانی‌ پیوسته‌ی ‌مسلمانان‌ به‌ اجتماعات‌، روح‌ جمع‌گرایی‌، انعطاف‌ و نظم‌پذیری‌ را در آنان‌ تقویت‌ می‌کند.

5ـ پرورش‌ روح‌ تعهد

مسجد معمولاً جایگاهی‌ برای‌ طرح‌ مشکلات‌، دغدغه‌ها و نارسایی‌های‌ اجتماعی‌ است‌. بنابراین‌ حضور فرد در چنین‌ مکانی‌ موجب‌ تقویت‌ روح‌ تعهد و دردمندی‌ در وی‌ می‌شودو در مقابل‌ نوعی‌ مبارزه‌ با روح‌ بی‌تعهدی‌ و بی‌تفاوتی‌ خواهد بود. اگر در میان‌ افرادجامعه‌ای‌ به‌ ویژه‌ نسل‌ جوان‌ آن‌، روح‌ بی‌تعهدی‌ حکم‌فرما شود آسیب‌های‌ اساسی‌ بر پیکراجتماع‌ وارد خواهد شد.

6ـ پرورش‌ روحیه‌ تواضع‌

تکبر ورزیدن‌ و خود برتربینی‌ خصلتی‌ منفی‌ و یک‌ بیماری‌ روحی‌ است‌ و در مقابل‌ تواضع‌و فروتنی‌ در برابر هم‌نوعان‌، خلقی‌ نیکو به‌ شمار می‌آید؛ مسجد در پرورش‌ این‌ خصلت‌نیکو هم‌ نقش‌ به‌سزایی‌ ایفا می‌کند، انسانی‌ که‌ در فضای‌ مسجد با قشرهای‌ گوناگون‌ جامعه‌می‌آمیزد و با آنان‌ نشست‌ و برخاست‌ می‌کند و از قرار گرفتن‌در کنار افراد متوسط‌ و ضعیف‌تر از خود از جهات گوناگون، خودداری‌ نمی‌کند، از رفتارها و منش‌های‌ متکبرانه‌ به‌ دور می‌ماند.

7ـ تزکیه نفس

مسجد، بساط قرب حق تعالی و خانه او است. از این رو شایسته است مؤمن با توجه به این امر نه تنها انگیزه خود در رفت ­وآمد به مسجد را الهی کند، بلکه از رفت ­وآمد به مسجد به عنوان عاملی برای پرهیز از گناه و اصلاح سایر اعمال خویش بهره برداری نماید؛ زیرا حضور در مسجد با روح آلوده به گناه و بدون تصمیم بر توبه و بازگشت از عصیان نه تنها انسان را محبوب درگاه حق تعالی نخواهد کرد، بلکه موجبات خشم و غضب الهی را نیز فراهم خواهد آورد. در حقیقت اصرار ورزیدن بر گناه و سرکشی همراه با حضور در مسجد، نوعی نفاق و بلکه مسخره کردن فرامین الهی است. رفتار کسی که در بیرون از مسجد به انواع گناهان و معاصی دست می­یازد و با این حال در اوقات نماز نیز بدون تصمیم بر توبه و ترک گناه به سوی مسجد می­شتابد، درست همانند رفتار کسی است که به دوست خویش خیانت ورزیده و با این نه به منظور عذرخواهی از وی بلکه به قصد دیدار از او به سوی خانه­اش حرکت می­کند. پر واضح است که این­گونه عملکرد از دید همگان، رفتاری آلوده به نفاق و بلکه مسخره­آمیز خواهد بود. بنابراین شایسته است مؤمن با یادآوری این­که بنا دارد روزانه چندین بار در مسجد و خانه دوست، حاضر شود، سعی کند اعمال و رفتار او در بیرون از مسجد با مسجد رفتن و به حضور دوست شتافتن، متناسب و هماهنگ باشد. در این صورت است که مسجد رفتن نه تنها خود عملی عبادی خواهد بود، بلکه به عنوان عاملی برای مراقبت بر سایر اعمال و رفتار و اصلاح آنها نیز مؤثر خواهد افتاد. در غیر این صورت ممکن است حضور در مسجد، مطرود درگاه الهی واقع شود و خشم و نفرین خداوند را به دنبال داشته باشد. پیامبر(ص) فرمودند: «خداوند متعال بر من وحى فرستاد که اى برادر انبیاء و اى برادر بیم دهندگان! قومت را بترسان از این­که وارد خانه‏اى از خانه‏هاى من شوند در حالى که حقّى از بندگان من بر عهده آنان است، چون مادامى که این فرد در برابر من نماز مى‏گزارد، به او لعنت مى‏فرستم تا زمانى که آن حق را برگرداند. پس اگر چنین کند، من گوشش مى‏شوم که با آن مى‏شنود و چشمش مى‏شوم که با آن مى‏بیند. او جزء دوستان و برگزیدگان من مى‏گردد و همراه با پیامبران و صدّیقین و شهداء و صالحین در بهشت، همسایه من مى‏شود».(ابن فهد حلى، 1407ق، ص131)‏ از این حدیث شریف به خوبی استفاده می­شود کسانی که به مسجد وارد می­شوند، زمانی در درگاه ربوبی پذیرفته می­شوند که در خارج از مسجد، آلودگی گناه و عصیان را از دامن خویش زدوده باشند وگرنه آنان که با روحی آلوده و عملکردی زشت در مسجد حاضر می­شوند، مطرود بارگاه حق تعالی خواهند بود و عبادات قشری و بی روح آنان سرابی فریبنده بیش نیست.

نتیجه سخن

مسجد به عنوان پایگاه مهم و اساسی از دیرباز نقش بسیار مهم و اساسی در راستای ارتقاء فرهنگ دینی در جامعه داشته است.
پیامبر(ص) در روزهای آغازین هجرت به مدینه منوره، اقدام به ساخت مسجد کرد و مسجد به عنوان دارالحکومه، محل تجمع مردم، پی­ریزی سیاستهای کلان جامعه آن زمان، تصمیمات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و دینی مردم در مسجد صورت می­گرفت و در واقع مسجد به عنوان محور حرکتهای فرهنگی، اجتماعی و دینی آن دوران محسوب می­شد.
شواهد و قراین تاریخی حاکی از آن است که پیامبر و یارانش، قبل و بعد از هجرت، از مسجد برای آموزش و تبلیغ استفاده می­نمودند. آن حضرت پس از اعلان عمومی و تبلیغ رسمی دین اسلام، قبل از هجرت به مدینه تا آنجا که امکان داشت، از مسجدالحرام در راستای تبلیغ و ترویج دین و آموزه­های اسلامی بهره می­گرفتند.

با مطالعه در سیره نورانی ائمه‌اطهار(ع)، به روشنی درمی­یابیم که «مسجد» کانون بسط و توسعه فرهنگ غنی اسلام بوده و بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی مسلمانان در مسجد انجام می‌گرفت. آن بزرگواران، حتی در سخت­ترین فشارهای سیاسی نیز در مسجد حاضر می­شدند و به ترویج معارف غنی اسلام می­پرداختند.

امروزه (غیبت امام عصر) نیز مسجد جایگاه خود را حفظ کرده و رمز قوام و ماندگاری مساجد با نگاهی فرهنگی دینی بر اساس حضور و وجود روحانیون شکل می­گیرد. عالمان متعهّد و خداجوی از سنگر مساجد به تبلیغ معارف اسلامی می­پردازند.

مسائل و مشکلاتی که در برنامه­های فرهنگی، دینی مساجد وجود دارند و باعث ایجاد فاصله بین اقشار مختلف، به ویژه نسل جوان با مسجد می­شوند، عبارت­اند از:

1ـ متنوع نبودن برنامه­های مساجد و نیز روشهای تبلیغ و ناآشنا بودن گردانندگان آن با شیوه­های نوین جذب نوجوانان و جوانان به مسجد و در مقابل متنوع و جذاب بودن برنامه­های مراکز و اماکن تفریحی اجتماعی نظیر: باشگاه­های ورزشی، کلوبها، کافینت­ها، ماهواره و.. .. باید اذعان داشت که برنامه­های برخی از مساجد اغلب یکنواخت، کسالت­آور و خسته کننده است.

2ـ اعمال روشهای خشک و مستبدانه در بعضی برنامه­ها و آموزشهای مذهبی و به کارگیری شیوه­های  نادرست آموزشی و درخواست اطاعت کورکورانه و بی­قید و شرط که موجب بی علاقگی و دلسردی از دین و مراکز دینی به خصوص مساجد در میان نوجوانان و جوانان می­شود.

3ـ ملحوظ نداشتن شاخصه­های مذهبی، فرهنگی، بومی، نژادی، زبانی و نیز عدم به کارگیری اولویتهای اصلی در برنامه­های فرهنگی- تبلیغی موجب شده است تا تعدادی از برنامه­ها و فعالیت­های اجرایی برای نوجوانان و جوانان از نتایج مثبت و مطلوبی برخوردار نباشد.

4ـ  کمتر مشاهده می­شود که در انجام برنامه­های مذهبی و اسلامی از وجود اندیشمند ان و صاحب­نظران بزرگوار استفاده شود. استفاده از اساتید دانشگاهی و حوزوی خبره، موجب اقبال نوجوانان و جوانان به مساجد خواهد شد.
5ـ بسیاری از مساجد نتوانسته­اند با مخاطبان خود، به ‌ویژه نوجوانان و جوانان تنها رابطه موجود فی مابین به صورت برنامه­ای و مراسم خلاصه می­شود که این ارتباط با پایان برنامه قطع می­گردد.

6ـ  حاکم بودن افکار عام­نگر، همراه با اجرای برنامه­های عامه پسند و سنتی که این­گونه برنامه­ها بیشتر مورد پسند بزرگسالان و سالخوردگان است.

7ـ طولانی شدن برنامه­های اجرایی مساجد، به‌ویژه سخنرانی و خطابه وعاظ، ائمه جماعات و مبلغین و نیز اقامه نماز و اجرای مراسم دعا و زیارت.

8ـ خلاء برنامه­ریزی منسجم، مرتب و منعطف در مساجد موجب شده است تا اغلب مساجد ما دچار برنامه­های یکنواخت و کسل کننده شوند.

9ـ حاکم نبودن روحیه جوان­گرایی و تفکر جوانی و در نظر نگرفتن سلایق و نظرات جوانان، در برنامه­ریزی فعالیتها توسط مدیریت مساجد.

10ـ منطبق نبودن برنامه­های مساجد با نیازهای فکری و فرهنگی جوانان و متناسب نبودن با شرایط زمان و مسائل مبتلابه روز جامعه.

11ـ  فقدان تجهیزات، لوازم و ابزار مناسب نرمافزاری مدرن و روز در مساجد (رایانه، وسایل آموزشی و کمک آموزشی و... .)

12ـ نبود برنامه­های زمان بندی شده و تعریف شده کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت در مساجد.

پیشنهادهایی برای رفع کاستیها مربوط به برنامه­ریزی­های فرهنگی مساجد

1ـ  تبدیل ساختار برنامه سنتی مساجد به برنامه مدون، منطقی و به روز.

2ـ  در برنامه­ریزی فرهنگی و دینی مساجد به نیازها، علایق و سلایق نوجوانان و جوانان توجه شود.

3ـ انطباق محتوای برنامه­های فرهنگی مساجد با نیازهای فکری جوانان، مقتضیات زمان، و مسائل مبتلا به روز جامعه.

4ـ استفاده از تکنولوژی آموزشی روز در اجرای برنامه­های آموزشی، فرهنگی، دینی و.. . مساجد.

5ـ تشکیل بانک اطلاعات و مرکز اطلاع‌رسانی و گروه ویژه مطالعاتی و تحقیقاتی به منظور انجام پژوهش در مورد ارزیابی برنامه­های فرهنگی مساجد.

6ـ  بهره­گیری از وجود اساتید و صاحب نظران مشهور دانشگاهی و حوزوی در برنامه­های فرهنگی و دینی مساجد.

7ـ تنوع بخشیدن به محتوای برنامه­های فرهنگی مساجد از نظر موضوع، روش و اجرا.

8ـ استفاده از شیوه­های نوین آموزشی در ارایه و انتقال مفاهیم و ارزشهای دینی و مذهبی به نوجوانان و جوانان.
در آموزش مسائل و مفاهیم دینی به نوجوانان و «اصل تسهیل(آسان گیری)» و «اصل اعتدال و میانه روی».

9ـ  پرهیز از اجرای برنامه­های یکنواخت، تکراری و خسته کننده.

10ـ تجهیز مساجد به امکانات، لوازم و ابزار فرهنگی روز دنیا از قبیل کتابخانه­های تخصصی، سالن مطالعه، کامپیوتر، وسایل آموزشی و... .

11ـ طرح مسائل و مشکلات نوجوانان و جوانان محلّه و برنامه­ریزی در راستای رفع و حل مشکلات آنان.

12ـ داشتن مدیریت زمان در برنامه­های فرهنگی و دینی مساجد، به طوری که سعی شود برنامه­های اجرایی مساجد (سخنرانیها، کلاسهای آموزشی، همایشها، مراسم دعا و.. .) کوتاه و متناسب با ظرفیت­های جسمی، روحی و روانی، ویژگیهای سنی و ذهنی مخاطبین طراحی و اجرا گردد تا از خستگی، دلزدگی و در نتیجه گریز جوانان از برنامه­های فرهنگی مساجد جلوگیری به عمل آید.

13ـ برنامه­های فرهنگی و دینی مساجد برای نوجوانان و جوانان جذاب، مفید بوده و هنر و مهارت را به آنان بیاموزد. «زیستن دینی».

14ـ مشارکت نوجوانان و جوانان در امر برنامه­ریزی­های فرهنگی و دینی و اجرای برنامه­ها در جذب جوانان به مسجد مؤثر است.

15ـ  بسیاری از  افراد، به ویژه نسل جوان به این دلیل از مساجد دوری می­کنند که آن را همیشه مکانی برای گریه، موعظه و عبادت می­دانند، در حالی که اسلام نقش مسجد را علاوه بر عبادت، مکانی برای آموزش، تعلیم و تربیت و شادابی جامعه معرفی کرده است. اگر این روحیه شادابی و طراوت همراه با حفظ حریم­های اسلام به مساجد برگردانده شود، مکانی برای گرایش همه اقشار به خصوص نسل جوان خواهد بود. اجرای برنامه­های فرهنگی، آموزشی و هنری و برگزاری اعیاد اسلامی مثل قربان، نیمه شعبان، فطر، غدیر، میلادیه­های ائمه اطهار(ع) و.. . روح نشاط را به جامعه برمی­گرداند. به هر حال، در شرایط فعلی که مساجد محور حرکت‌های دینی و فرهنگی است باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد، چه از نظر برنامه‌ها و فعالیت­های دینی و چه از نظر فیزیکی که باید پاک‌ترین مکان باشند تا اقشار مختلف، به‌ویژه جوانان رغبت پیدا کنند تا در این مکان مقدس حضور یابند.

منابع و مآخذ

قرآن کریم

  1. ابن الجوزی، الوفاء باحوال المصطفی، دار الکتب الحدیثه، چاپ مصر، ۱۳۸۶هـ ق.

  2. ابن هشام، السیره النبویه، بیروت، نشر دارالکتاب العربی.

  3. ابن أبی الحدید، عبدالحمید بن هبة الله‏، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏،  چاپ اول، ۱۴۰۴هـ.ق.

  4. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دارالصّادر.

  5. ابن فهد حلى، احمد بن محمد، عدة الداعی و نجاح الساعی، محقق و مصحح: موحدى قمى، احمد، ‏نشر دارالکتب الإسلامی‏، چاپ اول، ۱۴۰۷هـ.ق.

  6. ابن طاووس، على بن موسى، ادب حضور(ترجمه فلاح السائل)، مترجم روحی، محمد، قم، ناشر انصاری، 1380هـ.ش.

  7. زبیدى، سید محمد مرتضى حسینى‌، تاج العروس من جواهر القاموس‌، محقق و مصحح: شیری، على.

  8. زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، تهران، انتشارات امیرکبیر.

  9. شیخ حرّ عاملی، محمد حسن، وسائل الشّیعه، قم، آل­البیت، 1409 هـ.ق.

  10. حسینى دشتى، سید مصطفى، معارف و معاریف، نشر صدر، ۱۳۷۶هـ.ش.

  11. حیدر، اسد، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، تهران، مکتبة الصدر، 1370هـ.ش.

  12. سیوطى، جلال الدین، الاتقان فى علوم القرآن، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۲۱هـ.ق/۲۰۰۱م.

  13. الولی، طه، المساجد فى الاسلام، بیروت، لبنان، ۱۴۰۹هـ.ق/۱۹۸۸ م.

  14. معین، محمد، فرهنگ فارسى، انتشارات امیرکبیر، ۱۴۰۶هـ.ق.

  15. موسوی الخمینی، سید روح الله، چهل حدیث، مرکز نشر فرهنگی رجا، تهران، چاپ دوم، 1386هـ.ش.

  16. ـــــــــــــــــــــــ، صحیفه نور، تهران، موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی، 1382هـ.ش.

  17. روح‌الامینی، محمود، زمینه فرهنگ شناسی، انتشارات عطّار، چاپ اوّل، 1365هـ.ش.

  18. سازمان علمی ‌فرهنگی و تربیتی ملل متّحد (یونسکو)، راهبردهای علمی ‌توسعه فرهنگی، ترجمه محمّد فاضلی، تهران، انتشارات تبیان، چاپ اوّل، 1378هـ.ش.

  19. نوری،  میرزاحسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت، 1408 هـ.ق.

  20. نوید، مهدی، فرهنگ و مقاومت فرهنگی، تهران، انتشارات محیا، ناشر، رویان، چاپ هشتم، 1376هـ.ش.

  21. نوبهار، رحیم، سیمای مسجد، قم، نشر مؤلف، 1373هـ.ش.

  22. مکی سباعی، محمد، تاریخ کتابخانه­های مساجد، ترجمه محمد عباسپور و محمد جواد مهدوی، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1373 هـ.ش.

  23. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارإحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳هـ.ق.‏

  24. مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى،‏ روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، محقق و مصحح: موسوى کرمانى، حسین و اشتهاردى، على پناه، قم، مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانپور، ۱۴۰۶هـ.ق.

  25. مطهری، مرتضی، ده گفتار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ بیست و دوم، 1385هـ.ش.

  26. کلینى، ابوجعفر محمدبن یعقوب، الکافی‏، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‏، 1407هـ.ق.

  27. الکتّانی، عبدالحیّ، نظام الحکومة النبویّه المسمی التراتیب الاداریه، بیروت، داراحیاء التراث العربی.

  28. جعفری، محمّدتقی، فرهنگ پیرو فرهنگ پیشرو، تهران، انتشارات علمی ‌و فرهنگی، 1373هـ.ش.

  29. جعفریان، رسول، آثار اسلامی مکه و مدینه، تهران، نشر مشعر، چاپ دوازدهم، 1389 هـ.ش.

  30. فرای، ریچارد، عصر زرین فرهنگ ایران، ترجمه رجب نیا، مسعود، تهران، سروش.

  31. یعقوبی، ابن واضح، تاریخ یعقوبی، آیتی، محمد ابراهیم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.

  32. نوذری، عزت الله، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، نشر خجسته.

  33. طبرسى،‏ احمد بن على، ‏الإحتجاج على أهل اللجاج‏، مشهد، نشر مرتضى‏، چاپ اول، 1403هـ.ق.

  34. طبرسى (رضى الدین)،  حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، مترجم سیدابراهیم میرباقرى، تهران، انتشارات فراهانی.

  35. طبری، محمد، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، چاپ پنجم، 1375 هـ.ش.

  36. طوسی، محمد بن حسن، اختیار معرفة الرّجال، تصحیح: حسن مصطفوی، انتشارات دانشگاه مشهد.

  37. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن‏، قم، نشر جامعه مدرسین، 1380 هـ.ش.

 

 

 


[1] - دانش آموحته حوزه علیمه قم، محقق و مدرس.

[2]- جن، آیه 18.

[3]- حج، آیه4.

[4]- اسراء، آیه1.

[5]- حسن عابدی جعفری و همکاران، «طراحی مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد در قالب یک سازمان داوطلبانه‌ی مذهبی» مجموعه مقالات فروغ مسجد5، ص47.

[6]- عفت منصوریان، «عوامل و موانع جذب مردم به ویژه جوانان و نوجوانان به مسجد»، فروغ مسجد، ص 240.

[7]- علق، آیات 1-3.

[8]- سایت مرکز بزرگ اسلامی هامبورگ: www.izhamburg.com

[9]- ارقم در شمار مسلمانانی بود که خیلی زود به پیامبر(ص) ایمان آورد. برخی او را یازدهمین نفری که به اسلام و پیامبر(ص) ایمان آورده است، ذکر کرده­اند.(رک: ابن هشام، السره النبویَه، ج۱، ص270).

[10]- دوران دعوت سری پیامبر اکرم(ص) را سه یا پنج سال نیز ذکر کرده­اند.(رک: عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم(ص)، ج۱، ص259).

[11]- حسینی، سید حمید، «آثار، برکات و کارکردهای فردی و اجتماعی مسجد»، مجموعه‌ مقالات فروغ مسجد، ج5، ص202.       

[12]- موظف رستمی، محمدعلی، آیین مسجد(کارکردهای مسجد)، ص112.

ثبت دیدگاه