Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد؛ نماد و حدت و همگرایی مسلمانان
یک شنبه, 22 تیر 1399

مقدمه:

اتحاد و یکپارچگى، وحدت کلمه و همبستگى مسلمانان موضوعى است که همواره مورد توجه و توصیه خدا و رسول و سفارش اکید پیشوایان معصوم دین علیهم السلام بوده است؛ چنان که حضرت حق در کتاب هدایتش، قرآن، همه پیروان دین حنیف را به تقواى حقیقى و ثبات قدم در اسلام و اتحاد، اجتماع و اعتصام به ریسمان محکم الهى فرا مى خواند و از اختلاف و تفرقه نهى و آثار زیانبار و پیامدهاى ناگوار آن را بیان مى کند و مى فرماید:

          « یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا».[1] اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا بترسید ـ آنچنان که شایسته خدا ترس بودن است ـ تا نمیرید جز به دین اسلام و همگى به رشته محکم دین خدا (قرآن و عترت) چنگ زنید و به راه هاى متفرق نروید.

 

مسجد؛ محور وحدت مسلمانان

در اسلام، عوامل وحدت و همگرایى مسلمانان فراوان است که در ذیل به برخى از آن ها اشاره مى شود:

          1 . وحدت حول محور ارزش هاى انسانى؛

          2 . وحدت حول محور ایمان؛

          3 . وحدت حول محور اسلام؛

          4 . وحدت حول محور امامت و ولایت؛

          5 . وحدت حول محور مسجد.

 

مساجد؛ مراکز هدایت و عبادت

مسجد نخستین خانه اى است که براى هدایت و عبادت و پرستش پروردگار عالم در زمین و کسب آرامش بنا شده است.

          « إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی  بِبَکَّةَ مُبَارَکاً وَهُدىً لِلْعَالَمِینَ فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان آمنا»؛[2] اولین خانه اى که در زمین براى عبادت و نیایش مردم تأسیس شد خانه اى است که در مکه بنا گردید که آن خانه مشحون از برکت و موجب هدایت جهانیان است و در آن نشانه هاى روشن خداپرستى و توحید است؛ از جمله مقام ابراهیم، و هر کس در آن داخل شود امان یابد.

          آرى! کعبه، مسجدالحرام و یا هر مسجد دیگر که به نام خدا و براى خدا تأسیس شده و مى شود باید در خدمت مردم و بندگان او باشد و آنچه که در خدمت بندگان خدا و توده هاى مردم باشد براى خدا محسوب مى گردد.

          مساجد خانه هاى خدا در زمین و محل عبادت پروردگار و بهترین عبادتگاه بندگان خدا و کانون آرامش و قداست و معنویت مى باشند.

          مساجد از آن خدا و مردم بندگان خدایند، و خانه خدا متعلق به همه بندگان است؛ چنان که در آیات و روایاتى چند به این حقیقت اشاره شده است.

          « وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ  اللَّهِ أَحَداً»؛[3] به درستى که مساجد از آن خداست. پس در آن احدى را با خدا نخوانید و کسى یا چیزى را در ردیف خدا در مقام عبادت و پرستش قرار ندهید و یا حاجت نخواهید.

          عبادت و بندگى و سرسپردگى تنها خداى را سزاست و تعظیم و سجده بایسته اوست:

          « یَاأَ یُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی  خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».[4] ما اینکه مراد از مساجد در آیه 17 سوره جن چیست، تفاسیر گوناگونى از سوى مفسران ذکر گردیده است؛ از جمله: مکان هایى به عنوان «مسجد» از آن یاد مى شود و مصداق اتم و اکمل آن مسجدالحرام مى باشد. مصادیق دیگر آن، مساجد مختلف در هر کوى و برزن است و مصادیق گسترده تر آن، تمام نقاط زمین و امکنه اى است که مؤمنان در آنجا نماز مى خوانند و براى خدا سجده مى کنند، چنان که نبى خاتم صلى الله علیه و آله فرمود:

          «جعلت لى الارض مسجدا و طهورا»؛[5] جاهاى زمین برایم سجده گاه و وسیله طهارت (تیمم) براى من قرار گرفته است. بنابراین، زمین متعلق به همه انسان ها و مساجد از آنِ همه بندگان مؤمن خداست.

 

اولین بناکننده مسجد

نخستین بناکننده مسجد در عالم، آدم ابوالبشر  علیه السلام بود. برابر آنچه که در منابع اسلامى مى خوانیم و تاریخ اسلام به ما بازگو مى کند، کعبه که در زیر عرش پروردگار قرار دارد، دو هزار سال پیش از خلقت آدم  علیه السلام به عنوان کانون عبادت و مطاف فرشتگان در زمین بوده است و با آفرینش آدم  علیه السلام و پیدایش او در زمین، این خانه به دست او بنا شد در حالى که هیچ خانه اى در اطراف کعبه وجود نداشت و بناى این مسجد سبب گردید تا مردم به تدریج در اطرافش اجتماع کنند و در نخستین مسجد روى زمین به عبادت و راز و نیاز بپردازند.

          پس از حضرت آدم  علیه السلام ، در جریان طوفان نوح  علیه السلام بناى کعبه و مسجدالحرام آسیب دید تا آنکه به وسیله ابراهیم خلیل الرحمان تجدید بنا گردید. بعدها با گذشت زمان، با راهنمایى برگزیدگان الهى مسجدالحرام توسعه یافت؛ چنانکه منصور دوانیقى، خلیفه عباسى، بر اثر کثرت حجاج تصمیم گرفت مسجدالحرام را توسعه دهد. از این روى، از مردمى که در اطراف مسجدالحرام خانه داشتند، خواست که خانه هایشان را خریدارى کند، ولى آنان به هیچ قیمتى حاضر به فروش نشدند. منصور در تنگنا قرار گرفت، در این باره از امام صادق  علیه السلام سؤال کرد.

          امام  علیه السلام در پاسخ فرمود: غمگین مباش، در این رابطه دلیل روشنى در کتاب خدا هست که مى توانى به آن استدلال کنى.

          پرسید: کدام دلیل؟

          امام صادق  علیه السلام فرمود: به آیه «ان اول بیت وضع للناس...» استدلال کن؛ زیرا خداوند در این آیه مى فرماید:

          نخستین خانه اى که براى مردم ساخته شد، خانه کعبه بود. بنابراین، اگر ساکنان اطراف کعبه، پیش از بناى کعبه خانه ساخته بودند، آن ها مى توانستند خانه هایشان را نفروشند، ولى وقتى تأسیس و ساخت کعبه جلوتر بوده، حریم آن تا آنجا که مورد نیاز مؤمنان و زائران بیت اللّه  الحرام باشد، متعلق به کعبه است.

 

نخستین اقدام پیامبر  صلى الله علیه و آله

نخستین اقدام رسول خدا  صلى الله علیه و آله پس از هجرت به مدینه، ساختن مسجد براى اجتماع مردم بود.

          پیامبر و همراهان در مسیر هجرت از مکه به مدینه، روز دوشنبه 12 ربیع الاول به قبا، در دو فرسخى مدینه، مرکز قبیله بنى عمرو بن عوف رسیدند و در منزل بزرگ قبیله (مکثوم بن الهدم) فرود آمدند. گروهى از مهاجرین و انصار نیز در انتظار مرکب رسول خدا  صلى الله علیه و آله بودند.

          رسول خدا  صلى الله علیه و آله تا آخر هفته در آنجا توقف داشتند و در همین فاصله کوتاه، پیامبر «مسجد قبا» را براى قبیله بنى عوف پایه گذارى فرمودند.[6]

 

مساجد؛ محل اجتماع نخبگان جامعه

مسجد محل اجتماع بزرگان قبایل و نیکان و نخبگان جامعه است.

          «عن ابى عبداللّه   علیه السلام قال یا فضل لا یأتى المسجد من کل قبیله الا وافدها و من کل اهل بیت الا نجیبها، یا فضل لا یرجع صاحب المسجد باقلّ من احدى ثلاث خصال اما دعاء یدعوا به یدخله اللّه  به الجنه و اما دعاء یدعوا به فیصرف اللّه  عنه به بلاء الدنیا و اما اخ یستفیده فى اللّه ».[7]

         امام صادق  علیه السلام فرمود: به مسجد نمى آید از هر قبیله اى، مگر نماینده آنان و از هر خانواده اى، مگر بهترین آنان. اى فضل، از مسجد کسى مراجعت نمى کند، مگر آنکه دست کم سه چیز به دست مى آورد:

          1 . دعایى کرده که خدا به برکت آن دعا او را وارد بهشت مى نماید.

          2 . دعایى نموده که خداوند بلایى را از او در دنیا رفع مى کند.

          3 . دوست و برادرى به دست مى آورد که به او در مسیر رضاى خدا فایده مى رساند.

 

مساجد؛ مرکز حضور فراگیر

یکى دیگر از جلوه هاى «مسجد؛ نماد وحدت و همگرایى مسلمانان»، حضور افراد خیرخواه و صاحبان درک و فهم و دلسوز به سرنوشت جامعه است.

          از نظر پیشوایان دین اسلام، مسلمانان که اهل مسجد نبوده و در قبال سرنوشت جامعه احساس مسؤولیت نمى کنند، سایر مسلمانان نباید با آنان اختلاط و معاشرت داشته باشند.         

چنان که از امام صادق  علیه السلام نقل شده که فرمود:

          «ان امیرالمؤمنین  علیه السلام بلغه انّ قوماً لا یحضرون الصلوة فى المسجد فخطب فقال: ان قوماً لایحضرون الصلوة معنا فى مساجدنا فلا یواکلونا ولا یشاربونا ولا یشاورونا ولا یناکحونا ولا یاخذوا من فیئنا شیئاً او یحضروا معنا صلوتنا جماعه و انى لاوشک ان آمر لهم بنار تشتعل فى دورهم فاحرق علیهم او ینتهون.

          قال: فامتنع المسلمون عن مؤاکلتهم و مشاربتهم و مناکحتهم حتى حضرو الجماعه مع المسلمین».[8]

         به امیرالمؤمنین  علیه السلام خبر رسید که گروهى از مسلمان ها در نماز جماعت مسجد حاضر نمى شوند. آن بزرگوار براى مردم خطبه اى ایراد کرد و فرمود: گروهى در نماز با ما حاضر نمى شوند و در اجتماع ما مسلمانان حاضر نمى گردند با آنکه خود را مسلمان و نمازخوان مى دانند (و ظاهراً هم اهل نماز بودند، ولى در مسجد و جماعت شرکت نمى کردند) نباید با آنان همسفره و هم غذا شد و یا با آنان چیزى نوشید و با آنان نباید مشورت نمود و به آنان نباید زن داد و یا از آنان زن گرفت و نباید از آنچه از بیت المال در دست ماست، استفاده کنند مگر آنکه با ما در نماز جماعت مسجد شرکت نمایند.

          نزدیک است اگر از کار خود دست برندارند فرمان دهم تا خانه هاى آنان را با آتش بسوزانند.

 

مساجد؛ محل اعتکاف

«اعتکاف» از جمله عبادات بسیار ارزشمند جمعى است که تحت شرایطى باید حتماً در مسجد برگزار شود، آن هم مسجد جامع که از اجتماع باشکوه ترى برخوردار است؛ چنان که امام ششم  علیه السلامفرمود:

          «لااعتکاف الاّ فى مسجد جماعه قد صلّى فیه امام عدل بصلوة جماعة».[9]

         اعتکاف محقق نمى شود، مگر در مسجد جامع که امام عادلى در آن نماز جماعت مى خواند.

 

مساجد؛ معبد عبادت جمعى

یکى دیگر از زیباترین و شکوهمندترین جلوه هاى وحدت و همگرایى مسلمانان برپایى نماز جماعت در مسجد است که در فرهنگ اسلام چیزى از آن بالاتر و با اهمیت تر نیست.

          نماز جماعت که عبادت دسته جمعى است، نمایشگر شکوه و اقتدار و تجلى وحدت و هیبت مسلمانان مى باشد. مسلمانان در اجراى فرمان پروردگار عالم صرف نظر از تفاوت هاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در صفوفى متحد و به هم فشرده، در کنار یکدیگر در پیشگاه حضرت بارى تعالى، به عبادت و نیایش مى پردازند. این عبادت جمعى پیراسته از شائبه فاصله هاى طبقاتى و امتیازات نژادى و رنگ و زبان به حدى ارزشمند و پرفضیلت است که مقدار ثواب آن قابل احصاء نمى باشد! چنان که به روایت ابى سعید خدرى در حدیثى نسبتاً مفصل از رسول خدا  صلى الله علیه و آله نقل شده که پیامبر فرمود:

          پس از نماز ظهر، جبرییل با هفتاد هزار فرشته نزد من آمد و گفت: اى محمد صلى الله علیه و آله پروردگارت به تو سلام مى رساند و دو هدیه که آن ها را به هیچ یک از پیامبران قبل از تو نداده، براى شما فرستاده است.

          پیامبر  صلى الله علیه و آله فرمود: آن دو هدیه چیست؟

          جبرییل گفت: سه رکعت در نماز شب (دو رکعت شفع و یک رکعت وتر) و نمازهاى پنج گانه را به جماعت خواندن.

          پیامبر  صلى الله علیه و آله به جبرئیل فرمود: خداوند چه پاداشى براى امت من در نماز جماعت قرار داده است؟

          جبرئیل گفت:

          «اذا کانا اثنین کتب اللّه  لکلّ واحد بکل رکعه مائه و خمسین صلاة، و اذا کانوا ثلاثه کتب اللّه  لکل منهم بکل رکعه ستمائه صلاة، و اذا کانوا اربعه کتب اللّه  لکل واحد بکل رکعه الفا و مائتى صلاة، و اذا کانوا خمسه کتب اللّه  لکل واحد بکل رکعه الفین و اربعمائه صلاة.

          و اذا کانوا سته کتب اللّه  لکل واحد منهم بکل رکعه اربعه آلاف و ثمانمائه صلاه. و اذا کانوا سبعه کتب اللّه  لکل واحد منهم بکل رکعه تسعه عشر آلالف و ستمائه صلاة، و اذا کانوا ثمانیه کتب اللّه  لکل واحد منهم بکل رکعه تسعه عشر الفا و مائتى صلاة، و اذا کانوا تسعة کتب اللّه  تعالى لکل واحد منهم بکل رکعه سته و ثلاثین الفا و اربعمائه صلاة، و اذا کانوا عشر کتب اللّه  تعالى لکل واحد بکل رکعة سبعین الفا والفین و ثمانمائه صلاة فان زادوا على العشره فلو صارت السماوات والارض کلها قرطاسا و البحار مدادا، و الاشجار اقلاما، و الثقلان مع الملائکه کتابا، لم یقدروا ان یکتبوا ثواب رکعه واحده».[10]

         اگر در نماز جماعت، نمازگزاران دو نفر باشند، خداوند براى هر کدام از آنان در هر رکعت ثواب یکصد و پنجاه نماز مى نویسد، و اگر سه نفر بودند، براى هر یک رکعت ثواب 600 رکعت نماز، و اگر چهار نفر بودند، یک هزار و دویست نماز، و اگر پنج نفر بودند، دو هزار و چهارصد و اگر شش نفر بودند، چهار هزار و هشتصد نماز و اگر هفت نفر بودند، نه هزار و ششصد نماز، و اگر هشت نفر بودند، نوزده هزار و دویست، و اگر نه نفر بودند پاداش سى و شش هزار و چهارصد نماز (در نامه اعمال آنان) نوشته و ثبت مى کند، پس اگر تعداد نمازگزاران به جماعت از مرز ده نفر بگذرد، اگر همه آسمان و زمین کاغذ شوند و همه دریاها مرکب شده و درختان قلم شوند و جن و انس و فرشتگان نویسنده گردند، هرگز قادر نخواهند بود ثواب یک رکعت از نماز جماعت را بنویسند.

          جالب است که حتى اگر نماز به جماعت، در منزل اقامه شود و افراد به دلیل بى رغبتى به مسجد و بى اعتنایى به اجتماع مسلمانان، بدون هیچ گونه عذر موجهى از شرکت در مسجد خوددارى ورزیده باشند، نماز جماعت شان ارزشى نخواهد داشت، چنان که از امام هشتم  علیه السلام نقل شده که فرمود:

          «من صلى فى بیته رغبه من المسجد فلا صلوة له ولا لمن صلى معه الامن عله تمنع من المسجد».[11]

         کسى که در خانه اش نماز بگذارد و به نماز جماعت در مسجد به خاطر بى میلى نسبت به مسجد شرکت نکند، نمازش نماز نیست و نماز کسانى هم که به او اقتدا کرده اند ارزشى ندارد، مگر آنکه نیامدشان به مسجد به دلیل موجهى باشد که از رفتنشان به مسجد منعشان نموده باشد.

 

مساجد؛ کانون تفاهم و همدلى

از دیگر نمادهاى وحدت مسلمانان با محوریت مساجد این است که مسجد کانون تفاهم و نزدیک شدن دل ها به هم و مرکز با خبر شدن مؤمنان از حال برادران دینى و رسیدگى به مشکلات یکدیگر است.

          این امر به حدى حایز اهمیت است که در صدر اسلام اگر مسلمانى چند روز به مسجد نمى آمد، رسول خدا  صلى الله علیه و آله با اصحابش به سراغ او رفته وجویاى حالش مى شدند،اگرمشکلى داشت، مشکلش را حل مى فرمودند.

          اساساً یکى از انگیزه هاى تجمع مسلمانان در مرکزى به نام مسجد براى دفع و رفع مشکلات آحاد جامعه اسلامى و اصلاح امور مسلمانان است. در سیره عملى پیشوایان معصوم علیهم السلامنیز نمونه هاى گره گشایى و حل مشکلات مردم فراوان به چشم مى خورد که حکایت زیر از جمله آن است:

          «قال میمون بن مهران کنت جالساً عندالحسن بن على  علیه السلام فاتاه رجل فقال له یابن رسول اللّه ، ان فلانا على مال و یرید ان یحبسنى فقال علیه السلام و اللّه  ما عندى مالٌ فاقضى عنک.

          قال: فکلمه.

          قال: فلبس نعله فقلت له یابن رسول اللّه  انسیت اعتکافک؟ فقال له لم انس و لکنّى سمعت ابى  علیه السلام یحدث عن جدى رسول اللّه   صلى الله علیه و آله انه قال: من سعى فى حاجه اخیه المسلم فکانما عبداللّه  عزوجل ستة آلاف صائماً نهاره قائماً لیله».[12]

         میمون بن مهران مى گوید با امام مجتبى  علیه السلام نشسته بودیم، امام در مسجد معتکف بود، مردى آمد و عرض کرد: اى پسر رسول خدا! فلانى از من مالى طلبکار است و از من شکایت کرده و قصد دارد مرا به زندان بیفکند.

          امام حسن  علیه السلام فرمود: به خدا سوگند مالى نزد من نیست تا دین تو را ادا کنم. آن شخص گفت: اى پسر رسول خدا پس بیا با او حرف بزن بلکه به احترام شما به من مهلت دهد.

          راوى مى گوید:

          امام بلافاصله حرکت کرد و کفش خود را پوشید. من گفتم: اى پسر رسول خدا، آیا فراموش کرده اى که معتکف هستى؟ فرمود: خیر ولکن از پدرم، از قول رسول خدا صلى الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: هر کسى که در برآورده شدن حاجت برادر مسلمانى سعى و تلاش نماید، گویا نه هزار سال خدا را عبادت کرده؛ عبادتى که روزها را روزه داشته و شب ها را تا صبح به نماز مشغول بوده است.

 

مساجد حقیقى

ناگفته نماند مسجدى نماد وحدت و مرکز تجمع مسلمانان خواهد بود که برابر آموزه هاى وحیانى، داراى دو شرط اساسى باشد.

          الف : بنیان و شالوده آن از آغاز پاک و پاکیزه بوده و براى تحقق هدفى مقدس تأسیس شده باشد.

          ب : دست اندرکاران و گردانندگان و اداره کنندگانش، انسان هایى با ایمان و وارسته و درستکار باشند.

          چنان که خداوند حکیم در قرآن مى فرماید:

          « لاَتَقُمْ فِیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ»[13] هرگز در آن مسجدى که بر پایه هواى نفس بنا شده به عبادت برنخیز! آن مسجدى که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده شایسته تر است که در آن به عبادت بایستى، در آن مردانى هستند که دوست مى دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد.

 

مسجد ضرار

دشمنان با توجه به ظرفیت ها و کارکردهاى مسجد و نقش عمیق و گسترده و تأثیرگذارى شگرف آن، براى ایجاد اختلاف و تفرقه در میان مسلمانان، علاوه بر روش مقابله مستقیم، به شیوه مذهب، علیه مذهب که ترفند دشمنان اسلام از دیرباز تا به امروز بوده، بهره جسته و یا اقدام به تأسیس مراکز دینى و یا مسجد مى نمایند. در طول تاریخ و حتى امروزه نیز در گوشه و کنار ایران و جهان این سنت سیئه ادامه داشته و دارد که هدف پلید آنان پاشیدن بذر تفرقه در میان مسلمانان مى باشد. چنان که فلسفه تأسیس مسجد ضرار در عهد رسول اللّه  همین بوده است.

          عده اى از منافقین نزد رسول خدا  صلى الله علیه و آله آمدند و اجازه خواستند مسجدى نزدیک مسجد قبا در مدینه بسازند تا افراد ناتوان و بیمار و سالخورده در آن نماز بگذارند!

          آنان از پیامبر  صلى الله علیه و آله که عازم جنگ تبوک بود، خواستند که در مسجدشان نماز بگذارد! در بازگشت از جنگ تبوک نیز قبل از ورود رسول خدا  صلى الله علیه و آله به مدینه، به استقبال حضرت آمده و درخواست نمودند که پیامبر  صلى الله علیه و آله به مسجد آنان برود. جبرئیل بر پیامبر  صلى الله علیه و آله نازل شد و پرده از کار آن ها برداشت و نیت شوم آنان را بیان داشت. پس از آن پیامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زده و بناى باقى مانده آن را ویران نمایند و جاى آن را محل ریختن زباله هاى شهر قرار دهند! در این رابطه قرآن مى فرماید:

          « وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَکُفْراً وَتَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الْحُسْنَى وَاللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ»؛[14] گروهى دیگر از مخالفان، کسانى هستند که مسجدى ساختند به قصد اضرار به مسلمین و تقویت کفر و ایجاد تفرقه میان مؤمنان و کمین گاهى براى کسانى که با خدا و پیامبرش از قبل مبارزه کرده بودند و آن ها سوگند یاد کرده اند که انگیزه اى جز نیکى و خدمت نداشته ایم، اما خداوند گواهى مى دهد که آن ها دروغگویند.

 

تلاش دشمنان

فلسفه ظهور و رخ نمودن متنبیان فرصت طلب و فریبکارى همچون مسیلمه کذاب وسجاح نصرانى که قبل وبعدازظهورپیامبرعظیم الشأن اسلام، در برابر پیامبران و برگزیدگان راستین الهى رخ نمودند و نیز پیدایش مذاهب گوناگون استعمارى در برابر مذهب حقه، جز این نبوده است که به نام دین و گرایش هاى مذهبى تدریجاً افکار و اندیشه مردم را مطابق طرح هاى شیطانى شان جهت داده و مردم را در مسیر دلخواهشان سوق دهند.

          با سیرى در روش ها و شیوه هاى «نئوکلئیالیسم» به ویژه پس از «رنسانس» در مغرب زمین، براى مقابله با اسلام بخصوص در دهه هاى اخیر (دهه هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى ایران)، درمى یابیم که این همه گفته ها و نوشته ها و کتب ضاله علیه اسلام و مذهب تشیع و تحریف عقاید مسلمانان که بعضاً به عنوان کتاب سال جوایز هنگفتى هم دریافت مى دارند و متأسفانه برخى از روشنفکر نماهاى مرعوب و وابسته که ژست علمى به خود گرفته و با استخدام چند واژه علمى و بزک کرده، آواگر اندیشه آن ها در مراکز علمى ـ آموزشى و رسانه هاى جمعى داخل کشور مى شوند و مباحثى همچون: پلورالیسم دینى، سکولاریسم، قرائت هاى جدید و متنوع از دین، صراط هاى مستقیم، فردى و خصوصى بودن دین، استفاده از عقل جمعى براى اداره اجتماع، و... را طرح مى نمایند، همه و همه بدان جهت است که از طریق به بازى گرفتن عقاید و باورهاى مردم بتوانند موجبات وهن دین و القاى ناکارآمدى دین را فراهم نمایند.

          بنابراین، یکى از حربه هاى مؤثر در مقابله با دین و ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، ساختن مسجد براى کوبیدن مسجد و ایجاد شکاف در صفوف مسلمانان است؛ چنان که مسجد ضرار در صدر اسلام به همین منظور پایه گذارى گردید و رسول خدا  صلى الله علیه و آله دستور ویرانى آن را صادر فرمود. از این رو، هر مسجدى که موجب تفرقه بین مسلمانان شود مسجد ضرار است و باید ویران گردد.

 

ستمکارترین انسان ها

و هر کس که سعى در کمرنگ کردن کارایى مساجد و کاستن رونق و آبادانى آن ها و نیز ایجاد تفرقه و اختلاف و شکستن وحدت و اخوت اسلامى و از بین بردن اتحاد و همبستگى مسلمانان را داشته باشد از ستمکارترین افرادى است که مانع ذکر خدا و سبب گسستن رابطه بندگان با خدا مى شود؛ چنان که مى فرماید:

          « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ  أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا أُولئِکَ مَا کَانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَائِفِینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی ا لاْخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ»؛[15] و کیست ستمگرتر از آنکه از بردن نام خدا در مساجد جلوگیرى مى کند و سعى در ویرانى آن ها دارد؟ شایسته نیست که آن ها جز با ترس و وحشت وارد این اماکن بشوند و مسلمانان باید دست آنان را از این اماکن مقدس کوتاه سازند، بهره آن ها در دنیا خوارى و رسوایى و در قیامت عذاب عظیم است.

          این گناه بزرگ و ظلم عظیم از آن جهت است که کاستن رونق مساجد سبب آبادى بتکده ها شده و خلوت کردن و تخریب پایگاه هاى توحید و اتحاد موجب رشد و توسعه کفر و شرک و الحاد و فساد و انحراف و انحطاط در جامعه مى گردد که این خود بزرگترین ظلم نسبت به انسان هاست.

 

بهترین افراد

احادیث وروایات فراوانى درخصوص مساجد از حضرات معصومین علیهم السلام در جوامع روایى نقل شده که اگر کسى مسجدى بسازد و چراغى در آن روشن کند و در نظافت و پاکیزگى آن اهتمام ورزد و در رونق و آبادانى آن بکوشد و... داراى چه اجر و ثواب مضاعف ویژه اى خواهد بود، که براى پرهیز از اطاله کلام از ذکر آن ها خوددارى مى شود.

          از سوى دیگر، اهالى مسجد که با عدم حضور گسترده و پرشور خود موجب از رونق افتادن مسجد مى شوند و یا با سستى و سهل انگارى در مسجد حاضر مى گردند، مورد نکوهش قرار گرفته اند.

          این موضوع در فرهنگ اسلام تا آنجا حایز اهمیت است که خداوند حکیم در قرآن کریم، مؤمنان را از اینکه کفار و مشرکان و حتى مسلمان هاى تارک الصلوة و آنان که در عمل، متعهد و پاى بند به احکام و دستورات الهى نیستند به «عمارت» مساجد بپردازند نهى نموده است؛ چنان که مى فرماید:

          « مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَن یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّهِ شَاهِدِینَ عَلَى أَنْفُسِهِم بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ»؛[16] مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالى که به کفر خویش گواهى مى دهند، آنان اعمالشان تباه و بى ارزش است و در آتش جاوید جهنم خواهند ماند.

 

شرایط سازندگان و اداره کنندگان مساجد

از آیه مزبور استفاده مى شود که مشرکان و بت پرستان حق ورود به مساجد و مشارکت در مرمت و تعمیر و ساخت و ساز و تأسیس بناى ساختمان مساجد را ندارند و کلیه امور مساجد باید به دست خود مسلمانان باشد  و دست هاى آلوده و ناپاک، چه به ظاهر مسلم و غیر مسلم که به دلیل ریاست طلبى یا کسب شهرت و یا تفوق طلبى و نفوذ اجتماعى و یا هر انگیزه غیرخدایى دیگر اقدام به ساخت و ساز تعمیر و نگهدارى از مساجد مى نمایند، کوتاه شود.

          و در جاى دیگر مى فرماید:

          « إِنَّمَا  یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُولئِکَ أَن یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ»؛[17] همانا مساجد خدا را کسى آباد مى کند که به خدا و روز جزا ایمان داشته باشد و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد و از کسى جز خدا نمى ترسند و امید است چنین کسانى از جمله هدایت یافتگان باشند.

          در این آیه شریفه پنج شرط اساسى براى سازندگان و دست اندرکاران مساجد بیان شده که آبادکنندگان مساجد باید از مؤمنان به مبدأ و معاد بوده و خود اهل نماز باشند و زکات بپردازند و جز از خدا از هیچکس هراس و واهمه اى نداشته باشند.

          از شرط پنجم (ولم یخش الا اللّه ) چنین استنباط مى شود که مساجد و متولیان و دست اندرکاران آن نباید وامدار احدى باشند، تحت تأثیر هیچ مقام و قدرتى قرار نگیرند و جز رضاى خدا و مصلحت مسلمانان چیزى را در نیت و عمل خویش دخالت ندهند.

 

کارکردهاى مساجد در گذشته و حال

جلوه هاى دیگر از نماد وحدت بودن مساجد این است که مساجد، هم در صدر اسلام و هم در انقلاب اسلامى ایران، مراکز تصمیم گیرى هاى کلان و سرنوشت ساز بوده اند.

          در عصر پیامبر صلى الله علیه و آله ، مساجد علاوه بر اینکه محل عبادت و دعا و پرستش پروردگار یکتا بوده اند، داراى کارکردهاى مهم دیگى نیز بوده اند که از آن جمله مى توان به کانون اجتماعات عمومى، مرکز تعلیم و تربیت، محل شور و تصمیم گیرى، کانون انتخابات و بیعت، محل قضاوت، ستاد جنگ و آموزشگاه نظامى و محل اعزام نیروهاى مسلح براى جنگ، مرکز اطلاع رسانى، پناهگاه غربا و مردم در مواقع ضرورى و کارکردهاى گوناگون دیگر اشاره کرد.

          رسول خدا  صلى الله علیه و آله هرگاه امر مهمّى اتفاق مى افتاد، از مردم دعوت مى کرد تا به مسجد بیایند. آن حضرت مشکلات را با مردم در میان مى گذاشت و از صاحبان فکر و اندیشه نظرخواهى مى نمود و پس از آن تصمیم مى گرفت.

 

مساجد و انقلاب اسلامى ایران

در جریان انقلاب اسلامى ایران نیز به تأسّى از پیامبر عظیم الشأن اسلام، حرکت اصلاحى و انقلابى علیه نظام طاغوتى شاهنشاهى از مساجد آغاز گردید. مساجد علاوه براینکه محل عبادت مؤمنان و کانون نشر حقایق سیاسى و مرکز اطلاع رسانى و بیان اخبار و رویدادهاى سیاسى ـ اجتماعى ایران و جهان بودند، مهد تربیت هسته هاى مقاومت در برابر رژیم خونخوار پهلوى نیز به حساب مى آمدند.

          پس از شکستن طاغوت و پیروزى انقلاب اسلامى و برپایى نظام اسلامى در ایران، کمیته هاى انقلاب براى ساماندهى امور و اداره کشور و حفظ دستاوردهاى انقلاب در مساجد تشکیل شدند و انتخابات مهم و سرنوشت ساز متعدد و تصمیم گیرى هاى کلان براى سرنوشت کشور در مساجد برگزار گردیدند.

          در هشت سال دفاع مقدس نیروى مقاومت بسیج در مساجد تولد یافتند نیروهاى رزمنده از مساجد سازماندهى شده و به خطوط مقدم نبرد اعزام مى گردیدند و جبهه ها با تلاش شبانه روزى نیروهاى مؤمن و متعهد مسجدى پشتیبانى مى شدند.

          پس از خاتمه جنگ تحمیلى عراق علیه ایران اسلامى و شکست مفتضحانه حزب کافر بعث عراق و حامیان جنایتکار آنان، به ویژه شیطان بزرگ، امریکاى متجاوز، باز نیروهاى وفادار به خط امام و راه نورانى شهدا از مساجد سازماندهى شده و به خیابان ها مى آمدند و با فریاد توفنده مرگ بر امریکا و مرگ بر منافق، به یاوه گویى ها و عربده کشى هاى سردمداران متجاوز و زورگو پاسخ دندانشکن داده و وفاداریشان را به اسلام و انقلاب اسلامى و ولایت فقیه و راه و آرمان امام قدس سرهو شهدا اعلام مى کردند و دشمنان را در طرح ها و توطئه هایشان ناکام مى گذاردند.

 

مساجد و امروز و فرداى انقلاب

امروزه مساجد مهم ترین سنگرهاى حفظ انقلاب، حکومت اسلامى و کشور مى باشند و جز از نیروهاى مرتبط با مسجد نمى توان انتظار داشت که در برابر هجمه بیگانگان سینه سپر کنند و مال و جان خویش را در مسیر عزت و شرف و در راه خدا فدا نمایند.

          این حقیقت را دشمنان اسلام به خوبى دریافتند که مسجد چگونه جایگاهى است و حضور مردم، بویژه جوانان تا چه حد حایز اهمیت و سرنوشت ساز است. از این رو، لذا با تمام عِدّه و عُدّه و تلاش فزاینده به میدان آمده تا با به کارگیرى شیوه ها و ترفندهاى مختلف، مردم، بخصوص جوانان را از مساجد جدا سازند، با ایجاد شایعه و پاشیدن تخم نفاق و بذر اختلاف و ایجاد جاذبه هاى متنوع سراب گون سر راه جوانان، آنان را از مساجد دور نموده و به سمت کژاندیشى و انحراف و انحطاط اخلاقى و بزهکارى و ناهنجارى هاى رفتارى سوق دهند.

 

ضرورت بازنگرى و تجدیدنظر

و این هشدار جدى است که بازنگرى و تجدید نظر همه دلسوزان بویژه مسؤولان نظام اسلامى در حفظ مساجد، این سنگرهاى اسلام و انقلاب و کانون هاى صیانت از افکار و عقاید و رفتار مردم بویژه نسل جوان و نوجوان را امرى ضرورى است.

 


[1] .  آل عمران:  102 ـ 103 .

[2] .  آل عمران:  96 .

[3] .  جن:  17 .

[4] .  بقره:  21  .

[5] .  وسائل الشیعه،  ج 2 ، ص 270  .

[6] .  فروغ ابدیت،  ج 11 ، ص 361 .

[7] .  وسائل الشیعه،  ج 3 ، ص 477  .

[8] .  وسائل الشیعه،  ج 3 ، ص 479  .

[9] .  کافى،  ج 4 ، ص 176 .

[10] .  مستدرک الوسایل،  ج 6 ، ص 443 .

[11] .  وسائل الشیعه،  ج 3 ، ص 480 .

[12] .  میزان الحکمه،  ج 2 ، ص 2059 .

[13] .  توبه:  108 .

[14] .  توبه:  107 .

[15] .  بقره:  114 .

[16] .  توبه:  18 .

[17] .  توبه:  19 .

 

ثبت دیدگاه