اعتکاف چیست؟ معتکف کیست؟
اعتکاف از نظر لغوى، به معناى اقامت کردن و ماندن درجایى و یا ملازم بودن با چیزى است و در شرع مقدّس اسلام، یعنى: توقّف و اقامت در مسجد. معناى اصطلاحى «اعتکاف» توقّف در مسجد به قصد عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال است.[1]
مطالعه در سیره انبیاء، ما را رهنمون مى سازد به اینکه آنان اوقاتى را براى گسستن از خلق و ایجاد ارتباط خاص با خداى متعال صرف مى کردند.
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نه تنها خود را بى نیاز از این سنّت الهى نمى دانست، بلکه اهتمام ویژه اى براى آن قایل بود. در روایات آمده است:
«کان رسول اللّه اذا کان العشرُ الاواخر اعتکاف فى المسجد و ضُربت له قُبّةٌ مِن شَعْرٍ و شمّرَ المئزر و طوى فِراشه».[2]
در روایات دیگرى سخن از قضاى اعتکاف به میان آمده است:
«کانت بدر فى شهر رمضان ولم یعتکف رسول اللّه صلى الله علیه و آله فلما اَن کانَ مِن قابلٍ اعتکف عشرین عشرا لعامه و عشرا قضاءً لمافاته».[3]
چون حضرت در جنگ بدر، که در ماه رمضان واقع شده بود، موفق به اعتکاف نشد، در ماه رمضان سال بعد، 20 روز معتکف شد؛ یک دهه براى سال قبل و یک دهه براى همان سال. از اینجا معلوم مى شود اعتکاف چقدر نزد حضرت مهم بوده که حتى در صورت عدم امکان و موفق نشدن به اعتکاف، قضاى آن را انجام مى داده است.
در روایاتى آمده است که یک دهه اعتکاف در ماه رمضان معادل دو حج و دو عمره است.[4]
«معتکف» کسى است که اعتکاف نموده است. این فرد باید در این مدت، روزها را روزه بگیرد و درتمام مدت، بدون عذر، مسجد را ترک نکند او باید هنگام اعتکاف، از کارهایى همچون امور جنسى، خرید و فروش، بوییدن گیاهان معطّر، مجادله و خودنمایى پرهیز کند. انسان درحال اعتکاف مى تواند اوقات خود را به ذکر و یاد خداوند و نماز و تلاوت قرآن و یا کارهاى مباح سپرى کند.
پیشینه تاریخى اعتکاف
با مطالعه کتاب هاى گوناگون مى توان گفت: اعتکاف از عبادت هاى مخصوص دین اسلام نیست و در ادیان گذشته نیز وجود داشته است. گرچه اطلاعات قابل توجهى را نمى توان در این زمینه یافت، اما علاّمه مجلسى در بحارالانوار از تفسیر تبیان نقل مى کند که گفته شده است: حضرت سلیمان علیه السلام در مسجد بیت المقدّس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه وکمتر و بیشتر اعتکاف مى کرده است. آب و خوراک براى آن حضرت فراهم مى شد و او در همان جا به عبادت مى پرداخت.[5]
بعضى از آیات قرآن از ریشه دار بودن اعتکاف در ادیان گذشته خبر مى دهند:
«و عَهدِنا الى ابراهیمَ و اسماعیلَ اَن طَهّرِا بیتى للِطائفینَ و العاکفینَ و الرُُّکَّعِ السُجُود».[6]
و به ابراهیم و اسماعیل توصیه نمودیم تا خانه ام را براى طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران تطهیر کنند. اگر «عاکفین» را به معتکفین تفسیر کنیم، مى توانیم بگوییم: در زمان حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلامنیز عبادتى به نام «اعتکاف» وجود داشته و پیروان دین حنیف گرداگرد کعبه معتکف مى شده اند. به هر روى، برخى از مفسّران برآنند که از آیه 125 سوره بقره مى شود برداشت کرد: اعتکاف به عنوان یک عبادت، در دیگر ادیان الهى نیز وجود داشته است.[7]
از قرآن استفاده مى شود که حضرت مریم علیهاالسلام آن گاه که با فرشته الهى ملاقات کرد، از مردم به دور بود و در خلوت به سر مى برد[8] علاّمه طباطبائى در المیزان همین دورى حضرت راروى آوردن به اعتکاف و عبادت تفسیر مى کند.[9]
اعتکاف حتى در دوران جاهلیت نیز در میان مردم رایج بوده است.[10] علاّمه حلّى در کتاب تذکرة الفقهاء به مشروعیت اعتکاف در ادیان پیشین تصریح نموده است.[11] با توجه به بررسى هاى موجود و با عنایت به اسناد و شواهد مى توان گفت پیش از اسلام، اعتکاف وجود داشته است و در قرآن به وجود اعتکاف تصریح شده است و همان گونه که گفته شد حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله عنایت ویژه اى به این امر داشت و این جزو سنّت پیامبر شناخته مى شود، گرچه ممکن است در اسلام، برخى از احکام و شرایط آن تغییر یافته باشد. تأکید و اهتمام حضرت به این امر را مى توان با مطالعه درباره چگونگى برخورد پیامبر با این سنّت اسلامى فهمید؛ زیرا هرگاه پیامبر و اولیاى دین، که رسالت اصلى آنان تربیت و سازندگى انسان هاست، به برنامه اى اهمیت فراوان مى دهند نشانگر آثار مثبت و سازنده آن است. میزان اهتمام و توجه رسول اکرم صلى الله علیه و آله به اعتکاف با توجه به مسئولیت بزرگ هدایت اجتماعى، که بر دوش آن حضرت بود، بیانگر اهمیت این مسئله است.
همان گونه که گفته شد، آن حضرت در دهه آخر ماه رمضان، خیمه اى مویین در مسجد به پا مى کرد و در آن جا معتکف مى شد و با جدّیت کامل، به عبادت مى پرداخت[12] و هرگز پرداختن به این کار، برایش موردى و اتفاقى نبود، بلکه مکررّ آن را انجام مى داد[13] و مردم و مسلمانان نیز به همراه ایشان در این امر شرکت مى کردند تا آنکه این عمل بین مسلمانان رواج پیدا کرد و حتى حضرت به قضاى اعتکاف نیز توجه داشت. یکى از ستون هاى مسجد پیامبر به نام «اسطوانة السریر» (ستون تخت)، که تا به امروز نیز معلوم و معین است، محل اعتکاف پیامبر بود. در کنار این ستون، تختى براى استراحت پیامبر صلى الله علیه و آله قرار داده بودند.[14] در برخى نقل ها، ستون «توبه» نیز، که یکى از ستون هاى شناخته شده مسجدالنبى است، به عنوان محل قرار گرفتن تخت پیامبر ذکر شده.[15]
علاوه بر پیامبر صلى الله علیه و آله پیشوایان دین و امامان معصوم علیهم السلام نیز به شیوه هاى گوناگون بر اهمیت اعتکاف تأکید کرده و مسلمانان را تشویق نموده اند تا در این سنّت اسلامى از پیامبر خویش پیروى کنند براى مثال، امامان معصوم علیهم السلام در تفهیم اهمیت اعتکاف به مسلمانان، به مقایسه فضیلت اعتکاف با برخى اعمال دیگر پرداخته اند امام صادق علیه السلام مى فرماید: ثواب زیارت امام حسین علیه السلام برابر است با ثواب یک حج و یک عمره و دو ماه اعتکاف در مسجد الحرام.[16] این سخن و سفارش حضرت دلیل بر فضیلت اعتکاف است که با زیارت امام حسین علیه السلامبرابرى مى کند.
متأسفانه این سنّت نبوى در یک مقطع زمانى خاص، به ویژه در زمان بنى امیه رو به تعطیلى کامل نهاد و به دست فراموشى سپرده شد. اما بحمداللّه پس از پیروزى انقلاب اسلامى و عنایت ویژه مسئولان، بخصوص مقام معظّم رهبرى، و با توجه به پیگیرى هاى فراوان و البته اطلاع رسانى جامع به مردم، در حال حاضر، مراسم اعتکاف با شور و شوق وصف ناپذیرى در دو دهه اخیر انجام مى شود. شور و اشتیاق نوجوانان و جوانان تحسین برانگیز است.
آنان براى تزکیه نفس، احیاى سنّت رسول اکرم صلى الله علیه و آله، یاد خدا و تقّرب به او و پاکى از گناهان رنج اعتکاف و اجتناب از برخى امور حلال را برخود هموار مى کنند.
انسان موجودى است که به فراخور طبع خویش و یا سراجبار، به اجتماعى زیستن تن داده است و این امر سبب مى شود تا او همواره درگیرودار مسائل و مشکلات سنگین زندگى امروزى باشد.
این امر موجب مى شود آفت «خدا فراموشى» و «خودفراموشى» در انسان رشد کند. بدین روى، انسان از نظر روحى و روانى نیازمند است که زمانى را به خلوت با خدا و خود اختصاص دهد و به پالایش درون و زدودن زنگارهاى غفلت از دل بپردازد، غفلتى که لازمه طبیعى اجتماعى بودن انسان است. ادیان الهى با توجه به همین نیاز روحى، با آنکه انسان را به حضور در جامعه و شرکت در فعالیت هاى اجتماعى فرا مى خوانند، فرصت هایى را نیز براى خلوت نمودن با خدا پیش بینى کرده اند، و اعتکاف در مسجد یکى از این فرصت هاست.
پیامبر خدا در مراحل زندگى در قبل و بعد از مبعوث شدن به پیامبرى، اوقاتى را به گسستن از مردم و ایجاد ارتباط ویژه با حق تعالى اختصاص مى داد. ایشان با وجود عظمت روحى و رسیدن به کمالات عالى انسانى، خود را از اعتکاف و خلوت بینى آزاد نمى دانست و نسبت به آن اهتمام خاص داشت و حتى علاوه بر توجه خاص به بیان فضایل و پاداش بزرگ آن براى مؤمنان و تشویق آنان، به این عمل پرداخت و مى فرمود: اعتکاف عشرفى شهر رمضان تَعِدلُ حَجَتین و عُمَرتین[17] یک دهه اعتکاف درماه رمضان، همچون دو حج و عمره است.
با توجه به زندگى ماشینى و زرق و برق بسیار و سرگرمى هاى فراوان عصر حاضر و روابط اجتماعى گسترده انسان ها، تأکید و اهتمام بر نقش سازنده اعتکاف ضرورتى دو چندان دارد زیرا اعتکاف خلوت مشروع و پسندیده اى است که زمینه را براى گسستن فرد از سرگرمى هاى پوچ فراهم مى آورد و انسان را با خدا پیوند مى دهد و از آفت خود بیگانگى مى رهاند.
همگانى و ضرورى بودن اعتکاف
اعتکاف عبادتى همگانى است و حتى شامل زنان و کودکان ممیز نیز مى شود و آنها هم مى توانند از این چشمه جوشان فیض الهى و این فرصت استثنایى بهره مند شوند. شاید کسى بگوید: برخى از فقها «خانه» را مسجد زن مى دانند،[18] پس اعتکاف او نیز باید در خانه باشد. اما اولاً، نباید رابطه اعتکاف را با مسجد رابطه اى جداگانه دانست. این رابطه اى قوى و جدایى ناپذیر است؛ زیرا از نظر مکان اعتکاف، محدودیت هایى وجود دارد که نظریه معروف آن است که این عملى مستحب باید در یکى از مساجد چهارگانه (مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه، مسجد بصره) انجام گیرد و گروهى از فقها انجام آن را در مساجد جامع هر شهر و منطقه، به ویژه به قصد قربت و به امید اینکه ان شاءاللّه مطلوب درگاه الهى قرار گیرد، جایز دانسته اند و حتى برخى برآنند که اعتکاف در سایر مساجد نیز به قصد رجاء اشکالى ندارد.[19] پس اعتکاف زنان نیز باید در مسجد باشد.
ثانیا، این برداشت که اعتکاف زن در خانه باشد، مبتنى بر قیاس است که در فقه شیعه جایگاهى ندارد. از این رو، هیچ یک از فقهاى شیعه اعتکاف زن را در خانه جایز نمى دانند.[20] در صحیحه حلبى به نقل از امام صادق علیه السلام، پس از ذکر برخى احکام اعتکاف آمده: اعتکاف المراة مثلُ ذلک[21] اعتکاف زن مثل اعتکاف مرد است. ظاهر این روایت تشبیه دو اعتکاف در تمام مراحل احکام است پس همان گونه که براى مردان مستحب است، براى زنان نیز مستحب است. در واقع، حضور زن در مسجد نباید همراه با عوارض منفى باشد. حتى گاهى زنان پیامبرهم با آن حضرت در مسجد اعتکاف مى کردند.[22]
در سنن بیهقى آمده است: پس از وفات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز بعضى از زنان او به اعتکاف اهتمام داشتند.[23] بدین روى، بهتر است امکان حضور زنان در مساجد براى اعتکاف فراهم شود، بخصوص در شهرهایى که چند مسجد جامع دارد تا آنان بتوانند با آرامش کامل، در آن جا به عبادت بپردازند. در مورد کودکان و نوجوانان نیز با توجه به اینکه بیشتر فقها عبادت هاى آنان را صحیح مى دانند، جا دارد زمینه شرکت آنان در این مراسم پرفیض فراهم آید. بى گمان، حضور نوجوانان در این مراسم، باعث تربیت و انس و رشد و ترقّى و بالندگى آنان خواهد بود؛ زیرا مراسم اعتکاف در دوران پیامبر، در دهه آخر رمضان صورت مى گرفت که اگر در کشور عزیزمان نیز این گونه مى بود، حضور جوانان در این مراسم، آن هم در ماه رحمت و فیض و برکت سبزتر بود، اگر چه آن گونه که اکنون نیز در روزهاى 13 و 4 و 15 ماه رجب این سنّت الهى برگزار مى شود، باز هم شاهد برکات و نتایج ارزشمند آن هستیم.
اما به اعتقاد برخى از نویسندگان، برگزارى اعتکاف در ماه رجب یک نقیصه به شمار مى آید؛ چنان که در برخى کشورهاى اسلامى نیز این مراسم در ماه نزول قرآن برپا مى شود که مبتنى بر پایه سنّت رسول خدا صلى الله علیه و آله است، و بهار اعتکاف را ماه رمضان مى دانند؛ زیرا در این ماه، دل ها آماده تر است و برخى افراد از کارهاى روزانه خود نیز مى کاهند و به عبادت مشغول مى شوند. در این ماه، حتى آمار خلاف و سرقت و کارهاى خلاف عفّت عمومى نیز به حداقل مى رسد. برخى روایات فضیلت اعتکاف در ماه رمضان را بى ارتباط با شب قدر نمى دانند.[24] امید است مراسم اعتکاف در ماه رمضان نیز همچون ماه رجب به گونه اى پرشور برگزار شود.
درخصوص بحث اعتکاف مى توان گفت: انسان کامل از دیدگاه اسلام، باید داراى ویژگى هاى معینى در ابعاد فردى و اجتماعى باشد و عمل به وظایف اجتماعى با همه ارزش و اهمیتى که دارد، به تنهایى انسان را به کمال مطلوب نمى رساند، بلکه ورود به عرصه جامعه و فعالیت هاى اجتماعى هرگاه پشتوانه اى از ایمان و برخى ویژگى هاى خاص به همراه نداشته باشد، مایه سقوط انسان به ورطه تباهى و نابودى خواهد بود. اما پرداختن به مسئولیت هاى اجتماعى چنانچه داراى پشتوانه اى معنوى و برخاسته از پیوندى استوار با مبدأ هستى باشد، به خودى خود، ترقّى و رشد انسان را به دنبال دارد، علاوه برآنکه رنگ و بوى خدایى مى گیرد و پرثمر و با برکت خواهد بود. از این رو، ادیان الهى پیوند و تقویت با خدا را از نظر دور نداشته اند.
حضرت موسى علیه السلام با آنکه هدایت جامعه را بردوش داشت، اما براى خلوت به کوه طور مى رفت و با خداوند نجوا مى کرد. او در پاسخ به خدا، که چرا قومت را رها کردى و به سوى من شتافتى، عرض کرد: پروردگارا! به سوى تو آمدم تا از من راضى شوى.[25]
اعتکاف در مسجد براى مسلمان فرصتى است تا به فراخور توان و مشاغل اجتماعى اش، هر از گاهى براى مدتى از جامعه و مردم جدا شود و به درون روى آورد. معتکاف در فضاى روحانى مسجد و دوران اعتکاف، فرصت مى یابد با معبود خویش هرچه بیشتر انس بگیرد و پیوندش را با مبدأ هستى استوار سازد. اعتکاف زمینه مناسبى است تا انسان به کاوش درباره انگیزه ها و روحیات خویش بپردازد در جهت رفع نقصان و تکامل آن بکوشد.
شروط و احکام اعتکاف
مراجع عظام شروطى براى اعتکاف مطرح مى کنند:
معتکف باید عاقل باشد. پس دیوانه نمى تواند اعتکاف کند و اعتکافش مقبول نیست.
اعتکاف حتما باید به قصد قربت و با اخلاص در مسجد صورت بگیرد.
معتکف باید روزها را روزه بگیرد و اگر نتواند یا نخواهد روزه بگیرد اعتکافش صحیح نیست. اقامت معتکف در مسجد نباید از سه روز کمتر باشد، اما زیادتر از سه روز مانعى ندارد و مى تواند بیش از سه روز هم بماند.
اعتکاف در چهار مسجد معروف (مسجدالحرام، مسجدالنبى، مسجد کوفه و مسجد بصره) یا در مسجد جامع شهر ممکن است.
الزاما در هر شهر، یک مسجد جامع وجود ندارد. ممکن است شهر داراى چند مسجد جامع باشد. در این صورت، اعتکاف در هر کدام از آن ها صحیح است.
اعتکاف از آغاز تا پایان، در یک مسجد صورت گیرد.
معتکف باید از کسى که اجازه گرفتن از او لازم است اجازه بگیرد.
معتکف باید در مسجد بماند تا ایام اعتکاف سپرى شود.[26]
راه هاى گسترش اعتکاف
اگر بخواهیم یک کار دینى در جامعه اسلامى گسترش پیدا کند باید اسباب و عوامل آن را فراهم کنیم و با مطالعه دقیق، در رفع مشکلات آن کار بکوشیم. در این زمینه توجه به چند نکته ضرورى است:
1 ـ نباید گرایش هاى جامعه روبه افراط و تفریط رود. در واقع، باید طرح همزمانى ابعاد فردى و اجتماعى دین در جامعه مطرح و بدان توجه شود. این مسئولیت خطیر به دوش مبلّغان دینى است؛ زیرا هرگاه مردم تنها به جنبه اجتماعى یا فردى دین رو آورند، بهره مثبتى از دین نمى گیرند.
2 ـ این مسئله باید براى مردم تبیین گردد و به آنها اطلاع داده شود که اعتکاف کار سهلى است. بى اطلاعى از احکام و شرایط اعتکاف موجب مى شود برخى آن را دشوار و دست نیافتنى تصور کنند و حال آنکه گرچه اعتکاف با سختى ها و محدودیت هایى همراه است، اما کار دشوارى نیست. نفس اطلاع پیدا کردن از هرکارى انسان را در مقابل آن کار آرام و متین مى کند.
3 ـ باید ابهامات موجود را زدود تا اعتکاف مساوى با رهبانیت و نیز مقایر با مسئولیت اجتماعى تلقى نشود.
به نظر مى رسد اگر قرار است اعتکاف جایگاه خود را پیدا کند باید تمام نهادها دست به دست هم دهند و مشکلات موجود در این زمینه بخصوص کمبود جا براى معتکفان حل شود.
4 ـ همیارى و همکارى دستگاه هاى دولتى براى شرکت نیروهاى شان در این عمل عبادى ضرورى مى نماید؛ چرا که با شرکت آنان در این مهم، علاوه براین که خود در کوى دوست سکونت مى گزینند، روح جامعه را سبز مى کنند، با بندگان صالح همنشین مى شوند و با دل به خدا دادند و در میان مردمند مجالست مى کنند، در ضمن عمل آنان در اجتماع و در برخورد با همنوع و ارباب رجوع تأثیرى شگرف دارد و بر حسن عمل آنان و افزایش وجدان کارى شان مى افزاید.
نتیجه
انسان موجودى است آمیخته از روح و جسم و هر یک از دو بعد انسان براى خود، نیاز به پرورش دارد. براى بعد روحى انسان، که به اعتقاد برخى از تحلیلى گران جزو مهم ترین بعد انسانى است. عبادت، توجه و سکوت تشریع شده است. تنوّع در عبادات به دلیل نیازهاى گوناگونى است که این بعد دارد و اصولاً هر بخش نیازى را برطرف مى کند؛ مثلاً، خمس و صدقه روح ایثار در انسان میدمد و از وابستگى او به مال و منال دنیا مى کاهد. اعتکاف نیز که آمیخته با چند عبادت است، هم توجه دارد، هم سکوت، هم روزه... .
اعتکاف بى شباهت با جهاد نیست. شرکت در اعتکاف همچون شرکت در جهاد است؛ چرا که همراه با مراعات آداب و شرایطى است که در حقیقت، براى ورود به عرصه جهاد اکبر و مبارزه با نفس لازم است؛ همان که از جهاد با دشمن خارج به مراتب سخت تر است.
این عبادت از برخى جنبه هاى اجتماعى نیز برخوردار است. روشن است که یکى از راه هایى که به حرکت «اعتکاف» رشد و غنا مى بخشد تدوین نوشته هاى سودمند و سخنرانى ها و موعظه ها و جلسات اطلاع رسانى به نسل جوان در این مدت است.
فهرست منابع و مأخذ
1 . قرآن کریم.
2 . اعتکاف سنّتى محمّدى، رحیم نوبهار، قم، عمران مساجد.
3 . آموزش فقه، محمّد حسین فلاّح زاده، قم، الهادى.
4 . بحارالانوار، محمّدباقر مجلسى، چ دوم 1366، تهران، اسلامیه.
5 . تحریر الوسیله، امام خمینى، قم، اسماعیلیان.
6 . تذکرة الفقهاء، یوسف بن مطهّر حلّى، قم، آل البیت، 1415 ق.
7 . جواهرالکلام، محمّد نجفى، قم، دارالکتب اسلامیه، 1367 .
8 . سنن ابى داود، ابوداود سلیمان بن اشعث السجستانى، بیروت ، داراحیاء النبویه.
9 . سنن بیهقى، احمد بیهقى، بیروت، دارالمعرفة.
10 . سیماى مسجد، رحیم نوبهار، چ دوم، قم، نهضت، 1376 .
11 . صحیح مسلم، مسلم بن حجّاج نیسابورى، بیروت، دارالفکر، 1403 ق .
12 . العروه الوثقى، سید محمّد کاظم طباطبائى قدس سره، وجدانى.
13 . الکافى، محمّد بن یعقوب کلینى، بیروت، دارالاضواء.
14 . مجله مسجد، سال داوزدهم، ش 75 اسفند 82 .
15 . من لایحضره الفقیه، محمّد بن على بن بابویه (شیخ صدوق)، قم، نشر اسلامى.
16 . المیزان فى تفسیرالقرآن، سید محمّد حسین طباطبائى، چ دوم 1390، بیروت، موسسه اعلمى.
17 . وسائل الشیعة، محمّدبن حسن عاملى، چ ششم ، تهران، اسلامیه.
18 . وفاء الوفاء باخبار المصطفى، على بن احمد سمهودى، چ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404 ق .
پی نوشت ها:
[3] . همان، حدیث دوم.
[4] . من لایحضره الفقیه: ج 2 ، ص 188 ، ب «اعتکاف»، ح 2101 .
[5] . بحارالانوار: ج 14 ، ص 141 .
[6] . بقره: 125 .
[7] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 23 .
[8] . «و اذکرهم فى الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکانا شرقیا فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا فتمثل لها بشرا سویا»مریم: 16 و 17 .
[9] . المیزان فى تفسیر قرآن: ج 14 ، ص 34 ـ 35 .
[10] . صحیح مسلم: ج 11 .
11] . تذکرة الفقهاء: ج 6 ، ص 239 .
[12] . الکافى: ج 4 ، ص 175 .
[13] . صحیح مسلم: ج 8 ، ص 66 ـ 68 .
[14] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 43 .
[15] . وفاء الوفا باخبار المصطفى: ج 2 ، ص 452 .
[16] . بحارالانوار: ج 101 ، ص 71 .
[17] . وسائل الشیعه: ج 7 ، ص 397 .
[18] . همان: ج 3 ، ص 509 .
[19] . استفتاى تلفنى نگارنده از دفتر مقام معظم رهبرى دام ظله العالى.
[20] . جواهرالکلام: ج 17 ، ص 175 .
[21] . وسائل الشیعه: ج 7 ، ص 408 .
[22] . سنن ابى داود: ج 2 ، ص 334 .
[23] . سنن بیهقى: ج 4 ، ص 315 .
[24] . اعتکاف سنتى محمدى: ص 45 .
[25] . طه: 83 ـ 84 .
[26] . آموزش فقه: ص 243 .