Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
پاره اى از آداب مسجد در اسلام
یک شنبه, 22 تیر 1399

 چکیده:

مقاله نخست با استناد به احادیث چگونگى ساختن مساجد را مطرح، سپس با بیان ویژگى هاى مسجد ضرار، نیت پلید صاحبان مسجد ضرار را:

     1 ـ تلاش براى ضرررساندن به اهل مسجد قبا و مؤمنانى که در آن بودند.

     2 ـ تقویت رشته هاى کفر و مشورت با یکدیگر در حیله و مکر به دور از چشم مؤمنان؛ همچنین امکان دادن به منافقان در ترک نماز.

     3 ـ ایجاد تفرقه و اختلاف بین مؤمنان و از بین بردن وحدت آنان.

     4 ـ درکمین نشستن وانتظارکشیدن کسانى که باخدا و رسولش جنگیده اند.

     5 ـ نیرنگ منافقان.

معرفى نموده است.

     آنگاه به بیان همسایگان مسجد از دیدگاه روایات پرداخته، آن را چهل خانه از چهار طرف دانسته و در ادامه علت بزرگداشت مساجد را به استناد روایتى از امام صادق علیه السلام آن معرفى نموده که آنها خانه هاى خدا در زمین اند.

     مقاله چگونگى بزرگداشت مساجد را از ابعاد مختلف تبیین و بر ضرورت رفتن به مساجد تأکید و آداب ورود و خروج از مساجد را بازگو نموده است.

     سپس آداب نشستن در مسجد را ذکر نموده و از بناى مسجد (مصلا) در خانه یاد نموده و با ذکر فواید حضور در مسجد در پایان از اعتکاف و فواید آن یاد نموده است.

آداب ظاهرى و باطنى ساخت مساجد

براى ساختن مسجد باید آداب ظاهرى و باطنى آن را به دقت مورد نظر داشت که در این مقاله به بعضى از آنها اشاره مى شود:

 

1 . انگیزه الهى

نیت خداپسندانه در ساختن مسجد، پایه اصلى توفیق[1] و برکت است. بنابراین، کسى که نیت خوب داشته باشد، خداوند توفیق و ثواب و محبت را نصیب او مى گرداند.[2] در نتیجه وى مداومت بر خیر مى کند و از این مداومت ترک کارهاى زشت و حب نجات و اطاعت الهى نشأت مى گیرد. در این هنگام، تألیف قلوب حاصل مى شود و بهترین این قلب ها، قلب هاى لطیفى است که از نیت شایسته برخوردارند و مرکز آن نیت ها، سینه مؤمنان و شایستگان است.

          نیت، شالوده عمل است[3] و هیچ عملى نیست مگر این که نیت دارد[4] و هیچ عمل و نیتى پذیرفته نیست، مگر این که بر طبق سنت باشد.[5]

         خداوند به صورت ها و مال هایتان نگاه نمى کند، ولى به قلب ها و اعمال شما مى نگرد. هر کس قلب صالح داشته باشد، خداوند بر او ترحم و مهربانى مى کند.[6] هرکس نیتش صادق باشد، قلب سالم دارد؛ زیرا با سالم ماندن قلب از اندیشه هاى واهى از طریق خلوص نیت براى خدا، همه امور میسر مى شود.[7]

         عملى که با نیت فاسد باشد، مغضوب خدا و سزاوار توبیخ است و از این رو، داستان مسجد ضرار عبرتى براى نیات فاسد مى باشد؛ زیرا پیامبر صلى الله علیه و آله پس از آن که اشخاصى را براى تخریب آن مأمور فرمود، عمار بن یاسر را فرستاد و دستور داد  آن محل را مزبله اى قرار دهند تا لاشه هاى مردار را در آن بیفکنند.[8]

         نیت پلید صاحبان مسجد ضرار در مطالب زیر خلاصه مى شود:

          1 . تلاش براى ضرر رساندن به اهل مسجد قبا.

          2 . مشورت با یکدیگر در حیله و مکر بر ضد اسلام به دور از چشم مؤمنان.

          3 . امکان دادن به منافقان براى ترک نماز.

          4 . ایجاد تفرقه و اختلاف بین مؤمنان.

          5 . در کمین نشستن و انتظار کشیدن کسانى که با خدا و رسولش جنگیده اند، تا شاید محاربى (به این مسجد) بیاید و جایى مناسب براى خویش پیدا کند و نیز گروهى را بیابد که آماده جنگ با رسول خدا صلى الله علیه و آله باشند.

          لازم است که مساجد بر حسب نیاز منطقه ساخته شوند. از این رو، هنگامى که درباره مساجدى که حاجیان در راه مکه ساخته اند، از امام صادق علیه السلام سؤال شد، فرمود:

      «به به، آنها از بهترین مساجدند، زیرا این مساجد بسیار مورد نیازند».[9]

 

2 . مال حلال

در زمان جاهلیت، خانه کعبه ویران شد، هنگامى که قریش خواستند آن را بازسازى کنند، یک نفر از آنها گفت: باید هر یک از شما پاکیزه ترین مال خود را بیاورد، مالى که از راه حرام یا قطع رحم به دست آورده اید، نیاورید.[10]

         پس ما که در سایه شریعت محمد صلى الله علیه و آله هستیم چگونه باید باشیم؟!

          روایت شده است: کسى که از مال حلالش مسجدى بسازد تا خداوند در آن عبادت شود، خداوند در بهشت خانه اى براى او بسازد،[11] چه این مسجد بزرگ باشد و چه کوچک، هر چند به قدر لانه مرغى باشد.[12]

         حضرت على علیه السلام هنگامى که شنید معاویه در شام، مسجدى ساخته است، او را سرزنش کرد و فرمود:

 «سمعتک تبظ مسجدا من جبایه  و انت بحمداللّه  غیر موفق»           

 شنیده ام که از درآمد (نامشروع) مالیات مسجد مى سازى حال آن که تو، به حمداللّه  موفق نمى شوى.

 «کمطعمة الرمان مما زنت به  جرت مثلاً للخائن المتصدق»

           هم چون زنى که از راه زنا، انار به دست مى آورد و انفاق مى کرد و این کار او مثلى شد براى شخص خائنى که صدقه مى دهد.

 «فقال لها اهل البصرة والتقى  لک الویل لا تزنى و لاتتصدص»[13]           

اهل بصیرت و تقوا به آن زن گفتند: واى بر تو! زنا نکن و صدقه نیز نده.

          زمانى که ساختن مسجد براى ریا و شهرت طلبى یا از مال هاى غصبى یا غش دار باشد، چگونه قلب ها از خواندن نماز در آن آرامش پیدا کند؟!

 

3 . قربانى

هنگام ساختن مسجد، مستحب است که قوچى را قربانى کنند؛ زیرا امام صادق علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آلهنقل کرده است:

      «کسى که مسجد بسازد[14] باید قوچ فربهى را ذبح کند و گوشت آن را  به مستمندان بدهد و بگوید: خداوندا، سرکشان جن و انس، و شیاطین را از  من دور کن و این را بر من مبارک گردان».[15]

 

4 . شرایط محل بنا

ساختن مساجد بر روى قبرها جایز نیست. از امام صادق علیه السلام درباره زیارت قبرها و ساختن مسجد در قبرستان سؤال شد، فرمود: زیارت قبور مانعى ندارد، ولى در قبرستان، مسجد ساخته نمى شود.[16]

         پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: در هر مکانى مى شود مسجد ساخت، مگر قبرستان و حمام[17] و دستشویى،[18] قبر مرا قبله و مسجد قرار ندهید؛ زیرا خداوند، یهود را لعنت کرده است چون آنان قبور پیامبران خود[19] را مسجد قرار دادند.[20]

         جایز است کنیسه ها[21] و کلیساها را مسجد قرار دهند. «عیص» مى گوید: از امام صادق علیه السلامدرباره کنیسه ها و کلیساها پرسیدم که آیا شایسته است ویران کردن  آنها براى ساختن مسجد؟ فرمود: آرى.[22]

         پیامبر صلى الله علیه و آله به اصحاب خود فرمود:

      «شما روم را فتح مى کنید. هرگاه کلیساى شرقى آن جا را فتح کردید،  آن را مسجد قرار دهید».[23]

 

5 . ویژگى هاى بنا

          الف) سقف: مستحب است مساجد رو باز و بدون سقف باشد؛ مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله سقف نداشت... و همچون آلونک حضرت موسى علیه السلام بود.[24]

         امام صادق علیه السلام فرمود:

      «رسول خدا صلى الله علیه و آله مسجد خود را با یک خشت بنا کرد، سپس بر تعداد  مسلمانان افزوده شد، گفتند: اى رسول خدا! اگر امر فرمایى بر وسعت مسجد  بیفزاییم، فرمود: آرى، پس بر وسعت آن افزوده شد و پیامبر صلى الله علیه و آله  با یک خشت و نیم آن را بنا کرد. پس از آن تعداد مسلمانان بیشتر شد، گفتند:  اى رسول خدا! اگر فرمان دهى بر وسعت مسجد بیفزاییم، فرمود: آرى، و امر  فرمود تا بر وسعت آن افزوده شد و دیوار آن با دو خشت بنا شد. سپس حرارت  آفتاب شدت یافت، مسلمانان گفتند: اى رسول خدا! اگر امر کنى براى  مسجد، سایبانى درست کنیم، فرمود: آرى، و فرمان داد تا از تنه درخت خرما،  ستون هایى در مسجد برپا کنند و سقف آن را با چوبه و سفال و گیاه  بپوشانند.

      مسلمانان در مسجد بودند تا این که باران آمد و سقف مسجد چکه کرد،  گفتند: اى رسول خدا! اگر فرمان دهى سقف مسجد را گل اندود کنیم.  پیامبر صلى الله علیه و آله به آنها فرمود: نه باید آلونگى همچون آلونک حضرت موسى علیه السلام  باشد، همواره مسجد همان گونه بود تا آن حضرت از دنیا رفت».[25]

         حلبى مى گوید: از امام صادق علیه السلام درباره مسجد سقف دار سؤال شد که آیا نماز در آن کراهت دارد؟ فرمود: آرى، لیکن امروز به شما ضررى نمى رساند، اگر دوران حکومت امام عدل بود، مى دیدید که در این باره چگونه عمل مى کند.[26]

         اولین کارى که قائم ما شروع مى فرماید این است که سقف مساجد را خراب مى کند و با فرمان آن حضرت، آلونکى همچون آلونک حضرت موسى علیه السلام مى شود.[27]

         ب) کنگره: مساجد باید بدون کنگره ساخته شوند. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «مساجد را بدون کنگره بسازید».[28]

         نقل شده است:  هرگاه حضرت قائم علیه السلام قیام کند، هر مسجدى که داراى کنگره باشد، کنگره آن را خراب مى کند، تا همانند مساجد زمان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بشود.[29]

         ج) مناره: در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله مسجد داراى مناره نبود[30] و بلال براى پیامبر صلى الله علیه و آله روى زمین اذان مى گفت.[31]

         مستحب است که در مساجد، مناره روى دیوار باشد، نه این که در وسط مسجد قرار گیرد؛[32] زیرا موجب تنگ شدن فضاى مسجد مى شود و بین نمازگزاران مانع ایجاد مى کند.

         بسیارى از فقیهان تصریح کرده اند که بلندتر بودن مناره از سقف مسجد، کراهت دارد؛ زیرا به سبب اشراف بر منازل همسایگان، موجب اذیت و آزار آنان مى شود.[33]

         از امام على علیه السلام نقل شده: آن حضرت، مناره بلندى را دید و فرمان داد تا آن را ویران کنند و فرمود: بالاتر از بام مسجد، اذان گفته نمى شود.[34]

         د) وضوخانه: مستحب است وضوخانه و دستشویى بیرون از مسجد باشد؛ زیرا از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند:

      «دستشویى ها را کنار در مسجد قرار دهید.[35] چرا که مصلحت رفت وآمد  کنندگان در آن است و بوى آنها نمازگزاران را اذیت نمى کند و از احتمال  سرایت نجاست به مسجد جلوگیرى و نظافت آن رعایت مى شود و احترام  مسجد محفوظ مى ماند».[36]

         هـ) نقاشى بر دیوار مسجد: تزیین مسجد و نقاشى صورت بر در و دیوار آن حرام است.[37]

         پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «مسجدهاى خود را تزیین نکنید، آن گونه که یهود و نصارى معبدهاى  خود را تزیین مى کنند».[38]

         از امام کاظم علیه السلام درباره مسجدى سؤال شد که در طرف قبله آن قرآن یا ذکر خدا نوشته مى شود؟ امام علیه السلام فرمود: مانعى ندارد.[39] همچنین از آن حضرت درباره مسجدى سؤال شد که در طرف قبله آن با گچ یا رنگ نقاشى مى شود؟ فرمود: مانعى ندارد.[40]

         از «ابى خدیجه» نقل شده است که گفت: در قبله مسجد امام صادق علیه السلام دیدم که آیه الکرسى نوشته شده بود.

          محراب در اصل، جایگاه بلندى است که شخص براى دفاع از اهل خود در آن مى جنگد. به مسجد نیز محراب گفته مى شود.[41]

         و) محراب: محراب قبله مسجد و محترم ترین مکان و جایگاه نماز امام جماعت است. سطح محراب باید از مکان نمازگزاران پایین تر یا هم سطح آن باشد. محراب را به این دلیل محراب مى گویند که امام در آن تنها و از مردم دور است[42] و بعضى گفته اند: به این لحاظ محراب گفته شده است که هرگاه امام در آن بایستد، از این که دچار اشتباه و خطا گردد در امان نیست و از این رو مى ترسد. برخى گفته اند: محراب از ماده حرب گرفته شده است؛ زیرا امام در محراب با شیطان مى جنگد یا شخصى که در نماز به محراب توجه دارد، مثل کسى است که براى نماز با شیطان مى جنگد.

          روایت شده که مسجد نبوى شریف در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله و خلفاى بعد، محراب نداشته است و نخستین کسى که محراب ساخت عمر بن عبدالعزیز بوده است. ساختن محراب با تورفتگى زیاد مکروه است، به طورى که در قبله مسجد، دو دیوار بسازند و سقفى برآن بار کنند. خلفاى ستمکار به علت ترس از دشمنان شان محراب ها را این گونه مى ساختند.[43]

         همچنین ساختن محراب ها به شکل خانه هاى کوچک مکروه است، زیرا شبیه قربانگاه مسیحیان و یهودیان مى شود. امام على علیه السلام به تخریب این گونه محراب ها فرمان مى داد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: حضرت على علیه السلام هرگاه این گونه محراب ها را مى دید، آنها را خراب مى کرد و مى فرمود: این ها شبیه قربانگاه هاى یهودند.[44]

         ز) کف مسجد: «ابن اثیر»، در النهایه آورده است: مسلمین در صدر اسلام بر سنگریزه هاى کف مسجد نماز مى گزاردند و بین صورت نمازگزاران و سنگریزه ها حایلى وجود نداشت، و هنگام سجده کردن آنها را با دست هایشان هموار مى کردند، سپس از این کار نهى شدند؛ زیرا این کار، خارج از اعمال نماز و کارى عبث است و کار بیهوده در نماز جایز نیست و در صورت تکرار آن، نماز باطل مى شود.[45]

         عمر دستور داد تا کف مساجد را با سنگریزه فرش کنند تا جاى نمازگزار نرم تر و راحت تر باشد.

          از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود:

      «هرگاه کسى از شما سنگریزه اى را از مسجد بیرون برد، باید آن را  به جاى خودش برگرداند یا در مسجد دیگرى قرار دهد».[46]

         امام رضا علیه السلام چون از نماز فارغ مى شد، سجده طولانى به جا مى آورد تا این که عرق آن حضرت، سنگریزه هاى مسجد را تر مى کرد.[47]

         در روایتى آمده است: زمین را براى تو و امت تو پاک کننده و محل سجده قرار دادم.[48] نقل شده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسجد خود معتکف شد. هوا ابرى شد و باران گرفت تا این که از سقف مسجد، آب جارى شد. رسول خدا صلى الله علیه و آله را دیدند که در میان آب و گل سجده مى کند حتى آثار گل در پیشانى مبارکش دیده مى شد.[49]

         از «ام سلمه» نقل شده است: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله یکى از غلامان ما را ـ که افلح نام داشت ـ دید که هنگام سجده کردن، محل سجده را فوت مى کند، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اى افلح! چهره خود را به خاک بمال.

          ح) سجاده: «حمران» از صادقین علیهماالسلام[50] نقل کرده است که فرموند:

     «پدر من بر روى سجاده کوچکى ـ بافته شده از برگ خرما ـ نماز  مى گزارد، آن سجاده را بر روى قالیچه اى مى گذاشت و بر آن سجده مى کرد  و هرگاه سجاده وجود نداشت، سنگریزه اى بر روى قالیچه مى نهاد و بر آن  سجده مى کرد[51] پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم نیز بر روى سجاده نماز مى گزارد».[52]

 

6 . تأسیس مسجد در خانه

حضرت على علیه السلام خانه اى متوسط که در آن جز فرش و قرآنى نبود براى نماز خود برگزیده بود.[53] و نخستین مسلمانى که در خانه خود مکانى به عنوان مسجد قرار داد «عمار بن یاسر»
بود.[54]

         از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره مردى سؤال شد که در منزلش نماز مى خواند سپس به مسجد مى آید و با جماعت نماز مى خواند، فرمود: «براى این مرد، دو بهره است».[55]

         در بعضى از روایات آمده است: بهترین نماز، نمازى است که شخص در خانه اش بخواند به طورى که جز خداى عزّوجلّ او را نبیند و فقط رضاى او را طلب کند.[56] باید توجه داشت که در این دسته از روایات مقصود نماز شب یا نمازهاى مستحب دیگر از جمله نوافل است.

          نماز شخص در منزلش با جماعت، برابر با بیست و چهار نماز است و نماز مرد در مسجد با جماعت معادل باچهل وهشت نماز است... ونماز فرادادر مسجد، معادل بیست و چهار نماز است و نماز فرادا در منزل مانند غبارى پراکنده است که در پیشگاه خدا قبول نمى شود. هرکس به سبب اعراض از مساجد، در خانه اش نماز جماعت بخواند، نماز او و کسانى که با او نماز خوانده اند، کامل نیست مگر این که عذرى براى رفتن به مسجد داشته باشد.[57]

         در جامعه کنونى آیا دیده یا شنیده اید که شخصى در خانه خود مکانى را به عنوان مسجد قرار دهد؛ یعنى محلى را به نماز اختصاص بدهد؟ در پاسخ خواهى گفت: مگر مى شود در خانه مسجد درست کرد؟ در خانه ها جاى تمیز و پاکیزه کم یافت مى شود به خصوص در خانه هایى که چندین کودک است. اما چنین امکانى هست و بسیار هم ثواب دارد. لذا چه نیکوست اگر در خانه هایمان، محلى را به عنوان مسجد انتخاب کنیم و در خلوت بر گناهان خود گریه کنیم زیرا سبب تراکم اندوه هاى ما این است که در خلوت اشکى نریخته ایم، هر چیزى داراى وزن و قیمت و اندازه اى است مگر قطرات اشک سنجش پذیر نیست.

          آرى، هیچ قطره اى نزد خدا محبوب تر از قطره اشکى نیست که در تاریکى شب از ترس خدا و براى رضاى او ریخته شود.[58] از مسمع نقل شده است: امام صادق علیه السلام براى من
نوشت:

      «دوست دارم که در منزلت، یکى از اتاق ها را مسجد قرار دهى، سپس دو  جامه کهنه و خشن بپوشى، آن گاه از خدا بخواهى که تو را از آتش آزاد  و به بهشت داخل کند و سخن بیهوده و حرف زور بر زبان نیاورى».[59]

         روایت شده است، هنگامى که حضرت مریم علیهاالسلام به سن زنان رسید، حضرت زکریا علیه السلام براى او محرابى در مسجد ساخت و در آن را وسط محراب قرار داد، به طورى که حضرت مریم علیهاالسلامبا نردبان به محراب مى رفت و به جز حضرت زکریا علیه السلام کس دیگرى به آن محراب وارد نمى شد، که همه روزه آب و غذا و روغن براى حضرت مریم علیهاالسلام مى برد، هر زمان که حضرت زکریا علیه السلام به محراب وارد مى شد میوه تازه نزد حضرت مریم علیهاالسلام مى دید. زکریا از این موضوع در تعجب بود. حضرت مریم مى گفت: این روزى از نزد خدا و از بهشت است.[60] همچنین حضرت فاطمه علیهاالسلام سرور زنان جهان در محراب خود نماز مى خواند.[61]

         البته گمان نرود که مقصود از این سخن، عزلت و رهبانیت است[62] بلکه منظور نماز شب و دیگر نمازهاى مستحبى است؛ زیرا کسى که خدا را در نهان یاد کند، بسیار یاد کرده است.[63]

 

آداب همسایگى با مسجد

روایت شده که حریم مسجد، چهل زراع و همسایه آن[64] چهل خانه از چهار طرف است.[65]
هرکس از همسایگان مسجد که صداى اذان را بشنود و در مسجد حاضر نشود، نمازش کامل نیست.[66]

         پیامبر خدا صلى الله علیه و آله با همسایگان مسجد شرط کرد که هنگام نماز در مسجد حاضر شوند.[67]

         نماز همسایه مسجد زمانى کامل است که در مسجد بخواند مگر این که بیمار باشد و یا عذر دیگرى داشته باشد.

          از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

      «نماز همسایگان مسجد، کامل نیست در صورتى که به مسجد حاضر  نشوند مگر این که مریض یا گرفتار باشند».[68]

         در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله عده اى از مسلمانان هنگام نماز، دیر به مسجد مى آمدند، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «گروهى نماز در مسجد را ترک مى کنند، به زودى فرمان مى دهیم  که هیزم بیاورند و در خانه هاى آنها گذارند و به آتش کشند».[69]

         مرد نابینایى به محضر پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و گفت: اى رسول خدا صلى الله علیه و آله! من نابینا هستم،[70] چه بسا صداى اذان را مى شنوم ولى کسى که مرا به نماز جماعت راهنمایى کند، نمى یابم. پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:

      «از منزل خود تا مسجد ریسمانى ببند و به جماعت حاضر شو».[71]

         در کوفه به امیرمؤمنان علیه السلام خبر دادند که گروهى از همسایگان مسجد هنگام نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند، امام فرمود:

      «باید به نماز جماعت ما حاضر شوند یا از ما دور شوند تا همسایه  یکدیگر نباشیم».[72]

         هر کس از جماعت مسلمانان اعراض کند، عدالت او ساقط و کناره گیرى از او لازم است و کسى که به جماعت مسلمانان ملتزم باشد، غیبت او حرام و عدالت او ثابت است.[73]

         این ها گوشه اى از روایات و احادیث درباره لزوم رعایت حق همسایگى مسجد بود. اما حقیقت آن است که وقتى حق همسایگى خانه ها مراعات نمى شود، حق مساجد نیز مراعات نخواهد شد؛ زیرا اساس همسایگى همان برادرى و تعهد و حفظ دارایى ها و بستن چشم از محرمات و کمک و همکارى متقابل است. علاوه بر این در همسایگى مساجد تهذیب نفوس مى شود.

          بعضى از همسایگان مسجد به علل گوناگون با مسجد رابطه ندارند و این حالت به طور غیرمستقیم بر روحیه افراد جوان خانواده اثر مى گذارد. راه حل این مشکل به این است که امام جماعت مسجد به دیدار اهل خانه هاى مجاور مسجد برود و با روحیات آنها آشنا شود و حق همسایگى مسجد و ثوابى را که انسان با رعایت آن مى برد براى آنها توضیح دهد. هم چنین از عواملى که مانع آمدن آنها به مسجد مى شود آگاه شود و به صورتى که در آینده در قلب آنها اطمینان حاصل شود، آن موانع را برطرف کند.

 

آداب تکریم مساجد

ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام علت تعظیم و تکریم مساجد را پرسیدم؟ امام فرمود:

      «از این نظر تعظیم مساجد امر شده است که آنها خانه هاى خدا در  روى زمین اند».[74]

         همچنین از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

      «ملعون است، کسى که احترام مسجد را حفظ نکند. اى یونس! مى دانى  چرا خداوند، حق مساجد را بزرگ شمرده و این آیه را نازل کرده است:

 «و ان المساجد للّه  فلا تدعوا مع اللّه  احدا»[75] زیرا یهود و نصارا هرگاه  به معبدهاى خود وارد مى شدند، به خداى متعال شرک مى ورزیدند،  لذا خداوند سبحان، به پیامبر خود امر کرد که در مساجد، خدا را به وحدانیت  یاد و او را عبادت کنند».[76]

         مهم ترین کارها براى بزرگداشت مساجد عبارت اند از:

          1 . خوشبو کردن مساجد با چیزهاى معطر. مستحب است این کار در روز[77] یا شب جمعه باشد. رسول خدا صلى الله علیه و آله امر فرمود که مسجد را روز جمعه خوشبو کنند.[78]

         2 . خوشبو کردن و پوشیدن لباس هاى نیکو،[79] با طهارت بودن،[80] و با آرامش و متانت[81] به سوى مسجد رفتن.

         3 . خوددارى از خوردن چیزهایى که بوى آنها نمازگزاران را اذیت مى کند.

          از امام صادق علیه السلام درباره خوردن سیر و پیاز و تره سؤال شد؟ فرمود:

      «خوردن آنها چه پخته و چه خام مانعى ندارد؛ همچنین خوردن سیر  براى مداوا مانعى ندارد، لکن هرگاه کسى سیر خورد به مسجد نرود؛[82]  زیرا اذیت کردن مسلمانان با بوى سیر کراهت دارد[83] و از هر چیزى که  مردمان اذیت مى شوند، فرشتگان نیز اذیت مى شوند».[84]

 

         4 . به جاى آوردن دو رکعت نماز تحیت مسجد. حضرت على علیه السلام فرمود:

      «هرگاه وارد مسجد شدى بدان که از جمله حقوق مسجد این است  که دو رکعت نماز بخوانى.[85] از میان مسجد عبور نکنید، مگر این که  دو رکعت نماز در آن بخوانید».[86]

         5 . با نعلین یا کفش وارد مسجد نشوید. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «به هنگام ورود به مساجد، ته کفش خود را وارسى کنید».[87]

         6 . در مسجد آب دهان و آب بینى نیندازید. کسى که آب بینى در مسجد بیندازد گناه کرده است.[88] کسى که خلط سینه خود را براى پاکیزه نگه داشتن مسجد به اندرون خود برگرداند، هیچ دردى در اندرون او نباشد، مگر این که درمان شود.[89]

         نقل شده است که پیامبر صلى الله علیه و آله وارد مسجد شد، در حالى که شاخه خرمایى در دست آن حضرت بود، خلط سینه اى را در مسجد دید، پس آن را پاک کرد، سپس با حالت خشم به مردم فرمود:

      «آیا کسى از شما دوست دارد که با مردى روبه رو شود و آب دهان  به صورت او بیفکند؟ هر یک از شما که به نماز مى ایستد با خدایش روبه رو  مى شود».[90]

 

         7 . بعد از شنیدن اذان نباید از مسجد بیرون رفت. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «کسى که در مسجد، صداى اذان را بشنود و بدون سبب از مسجد بیرون  رود، منافق است، مگر این که بخواهد برگردد».[91]

         هرگاه مؤذن بگوید: قد قامت الصلاة، سخن گفتن بر اهل مسجد حرام است، مگر این که از مناطق گوناگون جمع شده و امام جماعتى نداشته باشند. در این صورت، اگر یک نفر به دیگرى بگوید: فلانى به عنوان امام جلو برود، مانعى ندارد.[92]

         8 . نباید سنگریزه[93] و هسته خرما در میان مسجد پرتاب کرد و سقز (آدامس) جوید. روایت شده است: پیامبر صلى الله علیه و آله مردى را دید که سنگریزه درون مسجد مى اندازد، فرمودند:

      «سنگریزه ها همواره آن شخص را لعنت مى کنند تا به زمین بیفتند».[94]

         امام باقر علیه السلام فرمود:

      «پرتاب سنگریزه و جویدن کُندُر (نوعى سقز) از اعمال قوم  لوط است».[95]

         9 . رعایت پوشش و حیا و عفاف. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «نمایان ساختن ناف و ران در مسجد مانند نمایان کردن  عورت است».[96]

         10 . نباید در مسجد خوابید. از جابر نقل شده است:

      «در مسجد خوابیده بودیم در حالى که حضرت على علیه السلام همراه ما بود،  رسول خدا صلى الله علیه و آله بر ما وارد شد و فرمود: برخیزید و در مسجد نخوابید.  ما برخاستیم تا از مسجد خارج شویم، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: اما تو اى على!
         بخواب؛[97] زیرا خداى متعال براى تو حلال ساخته آنچه را براى من حلال  ساخته است. گویا تو را بر لب حوض کوثر مى بینم که در دست تو عصایى از  چوب عوسج است[98] و آنها را منع مى کنى».

         هرکس در مسجد بدون عذر بخوابد خداوند او را به درد بى درمان مبتلا کند.[99] هرگاه کسى در مسجد چرت بزند باید از جاى خود حرکت کند و به جاى دیگر برود.[100]

         11 . در مسجد نباید شمشیر و مانند آن را از نیام بکشد؛[101] زیرا رسول خدا صلى الله علیه و آله نهى فرمود که در مسجد شمشیر کشیده یا در آن تیرى اصلاح شود.[102]

         در احادیث آمده است:

      «در مسجد سلاح نکشید، کمان برندارید و تیر نزنید.[103] صدا را در مسجد  بلند نکنید و به کارهاى باطل نپردازید... و مادامى که در مسجد هستید،  کارهاى لغو را ترک کنید که اگر این ها را مراعات نکردید روز قیامت جز خود  را ملامت نکنید».[104]

         12 . نباید مسجد را محل خرید و فروش و اجراى حدود و تجمع دیوانگان قرار داد. زیرا امام صادق علیه السلام فرمود:

      «در مساجد از خرید و فرش و اجراى حدود اجتناب کنید و از ورود  دیوانگان به مسجد جلوگیرى کنید.[105] هرگاه کسى را دیدید که در مسجد  خرید و فروش مى کند،[106] به او بگویید خدا در تجارت تو سودى
                             قرار ندهد».[107]

         13 . در مسجد، شعرى که حاوى دنیا و لذایذ آن باشد، نخوانید و گمشده اى را طلب نکنید. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «اگر کسى را دیدید که در مساجد شعر مى خواند به او بگویید:  خداوند دهانت را بشکند، مسجد براى قرائت قرآن برپا شده است».[108]

         اما خواندن شعرى که در آن هدایت و بصیرت و مربوط به دین باشد، مانعى ندارد. حسّان بن ثابت، از جمله شاعران پیامبر صلى الله علیه و آله بود، نقل شده است: عمر حسان را در مسجد در حالى که شعر مى خواند، دید. عمر با گوشه چشم از روى خشم به او نگاه کرد، حسّان گفت: شعر خواندم درحالى که شخصى بهتر از تو (پیامبر) درمسجد بود، سپس به ابوهریره توجه کرد و گفت: آیا نشنیدى که رسول خدا صلى الله علیه و آله مى فرمود: (خدایا) از من اجابت کن، خدایا حسّان را به وسیله روح القدس تأیید کن؟ ابوهریره گفت: آرى.[109]

         روایت شده است که چون دعبل، به شهر قم وارد شد، اهل قم از او خواهش کردند که قصیده اى بخواند. دعبل! امر کرد که مردم در مسجد جامع اجتماع کنند. وقتى مردم جمع شدند، او بر بالاى منبر رفت و قصیده خود را خواند، وقتى مجلس تمام شد، مردم مال و جامه هاى زیادى به او صله دادند.[110]

     «اگر کسى را دیدید که در مسجد، گمشده اى را طلب مى کند، سه بار به او  بگویید: هرگز آن را پیدا نکنى».[111]

         14 . نظافت و روشنایى مسجد را رعایت کنید؛ روایت شده است: بهشت و حورالعین طلب مى کنند کسانى را که مساجد را جارو مى کنند و خار و خاشاک آن را جمع مى کنند.[112]

         پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «اگر کسى در یکى از مساجد خدا چراغى روشن کند،[113] فرشتگان  و حاملان عرش براى او استغفار کنند تا زمانى که در آن مسجد، نورى از آن  چراغ باشد.[114] هر کس دوست دارد که لحدش تاریک نباشد، باید مساجد  را روشن کند».[115]

         در جامعه اى که کسى براى خانه خود احترام و ارزش قایل نیست و هرچه هواى نفس بگوید عمل مى کنند و فرمان خدا و پیامبر صلى الله علیه و آله و آنچه را عرف در اجتماع خانه اقتضا دارد، ترک مى کنند، چگونه مى توان از آنها امید داشت که احترام خانه هاى دیگران را حفظ کنند.

          بنابراین، باید آگاه باشیم و در برابر هر یاوه اى که از زبان متجاوزان درخصوص حریم همسایه خارج مى شود، ساکت نباشیم و این، کار جداگانه اى را همراه با تعقل و به کار بردن الفاظ خوب مى طلبد تا احساس شود که وى اصلاح شده است، نه فاسد. و هرگاه با این مقدار اصلاح نشد، شدیدتر برخورد شود تا اصلاح شود. هنگامى که احترام خانه همسایه نگه داشته شود، طبیعى است که احترام مساجد بیشتر از آنچه هست رعایت مى شود چرا که آنها خانه هاى خدا هستند و زمانى که پدران، ملزم به احترام همسایه باشند، بعید است که فرزندان به ویژه جوانان، احترام همسایه را حفظ نکنند، زیرا فرزندان، مطیع پدران هستند و آداب اجتماعى را از ایشان یاد مى گیرند.

 

آداب رفتن به مساجد

امام صادق علیه السلام هرگاه (از خانه) براى نماز بیرون مى رفت، مى فرمود:

      «بار خدایا! من از تو به حق سائلانت سؤال مى کنم و به حق بیرون شدنم  از این محل، زیرا به سبب سرمستى و گردنکشى و خودنمایى و شهرت طلبى،  خارج نشده ام، بل براى طلب خشنودى و پرهیز از غضب تو خارج شده ام، پس به عافیت خود مرا از آتش معاف کن».[116]

         پاسخ به نداى مؤذن، کفاره گناهان است،[117] و رفتن به مسجد، اطاعت خدا و رسول است.[118] خدا به چیزى عبادت نشده است که بهتر از خاموشى و رفتن به خانه او باشد.[119] از جمله چیزهایى که خداوند به سبب آن، گناهان را محو مى کند، مداومت در رفتن به مساجد است.[120]

         کسى که درست وضو بگیرد و به سوى مسجد برود، به هر قدمى که برمى دارد[121] حسنه اى براى او نوشته و سیئه اى از او محو مى شود و یک درجه بالا برده مى شود.[122]

         از امام على علیه السلام نقل شده است:

      «کسى که با طهارت کامل به مسجد مى رود، در نماز است مادامى که با  طهارت باشد.[123] آگاه باش! و کسانى را که در تاریکى ها به مسجد مى روند،  به نور درخشنده در روز قیامت بشارت بده».[124]

         نقل شده است: خانه عده اى از مسلمانان از مسجد دور بود، از این رو خواستند به نزدیکى مسجد، نقل مکان کنند.[125] این آیه نازل شد:

     «فَنَکْتُب ما قَدَّموا و آثارَهُم».

          پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «در خانه هاى خود بمانید زیرا آثار قدم هاى شما نوشته مى شود و براى هر گامى، یک حسنه براى شما منظور مى گردد.[126] به راستى هرچه از  مسجد دورتر باشید، اجر بیشترى دارید».[127]

         بر شما باد رفتن به مساجد، و به مساجد نروید مگر این که پاک، با قلب هاى سالم و تسلیم خدا باشید. از این رو برداشتن گام ها منحصرا بدن را از آتش حفظ نمى کند، بل طهارت و نیت خالص براى خدا بدن را از آتش حفظ مى کند. زیرا از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است:

      «(روز قیامت) امر مى شود که مردانى را به سوى آتش ببرند،  خداى متعال به مالک دوزخ مى گوید: به آتش بگو: قدم هاى آنان را مسوزان  زیرا اینها به مساجد مى رفتند... مالک دوزخ به آنان مى گوید: عمل شما در  دنیا چه بود؟ مى گویند: ما براى غیر خدا عمل مى کردیم».[128]

         اگر در راه رفتن به مسجد از دنیا بروید خداوند هفتاد هزار فرشته را بر شما موکل مى کند تا در قبر شما را عیادت کنند و هنگام تنهایى با شما انس بگیرند و براى شما استغفار کنند تا زمانى که از قبر برانگیخته شوید.[129] پس باید نیت براى خدا باشد تا ثواب ببریم و از زائران خانه خدا باشیم.

          اهل معرفت گویند: هرگاه به مسجد رسیدى، باید بدانى که به درگاه پادشاهى بزرگ آمده اى که جز پاکیزگان، قدم بر بساط او نگذارند و جز صدیقان، اجازه همنشینى با او ندارند.[130] مساجد، بازار آخرت اند؛ هر کس به آنها وارد شود، مهمان خداست، پذیرایى او آمرزش و هدیه او کرامت است.[131]

         مساجد یکى از شش مکانى هستند که خداوند آنها را در روى زمین فضیلت داده است.[132] بنابراین نباید وارد آنها شد مگر این که با طهارت[133] و با قلب هاى پاکیزه و دیدگان فروهشته و دست هاى پاک باشیم. هنگام ورود به مسجد پاى راست را قبل از پاى چپ بگذار[134] و بگو:

     «اعوذ باللّه  من الشیطان الرجیم،[135] بسم اللّه [136] و على اللّه  توکلت  و لاحول و لاقوة الا باللّه ،[137] السلام علیک ایها النبى و رحمة اللّه   و برکاته اللهم صل على محمّد و آل محمّد و افتح لنا باب رحمتک،  واجعلنا من عمار مساجدک،[138] و اعصمنى من الشیطان الرجیم و من شر  ما خلقت».[139]

         هرگاه وارد مسجد شدى و مردم در حال نماز بودند، بر آنها سلام کن، و هرگاه کسى بر تو سلام کند، جواب او را بده چرا که عمار بن یاسر، بر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله گذشت در حالى که آن حضرت نماز مى خواند، عمار گفت: «السلام علیک یا رسول اللّه  و رحمة اللّه  برکاته». پیامبر صلى الله علیه و آلهسلام او را پاسخ داد.[140]

         سپس دو رکعت نماز تحیت مسجد مى خوانى، پیش از آن که بنشینى زیرا از ابوذر نقل شده است: بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شدم در حالى که آن حضرت، تنها در مسجد نشسته بود. پیامبر صلى الله علیه و آله به من فرمود:

      «اى ابوذر! براى مسجد، تحیتى است».

          عرض کردم، تحیت مسجد چیست؟ فرمود:

      «دو رکعت نماز تحیت است که به جاى آورى،[141] هرگاه یکى از شما  به مسجد بیاید، پیش از این که بنشیند، باید دو رکعت نماز بخواند.[142]  از میان مساجد عبور نکنید مگر این که دو رکعت نماز در آنها بخوانید».[143]

         این فرمان به لحاظ احترام مساجد است و باید به آن ملتزم باشیم اما متأسفانه اغلب نمازگزاران به آن عمل نمى کنند، محبوب ترین بندگان نزد خدا کسى است که قبل از همه به مسجد وارد و آخر خارج شود.[144] بهترین روزها، روز جمعه است زیرا از ابوذر غفارى نقل شده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «زمانى که روز جمعه فرا مى رسد، خداى متعال، فرشتگانى را مى فرستد  که با آنان قلم هایى از طلا و صحیفه هایى از نقره است؛ آنها مى آیند  و بر در مسجد مى ایستند و نام هاى کسانى را که به مسجد مى آیند، به ترتیب  اولویت مى نویسند، هرگاه نام ها را نوشتند... در صف هاى جماعت  به جست وجو مى پردازند و جویاى کسانى مى شوند که به جماعت حاضر  نشده اند.

      مى گویند: فلانى کجاست؟ گفته مى شود: او مریض است. فرشتگان  مى گویند: خدایا او را شفا ده تا به نماز حاضر شود، باز مى پرسند،  فلانى کجاست؟ مى گویند: به سفر رفته است، فرشتگان مى گویند: خدایا او  را به سلامت برگردان، زیرا او اهل نماز جمعه است، باز مى گویند:  فلانى کجاست؟ مى گویند: از دنیا رفته است، ملائکه مى گویند: خدایا او را  بیامرز چرا که او نماز جمعه را به پا مى داشت».[145]

         هرگاه بخواهى حاجتت برآورده شود ـ زمانى که از خدا درخواست حاجت مى کنى ـ باید درود و رحمت بر پیامبر صلى الله علیه و آله بفرستى. ابوکهمس گوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که مى فرمود:

      «مردى وارد مسجد شده و پیش از ثناى خدا و درود بر پیامبر صلى الله علیه و آله  سخن گفت، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: این بنده در دعاى خود شتاب کرد؛  سپس مرد دیگرى وارد مسجد شد ثنا و ستایش از خدا کرد و صلوات  بر رسول خدا صلى الله علیه و آلهفرستاد، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: از خدا بخواه که به تو عطا  مى کند».[146]

         بنابراین، در مساجد نماز و دعا زیاد بخوانید و در مکان هاى گوناگون آن نماز بگذارید زیرا هر مکانى روز قیامت براى نمازگزار شهادت مى دهد.[147] بهترین قدم هایى که وارد مسجد خدا مى شود، قدم هاى جوانان است؛ هر گاه پاى راست خود را به مسجد نهد، فرشتگان مى گویند، خدا تو را بیامرزد.[148]

 

آداب حضور در مسجد

هرگاه در مسجد نشستى، مستحب است رو به قبله باشى[149] و هرگاه شخصى خواست در کنارت بنشیند براى او جا بازکن؛ روایت شده است که مردى وارد مسجد شد، در حالى که رسول خدا صلى الله علیه و آلهتنها در مسجد نشسته بود، پیامبر صلى الله علیه و آله براى او جا باز کرد، آن مرد گفت: مکان وسیع است اى رسول خدا! پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: از جمله حقوق برادران مسلمان این است هرگاه دیدید مى خواهند پهلوى شما بنشینند، براى ایشان جا باز کنید.[150]

         رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه وارد مسجد مى شد، مردم به احترام آن حضرت از جابر مى خواستند، اما پیامبر صلى الله علیه و آله آنان را نهى مى کرد و مى فرمود که تنها براى او در مجلس جا باز کنند.[151] خداى تعالى فرموده است:

     «اذا قیل لکم تفسحوا فى المجالس فافسحوا یفسح اللّه  لکم».[152]

         نشستن در مسجد و انتظار نماز کشیدن، عبادت است، مادامى که حدثى پیش نیامده است،[153] گفته شد: حدث چیست اى رسول خدا؟ فرمود: غیبت کردن است.[154] سخن ظالمانه در مسجد، حسنات را از بین مى برد.[155] بهترین اهل مسجد کسانى هستند که بیشتر به یاد خدا هستند.[156]

         کسى که در مسجد نشسته، با خداى خود نشسته است، از این روست که جز سخن خیر نباید گفت.[157]

         بنابراین، در مسجد هر سخنى لغو است مگر این که قرآن یا ذکر خدا یا سؤال از خیر یا اعطاى خیر[158] یا سؤال از علم و دانشى باشد. بازار مسلمانان هم چون مسجد آنهاست، هر کس به مکانى سبقت بگیرد، تا شب اولویت دارد.[159]

         نقل شده که مردى به امام صادق علیه السلام عرض کرد: گاهى در مکه یا مدینه یا حایر امام حسین علیه السلام و یا در جاهایى که فضیلت دارد، هستیم. چه بسا پیش مى آید که شخصى از جاى خود بیرون مى رود تا وضو بگیرد، در همین حال، شخص دیگرى مى آید و در جاى او مى نشیند، امام فرمود:

      «کسى که به مکانى سبقت بگیرد، در آن روز و شب به آن مکان سزاوارتر  است».[160]

         کسى که در مسجد بعد از نماز، منتظر نماز دیگر مى ماند، مهمان خداست و بر خدا حق است که مهمان خود را احترام کند.[161]

         نشستن در مسجد از طلوع فجر تا طلوع آفتاب، سریع تر از مسافرت در روى زمین روزى را جلب مى کند.[162]

         امیرالمؤمنین علیه السلام هر روز در مکانى از مسجد اعظم(کوفه) مى نشست و بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب تسبیح مى گفت.[163]

         نقل شده است که عثمان مظعون به رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت: مى خواهم راهب شوم و براى عبادت عزلت گزینم، آن حضرت فرمود:

      «این کار را نکن؛ زیرا رهبانیت امت من نشستن در مساجد[164]  و انتظار میان دو نماز است».[165]

         کسى که مساجد خانه او باشد خداوند عاقبت کار او را با راحتى و رحمت و عبور آسان از پل صراط به سوى بهشت ختم مى کند.[166] از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است:

     «نشستن در مسجد براى من بهتر است از نشستن در بهشت زیرا در  بهشت خشنودى خودم و در مسجد خشنودى پروردگارم است».[167]

         بنابراین نشستن خود را براى غیر خدا قرار مده، مانند این که منتظر شخصى باشى یا براى استراحت یا ریا یا اتلاف وقت به مسجد بروى. هرگاه خداوند صدق نیت تو را هنگام نشستن در مسجد ببیند، با نظر رأفت و رحمت و مهربانى به تو نگاه مى کند و تو را به آنچه دوست مى دارد و مى پسندد، موفق مى کند.

فایده حضور مساجد در روایات اسلامى، فوایدى بسیار براى حضور در مسجد برشمرده شده است که برخى از آنها را یادآور مى شویم:

          1 . برادرى که در راه خدا به دست مى آورى؛ کسى که به مسجد مى رود، دست کم یکى از سه فایده را مى برد... برادرى که در راه خدا به دست مى آورد، مرد مسلمان بعد از اسلام، هیچ فایده اى را به دست نیاورده است که مانند برادرى در راه خدا باشد.[168]

         2 . فراگرفتن دانش یا آیه محکمى (از آیات قرآن) یا سخنى که او را هدایت کند یا از هلاکت نجات دهد.[169]

         3 . رحمت الهى شامل حال او مى شود و گاهى با دعاى او، خداوند بلا را از او دور مى کند زیرا نقل شده است: کسى که در رفتن به مسجد مداومت کند، به رحمت منتظره اى دست یابد،[170] هرگاه رحمت بر اهل مسجد نازل شود، ابتدا بر امام، سپس بر کسانى که طرف راست امام هستند و سرانجام بر دیگران نازل مى شود.[171]

         (کسى که به مسجد مى رود) یا رحمت یا روزى نصیب او مى شود؛ از امام حسین علیه السلام نقل شده است:

      «قوى ترین عامل براى جلب روزى... حضور در مسجد، پبش از اذان  و مداومت بر طهارت است».[172]

         یا در مسجد دعایى مى کند که خدا بلاى دنیا را از او دفع مى کند[173] یا براى برآورده شدن حاجتى به مسجد مى رود؛ امام صادق علیه السلام فرمود:

      «حاجتى از خدا داشتم، در گرماى نیم روز (براى فضاى آن) به مسجد  رفتم، زیرا هرگاه حاجتى داشته باشم به مسجد مى روم».[174]

         یا براى رفع غم به مسجد برود. امام صادق علیه السلام فرمود:

      «چه مانع مى شود شما را که هرگاه غمى از غم هاى دنیا به شما روى  آورد، وضو بگیرید و به مسجد بروید، دو رکعت نماز بخوانید و بعد نماز  دعا کنید».[175]

         4 . ترک کارهاى زشت و ناپسند، به سبب حیا از نمازگزاران یا به دلیل ترس از خدا! حضرت على علیه السلام فرموده است:

      «کسى که اهل مسجد است به یکى از هشت چیز دست یابد... گناهى را  که به سبب ترس یا حیا ترک مى کند».

          5 . ضبط افعال نماز به طور صحیح؛ نقل شده است که رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد مسجد شد، انس بن مالک را دید که نماز مى خواند، و به اطراف خود نگاه مى کند. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

      «اى انس! همانند کسى که نماز وداع مى خواند، نماز بخوان، چنین در  نظر بیاورید که پس از این هیچ گاه نمازى نمى خوانى، چشم هایت را به محل  سجده ات بدوز و به کسانى که طرف راست و چپ تو هستند هیچ توجهى  نکن. بدان که تو در برابر کسى هستى که تو را مى بیند ولى تو او را  نمى بینى».[176]

         از امام باقر علیه السلام نقل شده است: مردى وارد مسجدى شد که پیامبر صلى الله علیه و آله در آن مسجد بود، آن مرد هنگام نماز شتاب زده به سجده مى رفت و برمى خاست، پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: همانند کلاغ دانه چید، اگر این مرد (در این حالت) بمیرد[177] بر غیر دین محمد مرده است.[178]

         در کتاب ربیع الابرار نقل شده است که مردى اعرابى، نماز خود را با بى حوصلگى و بى حالى به جا آورد، حضرت على علیه السلام با تازیانه به سوى او رفت و فرمود: نمازت را دوباره بخوان، (او اعاده کرد) هنگامى که از نماز فارغ شد، امام فرمود: آیا این بهتر است یا نماز اولى؟ او گفت: اولى؟ امام فرمود: چرا؟ گفت: زیرا نماز اول را براى خداى متعال خواندم و دومى را از ترس تازیانه به جا آوردم، حضرت على علیه السلام خندید.[179]

         6 . مسجد براى واردین امان است، و به وسیله آن خدا عذاب را برطرف مى کند؛
در روایتى آمده است؛ اگر کسانى که مساجد مرا آباد مى کنند،[180] نبودند، البته عذاب بر آنها نازل مى کردم.[181]

         رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرموده است:

      «خورشید و ماه براى مرگ و زندگى هیچ کس نمى گیرند، لیکن این دو،  دو آیه از آیات الهى هستند، هرگاه این آیات را دیدید، براى نماز به سوى  مساجد خویش بشتابید».[182]

         از امام باقر علیه السلام نقل شده است:

      «زلزله ها، گرفتن خورشید و ماه و بادهاى وحشتناک از نشانه هاى  قیامت اند، هرگاه یکى از این علامت ها را دیدید، روز قیامت را به یاد آورید  و به مساجد خود پناه ببرید».[183]

         7 . براى مساجد اوتادى هستند، همنشین آنها فرشتگان اند که از آنان دلجویى مى کنند اگر حاجتى داشته باشند، فرشتگان به آنها کمک مى کنند اگر بیمار شوند، از آنها عیادت و اگر غایب باشند، از حال آنان پرس وجو مى کنند و اگر حاضر باشند، گویند: خدا را یاد کنید.[184]

         8 . اهل مسجد در آخرت ثواب بسیار مى برند و از کسانى خواهند بود که در سایه رحمت خداوند جاى دارند، روزى که هیچ سایه اى جز سایه او نباشد... مسلمانانى که هرگاه از مسجد بیرون مى روند، قلب ایشان متوجه مسجد است تا زمانى که برگردند.[185]

        همه مطالبى که یادآور شدیم در این سخن امیر مؤمنان على علیه السلام جمع شده است که فرمود:

      «کسى که به مسجد رفت و آمد کند به یکى از هشت چیز دست یابد:[186]
       برادرى که در راه خدا به دست آورد، یا علم تازه اى تحصیل کند، (یا آیه  محکمى یا رحمت منتظره اى، یا سخنى که او را از هلاک نگه دارد،  یا سخنى بشنود که او را هدایت کند) یا گناهى را از روى ترس یا حیا  ترک کند».[187]

         بنابراین هرگاه به خانه خدا وارد مى شوى از فوایدى که خدا براى تو مهیا کرده است، خود را محروم مکن، بیشترین فایده را جوانى مى برد که آنچه را در مسجد گفته مى شود کاملاً فرا گیرد و در سلوک وى اثر گذارد، برخلاف پدران چرا که آنها به مشکلات و اندوه هاى دنیا گرفتارند.

 

آداب خروج از مسجد

هرگاه قصد کردى از مسجد بیرون بروى، نخست پاى چپ را بیرون بگذار[188] و بگو:

     «اللهم انى اعوذبک من ابلیس و جنوده[189]، اللهم صل[190] على محمّد  و آل محمّد و افتح لنا باب فضلک».[191]

     «هرگاه این کار را کردى، فرشتگان مى گویند: خدا تو را حفظ کرد و حوایج  تو را برآورده ساخت و پاداش تو را بهشت قرار داد».[192]

         مستحب است جلو در مسجد توقف کنى و این دعا را بخوانى:

      «اللهم دعوتنى فاجبت دعوتک و صلیت مکتوبتک و انتشرت فى  ارضک کما امرتنى، فاسئلک من فضلک العمل بطاعتک و اجتناب
                             سخطک
[193]، و الکفف من الرزق برحمتک».[194]

         مبادا در خروج از مسجد شتاب کنى چرا که این کار، موجب فقر است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است:

      «بیست خصلت، موجب فقر است، از جمله آنها تعجیل در خروج از  مسجد و صبح زود به بازار رفتن است».[195]

         مبادا بى سبب از مسجد بیرون روى، پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده است:

      «کسى که هنگام اذان در مسجد باشد و بدون سبب از آن جا بیرون رود،  منافق است مگر این که بخواهد برگردد.[196] یا این که براى تحصیل طهارت  بیرون رفته باشد».[197]

 

آداب اعتکاف در مسجد

اعتکاف و عکوف به معناى اقامت در جایى و ملازم بودن چیزى یا جایى است... برابر نوشته «لسان العرب»: اعتکاف، مأخوذ از عکف على الشى ء است، یعنى به آن روى آورد، در حالى که مواظب بود و صورت خود را برنگرداند. برخى گفته اند: عکف یعنى اقام، اقامت کرد و از همین قبیل، سخن خداى متعال است: « ظلت علیه عاکفا»[198] یعنى مقیما؛ عکوف به معناى اقامت در مسجد است؛ خداى تعالى فرموده است: «و انتم عاکفون فى المساجد»[199] یعنى در حالى که در مساجد اقامت کرده اید. به کسى که ملازم مسجد است و بر عبادت در مسجد پایدارى مى کند، عاکف و معتکف مى گویند و گفته شده است: اعتکاف به معناى همنشینى مخصوص است.[200]

         در کتاب شرائع الاسلام آمده است: اعتکاف همان درنگ طولانى در مسجد براى عبادت است و جز از مکلّف مسلمان، پذیرفته نمى شود.[201]

         شرایط اعتکاف، نیت و روزه است. اعتکاف بدون روزه صحیح نیست[202] و حداقل اعتکاف سه روز است.[203]

         هرگاه دهه آخر ماه فرا مى رسید، رسول خدا صلى الله علیه و آله در مسجد معتکف مى شد، خیمه اى از مو براى آن حضرت برپا مى کردند، دامن به کمر مى زد و رختخواب خود را جمع مى کرد.[204]

         در خبر ابوالعباس از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

      «رسول خدا صلى الله علیه و آله در دهه اول ماه رمضان معتکف شد، سپس مرتبه دوم  در دهه وسط معتکف شد، آن گاه در مرتبه سوم در دهه آخر ماه معتکف شد،  پس از آن همواره رسول خدا صلى الله علیه و آله در دهه آخر ماه معتکف مى شد».[205]

         امام صادق علیه السلام فرمود:

      «اعتکاف صحیح نیست مگر در بیستم ماه رمضان».[206]

         در جواهرالکلام آمده است: شرط روزه دارى در اعتکاف به مانند شرط طهارت در نماز است... چه این که روزه واجب باشد یا مستحب، روزه رمضان باشد یا غیر رمضان، و هیچ اختلافى در این زمینه وجود ندارد بلکه از کتاب المعتبر[207] نقل شده که فتواى علماى ما همین است.[208]

         در کتاب شرائع الاسلام آمده است: اعتکاف صحیح نیست مگر در زمانى که روزه
صحیح باشد و اعتکاف کنندگان باید از کسانى باشند که روزه آنان صحیح است. بنابراین، اگر کسى در عید فطر و قربان معتکف شود، اعتکافش صحیح نیست.[209]

         از این رو در ایران اسلامى مى بینیم که مراسم اعتکاف در ایام البیض[210] یعنى سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه برگزار مى شود به ویژه در ماه رجب زیرا فضیلت و برکت در این ماه است.[211]

         رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «جبرئیل نزد من آمد و گفت: به على بگو از هر ماهى سه روز،  روزه بگیر...».

          گفتم: اى رسول خدا این ثواب ها فقط مخصوص من است یا براى همه مردم است؟ پیامبر صلى الله علیه و آله وسلمفرمود:

      «خداوند این ثواب ها را به تو و هر کس که این عمل را به جا آورد  عطا مى کند».

          گفتم: آن سه روز کدام است اى رسول خدا؟ فرمود:

      «ایام البیض در هر ماهى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم است».[212]

 

مکان اعتکاف

از عالم علیه السلام [213] درباره اعتکاف سؤال شد، فرمود:

     «اعتکاف شایسته نیست مگر در مسجدالحرام و مسجدالرسول و مسجد  کوفه و مسجد جامع و مادامى که معتکف است باید روزه بگیرد».[214]

         از عمر بن یزید نقل شده است: به امام صادق علیه السلام عرض کردم درباره اعتکاف در بعضى از مساجد بغداد چه مى فرمایى؟ امام فرمود:

      «اعتکاف نیست مگر در مساجد جامعى که امام عادلى در آن نماز  جماعت خوانده باشد و اعتکاف در مسجد کوفه و بصره و مسجد مدینه  و مسجد مکه مانعى ندارد...».[215]

         و در روایتى مسجد مداین آمده است.[216]

         در کتاب شرائع الاسلام آمده که ضابطه اعتکاف، هر مسجدى است که در آن پیامبرى یا وصى پیامبرى نماز جماعت اقامه کرده باشد برخى از فقیهان گفته اند: نماز جمعه خوانده باشد.[217]

         اجازه کسى که بر دیگرى ولایت دارد، هم چون شوهر بر همسر و پدر و مادر بر فرزندان خویش در اعتکاف شرط است. هم چنین لازم است همواره در مسجد باشد، اگر بدون مجوز خارج شود چه مایل باشد و چه نباشد، اعتکافش باطل است بنابراین اگر سه روز در مسجد نگذراند اعتکاف باطل مى شود.

          اما خروج از مسجد براى کارهاى ضرور مثل قضاى حاجت، شست وشوى بدن و عیادت بیمار، جایز است.

          امام صادق علیه السلام فرموده است:

      «شایسته نیست که اعتکاف کننده از مسجد بیرون رود مگر براى حاجتى که ناگزیر باشد. سپس از ساعتى که بیرون رفته ننشیند تا به مسجد  برگردد».[218]

         از مسجد بیرون نرود مگر براى تشییع جنازه یا عیادت بیمار (یا براى نماز جمعه)[219] اعتکاف زن نیز همین گونه است،[220] جز این که اگر حایض شود باید از مسجد بیرون رود تا پاک شود،[221] هرگاه پاک شد آنچه را بر ذمه اوست قضا کند؛[222] در صورتى که اعتکاف کننده بیمار شود باید به خانه اش برود و زمانى که خوب شد به مسجد برگردد و روزه گیرد.[223]

         هرگاه براى یکى از امور فوق از مسجد بیرون رود، نشستن و راه رفتن زیر سایه براى او جایز نیست و نیز نماز خواندن در خارج مسجد (مگر این که در مکه باشد زیرا در مکه هر کجا بخواهد مى تواند نماز بخواند) و چنانچه سهوا و بدون عذرى از مسجد بیرون رود، اعتکاف او باطل نمى شود.[224]

         کسى که در مسجد معتکف شده لازم است به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول باشد، سخن از دنیا نگوید، شعر نخواند، خرید و فروش نکند، با زنى خلوت نکند، دشنام و حرف زشت نگوید، با هیچ کس مجادله و ستیز نکند،[225] بوى خوش به کار نبرد، گل و گیاه خوشبو استشمام نکند[226] و با زنان مباشرت نکند؛ خداى متعال فرموده است:

     «وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَ أَنْتُمْ عَاکِفُونَ فى المَسَاجِدِ».[227]

 

فواید اعتکاف

مهم ترین فواید اعتکاف عبارت است از:

          1 . صبر بر طاعات و افزایش آمادگى نفس بر آن.

          2 . شناخت نفس با فاصله گرفتن از لذایذ و تجملات دنیوى، که آیا به دین متمایل است یا بیشتر به دنیا توجه دارد؟

          3 . توجه کامل به عبادت و تفکر، به لحاظ گستردگى وقت، تا بعدها به آن خو گیرد و این به سبب ارزش خشوعى است که همراه با گریه است و موجب پاک شدن نفس از رذایل مى شود.

          4 . استجابت دعا به لحاظ آمادگى کامل براى عبادت.

          5 . کمال آرامش و راحت خاطر به سبب دورى نفس از مادیات.

          6 . احساس پشیمانى و توجه به استغفار و توبه با خلوص نیت براى گناهانى که نفس در گذشته مرتکب شده است؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده است:

      «رجب ماه استغفار امت من است، در این ماه بسیار استغفار کنید،  زیرا خدا آمرزنده و مهربان است».[228]

         7 . کسب فضایل پسندیده و عادات حسنه، چرا که معتکفان در مساجد اغلب از مؤمنان هستند.

          8 . نگاه داشتن زبان و آگاهى بر لغزش هاى انسان که موجب خاموشى و جرئت بر امر به معروف و نهى از منکر مى شود.

          9 . ارتباط بیشتر قلب ها با مساجد، براى این که در هنگام اعتکاف به اهمیت مساجد پى مى برد.

          در پایان تذکار این نکته ضرورى است که آنچه نقل گردید، صرفا گزارشى از روایاتى بود که از اهل بیت علیهم السلام نقل شده بود؛ بدون شک این روایات باید از نظر سند و متن، مورد بررسى دقیق ترى قرار گیرد تا پس از جمع بندى بتواند از نظر فقهى در عرصه عمل مورد توجه قرار گیرد.

 

فهرست منابع

1 . قرآن کریم.

2 . الارشاد، شیخ مفید، انتشارات بصیرتى، قم.

3 . ارشادالقلوب، شیخ دیلمى، انتشارات رضى، قم.

4 . الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، شیخ طوسى، انتشارات رضى، قم.

5 . الاصول الستة عشر، چاپ دار شبسترى، قم.

6 . اعلام الدین فى صفات المؤمنین، شیخ حسن بن ابوالحسن دیلمى، انتشارات موسسه آل البیت، قم.

7 . امالى، شیخ صدوق، انتشارات موسسه اعلمى، بیروت.

8 . امالى، شیخ طوسى، انتشارات مکتبة الاهلیه، بغداد.

9 . بحارالانوار، علامه مجلسى، موسسه الوفاء، بیروت.

10 . بشاره المصطفى، ابوجعفر طبرى، انتشارات مکتبة الحیدریه، نجف.

11 . تاریخ المدینة المنوره، ابن شبه، چاپ دوم.

12 . تحف العقول، ابن شعبه الحرانى، انتشارات مکتبة الحیدریه، نجف.

13 . تفسیرالقمى، موسسه دارالکتاب، چاپ و انتشار، قم.

14 . تنبیه الخواطر، معروف به مجموعه ورام، ورام بن ابوفراس، دار صعب و دارالتعاریف.

15 . تهذیب الاحکام، شیخ طوسى، دارالکتب الاسلامیه، تهران.

16 . تهذیب اللغه، ازهرى، دارالمصریه.

17 . ثواب الاعمال، شیخ صدوق، کتاب فروشى صدوق، تهران و انتشارات رضى، قم.

18 . جامع الاخبار، شعیرى، انتشارات رضى.

19 . جامع الرواة، اردبیلى، دارالاضواء، بیروت.

20 . الجعفریات،اشعث کوفى، انتشارات کتابفروشى نینواى جدید، تهران که با قرب الاسناد چاپ شده است.

21 . جمال الاسبوع، ابن طاووس، انتشارات رضى، قم.

22 . جواهرالکلام، شیخ محمد حسن نجفى، داراحیاءالتراث العربى، بیروت.

23 . الخصال، شیخ صدوق، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.

24 . الدروع الاقیه، ابن طاووس، موسسه آل البیت، قم.

25 . دعائم الاسلام، قاضى تمیمى، دارالمعارف.

26 . ذکرى الشیعه، شهید اول، محمد بن مکى عاملى، کتابفروشى بصیرتى.

27 . ربیع الابرار و نصوص الاخبار، زمخشرى، انتشارات شریف رضى.

28 . رجال نجاشى، مؤسسه انتشارات اسلامى، وابسته به جامعه مدرسین، قم.

29 . روضه الواعظین، فتال نیشابورى شهید، انتشارات رضى، قم.

30 . سنن نسائى، چاپخانه دانشگاه الازهر مصر، چاپ اول.

31 . شرایع الاسلام، محقق حلى، منشورات اعلمى، تهران.

32 . شرح غررالحکم، آمدى، انتشارات دانشگاه تهران.

33 . الطبقات الکبرى، ابن سعد، داربیروت.

34 . عده الداعى و نجاح الساعى، احمد بن فهد حلى، کتاب فروشى وجدانى، قم.

35 . علل الشرائع، شیخ صدوق، کتابفروشى داوودى، قم.

36 . عیون اخبارالرضا، شیخ صدوق، انتشارات کتاب فروشى طوسى، قم.

37 . عوالى اللآلى، ابن ابى جمهور، چاپ اول، قم.

38 . الفقه المنسوب للامام الرضا، انتشارات مؤسسه آل البیت، قم.

39 . قرب الاسناد، ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیرى، کتاب فروشى نینواى جدید، تهران، مؤسسه آل البیت، قم.

40 . الکافى، شیخ کلینى، دارالکتب الاسلامیه، تهران.

41 . کامل الزیارات، ابن قولویه، منشورات المرتضویه، نجف.

42 . کنزالعمال، متقى هندى، مؤسسه رسالت، بیروت.

43 . کنزالفوائد، کراجکى، کتاب فروشى مصطفوى و دارالاضواء بیروت.

44 . لسان العرب، ابن منظور، نشر ادب الحوزه، قم.

45 . المجازات النبویه، شریف رضى، سال چاپ 1408.

46 . مجمع البیان فى تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسى، انتشارات کتابخانه آیت اللّه  مرعشى، قم.

47 . المحاسن، برقى، دارالکتب الاسلامیه، قم.

48 . مستدرک الوسائل، شیخ نورى طبرسى، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، همچنین چاپ سنگى، موسسه اسماعیلیان، قم.

49 . مشکاه الانوار، شهید ثانى، مؤسسه آل البیت، قم.

50 . مصباح الشریعه امام جعفر صادق، انتشارات مؤسسه اعلمى، بیروت.

51 . معانى الاخبار، شیخ صدوق، دارالمعرفه، بیروت.

52 . المقنعه، شیخ مفید، کتاب فروشى داورى، قم.

53 . مکارم الاخلاق، حسن بن فضل طبرسى، انتشارات مؤسسة الاعلمى، بیروت.

54 . من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، انتشارات امام مهدى قم و چاپ جامعه مدرسین، قم.

55 . مناقب آل ابوطالب، ابن شهرآشوب، موسسه انتشارات علامه، قم.

56 . النهایه، شیخ طوسى، انتشارات قدس محمدى، قم.

57 . وسائل الشیعه الى تحصیل مسائل الشریعة، شیخ حر عاملى، داراحیاء التراث العربى، بیروت و مؤسسه آل البیت، قم.

58 . وفاء الوفا، سمهودى، انتشارات داراحیاء التراث العربى، بیروت.

 

پی نوشت ها:

 

[1] .  شرح غررالحکم: ج 5 ، ص 462 ، شماره 9186 .

[2] . در تصنیف غررالحکم:  ص 92 ، شماره 1604 آمده است کسى که نیت وى خوب باشد ثواب او بسیار و زندگى او پاکیزه و محبت او لازم است.

[3] . شرح غررالحکم: ج 1 ، ص 260 ، شماره 1040 .

[4] . کافى:  ج 2 ، ص 84 ، حدیث 1 .

[5]  . امالى شیخ طوسى:  ج 1 ، ص 396 .

[6]  . کنزالعمال: ج 3 ، ص 421 ، حدیث 7254 .

[7]  . مصباح الشریعه:  ص 53 .

[8] . مجمع البیان: ج 5 ، ص 72 ؛ عوالى اللالى:  ج 32 ، حدیث 81 .

[9]  . بحار:  ج 84 ، ص 11 ، حدیث 86، به نقل از محاسن:  ص 55 ، حدیث 85 .

[10] . کافى:  ج 4 ، ص 217 . حدیث 3 .

[11] . کنزالعمال، ج 7 ، ص 654 ، حدیث 20758 .

[12] . امالى شیخ طوسى:  ج 1 ، ص 186 ؛ دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 150 .

[13] . بحار:  ج 34 ، ص 430 .

[14] . کافى:  ج 6 ، ص 229 ، حدیث 20 به جاى «مسجدا» مسکنا آمده است.

[15]  . وسایل:  ج 16 ، ص 454 ، حدیث 4 .

[16] . مقصود این است که نمى توان قبرستان را تبدیل به مسجد کرد؛ ولى مانعى ندارد که در کنار قبرستان محلى هم براى مسجد اختصاص یابد. الفقیه:  ج 1 ، ص 114 ، حدیث 531 .

[17] . سنن ترمذى:  ج 1 ، ص 199 ، حدیث 36 .

[18] . نوادر راوندى:  ص 43 ؛ لسان العرب:  ج 6 ، ص 286 .

[19] . طیبى گفته است: آنها را قبله قرار مى دادند و هنگام نماز در مقابل آن ها سجده مى کردند، اما کسى که در جوار مرد صالحى یا در مقبره اى نماز بخواند به قصد این که از روح صاحب آن قبر استمداد کند یا اثرى از آثار عبادت وى به او برسد، نه این که قصدش توجه و تعظیم به او باشد، مانعى ندارد؛ مى بینید که مرقد حضرت اسماعیل علیه السلام در حجر و در مسجدالحرام واقع شده و خواندن نماز در مقابل حجر افضل است. بحار:  ج 82 ، ص 56 .

[20]  . الفقیه:  ج 1 ، ص 114 ، حدیث 532 .

[21] . بیع و کنائس، به معناى معابد یهود و نصاراست.

[22] . کافى:  ج 3 ، ص 386 ، حدیث 3 ؛ تهذیب:  ج 3 ، ص 260 ، حدیث 732 .

[23] . مناقب:  ج 1 ، ص 109 .

[24] . مستدرک:  ج 3 ، ص 369 ، حدیث 4، به نقل از غوالى اللالى: ج 2 ، ص 216 ، حدیث 7 .

[25] . وسایل:  ج 5 ، ص 206 ، حدیث 1 ؛ به نقل از الکافى: ج 3 ، ص 295 ، حدیث 1 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 261 ، حدیث 83 ؛ معناى الاخبار:  ص 159 ، حدیث 1 ؛ وفاءالوفا:  ج 1 ، ص 335 .

[26] . کافى:  ج 3 ، ص 368 ، حدیث 4 .

[27] . الفقیه:  ج 1 ، ص 153 ، حدیث 707 .

[28] .  المجازات النبویه:  ص 89 .

[29] . بحار:  ج 83 ، ص 353 ، حدیث 6، به نقل از کتاب غیبت شیخ طوسى:  ص 297 .

[30] .  تاریخ یعقوبى:  ج 2 ، ص 42 .

[31] . مناقب:  ج 1 ، ص 171 ؛ تهذیب:  ج 2 ، ص 284 ، حدیث 1134 .

[32] . شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 127 .

[33] . جواهرالکلام: ج 14 ، ص 79 ـ 80 .

[34] . دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 147 ؛ الفقیه:  ج 1 ، ص 155 .

[35] . تهذیب:  ج 3 ، ص 254 ، حدیث 702 ؛ مستدرک:  ج 3 ، ص 380 ، حدیث 2 .

[36] .  جواهرالکلام:  ج 14 ، ص 78 .

[37] .  شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 127 .

[38] . مستدرک:  ج 3 ، ص 371 ، حدیث 1 .

[39] .  قرب السناد:  ص 290 ، حدیث 1148 .

[40] .  قرب الاسناد:  ص 290 ، حدیث 1148 .

[41] .  مجمع البیان:  ج 2 ، ص 436 و ج 6 ، ص 505 .

[42] .  المحاسن:  ص 609 ، حدیث 13 .

[43] . بحار:  ج 83 ، ص 353 .

[44] .  علل الشرایع:  ص 320 ، حدیث 58 .

[45] . النهایه:  ج 1 ، ص 393 .

[46] .  الفقیه:  ج 1 ، ص 154 ، حدیث 718 ؛ التهذیب:  ج 3 ، ص 256 ، حدیث 711 .

[47] .  عیون الاخبارالرضا:  ج 2 ، ص 17 ، ضمن حدیث 40 .

[48] .  ارشادالقلوب:  ص 410 .

[49] .  وفاءالوفاء:  ج 1 ، ص 340 ، شماره 206 .

[50] .  منظور امام باقر یا امام صادق علیهماالسلام است. جامع الرواة:  ج 2 ، ص 461 .

[51] . تهذیب:  ج 2 ، ص 305 ، حدیث 90 ؛ استبصار:  ج 1 ، ص 335 ، حدیث 1 .

[52] .  الفقیه:  ج 1 ، ص 617 ، حدیث 154 .

[53] . المحاسن:  ص 612 ، حدیث 30 ، میان پرانتز، المحاسن:  حدیث 29 .

[54] .  الطبقات الکبرى:  ج 3 ، ص 350 .

[55] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 577 ، حدیث 20333 ؛ کافى:  ج 3 ، ص 381 ، حدیث 8 آمده است کسى که در منزلش نماز بخواند، سپس به یکى از مساجد آنان برود و با آنها نماز بخواند با حسنات آنها بیرون رود.

[56] .  امالى شیخ طوسى:  ج 2 ، ص 141 .

[57] .  بحار:  ج 88 ، ص 14 ، ضمن حدیث 25 ، به نقل از امالى شیخ طوسى:  ج 2 ، ص 307 .

[58] .  کافى:  ج 2 ، ص 482 ، حدیث 2 .

[59] .  المحاسن:  ص 612 ، حدیث 31 .

[60] .  مجمع البیان:  ج 2 ، ص 436 .

[61] .  بشاره المصطفى:  ص 198 ؛ علل الشرائع:  ص 181 ، حدیث 1 .

[62] .  هنگامى که پسر عثمان بن مظعون وفات یافت، وى سخت محزون شد تا آن جا که اتاقى را در منزل خود به عنوان مسجد انتخاب کرد و در آن به عبادت پرداخت. رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم به او فرمود: خداوند رهبانیت را بر ما مقرر نکرده است، همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست. امالى صدوق:  ص 40 .

[63] .  کافى:  ج 2 ، ص 501 ، حدیث 2 .

[64] .  رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: آیا مى دانید حق همسایه چیست؟ اگر فریادرسى خواهد به فریادش برسى و اگر قرض بخواهد به او قرض دهى و اگر نیازمند باشد باز هم به او قرض بدهى، اگر مصیبتى به او برسد، به او تعزیت گویى، اگر خیرى به او برسد او را تهنیت گویى، اگر بیمار شود او را عیادت کنى، و اگر بمیرد جنازه اش را تشییع کنى، بدون اجازه همسایه ساختمان خود را بالا نبرى، هرگاه میوه اى خریدى به او هدیه کنى و اگر هدیه نکردى مخفیانه میوه را به خانه ببرى، بچه خود را بیرون نفرستى که بچه همسایه را ناراحت کند با بوى غذاى خود او را ناراحت نکنى مگر این که مقدارى به او بدهى. مسکن الفواد:  ص 105 .

اما حق مسجد: حفظ نظافت و دارایى آن، پرهیز از کار لغو، خواندن دو رکعت نماز تحیت مسجد و حضور به هنگام همه نمازهاست.

[65] .  خصال:  ص 544 ، حدیث 20 ؛ روضه الواعظین:  ص 336 .

[66] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 148 .

[67] .  امالى صدوق:  ص 392 ، حدیث 14 .

[68] .  الفقیه:  ج 1 ، ص 245 ، حدیث 1091 .

[69] .  تهذیب:  ج 3 ، ص 25 ، حدیث 87 .

[70] . کسى که نابینایى را به مسجد یا منزل وى یا براى نیازى از نیازهایش راهنمایى کند، براى هر قدمى که برداشته و به زمین نهاده است خداوند ثواب آزاد شدن بنده اى براى او بنویسد و فرشتگان بر او رحمت فرستند تا زمانى که از او جدا شود. ثواب الاعمال:  ص 340 .

[71] .  تهذیب:  ج 3 ، ص 266 ، حدیث 703 .

[72] .  امالى شیخ طوسى:  ج 2 ، ص 307 .

[73] .  ذکرى الشیعه:  ص 265 .

[74] .  علل الشرائع:  ص 318 ، حدیث 1 .

[75] .  «مساجد مخصوص خداست، پس نباید با خدا، احدى غیر از او را پرستش کنید» جن:  72 .

[76] . کنز الفوائد:  ج 64 .

[77] .  در منز الاعمال:  ج 7، ص 667 ؛ تاریخ مدینه منوره:  ج 1 ، 35 ، آمده است: در جمعه ها مساجدر را خوشبو کنند و در دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 149 آمده است هفته اى یک بار مساجدر را خوشبو کنند.

[78] .  وفاء الوفاء:  2 ، ص 662 .

[79] .  روایت شده است که غلام امام زین العابدین علیه السلام در شب سردى به آن حضرت برخورد کرد، در حالى که امام جُبّه و ردا و عمامه اى از خز بم نرم و نازک پوشیده بود و با نوعى عطر که از مشک و عنبر و کافور و روغن بان و عود ساخته مى شود، خود را معطر کرده بود. غلام به آن حضرت گفت: فدایت شوم! در چنین ساعتى با این هیئت کجا مى روید؟ امام فرمود: به مسجد جدم رسول خدا مى روم. کافى:  ج 6 ، ص 517 ، ح 5 .

[80] . امام باقر علیه السلام فرمود: به مسجد وارد مشو، مگر این که با طهارت باشى. تهذیب:  ج 3 ، ص 263 ، ح 743 .

[81] .  امام صادق علیه السلام فرمود: به سوى مسجد بشتاب و آرامش و متانت را حفظ کن. علل الشرائع: ص 357 ، ح 1 .

[82] .  کافى:  ج 6 ، ص 375 ، ح 2 ؛ دعائم الاسلام:  ج 2 ، ص 112 .

[83] .  المحاسن:  ص 512 ؛ دعائم الاسلام:  ج 2 ، ص 12 ؛ بحار:  ج 84 ، ص 90 .

[84] .  سنن نسایى:  ج 2 ، ص 43 .

[85] .  دائم الاسلام:  ج 1 ، ص 150 .

[86] .  الفقیه:  ج 4 ، ص 2 ، حدیث 1 .

 

[87] .  مکارم الاخلاق: ص 123 ؛ علامه مجلسى در بحار: ج 83 ، ص 366 گفته است: احتمال مى رود که منظور از تعاهدالنعل این باشد که کفش خود را نزد شخص امینى بگذارید تا در حال نماز حواس کاملاً متوجه خداوند باشد.

[88] .  تاریخ مدینه منوره:  ج 1 ، ص 25 ؛ تهذیب:  ج 3 ، ص 265 ، حدیث 712 به نقل از على علیه السلام آمده است انداختن آب دهان در مسجد گناه و کفاره اش دفن آن است.

[89] .  الفقیه: ج 1 ، ص 152 ، حدیث 700 ؛ محاسن: ص 54 ، حدیث 84 ، آمده است: اگر کسى براى رعایت حق مسجد آب دهان خود را فرو برد خداوند آن را نیرویى در بدنش قرار دهد و به سبب این کار، حسنه اى براى او بنویسد و سیئه اى از او محو کند. کنزالاعمال: ج 7 ، ص 665 ، حدیث 20811 آمده است: هرگاه بنده اى اراده کند که آب دهان در مسجد بیندازد اعضاى او به لرزه مى آید و جمع مى شود همان گونه که پوست در آتش جمع مى شود و اگر آن را فرو برد خدا هفتاد و دو درد را از او دور مى کند و یک میلیون حسنه برایش مى نویسد.

[90] . تاریخ مدینه منوره: ج 1 ، ص 19 نقل شده است: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم خلط سینه اى را در قبله مسجد دید پس صاحب آن را لعنت کرد در حالى که وى غایب بود، این خبر به همسر آن مرد رسید. وى آمد و خلط سینه را پاک کرد و به جاى آن خلوق ماده اى خوشبو که عمدتا از زعفران است مالید. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله وسلم کار آن زن را ستود چون آبروى شوهرش را حفظ کرد. مستدرک: ج 3 ، ص 376 ، حدیث 4 به نقل از دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 173 .

[91] .  امالى، صدوق: ص 405 به نقل از دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 173 .

[92] .  تهذیب:  ج 2 ، ص 55 ، حدیث 198 ؛ استبصار:  ج 1 ، ص 301 ، حدیث 1116 .

[93] .  روایت شده است که پرتاب سنگریزه در مجالس از اخلاق قوم لوط است خداى تعالى فرموده است: «و تأتون فى نادیکم المنکر». عنکبوت:  29 . امام فرمود: «مقصود از منکر پرتاب سنگریزه است». تهذیب: ج 3 ، ص 262 ، حدیث 741 .

[94] .  جعفریات:  ص 157 .

[95] .  الفقیه: ج 1 ، ص 168 ، ذیل حدیث 759 ؛ تهذیب: ج 2 ، ص 371 ، ذیل حدیث 1542 .

[96] .  تهذیب:  ج 3 ، ص 263 ، حدیث 742 ؛ جعفریات:  ص 37 .

[97] .  مناقب:  ج 2 ، ص 194 .

[98] .  تاریخ مدینه منوره:  ج 1 ، ص 38 ، عوسج از بهترین و محکم ترین چوب هاست.

[99] .  جامع الاخبار:  ص 70 .

[100] .  عوالى اللالى:  ج 1 ، ص 158 ، حدیث 139 .

[101] .  از امام کاظم علیه السلام درباره شمشیرى که در مسجد آویخته مى شود سؤال شد؟ امام فرمود: در سمت قبله جایز نیست  ما در کنار آن مانعى ندارد. بحار: ج 10 ، ص 270 ، به نقل از قرب الاسناد: ص 290 ، حدیث 1146، در این کتاب به جاى جانبه، جانب آمده است.

[102] .  دعائم الاسلام: ج 1 ، ص 149 .

[103] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 667 ، حدیث 20820 .

[104] .  مکارم الاخلاق:  ص 467 .

[105] .  علل الشرایع:  ص 319 ، حدیث 2 ؛ تهذیب: ج 3 ، ص 249 ، حدیث 682 ؛ خصال: ص 410 ، حدیث 13 .

[106] .  پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: «قیامت برپا نمى شود تا این که مردم در مساجد به خرید و فروش بپردازند». مستدرک: ج 3 ، ص 382 ، حدیث 7 .

[107] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 666 ، ضمن حدیث 20817 .

[108]  . کافى:  ج 3 ، ص 369 ، حدیث 5 ؛ التهذیب: ج 3 ، ص 259 ، حدیث 725 .

[109] .  سنن نسایى: ج 2 ، ص 48 .

[110] . عیون اخبارالرضا: ج 2 ، ص 264 .

[111] . کنز العمال: ج 7 ، ص 666 ، ضمن حدیث 20817 .

[112] .  اصول الستة عشر: ص 55 اصل زید نرسى.

[113] . مى گویند: تمیم دارمى، نحستین کسى بود که در مسجد، چراغ آویخت و این کار در زمان پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم بود. وفاء الوفاء: ج 2 ،ص 670 .

[114] . الفقیه: ج 1، ص 145، حدیث 717؛ ثواب الاعمال: ص 4 ، ح 1 ؛ المقنع: ص 58 ؛ المحاسن: ص 57 ، حدیث 88 . در: المحاسن به جاى «اسرج» و «سرج» و به جاى «یستغفرون، «یسبحون» آمده است.

[115]  . الفضایل، فضل بن شاذان:  ص 153 .

[116] .  امالى، شیخ طوسى:  ج 1 ، ص 381 .

[117] .  بحار:  ج 84 ، ص 154 ، ضمن حدیث 49 .

[118]  . مستدرک:  ج 3 ، ص  365 ، ضمن حدیث 4 .

[119] .  روضة الواعظین:  ص 336 .

[120] .  امالى صدوق:  ص 265 ، ضمن حدیث 4 .

[121] . نقل شده است: پاى خود را بر جاى خشک نمى نهد مگر این که زمین برایش تسبیح مى گوید. تهذیب: ج 3 ، ص 255 ، حدیث 6 و 7 ؛ ثواب الاعمال: ص 46 ، حدیث 1 .

[122] . کنز الاعمال: ج 7 ، ص 571 ، حدیث 20308 ؛ در اعلام الدین: ص 423 آمده است: براى او هر گامى که بردارد تا به منزلش برگردد.ده حسنه نوشته و ده سیئه محو مى شود و ده درجه بالا مى رود.

[123] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 100 .

[124] .  الهدایة:  ص 280 ؛ اصول الستة عشر:  ص 45 اصل زید نرسى.

[125]  . پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم مردم را بر حضور در صف اول نماز تشویق کرد و فرمود: «خدا و فرشتگان بر نمازگزاران صف جلو رحمت مى فرستند. از این رو، مردم ازدحام کردند. خانه هاى قبیله بنى غذر از مسجد دور بود گفتند: خانه هاى خود را مى فروشیم و خانه هایى نزدیک مسجد مى خریم تا صف جلو نماز را درک کنیم». مجمع البیان: ج 6 ، ص 334 .

[126] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 576 ، ذیل حدیث 20328 ؛ الدرالمنثور: ج 5 ، ص 260 ؛ سوره یس:  36 .

[127] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 651 ، حدیث 20741 .

[128] .  علل الشرائع:  ص 466 ، حدیث 18 .

129] .  روضة الواعظین:  ص 337 .

[130] .  مصباح الشریعه:  ص 130 .

[131] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 580 ، حدیث 20348 .

[132] . امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند از بقعه هاى زمین، شش بقعه را برگزیده است: 1. بیت الحرامکعبه 2. حرم الهى؛ 3. قبرهاى انبیا؛ 4. قبرهاى اوصیا؛ 5. قبرهاى شهدا؛ 6. مساجدى که در آنها نام خدا برده مى شود». کامل الزیارات: ص 125 .

[133] .  جامع الاخبار:  ص 70 ؛ در فقه الرضا:  ص 85 ، وارد مسجد مشو در حالى که جنب و یا حایض باشى مگر این که عبور کنى از درى وارد و از در دیگر خارج شوى.

[134] .  الفقیه: ج 1 ، ص 155 ؛ المقنع: ص 58 ؛ در جمال الاسبوع:  ص 225 ، پاى چپ قبل از راست آمده است.

[135] .  جام الاخبار:  ص 68 ؛ در مجمع البیان:  ج 10 ، ص 372 آمده مستحب است هنگام ورود به مسجد بگویید: لا اله الا اللّه  و لا ادعوا مع اللّه  احدا.

[136] .  تهذیب:  ج 3 ، ص 263 ، حدیث 774 .

[137] .  جامع الاخبار:  ص 68 .

[138] .  الفقیه:  ج 1 ، ص 155 ، در سنن ترمذى از حضرت فاطمه کبرى علیهاالسلام نقل شده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلمهرگاه وارد مسجد مى شد، بر محمد صلوات و درود مى فرستاد و مى فرمود: رب اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب رحمتک، و هرگاه از مسجد خارج مى شد، بر محمد صلوات و درود مى فرستاد و مى فرمود: رب اغفرلى ذنوبى و افتح لى ابواب فضلک.

[139] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 661 ، ذیل حدیث 20791 .

[140] .  بحار:  ج 84 ، ص 306 ، حدیث 31 .

[141] . خصال: ص 523 ، حدیث 13 ؛ معانى الاخبار:  ص 333 ، ضمن حدیث 1 ؛ امالى شیخ طوسى: ج 2 ، ص 153.

[142] .  سنن ترمذى:  ج 1 ، ص 198 ، حدیث 315 .

[143] .  امالى صدوق:  ص 344 ، ضمن حدیث 1 .

[144] .  الفقیه:  ج 2 ، ص 124 ، ذیل حدیث 539 ؛ امالى شیخ طوسى:  ج 1 ، ص 144 .

[145] .  مستدرک:  ج 1 ، ص 38 ، حدیث 3 ، به تقل از تفسیر ابوالفتوح:  ج 5 ، ص 325 فارسى.

[146] .  کافى:  ج 2 ، ص 485 ، حدیث 7 .

[147] .  امالى صدوق:  ص 294 ، ذیل حدیث 8 .

[148] .  جامع الاخبار:  ص 69 .

[149] .  همان مأخذ:  ص 148 .

[150] .  مکارم الاخلاق:  ص 25 .

[151] .  تفسیر قمى:  ج 3 ، ص 356 .

[152] . «هرگاه به شما گفتند: در مجالس جاى را بر یگدیگر فراخ دارید، امر خدا را بشنوید، تا خدا بر توسعه مکان شما بیفزاید». مجادله / 11 .

[153] .  کنزالعمال:  ج 7 ، ص 556 ، حدیث 20228 .

[154] .  امالى صدوق:  ص 342 ، حدیث 11 .

[155] .  جامع الاخبار:  ص 70 .

[156] .  کافى:  ج 2 ، ص 499 ، ضمن حدیث 1 .

[157] .  تنبیه الخواطر:  ج 1 ، ص 69 .

[158] .  کنزالاعمال:  ج 7 ، ص 671 ، حدیث 20840 .

[159] .  الفقیه:  ج 3 ، ص 124 ، حدیث 540 ؛ تهذیب:  ج 7 ، ص 9 ، حدیث 1 .

[160] .  کامل الزیارات:  ص 331 ، حدیث 10 .

[161] .  المحاسن:  ص 48 ، ذیل حدیث 66 .

[162] .  الخصال:  ص 612 ، ضمن حدیث 10 .

[163] .  البحار:  ج 34 ، ص 148 .

[164] .  در امالى صدوق: ص 40 آمده است: «همانا رهبانیت امت من جهاد در راه خداست». النعازى: ص 16، حدیث 28 .

[165] .  تهذیب:  ج 4 ، ص 191 ، حدیث 541 ؛ در مشکاه الانوار: ص 262 آمده است: «سیاحت در امت من ملازم در مسجد بودن و انتظار میان دو نماز است».

[166]  . کنزالعمال:  ج 7 ، ص 659 ، حدیث 20785 ؛ مستدرک:  ج 3 ، ص 362 ، حدیث 18 .

[167]  . ارشاد القلوب:  ص 218 ؛ عده الداعى:  ص 194 .

[168]  . امالى شیخ طوسى: ج 1 ، ص 45 .

[169]  . روضة الواعظین:  ص 338 .

[170] .  مجمع الزواید:  ج 2 ، ص 22 .

[171]  . کنزالعمال:  ج 7 ، ص 567 ، حدیث 20291 .

[172] .  بحار:  ج 76 ، ص 318 .

[173] .  امالى شیخ طوسى:  ج 1 ، ص 45 .

[174] . البرهان: ج 2 ، ص 38 ، حدیث 3 ؛ به نقل از تفسیر عیاشى: ج 2 ، ص 29 ، حدیث 82 ؛ رجال کشى: ص 231 ، حدیث 481 .

[175] .  مجمع البیان:  ج 1 ، ص 100 ؛ تفسیر عیاشى:  ج 1 ، ص 43 ، حدیث 39 .

[176] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 157 .

[177] .  جمله میان پرانتز در ثواب الاعمال:  ص 273 ، حدیث 1 ؛ و در المحاسن:  ص 79 ، حدیث 5 نیامده است.

[178] .  امالى صدوق:  ص 391 ، حدیث 8 ؛ در المحاسن:  ص 82 ، ذیل حدیث 11 آمده است حضرت على علیه السلام مردى را دید که در نمازش همانند کلاغ که دانه مى چیند به سرعت سجده مى کند، امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: مثل تو در نزد خدا همچون مثل کلاغ است زمانى که دانه از زمین مى چیند، اگر با این وضع بمیرى بر دین اسلام نمرده اى... و دزدترین مردم کسى است که از نمازش بدزدد.

[179] . ربیع الابرار:  ج 2 ، ص 106 .

[180] .  صاحب مستدرک: ج 3، ص 367 گفته است: مقصود از آبادى مساجد، برپا داشتن نماز و دعا و ذکر و قرائت قرآن در مساجد است نه ساختن و مرمت مساجد.

[181] .  جعفریات:  ص 229 ؛ مشکاة الانوار:  ص 124 .

[182] .  المقنعه:  ص 35 ؛ مسکن الفواد:  ص 94 .

[183] .  امالى شیخ صدوق:  ص 375 ، حدیث 4 .

[184] . کنزالعمال:  ج 7 ، ص 581 ، حدیث 20351 ؛ مجازات النبویه:  ص 412 ، حدیث 330 .

[185] .  خصال:  ص 342 .

[186] . در قرب الاسناد:  ص 33 آمده است امام حسین علیه السلام فرمود: کسى که در آمد و شد به مسجد مداومت کند به یکى از هفت چیز دست یابد.

[187] .  الفقیه:  ج 1 ، ص 153 ، حدیث 36 ؛ ثواب الاعمال:  ص 46 ، حدیث 1 ؛ تهذیب:  ج 3 ، ص 248 ، حدیث 681 ؛ نهایه شیخ طوسى:ص 108؛ فلاح السائل: ص 90 ؛ المحاسن: ص 48 ، حدیث 66 ؛ تحف العقول: ص 166،میان پرانتز از قرب الاسناد:  ص 33  چنین است یا رحمت منتظره یا آیه محکمى که او را هدایت کند یا به گمان راوى فرمود: سخن درست یا ارشادى که وى را از هلاکت حفظ کند.

[188].  کافى:  ج 3 ، ص 308 ، ضمن حدیث 1 ؛ الهدایة: ص 280 .

[189] . کنزالعمال:  ج 7 ، ص 660 ، حدیث 20786 .

[190] . در کنزالعمال: ج 7 ، 657 ، حدیث 20773 آمده است: «فلیسلم على النبى صلى الله علیه و آله».

[191] . الفقیه:  ج 1 ، ص 155 ؛ المقنع:  ص 58 ؛ در امالى شیخ طوسى:  ج 2 ، ص 209 آمده است: رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم هنگامى که از مسجد خارج شد فرمود: «اللهم افتح لى ابواب رزقک».

[192] .  جامع الاخبار:  ص 69 .

[193] . در فلاح السائل: ص 210 معصیتک آمده است.

[194] .  کافى:  ج 3 ، ص 309 ، حدیث 4 ؛ مجلسى در بحار: ج 84 ، ص 22 ، حدیث 10 ، دعاى دیگرى نقل کرده است، مراجعه کنید.

[195]  . بحار:  ج 76 ، ص 315 ، حدیث 27 به نقل از جامع الاخبار:  ص 124 .

[196] . امالى صدوق:  ص 405 ، حدیث 117 ؛ روضة الواعظین:  ص 337 .

[197] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 147 .

[198] .  طه / 97 .

[199] .  بقره /  187 .

[200] .  لسان العرب:  ج 9 ، ص 255 .

[201] .  شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 215 ؛ جواهر الکلام:  ج 17 ، ص 159 .

[202] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 286 .

[203] .  کافى:  ج 4 ، ص 177 ، حدیث 2 ؛ الفقیه:  ج 2 ، ص 121 ، حدیث 525 ؛ استبصار: ج 2 ، ص 128 ، حدیث 418 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 289 ، حدیث 876 .

[204] .  کافى: ج 4 ، ص 175 ، حدیث 1 ؛ الفقیه: ج 2 ، حدیث 517 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 287 ، حدیث 896 ؛ استبصار: ج 2 ، ص 130 ، حدیث 426 .

[205] .  الفقیه:  ج 2 ، ص 123 ، حدیث 535 ؛ الکافى:  ج 4 ، ص 175 ، حدیث 3 .

[206] .  کافى:  ج 4 ، ص 176 ، حدیث 2 .

[207] .  در المعتبر:  ج 2 ، ص 726 آمده است: «هر روزه اى که بگیرد خواه واجب باشد یا مستحب، رمضان باشد یا غیر رمضان، فرق نمى کند فتواى علماى ما نیز همین است».

[208] .  جواهرالکلام:  ج 17 ، ص 164 .

[209] .  شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 215 .

[210] .  شیخ مفید در کتاب المقنعه: ص 58  گفته است ایام البیض را به علت شب هاى آنها بیض گفته اند و علت آن که شب هاى آنها به این نام خوانده شده این است که در این شب ها ماه از هنگام غروب خورشید طلوع مى کند و تا طلوع آفتاب غروب نمى کند. الدروع الواقیه: ص 66 ، به نقل از المقنعه با کمى اختلاف.

[211] .  رجب ماه بزرگى است خداوند حسنات را در آن دو برابر و سیئات را محو مى کند کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد آتش از او دور شود و کسى که سه روز روزه بگیرد بهشت بر او واجب گردد. الفقیه: ج 2 ، ص 56، حدیث 245، کسى که ایام البیض ماه رجب را روزه بگیرد و شب هاى آن را به عبادت بگذراند... خدا هزار حاجت او را برآورد... و خدا در بهشت براى او صد قصر از زمرد بنا کند و این کار براى خدا آسان است. المستدرک: ج 7 ، ص 523 ، حدیث 4، رجب ماه ریزش رحمت خدا بر بندگان است. البحار: ج 97 ، ص 36 ، حدیث 16 به نقل از عیون اخبارالرضا: ج 2 ، ص 71 ، حدیث 331، در این کتاب به جاى اصب، اصم آمده است رجب نهرى است در بهشت از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر، کسى که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد خداوند از آن نهر او را سیراب فرماید. تهذیب: ج 4 ، ص 306 ، حدیث 924 .

[212] .  وسائل:  ج 10 ، ص 437 ، حدیث 3 .

[213] .  منظور امام کاظم علیه السلام است. جامع الرواة: ج 2 ، ص 462 .

[214] .  فقه الرضا:  ص 190 ؛ کافى:  ج 4 ، ص 176 ، حدیث 3، به نقل از امام صادق علیه السلام .

[215] .  کافى:  ج 4 ، ص 176 ، حدیث 1 .

[216] .  الفقیه:  ج 2 ، ص 120 ، حدیث 520 .

217] .  شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 216 .

[218] .  فقه امام رضا علیه السلام:  ص 190 .

[219] .  کافى:  ج 4 ، ص 178 ، حدیث 1 .

[220] . کافى: ج 4، ص 178، حدیث 3؛ الفقیه: ج 2، ص 122، حدیث 529؛ تهذیب: ج 4، ص 294، حدیث 871 .

[221] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 128 .

[222] . کافى:  ج 4 ، ص 179 ، ذیل حدیث 2 ؛ الفقیه:  ج 2 ، ص 123 ، ذیل حدیث 536 .

[223] .  کافى:  ج 4 ، ص 179 ، حدیث 1 ؛ ج 2 ، ص 122 ، حدیث 530 ؛ تهذیب:  ج 4 ، ص 294، حدیث 893 .

[224] .  شرائع الاسلام:  ج 1 ، ص 217 .

[225] .  دعائم الاسلام:  ج 1 ، ص 287 .

[226] . کافى: ج 4، ص 177، حدیث 4 ؛ الفقیه: ج 2 ، ص 122 ، حدیث 527 ؛ تهذیب: ج 4 ، ص 288 ؛ استبصار:  ج 2 ، حدیث 3 .

[227] .  هنگامى که در مساجد معتکف هستید با زنان مباشرت نکنید. بقره:  187 .

[228] .  بحار:  ج 97 ، ص 38 ، حدیث 24 .

ثبت دیدگاه