Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد از منظر کتاب و سنت
سه شنبه, 30 اردیبهشت 1399

مسجد از منظر کتاب و سنّت؛

هر ملّت و امتی و هر پیر و آیین و مذهبی چه الهی و چه بشری، برای انجام عبادا ت و  فرائض کیش خود، مکان ها و جاهای مخصوص داشته و دارند که در آن مکانها بطور منظم مشخص به عبادات می پردازند، ازجمله می توان از یهودیان و مسیحیان نام برد که در مکان مشخصی بنام معبد و کلیسا جمع شده و خدای را عبادت می کنند و یا کسانی مثل بت پرستان و آتش پرستان که مکان مشخصی بنام بتکده و آتشکده جهت عبادت دارند.

در این راستا مسلمانان نیز از این امر مستثنی نبوده و نیستند، و آنها نیز مکانی مشخص برای انجام فرائض دینی خود دارند که از آن بنام مسجد یاد می شود.

البته نباید فراموش کرد که تفاوت بین مسجد و معبد و کلیسا بسیار مشخص و فاحش است  چرا که کلیسا و معبد فقط کار کرد عبادی داشته و آن هم منحصر به یک روز مشخصی در هفته شده است، مضافاً اینکه کلیسا و معبد بیشتر یک ابزار تشریفاتی است تا یک مکان عبادت، لذا آن کار کردی را که باید داشته باشد، نداشته و بیشتر یک وسیله سر گرمی و گذرا وقت در یک روز تعطیل شده است. با این توصیف نباید از معبد و کلیسا انتظار نقش هدایتگری داشت. اما در دین مبین و مبیّن اسلام و منظر مسلمانان، مسجد یک مکان مقدسی است که تنها کارکرد عبادی نداشته و ندارد، بلکه یکی از کارکردهای روشن مسجد، این است که محلی برای عبادت خداوند متعال است، اما منحصر به این کار کرد نیست.

عمر مسجد را در اسلام می توان همزمان با ظهور اسلام دانست، چرا که بعد از ظهور اسلام و هجرت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به مدینه، اولین مسجد در شهر مدینه پایه گذاری شده و خود پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) آن مسجد را که بنام مسجد قبا بود، افتتاح کرد البته باید گفت مسجد قبا اولین مسجد در کره خاکی نبود، بلکه قبل از آن، دو مسجد دیگر که دارای قدمت بیشتری بوده اند. آن دو مسجد یکی مسجدالحرام و خانه کعبه بوده و دیگری مسجد الا قصی، که این دو دارای سابقه طولانی بوده اند.

مسجد در اسلام دارای جایگاه و منزلت خاصی بوده و اسلام به مسجد بخاطر کارکردهای فراوانی که دارد، ارج و ارزش و اهمیت والایی داده است. و نمود این جایگاه و منزلت والا در آیات قرآن و روایات بخوبی مشهود و محسوس است.

ما در این مجال بنا بر اقتضای آن، به تبیین دیدگاه آیات قرآن و روایات درباره مسجد پرداخته و در حد وسعت مجال به توضیح آن می پردازیم. قبل از ورود به بحث، تعریف مختصری از مسجد را بیان می کنیم.   

تعریف مسجد:

مسجد در لغت عبارت از مکان سجده و عبادت، که اسم مکان از ماده سجد، یسجد می باشد.

اما تعریف اصطلاحی و شرعی آن چنین است که، مسجد مکانی است معین، برای عبادت و راز و نیاز و دعا و نیایش.کما اینکه در بعضی از کتب لغت و فرهنگها چنین آمده است: مسجد: جای سجده ، محل عبادت.[1]

فرهنگ مسجد در باره معنای لغوی و اصطلاحی مسجد می گوید: مسجد در اصل، اسم مکان از فعل سجد یسجد است ... اما اگر مسجد به فتح جیم خوانده شود به معنای جایگاه عبادت در خانه ها و جایگاه نماز جماعت است ... اما با این تلفظ تا کنون استعمال نشده است.

اما در اصطلاح شرعی، مسجد به مکان معین و مو صوف برای نماز اطلاق شده است.[2]

 

«مسجد در قرآن کریم»

واژه مسجد در قر آن کریم طبق ملاحظه آیات بیست و دو بار آمده است همچنین لفظ مساجد که جمع مسجد است، شش بار در قرآن آ مده است؛ لذا لفظ مسجد و مساجد جمعا بیست و هشت بار در قرآ ن کریم آمده است.

اما در فرهنگ قرآن لفظ« بیت »مترادف با مسجد آمده و شاید علت این که به مسجد بیت اطلاق شده به این باشد که چون در مسجد خداوند مورد عبادت و پرستش قرار می گیرد، لذا به مسجد بیت الله هم گفته شده است.

کلمه ی« بیت» به صورت معرفه و نکره و اضافه، بیست و هشت مورد در قرآن آمده که در حدود یازده مورد آن، منظور از بیت، مسجد الحرام و خانه کعبه می باشد و بقیه موارد نیز از محل بحث ما خارج می باشند.

طوائف آیات              

اما آیاتی که در مورد مسجد و مساجد در قرآن آمده به سه نوع کلی قابل تقسیم است که عبارتند:

1 ـ آیاتی که در آنها از مسجد خاص نام برده شده، یا اینکه منظور از آن مسجد خاصی می باشد.

2ـ آیاتی که منظور از مسجد در آنها، مطلق مسجد می باشد.

3ـ آیاتی که در آنها لفظ«مساجد» آمده است.

بعد از بیان طوائف آیاتی در مورد مسجد و مساجد، حال به شرح و توضیح آن می پردازیم:

طائفه اول: آیاتی که در مورد مسجد خاص می باشند. آیات این طائفه، خود به چند دسته و گروه تقسیم می شوند که عبارتند از:

1ـ آیاتی که در مورد مسجدالحرام می باشند.

2-آیاتی که در مورد مسجدالاقصی می باشند.

3- و آیه ای که در مورد مسجد ضرار است.

4- آیه ای که در مورد مسجد قبا است .

دسته اول = آیاتی که در آنها از مسجد الحرام نام برده شده و یا اینکه منظور از آن، مسجدالحرام است، آیات این دسته در حدود بیست و پنج آیه می باشند که دو آیه را بعنوان نمونه آورده و بقیه را نیز به آدرس آنها اکتفا می کنیم: [3]

بقره/ 144، 149، 150، 191، 196، 217، مائده/ 2، انفال/34، توبه/7، 19، 28. اسراء/1، حج/ 25فتح 25 و27. این ها آیاتی بودند که لفظ مسجدالحرام در آنها آمده است.

اما آیاتی که لفظ«بیت» در آنها آمده البته بصورت مفرد یا جمع و یا بصورت اضافه که عبارتند: از بقره/ 125، 127، 158 آل عمران/96، 97، مائده/2، 97/ انفاق/35، حج/26، قریش/3، نوح/28.

«نکات این آیات»

این آیات بیانگر سه نکته می باشند؛ نکته اول سری از آیات در مورد احکام تکلیفی مسجد می باشند: مثل احکام قبله و تغییر آن، حرمت قتال در مسجدالحرام و احکام دیگر: از جمله این آیه: بقره/144: «قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ ۖ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا ۚ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۚ وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ ۗ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ»

این آیه جریان تغییر قبله را بیان کرده و به پیامبر (صلی الله و علیه و آله و سلم) امر می کند که رویت را از سمت مسجد الاقصی به سمت مسجد الحرام برگردان.

پس می توان گفت که کار کرد یک سری از این آیات، کارکرد بیان احکام تکلیفی مسجد و احکام مربوطه می باشد.

اما بقیه آیات: بقره/149، 150، 196، 191 توبه: 28

نکته دوم؛ این است که تعدادی از آیات درمورد سد و جلوگیری کفار است از ورود مؤمنان به مکه و مسجد الحرام، این آیات عبارتند از : بقره / 217 ؛ مائده / 2 ؛ انفال /34 حج؛/25  فتح ؛ / 25 به عنوان نمونه یک آیه ذکر می شود:

بقره/ 217: یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ ۖ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ ۖ وَصَدٌّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ ۚ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ ۗ وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا ۚ وَمَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ ۖ وَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ این آیه می گوید که قتال در ماه حرام، جرمش بیشتر و سنگین است، اما سد و جلوگیری از راه خدا و کفر به آن و هم چنین جلوگیری از مسجد الحرام و اخراج اهل آن، جرمش سنگین تر از قتال در ماه حرام است، این بیان آیه، نشانگر ارزش و اهمیّت والا و بالای مسجد الحرام می باشد، که آن مسجد یک حرم امن الهی بوده که جلوگیری از ورود به آن و اخراج اهل آن، جرمی بس سنگین و گران است.

پس این آیه علاوه بر بیان احکام، بیانگر قداست و حرمت و احترام مسجد الحرام بوده که کسی حق تعرض و هتک حرمت آن مسجد مقدس را نداشته و ندارد.

نکته سوم؛ این است که یکسری آیات در مورد وقایع و حوادث خاص می باشد که چهار آیه بیانگر این نکته هستند، اما آن آیات: توبه/ 7، 19 اسراء/ 1 فتح/ 27

توبه/7: کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعِنْدَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدْتُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ ۖ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»

این آیه اشاره به عهد مؤمنین با مشرکان درنزد مسجد الحرام دارد، و سفارش می کند مادامی که آنها پایدار برعهد بودند، شما نیز پایدار بر تعهداتی که به آنها سپرده اید باشید.

آیه نوزده همین سوره توبه،آیه ای در مقام مقایسه سقایت حاجیان و تعمیر مسجد الحرام با رفتار اهل ایمان و مؤمنین دارد، که در ادامه آیه می گوید که: این دو پیش خدا مساوی نیستند و خداوند ظالمین را هدایت نمی کند.

اما آیه اول سوره اسراء به جریان معراج پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) از مسجد الحرام به مسجد الاقصی اشاره می کند.

اما آیه بیست و هفت سوره ی فتح اشاره به رؤیای صادق پیامبر اکرم ( صلی الله و علیه و آله و سلم) دارد که در مورد راه یابی مؤمنین به مسجد الحرام و پیروزی بر مشرکان بود.

دسته ی دوم؛ آیاتی هستند که درمورد مسجد الاقصی می باشند، تعداد این آیات دو تا بوده که در سوره ی اسراء آیه اول و هفتم  است، آیه اول چنین است: « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»

این آیه بیانگر این است که معراج رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) از مسجد الحرام شروع شده و به مسجد الاقصی پایان پذیرفته است و بعد می گوید مسجد الاقصی که ما آنرا و اطرافش را مبارک گردانیدیم.

در آیه هفت همین سوره نیز باز اشاره به مسجد الاقصی شده است، البته بدون ذکر نام مسجد، و آن چنین است که « إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ ۖ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا ۚ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا» در این آیه با توجه به سیاق آیات منظور از مسجد، مسجد الاقصی می باشد.

این دو آیه بیانگر یک حادثه عظیم ومهم تاریخی در طول زندگی پیامبراکرم (صلی الله و علیه و آله و سلم) می باشد، و در صدد بیان کم و کیف و مبدأ و مقصد و وقت مسأله معراج می باشد.

دسته سوم؛ در این گروه از آیات، فقط یک آیه وجود و آن هم آیه ی صد و هفت از سوره ی توبه می باشد که در رابطه با مسجد ضرار ناز ل شده است؛

«وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ ۚ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ ۖ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ»

شأن نزول این آیه مشهور و مشخص است و آن اینکه؛ منافقین در مدینه مسجدی ساختند که هدف از ساخت آن دو چیز بود؛

 اول اینکه به مؤمنین ضرر برسانند و بین آنها تفرقه و اختلاف بیندازند و دوم اینکه یک مقّر و لانه جاسوسی درست کنند و در کمین کسانی باشند که با مؤمنین مخالفند و در واقع یک پناهی باشد برای نیروگیری و یارگیری برای عملی کردن نیت پلید شان.

 این آیه در صدد بیان ایندو هدف آن منافقین می باشد، که بعد از نزول این آیه پیامبر(صلی الله و علیه و آله و سلم)مأمور می شود که آن مسجد را خراب کند، و چون هدف اصلی از ساخت این مسجد ضرر و اضرار بود، بعد از آن، این مسجد معروف به مسجد ضرار شد.

دسته چهارم؛ آیه ای است که در مورد مسجد قبا می باشد و آن آیه صد و هشت سوره ی توبه است که می فرماید : « لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا ۚ لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ ۚ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا ۚ وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ».

این آیه به دنبال آیه ای است که راجع به مسجد ضرار بود، که منظور از مسجد در این آیه، مسجد قبا است، اولین مسجدی که در اسلام در شهر مدینه بنا شده است که اساس بر تقوی بوده است که در مقابل مسجد ضرار قرار داشت که اساس بر نفاق و اضرار بود.

طائفه دوم: آیاتی هستند که منظور از مسجد در آنها مطلق مسجد می باشد، این آیات سه آیه هستند که در سوره اعراف و کهف قرار دادرند:

قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ ۖ وَأَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ ۚ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ»[4]

«۞ یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»[5]

«وَکَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیَانًا ۖ رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا» [6]

در مورد آیه ی اول باید گفت اینجا در معنای مسجد اختلاف فراوان وجود دارد بعضی مثل مرحوم علامه طباطبایی (ره) می فرمایند که مسجد به معنای«عبادت» است و می گوید: «بر هر عابد واجب است که در عبادت خود، توجه را از غیر عبادت و در بندگی خدا، توجه از غیر خدا منقطع سازد».[7]

البته اقوال دیگری نیز وجود دارد که غالب این اقوال، مسجد را به همان معنای اصطلاحی خود اخذ کرده اند یعنی محل عبادت. لذا بر مبنای قول غالب، مسجد محل بحث ما بوده و گرنه بر مبنای قول مرحوم علامه مسجد معنای دیگری داشته لذا محل بحث ما نخواهد بود.

اماآیه دوم که امر به اخذ زینت موقع رفتن به مسجد می کند در واقع یکی از مستحبات مسجد را بیان می کند که موقع رفتن به مسجد آراسته و معطر بروید و بهترین لباس و پاکیزه ترین لباس را پوشیده و روانه مسجد شوید.

البته بعضی از مفسرین[8]می گویند که منظور از زینت در آیه، زینت معنوی است نه ظاهری. اما آیه ی سوم در مورد اخذ مسجد است، و جریان چنین است که در اینکه بر سردر غار اصحاب کهف چه چیزی درست کنند نزاع بوده؛ یک عده می گفتند معبدی درست کنیم، عده دیگر که موّحد بودند، می گفتند که ما در اینجا مسجدی بنا می کنیم تا اینکه محل عبادت بندگان خدا شود.

طائفه سوم؛ آیاتی هستند که درآنها لفظ «مساجد» بکار رفته است. در قرآن کریم شش آیه وجود دارد که لفظ «مساجد» در آن ها آمده است که آن آیات عبارتند از: بقره/ 114 و 187 توبه/ 17و18 حج/ 40 جن /18.

در اینجا یک آیه به عنوان نمونه ذکر می شود:

« أُحِلَّ لَکُمْ لَیْلَةَ الصِّیَامِ الرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَائِکُمْ ۚ هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ۗ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ وَعَفَا عَنْکُمْ ۖ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ ۚ وَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ الْخَیْطُ الْأَبْیَضُ مِنَ الْخَیْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ۖ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّیَامَ إِلَى اللَّیْلِ ۚ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ ۗ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا ۗ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ» [9]

در مورد این آیات باید گفت  که غالب این آیات احکام فقهی مساجد را من جمله احکام اعتکاف و احکام تعمیر آن را بیان می کنند، و یک آیه نیز در رابطه با این موضوع که مشرکان مکه مسلمانان را از رفتن به مساجد منع می نمودند و سعی در تخریب مساجد داشتند.

در مورد آیه هیجده سوره ی جن که می گوید:  وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا» باید گفت که در اینکه منظور از مساجد چه می باشد، اختلاف شده است؛ بعضی از مفسرین منظور از مساجد را در این مسجد الحرام می دانند، و بعضی کعبه را و بعضی هم هر دو را، و بعضی[10] هم منظور از مساجد را اعضای هفتگانه انسان می دانند که موقع سجده روی زمین قرار می گیرد. و لذا اگر منظور این اعضای هفتگانه باشد، دیگر با بحث ما ارتباطی نخواهد داشت.

 البته با توجه به لفظ مساجد که جمع استعمال شده، به نظر می رسد که منظور از مساجد ،همان اعضای هفتگانه ای باشد که موقع سجد ه بر روی زمین قرار می گیرد. والله العالم

از ملاحظه ی جمیع آیات بیست و هشت گانه به اضافه ی آیاتی که در آنها لفظ «بیت» بوده و منظور از «بیت» نیز مسجد تلقی شود سه نکته به دست می آید:

اول: اینکه آیات کثیری در مقام بیان احکام مساجد مربوطه می باشد، در واقع کار کرد آنها کارکرد تبیین است، البته آیات در صدد بیان احکام کلی مساجد بوده و اما جزئیات آن را باید از روایات استفاده کرد.

دوم: آیاتی که از نحوه ی عملکرد مشرکین و کفار با مؤمنین خبر می دهند که کفار و مشرکین مؤمنین را از مسجد الحرام و حرم الهی اخراج کرده و مانع ورود آنها به این حرم می شدند و بعضی از آیات هم از کیفر و جزای کفار و مشرکین خبر می دهند.

سوم: آیاتی هستند که خبر از جریانات و وقایع خاص می دهند؛ مثل واقعه ی معراج و مسجد قبا و مسجد ضرار. این  دسته از آیات در واقع عملکرد گزارشی و اخباری دارند که از وقایع گذشته خبر می دهند.

           

«مسجد در روایات»

در روایات و اخبار و احادیث در رابطه با مسجد بسیار سخن به میان آمده است، در قرآن کریم ملاحظه شد که اولاً آیات محدود بوده و در حدود چهل آیه اند و ثانیاً آیات مسائل کلی پیرامون مسجد را بیان کرده و به جزئیات نپرداخته اند؛ اما در مقابل اخبار و احادیث اولاً فراوان بوده و ثانیاً به مسائل جزئی پیرا مون مسجد پرداخته و بحث نموده اند.

با ملاحظه جوامع روایی خاصه و عامه و خصوصاً خاصه، چنین به دست آمد که روایات فراوانی پیرامون مسجد و مسائل مربوطه وجود دارد که از حضرات معصومین (علیهم السلام ) نقل شده است، حتی در کتب روایی با بهایی در مورد مسجد و فضیلت آن گشوده  شده است، لذا چونکه روایات متعددند و مقال را وسعت آن نیست، پس ما چند روایت را به عنوان تبرّک ذکر کرده و در مورد مابقی نیز به ذکر آدرس آنها کفایت می کنیم.

البته باید گفت که با ملاحظه روایات بخش کثیری از روایات پیرامون احکام و آداب مساجد بوده و احکامی از قبیل واجبات محرمات و مکروهات و مستحبات مسجد را بیان کرده اند و یک سری روایات نیز احکام مساجد خاص من جمله مسجد الحرام، مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) مسجد کوفه و ... را بیان کرده اند.

بعضی از کتب روایی خاصه که روایاتی پیرامون مسجد دارند بدین شرح است:

 1ـ «من لایحضر الفقیه» ج1 ص 228 باب 37 فضل المساجد و حرمتها و ثواب من صلی فیها ....

2ـ «وسائل الشیعه» ج3، کتاب الصلوة، ابواب احکام المساجد.

3ـ «تهذیب الاخبار» ج 4،ص 287 باب الاعتکاف و ما یجب فیه من  الصیام.

4ـ همان،ج 3، باب 25، ص 248 باب فضل المساجد و الصلوة فیها ..

5ـ جامع احادیث الشیعه ج،4 کتاب الصلوة، ابواب المساجد، از ص 428 الی ص 564

6ـ  میزان الحکمه ج 4، ص 39 الی ص400

7ـ بحار الانوار ج80 ص 339 تا ص 388 باب 8 کتاب الصلوة، باب فضل المساجد و احکامها و آدابها و هم چنین ج 81 بحار، ادامه همین باب تا ص 18                                     

  اما کتب روایی عامه:

8ـ کنز العمال ج 7 از ص 648 تا ص 678، الفصل الثالث فی فضائل المسجد و آدابه .9ـ سنن ابی داود ج اول، ص122 باب فی بناء المساجد

     10ـ صحیح مسلم ج 2، ص 7، کتاب المساجد و مواضع الصلوة.

11ـ سنن ابن ماجه، ج1، از ص 243 تا ص 263

در پایان چند روایتی را به عنوان نمونه متذکر می شویم که پیرامون احکام مساجد نقل شده اند:

 « .... قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم: من اسرج فی مسجد من مساجد الله سراجاً لم تزل الملائکه وحمله العرش یستغفرون له مادام فی ذلک المسجد ضوء من ذلک السراج.» [11]

این حدیث خود بیانگر یک حکمی از احکام خمسه است، و آن استحباب اسراج و روشن کردن چراغی در مسجد می باشد.

2- «و روی جماعة من اصحابنا فی کتب الاستدلال عن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم ) انّه قال: جنّبوا مساجدکم النجاسة» [12]

این حدیث نیز بیانگر حکمی از احکام است و آن حرمت تنجیس و نجس کردن مساجد می باشد، و لو اینکه حرمت به لفظ تحریم نبوده، اما در حدیث فعل نهی آمده و فعل نهی نیز ظهور در حرمت دارد.

3- «و فی (العلل) عن ابیه عن محمد بن یحیی، عن محمد بن احمد رفعه قال: رفع الصوت فی المساجد یکره» [13]

این حدیث نیز بیانگر حکم کراهت بلند کردن صدا در مسجد می باشد، چونکه مسجد محل عبادت و راز و نیاز بوده و دارای حرمت و احترام خاصی است لذا بلند کردن صدا در آن روانیست.

هم چنین روایات دیگری در احکام مختلف وارد شده اند: نکته ای که در مورد روایات وجود دارد، این است که و لو اینکه بعضی از روایات از نظر سندی مشکل داردند، اما ضعف سند آنها ایجاد مشکل نمی کند؛ چونکه اولاً این روایات زیاد بوده و چه بسا بعضی به حدّ تواتر برسند و ثانیاً اینکه در مورد مستحبات با جریان قاعده تسامح در ادله سنن مشکل ضعف سندی خیلی از روایات حل خواهد شد.

اما نتیجه این شد که آنچه که از آیات مربوطه و روایات به دست می آید این است که غالب آیات و روایات در مقام بیان احکام تکلیفی مسجد بوده و کارکرد تبیین دارند. و بعضی از آیات و روایات نیز در مورد مساجد خاص و بیان احکام آنها می باشند. و بعضی از آیات و روایات نیز دارای کارکرد گزارشی و اخباری می باشند.

                                                                                       «والسلام»

منابع و مآخذ

  1. قرآن کریم
  2. فرهنگ مسجد، دفترمطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد قم مؤسسه فرهنگی ثقلین، 1385
  3. فرهنگ عمید، حسن عمید، انتشارات امیر کبیر،تهران ـ 1369
  4. المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، محمد فؤاد عبد الباقی، تهران، انتشارات اسلامی، 1372
  5. ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی ترجمه موسوی همدانی، قم ،دفتر انتشارات اسلامی، بی تا.
  6. وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه محمد بن الحسن الحر العاملی، با تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت دار احیاء التراث العربی 1412 .ق

 

پی نوشته ها:


[1] فرهنگ عمید ؛ص 1118

[2] فرهنگ مسجد ؛ص 241و242

[3] المعجم المفهرس ، ص 438و178

[4] اعراف ؛ 29

[5] اعراف ؛ 31

[6] کهف ؛ 21

[7] ترجمه المیزان ؛ ج8 ، ص 91

 

[8] ترجمه المیزان ؛چ 8 ص 91

[9] بقره ؛ 187

[10] ترجمه تفسیر المیزان ؛ ج 20  ص 77

[11] وسائل الشیعه ،کتاب الصلاه ، ابواب احکام المساجد ، باب 34،ح1

[12] همان باب 24 ح 2

[13] همان باب 27 ، ح 5

ثبت دیدگاه