Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مساجد ملجأ مردم
یک شنبه, 22 تیر 1399

مقدمه

همه ادیان و اقوام و ملل مسجد و عبادتگاهى دارند که از قداست و احترامى خاص برخوردار است. این معابد در ادیان توحیدى به عنوان صوامع و بیع و صلوات و مساجد از آنها یاد شده است.

      «و لو لا دفع اللّه  الناس بعضهم لبعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات  و مساجد».[1]

     «اگر خداوند ظلم و تجاوز بعضى از مردم را بوسیله بعض دیگر دفع  نکند، صومعه ها و کنیسه ها و کلیساها و مساجد ویران مى گردد».

          در فرهنگ اسلامى برترین و مقدس ترین محفل مساجد معرفى شده است که پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله در این باره فرمود:

      «افضل البقاع المساجد».[2]

     «برترین و با ارزش ترین بقعه ها مساجد است».

          با نگاهى گذرا به تاریخ مساجد درمى یابیم که مساجد علاوه بر نقش محورى خود که عبادت باشد، کارکردهاى گوناگونى دیگرى هم دارد. بدیهى است که تبیین جایگاه مساجد، موجب افزایش کارآیى آن خواهد شد مساجد در صدر اسلام مرکز سازماندهى، برنامه ریزى  و محل فعالیت هاى فرهنگى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، نظامى و آموزشى محسوب مى شد. در حقیقت مساجد بزرگترین سازمان مدنى جهان اسلام به شمار مى رود.

          دکتر گوستاولبون فرانسوى در این باره مى گوید:

      «مهم ترین مرکز زندگى براى عرب ها مسجد است، زیرا عرب ها مسجد  را مرکز اجتماع عبادت، تعلیم و تربیت و گاهى مسکن خویش قرار مى دهند،  و مساجد مانند کلیسا نیست که فقط مرکز عبادت و در طول هفته فقط  یک بار باز شود».[3]

         در میان هزاران کتاب، مقاله و تحقیق که در محورهاى گوناگون مسجد به رشته تحریر در آمده آن چنان که شایسته مکان و منزلت و جایگاه آن باشد، کار جامع و بایسته اى صورت نپذیرفته است. از دست اندرکاران امور مساجد که فرصتى دیگر براى سخن گفتن و قلم زدن درباره مسجد این خانه آشنا و غریب فراهم آوردند قدردانى مى گردد.

          امید است که این اقدام خداپسندانه پیامدهاى سازنده اى در راستاى آبادانى و عمران هرچه بیشتر مساجد در ابعاد گوناگون معنوى و فرهنگى و سیاسى و اجتماعى و آموزشى و اقتصادى را در پى داشته باشد.

 

جایگاه مسجد

      «انَّ اول بیتٍ وُضع للناس للذى ببکّة مبارکا و هدى للعالمین».[4]

     «نخستین خانه اى که در روى زمین براى مردم ساخته شد همان خانه  خداست که پربرکت و موجب هدایت جهانیان است».

          ظاهر معناى آیه این است که خانه خدا نخستین معبد جهانى و پرستشگاه عمومى از زمان آدم تا کنون بوده و مایه برکت و هدایت براى همگان قرار داده شده است.

          نخستین عمل نبى مکرم اسلام بعد از هجرت به مدینه نیز ساخت مسجد بوده و این نخستین دلیل بر آن است که در فرهنگ دینى و حکومت اسلامى مسجد جنبه محورى دارد و سایر مسائل باید در حول مسجد شکل بگیرد.

           خداوند متعال همه مساجد را به عنوان خانه هاى خود در روى زمین معرفى فرموده است:

      «ان بیوتى فى الارض المساجد».[5]

     «خانه هاى من در روى زمین مساجد هستند».

      «و ان المساجد للّه ».[6]

     «مساجد از آن خداست».

          همچنین ذات بارى مساجد را محل ملاقات خود قرار داده است.

      «الا طوبى لعبد توضأ فى بیته ثم زارنى فى بیتى».[7]

     «خوشا به حال بنده اى که در خانه اش وضو بگیرد و مرا در مسجد زیارت  کند».

          از این رو امام حسین علیه السلام فرمود:

      «اهل المسجد زوار اللّه ».[8]

     «اهل مسجد زائران خدا هستند».

          از آنجاکه طرح و بانى مساجد خود خداوند است، لذا، تطهیر و تعمیر و خادمى آن را بر عهده انبیا و اولیاى خود قرار داده است.

      «و عهدنا الى ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتى للطائفین و العاکفین  و الرکع السجود».[9]

         چون خانه خداست لذا خادمان نیز باید از اولیاى خدا باشند، به همین لحاظ بود که یکى از پیامبران اولوالعزم شیخ الانبیاء ابراهیم خلیل الرحمان به همراه فرزندش اسماعیل مأمور این کار مقدس شدند. هدف این مأموریت این بود که خانه خدا براى مهمانان و حضور بندگان از هر جهت آماده شود و خدمت به خانه خدا و مسجد کارى ابراهیمى و مأموریت الهى به شمار آید.

          در طول تاریخ، زمانى ابراهیم و اسماعیل و زکریا و دیگران خادم مساجد بودند و مادر  حضرت مریم نیز قبل از تولد فرزندش، نذر مى کند که فرزندش خادم مسجد گردد.

      «اذ قالت امرأة عمران رب انى نذرت لک مافى بطنى محررافتقبل منى».[10]

     «همسر عمران گفت: پروردگارا، آنچه را در رحم دارم براى تو نذر کردم  که براى خدمت به خانه تو آزاد باشد، پس از من قبول فرما».

          لذا خدمت به خانه خدا آن قدر ارزش دارد که اولیاى خدا، عزیزان خود را قبل از تولد براى آن کار نذر کنند و از خداوند هم بخواهند تا آن را قبول فرماید.

          در همین راستا خداوند متعال خاتم النبیین حضرت محمد صلى الله علیه و آله را مأمور خدمتگزارى به مسجد خود قرار داد.

          قال الباقر علیه السلام:

      «او حى اللّه  الى نبیه ان طهر مسجدک».[11]

     «خداوند پیامبرش را وحى کرد تا مسجد النبى را تطهیر کند».

          و در مرحله بعد خدمتگزارى مساجد را به مؤمنان و بندگان صالح سپرد.

      «انما یعمر مساجد اللّه  من امن باللّه  و الیوم الاخرو اقام الصلوه و اتى  الزکوه ولم یخش الا اللّه ».[12]

     «مساجد خدا را تنها کسانى باید آباد کنند که به خدا و روز قیامت ایمان  دارند و نماز را به پا مى دارند و زکات مى پردازند و جز از خدا نمى ترسند».

          مساجد پایگاه مهم عبادى و اجتماعى مسلمانان و خانه خداست، لذا متولیان آن باید صالح و پاک باشند هم درد دین داشته باشند و هم درد محرومان «اتى الزکوه» و هم شجاع باشند «لم یخش الا اللّه» و از آنجا که خدمت به مسجد کار ابراهیمى و محمدى صلى الله علیه و آله و بندگان صالح خداست، لذا فرمود مشرکان حق خدمتگزارى به آستان مقدس مساجد را ندارند.

      «ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجد اللّه ».[13]

         با نگاهى گذرا به تاریخ اسلام درمى یابیم که على رغم گذشت چندین قرن از ساخت نخستین مسجد، همچنان شأن و تقدس معنوى مساجد حفظ شده است و در طول تاریخ جایگاه  خود را از دست نداده و مقدس ترین و مهم ترین و عظیم ترین پایگاه دینى و مهم ترین سنگر اسلام محسوب مى شود و بزرگترین نقش را در تقویت و تثبیت و توسعه زیر ساخت هاى فرهنگ اسلامى دارد و همواره دژ پولادین و استوار در مقابل هجمه هاى فرهنگى دشمنان اسلامى بوده است.

          اگر تاکنون از اسلام، اسم و رسمى باقى مانده و اگر از مسلمانى نشانى دیده مى شود، همه و همه از برکات این مراکز نور نشأت گرفته است.

          مساجد به لحاظ ارزش هاى والایى که داشته و دارد توجه بسیارى از دانشمندان غربى و بیگانه را نیز به خود جلب کرده است.

          «هگل» فیلسوف شهیر آلمانى مى نویسد:

      «در اسلامبول روزى به مسجد رفتم از سادگى و صلابت مسجد شگفت زده  شدم و حال خوش و جذبه اى شورانگیز در خود احساس کردم».[14]

         «ژزف ارنست رنان» نویسنده و فیلسوف فرانسوى مى نویسد:

      «برخلاف سخنان ناروایى که درباره اسلام و عرب شنیده بودم هرگاه وارد  یکى از مساجدهاى مسلمانان مى شدم صحنه هاى دلپذیر و جذابى را مى دیدم  که به خود مى لرزیدم و افسوس مى خوردم که چرا مسلمان نیستم».[15]

         «ویل دورانت» موّرخ مشهور مى نویسد:

      «چه خوش آهنگ است صداى مؤذن در گوش مسلمانان و غیرمسلمانان  که این جان هاى محبوس در پیکر خاکى را از فراز هزاران مساجد دعوت  مى کند به سوى بخشنده زندگى و عقل، توجه کنند و به جان با او پیوند  گیرند».[16]

 

کارکردهاى مسجد

بدون شک اقامه نماز و سایر عبادت منحصر به مکان خاصى نیست، بل مى توان در هر مکانى  انجام داد. آنچه باعث شد که برگزارى نماز به صورت جمعى و جماعت در مساجد مورد تأکید فراوان قرار گیرد، اهداف بهتر و والاترى است که دین مبین اسلام آن را تعقیب مى کند.

          مساجد در طول تاریخ اسلام نه فقط محل عبادت و مناجات، بل پایگاه تصمیم گیرى مهم سیاسى، اقتصادى، نظامى و مرکز نشر معارف دینى و کانون تربیت انسان هاى متعهد و جایگاه حل معضلات امت اسلامى و محور وحدت مسلمانان و پشتوانه محکمى براى حکومت اسلامى بوده است. به عبارت دیگر مساجد در قالب کانون فعالیت هاى فرهنگى، سیاسى، اجتماعى اقتصادى، قضایى و آموزشى محسوب مى شده است.

          از آغاز اسلام تا چند قرن بعد، از مساجد به صورت مدرسه آموزشى استفاده مى کردند و با پدیده اى به نام مدرسه روبرو نبودند، مشهور این است که از سال 459 هجرى قمرى نخستین مدرسه به همت نظام الملک توسى وزیر آلب ارسلان سلجوقى در بغداد بنا شده است. به هرحال تاریخ تأسیس مدرسه هر وقت باشد، محققان و مورخان پذیرفته اند که پیش از پیدایش مدرسه، مسجد یگانه مرکز مهم آموزشى در کشورهاى اسلامى بوده است و در حقیقت مدرسه فرزند مسجد به شمار مى آید و در روزگارى در میان فقها مطرح بود که آیا تأسیس مدرسه جایز است یا خیر.

          به هر صورت پیش از پیدایش مدرسه، مسجد یگانه مرکز مهم آموزشى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى و قضایى در کشور اسلامى بوده و بعضى از نویسندگان مسجد را مجلس شوراى مسلمانان نام نهاده اند.[17]

         پس در حقیقت بناى مسجد النبى که مسجد نمونه اسلام است، فقط تأسیس یک عبادتگاه نبود، بل به شهادت مورخان و محققان و حتى خاورشناسان پى ریزى یک مدرسه بزرگ اسلامى بود.

          «جرجى زیدان» نویسنده مسیحى عرب مى نویسد:

      «همان طورى که مسجدهاى مسلمان، مرکز اجتماع و پناهگاه غریبان  و بیماران است، این مراکز مهد تعلیم و تربیت نیز بوده است در کوچکترین  مسجد، کودکان را آموزش مى دهند و مسجدهاى بزرگ گاهى به اندازه  دانشگاه هاى اروپا داراى ارزش و اهمیت است».[18]

          مقام معظم رهبرى فرمودند:

      «نظام مسجد نه فقط در زمان ما و نه فقط در کشور عزیز اسلامى،  بل در نقاط گوناگون عالم و در طول تاریخ، منشأ آثار بزرگ و نهضت هاى  بزرگ و حرکات اسلامى شده است».[19]

         هر مسجد مى تواند کارکردهایى نظیر کارکردهاى عبادى، آموزشى، فرهنگى تبلیغى، علمى، سیاسى، اجتماعى، قضایى، نظامى و رسانه اى، هنرى ورزشى و جز آن داشته باشد. هر قدر این فعالیت ها و کارکردها از تنوع بیشترى برخوردار گردد، مسلما از زمینه جذابیت و اقبال بیشترى از سوى طبقات گوناگونى جامعه خصوصا جوانان مواجه و نتیجه آن افزایش دین باورى در سطح جامعه خواهد شد، تقسیم بندى کارکردها به اصلى و فرعى و توضیح هر یک نیاز به یک مقاله دیگر دارد، به هرحال جایگاه و نقش برجسته مساجد در صدر اسلام و در طول تاریخ بر کسى پوشیده نیست.

مسجدالحرام ملجأ مردم

      «و اذ جعلنا البیت مثابه للناس و امنا».[20]

     «هنگامى که خانه کعبه و مسجد الحرام را ملجأ و مرجع و مأمن مردم قرار  دادیم».

          خداوند متعال در قرآن ویژگى هاى مسجدالحرام را نمونه و فرد شاخص ذکر کرده است، در این آیه شریفه نخستین ویژگى آن را ملجأ و مأوا و مرجع مردم بودن معرفى مى کند. از آنجا که در روایات متعدد مساجد به عنوان خانه هاى خدا بر روى زمین معرفى شده اند.

      «ان بیوتى فى الارض المساجد».[21]

     «خانه هاى من در روى زمین مساجد هستند».

          لذا هر مسجدى با قوت و ضعف مى تواند ملجأ و مرجع منطقه اى یا شهرى یا محلى قلمداد گردد.

          با توجه به این که این آیات در مقام یادآورى بخشى از نعمت ها به پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله  یا مردم است[22] و با ضمیر متکلم مع الغیر آن را به خود نسبت داده (جعلنا) و از سوى دیگر لفظ مثابه هم بدون هیچ قید و به صورت مطلق و با تاء مبالغه ذکر شده است.

          و از ناحیه دیگر مثابه لفظى است که معناى وسیعى به همراه دارد، به طورى که بعضى از مفسران تا دوازده معنى براى آن ذکر کرده اند[23] که توجه به همه این نکات و لفظ الناس «مثابه للناس» سبب دقت و توجه بیشتر به مثابه بودن خانه خدا براى مردم مى شود. خانه اى که ملجأ و مرجع و پناهگاه همه مردم قرار داده شد، مکان مقدسى که نفع مادى و معنوى به همراه دارد، خانه اى که محل بازگشت و توبه از گناهان فردى و اجتماعى و موجب تنبه و بیدارى از هرگونه غفلت و لغزش و سبب سیراب شدن از آب حیات زندگى خواهد شد.

          تردیدى نیست که جامعه بشرى به هنگام بروز اختلافات و تعدیات، نیاز به یک چنین ملجأ و مرجعى دارد که متعلق به گروه و طایفه و دولت خاص نباشد و از سوى دیگر مورد احترام همگانى باشد و چنین پناهگاهى در هیچ نقطه جهان براى هیچ ملت و قبیله اى با چنین اوصاف دیده نشده است، لذا نعمتى بزرگ براى مسلمین ذکر نمود.

 

مسجدالحرام مأمن مردم

دومین ویژگى که صاحب خانه براى خانه خود ذکر فرمود، «امنا» یعنى مأمن و محل امن بودن است. پس مسجدالحرام ملجأ و پناهگاهى است که امنیت را در حد اعلى به همراه خود دارد.

          بر هیچ فرد عاقلى پوشیده نیست که بزرگترین نعمت براى هر انسان و جوامع انسانى وجود پناهگاه امن و مطمئن است که افراد آن جامعه با کمال صفا و صمیمیت به دور از هر نوع نفرت و تمایزات و تجاوزات در کنار هم به سر ببرند که تحقق چنین جامعه و مرکزى از آرزوهاى دیرینه دانشمندان از زمان افلاطون تا عصر تمدن بوده و هست و سازمان ها و جوامع بین المللى با تمام وسعت و خرج سنگین درصدد تحقق چنین آرمانى هستند، اما تاکنون ره به جایى نبرده اند و از سوى دیگر ضرورت چنین منطقه و مکانى با توجه به دنیاى پر هیجان و آشوب که شعله جنگ و نزاع و تفرقه سراسر عالم را فرا گرفته بر هیچ شخصى پوشیده نیست، اما خداوند متعال طبق حکمت متعالیه اش، منطقه اى را در یک نقطه زمین براى چنین اهداف مقدسى احداث  نموده است که در هیچ جاى دنیا چنین امنیتى حکم فرما نبوده و نیست، به طورى که شکار حیوانات، بل نشان دادن آن با گوشه چشم ممنوع باشد، امنیتى که باعث سکون قلب و آرامش خاطر گردد.[24] خصوصا با عنایت به این که جهت مبالغه از مصدر استفاده[25] و وصف براى بیت قرار داده تا دلالت بر امنیت خالص و واقعى بکند. به علاوه توجه به اطلاق «امنا» در آیه ما را به مطلب دیگرى رهنمون مى سازد که مراد، امن از دنیا و آخرت است چنان که امام صادق علیه السلام در توضیح امنیت فرمود:

      «من ام هذا البیت و هو یعلم انه البیت الذى امره اللّه  عزوجل به و عرفنا  اهل البیت حق معرفتنا کان امنا فى الدنیا و الاخره».[26]

     «کسى که قصد خانه خدا بکند و از ما اهل بیت شناخت کافى داشته  باشد، در دنیا و آخرت در امان خواهد بود».

          خداوند متعال هم در اهمیت و ارزش امنیت این منطقه فرمود:

      «اولم یروا انا جعلنا حرما امنا و یتخطف الناس من حولهم افبالباطل  یؤمنون و بنعمه اللّه  یکفرون».[27]

     «آیا کافران ندیدند که ما آن شهر را حرم امن و امان قرار دادیم.  در صورتى که در اطرافش مردم را مى ربایند. آیا باز به باطل مى گروند  و به نعمت حق کافر مى شوند؟».

          خداوند منان در یک سرزمین بحرانى که در همه جا کشتار و غارت بود منطقه اى را در امنیت قرار داد حال آن که در بیرون این منطقه، انسان ها ربوده مى شدند و از آن جاکه این نعمت بزرگ نیاز به شکرگزارى عملى و اعتقادى داشت، فرمود آیا به جاى شکر نعمت و ایمان آوردن به خدا، سراغ باطل مى روید و به نعمت خدا کفران مى ورزید آن هم در خانه خدا در کانون توحید به سراغ بت و صنم مى روید؟

      «بدلو نعمت اللّه  کفرا... و جعلوا للّه  اندادا».[28]

          لذا کعبه و مسجد الحرام که پناهگاه امن براى مسلمین قرار داده شده، یکى از نعمت هاى بزرگ الهى در قرآن معرفى شده است.

          نعمتى که شرط اساسى و عامل اولیه اى براى شکل گیرى و قوام هر جامعه است و مظلومان تاریخ از سراسر عالم مى توانند در این نقطه جمع شوند و بدور از هر گونه وحشت، فریاد خود را به گوش جهانیان برسانند تا چاره اندیشى شود و وجود چنین پناهگاه و امانخانه اى تأثیر بسیار در جلوگیرى از ظلم و تجاوز دارد، که جهان بداند یک چنین جایى تعبیه شده که به داد مظلوم و بى پناه رسیدگى خواهد کرد و از سوى دیگر چنین مرکزى سبب فتح باب مذاکرات در رفع مخاصمات بین دول و ملل اسلامى خواهد شد. و هیچ فرد و گروهى حق ناامن کردن این پناهگاه و امانخانه عمومى را ندارد.

 

مسجدالحرام خانه مردم

ویژگى دیگر کعبه و مسجدالحرام و سایر مساجد این است که خانه مردم قرار داده شده و در تعدادى از آیات قرآن، خانه خدا و مسجدالحرام براى مردم «و للناس» معرفى شده است.

      «و اذ جعلنا البیت مثابه للناس».[29]

     «ما خانه را ملجأ و مرجع براى مردم قرار دادیم».

      «و ان اول البیت وضع للناس».[30]

     «نخستین خانه اى که در روى زمین بنا شد براى مردم قرار داده شد».

      «جعل اللّه  الکعبه البیت الحرام قیاما للناس».[31]

     «خداوند کعبه و بیت اللّه  را مایه قوام جوامع بشرى معرفى کرده است».

          پس کعبه و مسجدالحرام و سایر مساجد در عین این که متعلق به خدا هستند، «المساجد للّه ...».[32] «بیتى»[33] ملجأ و پناهگاه امن براى مردم نیز قرار داده شده است و اختصاص به شخص یا گروه و نژاد خاصى ندارد، هم بناى آن براى مردم است. هم ملجأ و مرجع و مأمن  براى مردم و هم مایه قوام جوامع بشرى معرفى شده است.

 

تذکر

جمع بین این که کعبه هم خانه خداست و هم خانه مردم، روشن است؛ چه این که کعبه و مساجد در عین این که خانه خدا هستند، براى مردم بنا شده و براى آنان مأمن و مرجع قرار داده شده است؛ یعنى آن چه به نام خدا و براى خداست باید در خدمت مردم و بندگان او قرار گیرد.

          حضرت آیت اللّه  جوادى آملى به نکته ظریف ادبى و معنوى در این باره اشاره کرده است:

      «اما از جهت ادبى: خانه خدا بدون لام به خداوند نسبت داده شد،  اما در جملات «وضع للناس ـ مثابه للناس ـ قیاما للناس» بالام به مردم اسناد داده  شده است یعنى کعبه و مساجد بیت اللّه  است و بیت الناس نیست، بل براى مردم  قرار داده شده از این رو وضع است (ان اول بیت وضع) نه بنى، یعنى تشریفا معبد  قرار داده شد.

      اما از جهت معنوى، بیت در اثر اضافه به «اللّه » شرافت پیدا کرد. اما مردم  بر اثر اضافه کعبه به آنها شریف مى شوند. پس شرف کعبه به سبب اضافه  به خدا و شرف مردم بر اثر ارتباط با کعبه و مساجد است».[34]

 

ویژگى هاى دهگانه

1 ـ امنیت تکوینى

مسجدالحرام پناهگاه و امان خانه اى است که از امنیت تکوینى برخوردار است. چنان که خداوند متعال فرمود:

      «ءامنهم من خوف».[35]

     «کسى بخواهد کعبه را تخریب کند به او امان داده نمى شود».

          مثل جریان حمله ابرهه به کعبه که با آن همه لشکر و قدرت آمده بودند که خانه خدا را  ویران سازند، اما خداوند با لشکرى به ظاهر بسیار کوچک و ناچیز آنها را درهم کوبید و مردم مکه را از ناامنى رهایى بخشید.

2 ـ امنیت تشریفى

این پناهگاه علاوه بر امنیت تکوینى از امنیت تشریعى هم برخوردار است.

      «و من دخله کان امنا».[36]

         هر فرد مسلمان تا هنگامى که به این منطقه پناه آورد در امان خواهد بود، هیچ کس حق تعرض به او ندارد. حتى حیوانات هم در این منطقه در امان هستند. به طورى که نه فقط حیوانات بل نشان دادن آن با گوشه چشم جهت شکار ممنوع اعلان شده است.

          اگر انسان بدهکار هم به این منطقه پناه آورد در امان خواهد بود و طلبکار، حق طلب خود را از او ندارد. چنان که سماعه از امام صادق علیه السلام روایت نمود که کسى خدمت آن حضرت رسید عرضه داشت از کسى طلبى داشتم مدتى او را نیافتم تا این که در مسجدالحرام او را دیدم آیا حق خود را طلب کنم، فرمود نه، او را آزاد بگذار تا این که از این امانخانه و پناهگاه بیرون رود.[37]

 

3 ـ امنیت روحى و معنوى

مسجدالحرام علاوه بر تأمین امنیت ظاهرى، امنیت معنوى و روحى افرادى که به آنجا پناهنده شده اند، نیز تضمین نموده است، چنان که «معاویه بن عمار» از امام صادق علیه السلام روایت کرده که کسى داخل مسجدالحرام شود از عذاب در امان خواهد بود.[38]

 

4 ـ امنیت از جهت جنگ و خونریزى

مسجدالحرام آن چنان پناهگاه امنى است که هرگونه جنگ و خونریزى در آن منطقه ممنوع اعلان شده است.

      «لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام».[39]

     «حق جنگ و خونریزى در مسجدالحرام را ندارید».

           بل تردد مسلحانه که نوعى موجب ناامنى مى شود، در محدوده این پناهگاه و امانخانه ممنوع اعلام شده است، چنان که امام خمینى قدس سره حمل سلاح در این منطقه را حرام دانسته است.[40]

         همچنان که حضرت امیر علیه السلام در حدیث اربعامه فرمود:

      «لاتخرجوا بالسیوف الى الحرم».[41]

     «در منطقه حرم با شمشیر و اسلحه ظاهر نشوید».

 

5 ـ امنیت از جهت حضور مفسد و ظالم

در محدوده این پناهگاه سکونت افرادى که عامل فساد و ظلم هستند و موجب خدشه دار نمودن امنیت این پناهگاه مى شوند، ممنوع و با آنان با خشونت رفتار مى گردد.

      «و من یرد فیه بالحاد بظلم نذقه من عذاب الیم».[42]

     «هرکس بخواهد در این سرزمین از حق منحرف و دست به ستم بزند،  از عذاب دردناک به او مى چشانیم».

          حذف مفعول در این آیه شریفه دلالت بر حرمت هر نوع ظلم و فساد در این منطقه دارد.

 

6 ـ امنیت از جهت تبعیض و نابرابرى

مسجدالحرام امانخانه اى عمومى است که همه افراد در این منطقه در برابر آن یکسان و برابرند:

      «و المسجد الحرام الذى جعلناه للناس سواء العاکف فیه و الباد».[43]

         تبعیض که موجب نوعى فقدان امنیت روانى در جامعه مى شود در این منطقه ممنوع است همه افراد برابرند و هیچ کس حق امتیازطلبى و اظهار برترى بر دیگرى ندارد.

          با توجه به اطلاق کلمه «سواء» و حذف متعلق که دلالت بر عموم دارد، استشهاد مى شود که هیچ کس حق ندارد به هر عنوانى، کمترین مزاحمت روحى و روانى براى افراد تولید نماید.

 

 7 ـ امنیت از جهت ورود مشرکین

      «یا ایها الذین آمنو انما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام».[44]

     «اى مؤمنین، مشرکین نجس هستند و حق نزدیک شدن به مسجد  الحرام ندارند».

          منطقه باید از جهت حضور و رفت و آمد مشرکان و کفار در امنیت باشد، لذا نه فقط حق سکونت آنها در این منطقه ممنوع، بل حق عبور و مرور در این محدوده را هم ندارند.

 

8 ـ امنیت لقطه

در این پناهگاه و امانخانه حتى لقطه هم در امان است و کسى حق مالک شدن بل دست زدن آنها را ندارد. امام صادق علیه السلامفرمود:

      «لا تمس ابدا حتى یجیى صاحبها».[45]

         همه چیز حتى لقطه هم در این منطقه در امان مى باشد و کسى حق تعرض بر آن را ندارد.

 

9 ـ امنیت گیاهان و درختان

در این پناهگاه و امانخانه حتى گیاهان و درختان هم در امان هستند و کندن شکستن آنها حرام و ممنوع و براى متخلفان مجازات مالى منظور شده است.[46]

 

10 ـ اختیارى بودن نماز

از آنجا که مسجدالحرام براى مردم بنا شده و ملجأ و مأمن مردم قرار داده شده است، لذا به منزله خانه و شهر افراد محسوب شده و مى توانند نماز را تمام بخوانند.

 

آثار اجتماعى و تربیتى این پناهگاه امن

 وجود چنین پناهگاه و امانخانه با این ویژگى ها قطعا آثار و فواید فراوان اجتماعى، تربیتى، روانى به همراه خواهد داشت و لذا در قرآن کریم یکى از نعمت هاى برجسته الهى معرفى و مقررات شدیدى براى اجتناب از هرگونه نزاع و کشمکش و برخورد در این سرزمین مقدس وضع شده است؛ به طورى که نه فقط افراد از هر گروه و قبیله و در هرگونه شرایط در آنجا باید در امنیت به سر ببرند، بل حیوانات و پرندگان نیز در آنجا باید در امن و امان باشند.

          در دنیایى که همیشه نزاع و کشمکش وجود داشته و خواهد داشت، وجود چنین مرکزى اثرى عمیق و خاص براى حل مشکلات دنیوى و تربیتى مردم دارد، چون که امنیت این مناطق سبب مى شود که مردم با تمام اختلافاتى که دارند در پناه آن در کنار هم بنشینند و مشکلات و مخاصمات خود را حل کنند، زیرا بسیارند که طرفین نزاع مایلند رفع خصومت کرده و محلى که براى هر دو طرف مقدس و محترم در مرکز امن و امان شناخته شود، پیدا نمى کنند، ولى در اسلام این مکان پیش بینى شده است. لذا تمام مسلمانان مى توانند با استفاده از تقدّس و امنیت این مناطق در کنار هم بنشینند و از طریق مذاکرات صریح و دوستانه در این مکان مقدس نزاع را برطرف کنند. لذا، ابراهیم خلیل الرحمن یکى از خواسته هاى خود را در کنار خانه خدا همین قرار داد و عرضه داشت.

      «رب اجعل هذا بلدا امنا».[47]

         ابراهیم بعد از بناى کعبه، امنیت شهر مکه را از خداوند درخواست کرد و عرضه داشت: خداوندا این سرزمین را امن و امان قرار ده و خداوند هم دعاى ابراهیم را اجابت کرد و آن را یک مرکز امن قرار داد.

          امانخانه اى که از هر جهت باید احترام آن نگه داشته شود و هر کس درصدد ویران کردن این خانه برآید در ردیف قتل پیامبر صلى الله علیه و آله و امام معصوم علیه السلام قرار گرفته و کسى که عمدا به این امانخانه هتک حرمت نماید، محکوم به اعدام خواهد شد. آن قدر این خانه محترم است که از دورترین نقاط جهان نمى شود به هنگام تخلیه به طرف او استقبال و استدبار داشته باشد، امانخانه اى و پناهگاهى که مسلمین در آن مى توانند همه کارهاى اجتماعى، مادى و معنوى متعلق به جامعه خود را سامان بخشند.

      «جعل اللّه  الکعبه البیت الحرام قیاما للناس».[48]

          خداوند کعبه را وسیله سامان بخشیدن به کار مردم قرار داده است که امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه فرمود:

      «جعل اللّه  قیاما لدینهم و معایشهم».[49]

         خداوند خانه خود را وسیله سامان بخشیدن به امور دین و دنیاى مردم قرار داده است. حضور حداقل یک بار در طول عمر در این امانخانه و تشکیل کنگره حج در هر سال یک نوعى آموزش تعلیم عمومى امنیت به مسلمین جهان است، تا براى همه ایام سال در طول زندگى الگوى عملى به شمار آید.

 

مساجد ملجأ مردم

نخستین عمل پیامبر اعظم بعد از هجرت از مکه به مدینه، ساخت مسجد بوده است. این اندیشه و سیره پیامبر دلیل بر آن است که در فرهنگ دینى و حکومت نبوى، مسجد جنبه محورى دارد و سایر مسائل باید در حول مسجد شکل بگیرد. با تأسیس مسجد پیامبر در مدینه استفاده از مساجد در قالب مأمن و ملجأ و مرجع معمول شد.

          با نگاهى گذرا به تاریخ صدر اسلام درمى یابیم که مسجدالنبى علاوه بر این که مرکز سازماندهى و برنامه ریزى و کانون فعالیت هاى عبادى، فرهنگى، آموزشى، اجتماعى ـ سیاسى و اقتصادى محسوب مى شد، ملجأ و مأمن مردم هم به شمار مى رفت. از هنگامى که پیامبر اسلام مسجدالنبى را بنا نهاد، همواره آنان که مورد تعدى و ستم قرار مى گرفتند به مسجد پناه مى آوردند، داد مظلومان در مسجد ستانده مى شد، خصومت ها در مسجد حل و فصل مى شد و مردم غالبا در هنگام مصائب نظامى و بلاهاى طبیعى به مسجد پناه مى بردند. در خشکسالى، بلا، طاعون، براى دعا و طلب کمک از خدا به مساجد پناه مى آوردند و زنان نازا در طلب معجزه به بعضى از مساجد رو مى آوردند. مراسم تشییع و نماز میت و مراسم بزرگداشت ها در مساجد برگزار مى کردند بدین سان مسجد را ملجأ و مأوى و مأمن خود مى دانستند.

          کارکرد خدماتى و امدادى مساجد و رسیدگى مادى و معنوى به افراد بى بضاعت و فقرا به شکل فعال از دیگر مصادیق ملجأ بودن مساجد است.

           مسجد از صدر اسلام تاکنون محل رفع مشکلات فردى و اجتماعى مردم بوده و از زمان هاى گذشته افراد بى پناه و کسانى که به نوعى مشکلات شخصى و اجتماعى داشتند، به این مکان مقدس مراجعه مى کردند. در سیره حضرت رسول اعظم صلى الله علیه و آله مى خوانیم که مؤمنان براى رفع نیازشان در مسجدالنبى صلى الله علیه و آله به حضرت روى مى آوردند.

          گروهى از مستمندان مسلمان در مسجد زندگى مى کردند و از کمک هاى مالى پیامبر و دیگر مسلمانان بهره مند مى شدند. این گروه قریب به چهل تن را تشکیل مى دادند و به دستور آن حضرت در بخشى از مسجد که مسقف بود، سکنا گزیده بودند.

          در طبقات ابن سعد آمده که شبها رسول خدا «اصحاب صفه» را فرا مى خواند و هرچند تن از ایشان را براى صرف شام به منزل یکى از انصار مى فرستاد و گروهى را نیز به منزل خود مى برد و از آنان پذیرایى مى نمود.[50]

         لذا مساجد جایگاه و پناهگاه مناسبى براى تعاون اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در راستاى رفع نارسایى هاى اجتماعى محسوب مى شد.

          امام رضا علیه السلام در بیانى نورانى از جمله فواید سازنده نماز جماعت را در مسجد، همکارى و تعاون مسلمانان برشمرده است.[51]

         مساجد عموما محلى جهت جمع آورى کمک براى نیازمندان، پرداخت وام، اعطاى خدمات درمانى، اقدام براى تسهیل در امر ازدواج، برنامه ریزى براى عیادت و سرکشى از بیماران بوده است.

          از طرف دیگر مسجد پناهگاه و جایگاه غریبان و بى پناهان و دورافتادگان از وطن است، هرکس در دیار غربت، مسجد برایش محلى آشناست و خود را در آنجا سربار فردى نمى داند، در حقیقت مسجد پناهگاهى براى مستمندان و غریبان بود. در همان صدر اسلام، مسلمانانى که به مدینه مى آمدند، جا و مکانى براى مستمندان و غریبان اختصاص مى دادند که «صفه» نامیدند، بعدا این فرهنگ در میان مسلمانان در همه سرزمین ها گسترش یافت که غریبان حق دارند که در مساجد سکنا گزینند و مسافران به محض ورود به شهرى، به سوى مساجد جامع آن شهر مى رفتند و بى محابا وارد آن مى شدند و در آنجا مانند منزل خود آسوده بودند.

           «جرجى زیدان» نویسنده مسیحى عرب مى گوید:

      «مساجد مسلمانان، مرکز اجتماع و پناهگاه غریبان و بیماران است».[52]

         از طرف دیگر مسجد پناهگاه و ملجأ براى رفع اضطراب و نگرانى افراد است. عمده بیمارى و نگرانى هاى جامعه را بیمارى هاى روانى و عوارض ناشى از آن تشکیل مى دهد.

          سلامت روح و روان از اهمیت بیشترى در قیاس با جسم برخوردار است و مسجد محلى براى رفع این گونه نگرانى ها و مداواى امراض روحى و روانى به شمار مى رود. این آرامش روحى متأثر از محیط معنوى مسجد است.

          امام صادق علیه السلام به مسلمانان سفارش کرده است که به هنگام رویارویى با مشکلات و اندوه هاى دنیوى به نماز و مسجد پناه ببرند.[53]

         «شیخ الرئیس ابوعلى سینا» مى گوید:

      «هر زمان برایم مشکل علمى پیش مى آمد و از حل آن عاجز مى شدم  به مسجد شهر پناه مى بردم و مشکلم را حل مى کردم».[54]

         بلایاى طبیعى یا حوادث غیرمترقب از جمله پدیده هایى است که هر چند گاهى بروز و ظهور پیدا مى کند. بروز چنین حوادثى رعب و وحشتى در اجتماع پدید مى آورد. وضعیتى فقط ایمان به خدا و یادآورى نام خدا قلب هاى مضطرب و پریشان را آرامش و اطمینان مى بخشد و انسان ها را به آینده امیدوار مى سازد.

          مسجد که همواره نام و یاد خدا در آن سارى و جارى است، براى مسلمانان در هنگام وقوع این گونه حوادث داروى آرام بخشى خواهد بود، و از سوى ائمه معصومین علیهم السلام پناه بردن به مسجد در این مواقع سفارش شده است.

          امام صادق علیه السلام فرمود:

      «ان الزلزال و الریاح الهائله من علامات الساعه فاذا ارایتم شیئا من  ذلک فتذکروا قیام القیامه و افزعوا الى مساجدکم».[55]

         زمین لرزه ها و گرفتن ماه و خورشید و بادهاى سخت از نشانه هاى قیامت است،  هنگامى که چیزى از آنها را مشاهده کردید به یاد قیامت بیفتید و به مسجدهاى خود پناه ببرید. امام صادق علیه السلام در بیان نورانى دیگر فرمود:

      «در خانه خود محلى به عنوان مسجد قرار دهید و هرگاه از چیزى ترس  و خطرى احساس کردید دو رکعت نماز بخوانید... و به آن پناه ببرید».

          مردم غالبا در هنگام مصایب و بلاهاى طبیعى به مسجد پناه مى برند، در گذشته هم معمولاً خطرهاى قریب الوقوع، ابتدا در مسجد اصلى شهر اعلام مى شد.

          امام باقر علیه السلام نیز مسجد را در قالب پناهگاهى براى هنگام بروز حوادث و وقایع هولناک طبیعى ذکر کرد و فرمود: هنگامى که خسوف و کسوف رخ مى دهد به سوى مساجد خویش بشتابید[56] و سرانجام پیامبر اعظم در بیانى به ملجأ و مأمن بودن مساجد اشاره و فرمود:

     «اذا انزلت العاهات و الافات عوفى اهل مسجد».

      «به هنگام نزول بلایا و آفات اهل مسجد در امانند».

          پس مساجد در کارکردهاى گوناگون عبادى، آموزشى، اجتماعى، اقتصادى، خدماتى، امدادى، روانى، درمانى و غیره ملجأ و مأمن و مرجع مردم بوده و خواهد بود.

 

مساجد و انقلاب اسلامى

مساجد در ایران اسلامى در همه مراحل انقلاب همواره ملجأ و مأمن و مرجع مردم و مسئولان بوده است.

          خدمات شایان توجه مساجد چه در آستانه انقلاب که به عنوان پایگاه هاى عظیم انقلاب در ساماندهى راه پیمایى و تظاهرات و سازماندهى نیروهاى انقلاب و روشن گرى ائمه جماعات و اطلاع رسانى به موقع بر کسى پوشیده نیست که نمونه بارز آن تحصن علما و روحانیت مبارز از جمله شهید مطهرى و دیگران در مسجد دانشگاه بوده است.

          بعد از پیروزى انقلاب هم با توجه به فروپاشى نظام شاهنشاهى، تقریبا همه کار در مساجد انجام مى گرفت و کمیته هاى انقلاب از دل مساجد جوشید و خدمات شایانى را به انقلاب نمود.

          در زمان هشت سال دفاع مقدس، هم در قسمت اعزام نیرو، و هم پشتیبانى، و هم برگزارى مجالس دعا و بزرگداشت شهدا خدمات چشم گیرى عرضه شده است. در زمان سازندگى  و امدادرسانى به مردم آسیب دیده، نظیر زلزله و سیل و بازسازى مناطق جنگى و برگزارى انتخابات هم مساجد نقش اصلى داشته اند و در یک کلمه مساجد پایگاه اصلى انقلاب و مرجع و ملجأ مردم و مسئولان بوده است.

          سؤال اساسى این است که آیا انقلاب و انقلابیون و مسئولان که از مساجد برخواسته و از صندوق مساجد رأى گرفته اند، چه میزان به مساجد خدمت کرده اند؟

          آیا پس از ربع قرن پیروزى انقلاب اسلامى و توسعه و پیشرفت در محورهاى گوناگون کشور چنین احساس نمى شود که پایگاه اصلى انقلاب، یعنى مساجد، مورد غفلت و فراموشى قرار گرفته است؟ نظام اسلامى و قواى سه گانه و کارگزاران نظام چه میزان حق مساجد را ادا کرده اند؟ با آن که مساجد برخلاف کلیسا همزاد با حکومت است و خدمات فراوانى به حکومت اسلامى نموده است، باید اعتراف کرد که على رغم پیشرفت هاى مهم در بخش هاى دیگر نظام، در بخش فرهنگ بى مهرى شده است.

          براى تأمین آب و برق 90 درصد روستاها برنامه ریزى شده، اما براى 90 درصد روستاهاى فاقد امام جماعت فکرى نشده است.

          براى بهداشت روستاها با احداث خانه بهداشت چاره اندیشى گردیده اما براى بهداشت روح و روان کارى انجام نگرفته است.

          براى نظارت بر هتل ها و اماکن عمومى برنامه ریزى شده اما براى هشتاد هزار مسجد و حسینیه هیچ گونه تدبیرى به عمل نیامده است.

          براى ساخت و ساز بیمارستان ها، سینماها، دانشگاه ها، پارک ها و دیگر مراکز عمومى سیاست گذارى و درصد سرانه پیش بینى گردیده اما براى ساخت و ساز مساجد و اماکن مذهبى به ویژه در شهرک هاى تازه تأسیس تدبیرى اتخاذ نگردیده است.

          براى تأمین تخصص هاى مورد نیاز جامعه که مربوط به جنبه هاى مادى انسان است، چندین نوع دانشگاه و دانشکده تأسیس و صدها رشته در زمینه آب و خاک و هوا و راه و معدن و ماهى و دام و دانه، ده ها مرکز تربیت مدرس و تکنسین و حقوقدان، ماما و پرستار، نقاش و گرافیست و نظایر آن احداث شده اما براى تربیت امام جماعت و مبلّغ دینى و خدام و هیئت امناى مساجد برنامه ریزى نشده است.

          دولت براى نظارت بر چند هزار هتل و اماکن عمومى برنامه ریزى و بودجه گذاشته اما هشتاد هزار مسجد و حسینیه را به حال خود رها نموده است.

           راستى رسالت نظام مقدس جمهورى اسلامى با توجه به مکتبى بودن نظام در قبال مساجد و مسجدیون و تعمیق باورهاى دینى و تربیت ائمه جماعات و پشتیبانى از مساجد و نظارت بر آنها چیست؟

          از جمله نقاط قوت ایران اسلامى، برخوردارى از 000 ،57 مسجد است که اگر متراژ آنها به طور متوسط پانصد متر مربع باشد، قریب به سى میلیون متر مربع فضاى مناسب در کشور مى شود که متأسفانه به علت نبود برنامه ریزى جامع و فقدان توجه مناسب، بهره بسیار کمى از این اماکن برده مى شود تعدادى از مساجد تعطیل یا نیمه فعال است و از ظرفیت موجود مساجد استفاده بهینه نمى شود.

          آیا واقعا جاى تأسف نیست که ترکیه لائیک که نصف وسعت ایران و کمتر از جمعیت ایران است، در مسجد سازى حرف آخر را بزند و 000 ،90 مسجد داشته باشد، اما مساجد جمهورى اسلامى نظام جمهورى اسلامى، هم از جهت کمى و هم کیفى پایین تر از آن کشور باشد؟ حال آن که ایران اسلامى به عنوان ام القراى جهان اسلام علاوه بر ساماندهى مساجد در داخل باید از وجود امکان بالقوه ساماندهى مساجد به عنوان ساختار جهانى امت اسلامى استفاده کند و با بهره بردارى از امکانات مادى و معنوى مساجد جهان اسلام براى ایجاد وحدت بیشتر مسلمین بسیج نماید.

          نمازگزاران و خدمت گزاران مساجد از دولت و مجلس اصول گرا انتظار دارند که ضمن جبران کاستى هاى گذشته دین خود را به مسجد و مسجدیون ادا نمایند.

 

فهرست منابع

1 ـ قرآن کریم.

2 ـ فیض کاشانى، محسن، تفسیر صافى، مؤسسه الاعلمى ـ بیروت.

3 ـ جویزى، عروسى، تفسیر نورالثقلین، مؤسسه اسماعیلیان، قم.

4 ـ مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، دارالکتب الاسلامیه، تهران.

5 ـ آلوسى بغدادى، تفسیر روح المعانى، داراحیا التراث العربى، بیروت.

6 ـ صادقى، محمد، تفسیر فرقان، انتشارات فرهنگ اسلامى، تهران 1410 هـ ق.

7 ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، داراحیاالتراث العربى، بیروت 1403 .

8 ـ حرعاملى، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، قم 1409 هـ ق.

9 ـ نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1408 هـ ق.

10 ـ خمینى قدس سره، روح اللّه ، تحریر الوسیله.

11 ـ راغب اصفهانى، المفردات، دارالمعرفه، بیروت.

12 ـ موظف رستمى، محمدعلى، آئین مسجد، انتشارات گویا، تهران، 1382 .

13 ـ دیلمى، حسین، هزار و یک نکته درباره نماز، نمایندگى ولى فقیه در بسیج ادارات، تهران، 1376 .

14 ـ میقات حج، معاونت بعثه مقام معظم رهبرى در حج و زیارت.

 

پی نوشت ها:


[1] .  حج: 40 .

[2] .  کنزل العمال: ج 7 ، ص 52 .

[3] .  تمدن اسلام و عرب: ص 531 .

[4] .  آل عمران:  96 .

[5] .  وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .

[6] .  جن: 18  .

[7] .  وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .

[8] .  آئین مسجد: ج 1 ، ص 165 .

[9] .  بقره:  125 .

[10] .  آل عمران:  35 .

[11] .  وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 484  .

[12] .  توبه:  18 .

[13] .  توبه: 17 .

[14] .  هزار و یک نکته درباره نماز: ص 97 .

[15] .  همان: ص 97 و 262  .

[16] .  همان: ص 33 .

[17] .  تاریخ آموزش در اسلام احمد شبلى: ص 217 و 100 .

[18] .  هزار و یک نکته درباره نماز: ص 97 .

[19] .  16 دى 1375 .

[20] .  بقره:  125 .

[21] .  وسائل الشیعه: ج 1 ، ص 268 .

[22] .  «اذکر یا ایها الرسول او اذکر یا ایها الناس» .

[23] .  المقام ـ المرجع ـ المجتمع ـ الملجأ ـ المتاب ـ محل الثواب ـ مجتمع الماء... ـ تفسیر فرقان: ج 12 ، ص 137 .

[24] .  الامن، طمآنیه النفس و زوال الخوف. مفردات راغب.

[25] .  وصف به للمبالغه، روح المعانى: ج 1 ، ص 378 .

[26] .  صافى: ج 1 ، ص 360 ؛ نورالثقلین: ج 1 ، ص 369 .

[27] .  عنکبوت:  67 .

[28] .  ابراهیم:  28 ـ 30 .

[29] .  بقره:  125 .

[30] .  آل عمران:  96  .

[31] .  مائده:  97 .

[32] .  جن:  18 .

[33] .  بقره:  125 .

[34] .  میقات حج: شماره 4 ، تابستان 1372 .

[35] .  قریش:  4 .

[36] .  آل عمران: 97 .

[37] .  نور الثقلین: ج 1 ، ص 369 .

[38] .  نورالثقلین:  ج 1 ، ص 369 .

[39] .  بقره: 191 .

[40] .  تحریرالوسیله: ج 1 ، ص 429 .

[41] .  وسائل الشیعه: ج 13 ، ص 257  .

[42] .  حج:  25  .

[43] .  توبه:  28 .

[44] .  حج:  25 .

[45] .  وسائل الشیعه: ج 13 ، ص 260 .

[46] .  تحریر الوسیله:  ج 1 ، ص 428 .

[47] .  ابراهیم: 35 ؛ بقره: 126 .

[48] .  مائده:  97 .

[49] .  بحارالانوار:  ج 96 ، ص 65 .

[50] .  الطبقات الکبرى: ج 1 ، ص 225 به نقل از آیین مسجد: ج 2 ، ص 104.

[51] .  وسائل الشیعه: ج 5 ، ص 372 .

[52] .  هزار و یک نکته درباره نماز:  ص 97 .

[53] .  وسائل الشیعه.

[54]  . هزار و یک نکته درباره نماز.

[55] .  امالى صدوق:  ص 465 .

[56] .  مستدرک الوسائل:  ج 3 ، ص 356 .

ثبت دیدگاه