چکیده
نوشتار حاضر در تبیین یکی از کارکردهای فرهنگی مساجد (مبارزه با تهاجم فرهنگی) تدوین یافته است. ابتدا به مفهوم و پیشینه تهاجم فرهنگی و نقش مساجد در مبارزه با تهاجم فرهنگی پرداخته، در ادامه به مهم ترین ابزارها و اهداف تهاجم فرهنگی دشمن نیز اشاره شده است. در مجموع چهار راهکار برای مبارزه با تهاجم فرهنگی ارائه شده: روشنگری متولیان فرهنگی مساجد نسبت به جریان تهاجم فرهنگی؛ تقویت روحیه تعبّد و ارتباط مستحکم با معبود؛ شناخت فرهنگ خودی و گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در جامعه. و در پایان به برخی از عواقب شوم انحطاط فرهنگی نیز اشاره شد.
واژگان کلیدی: تهاجم فرهنگی، نقش مسجد در مبارزه با تهاجم فرهنگی، تقویت روحیه تعبّد، امر به معروف و نهی از منکر، شناخت فرهنگ خودی، عواقب شوم انحطاط فرهنگی.
مقدمه
فرهنگ، یکی از مهم ترین معیارهای پیشرفت و پویایی تمدن است که هنجارهای اجتماعی و نظام ارزشی جامعه بر اساس آن شکل می گیرد. امروزه تهاجم به فرهنگ، یکی از رایج ترین نوع تهاجم و راهی مطمئن و سریع برای دستیابی به اهداف استعماری است. با تغییر دادن فرهنگ یک جامعه بر اساس اندیشه بیگانه بدون اینکه ردپایی از تمدن باقی مانده باشد و بدون لشکرکشی، کشور مهاجم به هدف خود میرسد. تهاجم فرهنگی را باید جنگ برای به تسخیر درآوردن درون انسانها دانست. هرچند این تسخیر گاهی آن قدر شدید می شود که در ظاهر هم نمود پیدا می کند.
دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب پس از اعمال شدیدترین تحریم های اقتصادی، سیاسی و نظامی، راه دیگری را برای تهاجم به انقلاب در پیش گرفته اند و برآنند تا فرهنگ غنی انقلاب را به سوی ارزشنماهای غربی بکشانند. مساجد به عنوان مهم ترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی، در مبارزه با این تهاجم وظیفه سنگینی بر عهده دارند.
بدون تردید مسجد میتواند تعلّقات معنوی نسل های مختلف را با دین برقرار نماید و ارتباط عمیق ائمه جماعت با افراد محل و اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی، مؤثرترین شیوه برای بالابردن سطح آموزش عمومی و تربیت دینی و مقابله با هجوم ویرانگر فرهنگ فاسد غرب است. در این نوشتار مختصر، به «نقش مساجد در مقابله با تهاجم فرهنگی» اشاره می کنیم.
مفهوم و پیشینه تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی«cultural invasion»؛ مترادف اصطلاح امپریالیسم فرهنگی، خبری؛ یعنی، اعمال قدرت به منظور اشاعه ارزش های فرهنگی امپریالیسم در میان ملّتهای جهان سوم و تباه کردن فرهنگ این ملتهاست.
واژه تهاجم فرهنگی یا نبرد فرهنگی، عبارت است از: تلاش برنامه ریزی شده، حرکتی مرموزانه و سازمان یافته یک گروه یا یک جامعه برای تحمیل باورها، ارزشها و اعتقادات خویش بر سایر گروه ها و جامعه ها، با استفاده از شیوه ها، ابزارها و امکانات گوناگون و متنوّع.[1] تهاجم فرهنگی، پدیدهای تازه تولد یافته نیست، که در قرن بیستم به منصّه ظهور رسیده باشد؛ بلکه سابقهای دیرینه دارد. این پدیده از ابتدای تاریخ زندگی اجتماعی بشر مطرح و موجود بوده است؛ زیرا از همان هنگام تقسیم شدن انسانها به حق و باطل و مسئله استکبار و سلطهطلبی در بین آنان رواج داشته است.
امّا اگر بخواهیم تاریخ این نوع از هجوم را در کارنامه أخیر مغربزمین بهعنوان چهره شناخته شده استعمارگری و سلطهجویی بررسی کنیم، باید دانست که از زمان تجدید حیات فرهنگی(رنسانس) در غرب و ظهور اندیشه و فرهنگ جدید، ملاکها و ارزشهایی توسط مغربزمین عرضه شد، که با فرهنگ و ارزش جوامع دیگر، تفاوت اساسی داشت. این فرهنگ جدید، زمینه را برای ظهور قدرتهای سرمایهداری و نظام کاپیتالیستی هموار ساخت. قدرتهای جدید غربی که برای استحکام و گسترش نظام سرمایهداری خود به منابع دست نخورده نیاز داشتند، به استعمار سرزمینهای جهان پرداخته و کشورهای مختلف آفریقایی و آسیایی را زیر سلطه خود گرفتند؛ این استعمارگران برای تثبیت سلطه خود بر سرزمینهای جدید، به زدودن موانع فرهنگی در کشورهای زیر سلطه خود پرداختند. ساختن مدارس به سبک غربی، وارد کردن کالاهای غربی و راه انداختن جریانهای سیاسی و مذهبی بر اساس مبانی خودشان، از جمله اقدامات آنها برای مقابله با فرهنگ بومی بود.
نظام سلطهجوی غرب بعد از استقلالیابی کشورهای تحت سلطه خود، به ویژه در کشورهای اسلامی که بعد از تجزیه امپراتوری عثمانی اتفاق افتاد و بسیاری از سرزمینهای اسلامی به صورت کشورهای جدید و براساس ناسیونالیسم شکل گرفتند؛ به طور غیرمستقیم به گسترش فرهنگ خود و جایگزین کردن آن در کشورها پرداخت و تهاجم فرهنگی را بهطور غیرمستقیم به گسترش فرهنگ خود و جایگزین کردن آن در کشورها پرداخت و تهاجم فرهنگی را بهطور غیرمستقیم دنبال کرد.
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی که در حقیقت پیروزی اسلام بر سردمداران کفر جهانی بود و به دنیا نشان داد که دین، به ویژه شریعت حیاتبخش اسلام میتواند به عنوان یک قدرت جهانی علیه زورمداران دنیا عرض اندام نماید و درمقابل قدرتها بایستد، قدرتمندان سیاسی دنیا، و در رأس آنها آمریکا و غرب در صدد برآمدند در مقابل این فرهنگ بایستند یا آن را به انحطاط و نابود بکشند یا جلوی گسترش آن را بگیرند و یا آن را از کارایی بیندازند. براین اساس، براى تضعیف اسلام و ارزش هاى اعتقادى، و همچنین کم رنگ ساختن روحیهّ ایثار، جهاد، شهادت، خوداتّکایى و ضدیتّ با ظلم، به تخریب فرهنگ ملى کشور پرداختند تا با جایگزین کردن فرهنگ آمریکایى و غربی، به ایجاد بحران هویت بپردازند. مهم ترین علل و ریشه هاى تهاجم فرهنگى عبارت است از:
1. پیدایش اسلام انقلابى در ایران و جهان وحاکمیت دین در عرصه اداره جامعه؛
2. پیروزى انقلاب اسلامى ایران، اساس نظام سلطه را به چالش کشاند. چنانکه «دانیل پاتیس» رئیس انستیتوى پژوهشهاى سیاست خارجى آمریکا، در سمینارى (در پاییز سال ۱۳۶۸ در شهر استانبول ترکیه) گفت: «ما تا ده سال پیش، حساسیت خاصى نسبت به اسلام نداشتیم؛ امّا امروز این طور نیست و همه ما نسبت به این پدیده جدید در ایران و برخى از کشورهاى دیگر، باید با حساسیت بیشترى برخورد کنیم، امروز مسلمانان به ایران نظر دارند و از آن الگوبردارى مى کنند، امروز ایران براى مسلمانان به مثابه یک آزمایشگاه است. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهاى دیگر هم بیشتر خواهد شد.»[2]
3. جمهورى اسلامى ایران، ام القرى و کانون حرکت جهانى اسلام شناخته شد؛
4. دشمنان در شکست دادن جمهورى اسلامى از طریق تهاجم نظامى و محاصره سیاسى، تحریمهای اقتصادى شکست خوردند.
نکته شایان توجه اینکه، ابزارها و شگردهای دشمن نیز در تهاجم فرهنگى به انقلاب و اسلام بسیار مهم است. اشاعه فرهنگ فساد و فحشا در میان جوانان، تولید و انتشار شبهات دینی و فرقهسازی به ویژه در بین جوانان، و ایجاد تردید در باورها از طرق مختلف، به ویژه از طریق سایتها، شبکههای ماهواره ای، تضعیف روحانیت با حربه هاى تبلیغاتى، تحقیر و منزوى کردن جریان ادب و هنر و فرهنگ اسلامى و متهم کردن نظام اسلامى به سلب آزادى هاى مدنى و ضدّیت با حقوق بشر، از شیوه هاى تهاجم فرهنگى است. ترویج و اشاعه دنیاطلبى و مادى گرایى افراطى، با تبلیغ مظاهر زندگى غربى و تبلیغ گسترده سکولاریسم(دین زدایى)، لائیسیسم(دین پرهیزى)، اومانیسم(انسان مدارى) و تأکید بر وجود قرائت هاى مختلف از اسلام و تضادّ میان علم و توسعه با دین و اخلاق، از دیگر روش هاى تهاجم فرهنگى است.
مهم ترین ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی، در القای مسائل و مفاهیم(فرهنگ) مورد نظر خود از وسایل و ابزارهای گوناگونی استفاده می کنند که مهم ترین آنها عبارتند از:
تبلیغات: تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی هایی که برای آن برشمرده اند بسیار مورد توجّه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می گیرد از جمله: الف) پوشش فراگیر؛ ب)فرامحیطی بودن، ج)چند حسی بودن، د)قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام.[3]
شایعه پراکنی: شایعه در اصطلاح خبر بی اصل و نادرستی است که در میان مردم بر سر زبانها بیفتد. شایعه را دولت های بیگانه برای ضربه زدن به پیکر یک ملّت و برای تأثیرگزاری در بافت فکری و ذهنی آنان دامن می زنند.
آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روشهای استعماری نفوذ در برنامههای آموزشی کشورهای جهان سوم بوده است، یکی از کارکردهای پنهان این برنامه های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است.
البته، زبان نیز می تواند مهم ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده لغات خودی، از لغات بیگانه به صورت افسار گسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی خبر بماند.
همچنین در مورد ترجمه نیز می توان گفت که اگرآموخته های فارغ التحصیلان ما به طور عمده از متون ترجمه شده باشد، دانشآموختگان امکان تفکر مستقل را از دست می دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می نشیند.
تحریف واقعیتها: یکی از رایج ترین شیوه های مطبوعاتی، تحریف واقعیتها است؛ این تحریف یا از نوع لفظی است که تحریفکننده از خودساز و برگهایی بر پیکره وقایع و حقایق اضافه می کند و چهره روشن حقایق را تاریک و زشت می سازد. یا از نوع معنوی، در این نوع تحریف جملات را طوری تفسیر و توجیه می نماید تا درست بر خلاف معانی واقعی آنها باشد و گاهی از طریق اغراق و مبالغه واقعیت را تحریف می کنند که در این روش، تضادهای درونی جوامع را شدّت می بخشند و مسائل کوچک را بزرگ جلوه داده مردم را به نظام حاکم یا به دیگرافراد و گروهها بدبین می نمایند.
ترور شخصیتهای محبوب اسلامی: اصطلاحی که امروزه برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار می گیرد، ترور شخصیت است که هدف آن ترور شخصیت های سیاسی و مهم از طریق تهمت زدن و یا به تصویر کشیدن نقاط ضعف آنها است و این در صورتی است که نتوانند فردی را ترور فیزیکی کنند و یا ترور فیزیکی به مصلحت آنان نباشد و با این شیوه باعث شوند رهبران صاحب نفوذ، نزد مخاطبان دچار بی منزلتی و تخریب چهره شوند.
یکی از ابزار مهم دشمن در تهاج فرهنگی، "کتابها و نشریات" است. دشمنان اسلام در تهاجم فرهنگی و جنگ روانی از کتابها و نشریات در ارائه تبلیغات گسترده منفی خود بسیار استفاده می کنند. اساساً ماهیت جنگ روانی و فرهنگی بهره برداری از تبلیغات و نشریات مبتنی بر دروغ، تهمت، فریبکاری، نیرنگ افکنی و فتنه انگیزی برای نفوذ در عواطف و احساسات و جذب مخاطبان به منظور استفاده از حمایت های آنان در جهت تحقق مقاصد خاص جریان های سیاسی است.
اهداف دشمن در تهاجم فرهنگی
1. مبارزه با بیداری اسلامی با فشار بر طرفداران اسلام سیاسی و انقلاب اسلامی از طریق اتهام زنی، تروریست خواندن و... ؛
2. ایجاد اختلاف و شکاف در جهان اسلام با دامن زدن به اختلافات شیعه و سنی و ایران را تهدید کشورهای منطقه معرفی کردن؛
3.عرفی سازی حکومت و ترویج پلورا لیسم دینی؛
4.از بین بردن امید مردم نسبت به آینده با سیاه نمائی مسائل داخلی کشور؛
5. ایجاد بیاعتمادی در مردم نسبت به رهبران انقلاب و مسئولین با هدف از بین بردن پشتوانه های مردمی نظام اسلامی؛
6. ایجاد اختلاف و تعمیق آن در میان جریانهای سیاسی؛
7. ترویج اندیشههای مادی با هدف سوق دادن مردم به دنیا گرائی و اصالت دادن به لذت جوئی؛
8. ترویج اباحهگری و بی بند و باری اخلاقی برای مقابله با فرهنگ مقاومت و شهادت طلبی؛
9. ترویج لیبرال دمکراسی غربی با شعار توسعه دمکراسی و تامین آزادیهای مدنی؛
10. مبارزه با نفوذ معنوی و قدرت نرم جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه و در میان ملل محروم جهان.[4]
به طورکلی، دشمن در تهاجم فرهنگی میکوشد سه عنصر اساسی فرهنگ؛ یعنی شناختها و باورها، ارزشها و گرایشها و رفتارها و کردارهای جامعه مورد هجوم را با دگرگونی روبه رو سازد. البته باید توجه داشت که دشمن در تهاجم فرهنگی، همیشه به دنبال جایگزین کردن فرهنگ مهاجم، به جای فرهنگ بومی نبوده، بلکه ممکن است بیگانه کردن مردم آن جامعه از فرهنگ خودی و نابود کردن هویت فرهنگی یک جامعه را در نظر داشته باشد.
نقش مساجد در مبارزه با تهاجم فرهنگی
مساجد به عنوان مهمترین پایگاه تبلیغ و آموزش دینی، در مبارزه با این تهاجم، نقش مهمی بر عهده دارند.
با توجه به نقش مساجد در انجام فعالیتهای دینی واعتقادی وهمچنین خنثیسازی توطئههای دشمنان، جنبه های گوناگون مبارزه مساجد با تهاجم فرهنگی را بررسی می کنیم:
1. روشنگری متولّیان فرهنگی مساجد نسبت به جریان تهاجم فرهنگی
معمولاً تهاجم فرهنگی به اندازه ای دقیق برنامه ریزی میشود که افراد جامعه، متوجّه تهاجم نمیشوند و دگرگونی های فرهنگی را لازمه رشد و تحرک فرهنگ میدانند و این دگرگونی ها را زایش فرهنگی مینامند. بنابراین، یکی از عوامل مهم موفقیت در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت جریان تهاجم، شیوه های تهاجم، گونه های تهاجم و راه های مبارزه با تهاجم است. براین اساس، یکی از مهم ترین فعالیت های مسجد در جریان مبارزه با تهاجم فرهنگی، آگاه کردن مسلمانان از تهاجم فرهنگی و گونههای آن و راه های جلوگیری از آن است. مجالس و تشکّلهای مذهبی، از بهترین ابزارهای روشنگری فرهنگی هستند که به خوبی می توانند راه مبارزه را ترسیم کنند و مسجد، پایگاه مجلس های مذهبی است. در این جلسه ها، مسلمانان افزون بر آشنایی با فرهنگ دینی، از وضعیت سیاسی و تهاجم فرهنگی دشمن باخبر می شوند و می آموزند که چه راه هایی را برگزینند. آنان با پیشینه تهاجم فرهنگی در کشورهای اسلامی آشنا میشوند و از آن عبرت میگیرند. نقش آموزش افراد تأثیرگذار و روحانیون در این مسیر بسیار تعیین کننده است. میتوان گفت رهبری مسلمانان، در دفاع از فرهنگ ملی و مذهبی به دست افراد تأثیرگذار، به ویژه روحانیون است.
نوجوان و جوانی که در مسجد آموزش میبیند از یک سو خانواده خود را تحت تأثیر قرار داده و از سوی دیگر با ورود به اجتماع میتواند به پشتوانه اندیشه مذهبی، در جنبه های مختلف، به ویژه در عرصه فرهنگی تأثیرگذار گردد. البته به وسیله متصدیان و مبلغان دینی در سنگر مساجد، در مبارزه با تهاجم فرهنگی دشمنان، تلاشهای قابل تاملّی صورت گرفته و می گیرد که هنوز هم جا دارد که گامهای بلندتری برداشته شود. اگر بتوانیم جایگاه مسجد را با زندگی مردم و به ویژه با بهترین ثانیههای زندگی جوان پیوند دهیم، به جایگاه واقعی و اثرگذار مسجد در این زمینه رسیده ایم.
به هر حال، متولیان فرهنگی مساجد، به ویژه امام جماعت می تواند با روشنگری و تبیین صحیح مسائل سیاسی روز، در جهت تقویت باورهای دینی و پیریزی بینشی درست در زمینه تعالیم دینی و سیاست، چون سنگری نفوذناپذیر مردم را در برابر بمب باران فرهنگی دشمن محافظت نمایند و سودجویان غرب را ناکام و ناامید سازند. امام جماعت آگاه می تواند مردم را در جهت گیری صحیح رفتاری در مسائل سیاسی و اجتماعی رهنمون شود و از کژروی و ناهنجاری ها بازدارد.
2. تقویت روحیه تعبّد و ارتباط مستحکم با معبود
یکی از ارکان اساسی ادیان توحیدی، به ویژه اسلام، عبادت و بندگی خداوند متعال است. عبادت؛ یعنی راز و نیاز کرده با خداوند و نجوا گفتن با او. جوهر و جان این نیایش، حضور قلب و توجه به خداوند است.[5]
برای فراهم شدن عبادتی این چنین، به شرایط و عوامل فراوانی نیاز است که مکان عبادت، یکی از آنها است. اسلام با در نظر گرفتن مکانی به نام مسجد و قرار دادن مقرراتی ویژه برای آن، در حقیقت مکان مناسبی را برای نماز و ارتباط باخداوند پیش بینی کرده است.
نام مسجد، گواه روشنی بر این سخن است. خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «وَ اَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدعُو مَعَ اللهِ اَحَداً؛ مساجد از آن خداست، پس باید کسی جز او را نخوانید.»(جن: آیه 8)
بنابراین، مساجد با ویژگیها و شرایط مخصوص به خود، مناسب ترین مکان برای حضور در درگاه الهی و شکرگزاری از اوست.
مسجد نردبانی بلند برای دستیابی به معنویت دینی و برآوردن نیازهای روحانی انسان است. مسجد، به سبب ویژگیهایی که دارد، در واقع، تجلیگاه حق و اسما و صفات الهی و جایگاه تربیت معنوی و الهی آدمی به شمار میرود. بیشتر، انجام اعمالی با انگیزههای عمیقترِ زندگی، و ارتباط عاطفی با خدا است.
هرچه ارتباط جوانان با فضای معنوی و روحانی مسجد بیشتر باشد، منیّت ها در ضمیر پاکشان زدوده می شود و در فردایی نه چندان دور از نگاه عشق به مردم در راه خدا به فعالیت های مؤثر می پردازند.
برخی از افراد برای همراهی و ارتباط با دوستان، وارد مسجد می شوند و وقتی مسیر رشد را پیمودند، حاضر نمیشوند ارتباطشان را با مساجد تا پایان عمر قطع کنند. از انگیزه ملاقات با دوستان به انگیزه ملاقات با خدا میرسند و همه چیزشان رنگ خدایی میگیرد. پیامبر اکرم(ص) در روایتی زیبا، تأثیر همنشین را بر انسان، چنین بیان کردند: «همنشین صالح، همانند عطرفروش است که یا از عطرش به تو هدیه میدهد یا بوی آن را در جامهات باقی میگذارد. همنشین بد، مانند آهنگر است که اگر جامهات را نسوزاند، یا بدبویت میکند یا با آن بو، تو را میآزارد.»[6]
در روایات نیز آمده است: کسی که به مسجد رفت وآمد می کند، یکی از منافع هشتگانه نصیب او میشود، که از جمله آنها این است که:«دوست و برادری پیدا میکند که در راه خدا کمک کارش میشود.»[7]
با شکلگیری چنین ارتباط مستحکمی، محال است که دشمنان بتوانند به اهداف خودشان دست بیابند. امام خمینی(ره)، آن بت شکن زمان با درک این نقش مسجد فرموده اند: «اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد، ترس از فانتوم ها نداشته باشید! ترس از آمریکا و شوروى و اینها نداشته باشید! آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت کنید به اسلام، پشت کنید به مسجد.»[8]
همچنین مقام معظم رهبری دام ظله العالی در این باره میفرمایند: «ما باید نگران دین مردم باشیم. بهترین جا برای حفظ دین مردم، همین مساجد است.»[9]
و در جای دیگر میفرمایند: «مسجد به طورکلی بعنوان یک پایگاه دینی ،پایگاه عبودیت، پایگاه معرفت، می تواند برای جوامع اسلامی منشاء و سرآغاز حرکات بزرگ و برکات ماندگار باشد.»[10]
3. شناخت فرهنگ خودی
برای دفاع از یک فرهنگ، شناخت آن بسیار لازم است. اگر مردم یک کشور فرهنگ خود را به خوبی بشناسند و نقاط قوت و دیرپایی آن را بدانند، فرهنگ مهاجم، قدرت تسلط فرهنگی را نمییابد و نمیتواند نظام ارزشی آنان را دگرگون سازد.
مسجد با آموزش فرهنگ دینی، شناخت لازم را برای مسلمانان ایجاد میکند تا آنان قدر فرهنگشان را بدانند. این شناخت، خودباوری لازم برای دفاع از فرهنگ مهاجم را ایجاد میکند. در سایه این آموزشهاست که تعهد مسلمانان افزایش مییابد و سلاح کارگشایی به نام غیرت دینی در مبارزه با تهاجم فرهنگی ایجاد میشود.
4. گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر در جامعه
اگر نمازگزاران و اهل مسجد به این اصل مهم دینی وعقلی آگاهی یابند و خود را مقید و عامل به آن کنند و هر کس در محدوده زندگی خویش با فساد و زشتیها مبارزه کند و مردم را به نیکی دعوت نماید، دشمن هرگز روزنه ای برای نفوذ نخواهد یافت. خداوند متعال در این باره می فرماید: «وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»[11] این آیه شریفه بیان می دارد که «امر به معروف و نهی از منکر» از لوازم و واجبات اجتماع سالم و صالح است.
مقام معظم رهبری در اشاره به اهمیت این موضوع و حقیقت می فرماید: مسئله امر به معروف، تکلیف همیشگی مسلمانان است، جامعه اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر زنده می ماند، قوام حکومت اسلامی به امر به معروف و نهی از منکر می باشد.[12]
امام جماعت با تبیین جایگاه و اهمیت این فریضه الهی در مسجد، می تواند اهل مسجد را در مقابل تهاجم فرهنگی دشمن، واکسینه نماید، یا حدّاقل از شدّت نفوذ دشمن در نیل به اهداف شوم خود بکاهد.
بیان عواقب شوم انحطاط فرهنگی
تاریخ امروز و گذشته، به صورت زنده و روشن، صحنههای مجازات الهی را نشان میدهد. قرآن کریم برای جلوگیری از انحراف انسانها و به قصد عبرتآموزی آنها چنین کسانی را مثال میزند و میفرماید که خداوند شالوده زندگی آنان را از اساس ویران کرد و سقف بر سرشان فرو ریخت و عذاب الهی از جایی که نمیدانستند به سراغشان آمد.[13]
تبیین سرنوشت قوم نوح،عاد، ثمود، شعیب، لوط و طغیانگران در آیات بسیار، برای بازداشتن جامعه از چنین سرنوشتی است. در آیات الهی، چنین سرانجامی برای عموم کسانی که در انحطاط فرهنگی و دینی فرو میروند، تصویر شده است و این نتیجهگیریهایی از مجموع آیات است که آنچه در این ماجراها بیان میشود از انکار و تکذیب آیات الهی و انکار معاد و رستاخیز و فساد و نتیجه دردناک آنها، مخصوص جمعیت و گروه خاصی نیست، بلکه همه کسانی که در چنین راهی قدم بردارند، به چنین سرنوشت و پایانی دچار میشوند ودر آخرت نیز به طور دائم در عذاب الهی خواهند ماند.
منابع و مآخذ
پی نوشت ها:
[1] - محمدعلی مهیمنی، گفتگوی فرهنگ و تمدنها، تهران، نشر ثالث، 1279هـ.ش، ص301.
[2] - ر.ک: مجله ۱۵ خرداد، دى ماه 1369.
[3] - پریچهر ابراهیمی،تأملی بر فرهنگ، تفاوت فرهنگ شرق و غرب.
[4] - ر.ک: یداله جوانی، ناتوی فرهنگی و راههای مقابله با آن.
[5] - امام خمینی(ره)، چهل حدیث، ح27، عبادت و حضور قلب.
[6] - کنزالعمال، ج9، حدیث 24676.
[7] - وسائل الشیعه، ج3، ص480.
[8] - امام خمینی(ره)، صحیفه نور، ج13، ص21.
[9] - بخشی از بیانات مقام معظم رهبری، چهارم آبان، 1373.
[10] - بخشی از بیانات مقام معظم رهبری، نوزدهم دی، 1375.
[11] - آل عمران، 104.
[12] - بیانات مقام معظم رهبری، در دیدار علماء و روحانیون، 7/5/71.
[13] - تفسیر نمونه، ج9، ص69 و ج25، ص87.