چکیده
از آنجا که مسجد الاقصى، قبله اوّل مسلمین بوده است، پرداختن به آن از اهمیت خاصى برخوردار است. در این مقاله عناوین؛ مسجدالاقصى و ادیان آسمانى، اهمیت وویژگى هاى سرزمین فلسطین،بناى مسجدالاقصى در گذر تاریخ، جایگاه مسجدالاقصى از دیدگاه قرآن و روایات، حوادث و اتفاقات ناگوار در مسجدالاقصى، اهداف و اغراض شوم دشمنان در مسجدالاقصى مورد بحث قرار گرفته است و در پایان چند راهکار عملى به عنوان نتیجه گیرى بیان شده است.
مقدمه
مسجدالاقصى قبله اوّل مسلمین جهان و مرکز توجّه خاص عالم اسلام، از ابعاد گوناگونى حائز اهمیت و ارزش است، زیرا از یک سو بررسى تاریخ پر فراز و نشیب این مکان مقدس که افتخار پذیرایى قدوم مبارک انبیاى عظام را داشته است، و محل صعود بزرگترین برگزیده خداوند حضرت محمد«صلى الله علیه و آله» به معراج است، توجّه خاص و ویژه اى را به این مسجد و مکان مقدس مى طلبد و از سوى دیگر این مکان مقدس هم از نظر پیشینه تاریخى، مهّم و هم اکنون از جنبه سیاسى و اجتماعى نیز به دلیل تعرض نااهلان و دشمنان، اهمیت بیشترى یافته، باید مورد بررسى عمیق تر قرار گیرد.
پرداختن به مسأله مسجدالاقصى، طرح دوباره اوّلین مسأله جهان اسلام و بیان ظلم ها و ستم هایى است که بر این سرزمین رنج کشیده رفته است و هم اکنون نیز متأسفانه در زیر چکمه هاى آغشته به خون جوانان آزاده آن مرز و بوم لگد مال مى گردد و آن فضاى متبرّک از عطر وجود مقدس پیغمبر«صلى الله علیه و آله»، اکنون با سفیر گلوله ها و انفجار بمب ها آلوده گشته است و اینها همه جزیى از آن رنجها و ستمهایى است که این سرزمین به خود دیده و مى بیند. شهود این فجایع، براى تک تک مسلمین مسئولیت مى آفریند که به هر راه و روش که مى توانند باید دِین خود را به این پاره تن اسلام ادا نمایند، زیرا سکوت و یا کم توجهى مسلمین به خطر صهیونیسم که تمام جهان اسلام را تهدید مى کند، مى تواند اثرات جبران ناپذیرى در پى داشته باشد که نسلهاى آینده باید بهاى سنگین آن را بپردازند. همان طورى که نسل امروز فلسطین در دفاع از قدس شریف باید بهاى بى توجهى هاى گذشتگان خود را با خون بهترین جوانان خود بپردازند.
از این رو نمى توان از مسأله فلسطین و حوادث و تاریخ مسجدالاقصى به آسانى گذشت، زیرا یکى از مقدس ترین اماکن عالم اسلام، اکنون به دست کثیف ترین و وحشى ترین و معاندترین دشمنان اسلام در طول تاریخ افتاده است. یهود بیشترین آزار و اذیت را به پیامبر«صلى الله علیه و آله»، و یاران آن حضرت رسانده، به گونه اى که خداوند در قرآن مى فرماید:
«لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ النّاسِ عِداوَةً لِلَّذینَ امَنُوا الْیَهُودَ...».[1]
اکنون که این دشمن دیرین، در قلب جهان اسلام لانه کرده است و سعى در فرو کردن هرچه بیشتر چنگال هاى خون آشام خود در پیکره مسلمین را دارد، مسؤولیت مسلمین جهان، صد چندان شده است! بدینسان نباید لحظه اى از فکر رهایى قدس شریف و آزاد کردن مسجدالاقصى از دست اشغالگران غاصب غافل باشیم.
مسجدالاقصى و ادیان الهى در متونى که پیرامون مسجدالاقصى و قدس شریف نگاشته شده است مى توان سه نام رسمى براى قدس یافت: در عربى به «القدس» و در عبرى به آن «یروشالایم» و در لاتین «اورشلیم» گفته مى شود. یهودى ها به این شهر بیت همیقداش نیز مى گویند که همان بیت المقدس است. در وجه نام گذارى آن به مسجدالاقصى در کتاب «فتح البارى»،
سه نکته بیان شده است:
1. بعد مسافت بین مسجدالاقصى و کعبه.
2. به دلیل آن که پس از او موضعى براى عبادت وجود ندارد.
3. به دلیل پاکى، تقدس و دورى آن از نجاست ها و ناپاکى ها: «قیلَ لَهُ الاَقْصى لِبُعْدِ الْمَسافَةِ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْکَعْبَةِ وَ قیلَ ِلاَنَّهُ لَمْ یَکُنْ وَرائَهُ مَوضِعُ عِبادَةٍ وَ قیلَ لِبُعْدِهِ عَنِ الاَقْذارِ وَ الْخَبائِث وَ الْمُقَدَّسُ الْمُطَهَّرُ عَنْ ذلِکْ».[2]
این شهر در طول تاریخ ده هزار ساله خود، دست کم بیست بار تحت محاصره شدید واقع شده، دو بار مهاجمان آن را به کلى ویران و شخم زده اند، هیجده بار تجدید ساختمان شده و سه بار بعد از آن، بازسازى و مرمت گردیده است. مردمش شش بار وادار به تغییر دین و مذهب خود شده اند و سى و هفت بار، رژیمهاى حاکم بر این شهر تغییر پیدا کرده است.
در داخل محوطه حرم شریف آن، مسجد صخره و سایر بناهاى متبرکه قرار گرفته است. گفته مى شود، صخره مقدس یا قبة الصخره، همان جایى است که حضرت ابراهیم«علیه السلام»، پسرش را براى قربانى به آن جا برد و نیز معروف است که حضرت محمد«صلى الله علیه و آله» از این صخره به معراج رفت.
قدس از دیدگاه مسیحیان، محلى است که در آن مسیح به صلیب کشیده شد و از آنجا نیز به معراج رفت. در مورد پیشینه دینى این شهر باید گفت مردم این شهر در سال 15 هق به اسلام گرویدند.
تاریخ بیت المقدس را در دو دوره مى توان مورد بررسى قرار داد:
1. از سال 1917 م تا 1296 م تا تأسیس دولت اسراییل در سال 1948 م.
2. پس از تأسیس رژیم صهیونیستى تا زمان کنونى.
از اقدامات رژیم صهیونیستى در تغییر ساختار سیاسى بیت المقدس در این دوران مى توان به موارد ذیل اشاره کرد:
ـ تغییر پایتخت از تل آویو به قدس.
ـ تشکیل گروه هاى افراطى.
ـ افزایش فعالیت شهرک سازى.
مسجدالاقصى و سرزمین فلسطین
قبل از بررسى تاریخچه مسجدالاقصى لازم است به بیان مطالبى پیرامون سرزمین فلسطین بپردازیم. سرزمین فلسطین که در قدیم کنعان نام داشت، داراى 25000 کیلومتر مربع مساحت و در ساحل شرقى دریاى مدیترانه و در مجاورت کشورهاى مصر، سوریه، اردن و لبنان قرار داد. این منطقه، محل ظهور پیامبران بزرگى چون حضرت عیسى، حضرت موسى و محل عبور و زندگى حضرت ابراهیم«علیه السلام» بوده است.
شهر بیت المقدس یا اورشلیم بر فراز تپه هایى بنا گردیده که با معبد یهوه بر بالاى کوه موریا قرار دارند. با ورود بنى اسراییل و قوم یهود به فلسطین در 480 سال قبل از بناى قدس، تقریبا 1300 (ق.م) به رهبرى یوشع بن نون، این سرزمین روى خوش ندید.
در زمان خسرو دوم پادشاه ساسانى، جنگ میان امپراطورى ایران و روم از 603 م تا 604 م به وقوع پیوست که سپاهیان ایران، روم را شکست داده و با راهنمایى یهودیانى که با ایران همکارى مى کردند، فلسطین یا اورشلیم را فتح کردند. اما پس از مرگ خسرو پرویز، این سرزمین دوباره به دست مسیحیان افتاد.
بعد از بعثت پیامبر«صلى الله علیه و آله» در 13 سال اول که آن حضرت در مکه زندگى مى کردند، مسجدالاقصى، قبله اوّل مسلمین بود که پس از مهاجرت به مدینه در سال دوّم در مسجد بنى سلمه در شهر مدینه به دستور خداوند تبارک و تعالى، حضرت در بین نماز قبله را به سوى کعبه تغییر داد.
موضوع انتظار مسیح در طول تاریخ چندین هزار ساله یهودیان همواره مطرح بوده است، اما چنین انتظارى پس از رانده شدن آنان از بیت المقدس در سال 70 م از سوى رومیان شدت گرفت. در آن سال رومیان معبد حضرت سلیمان را براى بار دوم تخریب کردند که امروزه از آن فقط دیوارى باقى مانده که به پاس گرامى داشت آن به دیوار ندبه مشهور است.
منتظران مسیح براین عقیده اند که با ظهور مسیح، این معبد بار دیگر بازسازى و احیا گردیده، مسیح از آنجا بر جهان حکم خواهد راند. این نظریه تا قرن 19 م یک نظریه آرمانى و خیالى بیش نبود، اما همزمان با پیدایش صهیونیسم سیاسى، به تعبیر کوک رهبر صهیونیست هاى متدین: «روندى که با تلاش انسانى (صهیونیسم سیاسى) آغاز شده است با یک رویکرد الهى، یعنى ظهور مسیح ادامه خواهد یافت!!؟».
به گفته وى در این راستا باید یهودیان به سه رسالت عمده گردن نهند:
1. اسکان عده کثیرى از یهودیان در اراضى مقدس.
2. فتح بیت المقدس.
3. احیاى مجدد معبد.
اصل اول از آغاز قرن بیستم به طور کامل در حال اجراست و اصل دوم نیز در سال 1967 م پس از فتح بیت المقدس در جنگ شش روزه اعراب و اسراییل محقق شد که در سال 1980 م بیت المقدس پایتخت ابدى اسراییل غاصب اعلام گردید.
اما اصل سوم، آرمان بزرگ پنهانى جناح راست اسراییل به سرکردگى افرادى چون بگین، شامیر و شارون بود که براى نیل به این هدف باید مسجدالاقصى و قبه الصخره ویران مى گشت. طرحى تهیه گردید و ساختار فیزیکى معمارى مسجد، مورد مطالعه قرار گرفت سپس از یک قرارگاه نظامى در تپه هاى جولان مقدار متنابهى مواد منفجره به سرقت رفت که قرار بود در 28 نقطه مسجد مواد منفجره کار گذاشته شود، اما این عملیات به وسیله کانونهاى قدرت اسراییل متوقف گردید که مى توان از علل توقف آن، ترس از اثرات انعکاس پیش بینى نشده این عمل در جهان اسلام بر ضد صهیونیسم نام برد.
در سال 1985 م درست یک سال پس از ظهور سازمان «ماختریت یهودیت» دولت اسراییل به فعالیتهاى حفارى خود در زیر مسجدالاقصى شتاب بیشترى بخشید تا با خالى کردن زیر مسجد، این بنا با یک لرزش و لو جزیى خود به خود در هم بریزد.[3]
بناى مسجدالاقصى در گذر تاریخ
مسجدالاقصى با داشتن یک پیشینه پر فراز و نشیب در طول تاریخ بارها مورد ترمیم و دستکارى واقع شده است و متأسفانه از وضعیت اوّلیه مسجد آثار کمى باقى مانده است.
در مورد ساخت مسجدالاقصى مى توان به استناد شواهد تاریخى، آن را به قبل از سال 96 (ه ق) نسبت داد که در این مورد ابتدا به متنى از «المقدسى» اشاره مى شود:
«راجع به مسجدالاقصى... پایه ریزى آن توسط داود«علیه السلام» انجام گرفته است... روى این پایه ریزى هاست که عبدالملک دستور داد، مسجد را با سنگ هاى زیبا با ابعاد کوچک و کنگره دار بسازند».[4]
مسجدالاقصى در سال 130 هق در اثر یک زلزله شدید، تقریبا ویران شد. «المقدسى» در مورد این زمین لرزه مى نویسد:
«تالار سرپوشیده مسجد به جز قسمتهاى اطراف محراب فرو ریخت».
وى اضافه مى کند: «هنگامى که خلیفه، این خبر را شنید و وقتى از عمق فاجعه با خبر شد گفت: خزانه دولت اسلامى جوابگوى آن نخواهد بود که همه چیز را به حالت اوّل برگرداند».[5]
قسمت هاى قدیمى مسجد در بنا باقى مانده است. این بخش تا ردیف ستون هاى مرمرى ادامه دارد و بقیه ستون هایى که با گچ بر روى آن کار شده است، مربوط به بازسازى بعد از زلزله مى باشد.
المقدسى مسجدالاقصى را پس از بازسازى چنین توصیف مى کند:
«تالار سرپوشیده داراى 26 در است درى که رو به روى محراب است در بزرگ مِسى نام دارد، در سمت راست هفت در بزرگ مشاهده مى شود همین ترتیب را در سمت چپ نیز مى توان مشاهده نمود و در سمت شرق یازده در وجود دارد که تزیینى ندارد».
بیشتر مؤرخان جدید، تاریخ بازسازى و ترمیم مسجد را سال 163 هق اعلام مى کنند و آن رابه «المهدى» منسوب مى نمایند ولى جاى تعجب است که عملیات بازسازى مسجدى با این شهرت، بیش از سى سال متوقف بماند تا نوبت به خلفاى عباسى برسد. البته اگر منظور از الخلیفه را در متن المقدسى المنصور بدانیم نه المهدى، تنها شش سال فاصله مى باشد و یا این که منظور از زلزله، زلزله اى باشد که در سال 160 هق زمان خلافت المهدى اتفاق افتاد.
به هر حال مسجد جدید مجددا با زلزله سال 407 هق متحمل خسارات زیادى شد.[6] کارهاى عملیات بازسازى در عهد خلیفه عباسى فاطمى الظاهر در سال 426 هق از سر گرفته شد، چگونگى عملیات فوق در کتیبه خاتم کارى شده اى بر روى گنبد ذکر شده است. گرچه در سالهاى قبل، این کتیبه از بین رفته، اما توسط هروندى خوانده شده است.[7]
نویسنده اى به نام وان برشام به تفصیل در مورد متن ذکر شده توسط هروى صحبت کرده است. وى اشاره مى کند که محقق عرب دیگرى نیز به نام ابن شداد این متن را تأیید کرده است.[8]
در تاریخ 901 ه ق مجیرالدین توصیف نسبتا مفصل خود از مسجدالاقصى را چنین ارایه مى کند:
«مسجد جامع که در انتهاى حرم نزدیک قبله محل برگزارى نماز جمعه قرار گرفته، عمارت بزرگى دارد که داراى گنبد زیبایى با نگین هاى رنگین است، زیر گنبد منبر و محراب قرارگرفته است. طبق اندازه رسمى به جز قسمت تورفتگى محراب و رواق هایى که در خارج از درهاى شمالى واقع شده اند، دقیقا صد زراع است و عرض آن طبق اندازه رسمى 72 زراع است».[9]
مطلب فوق این فرض را تقویت مى کند که از قرن 15 م به بعد عملاً مسجد تغییرى نکرده است و تنها تعدادى عملیات استحکامى بر روى آن انجام گرفته است که مهمترین آنها:
1. عملیات سال 1114 ه ق در عهد خلافت مصطفى.
2. عملیات سال 1233 هق در عهد خلافت محمد دوم مى باشد.
از مطالعه و بررسى متون پیرامون ساختمان مسجدالاقصى مى توان به مطالب ذیل نیز اشاره کرد:
1. ساخت مسجد توسط عمر با تخته و تیرک در محل تقریبا مشخص.
2. ساخت مسجد توسط ولید فرزند عبدالملک در محل فعلى مسجد.
3. بازسازى و ترمیم در دوره عباسى در عهد خلافت المهدى سال 163 هق.
4. اصلاحات و تغییرات بسیار مهم در دوران اشغال صلیبى ها.
5. ترمیم و بازسازى توسط ایوبیان.
جایگاه مسجد الاقصى در قرآن و روایات
نخست باید به اولین آیه سوره اسراء که در آن، نام مسجدالاقصى ذکر گردیده است، اشاره کرد:
«سُبْحانَ الَّذى اَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ اِلَى الْمَسْجِدِالاَقْصَى الَّذى بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُریَهُ مِنْ ایاتِنا اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ».[10]
براساس این آیه شریفه، مسجدالاقصى موضوع بحث و بررسى مفصل مفسرین قرآن قرار گرفته است؛ چون یکى از بزرگترین و مهمترین حوادث طول تاریخ از این مکان مقدس آغاز شده است، سفرى که تنها براى یک مسافر در طول تاریخ رخ داده است، مسافرى که به یُمن وجود او عالم آفریده شد. به همین جهت این مکان از ویژگى و خصوصیت خاصى در جهان برخوردار است که براى هیچ نقطه دیگر از عالم این افتخار وجود ندارد.
اما از نظر روایات به جهت رعایت اختصار به تعداد معدودى اشاره مى شود:
1. رسول خدا«صلى الله علیه و آله» فرمود: «...اِنَّ الصَّلاةَ فى مَسْجِدى هذا اَفْضَلُ مِن اَلْفِ صَلاةٍ فیما سِواهُ اِلاَّ الْمَسْجِدَ الْحَرام وَ الْمَسْجِدَالاَقْصى».[11]
2. اُم سلمه مى گوید: از پیامبر«صلى الله علیه و آله» شنیدم: «مَن اَهَلَّ بِحَجَّةٍ اَوْ عُمْرَةٍ مِنَ الْمَسْجِدِ الاَقْصى اِلَى الْمَسْجِدِ الْحَرام غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ».[12]
3. رسول خدا«صلى الله علیه و آله» فرمود: «لاتَشُّدُ الرَّحال اِلاّ اِلى ثَلاثَةِ مَساجِدٍ مَسْجِدِ الْحَرامِ وَ مَسْجِدِ الاَقْصى وَ مَسْجدِى هذا».[13]
4. امام باقر«علیه السلام» مى فرماید: «ثُمَّ المَساجِدُ مَعَ اِشْتِراکِها فى مُطْلَقِ الْفَضیلَةِ تَخْتَلِفُ بِحَسَبِ مِقْدارِها فَبَعْضُها اَفْضَلُ مِنْ بَعْضٍ فَمَسْجِدُالْحَرام اَفْضَلُ مِنْ غَیْرِهِ... ثُمَّ مَسْجِدُالنَّبِىِّ ثُمَّ مَسْجِدُالاَقْصى...».[14]
5. ابوالمعالى مشرف روایت مى کند: «مَنْ حَجَّ وَ صَلّى فى مَسْجِدِ الْمَدینَةِ وَ مَسْجِدِ الاَقْصى فى عامٍ واحِد خَرَجَ مِن ذُنُوبِهِ کَیَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّه».[15]
از جمع بندى آیات و روایات و بررسى منابع روایى و تفسیرى این مطلب ثابت مى شود که اهمیت و منزلت این مسجد به گونه اى است که در برخى از موارد معادل مسجدالحرام ذکر گردیده و از همان درجه و اعتبار برخوردار شده است! علاوه بر این که مسجدالاقصى در دوران صدر اسلام، عنوان قبله اول مسلمین را داشته است از این رو از قداست و معنویت ویژه اى برخوردار است.
نگاهى به حوادث ناگوار مسجدالاقصى
متأسفانه این مکان مقدس با این ارزش و منزلت در طول تاریخ دچار حوادث و کینه جویى هاى دشمنان اسلام گردیده است، گر چه حوادث طبیعى نیز کم نبوده است.
مهمترین حادثه اى که مسجد دچار آن گردید، آتش زدن مسجد الاقصى در 30 مرداد 1348 توسط یک یهودى متعصب استرالیایى تبار به نام دنیس روهان است که در همان روزآتش سوزى شهردارى رژیم صهیونیستى دستور قطع آب مسجد الاقصى را صادر کرده بود و ماشینهاى آتش نشانى رژیم صهیونیستى هم پس از خاموش شدن آتش آمدند. در این حادثه به قبة الصخره واقع در قسمت دو ستون اصلى به همراه طاق سنگى بزرگ که در زیر گنبد مسجد قرار داشت و نیز گنبد چوبى داخل محراب با کاشى هاى رنگى دیواره جنوبى و تمام مرمرهاى رنگى نصب شده بر روى آن وهمچنین 48 پنجره آسیب جدى وارد گردید. به علاوه منبر و محراب صلاح الدین ایوبى نیز به آتش کشیده شد.
حادثه ناگوار بعد، در جریان جنگ اول اعراب و اسراییل و نیز جنگ شش روزه رژیم صهیونیستى علیه کشورهاى اسلامى رخ داد که طى آن چندین بار شهر بیت المقدس توسط هواپیماهاى آن رژیم بمباران شد و در یکى از حملات هوایى، دروازه مرکزى مسجدالاقصى و سقف مسجد و یکى از مناره هاى آن خسارت فراوان دید.
از دیگر جنایات صهیونیستها، گشودن درهاى مسجد بر روى جهانگردان پس از اشغال این شهر است که با سگها و لباسهاى خلاف عفت عمومى داخل اماکن مقدسه شده و باعث هتک حرمت این اماکن مقدس مى شوند.
اهداف شوم دشمنان ادیان الهى در مسجدالاقصى
از مطالب ذکر شده و بررسى وضع موجود در مسجدالاقصى، این گونه برمى آید که یکى از اهداف فعلى رژیم صهیونیستى که به طور جدى آن را دنبال مى کند، تخریب مسجد الاقصى است و آثار آن کم کم آشکار گردیده است. در این رابطه مى توان به حادثه اى که در بامداد روز یکشنبه 26 بهمن 82 رخ داد اشاره نمود:
«در آن روز جاده منتهى به یکى از اصلى ترین دروازه هاى مسجد الاقصى موسوم به «باب المغاربه» به سبب حفارى هاى مقامات اشغالگر و ممانعت صهیونیست ها از ترمیم قسمت هاى سست مسجدالاقصى، فرو ریخت».
در ماه سپتامبر گذشته نیز بخشى از دیوار غربى ساختمان موزه اسلامى که در نزدیکى منطقه باب المغاربه قرار دارد تخریب شد.
تخریب خائنانه ترین نقشه اى است که تا کنون اشغالگران قدس طراحى و به اجرا گذاشته اند؛ زیرا بعد از پى بردن به حساسیت مسلمانان نسبت به مسجدالاقصى، حفارى هاى غیرمجاز در پوشش جستجوى آثار تاریخى را با هدف شوم سست کردن پایه ها و ستون هاى مسجد، شروع کردند تا با لرزش ساختگى، خود به خود مسجد درهم فرو ریزد.
مؤسسه الاقصى در بیانیه اى متذکر مى شود که خطرات بزرگى مسجدالاقصى را تهدید مى کند و تجاوزات مکررى به آن صورت گرفته است.
همچنین شیخ تیسیر تمیمى قاضى القضات فلسطین و رییس شوراى عالى قضات فلسطین، رژیم صهیونیستى را مسئول مستقیم فرو ریختن جاده منتهى به باب المغاربه دانست.
جمع بندى و نتیجه گیرى
از بررسى تاریخ مسجدالاقصى و حوادث پیرامون آن و نظر به اهمیتى که این مکان مقدس براى مسلمین جهان، بالاخص مردم مظلوم فلسطین دارد، اهتمام به موارد ذیل از اهمیت حیاتى نسبت به وجود و ادامه بقاى این مکان مقدس برخوردار است:
1. ضرورت اتحاد و یک پارچگى تمام مسلمین در نجات مسجدالاقصى و قدس شریف از چنگال صهیونیسم خوش آشام که این اولین دغدغه امام راحلمان بود. همان گونه که به مناسبتهاى گوناگون در سخنرانى هاى خود خطر وجود اسراییل را متذکّر مى شدند و همیشه به اتحاد جهان اسلام در مقابل این غدّه سرطانى سفارش مى کردند.
2. جلوگیرى از گسترش اسراییل به دیگر کشورهاى اسلامى چرا که آن رژیم، نفوذ در دیگر ممالک اسلامى را جز سیاستهاى اصلى خود قرار داده است.
3. آگاه بودن کلیه مسلمین جهان نسبت به توطئه شوم رژیم غاصب در ارتباط با حفّارى هاى غیر مجاز در زیر ستونها و پایه هاى اصلى مسجدالاقصى به منظور تخریب آن به صورت تدریجى و غیر محسوس.
4. قرار دادن مسئله فلسطین در دستور کار اجلاس کنفرانس اسلامى.
به امید روزى که با بیدارى تمام مسلمانان جهان و اتحاد آن ها در مقابل متجاوزان به حریم دین و کشورشان پرچم اسلام را در اقصى نقاط عالم به اهتزاز در آورند و قبله اول مسلمین جهان را از لوث وجود اشغالگران پاک نمایند. ان شاء اللّه.
پی نوشت ها:
[3] . دیدگاهها و تحلیلها، مهر 80، شماره 152.
[4] . المقدسى، ترجمه میکل، ص 190.
[5] . المقدسى، ترجمه میکل، ص 191.
[6] . ابناثیر در مرمجى، ص 84.
[7] . هروى در زیارة، ص 25 ـ 26.
[8] . وان برشام در مصالح، قسمت دوم7 ج 2، بیتالمقدس، ص 381 ـ 392 شماره 275.
[9] . مرمجى، ص 274.
[10] . سوره اسراء، آیه 1.
[11] . همانا نماز در مسجد من مسجد نبوى برتر از هزار نماز در مساجد دیگر است مگر مسجدالحرام و مسجد الاقصى؛ تفسیر الامام العسگرى«علیهالسلام»، ص 663.
[12] . هر کس از مسجدالاقصى براى انجام حج یا عمره به سوى مسجدالحرام حرکت کند، تمام گناهان گذشتهاش بخشیده خواهد شد؛ تاریخ کبیر، ج 1، ص 161.
[13] . بار سفر جز به سوى سه مسجد نبندند، مسجدالحرام و مسجدالاقصى و مسجد نبوى؛ مسند احمد، ج 3، ص 34.
[14] . مساجد با آن که در مطلق فضیلت با هم مشترکاند اما در میزان فضیلت با یکدیگر اختلاف دارند، برخى از آنان از بعض دیگر با فضیلتترند، بر این اساس مسجدالحرام از دیگر مساجد برتر است سپس مسجدالنبى و سپس مسجدالاقصى...؛ ذخیرهالمعاد، ج 2، ص 246.
[15] . کسى که حج بگذارد و در مسجد مدینه و مسجدالاقصى در یک سال نماز بخواند از همه گناهانش بیرون خواهد رفت همانند روزى که مادر او را زاده است؛ سبل الهدى و الرشاد، ج 3، ص 111.