بسم الله الرحمن الرحیم
مفهوم تمدّن اسلامی
در تبیین عوامل به وجود آورنده تمدّن ها، پیچیدگی های عمیقی وجود دارد تا آنجا که در تعیین جایگاه علّتها و معلول تفاوت گسترده آرا به چشم می خورد. با اینحال سیری در مجموعه نظریات متفکّران اسلامی در باره تمدّن ها و فرهنگ اسلامیروشن کننده این واقعیت و نقطه مشترک است که خدا محوری و وحی (ونهانسانمداری) اساس و بنیاد تمدّن اسلامی است و دین، همه مظاهر تمدّن و فرهنگ را در بر می گیرد.
واقعیت این است که پایه و اساس همه علوم و فنون به ویژه فلسفه و علوم عقلی که پدر همه علوم به شمار میرود، مذهبها بودند و این مسئلهای است که اسناد تاریخی هم آن را تأیید میکند.
برخی از متفکّران اسلامی در بحث از تمدّن اسلامی تمایز چندانی میان تمدّن و فرهنگ قائل نشدهاند و گاه آن ها را به صورت مترادف به کار بردهاند، که با همین فرض، ارکان فرهنگ و تمدّن اسلامیرا می توان به شرح زیر برشمرد:
الف: خداشناسی
نخستین شالوده فرهنگ اسلامی «خداشناسی» است و با این امتیاز در تمام ذرات جهان هستی ارتباط محکم و ناگسستنی قائل است و فرد و اجتماع را با پروردگار عالم مربوط می سازد.
فرهنگ اسلامیبراساس ایمان به خداییگانه استوار است و جهان را با همه خصوصیات و پدیدههایش بنده گوش به فرمان قانون «علّت و معلول» و «مشیت پروردگار» میداند، مشیتی کههمه موجودات را زیر بال رحمت خود گرفته و هیچگاه مانع از ارتباط و تأثیر علّت در معلول نمیباشد.
قرآن مجید نیز می فرماید «خداوند زندگی ملّتی را تغییر نمیدهد مگر اینکه خود آن ها وضع خود را تغییر دهند» (رعد، 13)
ب:جاودانگی فرهنگ اسلامی
بدون تردید هنگامیکه کشش فرهنگ اسلام تا مرحله جهان آفرینش و ارتباط آن با پروردگار وسعت داشته باشد، دامنه آن به جاودانگی منتهی خواهد شد و با این وصف، فرهنگی است با ثبات و جاویدان و گرد بادهای امتیاز ثبات و جاودانگی فرهنگ اسلامی در تمام جوانب مذهب، در عقاید و احکام و اخلاق پرتو افکنده و در تحقّق اهداف رسالت جهانی پیامبر اسلام(ص) نقش اساسی را ایفا میکند تا آنجا که سبب اطمینان قلب و آرامش روح، تقویت اراده و ارضاء عواطف نا محدود انسان می گردد و او را به پیروزی و موفّقیت،... تشویق میکند.
ج:جامع الاشراف بودن
این فرهنگ دارای وسعت بیاندازه و بههم پیوستگی خاصی است و درتمام بخشها دارای مبنای قانونی است و از یک مبدأ و یک طرز فکر سرچشمه میگیرد، در نتیجه به طور طبیعی همه جنبههای آن با یکدیگر هماهنگ است و نمی تواند همه جانبه نبوده و قدرت بر ترکیب و تألیف نداشته باشد.
د:سازندگی و تحرک
انسان بنا به مشیت الهی دارای مقام «جانشین پروردگار» در روی زمین میباشد و کاملاً مشخص است که تحقّق این مقام در خارج باید همراه با آزادی کامل باشد، پس رسیدن به این رتبه بلند انسانی و تصرف در طبیعت و تسخیر نیروهای آن در صورت شناسایی علل امکان دارد و هر گامی در راه معرفت حقایق و اکتشاف قوانین طبیعت در هر مرتبه و مرحله ای که باشد، گامی است به سوی هدف مقدّسی که برای انسان آماده گردیده و تحقیقی است در راه به دست آوردن درجه نهایی کمال، که انسان برای آن خلق شده و بالاخره انجام وظیفهای است که سازمان هستی، کلید آن را به گردن انسان نهاده و خداوند پیمودن این راه را از طریق اسباب سه گانه:
1- فطرت
2- دعوت انبیا
3- مصائب و بلاها
تا رسیدن به کمال مقصود به انسان امر فرموده است. فرهنگ اسلامی فرهنگی است متحرک و سازنده و دائماً انسان را در راه پیشرفت در همه زمینههای گوناگون به طور عقلی تشویق میکند و هر اکتشاف جدید و شناسایی، رمزی از اسرار طبیعت را جزء هدف خلقت انسان و کمال او میشناسد و این امر را راهی به سوی شناسایی پروردگار شناخته و سیر در این راه را به عنوان یک عبادت و نزدیکی به خدا و کمال انسانی، لازم میشمرد.
هـ: وحدت و یکپارچگی
وحدت و یکپارچگی که از امتیازهای مهم فرهنگ اسلامی میباشد، به این معناست کههر کوشش فرهنگی که در هر یک از جنبهها تحقّق پذیرد، باید با سایر پوشش ها، هماهنگ و یکنواخت باشد تا آنجا که گوش انسان، آهنگ جهان هستی را بنوازد، آهنگی که با تصویر تمام موجودات عالم همراه و هماهنگ است.
مروری بر سیر تحوّلات تمدّن ها در طول تاریخ نشان میدهد که انبیا در هسته مرکزی بسیاری از تمدّنهای بشری جای دارند. ادیان،همواره توانستهاند به عنوان مرکز اصلی برای پویایی سه مؤلفه (نظام پویایی ارزشی، علم، قدرت سیاسی) عمل کنند.
این سه مؤلفه در واقع تپش و پویایی خود را از دین- که در کانون آن قرار داشته و مجموعه نام تمدّنی را پویا و فعال نگه میدارد- بهره میبرند. بنابراین باید معنی «تمدّن نور» را در تغییر کلیه عناصر نظام فکری جامعه شناسایی نمود. به بیان دیگر ما به دنبال تمدّنی هستیم که صورت عینی قرآن باشد، قرآن یک صورت کتبی دارد که نازل شده است و یک صورت عینی دارد و آن هنگامی است که کلمه «الله» معنای تحقّق اجتماعی پیدا کند.
بشر با تکامل مادی نمیتواند تمایلات گوناگون اجتماعی را به وحدت برساند. یکپارچه سازی جامعه جز بر پایه نظام خلافت الهی مبتنی بر پیدایش یک محور حقیقی که محور پرستش است نمی تواند تحقّق یابد.
تمدّن اسلامی
تمدّن در لغت به معنای شهرنشینی و از ریشه مدینه و مدنیت گرفته شد و به معنی دیگر متخلق شدن به شهرنشینییا خوی و خصلت شهرنشینی به خود گرفتن است.1
و بدان معناست که بشر در سایه آن به تشکیل جوامع میپرداخته و شهرنشین شده است.
برای واژه تمدّن نیز همانند فرهنگ، معانی و تعاریف گوناگونی وجود دارد. برای مثال باستان شناسان تمدّن را به وجود آثار هنری و باستانی گفتهاند، مورخین میراث گذشته یک جامعه را که به نسل آینده منتقل میشود تمدّن به حساب آوردهاند.
سیاسیون آن را به برقراری روابط خارجی و حسن جریان امور داخلی کشور تعبیر نمودهاند.2 و هر یک از دریچه و روزنه ای خاص بدان پرداختهاند کههیچ یک مفهوم کاملی را ارائه نمیکند.
به عقیده جامعه شناسان تمدّن حالتی مترقی است که ملّتها در پرتو آن تحت تأثیر دانش های جدید قرار می گیرند و به نهایت ترقی و علوم و فنون دست مییابند. 3
ویل دورانت در تعریف تمدّن مینویسد:
«تمدّن را می توان به شکل کلی آن عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر میشود و جریان پیدا میکند.»4
در تعریفی دیگر میتوان تمدّن را «مجموعه دستاوردهای مادی و معنوی بشر در یک منطقه، کشور یا عصر معین، یا حالات پیشرفته و سازمان یافته فکری و فرهنگی هر جامعه که نشان آن، پیشرفت در علم و هنر و ظهور نهادهای اجتماعی و سیاسی است» 5 دانست.
از نظرساموئل هانتینگتون، تمدّن بالاترین گروه بندی فرهنگ و گسترده ترین سطح هویت فرهنگی به شمار می آید.6
ابن خلدون تمدّن را اجتماعی شدن انسان می داند.اندیشمند دیگری تمدّن را مجموعه ای از عوامل اخلاقی ومادی می داند که به جامعه فرصت میدهد، برای هر فردی از افراد خود در هر مرحله ای از مراحل زندگی، از کودکی تا پیری، همکاری لازم را برای رشد به عمل آورد.7
تجدد
از واژههای نوینی که مخصوصاً از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 شایع شده است واژه تجدد را می توان نام برد. تجدد در لغت به معنی نوشدن و نوگردیدن میباشد و منظور از آن نوشدن شیوه زندگی و روش کاربرد پدیدهها و نوگرایی میباشد. 8
با توجّه به این معنی تجددخواه در مقابل کهنه پرست، به کسی که رسوم کهن را زیر پا گذارد گفته میشود یعنی کسی که «خواهان ایجاد تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و نوکردن شیوه زندگی» است.9
منظور ما از تجدد، تجدد نهادها و شیوههای رفتاری خاصی است که در ابتدا در اروپا پس از دوران ملوک الطوایفی بروز کرد، ولی در قرن بیستم آثار و عوارض آن با سرعتی فراوان جهانی و تاریخی شد.
لذا تجدد را میتوان به طور خاص معادل دنیای صنعتی نیز گرفت که اشاره به مناسبات ویژه اجتماعی دارد که مستلزم کاربرد وسیع قدرت مادی و ماشینآلات گوناگون در فرآیندهای تولیدی است، بدین صورت مفهوم صنعتگرایییکی از محورهای نهادین تجدد است.10 در کشورهای توسعه نیافته معنای دیگری نیز برای تجدد وجود دارد و آن تقلید کورکورانه و یا آگاهانه بدون در نظر گرفتن فرهنگ موجود میباشد. 11
عناصر تشکیل دهنده فرهنگ و تمدّن
عوامل مختلف و متعدّدی در به وجود آمدن و شکلگیری فرهنگ و تمدّن تأثیرگذار میباشند، از جمله مهم ترین عواملی که در این زمینه نقش اساسی دارند عبارتند از:
1. آنچه درمرحله اول موجب آماده شدن زمینه رشد و شکوفایی میشود وجود امنیت، آرامش و کاهش اضطرابهاست. 12
2. دومین عنصر تشکیل دهنده فرهنگ و تمدّن تعاون و همکاری گروهی با هدفی مشخص 13 در واقع نوعی همبستگی است که ابن خلدون از آن به عصبیت تعبیر مینماید. 14 و میتوان آن را نوعی غرور و همبستگی ملّی دانست.
3. عامل بعدی در شکل گیری این روند رو به رشد اخلاق است که سبب جلوگیری از سقوط میشود. 15
4. عامل دین در ایجاد فرهنگ و تمدّن نقش بسیار مهمی دارد. 16 در رابطه با عامل سوم و چهارم مقام معظّم رهبری در رابطه با فرهنگ فرمودهاند: منظور ما از فرهنگ، عقاید و اخلاق است.
برخلاف ما که وقتی در محاوراتمان واژه فرهنگ را می گوییم، بیشتر آداب و رسوم و زبان فارسی و این حرفها به ذهنمان می آید و وقتی ده درصد بودجه کشور را برای فرهنگ می گذارند متأسفانه صرف همین ها میشود.
بنابراین فرهنگ، باورها و ارزشهاست و مسائل دیگر جنبه فرعی و ثانوی دارد. شکل خانه سازییا برخی آداب و رسوم ماهیت فرهنگ را عوض نمیکند. فرهنگ جامعههنگامی تغییر میکند که باورهایش دربارههستی و انسان و ارزشهای حاکم بر زندگی تغییر کند. اصول دین و فروع دین هم بیشتر به باورها و ارزشها مربوط است.
باورها را بیشتر در اصول و ارزشها را بیشتر در فروع دین مطرح میکنیم. پس حقیقتاً جایی که اسلام در زندگی اجتماعی مردم اثر میگذارد در بعد فرهنگی است و به وسیله فرهنگ، با تمدّن ارتباط پیدا میکند.
بههمین خاطر مسائل فرهنگی و تمدّن با هم آمیخته است، حتّییک پدیده از جهتی مربوط به تمدّن و از جهتی مربوط به فرهنگ است.
اگر شکل ظاهری و جهات محسوس آن را حساب کنیم، بُعد تمدّنی است و اگر جهات معنایی آن را در نظر بگیریم، آن بار معنایی که دربر دارد و حکایت از باور یا ارزش خاصی میکند، آن با فرهنگ جامعه ارتباط دارد.17
5. اصل تسامح و تحمل افکار واندیشههای مختلف
6. حفظ وحدت و یکپارچگی و عدم انفکاک که موجب اعتلای بیشتر میگردد.
7. دو عامل رفاه نسبی و فشار اقتصادی و اجتماعی نیز در این روند از جایگاه برجستهای برخوردارند. 18
قرابت معنای فرهنگ و تمدّن اسلامی
به طور کلی تمدّن با واژه فرهنگ قرابت دارد و گاهی این دو به جای هم به کار میروند یا هر کدام طوری استعمال میشود که معنای دیگری در آن مشاهده میشود. هنگامیکه این دو در مقابل هم قرار می گیرند باید فرق این دو را شناخت. تمدّن بیشتر به ظواهر زندگی اجتماعی توجّه دارد، اما آنجا که پای معنا به میان می آید با فرهنگ ارتباط پیدا میکند.
چون در زندگی اجتماعی اغلب این دو با هم هستند، جدا کردن حیثیت مادی از حیثیت معنوی آن مشکل است. پس وقتی می گوییم تمدّن اسلامییعنی آن ویژگی های زندگی اجتماعی که متأثر از اسلام است.
البته وقتی میگویند تمدّن اسلامی گاهی منظور تمدّن مسلمان هاست و نسبت دادن به اسلام فقط از آن روست که کسانی که این کارها را انجام دادهاند مسلمان هستند. مانند اینکه گاهی فلسفه اسلامی میگوییم در مقابل فلسفه مسیحی، یعنی این فلسفه مسلمان هاست.
ولی گاهی منظور فلسفه ای است که متأثر از فکر اسلامیباشد، یعنی اسلام آن را ابداع کرده یا پرورش داده و به کار گرفته باشد.
اینجا هم میگوییم تمدّن اسلامی، گاهی منظور تمدّن مسلمانهاست.
در کتابهایی که غربیها درباره تمدّن نوشتهاند، منظورشان همان تمدّن مسلمانهاست. اغلب هم اسلام و عرب را مساوی میدانند. 19
تعریف تمدّن اسلامی و محدوده تاریخی و جغرافیایی آن تمدّن اسلامی یا آنچه بعضی به اشتباه تمدّن عرب مینامند نامی است که به تمدّن شرق همزمان با قرون وسطی اطلاق میشود. تمدّن اسلامی تمدّن یک ملّت یا نژاد خاص نیست بلکه مقصود، تمدّن ملّتهای اسلامی است که عرب ها، ایرانیان، ترکها و دیگران را شامل میشود.20 که به وسیله دین اصلییعنی اسلام و زبان علمی و ادبییعنی عربی با یکدیگر متحد شدند. 21 این تمدّن با هنر ایرانی و رومی و سایر جوامع ترکیب گردید و تمدّنی به نام تمدّن اسلامیبه وجود آورد. 22 این تمدّن در درجهای از عظمت و کمال و پهناوری است که آگاهی از همه جنبههای آن و احاطه بر همه انحای آن کاری بس دشوار است.
با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گستره آن در میان اقوام و ملل و جلب و جذب فرهنگ های گوناگون بشری بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدّن انسان پایه گذاری شد که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلفی سهیم بودند. این ملل با ارزشها و ملاک های نوین اسلامی موفّق به ایجاد تمدّنی شدند که بدان تمدّن اسلامی گفته میشود.
تمدّن اسلامیرا از لحاظ تاریخی میتوان به دو دوره تقسیم کرد؛ دوره اول از آغاز دعوت اسلامی و پیدایش اسلام در قرن هفتم میلادی آغاز شد و تا سقوط بغداد به دست هلاکو ادامه یافت. 23
دوره دوم با پذیرش اسلام توسّط مغولان و ایجاد حکومتهایی مانند صفوی و عثمانی تا اواسط قرن 18 میلادی به طول انجامید. هر یک از این دورهها دارای ویژگی های خاصی هستند که آنهارا از هم متمایز میکند. منظور از تمدّن اسلامی در بحث حاضر دوره اول میباشد و مرکز این تمدّن درخشان شهر بغداد در سالهای (1258- 750 م) و به روزگار خلافت امویان دراندلس در سالهای (1492- 755م) بود. 24
مطالعه در اطلس تاریخ اسلامی و چگونگی تاریخ انتشار اسلام در جهان نشان میدهد که:
اسلام در طول چند قرن بر بیشتر سرزمین های آباد آن روز جهان مسلّط شد و قسمت اعظم آسیا،آفریقا و قسمتی از اروپا را تحت سلطه واقتدار خود درآورد. 25
آندره میکل در مورد محدوده جغرافیایی تمدّن اسلامی مینویسد:
«یک جغرافیدان عرب در قرون وسطی، روزی تصمیم می گیرد که تعریف مناسبی از سرزمین های اسلامی در اطراف دو بیابان ارائه دهد. از این رو سرزمینها را به دو منطقه ایالات عربی شامل عربستان و سوریه و ایالات غیرعربی شامل ایران آن روز تقسیم میکند. این تعریف، علی رغم نارساییهای آن یکی از تقسیم بندی های اساسی سرزمینهای اسلامی است.»26 که در مرکز از عراق، ایران، افغانستان و در شرق تا چین و هند امتداد داشت و از جانب شمال شرقی تا سمرقند و بخارا و خوارزم را شامل میشد. 27
این مناطق با فرهنگ و دین مشترکی بههم وصل شده بودند و ساکنان آن خود را عضو تمدّن واحد میدانستند که مرکز روحانی و مذهبی آن مکه و مرکز فرهنگی و سیاسیاش بغداد بود. 28
این تمدّن بیش از همه تمدّنها به علم و دانش اهمّیت داده و کهنترین دانشگاههای جهان را پدید آورده است و با تلفیق علوم گوناگون و افزودن بر آنها میراث عظیم و تکامل یافتهای را تحویل بشریت داد.
با این اوصاف میتوان گفت منظور از تمدّن اسلامی مجموعه افکار، عقاید، علوم، هنرها و صنایعی است که با الهام از آموزههای دینی توسّط مسلمین پدید آمده است.
پا نوشتها
1. نقش فرهنگ و تمدّن در بیداری غرب، ص 45. و نیز ر.ک: علی شریعتی، همان منبع، ج.1، ص 5-4.
2. نقش پیامبران در تمدّن انسان،فخرالدین حجازی، بی جا: بعثت، بی تا، ج دوم. صص 20-19.
3. نقش فرهنگ و تمدّن در بیداری غرب، ص 47.
4. نقش پیامبران در تمدّن اسلام، ص 19، متفکّرین اجتماعی تمدّن را ترکیبی از امنیت، فرهنگ، نظم و آزادی می دانند. همان منبع، ص 21.
5. تاریخ تمدّن، ج. 1، ص 5.
6. فرهنگ روز سخن، همان منبع، ص 337، دهخدا تمدّن را «تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت» تعریف نموده است.
7. ساموئل هانتینگتون، نظریه برخورد تمدّن ها، ترجمه مجتبی امیری، تهران: 1374ش، ص 47.
8. ویل دورانت، تاریخ تمدّن: مشرق زمین، گاهواره تمدّن، تهران: علمی و فرهنگی، ج 1، ص 5.
9. همان منبع، ص 288.
10. فرهنگ روز سخن، ص 288.
11. تجدد و تشخص، آنتنی گیدنز، ناصر موفّقیان، تهران: نشر نی، ج اول، 1378، صص 34-33.
12. دراین زمینه ر. ک: تاریخ تمدّن دین و دولت دراندیشه اسلامی، ج.1، ص 47-46. و نیز ر. ک: محمد سروش. قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،ج اول، 1378، صص 74-70.
13. نقش پیامبران در تمدّن اسلام، ص 21 ونیز پویایی فرهنگ و تمدّن اسلام و ایران،علیاکبر ولایتی، تهران: مرکز اسناد و خدمات پژوهشی، ج چهارم، 1384، ج. 1، ص 33.
14. تاریخ تمدّن، ج. 1، ص 66.
15. عبدالرحمان ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1366، ج. 1، ص 301 و نیز مجموعه مقالات اولین کنفرانس بین المللی فرهنگ و تمدّن اسلامی، ص 190.
16. پویایی فرهنگ و تمدّن اسلام و ایران، ص 33-34، و نیز مجموعه اولین کنفرانس بین المللی فرهنگ و تمدّن اسلامی، ص 190 و نیز تاریخ تمدّن، همان، ص 1.
17. همان، ص 34.
18. نشریههفته نامه پرتو، سال نهم، شماره 408.
19. همان، ص 44 ونیز ر.ک: فرهنگ و تمدّن اسلامی، قم، معارف، 1384، ص 20 و نیز تاریخ نمدن، همان ص. 1. و نیز مجموعه اولین کنفرانس بینالمللی فرهنگ و تمدّن اسلامی، ص 190.
20. نشریههفته نامه پرتو، سال نهم، شماره 408.
21. مجموعه اولین کنفرانس بین المللی فرهنگ و تمدّن اسلامی، ص 191.
22. بررسی مختصر فرهنگ و تمدّن اسلامی، و. و بار تولد، علی اکبر دیانت، تبریز: ابن سینا، ج اول، 1337 ص7.
23. احمد تاج بخش، تاریخ تمدّن و فرهنگ ایران از اسلام تا صفویه، شیراز: نوید شیراز، ج اول، 1381 شمسی، ص 99.
24. تاریخ تمدّن و فرهنگ اسلامی، زین العابدین قربانی، بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، ص 6.
25. نقش پیامبران در تمدّن انسان، ص140-علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانی بی جا، دفتر نشر فرهنگ اسلامیپنجم 1374، ص 18.
26. اسلام و تمدّن اسلامی، آندره میکل،ترجمه حسن فروغی تهران: ج اول، 1381، ج. 1، صص 21-20.
27. علل پیشرفت اسلام و انحطاط مسلمین، ص 17.
28. همان منبع، ص 16.