Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
مسجد نماد همبستگی
چهار شنبه, 11 تیر 1399

 چکیده

برافراشتن بنیان هاى مسجدالحرام توسط حضرت ابراهیم علیه السلام و تأسیس مسجد در آغاز مهاجرت به مدینه توسط پیامبر گرامى اسلام، نماد همبستگى اجتماعى را به نمایش مى گذارد؛ براین اساس احترام و حفظ مسجد براى پایدارى همبستگى یک ضرورت است و حضور در مسجد تمرینى براى همبستگى دینى محسوب مى گردد.

     نگارنده با اشاره به لزوم آراستگى ظاهر و پیراستگى باطن به هنگام حضور در مسجد، جهت دهى اعمال عبادى براى تداوم همبستگى را مورد توجه قرار داده، و براستفاده عمومى از مسجد و لزوم محافظت از آن تأکید ورزیده است و در پایان ساختن آینده را از مساجد و با مساجد راه حل تعالى امت اسلامى دانسته است.

 

اشاره

ابراهیم علیه السلام به همراه همسر و کودک خردسالش راه بیابان در پیش گرفت. او نه سوداى سوداگرى داشت، نه دل گردشگرى؛ آن سه آرام آرام به سمت بیابان هاى بى آب و علف پیش رفتند تا به سرزمین موعود رسیدند.

          او کوله بار مهاجرت بر زمین بى آب و علف نهاد و بر پایه هاى برجاى مانده از روزگار انسانِ آسمانى، خانه خدا را باز ساخت.

      «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهِیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعِیلُ».[1]

 

         او خانه اى نمادین براى نمایش همبستگى ادیان وحیانى در سطح جهانى ساخت و چه زیباست که نام آن خانه، مسجدالحرام[2] نهاده شد. در قرآن مجید به مسجدالحرام، خانه خدا (بیت اللّه  الحرام) نیز اطلاق شده است.[3]

         ابراهیم خلیل اللّه [4] در کنار همسر و فرزند خردسالش دست به آسمان بلند کرد و گفت:

      «رَبَّنا إِنّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتی بِوادٍ غَیرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الُْمحَرَّمِ رَبَّنا  لِیُقِیمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّاسِ تهْوِی إِلَیِْمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الَّثَراتِ  لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ».[5]

         پس از بازسازى خانه خدا، ابراهیم خلیل علیه السلام، تاریخى ترین تصمیم خویش را گرفت؛ او تنها برگشت و همسر و فرزندش را در کنار مسجدالحرام برجاى نهاد. نه این بود که او به تنهایى یک امت بود[6] و اکنون این اسماعیل است که باید چونان پدر خویش، ادامه دهنده و گسترش دهنده امت باشد.

          روزها و ماه ها و سال ها گذشت و اندک اندک خانه اى که خلیل خداوند براى سپاس گزارى از خداوند ساخته بود، به مکانى براى ناسپاسى تبدیل شد. خداوند براى آخرین بار براى انسان پیامى ویژه به وسیله حبیبش فرستاد. حبیب خدا، رسول گرامى اسلام آمد و پیام خداوند را با کلمات خداوند بر انسان گم کرده راه، قرائت کرد و مسجدالحرام را به جایگاه اصلى خویش براى عبادت و سپاس گزارى برگرداند. پیامبر عظیم الشأن اسلام در کنار خانه خدا سیزده سال مبارزه نمود، و به تبلیغ آئین الهى اسلام پرداخت و در برابر تخریب و تزویر و تطمیع کافران و مشرکان مقاومت نمود زمانى که احساس کرد آنان توطئه کشتن او را در سر مى پروراند، در آن لحظه بود که آن حضرت تصمیمى تاریخ ساز گرفت و هم چون ابراهیم مهاجرت نمود. او ناچار از کنار نماد همبستگى جهانى دین اسلام مهاجرت کند، ولى او نیز یک امت و تصمیم گیرى او هم چون ابراهیم علیه السلام سرنوشت ساز بود.

          او در نخستین اقدام خویش پس از مهاجرت، نمادى جدید از همبستگى اسلامى بنیان نهاد، نامش را مسجد نهاد به عنوان نمادى از همبستگى اسلامى در سطح ملى و خردتر.

          او با تأسیس مسجد به عنوان نمادى از همبستگى اسلامى در سطح قومى و ملیتى و کشورى، در حقیقت نمایش نمادین همبستگى اسلامى را بومى ساخت و تمرینى براى نمایش بزرگ و بین المللى از همبستگى اسلامى در موسم حج را فراهم آورد.

          رسول خدا براى دین اسلام که دینى جهانى است، با صبغه اجتماعى ـ سیاسى، ساز و کارهایى تعبیه نمود تا همه افراد را در سراسر گیتى در هویت اسلامى، هم بسته سازد و آنان را براى ساخت امت واحد به مشارکت فراخواند.

          واقعیت این است که تا همبستگى برقرار نشود، نمى توان به مشارکت رسید و راه رسیدن به مشارکت فقط از طریق گذر از پل همبستگى میسر مى شود.

          در این مقاله تلاش شده است که این نظریه اجتماعى با استفاده از آیات قرآن تبیین شود؛ در حقیقت این نظریه قرآنى است و این قرآن است که خود را تفسیر مى کند.

احترام و حفظ مسجد و معبد براى پایدارى همبستگى نخستین دستور خداوند به انسان، در فرهنگ ادیان وحیانى پس از اعتقاد به توحید، معاد و نبوت، حرمت بخشى به معابد و مساجد است و فرمان به جلوگیرى از تخریب و نابودى آنها. دقت در این فرمان، ما را به حقیقتى رهنمون مى سازد که شرط نخست گام نهادن در این راه و پذیرش حرمت نهادن به غیر است؛ حتى در حد حرمت و احترام نهادن براى هر مکان. چنین است که خداوند اراده نموده است که انسان به معابد و مساجد حرمت نهد و فقط پایگاه همبستگى خود را از دست ندهد و خداوند وعده داده است که چنین افرادى را یارى کند.

      « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعضُهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ  وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللّهِ کَثِراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللّهُ  مَنْ یَنْصُرُهُ».[7]

         اکنون با پذیرش حرمت نهادن به مسجد و معبد، شما مى توانید اندک اندک حرمت نهادن به هر مسلمان را یاد بگیرید و در نهایت به حرمت نهادن به امور انتزاعى و اعتبارى گردن نهید.

          از این منظر به روایات نگاه کنید که حرمت نهادن به مؤمن را در کنار حرمت نهادن به کعبه قرار داده است.

      «عن اَبى عبداللّه  قال اللّه  عزّوجلّ فی بلاده خمس حرم حرمة  رسول اللّه  و حرمة آل رسول اللّه  و حرمة کتاب اللّه  عزّوجلّ و حرمة  کعبة اللّه  و حرمة المؤمن».[8]

         البته در پاره اى از روایات، حرمت مؤمن بیشتر از حرمت کعبه معرفى شده است.

          توجه به این نکته مهم است که معارف قرآن به صورتِ ساختارى به هم پیوسته است، گرچه در شکل نزول و قرائت بر مردم توسط حضرت رسول به صورت ناپیوسته آیات قرآن نازل شده است. بر این مبنا شما آیات مربوط به مسجد را بنگرید که چگونه فرمان به حفظ حرمت مسجد با دستور دیگرى در ساختارى واحد قرار مى گیرد و هماهنگ، به هدفى مشخص اشاره دارد.

حضور در مسجد، تمرین همبستگى دینى در آموزه هاى قرآنى، حضور در مسجد یا حفظ حرمت مسجد، منحصرا کافى نیست زیرا شما در مسجد از پایگاه فردیت خود حضور پیدا نمى کنید، بل حضور شما از جایگاه اجتماعى شماست؛ بنابراین باید افزون بر حفظ حرمت مسجد، به عناصر تشکیل دهنده نماد همبستگى نیز حرمت نهید و به آنان به گونه اى حرمت نهید که به مسجد حرمت مى نهید.

          اکنون بنگریم که قرآن کریم چه هدیّه آسمانى در این زمینه براى ما به ارمغان آورده است:

 

1 . آراستگى ظاهر هنگام حضور در مسجد

قرآن درخصوص حضور مسلمانان، در مسجد حساسیت نشان داده و براى حضور آنان در مساجد قانونى ویژه تشریع کرده است. در این قانون آمده است: اى فرزندان آدم باید هنگام حضور در هر مسجد آراسته باشید و خود را با زینت هایتان بیارایید:

      « یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ».[9]

         ژرف نگرى در واژه واژه آیه، این حقیقت را آشکار مى کند که هر انسانى هنگام حضور در مسجد، باید از نظر وضع ظاهرى به گونه اى باشد که موجب نفرت و تنفر دیگران از حضور در مسجد نشود. لزوم آراستگى ظاهرى براى حضور در مسجد، با نگاه اجتماعى لحاظ شده است و گرنه در نگاه فردى، هر کسى در فردیت خویش هرگونه که خواست مى تواند در معبد حاضر شود و به تنهایى با خداى خویش به نیایش بپردازد؛ ولى در اسلام، مسجد پایگاه اجتماعى مسلمانان است، از این رو با استفاده از هیئت امر در آیه دستور به آراستگى به کار رفته و عمومیت آیه در شمول هر مسجد و در هر زمان ورود، به گونه اى است که هر انسانى در هر لحظه اى که بخواهد به مسجدى وارد شود، باید آراسته باشد.

          بنابراین آراستگى ظاهر هنگام حضور در مسجد، نخستین گام براى همبستگى، به معناى تحمل یکدیگر و در کنار یکدیگر بودن و احساس قرابت و نزدیکى کردن از لحاظ ظاهرى است.

 

2 . پیراستگى باطن هنگام ورود به مسجد

اکنون وقت آن رسیده است که باطن خویش نیز چونان ظاهر خویش کنید و خود را به زینت هاى اخلاقى (= فضایل) بیارایید که «در محضر دوست، آن کس نیکوست که ظاهر و باطنش همسوست»:

      « وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ مُخْلِصِینَ  لَهُ الدِّینَ».[10]

         واژه واژه این آیه نیز به صراحت بیان مى کند آن کس که به مسجد در آید، باید خدا را خالصانه در نظر بگیرد و فقط براى خدا بیندیشد و عبادت و عمل کند. واقعیت این است که تشخص انسان به تکثر اوست و تکثر او به سادگى مى تواند به مانعى براى همبستگى تبدیل شود. یگانه راه طى شده در طول تاریخ براى ایجاد همبستگى انسان هاى متکثر، همان راه پیشنهادى در این آیه شریفه است که همه تکثرها با یگانه کردن انگیزه ها بر مبناى عبودیت و اخلاص، به همبستگى و وابستگى به یکدیگر مى رسند.

          اکنون تصور کنید جمعى را، که در مسجد حاضرند و آراسته ظاهر و پیراسته باطن، آیا آنان مشکلى براى همبستگى با یکدیگر در ظاهر و باطن دارند؟ آیا تصور مى شود که آنان آماده مشارکت در کارها با یکدیگر نباشند؟ آیا تصور مى شود که آنان غمخوار یکدیگر نباشند؟ آیا تصور مى شود که آنان در برابر سرنوشت اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، فرهنگى و... یکدیگر بى اعتنا باشند؟ و در نهایت آیا آنان مانعى براى تشکیل امت واحده دارند؟

          حقیقت این است که در این ساختار، هنگام حضور در مسجد (آراسته ظاهر و پیراسته باطن)، من خود را در او مى بینم و او خود را در من مى بیند، هر چه را براى خود دوست داشته باشم، براى او دوست دارم و هرچه براى او نخواهم، براى خود نیز نمى خواهم؛ امام على علیه السلام فرمود:

      «یا کمیل المؤمن مرآة المؤمن لانّه یتأمّله و یسدّ ویجمّل حالته  یا کمیل المؤمنون إخوةٌ و لاشى ء آثر عند کلّ أخ من أخیه یا کمیل ان لم  تجبّ أخاک فلست أخاه».[11]

         از این رو هنگامى که مؤمن به دیگر مؤمن نگاه مى کند، گویا هر دو یکى هستند و همبسته و وابسته؛ به تعبیر مولوى:

 جان گرگان و سگان از هم جداست                           متحد جان هاى شیران خداست[12] 

 

مسجد نماد همبستگى اسلامى

1 . مسجد سازى براى ایجاد همبستگى

در تاریخ اسلام، حوادث شگفت آورى رخ داده است که از منظر الهى، اهمیتى فراوان داشته و در وحى خداوند به پیامبر گرامى اسلام بازتاب یافته است تا به ما بیاموزد که از این حوادث تاریخى، باید عبرت آموخت و براى همیشه در قالب نخستین و گویاترین نمونه در حافظه تاریخى مسلمانان به یادگار بماند. حادثه چنین رخ داده است:

          پس از هجرت حضرت رسول خدا به مدینه و نخستین اقدام آن بزرگوار در ساختن مسجد، نهضت مسجدسازى به سرعت شگفت آورى در میان مردم مدینه آغاز گشت و مسجدهاى فراوانى در زمانى کوتاه، پدید آمد انگیزه ى مسلمانان از مسجدسازى در این دوران در این آیه به روشنى بیان شده است:

      «لَمسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ  یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرِینَ».[13]

         پیامبر گرامى اسلام از این روند رو به رشد مسجدسازى در میان مسلمانان استقبال کردند، ولى در سال نهم هجرى در برابر مسجدسازى ابو عامر پدر حنظله شهید «غسیل الملائکه» در دهکده قبا، واکنش تندى از خود نشان دادند و دستور دادند این مسجد را خراب کنند و تیرهاى آن را بسوزانند و براى مدتى، این مکان مرکز زباله باشد.[14]

         در قرآن چه بسیار زیبا و گویا به این واقعیت تاریخى به کارکردهاى مسجد ضرار اشاره شده است:

      « وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ المُؤمِنِنَ  وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الحُسْنى  وَ اللّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ».[15]

         در این آیه به صراحت بیان شده است که کارکرد مسجد «ضرار» در صدر اسلام در راستاى تحقق همبستگى اسلامى نبوده است. این واقعیت تلخ تاریخى است که برخى افراد
فرصت طلب از طرح رسول خدا در مسجدسازى براى افزایش همبستگى سوء استفاده کردند و همان طرح را براى کاهش همبستگى به کار گرفتند، ولى رسول گرامى اسلام به سرعت واکنش نشان داد و با تخریب مسجد ضرار، نهضت مسجدسازى را به راه و انگیزه ى اصلى خویش رهنمون ساخت.

          بنابراین با توجه به تصریح قرآن، مهم ترین کارکرد مسجد، باید ایجاد و افزایش همبستگى باشد و هر مسجدى که در راستاى همبستگى اسلامى عمل نکند، مسجد نیست؛ زباله دانى است که به اشتباه نام مسجد بر آن نهاده شده است!

          از سوى دیگر به تاریخ بنگرید، انسان هایى بزرگ به وجود مى آیند تاریخ ساز؛ آنان به قدرى بزرگند که به سرعت نماد یک قوم و ملت خواهند شد. بدیهى است شما نمى توانید با نمادهاى گوناگون به همبستگى دست یابید. لذا بهترین راه، استفاده از مسجد براى حفظ همبستگى واحد و ماندگارى آن چهره ماندگار در حافظه تاریخى یک ملت یا تمدن است. در این زمینه به قرآن بنگریم که چگونه با استفاده از مسجدسازى بر قبور اصحاب کهف، ضمن ماندگار کردن نام و کار آنها در حافظه تاریخ، نماد واحد همبستگى را در ادیان وحیانى ارایه مى کند:

      « قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیهِمْ مَسْجِداً».[16]

         با این نگرش است که همیشه بناى یادبود بزرگان و تاریخ سازان در فرهنگ اسلامى با مسجد شکل گرفته و با مسجد حفظ شده است و با آن تداوم خواهد یافت.

 

2 . جهت دهى عبادى اعمال در مسجد براى تداوم همبستگى

همبستگى به نقطه اتکایى نیاز دارد که در دراز مدت کارکرد خود را حفظ کند و تداوم یابد. حقیقت این است که فقط نقطه اتکایى که براى تداوم همبستگى اسلامى در مسجد مى توان تصور کرد، جهت دهى عبادى به کارها در مسجد است. شما به تاریخ صدر اسلام نگاه کنید، مسجد در آن زمان کارکردى چند منظوره داشته است و فقط براى نماز و اعمال عبادى خاص مثل اعتکاف و غیره نبوده است. شما به احکام فقهى بنگرید؛ براى حضور و توقف در مسجد فقط چند مورد استثنا شده است؛[17] در این صورت شما براى هر کارى (بجز موارد استثنا)
مى توانید به مسجد وارد شوید و در آنجا حضور یابید، اما فقط یک شرط را باید رعایت کنید و آن شرط، جهت دهى عبادى به کارهایتان است. اکنون به سخن قرآن بنگریم:

      « قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ ادْعُوهُ  مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ».[18]

         آوردن واژه «وجوه» و کنار هم چیده شدن واژه هاى «بالقسط»، «وجوهکم»، «ادعوه» و «مخلصین»، خود گویاى این واقعیت است که روى و جهت هر کارى در مسجد، خداخواهى و عبودیت باید باشد. با این جهت گیرى، هر کارى در مسجد عبادت است و جز کار عبادى در مسجد رخ نخواهد داد.

          بگذارید دوباره از قرآن استمداد جوییم تا معارف خویش را بر ما مکشوف سازد:

      «وَ أَنَّ المَساجِدَ لِلّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللّهِ أَحَداً».[19]

         در این آیه نیز به وضوح جهت گیرى عبادى اعمال در مسجد بیان شده است. از این منظر نیازى به اثبات چند منظوره بودن مسجد با استفاده از تاریخ نیست؛ گرچه تاریخ اسلام و سیره رسول گرامى اسلام و امیرالمؤمنین على علیه السلاممؤید این برداشت نیز خواهد بود.

 

3 . استفاده عمومى از مسجد نه انحصارى در قالب نماد عام همبستگى

اصولاً هنگامى که مکانى به مسجد اختصاص داده شد، آن مکان از ملکیت انسان خارج شده و در ملک خداوندقرار مى گیرد:

      «إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الآخِرِ».[20]

         البته ارزشمندى تخصیص ملک به مسجد به این است که براساس تقوا و قربةً الى اللّه  باشد:

      «لَمسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجالٌ  یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ المُطَّهِّرِینَ».[21]

         بر این مبنا استفاده از ملک خداوند در جهت خشنودى و تقرب به او براى همگان یکسان است و انحصارى در این زمینه امکان پذیر نیست و همگان آزادند از آن براى کارهاى عبادى خویش استفاده کنند. در این زمینه رهنمودهاى الهى در قرآن کریم راه گشاست. در قرآن کریم با کسانى که مردم را از استفاده عبادى از مسجد منع مى کنند به شدت برخورد مى شود و آنان را ستمکارترین انسان ها بر مى شمارند:

      « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى  فی خَرابِها».[22]

         بر مبناى طرح رسول گرامى اسلام در نهضت مسجدسازى، باید مسجد به صورت نماد همبستگى اسلامى از انحصار گروه یا طایفه و قوم و قبیله اى خاص درآید. افزون براین، مسجد در قالب نماد همبستگى اسلامى باید از اختصاصى و انحصارى شدنش براى اداى چند عمل عبادى به معناى خاص درآید تا به کارکرد عام و اصلى اش برسد، همان کارکردى که مسجد در زمان رسول گرامى اسلام داشت.

 

4 . محافظت از مسجد و جلوگیرى از تخریب نماد همبستگى

پس از ایجاد نماد همبستگى و طراحى ساز و کار لازم براى تداوم همبستگى، اکنون لازم است که از این نهاد محافظت نمود و در برابر هر اقدامى براى تخریب آن جلوگیرى کرد. در این زمینه فقه اسلامى احکام فراوان و بسیار سخت گیرانه اى براى تعمیر و نوسازى مسجد دارد؛ افزون براین در فقه اسلامى، اساساً تغییر کاربرى مسجد منتفى است و مسجد براى همیشه باید مسجد باقى بماند. در این باره قرآن کریم تلاش در جهت تخریب مسجد را بزرگترین ظلم معرفى مى کند:

      « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی  خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَـهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ لِهُمْ فی الدُّنْیا خِزْیٌ  وَ لِهُمْ فی الآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ».[23]

         بدیهى است وقتى نمادى براى همبستگى اسلامى توسط پیامبر معرفى شد، نمى توان آن را تغییر داد و یا اقدام به تخریب آن کرد، بنابراین این حفاظت از نماد همبستگى اسلامى و جلوگیرى از تخریب آن، وظیفه اى همگانى است.

آینده را از مسجد و با مسجد بسازیم

آینده را از نو نمى سازیم، ما کوله بارى از تجربه به همراه داریم با بیش از هزار و چهارصدسال پشتوانه، اکنون باید دوباره بیندیشیم که چه داریم و چه کم داریم؟ باید بیندیشیم که چه مى کنیم و چه باید بکنیم؟

          واقعیت تاریخى این است که در طرح نبوى، مسجد هم معبد بوده است و هم مَدرس؛ هم محراب بوده است و هم مهمانخانه. از این رو باید آینده را از مسجد بسازیم و آینده خویش را با مسجد تضمین کنیم. همان گونه که از آیات و تاریخ صدر اسلام بر مى آید.

          در پایان اگر مسجد، کارکردهاى تعریف شده خود (در آیات و سیره) را داشته باشد و از انحصار گروه یا عمل خاصى درآید، بدون تردید دوباره همان کارکرد تربیتى گسترده اى که در صدر اسلام داشت، پیدا خواهد نمود و در قالب نماد همبستگى در سطح ملى مطرح خواهد شد.

 

پی نوشت ها:


[1] . بقره / 127 . «و آنگاه که ابراهیم و اسماعیل پایه هاى خانه را بالا مى بردند».

[2] . در قرآن 15 بار کلمه مسجدالحرام آمده است، روحانى، فرهنگ آمارى کلمات قرآن: ج 3 ، ص 1395 .

[3] . ابراهیم / 37 .

[4] . نساء / 125 . «و اتخذ اللّه  ابراهیم خلیلاً».

[5] . ابراهیم / 37 . ترجمه مجتبوى: «پروردگارا! من برخى از فرزندانم را به درّه اى بى کشت، نزدیک خانه شکوهمند تو جاى دادم، پروردگارا تا نماز به پا دارند، پس دل هایى از مردمان را چنان کن که به سوى آنان گرایند و از میوه ها روزیشان ده، باشد که سپاس گزارند».

[6] . نحل / 120 .

[7] . حج / 40 . «و اگر خداوند برخى را به برخى باز نمى داشت هر آینه دیرها[ى راهبان] و کلیساها[ى ترسایان] و کنشتها[ى جهودان] و مسجدها[ى مسلمانان ]که در آنها نام خدا بسیار یاد مى شود ویران مى گردید؛ و البته خدا کسى را که [دین ]او را یارى کند یارى خواهد کرد».

[8] . کلینى، الکافى: ج 8 ، ص 107 .

[9] . اعراف / 31 . ترجمه مجتبوى: «اى فرزندان آدم، نزد هر مسجدى ـ به هنگام نماز ـ آرایش خویش ـ جامه و آنچه مایه آراستگى است ـ فرا گیرید».

[10] . اعراف / 29 . ترجمه مجتبوى: «و روى توجه خویش نزد هر مسجد هنگام هر نماز به سوى او فرا دارید، و او را بخوانید در حالى که دین را ویژه او کرده باشید ـ باى او انباز نگیرید».

[11] . نورى، مستدرک الوسائل: ج 9 ، ص 48 ، باب وجوب أداء حق المؤمن.

[12] . مولوى، مثنوى معنوى، دفتر چهارم: ص 350 .

[13] . توبه / 108 . «هر آینه مسجدى که از نخستین روز بر پرهیزگارى بیناد یافته ـ مسجد قبا ـ سزاوارتر است که در آن به نماز بایستى، که در آن مردانى اند که دوست دارند پاکى ورزند و خدا پاکى ورزان را دوست دارد».

[14] . سبحانى، فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام:  ص 486 .

[15] . توبه / 107 . «و گروهى از منافقانند آنان که مسجدى گرفتند ـ ساختند ـ براى گزند رساندن و کفر ورزیدن و جدایى افکندن میان مؤمنان و ساختن کمینگاهى براى کسانى که با خدا و پیامبر او از پیش در جنگ بودند».

[16] . کهف / 21 . «کسانى که بر کارشان آگاهى و دست یافتند ـ یکتاپرستان ـ گفتند: ما بر آنان مسجد مى سازیم».

[17] . بقره / 187 .

[18] . اعراف / 29 . «بگو: پروردگار من به انصاف و داد فرمان داده و اینکه روى ـ و توجه ـ خویش نزد هر مسجدى ـ و هنگام هر نمازى به سوى او ـ فرا دارید و او را بخوانید در حالى که دین را ویژه او کرده باشید».

[19] . جن / 18 . «و همانا مسجدها ـ یا اندام هاى سجده ـ براى خداست، پس با خداى یکتا کسى را مخوانید ـ نپرستید».

[20] . توبه / 18 . «همانا مسجدهاى خداى را آن کس ـ باید ـ آباد کند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده».

[21] . توبه / 108 . «هر آینه مسجدى که از نخستین روز بر پرهیزکارى بنیاد یافته ـ مسجد قبا ـ سزاوارتر است که در آنبه نماز بایستى، که در آن مردانى اند که دوست دراند پاکى ورزند و خدا پاکى ورزان را دوست دارد».

[22] . بقره / 114 . «کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت در مسجدهاى خدا نام او را یاد کنند و در ویرانى آنها کوشید».

[23] . بقره / 114 . «کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت در مسجدهاى خدا نام او را یاد کنند و در ویرانى آنها کوشید؟اینان را نرسد که در آیند مگر بیمناک و هراسان؛ آنان را در این دنیا خوارى و رسوایى و در آن جهان عذابى بزرگ است».

ثبت دیدگاه