Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
نقش مساجد در تعالی اخلاق فردی و اجتماعی
دو شنبه, 26 خرداد 1399

چکیده

مساجد یکی از مهم ترین مراکز دینی در جامعه ی اسلامی به شمار می آیند. این مکان مقدس، همواره مورد توجه مردم، دولت های مسلمان و نخبگان دینی و مذهبی قرار داشته ‌‌است. از دیگر سو، رشد و تعالی اخلاق دینی جامعه در دو حوزه ی فردی و اجتماعی از اصلی‌ترین دغدغه‌های عالمان و فرهیختگان جوامع مسلمان می‌باشد. این مقال می‌کوشد تا علل و عوامل مؤثر در رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی و رابطه ی آن ها با مساجد را تبیین نماید. نگارنده بر این عقیده است که؛ مساجد می‌توانند به عنوان مکانی مناسب برای رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی ظاهر شوند. این امکان از طریق برپایی اجتماعات عبادی، آموزشی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و استفاده از رسانه های جدید تحقق خواهد یافت.

واژگان کلیدی: مسجد، انسان، اخلاق، تعالی

 

مقدمه

بی تردید موجود زنده چیزی بیش از موجود بی جان دارد. اصل این مطلب را منکران روح هم قبول دارند؛ اما آن را به گونه ای مادّی توجیه می کنند. ادیان الهی بر دو بعدی بودن انسان و ترکیب او از روح و بدن تأکید دارند. قرآن کریم در آیات فراوانی ساحت روح و روان انسان را مورد توجه قرار داده است. در آیات 12تا14 سوره مؤمنون پس از ذکر مراحل جسمانی خلقت می فرماید: « ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ» که اشاره به مرحله ی دمیدن روح انسانی است.[1] اسلام‌ از همه‌ پیروانش‌ می‌خواهد که‌ به‌ هر دو بعد روحی و بدنی خود توجه داشته باشند. اما از آن جا که انسان برای رسیدن به جایگاه قرب الهی و جانشینی خدای سبحان آفریده شده است، توجه اسلام به روح و تعالی آن، بیش از توجه به جسم بوده و توجه به جسم و بدن صرفاً در راستای استفاده از آن به عنوان یکی از ابزار است. از این رو اسلام‌ از همه‌ پیروانش‌ می‌خواهد تا به اخلاق‌ اسلامی‌ آراسته‌ شده‌ و در پرتو دین و اخلاق، به کسب تقوا پرداخته و اعمال‌ و کردار خویش‌ را براساس‌ همین‌ تقوی‌ انجام‌ بدهند. اسلام‌، تعالی‌ و ترقّی‌ را برای‌ همه‌ لازم‌ و واجب‌ می‌داند، و ضمن ارائه راه کارهای مختلف برای رسیدن به تعالی و بیان علل و موانع و برحذر داشتن انسان ها از نزدیکی به پرتگاه های سقوط و انحراف، انسان ها را در ‌ میدان‌ عمل آزاد می گذارد تا با میل‌ و اراده ‌خویش‌ پیش و یا پس‌ بروند، آنگاه‌ به اندازه‌ عملی‌ که‌ با میل‌ خود انجام‌ داده‌اند، در دنیا یا آخرت‌ پاداش‌ دریافت‌ دارند. بدون شک انسان ها نسبت به ابزاری که از سوی خالق حکیم در اختیار آن ها گذارده شده نه تنها کمال نیافته اند، بلکه به شدت انحطاط اعتقادى و اخلاقى پیدا کرده اند. امروزه با کمال تأسف کار اصلى بشریت، تولید و هنر خوب زیستن در سرای مادی است! در حالی که حیات و زندگی حقیقی در تعالی روح و ارتقاء به حیات طیبه و تقرب به خداست. کمالات آدمى و کیفیت هاى اخلاقى و رفتارى وى، واقعیت هایى تعیین کننده ای در زندگى و سیر تعالى او هستند، و به همین دلیل بایستى شناسایى آنها و توجه و پرداختن به آنها در اولویت قرار گیرد. موضوع اخلاق، رابطه ی انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت را در بر می گیرد. از این رو اصلاح، رشد و تعالی اخلاق، یعنی اصلاح همه ی روابط انسان در رسیدن به تعالی واقعی، که خود موجب شکوفایی استعدادهاست. در این مسیر لازم است استعدادهای بشر فعال و آرزوها با «غایت وجودی» و «هدف خلقت» انسان هماهنگ شود. مقدمه ی این هماهنگی شناخت و آگاهی از «نقطه های کمال» و «راه های رسیدن به آن»، «بایدها» و «نبایدها» و همچنین آگاهی از «هست ها» و «واقعیات تکوینی» می باشد.

 

مفهوم شناسی

مسجد در لغت

«سجد» السین والجیم و الدال أصل واحد مطرد یدل علی تطامن و ذل[2] واژه ی سجد که از سه حرف سین و جیم و دال ترکیب شده، اصلی است که دلالت بر  سرازیری و فرود آمدن و ذلیل شدن می کند. مسجد هم اسم مکان از همین فعل «سجد یسجد» است. مسجد مفرد مساجد و به کسر جیم خوانده می شود. البته واژه شناسان بزرگی همچون فراء معتقدند که تلفظ این واژه به فتح نیز جایز است.[3] اما با این تلفظ تا کنون استعمال نشده است. این کلمه در معاجم و فرهنگ های لغت تعاریف گوناگونی دارد که همگی به یک معنا بازگشت می کند. زجاج می گوید: کل موضع یتعبد فیه فهو مسجد؛ هر جایگاهی که در آن عبادت شود مسجد است.[4]

اگر چه امروزه از واژه ی مسجد عبادتگاه خاص مسلمانان به ذهن تبادر می کند، اما در قرآن کریم این واژه بر دیگر عبادتگاه ها نیز اطلاق شده است: «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى  أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً؛ آنان که به معجزه و داستان اصحاب کهف برخوردند، گفتند: بر بالای غارشان مسجدی می سازیم.[5]

چنانچه مسجد به فتح جیم خوانده شود به معنای جایگاه عبادت در خانه ها و جایگاه نماز جماعت است.[6]

 

مسجد در اصطلاح

مسجد در اصطلاح شرعی به مکان معین و موقوف برای نماز اطلاق می شود. مرحوم صاحب جواهر می نویسد: و المراد بالمسجد شرعاً المکان الموقوف علی کافۀ المسلمین للصلاۀ؛ مقصود از مسجد در اصطلاح شرعی مکانی است که برای إقامه ی نماز تمام مسلمانان وقف شده است.[7]

 

اخلاق درلغت

اخلاق جمع خُلق و به معنی؛ خوی، طبع، سجیه، سیرت و باطن انسان است. چنانکه خَلق به معنی صورت و ظاهر انسان می باشد. خُلق و خَلق در لغت عرب از یک ماده اند.[8]

 

اخلاق در اصطلاح

ابن مسکویه معلم اخلاق می گوید: اخلاق در اصطلاح علمای اخلاق  عبارت از حالت و ملکه ای است که آدمی را بدون فکر در انجام کارها تحریک کند، و آن بر دو قسم است : قسم طبیعی که مربوط به سرشت انسان است، مانند کسی که از کوچک ترین ناملایمات به غضب در آید یا بر اثر کمترین تعجب، به شدت بخندد. قسم دیگر ناشی از عادت است که این قسم ممکن است در آغاز با فکر و محاسبه پایه گذاری شود، ولی بر اثر تکرار و استمرار عملی رفته رفته به صورت ملکه نفسانی و خُلق و خوی ثابت درآید و سپس بدون اندیشه و انگیزه قبلی انجام گیرد.[9]

طبق بیان فوق؛ حالات و صفات نفس انسان همچون حالات و صفات بدن انسان دو گونه اند: برخی به سرعت دگرگون و برخی پایدارند و به راحتی تغییر نمی کنند. این صفات پایدار در اثر تکرار اعمال خاص متناسب با آن صفت در انسان پدیدار می شود که به آن «ملکه» گویند. در علم اخلاق از صفات پایدار نفسانی بحث، و معلوم می شود که هر انسان باید کدام صفت نفسانی را در خود تقویت و کدام یک را از خود دور کند. همچنین در علم اخلاق رفتارهای متناسب با هر یک از صفات نیکوی نفسانی یعنی افعال خوب و درست از افعال بد و نادرست تمیز داده می شود. بنابراین موضوع علم اخلاق اعم از ملکات نفسانی است که فلاسفه اخلاق تاکنون روی آن تأکید داشته اند بلکه موضوع اخلاق با توجه به آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام همه ی کارهای آدمی است که متصف به خوب و بد می شوند و می توانند موجب پیدایش کمال و فضیلت و یا رذیلت و نقص در نفس آدمی گردند.[10]

 

تعالی

این کلمه مصدر است و چنانچه به کسر «لام» خوانده شود به معنی بلند شدن، برتر شدن، بلند پایه شدن می باشد و اگر به فتح «لام» خوانده شود صیغه ی ماضی به معنی بلند شد و به معنی برتر است چنانکه در مورد خداوند متعال می گویند الله تعالی، حق تعالی و...[11] مقصود از تعالی اخلاقی برخورداری انسان ها از صفات و ویژگی های است که موجب قرب الی الله و سعادت در دنیا و آخرت می گردد. یعنى مسائل و دستورهایى که درباره «چگونه بودن» انسان از نظر صفات روحى و خصلت هاى معنوى است از قبیل: عدالت، تقوا، شجاعت، عفّت، حکمت، استقامت، وفا، صداقت، امانت و غیره.

 

اهتمام به اخلاق

دین اسلام با مجموعه اخلاق های ویژه و مخصوص به خود مانند؛ اخلاص، تقوی، توکل، فروتنی، ترس از خدا و... شناخته می شود. قرآن کریم دو هدف عمده و اساسی را برای ارسال رسل برمی شمارد:

« هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ؛  اوست که در میان بى سوادان فرستاده اى از خودشان برانگیخت، تا آیاتش را بر آنان بخواند و آنان را پاک و آراسته گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد.»[12]

آیه کریمه هدف اولیه از ارسال نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم) را آرایش و آراستن مردم به خصال و ویژگی های خوب و شایسته و در درجه ی دوم مسلط ساختن آنان به علم و حکمت بر می شمارد. بر اساس متون دینی

سرچشمه ی ارزش های اخلاقی در اسلام از ایمان به خداوند و توحید نشأت می گیرد. عامل ایمان، موجب رسوخ اخلاق در فرد فرد مسلمانان می شود. در فرهنگ دینی مسلمان و مؤمن بخاطر جلب رضایت خداوند و چشم داشت ثواب، خود را به این اخلاق حسنه می آراید. در متون دینی بین اخلاق و ایمان ارتباطی محکم و وثیق وجود دارد. امام باقر (علیه السلام) ضمن تأکید بر این ارتباط می فرماید:

 «إِنَّ أَکْمَلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً»  ایمان کسانی کامل تر است که اخلاق آن ها از همه بهتر باشد.»[13]

اهمیت اخلاق در دین اسلام ویژه و اختصاصی است، تا جایی که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) هدف از رسالت خود را در کامل نمودن اخلاق های شایسته خلاصه نموده است:

 «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ؛ خداوند مرا مبعوث کرده است تا اخلاق نیکو را کامل کنم.»[14]

اخلاق نیکو سبب می شود خداوند انسان را دوست بدارد. پیامبر أکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در پاسخ این سوال که اسلام کدام یک از بندگان کاملتر است ؟ فرمود:

«إنَّ أَحسَنَ النّاسِ إسلاماً أَحْسَنُهُمْ أَخْلَاقاً؛ کسانی که اخلاق آنها از همه بهتر باشد.»[15]

از سوی دیگر؛ اخلاق نیکو موجب سنگینی کفه ی ترازوی اعمال خوب انسان در روز قیامت می شود. وجود مبارک پیامبر أکرم(ص)می فرماید:

« مَا یُوضَعُ فِی مِیزَانِ امْرِئٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ؛ هیچ چیزی در ترازوی اعمال انسان در روز قیامت از اخلاق حسنه سنگین تر نیست.»[16]

اهتمام به اخلاق از نظر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی تا بدان حد است که معظم له در سخنان نوروزی سال 1385 خویش فرمودند: «جامعه بدون برخورداری افراد از خلقیات نیکو، نمی‌تواند به هدف‌های بعثت پیامبر دست پیدا کند، آنچه فرد و جامعه را به مقامات عالی انسانی می‌رساند اخلاق نیکوست.»

 از آنجا که بحث و بررسی کامل آیات و روایات اخلاق فردی و اجتماعی در ابعاد مختلف مجال مستقلی می طلبد. از این رو به همین مقدار اکتفا می کنیم.

 

رابطه اخلاق فردی و اجتماعی

رابطه با مردم و اخلاق اجتماعی یکی از مهم ترین و گسترده ترین عرصه های خودسازی و پرورش توانایی های انسان است. در این عرصه، انسان می تواند در اثر ارتباط با انسان های دیگر ارزش های خود را بنمایاند و فضایل اخلاقی و کمالات انسانی را در خویش نهادینه کند و همچنین به شکوفایی توانایی هایی دیگران نیز کمک کند. صحنه ی اجتماع عرصه ی یک تعامل بسیار گسترده است که در آن کلیه ی عوامل انسانی در سطوح مختلف و در تمامی حوزه ها در یک شبکه فعال به شکوفایی توانایی های یکدیگر کمک می کنند و هدف تمامی این سیستم برای تمامی اعضای آن، توانمندسازی فرد و جامعه انسانی در ابعاد گوناگون است. روشن است که در عرصه ی تعامل اجتماعی، حسن خلق و خوش اخلاق بودن، به معنای خاص آن، جایگاه ویژه ای دارد. خوش اخلاقی اولین نمود توانایی شخصیت انسانی و پرورش یافتگی او در حوزه ارزش های انسانی و اخلاقی است. جابر بن عبدالله انصاری از رسول أکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل می کند که حضرت فرمود:

« من أخلاق النبیین و الصدیقین البشاشة إذا تراءوا و المصافحة إذا تلاقوا؛ برترین اخلاق پیامبران و راست گویان، خوش روئى در هنگام به هم  رسیدن و مصافحه و دست  دادن هنگام ملاقات یکدیگر است.»[17]

از این رو؛ بدون شک اخلاق فردی مقدمه ی اخلاق اجتماعی است. امروزه همه ی جامعه شناسان به این مطلب اذعان دارند که اخلاق فرد در جامعه مقدم براخلاق اجتماع است؛ زیرا اجتماع از افراد ساخته می شود. امام علی( ع) در جمله ای بسیار زیبا میفرماید:

« من لم یصلح نفسه لم یصلح غیره ؛ کسی که خود را اصلاح نکند نمی تواند دیگران رااصلاح کند.»[18]

نقل است که یکی از کشیش های بزرگ مسیحیت هنگام مرگ وصیت می کند روی سنگ قبرش بنویسند:

« روزگاری وقتی که کودکی بودم آروز داشتم دنیا رو اصلاح کنم، وقتی به نوجوانی رسیدم، دیدم دنیا خیلی بزرگ است اگر قاره خودم را اصلاح کنم کافی است. بعد که به جوانی رسیدم؛ دیدم یه قاره خیلی بزرگ است و از عهده اش بر نمیام، اگر کشورم را اصلاح کنم بس است. بعداً که به دوره میانسالی رسیدم دیدم کشورم خیلی بزرگ است بهتره شهرم را اصلاح کنم. وقتی پیر شدم دیدم یه شهر هم خیلی بزرگ است، اگر خانواده خودم را اصلاح کنم، بهترین کار است. الان که از دنیا میروم، به این نتیجه رسیدم که اگر همون اول خودم را اصلاح میکردم همه ی دنیا اصلاح می شد.»[19]

لذا از یک سو، اخلاق خوش ظاهری و گشاده رویی برآیند و بازتاب شخصیت درونی و فضایل خلقی نهادینه شده در باطن انسان است. و از سوی دیگر؛ فطرت انسانی به زندگی اجتماعی و اجتماعی زیستن گرایش دارد. زندگی اجتماعی هم به روابط خاصی میان انسان ها نیاز داشته و تعاملات اجتماعی جزء ضرورت های جامعه بشری است. اخلاق اجتماعی به زندگی فردی و اجتماعی انسان معنا می بخشد، این اخلاق زندگی اجتماعی را سامان بخشیده و روابط را تنظیم می کند. از این رو کسانی که اخلاقیات اجتماعی را مورد توجه قرار می دهند بیش از دیگران حقوق اجتماعی و مصالح جامعه را رعایت کرده، افرادی مسئولیت پذیر، با وجدان و منظم هستند.

 

عوامل تعالی اخلاق

1. انسان شناسی

مشکل اصلى و اساسى برای رشد و تعالی کمال در انسان ها، و تهذیب و تربیت اخلاقى آنان، عدم شناسایى کافى نسبت به ساختار آدمى است. در این میان تنها معرفت دینى است که از چگونگى ساختار و سائق هاى آدمى پرده برداشته و درک کاملى از دنیاى درون ما، شرایط تقرب به اخلاق و عوامل انحطاط، به بشریت ارزانى مى دارد. ناکامى دانشمندان اجتماعى در شناخت رفتار و اعمال انسان و سایر پدیدارهاى انسانى ـ اخلاقى معلول آن است که؛ ساختار جامع آدمى را نشناخته و غالباً به معرفی بُعدی از ابعاد وجودی آن پرداخته اند. در حالی که انسان در آنِ واحد، یک موجود زنده، و یک کانون فعالیت هاى معنوى است. انسان در عین این که یک موجود زنده است و فعالیت هاى زیستى تغذیه و تنفّس و دفع را بروز مى دهد، کانون تشعشع معنوى نیز هست و پدیدارهایى چون شفقت، ایثار، نیکوکارى و شهادت طلبى را مى آفریند. تقرب به خداى متعال، تقوى و ایمان، بسى برتر ازخور و خواب و تناسل است. زیست شناسان و علماى طبیعى بر این عقیده اند که موفقیت در زندگى، عبارت از نیرو و کارآیى بدن و بقاى نسل و ازدیاد هوش است. اما تعلیم خداوند این است که هرگاه تخلقى به کمالات و تهذیبى صورت نگیرد و انسان متصف به فضائل اخلاقى نگردد و منشأ خیر و فایده براى همنوعانش نباشد، زیانکار و ناموفق خواهد بود. موفقیت واقعى یا فلاح نصیب مؤمنان پرهیزگارى مى شود که به تعبیر قرآن کریم؛ در نمازشان خاشع اند، و از کار بیهوده رویگردان، و زکات را می پردازند و شرمگاه هاى خویش را مگر بر همسران خویش یا کنیزان خویش که در آن صورت ایشان سرزنش نشوند، نگاهدارنده اند، و هرکس فراتر ازاین بجوید پس ایشان اند که از حد در گذشته اند، و امانت هایشان و پیمان شان را پاسدارند، و نمازشان را مواظبت مى کنند. این گروه اند که بهشت را به میراث مى برند و آنان در آن ماندگارند.[20]

 

2.خود شناسی

در جهان بینی اسلامی شرط اول برای تعالى و تخلق به اخلاق انسانی و الهى خود شناسی است. خود شناسی مستلزم این است که انسان بتواند خود را از دیگران باز شناسد و مقام و مرتبه اش را نسبت به آنان مشخص کند. این بازشناسى را بر اساس ارزیابى رفتارها و شخصیت خود و دیگران انجام دهد و براى این کار، رفتارها و اعمال و امور را رده بندى و شخصیت ها را که منشأ رفتار و عمل اند طبقه بندى نماید، ربط هر نوع رفتار را با هر نوع از شخصیت دریابد، به راز چگونگى تکوین و شکل گیرى شخصیت و منش پى ببرد، بداند که شخصیت هر کس با اراده خودش و پس از آن که آزادانه به یکى از انواع زندگى تعلق داده شد، شروع به شکل گیرى مى کند و آن عبارت است از سازمان پویایى از منظومه اوضاع نفسانى که آن اراده را به فعلیت در مى آورد تا رفتارهاى هیجانى - عاطفى، ادراک حسى یا یادگیرى، حافظه و یادآورى و رفتارهاى عقلى و نیز کردارها یا اعمال خاصى را که انسجام دارند به ظهور آورد. دانشمندان غیرمتدینى که به اخلاق و سلوک آدمى همت گماشته اند به ناتوانى خود از شناسایى ساختار تعالى شناختى انسان معترف اند. بحران کنونى نوع بشر، خطیر بودن آن، و ضرورت حل فورى آن، مسائلى هستند که مستلزم انسان شناسى دینى اند؛ انسان شناسى اى که به فرایندهاى انحطاط و تعالى مى پردازد. خداوند متعال برای وصول به جایگاه والای انسانی استعدادها توانایى های زیادی به انسان عطا نموده است که به کمک آن مى توان به خدا تقرب جسته و به اخلاقش متخلق شویم.

 

 3. دین مداری

دین، قوی ترین و محکم ترین ریسمان الهی است که انسان، فقط با تمسک به آن می تواند به هدف و مأوای والای خویش که همان مقام خلیفة اللهی است، نائل گردد. اما مسئله اصلی این است که دین چگونه و از چه راهی توانسته است، قدرت انسان را بالا ببرد و وی را در مقابل لذت های دنیوی، عصیان و سرکشی ، بیمه نماید؟‌ با نگاهی خاص تر می توان به دو راهکار نظری و عملی دین اشاره نمود که در راهکار نظری به سه مقوله مهم ترسیم بدی ها و خوبی ها، ترسیم پاداش، عقوبت و مجموعه معارف بنیادین عنایت دارد و راهکار علمی از طریق تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر بر این مهم گام بر می دارد؛ اگر چه در ظاهر، بعضی از این موارد فردی و بعضی دیگر ظاهری اجتماعی دارند، لیکن هر دو در هم تنیده شده و قابل تفکیک نمی باشند. دین نیز به عنوان نظامی که از سوی خداوند در قالب کتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد.

هر جامعه  دارای افکار، عقاید و باورهای خاصی است که رفتارهای مناسب و مورد انتظار را در هر شخص تعیین می کند، به این رفتارها«هنجارهای اجتماعی» گفته می شود و تخلف از آن هنجارها را «انحراف اجتماعی» می گویند. دین نیز به عنوان نظامی که از سوی خداوند در قالب کتاب و سنت نازل گردیده است، معیارها و هنجارهایی برای اندیشه، احساس و عمل دارد. البته لزوماً هر هنجار دینی، معیار قابل قبول جامعه و هنجار اجتماعی نمی باشد، بلکه ممکن است هنجارهایی در جامعه مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته باشد. هم چنانکه ممکن است هنجارهایی مورد قبول جامعه باشد که در دین وجود نداشته باشد یا مخالف آن موجود باشد. دین نه تنها درصدد حفظ هنجارهای اجتماعی مخالف با هنجارهای دینی نیست، بلکه خواستار مبارزه با آن هنجارها نیز می باشد؛ لذا انبیا را به مبارزه با بت پرستی که مطابق هنجارهای اجتماعی قومشان بود، فرا می خواند. همچنین شأن هدایت گری دین اقتضا می نماید که از هنجارهای اجتماعی غیر دینی (نه مخالف و مغایر دین) هم که بی ارتباط با وظیفه هدایت است، حمایتی نداشته باشد. یکی از اهداف مسلم دین، که در آیات متعدد قرآن کریم بر آن تأکید شده است، هدایت و راهنمایی انسان به سوی شناخت و عبودیت پروردگار است. هدایت و راهنمایی انسان از طریق رعایت و عمل به احکام، دستورات و هنجارهای خاصی مبتنی گشته است، به گونه ای که بدون رعایت آنها، هدایت ممکن نمی باشد. در واقع، موضع بی تفاوتی قائل شدن برای دین در مبارزه با انحرافات، به منزله در نظر نگرفتن شأن هدایتگری دین است. دین از یک سو با ارائه علوم و معارف خاص و از سوی دیگر با توصیه بر اعمال و رفتارهای ویژه، نقش مؤثری را در بازداشتن افراد از انحرافات ایفا می نماید. معارف و شناخت های دین که در بازداشتن افراد از انحرافات مؤثر است، تحت سه مقوله می باشد:‌ ترسیم و ساز و کار پاداش  و عقوبت؛ بدی و خوبی و معارف بنیادین. دین برای افراد مؤمن، نیکوکار و به طور کلی کسانی که دستورها و هنجارهای دینی مربوط به اندیشه و عمل را به خوبی رعایت می کنند، متناسب با میزان پایداری آنان بر هنجارهای مذکور، پاداش هایی معرفی می نماید که آن اعم از پاداش دنیوی و اخروی است. پاداش هایی چون نعمت های بهشتی، احساس رضایت مندی، سرور و افتخار، جلب نظر و توجه الهی، به دست آوردن یقین، اطمینان و آرامش، برخـورداری از کمـک های ویـژة الهی در دنیا و برخورداری از هدایت بیشتر الهی و…در مقابل، دین عقوبت هایی را برای کفار،‌ بدکاران و کسانی که از هنجارهای دینی تخلف می نمایند، ترسیم می کند. عذاب های اخروی، پشیمانی و سرافکندگی، برخوردار نبودن از نگاه، توجه و رضایت  الهی، شک، تردید و ناآرامی از جمله این عقوبات است. شناخت هایی که از دین درباره ی پاداش و عقوبت دریافت می شود انسان را به رعایت هنجارهای دینی و دوری از انحرافات سوق می دهد.

 

4.جهاد و مجاهده

چنانچه بیان شد در دیدگاه اسلام‌ انسان موجودی دو بعدی است. و یکی از لوازم رسیدن به سعادت در دنیا و آخرت بهره مندی از رشد فردى، شخصى و اخلاقى است. خالق یکتا نیز مردم‌ را در کسب صفات خوب و در مبارزه‌ با شهوات‌، تنها نمی‌گذارد، بلکه‌ با کمک‌های‌ عملی‌ و روانی‌ و معنوی‌ آنان را در راه‌ رسیدن‌ به‌ هدف‌، یاری می کند. در بُعد عملی‌ آنان‌ را به‌ کار و جهاد فرا خوانده و اشتغال‌ و سرگرم‌ شدن‌ را یکی‌ از راه‌های‌ عملی‌ در مبارزه با غریزه ی ‌شهوت‌ می داند‌. البته جهاد در اسلام دارای‌ انواع‌ مختلفی‌ است‌:

  1. جهاد با دشمنان‌ خارجی[21]‌؛
  2. جهاد با ستم کاران‌ داخلی‌[22] ؛
  3. جهاد با منکرات‌[23] ؛
  4. جهاد با نفس ؛ سه قسم پیشین در تعبیر روایات « جهاد أصغر»‌ است‌ و جهاد بزرگ‌، به تعبیر مربی بشریت خاتم الانبیاء (علیه السلام) جهاد با نفس‌ است‌ که‌ حدود و وسعت‌ و زحمت‌ و تلاش‌ آن‌ به‌ مراتب‌ بیش تر است‌.

 

5.عبادت

یکی از راهکار های فردی برای تعالی اخلاق فردی عبادت است.؛ رفتاری که هر کسی با عمل به آن می تواند خودش را از انحراف دور نماید. دین اعمالی را توصیه می کند که انجام آن باعث درونی شدن شناخت  می گردد. اعمال و عباداتی مانند: تلاوت مقدار ممکن قرآن کریم در هر شبانه روز، اقامه نمازهای پنجگانه و نوافل، تفکر در خلقت آسمان و زمین، حج، روزه، صله رحم و به طور کلی همه ی افعالی که به عنوان عبادت و اطاعت خداوند انجام می شود، همه از مقوله ی توصیه های رفتار فردی است. اعمال مذکور، در بردارنده ی مجموعه ای از معارف و شناخت هاست که توجه به خداوند محور مهم آن می باشد. قرآن کریم نیز در آیات متعدد از تأثیر رفتار بر باورها سخن گفته است؛ به عنوان نمونه، عبادت پروردگار را ـ که ازمقوله رفتار و عمل است ـ موجب «یقین» می داند.در مقابل، پیروی از هواهای نفسانی و انجام کارهای بد را عامل انکار عالم آخرت و تکذیب آیات الهی معرفی می کند. بنابراین می توان اذعان نمود، هر گونه عملی که به عنوان اطاعت و عبادت خداوند انجام می شود، می تواند باور قلبی انسان نسبت به وجود خداوند را که اساس معارف بنیادین است، را تثبیت نماید؛ در نتیجه توصیه های فردی، موجب درونی شدن معارف بنیادین می گردد. اسلام‌ هدف از آفرینش جن و إنس را عبادت معرفی می کند: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون ؛ انسان‌ و جن‌ را جز برای‌ پرستش‌ نیافریدیم‌»[24]. عبادت‌ به‌ انسان‌ برای‌ انجام‌ نیکی‌ها و رسیدن به اهداف بلند انسانی کمک‌ می‌کند، هدف‌هایی‌ که‌ فرد به‌ تنهایی‌ و بدون‌ کمک‌ و مساعدت‌، نمی‌تواند بدان‌ دسترسی‌ پیدا کند. توجه به آن مقدار از فلسفه ی عبادت که در آیات و روایات ذکرشده مثل این که؛ نماز از فحشا و منکر بازمی‌دارد؛ روزه‌ برای‌ تقویت‌ اراده‌ یا نیروی‌ «بازدارنده‌» است؛‌ زکاة‌، نوعی‌ کنترل‌ شهوت‌ مال‌ و تطهیر از پستی‌ بخل‌ و وسیله‌ توسعه‌ مشاعر و احساسات‌ از دایره‌ محدود خودخواهی‌ و خود دوستی‌ به‌ فراخنای‌ وسیع‌ انسانیت‌ و میدان‌ گسترده‌ و پهناور آن‌ است‌؛ و دیگر عبادات‌ همه‌ و همه فرد را در راه‌ رسیدن‌ به‌ مقاصد عالی‌ که‌ باید بدان‌ نائل‌ شود، کمک‌ می کند. و در داخل‌ روان‌ انسان‌، اراده‌ بیداری‌ برقرار می‌کند و وظیفه‌ کنترل‌ شهوات‌ و تنظیم‌ اعمالش‌ را به‌ عهده‌ او می‌گذارد وهمراه‌ این‌ اراده‌، وجدان‌ آگاه‌ و زنده‌ای‌ ایجاد می‌کند که‌ مقررات‌ و اصول‌ اخلاقی‌ را اجراء و عملی‌ می‌نماید و روح‌ را از سیاه‌چال‌های‌ شر و فساد و انحطاط‌ حیوانی‌، تا افق‌های‌ بلندپایه‌ و وسیع‌ و درخشان‌، بالا می‌برد.

 

نقش مساجد در تعالی اخلاقی

 مساجد، به عنوان یک الگوى ارزش گذارى، پایگاه عمومى مسلمانان و محل حضور اقشار مختلف جامعه و جایگاه مناسبى براى إحیای ارزش هاى فراموش شده و تعاون اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در برطرف نمودن نارسایى ها و آسیب هاى اجتماعى است. مسجد، پایگاه تبلیغ دین اسلام بوده و بسیارى از صفات فردی ـ اجتماعى نظیر؛ اخلاص و درستکارى، ساماندهى زندگى و نظم و تقوى برآن مترتب است. افرادى که بیشتر به مسجد مراجعه دارند، کمتر حقوق دیگران را ضایع نموده، زندگى خود را با نظم بیش ترى توأمان ساخته و آثار و رفتار دینى در زندگى اجتماعى آنان نیز به چشم مى خورد. در حقیقت مسجد به عنوان یک مکان، از دو جلوه متفاوت برخوردار و دو گونه ی رفتارى در این مکان ویژه متجلى مى گردد که در امر تعلیم و تربیت و جهت دهى رفتارهاى فردى و جمعى افراد بسیار مؤثر است.

 

الف: جلوه ظاهرى

در مکتب تربیتى اسلام، انزواطلبى و جمع گریزى جهت تعالی اخلاقی مورد نکوهش قرار گرفته و امروزه نیز از آن به عنوان یک بیمارى روحى نامبرده می شود. در مقابل اجتماعى بودن و جمع گرایى در حد معقول آن ـ خصوصاً در میان أرحام و خویشاوندان ـ نشانه ی سلامت روح و روان آدمى و تعادل فکرى وى به شمار مى آید. در جلوه ی ظاهرى مساجد، رفتارها و اعمال و روابط پسندیده دینى و مذهبى و مقبول شرع و دین رخ مى نماید. ویژگى مساجد به عنوان مکان هاى مقدس در مقابل سایر اماکن در این است که مسجد ماهیتاً علاوه بر این که محلى براى تجمع و همبستگى جمعى است و انسان ها با حضور گروهى خود در آن به همبستگى رفتارهاى جمعى مى اندیشند، هنگامى که انسان ها به صورت جمع در حال برگزارى مناسک و انجام فرایض دینى هستند، رفتارهاى جمعى مقبول و عمومى ظاهر مى گردد. این امر زمینه ی تعالی اخلاقی افراد در دو حوزه ی فردی و اجتماعی را به دنبال دارد.  

 

ب: جلوه پنهانى

در جلوه پنهانى مساجد، رفتارهاى شخصى، غیرجمعى و کنترلى رخ مى دهد. هنگامى که افراد به صورت غیرجمعى و به صورت فردى در مسجد ظاهر مى شوند خود به خود به محاسبه، کنترل و بررسى رفتارهاى شخصى و فردى خود مى پردازند. سادگی بنا، عدم تعلق آن به انسان، انتساب آن به ذات باری تعالی، برخورداری این مکان از تقدس معنوی خاص، فرد را به درون خود ارجاع داده و زمینه ی اصلاح مسایل رفتارى و فکرى را فراهم می کند. براین اساس مى توان پذیرفت که حضور جمعى و حضور فردى در مساجد مى توانند رفتارهاى مطلوب فردى و جمعى را در فرد برانگیخته و موجبات تعالی اخلاق فردی و اجتماعی را فراهم سازد.

نتیجه آن که؛ برای مساجد مى توان نقشى دوگانه قایل شد. نقش نخست؛ کمک به اصلاح و انجام رفتارهاى جمعى است. افراد با حضور در مساجد و انجام فعالیت هاى عبادى و آیین ها و مناسک، هویت جمعى خود را سامان مى بخشند. نقش دوم؛ نقش تربیتى مساجد است که این نهادهاى مقدس در زمینه هاى روحى ایفا مى نمایند. آن گاه که مؤمن به مسجد وارد مى شود، در فضاى آکنده از قداست و طهارت، کانونى ساده و عارى از پیرایه هاى مادى اما انباشته از جلوه هاى معنوى و الهى، قرار مى گیرد. واکاوی احوالات شخصی و مراقبت بر گناه نکردن در مسجد، نوعى تمرین توجه به خدا، آزمون مبارزه با نفس و ترک گناهان و فعالیت هاى خلاف و تمرین انجام کارهاى خیر و دورى از بدى هاست. علاوه بر این که به واسطه برخوردارى مساجد از روحیه گروهى، آثار سازنده و تربیتى حضور در مساجد، به تدریج به دیگر اعمال فرد و عملکرد سایر افراد نیز سرایت می کند. افزون براین، مساجد معمولاً جایگاه طرح مشکلات و نارسایى هاى اجتماعى مى باشند. به طور طبیعى حضور در چنین اماکنى، روح تعهد و دردمندى را در فرد و افراد مى دمد. پرورش این خوى پسندیده در اشخاص خود نوعى مبارزه با روحیه ی بى تعهدى، بی مسئولیتی و بى تفاوتى است؛ یعنى روحیه اى که هرگاه در افراد جامعه پدیدار گردد، آسیب هاى جدی و اساسى بر پیکره جامعه وارد مى شود. یکی از پژوهشگران علوم اسلامی بر این باور است که؛ گرچه امروزه مسجد داراى مکان مشخص و مخاطبین خاص است، اما مساجد دو کار باید انجام  دهند: « اول؛ ساماندهى معرفتى مخاطبین خاص و ایجاد نظام ارتباطى(چهره به چهره) که کارآمدترین نظام ارتباطى و مبتنى بر معرفت حقیقى است نه مجازى نظام معنایى خود را در جامعه گسترش مى دهد. و دوم؛  مسجد مى تواند [ بلکه باید] از رسانه هاى جدید به عنوان ابزار استفاده نماید. [چرا که]مهم ترین خصلت مسجد تولید پیام است و پیام یک نرم افزار است که مى تواند از طریق نظام ارتباط محدود و مشخص (چهره به چهره خود مسجد) به مخاطب برسد و هم مى تواند از ابزارهاى پیام گستر چون رسانه هاى مدرن استفاده نماید. اگر این فرضیه را که رسانه هاى تکنولوژیک به خودى خود و صرفاً از این جهت که ابزار هستند خنثى مى باشند و این پیام است که غایت و نوع آنها را مشخص مى کند بپذیریم، در آن صورت رسانه هاى جدید و شبکه هاى ماهواره اى و اینترنتى ابزارهایى هستند که مى توانند در خدمت مساجد نیز قرار بگیرند و نظام معنایى اسلام را به جهانیان ارائه دهند و کاربران را با شبکه اى از لایه هاى معرفت یقینى آشنا سازند که حاوى یک رویکرد معنوى براى انسان معاصر گریزان از هجمه است.»[25]

طبیعی است که استفاده از ابزارهای مختلف روز اگر بتواند به رشد و تعالی اخلاق فردی و اجتماعی بینجامد، مطلوب و پسندیده است.

منابع

  1. قرآن کریم
  2. ابن فارس، معجم مقائیس اللغۀ، مکتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.
  3. ابن منظور، لسان العرب، دار إحیاءالتراث العربی،1405ق
  4. احسائی، ابن ابی الجمهور،عوالی اللآلی، قم، انتشارات سید الشهداء (ع)، چاپ، اول،1405 ق.
  5. تمیمی آمدی، عبدالوهاب، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفترتبلیغات،1366ش.
  6. الجوهری، الصحاح.
  7. حائری تهرانی، مهدی/ شبر، سید عبدالله، بنیادهای اخلاق اسلامی
  8. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه.
  9. الزبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، المکتبۀ الحیاۀ.
  10. شیخ کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیۀ،1365ش.
  11. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان.
  12. عمید، حسن، فرهنگ فارسی.
  13. فتحعلی خانی، محمد، آموزه های بنیادین علم اخلاق.
  14. فرهنگیان، مجتبی، نقش مسجد در نزاع دین و جهانی شدن، فروغ مسجد6، مرداد1378.
  15. محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، آل البیت، 1408ق.
  16. مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
  17. معین، محمد، فرهنگ فارسی.
  18. نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، دارالکتب الاسلامیۀ، آخوندی1365،
  19. ورام بن ابی فراس، مجموعۀ ورام، قم، مکتبۀ الفقیه.
  20. http://www.golbargeshabane.blogfa.com/8041.aspx

 

پی نوشت ها:


[1] - ن،ک: طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج15، ص19.

[2] -ابن فارس، معجم مقائیس اللغۀ، ج3، ص133.

[3] - و قال الفراء: « کل ما کان علی فعل یفعل مثل دخل یدخل فالمفعل منه بالفتح، اسماً کان أو مصدراً و لایقع فیه الفرق.» الجوهری، الصحاح،ج2، ص484.

[4] ابن منظور، لسان العرب، ج3، ص204-206./ و ن، ک: فرهنگ فارسی معین، فرهنگ فارسی عمید، لغتنامه دهخدا و...

[5] -سوره کهف، آیه: 21.

[6] -مسجد بفتح الجیم، محراب البیوت و مصلی الجماعات؛ الزبیدی، تاج العروس، ج2، ص371.

[7] نجفی، محمد حسن، جواهرالکلام، ج14، ص69.

[8] - ابن منظور، پیشین: الخُلُقُ، بضم اللام و سکونها: و هو الدِّین و الطبْع و السجیة، و حقیقته أَنه لِصورة الإِنسان الباطنة و هی نفْسه و أَوصافها و معانیها المختصةُ بِها بمنزلة الخَلْق لصورته الظاهرة و أَوصافها و معانیها؛ ج 10، ص86- 87./ و ن،ک: فرهنگ فارسی معین و عمید.

[9] -حائری تهرانی، مهدی/ شبر، سید عبدالله، بنیادهای اخلاق اسلامی، ص28-29.

[10] - برای مطالعه بیش تر ن،ک: فتحعلی خانی، محمد، آموزه های بنیادین علم اخلاق، ج1، ص17. / مصباح یزدی، محمد تقی، اخلاق در قرآن، ج1، ص 240.

[11] -عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ص440.

[12] سوره جمعه، آیه:2.

[13] ـ شیخ کلینی، الکافی، ج2، ص99.

[14] محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج11، ص187.

[15] ـورام بن ابی فراس، مجموعۀ ورام، ج1، ص110.

[16] شیخ کلینی، پیشین.

[17] ـورام بن ابی فراس، پیشین، ج1، ص29.

[18] تمیمی آمدی، عبدالوهاب، غررالحکم، ص237.

[19] _ http://www.golbargeshabane.blogfa.com/8041.aspx

 

[20] سوره مومنون، آیات: 1-11.

[21]- سوره انفال، آیه60 : وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ.

[22] - سوره حجرات، آیه9 : وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَی الْأُخْرَی فَقَاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّی تَفِیءَ إِلَی أَمْرِ اللَّهِ.

[23] - احسائی، ابن ابی الجمهور،عوالی اللآلی، ج1، ص431: عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ مَنْ رَأَى مِنْکُمْ مُنْکَراً فَلْیُغَیِّرْهُ بِیَدِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِلِسَانِهِ فَإِنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَبِقَلْبِهِ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ شَیْ ءٌ مِنَ الْإِیمَانِ وَ فِی رِوَایَةٍ إِنَّ ذَلِکَ أَضْعَفُ الْإِیمَانِ

[24] -سوره ذاریات، آیه56.

[25] فرهنگیان، مجتبی، نقش مسجد در نزاع دین و جهانی شدن، ص677.

ثبت دیدگاه