چکیده
مقاله حاضر به بررسی نقش مساجد در انقلاب اسلامی می پردازد. با توجه به اینکه پیش زمینه هر انقلابی، بسیج سیاسی توده هاست و به اعتقاد اکثر صاحب نظران حوزه انقلاب، در بسیج سیاسی و سازماندهی مردم، نقش سه عنصر رهبری، ایدئولوژی، و سازمان جدی است بنابراین در مقاله حاضر به بررسی کارکردهای مسجد به عنوان سازمان و تشکیلات انقلاب پرداخته می شود.
هر چند که مسجد دارای کارکردهای گوناگونی در جامعه است اما دراین مقاله به کارکردهای آن در سه حوزه رسانه ای – ارتباطی حمایتی، پشتیبانی، و فرهنگی - هویتی پرداخته می شود.
کلید واژه ها: مسجد، انقلاب، بسیج سیاسی، سازماندهی.
مقدمه
مسجد از دیرباز در زندگی مسلمانان نقش داشته و زیربنای شکل گیری تمدن اسلامی محسوب می شود. مساجد در نظام سیاسی – اجتماعی مسلمانان فقط کارکرد عبادی و مذهبی نداشته، بلکه دارای کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و ... بوده اند.
در ایران همزمان با ورود اسلام مساجد شکل گرفتند و پس از آن یکی از نهاد های تاثیرگذار در زندگی مردم ایران بوده اند. در شکل گیری نهضت های سیاسی - اجتماعی ایرانیان در ادوار مختلف، مانند قیام سربداران، نهضت مشروطه، قیام گوهر شاد و انقلاب اسلامی مساجد نقش بسیار مهمی ایفا کردند.
در روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد یکی از عمده ترین محل های تجمع و اعتراض مردم و شکل گیری تظاهرات علیه رژیم شاه بود. در واقع تجمع جمعیت که عامل مهمی در شکل گیری توده هاست و نقش بسزایی در شکل گیری تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه رژیم شاه داشت از مساجد ریشه می گرفت. به طور معمول، در اکثر انقلاب ها، مکان های عمومی نظیر باشگاه ها در انقلاب فرانسه و یا شبکه های مخفی حزبی عامل تجمع افراد بوده اند و در انقلاب اسلامی، مساجد به طور آشکاری همین کار ویژه را ایفا نمودند.
بنابراین در انقلاب اسلامی، مساجد به عنوان یکی از ارکان عمده انقلاب یعنی سازمان و پایگاه اجتماعی گروه¬های مخالف رژیم در کنار دو رکن دیگر یعنی رهبری و ایدئولوژی به نقش آفرینی پرداختند و به عنوان یک نهاد مدنی بومی با ارائه کارکردهای گوناگون توانستند در مقایسه با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن، نقش بسیار مهمی در جامعه ایفا کنند و قابلیت مذهب و نهادهای مذهبی را به نمایش بگذارند.
چهارچوب نظری
چهارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های نهادگرا یا سازمان گراست که نقش سازمان و تشکیلات را در بسیج و سازماندهی انقلابی مورد بررسی قرار داده اند. بر اساس این نظریه ها، موفقیت یا شکست جنبش های اجتماعی بستگی به آن دارد که سازمان جنبش چگونه طراحی و به کارگیری شود و تا چه حد در بسیج موفق باشد. یکی از این نظریات مربوط به «چارلز تیلی» است که در کتاب خود به نام (FROM MOBILIZATION TO REVOLUTION) به تشریح آن پرداخته است. مفروضه اصلی «تیلی» این است که عرصه سیاست چیزی جز منازعه گروه های مختلف بر سر قدرت سیاسی نیست و این منازعه در همه سطوح جامعه ساری و جاری است. او علل و انگیزه های منازعه را بر اساس مدل جامعه سیاسی یا هیأت حاکمه و چگونگی شکل گیری و انجام آن را بر اساس مدل بسیج توضیح می دهد. او هر گروه و جمعیتی را به حکومت اعضای جامعه سیاسی و گروه های منازعه گر یا ائتلافی از گروه¬های منازعه گر که به طرح دعاوی خودمی پردازند تقسیم می کند.[2]
وی معتقد است آنچه میزان توفیق هر یک از گروه ها را تعیین می کند عبارتست از: منابع تهدید و اجبار، منابع اقتصادی، منابع هنجاری یا ارزشی (همبستگی وفاداری درون گروهی) و دیگر منابع مفید جامعه. این گروه ها پیوسته منابع جمعی خود را برای ورود به جامعه سیاسی با ماندن در آن بسیج می کنند.[3]
از نظر «تیلی» مهمترین عنصر هر انقلاب بسیج سیاسی توده ها بوده و ایدئولوژی، رهبری، تشکل و سازمان و توده مردم مهمترین ارکان هر بسیج سیاسی هستند.[4]
حال با توجه به مدل تحلیلی «چارلز تیلی» که سازمان و تشکیلات را یکی از ارکان هر انقلاب می داند به ارائه کارکردها و کار ویژه های سازمان در بسیج سیاسی می پردازیم که به شرح زیر است:
1- سازمان اول، بایستی قادر باشد ارتباط دقیق و منطقی میان انقلابیون با یکدیگر، انقلابیون با توده مردم، و این دو را با رهبری برقرار نماید. همچنین رساندن اخبار و اطلاعات از کار ویژه های سازمان است.
2- کار ویژه دوم، پشتیبانی مالی و تدارکاتی و در واقع بسیج منابع و امکانات است.
3- کار ویژه سوم، ایجاد همبستگی و هویّت مشترک در میان توده هاست. سازمان باید قادر باشد طیف های مختلف جامعه را در زیر یک چتر گرد آورده و در بین افراد جامعه ایجاد یگانگی کند.
1- کار کرد ارتباطی رسانه ای مسجد:
برای ایجاد بسیج سیاسی باید میان اعضاء جامعه گونه ای از ارتباطات سازمانی و ساختاری، هر چند ضعیف، وجود داشته باشد تا رهبران انقلابی از طریق این سازمان ها با اعضاء جامعه ارتباط برقرار نموده و شرایط بسیج را مهیا کنند. اگر در جامعه ای هیچ نوع نهاد یا سازمان اجتماعی وجود نداشته باشد و مردم به صورت ذره گونه و پراکنده باشند و هیچ نوع ارتباط درونی میان اعضاء جامعه در قالب گروه¬های اجتماعی وجود نداشته باشد، رهبران انقلابی به دلیل عدم ارتباط با توده ها قادر به بسیج نخواهند بود. در نتیجه باید حداقلی از نهادها و سازمان های ارتباطی وجود داشته باشد تا امکان بسیج فراهم گردد.
یکی از دلایل موفقیت مسجد در کارکرد رسانه ای خود بهره گیری از ارتباطات چهره به چهره بود که با توجه به فرهنگ شفاهی جامعه ایران، این امر بسیار تاثیرگذار بود.
«ویلیام هاکتن» با بررسی تجربه ارتباطات سنتی در انقلاب اسلامی تاکید می کند که (آنچه درایران روی داد بی سابقه بود چون از ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات سنتی، راهپیمائی ها و خطبه های نماز جمعه برای خدمت به انقلاب استفاده می شد.)[5]
دلیل دیگر به مساله مشروعیّت رسانه ها و پذیرش آنها توسط مردم بر می گردد. با توجه به اینکه رسانه باید حامل پیامی برای مخاطب خود باشد، هر چه این پیام با فرهنگ و اعتقادات جامعه تناسب بیشتری داشته باشد، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. در حالی که رسانه های نوین از ابتدا با طراحی بیگانگان وارد ایران شده بودند و در ادامه نیز مروّج فرهنگ بیگانه بودند، از مشروعیت چندانی درجامعه برخوردار نبودند. اما مسجد با قدمتی 1400 ساله که حامل پیام اسلامی و مروج اعتقادات جامعه بود از مشروعیت بالایی در جامعه ایران برخوردار بود. به گفته حمید مولانا «مسجد در جامعه اسلامی به عنوان مهمترین کانال ارتباطات اجتماعی، همواره به عنوان منبع حرکت های فرهنگی و معنوی عمل نمود و نه تنها در بعد تزکیه معنوی که به عنوان دانش و اطلاعات مربوطه به جامعه، آحاد مردم را تغذیه می کرده است.[6]» در واقع انقلاب اسلامی از دیدگاه فرهنگ و ارتباطات واکنشی علیه جریانات غالب در رسانه های مدرن ارتباطی بود که در اثر آن، ارتباطات سنتی بر کانال های مدرن ارتباطی پیروز شد. (این واقعه مهم نشان داد که در کشورهای اسلامی به ویژه در ایران، رسانه های سنتی، هم گفتاری، و هم مکتوب، نه تنها در مقابله و رویارویی با رسانه های جدید وجود و اهمیت خود را از دست نداده اند بلکه با مشروعیت ویژه ای که در جامعه دارند تحرک بیشتری در دو دهه اخیر پیدا کرده اند، انقلاب اسلامی ایران نشانه بارز آن در عصر حاضر است زیرا این انقلاب مرهون تحرک و ابتکار زیر ساخت های اطلاعاتی وارتباطی سنتی بوده و می باشد.)[7]
دلیل دیگر موفقیت مسجد به عنوان یک رسانه، بهره گیری از رسانه¬های نوین در جهت اهداف انقلاب بود. درواقع مسجد به عنوان پایگاه و منبع ارتباطات انقلابی، علاوه بر رسانه¬های نسل اول یا رسانه¬های شفاهی و چهره به چهره از طریق موعظه و خطابه، رسانه¬های نسل دوم و سوم مانند کتاب، جزوه، اعلامیه و کاست های حاوی پیام های رهبر انقلاب را نیز در اختیار داشت و از ترکیب رسانه¬های گوناگون توانست ارتباط میان رهبری و توده ها را برقرار سازد.
«آلوین تافلر» در کتاب «جابجایی در قدرت» می نویسد «درک این مطلب که مذهب سازمان یافته، صرف نظر از هر چیز دیگری که باشد، رسانه ای است انبوه، کمک می کند تا بسیاری از جابه جائی های قدرت معاصر را تبیین کنیم» و سپس در مورد انقلاب اسلامی می نویسد: «درایران آیت الله خمینی(ره) نفرت طبقاتی و خشم ملی گرایانه را با شور مذهبی در آمیخت. عشق به الله + نفرت از امپریالیسم + مخالفت با سرمایه داری = انقلابی که خاورمیانه را به کانون بالقوه جنگ و درگیری تبدیل ساخت». سپس ادامه می دهد «اما آیت الله خمینی به کاری بیش از ترکیب این سه عنصر در یک حرکت پرشور واحد دست زد. وی همچنین رسانه های موج اول یعنی موعظه های چهره به چهره روحانیون برای مؤمنان را با تکنولوژی موج سوم ترکیب کرد، نوارهای صوتی حاوی پیام های سیاسی که در مساجد به طور مخفی توزیع می گردید و در همان جا پخش می شد و به کمک دستگاه های ارزان قیمت تکثیر می گردید. شاه برای مقابله با آیت الله خمینی از رسانه های موج دوم یعنی مطبوعات و رادیو و تلویزیون استفاده می کرد. به محض اینکه آیت الله خمینی توانست شاه را سرنگون کند و کنترل دولت را در دست گیرد ،فرماندهی این رسانه های متمرکز موج دومی را نیز در اختیار گرفت.»[8]
یکی دیگر از عوامل موفقیت مسجد به عنوان پایگاه ارتباطی، مصونیت آن در برابر حملات رژیم بود. در حالی که رژیم شاه با نهادها و سازمان های مدرن به شدت برخورد می کرد و اجازه اظهار وجود به آنها نمی داد اما مسجد به دلیل قداست و حمایت مردمی از تعرض مصون بود و مبارزان مذهبی می توانستند درپوشش مذهب، فعالیت های انقلابی را نیز پیگیری کنند. «حسنین هیکل» در این باره می نویسد:
«در کشورهای اسلامی نهادی به چشم می خورد که قدرت قادر به دسترسی بدان نمی باشد و آن نهاد مسجد است. با این نهاد نمی توان مذاکرات پنهانی داشت و یا به آن رشوه داد، زیرا انجام چنین عملی به مثابه توهین به عمیق ترین و گرامی ترین اعتقادات مردم است. مسجد برای اجتماع مردم مکانی فراهم می آورد که حتی از دسترس مؤثرترین پلیس مخفی دور است. مردم به قیمت جانشان از مسجد دفاع می کنند. مذهب به گرد زندگی مردم عادی یک حصار امنیتی می باشد که مسجد و قرآن سمبل های آن به شمار می روند.»[9]
در نهایت باید گفت که گستردگی شبکه مساجد در سراسر کشور از بزرگ ترین شهرها تا روستاها، این امکان را به وجود آورده بود که پیام ها و ارتباطات انقلابی به راحتی در سراسر کشور پخش شود و همه مردم در رابطه با مواضع انقلابی و پیام های رهبری انقلاب قرار گیرند. «جان دی استمپل» از کارشناسان سفارت امریکا می نویسد:
«یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابی، مشارکت دائمی و فزاینده سازمان های شیعی مذهب ایرانیان در جنبش بوده است. در کشور 35 میلیونی ایران تقریبا 80 تا 90 هزار مسجد و180 تا 200 هزار روحانی وجود دارد و سریع ترین و مطمئن ترین راه برای رساندن پیام از شهری به رهبران شهر دیگراز طریق شبکه مساجد انجام می گرفت»[10]
در نتیجه مسجد به دلایلی که إرائه شد توانست در جریان بسیج انقلابی، به عنوان پایگاه رسانه ای و ارتباطی جریانات مخالف رژیم عمل کند و تنها نهادی بود که از دولت مستقل بود و تنها گزینه ممکن برای بسیج مردم بود. در واقع کار کرد رسانه ای مسجد در ارتباط با دو رکن دیگر انقلاب یعنی رهبری و ایدئولوژی نیز بسیار مهم بود. زیرا از طرفی پایگاه ارتباطی مردم و رهبری انقلاب، مسجد بود و در طول سال های تبعید حضرت امام; این ارتباط قطع نشد و از طرف دیگر ایدئولوژی انقلاب که ملهم از اندیشه سیاسی شیعه بود از طریق مسجد گسترش می یافت.
2- کارکرد حمایتی – پشتیبانی مسجد:
از جمله شرط های موفقیت یک گروه مخالف در منازعه با حکومت مستقر آن است که به لحاظ مادی و اقتصادی به نظام حاکم وابستگی نداشته و مستقل باشد. هر نهضتی برای سازماندهی و اقدامات انقلابی نیازمند منابع مالی فراوانی است، زیرا در هر انقلابی افراد زیادی درگیر در مبارزه و مقدار زیادی اقدامات پنهان انقلابی وجود دارد که باید از لحاظ مالی تغذیه شوند.
در بسیاری از کشور های انقلابی، گروه های مبارز مخارج خود را از طریق سرقت یا کمک های اعضاء خود تامین می کنند. روش اول در میان چریک های انقلابی رایج تر است. اما با توجه به اینکه ایدئولوژی انقلاب اسلامی متکی به دین اسلام بود، این روش ها نمی توانست درآن جای داشته باشد، البته چنین نیازی نبود زیرا نهاد مذهب درایران استقلال خود را حفظ کرده بود و اتحاد مسجد – بازار مهمترین عامل این استقلال بود.
بازار در جوامع اسلامی خصوصا در کشورهای شیعه ارتباط نزدیکی با محافل دینی از قبیل حوزه های علمیه، مساجد و هیأت های مذهبی داشته است. این نزدیکی و آمیختگی تنها به بعد فیزیکی و کالبدی منحصر نبوده بلکه فراتر از آن نوعی همبستگی و تجانس فکری - فرهنگی را میان بازار و مسجد در صف بندی های اجتماعی - سیاسی تشکیل می داد.
برخی معتقدند که پیوند میان این دو نهاد فراتر از ارتباط آنها با سایر اقشار و نهاد ها از جمله نهاد حکومت یا ارگ بوده است. تبلور این پیوند و اتحاد را می توان در تاریخ جنبش های سیاسی - اجتماعی دویست سال اخیر ایران به خوبی مشاهده کرد. بر اساس مستندات تاریخی در هیچ یک از جنبش های تاریخ معاصر ایران همچون جنبش تنباکو، قیام مشروطه و انقلاب اسلامی، این دو نهاد در برابر یکدیگر قرار نگرفته بلکه در تمامی صف بندی ها جبهه واحدی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی تشکیل داده اند.
همبستگی مسجد و بازار در ایران نیز در ادوار مخالف تاریخی وجود داشته و این امر به ویژه با ورود استعمار به ایران پر رنگ تر شد. در دوران حاکمیت سلسله قاجار، نحوه تعامل دولت با علما و اعطای امتیازات اقتصادی به بیگانگان باعث شد که ضمن باز شدن پای طرف خارجی به مناسبات قدرت در ایران، دو طرف دیگر مساله یعنی مسجد و بازار نیز در موضع تخاصمی با دولت قرار بگیرند، نمونه بارز این صف بندی را در واقعه رژی و جنبش تحریم تنباکو که در آن محور مسجد – بازار در یک صف واحد در مقابل شاه و طیف خارجی قرار گرفتند نمایان شد. استمرار این صف بندی به نهضت مشروطه منجر شد که برای اولین بار اقتدار پادشاه را به چالش طلبید.
اتحاد مسجد – بازار در دوره های بعد نیز ادامه یافت و با توجه به سیاست های رژیم شاه مبنی بر نوسازی به سبک غربی و ترویج ابتذال و بی بند و باری در جامعه و تحت فشار قرار گرفتن اقشار مذهبی و به ویژه بازاریان این امر موجب نزدیکی بیشتر این دو نهاد گردید. این اتحاد باعث شد که درانقلاب اسلامی، بازاریان و بازار به عنوان یک نهاد سنتی، نقش به سزایی چه از لحاظ مالی و اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی ایفا کنند.
از لحاظ سیاسی موقعیت بازار و جمعیت آن نقش مهمی در شکل گیری تظاهرات مردمی داشت. با توجه به اینکه بازاریان اولاً گروهی از اجتماع سنتی شهر نشین بودند که چندین هزار مغازه داشتند و ثانیاًً با جمعیت زیادی از مردم در ارتباط بودند، هر گاه که اتفاقی می افتاد بازار را بسته و در مسجد تجمع می کردند. تعطیلی بازار باعث نارضایتی مردم و اعتراض به دولت می شد و تا حدی زمینه شکل گیری تظاهرات مردم را فراهم می کرد. میثاق پارسا می نویسد:
«تنها کانال بسیج بازاریان دراتحاد با سایر گروه ها، مساجد بودند.» و «مساجد محل امنی برای بازاری ها فراهم کرده تا گرد هم آیند و به مخالفت با رژیم پرداخته و فشارهای حکومت را افشا کنند»
از لحاظ اقتصادی نیز بازار نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون داشت که می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-2: ساخت مسجد و مکان های مذهبی
بسیاری از مساجد و حسینیه ها در شهرهای بزرگ در کنار بازار و توسط بازاریان ساخته می شد. ساخت حدود 50 مسجد کوچک و بزرگ در محدوده بازار تهران در دوره های مختلف دلیلی بر این مدعاست. برخی از این مساجد نیز به نام بانیان آنها نام گذاری شده است، مانند مسجد جلیلی، مسجد سید عزیزالله، مسجد لباسچی، مسجد جامع سید علی اکبر بزاز، مسجد حاج رضا همدانی، مسجد حاج حسین بلور فروش، و ....
2-2: تاسیس و راه اندازی صندوق های قرض الحسنه و حمایت از مبارزه:
تاسیس صندوق های قرض الحسنه در بازار یا مساجد و کمک بازاریان به آنها یکی از راه های حمایت بازار از نهضت انقلابی ایران بود که در این رابطه اسنادی نیز وجود دارد. « یکی از صندوق هایی که به افراد محتاج قرض می دهد و آن را با قسط ماهیانه دریافت می کند،صندوق قرض الحسنه جاوید واقع در خیابان خسروی نو و صندوق دیگری در بازارسرای محمدیه است که بیشتر به طلاب و روحانیون وام می دهد و ظاهراً اساس تشکیل این صندوق بر همین مبنا بود. در این صندوق چند نفر از بازاری ها و سید عبدالکریم هاشمی نژاد و شیخ ابراهیم طالبیان نظارت دارند[11]»
آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می نویسد:
«ضمنا بنیاد خیریه رفاه را هم درست کردیم که پوشش خوبی بود برای حل مشکلات کسانی که در جریان مبارزه آسیب می دیدند. صندوق های قرض الحسنه را هم تشویق کردیم که هم پوشش خوبی بود برای همان کار های امدادی سیاسی و هم راهی برای حضور بیشتر در مساجد و بهره گیری بیشتر از آنها به عنوان پایگاه مبارزه [12]»
3-2: پرداخت هزینه هیأت های مذهبی و حوزه های علمیه
با توجه به اعتقادات مذهبی بازاریان، آنها خود را ملزم به پرداخت وجوه های شرعیه به علما و حوزه های علمیه می دانستند و اگر از پرداخت مالیات به دولت سرباز می زدند در پرداخت وجوه های شرعی بسیار مقید بودند. استمپل می نویسد: «به هر حال بازار و مسجد همیشه با یکدیگر همکاری داشته اند، هزینه های حوزه های علمیه و نیز تا 80 درصد هزینه گذران زندگی روحانیون توسط همین تجار تامین می گردد»
موارد فوق بیانگر نزدیکی و پیوند مسجد و بازار و تاثیر این دو نهاد در پیروزی انقلاب اسلامی است. در حالیکه بازاریان نیازهای فکری، فرهنگی و عقیدتی خود را از طریق مساجد برطرف می کردند ،با کمک های خود نیز نیازهای مساجد را بر طرف کرده و مبارزات مردمی را از طریق مساجد وسعت می بخشیدند.
3- کارکرد فرهنگی – هویتی مساجد
همانطور که اشاره شد یکی از کارکردهای سازمان در جریان بسیج سیاسی و سازماندهی توده های انقلابی، ایجاد فرهنگ و هویت مشترک و بسیج منابع عقیدتی و ارزشی است. سوال این است که کار ویژه های مسجد در ایجاد فرهنگ و هویت مشترک چه بوده است؟ در پاسخ به این سوال می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-3: رابطه مسجد – روحانیت
رابطه مسجد و روحانیت رابطه دیرینه ای است. گرچه از ابتدای ظهور اسلام و تاسیس مسجد مردم با حضور در مسجد و دیدار با پیامبر، سوالات و مشکلات خود را در میان می گذاشتند و مسجد مرکز تمام فعالیت های جامعه اسلامی بود.
اما با گذشت دوران اولیه و گسترش علم فقه و حدیث، کم کم جریانات علمی در جامعه اسلامی پا به عرصه وجود گذاشتند و روحانیت به عنوان کارگزاران مذهب وظیفه ارشاد و راهنمایی مردم و آموزش تعلیمات اسلامی را بر عهده گرفتند. با فاصله گرفتن حکام از تعالیم دین و مسجد و تاسیس دارالحکومه، مساجد مردمی به عنوان نهادی مستقل پا به عرصه وجود گذاشتند. در ایران به ویژه از دوره صفویه و با دعوت از روحانیون سایر کشورها طبقه جدیدی از روحانیت شکل گرفت که دارای انسجام و تشکیلات بود و بسیاری از امور مردم از جمله آموزش، قضاوت، امور ثبتی و مالی بر عهده آنان بود.
در تاریخ سیاسی ایران، روحانیون توانستند با برخورداری از چند ویژگی در قیام های ضد استبدادی و ضد استعماری نقش تعیین کننده ای ایفا کنند. دکتر ازغندی معتقد است که: « روحانیون در مقایسه با سایر اقشار و نیروهای اجتماعی و تشکل های سیاسی سازمان یافته ترین و منسجم ترین نیروهای اجتماعی جامعه ایران را تشکیل می دهند. روحانیون منابع قدرت متعددی داشتند، اولین و مهم ترین کانونی که روحانیون از آنجا اعمال قدرت می کردند مساجد است»[13]
بنابر این بهره گیری روحانیت از مساجد باعث شده که در جریان انقلاب اسلامی، مساجد به عنوان پایگاه و تشکیلات مبارزه همانند صدر اسلام احیا شوند و به نقش آفرینی جدی بپردازند. در این بخش نقش امام خمینی(ره) به عنوان احیاگر مساجد در عصر حاضر بسیار تاثیر گذار بود و در تمامی مراحل مبارزه تمامی اقشار جامعه را به بهره گیری از مسجد و احیای مجدد آن دعوت می کرد. این امر باعث شد که گرایش مردم به مساجد بیشتر شود و طرح مسائل سیاسی توسط روحانیون و وعاظ، مساجد را از جنبه عبادی صرف خارج ساخته و تمامی کارکردهای مسجد فعال شوند.
2-3 مسجد و تحول اندیشه دینی
یکی از اتفاقات نادری که در جریان انقلاب اسلامی رخ داد و در تاریخ معاصر ایران بی نظیر بود، حضور روشنفکران مذهبی غیرروحانی در مساجد در کنار روحانیون بود. در حالیکه در گذشته منبر و خطابه و وعظ مختص روحانیون بود، اما در این دوران با دعوت روحانیت روشن بین و آگاه، پای متفکران مذهبی و دانشگاهی به مساجد باز شد و تحول جدیدی در عرصه اندیشه دینی بوجود آید. شاید یکی از دلایل این کار تجربه آموزی روحانیت از نهضت مشروطه باشد. در جریان مشروطه در حالیکه مردم و روحانیت از پایگاه مسجد به مقابله با استبداد پرداخته بودند، روشنفکران در محافل سری، و انجمن ها و مجامع فعال بودند و مسیر دیگری را دنبال می کردند و نهضتی که با رهبری روحانیت و همراهی مردم و از پایگاه مساجد شروع شده بود در نهایت به کژراهه رفت و از سفارت انگلیس سر در آورد. این انحراف باعث شد که نتیجه قیام ها و تلاش های مردم و روحانیت منجر به روی کار آمدن رضا خان و شکل گیری استبداد مدرن در ایران شود.
بهره گیری علمای آگاه و روشن بین همچون آیت الله طالقانی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و ... از توانایی فکری و علمی روشنفکران مذهبی نظیر دکتر شریعتی مهندس بازرگان، و ... باعث شد که اتحاد نیروهای مذهبی بیشتر شود و چهره جدیدی از اسلام معرفی شده و غبار تحجر از چهره دین زدوده شود. بهره گیری ایدئولوژیک از مکتب تشیع به عنوان راهنمای عمل انقلابی باعث شد که جوانان دانشگاهی و فعالان انقلابی به سلاح فکری جدیدی مجهز شده و در مقابل تفکرات مارکسیستی قد علم کنند و در نهایت گفتمان سیاسی – ایدئولوژیک شیعه به عنوان گفتمان غالب درآید.
3-3 مسجد و حفظ هویت دینی جامعه:
هویت به منزله شناسنامه ملی یک جامعه به معرفی شخصیت آن جامعه می پردازد. هویت دینی در جامعه ایران از گسترش و عمق بالایی برخوردار است و تلاش های مخالفان دین تاکنون نتوانسته است که آنرا کمرنگ کند. دکتر نقیب زاده می نویسد:
«هویت مذهبی گسترده ترین ( از نظر تعداد باورمندان ) و ژرف ترین ( از نظر ذهنی و همچنین اجتماعی ) هویتی است که در بین ایرانیان وجود دارد»[14]
سیاست های اسلام زدایی رژیم شاه که هویت دینی جامعه را نشانه گرفته بود باعث شد که علما دست به فعالیت هایی از جمله توسعه نهادهای مذهبی و تاسیس مساجد بزنند و اوج فعالیت های رژیم در قالب برنامه به اصطلاح انقلاب سفید بود که هدف رژیم از این اقدام حرکت در مسیر تعیین شده از سوی آمریکا و غربگرایی هر چه بیشتر بود. «در پی انقلاب سفید، شاه سکولاریزه و غربی کردن جامعه را با تاکید بر فرهنگ قبل از اسلام ایران (تا یک اساس ایدئو لوژیکی برای حکومت فردی وی تهیه کند.)سرعت بخشید و کوشید تا نهادهای مذهبی را در اختیار خویش گیرد»[15]
این اقدامات رژیم، با واکنش شدید علما و مردم به رهبری امام خمینی(ره) و قیام 15 خرداد 1342 روبرو شد اما رژیم با اقدامات دیگر از جمله جشن های شاهنشاهی، تغییر تقویم هجری و ... در پی زدودن مظاهر دینی و فرهنگی اسلام از ایران و کمرنگ کردن هویت دینی جامعه و از طرفی تبلیغ و ترویج فرهنگ منهای اسلام و مظاهر فرهنگ غرب بود. در حالیکه تمام توان رژیم در این راه بکار گرفته شده بود و همه محافل و مجامع از جمله رسانه ها،احزاب دولتی و ... در این راستا قدم بر می داشتند،اما نیروهای مذهبی در جبهه مقابل با رهبری علمای دینی و روشنفکران مذهبی از طریق پایگاه مساجد، هم به نفی اقدامات رژیم و مقابله با آن پرداخته بودند و هم در پی اثبات و إرائه فرهنگ اسلامی به زبان روز بودند و از این راه به حفظ هویت دینی جامعه می پرداختند.
4- مسجد و جامعه پذیری سیاسی
جامعه پذیری سیاسی روندی است که یک جامعه، فرهنگ سیاسی خود را دائمی می سازد و یا روندی است که بوسیله آن فرهنگ سیاسی شکل می گیرد، باقی می ماند و تغییر می کند.
در کشور ایران با توجه به اکثریت مسلمان جامعه و حاکم بودن فرهنگ شفاهی و چهره به چهره، یکی از کارگزاران اصلی جامعه پذیری، مساجد و نهادهای مذهبی هستند. بدیهی است مذهب می تواند عامل بسیار مهمی در جامعه پذیری افراد باشد ولی در جوامع و ادیان مختلف تفاوت های زیادی وجود دارد. در اسلام، مسجد از مهم ترین نهادهایی است که با ارائه کارکردهای عبادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نقش اساسی در جامعه پذیری دارد.
تقابل فرهنگ سیاسی شیعه که از طریق مساجد و نهادهای مذهبی مانند حسینیه ها و تکایا تبلیغ می شد با فرهنگ سیاسی رژیم پهلوی، باعث تحول شگرفی در فرهنگ سیاسی ایرانیان شد و مشروعیت رژیم را زیر سوال برد.
این امر باعث شد که رژیم با بحران مشروعیت مواجه شده و زمینه انقلاب فراهم گردید.
5- مسجد و حفظ همبستگی در جامعه
یکی از ویژگی های مسجد که در انقلاب اسلامی نیز بطور بارزی جلوه گر شد، این بود که تمامی اقشار جامعه از هر صنف و گروه، در مسجد حضور می یافتند و از برنامه های آن استفاده می کردند. در واقع مسجد از آنجا که خانه خداست، و به هیچ گروه و طبقه و حزب خاصی بستگی ندارد، در آن همیشه به روی مردم با زاست و هر کس می تواند متناسب با نیاز خود از برنامه های مذهبی، سیاسی، آموزشی و ... آن استفاده کند. ورود مسجد نه کارت عضویت می خواهد و نه هیچ ویژگی خاصی از جمله سن، جنس، سطح سواد، طبقه اجتماعی و ... این ویژگی منحصر بفرد باعث شده مسجد در مقایسه با نهاد های سیاسی - اجتماعی مدرن از جمله احزاب، تشکل های سیاسی، اتحادیه های صنفی، و ... از جذابیّت بیشتری برخوردار شده و به عبارتی سهل الوصول تر از سایر نهادها باشد. نیکی کدی درباره استفاده قشرهای گوناگون از مساجد می نویسد: «طبقه وسیعی از تحصیل کرده ها، دانشجویان، طبقه سیاسی جدید و تهی دستان شهری تحت تاثیر و سازماندهی مساجد، ستون فقرات سیاست نوین مردمی را فراهم ساختند»[16]
بنابراین حضور تمامی اقشار جامعه در مساجد باعث یکدلی و اتحاد بیشتر مردم شد و زمینه قیام و انقلاب را فراهم کرد.
نتیجه گیری
نتیجه ای که در این پژوهش بدست آمد؛ بیانگر این است که در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد هر چند که به عنوان یک نهاد سنتی در جامعه قلمداد می شدند و دارای قدمتی 1400 ساله هستند اما با إرائه کارکردهایی متناسب با نیاز روز جامعه توانستند گوی سبقت را از نهاد های مدرن و وارداتی بربایند و به عنوان ستون فقرات و سازمان انقلاب به ایفای نقش بپردازند .
این کارکرد ها بویژه در سه حوزه رسانه ای - ارتباطی، حمایتی- پشتیبانی و فرهنگی - هویتی باعث شد که فرهنگ و ایدئولوژی انقلابی شیعه به گفتمان غالب و رایج درجامعه بدل شود و انقلاب اسلامی در ایران شکل بگیرد. انقلابی که هر چند در عصری مدرن و در زمانه به حاشیه رفتن دین از سیاست و اجتماع شکل گرفت اما از تمامی نمادها و نهادهای مذهبی بهره جست و شگفتی صاحب نظران و تحلیل گران مسائل سیاسی را بر انگیخت.
منابع
1. احمدوند، شجاع؛ فرایند بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه های آن، چاپ اول، تهران،1374.
2. باهنر، ناصر؛ رسانه ها و دین، چاپ اول، تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما.
3. مولانا، حمید؛ گذر از نوگرایی، ترجمه یونس شکر خواه، تهران، 1371
4. آلوین، تافلر؛ جابجائی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی، 1372
5. حسنین، هیکل؛ ایران، روایتی که ناگفته ماند، ترجمه حمید احمدی، 1363
6. جان دی استمپل؛ درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران،1378
7. اشرف، احمد؛ موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، دوره قاجاریه، تهران،1359
8. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک،1376
9. هاشمی رفسنجانی، اکبر؛ دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد، تهران، 1376
10. ازغندی، علیرضا؛ تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران، تهران، 1379.
12. احمد، نقیب زاده؛ تاثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، تهران 1381
13. امجد، محمد؛ ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین سالاری، ترجمه حسین مفتخری، تهران 1380
14. آرکدی، نیکی؛ بررسی تطبیقی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، ترجمه حسینعلی نوذری، روزنامه ایران، ش 465
پی نوشت ها:
[1] کارشناس ارشد علوم سیاسی
[2] -charles tilly, from mobilization to revolution , London : adison Wesley
[3] - I bid
[4] - شجاع احمد وند، فرایند بسیج سیاسی در انقلاب اسلامی، در مجموعه مقالات انقلاب اسلامی و ریشه ها آن.
[5] - ناصر باهنر، رسانه ها و دین، ص 68
[6] - همان، ص 41
[7] - حمید مولانا، گذر از نوگرایی، ترجمه یونس شکر خواه،ص 85
[8] - آلوین تافلر، جابجائی در قدرت، ترجمه شهیندخت خوارزمی ص 5-543 .
[9] - حسنین هیکل ،ایران ،روایتی که ناگفته ماند ،ترجمه حمید احمدی، ص236
[10] - جان دی استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی ص 68
[11] - مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ص 599
[12] - اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها،اسناد ص 233
[13] - علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی- اجتماعی ایران، ج 1، ص 1-130
[14] - احمد نقیب زاده، تاثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، ص 204
[15] - محمد امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین سالاری، ترجمه حسین مفتخری ص 81
[16] - نیکی آر کدی، بررسی تطبیقی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، ترجمه حسینعلی نوذری، ص 6.