Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
Masjedpajoh.ir
همتایی غدیر و قدر (آیت الله جوادی آملی)
شنبه, 26 تیر 1400 تعداد بازدید: 4
Masjedpajoh.ir

یکم: سرّ هم آوایی «روز غدیر» با «شب قدر» همانا همآهنگی و هم تایی مظروف آن دو یعنی قرآن و ولایت است که ظرف ها را همسان ساخته است. آنچه در وجود علمی قرآن کریم است، در وجود عینی انسان کامل معصوم علیهم السلاماست. اگر آن کتاب الهی موصوف به: «لایأتیه الباطل مِن بین یدیه ولا من خِلفِه» است، این امام معصوم متصف به آن است... امام معصوم علیه السلام از قرآن خبر میدهد و خداوند درباره آن کتاب آسمانی چنین فرمود: «اذا قُریء القرآن فاستمعوا له و أنصتوا».

دوم: قرآن مجید، معصوم از هر نقص و مصون از هر عیب است؛ لذا قائم به نفس و قیم جامعه بوده و به ملت اقوم هدایت می کند: «ان هذا القرآن یهدی للتی هی أقوم» امام معصوم که در بامداد غدیر کسوت «...هذا علی مولاه» پوشید، تا شامگاه معاد به عنایت خداوند وابسته بوده و در هدایت محتاج بشری نبوده و هماره قیم معنوی جوامع بشری است: «إِنَّمَا اَلأَئِمَّةُ قُوَّامُ اَللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لاَ یَدْخُلُ اَلنَّارَ إِلاَّ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ أَنْکَرُوهُ.» کسی که اهل بیت علیهم السلام وحی را که غدیریان خدای قدیرند، به رسمیت بشناسد و مورد شناسایی آن ذوات نورانی قرار بگیرد، وارد بهشت می شود، وگرنه گرفتار دوزخ خواهد شد و این مطلب سامی یکی از چند معنای «قسیم الجنة و النار» بودن پرچمداران غدیر است.

سوم: راز رهبری قرآن به اتحاد، همانا متحدبودن تمام آیات مکی و مدنی اوست که قریب به ربع قرن متناوباً نازل شد و هیچ اختلافی بین اصول و فروع، جهانبینی، جهانداری و جامعهپروری، عبادات، احکام، عقود و ایقاعات آن نیست: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافًا کَثِیرًا». همین رمز در امام معصوم علیه السلام که منصوص خدا و منصوب روز غدیر است، وجود دارد؛ لذا هر امام سابق، مبشّر لاحق و هر امام لاحق، مصدق سابق است؛ چنانچه تمام عقاید، اخلاق و اعمال هر کدام منسجم و همآهنگ است و آفت اختلاف، نه در درون آنها و نه در بیرون آنان رخنه نمیکند. کلام امیرمؤمنان که ساحت غدیر به نام آن حضرت علیه السلام رقم خورد و متبرک شد، چنین است: «... وَ لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَی جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه وآله و سلم وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآب...» هیچ کس نسبت به وحدت امت اسلامی از صاحب غدیر علاقه مندتر نیست؛ زیرا نه کسی مانند آن حضرت در این باره علم صائب دارد و نه کسی در این جهت عمل صالح. احاطه علمی آن حضرت به آثار سوء اختلاف را میتوان از کلام نورانی آن حضرت استنباط نمود: «فایاکم والتلون فی دینِ اللّه فاِنَّ جماعت فیما تُکرهون من الحق خیرٌ مِن فِرقت فیما تحبون مِن الباطل و انّ اللّه سبحانَه لَم یعط أحداً بفرقت خیراً مِمَن مَضی ولا ممن بقی.» آنچه از این بیان جامع برمیآید، این است که سنت الهی که در گذشته و حال و آینده مساوی است، همانا حق، صدق، خیر و حسن بودن انسجام اسلامی و باطل، کذب، شر و قبیح بودن اختلاف است.

چهارم: همتایی قرآن و غدیر که نماد عترت اطهار علیهم السلام است، در امور فراوانی است که بارزترین آنها حیات بخشی این دو ثقل خواهد بود؛ زیرا درباره قرآن که عنصر اصلی دعوت حضرت ختمی نبوت است، چنین آمد: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَجیبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم-وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ یَحولُ بَینَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیهِ تُحشَرونَ» و درباره امامت از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنین رسید: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». جریان غدیر سلسله جنبان ولایت است؛ لذا اسامی مبارک امامان معصوم علیهم السلام حتی حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در احتجاج طبرسی در آن یافت میشود. حیات برین انسان که حوزه کرامت به آن اختصاص دارد و قلمرو خلافت الهی مختص آن می باشد، با کوثر وحی و امامت تأمین می شود. سرّ تقابل بین زنده و کافر در آیه «لُینذر مَن کان حیاً و یحق القول علی الکافرین.» همین است و راز زنده دلی انسان به حکمت که در کلام نورانی امیرمؤمنان علیهم السلامآمده است که: «...الحکمة التی هی حیاة للقلب المیت و بصر للعین العمیاء...» همین خواهد بود. چنان که آن حضرت در کلام دیگر فرمودند: «...احی قلبک بالموعظة».

پنجم: قرآن و غدیر که متن امامت است و ولایت دوازده معصوم علیهم السلام شرح آن میباشند، هر دو جهانیاند، هر چند گروه خاصی از آنها بهره مندند. گستره جهانیبودن قرآن را از آیات فراوانی مانند: للعالمین نذیراً، ذکری للبشر، کافة للناس، رحمة للعالمین میتوان استفاده نمود. چنانچه تلازم حوزه وحی و نبوت نیز شاهد همین گستردگی است. پهنه عالمیبودن امامت انسان کامل معصوم غدیری را میتوان از بیان نورانی آن حضرت علیه السلام که فرمود: «ان اللّه جعلنی اماماً لخلقه ففرض علی التقدیر فی نفسی و مطعمی و مشربی و ملبسی کضعفاء الناس کی یقتدی الفقیر بفقری ولا یطغی الغنی غناه» استظهار کرد؛ زیرا سخن از امامت آن حضرت برای مخلوق خداست؛ نه مخصوص مسلمان. جهان بودن قرآن از دو منظر قابل ارزیابی است: یکی دعوت همگان به اسلام و ارائه ادله جهانی و دیگری اداره جهان در کیفیت برخورد مسلمانان با اقوام و مللی که بر اثر قصور یا تقصیر اسلام را نپذیرفتند. بررسی آیاتی که اتحاد و انسجام را در سه سطح محلی، منطقهای و بینالمللی لازم دانسته و برای هر کدام حکم خاص صادر فرمود، شاهد گویای مدعای یاد شده است. غدیر که ساحت امامت است، باید اتحاد و انسجام اسلامی در سطوح سه گانه مزبور را طراحی، برنامهریزی و اجرا نماید تا دو ثقل به جا مانده از حضرت ختمی نبوت صلی الله علیه و آله و سلم جهانیشدن اسلام را به هر دو منظر عرضه کنند.

ششم: غدیر که مهبط امامت است، همانند لیلةالقدر که مهبط وحی است، از اعیاد برجسته اسلامی است. عیدبودن فطر و اضحی و جمعه برای عبادت ویژهای است که در آن ایاماللّه مطرح است. نیایش مأثور این روز سپاس خدایی است که اولا، ولایت را همانند قرآن حبل متین قرار داد، و ثانیا، انزال آن را از مرز صقع (ناحیه و کرانه) ربوبی و بارگاه ملکوت به کارگاه ناسوت همسان قرآن مجید به صورت آویختن قرار داد نه انداختن؛ ثالثاً، یک طرف این حبل ناگسستنی را همتای قرآن کریم به دست خود گرفت و طرف دیگر آن را در دسترس خاکنشینانی چند قرار داد رابعاً، اعتصام آن را همانند دستاویز ساختن عروة الوثقای قرآن حکیم مایه نجات اعلام فرمود و خامساً دستور روز غدیر را دعای « الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّةِ علیهم السلاماز یک سو و عقد اخوت که نماد اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، از سوی دیگر قرار داد.

هفتم: اهتمام به غدیر که تجلی امامت است، هم به لحاظ خود ولایت است که از اصول رصین و مرصوص مذهب است و هم بهلحاظ شرط قبول توحید از یک سو و باب علم نبوت بودن از سوی دیگر است که آن دو همانند معاد از اصول بی بدیل و اولی دیناند. امیرمؤمنان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: «ان للا اله الا اللّه شروطاً، و انی و ذریتی من شروطها» و آنچه از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در حدیث معروف «سلسلة الذهب» یاد شده، مصداقی از اصل جامع ولایت است؛ به طوری که بدون اعتقاد به امامت اهل بیت عصمت علیهم السلام نه توفیق توحید تام حاصل میشود و نه تحصیل علوم نبوی میسور خواهد بود. سرّ کامیابی طبرستان در معارف وحیانی، داشتن شرط توحید و ورود از باب مأذون است. ممکن است کسی ظاهراً بدون پذیرش امامت به علوم صاحب رسالت دستبرد بزند، لیکن مالک آن علم نخواهد شد و دانش مسروق وی سودمند نمیباشد. آن که باب علوم نبوت است، چنین فرمود: «...نحن الشعار و الاصحاب و الخزنة و الابواب و لا تؤتی البیوت الا من ابوابها فمن أتاها من غیر ابوابها، سُمّی سارقاً» اثر ضروری شرط توحید و باب علم بودن، این است که شخص غیرمعتقد به امامت معصومان علیهم السلام وارد حصن أمن نشده و از امنیت طرفی نخواهد بست؛ چنانچه وارد مدینه علم که همان مدینه فاضله الهی است، نمیشود و از «آیة محکمه» و «فریضة عادله» و «سنة قائمه» که تثلیث معهود نبوی و ولوی است، بهره نخواهد برد؛ هرچند مفاهیمی را به ذهن بسپارد؛ زیرا نه اجر رسالت را پرداخت: « قُلْ لَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى» و نه به پایه اسلام ایمان آورد: «لکل شیء اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت».

 


ثبت دیدگاه