گروه : دهه ولایت و امامت
شماره : 1184
تاریخ : شنبه, 26 تیر 1400
ساعت : 09:23:12
نگاهی گذرا به واقعه غدیر، شخصیت علامه‌امینی و اهمیت کتاب شریف الغدیر

گفت‌وگو با آیت الله سید جمال‌الدین دین پرور


اشاره: فرهنگ غدیر و مقوله ولایت، روح جوامع شیعی است و غدیر به عنوان یکی از اصلی‌ترین نمادهای فرهنگ ولایی جوامع ما به شمار می‌رود. چنان که کتاب الغدیر علامه‌امینی از مهم‌ترین کتب مطرح تاریخ تحقیقات شیعه درباره موضوع غدیر و ولایت است. در این گفت‌وگو آیت‌الله سیدجمال‌الدین دین پرور نماینده ولی فقیه و رئیس بنیاد بین‌المللی نهج‌البلاغه، نکاتی را در باره حقیقت واقعه غدیر، شخصیت علمی علامه امینی و اهمیت کتاب شریف الغدیر بیان داشته اند که در ادامه تقدیم خوانندگان محترم هفته‌نامه افق حوزه می‌شود...

 

با تشکر از وقتی که در اختیار ما قرار داده اید. برترین عید، عید غدیر است و از دید شما وظیفه ما در رابطه با لزوم امتداد حرکت غدیر چیست؟

▪ غدیر، عید ولایت است و وظیفه ما در لزوم امتداد حرکت غدیر هم با توجه به فرمایشهای نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم پیرامون مبحث ولایت، یک وظیفه روشن، واضح و لازم است؛ زیرا در خطبه غدیر، از ثقلین نیز یاد شده و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ما را به پیروی از دو ثقل ماندگار الهی که از هم جداناپذیرند، امر فرموده است؛ از این جنبه، لزوم امتداد حرکت غدیر قابل پرسش و استفهام نیست. چون یک امر واضح است و فریقین هم این حدیث متواتر را نقل کرده اند. خداوند رحمت کند استاد بزرگوار ما آیتاللهالعظمی بروجردی قدس سره را. ایشان میفرمودند: اکنون پرداختن به اصل اختلافی که قرنها قبل در قضیه خلافت روی داده، ضرورتی ندارد و ما باید با تمسک به حدیث ثقلین، بر مرجعیت علمی ائمه اطهار علیهم السلام تأکید کنیم. حتی یک وقت برخی افرادی که یا معاند بودند یا از تحقیق بویی نبرده بودند، در الازهر مصر در حدیث ثقلین تشکیک کردند. آیتالله بروجردی نیز مرحوم شیخ قوام وشنوهای را مسئول نگارش مقالهای در این زمینه نمودند و این مقاله در مجله رساله الاسلام، که دارالتقریب مصر چاپ می کرد، منتشر شد و اثرات مفیدی هم داشت.

آیا فرهنگ جامعه ما غدیری است؟

▪ گاهی اوقات تحلیل وضع موجود بر اساس اغراضی خاص است. طبیعتا نتیجه اینگونه تحلیل، واقعی نخواهد بود. همچنین در طرف مقابل برخی هم در تحلیل اوضاع کنونی زمان خود، واقعبین نیستند. در حالی که ما در آموزههای دینی و درسهای ثقلین، به مبحث «محاسبه» توصیه شدهایم. محاسبه نیز فقط منحصر در رویکردهای شخصی نیست. بلکه ما باید در جهتگیریهای اجتماعی هم محاسبه را لحاظ کنیم تا عیبهای خود را بشناسیم و انشاءالله در صدد کاهش و سپس رفع آنها بربیاییم. حادثه غدیر درخشانترین دوره تکاملی بشریت در اقلیم حیات طیبه است؛ زیرا به نص کلام الهی، اکمال دین در این روز غدیر است که صورت گرفته و اگر مسائل پس از رحلت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روی نمیداد و به درس غدیر گوش فراداده میشد، همین حادثه منجر به پدیدآمدن بهشت موعودی که در آخرالزمان وعده داده شده، میشد. ولی چون به درس غدیر که درس بیعت و اطاعت از ولی خداست، گوش داده نشد، تحقق آن بهشت موعود به دوران پس از اتمام غیبت حضرت بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف موکول شد؛ منظور اینکه برای اینکه ببینیم آیا فرهنگ جامعه ما مبتنی بر فرهنگ غدیر است، باید به درسهای این واقعه الهی بنگریم و سپس اوضاع و افکار خود را محاسبه کنیم تا ببینیم چه میزان به فرهنگ غدیر نزدیک یا از آن دور هستیم. عرض کردم که درس غدیر درس بیعت و اطاعت بود و اطاعت وقتی محقق میشود که ما در عمل دستورات شخص مطاع را رعایت کنیم. چارچوب دستورات امامان ما، در جامعه کنونی ما رعایت میشود. ولی بخشهایی از آن نیز مورد کمتوجهی قرار میگیرد. بر عکس در برخی جوامع غربی، پارهای از همین دستورها کاملا مورد اعتناست و انسان به صورت ملموس آن را در جوامع ساری و جاری میبیند؛ پس ما برای اینکه بدانیم واقعا فرهنگ ما یک فرهنگ غدیری است، باید ببینیم به چه میزان، آن دستورات شخصی و اجتماعی را توانستهایم در زندگی شخصی و در جامعه اجرا کنیم؛ مثلا آیا به دستورات علی و آل علی علیه السلام درباره نظم، تلاش، رعایت حقوق دیگران، پشتکار و ایجاد کالاهای کیفی، تخصصمحوری، شایستهسالاری، ترحم به مظلوم، اهمیت به دانشورزی، تلاش برای بسط عدالت و این مباحث عمل کردهایم، دستوراتی که نصوص دینی به بهترین نحو در قرنها قبل، آنها را بیان داشته است. در مجموع هنوز برای تحقق فرهنگ غدیر در میان جامعه ما، جای کار بیشتری وجود دارد.

□ از منظر شما میراث غدیر برای ما شیعیان چیست؟

▪ بگذارید بگوییم میراث غدیر برای ما مسلمانان و بلکه بشریت. چون اگر ما باشیم و خطبه غدیریه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، مشاهده میکنیم جامعترین برنامههای سعادت بشری در آن ترسیم شده است؛ لذا باید بر اساس آن برنامهها، میراث بشریت عصر حاضر را جستجو و طلب کرد. از منظر بنده، میراث غدیر برای زمان ما یعنی بر اساس آموزههای ولایی زیستن و به دنبال تحقق اجرایی این آموزهها بودن. تا یک جامعه ولایی بسازیم و دیگر مکاتب و ملل از ظرفیتسازی میراث غدیر مطلع شوند.

□ جناب عالی که از شاگردان امام خمینی رحمه الله علیه بودهاید از نظر شما بزرگداشت واقعه غدیر منافاتی با تقریب مذاهب اسلامی ندارد؟

▪ منافاتی با هم ندارند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به نص احادیثی که شیعه و سنی نقل کردهاند، مدار حق بود و با ایشان حق را میشناسیم. بحث علمی و سخنگفتن پیرامون مسئله غدیر و روشنکردن اذهان دیگران در این زمینه، منافاتی با اندیشه تقریب مذاهب و وحدت اسلامی ندارد. چون ولایت و امامت مایه انتظام و همگرایی است و میراث غدیر یک میراث فرامذهبی و برای دیگر مذاهب و ادیان هم میتواند باشد؛ چنانکه هماکنون در جهان اهل سنت و نیز در مجامع غیراسلامی هستند افرادی که از تحقیقات پیرامون غدیر مانند عبقاتالانوار(مجلد غدیر) یا الغدیر علامهامینی استفاده کرده و بهره میبرند. همچنین شیفتگان حضرت علی علیه السلام را همواره در میان تمام مکاتب و ملل دیدهایم. امیرالمؤمنین علیه السلام منحصر در زمان خویش نیست و امام همه زمانها و انسانهاست. کاملترین و بهترین تمدن بشری نیز با محوریت ولایت علی و آل علی علیه السلام پدید خواهد آمد.

□ شنیدهایم حضرتعالی با علامهامینی دیدار داشتهاید. دوست داریم از احوالات علامه برای ما مطالبی را بیان بفرمائید.

▪ حقیقتاً علامهامینی از مفاخر تاریخ روحانیت شیعه است و سیره علمی و عملی او به خصوص فانیبودن او در محبت و ولایت حضرت امام علی علیه السلام یک الگوی راستین از علمای دانشمند با معنویت و فضیلت را پیشروی چشم ما مینهد. علامهامینی محضری بابرکت و نورانی داشت؛ یعنی نگاهکردن به وی انسان را آرام میکرد و از حرکات و سکناتش حب شدید اهلبیت علیهم السلام بهویژه امام علی علیه السلام را میشد مشاهده کرد. بنده با ایشان آشنایی و نسبتی نداشتم و پدرم و جدم نیز طبق اطلاعی که دارم با وی مراوده و ارتباطی نداشتند. چون فضای تحصیل و زندگی ایشان، نجف بود و جد اعلای بنده مرحوم آیتاللهالعظمی سیدابوتراب دربندی و پدربزرگ بنده آیتالله سیدجعفر دینپرور در نجف، درس خوانده بودند و مقدم بر علامهامینی بودند. پدرم مرحوم سیدمهدی دینپرور، محل تحصیل و محل خدمات دینی اجتماعیاش قم و تهران بود. اگر چه پدربزرگ و جد اعلایم سالها در نجف بودند. ولی ارتباط خاصی با مرحوم علامه نداشتهایم و البته ممکن است ایشان برخی احوال و مناقب جد ما را شنیده باشد. یک روز در منزلمان در شمیران بودم که خبر دادند علامهامینی به قصد دیدن شما به منزلتان میآیند. یادم میآید که فصل تابستان بود و من قم نبودم. خلاصه ایشان بدون هیچ مقدمهای به منزل ما تشریف آورد. دو سه ساعتی در منزل ما بود و راجع به الغدیر و مباحثی پیرامون ولایت و امامت حرف زد و از بیانات ایشان محظوظ شدیم و حتی الآن حدود 50سال که از آن واقعه می گذرد، وقتی آن را به یاد میآورم لبریز از شوق و شیفتگی نسبت به ایشان و بیاناتش میشوم.

□ ایشان به شما پیشنهاد کردند که در زمینه نهجالبلاغه به فعالیت بپردازید؟

▪ به این صورت که رسما پیشنهاد بدهند، نه، ولی خود من فکر تأسیس بنیاد نهجالبلاغه را مرتبط با آن دیدار میدانم. ایشان مباحث مختلفی را پیرامون دایرةالمعارف الغدیر بیان کرد و از سیر تاریخی واقعه گفت و از خصوصیات کتابش و تأثیراتی که بر افراد خودی و غیرخودی گذاشته و از برخی کرامات و حکایات جالب در همین زمینه هم سخن گفت. من در اثنای سخنان ایشان به ذهنم خطور کرد که علت ورود علامه به این وادی را بپرسم. وقتی سؤالم را مطرح کردم که چطور شد به فکر تألیف این گونه کتابی افتادید؟ مرحوم علامه امینی فرمودند: ما سالها در نجف اشرف ساکن بودیم و مشغول درس و بحث و تحقیق بودیم. روزی به حرم مطهر حضرت علی علیه السلام مشرف شده بودم در حرم به حضرت عرضه کردم که آقا، یک کاری به دست ما بدهید تا در مورد ولایت اهلبیت علیه السلام انجام دهیم و خود شما هم مدد کار ما باشید. ظاهراً علامه امینی با اینکه به تحصیل و تدریس و تحقیق و فعالیتهای علمی مشغول بوده و اینها در حد خود مطلوب بوده ولی اینها وی را اقناع نمیکرده و دوست داشته علاوه بر این فعالیت عادی حوزه، کاری دیگر انجام دهد. حقیقت امر نیز همین است. مقامات علمی و درس بحث مقدمه برای کارهای اصلی و بزرگتر است و انسان باید تمام هم و غمش خدمت به معارف ولایی و خدمت به آستان اهلبیت علیه السلام باشد و درس و بحث مقدمه این کار است. چون آن زندگی و حیاتی ارزش دارد که رنگ ولایی به خود گرفته باشد و اوقات انسان صرف خدمت به آستان ولایت شود. علامه فرمودند: همین که از حرم مطهر بیرون آمدم فکر تألیف کتابی در زمینه الغدیر در ذهنم جرقه زد و این طلیعه و آغازی شد در اینکه در وادی تحقیق پیرامون موضوع غدیر و در معنای عام، وادی ولایت بیفتم. من هم مدتی بعد تنها در اتاق نشسته بودم و کاغذ و قلمی، به دأب طلاب علوم دینی که با این چیزها مأنوساند دستم بود. طایر فکرم در موضوعات و مباحث مختلف در حال پرواز بود و حکایت دیدار علامه امینی و آن درخواستش از حضرت امیر علیه السلام به ذهنم آمد و این فکر در ذهنم خطور کرد که یا امیرالمؤمنین شما یک کاری هم به بنده بسپارید که آن را انجام دهم و در زمره خادمان ولایت شما باشم. ناخودآگاه قلمی که در دستم بود بر روی کاغذ عبارت «بنیاد نهجالبلاغه» را نوشت. از این جهت در این سیر افتادم و اگر خدمتی در این راستا انجام دادهام از عنایات علوی ناشی از آن دیدار علامهامینی میبینم؛ لذا در طی این مدت بیش از 40سال، هر پیشنهادی که از سوی نهادها و ارگانها برای همکاری با آنها در امورشان شده نپذیرفتهام و افتخارم این است که انشاءالله سرباز ولایت و خادم آستان حضرت مولی الموحدین علیه السلام باشم. البته در اوایل انقلاب با برخی ارگانها مثل سپاه پاسداران یا برخی نهادهای دیگر همکاریهایی داشتهام ولی صرفا همکاریهایم در راستای تبلیغ و ترویج معارف علوی علیه السلام و نهجالبلاغه بوده و خداوند را از این جهت بسیار شاکرم که به لطف خود، توفیق گذران زندگی در این مسیر را به بنده عطا فرموده است.

□ علامه امینی را فقط همان یکبار زیارت کردید؟

▪ نه. به غیر از آن دیدار خاص، یک بار دیگر ایشان را در منزل حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حبیبالله مرزوقی هم دیدم و در محفلشان بودم. ایشان همچنین به سبب بیماری به تهران منتقل شدند و در تهران به رحمت خدا رفتند. دیدار سوم بنده در همین زمان بود که برای ملاقات ایشان به محضرشان رفتم و گفتگوهایی داشتیم. یک نکته بسیار جالب برای من، این بود که ایشان ناتوان و بیمار در بستر بودند و چون نام مبارک حضرت علی علیه السلام برده شد تمام قد بهپاخاستند و دست بر سینه نهاده و گفتند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین» و این برای من بسیار جالب بود که روح ولایی ایشان چه اندازه میتواند قوی باشد.

□ استاد، از خصوصیات روحی و نیز پشتکار علامهامینی برایمان بفرمائید.

▪ علامه امینی رحمه الله علیه روحی بزرگ داشت و اصولا روحی که با ولایت پیوند قوی داشته باشد حتما بزرگ و متعالی است. نمود این روح قوی علاوه بر تألیفات ایشان در منش و حرکت و سکون و سکوت و گفتار علامهامینی قابل مشاهده بود. ایشان بهتنهایی به اندازه چند مؤسسه علمی فعالیت علمی و تحقیقی داشت و جز نظر اهلبیت علیهم السلام و بهویژه حضرت امام علی علیه السلام به ایشان نمیتوان این زندگی بابرکت وی را طبق معیارهای مادی سنجید. بهخصوص اینکه ایشان کرامات و حکایات شگفتانگیز بسیاری در طی دوران تألیف و پس از اتمام تألیف الغدیر مشاهده کرده یا برای دیگران اتفاق افتاده بود و ایشان مطلع شده بود. اموری که هم در تقویت روح ایمان و اعتقاد انسان و هم در تقویت نیروی پشتکار و تلاش وی مؤثر است. وی در همان جلسه اولی که توفیق زیارت ایشان دست داد تعدادی از آثار و کراماتی را که در مسیر تألیف الغدیر برایشان اتفاق افتاده بود، تعریف کردند.

□ ممکن است برخی از آن حکایات را تعریف بفرمائید؟

▪ یکی از حکایتهایی که ایشان نقل کرد این بود که من در مسیر رصد مطالب مرتبط با الغدیر، به منابع بسیاری از اهل سنت مراجعه میکردم. ولی نهایتا به منابعی میرسیدم که متصل به زمان صدر اسلام نبود؛ مثلا فرض کنید موطا مالک از منابع مورد استفادهام بود ولی صدسال و بیشتر فاصله داشت؛ به خاطر همین مدتی درمانده شدم و کار را کنار گذاشتم تا منابع متصل به عصر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را پیدا کنم. اما به رغم تلاشهایم و جستجو در کتابخانههای مختلف، چارهای حاصل نمیشد تا اینکه یکبار که در سوریه بودم مطلع شدم که کتابخانهای در آنجا وجود دارد متعلق به ناصبیها. به آن کتابخانه مراجعه کردم و متوجه شدم اسناد و مدارک و منابع منحصربفردی دارد که اتصال به صدر اسلام پیدا میکند. ولی متولی کتابخانه پیرمردی بداخلاق و عصبانی بود و اجازه نمیداد از آنجا استفاده کنم و بهرهبردن از آن منابع هم با یکی دو ساعت صرف وقت، ممکن نبود. اما من به هر طریقی بود او را راضی کردم که مرا در کتابخانه نگه دارد و در را شبانه قفل کند و روز بعد برگردد و بدین ترتیب مدتی آنجا بودم و هزارانفیش و یادداشت از اسناد و مدارک آنجا ثبت کردم و نوشتم و در الغدیر گنجاندم.

از جنبه آداب تحقیق و پژوهش، الغدیر را چگونه میبینید؟

▪ اسلوبهای پژوهش در الغدیر، رعایت شده و دامنه وسیع اطلاعات و نظم منطقی و تاریخی و نیز رعایت اصول و آداب تحقیق و پژوهش موجود در الغدیر برای هر محقق و حقطلبی قابل الگوپذیری است. همچنین بهرهبردن از انبوه مصادر مخطوط و منابع مطبوع، و نیز لحن متنوع حماسی و مستدل و شورآفرین ایشان در لابلای الغدیر مشهود است. بر خلاف برخی نویسندهها که حین اثبات یک مطلب، مقداری لحن نوشتار خود را گزنده میکنند و این از تاثیر مناسب کلام میکاهد، مثل مرحوم قاضی نورالله شوشتری صاحب احقاقالحق یا شیخ ما مرحوم شیخ محمدتقی شوشتری صاحب قاموسالرجال. اما علامهامینی مانند بزرگانی چون سیدحسن صدر، شیخ محمدحسین کاشفالغطا و شیخ محمدرضا مظفر در مباحث کلامی و اختلافی، ضمن مستدل و متین سخنگفتن، بیانی آرام و تاثیرگذارتر از امثال مرحوم شوشتری دارد. همچنین خواندن حکایات مختلف در باب تلاشهای جانفرسای علامهامینی در زمینه دستیابی به منابع و مصادر در کتابخانههای ایران، عراق، سوریه، هند و... واقعا عزم افراد محقق را در خستهنشدن از طی طریق تحقیق افزون میکند. نکته دیگر روح معنویت و بکاء ایشان است. علامهامینی عالمی معنوی و اهل دل و راز و نیاز بود. طلاب عزیز و دانشجویان باید بدانند برای رسیدن به حقایق هستی در علوم مختلف فقط تلاش و کوشش کافی نیست. تلاش و کوشش باید باشد ولی درعینحال انسان باید بداند عنایات الهی است که راه کشف حقایق و انجام خدمات ماندگار را در کنار تلاش و کوشش شخص باعث میشود و امثال علامهامینی فقط به سبب تلاش و کوشش موفق به آفرینش این آثار علمی و اثربخش نشدند. بلکه با داشتن معرفت و روح معنوی به تلاش و کوشش و در نتیجه خدمات مکتوب و غیر مکتوب خود برکت و رنگ ماندگاری عطا میکردند.

□ استاد به عقیده حضرتعالی آیا ما حق علامه را در زمینه خدماتش به خصوص در تالیف الغدیر، جبران کردهایم؟ مثلا شنیدهام شما چندین مرتبه به یاد علامهامینی محافلی را با حضور بزرگان در قم و تهران ترتیب دادهاید.

▪ به هیچ وجه حق علامه امینی بر خود را ادا نکردهایم. آن مجلسهای انس ما نیز صرفا به یاد علامه بود، ولی ادای حقوق علامهامینی طور دیگر است. برگزاری مراسم مختصر یا مفصل بزرگداشت در نوع خود برای معرفی علامه و خدماتش بی فایده نیست. چنانکه تاسیس نهادهایی که نام مبارک الغدیر را دارا باشند نیز بی ثمر نیست. اما علامه یک امت است و الغدیر و خدمات علمیاش یک اقیانوس. من معتقدم الغدیر مثل علامهامینی در میان ما مظلوم و مهجور است. درست است که این کتاب در درجه اول برای قانعکردن مخالفانی نوشته شده که بر اثر تبلیغات اغیار یا عدم حرکت در مسیر حق یابی، به حق نرسیدهاند. اما دایرة المعارف الغدیر برای ما هم درس عقیده است، هم درس تاریخ و هم درس ادب و تحقیق. به نظر من طلاب حوزه همه باید دستکم یک دوره این کتاب را بخوانند. آن هم نه خواندن به صورت مطالعهای محض. بلکه درسگرفتن نزد اساتید اهل فن و فراگیری محققانه؛ زیرا این کار هم فایده ایجابی دارد و هم سلبی. فایده ایجابیاش تحکیم عقاید خود را در زمینه جهات تاریخی واقعه غدیر و سیر تاریخیاش است و جنبه سلبیاش هم امکان بحثکردن عالمان با اهل سنت در مواقعی که مجال بحث و گفتگوی آرام و بدون غوغا پدید آید. اصل در کار ما مبحث امامت و ولایت است و دانشجو و طلاب ما خوب است با کتبی مثل الغدیر آشنا و بلکه با آن مانوس باشد. نسل جوان ما را باید سوق بدهیم به سمت فراگیری این دست معارف که نفع دنیوی و اخروی دارد. الان جوانان ما گاهی بسیار پرمطالعه و پراطلاع هستند. ولی اطلاعات و مطالعاتشان در زمینههای خنثی یا کمارزش و یا حتی منفی است. باید از کتبی چون الغدیر، فرهنگسازی کرد. رمان و داستانهای هنرمندانه بر اساس تحقیقات این دست کتب نوشت. عنوانهای مهم الغدیر و عبقات بر اساس موضوعاتی که دارند، استخراج شده و در قطع جیبی و به صورت زیبایی تدوین و ترجمه و منتشر شود. در حوزه دروس منقول، الحمدلله زیاد است. ولی دستکم نیمی از وقتی را که صرف فقه و اصول و.. میکنیم به مباحث مرتبط با امامت و ولایت اختصاص بدهیم تا این مقولهها که نتیجه دیگر علوم حوزوی است، مهجور نماند و در ذات حوزه و میان مردم نهادینه شود. چه اشکال دارد خطبههای توحیدی نهجالبلاغه که به نظر من هنوز بکر و مملو از معارف والای الهی است، رسما در دروس معتبر و توسط اعاظم حوزه تدریس شود و تقریراتش نوشته شود و از جهات مختلف درباره آنها بحث بشود. عامل پیروزی مکتب تشیع بر دیگر مکاتب و مذاهب، داشتن همین گنجینههای معارفی ناب و بینظیر است که امثال علامهامینی در حد توان خود آثاری را درباره آنها پدید آوردهاند و ما نباید بگذاریم آنها آخرین دانههای تسبیح تحقیق و پژوهش در عرصه معارف امامی و ولایی باشند.