گروه : شورای علمی پژوهشی
شماره : 4
تاریخ : سه شنبه, 06 آبان 1399
ساعت : 11:39:44
چهارمین جلسه شورای علمی پژوهشی

 

چهارمین جلسه شورای علمی پژوهشی دفتر مطالعات، پژوهش ها و ارتباطات حوزوی مرکز رسیدگی به امور مساجد در تاریخ ششم بهمن 1398  با حضور ریاست مرکز حجت الاسلام و المسلمین نوری زاده  برگزار شد.

در این جلسه دو موضوع :

الف- گزارش کتاب رنج شیرین (تبیین عالمانه بیانیه گام دوم)

ب- بررسی موضوع عدالت امام جماعت

مورد بحث و نقد و نظر قرار گرفت .

در ابتدای جلسه جناب حجت الاسلام عباسی مولف محترم کتاب رنج شیرین به بیان اصول نگارش کتاب پرداخت و بخش های مختلف کتاب را برای حاضرین تشریح کرد.

اساتید و صاحب نظران این جلسه حجج اسلام : نوری ­زاده، توانا، عباسی، فلاح ­زاده، معراجی، تقی قرائتی، حاجی ­سید جوادی، موسوی ­یزدی، بهمنی، رحمانی، محمود قرائتی، ظهیری، محدثی،حججی دید گاه های خود پیرامون موضوع جلسه را بیان نمودند.

حجت الاسلام والمسلمین موسوی­ یزدی:

بیانیه گام دوم بیان سیاست ها و ارزش ها است. که شما میتوانید همان سیاست ها و ارزش ها را اجرا کنید کما اینکه در جامعه متاسفانه رویکرد پیرامون بیانیه گام دوم، فقط به دید سیاستی یعنی ارزشی که این هفت گام برایش دیده شده کار می شود. در حالی که به نظر می رسد این رویکرد ناظر بر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت است و نباید از این غافل شد؛ در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که درواقع الگوی 1404 است یعنی گام دوم چهره دوم انقلاب است دارد به صورت یک سند تبیین می شود.

حجت الاسلام والمسلمین نوری­زاده:

آنگونه که از دفتر آقا باخبریم، حضرت آقا چندین ماه وقت گذاشته اند برای این بیانیه و زحمت زیادی کشیده اند و مستحضرید این بیانیه تجربه رهبری در سطح مدیریت کلان کشور است با نگاه به گذشته، حال و آینده و در واقع مانیفست و مرامنامه انقلاب اسلامی است. نکته اولی که در این بیانیه باید لحاظ شود تفهیم خوب آن است در سطوح مختلف؛ یکی از جاهایی که میتواند این تفهیم صورت بگیرد مساجد است. این بیانیه اگر برای امامان جماعت تفهیم نشود نمیتوانند این را به دیگران انتقال دهند و طبیعی است که برای این تفهیم باید کاری انجام دهیم. دست آوردهای انقلاب اسلامی که در گذشته حاصل شده باید بیان شود. در حال کجا هستیم و در آینده میخواهیم چه بکنیم. و در اصل تفهیم گام دوم برای تحقق گام دوم انقلاب اسلامی است و به عقیده من این تفهیم باید صورت بگیرید و الا نقش مسجد در بخش معنویت و اخلاق که یکی از مفاد بیانیه است خیلی تبیین نخواهد شد. معنویت و اخلاق سه بار در بیانیه تکرار شده است. میفرمایند: (معنویت به معنای برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل اخلاص، ایثار، توکل، ایمان در خود و در جامعه است؛ اخلاق به معنای رعایت فضیلت هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیات نیکو است. معنویت و اخلاق جهت دهنده همه حرکت ها و فعالیت های فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است، بودن آن حتی با کمبودهای مادی بهشت می سازد و نبودن آن حتی با برخورداری مادی جهنم می آفریند). نقش مسجد در بخش معنویت و اخلاق در گام دوم چیست؟ ما چگونه می توانیم این را بست بدهیم و این فرمایش مقام معظم رهبری تحقق پیدا بکند؟ این یکی از رسالت های ما است، من معتقدم باید در مساجد شعور معنوی و وجدان اخلاقی جامعه را ارتقاء داد. در این کتاب میتوان راه کارهای بست معنویت و اخلاق را بیشتر کار کرد. نکته دیگری که در متن بیانیه نیست و ظاهرا رهبری تعمدن از آن استفاده نکرده اند تبیین جایگاه رهبری است در تحقق گام دوم. ایشان چون نویسنده این بیانیه هستند اشاره ای به این موضوع نکرده اند اما ما باید این مسئله را تبیین کنیم.

 

حجت السلام و المسلمین ظهیری

مرکزثقل مسجد امام جماعت آن است و مرکزثقل فعالیت‌ های او در بستر مسجد، نماز جماعت است و یکی از مهم مهمترین‌ شرایط امام جماعت عدالت است.

به منظور تجمیع همه جوانب آن، سه محور اساسی باید مورد کند و کاو عمیق قرار گیرد.

الف: تعریف عدالت     

ب: اشتراط عدالت       

ج: طرق کشف عدالت

الف: تعریف عدالت:

نظر اول: از نگاه مشهور فقها، قدیماً و حدیثاً عدالت یک عنصر درونی است که ریشه در عمق جان آدمی دارد چرا که از آن تعبیر به «ملکه نفسانیه» یا «حالت نفسانیه» شده که هر دو تعبیر حاکی از یک نوع کیف نفسانی است.

1ـ فقیه کبیر صاحب عروه (قدس سرّه) در این باره چنین می‌گوید:

«العدالة عبارة عن ملکة ایتان الواجبات و ترک المحرمات و تعرف بحسن الظاهر الکاشف عنها علماً أو ظناً و تثبت بشهادة العدلین و بالشیاع المفید للعلم» (عروة الوثقی، مسأله 23)

2ـ امام راحل (قدس سرّه) در تحریرالوسیله می‌گوید:

«و هی حالة نفسانیة باعثة علی ملازمة التقوی مانعة عن ارتکاب الکبائر بل و الصغائر علی الأقوی فضلاً عن الاصرار علیها الذی عدّ من الکبائر و عن ارتکاب اعمال دالة عرفاً علی عدم مبالاة فاعلها بالدین و الأحوط اعتبار الإجتناب عن منافیات المروّة و ان کان الأقوی عدم اعتباره»

بنابراین عدالت از نگاه این دو فقیه کبیر و مشهور فقها و اکثر مراجع عظام معاصر عبارت است از ملکه نفسانی یا حالت خاص نفسانی که انگیزاننده انسان بر ملازمت با تقوا و خدا ترسی و مانع از ارتکاب معاصی کبیره و صغیره می‌باشد.

نظر دوم: مرحوم فقیه کبیر حاج آقا رضا همدانی و به تبع او جمعی از فقها متأخر و از آن جمله مرحوم محقق سید الخویی، عدالت را یک نوع رفتار خاص بیرونی معرفی کردند (و نه صفت درونی):

«الاستقامة فی جادة الشرع و عدم الانحراف عنها یمناً و شمالاً» یعنی عدالت عبارت است از درست حرکت کردن در جاده‌ای که شرع تنظیم کرده بدون انحراف از آن به راست یا چپ.

تفاوت این دو نظریه آنجا نمود پیدا می‌کند که بر مبنای اول هرگاه ملکه عدالت زایل شود به آسانی برنمی‌گردد بلکه حدوث دوباره آن در گرو ممارست مستمر بر طاعت و بندگی است ولی طبق معنای دوم حدوث آن چندان مؤونه نداشته و با بازگشت به جاده شرع تجدید نمی‌شود.

ضمناً نسبت به ارتکاب منافیات مروّت، چند نظر مطرح است:

1ـ جمعی هم چون صاحب عروه و هم ‌اندیشان او چونان امام راحل اجتناب از آن دسته از منافیات مروّت که حاکی از بی‌مبالاتی به دین است، در عدالت نقش دارد و بی‌شک ارتکاب آنها‌ مخل به عدالت می‌باشد.

2ـ تفصیل بین آن دسته از منافیات مروّت که ولو به عنوان ثانوی حرام است و بین آن دسته‌ای که حرمت شرعی ندارد ارتکاب دسته اول مخلّ به عدالت است برخلاف دسته دوم.

ب: اشتراط عدالت:

گرچه مشهور قریب به اتفاق فقها عدالت در امامت جماعت را شرط می‌دانند؛ ولی نظری که در این میان جلب توجه می‌کند نظر عارف واصل، فقیه عظیم الشأن استاد امام راحل مرحوم آیت‌الله حاج آقا ملکی تبریزی رضوان الله علیه است. او بر این باور است که از ادلّه شرعیه و روایات وارده نه تنها اشتراط عدالت استفاده نمی‌شود بلکه شرطیت اجتناب از کبائر هم استفاده نمی‌شود. نهایت شرطی که از نصوص می‌توان گرفت این است که اجتناب از پاره‌ای از کبائر مثل شرب خمر و اکل خنزیر در امامت جماعت شرط است؛ بلکه اقتدا به شخص مجهول الحال را به صراحت جائز می‌شمارد. ‌نص عبارت آن بزرگ فقیه عارف در اسرار الصلاة، ص 41 چنین است.

«و اما صلاة الجماعة فلیس فی اخیارها ما یشترط فیه اجتناب الکبائر بل و لا العدالة بل وقع النهی عن الصلاة بمرتکبی بعض الکبائر مثل قوله(ع) لا تصل خلف شارب الخمر و آکل لحم الخنزیر و من یقترب الذنوب بل الأقوی جواز الصلاة خلف مجهول الحال من الشیعة فلیس لتعیین خصوص الکبیرة اللمسیة للعمل بل الحکمة الألهیة مع فضله لعلها یقتضیان خلافها لأمرین...» اسرار الصلاة، ص 41.

 ج: طرق کشف عدالت

برای کشف عدالت طرقی در فقه مطرح شده است:

1ـ شیاع مفید علم یا اطمینان،

2ـ وثوق شخصی حاصل از معاشرت،

3ـ شهادت بیّنه،

4ـ حسن ظاهر در رفتارهای او در جامعه همراه با رعایت موازین شرع بوده و معصیتی از او مشاهده نشود.

نکته قابل توجه این است که در میان طرق اربعه فوق آسان ترین و کاربردی ‌ترین طریق همان حسن ظاهر است، زیرا که در حسن ظاهر به نظر جمعی از فقها از آن جمله امام راحل لازم نیست ظاهر امام جماعت به گونه‌ای باشد که موجب علم یا ظن به عدالت شود گرچه برخی همچون فقیه کبیر صاحب عروه قدس سرّه کاشفیت ظنی را شرط کردند که فرمود: «و تعرف بحسن الظاهر الکاشف عنها علماً أو ظناً و تثبت بشهادة العدلین و بالشیاع المفید للعلم»

بنابراین به نظر او در حجیت حسن ظاهر شرط است که حسن ظاهر کاشفیت نوعی از عدالت داشته باشد.

1ـ ولی امام راحل در حاشیه عروه ذیل عبارت فوق به صراحت اشتراط کاشفیت علمی یا ظنی حسن ظاهر از عدالت را نفی کرده و آن را طریق تعبدی می‌داند و فرموده: «بل الظاهر کون حسن الظاهر کاشفاً تعبدیاً عن العدالة و لایتعبر فیه حصول الظن فضلاً عن العلم»

2ـ و نیز مرحوم فقیه سترک سید خوانساری (قدس سرّه) در تعلیقه خود بر عروه چنین آورده «بل الظاهر کفایة حسن الظاهر و لو لم یفد العلم أو الظن»

3ـ و نیز استاد امام راحل مرحوم مؤسس حائری (قدس سرّه)، نفس حسن ظاهر را و لو کاشف علمی یا ظنی نباشد برای احراز عدالت کافی شمرده و می‌گوید: «الأقوی أن حسن الظاهر طریق شرعاً الی ثبوت الملکه و إن لم یحصل به الظن»

4ـ و نیز مرحوم فقیه کبیر سید محمدتقی خوانساری و شیخ الفقها الأراکی نقش حسن ظاهر را برای احراز عدالت کافی می‌دانند و در تعلیقه بر عروه چنین آورده‌اند.

«الأقوی کونه کاشفاً تعبدیاً و إن لم یفد الظن»

ضمناً فرق است بین نظر اول مرحوم صاحب عروه و هم اندیشان او که حسن ظاهر را کاشف علمی یا ظن نوعی می‌دانند و بین نظر دوم که امام راحل و استاد معظم او و مرحوم محقق حائری و هم اندیشان او حسن ظاهر را کاشف تعبدی می‌شمارند، فرق آنها این است که طبق نظر اول حسن ظاهری باید در حدی باشد که عرفاً موجب علم یا ظن نوعی به عدالت باشد. ولی طبق نظر دوم هیچ یک از این دو در حجیت حسن ظاهر شرط نبوده، بلکه نفس حسن ظاهر کاشف تعبدی است برای احراز عدالت حتی اگر موجب ظن نوعی به عدالت نباشد.

مستند فقهی کاشفیت حسن ظاهر از عدالت:

عمده دلیل کاشفیت حسن ظاهر از عدالت، روایاتی است که در این خصوص وارد شده است.

روایت اول: صحیحه عبدالله بن المغیره: قال قلت لإبن الحسن الرضا علیه السلام، رجل طلق امرأته و اشهد شاهدین ناصبین قال کل من ولد علی النظرة و عرف بالصلاح فی نفسه جازت شهادته» (وسائل الشیعه، ابواب الشهادات، باب 41).

روایت دوم: صحیحه حریز عن ابی عبدالله علیه السلام فی اربعة شهدوا علی رجل محصن بالزنا فعدل منهم اثنان و لم یعدل الآخران فقال اذا کانوا اربعة من المسلمین لیس یعرفون شهادة الزور اجزت شهادتهم جمیعاً» (وسائل الشیعه، ج 18، ابواب الشهادات باب 41).

روایت سوم: موثقة ابی‌بصیر عن ابی عبدالله(ع) قال لا بأس بشهادة الضعیف اذا کان عفیفاً صائناً» (وسائل الشیعه، ج 18، ابواب الشهادات باب 41) .

روایت چهارم: مرسله یونس بن عبدالرحمان عن بعض رجاله عن ابی عبدالله(ع) قال سألته عن البینة اذا اقیمت علی الحق أیحل للقاضی أن یقضی بقول البینة فقال خمسة اشیاء یجب علی الناس الأخذ فیها بظاهر الحکم:  الولایات و المناکح و الذبائح و الشهادات و الأنساب فاذا کان ظاهر الرجل مأموناً جازت شهادته و لا یسأله عن باطنه» (وسائل الشیعه، ج 18، ابواب الشهادات، باب 41).

در هیچ یک از روایات فوق این قید که حسن ظاهر یا معروف به صلاح بودن، به صورتی کاشف عدالت است که  موجب علم یا ظن به عدالت شود؛ اشاره‌ای نشده است و بالاخره اطلاق این روایات حاکی از این است که حسن ظاهر کاشف تعبدی از عدالت است.