گروه : مسجد و خانواده
شماره : 95
تاریخ : دو شنبه, 26 خرداد 1399
ساعت : 12:40:45
خانواده اهل مسجد

 چکیده

انسان متشکل از جسم و روح است و همان گونه که جسم محتاج و نیازمند به غذاست، روح نیز محتاج غذاست. اگر غذاى جسم مادى است، غذاى روح، معنوى است. آن چه به خانواده ها آرامش و راحتى مى بخشد، محبت، صمیمت و اخلاق شایسته اعضاى خانواده نسبت به یکدیگر است. از آنجا که محیط خانواده باید پرورشگاه خوب و مناسبى براى کودکانى باشد که پا به آن محیط مى گذارند، لازم است پدر و مادر هرچه بیشتر در تحکیم اجتماع کوچک خانواده بکوشند و محیط سالم و آرامى را با اخلاق نیک و رفتار شایسته خویش به وجود آورند. محبت و صفاى باطنى این دو اساس و زیربناى اصل تربیت فرزند است.

     در خانواده اهل مسجد بهترین و عالى ترین مراقبت روحى آن است که والدین فرزندان و اعضاى خانواده خویش را به اطاعت از خداوند متعال و اقامه نماز تأدیب نمایند.

     باید توجه داشت که فقط در خانواده اهل ایمان و مسجد است که انسان هاى بزرگ ظاهر مى شوند و مسیر تاریخ را براساس اراده والاى خویش تغییر مى دهند. در این نوشتار شاخصه هاى خانواده اهل مسجد مورد بررسى قرار گرفته است:

     1. محبت و صمیمت، 2. پرورش شخصیت و اعتماد به نفس، 3. تربیت دینى، 4. خلاقیت. 5. نظم، انضباط، وقت شناسى، 6. پاکى و طهارت جسم و جان، 7. عدالت، 8. مشورت، 9. دانش جویى و حقیقت طلبى، 10. آزادى اندیشه، 11. مقاومت در برابر سختى ها، 12. اعتدال، 13. اقتصاد مناسب، 14. ساده زیستى، 15. تربیت عقلانى، 16. تصمیم گیرى و قاطعیت، 17. اجتماعى بودن، 18. هدفمند بودن، 19. تقسیم کار، 20. فداکارى.

     این مقاله در پایان خانواده على علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام را الگویى براى همه جهانیان خصوصا خانواده هاى اهل مسجد معرفى کرده است.

 

اشاره

نهاد خانواده به لحاظ چند بعدى بودن و رازها و رمزها داشتن، به مطالعه، تعمیق و عبرت آموزى دائمى نیاز دارد. این که براى بقاى خانواده توصیه و تأکید فراوان مى شود و بسیارى از سعادت ها و شقاوت ها از درون خانواده ریشه مى گیرد، همه دلیل بر ظرافت، اهمیت و پیچیدگى این نهاد مهم انسان سازى است. برنامه ریزان به ویژه آنانى که در نهادهاى فرهنگى ـ تربیتى فعالیت مى کنند، نباید به این مهم بى اعتنا بمانند و از بررسى مسائل خانواده و ارایه راه حل براى مشکلات و معضلات آن غفلت ورزند. این که خداوند در قرآن، خانواده را با عنوان «آیه» معرفى مى نماید و آرامش و سکینه قلب آدمى را در گروِ داشتن خانواده سالم و با ایمان مى داند، براى شناخت درست این نهاد کافى است.

          آیه الهى بودن، نکات حکیمانه زیادى در خود مستتر دارد؛ هرچه نشانه خدا شود، به منزله این است که صفات الهى در او بروز و ظهور دارد و آن قدر داراى قابلیت است که هم مى توان راه خدا و مسیر بندگى را در آن آموخت و هم با آن بسیارى از حقایق را باور کرد.

          اگر خانواده هاى اهل ایمان و مسجد به همین نکته توجه کنند که رابطه مرد و زن در درون خانواده جلوه اى از جلوه هاى الهى است و قاعده مندى هاى درونى آن باید با الهام از صفات الهى استنباط شود، در آن صورت زمینه هاى سعادت مندى در آن خانواده شکل مى گیرد.

          خانواده اهل مسجد و نماز باید تلاش کند نشانه هایى از عدل الهى، علم الهى، قدرت الهى، قداست الهى و سایر صفات را در خود پرورش دهد و موّدت را به عنوان اکسیر عظیم خانواده سالم و متعادل رعایت کند، هم چنین با پیوند عاطفه و عقلانیت در پرتو عنایات الهى، سعادت واقعى را رقم بزند.

          به راستى که هم ما و هم نهادهاى فرهنگى و هم دولتمردان، در مقابل خانواده مسؤولیت داریم. کم توجهى و سستى در مقابل مسائل خانواده، سستى در مقابل آرمان هاى اصیل دینى است؛ زیرا هسته اولیه آرمان ها و اعتقادات، قبل از هر جایى از طریق خانواده شکل مى گیرد.

          خانواده، کانونى متشکّل از پدر و مادر و فرزندان است. زن و مردى که روزى جدا از هم زندگى مى کردند، پس از وصلت و ازدواج، خود تشکیل دهنده خانواده مى شوند. چیزى که انگیزه تشکیل خانواده مى شود، عشق و علاقه به زندگى مستقل و نیز ارضاى غرایز و از آن جمله غریزه عاطفه و آرام زیستن در کنار همسر است که قرآن نیز بدان اشاره مى کند:

      «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیها».[1]

                        «و نشانه هاى خداوندى این است که از جنس خودتان برایتان همسرانى آفرید تا در کنارشان آرام گیرید».

          در هر خانواده فرزندانى متوّلد مى شوند که باید تربیت شوند، البته تربیت به فرایندى الهى و معنوى، زیرا فرزند باید محصول چنین روندى باشد تا براساس فطرتش به سوى مقصد سیر نماید.

          تربیت در عالم انسانیّت مانند عشق به زیبایى در عالم هنر است. تربیت، کودک را نمى آفریند، بل او را در راه انسان شدن شکوفا مى سازد. انسان شدن نتیجه ى منطقى تربیت درست است. در واقع تربیت، پاسخى معقول و رضایت بخش به معناى هستى کودک است.

          در خانواده اهل مسجد، تربیت راز و رمزهایى دارد که دانایى و توانایى و به کار بستن اصولى را مى طلبد، تربیت شور و عشق مى طلبد، و والدینى در این امر موفق اند که عملاً درست زندگى کنند و الگوى مناسب داشته باشند. باید دانست که انسان پردازى، کودک نوازى و شکوفایى تنها در فضاى عاطفى خانواده اهل ایمان و مسجد، شکل، قوّت و استمرار مى یابد.

          خانواده مسجدى، مهم ترین و اساسى ترین واحد اجتماعى است که بناى آن بر الفت، همدلى و همدمى استوار و این بنا محبوب ترین بناها در پیشگاه خداوند است. روابط آن بر موّدت و رحمت پایه گذارى شده و گرمى کانون خانواده اهل نماز و مسجد مورد توجّه عمیق اسلام است.

          امّا چگونه مى توانیم خانواده اى ایده آل و متعادل و اهل مسجد داشته باشیم؟ این سؤالى است که این مقاله مى کوشد، شاخصه ها و نمونه هایى کاربردى از آن عرضه کند تا با تمسّک به این شاخصه ها و معیارها، قدمى در تعادل بهتر خانواده خویش برداریم.

          خانواده به عنوان هسته مرکزى تعلیم و تربیت از جهات گوناگون مى تواند در امر تحکیم و تحریض اعضا براى نماز و مسجد، نقش داشته باشد. پدر و مادرى که خود داراى تربیت صحیحى باشند، به طور طبیعى فرزندانى معتقد و مؤمن تربیت خواهند کرد و  فرزندان خانواده نیز در تعامل فکرى و عملى مى توانند در نحوه رفتار یکدیگر مؤثر باشند. همچنین پدر و مادرانى که به طور مرتب در فعالیت هاى اجتماعى و مذهبى حضور پیدا مى کنند، فرزندان شان نیز اجتماعى هستند و از همین رو نه تنها در نماز جماعت شرکت مى کنند، بلکه در امور دیگر نیز حضورى فعال خواهند داشت.

          خانواده ها باید مراقب اعمال و رفتار فرزندان خود باشند و آنان را ترغیب به شرکت در امور مساجد کنند، همچنین باید فرزندان شان را با تشویق هاى کلامى و غیرکلامى به مسجد سوق دهند. یقیناً خانواده اهل مسجد، در تمامى امور موفق و اسوه اى براى سایر خانواده ها در تمامى ابعاد خواهد بود.

 

اهمیت و نقش مسجد

پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند:

      «لایرجع صاحب المسجد بأقلّ من احدى ثلاث: امّا دعاءٌ یدعوبه یدخله اللّه  به اکنّة، و امّا دعاءٌ یدعو به لیصرف اللّه  به عنه بلاء الدّنیا، و امّا أخ یستفیده فى اللّه  عزّوجلّ».[2]

         ملازم مسجد دست کم با یکى از این سه به خانه اش بر مى گردد: با دعایى که به درگاه خدا مى کند و خداوند او را با آن دعا به بهشت مى برد، یا دعایى مى کند که به سبب آن خداوند  بلاى دنیا را از او برمى گرداند و یا برادرى که در راه خداى عزّوجلّ از وجودش بهره مند مى شود.

          در فرهنگ دینى، نام مسجد یادآور بندگى و کرنش در پیشگاه خداوند متعال است. مسجد به معناى جایگاه سجد، و سجده اوج عبادت و بندگى انسان براى خداست. در حقیقت برترین و اصلى ترین محل براى عبادت و تقرب جستن به خداوند متعال مسجد است. بنابراین در قرآن کریم بر جنبه هاى عبادى مسجد، بیش از هر بعد دیگر تکیه شده است.

          مسجد، جایگاه عبادت و پرستش خالصانه خداوند است:

      «و ان المساجد للّه  فلا تدعوا مع اللّه  احداً».[3]

         مسجد، جایگاه زمزمه و نجواى صادقانه با معبود است:

      «واقیموا وجوهکم عند کل مسجد وادعوه مخلصین له الدین».[4]

         مسجد پایگاه عروج انسان از خاک به افلاک است:

      «سبحان الذى اسرى بعبده لیلاً من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى».[5]

         مسجد زیارتگاه خاص خداوند است:

      «الا طوبى لعبد توضا فى بیته ثم زارنى بیتى».[6]

                 «خوشا به حال بنده اى که در خانه خویش وضو بگیرد، آنگاه مرا در خانه ام زیارت کند».

          یکى از نقش هاى اساسى مسجد، فراهم کردن زمینه عبادت جمعى و خالصانه است تا مؤمنان در آنجا با پرداختن به نماز و ذکر و دعا، زنگار غفلت از دل و جان بشویند و با خداوند متعال ـ به معناى واقعى کلمه ـ اُنس بگیرند.

          ابعاد تربیتى مسجد به گونه اى با ابعاد عبادى آن مرتبط است؛ زیرا عبادت، پرورش دهنده روح و روان آدمى است و پاسخ به آن، پاسخ به نیازى طبیعى است. کسى که نیازهاى جسمى و روانى خود را به طور منطقى پاسخ گوید، شخصیتى متعادل مى یابد.

          عبادت و راز و نیاز با خداوند، نیاز واقعى و فطرى هر انسان و مکمل (بلکه مقّوم) شخصیت او است. البته عبادت در هر مکانى این نیاز روحى را نسبتا تأمین مى کند، ولى این نیاز در مسجد و عبادتگاه بهتر و کامل تر تأمین مى شود. براین اساس باید گفت انسان فطرتا معبد و مسجد را دوست مى دارد و بدان عشق مى ورزد.

          مسجد با ایجاد آشنایى و پیوند میان مؤمنان و نخبگان و صالحان جامعه، بسترى مناسب براى آموزش و تربیت و پرورش و در نهایت کمال ایشان فراهم مى کند. در مکتب تربیت اسلامى بسیارى از مکاتب دیگر، «انزواطلبى» و «جمع گریزى» بیمارى روحى شناخته مى شود. در حالى که اجتماعى بودن و جمع گرایى نشانه ى سلامت روح و روان انسان و تعادل فکرى او به حساب مى آید. مسجد با فراخوانى پیوسته مسلمانان به جمع، روح جمع گرایى، انعطاف و نظم پذیرى را در آنان تقویت مى کند.

          افزون بر آنچه گذشت، مسجد معمولاً جایگاه طرح مشکلات و مباحث اجتماعى است و به طور طبیعى با حضور در چنین مکانى، روح تعهد و دردمندى در فرد ایجاد مى شود. مسجد پایگاه عمومى مسلمانان و محل حضور قشرهاى گوناگون است. از این رو مسجد جایگاه مناسبى براى تعاون اجتماعى مسلمانان و مشارکت آنان در رفع نارسایى هاى اجتماعى به شمار مى رود. مسجد در جایگاه اصیل خود الگوى ارزش گذارى است و ارزش هاى فراموش شده در مسجد مطرح مى شود.

          مسجد واحد اجتماعى کوچکى است، ولى نماد جامعه اسلامى و نمونه عینى حاکمیت ارزش هاى اسلامى به شمار مى رود. بنابراین، تحقق ارزش هایى از قبیل تقوا، علم، جهاد، برادرى، مساوات و عدالت، باید از مسجد آغاز شود.

 

مسجد صفابخش روح و جان

همه روزه با پخش صوت قرآن و اذان از ماذنه هاى مساجد، فضاى شهر، آکنده از یاد خدا مى شود و آدمى خسته از هیاهوى دنیا را به ماوایى فرا مى خواند تا روح را از غبار مادیات زدوده، دل را از زنگارها صیقل داده، نور ایمان را تجلّى بخش وجود کرده و با نیروى عشق به خداوند، جان دوباره یابد.

          هنگامى که صداى ملکوتى قرآن و اذان سراسر شهر را فرا مى گیرد، رایحه معطر «کلام الهى» چشمان خفته را از خواب غفلت بیدار کرده، فکر و روح را به ملکوت برده و همه وجود انسان خدایى مى شود. با بانگ اذان در سحرگاهان بوى عطر دل انگیز یار در همه جا مى پیچد و رنگ خدا در تاریکى سحر تجلّى بیشترى پیدا کرده و آن گاه حس مى کنى تنها نیستى و کسى با توست که برایت محبت و عشق را فارغ از همه افت و خیزهاى دنیا زمزمه مى کند.

          برخى از مردم در طى روز با شنیدن اذان به مسجد مى روند و ضمن اداى فریضه نماز و حضور در این مکان مقدس غم ها و شادى هاى خود را با یکدیگر تقسیم مى کنند و با تجدید بیعت روزانه مشکلات خود را به فراموشى مى سپارند.

          مسجد از دیرباز نقشى مهم در زندگانى تمام ایرانیان ایفا مى کرده، زیرا حفظ، تعلیم و تفسیر قرآن کریم که سرآغاز آموزش و پرورش اسلامى است، در مساجد صورت مى گرفته است: نقش مسجد فقط محدود به اداى نماز و یا عبادت نبوده و نیست، بل از آن به عنوان مرکز آموزش و پرورش نیز استفاده مى شده است و این کار در زمان حاضر نیز در بسیارى از مساجد انجام مى شود. مسجد همیشه و در هر زمان کانونى براى گردهمایى مسلمانان، رسیدگى به امور آنان و اطلاع از مشکلات و مسائل جامعه مسلمانان، از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده است.

          مسجد از زمان ظهور اسلام به عنوان «نماد اسلام» مطرح شد و پیامبر با سوق دادن عمده مراکز عمومى و حکومتى به مساجد، به واقع مسجد را کانون نظام سیاسى جهان اسلام قرار داد. حکومت اسلامى در زمان پیامبر براى اداره جامعه اسلامى، همواره سعى خود را براى رتق و فتق امور، معطوف به مساجد مى کرد و مسجد در این زمان نه تنها به عنوان مکان اداى فرائض دینى بود، بلکه شکلى از عمارت نیز بود. بسیارى از تصمیم گیرى هاى مهم سیاسى و اجتماعى نیز در مسجد صورت مى گرفت و حتى طرح بسیارى از عملیات هاى نظامى در مساجد پیاده مى شد. رفته رفته در نزد غیرمسلمانان در جهان، مسجد به یکى از مهم ترین مراکز و نمادى از اسلام به شمار رفت به طورى که موجودیت حکومت اسلامى نیز به آن شناخته مى شد. به همین علت بود که خلفاى اسلامى در سراسر سرزمین هاى فتح شده و به محض استقرار حکومت اسلامى در آن سرزمین ها، به ساخت مسجد مى پرداختند.

          مسجد، پایگاه وحدت امت اسلامى و محلى براى تقرب به درگاه الهى، مکانى است که در بین مسلمانان از جایگاهى ویژه برخوردار است. مسجد مهم ترین پایگاه براى شکل گیرى انقلاب اسلامى در ایران بود و نقش اساسى در پیروزى و شکل گیرى انقلاب اسلامى داشته است.

          مسجد مى تواند بهترین پایگاه براى وحدت و هماهنگى بین مسلمانان و بهترین پایگاه براى مبارزه با هواى نفس و مبارزه با استکبار و استبداد باشد. این فضاى فرهنگى پایگاه عبادت است و این پایگاه مى تواند بهترین نقش را در از بین بردن مسائل ضد فرهنگى ایفا کند.

          مسجد مکانى است که مسلمانان را متحد مى کند و مى شود موضوعات مختلف به ویژه مشکلات مردم را در آن مطرح و حل کرد، مسجد محلّى است که انسان را از گناه و معصیت باز مى دارد و انسان را به خداوند نزدیک تر مى کند.

          مسجد پاک ترین مکان و تجلّى گاه مقام والاى انسانى برروى زمین است، بى آلایش ترین هدیه اى که به آستان نیلوفرى دل زلال میهمانان خود تقدیم مى کند قرب پروردگار است. بوى عطر و گلاب این مکان مقدس، مشام هر انسان تشنه نیاز به پرستش معبود را چنان پر مى کند که گویى در این دنیاى پر هیاهو نیستى و در آسمان لایتناهى پرواز مى کنى. مساجد، این خانه هاى مقدس که در سکوتى معنادار، درهاى رحمت و راز و نیاز را به روى مؤمنان مى گشایند، نخستین سنگر مسلمانان و به خصوص مؤمنان هستند.

 

شاخصه هاى خانواده اهل مسجد

1 . محبّت و صمیمیت

خانواده اهل مسجد، خانواده اى سرشار از محبّت، صمیمیت و مهربانى است و از حیث عاطفى و آرامش روحى روانى، اسوه و الگویى براى سایر خانواده ها به شمار مى رود.

          کودک مى خواهد، پدر و مادر بیش از حد او را دوست بدارند و نسبت به او اظهار علاقه نمایند. فرزند چندان توجهى ندارد که خانواده اش در کاخ زندگى مى کند یا در کوخ و یا لباس و خوراکش خیلى اعلاست یا نه، امّا بدین موضوع کاملاً توجه دارد که آیا دوستش مى دارند یا نه؟ این احساس درونى را چیزى جز اظهار محبّت و نوازش خانواده مسجدى ارضا نمى کند.

          اخلاق و شخصیّت آینده فرزندان در همین اظهار محبّت ها شکل مى گیرد. همین آغوش گرم مادر اهل نماز و نیایش و نوازش هاى مخلصانه پدر اهل مسجد است که روح بشر دوستى و علاقه به همنوع را در فرزند مى دمد و براى اظهار همدردى و کمک به دیگران آماده اش مى سازد و نیز از گوشه گیرى و انزوا مى رهاند. به واسطه محبّت خانواده اهل مسجد است که فرزند احساس شخصیّت مى کند و خود را لایق دوستى مى داند.

          همین استعداد عاطفى در انسان، با تضعیف خودخواهى و سوق دادن به سوى دیگران، سبب رشد بسیارى از فضایل در او مى شود. این فضایل که در مسجد پایه ریزى و نهادینه شده اند، شامل کلیه کمالات از قبیل محبّت و دوستى، ایثار و فداکارى، عفو و گذشت، بذل و بخشش، تعاون و همکارى، دلسوزى و غمگسارى و به طور کلّى تقدم غیر بر خود است که براساس «دیگرخواهى» در انسان پدید مى آید. در همه این موارد، انسان برخلاف اقتضاى خودخواهى اش، قدم از دایره تنگ «خود» فراتر نهاده، گامى به سوى غیر برمى دارد و با مقدم داشتن او بر خود، و در دل گرفتن مهر و علاقه او، از فردیت خویش خارج مى شود.

          پیامبر اکرم فرمودند:

                 «آگاه باشیدکه موّدت ودوستى مؤمن،ازبزرگ ترین عوامل ایمان است».[7]

         و در جایى دیگر فرموند:

               «سوگند به آن که جانم به دست اوست، وارد بهشت نمى شوید مگر این که ایمان بیاورید و ایمان نمى آورید، مگر این که همدیگر را دوست بدارید».[8]

         در نتیجه، نخستین ویژگى برجسته خانواده اهل مسجد، محبّت و صمیمیّت میان اعضاى آن است و خانواده فاقد صمیمیّت و مهربانى، اهل مسجد و متعادل نامیده نمى شود.

 

2 . پرورش شخصیت و اعتماد به نفس

دانشمندان روان شناس مى گویند، تربیت کننده باید شخصیّت کودک را پرورش دهد و اعتماد به نفس را به او تلقین کند، هم چنین او را بزرگوار و با شخصیت بار بیاورد. خانواده هایى که به فرزندان احترام نگذاشتند، آنها را کوچک شمردند و شخصیّت شان را خرد کردند، طبعا فرزندانى ترسو و بى شخصیّت بار مى آورند که خود را زبون و بى ارزش مى پندارند. هنگامى که بزرگ شوند، خود را کوچک تر از آن مى دانند که به کارهاى بزرگ دست بزنند، چنین افرادى در اجتماع منشأ اثر واقع نخواهند شد و به آسانى زیر بار ذلّت خواهند رفت.

          امّا اگر فردى در خانواده اهل مسجد رشد و نمو پیدا نماید، خودش را بزرگ و با شخصیّت مى داند، لذا به کارهاى پست تن در نمى دهد و زیر بار خوارى و ذلّت نمى رود. البته این شخصیّت نفسانى تا حدودى به تربیت خانوادگى و روحیات پدر و مادر بستگى دارد. براى پرورش شخصیّت انسانىِ کودک، باید صفات خوب او را یادآورى و او را در حضور خود و دیگران تعریف و توصیف نمود و بزرگى نفس را به او تلقین کرد که بهترین شیوه آن در خانواده هاى مسجدى و اهل نماز دیده مى شود.

          هم چنین خانواده اهل مسجد، کودکان خود را دوست مى دارد، چرا که برخوردارى از محبّت، اساس عزّت است. از سویى، اعتماد به نفس، انسان را در شناخت و انتخاب هدف عالى رهنمون مى کند.

          «امرسون» مى گوید:

      «اعتماد به نفس، اوّلین رمز پیروزى است و (در مقابل) فقدان آن اندیشه را فلج مى کند».[9]

         «دیل کارنگى» مى نویسد:

      «اگر از من بپرسند: چه کسى موفق است؟ خواهم گفت: کسى که با قدرت تمام توانسته است، خودش را متقاعد کند که موفق مى شود. براى توفیق در کارها هیچ چیز به اندازه اعتقاد و ایمان به توانستن مؤثر  نیست. اگر از اجراى کارى بترسید و فکر کنید که قادر به اجراى آن نیستید،  تحت هیچ شرایطى آن کار را به نحو مطلوب نمى توانید انجام دهید.  ترس، نیروى محرکه ماشین را که باید بازده مطلوب و کافى داشته باشد،  از کار مى اندازد و نقش ترمز را در آن ایفا مى کند. در مقابل، اعتماد و ایمان  به توانستن و خواستن، شتاب چنین ماشینى را افزایش مى دهد و بر کارآیى  آن مى افزاید».[10]

         استاد فقید شهید مرتضى مطهرى مى گوید:

      «اگر انسان خودِ واقعى را پیدا کرد، دیگر احساس حقارت نمى کند؛  احساس قدرت و عظمت مى کند، و تکبّر و تجبّر نمى کند، چون با روحش  ناسازگار است».[11]

         بنابراین، خانواده اهل مسجد و عبادت، پرورش دهنده شخصیت و تقویت کننده اعتماد به نفس در فرزندان است. چرا که والدین فهیم و دلسوز به خوبى در مکتب مسجد آموخته اند که فرزندان فاقد شخصیت و اعتماد به نفس، از آینده اى مبهم و تاریک برخوردار خواهند بود.

3 . تربیت دینى

در خانواده اهل مسجد، اساس و پایه تربیت، متکى بر «تربیت دینى» است. خانواده خداپرست از آن جا که جهان مادى را با تمامى نعمت ها و موهبت هایش همواره در حد «وسیله» مى نگرد و سعادت و نیک بختى خویش را هرگز در گرو عوامل مادى نمى داند، لذا نه تنها ناملایمات و ناکامى ها، روحیه چنین خانواده اى را تضعیف نکرده و وضع روانى آنان را متزلزل نمى گرداند، بل همین مشکلات و ناملایمات در حکم وسایل هستند که مانع تخدیر روحى آنان شده و از هرگونه سستى حاصل از خو گرفتن به زندگى بى دغدغه، جلوگیرى مى کنند.

          جهان سرد ماشینى و بى روح که در بینش مادى وجود دارد، براى خانواده با ایمان، جهانى زنده، هوشیار، آگاه و سرشار از روح و معنا مى گردد که به زندگى، روح، معنى و هدف مى بخشد.

          در سایه تربیت دینى و مکتب مسجد، مجموعه جهان، به خصوص زندگى انسان، که از علم و حکمت مطلق خداوندى سرچشمه گرفته است، تقدّس مى یابد و ارزشمند مى شود؛ فعالیت هاى روزانه و تکالیف فردى و اجتماعى، در چارچوبى از «قداست و معنویت قرار مى گیرد، و دنیاى مادى مقدمه اى مى شود براى رسیدن به «عالم ابدیّت و جهان آخرت».

          تجربه تاریخى نشان مى دهد، که هر کجا ایمان واقعى تجلّى پیدا کرده، عالى ترین جلوه هاى انسانى را با خود به همراه آورده است. عمیق ترین عواطف ملکوتى و پرهیجان ترین شور، عشق و حرکت از دل هایى سرچشمه گرفته، که نور ایمان حقیقى در آن ها تابیده، و همه جا را به نور خود روشن کرده است.

          «ایمان به خدا» نه تنها به زندگى معنا مى بخشد و آدمى را از «پوچى و بیهودگى» و تنهایى و غربت رها مى سازد، بلکه به آن روح و صفا مى بخشد و شوق و حرکت مى آفریند؛ گرمى و حرارت مى دهد، و همچنین آرامش آمیخته با رضایت به همراه مى آورد.

 

4 . خلاقیت

خلاقیت و ابتکار عمل، ثمره شایسته خانواده هاى اهل مسجد و عبادت است، چرا که در چنین خانواده اى بستر براى رشد همه استعدادها فراهم است. لازمه خلاقیت، داشتن نگرش مثبت به فکر نو و کارهاى نو است. به طور کلى ویژگى هاى تفکر خلاق را که در خانواده اهل مسجد بروز مى کند، مى توان این گونه بیان کرد:

          1 . جرئت و شهامت اظهار نظر؛

          2 . حقیقت جویى و در نظر گرفتن واقعیات؛

          3 . اجتناب از سطحى نگرى؛

          4 . نگاهى غیر مرسوم به اشیا و پدیده ها؛

          5 . داشتن انگیزه و دانش وسیع؛

          6 . داشتن طرز تکفر انتقادى؛

          7 . داشتن پشتکار و انضباط؛

          8 . افق هاى دید وسیع؛

          9 . تلاش اجتهادى.

          این ویژگى ها، عمدتا باید در خانواده هاى مسجدى، بروز کند و متجلّى شود، چرا که شرایط رشد تفکرات خلاق فراهم است. والدین اهل نماز و مسجد، به فرزندان خویش، اعتماد به نفس مى دهند و شرایط را براى اظهارنظر و کارهاى خلاقانه فراهم مى آورند و در چنین وضعیت خانوادگى، فرزندانى خلاق و مبتکر و نوآور ظاهر مى شوند.

 

5 . نظم، انضباط و وقت شناسى

از جمله شاخصه هاى مهم اعضاى خانواده اهل مسجد و نماز، رعایت نظم، انضباط و وقت شناسى است. هم چنان که انضباط و وقت شناسى از ارکان زندگانى نمازگزار است، هر یک از افراد خانواده مسجدى باید براى رعایت حال دیگر اعضا، کارهاى خود را منظّم کند و در وقت مخصوص انجام دهد. در خانواده اى که نظم حاکم است، آرامش، صفا و صمیمیّت برقرار است و همه افراد بدون نگرانى و ناراحتى و بدون این که مزاحمتى براى دیگران به وجود آورند، کارهاى خود را انجام مى دهند.

          نظم و وقت شناسى، نشان دهنده پاى بندى انسان به مقررات و برنامه هاى زندگى است و در موفقیت انسان بسیار تأثیر دارد. امیرمؤمنان، حضرت على علیه السلام به دو فرزند عزیزش امام حسن و امام حسین  علیهم السلام  مى فرماید:

      «اوصیکما و جمیع ولدى و اهلى و من بلغه کتابى بتقوى اللّه   و نظم امرکم».[12]

     «شما و همه فرزندانم و خاندانم و هر کس را که نامه ام به او مى رسد،  به تقواى الهى و نظم در امور سفارش مى کنم».

          از جمله نکات مهم و برجسته زندگى مردان بزرگ، نظم و وقت شناسى آنان است. در باره امام خمینى قدس سره نوشته اند: امام در عین پرکارى و تلاش مداوم، بسیار منظّم بودند. در واقع یکى از اساسى ترین رموز موفقیت امام در زندگى، نظم ایشان بود. اطرافیان امام، زندگى ایشان را به صورت ساعت خودکار درک کرده بودند و از این رو دستور کار خود را از روى کار امام منظّم مى کردند. آنان دقیقاً مى دانستند که امام چه ساعتى مى خوابد، چه ساعتى بیدار مى شود، کى باید چاى بخورد و چه زمانى براى ملاقات بیرون مى آید. هنگامى که امام در نجف بود، طلاب، ساعت هاى خود را از با در نظر گرفتن کارهاى امام تنظیم مى کردند.[13]

         پس خانواده اى که فاقد نظم و انضباط باشد و از فرصت ها بهره نبرد، با خانواده اهل مسجد که سرشار از نظم و وقت شناسى است، فاصله اى بسیار دارد.

 

6 . پاکى و طهارت جسم و جان

خانواده هاى مؤمن، نمازگزاز و مسجدى از سلامت جسمانى و روانى برخوردارند، چرا که آلودگى هر یک از این دو، انسان ها را از تعادل خارج مى سازد و آنان را در مسیرى ناشایست قرار مى دهد.

          در اسلام، نظافت و طهارت به اندازه اى اهمیت دارد که یکى از هدف هاى دین، و جزئى از ایمان شمرده شده است:

      «خداوند نمى خواهد براى شما رنج و زحمتى ایجاد کند، اما مى خواهد  شما را پاک کند و نعمت خویش را بر شما تمام نماید، باشد که سپاس گزار  نعمت هاى او باشید».[14]

         در روایتى از پیامبر اکرم نقل شده است که:

      «پاکیزگى جزو ایمان است».[15]

         و امام باقر علیه السلامفرمودند:

      «پاکیزه کردن منزل، نیازمندى را برطرف مى کند».[16]

         هم چنین امام صادق علیه السلام فرمودند:

      «مسواک کردن از آداب پیامبران است».[17]

         خانه پیامبر که الگویى براى همه خانواده هاى اهل مسجد به شمار مى رود، با همه سادگى، همیشه پاکیزه بود. آن رسول بزرگوار مى فرمود: محوطه جلو خانه خود را جارو بزنید و تمیز کنید. آن بزرگوار مردم را از ناشسته رها کردن ظرف هاى غذا، هم چنین از بدون سرپوش گذاردن ظرف آب و غذا نهى مى کرد. رسول گرامى دستور داده بود که آب ها را مطلقا آلوده نسازند و در موقع شست و شوى بدن، داخل نهرها نشوند.

          پس اگر ما بخواهیم، الگویى براى خانواده اهل مسجد و نمازگزار ارائه نماییم، از جمله شرایط چینن خانواده اى، تأسى کردن به کلام خداوند و دستورهاى پیشوایان دین و پاکیزگى جسم و جان از هر نوع پلیدى و ناپاکى است، به عبارت دیگر سلامت جسم و جان، نقطه آغازین تکامل اعضاى خانواده اهل مسجد است.

 

7 . عدالت

خانواده اهل مسجد، عدالت را در همه مراحل زندگى و امور رعایت مى کند، چرا که خانواده فاقد عدالت از حالت تعادل خارج مى شود و نمى تواند پرورش دهنده انسان هاى بزرگ در آینده باشد.

          سعادتمندى هر خانواده در گرو تعادل در مهر و محبت بین اعضا و فرزندان است؛ زیرا در فرزندان تمایلات و استعدادهاى گوناگون و بلکه متناقضى وجود دارد که اگر پدر و مادر عدالت و مساوات را رعایت ننمایند و فرزندى یا عضوى را بر دیگرى ترجیح دهند، قطعا دشوارى هایى ایجاد مى شود و چه بسا آرامش خانواده اى در خطر بیفتد و گاهى سرچشمه کینه توزى ها و بدبینى ها را در همین جا باید پیدا کرد. بى عدالتى ها و تبعیض ها سه خطر را متوجه خانواده ها مى سازد:

          1 . فرزند به خواهران و برادران خود که محبوب تر از او هستند، بدبین مى شود و کینه به دل مى گیرد.

          2 . نسبت به والدین احساس خشم و کینه مى کند.

          3 . این بى اعتنایى و تبعیض ها، شخصیت طفل را ضعیف مى کند و موجب مى شود وى در همه مراحل زندگى احساس حقارت کند.

          در خانواده نمازگزار و اهل مسجد، والدین در توزیع توجّه، محبّت و نگاه به فرزندان، براساس آموزه هاى پیشوایان دین با نهایت عدالت و انصاف رفتار مى کنند و به فرزندان خود مستقل از جنسیت، سن و سال و زیبایى و هوش، محبت مى کنند و از مقایسه بین فرزندان خود که موجب ناراحتى و آزردگى خاطر مى شود پرهیز مى نمایند.

          پس خانواده مسجدى در همه امور از افراط و تفریط پرهیز مى کند، و براى این که زمینه هاى ارتقاى علمى و معنوى فرزندان خویش را فراهم کند، عدالت را به معناى واقعى آن در هر امرى در خانواده در نظر مى گیرد.

 

8 . مشورت

از جمله شاخصه هاى اعضاى خانواده مسجدى، توجه به اصل مشورت و همفکرى در اداره زندگى خانوادگى است. پدر و مادر و فرزند باید در سامان بخشیدن به امور زندگى و تنظیم برنامه ها و تصمیم گیرى ها از این امر مهم استفاده کنند. تحکّم و زورگویى، امر و نهى هاى یک طرفه و رفتارهاى تحقیرآمیز، صفا، صمیمیّت، رفاقت و دوستى را از محیط خانه دور مى کند.

          پدران و مادرانى که در کمال صداقت و یک رنگى و ضمن احترام به شخصیت فرزندان شان، با آنان مشورت و در امور خانه از فکر و نظرشان استفاده مى کنند و آمرانه با آنان سخن نمى گویند، این عمل آنان موجب خواهد شد که فرزندان نیز به والدین خود احترام بگذراند و با آنان مشورت کنند، همچنین اسرار زندگى خود را با ایشان در میان بگذارند و از راهنمایى هاى آنان استفاده کنند.

          در چنین خانواده هاى متعادل و مسجدى، نوجوانان و جوانان، احساس مى کنند که عضوى از خانواده هستند و به نظرهاى آنان توجه مى شود. بنابراین از بسیارى انحرافات ناشى از کمبودهاى عاطفى و شخصیتى همچون احساس حقارت، کینه جویى و یا خشونت و گریز از خانه در امان مى مانند.

          در مورد اهمیت مشورت در همه امور به ویژه در خانواده، امیرمؤمنان، حضرت على علیه السلاممى فرماید:

      «با افراد آزموده و صاحب تجربه هم نشین باش، چرا که آنان تجربه ها را  با گران ترین بها به دست  آورده اند و تو آن متاع گران قیمت را با ارزان ترین  قیمت به دست مى آورى».[18]

         وجود شوراهاى خانوادگى سبب مى شود که رفتار فرزندان تحت کنترل در آید و آنان دریابند که در همه اعمال و رفتار آزاد نیستند، همچنین در روابط و عمل کردها باید دیگران هم به حساب آیند و هنجارهاى جمعى شان پذیرفتنى باشد تا بتوانند راه زندگى را بدون لغزش طى کنند.

          شور و مشورت هاى خانوادگى، رابطه اعضاى خانواده را هم دوستانه مى کند و هم قدمى در راه انس و الفت بیشتر برداشته مى شود. مرد، رئیس شورا، زن، معاون، و فرزندان، صاحب رأى و نظرند و این در رشد سیاسى و اجتماعى شان فوق العاده مؤثر است.

 

9 . دانشجویى و حقیقت طلبى

دانش جویى و طلب علم از شاخصه هاى مهم خانواده مسجدى و نمازگزار است، چرا که دین اسلام علم را چراغ عقل، زینت اغنیا، جمال فقرا و بهترین هدایت مى داند و هیچ گنجى را نافع تر از علم نمى داند.

          پیامبر اکرم فرمود:

      «العلم رأس کل خیر والجهل رأس کل شر».[19]

     «دانایى سرآمد همه خوبى ها و نادانى سرآمد همه بدى هاست».

          والدین اهل مسجد، باید فرزندان خود را به علم و دانش تشویق نمایند و فضایل، ارزش ها و مزایاى علم و علما را به آنان تذکر دهند، و یادآور گردند علما و دانشمندان، وارثان انبیا و پیامبران اند که بر کرسى هایى بلند، فرازنده و درخشان از نور جاى دارند، جایگاهى که انبیا، شهدا و جانبازان راه خدا، این موجودات مقدّس و الهى، به آن غبطه مى خورند.

          خانواده اى که در مسجد رشد و تعالى یافت مى داند که علم و آگاهى، نخستین شرط موفقیت انسان، بلکه پایه و اساس سعادت اوست، و خوشى هاى دنیا و آخرت به وسیله علم به دست مى آید. بنابراین همه تلاش خویش را در فراگیرى دانش و حقیقت به کار مى بندد. علم، سبب رشد عقلانى انسان است و استعدادهاى نهفته وجودى را به فضیلت مى رساند.

          امام صادق علیه السلام در سخنى فرمودند:

      «کثرة النظر فى العلم یفتح العقل».[20]

     «درس خواندن و مطالعه مستمر و زیاد، عقل را شکوفا مى کند».

          خانواده اهل مسجد، به خوبى مى داند که انسانِ بدون آگاهى و شناختِ راه هاى موفقیت و شرایط بهترِ زندگى کردن، نمى تواند به کمال برسد.

          حضرت على علیه السلام به کمیل فرمود:

      «ما من حرکة الاّ و أنت محتاج الى معرفته».[21]

     «اى کمیل، هیچ حرکت و کارى پیش نخواهد رفت، جز این که در باره  آن شناخت لازم را داشته باشى».

 

10 . آزادى اندیشه

در خانواده اهل نیایش و مسجد، امکان اندیشیدن براى همگان فراهم است؛ روحیه تحقیق و تتبّع، نتیجه آزادى اندیشه است. در چنین خانواده اى، حس کنجکاوى فرزندان تحریک مى شود و در نتیجه میل به فکر کردن، مطالعه، و تحقیق کردن افزایش پیدا مى کند و این خود مؤثرترین فعل تربیتى است؛ زیرا فرزندان به توانمندى هاى فردى و اجتماعى خود واقف مى شوند و به هر چیز که در اطراف آنان مى گذرد، با دقت و کنجکاوى مى نگرند.

          در چنین خانواده اهل مسجدى، قدرت اندیشیدن و مواجهه با اندیشه هاى دیگران فوق العاده تقویت مى شود و با توجه به این که تربیت، یعنى حرکت به سمت بهتر شدن، یعنى راضى و قانع نبودن به وضع موجود، این که انسان هنوز وظایف خود را به خوبى انجام نداده است، لذا با امید و اعتماد به آینده، قدم هایى براى اداى مطلوبِ وظایف بر مى دارد، و لازمه این امر، برخوردارى انسان از آزادى اندیشیدن است که زمینه و بستر آن در خانواده اهل مسجد و نمازگزار وجود دارد. ضمنا میان آزادى در اندیشیدن با امید به آینده رابطه مستقیم و معنى دارى وجود دارد، به هر میزان انسان ها از قدرت اندیشیدن بیش ترى برخوردار باشند، به آینده امیدوارتر مى شوند و برعکس یأس و ناامیدى در میان کسانى پرورش مى یابد که فقط به یک قرائت و یک نوع اندیشیدن پاى بند هستند و آن چه را که خود مى اندیشیده اند، مطلق مى انگارند و در مواقع ناکامى، بذر یأس و ناامیدى در جامعه مى افشانند.

          در خانواده مسجدى، آزادى اندیشه، مقدمه آزادى عقیده است. با آزادى اندیشه، عقیده، کامل و بلکه تصحیح مى شود و آزادى عقیده بستر تربیت صحیح، درونى و ماندگار است.

          عقل باید طورى پرورش یابد که بتواند افکار و عقاید گوناگون را بسنجد و درباره آن ها قضاوت کند. قرآن مجید، هدایت و ارشاد خدا را شامل کسانى مى داند که به سخن گوش فرا مى دهند و بهترین آن ها را پیروى مى کنند.[22]

 

11 . مقاومت در برابر سختى ها

خانواده اهل مسجد به خوبى در برابر سختى ها و شداید مقاومت مى کند، چرا که مى داند مواجهه با شداید، مربّى، مکمل، صیقل دهنده، جلابخش و کیمیا اثر است.

          دانشمندان معقتدند بزرگ ترین دشمنى که در حق اطفال و کودکان مى شود، این است که پدران و مادران ناآگاه از اصول تربیتى براى محبّت و مهربانى کردن به فرزندانشان استفاده مى کنند. یعنى نوازش هاى بى حساب، مانع شدن از برخورد با سختى، ناز پرورده بار آوردن آنان و امثالهم، که این ها موجب مى شود طفل ضعیف و ناتوان بار آید.

          ژان ژاک روسو در کتاب امیل مى گوید:

      «اگر جسم، در آسایش پیش از اندازه باشد، روح فاسد مى شود؛ کسى که  درد و رنج را نشناسد، نه لذت شفقت را مى شناسد و نه طراوت ترحم را،  چنین کسى قلبش از هیچ چیز متأثر نخواهد شد و بدین سبب شایسته  معاشرت نیست زیرا مانند دیوى خواهد بود در میان آدمیان».[23]

         خانواده مسجدى به خوبى مى داند که خداوند براى تربیت و پرورش جان انسان ها دو برنامه تشریعى و تکوینى دارد و در هر برنامه، شداید و سختى ها را گنجانده است. در برنامه تشریعى، عبادات را فرض کرده و در برنامه تکوینى، سختى ها را بر سر راه بشر قرار داده است؛ گرسنگى، ترس، تلفات مالى و جانى، شدایدى است که در تکوین پدید آورده شده تا موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهاى عالى انسانى شود.

          گوته در مورد تأثیر آلام و شداید در روحیات انسان مى گوید:

      «آلام و شداید، هوش انسان را تیزتر مى کند و طوفان حوادث،  روحیات انسان را تقویت مى نماید».[24]

         افراد قوى و نیرومند کسانى هستند که در گهواره رنج، پرورش یافته اند. آنان مى توانند در برابر بزرگترین مصایب مقاومت کنند، ولى کسانى که در مهد عزت و نعمت پرورش یافته اند، با یک نسیم سرد پژمرده و با یک باد شدید از جاى کنده مى شوند.

 

12 . اعتدال

اساس خانواده متعادل و مسجدى بر اعتدال بنا شده است لذا به افراط و تفریط کشیده نمى شود. خداى متعال امت اسلامى را امتى متعادل و میانه معرفى مى کند. امت میانه یعنى امتى که همه برنامه هایش در حد اعتدال باشد و باید توجه داشت که راه و رسم اعتدال، کوتاه ترین و استوارترین راه تربیت است.

          امام على علیه السلام مى فرماید:

      «بر تو باد میانه روى؛ زیرا یارى کننده ترین چیز براى خوب زندگى  کردن است».[25]

         در حقیقت سلامت فرد و جامعه در گرو تربیتى متعادل است. روان شناسى تربیتى ثابت کرده است که هرگاه انسان از مسیر اعتدال خارج شود، نقطه آغازین انحراف و گمراهى وى همان نقطه خروج از اعتدال خواهد بود. پس خانواده اهل مسجد، آن خانواده شایسته اى است که اعتدال را در همه زمینه ها رعایت و اجرا کند، چرا که خانواده نامتعادل از رشدى یک بعدى برخوردار است و ارزش هایى که از طریق آن حاصل مى شود. از آن جا که تک بعدى است تبدیل به ضد ارزش و ضد هنجار مى شود.

          در نتیجه باید اذعان داشت که اعتدال یکى از ارکان خانواده اهل مسجد است، فى المثل در مسائل اقتصادى ریخت و پاش وجود ندارد و از سوى دیگر سختگیرى بى حساب هم نیست. نه بریز و بپاش است و نه بخور و نمیر.

 

13 . اقتصاد مناسب

اقتصاد مناسب و شایسته، ویژگى دیگر خانواده اهل مسجد است. پیشوایان معصوم علیهم السلام تدبیر اقتصادى را بخشى از دین و از نشانه هاى مؤمن برشمرده اند.

          امام باقر علیه السلاممى فرماید:

      «من علامات المؤمن... حسن التدبیر فى  المعیشة».[26]

     «از نشانه هاى مؤمن، تدبیر نیکو در معیشت (اقتصاد) است».

          غفلت از مال یا سوء تدبیر درخصوص آن، زاینده فقر، و  فقر زمینه ساز کفر است. تأمین آبرومندانه و کریمانه معیشت خانواده، از ویژگى هاى مطلوب خانواده مسجدى و مؤمن است.

          هم چنین لازمه داشتن اقتصاد مناسب، کار، تلاش و فعالیت است. کار و تلاش از عوامل خوش بختى و سعادت انسان، مایه نجات او از افسردگى؛ موجب شادى و نشاط روان، سبب رشد و سلامت اعضا، عامل استقلال و سرپا ایستادن، و مانع رنج ها و غصه هاست. فقر و نادارى، بلایى مخوف و مصیبتى جان کاه براى انسان است. بخشى از درگیرى هاى خانواده، سستى ها و سردى ها در روابط و بى اعتنایى به حقوق و مقام همسر، به علت جنبه هاى مالى به ویژه با فقر و تنگ دستى است.

          خانواده مسجدى به این مسائل وقوف کامل دارد و از اقتصادى مناسب و شایسته برخوردار است. فقدان کار و معیشت مناسب، برابر است با فقر و ندارى، و هر کجا که پاى فقر باز شد، معضلات رشد مى کند و زمینه هاى ارتقا و تعالى اعضاى خانواده مسدود مى شود.

 

14 . ساده زیستى

با یک بررسى عاقلانه، درباره زندگى هاى تجّملاتى و تشریفاتى به این نتیجه مى رسیم که با پرهیز از چشم و همچشمى ها و تقلید نکردن از رسم هاى غلط و نیر بى اعتنایى به حرف هاى بى ارزش افراد نادان، چنان چه زندگى مان با نظم و حساب و قناعتى صحیح همراه باشد، ناراحتى ها و نگرانى ها از بین مى روند و به آرامش واقعى مى رسیم، چرا که آسایش واقعى در ساده زیستى نهفته است.

          در این زمان که تقلید از یک دیگر و نیز از رسوم غلط، اساس زندگى صحیح اسلامى و انسانى را با خطرهایى روبه رو کرده، حرکتى فرهنگى و بازدارنده از سوى خانواده هاى اهل مسجد، ضرورى است تا با الگو قرار دادن تعالیم سعادت بخش اسلام، مردم عزیزمان خصوصا نسل جوان، با بینش بهتر و آگاهى بیش تر در کمندهاى نامرئى شیطان و استکبار جهانى گرفتار نشوند. در مورد زندگانى پیامبر نقل شده است:

      «و کان خفیف المؤنة».[27]

     «پیامبر اکرم زندگانى ساده و کم هزینه اى داشت».

          امام على علیه السلام مى فرماید:

      «پیامبر به کم ترین مقدار از نعمت هاى دنیا بسنده مى کرد. کم مى خورد،  کم مى نوشید و جامه اى بسیار ساده مى پوشید. زندگى او در خانه، بى تکلّف  و آکنده از عشق، آرامش و محبّت بود. از غذایى که به آن رغبت نمى کردند،  عیب جویى نمى کردند، روى زمین مى نشستند و با بینوایان غذا مى خوردند».

          خانواده اهل عبادت و مسجد نیز با الگوبردارى از زندگانى پیامبر و پیشوایان دین که کامل ترین نوع زندگانى را داشتند، ساده زیست هستند، چرا که تجربه ثابت کرده است، اگر خانواده ها از مسیر ساده زیستى خارج شوند، به عرصه رقابت و چشم هم چشمى وارد مى شوند و در نتیجه همه نیرو و توان آنان در این زمینه هدر مى رود و از تکامل حقیقى فاصله خواهند گرفت.

 

15 . تربیت عقلانى

تربیت عقلانى شاخصه ممتاز خانواده مسجدى است؛ زیرا در وجود انسان هیچ موهبتى به اندازه عقل و نیروى تفکر، ارزش حیاتى و انسانى ندارد. نقشى که تعقل در زندگى انسان و در سعادت، تکامل و موقعیت وى در رویارویى با مشکلات بنیادین دارد، مقایسه شدنى با هیچ نیروى دیگرى نیست.

          اصولاً قواى خدادادى و موهبت ها هنگامى براى انسان سودمند است که تحت رهبرى و اختیار کامل عقل باشد، هم چنین مواهب اکتسابى تنها از طریق به کارگیرى قواى عقلانى و نیروى تفکر به دست مى آید.

          برخوردارى انسان از موهبت ایمان، معرفت و دانش گرفته تا موهبت هاى زودگذر مادى دیگر، همه و همه در سایه تعقل و تفکر بوده و هم چنین هر نوع تکامل و ترقى معنوى و مادى انسان مرهون به کارگیرى این موهبت بزرگ و مقدس است.

          پس چه موهبتى باارزش تر و مقدس تر از این نیرو، که وقتى انسان متحیّر، براى رفع تحیّر خویش به آن تمسّک مى جوید، او را به راه صلاح و مستقیم رهنمون و باعث مى شود که او راه هدایت را از ضلالت، و سعادت را از فساد و تباهى تشخیص دهد.

          از پیامبر نقل شده است:

      «خداوند به بندگانش چیزى بهتر از عقل نبخشیده است، زیرا خوابیدن  عاقل از شب بیدارى جاهل و نادان بهتر است و در منزل بودن عاقل از  مسافرت جاهل (به سوى حج و جهاد) نیکوتر است و خداوند، پیامبر  و رسولى را مبعوث نکرد، مگر زمانى که عقل او کامل شد و بر عقول همه  امتش برترى یافت».[28]

         ضمنا با تأمل در قرآن متوجه مى شویم که روى سخن قرآن همه جا با اندیشمندان، متفکران و صاحبان خرد است.

          خواجه عبداللّه  انصارى قدس سره مى گوید:

      «خدایا، به کسى که عقل دادى چه ندادى؟ و به کسى که عقل ندادى  چه دادى؟».

          پس در خانواده اهل مسجد و با ایمان است که با شکوفایى «قواى عقلانى» همگان به رشد مناسب و شایسته خویش مى رسند.

 

16 . تصمیم گیرى و قاطعیت

در خانواده اى که اعضاى آن حضورى فعال در مسجد دارند، افرادى ظاهر مى شوند که انسان هایى با اراده و جدّى هستند و همیشه در هنگام انجام دادن کارها اراده را حاکم مى کنند نه عادت را.

          اراده استوار و تصمیم قاطع است که مى تواند در لحظات حساس زندگى و در پیچ و خم مشکلات، دودلى و سستى را از بین ببرد و انسان را از پیچ و خم مشکلات عبور دهد و در مخاطرات یارى کند.

          با مطالعه تاریخ درخشان زندگانى کاشفان، مخترعان، سیاست مداران و متفکران بزرگ به این حقیقت مى رسیم که همه پیشرفت ها و موفقیت هاى آنان مرهون اراده قوى، عزم راسخ و پشتکار فوق العاده آنان بوده که وقتى براى رسیدن به هدفى تصمیم مى گرفتند، هیچ مانعى نمى توانست آنان را از تصمیم خویش منصرف کند و تردید و تزلزل را جانشین آن سازد.

          حضرت على علیه السلام نمونه کامل قاطعیت و استوارى در تصمیم گیرى و تسلیم ناپذیرى است، در سخن پر ارجى که نشان دهنده همت بلند ایشان است، فرمودند:

      «واللّه  لو تظاهرت العرب على قتالى ما ولیّت عنها».[29]

     «سوگند به خدا، اگر تمام عرب به جنگ با من برخیزند، هرگز در صحنه  نبرد پشت به آنان نخواهم کرد».

          و هم او هنگامى که پرچم را در جنگ جمل به دست پسرش، محمّد حنفیه داد، با این جملات به وى درس قاطعیت آموخت:

      «تزول الجبال و لاتزل».[30]

     «اگر کوه ها متزلزل شدند، تو تکان نخور».

          اراده و تصمیم گیرى صحیح از جمله رموز موفقیّت خانواده اهل مسجد است، چرا که تا وقتى انسان اراده و عزم راسخ نداشته باشد، رسیدن به موفقیّت در کار محال است. سست بودن اراده و تصمیم گیرى در خانواده موجب مى شود ساده ترین کارها را نتوانند انجام دهند و به خانواده اى بى هدف و سرگردان تبدیل شوند.

          به راستى افرادى که در خانواده اى مسجدى و نمازگزار رشد و نمو مى نمایند، متفکرانه تصمیم مى گیرند و در طوفان مشکلات سرخم نمى کنند.

 

17 . اجتماعى بودن

خانواده اى که حضورى فعال در مساجد دارد، خانواده اى جداى از اجتماع و مردم نیست، چرا که نوع زندگى انسان و نیازهاى او همانند تهیه آب، غذا، مسکن، لباس، ابزارهاى زندگى و ضرورت هاى آن در ابعاد گوناگون فرهنگى، صنعتى، اقتصادى و امثالهم انسان ها را به گردهمایى، تقسیم کار و تنظیم امور براى تسهیل در تأمین نیازهاى یکدیگر وادار مى کند.

          انسان به لحاظ میل باطنى خویش با دیگران رابطه و معاشرت و همزیستى دارد. حتّى اگر ترس از حیوانات یا نیازهاى متنوع و یا عوامل دیگر وجود نمى داشت، باز هم انسان به زندگى اجتماعى تمایل داشت،  براساس همین نکته است که انسان را مدنى بالطبع خوانده اند.

          در سخنان پیشوایان دین نیز به اجتماعى بودن انسان به طور صریح اشاره شده است.

          امام صادق علیه السلام مى فرمایند:

      «بدانید که معاشرت مردم براى زندگى شما لازم است و کسى نیست  که تا زنده است از مردم بى نیاز باشد، زیرا وجود شما براى همدیگر  لازم است».[31]

         اسلام که خیر و سعادت خانواده متعادل را تأمین و تضمین مى نماید، دینى است که بسیارى از دستورهاى آن در اجتماع تحقّق پیدا مى کند. حتّى مى توان گفت که مجموع برنامه هاى فردى آن نیز با اجتماع پیوند دارد و براساس مصالح فردى و اجتماعى تنظیم شده است. نماز جمعه و جماعت، روزه، زکات، خمس، حج، جهاد، امر به معروف و نهى از منکر و ده ها نمونه دیگر، غالباً باتوجه به مصالح فردى و اجتماعى تنظیم و مقرر گردیده اند. اسلام با دیدى همه جانبه و براساس هدف هاى خلقت و با در نظر گرفتن مصالح بندگان خدا، مى کوشد تا خانواده ها در صحنه هاى گوناگون اجتماعى حضور یابند و در مسابقه هاى بزرگ به رقابت بپردازند و به رشد و بالندگى در علوم و فنون گوناگون و کسب مدارج کمال و مدال هاى افتخار نایل آیند.

          از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرموده است:

      «من فارق الجماعة قید شبر خلع ربقة الاسلام من عنقه».[32]

     «هر کس به اندازه وجبى از اجتماع دورى گزیند، بند اسلام را از گردن  خود در آورده است».

          بنابراین خانواده پرورش یافته در مکتب مسجد، تحت هیچ شرایطى خود را از جامعه جدا نمى داند، بلکه در جامعه فعالیت مى نماید و در ارشاد و بازسازى جامعه نیز تمام تلاش خود را به کار مى بندد.

 

18 . هدفمند بودن

از دیگر شاخصه هاى ممتاز خانواده اهل مسجد، هدفمند بودن است. خانواده هاى هدف دار که شیوه رسیدن به هدف شان را در مکتب مسجد آموخته اند، نه تنها در زندگى شکست نمى خورند، بلکه احساس مى کنند، قدرت، اراده و اختیار فزون ترى کسب کرده اند، از این رو سعى بیشترى در راه رسیدن به تکامل مى کنند. روان شناسان معتقدند که انسان در لحظه هایى رشد مى کند که تصمیم مى گیرد هدفى را دنبال کند و چنین افرادى در امور زندگى همواره موفق اند.

          البته در هر حرکتى باید بدانیم چه مى خواهیم، به کجا باید برویم و از چه ابزارهایى براى رسیدن به مقصد بهره ببریم، تا بتوانیم بهترین راه رسیدن به آن را برگزینیم زیرا تا مقصد و مقصود براى ما مشخص نباشد، انتخاب راه و رسیدن به آن هم مقدور نخواهد بود.

          خانواده هاى بلند همت اهل مسجد، زمانى که توفیقى به دست مى آورند، کوشش مى کنند با انتخاب هدف هاى عالى تر و کوشش هاى جدّى تر آن را وسیله تکامل بیش تر قرار دهند و از آن عبور کنند و به موقعیت بهترى دست یابند. در واقع هدف عالى براى آنان به سان آب زلالى مى شود که به ریشه شخصیت انسانى آنان نفوذ کرده است و آن را شکوفا و بارور مى سازد.

          افرادى که از محیط هاى کوچک و با امکانات کم و زمینه هاى نامساعد به موفقیّت هاى شگفت انگیز دست یافته اند، این حقیقت را به خوبى ثابت کرده اند که انتخاب هدف و ایمان به آن مى تواند ایشان را به اوج کمال برساند.

          بسیارى از جوانان، مى پندارند که توفیق و خوشبختى، هدف و کیمیایى است که خارج از وجود آنان است و اگر ستاره ى اقبال و شانس در آسمان زندگى کسى بدرخشد، او را به موفقیّت و خوشبختى خواهد رساند. این گونه افراد باور ندارند که موفقیّت زاییده اندیشه و عمل خود انسان است، انسان باایمان و توکّل به خدا و تلاش و کوشش خویش مى تواند آینده خود را بسازد. از این رو موفق ترین افراد کسانى هستند که با تأسى به تعلیمات مکتب مسجد به عمق وجود خود پى مى برند و عملاً عالى ترین بهره ها را از ذخایر وجودى خویش مى برند.

          اصول ساده موفقیّت و رسیدن به هدف عبارت است از:

          1 . شکست را فراموش کنید؛

          2 . خود را بشناسید؛

          3 . فکر کنید و بر تفکر خود مسلط باشید؛

          4 . تصمیم درست و منطقى اتخاذ کنید؛

          5 . به خودتان اعتماد کنید؛

          6 . به پیروزى ایمان بیاورید و باور کنید، خواستن توانستن است.

 

19 . تقسیم کار

در هر خانه کارهاى گوناگونى وجود دارد، کسب درآمد، خرید نیازهاى زندگى، پخت و پز، نظافت و بسیارى از مسائل دیگر، طبیعى است که انجام دادن این امور به دست یک تن بسیار طاقت فرسا و شاید غیرممکن باشد، پس باید با تقسیم کار، همه نیازهاى خانواده را تأمین کرد. از این رو هر یک از اعضاى خانواده مسجدى باید متناسب با شأن و منزلت، ذوق و سلیقه، هنر و توان خود، بارى از زندگى را بر دوش گیرند.

          حضرت على و فاطمه زهرا علیهاالسلام پس از ازدواج، از رسول خدا درخواست کردند که کارهاى زندگى را بین آنان قسمت کند، آن چنان که هر یک وظیفه خود را بداند و رسول خدا فرمودند: کارهاى داخل خانه با فاطمه زهرا و کارهاى بیرون خانه با على باشد.

          فاطمه زهرا علیهاالسلام بعدها فرمود: خدا مى داند که این تقسیم، مرا بسیار خرسند ساخت، زیرا از رنج وارد شدن در اجتماع مردان معاف شدم.

          بنابراین در خانواده پرورش یافته مکتب مسجد، تقسیم کار به نحوى مطلوب و شایسته وجود دارد و این تقسیم کار در بلند مدت، خود موجب ارتقاى همه جانبه اعضاى خانواده مى گردد.

 

20 . فداکارى

خانواده اهل مسجد، با تأسى به اهداف والاى اسلام، درصدد است با ایجاد روح جمعى و تبدیل من انسانى به ما شور، عشق، و احساس مسؤولیت و دلسوزى نسبت به دیگران و روح فداکارى، ایثار و صمیمیّت را در کالبد اجتماع بشرى و یکایک افراد آن بدمد و آنان را از انحصارطلبى، انزواطلبى و گوشه گیرى که مانع رشد و شکوفایى استعدادهاى انسانى است، باز دارد.

          تربیت شده مکتب مسجد، در هر مقام و موقعیتى که باشد، همواره مصالح جمعى را بر خواسته هاى شخصى خود مقدم مى دارد، فداکار است، درد اجتماع را درد خود مى داند، در غم و شادى دیگران شریک است و خود را در برابر سختى ها و مشکلات اجتماعى مسؤول مى داند و بى اعتنا نیست.

 

خانواده على و فاطمه علیهاالسلام، الگوى خانواده هاى اهل مسجد

زندگانى این دو اسوه خانواده هاى اهل مسجد و همه عالم امکان، طبیعى، عادى، نشاط انگیز و روح پرور بود. این روح پرورى به لحاظ صفا و سادگى زندگى آنان بود. ایشان در خانه اى کوچک و گلین، ساده و بى پیرایه که تنها به این اندازه مى ارزد که سایبانى براى جلوگیرى از تابش خورشید و یا سقفى براى جلوگیرى از باران باشد زندگى مى کردند.

          در تاریخ آمده است که پیامبر اکرم روزى وارد منزل زهراى اطهر شد و دخترش را دید که روى زمین نشسته، با یک دست فرزندش را در آغوش گرفته و شیر مى دوشد و در دست دیگر با آسیاب دستى گندم آرد مى کند. اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد و فرمود:

      «دخترم تلخى ها و مشکلات دنیا را به یاد شیرینى و سعادت بهشت  بر خود گوارا ساز».[33]

         سلمان فارسى مى گوید:

      «روزى حضرت فاطمه علیهاالسلام را دیدم که چادرى وصله دار و ساده بر سر  داشت، در شگفتى ماندم و گفتم: عجبا! دختر پادشاهان ایران و قیصر روم  بر کرسى هاى طلایى مى نشینند و پارچه هاى زر بافت به تن مى کنند؛  این دختر رسول خداست که نه چادرى گران قیمت بر سر دارد  و نه لباس هاى زیبا؟!».[34]

         حضرت على علیه السلام به جنگ مى رفت و جهاد مى کرد و حضرت فاطمه علیهاالسلام شمشیر خونین ایشان را مى شست. حضرت فاطمه علیهاالسلام کانون خانواده را گرم و پناهگاه مى کرد و مى دانست پیروزى حضرت على علیه السلام در عرصه هاى گوناگون تا حدود زیادى مربوط به اعتماد او به کانون خانواده است و با این اقدام کمک مى کرد تا رزم حضرت على علیه السلام چشم گیر گردد، و حقیقتاً نقش زن در موفقیت شوهر تا چه حد مؤثر است.

          حضرت على علیه السلام از جبهه برمى گشت و حضرت فاطمه علیهاالسلام با مهربانى همیشگى خود او را دل گرم مى کرد، تقویتش مى نمود، زخم هایش را مى بست، کوفتگى بدنش را مى زدود و البته حضرت على علیه السلاممردى قدرشناس بود، وقتى به خانه مى آمد از حال حضرت فاطمه علیهاالسلامجویا مى شد، از تن خسته اش سؤال مى کرد و او را دل دارى مى داد زیرا این دو دل دارِ هم بودند.

          امام خمینى قدس سره در مورد شخصیت حضرت زهرا علیهاالسلام فرمودند:

      «زهراى اطهر از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است، زنى که در  حجره اى کوچک و خانه اى محقّر انسان هایى تربیت کرد که نورشان از  بسیط خاک تا آن سوى افلاک و از عالم ملک تا آن سوى ملکوت اعلى  مى درخشید».[35]

         باید توجه داشت که محیط خانواده پرورش یافته در مکتب مسجد، ضامن خوش بختى براى زن، ارج نهادن به ارزش هاى معنوى شوهر و اصالت دادن به آن هاست. زیرا همه ما بارها دیده و شنیده ایم که اکثر اختلافات، تلخى ها و سردى ها، بى اعتمادى ها، جدایى ها و دیگر مشکلات و سختى ها بر اثر برخوردار نبودن خانواده از ارزش هاى معنوى و فضایل انسانى است و برعکس همه شادى ها، گرمى ها، گذشت ها، پیوندها و سایر عوامل سعادت خانواده و استحکام رشته الفت و انس و خوش بختى در آن، معلول وجود آن ارزش ها بوده است.

          آنان که در ازدواج، اصالت و ارزش را به مادیات و امتیازات ظاهرى و غیرمعنوى داده اند، هرگز در سایه ثروت، رفاه، و نعمت هاى بسیارى که داشته اند روى سعادت را ندیده و لذّت زندگى بى دغدغه و آرام و گرم را نچشیده اند و برعکس، روشن ضمیران و بلندهمتانى که به دنبال مظاهر معنوى و ارزش هاى مکتبى، اخلاقى و انسانى بوده اند، با وجود فقر، فشار و مشکلات از زندگى عالى، لذت بخش و ارزشمند برخوردار گشته اند و این درسى است که حضرت على و حضرت فاطمه  علیهم السلام  به ما مى دهند.

          حضرت على و فاطمه زهرا  علیهم السلام  درس بندگى خدا و مطیع و تسلیم اوامر الهى بودن را از طریق تمرین عبادت به فرزندان خویش آموخته اند.

          خانواده اهل مسجد حضرت على علیه السلام داراى امنیت روانى بود و کانونى بود که افراد آن در کمال آرامش، صفا، صمیمیّت، همدلى و همراهى در کنار هم زندگى مى کردند. ملاطفت و نرمى حضرت فاطمه علیهاالسلام در مقابل کودکان و همسر گرامى اش، محیط کاملاً مساعدى را براى پرورش روح و جان به وجود آورده بود.

          روى این اصل بر زنان، عموما و زوجین جوان خصوصا لازم است با سرمشق قرار دادن زهراى مرضیه علیهاالسلام محیط خانه و خانواده را براى شوهر و فرزندان خود مصفّا و پاک سازند و با ایجاد آرامش و سکینه در منزل، موجبات موفقیّت اعضاى خانواده را در مقابله با مسائل بیرونى ـ اجتماعى فراهم نمایند.

 

الگوگیرى از زندگانى حضرت زهرا علیهاالسلام، براى داشتن خانواده اى متعادل

1 . امیرالمؤمنین، حضرت على علیه السلام مى فرمود:

      «به خدا قسم بعد از ازدواج با فاطمه علیهاالسلام تا هنگام مرگِ او، هرگز کارى  نکردم که فاطمه علیهاالسلام غضبناک شود و فاطمه علیهاالسلام هم هیچ گاه مرا خشمگین  ننمود و از دستورهایم سرپیچى نکرده است».[36]

         و این نخستین درس به زوجین در همه تاریخ خواهد بود.

          2 . حضرت فاطمه علیهاالسلام در تولید کوشا بود و در مصرف حسابگر، زیاده روى نمى کرد و هرگز از حدّ متوسط جامعه قدمى فراتر نمى گذاشت و زندگى اش اغلب پایین تر از حد متوسط بود.

          3 . فاطمه زهرا علیهاالسلام مانند زنان دوران جاهلیّت، آرایش و خودنمایى نمى کرد. ایشان خود را فقط براى شوهر خود مى آراست. اگر زنان جامعه ما مسلمان و شیعه آن بانوى معظّم هستند، پس این جلوه هاى ناپسند براى چیست؟!

          4 . پیامبر اسلام مى فرمود:

      «بهترین زنان شما کسانى هستند که در برابر هسمرشان مهربان تر،  و براى فرزندان خود رحیم تر باشند».[37]

         مصداق عینى این سخن، فاطمه زهرا علیهاالسلامبود. او که همدم و مونس فرزندان خود بود، کارهایشان را زیرنظر داشت و در موارد لزوم تذّکر مى داد.

          و اینک شما خواهر و بانوى مکّرمه، چه شیوه اى را با شوهر و فرزندان خود در پیش گرفته اید؟ آیا سعى مى کنید شما هم مصداق فرمایش رسول گرامى اسلام باشید؟

          5 . حضرت زهرا علیهاالسلام خطاب به امیرمؤمنان، حضرت على علیه السلام مى فرمود:

      «اى اباالحسن! من از پروردگار خود حیا مى کنم که چیزى را از تو  درخواست نمایم که در توانت نیست».

          متأسفانه بعضى ها فراموش کرده اند که توقّعات زیاد، بى مورد و غیرمنطقى، نشاط روحى و روانى خانواده را از بین مى برد. آیا بهتر نیست همسر خود را با شرمندگى اذیّت ننماییم!؟

          6 . هنگامى که تمام سنگینى بر دوش حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، چون کوه در برابر همه سختى ها مى ایستاد.

          پس بر ماست که همچون او راه ایستادگى در مقابل سختى ها را بر خود هموار سازیم...!

          7 . مهریه فاطمه زهرا علیهاالسلام در حدّ بسیار معمولى و مختصر بود، و زندگى سعادتمندى داشت. چه قدر شایسته است والدین و زوج ها به این نکته با اهمیّت توجّه نمایند.

          8 . حضرت على و فاطمه  علیهم السلام  در شب عروسى هر دو به عبادت خدا مشغول بودند، تا شکرگزار نعمت عظماى ازدواج باشند. نظر شما چیست؟ آیا شما نیز چنین کرده و یا خواهید کرد؟!

          9 . فاطمه زهرا علیهاالسلام اصالت را به کارها و مسئولیّت هاى خانه و خانواده مى داد و معتقد بود آن لحظه اى که زن در خانه خود مى ماند و به امور زندگى و تربیت فرزند مى پردازد به خدا نزدیکتر است. شما اصالت را به چه چیزى مى دهید؟ خانه یا بیرون؟ در هر صورت آیا به برنامه اى اندیشیده اید که به بنیاد خانواده لطمه وارد نشود؟

          10 . فاطمه زهرا علیهاالسلام آن گاه که کودکان خود را به بازى مى گرفت و به تربیت روحى و پرورش جسمى عزیزان خود مى پرداخت، و مفاهیم ارزشمند انسانیّت، شرف، احسان، نیکى و طرف دارى از حقّ را در قالب اشعار ادیبانه، به آنان مى آموخت. به راستى ما چگونه عمل مى کنیم؟

          خانه حضرت على و فاطمه زهرا  علیهم السلام  کانون مهر و صفا بود. بیایید صفابخش کانون گرم و پر مهر خانواده خود باشید.

 

جمع بندى و نتیجه گیرى

رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:

      «بهترین مردم کسانى اند که پیش از همه به مسجد داخل مى گردند، و آخر از همه از مسجد خارج مى شوند».[38]

         در این زمان که انسان هاى دچار بى هویتى، سردرگمى، اضطراب، و پریشانى گشته اند و رو به سوى مقصدى نامعلوم و ناهموار نهاده اند و آینده اى مبهم و تاریک را در فراروى خویش ترسیم مى نمایند، گرایش جوانان و نوجوانان و خانواده ها به مسجد مى تواند راهنما و هادى نسل حاضر و آینده، و روشن کننده آینده اى بس درخشان براى خانواده ها باشد.

          با توجه به اینکه خانواده، خشت اوّل بناى اعتماد و مسؤولیت در هر جامعه است، رشد و انحطاط هر قوم و ملتى تا حدود بسیارى به خانواده مربوط است و سرآغاز هر حرکت و تقویت اندیشه اى را باید در آن جست و جو کرد و به لحاظ این اهمیت است که اسلام توصیه به حفظ آن دارد. «قوا انفسکم و اهلیکم»[39] و هم رسیدگى مجددانه به آن شده است.

         خانواده به جهت نقش و اهمیتى که در رشد و سرنوشت نسل ها و حیات فردى و اجتماعى انسان دارد، موضوع بحث ادیان گوناگون، مذاهب و نیز دانش هاى متعددى چون روان شناسى، علوم تربیتى، جامعه شناسى و دیگر شاخه هاى علوم انسانى، قرار گرفته است.

          در حقیقت خمیر مایه شخصیت انسان در خانواده شکل مى گیرد و نگرش ها، رغبت ها و رفتارهاى خوشایند و ناخوشایند درخصوص پدیده هاى گوناگون از خانه سرچشمه مى گیرد.

          پس خانواده اولین مرکز و هسته اى است که کودکان همه چیز را در آن یاد مى گیرند و از همه سکنات و آداب و اطوار والدین تأثیر مى پذیرند و خودآگاه و ناخودآگاه رفتار و خلق و خوى آنان را تقلید مى کنند.

          مادر و پدر بدون این که تعهدى داشته باشند، سرمشق و الگوى کودکان مى شوند. اگر مادر و پدر سعى کنند که از سرمشق قرار گرفتن جلوگیرى کنند کودکان به سرمشق هاى دیگر روى خواهند آورد و به نظر مى رسد که این نیازى فطرى است.

          درباره تأثیر و نقش الگو در شکل گیرى شخصیت انسان فراوان سخن گفته اند، در این جا ذکر خاطره یکى از عارفان بزرگ مى تواند شاهد نیکویى بر این موضوع باشد:

      «روزى از سهل شوشترى که از عرفاى بزرگ و داراى کرامت بود،  پرسیدند: چگونه به این مقام و مرتبه رسیدى؟ او پاسخ داد: «من در کودکى  نزد دایى ام زندگى مى کردم. وقتى هفت ساله بودم، نیمه شب ادرار به من فشار آورد، ناچار از رختخواب برخاستم و به دست شویى رفتم. وقتى برگشتم  که بخوابم، دایى ام را دیدم که رو به قبله نشسته، عبایى بر دوش کشیده،  عمامه اى دور سرش پیچیده و مشغول نماز خواندن است. از حالت او خوشم  آمد، کنارش نشستم، نمازش تمام شد، آن گاه از من پرسید:  «چرا نشسته اى؟» برو بخواب. گفتم: از کار شما خوشم آمده و مى خواهم  پهلوى شما بنشینم. گفت: «نه» برو بخواب. رفتم و خوابیدم. شب بعد نیز از  خواب بیدار شدم. باز هم دایى مشغول نماز خواندن بود. وقتى کنارش  نشستم به من گفت: «برو بخواب». گفتم: «دوست دارم هرچه شما  مى گویید، من هم بگویم». دایى ام مرا رو به قبله نشاند و گفت:  یک مرتبه بگو «یا حاضر و یا ناظر» من هم تکرار کردم. سپس دایى ام  گفت: «براى امشب کافى است، حالا برو بخواب». این کار چند شب تکرار  شد و هر شب عبارت «یا حاضر و یا ناظر» را چند بار تکرار مى کردم.  کم کم وضو گرفتن را نیز آموختم و پس از آن که وضو مى گرفتم، هفت بار  مى گفتم: «یا حاضر و یا ناظر».

 هر آن کو غافل از حق یک زمان است                             در آن دم کافر است، اما نهان است

       عاقبت کار به جایى رسید که من بدون این که نزد دایى ام بروم،  خودم قبل از اذان صبح بیدار مى شدم و پس از نماز، تسبیح به دست  مى گرفتم و پیوسته تکرار مى کردم: «یا حاضر و یا ناظر» از این کار لذتى  روحى مى بردم تا این که به این مقام و مرتبه رسیدم».[40]

         در دنیاى پیشرفته امروز که فناورى مدرن، بسیارى از معضلات زیستى و اجتماعى مردم را حل نموده است، جهان شاهد بسیارى از معضلات اخلاقى، نابسامانى ها، و فروپاشى خانواده هاست. وجود آمار خودکشى بالا، اعتیاد، فحشا، فرار کودکان و نوجوانان از خانواده و مشکل بیمارى خطرناک ایدز، گواه و دلیل محکمى بر بى توجهى رهبران و مسؤولان به خصوص والدین در امر تعلیم و تربیت و محافظت و مراقبت نکردن از این نهاد مقدس است.

          تحقیقاتى که از جامعه اروپا به خصوص آمریکا به همت محققانى چون پروفسور کوهن انجام شده است، نشان مى دهد که توسعه روزافزون جرم و بزه کارى نوجوانان در آمریکا نتیجه تحولّى است که در خانواده هاى آنجا پدید آمده است. شرایط نیک و بد خانواده نخستین و مهم ترین مدرس و مهد تربیت و موفق ترین کارگاه انسان سازى است و بیشترین دانسته ها، تجارب، فرهنگ و تمدن و اخلاق و اندیشه از این راه به کودک سرایت مى کند.

          و خلاصه کلام این که گرایش خانواده ها به مسجد راه حل بسیارى از معضلات و مشکلات فراروى بشر به شمار مى رود. خانواده اهل مسجد، خانواده اى متعادل و سالم در همه ابعاد که پرورش دهنده انسان هاى بزرگ تاریخ است.

          به امید آن که روزى همه خانواده ها اهل مسجد، نماز و عبادت باشند. ان شاء اللّه

 

پی نوشت ها:


[1] . روم / 21 .

[2] . امالى، طوسى:  ص 47 .

[3] . جن /  18 .

[4] . حج /  4 .

[5] . اسراء /  1 .

[6]  .  مستدرک وسائل الشیعه: ج 3 ، ص 363 .

[7] . بحارالانوار:  ج 74 ، ص 281 .

[8] . آداب تعلیم و تعلّم در اسلام، شهید ثانى:  ص 458 .

[9] . ونیست پیل، معجزه اراده، ترجمه وجیهه آزرمى:  ص 71 .

[10] . دیل کارنگى، رمز موفقیت:  ص 227 .

[11] . مرتضى مطهرى، فلسفه اخلاق، صدرا:  ص 184 .

[12] . نهج البلاغه، فیض الاسلام: نامه 47 .

[13] . مجله با معارف اسلامى آشنا شویم:  ش 51 ، ص 103 .

[14] . مائده /  6 .

[15] . مفاتیح السعادة، محمد حسابدار، انتشارات توشه، اراک:  ص 95 .

 

[16] . مأخذ قبل.

 

[17] . مفاتیح السعادة.

 

[18] . نهج البلاغه، ابن ابى الحدید:  ج 20 ، ص 335 ، کلمه 846 .

 

[19] . هدایة العلم:  ج 2 ، ص 994 .

 

[20] . محدث نورى، مستدرک الوسائل:  ج 2 ، ص 287 .

 

[21] . تحف العقول:  ص 119 .

 

[22] . زمر /  18 .

 

[23] . مرتضى مطهرى، بیست گفتار:  ص 183 .

 

[24] . جعفر سبحانى، رمز پیروزى مردان بزرگ، انتشارات نسل جوان:  ص 155 .

 

[25] . غررالحکم:  ج 2 ، ص 23 و 24 .

 

[26] . وسائل الشیعه:  ج 12 ، ص 42 .

 

[27]  .  وسائل الشیعه: ج 5 ، ص 54 .

 

[28] . اصول کافى، ج 1 ، کتاب عقل و جهاد.

 

[29] . نهج البلاغه:  خطبه 45 .

 

[30] . مأخذ قبل:  خ 11 .

 

[31] . وسائل الشیعه:  ج 12 ، ص 7 .

 

[32] . بحارالانوار:  ج 27 ، ص 72 .

 

[33] . نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام، محمد دشتى:  ص 161 .

 

[34] . نهج الحیاة، فرهنگ سخنان فاطمه علیهاالسلام، محمد دشتى:  ص 162 .

 

[35] . جلوه هاى رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام، عذرا انصارى، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه قم:  ص 5 .

 

[36] . کوثر عفاف، اصغر تقى زاده شکیبا، انتشارات اسلامى:  ص 141 .

 

[37] . کوثر عفاف، اصغر تقى زاده شکیبا، انتشارات اسلامى:  ص 142 .

 

[38] . مجله مسجد:  ش 63 ، ص 51 .

 

[39] . تحریم /  6 .

 

[40]. افروز،غلامعلى، پرورش احساس مذهبى در کودکان و نوجوانان، تهران،انجمن اولیاء و مربیان،1371 : ص 19 .