گروه : مدیریت مسجد
شماره : 90
تاریخ : دو شنبه, 26 خرداد 1399
ساعت : 09:38:57
طراحى مدل مطلوب کارکرد و مدیریت مساجد در قالب یک سازمان داوطلبانه ‏ى مذهبى

 چکیده

کلمه ى مسجد اسم مکان و محل سجده است. از نظر شکلى نیز مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینى وسیع و مربع شکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه مى کرد و مأذنه نداشت.

     نخستین مسجد را حضرت محمد صلى الله علیه و آله در مدینه و در کنار خانه ى خود ساخت؛ زمین آن خوابگاه شتران بود و پیامبر صلى الله علیه و آله آن را از صاحبش خرید.

     نقاشى مذهبى و تصویر ائمه در اسلام مجاز نیست تصویر انسان و به طور اعم هر موجود زنده را اسلام بت پرستى مى داند. از این رو هیچ گونه تصویرى در مساجد دیده نمى شود.

     کلمه ى مسجد مجموعا 28 بار در قرآن کریم ذکر شده است.

     قرآن معابد قبل از اسلام را مسجد خوانده است، یعنى جایى که خدا در آنجا خوانده شود.

     پیامبر اسلام در معرفى مساجد ماهیت آن را بیان داشته است، نه شکل و صورت آن را، بنابر تعریف رسول اکرم صلى الله علیه و آله مسجد جایى خواهد بود که شرافت حضور انبیا را دارا باشد و اطلاق خانه ى خدا برآن صدق کند.

     NPO یا NGO به نهادهاى مدنى غیردولتى و غیرانتفاعى گفته مى شود که برآمده از مشارکت مدیریت شده مردم است.

     این گونه سازمان ها سیاست سازند و غیرمستقیم بر سیاست گذارى و برنامه ریزى دولت تأثیر مى گذارند و محصول اعتماد متقابل دولت و ملت هستند و از نظر انگیزه و اهداف انواع و اقسام گوناگونى دارند.

     اسلام در قالب دینى مترقى و خاتم ادیان الهى هیچ گاه سعادت ابدى و اخروى انسان را از سعادت دنیوى و مادى وى تفکیک نکرده است. این دین کامل با ظهور خویش بذر مدنیت و تکامل دنیوى را نیز در جامعه بشرى پراکنده است، تا اعضاى هر جامعه متناسب با ظرفیت و استعدادها و تجربیات بشرى و سطح ادراک خود این بذر را بپرورانند.

     از جمله پدیده هاى اجتماعى در اسلام پدیده وقف است که پى افکندن نهادهاى تمدنى و مدنى را در پى داشت.

     در اسلام بسیارى از امور عبادى و حتى غیرعبادى جنبه ى اجتماعى دارد و هدف از تأسیس مسجد علاوه بر امور عبادى، تحقق فعالیت هاى مربوط به آموزش، امور قضایى، مشاوره، حل اختلاف، مراسم و جشن ها، ارتباطات عمومى، حرکات سیاسى، پر کردن اوقات فراغت، خدمات اجتماعى و رفاهى، تعاون، امور دفاعى و مانند آنهاست که در هر زمان جوامع اسلامى در چارچوب مساجد تحقق مى بخشیدند.

     مسلمانان براى بسط مدنیت جدید به تأسیس مساجد اقدام مى کردند و از این طریق توده ى مسلمان را در چارچوبى تازه سازمان مى دادند.

     آنچه از آیات و روایات فهمیده مى شود بیان اصولى است که فعالیت هاى در خور اجرا در مساجد را شامل مى شود و هر مسجدى با رعایت این اصول در اجراى هر فعالیتى داراى اختیار کامل است. این اصول عبارت اند از:

     1 ـ تأسیس مسجد براساس تقوا نه خودنمایى و تظاهر؛

     2 ـ تأسیس مسجد بر پایه خشنودى خداوندى و همراه با کمال خلوص در نیت؛

     3 ـ مسجد محلى باشد که مؤمنان دل و جان خویش را در آن تطهیر کنند؛

     4 ـ در آن بسیار یاد خدا شود؛

     5 ـ مایه ى آزار و زیان نباشد؛

     6 ـ محل درک و فهم حقایق باشد نه پوششى برآن.

     مسجد نه کالبد فیزیکى که نگرشى به فرهنگ و جهان بینى است که باید آن را در انسان ها جست وجو کرد. در هر جا و مکان که انسان هایى با این فرهنگ باشند آنجا مسجد برپا شده است.

     قرآن کریم در آیاتى متعدد بر عمران و آبادانى مساجد تأکید کرده است و آبادکنندگان مساجد را ایمان آورندگان به خدا و قیامت معرفى مى کند.[1]

    در آیات متعدد دیگرى کسانى را که سعى در جلوگیرى از یاد خدا در مساجد و خرابى آن مى نمایند ظالم ترین مردم معرفى مى کند.[2]

    از سوى دیگر در احادیث بسیار به خوددارى از تجمل در مساجد تأکید فراوان شده است و مساجد پرزرق و برق را از نشانه هاى آخرالزّمان برشمرده است.

     با توجه به دیدگاه انسان مدارانه اسلام، به نظر مى رسد مراد از آبادانى مساجد، نه آبادانى ظاهرى، بل آبادانى معنوى است.

     مراد قرآن از مساجد آباد، مساجدى است که مؤمنانى که به آن مساجد رفت وآمد مى کنند، انسان هایى توانا و دانا باشند و از این توانایى و دانایى خویش در راه نیل به قرب خداوند، حول محور مسجد بهره برگیرند.

     نگارنده با بیان مطالب یاد شده و آنچه در باره NGOها بیان شد، مساجد را سازمان هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى معرفى کرده است.

 

کارکردهاى مساجد در طول تاریخ

کارکرد به معناى نقش یا اثرى است که هر پدیده در زنجیره ى پدیده هایى که با آنها مرتبط است باقى مى گذارد. هرچند کارکرد ابتدایى و اصلى مساجد، کارکرد نیایشى آن بوده است اما این کارکرد فقط کارکرد مساجد نبوده است.

     کارکردهاى دیگر مساجد عبارت اند از:

     مساجد از رهگذر کارکرد آموزشى خویش سهمى بسیار مهم در فرهنگ و تمدن اسلامى ایفا کردند.

 

کارکرد اجتماعى، کارکرد سیاسى

وحدت امت اسلامى که عمده ترین عامل پیروزى انقلاب بود، در مساجد معنا و مفهوم یافت. مسجد در انقلاب اسلامى علاوه برهمه ى ویژگى ها، ماهیت تشیع دارد. مساجد شیعیان توانسته است بدون هیچ گونه ملاحظه کارى و احتیاط پیشگى، با فساد قدرت هاى حاکم درافتد.

     در جامعه اى که مدرنیسم و رویکرد به آن به شکل غربى غالب است مساجد دو روش را مى توانند اتخاذ کنند:

     الف) روش محافظه کارانه؛

     ب) روش لیبرال.

     براى کارکردهاى مساجد در جوامعى، چون ایران، برخى سه نوع هویت دینى شناسایى مى نمایند:

     الف) هویت دینى اعتقادى؛

     ب) هویت دینى آیینى؛

     ج) هویت دینى ایمانى.

     مهم ترین چالش پیش روى مساجد در دوران معاصر کارآمد نبودن نقش آن در جامعه ى سرگردان میان سنت و تجدد است. کسادى و از رونق افتادگى کنونى شایع در مساجد از آن روست که در دو دهه ى اخیر تغییرات محیطى بسیار شدیدى در جامعه رخ داده است: تمایل به بهره گیرى از دستاوردهاى تجدد (که گریزى از آنها هم نیست) در جامعه ى سنتى سبب گردید تا مظاهر اجتماعى مدرن به جامعه راه یابد، حال آن که مشابه چنین مظاهرى در پرتو سنت اصیل اسلامى موجود بود.

     در عین حال مساجد و متولیان مساجد در برابر این رخدادهاى شگرف محیطى بى توجه و سرگرم وظایف سنتى خویش بودند و هنگامى که فقدان اقبال عمومى را حس کردند به جاى جست وجوى علت اصلى، معلول ها را دیدند و سعى در مبارزه با معلول ها نمودند.

     ساختار فکرى، ادارى، اجرایى و محیطى مساجد در سال هاى گذشته به گونه اى بوده که همپاى تحولات سریع و پرشتاب جامعه رشد نکرده و تا حدى چشم گیر سنتى باقى مانده است.

     مدل کارکرد مطلوب مسجد به عنوان یک NGO :

     1 ـ مسجد در قالب یک NGO در هر منطقه جغرافیایى (مسکونى، تجارى، فرهنگى و غیره) طبق نیازسنجى و امکان سنجى از اجتماع دین داران و به صورت داوطلبانه پدید مى آید.

     الف) در بعد اعمال نیایشى؛

     ب) در بعد فعالیت هاى غیرنیایشى.

     نقاط قوت: پایگاه دینى بودن مسجد، عبادت شمرده شدن این نوع فعالیت ها در قالب مسجد از طرف دین، آمادگى در اغلب افراد جامعه براى تحقق خدمات داوطلبانه در مسجد.

     نقاظ ضعف: فقدان جامع نگرى در فعالیت هاى جنبى مسجد، ناآگاهى دست اندرکاران مسجد به اصول مدیریت و رهبرى، ناآگاهى دست اندرکاران مسجد به تغییرات محیطى، مشارکت ندادن اعضا در نیازسنجى برنامه ریزى، اجرا ارزش یابى و غیره؛ رعایت نکردن اصول مشترى مدارى، فقدان ارتباط شبکه اى میان مساجد و در بعضى موارد رقابت میان مساجد.

 

فصل اول: کلیات تحقیق

1 ـ 1) بیان مسئله تحقیق

1 ـ 1 ـ 1) مقدمه

در حال حاضر به علت پیچیده و چند بعدى شدن مسائل گوناگون در جوامع، شاهد تأسیس سازمان هاى گوناگون در تمامى زمینه ها در جوامع هستیم تا به نیازهاى بشرى پاسخ دهند. علاوه بر خصوصیت اجتماعى بودن انسان، هم اکنون دیگر، تلاش فرد به تنهایى و یا حتى یک گروه، بدون سازماندهى و در چارچوب یک سازمان، نمى تواند برآورده کننده نیازهاى افراد باشد. حضور سازمان ها در ابعاد گوناگون زندگى اجتماعى چنان پر رنگ است که در حال حاضر هر فرد حتى قبل از تولد تا بعد از مرگ با حداقل یک سازمان در ارتباط است و سرنوشتش با این پدیده بشرى گره خورده است. برخى از متفکران را نظر بر این است که اکنون دیگر شاهد پدیده اى به نام «جامعه» متشکل از «افراد» نیستیم، بل «جوامع» کنونى متشکل از «سازمان ها» هستند[3] و «جامعه» بدین معنا باید موضوع علم «جامعه شناسى» قرار گیرد.

         در دیدگاه نهادگرایى، (Institutionalism) هر سازمان یا به عبارت بهتر هر «نهاد»، در تحقق ارضاى یکى از نیازهاى بشرى فعالیت مى نماید و به یکى از انواع این نیازها پاسخ مى دهد. طبق نظریه «هرم سلسله مراتبى نیازهاى» آبراهام مازلو، از جمله نیازهاى انسان، نیاز «خودشکوفایى» است. این نیاز در انسان، عالى ترین مرتبه نیاز است و خود، ممکن است ابعاد و اشکال گوناگونى داشته باشد. از جمله ابعاد این نیاز بسیار پیچیده، گرایش به «پرستش» و در مرحله ى نازل تر «دیگر خواهى» است. در سیر تحول تمدن غربى و پیدایى مدل جامعه ى مدنى غربى، براى پاسخ گویى به ابعاد متمایز نیاز خودشکوفایى در انسان ها، نوعى از سازمان ها پدید آمده اند که به سازمان هاى «داوطلبانه»، «سازمان هاى غیر دولتى» «NGO» یا «سازمان هاى غیر انتفاعى» «NPO» موسوم شده اند.

          جالب توجه است که بدانیم در اسلام، که سرآمد ادیان مترقى است، این گونه سازمان ها و تشکیل آنها سابقه اى بسیار طولانى دارد. به علت مفهوم خاص «عبادت» در اسلام (که هر عملى را که به قصد قربت الهى صورت گیرد، عبادت بر مى شمارد) اعمال نیایشى و غیرنیایشى با نیات الهى در زمره عبادت به شمار مى روند. از سوى دیگر به علت تأکید خاص اسلام بر ارزش جمع و جماعت، این دین مبین راهکار بسیار مبتکرانه اى عرضه نموده است و آن تشکیل سازمانى داوطلبانه، غیردولتى و غیرانتفاعى با نام «مسجد» است. مرورى بر نقش و اهمیت مسجد در اسلام و همچنین نقش و کارکردهاى آن در طول تاریخ حیات مدنى مسلمانان نشان مى دهد که مساجد در اسلام و در جوامع مسلمان همان نقشى را ایفا کرده اند که امروزه از یک سازمان غیرانتفاعى در غرب انتظار مى رود. با این تمایز که معمولاً هر سازمان غیرانتفاعى در عرصه ى بسیار ویژه با هدفى مشخص که اعضاى آن تعیین مى کنند، فعالیت مى نماید و در صورتى که این هدف برآورده گردد، سازمان باید منحل گردد، یا تغییر هدف دهد، اما نهاد «مسجد» انعطاف پذیرى چشم گیرى دارد و با رعایت اصول ذکر شده در منابع اسلامى، هر مسجد دامنه ى وسیعى از فعالیت ها را در برمى گیرد و در زمینه هاى گوناگون به نیازهاى انسان به صورت سازمانى پاسخ مى دهد و دین اسلام، الهى و عبادى بودن این فعالیت ها را به رسمیت مى شناسد.

          در جوامع اسلامى، از جمله ایران، حضور مساجد در زندگى اجتماعى مردم حضورى پررنگ دارد، بدان گونه که طبق آمارهاى رسمى، هم اکنون در ایران بالغ بر هفتاد هزار مسجد[4] احداث شده است. این تعداد مسجد آن گاه مهم جلوه مى کند که توجه کنیم تقریبا هیچ سازمان از نوع دیگرى چنین تراکمى ندارد، فقط ممکن است مدارس از این نظر با مساجد برابرى کنند.

 

2 ـ 1 ـ 1) بیان اهمیت مسئله ى تحقیق

در حال حاضر بعد از گذشت بیش از ربع قرن از انقلاب اسلامى و تشکیل جمهورى اسلامى ایران، شاهد کمرنگ شدن هر روز نقش مساجد در جامعه هستیم. این بى رونقى حتى در زمینه ى رسالت اولیه ى مساجد، برگزارى آداب و آیین هاى نیایشى، هم محسوس است. عجیب تر آن که این بى رونقىِ مزمنِ مساجد بعد از تشکیل جمهورى اسلامى در ایران رخ داده است، در حالى که همین مساجد در دوره ى قبل از انقلاب بسیار فعال تر بودند و حتى همین مساجد محل شکل گیرى بسیارى از تلاش ها براى برپایى نظام جمهورى اسلامى بوده است. کسانى که دوران قبل از انقلاب را به یاد دارند بدون هیچ استثنایى به نقش پررنگ مساجد در جامعه و در جریانات منجر به انقلاب اسلامى ایران اشاره مى کنند. به راستى مساجدى که در طول تاریخ ایران بالاخص در دوره ى قبل از انقلاب بدان گونه پررنگ بوده اند و کارکردهاى بسیارى داشته اند، چرا هم اکنون بدین گونه متروک گشته اند؟ آیا زندگى مدرن و پیچیده ى امروزى دیگر پذیراى مسجد نیست؟ آیا مسجد هم اکنون کارکردهاى خود را در زندگى قرن بیست ویکم از دست داده است؟ اگر بخواهیم این سؤال را به صورت اساسى تر مطرح کنیم باید پرسید آیا جوامع مسلمان میان «مظاهر تجدد» و «مظاهر زندگى دینى» یکى را باید انتخاب کنند؟ و حال آنکه از انتخاب تجدد، گریزى نیست باید با زندگى اجتماعى دینى و مظاهر آن از جمله مسجد وداع کرد؟ آیا مسجد در یک جامعه ى مسلمان فقط زمانى رونق دارد که دین در مصدر حکومت نباشد و جز آن؟

 

3 ـ 1 ـ 1) بیان مسئله ى تحقیق

این سؤالات و سؤالات بسیار دیگرى در ذهن هر فرد آگاهى جوانه مى زند، اما محقق را سعى برآن است تا با رویکردى مدیریتى به پدیده ى مسجد بنگرد. وجود ظرفیت عظیمى چون هفتاد هزار مسجد در برابر نقاط کشور با انبوهى از منابعى که در اختیار دارند، ضرورت نگاهى دقیق و موشکافانه را مى طلبد. بنابراین محقق تلاش دارد تا با موشکافى مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیردولتى و غیرانتفاعى از زاویه علم مدیریت، به این سؤالات پاسخ دهد:

          1 ـ مسجد در قالب یک سازمان داوطلبانه ى غیردولتى و غیرانتفاعى از نوع مذهبى در جامعه ى کنونى ایران چه کارکردهاى مطلوبى ممکن است داشته باشد؟

          2 ـ مساجد کنونى موفق، به ایفاى کدام یک از این کارکردها مى پردازند؟

 

4 ـ 1 ـ 1) ابعاد مسئله ى تحقیق

کارکردهاى مطلوب و نحوه ى مدیریت مطلوب مسجد در قالب یک NGO در دو بعد شایسته ى طرح است:

          1 ـ فعالیت هاى نیایشى.

          2 ـ فعالیت هاى غیرنیایشى.

 

5 ـ 1 ـ 1) روش حل مسئله ى تحقیق

در ابتدا تلاش مى گردد تا با مطالعه ادبیات نظرى، مدل مفهومى کارکردها و نحوه ى مدیریت مطلوب مساجد در قالب یک NGO طراحى گردد. سپس به روش توصیفى از نوع پیمایشى (با استفاده از پرسشنامه) بررسى مى گردد که مساجد موفق در تهران با توجه به مدل به دست آمده در چه وضعى قرار دارند.

 

6 ـ 1 ـ 1) نتایج حل مسئله تحقیق

انتظار مى رود با جواب به سوالات این تحقیق، متولیان امور فرهنگى مذهبى در جامعه هم چون مرکز رسیدگى به امور مساجد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، اوقاف و جز آن در تسرى کارکردهاى مطلوب و نحوه ى مدیریت مطلوب مساجد در قالب یک NGO به دیگر مساجد بکوشند.

 

فصل دوم: ادبیات نظرى تحقیق

1 ـ 2) تعریف مسجد

کلمه ى «مسجد» اسم مکانى است که سجده در آن انجام مى شود، مانند خانه اى که با هدف سجده براى خدا ساخته مى شود. از مسجد در قالب محلى که نام خدا را در آن مى برند (عبادات) یاد شده است. «مساجد» هم جمع «مسجد» است که معبد مسلمانان است. در حقیقت مسجد مکانى است براى عبادت و راز و نیاز با خالق هستى که در فرهنگ اسلامى از جایگاه رفیعى برخوردار است. مسجد مکان ارشاد و تبلیغ مسائل، معارف و احکام اسلام است. مسجد خانه ى خدا و محل طرح مسائل دنیوى و اخروى مسلمین است.[5]

         از نظر شکلى نیز مساجد اولیه مسلمین قطعه زمینى وسیع و مربع شکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه مى کرد و داراى مأذنه نبود، اما اکنون اغلب مساجد داراى قسمتى میانى است به نام «صحن» که گاهى نیز مسقف است و در اطراف آن چهار رواق دارد که وسیع ترین آن رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد.

          نخستین مسجد را حضرت محمد صلى الله علیه و آله در مدینه و در کنار خانه ى خود ساخت. زمین آن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن در ساختمان مساجد به کار رفت، اما مسلمانان در آن تغییراتى دادند، چنانکه به مرور زمان برخى از کلیساها به مسجد تبدیل شد و جهت بنا را از مشرق به سوى مکه تغییر دادند.

          در پاره اى مساجد، سنت معمارى ایرانى عصر ساسانى نیز لحاظ گشته است. در این نوع مساجد بخش اصلى را شبستان تشکیل مى دهد که قبه اى بر آن قرار گرفته است. این قبه یا گنبد به صورت مخروطى مدور بود و بعدها شلجمى شکل یا به خربزه قاچ قاچ با سردرى مستطیل شکل درآمد.

          نقاشى مذهبى و تصویر ائمه در اسلام مجاز نیست. تصویر انسان و به طور اعم موجودات زنده را، اسلام، بت پرستى مى داند. از این رو هیچ گونه تصویرى در مساجد دیده نمى شود. در عوض تزئین دیوارها و ایوان ها و منبرها و محراب ها در حد فراوان معمول است که عبارت اند از اشکال مطرز، گیاه ها و صور هندسى و کوکبى شکل با نوشته هاى زیبا و پر نقش و نگار عربى آیات قرآن به خط کوفى، نسخ، ثلث و غیره. به تدریج از قرن ششم و به ویژه در قرن هشتم تزیین دیوارها، ایوان ها، گنبدها و رواق ها به وسیله ى روپوشى از کاشى و موزائیک آراسته شد. محراب ها و منبرها نیز با کنده کارى از چوب و گچ و مرمر مزین گردید. نام برخى از مساجد مهم عبارت است از: «مسجد الاقصى، مسجدالحرام، مسجد قبا، مسجد النبى، مسجد ایاصوفیا و مسجد گوهر شاد».[6]

 

1 ـ 1 ـ 2) مسجد در قرآن

در قرآن کریم کلمه ى مسجد مجموعا 28 بار ذکر شده است. از کل آیاتى که کلمه ى مسجد در آنها یاد شده در پانزده مورد، کلمه ى مسجد با پسوند «الحرام» (مسجد الحرام) و پنج مرتبه منحصرا مسجد آمده است، یک مورد نیز مسجد با پسوند «الاقصى» (مسجد الاقصى) و یک مرتبه، مسجد با پسوند «ضرار» (مسجد ضرار) آمده و در شش مورد کلمه مسجد به صورت جمع «مساجد» وارد شده است. بیشترین آیاتى که نازل شده و موضوع مسجد در آن مطرح گردیده مشعر به مسجد به معناى خاص است و صریحا درباره ى موضوع عام مسجد سخنى نگفته است. هر چند امکان بهره بردارى از آنها جهت آشنایى با مسجد و شرایط آن مسدود نیست.[7]

 

2 ـ 1 ـ 2) تعریف مسجد در قرآن

آنچه مسلم است، قرآن بحث لفظى درباره ى مسجد ندارد، بل تعریف مسجد در قرآن براساس برداشت از مفاهیم آیات مربوط به مسجد طرح گردیده و انتظار بحث لفظى از قرآن در تعریف مسجد انتظارى شایسته نیست:

          1 ـ قرآن معابد قبل از اسلام را مسجد خوانده است، یعنى جایى که خدا در آنجا خوانده شود. قرآن در یک جا به فرزندان حضرت آدم علیه السلام خطاب مى کند «زینت هاى خود را هنگام مسجد رفتن برگزینید»[8] و در جایى دیگر خطاب به بنى اسرائیل مى گوید «داخل مساجد مى شوند چنانکه اول بار داخل شدند»[9] این آیات نشانگر آن است که مسجد محل عبادت و عبادتگاه است.

          2 ـ قرآن بر پایه ى عرف به مکانى که به اسم مسجد ساخته مى شود مسجد مى گوید هر چند از تمام اهداف عالیه مسجد تهى است و حتى نماز خواندن در آن ممنوع و حتى تخریب آن لازم باشد، مانند مسجد ضرار که قرآن با همین عبارت «مسجد ضرار» از آن یاد مى کند.

          3 ـ مسجد به معناى سجده گاه، اعضاى هفتگانه سجده در بدن نیز در قرآن آمده است. چنانکه قرآن مى فرماید: «به راستى که مساجد (= سجده گاه ها) از آن خداست و کسى را با خدا نخوانید». بنابر قول مشهور معناى این آیه مواضع سجده است.

          4 ـ چهارمین تعریفى که از کلمه ى مسجد در قرآن به دست مى آید، این است که مسجد به معناى همین مسجد معمولى و عرفى است. البته گاهى به معناى مساجدى خاص، همچون مسجدالحرام و مسجدالنبى و مسجد قبا و گاهى نیز به معناى عام آن یعنى همین مساجدى که در عرف امروز معمول است، متذکر گردیده.

          5 ـ مسد به معناى بیوت (= خانه هاى) پیامبران در قرآن وارد شده است.[10]

 

3 ـ 1 ـ 2) تعریف مسجد از نظر پیامبر

در تعریف مسجد از نظر پیامبر نکته اى مهم به چشم مى خورد و آن این که در معرفى مساجد ماهیت آن را بیان داشته است نه شکل و صورت آن را. بنابر تعریف پیامبر از مسجد، معلوم مى شود که مسجد جایى است و یا جایى باید باشد که شرافت حضور انبیا را دارا باشد و اطلاق خانه بر آن صدق کند. فرهنگ پیامبر همان فرهنگ قرآنى است. پیامبر اسلام در جاى دیگرى مى فرماید: «همه زمین را براى من مسجد و طهور کردند» از این کلام پیامبر دو برداشت مفید میسور است: یکى اینکه هر جا شرایطى داشته باشد که با فرهنگ قرآن و سنت مطابقت کند (به عبارت دیگر بتواند مجلس انبیا، روشن به نور الهى و خانه خدا باشد) آنجا مسجد است. دیگر این که مى گوید هم چون یهود نصارى نباشید که فقط و فقط معابد را محل عبادت مى دانند . غرض از مسجد ملاقات با خداست، پس در هر جا این امکان فراهم شود آنجا مسجد است.

          روایات بسیارى از پیامبر اسلام رسیده که با معرفى مسجد در واقع اهل مسجد را هم معرفى مى کند، هم چون «مسجد، خانه ى متقین است»، «انسان هاى مسجدى، مؤمن هستند» و از این دست مطالب، که ضمن معرفى مسجد به اوصاف اهل آن نیز مى پردازد.[11]

 

2 ـ 2) مسجد در قالب یک سازمان داوطلبانه مذهبى

شکل گیرى جامعه ى مدنى (Civil Society) معلول پیدایش شرایطى جدید در اجتماعات بشرى است، شاید بتوان مشخصات عمده ى این شرایط جدید را در دو محور زیر خلاصه کرد:

          1 ـ با وقوع رنسانس در غرب و افزایش دانایى و تواناى بشر در حیطه هاى گوناگون، اندک اندک، طبقه ى متوسط به معناى علم جامعه شناسى در جوامع تبدیل به طبقه ى اکثریت گردید. همچنین این طبقه، فقط طبقه اى بود که مى توانست بستر لازم براى پرورش هرچه بیشتر نخبگان فراهم آورد. پر حجم شدن طبقه ى متوسط و در پى آن افزایش شمار نخبگان در جوامع، ضرورت وجود راهکارهایى را سبب شد که بدان طریق از توانایى ها و دانایى هاى آنان استفاده گردد.

          2 ـ هم پاى تحولات پیش گفته، تغییرات شدیدى را در عرصه ى حاکمیت سیاسى در جوامع نیز شاهد هستیم به نحوى که معناى حاکمیت، ابزارهاى اعمال حاکمیت و در کل فلسفه وجود حاکمیت تغییر نمود. کم کم به مردمان ساکن یک کشور نه «رعیت»، بل «تبعه» و پس از آن، «شهروند» خطاب گردید. به همین گونه، هدف از وجود حاکمیت، از «حکم راندن بر رعیت»، به «خدمت کردن به شهروندان» و نمایندگى کردن از آنان و برآوردن آرزوهاى آنان تغییر یافت.

          با بروز هم افزایى سیستماتیک و دو طرفه ى این عوامل، اکنون شاهد تغییرات کلى در چهره و سیماى جوامع، با عنوان جوامع مدرن، در مقایسه با جوامع سنتى هستیم. در این حالت وجود قدرت سیاسى نه تابعى از خواست قدرتمندان هر جامعه و هوس آنان، بل تابعى از برآیند کلى خواست تک تک شهروندان آن جامعه است و مدیریت نهادهاى گوناگون هر جامعه نه به طریق دستورى و از بالا به پایین (Up ـ  Bottomـ Top) انجام مى شود. در حالى که زمانى وجود سازمانى غیردولتى  غیرسیاسى در جوامع امرى غریب و نامانوس مى نمود (شکل افراطى آن را در فلسفه ى سیاسى کمونیسم و دولت هاى رفاه شاهدیم)، اما اکنون این سازمان هاى دولتى و سیاسى هستند که در مقایسه با سازمان هاى اقتصادى و سازمان هاى داوطلبانه غیرانتفاعى در اقلیت به سر مى برند و فلسفه ى وجودى شان نیز برقرارى هماهنگى کلان بین دیگر سازمان هاى موجود در جامعه است. در این گونه جوامع مدرن، که در آنها جامعه ى مدنى شکل یافته، بسیارى از امورات جامعه توسط نهادهاى مدنى برآمده از مشارکت مدیریت شده مردم انجام مى پذیرد. قسمت اعظم این نهادها را نهادهاى غیردولتى غیرانتفاعى تشکیل مى دهند که به اختصار از آنها به عنوان NGO یا  NPOیاد مى شود.

          به این ترتیب انواع سازمان ها در جوامع امروزى عبارت اند از:

          1 ـ سازمانهاى دولتى ـ انتفاعى هم چون شرکت انحصارى دخانیات؛

          2 ـ سازمان هاى دولتى  غیرانتفاعى هم چون سازمان تأمین اجتماعى، جمعیت هلال احمر، وزارت خانه هاى اجتماعى و غیره؛

          3 ـ سازمان هاى غیردولتى ـ انتفاعى هم چون تمامى شرکت هاى تجارى بخش خصوصى؛

          4 ـ سازمان هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى.

          فعالیت هاى سازمان ها یا نهادهاى جامعه ى مدنى ممکن است در چهار گروه دسته بندى شود:

          1 ـ نمانیدگى منافع و علایق گروه هاى خاص در رابطه با دولت و سایر بخش هاى جامعه؛

          2 ـ بسیج فعالان اجتماعى براى افزایش آگاهى و اعمال نفوذ؛

          3 ـ قانون گذارى و نظارت بر عملکرد دولت، رفتار و اعمال مقامات؛

          4 ـ فعالیت هاى توسعه اى و اجتماعى براى گروه هایى که نمایندگى آنها را بر عهده دارند.

          سازمان هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى با حضور در میان مردم و عمل در عرصه هاى خردى که معمولاً از دید دولت دور مانده است، ضمن جلب اعتماد مردم، علایق، مطالبات و نیازهاى آنان را شناسایى و هم چون نمایندگان مردم به دولت منعکس مى کنند. از این رو با ایفاى چنین نقشى بر اعتماد مردم به آن سازمان ها افزوده و با بسیج آنها در قالب سازمان هاى غیردولتى به فرآیند تصمیم گیرى مردم در امور خود مدد مى رسانند. به عبارت دیگر سازمان هاى غیردولتى ـ غیرانتفاعى در این حوزه سیاست سازند و به طور غیرمستقیم برسیاست گذارى و برنامه ریزى دولت تأثیر مى گذارند.

          به طور کلى سازمان هاى غیرانتفاعى محصول اعتماد متقابل دولت و ملت هستند. [افزایش ]دامنه ى اعتماد، موجب افزایش حضور مردم در سازمان هاى واسط مى شود و افزایش سرمایه هاى اجتماعى، جامعه مدنى را فربه تر و کارکرد نهادهاى آن را تسهیل و تسریع مى کند. گسترش حضور مردم در نهادهاى جامعه ى مدنى نقش آنان را در تعیین سرنوشت خویش پررنگ تر و فرآیند مشارکت «توده اى» را به مشارکت تأثیرگذار، هدفمند، سازماندهى شده و فعال تبدیل مى کند؛ لذا سازمان هاى غیرانتفاعى به سبب ایفاى نقش واسط و میانجى میان دولت و مردم و نیز فعالیت در عرصه هاى نمایندگى و بسیج عمومى، قانون گذارى، نظارت، فعالیت هاى اجتماعى و توسعه اى، موجب تسهیل روند مداخله و مشارکت مردم در امور خود و تسریع روند دموکراتیک سازى مى شوند. بدین گونه جامعه مدنى به عنوان حوزه غیردولتى غیرانتفاعى هویت مى یابد و پایگاه اجتماعى دولت نیز گسترش پیدا مى کند.[12]

         انواع سازمان ها از نظر انگیزه اعضاى آنها به نحو دیگرى نیز تقسیم بندى مى گردند:

          1 ـ سازمان هایى که انگیزه ى افراد از شرکت در آنها مبتنى بر ترس و در کل، هنجارهاى تنبیهى است، هم چون زندان؛

          2 ـ سازمان هایى که انگیزه ى افراد از شرکت در آنها مبتنى بر سود و کسب منفعت شخصى مانند بنگاه هاى اقتصادى است؛

          3 ـ سازمان هایى که انگیزه ى افراد از شرکت در آنها تعالى است و نفع شخصى مطرح نیست. در این سازمان ها افراد به صورت داوطلبانه حضور مى یابند. سازمان هاى غیردولتى غیرانتفاعى از این نوع به شمار مى روند.[13]

         حضور این گونه سازمان ها هم اکنون در همه عرصه هاى هر جامعه و حتى در کلیه عرصه هاى جهانى هم مشهود است. براى مثال NGO ها درفرآیند انتخابات در اکثر جوامع مدرن و مدنى نقشى بسیار اثر گذار دارند. در بعد بین المللى هم زمینه هاى فعالیت این سازمان ها بسیار گسترده و متنوع است. براى مثال هم اکنون شاهد فعالیت بسیارى از NGOهاى بین المللى در عرصه خدمات اجتماعى، فرهنگى، بهداشتى، حقوق بشر و غیره در افغانستان و عراق و دیگر نقاط جهان هستیم.

          در نگرشى اجمالى اهداف این مؤسسات به این شرح خلاصه مى گردد:

          1 ـ اهداف خدماتى ـ آموزشى.

          2 ـ اهداف خدماتى ـ بهداشتى.

          3 ـ اهداف خدماتى ـ فرهنگى.

          4 ـ اهداف خدماتى ـ اجتماعى.

          5 ـ اهداف توجه به گروه هاى ویژه همانند کودکان، زنان، عقب افتادگان، بیماران خاص مانند ایدز و سرطان، تراکم جمعیت، گرسنگى، حقوق بشر و غیره.[14]

         افزودن براهداف فوق اهداف خدماتى ـ مذهبى را هم چون کلیساها، مساجد و هیئت هاى مذهبى را باید افزود.

 

3 ـ 2) تأثیر اسلام بر حیات مدنى مسلمانان

جوامعى که هم اکنون به صورت جوامع مدرن یا جوامع مدنى از آنها یاد مى شود، حداکثر ظرف دو دهه ى اخیر به این دستاورد بشرى دست یافته اند و انباشت تمام تجربیات تاریخى آنان هم اکنون ثمر داده است. اما اسلام به عنوان دینى مترقى و خاتم ادیان الهى، که براى رهنمون کردن بشر به سعادت ابدى و جاودان نازل شده است، از همان ابتدا هیچ گاه سعادت ابدى و اخروى انسان را از سعادت دنیوى و مادى وى تفکیک نکرده است. این دین کامل از آنجا که عقیده دارد «دنیا، مزرعه ى آخرت است» با ظهور خویش بذر مدنیت و تکامل دنیوى را نیز در جامعه ى بشرى «پراکند» تا اعضاى هر جامعه اى متناسب با ظرفیت و استعدادها و تجربیات بشرى و سطح ادراک خود، این بذر را بپروراند. دستورات این دین الهى در قالب کتاب آسمانى و جاوید آن «قرآن» و راهنمایى هاى پیشوایان این دین در عرصه ى امور دنیوى نیز بسترهایى مناسب براى رشد و تکامل بشر برقرار کرد. در 1400 سال قبل که مدنیت در شبه جزیره ى عربستان به اندازه اى نبود که اقتضاى ایجاد نهادهاى مدنى کنونى را نماید، دین اسلام و پیامبر آن، حضرت محمد صلى الله علیه و آله با تأکیدى چشم گیر بر ارزش تجمع و تأسیس نهادى به نام مسجد، این نیاز بشرى را به بشر آن روزگار شناساندند.

          براى مثال از جمله پدیده هاى اجتماعى که در اسلام بدان بسیار اهمیت داده شده است و اثرى بسیار عمیق بر حیات بشرى جوامع مسلمان داشته است پدیده ى وقف است.

          «از جمله پیامدهاى مهم وسعت وقف و کثرت موقوفات، پى افکندن نهادهاى تمدنى و مدنى بود. گرچه جامعه ما [جامعه ایرانى] به لحاظ سیاسى و فرهنگى مطلقا فاقد عامل شهروندى بود، اما در جهت نهادهاى تمدنى دیگر گام هاى بلندى برداشته شده بود. در زمانى که سراسر دنیاى غرب در سلطه ى خشن و قرون وسطایى کلیسا بود و مظاهر تمدن و سازمان هاى اجتماعى امروز و نهادهایى مانند شهردارى، مراکز بهداشتى و سازمان هاى فرهنگى و غیره براى تخصیص خدمات عمومى نه در غرب و نه در سایر نقاط جهان وجود داشت، موقوفات و سازمان هاى اداره کننده ى آن به عنوان یک سازمان اجتماعى وسیع چنین خدماتى را... عرضه مى گردید... . در کلیه شهرهاى بزرگ و کوچک و روستاها و دهات دور افتاده، هزاران مدرسه، بیمارستان، تیمارستان، حمام عمومى، کاروانسرا، قنات، مسجد و حسینیه و غیره که از محل سرمایه ى عظیم موقوفات فراهم شده و یا اداره مى شود، در اختیار مردم قرار مى گرفت... هزاران پزشک، دانشمند و شاعر و فیلسوف به یمن این موقوفات برخاسته اند؛ کارى که اگر دولت مى خواست انجام دهد، عهده دولت خارج بود».[15]

         همچنین خداوند متعال در قرآن کریم در اکثر مواردى که اراده بر بیان همراهى و یارى خویش دارد، گروه مؤمنان، گروه صابران، گروه متقین و جز آن را شایسته ى همراهى خویش مى داند.

   «اِنَّ اللّه  مع المتقین».[16]

  «اِنَّ اللّه  مع الصابرین».[17]

  «اِنَّ اللّه  مع المؤمنین».[18]

  «اِنَّ اللّه  مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون».[19]

         و حتى در بسیارى از آیات، آنانى را که اهل فلاح و رستگارى مى داند، با ضمیر جمع معرفى مى کند «... اولئک المفلحون».

          خطاب بسیارى از سخنان الهى در قرآن کریم به جماعت مردم «یا ایهاالناس ...» و یا جماعت مومنین «یا ایها الذین آمنوا ....» است.

          در اسلام حتى بسیارى از امور عبادى و از جمله مهم ترین آن ها «نماز» در صورت برگزار شدن به صورت اجتماعى است که ارزش اصلى خود را خواهد داشت. حتى در سیره ى پیامبر، در اقامه ى نماز اصل بر جماعت است و اقامه ى نماز فرادا، استثناست.

          «پیامبر گرامى اسلام بادیه نشینان عربى را که اسلام مى آوردند از بازگشت به بادیه ها نهى مى فرمودند و آنان را الزام به سکونت دائمى در محلى مى نمودند».[20]

         پیامبر اسلام و ائمه هدى علیهم السلام نیز با عنایت به همین اصول ارزشمند اسلام، دست به تأسیس مسجد زدند و در آن روزگار به اقتضاى شرایط زمان و مکان، آن را محل اجراى بسیارى از امور اجتماعى علاوه بر امور عبادى نمودند.

          «انواع فعالیت هاى مربوط به آموزش، امور قضایى، مشاوره، حل اختلاف، مراسم و جشن ها، ارتباطات عمومى، حرکت سیاسى، پر کردن اوقات فراغت، خدمات اجتماعى و رفاهى، تعاون، امور دفاعى و مانند آنها در طول دوران هاى گوناگون جوامع اسلامى در چارچوب مساجد انجام مى شده اند».[21]

         «مسلمانان براى بسط مدنیت جدید به تأسیس مساجد اقدام مى کردند و از این طریق توده ى مسلمان را در یک چارچوب تازه سازمان مى دادند».[22]

         «مسجد مکانى براى عبادت، پایگاهى براى جهاد، مرکزى براى اجتماع مسلمانان، مدرسه اى براى تعلیم و تعلم اسلامى [و در کل] عرصه اى براى ورود مسلمانان به حیاتى مدنى است».[23]

 

4 ـ 2) اهمیت و نقش مسجد از دیدگاه اسلام

نکته حائز اهمیتى که در این میان شایان مشاهده است، دین اسلام است که هیچ گاه (نه در آیات قرآن کریم و نه در احادیث نبوى و روایات معتبر) براى مساجد خط مشى تعیین ننموده است، بل صرفا به تعیین اصولى کلى در باب فعالیت هاى قابل اجرا در مساجد بسنده نموده اند. در این حالت هر مسجدى که این اصول را رعایت نماید در اجراى هر فعالیت و ایفاى هر کارکردى، اختیار کامل دارد و تعیین خط مشى بر عهده خود مؤمنان گردآمده در مسجد است. با رعایت این اصول هرگونه فعالیتى که در مساجد صورت پذیرد، عبادت محسوب مى گردد.

          اهم این اصول در منابع اسلامى شامل قرآن کریم و احادیث نبوى و روایات به دست آمده از ائمه هدى را مى توان شامل موارد زیر دانست:

          1 ـ تأسیس مسجد براساس تقوا نه خودنمائى و تظاهر؛

          2 ـ تأسیس مسجد بر پایه خشنودى خداوندى و همراه با کمال خلوص در نیت؛

          3 ـ مسجد محلى باشد که مؤمنان، دل و جان خویش را در آن تطهیر کنند. اگر مسجدى ... براى مؤمنان شرایطى را فراهم نسازد که به پالایش روح و رفتار خویش بپردازند، شایستگى لازم را نزد خدا ندارد؛

          4 ـ در آن بسیار یاد خدا شود. مسجدى که با ورود به آن انسان نتواند از اشتغالات غیرخدایى ذهنش بکاهد، مسجد شایسته اى نیست؛

          5 ـ مایه ى آزار و زیان نباشد. مسجدى که مسلمانان را از اصلاح دور نگهدارد و موجب تفرقه گردد و مسلمین را از حقوق معنویشان محروم گرداند، مسجدى شایسته نیست؛

          6 ـ اگر مسجدى عامل پوشاندن حقایق از مسلمین گردد و مانع از درک و فهم آنان از حقایق دین و مصالح مسلمین شود، در زمره ى مساجدى است که نزد خدا محبوبیتى ندارد؛ لذا مسجد اگر در انحصار گروهى از مسلمین قرار گیرد و وسیله ى تحمیق مردم گردد، عمل کفرآمیز در آن صورت گرفته است؛

          7 ـ اوصاف یاد شده اکتسابى اند و بخشى از این اوصاف به آبادکنندگان مساجد مرتبط است که باید دو صفت: الف) ایمان به خدا و ب) ایمان به آخرت دارا باشند.[24]

         با این تفاسیر، مى توانیم دریابیم که طبق نگرش توحیدى، به هر مکانى که فعالیت هاى صورت گرفته در آن، این اصول را نقض نکند، اطلاق «مسجد» جایز است. این استنباط مطابق با اصل «وحدت وجود» در فلسفه اسلامى نیز هست. با این نگرش، «مسجد» نه یک کالبد فیزیکى، که یک تفکر، نگرش، فرهنگ و جهان بینى است که باید آن را در افراد بشر جست وجو کرد. در هر مکان که افرادى با این فرهنگ مستقر باشند، آنجا «مسجد» تحقق یافته است. به عبارتى دیگر، این نوع افراد «مسجد» هستند. به همین سبب خداوند در قرآن کریم تأکید فراوانى بر بانیان مسجد دارد و براى آنان داشتن ایمان به مبدأ و معاد و همچنین خلوص در نیت و تقوا را لازم مى داند.

          قرآن کریم در آیاتى متعدد بر عمران و آبادانى مساجد تأکید کرده است و آبادکنندگان مساجد را ایمان آورندگان به خدا و قیامت معرفى مى کند.[25]  خداوند متعال در سوره مبارکه اعراف، آیه 31 مى فرماید:

   «یا بنى آدم خذوا زینتکم عن کل مسجد».

   «اى فرزندان آدم هنگام رفتن به مسجد زینت هاى خود را با خود همراه ببرید».

          و در آیات متعدد دیگرى نیز کسانى را که به نحوى در امر مساجد کارشکنى مى کنند و در جلوگیرى از یاد خدا در مساجد و خرابى آن سعى مى نمایند، ظالم ترین مردم معرفى مى کند.[26]

         از سوى دیگر در احادیث و روایات بسیارى بر پرهیز از تجمل در مساجد تأکید فراوان شده است، به نحوى که مساجد داراى تجمل و زرق و برق فراوان را (از آنجا که مانع اشتغال مؤمنان به یاد خدا مى گردند) از نشانه هاى آخرالزمان به حساب آورده اند. پیامبر در این باره مى فرماید:

   «اى سلمان در آخرالزمان مساجد مانند کلیساها آذین بندى مى شوند و قرآن ها را زینت کنند و مناره ها بلند مى گردد و صف نمازگزاران فراوان مى شود که با دل هاى پر از کینه و زبان هاى چند گونه گرد آیند».[27]

         با تفکر در آیات و روایات بالا مى توان به عمق دیدگاه انسان گرایانه اسلام پى برد. به نظر مى رسد مراد خداوند در قرآن از آبادانى مساجد، نه «آبادانى ظاهرى» بل «آبادانى معنوى» است. اگر کلمه «زینت» را در آیه «خذوا زینتکم عند کل مسجد»[28] را فقط زینت هاى ظاهرى  ندانیم، بل توانایى ها، قابلیت ها، استعدادها و هنرها و در بعدى دیگر نیازهاى متعالى انسان را نیز جزئى از زینت وى به حساب آوریم، مى توانیم استنباط کنیم که مراد قرآن از مساجد آباد، مساجدى است که محل رفت وآمد مؤمنان است و انسان هایى توانا و دانا هستند و از این توانایى و دانایى خویش در راه نیل به قرب خداوند، حول محور مسجد استفاده نمایند و دیگر برادران و خواهران دینى خویش را بهره مند سازند به گونه اى که مساجد بدون حضور چنین مؤمنانى مساجدى خراب و غیرمطلوب به حساب مى آیند. به عبارتى دیگر مساجد چون ظرفى هستند که با رعایت اصول ذکر شده در منابع اسلامى، مؤمنان مختارند تا به تناسب نیازها و همچنین توانایى ها و استعدادهاى خویش «زینت» از آن استفاده کنند.

          این نظر از آنجا تقویت مى گردد که «در تاریخ صدر اسلام، مسجد، انحصار به هیچ دسته و گروه خاصى نداشت و حتى ملحدان در کمال آزادى و امنیت در آنجا حضور مى یافتند و به مناظره مى پرداختند».[29]

         با توجه به مطالب پیش گفته و همچنین نقش و کارکردهاى مساجد در طول تاریخ به روشنى درمى یابیم که مساجد در دوره هاى رونق خویش، هم چون یک سازمان غیردولتى غیرانتفاعى به ایفاى نقش در جامعه اسلامى پرداخته اند. در حدیث یاد شده نیز امام على علیه السلام کارکردهاى اجتماعى مسجد مطلوب را بسیار بیشتر از کارکردهاىِ صرف عبادى مى داند. این گونه به نظر مى رسد که ذکر این هشت مورد به نقل از امام نه به منظور احصاى همه موارد کارکردهاى ممکن هر مسجد مطلوب بوده، بل به منظور ذکر مثال هایى از این دست است.

 

5 ـ 2) کارکردهاى مساجد در طول تاریخ

واژه ى «کارکرد Function در ادبیات علم جامعه شناسى به معناى نقش یا اثرى است که هر پدیده در زنجیره پدیده هایى که با آنها مرتبط است، باقى مى گذارد. یک رشته ى کنش اجتماعى منظم، کارکرد اجتماعى نامیده مى شوند».[30]

         باید توجه نمود که این تعریف از «کارکرد»، تعریفى جامعه شناختى از ترجمه ى کلمه ى «Function» است. همین واژه در ادبیات علم مدیریت نیز استفاده مى شود. واژه «Function» در ادبیات علم مدیریت معناى بسیار محدودترى در قیاس با علم جامعه شناسى دارد که علماى مدیریت آن را مترادف «فعالیت» یا حتى «وظیفه» براى هر بخش سازمانى دانسته اند.

          اگر بخواهیم در ادبیات علم مدیریت اصطلاحى هم ارز با واژه ى «Function» در علوم اجتماعى بیابیم شاید مناسب ترین اصطلاح، واژه «Mission» ترجمه شده به رسالت باشد.

          هر چند کارکرد ابتدایى و اصلى مسجد، کارکرد نیایشى آن بوده است و از مساجد به صورت محلى براى برگزارى آیین ها و عبادات جمعى استفاده مى شده است، اما به هیچ وجه این کارکرد، یگانه کارکرد مساجد نبوده است. بنا بر پیش گفته روح جمعى در بسیارى از دستورات اسلام و عبادات اسلامى مرکوز است و علاوه بر آن اسلام اهمیت فراوانى براى اجتماع مؤمنان قائل است. یکى از دلایلى که فقط امور عبادى صرف در مساجد انجام نمى شده، تعریف اسلام از عبادت مى باشد. اسلام هر عملى را که به قصد قربت به خداوند متعال انجام گیرد، عبادت بر مى شمارد. با این پیش زمینه و همچنین به تأسى از سیره و سنت نبوى مساجد توانسته اند در زمینه هاى بسیارى در جوامع اسلامى نقش ایفا نمایند و خلاء وجودى بسیارى از نهادها را پر نمایند.

 

1 ـ 5 ـ 2) کارکرد نیایشى

خداوند هدف خلقت انسان را عبادت مى داند و بهترین مکان براى این کار، مسجد است. از جمله «ان یذکر اسمه» از آیه کریمه قرآنى «و من اظلم ممن منع مساجد اللّه  ان یذکر فیها اسمه...»[31] استفاده مى شود که مساجد محل عبادت و پرستش الهى است.

         آرى، مسجد شریف ترین مکان براى خضوع و سجده بر درگاه الهى و از خود گذشتن و به خدا رسیدن است و نماز از جمله عباداتى است که در مسجد انجام مى گیرد و گزاردن نماز در آن در مقایسه با مکان هاى دیگر ثواب بسیار بیشترى دارد. به یقین اگر نماز به جماعت برگزار شود ثواب آن به مراتب بیشتر هم خواهد بود.

          از جمله عبادات در مسجد، نماز بزرگ جمعه است که کار عبادى، سیاسى مسلمانان است. از این رو هر هفته در شهرهاى مهم کشور جمع مى شوند، هم خدا را مى پرستند و هم در برابر دشمنان دینى آمادگى خود را اعلام مى دارند. نماز در مسجد آن قدر ارزش دارد که حتى انتظار در مسجد براى برپایى نماز، خود عبادت است و رسول خدا صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «نشستن در مسجد در انتظار نماز، عبادات است مادامى که حدثى از او سر نزند. عده اى پرسیدند اى رسول خدا حدث چیست؟ فرمود: غیبت کردن».[32] از دیگر عباداتى که در مسجد انجام مى گیرد دعا و مناجات است. از این رو به خصوص بعد از انقلاب اسلامى، خواندن ادعیه اى چون کمیل، توسل، ندبه و نظایر آن رونق بیشترى یافته است. چه اینکه در روایت آمده است دعاى دسته جمعى به اجابت مقرون است.

          «اعتکاف نیز عبادتى است که در مسجد انجام مى گیرد. اعتکاف، یعنى اقامت در مسجد به قصد اجراى اعمال مخصوص با شرایط و آداب ویژه که تزکیه و تصفیه ى روح از همه ى معاصى را در پى دارد».[33]

         «مراسم دیگرى مثل خطبه هاى اخلاقى و دینى، عزادارى امام حسین، ختم اموات و انواع جلسات ذکر و قرائت قرآن که به طور معمول در مساجد انجام مى شوند، به واسطه ى محتوا با ماهیت [نیایشى] مسجد، سنخیت پیدا کرده».[34] و در مساجد برگزار گردیده اند.

 

2 ـ 5 ـ 2) کارکردهاى آموزشى

بعد از کارکرد نیایشى، قوى ترین کارکرد مساجد در طول تاریخ، کارکرد آموزشى آنهاست. این کارکرد بالاخص در دوران قبل از پیدایى نهادهاى مدرن بسیار پررنگ شده است، به گونه اى که در اکثر جوامع مسلمان مجموعه ى تعلیم و تربیت حول محور مساجد شکل گرفته بود.

          در روایتى رسول اکرم صلى الله علیه و آله مى فرماید: «هر نشستى در مسجد بیهوده است، مگر اینکه براى سه کار باشد: خواندن قرآن، ذکر خدا، سؤال از علم و دانش».[35] ما در تاریخ نیز مى خوانیم که پیامبر در مسجد خویش آیه هاى قرآن، احکام و معارف دینى و حتى مسائل تاریخى را به مردم آموزش مى داد. جلسات آموزش نیز با نبود آن حضرت ادامه مى یافت؛ زیرا استاد ومدرس کلاس هاى آموزشى مسجدالنبى، فقط پیامبر نبود. افراد دیگرى نیز که از صلاحیت هاى علمى لازم برخوردار بودند، اداره ى این جلسات را بر عهده داشتند: عبداللّه  بن رواحه که شخصیتى علمى بود جلسات مربوط به توحید و معاد و مسائل اعتقادى را اداره مى کرد.

          آن حضرت در باره ى چنین مجالسى مى فرمود: من نشستن در چنین مجالسى را بر نشستن در جلسات دعا و نیایش که در گوشه اى دیگر از مسجد برپا بود، ترجیح مى دهم، زیرا من براى آموش و تعلیم مردم به پیامبرى مبعوث شده ام.

          «تا آغاز قرن چهارم اسلامى، غالبا مساجد در غیر اوقات نماز حکم مدارس را داشت و بعدا مراکز آموزشى، صورت خاصى به خود گرفت. بسیارى از بزرگان علم و دانش دانش آموختگان حلقه ى درس کلاس هایى بودند که در مساجد برگزار مى شد.

          حتى بعدها که مراکز تحصیلى از مساجد به مدارس منتقل شد، مدارس در جنب مساجد ساخته مى شد و از این طریق پیوند ناگسستنى دین و علم به نمایش گزارده مى شد. آرى، مسجد همواره آموزشگاه مبانى دینى و معارف اسلامى بوده است. از این رو مسجدى که امروز نقش مؤثر خود را در زمینه هاى فرهنگى، آموزشى ایفا نکند در حقیقت از اداى بخشى مهم از رسالت خود بازمانده است».[36]

         «مساجد از حیث آموزشى سه شکل کاملاً متمایز از یکدیگر اتخاذ کردند. شکل نخست، آن بود که بسیارى از مساجد با محدود کردن دایره ى آموزشى خویش به آموزش عمومى و ابتدایى در حد قرائت قرآن اکتفا کنند. شیوه هاى آموزشى در این مکتب ها کاملاً سنتى است... شکل دوم مدرن است به این معنا که محلى در مسجد به عنوان کتابخانه در نظر گرفته مى شود. جوانان و نوجوانان و کودکان مسلمان به شکل گروهى از آموزش هاى ابتدایى (که از قرآن آغاز شده و به حدیث، اعتقادات و احکام مى رسد) برخوردار مى شوند. در این شکل... مسجد کلاس هایى با صندلى و تخته سیاه دارد و حتى از ابزارهاى نوین سمعى بصرى براى آموزش در آنها استفاده مى شود.

          شکل سوم ارتقاى مسجد تا حد دانشگاه است. برخى از مساجد در جهان اسلام تعلیم و تربیت بدنى در سطوح عالى را نیز برعهده گرفته اند. در سال 1961 م مسجد الازهر در قاهره به دانشگاهى اسلامى تبدیل شد که همانند دانشگاه هاى جدید، دانشکده هاى بسیارى دارد و از حیث دانشکده هاى فقه و کلام اسلامى شهرت دارد».[37]

         از دل چنین تلاش هایى علوم بسیارى منبعث از منابع اسلام سرچشمه گرفت. علومى چون فقه، اصول، کلام و فلسفه اسلامى و غیره نقطه ى عطف در ایفاى نقش آموزشى مساجد در طول تاریخ، دوران زندگانى دو امام شیعیان، یعنى امام محمد باقر و امام جعفر صادق علیهماالسلاماست. این دو امام با اغتنام فرصت به دست آمده در کشاکش تحولات سیاسى بین امویان و عباسیان دست به پرورش شاگردان بسیارى در علوم گوناگون زدند که پایگاه عرضه ى این آموزش مساجد بودند. در تاریخ شمار شاگردان امام صادق حتى تا عدد چهار هزار تن ذکر گردیده است. این دو امام بزرگوار پدید آورنده ى طبقه اى جدید به نام طبقه ى علماى اسلام هستند.

          مساجد از رهگذر کارکرد آموزشى خویش سهمى بسیار مهم در فرهنگ و تمدن اسلامى ایفا کردند.

          «چون مسلمانان مسجد را محیط آموزشى ساخته بودند به تبع، کتابخانه هایى در آن به وجود آمد. اگرچه اکثر کتابخانه هاى مساجد معمولى بودند، ولى بعضى از مساجد بزرگ مجموعه هایى کامل از کتاب هایى داشتید که در امپراتورى اسلام شهرت فراوانى کسب کردند. دانشمندان و دانشجویان نه فقط آزادانه از این کتابه ها استفاده مى کردند، بل براى آنها سخاوتمندانه غذا، مسکن، وسایل نگارش و دیگر خدمات نیز فراهم مى شد... گفته مى شود که دیوان و کتاب هاى شعر هشتاد طایفه در مسجد کوفه نگهدارى مى شد... البته در میان شیعیان به سبب آنکه امامان شیعه به ویژه امام صادق به علوم گوناگون احاطه داشتند، کتاب نویسى و کتاب خوانى به رشته هاى گوناگون علوم قرآنى، علوم اجتماعى و فلسفى، علوم طبیعى کشیده شد. در سلسله ى عباسیان نهضت ترجمه ى آثار یونانى به عربى به راه افتاد و ائمه ى شیعه نیز در جلوگیرى از القائات سوء و افکار باطل ترجمه شده به عرضه ى افکار مترقى و عالى مى پرداختند».[38]

         با غنى تر شدن علوم اسلامى و تخصصى شدن آنها، آموزش تخصصى علوم اسلامى در اغلب موارد به مدارس ساخته شده در جنب مساجد منتقل شد.

          در دوران معاصر «با شکل گیرى دولت و ملت هاى جدید در جوامع اسلامى یا تحول در ساختار حکومتى ملت هاى کهن، حکومت ها به تاسیس نهادهاى آموزشى جدید پرداختند. این امر خود به خود برآموزش در مدارس و مساجد تأثیر گذارد. دو واقعیت نیز در این میان خودنمایى کرد: توسعه ى اقتصادى (البته نیاز به نیروهاى متخصصى که آموزش سنتى نمى توانست چنین محصولاتى داشته باشد) و تحولات اجتماعى ناشى از تماس با غرب (ظهور نقش هاى جدید که آموزش هاى تازه اى مى طلبید). در این نظام آموزشى جدید، حتى آموزش هاى دینى تا حد تعلیمات دانشگاه پیش بینى شد تا مجموعه ى آموزش هاى سنتى ناکارکرد شوند. عاملى که باعث تداوم آموزش سنتى مى شد آن بود که تبلیغ و دعوت دینى به نیروهاى آموزش دیدهاى نیاز داشت که نهادهایى مثل وقف یا تمهیداتى مثل خمس هزینه هاى آن را تأمین مى کرد و مستقل از دولت بودند».[39]

 

3 ـ 5 ـ 2) کارکرد اجتماعى

با مراجعه به تاریخ صدر اسلام درمى یابیم از جمله کارهایى که در مسجد انجام مى گرفت، این بود که مردم در این مکان جمع مى شدند و مشکلات اجتماعى را بررسى مى کردند و به رفع آن اهتمام مى ورزیدند و همچنین در باره مصالح اسلام و مسلمانان به شور و مشورت مى پرداختند. نتیجه مى شود که امروز هم مسجد، باید خانه آشنایى با دردها و مشکلات اجتماعى و چاره اندیشى براى رفع آنها باشد.

          امام خمینى قدس سره در گفتارى این نقش مسجد را مورد تأکید قرار داده و فرمودند:    «این مسجدالحرام و مساجد در زمان رسول اکرم صلى الله علیه و آله مرکز جنگ ها و سیاست ها و مرکز امور اجتماعى و سیاسى بوده. این طور نبوده است که در مسجد پغمبر، همان مسائل عبادى نماز وروزه باشد؛ مسائل سیاسى اش بیشتر بوده. اسلام مى خواهد که مردم آگاهانه براى مصالح خودشان و براى مصالح مسلمین در آنجا فعالیت کنند».[40]

         از آنجا که طبق آموزه هاى اسلامى هر عملى که به قصد قربت و در راه خدا انجام گیرد عبادت محسوب مى شود، «انواع فعالیت هاى دیگر مى توانند توجیه دینى پیدا کنند و به قلمرو مسجد راه یابند. این امر بالاخص هنگامى رواج پیدا مى کند که نهادهاى دیگر جامعه کارکردهاى خود را به درستى انجام ندهند یا این که اصولاً نهادهایى براى بر عهده گرفتن آن گونه خدمات و کارکردها در جامه نباشد».[41] در این حال بسیارى از امور عمومى مردم در مسجد رتق و فتق مى شوند.

          در صورتى که در مساجد فعالیت هاى اجتماعى چشم گیرى رخ دهد و این کارکرد در مقابل کارکرد نیایشى مسجد از حضور پررنگ ترى برخوردار باشد پیامدهاى خاصى را در پى دارد که بعضا با کارکرد نیایشى در تعارض قرار مى گیرد.

          «در جوامعى که کارکردهاى اجتماعى مساجد غلبه پیدا مى کنند یا کارکردهاى اجتماعى هم عرض با کارکرد نیایشى جلوه گر است، مسجد مرکزیت بیشترى پیدا مى کند و در مناطق مسکونى، در مرکز منطقه واقع مى شود یا اگر تعداد مساجد چشم گیر باشد، آن دسته از آنها که پوشش بیشترى به مناطق مسکونى مى دهند کارکرد اجتماعى بیشرى پیدا مى کنند. این مساجد به مراکز ادارى یا حکومتى نزدیک ترند، در دل بازارها جاى دارند، به مجالس قانونگذارى نزدیکند یا مراجعه کنندگان به آنها افراد دانشگاهى و دیگر نخبگان هستند. به این ترتیب است که این گونه مساجد براساس کارکردهاى خاص و مخاطبان خاص تمایز پیدا مى کنند. حتى ساخت سلسله مراتبى جامعه در ترتیبات فضایى آنها مؤثر واقع مى شود... این مساجد به نحو مشارکتى اداره مى شوند و انواع فعالیت هاى آنها براساس همکارى افرادى که ارتباط بیشترى با مسجد دارند، سازمان داده مى شود. تأسیس این گونه مساجد به بودجه هاى چشم گیرى نیاز دارد که براساس مشارکت افرادى از طبقات خاص، بودجه ها و میزان خدمات مسجد تفاوت پیدا مى کند. مراسم و آیین ها در این گونه مساجد یک طرح و زمان بندى خاص پیدا مى کنند و افرادى نیز به خدمت دائمى آن در مى آیند».[42]

         همانند دیگر کارکردهاى مساجد، پدیده اى که این کارکرد را نیز به چالش کشیده است، بروز مدرنیته و فرآیند نوسازى است. «جهت فرآیند نوسازى بدان سمت است که بخشى عمده از کارکردهاى اجتماعى مسجد را به نهادهاى عرفى تحویل کند و مسجد صرفا کارکرد نیایشى داشته باشد. این امر البته از مخالفت بنیادى نوسازى و تجدد با دین ناشى نمى شود، بل اصولاً نوسازى در جهت راه اندازى نهادهاى تخصصى براى پاسخ دادن مداوم و بهینه به نیازهاى مردم است. بسیارى از کارکردهاى اجتماعى مسجد در دنیاى امروز به نهادهایى که جامعه چاره اى بجز ایجاد، تقویت و گسترش آنها ندارد تحویل نشده اند و از این جهت حتى اگر مساجد بخواهند نقش اجتماعى مستقیم داشته باشند، مجبور به محدود کردن این نقش ها هستند. ثانیا خود را فقط بایدبه صورت یکى از نهادهاى عرضه کننده ى آن خدمات و کارکردها (و نه فقط عرضه کننده ى آن ها) معرفى کنند و ثالثا در محدوده ى همان کارکردها مى باید به نحوى تخصصى به موضوعات (حتى وعظ و خطابه) بپردازند، تا بتوانند در کنار رقباى جدى به رقابت بپردازند. به عنوان نمونه انواع فعالیت هاى فرهنگى (در حوزه هایى مثل سینما، تئاتر، موسیقى، هنرهاى نمایشى، هنرهاى تجسمى و غیره) در انواع نهادهاى عرفى (دولتى، عمومى و خصوصى) در حال اجراست... . اگر به عنوان مثال مساجد بخواهند به امور فقرا و درماندگان رسیدگى کنند متوجه خواهند شد که فقط یکى از نهادهاى خدمات دهنده خواهند بود و با تخصصى شدن و رقابت و همکارى با دیگر نهادها مى توانند در این عرصه باقى بمانند».[43]

 

4 ـ 5 ـ 2) کارکرد سیاسى

نقش سیاسى مساجد در طول تاریخ جوامع اسلامى (بجز مقطع صدر اسلام) بیشتر به صورت غیرمستقیم بوده است. این کارکرد در قرون جدید و با پیشگامى اصلاح گرایان در جوامع اسلامى پر رنگ تر شد. اصلاح گرایانى چون سید جمال الدین اسدآبادى، حسن البنّا، محمد عبده، علامه اقبال لاهورى و دکتر شریعتى از مسجد به عنوان پایگاهى براى آغاز جنبش هاى سیاسى اصلاحى در قرون اخیر استفاده کرده اند.

          «این رفتارها ابتدائا در چارچوب دعوت و تعاون اسلامى آغاز مى شده است (جلسات تفسیر قرآن، بیان احکام اسلام، بزرگداشت اولیاى دین، ذکر وقایع تاریخى مربوط به دین، ذکر مشکلات و مصائب مسلمانان در اقصى نقاط عالم و جزِ آن) ولى به سبب فقدان مجراهاى سیاسى براى ظهور دغدغه ها و تمایلات دینى، خود مسجد به نوعى پایگه سیاسى تبدیل مى شده است».[44]

         باید توجه داشت که مسجد در جوامع اسلامى با توجه به آموزه هاى دینى چشم گیر هم چون حدیث «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» ظرفیت بروز رفتارهاى سیاسى را در مقایسه با نهادهاى دینى در ادیان دیگر به درجات بسیار برترى دارد.

          از نظر تاریخى نیز شاهدیم که «پیامبر اسلام نخستین مسجد را در مدینه نزدیک به خانه ى خویش ساخت و آن را مرکزى براى اداره ى امور سیاسى و مباحث و جدال ها قرار داد... همچنین در تاریخ اسلام، مسجد محلى براى خشونت هاى سیاسى (مثل قتل دو خلیفه از چهار خلیفه صدر اسلام) بوده است».[45]

         «با گسترده تر شدن قلمرو فعالیت دولت در دوران معاصر از سویى، و پیدا نشدن نهادها و مجراهاى به رسمیت شناخته شده براى اجراى فعالیت هاى سیاسى از سوى دیگر، فعالیت هاى سنتى مساجد چون تعلیم و ترتبیت اسلامى، دعوت اسلامى، اصلاح اجتماعى و تعاون اجتماعى نیز اکنون سیاسى شمرده مى شوند. حکومت ها در برخورد با این فعالیت ها تلاش دارند تا آنجا که این فعالیت ها سعى در ایجاد اختلال در فعالیت هاى دولتى ندارند و مخصوصا نهاد حاکمیت را دچار چالش مشروعیت نمى کنند از در مماشات وارد گردند».[46]

         اما تزریق سیاست به مساجد، این مراکز را به چهار شکل ممکن درآورده است:

          1 ـ مرکز حزبى؛

          2 ـ دار النّدوه (محل مشورت)؛

          3 ـ پارلمان محله؛

          4 ـ خانه شهروند.

          از چهار شکل مطرح شده، مساجد در طول تاریخ جهان اسلام و نیز در دوران معاصر کمتر از همه به صورت مراکز حزبى درآمده اند. علت این امر وجود اصل فراگیرى و انحصارى نبودن فعالیت در مساجد است. با این وجود، همیشه تلاش هایى صورت مى گرفته است تا از پایگاه مسجد حداقل به عنوان تریبون تبلیغات سیاسى انحصارى استفاده گردد. تازه ترین نمونه ى این تلاش ها را در حرکت هاى یک جناح خاص سیاسى براى استفاده از تریبون مساجد شاهد بودیم، اما این تلاش ها همیشه به علت اینکه هیچ گاه یک تفکر سیاسى خاص بر تمام جامعه حاکم نمى گردد (مگر در اشکال افراطى کاریزمایى) و خاصیت مردمى بودن مساجد، ناکام مى شوند.[47]

         همچنین غیر از صدر اسلام به علت شکل گیرى دارالاماره ها مساجد کمتر مرکز تشکیل شوراهاى مسلمانان در امور عمومى خویش بوده اند؛ چرا که در کل، حکومت ها در جوامع مسلمان به صورت استبدادى بوده اند و مشارکت سیاسى توده ها را بر نمى تافته اند. اما دو شکل دیگر یعنى خانه شهروند یا پارلمان محله در مساجد جارى بوده و هستند و نقش سیاسى مساجد را باید عمدتا در نقش اجتماعى و مدنى آنها جست وجو کرد: آنجا که نقش اجتماعى و مدنى مفهوم سیاسى پیدا مى کرده مسجد سیاسى مى شده است و آنجا که کارکردهاى اجتماعى مستقل از سیاست جارى پنداشته مى شده، مسجد نیز کمتر سیاسى مى شده است.[48]

 

1 ـ 4 ـ 5 ـ 2) مسجد و انقلاب اسلامى

از جمله موفق ترین حرکت هاى سیاسى در چند دهه ى اخیر، انقلاب اسلامى ایران است. این انقلاب از جهات بسیارى، از دیگر انقلاب ها متمایز است. از جمله وجه تمایز، پایگاه دینى این انقلاب در عصر گریز از ایدئولوژى هاى آسمانى بود. مساجد به عنوان فراگیرترین مرکز دینى در اسلام، در این انقلاب نقشى حساس داشتند.

          امام خمینى قدس سره فرمودند این انقلاب، به تأسى از سنت اسلامى در عصر پیامبر، اعتقاد خاصى به اجتماع میان سیاست و اسلام حول محور مساجد داشتند. امام امت در سال هاى قبل یعنى در همان ایامى که از سوى حکومت وابسته شاه به ترکیه و از آنجا به نجف تبعید شدند، در نخستین نطق خود در نجف در مسجد شیخ انصارى در حضور بسیارى از علما و فضلا چنین گفتند:

   «اسلام سیاست دارد، برنامه اداره ى امور مملکت دارد، ممالک بزرگ را اداره مى کند. بر رؤساى جمهور، سلاطین و دول اسلامى است که اسلام را به عالم معرفى کنند تا مسیحى ها خیال نکنند که اسلام چون مسیحیت است و مسجد مثل کلیساست. وقتى نماز در مسجد برپا مى شد، تکلیف معین مى کردند. در مسجد شالوده جنگ ریخته مى شد. در مسجد  تدبیر اداره ى ممالک مى شد. کلیسا فقط براى عبادت و نزدیکى به خدا على زعمهم است، لکن مسجد مسلمین در زمان رسول خدا و در زمان خلفایى که بودند، مرکز سیاست اسلام بود. در زمان رسول خدا، در زمانحضرت امیرالمؤمنین و در زمان دیگران، در روز جمعه در خطبه ى جمعه مطالب سیاسى، مطالب مربوط به جنگ ها و مربوط به سیاست مدن مطرح مى شد».

          در طول انقلاب اسلامى، آغاز تظاهرات میلیونى مردم از مساجد و پایان آن نیز مساجد بود. روشنگرى و هدایت آنان در مسیر مبارزه، در مساجد انجام مى گرفت. جلسات سرّى و مخفیانه و طرح و برنامه ریزى گروه هاى مقاومت در مساجد برگزار مى شد. خطابه هاى آتشین وعّاظ و خطبا در تحریک مردم براى فتح خاکریزهاى حکومت شاه، پیوسته در مساجد استمرار داشت. وحدت امت اسلامى که عمده ترین عامل پیروزى انقلاب بود، در مساجد معنا و مفهوم مى یافت. همه ى اختلافات و تفرقه ها با حضور در یک پایگاه مبارزاتى مشترک به نام مسجد، مبدل به وحدت کلمه و مشتى پولادین برضد مزدوران حکومتى مى شد. مسجد بى آنکه نیازمند ثبت نام، حوزه بندى، اجبار، اکراه و این قبیل امور باشد که نوعا در دسته هاى سیاسى و گروهى وجود دارد، به تجهیز میلیون ها مؤمن معتقد مى پرداخت... .

          مسجد در انقلاب اسلامى علاوه بر همه ى ویژگى ها، یک ویژگى منحصر به فرد داشت که همه ى نقش آفرینى هاى خود را مدیون آن است، و آن داشتن ماهیت تشیع است. مساجد شیعیان به لحاظ نداشتن وابستگى مادى و معنوى به حکومت ها، همواره توانسته است بدون هیچ گونه ملاحظه کارى و احتیاط پیشگى، با فساد قدرت هاى حاکم درافتد. با توجه به اینکه همه ى امور مساجد به دست مردم و با اعانات مسلمانان و وجوهات شرعیه ى آنان اداره مى شود، خود آنان نیز حافظان اصلى آن هستند و فریادهاى حق طلبانه خود را از این مراکز به گوش دیگران مى رسانند. ائمه ى مساجد که در حوزه هاى علمیه ى شیعى تربیت شده و خود را به قدرت هاى فاسد نفروخته اند، عهده دار مسؤولیت مساجد مى شوند. لذا هر حرکتى که از مساجد آغاز مى شود، از یک سو رنگ دینى و الهى، و از سوى دیگر بعد مردمى و جماهیرى دارد. این دو، خود عامل بقاى نهضت ها و حرکت هایند. آنگاه انحرافات آغاز مى گردد که شکافى میان نهضت ها و پایگاه اصلى آنها ایجاد شود».[49]

         البته در پى پیروزى انقلاب، با راه یافتن نهادهاى دینى به متن قدرت اجرایى، این ویژگى مساجد به چالش کشیده شده است. این چالش آنجا تشدید مى گردد که همزمان از مساجد به عنوان پایگاه سازمانى حکومتى مانند بسیج استفاده مى گردد و یا نقش هاى اجرایى چون تأیید صلاحیت افراد برعهده مسجد سپرده مى شود.[50] این گونه حرکت ها با نقش اصلى مساجد تعارض داشته و این نهاد را دچار تعارض کارکردى مى نماید.

 

6 ـ 2) چالش هاى مساجد در دوران معاصر

چالش هاى امروزى مساجد بازتابى از چالش هاى جامعه اى توسعه نیافته شرقى در تنگناى انتخاب میان سنت و تجدد است. سنت غنى و اصیل و بدون پیرایه هاى زاید اسلامى بعد از آنکه دچار تطور و ارتجاع گردید، نه فقط از نوزایى باز ماند، بل در اوج انحطاط خویش، ضدیت با نوزایى و بازنگرى و چنگ زدن به سلفیگرى جزو خصیصه هاى آن قلمداد شد، در مقابل تجدد غربى خلع سلاح گردید. چالش بین سنت و تجدد در جامعه ى ایرانى، برخاسته از انتخاب میان داشتن نگرش آسمانى به جهان هستى و یا نگریستن به جهان هستى از نگاه زمینى و بریده از ماورا است. عقیم شدن سنت اسلامى در جامعه ى ایران از سویى، و یکه تازى تجدد و مدرنیسم غربى و پیشرفت هاى خیره کننده آن از سوى دیگر، چند صباحى است که جامعه ى ایران را بر سر دو راهى عظیمى قرار داده است. تا سفبارتر این که در این چند صباح، اغلب راه حل هاى افراطى و تفریطى برگزیده شده اند. گاه تمام تجربیات بشرى به دست آمده در سایه ى تجدد و مدرنیسم انکار شده و عجیب تر آنکه، همان سنت اسلامى عقیم و تحریف شده به عنوان راهکار جایگزین معرفى مى گردد. گاهى نیز عقبه تاریخى و فرهنگى جامعه که شدیدا متاثر از سنت دینى اسلامى است، به هیچ انگاشته شده و له له زنان به سمت تجدد (یا بهتر بگوییم: پوسته ى بیرونى تجدد) گام برداشته شده است؛ بدون آنکه حتى ادبیات تجدد و مدرنیسم به درستى و همان گونه که منظور نظر نظریه پردازان غربى باشد، ترجمه گردد.[51]

         در حال حاضر وضع جامعه ایرانى، وضعى التقاطى است و رفتارهاى سرزده از انسان ایرانى نه در قالب سنت مى گنجد و نه در چارچوب تجدد امکان تعریف دارد. هنوز انسان ایرانى تکلیف خویش را با سنت و تجدد روشن نساخته است.

          از آنجا که اکنون این سنت دینى ضعیف به حکومت راه یافته و نهادهاى متعلق به آن را قبضه کرده است، حاضر به نقد خویش نیست؛ چرا که از بحران مشروعیت و از دست رفتن قدرت ترس دارد و دچار محافظه کارى شده است؛ همان چیزى که روزى سنت شیعى ادعاى مقابل آن را داشت. به دین سبب راهکارهاى توجه به سنت عرضه شده از طرف حکومت، سطحى اند و حتى اندیشمندان مستقل مطرح در تفکر دینى و سنتى چون محمد حسین نصر، عبدالکریم سروش و دیگران هم مغضوب و رانده شده اند.

          از سوى دیگر راهکارهاى تجویزى ناشى از توجه صرف به تجدد، به علت عقبه ى فرهنگى تاریخى برآمده از سنت جامعه ى ایران، براى انسان ایرانى در خور هضم نیست و او را هم دچار عذاب وجدان مى کند و هم قانعش نمى سازد؛ چرا که آنگاه باید در جمع جوامع مدرن دوباره از صفر مطلق شروع کند و جایگاهى در خور شأن برآمده از فرهنگ و تاریخ خود را نخواهد یافت.[52] در این میان مساجد هم سرگردان گشته اند. از آنجا که در جهان دهکده شده ى امروزى، استفاده از تجربیات فکرى بشرى حاصل از مدرنیسم اجتناب ناپذیر است، به ظاهر مساجد باید بسیارى از کارکردهاى خویش را از دست بدهند و در نهایت امر، به چیزى شبیه کلیسا تنزل یابند. از سوى دیگر چسبیدن به مظاهر سنت تحریف شده توسط مساجد هم، گره از کار فروبسته آن باز نمى کند و این کار عملاً نوعى انتحار و خودزنى توسط مساجد است که این نهاد والا را هرچه بیشتر منزوى مى کند.

          در چنین اوضاعى است که مساجد، هم از سوى داعیه داران تجدد مورد بى مهرى قرار مى گیرند و محدود مى گردند، و هم از سوى حاکمان مدعى ترویج سنت تحریف شده ى دینى مورد ظلم واقع مى شوند.

 

1 ـ 6 ـ 2) رویکردهاى مساجد در جامعه ى مدرن به معناى غربى

در جامعه اى که مدرنیسم و رویکرد به آن شکل غربى غالب است مساجد دو روش را مى توانند اتخاذ کنند:

 

الف) روش محافظه کارانه

«جهت فرایند نوسازى بدان سمت است که بخشى عمده از کارکردهاى اجتماعى مسجد را به نهادهاى عرفى تحویل کند و مسجد صرفا کارکرد نیایشى داشته باشد».[53] چرا که تجدد و مدرنیسم به همه پدیده ها، حتى به پدیده دین و تقدس، نگاهى زمینى دارد. این نکته البته به معناى ضدیت با ماورا و انکار آن نیست، بل به معناى نگریستن به پدیده هایى از جمله ماورا با رویکرد زمینى و عینک مادى (عرفى سازى) است. «در چارچوب رهیافت محافظه کارانه تلاش مى شود مسجد در عین کارکردهاى نیایشى، بخشى از شکاف هاى کارکردى دیگر نهادها مثل تأمین اجتماعى، آموزش و پرورش، خانه هاى جوانان، نیروى انتظامى، قوه قضائیه یا در صورت جنگ، نهادهاى دفاعى را پر کند. مسجد در این حال محلى براى تغییر وضع موجود نیست، بل به جامعه کمک مى کند تا امور آن بهتر اداره یا از بحران هاى آن کاسته شود. در این چارچوب، وعظ و خطابه هایى که در مسجد عرضه مى شود و نیز گروه هایى که در حول و حوش آن شکل مى گیرند متوجه کاهش رنج انسان ها هستند».[54]

         «این امر البته از مخالفت بنیادى نوسازى و تجدد با دین ناشى نمى شود، بل اصولاً نوسازى در جهت ایجاد نهادهاى تخصصى براى پاسخ دادن مداوم و بهینه به نیازهاى مردم است. بسیارى از کارکردهاى اجتماعى مسجد در دنیاى امروز به نهادهایى که جامعه چاره اى بجز ایجاد، تقویت و گسترش آنها ندارد، تحویل شده اند و از این جهت حتى اگر مساجد بخواهند نقش اجتماعى مستقیم داشته باشند اولاً ناچار به محدود کردن این نقش ها هستند. ثانیا خود را فقط باید به صورت یکى از نهادهاى عرضه کننده ى آن خدمات و کارکردها (و نه فقط عرضه کننده آنها) معرفى کنند و ثالثا در محدوده ى همان کارکردها مى باید به نحوى تخصصى به موضوعات (حتى وعظ و خطابه) بپردازند تا بتوانند در کنار رقباى جدى به رقابت بپردازند».[55] آنچه گفته آمد البته تحلیل وضع مساجد با رویه ى محافظه کارانه در هر جامعه مدرن است.

 

ب) روش لیبرال

«در چارچوب رهیافت آزادى خواهانه، از دین نیز تصویرى آزادى خواهانه عرضه مى شود. همچنین دین و دیندارى در شرایطى آزاد معنا مى شوند. انسان مؤمن در این شرایط انسانى است که مختارانه و آزادانه بدون هیچ گونه اکراه و فشار به نگرش هاى دینى باور دارد و رفتارهاى دینى از خود بروز مى دهد. قواعد بازى میان دینداران، همان قواعد بازى لیبرال است، به حداکثر رساندن آزادى فرد (= دیندار) و به حداقل رساندن اجبارهاى اجتماعى (= از جمله جامعه ى دینى). براساس رهیافت لیبرال، مسجد مرکزى دینى است که افراد به نحو داوطلبانه و مختارانه به آن مى پیوندند و نه خود هیچ اجبار و اکراهى را در چارچوب فعالیت هاى مسجد مى پذیرند و نه اجبار و اکراهى را بر دیگران تحمیل مى کنند. هر آنچه هست توافق ها و قراردادهایى است که جمع مؤمنان آنها را براساس قواعد بازى دمکراتیک میان خود وضع مى کنند.

          در رهیافت لیبرال، مسجد هم از حیث روال هاى درونى و هم از حیث تنظیم روابط خود با دیگر مراکز و مؤسسات قواعد بازى آزادى خواهى را رعایت مى کند و در هیچ یک از رفتارهاى خود از اصل آزادى، مختارانه و داوطلبانه بودن حضور افراد در انواع فعالیت ها (چه نیایشى و چه اجتماعى) عدول نمى کند. همچنین در فعالیت هایى که مستلزم اکراه و اجبار افراد باشد به هیچ وجه مشارکت نمى نماید. لیبرال بودن در اینجا به روش عمل مساجد اطلاق مى شود و نه به محتواى آموزش هایى که در آنها عرضه مى شود. طبیعى است که مساجد عرضه کننده ى آموزش هاى دینى و محل ذکر و عبادت باشند و به انواع نیازهاى مؤمنان توجه کنند، اما همین امور از طریق روش هاى گوناگون تحقق پذیرند. به عنوان مثال هر واعظ مى تواند به نحوى صلح آمیز به عرضه ى باورها و اعتقادات دینى اقدام کند و کار خود را به قلمرو داوطلبان و افرادى که ارادتا حضور در مسجد پیدا کرده اند محدود کند. اما در مقابل، واعظ دیگرى ممکن است براى دعوت افراد به ایمان و امر به معروف یا نهى از منکر به خشونت و اعمال قهرآمیز نیز متوسل شود.

          تناقض نماى دعوت دینى در همین جاست که ظهور مى کند. دعوت دینى اگر بخواهد تا عمق جان افراد نفوذ کند، طبیعتا نمى تواند همه افراد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. اما دعوى تنها حقیقت ممکن بودن و تلاش براى اعمال تأثیر قهرى هر سبک و روشى را مجاز مى داند و با اصالت دادن به اداى تکلیف قائل به نتیجه نیست. مساجد به عنوان کانون دعوت اسلامى از یک سو نمى توانند قلت مخاطبان را بپذیرند و از سوى دیگر نمى توانند به مؤمنان ظاهرگرایى که صرفا براساس نظام پاداش ها و تنبیهات به آنها رو مى کنند، قناعت کنند. از آنجا که مسجد مى خواهد تجلى بیرونى و محل ظهور انواع تجلیات ایمان باشد طبعا کار دشوارى بر عهده گرفته است، چرا که ایمان پدیده اى درونى و دل بسته است که عینیت یافتن آن هم مى تواند تهى کننده آن از معنا باشد و هم مى تواند بستر رشد و معنا یافتن آن قرار گیرد».[56]

         شاید این نوع از مساجد همان چیزى باشد که اکنون در مد آرمانى جامعه مدنى غربى از آن تعبیر به سازمان داوطلبانه ى غیردولتى از نوع مذهبى مى گردد. مساجد این گونه را هم اکنون فقط مى توانیم در جوامع غربى که مسلمانان در اقلیت هستند بیابیم. اصول و قواعد دموکراتیک در بین این مسلمانان به علت زندگى در غرب نهادینه شده است و از سویى بسترهاى لازم براى حفظ هویت دینى آنان فراهم است، تا در قالب تشکل هاى خصوصى و غیردولتى ـ تا آنجا که مخل آزادى هاى دیگران نباشند ـ و همچنین مشروعیت نظام هاى حکومتى را به چالش نکشند به فعالیت هاى مورد علاقه خود بپردازند.

          اما چنین مساجدى به علت بومى نبودن مدل مدرنیسم و جامعه ى مدنى به معناى غربى آن در جوامعى چون ایران قابل احداث نیست. به این لحاظ تحلیل نقش مساجد و پایگاه هاى دینى در جوامعى چون ایران که داراى جمعیتى قریب به اتفاق مسلمان است و دین بر مصدر حکومت قرار دارد، با توجه به ویژگى هاى خاص دین اسلام (از ادعاى جامعیت آن) احتیاج به مدل نظرى دیگرى دارد.

 

2 ـ 6 ـ 2) کارکردهاى مساجد در جوامعى چون ایران

براى تحلیل نقش مسجد در هر جامعه با اکثریت مسلمان که هنوز به توسعه به معناى غربى آن دست نیافته است، باید به نوع هویت دینى آن جامعه توجه نمود؛ چرا که مسجد در وهله ى اول پایگاه دینى جامعه ى مسلمان محسوب مى گردد. محمد قوچانى (1379)، جامعه شناس ایرانى، سه نوع هویت دینى را در یک جامعه دینى شناسایى کرده است:

الف) هویت دینى اعتقادى

«اگر از هویت دینى اعتقادى انتظار اعتقاد به معناى حقیقى و راستین آن را داشته باشیم باید بگوییم که هویت اعتقادى، جز در هنگامه هاى تولد ادیان، به وجود نمى آید؛ چرا که در هنگامه هاى مذکور (صدر ادیان)، اولا سطح اعتقاد به سطح دانش بوده است و در نتیجه اعتقاد دین در مصافى برابر، بر اعتقادات ضددینى و غیردینى پیروز شده است؛ ثانیا در این پیروزى هیچ کاتالیزور و تسریع گر خارج از مدارى وجود نداشته است. نه آیین و عرف، جبرکننده ى پنهان دین ورزى اجتماعى بوده است، و نه دولت و قدرت، اجبارگر رسمى و آشکار تکوین هویت دینى مذکور؛ بل موانع عمده اى بر سر راه ایجاد هویت مزبور ایجاد شده است... .

          اما پس از تولد یک اعتقاد (از جمله اعتقادات دینى) به تدریج دفاع از آن اعتقاد نه یک کار انقلابى که کارى ارتجاعى مى شود. در شرایطى که یک اعتقاد در نتیجه ى یک انقلاب (سیاسى یا فکرى) متولد مى شود، چگونه مى توان از تبدیل آن به ارتجاع سخن گفت؟ مقصود ما از ارتجاع در اینجا نسبتى است که آن اعتقاد با رقیبان خود مى یابد. او در مصاف با رقیبان خود چنان مى کند که رقیبان دیروز با او مى کردند وحتى در شرایط بحرانى با رقیبان درونى خود بدتر از رقیبان بیرون خود عمل مى کند، به این معنا که باز تولیدکنندگان اعتقادات دینى را از خود مى راند، چرا که به تدریج در سطوح عالى اعتقاد مذکور، طبقه اى از نخبگان حوزه قدرت یا معرفت شکل مى گیرند که باز تولید اعتقاد دینى را در حکم کفر یا طغیان مى شمارند و در نتیجه یک «ایدئولوژى» به ضد «ایدئولوژى» تبدیل مى شود و از حرکت باز مى ایستد دو دیگران را هم از حرکت انذار مى دهد و تحذیر مى کند. در چنین شرایطى حفظ هویت دینى موجود جامعه شرط بقاى حاکمیت دینى موجود است و این دو نسبتى مستقیم با هم دارند. از آن پس، برخلاف شرایط تاسیس ایدئولوژى، ترویج ایدئولوژى داراى کاتالیزور حکومتى مى شود و اعتقاد نه حول دانش که حول قدرت شکل مى گیرد. در نتیجه، وجود آن اعتقاد و هویت اعتقادى نیز هم بسته وجود دولت و قدرت دینى است، چنانکه گمان مى رود با زایل شدن دولت دینى هویت این جامعه نیز از دست رود.

          از سوى دیگر، این هم بستگى دین و دولت دینى سبب مى شود که هر نوع ناخشنودى و زدگى از دولت دینى به دین دولتى نیز تسرى ییابد و چون یکى در معرض برافتادن قرار گیرد، دیگرى نیز چنین مى گردد».[57]

         چنین رویکردى به دین و به تبع آن به پایگاه دین در جامعه (= مسجد) را به طور واضح در سال هاى ابتدایى پیروزى انقلاب اسلامى ایران شاهد بودیم. مسجد در نقش شوراهاى محلى ظهور پیدا کرد و حتى فراتر از آن بسیارى از سازمان هاى دولتى در فضاى مسجد سعى در عرضه خدمات به جامعه نمودند. تشدید چنین اوضاعى را در دوران جنگ هشت ساله مى توان مشاهده نمود.

          اما با پیچیده تر شدن انتظارات از دولت و حکومت و بروز ضرورت هاى توسعه اى بخصوص در سال هاى پس از جنگ، و تغییر فضا و دید جامعه به حکومت، این نقش مسجد کم رنگ تر شد و مساجد در سلسله ى مراتب سازمان هاى حکومتى تنزل پیدا نمود و نقش هاى کنار به آن محول گردید.

          به طور کلى نمودهاى عینى تأثیر هویت دینى اعتقادى در نهاد دینى مسجد را در اشکال زیر مى توان یافت مساجد کانون استقرار پایگاه هاى سازمانى حکومتى به نام «بسیج» مى گردند یا در بسیارى مواقع حقوق شهروندى براى افرادى به رسمیت شناخته مى شود که مساجد «صلاحیت» آنان را تأیید کنند، بودجه هاى دولتى براى مساجد در نظر گرفته مى شود، انواع سازمان ها و وزارتخانه هاى دولتى دخیل در برنامه ریزى مساجد و نظارت بر آن مى گردند و جز آن.

 

ب) هویت دینى آیینى

«اگر جامعه اى در رویکرد خود به سوى دین، آنچه را مى خواهد در «آیین» بجوید، «هویت دینى» آن جامعه و «هویت دینى آیینى» نام دارد و مهم ترین صفت مشخصه ى جامعه ى مذکور عام بودن به آیین هاى دینى برشمرده خواهد شد. این رویکرد و لزوما رویکرد خود آگاهى نیست و معمولا در مقایسه با رویکردهاى اعتقادى به دین متاخر است؛ چرا که پس از اعتقاد آوردن اعضاى جامعه به دین، به تدریج دینى بودن ویژگى بدیهى آن جامعه تلقى مى شود و در نتیجه امکان خروج آن جامعه از دین خود به خود محال مى گردد؛ در این امکان محال، بیش از همه عرف نقش دارد. عرف با هضم دین به عنوان درون مایه ى خود، جرأت و جسارت عرف شکنى و سنت شکنى را از جامعه سلب مى کند و نقطه ى آغاز آفرینش، نقطه ى خلق هویت کنونى بوده و قبلاً موجود نبوده است. در این جامعه همه مادرزاد دیندارند و هیچ کس پرسشى از چرایى و حتى چگونگى دیندارى خود نمى کند، اما همه دیندارى اینان در عمل به آداب دینى جلوه گر مى شود و جد و جهدى در فهم دین به عمل نمى آید. هویت دینى آیینى مهم ترین پایگاه اجتماعى خویش را در میان «توده»ها مى یابد و توده ها نیز مهم ترین عامل تداوم این هیئت در طول تاریخ به شمار مى روند. نسبت هویتى دینى آیینى، با هویت دینىِ آرمانى، نسبتى دوگانه است: از سویى آنان دین را در کمال سادگى در مى یابند، از این رو با ماهیت توده اى دین ارتباطى آشنا دارند، از سوى دیگر با افزودن خلقیات خویش بر دین آن را عوض مى کنند و پیچیده و ناخالص مى کنند. زنگار زمان بر دین آیینى بیش از هر نوع دیگر دین پیرایه مى بندد. دین آیینى به آسانى در معرض برافتادن است، چرا که این نوع دین معمولاً از آن پیران سر به زیر است و چون مستند به  دلیل و یقین نیست به سهولت مقهور رقیبان مى شود».[58]

         نمودهاى عینى چنین وضعى در جامعه ى التقاطى چون ایران، رقابت رادیو تلویزیون در برنامه هاى وعظ و خطابه و مداحى با مساجد است. اکنون شاهدیم که تلویزیون با عرضه ى مطلوب تر این محصولات به «توده»، مساجد را خالى نموده اند. در این زمینه روحانیت و متولیان مساجد هم با کم کارى و اغفال از تغییرات محیطى و حتى مشغول شدن به امورات حکومتى و اجرایى، قصورى نه چندان در خور اغماض داشته اند و با این اهمال خویش به بدعتى بسیار بزرگ رضا دادند و آن تنزل معناى دین و دین دارى در جامعه به اداى صِرف مناسک و آیین هاى عبادى چون عزادارى و مداحى و غیره است که البته این شکل از اداى مناسک حتى با اصل و فلسفه مناسبت هاى اجراى این آیین ها در تضاد و تناقض است. به عبارت دیگر در وضع کنونى جامعه، شواهد بسیار جدى وجود دارد که هویت دینى جامعه نه فقط از هویت ایمانى تنزل یافته بل حتى پایین تر از هویت اعتقادى، به هویت آیینى اکتفا شده است.

          در آسیب شناسى این نوع دیندارى کافى است هر فردى با اندک وجدان بیدار و عقل سلیم (حتى غیر مسلمان) از خود بپرسد آیا امام حسین علیه  السلام بدین علت حماسه عظیم عاشورا را خلق کرد که اکنون فقط در دهه ى عاشورا براى یادبودش این گونه مراسم برپا دارند و حتى لحظه اى هم از اهداف و نیات امام حسین از اقدام به چنان قیامى سخنى به میان نیاید؟ به راستى اکنون عملاً امام حسین در جامعه ى اسلامى نقشى چون مسیح را یافته است که کشته شد تا گناهان عزادارانش را به دوش بکشد و آنان را از عذاب برهاند!! در این مورد، دردناکتر آن است که نقش مساجد را در ترویج فرهنگ اصیل عاشورا در قبل از انقلاب و دوران دفاع مقدس به یاد بیاوریم و آن وضع را با انحطاط کنونى مقایسه کنیم.

          استاد مرتضى مطهرى با دید بسیار تیزبین و نقاد خویش در نخستین ماه هاى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در یکى از سخنرانى هاى خود مى گوید: «نگاهى به وضع مسجد نشان مى دهد که بعد از انقلاب، اغلب مساجد خلوت شده است. علت اولیه این امر این است که تا قبل از پیروزى انقلاب، مساجد به بهترین نحو، نقش انقلابى خود را انجام مى دادند و در آنها همان مسائلى مطرح شد که مردم خواستار بودند. اما بعد از پیروزى، مساجد خود را با این تغییر هماهنگ نکردند. اکنون ضرورت احیاى مسجد بیش از هر زمان دیگرى احساس مى شود. البته لازم است در کنار مساجد، رادیو و تلویزیون هم برنامه هاى مذهبى داشته باشند. احزاب اسلامى و کانون هاى تعلیمات سیاسى و مذهبى هم باید تشکیل شود. مردم از طریق این کانون ها مى باید تعلیمات و آموزش هاى سیاسى ببینند؛ اما اگر همه این نهادها جاى مسجد را بگیرند، آن وقت فاجعه پدید مى آید. راه جلوگیرى از این فاجعه تعطیلى این نهادها نیست. بل مساجد هستند که باید در وضع خود تجدید نظر کنند». (مسجد و نقش آن در رفتار دینى مردم) عجیب تر این است که این گونه رفتارهاى متباین با سنت اصیل اسلامى از سوى نهادها و ارگان هاى داعیه دار دفاع از سنت و ارزش ها ترویج مى گردد و یا حداقل به دیده ى اغماض نگریسته مى شود؛ در حالى که همین نهادها و جمعیت ها در مقابل جرقه هاى فکرى و اندیشه اى نقاد، با قدرت تمام مقابله مى کنند و این حرکت هاى فکرى را بر نمى تابند و با اعمال قدرت سرکوبگرانه (و نه مقابله به مثل از راه خردورزى و دفاع عقلانى) با این تلاش ها برخورد مى نمایند.

 

ج) هویت دینى ایمانى

«هویت دینى ایمانى اما بیش از هر چیز با «فردیت» انسان ها تناسب دارد و محصور در زمان و مکان خاصى نیست. این نوع هویت در هر زمان امکان بروز مى یابد و در عین حال کمترین اثر را از زمان مى یابد، چرا که عوامل مقوم خود را از خارج دین نمى جوید. دانش، قدرت، عرف و آیین، هیچ یک یگانه عامل موجده ى هویت دینى ایمانى نیست. هر چند ایمان با هر یک از آنها نسبت هایى دارد، اما بسته و بنده آنها نیست. دخول دینداران و دین باوران به حوزه ى ایمان از مصدر جامعه (مانند دین آیینى) یا دولت (مانند دین اعتقادى، در مرحله ثانویه) نیست، بل هر فرد منفردا وارد عرصه ى دین مى شود و پرسشگرانه از کفر مى آغازد و احیانا به ایمان مى رسد و از این لحاظ تا حدودى شبیه هویت دینى اعتقادى در مرحله ى اولیه (تأسیس اعتقاد) است. اما برخلاف هویت دینى اعتقادى، توافق دینداران در هویت دینى ایمانى با دین، توافقى اجمالى است نه تفصیلى. این توافق، توافق بر سر مبدأ و معاد است و نه الزاما بر سر مسیر و طریق، چنانکه هویت اعتقادى ترسیم مى کند.

          هویت دینى ایمانى چون به میل ـ و نه اکراه ـ زاده مى شود و چون از فرد به جامعه حرکت مى کند، نه از جامعه یا دولت به فرد، سیرى صددرصد طبیعى دارد. در جامعه اى که چنین هویتى زاده شود هیچ نیازى به ممیزى دولت بر عوامل ضد مذهب نیست. متضادترین رسانه ها با دین در ظل جامعه دینى ایمانى و در ظلّ حکمت دینى ایمانى اجازه ى حیات دارند و حتى به ادامه ى حیات تشویق مى شوند، چرا که بر فربهى و فرهمندى دین مى افزایند؛ آن را به باز تولید وا مى دارند و نوآمد و نوروزگار مى سازند. بنابراین، به طور طبیعى، «ایدئولوژى دینى» نیز از تبدیل به صور ارتجاعى ایدئولوژى (= هویت دینى اعتقادى) در امان خواهد ماند، چرا که در تمام دوران حاکمیت خود از رقابتى برابر حمایت مى کند؛ و از بر باد رفتن ایمان مردم و قدرت خود در هراس نیست؛ چون مى پندارد که اگر ایمانى برباد رفتنى است دیر یا زود برباد خواهد رفت و اگر ایمان سست بنیاد مذکور چنان گذرا باشد، قدرت مسبوق بدان نیز دو چندان گذرا خواهد بود. چنین هویتى در حقیقت برخاسته از معرفتى است که فهم را با نسبیت محک مى زند و معتقد است که نمى توان هیچ عقیده ى باطلى را از گزند حق در امان داشت. بنابراین شاید بتوان گفت هویت دینى ایمانى دیرپاترین و پویاترین نوع هویت دینى است».[59]

         ضرورت چنین رویکردى به مساجد و در کل مسئله دین و دیانت در جامعه ى امروزى، بیش از هر چیزى در ماهیت «جهان امروز» نهفته است. عصر امروز مشخصه هاى بارزى چون عصر پایان ایدئولوژى ها، چالش هاى معرفت شناختى، گسترش ارتباطات (که دنیا را به دهکده اى تبدیل کرده است) و رقابت برابر و نابرابر فرهنگ ها در سطح جهانى، دارد. بشر امروز هم اکنون وسعت دیدى به پهناى همه دنیا و تاریخ یافته است و به مدد ارتباطات جهانى، گزینه هاى بسیار متنوعى را نه فقط در اقتصاد که در پى آن در همه ابعاد دیگر زندگى اجتماعى، فرهنگى، سیاسى و غیره امروزى یافته است به گونه اى که گاهى آدمى دچار سر درگمى در انتخاب مقصود خویش مى گردد... هر متاعى براى عرضه، و هیچ قدرتى براى تحمیل ندارد، بل باید با رقابت با دیگر عرضه کنندگان، انسان آزاد امروزى را قانع کند. در این فضا حتى «توسعه» (= چالش بنیادین جوامعى چون ایران) نیز «به مثابه آزادى» معنا مى گردد و راه توسعه از مسیر آزادى مى گذرد. به عبارتى دیگر «توسعه عصاره امکان هاى آزادى است».[60]

         پویایى نهفته در چنین رویکردى به دین و توسعه مى تواند براى هر جامعه توسعه نیافته، چون ایران، مدلى بومى از توسعه را به ارمغان آورد. بنابراین ما نیز مدل مطلوب کارکرد (رسالت) مساجد را نیز با توجه به این رویکرد دینى مطرح خواهیم کرد.

          (نگاره 1 ـ جامعه، هویت دینى و پیامدهاى آن).

 

7 ـ 2) نتیجه

مهم ترین چالش پیش روى مساجد در دوران معاصر، ناکارآمد شدن نقش آن در جامعه ى سرگردان میان سنت و تجدد است. کسادى و از رونق افتادگى کنونى شایع در مساجد از آن روست که در دو دهه ى اخیر تغییرات محیطى چشم گیرى در جامعه رخ داده است: تمایل به بهره گیرى از دستاوردهاى تجدد (که گریزى از آنها هم نیست) در جامعه ى سنتى باعث گردیده تا مظاهر اجتماعى مدرن به جامعه راه یابد، حال آنکه مشابه چنین مظاهرى در پرتو سنت اصیل اسلامى موجود بوده است. در این صورت به علت پیاده شدن الگوهاى اجتماعى متجدد، کارکردهاى اجتماعى نهادهاى سنتى به نهادهاى مدرن تحویل شد، بدون آنکه براى ظرفیت خالى شده نهادهاى سنتى تدبیرى اندیشیده شود. در عین حال مساجد و متولیان مساجد که برابر این رخدادهاى شگرف محیطى، بى توجه بوده و سرگرم وظایف سنتى خویش بودند و هنگامى که نبود اقبال عموم را حس کردند به جاى جست وجوى علت اصلى، معلول ها را دیدند و سعى در مبارزه با معلول ها نمودند. حتى در این راه، دچار خطاى ادراکى شده و گاهى دین گریزى! را در جامعه علت نبود اقبال به مساجد برشمردند در حالى که تحقیقات علمى نشان دهنده مطالب دیگرى است و آن اینکه میزان دین دارى در جامعه بسیار بالا است، اما تجلى و نوع دیندارى در مقایسه با گذشته تفاوت یافته است و جامعه به ویژه نسل جوان در پى الگوهاى ایمانى هویت دینى براى خویش هستند، اما متأسفانه مساجد به عنوان مراکز دینى از پاسخ گویى به چنین نیازى عاجزند.

          مؤید این ادعا گزارش آمارى وزیر فرهنگ و ارشاد در اجلاس سراسرى نماز در اصفهان است که نکات برجسته آن در ذیل مطرح مى شود:

          «در حوزه ى باورها و اعتقادات (پاى بندى هایى مثل توحید و آخرت، ایمان به غیب و تجربه ى دینى) 94 درصد مردم به صراحت بر اعتقادات دینى خود تأکید کرده اند و شش درصد بقیه نیز به طور مطلق این باورها را انکار نکرده اند.

          در باب شکل مناسکى (=رفتارى) دیندارى و ظهور و بروز باورها، نسبت مستقیمى بین نوع فعالیت مذهبى و سطح سواد به چشم مى خورد. براى نمونه، هرچه سطح سواد در افراد افزایش پیدا مى کند خواندن قرآن بیشتر مى شود، در حالى که این نسبت در رفتن به جلسه ى قرآن روند نزولى مى یابد. این امر مى تواند ناشى از گسترش فردیت در وضع کنونى جامعه و عالم باشد و یا از این امر ناشى شود که جلسات دینى و مذهبى ما متناسب با شرایط اجتماعى و فرهنگى متحول نشده اند و یا آموزش قرآن با شیوه هایى جدید نیازى به رفتن به جلسه ى قرآن براى آموختن ندارد. شاید یکى از علت هایش این است که ما متناسب با شرایط جدید اجتماعى امکانات، نهادها و تشکل هاى جدیدى را طراحى نکرده و یا براى شکل گیرى آن سیاست هاى مشخصى طراحى نکرده ایم و غیره فرد با سواد بیشتر در جلسات سخنرانى شرکت مى کند، در حالى که سایر افراد بیشتر به مجالس عزادارى (بدون سخنرانى) مى روند. تحصیل کردگان در برنامه هاى مذهبى در محل کار بیشتر حضور پیدا مى کنند. در حالى که افراد با سطح تحصیلات پایین تر بیشتر در نماز جماعت مساجد شرکت مى کنند. البته این قاعده کلى نیست و برخى مساجد با توجه به موقعت مکانى و یا شأنیت علمى امام جماعت، پایگاه تحصیل کرده هاست».

          بنابراین مى توان فرآیند بروز چالش هاى کنونى در مساجد را در مدل زیر خلاصه نمود:

          نمودار 1) فرآیند بروز چالش هاى کنونى مساجد.

          بسیارى از ضعف هایى که در تحقیقات میدانى به آنها اشاره شده است، همگى شاید معلول هاى چنین علل و شرایطى باشند. «ایراد به نحوه ى عملکرد هیئت هاى امنا و چگونگى نگرش ها و دیدگاه هاى اعضا به مسائل روز جامعه، ارجحیت یافتن تعهد بر تخصص به میزانى که کارایى اعضاى مسجد را مورد سؤال قرار داده است و نمى تواند معیارهاى قابل قبولى براى هدف مهم عبادتگاه هاى مسلمانان، یعنى جذب و تربیت نسل جدید باشد، خطیبان ناآگاه به مسائل روز که به جاى طرح پرسش ها و نیازهاى جوانان و دادن پاسخ هاى منطقى به آنها، این پرسش ها را بر نمى تابند، پرداختن به مراسم سنتى عزادارى و روضه خوانى به شکل و شمایل دو یا سه دهه پیش (فارغ از محتواى آن) کیفیت و کمیت بسیار نامطلوب کتابخانه هاى اکثر مساجد (در مقایسه با کتابخانه هاى دیگر در جامعه) برنامه هایى که فقط براى پیران قابل استفاده است (و نه جوانان امروز در عصر اطلاعات) و در نهایت برخورد نامناسب و ناشى از ساختار سلسله مراتبى نظامى ارگان بسیج با بسیارى از مخاطبان» همگى به این سبب است که «ساختار فکرى، ادارى، اجرایى و محیطى مساجد در سال هاى گذشته به گونه اى بوده که هم پاى تحولات سریع و پرشتاب جامعه رشد نکرده و تا حد زیادى، سنتى باقى مانده است. متأسفانه تفکر رایج در مساجد این بوده که جوانى که شایستگى آمدن به مسجد و شرکت در نماز جماعت و گوش سپردن به مجالس وعظ و تذکر را ندارد، بهتر آن است که نیاید و به هر جا که مى خواهد برود؛ مسجد باید از وجود جوانان بد فکر و بد کردار پاک باشد. این طرز فکر، اردوى مقابل مساجد را تقویت کرده و مساجد را دچار ضعف بیشترى نموده است. در نتیجه مساجد که روزگارى مرکز بحث و درس و تعلیم و عبادت. مذاکره و مباحثه ى علمى و دینى و اجتماعى بوده، اکنون به عبادتگاه هاى فصلى تبدیل شده است. جاهایى که فقط چند روز محدود در سال شلوغ است و بعضى از آنها توفیق آن را دارند که در بیشتر روزهاى سال، نماز مغرب و عشا را با جماعتى چند نفره یا چند ده تن برگزار کنند».[61]

         در همین معدود روزهاى پر ازدحام مساجد نیز شاهدیم که چهره ى خشک و عبوسى از دین توسط متولیان معرفى دین به جامعه عرضه مى گردد. اکثر مراسم مساجد به مجالس ترحیم و عزا محدود مى گردند. گویا فراموش کرده ایم که «مسجد متعلق به زنده هاى درمانده از مادیات هم هست».

          از بُعدى دیگر، وضع موجود مساجد را با توجه به انواع هویت هاى دینى نیز مى توان تحلیل نمود. با این رویکرد، باید اذعان نمود که هویت دینى در جامعه ى کنونى، از نوع هویت دینى اعتقادى و هویت دینى رفتارى است و تاکنون هویت دین مبتنى بر ایمان در جامعه شکل نگرفته است. مدل زیر، جایگاه مساجد را در جامعه با توجه به این دو نوع هویت دینى نمایش مى دهد.

          نمودار 2) جایگاه مساجد با توجه به هویت هاى دینى.

          مساجد کنونى در جامعه طبق مدل به علت محدود نبودن عملکردشان در هر یک از ابعاد سطح اعتقاد دینى و سطح رفتار دینى، اغلب در حیطه ى دایره ى مشخص شده قرار مى گیرند و به ندرت ممکن است مساجدى در نقاط حدى مدل وجود داشته باشد. علت این امر نیز به میزان آگاهى نهفته در افکار عمومى جامعه بر اثر تکرار مداوم مدل «فرآیند بروز چالش ها» ارتباط دارد. افکار عمومى جامعه در برابر متغیر مداخله گر در مدل «فرآنید بروز چالش ها» حساس شده و در پى راهکارى براى خروج از این فرآیند است. این وضع مى تواند علامت وجود آمادگى براى تغییر در جامعه در مسائل مربوط به حوزه ى دین و مراکز دینى باشد که باید به عنوان فرصتى براى تغییرات مطلوب توسط نخبگان و برنامه ریزان جامعه درک و از آن کمال استفاده شود.

 

8 ـ 2) مدل کارکرد مطلوب مسجد به عنوان یک NGO

با توجه به ادبیات پیش گفته، مدل مطلوب مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیرانتفاعى و غیردولتى از نظر محقق، بر مبناى مدل مدیریت استراتژیک شایان طراحى است.

          نمودار 3) مدل مدیریت راهبردى (استراتژیک) مساجد

          بر مبناى این مدل، مسجد به عنوان یک NGO در هر منطقه جغرافیایى (مسکونى، تجارى، فرهنگى و غیره) طبق نیازسنجى و امکان سنجى از اجتماع دین داران و به صورت داوطلبانه به وجود مى آید. چشم انداز مساجد در وضع مطلوب، فعالیت در هر جامعه داراى هویت دینى مبتنى بر ایمان است. چنین مسجدى داراى کارکرد (Function به معناى علوم اجتماعى) یا همان رسالت (Mission به معناى علم مدیریت) «کمک به تعالى انسان ها»ست. مطابق با نظریه ى سلسله مراتب نیازهاى مازلو، «رسالت» مسجد کمک به برآورده شدن نیازهاى طبقه ى «خودشکوفایى» است. این «نیاز خودشکوفایى» در دو بعد قابل بسط است:

 

الف) در بُعد اعمال نیایشى

در بُعد نیایشى که یکى از جنبه هاى بسیار مهم نیاز خودشکوفایى است، مساجد مى باید به «شکل گیرى هویت دینى مبتنى بر ایمان در جامعه» کمک کنند. مساجد به عنوان سازمانى داوطلبانه با ایجاد یک بستر مشارکتى و فراهم کردن آزادى لازم براى طرح هر نوع پرسش درباره جالش هاى امروزین دین، سعى در حل چالش هاى دین دارى در دنیاى معاصر مى نماید. این چالش ها براى مساجد به عنوان یک  NGOماهیتى دو گانه دارند. از طرفى «تهدید» محسوب مى گردند، اما از بُعدى دیگر به سبب آنکه زمینه را براى ایجاد هویت دینى مبتنى بر ایمان فراهم مى کنند، باید «فرصت» تلقى شوند. از طرفى «تهدید» اصلى براى مساجد، تبلیغ و گسترش هویت دینى آیینى از سوى بعضى منابع و تریبون هاست که دین را از ماهیت غنى خویش تهى مى سازد و آن را مختص بعضى ایام و مناسبت ها مى گرداند.

          مهم ترین نقطه ى قوت مسجد، همانا دارا بودن ماهیت به عنوان یگانه پایگاه دینى اسلام در جامعه است که افراد جامعه از مسجد به عنوان چنین پایگاهى انتظار دارند تا هویت دینى شان را شکل دهد. باید توجه نمود که انزواى کنونى مساجد نه به علت قدرت رقبایى چون تلویزیون و دیگر رسانه هاى عمومى است، بل نشانگر فقدان استفاده ى بهینه مساجد از چنین نقطه قوتى است. ایجاد بستر مناسب براى پاسخ گویى به چالش هاى طرح شده در برابر دین و دین دارى، با انواع ابزارها و روش ها، از جمله «مدیریت مشارکتى و سیستم پیشنهادها» و همچنین رعایت اصول «مشترى مدارى» نقاط «قوت» مسجد به عنوان  NGOرا تقویت خواهند نمود.

          در اوضاع کنونى، ناآگاهى ائمه جماعات از مسائل مبتلا به روز اجتماع در حیطه ى دین، و یا بدتر از آن طرد و انکار طرح کنندگان سؤالات و چالش ها در باره ى دین و دین دارى، عمل کردن صرف به وظایف سنتى و ناکارکرد شده از نظر اجتماعى در این بُعد، نقاط عمده ى «ضعف» مسجد را تشکل مى دهند، چرا که با چنین عملکردى، نهایتا مساجد تبدیل به پایگاه هاى ترویج هویت دینى اعتقادى و یا آیینى خواهند شد که ادامه ى کار مساجد با حفظ چنین موقعیتى نه فقط آن را به موقعیت درخور شأنش باز نمى گرداند، بل با توجه به تغییرات محیطى گسترده در سطح جهانى (آن طور که ذکر آن رفت) این کار هم چون سر به زیر برف بردن است.

 

ب) در بُعد فعالیت هاى غیر نیایشى

در بُعد فعالیت هاى غیر نیایشى، باز هم مبتنى بر یک بستر مشارکتى و آزادى گرایانه، اعضاى داوطلبانه مسجد به عنوان یک NGO در قالب مدل مدیریت استراتژیک، به هر نوع فعالیتى که به «تعالى» اعضاى سازمان کمک کند، دست مى زنند. سازمان با شناسایى استراتژیک قابلیت ها و توانایى هاى اعضاى خودشکوفاى خود، زمینه را براى ارضاى این نیازها از طریق فعالیت هاى دواطلبانه فراهم مى سازد به طورى که این فعالیت ها در تحقق رفع نیازهاى استراتژیک اعضاى دیگر سازمان که در طبقات پایین تر سلسله مراتب مازلو قرار دارند، باشد، تا به صورت تدریجى با برطرف شدن این نیازها در آنان، «نیازهاى خودشکوفایى» در این دسته از اعضا نیز به مرحله بروز برسند.

          در این زمینه برخى از «نقاط قوت» مساجد را مى توان به گونه ى زیر بیان کرد:

 

          ـ پایگاه دینى بودن مسجد؛

          ـ «عبادت» شمرده شدن این نوع فعالیت ها در قالب مسجد از طرف دین؛

          ـ وجود آمادگى در اغلب افرد جامعه براى اجراى خدمات داوطلبانه در مسجد.

          براى دستیاببى به اهداف «سازمان مسجد» در این بُعد، مسجد و دست اندکاران آن باید سعى کنند این «نقاط ضعف» ذیل را اصلاح کنند:

          ـ فقدان جامع نگرى در فعالیت هاى جانبى مسجد؛

          ـ ناآگاهى دست اندکاران مسجد به اصول مدیریت و رهبرى؛

          ـ ناآگاهى دست اندرکاران مسجد به تغییرات محیطى؛

          ـ مشارکت ندادن اعضا در نیاز سنجى، برنامه ریزى، اجرا، ارزش یابى و غیره؛

          ـ عدم رعایت اصول مشترى مدارى؛

          ـ فقدان ارتباط شبکه اى میان مساجد و در بعضى موارد رقابت میان مساجد.

          هم چنین کارایى نداشتن و اثر بخشى بسیارى از سازمان ها و نهادهاى موجود در جامعه نیز ممکن است به عنوان «فرصتى» براى مسجد تلقى گردد تا با استفاده از نقاط قوت خود، در پى تکمیل خلأهاى موجود، اعضاى خود را به سمت «تعالى انسانى» سوق دهد.

          در این راستا وجود ساختار سلسله مراتبى در سازماندهى مساجد از سوى دولت، مداخله ارگان هاى متعدد در امور مساجد چون «مرکز رسیدگى به امور مساجد»، «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى»، «بسیج»، «سازمان حج و اوقاف و زیارت» و بسیارى دیگر از نهادها و ارگان هاى دولتى به مثابه «تهدید» براى «مسجد به عنوان یک سازمان دواطلبانه» به شمار مى روند، چرا که زمینه ى ایجاد احساس تعلق گروهى به سازمان داوطلبانه ى مسجد را در اعضا از بین مى برد. براى رفع این تهدیدات ضرورى به نظر مى رسد تا تمامى مساجد فعال با تشکیل یک شبکه و کل واحد و منسجم فعالیت نمایند تا زمینه مداخله ى ارگان هاى متعدد در امور گوناگون مساجد از میان برود.

          رهبرى و هدایت تمام این مراحل (که خطیرترین فعالیت است) بر عهده ى «امام جماعت» به عنوان مدیر NGO در نقشى «رهبر سازمان» است. «امام جماعت» در این نقش بایسته است با کسب خصوصیات رهبرى و اجراى بهینه ى این نقش، این فعالیت ها را رهبرى کند.

 

فصل سوم: متدولوژى تحقیق

در این تحقیق سعى بر آن است تا از طریق توصیفى و به روش پیمایشى به سؤال تحقیق ذیل جواب داد:

          مساجد کنونى موفق از لحاظ مدل نظرى کارکردهاى (= رسالت هاى) هر مسجد موفق در دو بُعد فعالیت هاى نیایشى و فعالیت هاى غیرنیایشى در چه وضعى قرار دارند؟

 

1 ـ 3) جامعه ى آمارى تحقیق

جامعه ى آمارى این تحقیق، مساجد موفق تهران بزرگ در سال 1383 ش است. مساجد موفق در این تحقیق عبارت اند از مساجدى که از نظر «مرکز رسیدگى به امور مساجد» در تهران به عنوان مساجد موفق شناخته مى شوند.

 

2 ـ 3) نمونه ى آمارى تحقیق

نمونه ى آمارى این تحقیق نیز عبارت اند از تعداد ده مسجد انتخابى از میان این مساجد موفق که «مرکز رسیدگى به امور مساجد» معرفى کرده است. سعى شد تا نمونه ى آمارى به صورت خوشه اى معرفى شده باشند به نحوى که دو مسجد در هر منطقه ى شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تهران بزرگ مورد بررسى قرار گیرند؛ اما با کمال تاسف از میان ده مسجد انتخاب شده، تعداد شش مسجد به علل گوناگون، حاضر به همکارى نشدند و یا پرسشنامه هاى توزیع شده به صورت بسیار ناقص و مخدوش برگشت داده شد که به ناچار حذف شدند. بنابراین چهار مسجد باقى مانده نیز فقط به صورت «مطالعه موردى» (Case Study) بررسى گشتند. مساجد فوق عبارت اند از:

          مسجد اکباتان: واقع در میدان امام خمینى، خیابان اکباتان، مسجد بازار.

          مسجد جامع نارمک: واقع در میدان نارمک، مسجد منطقه بازار.

          مسجد سید الشهدا: واقع در شهرک فرهنگیان، مسجد منطقه مسکونى.

 

3 ـ 3) روش جمع آورى اطلاعات

اطلاعات مورد نظر از طریق پرسشنامه اى که میان «دست اندکاران» و «شرکت کنندگان در فعالیت هاى نیایشى و غیرنیایشى» این مساجد توزیع گردید، گردآورى شد. بدین طریق امکان مقایسه ى پاسخ هاى دو گروه «دست اندرکاران» و «شرکت کنندگان» نیز فراهم آمد.

 

1 ـ 3 ـ 3) متغیرهاى عملیاتى در بعد فعالیت هاى نیایشى

در باره «فعالیت هاى نیایشى» مسجد میزان توفیق مسجد، در پاسخگویى به سه چالش مطرح در رابر دین در عصر حاضر و سه نیاز عمده انسان ها (به شرح زیر) مورد سنجش قرار گرفت:

          1 ـ حل چالش علم و دین (= سؤالات 11 و 6)

          2 ـ حل چالش دین و سیاست (= سؤالات 10 و 5)

          3 ـ حل چالش دین و توسعه (= سؤال 4)

          4 ـ کمک به رفع احساس تنهایى انسان معاصر

          شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 4) میزان کمک به برقرارى روابط اجتماعى پایدارتر (= سؤال 14)

          2 ـ 4) ایجاد تعلق گروهى به مسجد (= سؤال 2)

          3 ـ 4) ایجاد حس خوش بینى و اعتماد به دیگران (= سؤال 9)

          5 ـ برآوردن نیاز به پرستش

          شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 5) میزان ارضاى نیاز به پرستش با شرکت در مراسم (= سؤال 8)

          2 ـ 5) نحوه برگزارى مراسم (= سؤال 13)

          3 ـ 5) میزان استفاده از مفاهیم ادعیه در زندگى روزانه (= سؤال 12)

          4 ـ 5) علل حضور در مراسم هاى نیایشى مسجد (= سؤال 3)

          6 ـ برآوردن نیاز به آرامش

          شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 6) صبر در برابر مشکلات (= سؤال 1)

          2 ـ 6) توکل در امور (= سؤال 1)

          3 ـ 6) تسهیل در برقرارى روابط اجتماعى (= سؤال 1)

          4 ـ 6) امید به زندگى (= سؤال 1)

          5 ـ 6) اعتماد به نفس (= سؤال 1)

          6 ـ 6) میزان تأثیر مسجد در دستیابى به آرامش (= سؤال 7)

          فرض محقق بر این است که مساجدى که داراى نحوه ى عملکرد مطلوبى در مورد این شش متغیر باشند، به احتمال فراوان به صورت آگاهانه و استراتژیک در تحقق ترویج هویت دینى مبتنى بر ایمان فعالیت مى کنند و چالش هاى عمده ى مطروح در حوزه دین را مى شناسند و درصدد چاره اندیشى اند.

 

2 ـ 3 ـ 3) متغیرهاى عملیاتى در بُعد فعالیت هاى غیر نیایشى

از آنجا که مساجد معرفى شده، مساجدى هستند که موفق شناخته شده اند و فعالیت جنبى متعددى دارند، چهار ویژگى یک فعالیت استراتژیک در باره این فعالیت ها مورد پرسش قرار گرفت تا مشخص گردد مساجد موفق کنونى تا چه حد به صورت استراتژیک، فعالیت هاى جنبى خویش را تعیین و اجرا مى کنند؟

          این چهار ویژگى عبارت اند از:

          1 ـ میزان مشارکتى بودن فعالیت ها: شامل متغیرهاى فرعى ذیل

          1 ـ 1) دستورى نبودن فعالیت ها و متاثر نبودن از نهادهاى سیاسى (= سؤالات 32 و 29 و 21)

          2 ـ 1) مشارکت در برنامه ریزى فعالیت ها (= سؤال 24)

          3 ـ 1) مشارکت در اجراى برنامه ها (= سؤال 33)

          4 ـ 1) مشارکت در تأمین مالى برنامه ها (= سؤال 30)

          5 ـ 1) امکان طرح هر نوع سؤال (= سؤال 15)

          2 ـ میزان رعایت اصل مشترى مدارى: شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 2) وجود امکانات جنبى رفاهى مطلوب (= سؤالات 23 و 20)

          2 ـ 2) برخورد خوب مسئولین مسجد (= سؤال 18)

          3 ـ 2) ارزیابى مبتنى بر نظر مشتریان (= سؤالات 31 و 26)

          4 ـ 2) شناسایى عوامل دفع غیرمشتریان و اهتمام به رفع آنها (= سؤالات 28 و 16)

          3 ـ میزان نیازسنجى در اجراى فعالیت ها: شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 3) میزان استفاده از خدمات تخصیص یافته در مسجد (= سؤال 22)

          2 ـ 3) میزان رفع نیاز از استفاده کنندگان از خدمات مسجد (= سؤال 27)

          4 ـ میزان جامع نگرى در اجراى فعالیت ها: شامل متغیرهاى فرعى زیر:

          1 ـ 4) هماهنگ بودن بخش هاى مسجد (= سؤال 25)

          2 ـ 4) بسط دادن به تمام طیف هاى سنى در عرضه خدمات (= سؤال 17)

          باز هم فرض محقق براین نهاده شده است که رعایت این ویژگى ها و اصول در تعیین و اجراى فعالیت هاى غیرنیایشى در مسجد باعث خودشکوفایى اعضاى مسجد و کمک به آنها براى رسیدن به مراحل بالاتر سلسله مراتب نیازهاى مازلو مى گردد.

 

4 ـ 3) نحوه ى تحلیل پرسشنامه

          براى پرسشنامه طرح شده، 120 امتیاز در نظر گرفته شد. هر یک از ابعاد فعالیت هاى نیایشى و فعالیت هاى غیر نیایشى شصت امتیاز دارند.

          هر یک از شش متغیر مورد پرسش در بعد فعالیت هاى نیایشى داراى ده امتیاز هستند که این ده امتیاز به صورت مساوى بین سؤال هاى هر متغیر توزیع گردید. به نحوى که مسجدى که در بعد فعالیت هاى نیایشى، عملکرد کاملاً مطلوب داشته باشد، شصت امتیاز به دست مى آورد.

          در بُعد فعالیت هاى غیرنیایشى نیز به هر یک از چهار ویژگى مورد سنجش پانزده امتیاز تخصیص داده شد که بین سؤال هاى هر ویژگى، به طور مساوى تقسیم گردید. مسجدى که در این بعد نیز داراى عملکرد کاملا مطلوب باشد، شصت امتیاز به دست مى آورد.

          شایان ذکر است که سؤالات ده و یازده سؤالات کنترلى هستند. سؤالات نوزده و 38، سؤالات باز است و سؤال شانزده به منظور کمک به تحلیل کامل تر سؤال 28 در نظر گرفته شده است که به علت محدودیت زمانى، امکان استفاده از این دو سؤال نبود. همچنین سؤال 29 حذف گردید.

 

5 ـ 3 ) پایایى و روایى پرسشنامه

به علت محدودیت زمانى در سنجش پایانى و روایى پرسشنامه به استفاده از دیدگاه هاى استاد راهنما اکتفا گردید.

 

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

1 ـ 4) مقدمه

در هر مسجد حدود سى پرسشنامه میان نمازگزاران و پنج پرسشنامه میان متولیان (شامل امام جماعت، اعضاى هیئت امنا و دست اندرکاران پایگاه بسیج در مسجد) توزیع گردید. میزان پرسشنامه هاى صحیح برگشتى در هر مورد، هنگام ارائه نمودارها ذکر مى گردد.

          در این فصل، ابتدا به ترتیب هر مسجد، نمودارهاى میزان امتیازات کسب شده برحسب اجزاى دو بعد فعالیت هاى نیایشى و فعالیت هاى غیرنیایشى (به درصد) و همچنین میانگین کل این دو بعد از دید نمازگراران و متولیان آن مسجد طرح مى گردد.

          سپس میزان معنادارى تفاوت میان نگرش هاى نمازگزاران و متولیان هر مسجد در باره ى میانگین فعالیت هاى نیایشى و غیرنیایشى با استفاده از آزمون T- student و طبق فرمول هاى ذیل تعیین درجه ى آزادى و آماره آزمون T سنجش مى گردد. آزمون T انجام شده در هر مورد از نوع آزمون دو طرفه با میزان خطاى مى باشد. علت استفاده از این فرمول ها نیز کمتر بودن حجم نمونه هاى اخذ شده ى نمازگزاران و متولیان از سى، کمتر بودن درجه هاى آزادى در هر آزمون از سى و همچنین فرض برابر نبودن واریانس هاى دو جامعه آمارى نمازگزاران و متولیان در هر مسجد است.[62]

 

فصل پنجم: نتیجه گیرى و پیشنهاد

1 ـ 5) مقدمه

هدف کلى از اجراى این تحقیق، یافتن مدل مطلوب رسالت و مدیریت مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه از طریق اجراى تحقیق کتاب خانه اى و سپس توصیف مساجد موفق کنونى (که الزاما از نظر مدل به دست آمده موفق نیستند) طبق مدل با استفاده از روش پیمایشى است. به عبارت دیگر محقق تلاش دارد تا به سؤالات ذیل این تحقیق پاسخ دهد:

          1 ـ مسجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه غیردولتى و غیرانتفاعى از نوع مذهبى در جامعه ى کنونى ایران چه کارکردها (رسالت ها)ى مطلوبى مى تواند داشته باشد؟

          2 ـ مساجد کنونى موفق، به ایفاى کدام یک از این کارکردها (رسالت ها) مى پردازند؟

 

2 ـ 5) نتایج تحقیق

درخصوص سؤال اول، با بررسى ادبیات نظرى تحقیق، محقق به دو مدل در تبیین علت رخوت و انزواى کنونى مساجد دست یافت و سپس مدل مدیریت استراتژیک را براى برون رفت از این وضع براى مساجد به عنوان یک NGO پیشنهاد نمود. (به فصل سوم مراجعه کنید)

          اما در باره سؤال دوم نیز، محقق با عملیاتى کردن مدل مدیریت استراتژیک در دو بعد فعالیت هاى نیایشى و فعالیت هاى غیرنیایشى، چهار مسجد را به صورت «مطالعه موردى» بررسى نمود. نتایج حاصل از این مطالعه را مى توان به صورت ذیل بیان کرد:

          1 ـ 2 ـ 5) در هر دو بعد فعالیت هاى نیایشى و فعالیت هاى غیرنیایشى امتیازات کسب شده ى هر مسجد کمى بیش از حد متوسط و در حدود شصت درصد کل امتیاز در نظر گرفته شده است؛ بنابراین حدس محقق مبنى بر حدى نبودن میزان موفقیت این مساجد، به حقیقت نزدیک است. این امر مى تواند ناشى از علل گوناگون باشد که محقق دو علت را مهمتر مى داند:

          الف) همان گونه که در فصل سوم هم بیان شد، آگاهى و بینش نسبى جامعه (بعد از تجربه 25 ساله فعالیت مساجد در این شرایط) درخصوص امکان توفیق مساجد در چارچوب شرایط فعلى و با فعالیت هاى کنونى، افزایش یافته است.

          افکار عمومى جامعه (و به تبع، افکار دست اندکاران این مساجد موفق) به لحاظ تکرار مداوم مدل «فرایند بروز چالش ها» در برابر متغیر مداخله گر آن مدل حساس شده و در مراحل ابتدایى تغییر در نگرش به سر مى برد. این آگاهى تا بدانجاست که میان نگرش نمازگزاران و متولیان مساجد مورد بررسى، (بجز یک مورد) تفاوت خاصى دیده نشده است و هر دو گروه با ضریب اطمینان بسیار بالایى (90 درصد) هم رأى هستند. همان گونه که پیش از این هم ذکر شد، این وضع باید در قالب فرصتى براى نخبگان و برنامه ریزان دست اندکار تلقى شود تا به طرحى نو، این تغییر را به سوى وضع مطلوب با حداکثر سرعت و حداقل هزینه پیش ببرند.

          ب) تفاوت تعریف مساجد موفق از دید مدل عرضه شده ى پژوهشگر با تعریف «مرکز رسیدگى به امور مساجد» نیز ممکن است از جمله عوامل عدم کسب امتیازات بالا در موارد بررسى شده باشد.

          2 ـ 2 ـ 5) مساجد کنونى و از جمله مساجد بررسى شده به عنوان مساجد موفق، در قالب هویت دینى آیینى و یا حداکثر هویت دینى اعتقادى فعالیت مى کنند، اما تا رسیدن به مقامى در خور شأن مسجد در جامعه ى داراى هویت دینى مبتنى بر ایمان، راه بسیار دشوار و طولانى در پیش دارند.

          3 ـ 2 ـ 5) آماده نبودن بسیارى از مساجد براى بررسى وضع موجود (که در این تحقیق به صورت همکارى نکردن شش مسجد از ده مسجد نمونه آمارى بروز کرد) نشان از نضج نگرفتن فرهنگ استفاده از پژوهش و تحقیق و رویکرد علمى براى شناسایى و حل مشکلات موجود دارد. البته این مشکل در سطح کلان تر جامعه نیز شایع است. کمک به برقرارى چنین فرهنگى، ممکن است نقشى بسیار اثرگذار در میزان آمادگى براى تغییر داشته باشد.

          4 ـ 2 ـ 5) براساس اطلاعات غیررسمى به دست آمده در طول تحقیق (نحوه ى برخورد دست اندرکاران مساجد در مقابل تحقیق و بالاخص پرسشنامه و غیره) باید گفت که دست اندرکاران امور مساجد درخصوص مدل کارکرد (= رسالت) مطلوب مسجد به عنوان  NGOبسیار ناآگاه هستند و حتى مقاومت نشان مى دهند.

 

3 ـ 5) پیشنهادها

پیشنهاد بنیادى محقق براساس این تحقیق، فرهنگ سازى به همّت همه ى نهادهاى فرهنگ ساز جامعه براى ترویج هویت دینى مبتنى بر ایمان در الگوى بومى توسعه است. در این راستا مساجد به عنوان یگانه پایگاه دینى به رسمیت شناخته شده از طرف دین مبین اسلام، «رسالتى» بسیار مهم دارند. بنابراین:

          1) میزان آگاهى دست اندرکاران امور مساجد درخصوص تغییرات محیطى و علل آن باید افزایش یابد.

          2) تغییر بنیادى در نگرش دست اندرکاران امور مساجد در باره جایگاه دین و مسجد در جامعه براساس مدل هویت دینى مبتنى بر ایمان و ارتباط آن با توسعه باید صورت گیرد.

          3) در این راه، از جمله ابزارهاى مهم، استفاده از مدیریت استراتژیک براى مساجد است. بدین علت باید با برنامه هاى آموزشى اثر بخش، این مدل به دست اندرکاران امور مساجد آموزش داده شود.

          4) پیش شرط فعالیت مساجد به عنوان یک سازمان داوطلبانه، پذیرش مشارکت اثرگذار مردم و اعضا در برنامه ریزى و مدیریت آن است. بدین منظور باید ابزارهاى پذیرش، جلب، مدیریت و «رهبرى» مشارکت اثرگذار اعضا در آن، به دست اندرکاران امور مساجد بالاخص ائمه ى جماعات آموزش داده شود. آموزشى اثر بخش است که آموزش گیرندگان درباره ى مقید بودن مواد مورد آموزش اعتقاد داشته باشند و این امر نیز از طریق نهادینه شدن فرهنگ مشارکت میسر است.

 

4 ـ 5) محدودیت هاى تحقیق

          1 ـ 4 ـ 5) در طراحى مدل کارکردها و نحوه ى مدیریت مطلوب مساجد، لازم مى نمود که از نظر خبرگان علوم اجتماعى و علوم مدیریت استفاده گردد. متأسفانه به علت ضیق وقت امکان چنین کارى وجود نداشت.

          2 ـ 4 ـ 5) جامعه ى آمارى این تحقیق، مساجد موفق در تهران است. جا دارد، چنین تحقیقى در جامعه ى آمارى همه مساجد ایران انجام شود که این امر به علت فقدان امکانات و پشتیبانى هاى لازم، براى محقق میسر نبوده است.

          3 ـ 4 ـ 5) در جامعه ى آمارى اتخاذ شده مساجد موفق عبارت اند از مساجدى که از نظر «مرکز رسیدگى به امور مساجد» به عنوان مساجد موفق شناخته شده اند. تعریف مرکز مزبور از مساجد موفق امکان دارد با تعریف مسجد موفق به عنوان یک  NGOطبق مدل دست یافته مطابقت نداشته باشد.

          4 ـ 4 ـ 5) به علت ضیق وقت امکان سنجش مفصل و علمى روایى و پایانى پرسشنامه این تحقیق با روش هاى آمارى و کیفى طبق الگوهاى روش تحقیق، موجود نبود.

          5 ـ 4 ـ 5) همکارى نکردن مناسب مساجد معرفى شده از سوى مرکز رسیدگى به امور مساجد، باعث شد تا روند تحقیق به سمت مطالعه ى موردى (Case Study) تغییر یابد و امکان تعمیم نمونه ى آمارى به جامعه ى آمارى، فراهم نگردد.

 

5 ـ 5) پیشنهادهایى براى موضوعات تحقیقات آتى

          ـ تبیین کامل مدل مدیریت استراتژیک براى مساجد به عنوان NGO ؛

          ـ طراحى کارگاه آموزشى براى آموزش مدل مدیریت استراتژیک به دست اندرکاران مساجد به خصوص ائمه جماعات؛

          ـ طراحى کارگاه آموزشى براى تقویت مهارت هاى «رهبرى» در ائمه جماعات؛

          ـ طراحى مدل ساختار شبکه جامع مساجد به عنوان یک شبکه NGO در کشور.

 

منابع و مآخذ

ـ «انقلاب اسلامى ایران یا نهضت مسجد»، مصاحبه با دکتر محمدیان، ماهنامه ى مسجد، ارگان مرکز رسیدگى به امور مساجد، شماره 71، آبان 1382 ش .

ـ «من یک لیبرال محافظه کارم» گفت وگو با سید جواد طباطبایى، روزنامه ى شرق، ویژه نامه ى نوروز 1383 .

ـ «مسجد و نقش آن در رفتار دینى مردم».

ـ «مسجد، مسجدى ها وچند کلمه حرف حساب» مجله ى زائر، شماره ى 70، مرداد 1379 ش .

ـ آذر، عادل و مؤمنى، منصور (1380ش )، «آمار و کاربرد آن در مدیریت»، جلد دوم، تهران، انتشارات سمت.

ـ باقى، عماد الدین، و همکاران (1381ش )، «پرستشگاه در عهد سنت و تجدد»، مجموعه مقالات، تهران، نشر سرایى.

ـ شکوهى، فاطمه، «بررسى عملکرد آموزشى مساجد» ماهنامه ى مسجد، ارگان مرکز رسیدگى به امور مساجد، شماره ى 71، آبان 1382 ش .

ـ قوچانى، محمد (1379 ش)، «یقه سفیدها» (جامعه شناسى نهادهاى مدنى در ایران)، تهران، انتشارات نقش و نگار.

ـ قوچانى، محمد، «رساله ى فیلسوف تنها» (معرفى آخرین کتاب سید جواد طباطبایى)، روزنامه ى شرق، 6/2/1381 ش .

ـ نظرى، مرتضى، «مساجد، جامعه جوان ما و ضرورت توجه بیشتر».

ـ هسلبین، فرانسیس و دیگران (1378 ش)، «سازمان فردا»، جلد دوم، ترجمه امینى، فضل اللّه ، تهران، انتشارات فرا.

 

 

 


[1]  . توبه / 18  .

[2]  . بقره /  114  .

[3] . دراکر: 1990 .

[4]ماهنامه مسجد:  ش 73 ، ص 20 .

[5]فرهنگ ایلام:  شماره 3 و 4 ، 1379 ش .

[6]زرین چیان:  22 .

[7] . باقى و دیگران: 146 ، 1381 ش .

[8] .  اعراف / 31 .

[9] . اسراء /  7  .

[10]باقى و دیگران: 141 ، 1381 ش .

[11]باقى و دیگران: 153 ، 1381 ش .

[12]عابسى:  1382 ش .

[13]هسلبین و دیگران: 1378 ش .

[14]عابسى:  1382 ش .

[15]باقى و دیگران: 235 ، 1381 ش .

[16] .  بقره / 194 ؛ توبه / 36 و 123 .

[17] .  بقره / 153 ؛ انفال / 46  .

[18] .  انفال / 19  .

[19] .  نحل / 128  .

[20]باقى و دیگران: 1380 ش .

[21]باقى و دیگران: 241 ، 1381 ش .

[22]باقى و دیگران: 107 ، 1381 ش .

[23]باقى و دیگران: 242 ، 1381 .

[24]باقى و دیگران: 149 ، 1381 ش .

[25] .  توبه / 18  .

[26] .  بقره / 114  .

[27]تحف العقول: ص 47  .

[28] .  اعراف / 31  .

[29]باقى و دیگران: 16 ، 1381 ش .

[30]فتحى: 1381 ش .

[31] .  بقره / 114  .

[32]مجلسى:  ج 83 ، ص 384  .

[33]باقى زاده:  ص 72 .

[34]باقى و دیگران: 242 ، 1381 ش .

[35]مجلسى:  ج 77 ، ص 86  .

[36]باقى زاده: 73  .

[37]  .  باقى و دیگران: 265 ، 1381 ش .

[38]  .  السباغى: 6 ، 1373 ش .

[39]  .  باقى و دیگران: 264 ، 1381 ش .

[40]  .  صحیفه نور: ج 18 ، ص 67  .

[41]  .  باقى و دیگران: 243 ، 1381 ش .

[42]  .  باقى و دیگران: 245 ، 1381 ش .

[43]  .  باقى و دیگران: 248 ، 1381 ش .

[44]  .  باقى و دیگران: 100 ، 1381 ش .

[45]  .  روزنامه ى شرق، گزارش آبادگران در مسجد، 27/1/1381 ش .

[46]  .  باقى و دیگران: 1381 ش .

[47]  .  روزنامه ى شرق، گزارش: آبادگران در مسجد، 27/1/1381 ش .

[48]  . باقى و دیگران: 107 ، 1381 ش .

[49]  .  ماهنامه ى مسجد: شماره 46 ، ص 53  .

[50]  .  ماهنامه ى مسجد:  شماره 71 ، ص 18 .

[51]  .  روزنامه ى شرق، ویژه نامه 1383ش ، مصاحبه با سید جواد طباطبایى.

[52]  .  روزنامه ى شرق: 6/2/1383 ش .

[53]  .  باقى و دیگران: 147 ، 1381 ش.

[54]  .  باقى و دیگران: 247 ، 1381 ش .

[55]  .  باقى و دیگران: 248 ، 1381 ش .

[56]  .  باقى و دیگران: 248 ، 1381 ش .

[57]  .  قوچانى: 180 ، 1379 ش .

[58]  .  قوچانى: 182 ، 1379 ش .

[59]  .  قوچانى: 183 ، 1379 ش .

[60]  .  سن: 331 ، 1381 ش .

[61]  .  زائر، مرداد 1379 ش ، شماره 70، مسجد، مسجدى ها و چند کلمه حرف حساب.

[62]  .  آذر و مؤمنى: 107 ، 1381 ش .