گروه : کارکردهای مسجد
شماره : 60
تاریخ : شنبه, 24 خرداد 1399
ساعت : 12:24:40
مهندسی فرهنگی مسجد در جامعه جهانی
     

مقدمه

فلسفه تاریخ، دانش کشف قواعد و بنیان های تحولات و تطورات در سلوک تاریخی آدمیان است. فیلسوفان تاریخ، در پی‌آنند که بر اساس فرمول های پیچیده و نوامیس نسبتاً ثابت، آینده بشر را ترسیم نمایند و غایات حرکت جوامع انسانی را بر اساس مبادی این حرکات، پیشگویی و پیش بینی کنند. از جمله مفاهیم حوزه مدیریت راهبردی فرهنگ، مفهوم مهندسی فرهنگی است. مقوله مهندسی فرهنگی جامعه جهانی، از مقولات انسانی و دینی ـ به معنای اعم آن ـ است. «مسجد» از آنجا که بزرگ ترین پایگاه تبلور آموزه‌های دینی و آسمانی است، نقشی اساسی و عظیم در تأمین راهبردی بنیادی در حرکت تاریخ بشر دارد. بی‌تردید مقوله «مهندسی فرهنگی مسجدمحور» در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و در توسعه و تعمیق ارزش های دینی و رضایت شهروندان، نقشی حیاتی و تأثیری شگرف دارد. بدیهی است که درک مشترک و اتفاق نظر نخبگان سیاسی، علمی و مذهبی، شفاف سازی و تبیین رابطه این مفاهیم با سایر کلید واژه‌های مدیریت راهبردی فرهنگ جهانی و مؤلفه‌های دخیل در تصمیم سازی راهبردی، گامی بزرگ در توسعه و تعمیق فرهنگ مسجد محور، به شمار می‌آید.

نگارنده بر این باور است که «مسجد» مهم ترین پایگاه ترسیم و تنظیم حرکت تاریخ در آینده بشریت است و بر خلاف دیدگاه فیلسوفانی همانند «هانتینگتون»، «فوکویاما»، «مارکس»، «انگلس» و غیر آن، آینده تاریخ از آن دین مداران با رویکرد اسلامی خواهد بود و مسجد به عنوان مرکز ثقل و کانون اصلی تحولات جهانی و مهندسی فرهنگی بشریت، ظرفیت‌ها و قابلیت‌های خود را آشکار خواهد ساخت. هم اکنون بر اساس گزارش یک نهاد نظارتی، تعداد مساجد و مراکز اسلامی در حال ساخت در شهرهای مختلف آمریکا رو به افزایش است. و این امر سبب خشم فزاینده شده و طرح ساخت مساجد و مراکز اسلامی بیشتر، نفرت را در دولتمردان آمریکا دو چندان کرده است. شبکه متعلق به «پنتاگون» با اعلام اینکه ما شاهد ساخته شدن مساجد بیشتری در آمریکا هستیم، مدعی شد در شهر نیویورک، پیشنهاد فروش یک عبادتگاه کاتولیک‌ها به یک گروه اسلامی باعث افزایش خشم مردم این شهر شده و طرح ساخت مسجد در «تنسی» باعث اقدام خرابکارانه و حتی تهدید افراد به مرگ شده است.[1]

در این مقاله، نگارنده بر آن است که با نگاهی نوپردازانه، طرحی نوین ـ و البته اجمالی ـ در راستای ترسیم خطوط حرکت و جنبش جهانی اسلام با محوریت و کانونیت مسجد ارائه دهد.

کلید واژه‌ها: مسجد، اسلام، فرهنگ، مهندسی فرهنگی، فلسفه تاریخ، جامعه جهانی

 

مبحث اول: کلیات مفهوم شناسی

طی دهه گذشته مفاهیم مهم و در خور توجهی هم چون گفت‌ وگوی تمدن‌ها، ایران فرهنگی و مهندسی فرهنگی در عرصه مدیریت فرهنگی کشور از سوی دلتمردان و فرهیختگان داخلی مطرح گردید.

«مفهوم مهندسی فرهنگی» نخستین بار در سال 1381 توسط رهبر معظم انقلاب در جهت تأکید و تبیین لزوم توجه به فرهنگ و ابعاد ارزش‌های فرهنگی بیان شد. مهندسی فرهنگی با هدف بازطراحی، اصلاح و ارتقاء شئون و مناسبات اقتصادی، سیاسی، امنیتی، قضایی و اجتماعی کشور بر اساس فرهنگ مهندسی شده، با توجه به شرایط و مقتضیات ملی و جهانی مطرح گردیده است. پیشرفت و توسعه علمی و خردمندانه این مفهوم، می‌تواند به عنوان ابزاری در جهت رفع و حذف کژکارکردهای فرهنگ موجود و شناسایی نقاط مثبت و سازنده ابعاد فرهنگ ملی و سایر ملل و قومیت‌ها به کار گرفته شود. بدیهی است عدم توجه به این مقوله یا مفاهیمی از این دست، منجر به تضعیف فرهنگ و میراث هویت ملی ایرانیان در تقابل با فرهنگ‌های بیگانه خواهد شد.

پیشرفت‌های خیره کننده فنآوری اطلاعات، توسعه روز افزون صنعت گردشگری و سیاست‌های اقتصادی شرکت‌های چند ملیتی در استفاده از قابلیت‌های کلیدی سایر کشورها، از جمله عواملی است که روند جهانی شدن را با حرکتی اجتناب ناپذیر مواجه ساخته است. امروزه، معنا و مفهوم جدیدی تحت عنوان مرزهای فرهنگی پدید آمده که بر این اساس انسان‌ها بر مبنای چهارچوب فکری شان از یکدیگر متمایز می‌گردند. از این رهگذر و در پرتو این تحولات رو به رشد، رویارویی و تعامل فرهنگ‌ها بیش از گذشته بایستی مورد توجه و مداقّه قرار گیرد. در صورت عدم تجهیز «نظام مدیریت راهبردی فرهنگ ملی» به ابزارهایی چون مهندسی فرهنگی، در جهت بازشناسی و مواجهه با تهدیدها و فرصت‌های پیش رو، ضمن حذف وجوه ضعیف و ناکارآمد فرهنگ بومی، سایر اجزاء مفید و کارآمد آن نیز در کوره ذوب جهانی سازی فرهنگ‌ها از بین خواهد رفت. این پدیده به از خود بیگانگی فرهنگی، از بین رفتن میراث ارزشی و هویت ملی و سرمایه‌های فرهنگی کسب شده در طی سالیان دراز توسط أعقاب و پیشینیان ما منجر خواهد شد.

 

مبحث دوم: کارکرد و ظرفیت مسجد در روند جهانی شدن

واژه «مسجد» با همه بار معنایی که دارد، مفهومی آشنا برای همه جهانیان است.

مسجد، سنگری است که به خوبی می‌توان از آن در جهت بازشناسی و مواجهه با تهدید‌ها و فرصت‌های پیش رو و إحیای سرمایه‌های فرهنگی و میراث اخلاقی و ارزش بومی استفاده کرد. بی‌تردید در روند مناسبات جهانی و در فرایند جهانی شدن و پروژه جهانی سازی با رویکرد اسلامی، «مسجد» مهم ترین پایگاه و عنصر نقش آفرین است. یکی از خطیرترین نقش‌های مسجد، تعیین چهارچوب فکری صحیح و مناسب، جهت شکل دهی أذهان اهل مسجد در سراسر جهان است. اهمیت این امر تا بدان جاست که همه مسلمانان عالم، واقعیت‌ها و مسائل پیرامونی خود را با توجه به چارچوبی که مسجد در أذهان آنان ترسیم می‌کند، تعبیر و تفسیر می‌کنند. این پدیده مهم را «چارچوب بخشی» یا «معنابخشی» به رفتار دیگران تعریف می‌کنند.

«مسجد» پایگاه پیام اسلام و مسلمانان عالم است. اندیشمندان و إحیاگران بسیاری همواره بر اهمیت واژه‌ها، عبارات و کلام به عنوان عاملی مهم در جهت تبیین و تشریح چشم انداز‌ها و أفق‌های پیش روی دیگران اشاره کرده‌اند. «اسکاول شین» کلام را به مثابه عصای معجزه‌گر در تعاملات اجتماعی به شمار می‌آورد. اگر ما امروزه «مسجد» را به عنوان مؤثرترین پایگاه تحولات فکری و سیاسی در آینده جهان مطرح کنیم، طنین آن قطعاً در معادلات و تعاملات فرامرزی و فراملیتی اثرگذار خواهد بود.

«مارتین لوتر کینگ» در یک سخنرانی در آمریکا عبارتی را بر زبان آورد و گفت: «من یک رؤیا دارم»! همین سخن او آغاز جنبش بزرگ حقوق شهروندی در آمریکا را رقم زد.

 

در خلال جنگ جهانی دوم بسیاری از عملیات های نظامی فاقد عنوانی خاص به منظور معنابخشی و جهت‌دهی أذهان عمومی بود. در جنگی که «جرج دبلیو بوش» علیه عراق و افغانستان آغاز نمود، انتخاب عناوینی نظیر «عملیات برای آزادی عراقیان» و «آزادی ماندگار» به شکلی تصادفی نبود، بلکه به صورتی کاملاً هدفمند در جهت چارچوب‌دهی و هدایت أذهان عمومی به کار رفت. کاربرد چنین الفاظی در ادبیات تحت عنوان «صنعت استعاره» مرسوم است. در صنعت استعاره نویسنده قسمتی از اجزاء تشبیه (مشبه‌به یا ادات تشبیه) را حذف نموده ولی معنای ضمنی این ارکان از مفهوم جمله برداشت می‌گردد. استعاره، غالباً وسیله‌ای برای آراستن سخنان أدبی تلقی می‌شود، ولی اهمیت آن بیش از این است؛ زیرا استعاره در واقع روشی جهت تفکر و طریقی از بینش را القاء می‌کند. هر جا که سعی در درک یک جزء تجربه به شیوه دیگر را داریم، از شیوه استعاره استفاده می‌کنیم. مکتب «پسانوین‌گرایی مدیریتی» نیز با الهام از این مقوله ادبی به ارائه چهارچوب‌هایی معنایی، در خصوص مضامین مورد نظر محققین و اندیشمندان آن حوزه پرداخته است. هر نویسنده با انتخاب استعاره‌ای خاص، جنبه‌ها یا ویژگی‌های خاصی از یک مقوله را بزرگ نمایی نموده است.

اخیراً به موازات کاربرد این مفهوم در علوم سیاسی، مفهوم جدیدی تحت عنوان «الگوسازی فرهنگی» در ادبیات مدیریت فرهنگی باب گردیده است که نمایانگر فرایند ساخت یا الگوسازی اقدامات به منظور مشروعیت بخشی و هدایت اقدامات و فعالیت‌های درون سازمانی است. البته این الگوها در فرایندی جمعی ساخته و پرداخته می‌گردد و مبتنی بر ارزش‌های صِرف فردی نیست. از این رو می‌توان استنباط نمود که ترکیب واژگان مهندسی و فرهنگی دلالت بر تدوین الگوی عقلایی و خردگرایانه در مدیریت راهبردی فرهنگی دارد.

 

ما امروزه باید از واژه و عنوان «جهانی سازی مسجد محور» فراوان و مکرر استفاده کنیم تا پیام خود را در سراسر جهان و در فضای اندیشه و فلسفه سیاسی عالم، طنین انداز نمائیم. شیوه و مشی امام خمینی; بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در طرح و تبیین عناوین و مقولاتی هم چون حکومت اسلامی، ولایت فقیه، جمهوری اسلامی، بر اساس الگوی فوق بود و هم اینک برای ترسیم و طراحی آینده تاریخ انسان بر مبنای «فرهنگ مسجدمحور» بسیار راهگشا و کارساز است.

 

مبحث سوم: جهانی سازی فرهنگ

در شروع هزاره جدید، «جهانی شدن» جایگاهی بس مهم پیدا کرده است. البته جا دارد بپرسیم که:

این موضوع عمیق و پیچیده از سه زاویه ودیدگاه متفاوت قابل بررسی است:

1. پیشاپیش فرض کنیم که فرهنگ نمی‌تواند جهانی شود و هرگونه إدعا بر خلاف آن فقط تلاشی برای مشروع جلوه دادن یا قانونی کردن استیلای یک فرهنگ بر سایر فرهنگ‌هاست. یعنی سلطه‌ای است که ناشی از ارزش ذاتی فرهنگی نیست، بلکه تابع عوامل برون فرهنگی تکنولوژیکی، اقتصادی یا سیاسی است. پس نفوذ و قدرت یک فرهنگ خاص یا ملتی که آن فرهنگ نماینده آن است هر چقدر باشد، آن فرهنگ نمی‌تواند امیدوار باشد که در دیگر فرهنگ‌ها ریشه بدواند. طبق این فرض و از این دیدگاه یک فرهنگ تهاجمی و سلطه‌طلب شانسی برای پیروزی ندارد.

2.دیدگاه دوم آن است که فرض کنیم فرهنگ می‌تواند با استفاده از ابزار قدرتمند عصر اطلاعات مانند رایانه‌ها، ماهواره‌ها، تلویزیون، فضای سایبر و غیره جهانی شود، اما این فرض، در برابر طبیعت واقعی فرهنگ قرار می‌گیرد که از تنوع فرهنگی حاصل از تفاوت‌های بین جوامع انسانی و تفاوت‌های موجود بین ریشه‌های جغرافیایی و تجربه‌های تاریخی مربوط تولید می‌شود.

3.سومین رویکرد نه بر پایه حتمی بودن کثرت گرایی فرهنگ است و نه بر اساس وحدت آن. اگرچه زمینه های فرهنگی و اطلاعاتی باهم یکی نیستند، اما در حال حاضر دستاورد‌های عصر اطلاعات تعیین کننده هنجارهای فرهنگی و فراهم‌کننده جهانی شدن اطلاعات، راه‌های ارتباطی و تعامل بین فرهنگ‌ها هست. آخرین نوع از چنین راه‌هایی «شبکه جهانی ارتباطات الکترونیکی» یا اینترنت است که با حذف ابعاد زمانی و مکانی، سیاره زمین را در اختیار خود گرفته است و در حرکت تاریخ با تمامی الزامات مفاهیمی که برای فرهنگ ایجاد می‌کند، شتاب عجیبی ایجاد کرده است.

 

یکی از الزام‌های مزبور، ضرورت یک زبان ویژه جهانی است که بر موانع ناشی از اختلاف زبان فائق آید. این موضوع با اتخاذ زبان موجود یا اختراع زبانی جدید برای این منظور مقدور است و امروزه تحقیق برای اختراع شیوه‌های ترجمه فوری و خودکار در جریان است، به هر حال واقعیت آن است که ابزاری که در حال حاضر برای نزدیک کردن فرهنگ‌ها به یکدیگر وجود دارد، فرهنگ را ضعیف خواهد کرد؛ زیرا فرهنگ پیش از این که تولید یک نظام جهانی باشد، به صورت اندام وار و گره خورده به گروه‌های انسانی است، یعنی در مجموعه‌های خاص جغرافیایی و تاریخی احاطه شده است و روایات، خاطرات و آرزوهای خاص خود را دارد. از سویی، جهانی شدن به این مفهوم است که انسان معاصر به طور دائم و همزمان در معرض محرک فرهنگی خارجی از یک سو و هویت فرهنگی ذاتی خود از سوی دیگر است، و این جاست که این سؤال مطرح می‌شود که کدام یک از دو عامل فوق در نهایت دارای قطعیت بیشتری برای شکل دادن به آینده فرهنگی انسان هستند؟

برتری فنآورانه، سرمایه‌ای ارزشمند است به خصوص زمانی که به فرهنگی خاص، جاذبه جهانی ‌ببخشد. البته هر چند فنآوری یک شرط لازم است، اما شرطی کافی نیست. برای مثال در مورد ایالات متحده آمریکا، حساسیت انکارناپذیر روش‌ها و فنون رسانه‌های آمریکایی نقش قاطعی در توسعه بی‌چون و چرای فرهنگ آمریکایی در سراسر جهان بازی کرده است. اما در برابر تهاجم فرهنگی آمریکایی در برخی نقاط جهان از جمله ایران اسلامی مقاومت‌هایی عمیق و پایدار هم صورت گرفته است و در آینده نیز این مقاومت ها و پایداری‌ها می‌تواند صورت بگیرد.

 

مبحث چهارم: محوریت مسجد در فرآیند جهان گستری

به نظر ما «مسجد» تنها سنگری است که در تمامی نقاط مسلمان نشین جهان، می‌تواند در قالب پایگاهی مهم و کانونی پرانرژی در برابر موج فرهنگ آمریکایی مقاومت کند و فطرت و وجدان انسان ها را مورد خطاب قرار دهد و حرکتی نو را در صحنه جهانی رقم زند. کارشناسان مسائل فرهنگی معتقدند که مشارکت و حمایت مردمی به عنوان موتور محرکه در طرح های فرهنگی به شمار می آید. استفاده از مفهوم «همطرازی» و «هم سویی» در جهت انسجام راهبردهای فرهنگی مثل گفت وگوی تمدن ها و مفاهیم جدید هم چون ایران فرهنگی (توسعه و تعمیق روابط فرهنگی با دولت‌ها و ملت‌های دارای فرهنگ مشترک با ایران) نقشی به سزا در کسب اهداف و آمال فرهنگی در نقشه تعالی فرهنگ مسجدمحور ایفا می‌کند. همان سان که قرآن، رسالت جهانی دارد و گستره گیتی، عرصه ظهور و تجلی نور هدایت اسلام و قرآن باید باشد، ظرفیت مهم ترین پایگاه دینی یعنی مسجد نیز به گونه‌ای است که می‌بایست محور تحولات بنیادین جهانی در گستره همه عالم باشد.

 

امروزه ما با رشد بی رویه سازمان های بین المللی و فراملی رو برو هستیم. همین رویکرد می‌بایست در نگاه ما به «سازمان مساجد اسلامی» همواره مورد ملاحظه قرار گیرد. نهاد «مسجد» در نگاه ما یک سازمان فراملی است و هم از این روست که می‌تواند در پروژه جهانی سازی و فرایند جهان گستری بسیار تأثیرگذار باشد. اگر می‌خواهیم که سیر تحولات جهانی را به سمت عبودیت خدای متعال رهبری کنیم، می‌بایست نگاهی نو به عالم و آدم بیافکنیم و فرهنگ های سنتی و بومی را در سرتاسر جهان در راستای معرفت حق متعال جهت‌دهی کنیم و این مهم جز با محوریت سازمان یافته «مسجد» سامان نمی‌یابد.

حقیقت این است که به درستی مشخص نیست مجموعه فرایندهایی که امروزه تحت عنوان جهان‌گستری شناخته می‌شوند از چه زمانی آغاز شد. فقط می‌دانیم که از مدت‌ها پیش، این احساس ـ که سرعت و ماهیت تحولات، موجب سرعت گرفتن سرسام آور گروهی از فرایندهای موجود و تغییر ماهیت برخی از آنها و نیز پدیداری فرایند‌های جدید شده ـ به وجود آمد. خلق مفهوم جهان گستری که به منظور ساده‌سازی، درک بهترین و اندیشیدن درباره این تحولات صورت گرفت، در حوزه نظر و عمل تلاش‌های فشرده‌ای را به همراه آورده است. پیروان ادیان و مذاهب الهی و مادی، مکاتب فکری بزرگ در علوم اجتماعی، اقتصادی، سیاست و فرهنگ، هر یک از منظر خود مباحثی را در خصوص فضای مفهومی این واژه مطرح کرده و به نظریه پردازی درباره گذشته، حال و آینده جهان در پرتو آن پرداخته‌اند و سؤالات بی‌شماری‌ نیز مطرح شده است، از جمله این که:

این پرسش‌ها و ده‌ها پرسش دیگر، چنان اندیشمندان و عملگرایان را به خود مشغول داشته که امروزه کمتر رشته‌ای از شاخه‌های گوناگون علوم را می‌توان یافت که به نحوی درگیر جست‌ وجوی پاسخی برای آنها نباشد.

با این همه باید گفت که ما هنوز در مرحله شناخت این پدیده هستیم. در تعریف، تبیین علل پیدایش و پیش‌بینی آثار و پیامد‌های این پدیده تقریبا هیچ گونه وحدت نظری وجود ندارد. علی رغم این که امروزه در حوزه فناوری از «انقلاب صنعتی سوم» و «دهکده جهانی الکترونیک» در حوزه اقتصاد از منتفی شدن امکان اجرای اقتصاد کینزی و «اداره اقتصاد جهانی توسط شرکت‌های چند ملیتی» در حوزه سیاست از گسترش نهاد‌های فراملی و زوال دولت‌های ملی و در حوزه فرهنگ از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن می گویند، همه این گفته‌ها مخالفانی نیز دارد. تنها می‌توان پذیرفت که علم و فنآوری ـ به ویژه فناوری اطلاعاتی ـ دامنه نفوذ جهانی یافته است. نیز با توجه به ایجاد و فراگستری رژیم‌های جهانی ملی، پولی و تجاری نظیر صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی، روند‌های اقتصادی گرایش جهانی دارند و اقتصاد جهان گستر از هم اکنون پدیدار است.

در حوزه‌های سیاست و فرهنگ، شاهد روند‌های متضادی هستیم. از یک سو با ایجاد و رشد بی‌سابقه سازمان‌های بین المللی و فراملی، هم چون اتحادیه اروپایی مواجه هستیم و از سوی دیگر گسترش جنبش‌های ملی گرا و قوم گرا به ویژه در یوگسلاوی، روسیه، قفقاز و حتی اروپا، آمریکا و کانادا، را می‌بینیم. از سویی رواج عناصر و شاخصه‌های فرهنگ غربی به ویژه آمریکایی را در سراسر دنیا شاهد هستیم و از سوی دیگر گسترش نهضت‌های بازگشت به خویشتن از جمله جنبش‌های بنیادگرا، اسلام گرایی و إحیای هویت‌های بومی، محلی، قومی و ملی را به تماشا نشسته‌ایم. گروهی روند فرهنگی غالب در جهان را روند یکسان سازی می‌دانند و برخی بر این باورند که غلبه نهایی با فرهنگ‌های سنتی و بومی خواهد بود. آیا پیروز نهایی «همگرایی» خواهد بود یا «واگرایی»؟ این پرسش نیز هنوز پاسخ دقیقی ندارد.

 

پرسش دیگری که در همه عرصه‌ها، به ویژه در حوزه عمل و اقدام مطرح است این است که آیا جهان گستری ـ خصوصاً در حوزه فرهنگ ـ فرصت است یا تهدید؟ آیا آمریکایی شدن است، چنان که برخی صاحب نظران گفته‌اند یا استعمار معکوس است؟ آن سان که گروهی دیگر معتقدند.

سؤال مهم دیگر این است که این پدیده چه پیامد‌های مثبت و منفی را به همراه خواهد داشت؟ طبیعی است که نوع نگرش ما به این پدیده و پاسخ‌هایی که به این پرسش‌ها می‌دهیم، می‌تواند مبتنی بر یکی از سه رویکرد زیر باشد:

1. می‌توانیم یکباره تسلیم این فرایند شویم و تن به این موج بسپاریم و منتظر نتایج بنشینیم.

2. می‌توانیم کاملاً از آن اعراض کنیم و کنار بگیریم و منزوی ‌شویم.

3. می‌توانیم راه سوم را برگزینیم، یعنی در این فرایند مشارکت کنیم و با هوشیاری کامل از مزایای آن بهره بگیریم و از پیامد‌های نامطلوب آن خود را در امان نگاه داریم.

به نظر ما بهترین رویکرد برای مواجهه با این پدیده، همین شیوه سوم است و در فرهنگ اسلامی و ملی ما نیز این روش، سابقه و ریشه‌ای طولانی دارد. روایاتی هم چون: «خُذِ الحِکمَةَ و لو مِنَ المشرکین»[2] از امام علی(علیه السلام)  و «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ»[3] و «خُذُوا العلمَ حیثُ وَجَدتُموُه»[4] از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)  در این زمینه برای ما راهگشاست.

 

برخی معتقدند که جهانی گرایی (globalization) به معنای جهانی کردن امور، به ویژه جهانی کردن اقتصاد است. به گونه‌ای که در آن، همه بخش های جهان، قسمتی از یک واحد اقتصاد باشند؛ یعنی بتوان در سراسر جهان معامله کرد و هر تغییر اقتصادی در هر نقطه عالم بر تمامی اقتصاد‌های محلی و ملی و منطقه‌ای تأثیرگذار باشد. در این وضعیت، اقتصاد جهانی همانند یک اقتصاد ملی، به هم پیوسته و واحد خواهد بود.

عده‌ای از صاحب نظران معتقدند شاید واژه «جهان-گستری» ترجمه دقیق‌تری برای (globalization) باشد و فعل آن هم لازم است و هم متعدی. و لذا هم می‌توان آن را «جهان شمول کردن» یا «یکپارچه کردن جهان» ترجمه کرد و هم می‌توان به معنای «جهان شمول شدن» یا «یکپارچه شدن عالم» بکار برد. به هر حال، در عصر حاضر در علوم انسانی، معنایی که از این واژه قصد می‌شود، بر یک تحول همه جانبه دلالت دارد که نه تنها بعد جغرافیایی کره زمین را در بر می‌گیرد، بلکه بر همه شئون دنیوی انسان مثل اقتصاد و سیاست و دین و فرهنگ و غیره تأثیرگذار است.

 

آنچه که امروزه برای ما مسلمانان بسیار مهم است، مطالعه برروی مراکز و کانون‌های جهانی سازی است. باید توجه کنیم که مراکز جهانی سازی همواره در طول تاریخ تغییر کرده‌اند. در روزگاران گذشته مراکز قدرتی هم چون یونان، مصر، چین و روم، جهان را تحت تأثیر شدید خود قرار می‌دادند. در دنیای بعد از «رنسانس» نیز آمستردام، لیسبون، پاریس، لندن، واشنگتن هر یک به سهم خود و با ابزارهای مادی و ایدئولوژی‌های گوناگون تلاش کرده‌اند تا خواست خود را در جهان گسترده سازند و این آرمان هنوز هم دنبال می‌شود.

حال سؤال این است که چرا ما نتوانیم در این دنیای متغیر و تأثیرپذیر، «مسجد» را در قالب کانونی محرک و مؤثر در معادلات سیاسی اجتماعی و در تغییرات ژئوپلیتیکی مطرح نمائیم؟!

مراکز و پایگاه های جهانی سازی را می‌توان به لحاظ زیر تقسیم بندی کرد:

نیروی انسانی، سرمایه، جغرافیا، اندیشه، فرهنگ، مذهب، هنر، صنعت و فناوری و غیر آن.

از این روست که ما معتقدیم مسجد به عنوان پایگاه بزرگ مذهب، می‌تواند یکی از کانون های قدرت مند در فرایند جهانی سازی مطرح گردد.

هر ایدئولوژی بالقوه در کار گسترش و توسعه پیروان خویش است، اما مراکزی هم چون مساجد اسلامی که در فرایند تاریخی خود، نقش تأثیرگذار عینی یافته‌اند، نیروهای بالقوه و بالفعل کارآمد‌تری را برای ایجاد این پدیده یعنی جهانی سازی دارند. در جهان سرمایه‌داری امروز، وقتی یک ایدئولوژی مؤثر، کم‌کم رو به افول می‌رود، یک ایدئولوژی مکمّل، هسته‌های محرک جدیدی را می‌سازد. مثلاً امروزه ایدئولوژی لیبرالیسم سنتی رو به افول رفته است، اما «نئولیبرالیسم» به صورتی فعال‌تر در کار جهانی سازی است.

در همین راستا، برخی مراکز قدرت غربی مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، سازمان تجارت جهانی و... تلاش می‌کنند که با مهار منابع مهم‌ قدرت و مراکز توزیع نیازهای مردم جهان، روند جهانی شدن ـ به ویژه آمریکایی شدن ـ را سرعت بخشند. به نظر می رسد که مسجد می‌تواند به عنوان یک رقیب بزرگ برای این گونه مراکز مطرح شود.

 

طرفداران جهانی سازی، جهانی شدن را توسعه‌ای اجتناب ناپذیر می‌دانند که نمی‌توان در مقابل آن مقاومت کرد و با مداخله انسانی به ویژه از طریق نهادهای سیاسی مانند دولت و حکومت، نمی‌توان بر این موج، تأثیر زیادی گذاشت. به نظر حامیان این موج، جهانی شدن پدیده‌ای واقعی و ملموس است و به منزله یک تغییر اساسی در جغرافیای روابط اجتماعی به شمار می‌آید؛ یعنی فرایند‌های اجتماعی هم اینک به گونه‌ای مسلط در قیاس جهانی عمل می‌کنند و لذا تأثیر جهانی سازی را در همه نقاط عالم می‌توان مشاهده کرد و روابط متقابل جهانی که سبب می‌شوند مرزهای ملی اهمیت خود را از دست بدهند، کاملاً مشهود است. امروزه می‌بینیم که اقتصادها، فرهنگ‌ها و سیاست‌های ملی در درون شبکه‌های جهانی و جریان های بین المللی ادغام می‌شوند. جهانی سازان بر این باورند که این تحولات، به طور قهری تفاوت های سلطه‌ و اقتدار محلی و ملی را کاهش می‌دهند و فرهنگ و اقتصاد جهانی را یک دست و همگِن می‌سازند. جهانی سازان به پیدایش ساختار جهانی تازه‌ای اشاره دارند که به زودی قوانین آن مشخص می‌کند که کشورها، سازمان ها و حتی افراد چگونه باید عمل کنند. بر اساس نظریه انسان، جهانی سازی شکل اجتناب ناپذیری از توسعه است که هرگونه تلاش برای مقاومت و پایداری در برابر آن به شکست خواهد انجامید.

اما جهانی سازی در دهه پایانی قرن بیستم یعنی ده سال پس از شکل‌گیری جدید و با ارائه دستور کار خود در وضعیت پیچیده‌ای قرار گرفت و مخالفان این نظام، سازمان یافته‌تر و نیرومند‌تر از گذشته به مقابله پرداختند. مقاومت در برابر جهانی سازی را می‌توان به گونه‌ای مقاومت در برابر مدرنیسم دانست و لذا این مقاومت به شکل‌های سنتی و رادیکالی از چپ کلاسیک تا چپ جدید و در قالب جنبش های منطقه‌گرایی، ملی‌گرایی و معنویت‌گرایی صورت می‌گیرد و به این ترتیب، مخالفان جهانی سازی، در میان اقشار مختلف و در سراسر جهان یافت می‌شوند. اینان عمدتاً قشرهایی هستند که در طول تاریخ همواره با بی‌عدالتی مبارزه کرده‌اند. این گروه ها می‌توانند در «کانون مساجد اسلامی»، مجتمع و متحد شده و به جنبش و مقاومت خود انسجامی تازه ببخشند. به ویژه سنت گرایان معتقدند که در اهمیت جهانی سازی به عنوان مرحله‌ای جدید اغراق می‌شود. طرفداران این دیدگاهِ سنت گرایانه عقیده دارند که فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی و غیر آن، بیشتر منطقه‌ای هستند تا جهانی، و هنوز نقش مهمی برای دولت ـ ملت‌، قائل اند. سنت‌گرایان و محافظه‌کاران، نسبت به جهانی سازی بدبین هستند و عقیده دارند این پدیده نشانه‌ای از تغییر بنیانی یا منظم در روابط اجتماعی نیست، بلکه جهانی سازی یک اسطوره یا «مرحله گذار» میان گذشته و حال است و نقش انتقالی دارد.

 

مبحث پنجم: جهانی شدن به معنای آمریکایی شدن!

دولت آمریکا در تلاش است که با عنوان جهانی شدن، در حقیقت ـ آمریکایی شدن را سازماندهی کند. در بسیاری از کشورهای جهان و به خصوص در ایران با جهانی شدن به معنای آمریکایی شدن مخالفت می‌شود. امام خمینی; یکی از مؤثرترین و پرنفوذ‌ترین شخصیت‌های جهان معاصر، در مخالفت با جهانی شدن به معنای آمریکایی شدن بود. ایشان با شعار معروف و تاریخی «آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و جوان ها هم مطمئن باشند آمریکا هم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»[5] رو در روی موج آمریکایی شدن ایستاد. امروزه هم مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی ایران با درایت و تدبیر، موج عظیم مخالفت با استکبار جهانی به سر کردگی آمریکا را هدایت می‌کنند. در ایران امروز این نکته به روشنی مطرح است که هدف جهانی شدن از نظر حاکمان آمریکا و اروپا، اشاعه فرهنگ غرب و غربی‌ها است، و آمریکایی‌ها، می‌خواهند که دیگران مقلد آنها باشند! در حالی که هدف ما از جهانی شدن این است که میان همه اقوام و ملل إمکان تبادل نظر، تعاطی افکار و تضارب آراء به وجود آید.

اندیشمندان مسلمان و انقلابی باید به این نکته توجه کنند که جهانی شدن و آمریکایی شدن ـ در واقع ـ تحول تاریخی مطامع و مطالبات اقتصادی غرب در پنج قرن أخیر است و آمریکا، غرب را نیز در سلطه خود گرفته است. از این رو در چنین شرایط پیچیده‌ای باید آگاهانه دست به انتخاب زد و هم چون بازیگری فعّال و خلّاق وارد عمل شویم و فقط تماشاگر صحنه‌ها و تحولات جهانی نباشیم. ما می‌توانیم «مساجد» را در پهنه جهان امروز به کانون هایی برای تلاش در راستای بسط و توسعه فرهنگ وحیانی تبدیل کنیم.

 

خبرنگار فاکس نیوز گزارش می دهد که: سه مسجد جنجالی در «تنسی» آمریکا در حال ساخت است. در «ویسکانسین» و «بروکلین» و «استاتن ایلند» هم مساجدی در دست ساخت است. نظرسنجی‌های جدید نشان می‌دهد بیشتر ساکنان نیویورک مخالف ساخته شدن مسجد در نزدیک مقر برج‌های دوقلوی سازمان تجارت جهانی هستند. طبق آمار 52% ساکنان نیویورک، مخالف ساخته شدن این مسجد هستند، اما 31% خواستار ساخته شدن چنین مسجدی هستند و 17% هم نظری در این باره ندارند.[6]

با توجه به شرائط فعلی و ملاحظه تحولات جهانی، پیش بینی نگارنده آن است که در آینده‌ای نه چندان دور، رئیس جمهور آمریکا یک شخصیت مسلمان خواهد بود!

اکنون باید سیر جریانات و سیاست‌های بین المللی را با دقت مورد مطالعه و ارزیابی قرار دهیم و خود را برای آینده‌ای آماده سازیم که جهان بر اساس «محوریت و کانونیت مسجد» به عنوان بزرگ ترین و مؤثرترین پایگاه اسلامی، دچار تحولاتی اساسی و بنیادین گردد. طرح مباحث استراتژیک و کاربردی در اندیشه حکومت جهانی از دیدگاه اسلام، هم اینک ضرورتی دوچندان یافته است. بر اندیشمندان جهان اسلام فرض است که بیش از پیش به این مهم بپردازند و با نگاهی نوپردازانه، ایده‌ها و تئوری‌های نوین را ارائه دهند.

 

علم گرایی افراطی غربیان، موجب رشد پوچ گرایی و بی‌معنایی زندگی آنان شده است. کسانی چون فرانش کافکا، آلبرکامو، ساموئل بکت، آرتورآداموف، ژان پل سارتر و اوژن یونسکو، حامی رویکرد پوچ گرایی هستند و این توهم را در قالب نمایشنامه، مقاله و کتاب به تصویر کشانده اند.

ژان فوراستیه، نیهیلیمم (پوچ إنگاری) را زاده ی علم گرایی افراطی دانسته و می‌گوید: بنابر اندیشه‌های «سارتر» و «کافکا» که آثارشان را می‌توان پیامدهای منفی دانش تجربی و تحقیر و تخریب ارزش های سنتی دانست، انسان موجودی بی‌معنا و رها شده در جهان بی‌معناست و... این گونه اندیشه‌های پوچ گرایانه و نیست انگاری، سراسر نمونه‌های ادبیات نوین غرب را آکنده است.»

روژه دوپاسکیه در کتاب «سرگذشت اسلام، سرنوشت انسان» می‌نویسد:

«با اعلام پوچی زندگی انسان و هیچ بودن جهان، زندگی در روی زمین برای بسیاری از غربیان عملاً معنا و مفهوم خود را از دست داده است..... چون در این تمدن غربی «معنای انسان» مفقود و مجهول است، از این رو امید‌ها و آرزوهای ژرف او نادیده و ناشناخته مانده است.

الوین تافلر در کتاب «موج سوم» اظهار می دارد:

«تنها زمانی می‌توانیم یکی از حیرت آورترین پدیده‌های اجتماعی عصر حاضر، یعنی رواج بی‌سابقه کتابها و فرقه‌های مذهبی را درک کنیم که سه عامل (تنهایی)، (فقدان ساختار و بی‌هدفی) و (پوچی و بی‌معنایی) را که ناشی از زوال تمدن صنعتی است، در کنار هم بگذاریم.» بی‌تردید بحران معنوی که امروزه غرب معاصر را تحت سیطره خود قرار داده است، نقطه کانونی مسجد و پیام آزادی بخش دین را در مرکز توجه جهانیان قرار داده است.

استاد شهید مطهری; چه زیبا در این زمینه آورده است:

«امروزه غالباً در یافته‌اند که عالم گرایی محض و تربیت علم خالص از ساختن انسان تمام ناتوان است. تربیت علمی خالص، انسان تک ساحتی می‌سازد نه انسان چند ساحتی، امروزه همه دریافته‌اند که عصر علم محض به پایان رسیده است و یک خلأ موجود در درجه اول یک خلأ آرمانی است، خلائی است در ناحیه مقاصد و غایات و آرمان ها، خلائی است که به پوچ گرایی منتهی می‌شود.»

 

به راستی شواهد فراوانی امروزه وجود دارد که نشان می‌دهد علم گرایی و عقل گرایی و عقل گرایی افراطی برای هدایت بشر، ثمری نداشته است و از سوی دیگر، رشد فراینده دین گرایی و توجه به کانون عبادت یعنی مسجد را در میان غربیان موجب شده است. توده مردم غرب امروزه به این نتیجه رسیده‌اند که فنآوری، علوم تجربی محض و مادی‌گرایی صِرف، نیاز معنوی انسان را برآورده نمی‌سازد. نشریه «دیلی تلگراف» می‌نویسد: تحلیل گران اجتماعی می‌گویند یکی از علل توجه بیشتر مردم به مذهب، این حقیقت است که مذهب و علم دیگر مانند گذشته ناسازگار دیده نمی‌شوند.[8]

بدون تردید وقوع انقلاب اسلامی ایران و پیوند میان «علم و دین در مساجد»، دانشگاه ها و حوزه‌های علمیه ما در طول سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه جهانیان به دو مقوله علم و دین را عوض کرده است. «مسجد» محلی است که دین و علم و معنویت در آن به یکدیگر گره می‌خورند و ترکیبی زیبا و جذاب فراهم می‌آورند و همین پیوند زیبا امروزه در سطح جهان، مطلوب و گمشده حقیقی بشر است.

دکتر پنتی کاینن، از محققان و استادان دانشگاه فنلاند می‌گوید: در جهان امروز، تمایل برای پذیرش دین به وجود آمده و این تمایل رو به افزایش است.[9]

هم چنین «پیتر شولاتور» نویسنده و تحلیل گر سیاسی معروف در کشور آلمان در همایشی با عنوان «اسلام و اختلاف‌های فرهنگ جهانی» تصریح می‌کند که: اکنون نهضت بازگشت به دین و مدینه فاضله آغاز شده است.[10]

از نگاه تحلیلی ما، امروزه هرگونه گرایش به دین و معنویت در جهان غرب، گرایشی مجدد به سمت کانون عینی و خارجی دین یعنی کانون مسجد، شمرده می‌شود. حال از خود بپرسیم که ما از این فرصت طلایی برای نشر و بسط فرهنگ اسلامی در جهان، به چه میزان سود برده‌ایم؟!‌ پیوند حقیقی میان دین و علم، معنویت و مادیت، دنیا و آخرت، عقل و دین و... آن هنگام عینیت فردی و اجتماعی پیدا می‌کند که ما در درون مسجد به عنوان پایگاه دین و عبادت، مباحث علمی و کلاسهای درسی در علوم و فنون جدید را ارائه دهیم و نیز در درون دانشگاه ها و مراکز آکادمیک و علمی، مساجد و کانون سهل الوصول عبادت داشته باشیم. این مهم، اقتضا می‌کند که ما در طراحی و مهندسی مجتمع‌های مسکونی و مراکز علمی و دینی خود تجدید نظر کنیم و الگوهای ویژه‌ای به منظور تأمین اهداف فوق الذکر ارائه نمائیم.

 

کیفیت رخدادهای اجتماعی و سمت وسوی تحولات سیاسی در هر جامعه‌ای، مرهون و مدیون مراکز قدرت و نهادهای تأثیرگذار اجتماعی است. نهاد دین در میان نهادهای اجتماعی، یکی از مؤثرترین نهادهاست و به تعبیر راقم این سطور، «فرا نهاد» است؛ چرا که دین، در تمامی نهادهای دیگر مؤثر بوده و زیربنای سایر نهادها تلقی می‌شود.

از سویی تبلور قدرت دین در نماد عینی دین یعنی مسجد، عینیت می‌یابد. امروزه تحلیل گران جهانی به خصوص در غرب پی‌برده‌اند که: «در شرائط حاضر، هیچ قدرت اجتماعی قوی‌تر از دین در جهان وجود ندارد»[11]

معنای سخن مذکور، این است که در شرائط حاضر هیچ پایگاه اجتماعی به اندازه مسجد در بسیج توده مردم و نیروهای اجتماعی برای بهره‌گیری از قدرت اجتماعی، تأثیرگذار نیست. تحلیل هفته نامه فرانسوی «نوول ابزرواتور» می‌گوید: «مردم دنیا به طور روز افزون چه در شرق و چه در غرب، به طرف خداوند، مذهب و معنویت سوق پیدا می‌کنند.»[12]

 

مبحث ششم: راهبرد‌ها و راهکارها

برای نیل به مرحله شکوفایی و فعلیت تمدن اسلامی و محوریت کانونی مسجد در عرصه جهانی توجه به راهبردهای و راهکارهای ذیل، ضروری به نظر میرسد:

الف) نقد درون مایه سکولاریزم

تحلیل و بررسی اندیشه سکولاریزم و نقد مبانی آن با متد منطقی و فلسفی یکی از ضرورت های فلسفی و کلامی در حوزه‌های علمیه و دانشگاه ها است که بایسته است توسط علما و اندیشمندان جهان اسلام به طور جدی صورت گیرد.

ب) تقویت علائق معنوی و روحانی

در مرداد 1376 به مناسب سالگرد روز جهانی جوانان کاتولیک، گردهمایی بزرگی با حضور پاپ ژان پل دوم برگزار گردید که در آن بیش از یک میلیون نفر به نیایش پرداختند. در این مراسم جوانان کاتولیک از 140 کشور جهان حضور داشتند.[13] همین طور جمعیت میلیونی از زنان سیاه پوست آمریکایی در فیلادلفیا اعلام کردند که اکنون زمان تقویت پیوند روحانی و معنوی در خانواده و جامعه سیاه پوستان فرار رسیده است.[14]

صدهاهزار نفر از مردم آمریکا که در اجتماع میلیونی مقدس به دعوت سازمان میثاق گرد هم آمده‌ بودند، به دعا نشسته و خواستار بازگشت معنویت به جامعه خود شدند.[15] این وقایع و رخدادها و نظایر آنها هم چون مراسم 43هزار نفری جوانان طرفدار مسیح به هدف آشنایی با ارزش های معنوی و ایمان شخصی، و اجتماع 15هزار نفری زنان آمریکایی در اُهایو برای دعوت به یکتاپرستی و ارزش های مذهبی و معنوی به عنوان راهکار خروج از بن بست‌های اخلاقی، نشان دهنده نیاز شدید بشر امروز به محوریت و کانونیت مسجد در رشد معنویت است.

ج) توجه به مذهب در امور بازرگانی

کارشناسان بر این باورند که امروز برای برنامه‌ریزی و توسعه فعالیت‌‌های تجاری و امور بازرگانی توجه به مذهب یک ضرورت است. ما باید از این فرصت در جهت تحکیم اندیشه‌های تمدنی خود در سطح جهانی بهره بگیریم.

د) بکارگیری رسانه ها و تأسیس شبکه رسانه‌ای «مسجد»

محققان گزارش می دهند که هم اکنون ایستگاه‌های رادیویی در آمریکا که برنامه‌های مذهبی پخش می‌کنند میلیون ها شنونده را به خود جذب کرده‌اند.[16]

همان گونه که ما امروزه شبکه مستقلی به نام شبکه قرآن داریم، باید شبکه‌ای مستقل با عنوان «مسجد» نیز تأسیس و راه اندازی کنیم تا بتوانیم مخاطبین داخل و خارج را برای جذب به مسجد به عنوان کانونی مؤثر، تغذیه نمائیم.

نیز بر اساس گزارش شبکه خبری «رویتر» یک چهارم کاربران بزرگ سال اینترنت در آمریکا ـ که حدود 28 میلیون نفر هستند ـ به دنبال اطلاعات مذهبی و معنوی این شبکه هستند که این رقم روزانه بالغ بر سه میلیون نفر می‌شود[17] بنابراین سایت‌های متعدد و گسترده با محوریت مسجد یک ضرورت انکار ناپذیر است.

ﻫ) حل تعارض ظاهری برخی آموزه‌های دینی با علم و عقل

گرچه عقل و علم با دین تعارض ندارد، اما به ظاهر، برخی آموزه‌های دینی نقلی هم چون مسئله خلقت انسان از گِل و... با برخی تئوری های علمی و فلسفی تعارض دارد. ما باید در حرکت علمی و فرهنگی رو به فردی خود، این تعارض ها را تحلیل و بررسی کنیم و با حل آنها بستر‌های علمی و عقلی برای تعمیق گسترش آموزه‌های دینی فراهم نمائیم.

بر اساس گزارش مؤسسه تحقیقاتی گالوپ در آمریکا، حدود دوهزار عنوان کتاب در بازار وجود دارد که به موضوعاتی پیرامون عبادت پرداخته‌اند. این تعداد سه برابر تعداد عناوینی است که در موضوعات چینی چاپ شده است. به دلیل اقبال مردم به موضوعات دینی در جوامع غربی، امروزه حتی برای فیزیک دانان، کیهان شناسان و منجمان غربی سودآور شده که در عنوان کتاب هایشان اسم خدا را بگنجانند گرچه در داخل کتاب، کاری به خدا سنتی نداشته باشند. لذا عناوینی نظیر God And The New Physics و The Mind Of God و غیره رائج شده است و علتش هم این است که اقبال عامه به این قبیل کتاب ها زیاد بوده است؛ زیرا بسیاری از مردم می‌خواهند تعارض بین علم و دین شان حل شود. به آنها گفته شده است که باید بین این دو یکی را انتخاب کنند، اما آنان هر دو را می‌خواهند.[18]

نتیجه گیری

قرآن کریم می‌فرماید: (وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ)[19] ما چنین اراده‌ای داریم که بر مستضعفان زمینی منت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان زمین قرار دهیم.

تعلق اراده الهی بر امامت و پیشوایی مستضعفان و وراثت زمین توسط آنان، جهت گیری و هدفمندی حرکت پویای امت اسلامی در جهت تثبیت ارزش های دینی در زمین را پیام می‌دهد. ظرفیت‌های موجود در جوامع بشری، نویدبخش آینده‌ای روشن در تاریخ بشری با محوریت دین و کانونیت «مسجد» است. همان گونه که فروپاشی شوروی سابق و فرومایگی کمونیسم و اندیشه ماتریالیسم، بعید به نظر می رسید اما عاقبت محقق شد، تفوق اندیشه الهی بر سایر مکاتب و اندیشه‌های موجود در جهان و نیز عینیت یافتن «اندیشه دینی و مسجدمحوری» در دنیای پیچیده امروز، گرچه بعید بنظر می رسد، اما شدنی است و ما منتظر فردایی آن گونه هستیم. انشاالله

 

منابع

قرآن کریم

  1. تحلیل بر عملکرد یهود در عصر نبوت، علی جدید بناب، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ دوم، تابستان 1385.
  2. خبرنامه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، شماره 1056، تاریخ 27/4/1389
  3. دین و چشم انداز‌های نو، پییر آستون، میلتون یینگر، محمد لگنهاوزن، ترجمه غلامحسین توکلی، واحد کلام و فلسفه مرکز مطالعات و تحقیقات اسلامی، بوستان کتاب قم، چاپ دوم، 1380.
  4. دین و دنیای مدرن، ابوالفضل ساجدی، 1387، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;
  5. عملکرد صهیونیسم نسبت به جهان اسلام، علی جدید بناب، مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، چاپ دوم، تابستان 1385.
  6. فصلنامه علمی و پژوهشی، پژوهش و سنجش، سال هشتم، شماره 25، بهار 1380، ویژه جهانی سازی
  7. ماهنامه مهندسی فرهنگی، نشریه تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سال سوم، شماره‌های 29 و30، خرداد و تیر 1388.

 

پی نوشت ها:


[1] - خبرنامه سیاسی فرهنگی اجتماعی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص49، شماره 1056، تاریخ 17/4/89.

[2] - مشکاةالأنوار، ص134 ،ح612، الفصل الثامن فی العلم و العالم

[3] - وسائل الشیعة، ج27، ص27 ، ح33119؛ «قَالَ النَّبِیُّ ص اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ»

[4] - منیةالمرید، ص323، الفصل الثانی فی آفات المناظرة

[5] - صحیفه نور، ج10، ص516.

[6] - خبرنامه جامعه مدرسین، شماره 1056

[7] - در این مبحث از کتاب «دین و دنیای مدرن» به قلم دکتر ابوالفضل ساجدی بهره جسته‌ام.

[8] - روزنامه رسالت 6/3/76 به نقل از خبرگزاری جمهوری اسلامی

[9] - کیهان فرهنگی، سال 1372 و روزنامه کیهان 12/9/74

[10] - کیهان فرهنگی، سال 1372 و روزنامه کیهان 12/9/74

[11] - گراهام فولر، تئویسین بر جسته سازمان جاسوسی سیا در سیاست خارجی، مجله فارین پالی، چاپ آمریکا، به نقل از جمهوری اسلامی 24/3/1374

[12] - رونامه ابراز، 6/6/1375

[13] - دین و دنیای مدرن، 121.

[14] - همان، به نقل از جمهوری اسلامی، 5/8/1376

[15] - همان، به نقل از کیهان 13/7/76 و ماهنامه صبح شماره 76

[16] - جمهوری اسلامی 8/3/1376

[17] - دین و دنیای مدرن، ص 123

[18] - همان، ص 123.

[19] قصص : 5