گروه : مسجد در منابع
شماره : 4
تاریخ : دو شنبه, 26 اسفند 1398
ساعت : 07:36:14
مساجد در سیره ‏ى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

پیش‏گفتار

     «قل امر ربى بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد و ادعوه مخلصین له الدین».

          مسجد سنگر دفاع از حریم دین مقدّس اسلام است، و در طول تاریخ، بزرگانى همچون یامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  و اصحاب با وفایش، سربازان مدافع آن بوده‏اند و همواره تجلى‏گاه عشق و عبادت و خضوع به درگاه پروردگار عالم بوده است، دل مؤمنان صادق، بهترین سنگر در برابرشرک و بى‏دینى است که شبانه روز چند نوبت به سوى خدا مى‏ ایستد و با حضور در مسجد آن را جلوه و نورانیّت مى‏ بخشد. تأکید فراوانى که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  و ائمه اطهار بر اقامه نماز جماعت داشته‏اند، بر دائمى و همیشگى بودن این دفاع، دلالت دارد. براى این سنگر مهم، مى‏ توان نقش‏هاى بسیارى در سراسر تاریخ نام برد که مهم‏ترین نقش آن نقش عبادى و ارتباطى آن است؛ زیرا در میان اقوام و ملل گوناگون مکان‏هایى پیدا مى‏ شود که از تقدس و اهمیّتى ویژه برخوردار است؛ و مردم با حضور در آن‏جا به نیایش و عبادت مى‏ پردازند. در نزد ما مسلمانان، مقدّس‏ترین و با اهمیّت‏ترین مکان مسجد است که در فرهنگ دین ما مسجد یادآور خشوع و خضوع و عبادت و بندگى به درگاه خداوند است، زیرا در مسجد، انسان‏ها به سجده مى‏ افتند که اوج بندگى خداوند است. چنان‏چه فرمودند:

«ألسُّجودُ منتَهى العِبادة مِن بَنى‏آدم».

یعنى سجده انتها و اوج عبادت انسان است و همچنین روح سجده، تکلّم و سخن گفتن و ذکر پروردگار عالم است که بر اهمیّت آن تأکید فراوانى شده است و فرمودند:

     «وَمساجِدُ یُذکَرُفیها اسمُ اللّه‏ کثیراً».

          و جَلى و زیبایى سجده و ذکر، خواندن صادقانه و از روى اخلاص است.

خاطره از نخستین منبر مسجد پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  با یاران اندک به مدینه مهاجرت نمودند، در آغاز چون مسلمانان، کم بودند پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  هنگام سخنرانى، بر ستون مسجد (که ستونى از نخل خرما بود) تکیه مى‏ داد، و به ارشاد مردم مى‏ پرداخت، ولى وقتى جمعیت مسلمین فزونى یافت، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  براى نخستین بار از پله‏هاى آن منبر بالا رفت. در این هنگام، فریاد ناله از تنه درخت خرما (که ستون مسجد و تکیه‏گاه قبلى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  بود بلند شد، همانند ناله شترى که از بچه خود جدا شده و آه و ناله مى‏ کند که همه حاضران آن ناله را شنیدند، این ناله فراق بود، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  دیگر هنگام سخن گفتن به آن تکیه نمى‏داد. عجیب این‏که: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  هنگامى که بالاى منبر رفت، سه بار گفت: «آمین» روشن است که کلمه «آمین» در پایان دعا یانفرین، گفته مى‏ شود؛ در آن‏جا این سؤال در ذهن حاضران آمد که چرا پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  «آمین» گفت، ولى طولى نکشید که پاسخ این سؤال روشن گردید و آن این بود که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  وقتى بالاى منبر رفت، از جبرئیل سه نفرین شنید که دیگران این صدا را نمى‏شنیدند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  شنید که جبرئیل مى‏ گوید: «خدایا لعنت کن بر عاق والدین». فرمود: آمین، سپس شنید، جبرئیل عرض کرد: خدایا لعنت بفرست بر کسى که ماه مبارک رمضان بر او بگذر و او از رحمت و آمرزش الهى محروم گردد». پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  فرمود «آمین».

از آن پس شنید جبرئیل گفت: خدایا لعنت کن کسى را که نام رسول تو (= رسول خدا) را بشنود و صلوات نفرستد، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  گفت «آمین».

          با توجه به این‏که «آمین» پیامبر مورد قبول و استجابت خداست، این حدیث هشدار خطیرى است به ما که در باره بى‏احترامى به پدر و مادر، و محرومیت از آن همه برکات سرشار ماه رمضان، و درود نفرستادن به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  هنگام شنیدن نام آن حضرت، بیندیشم و به این سه موضوع، توجه کامل داشته باشیم و حق آن را به شایستگى ادا کنیم.

مسجد، کانون اصلى تبلیغ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

نهضت‏هاى فکرى و اجتماعى در شیوه آغاز به کار و ادامه آن یکسان نیستند. برخى از نهضت‏هاچون تندرى بهارى آغاز مى‏ شوند؛ دقایقى مى‏ بارند: امواجى توفنده برپا مى‏ کنند و پس از زمانى کوتاه مى‏ ایستند. ساعتى بعد، گویى هرگز بارانى نباریده و آبى جارى نشده است. امّا نهضت جاودانه اىکه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  آن را بنا نهاد، چنین نبود. با نزول باران آیه‏هاى قرآن، در فرمان خواندن و اهمیّت دادن به آموزش و قلم و مبارزه با نادانى آغاز شد، که:

     «اقرأ باسم ربّک الذى خلق... الذى علّم بالقلم علّم الانسان مالم یعلم».

          اسلام همچون رودى آرام ولى سنگین و پر آب در بستر جامعه آن روز که برترین ویژگیش «ندانستن» بود جارى شد. رفته رفته سنگلاخ‏هاى جهل و خرافه را درهم کوبیده و دشت خشک نادانى را به بوستان‏هایى پرگل از آگاهى و بینش و دانش تبدیل کرد.

          پیدایش اسلام نه فقط موجى از افکار و اندیشه‏هاى الهى را در جامعه درانداخت، که شور و نشاط علمى را نیز برانگیخت. علم و دانش و آموختن و یاد دادن ارزشى دیگر یافت و شمار آنان که خواندن و نوشتن مى‏ دانستند به گونه اىچشم‏گیر رو به فزونى گذاشت.  

          به هر حال، مسلمانان مى‏ باید کتاب آسمانى خویش را بخوانند و بدانند. حتّى آنان که بناى مخالفت و انکار این پیام آسمانى گذاردند، چاره اىنداشتند جز اینکه با محتواى آن آشنا شوند؛ از این رو علم و آموزش رونقى چشم‏گیر یافت.

          اسلام، خود با آموزش آغاز مى‏ شد. آموختن و فرا گرفتن اینکه فقط خداى یگانه را باید پرستید. آموزگار مکتب، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  بود و موضوع آموزش نیز در آغاز، فراگفتن معناى «ایمان» و دانستن آیه‏هاى کتاب آسمانى، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به فرمان خداوند نمى‏توانست آنچه بر او نازل مى‏ شود در سینه خود محبوس نماید؛ بل وظیفه داشته است که آیه‏هاى کتاب آسمانى را براى مردم تفسیر و تبیین نماید:

     «و انزلنا الیک الّذکر لتبّن للناس ما نزّل علیهم».

          او آیات کتاب الهى را بر مردم تلاوت مى‏ کرد. آنان را تزکیه مى‏ نمود و کتاب و حکمت را به آنان آموزش مى‏ داد:

     «هو الذى بعث فى الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیّهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه...».

          این رسالت سنگین، زمان و مکان نمى‏شناخت. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از هر فرصتى براى روشن‏فکرى و آموختن اسلام به مردم بهره مى‏ جست؛ ولى مطالعه در زندگى و سیره آن حضرت نشان مى‏ دهد که «مسجد» در مجموعه دوران بیست و سه ساله رسالت، مهم‏ترین سنگرتبلیغ دینى پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  محسوب شده است. گرچه میزان نقشى که مسجد در طول این دوران در زمینه‏هاى آموزشى و فرهنگى ایفا نمود، همواره یکسان نبوده است.

بحثى تاریخى، در باره مسجد

پیش از آن‏که اسلام با بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  تولّد یابد، دو مسجد مهم و با عظمت بر روى زمین احداث شده بود، یکى مسجد الاقصى بود و دیگرى مسجد الحرام. مسجد الاقصى در بیت ‏المقدس با دست حضرت سلیمان  علیه السلام بنا شده بود و دیگر پیامبران بزرگ الهى، آن را تعمیر و تجدید بنا نمودند. مسجدالحرام نیز یادگار دو پیامبر بزرگ حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهما السلام بود. بر پایه برخى از روایات، حد و مرز این مسجد به همت این دو پیامبر بزرگ تعیین و ترسیم شده است.

          درباره تاریخ بناى کعبه برخى برآنند که کعبه به‏دست حضرت آدم  علیه السلام بنا و بازسازى شده است.

نخستین مسجد در اسلام

با آن‏که درباره مسجد «قبا» اطلاعات کافى در کتاب‏ها و آثار درج شده است، ولى در منابع

تاریخى کهن، این سخن که مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام است، فقط گفته پاره اى از مورّخان چون اب‏الجوزى است.

          موّرخان بزرگى چون طبرى و پیش از او سیره‏نویسانى چون ابن‏هشام و واقدى نیز چنین ادعایى نداشته‏اند. امام صادق  علیه السلام در حدیثى خطاب به عقیقه بن خالد مى‏ فرماید:

     «ابدأ بقبا فصل فیه و اکثر فانّه اوّل مسجد صلّى فیه رسول اللّه‏  صلی الله علیه و آله وسلم  فى هذه العرضه...».

     «براستى سرکشى از مساجد اطراف مدینه، از مسجد قبا شروع کن؛ زیرا مسجد، نخستین مسجد در این منطقه است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  در آن نماز گزارده است...».

          ابن‏هشام در تشریح رخدادهاى آغازین ورود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  در روز جمعه از محلّه قبا حرکت کرد و نماز جمعه را در میان قبیله بنى‏سالم بن عوف و در مسجدى که در دل درّه رانوناء بود، به جا آورد و این نخستین نماز جمعه اىبود که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مدینه برپا نمود.

نقش فرهنگى مسجد در دوران پیش از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

در سال‏هاى آغاز بعثت به علت جوّ اختناق و شرایط سختى که بر مکّه حاکم بود، اساسا امکان تبلیغ دینى به‏طور عمده، خانه آن حضرت بود. با اسلام آوردن ارقم بن ابى‏ارقم، خانه او به جایگاه آموزش مسلمانان تبدیل شد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در این خانه که در جنب کوه صفا قرار داشت، مبانى اندیشه‏هاى اسلامى را به مسلمانان آموزش مى‏ داد. بسیارى از مردم در همین خانه و در سایه آموزش‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  مسلمان شدند. در سال چهارم بعثت، یاران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  مسلمان بودن خویش را آشکار مى‏ کردند. با این حال نمى‏توانستند از مسجد در قالب سنگرى در تحقق تبلیغ و آموزش بهره‏بردارى کنند. مسجدالحرام، کاملاً در چنگال مشرکان قرار داشت و مسجد دیگرى که بتوان آزادانه در راستاى اهداف فرهنگى از آن استفاده کرد، نیز وجود نداشت.

نقش فرهنگى مسجدالحرام پیش از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

کعبه و مسجدالحرام از دیرباز جایگاه گردهمایى مردم بود. مشرکان قریش، بازرگانان و مسافرانى که از اطراف مکّه به این شهر مى‏ آمدند، پیش از اسلام نیز بر پایه اعتقادات خاص خود براى پرستش بت‏ها و یا طواف خانه خدا، گرد کعبه و در مسجدالحرام حضور مى‏ یافتند.

          پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از این فرصت‏ها براى تبلیغ آیین توحید و یکتاپرستى سود مى‏ جستند.

آن حضرت بارها در کنار حجر اسماعیل به تلاوت آیه‏هاى روحبخش قرآن براى مردم مى‏پرداخت و آنان را به پذیرش اسلام فرا مى‏ خواند. دامنه فعالیت‏هاى تبلیغى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در ایّام ویژه اىکه موسم طواف و حج فرا مى‏ رسید، گسترش مى‏ یافت. اسلام آوردن شمار

درخور توجهى از یاران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مکه ثمره چنین کارهاى تبلیغى بود. یکى از مسلمانانى که این‏گونه هدایت شد، «طفیل بن عمرو» بود. او تحت تأثیر تبلیغات دروغین مشرکان حاضر شده بود گوش‏هاى خود را انباشته از پنبه کند تا مبادا آواى قرِآنى را بشنود؛ ولى سرانجام در مسجدالحرام مسلمان شد. طفیل پس از اسلام آوردن، مبلّغ شایسته اىبراى آیین یکتاپرستى در میان خویشان و افراد قبیله خود شده بود.

          بر پایه برخى از شواهد تاریخى، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در دورانى، یاران خویش را در مسجدالحرام گرد مى‏ آورد. براى آنان قرآن مى‏ خواند و واجبات و محرّمات الهى را به آنانآموزش مى‏ داد. چنین جلساتى در مسجد، گاه به مناظره و گفت‏وگوهاى طولانى و علمى با سران قریش مى‏ انجامید و پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  با استناد به آیات نورانى قرآن به شبهه‏هاى گوناگونى که آنان مطرح مى‏ کردند، پاسخ مى‏ گفتند.

          ابن‏هشام مى‏ گوید:

     «هنگامى که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  در مکّه بود، حدود بیست مرد مسیحى از حبشه به این شهر آمدند. اینان اخبارى را در بعثت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  شنیده بودند و پرسش‏هاى خود را مطرح کردند. افرادى از قریش نیز در اطراف کعبه این جلسه را نظاره‏گر بودند.

     پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  اعضاى این هیئت را به توحید و یکتاپرستى دعوت کرد و آیاتى از کتاب آسمانى را براى آنان تلاوت نمود. چشمان آنان با شنیدن آیه‏هاى قرآن پر از اشک شد. آنان به خداوند یکتا و پیامبر او ایمان آوردند و دریافتند که آنچه در کتاب‏هاى‏شان درباره پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  آمده، در آن حضرت آشکار و هویداست.»

نقش فرهنگى  آموزشى مسجد پس از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

پس از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به مدینه و بنا نمودن مسجدالنّبى فصلى نوین در آموزش و فعالیت‏هاى فرهنگى مسلمانان آغاز شد. تلاش‏هاى فرهنگى در مدینه، پیش از هجرت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به آن شهر و قبل از بناى مسجد نیز سابقه داشته است. با این حال، نقش مسجد در فعالیت‏هاى فرهنگى  آموزشى، پس از ورود پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به مدینه و بناى مسجد، هرگز با قبل از آن شایان مقایسه نیست. با بناى مسجدالنّبى در واقع نه فقط معبد و پرستشگاهى ساخته شده، که دنشگاهى فعّال و سرشار از شور و نشاط علمى نیز پى‏ریزى شده است.

          حضور منظم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور برپاداشتن نماز، بهترین فرصت را براى کارهاى تبلیغى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  فراهم مى‏ آورده است. آن حضرت با توجه به اوضاع و احوال و رعایت حال حاضران در مسجد از این فرصت‏ها به شایستگى بهره‏بردارى مى‏ کرد و پس از برگزارى نمازها براى مردم سخن مى‏ گفت.

          در آغاز که شمار مسلمانان اندک بود، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  با تکیه بر یکى از ستون‏هاى مسجد که از چوب درخت خرما ساخته شده بود، براى مردم سخن مى‏ گفت.

          بعدها به پیشنهاد برخى از مسلمانان، منبرى که داراى سه پایه و از چوب بود، براى آن حضرت ساخته شد، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  بر بلنداى همین منبر کوتاه که به بلنداى همه تاریخ بود، جان‏تشنگان معارف الهى را سیراب مى‏ ساخت. بسیارى از سخنان و گفته‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  که اکنون در دسترس ماست، از همان خطبه‏هایى است که بر فراز این منبر ایراد شده است.

در حقیقت، منبر محلّ نشستن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در سخنرانى‏هاى رسمى بوده است.

سخنرانى‏ هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مسجد

سخنرانى‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  براى افراد حاضر در مسجد نه فقط خسته کننده و ملال‏آور نبوده؛ که بسیار پر جاذبه بوده است. جلسات موعظه و سخنرانى رسمى همه روزه برگزار نمى‏شد، زیرا یاران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از این عمل رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  چنین برداشت مى‏ کردند که پیوستگى و مداوم بودن جلسات سخنرانى موجب خستگى و ملال نماز گزاران مى‏ شود.

          «عبداللّه‏ بن مسعود» که از چهره‏هاى علمى در روزگار پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به شمار مى‏ آید، مى‏گوید:

     «کان رسول اللّه‏ صلی الله علیه و آله وسلم : یتخولنا بالموعظة فى الایّام کراهة السامة علینا».

     «رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  از آن رو که مبادا ما شنوندگان خسته و ملول شویم، برخى از روزها موعظه مى‏ کردند».

          گرچه عبداللّه‏ این سخن را از زبان خود مى‏ گوید، ولى بى‏گمان او با استناد به سخنى از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  چنین برداشتى را از سیوه کار آن حضرت نموده است.

          پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  دیگران را نیز به آسان گرفتن در تبلیغ و موعظه سفارش مى‏ کرد. از ایشان نقل شده که در این زمینه فرموده‏اند:

     «یسّروا و لا تعسّروا و بشّرو و لا تنفّروا».

     «آسان بگیرید، سخت‏گیر مباشید، بشارت دهید و مردم را گریزان مسازید».

          گاهى زمان سخنرانى‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از پیش با اعلام خود حضرت اعلام مى‏ شد تا همگان در مسجد حضور یابند. در چنین مواردى یاران پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  یکدیگر را به حضور در مسجد در اوّل وقت و ضبط سخنان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  سفارش مى‏ کردند، تا مبادا کلمه اى از سخنان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از دست آنان بیرون رود.

           در مجالس سخنرانى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  زنان نیز حضور داشتند. اگر احساس مى‏ شد زنان به هر علت سخنان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  را نشنیده‏اند، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  آنان را مجددا موعظه و نصیحت مى‏ کرد.

          روزى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در حالى که بلال نیز با او همراه بود، دانست که زنان سخنان او را نشنیده‏اند، دوباره آنان را موعظه کرد و ایشان را به صدقه دادن فرمان داد.گاه زنان درخواست مى‏کردند که براى آنان مجلس سخنرانى جداگانه اى تشکیل شود؛ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  با پیشنهاد آنان موافقت مى‏ نمود و مجلسى مخصوص به زنان برپا مى‏ شد.

محتواى سخنرانى‏ هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مسجد

خداوند متعال یکى از جنبه‏هاى مهم رسالت پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  را تبیین و تفسیر آیه‏هاى قرآن قرار داده است. بى‏تردید این مهم، در مرتبه اول در مسجد صورت مى‏  گرفته است. آموزش فقه و احکام دینى به مردم نیز بخش دیگرى از سخنرانى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  را تشکیل مى‏ داد.

          با این حال، سخنرانى‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  فقط جنبه آموزشى نداشت، بل از عامل موعظه و تقویت روحیه «تقوا» و پرهیز از گناه در روح و جان شنوندگان نیز برخوردار بود.

از همین‏رو اصحاب پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  از برخى جلسات سخنرانى آن حضرت به عنوان «مجلس موعظه» یاد مى‏ کردند. این امر به روشنى نشان مى‏ دهد که «آموزش» و یاد دادن در مسجد باید با وعظ و اندرز دادن که در حقیقت «پرورش» است، همراه باشد. در کتاب «معالم القربة» از بخارى نقل کرده که ابومسعود گفته است:

     «مردى به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  گفت: من به لحاظ ضعف و ناتوانى از حضور در نماز فلان کس خوددارى مى‏ کنم، زیرا او نماز را طولانى برگزار مى‏ کند. ابومسعود گفته است: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در این‏باره براى مردم سخنرانى کرد. من هرگز پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  را در سخنرانى این چنین خشمگین ندیده بودم».

          آن حضرت خطاب به حاضران فرمود:

     «برخى از شما مردم را گریزان مى‏ سازند. اگر کسى امامت گروهى را  برعهده دارد، باید از طولانى کردن نماز پرهیز کند چه، در نماز جماعت افراد ناتوان، بزرگسال و نیز کسانى که کار و پیشه دارند، یافت مى‏ شوند».

جایگاه موعظه در تبلیغ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

اصولاً عامل «موعظه» و اندرز، در تبلغ از جایگاهى ویژه برخوردار است. قرآن کریم یکى از

راه‏هاى فرا خواندن مردم به سوى خداوند را «موعظه» دانسته است. قرآن مجید در آیاتى چند، خود را موعظه اىبراى مردم معرفى نموده است.

          راغب، موعظه را این گونه معنا کرده است:

     «الوعظ زجر مقترن بالتخویف».

     «موعظه بازداشتن همگان با بیم دادن است».

          خلیل بن احمد، یکى از دانشمندان بنام لغت شناس نیز گفته است:

     «الوعظ هوالتذکر بالخیر فیها یرّق له القلب».

     «وعظ، به یاد آوردن نیکى‏هاست، به گونه اىکه دل‏ها نرم گردد».

          پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  علاوه بر این‏که خود عملاً از چنین شیوه اىبراى هدایت مردم استفاده مى‏کردند؛ مسلمانان را بر برگزارى مجالس وعظ و اندرز ترغیب مى‏ نمودند.

          در روایاتى که هم در منابع شیعه و هم در منابع سنّى یافت مى‏ شود، از مجالسى به عنوان «مجالس ذکر» نامى به میان آمده و درخصوص برگزارى آن تشویق و تأکید شده است. یکى از آنها حدیث ذیل است که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  خطاب به مسلمانان فرموده‏اند:

     «بادرو الى ریاض الجنّة، قیل یا رسول اللّه‏ و ریاض الجنة؟ قال: مجالس الذّکر».

     «به سوى باغ‏هاى بهشت بشتابید؛ گفته شد اى رسول خدا! مقصودتان از باغ‏هاى بهشت چیست؟ فرمود: مجالس ذکر و یاد خدا».

          متأسفانه امروزه مجالس وعظ و اندرز در میان مسلمانان از جایگاه اصیل خود برخوردار نیست. برگزارى مجالس سخنرانى در مسجد به یک رسم و تشریفات تبدیل شده؛ فقط در مرگ افراد، مجالس با عنوان مجلس ترحیم تشکیل مى‏ شود؛ آن هم نه براى عبرت و موعظه؛ که از سر رسم و تشریفات؛ چندان که اگر کسى نمیرد، هرگز مجلسى برپا نمى‏شود، گویى همگان خود را از وعظ و اندرز دیگران بى‏نیاز مى‏ دانند، حال آن‏که سخت بدان محتاجند.

مراعات حال حاضران در مسجد

درباره مدّت زمان سخنرانى‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مسجد با استناد به شواهد روشنى که در این زمینه در دست است، مى‏ توان گفت: مدت این سخنرانى‏ها معمولاً کوتاه بوده است. آنچه ازخطبه‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در دست است نشان مى‏ دهد که مدّت زمان سخنرانى‏هاى آن از چند دقیقه، تجاوز نمى‏کرده است. مراعات اعتدال، حتى در خطبه‏هاى نماز جمعه نیز که از سوى آن حضرت ایراد شده مورد توجه قرار مى‏ گرفته است در سنن ترمذى آمده است

که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در نماز جمعه و خطبه‏هاى آن، جانب اعتدال را مراعات مى‏ فرموده است.

          در کنار این همه، گاه در سخنرانى‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  مطالب مزاح‏آمیزى نیز بیان مى‏شده است. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  بر منبر مسجد براى مردم از مردى سخن گفت که شترى را که مال خود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم  بوده براى آن حضرت هدیه آورده است! پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  سه وقیه نقره به او پاداش داده‏اند، ولى او بازهم راضى نشده است!

جاذبه ‏هاى معنوى در تبلیغ پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم

تردیدى نیست که کار تبلیغى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مسجد، سرشار از مایه‏هاى معنوى و روحانى بوده است. این آمیزه‏هاى الهى کسانى را که اندک زمینه اىبراى هدایت داشتند، شیفته و شیداى اسلام مى‏ نمود. در حقیقت دامنه فعالیت‏هاى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در مسجد، فقط به برگزارى سخنرانى و تشکیل کلاس‏هاى آموزشى محدود نمى‏شد؛ بل جلوه‏هاى رفتارى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  بیش از هر چیز، مسجد را به کانون هدایت حق جویان تبدیل ساخته بود. یعنى پرتو نور جذبه‏هاى معنوى پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  آن چنان پر فروغ بود که گاه کسانى که به قصد کشتن آن حضرت به مسجد مى‏ آمدند، نیز خیره مى‏ ماندند و بذر مهر و محبّت به اسلام در دل آنها کاشته مى‏ شد.

          «عمیر بن وهب»، در پى تحریکات صفوان بن امیّه براى کشتن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  با شمشیر

زهرآلود از مکّه بازگشت. چنین ماجراهایى به روشنى نشان مى‏ دهد که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در برخوردهایى کوتاه و جان تازه مسلمان را با اسلام پیوند مى‏ زد؛ به گونه اىکه نخستین آرزوى آنان پس از مسلمان شدن، شهادت در راه خدا بود.

اهتمام پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  در باره امور مساجد

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  درخصوص بناى مسجد و تعیین امام جماعت براى قبایل گوناگون اهتمامى ویژه داشتند. آن حضرت خود در مواردى در امر ساختن مسجد براى برخى از قبایل شرکت مى‏ جستند. شخصى به نام «جابر بن اسامه» مى‏ گوید: روزى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  را همراه با گروهى از یارانش در بازار مشاهده کردم. از آنان پرسیدم: پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  به کجا مى‏ روند گفتند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  براى افتتاح مسجدى به میان قبیله تو مى‏ روند. وقتى به محل خود بازگشتم،دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم  براى ما مکانى را مختص مسجد، مشخص کرده و چوبى را براى تعیین سمت قبله آن نصب نموده است.

ترجیح جلسات علمى بر جلسات دعا در مسجد، در زمان رسول خدا

شهید ثانى در کتاب گرانقدر «منیة المرید» حدیث ذیل را نقل نموده است: «روزى رسول خدا به مسجد وارد شدند. در مسجد دو مجلس جداگانه برپا بود. گروهى در حال یاد دادن و فراگرفتن دانش بودند. جمعى نیز به دعا و راز و نیاز با خداوند مشغول بودند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  فرمودند: هر دو گروه به سوى یک هدف گام برمى‏دارند، دسته اىخدا را مى‏ خوانند و گروهى نیز آموزش مى‏ بینند و نادانان را تعلیم مى‏ دهند؛ ولى این گروه کار برترى انجام مى‏ دهند. من نیز به منظور آموزش به مردم مبعوث شده‏ام. از این‏رو پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  خود در میان گروهى که سرگرم آموزش بودند، نشست».

          این‏گونه احادیث، به روشنى نشان مى‏ دهد که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم ، با گفتار و کردار خویش، مسلمانان را به اهمیت علم و دانش آگاه مى‏ کرد و تشکیل جلسات آموزشى در مسجد را مورد تشویق قرار مى‏ داد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  علاوه بر تشویق عملى درخصوص برگزارى جلسات درس و آموزش در مسجد در حدیثى فرموده‏اند: «پاداش کسى که صبحگاهان به قصد یاددادن یا فراگرفتن چیز مطلوبى به مسجد مى‏ آید، همچون پاداش کسى است که یک عمره کامل را انجام داده باشد و پاداش کسى که شبانگاهان به قصد یادگرفتن و یاددادن کار خیرى به مسجد مى‏ آید. همچون پاداش کسى است که یک حج کامل، به‏جاى آورده باشد».

          از این حدیث استفاده مى‏ شود که لازم نیست گفت‏وگوى علمى در مسجد انجام گیرد و حتما دانش‏هاى دینى باشد؛ هر دانش سودمندى را مى‏ توان در مسجد مورد بحث و بررسى قرار دارد.

پى‏گفتار

سخن پایانى نویسنده با عالمان و اندیشمندان اسلامى و همه آنانى که به مسجد عشق مى‏ ورزندو به عظمت و شکوه بیش از بیش آن مى‏ اندیشند این است که: اگر سالیان دراز در گفتار و نوشتار خود تأکید کنیم که مسجد در زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم  چنین و چنان بود ولى عوامل گوناگونى را که باعث شده «مساجد» به صورت کنونى درآید، بازنشناسیم و در رفع آنها نکوشیم گامى شایسته در راه خدمت به مسجد و شکوه آن برنداشته‏ایم.

پى ‏نوشت‏ ها

1  اعراف: 29 .

بحارالانوار: ج 82 ، ص 164 .

3  حج: 40 .

4  اقتباس با توضیحى از نگارنده از کتاب منتهى‏الامال: ج 1 ، پاورقى صفحه 323 .

5  علق: 1 ، 4 و 5 .

تاریخ آموزش در اسلام، احمد شبلى، ترجمه محمّد حسین ساکت، ص 41 .

7  نحل: 44 .

8  جمعه: 2 .

9  مقدّمه، ابن‏خلدون، ترجمه محمّد.

10  وسائل‏الشیعه، شیخ حرّ عاملى: ج 3 ، ص 541 ، باب 55 از ابواب احکام‏المساجد، روایت 1  4 .

11  همان مأخذ، ص 690 و نیز الحجّ فى الکتاب و السنّة، جعفر مرتضى عاملى، ج 1 ، ص 55 .

12  به نقل از: الصحیح من سیدة النّبى الاعظم صلی الله علیه و آله وسلم ، جعفر مرتضى عاملى، ج 2 ، ص 56  و السیدة الحلّبیه.

13  وسائل‏الشیعه، شیخ حرّ عاملى: ج 10 ، ص 276 ، باب 12، از ابواب المزاره روایت 2 .

14  السیرة النبویّة، ابن‏هشام: ج 2 ، ص 139 .

15  السیدة النبویّة، ابن‏هشام: ج 1، ص 270 .

16  الطبقات الکبرى، محمّد بن سعد واقدى: ج 3 ، ص 242 .

17  الصحیح من سیره‏النّبى الاعظم صلی الله علیه و آله وسلم ، جعفر مرتضى عاملى: ج 1 ، ص 259 .

18  الفوفاء باحوال المصطفى، ابن‏الجوزى: چاپ مصر، 1386 ه ق، دارالکتب الحدیثه، ج 1، ص 182، باب 14 و ص 15 2، باب 31 .

19  السیدة النبویة، ابن‏هشام: ج2 ، ص 22 .

20  الاحتجاج، احمد بن علىّ بن ابیطالب طبرسى: ج 1 ، ص 29 .

21  همان مأخذ، ص 29  38 .

22  السیدة، ابن‏هشام: ج 2 ، ص 32 .

23  نظام الحکومة النبویّه، عبدالحّى الکّتانى: ج 1 ، ص 67 .

24  همان منبع، ج 2 ، ص 232 .

25  همان منبع، ج 2 ، ص 232 .

26  همان مأخذ، ج 2 ، ص 236 .

27  صحیح بخارى: ج 1، کتاب الصّلاة، باب 75 ، ش 96 .

28  همان منبع، باب 78 ، ش 99 .

29  نحل: 44 .

30  احیاء العلوم الدّین، غزالى: ج 2 ، ص 398 و 399 .

31  معالم القربة فى احکام الحسبة، ابن اخوة، باب 47 ، ص 266 .

32  نحل: 125 .

33  المعزرات فى غیریب القرآن، راغب اصفهانى، کتاب الواو، ص 527 .

34  نقل از همان مأخذ.

35  وسائل الشیعه: ج 4 ، ص 1239 ، باب 50 از ابواب الذکر، روایت 1 و 3 .

36  نظام الحکومة النبویه، عبدالحىّ الکّتانى: ج 2 ، ص 236 .

37  مغازى، محمد بن عمر واقدى، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص 415 .

38  همان منبع، ص 92  95 .

39  تاریخ المدینة المنوّره، ابن شبّه، ج 1 ، ص 63 .

40  منیة المدید فى آداب المفید و المسفید، زین‏الدین بن على عاملى (شهید ثانى)، تحقیق و تصیح: رضا مختارى، ص 106 .