گروه : نیایشی عبادی
شماره : 291
تاریخ : سه شنبه, 07 بهمن 1399
ساعت : 12:20:37
نقش مساجد درتحکیم بنیان خانواده

چکیده:

این پژوهش با الهام از قرآن کریم واستفاده از رهنمودهای پیشوایان دینی، خانواده را با چنین دیدی مورد مطالعه قرارداده وآن عظمت وقداستی که شایسته ودرخورآن است ، کشف کرده وبه منزل مقصود راهنمایی می نماید. درابتدا به مفهوم وضرورت خانواده دراسلام وبه ویژه درسیره عملی پیامبراعظم6؛سپس به نظام خانواده دراسلام ومعیارها، درتشکیل خانواده می پردازد. در ادامه به مراتب رسیدن به کمال وحقیقت(تعالی خانواده)پرداخته و عوامل موفقیت درتحکیم بنیان خانواده را برمی شمارد. این پژوهش دوهدف اساسی را دنبال می کند: اول اینکه، استحکام و بنیان خانواده به چه عواملی بستگی دارد. دوم، مساجد چه جایگاهی در استحکام و بنیان خانواده و تعالی آنها می توانند داشته باشند.

در ادامه مطلب به جمع بندی و نتیجه گیری و ارائه راهکار نوشتار را به پایان برده، امید است که توانسته باشد دین خود را نسبت به اهداف خود ادا نموده باشد.

کلید واژه ها: خانواده، اسلام، پیامبراعظم، مسجد، عوامل تثبیت واستحکام خانواده، ازدواج، معیارها، سنخیت، کفائت، تضاد و عدم سنخیت، تزکیه نفس، تعالی، ارتباط دو سویه.

اهمیت و ضرورت موضوع

خانواده به عنوان اولین، مهمترین  و پر برکت ترین نهاد اجتماعی در تارخ فرهنگ و تمدن انسانی به شمار می رود. در فرهنگ اسلامی، خانواده به مثابه دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسوولیت را در رشد و تحول، تربیت و تهالی و سعادت وجود انسان برعهده دارد. خانواده ها به مثابه اصلی ترین پایگاه های رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارت های اجتماعی کودکان و نوجوانان، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسان ها اساسی ترین سهم را درسلامت و اعتلای جوامع بشری برعهده دارند و بخش قابل توجهی از شکل گیری شخصیت، تبلور رفتارهای اجتماعی، تعاملات بین فردی و مسوولیت پذیری انسان ها حاصل چگونگی بازخوردها، بینش ها و تجارب آنان در زندگی اجتماعی است. بنابراین، سلامت و سعادت و بهروزی جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط بین «زن» و«شوهر»، والدین و فرزندان بستگی دارد. و به بیان دیگرتعالی و رشد و شکوفایی هر خانواده در سایه تربیت و اخلاق اسلامی نمود می یابد.

در این صورت اگر بتوانیم فضائل اخلاقی را به عنوان ملکه اخلاق در برنامه خانواده ها اجرا نماییم، می توان امیدوار باشیم که به تعالی آنها کمک نموده ایم. ازنگاه دین مبین مهمترین اصول در روابط خانواده ها اصل کرامت انسانی و ارج گذاشتن به شخصیت آنها می باشد ودرکنارهمین اصل «محبت ورحمت ووفا» مطرح می شود که باید با این نگاه، رفتارتربیتی خانواده ها را بر اساس آن استوار نماییم. این سخنان از بزرگترین معلم تربیت، پیامبر مهر و رحمت حضرت محمد مصطفی6 است که می فرمایند: «کودکان را دوست بدارید و با آنان نرم و دلسوزانه رفتار کنید و هنگامی که با آنان وعده ای دادید، حتماً عمل کنید. »

با توجه به اینکه کردار و رفتار پیامبر صلی الله علیه واله وسلم همواره برای بشریت و به عنوان نمادی قرآنی مطرح شده است و ایشان اخلاق را در درجه اول در کانون گرم خانواده رعایت می نمودند، بنابراین، اگربخواهیم خانه و اعضای خانواده ها درسلامت و آرامش باشند باید کردار و رفتار و گفتار درستی در خانواده و بالطبع دراجتماع داشته باشیم. در این صورت اگرخانواده های اهل ایمان به همین نکته توجه داشته باشند که رابطه زن و مرد در درون خانواده جلوه ای ازجلوه های الهی است و قاعده مندی های درونی آن باید با الهام از صفات الهی استنباط شود، می توان سعادتمندی در آن خانواده را تثبیت نمود.

خانواده تربیت شده اسلامی باید تلاش کند نشانه هایی از عدل الهی، علم الهی، قدرت الهی و قداست الهی و سایرصفات پروردگار متعال را در خود پرورش دهد و مودت و رحمت و رأفت را به عنوان اکسیرعظیم خانواده پاک و سالم و متعادل رعایت کند. همچنین با پیوند عاطفه و عقلانیت در پرتو عنایات الهی ، سعادت واقعی را رقم زند که دراین صورت است که آرامش بر آنها حاکم خواهد شد. درغیر این صورت نابسامانی خانواده، اختلاف و نزاع های والدین، عدم رابطه صمیمی میان اعضای خانواده و به خصوص فرزندان مستولی شده و به بی ثباتی و انحلال و فروپاشی خانواده می انجامد.

همان طور که در چکیده اشاره شد یکی ازاهداف این نوشتارجایگاه مساجد و تاثیرگذاری آن بر تعالی خانواده است. با عنایت به اینکه مساجد در صدر اسلام کارکردهای مختلفی ایفا نموده اند دراین حیطه نیز می توانند فعالیت کرده و به تعالی و رشد خانواده کمک نمایند. به دلیل ویژگی های بیت متعالی از جمله: آرامش، سکون، محبت، ذکر، امنیت و. . که درقرآن کریم به آن ها اشاره شده است، سزوار است که این ویژگی ها از سوی متولیان امر مورد توجه و بازبینی مجدد قرارگیرد تا در آتی علاوه بر فضیلت های اخلاقی خانواده ها شاهد جایگاه مؤثرتر مساجد در شکوفایی این صفات در درون خانواده باشیم.

خداوند درقرآن کریم می فرماید: *مسجد خانه خداست * ودرروایات تاکید شده است که: «المساجد مجالس الانبیاء» مسجد برترین و گرامی ترین مکان زمین است و دوستداران و اهالی مسجد نزد خداوند گرامی ترین آنها. شایسته است که این مکان قدسی را در دل مشتاقان بهتر شناسانده و شوق مسجد را در دل دیگران هم ایجاد نماییم.

علیهذا، مساجد می توانند با توجه به کارکردهای مختلف با رویکرد و رهیافت جدید و کاملا هدفمند مومنین و به ویژه خانواده ها و جوانان و نوجوانان را با این جلوه گاه حق تشویق نموده و مطابق با مقتضیات زمان و مکان و همگام با فناوری اطلاعات در تعالی و رشد خانواده ها و شکوفایی آنان جایگاه خود را تثبیت کرده و در ارتقاء آن تلاش نمایند.

مقدمه

خانواده پایه اصلی سعادت هر فرد در جامعه محسوب می شود، به طوری  که اگر افراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته و متناسب، روح و جسم یکدیگر را آرامش بخشند و زمینه شکوفا شدن استعدادهای درونی را آماده کنند جامعه ای موفق به وجود خواهدآمد. اگر زن و شوهر با تفاهم کامل و دوستی و صمیمیت، محیطی با صفا در خانه ایجاد کنند، آنها نه تنها با این کار فرزندانی شایسته و با ادب و با استعداد پرورش می دهند، بلکه خودشان نیز از این موهبت الهی و محیط سالم نیرو می گیرند و زندگی آنها همواره پر فروغ و با نشاط خواهد بود. محیط سالم خانواده فضای بسیار مناسبی برای شکوفا شدن استعدادهای فکری و روحی و جسمی فرزندان است تا آنها بتوانند به سعادت خود و اجتماع کمک کنند. در اهمیت خانواده و تشکیل پیامبراعظم6 فرمودند: *** هیچ بنایی نزد خداوند عزوجل محبوبتر از (کانون) ازدواج و خانواده نیست. محیط صمیمی و فضای آرام درخانه در کنار اعضای آن می تواند به رشد و کمال آنها کمک کرده و بستری مطلوب را برای پیشرفت و خلاقیت فراهم کند. ازاین رو در مبحث حسن خلق در روایات، پیش از هر مورد دیگری درباره خوش رفتاری با ستون خانواده یعنی پدر با اهلش تاکید شده است. و این حاکی از آن است که خوشرفتاری در کانون خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردار است و آثار مثبت آن فراتر از خوش رفتاری با افراد دیگر است، زیرا در جامعه کوچک خانواده افراد کاملا با یکدیگر در ارتباط هستند و بر یکدیگر اثرگذار می باشند و چتر آثار مثبت اخلاق نیک و پیامدهای سوء بدرفتاری به روی همه اعضای خانواده پهن می گردد. دریک کلام خوشرفتاری و اخلاق نیک آثار تربیتی فراوان و بدرفتاری پیامدهای سوء بی شمار به همراه دارد.

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم پیام آور مهر و رحمت و رأفت همواره رفتاری قرآنی داشت. آن بزرگوار چه در میان افراد خانواده و جه در بیرون خانه همواره خوشرو، خوشبو و خوشخو بود و با همین اخلاق لین بود که توانست در قلوب عرب جاهلی جای گیرد و آئین اسلام ناب را درصحرای سوزان عربستان به اجرا گذارد. درحدیثی زیبا از شکافنده علوم حضرت امام محمد باقرعلیه السلام نقل شده است که فرمود: «من حسن بره باهله زید فی عمره» هرکس احسان وملاطفتش را نسبت به اهل خانواده اش نیکو گرداند عمرش طولانی می گردد. دراین حدیث شریف تعبیرلطیف و ظریف«من حسن بره» دلالت برآن دارد که نه تنها احسان و ملاطفت نسبت به خانواده امری پسندیده و لازم است بلکه می بایست برای تاثیر بیشتر، این احسان و ملاطفت به نیکویی و بهترین وجه انجام گیرد. از این رو همواره در میان مسلمانان خانواده به عنوان رکن رکین و زیرساخت اصلی و اساسی جامعه، در برقراری ارتباط معنوی و الهی با مسجد، جایگاه مهم و منحصر به فردی بر عهده دارد و کانونی است که در آن ارزشهای اخلاقی، باورهای دینی و معیارهای اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته و زمینه رشد عاطفی و تربیت اخلاقی و اجتماعی اعضای آن را فراهم می کند. این که خداوند متعال در قرآن، خانواده را با عنوان «آیه» معرفی می نماید و آرامش و سکینه قلوب آدمی را در گرو داشتن خانواده سالم و با ایمان می داند، برای شناخت این نهاد کافی است. آیه الهی بودن، نکات حکیمانه زیادی درخود مستتر دارد، هرچه نشانه خدا شود، به منزله این است که صفات الهی در او بروز و ظهور دارد و آنقدر دارای قابلیت است که هم می توان را خدا و مسیر بندگی را در آن آموخت  وهم با آن بسیاری از حقایق را باورکرد.

خداوند در قرآن کریم خانواده را عامل سکون و آرامش معرفی می نماید و می فرماید: ( وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها)[1] و از نشانه هاى او اینکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.

اهمیت وضرورت خانواده

خانواده نخستین نهاد اجتماعی است که در زندگی جمعی انسان شکل گرفته و مهمترین نقش را در توسعه و رشد مراحل حیات بشر در امتداد تاریخ انسان از خود نشان داده است. خانواده به چند دلیل دارای اهمیت است. یک دلیل آنکه اصولاوجود آدمی از درون خانواده ریشه گرفته و در آن تکوین می یابد. به بیان دیگر، پیمانه های وجود آدمی در خانواده شکل می گیرد و همه تاثیرات بیرونی در محدوده این پیمانه تحقق پیدا می کند. دلیل دیگرآن است که می بینیم آثار خلقت انسان با خانواده شروع شده است، آیا این سر این قضیه نیست که خانواده رکن عالم هستی است و به کل هستی جهت می دهد؟1(ملکی، 19)

خانواده ها به مثابه اصلی ترین پایگاههای رشد و شکوفایی شخصیت و پرورش مهارتهای اجتماعی کودکان و نوجوانان، همانند حلقه های زنجیر اجتماع انسانها ، اساسی ترین سهم را درسلامت و اعتلای جوامع بشری بر عهده دارند. بنابراین، سلامت و سعادت جامعه به سلامت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی خانواده نیز به کیفیت روابط بین«زن»و«شوهر» والدین و فرزندان بستگی دارد. و به تعبیر دیگرخانواده سنگ بنای اجتماع است. و اگرخانواده ها سالم و متعالی و استوار باشند می توان به داشتن جامعه ای سالم و متعالی و استوار امیدوار بود. هر قدر روابط فی مابین همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبه تر باشد، زندگی شیرینتر و باصفاتر می گردد و بهداشت روانی فردی و خانوادگی بیشتر شده و فرزندانی پر نشاط و موفقی تربیت داده می شوند. عکس این قضیه نیز صادق است. یعنی هرقدر روابط بین والدین و فرزندان تیره تر باشد استحکام بنیان خانواده سست تر و از درون متلاشی و سرانجام به از هم پاشیدگی می انجامد و درصورت داشتن فرزند آینده آن نیز زیر سوال برده می شود. به طور کلی سلامت و استحکام و اقتدار عاطفی و منطقی خانواده و برخورداری پدران و مادران از بصیرت و بینش اجتماعی و نیز آگاهیهای مستمر ایشان ضامن رشد مطلوب شخصیت احساسی در کودکان و نوجوانان می باشد و پیشگیری از تعارضات، تضادها، کجروی ها و اختلالات روانی-اجتماعی نیز در گرو سلامت خانواده است. حال خانه و مدرسه دو کانون مقدس تربیتی هستند که ارکان اصلی یک جامعه سالم، پویا و متعالی را تشکیل می دهند. یعنی اگرجامعه ای سالم و بالنده را طالبیم که درآن افراد و قشرهای گوناگون از آسیب پذیری های اجتماعی و اختلالات رفتاری مصون باشند، باید بیشترین توجه را به جایگاه خانه و خانواده و در مرحله دیگر به محل درس فرزندان معطوف کنیم. علی الحال خانواده مهمترین جایگاه پرورش نیروی انسانی و محیطی مناسب برای رشد اعضای خود به شمار می رود و با رشد اعضای خانواده است که اجتماع رشد کرده و به تعالی می رسد. یکی از راههای رسیدن به تحکیم خانواده در تفکراسلامی داشتن اقتدار عاطفی و منطقی و برخورداری والدین از بصیرت و بینش اجتماعی آنان است. آگاهی های مستمری که می تواند ضامن رشد مطلوب شخصیت اجتماعی کودکان و نوجوانان شود در این صورت است که زمینه رشد اعتقادی و پایبند کردن آنان به ارزش های عبادی و انجام فریضه ها در چنین خانواده هایی به راحتی قابل اجرا می باشد. 2(افروز، 52)

درمحیط خانواده هایی که اعضای آن متعبد هستند فضای آرام حاکم بوده واعضای آن از اعتماد به نفس بالایی برخوردارهستند. جمع این گونه خانواده هاهمچون ظروف مرتبط هستند که به هنگام کسرشدن یکی ازآنها دیگرظروف جای خالی آن راپرمی کند، بدون اینکه ضرری یا وقفه ای درمجموعه ایجاد شود. حاصل کلام اینکه خانواده دریک نگاه تحلیلی مرکب از قول، فعل، صدق وصفاست. به عبارتی والدین یا با قولشان یا بافعلشان ویابا صدقشان فضایی راتشکیل می دهند تافرزندان رابه درستی تربیت کنند. علی الحال ، امیدواری ونشاط درزندگی، شکل گیری ارتباطات اجتماعی، دوست داشتن یا نداشتن خود ودیگران، مسوولیت پذیری، سلامت وپویایی، موفقیت درتعلیم وتربیت وعزت نفس فرزندان رمزهای موفقیت یک جامعه، درگروسلامت واستحکام خانواده ها می باشد.

اهمیت خانواده از منظر پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم

پیامبراعظم صلی الله علیه وآله، درنخستین روزهای ورود به مدینه وتشکیل حکومت دینی، یکی از پایه های تربیت اسلامی رااصلاح اساسی کانون خانواده به عنوان محلی برای تربیت انسانهای شایسته قرارداد ودراین مسیر، باایستادگی درمقابل جمود عقل وخرافه، نهاد مقدس خانواده را تعالی داد. سیره رسول اکرم صلی الله علیه وآله که درتمام ابعاد، الگوی بشریت است، بالاترین اسوه ونمونه برجسته اخلاق الهی است. *ان کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله والیوم الاخره وذکراخروذکرالله کثیرا"*3(احزاب/22)

آن بزرگوار برای تحکم پایه های خانواده وایجاد انس والفت به گذشت از لغزشهای همسران اصرارداشت. هیچ انسانی درحد پیامبراعظم صلی الله علیه وآله، به این معیارتوجه نکرد وبه اندازه ایشان با اعضای خانواده خود، انس، الفت وتوجه نداشته است. از جمله ویژگیهایی آن بزرگواراخلاق حسنه ایشان بود. وجود حدیث *انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق*به عنوان خصوصیتی است که درباره سایرپیامبران اولوالعزم به این صراحت وجود ندارد. به فرموده حضرت: "قال النبی صلی الله علیه وآله"انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"همانا مبعوث شدنم برای تکمیل اخلاق است.

درقرآن کریم خطاب به پیامبرصلی الله علیه وآله آیاتی نازل شده است که مهم تریت آن مکارم اخلاق است که با تاکید برپیامبراسلام صلی الله علیه واله نازل شده است. وچنین خصوصیتی صرفا"به ختم رسولان الهی، حضرت محمد مصطفی اختصاص دارد. با توجه به این خصیصه وویژگی مهم پیامبرصلی الله علیه وآله، اخلاق ایشان به خصوص نسبت به خانواده نیز

قابل تامل وتفکراست. پیامبراعظم صلی الله علیه واله، به همه مومنین می فرماید: "خیرکم، خیرکملاهله وانا خیرکم لاهلی. "بهترین شما برای خانواده اش برترین است ومن درمیان شما نسبت به خانواده ام بهترین هستم. "

واین نشان از اوج اخلاق آن بزرگوار وتاثیرگذاری درتعالی وکمال خانواده را درصدراسلام وجاهلیت عرب میرساند. نبی مکرم اسلام با همه مردم به یک نظرنگاه می کرد. درخلوت وجلوت یک شخصیت داشت. همواره بخشی از وقت شریفش را به مردم وامت اختصاص می داد ورسیدگی وکمک به آنها تمام هم وغمش بود. روایت است که می فرمود: "هریک از شما به مردم نزدیک تراست ودرمشکلات ومصیبتها درکنارمردم است وبه آنها کمک می کند نزد من عزیزترومحترم تراست. "این منطق پیامبراعظم صلی الله علیه وآله بود. پیامبرخدا اهل"تسویه النظر والاستماع بین الناس"4(مجلسی، ص152)بود؛یعنی حتی نگاهش بین مردم به طرز مساوی وبه دقت به حرفهایشان گوش می داد واین ناشی از ارزش واحترام برآنان بود وتااین حد برحقوق بشرتاکید داشت. آن بزرگوار همواره مساوات رادربین مردمرعایت می کرد. چهره پیامبرصلی الله علیه وآله همواره شاد بودوابروگره نمی کرد، مگرآنکه گاه که بی عدالتی یا منکری را می دید"لیس بفظ ولا غلیظ" پیامبرخاا هرگز خشن وتندخو نبود. "ولافحاش ولا عیاب"هرگزفحش برلب مبارک او جاری نشد. "ولایتنازعون عنده حدیث"5( صدوق، ص 83) درحضورپیامبرخدا اطرافیان درحرف یکدیگرنمی دویدند به دلیل معاشرت وتعالیمی که آن بزرگواربه آنان آموخته بود ادب را رعایت می کردند، که هرکس که سخن گوید همه باید سرتاپا گوش باشند تاوقتی سخنش تمام شود اظهارنظر کنند. بزرگواری آن حضرت نسبت به دشمنان زبانزد بود وبرای آنها عذاب طلب نمی کرد. قرآن درباره این ویژگی پیامبرصلی الله علیه وآله می فرماید: *لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیزعلیه ما عنتم*6(توبه/128)همانا رسولی از جنس خودتان برای (هدایت)شما آمد که فقروپریشانی وجهل وفلاکت شما براو سخت می آید.

همچنین ایات دیگری نیز نمایشگردلسوزی پیامبرصلی الله علیه وآله نسسبت به امتش است. : *فلعلک با خع نفسک علی آثارهم ان لم یومنو بهذا الحدیث اسفا"*نزدیک است که اگرامت تو به این سخن (قرآن)ایمان نیاورندجان عزیزت رااز شدت حزن وتاسف برآنان  هلاک سازی!7(کهف/6)

مهرهمگانی و"رحمه للعالمین"بودن پیامبررحمت، اقتضا می کرد که ازرفتارکافران وگنهکاران غمگین شود ودلش به حال آنها بسوزد. از دیدگاه امیرالمومنین علی علیه السلام آن وجود شریف مانند طبیبی است که به خاطر دلسوزی فراوان خود به سراغ بیمارش می رود، درحالی که روال طبیعی آن است که بیمارهنگام احساس درد ومریضی نزد پزشک رود تا به مداوای او بپردازد. علی علیه السلام درجای دیگرمی فرماید: "پیامبرصلی الله علیه وآله طبیبی است که برای درمان بیماران ، سیاراست. مرهم های شفا بخش او آماده وابزارداغ کردن زخم ها را گداخته، برای شفای قلب های کوروگوش های ناشنوا وزبان های لال؛وبا داروی خود درپی یافتن بیماران فراموش شده سرگردان است. (پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)از زبان علی )

اخلاق خانوادگی پیامبراعظم صلی الله علیه وآله

رسول اکرم صلی الله علیه وآله با همسران خود با عطوفت وعدل رفتارمی کرد(تازمانی که خدیجه علیها السلام درقید حیات بود، پیامبرزن دیگری اختیارنکرد)وهرگز میان آنها فرق نمی گذاشت ودرمسافرت ها به هرکدام از آن ها، قرعه اصابت می کرد او راهمراه خود می برد. 8(بخاری، ص34)

آن بزرگوارمطلقا"خضونت اخلاقی نداشت، خاصه درمورد زنان نهایت مدارا را به کاربرد وتندخویی وبد زبانی همسران خود را تحمل می کرد. پیامبراعظم صلی الله علیه واله دردورانی که زن را دارای روح انسانی وحقوق بشری نمی دانستند، مقام ورتبهء زن را به پایهءیک انسان دارای حق واستقلال ومتصرف درجان ومال خود بالا بردوهمیشه حتی درلحظات آخرحیاتش مدارای با زنان، یعنی رعایت مقتضیات فطرت زن را توصه می کرد ودرمقام توضیح وتمثیل می فرمود: "زنت به استخوان خمیدهءدنده ها می ماند ودرهمان وضعی که هست سودمند است واگربخواهند آن را راست کنند می شکند وضایع می شود. "9(بخاری، ص26)

آن بزرگواربا اینکه مسوولیت اجتماعی بزرگی داشتند، دردرون خانواده به اعضای خانواده خود نیز کمک می کردند ورفتارشان با آنها با رقت ومدارا ونرمش آمیخته بود. درحسن معاشرت با زنان تاکید فرموده و می فرمودند: "همهء مردمان، دارای خصلت های نیک وبد هستند ومرد نباید تنها جنبه های ناپسند را درنظر بگیرد وهمسرخود راترک بکند ، چه هرگاه ازیک خصلت او ناراحت می شود، خلق دیگرش مایهء خشنودی اوست واین دو را باید روی هم به حساب بیاورد. "10(مسلم، ص178)آن بزرگمرد تاریخ اسلام نسبت به فرزندان وفرزند زادگان خود نیزبا کمال صمیمیت رفتارمی کرد وآنها راهمواره مورد تکریم ستایش قرارمی داد. این روش رسول خدا صلی الله علیه وآله درروزگاری صورت می گرفت که خشونت نسبت به فرزندان وخانواده کارهمیشگی دوران جاهلیت عرب محسوب می شد ه است. درتربیت فرزندان خود کوشش می کرد وبه آنها ادب اسلام را می آموخت و می فرمود: "فاطمه پاره ای از تن من است، او قلب وروح من است، هرکس اورا بیازارد مرا آزرده است. "11(نورالابصار، ص47)همچنین می فرمود: "حسن وحسین از منند ومن نیز از آن ها هستم. "12(مفید، ص127)

روایت شده است که حسنین علیه السلام درحال سجدهءنماز به گردن وپشت پیامبرصلی الله علیه وآله می نشستند وایشان آن قدر سجده را طول می دادند تا آنها پایین بیایند وگاهی به آرامی آنها راپایین می اوردند ودربرمی گرفتند وبه صورتشان بوسه می زدند. روزی یکی ازحاضران این رفتارپیامبررا می بیند می گوید: ما هرگز فرزندانمان را نمی بوسیم. حضرت می فرماید: "وقتی که خدا رحمت را از دل شما کنده است من دربارهء شما چه می توانم کرد. "روزی دیگرکه حسن علیه السلام را روی زانونشانده وصورتش را می بوسیدند، افزع بن حابس می گوید: من ده فرزند دارم و تا به امروز حتی یک بارهم آنها را نبوسیده ام. حضرت درجواب خطاب به او فرمودند: "کسی که رحم در دل ندارد خدا هرگزبراو رحم نمی کند. "13(مسلم، ص77) وبعد درصحبت های خودشان ادامه می دهند: "ومن گمان ندارم ، چنین دلی لیاقت ورود به بهشت را داشته باشد. یعنی آن کسی که نسبت به خانواده اش

رافت ندارد، نمی تواند از رحمت الهی استفاده بکند. آن بزرگوارباکرامت ومنشس خاصی نسبت به حضرت صدیقه طاهره زهرا سلام الله علیها رفتارمی کرد. این رفتارهای حضرت، درفضای آن روز جزیره العرب، جایگاه به سزایی رادرتوجه امت رسول خدا به کانون خانواده وپرهیز از خشونت های خانوادگی ایفا می کرد. موج رافت وعطوفت رسول گرامی اسلام خدمتکارانش را نیزفراگرفته بود. انس بن مالک نقل کرده است: درمدت ده سال به خدمتش قیام می نمودم وشبانه روز درخانه اش بودم، حتی یک مرتبه تند خویی وحرف درشت از اوندیده ونشنیده ام. "14(مسلم، ص73)

رسول الله با خانوادهءخود با مهربانی رفتار می کرد، نه استبداد وتحکیم می فرمود: "بهترین شما آن ها هستند که با زن وفرزند خود به نیکی رفتارکند ومن از همهء شما خوشرفتارترم. "15(حرعاملی، باب العفوعن الزوجه) مرحوم فیض کاشانی درکتاب"محجه البیضاء"از سعد بن هشام روایت کرده که گفته است: "به دیدار"عایشه"همسرگرامی رسول خدا رفتم وازاخلاق او پرسیدم. اوگفت: آیا قرآن نخوانده ای؟گفتم: چرا. گفت: اخلاق رسول خدا صلی الله علیه وآله قرآنی است. "16(سنن النبی، ص158)

رشیدالدین مبیدی درتفسیرآیه"انک لعلی خلق عظیم"17(قلم/4)می گوید: "رسول خدا صلی الله علیه وآله امرونهی قرآن را چنان پیش رفت وبا خوش طبعی رفتارنمود که گویی خلق وی وطبع وی خود قرآن بود. "وبه قول شاعر:

بلغ العلی بکماله/کشف الدجی بجماله/حسنت جمیع خصاله/صلواعلیه وآله پیامبراعظم صلی الله علیه وآلهرهنمودهای قرآن را به دل می گرفت ودرزندگانی خود از شیوه هایی که قرآن پیشنهاد می کرد، بی هیچ انحرافی وبی آن که هیچ ناراحتی درآن روا دارد، پیروی می کرد ولذا تجسم قرآن به حساب می آمد واین ادعا از نظرکلام الله مجید هم مورد تایید است. *آمن الرسول بما انزل الیه من ربه*18(بقره/285)

دراخلاق نبوی پیامبراعظم صلی الله علیه وآله بسی جای شگفتی است که ، با آن جلالت وموقعیتی که به سلاطسن وقت نامه دعوت می نوشت، درخانه تا حدامکان کارش را شخصا" انجام می داد. اهل سیره نوشته اند: رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم درخانه خویش خدمتکاراهل خود بود. گوشت را تکه تکه می کرد وبرسفره غذای حقیرانه می نشست وانگشتان خویش را می لیسید بزخود را می دوشید ولباس خود را وصله می نمود وبرشترخود عقال، ریسمانی که با وسیله آن زانوی شتررا می بندند می زد وبه ناقه خود علف می داد، ؛با خدمتکارمنزل آرد راآسیاب می کرد وخمیرمی ساخت. 19(کحل البصر، ص102)

ابی ابن شهرآشوب درکتاب مناقب روایت کرده که: "رسول خدا صلی الله علیه وآله کفش خود را وصله می زد، پوشاک خویش را می دوخت، درمنزل را شخصا"باز می کرد، گوسفندان وشترها را می دوشید وبه هنگام خسته شدن خادمش دردستاس کردن به کمک او می شتافت وآب وضوی شبش را خود تهیه می کرد ودرهمه کارها به اهل خانه کمک می کرد. لوازم خانه وزندگانی را به پشت خود از بازاربه خانه می برد. گاه اتفاق می افتاد که حضرت خانه خویش را نظافت می کرد وجارو می کشید. 20(ابی ابن شهرآشوب، ص146)وخود مکررمی فرمود: "کمک به همسروکارهای منزل ؛صدقه واحسان درراه خدا محسوب می شود. 21(العبقریات، ص192)علاوه برهمسران ، هم نشینان روزانه رسول الله عبارت بودند از: فاطمه وشوهروفرزندانش وبه گواهی تاریخ وروایات فراوان، علاقه پیامبرگرامی صلی الله علیه وآله به آن بزرگواران قابل قیاس با دیگران ونزدیکان حضرت نبود. به موجب روایتی که "عایشه"نقل کرده است: "هرگاه فاطمه علیها السلام برپدروارد می شد، رسول خدا صلی الله علیه وآله جلوی پای دخترش بلند می شد واو را می بوسید ودرجای خود می نشانید. "22(ترمذی، ص319)

رسول گرامی اسلام درنزد پروردگارمتعال نیزبسیار مورد توجه ومحبوب بود. وخداوند متعال ویژگی خاصی برای ایشان قائل بود. درقرآن کریم خدای متعال با 4ویژگی بسیارمهم پیامبررا به مردم معرفی می کند: *لقد جائکم رسول من انفسکم عزیزعلیه ما عنتم*23(توبه/128)

مردمی است: چون از مردم است. به همه دردرد ومشکلات آنان شریک است؛(من انفسکم)

دلسوزاست: از هرگونه ناراحتی ورنج وزیان مردم سخت ناراحت می شود؛(عزیز علیه ما عنتم)

علاقه زیادی به مردم دارد. عشق بسیاربه خیروسعادت وپیشرفت وبزرگی ومجد وهدایت مردم دارد؛(حریص علیکم)

مهربان ورئوف است. نسبت به مومنین مهربانی ورافت خاصی دارد؛(بالمومنین روف رحیم)

*امروزه درروان شناسی خانواده اختصاص دادن وقتی معین برای اعضا ضرورتی مهم دراستحکام خانواده ها شناخته می شود ، درحالیکه این امرمهم در1400سال پیش از سوی پیامبرمهر ورحمت از همان ابتدای بعثت صورت گرفت. رسول خدا صلی الله علیه وآله اوقات شریف خویش را تقسیم بندی کرده بود که دریکی از اوقات وقتی را برای خانه وخانواده خود قراردادند. دراین اختصاص درتمام اوقاتی بود که ایشان درسفرنبودند وحتی اگرزمانی را به سفراختصاص می دادند، همسران خویش را نیز به همراه خود می بردند وآنان را همسفر خویش می کردند. نکته اخلاقی مهم این است که درسیره نبی مکرم اسلام نسبت به "زن "و جایگاه او توجه خاصی داشتند. آن پیامبرمهر ورحمت محبت وعشق به همسر را درکنارعشق به نماز وعبادت قرارمی دادند واین نشان از جایگاهی داشت که رسول خدا صلی الله علیه وآله برای "زن "قائل بود. درقرآن کریم که بیانگرخلق وخوی پیامبراعظم صلی الله علیه واله است، خداوند رحمان ورحیم که نامش آرامش بخش دلها ویادش پیوند دهندهءقلبهاست"الا بذکرالله تطمئن القلوب" می فرماید: *ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا"لتسکنوا الیها وجعل بینکم موده ورحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون*24(روم/21) از جمله نشانه های او این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا درکنار آنان آرامش یابید ودرمیانتان مودت ورحمت برقرارفرمود . دراین امرنیز برای مردم با فکرت ادله ای (از علم وحکمت حق) آشکاراست.

بنابراین ، محکم ترین اریکان یک خانوادهء سعادتمند وجود ذی جود وحضورپویا ومتعالی همسرانی است که پایدارترین گرایش وقوی ترین کنش بین ایشان همان جاذبهءالهی، یعنی مودت ورحمت وشفقت و بهره مندی ازآرامش روانی است. اما از برترین برتریهای همسران برترتوان ایشان در"ابراز محبت"، این ودیعهءالهی است. درحقیقت "محبوب"مطلق خداست وخالق "محبت" وعامل واهداگرآن نیزخداوند متهال است. وبالاترین درجهءایمان نیز محبت ذات حق ومحبت راه حق است. 25(افروز، ص30)

پیامبراعظم صلی الله علیه وآله فرمودند: "اوثق عری الایمان الحب فی الله والبغض فی الله وتوالی اولیاء الله والتبری من اعداء الله" 26: کلینی، ص194) استوارترین دستاویز ایمان، دوستی ومحبت درراه خدا ودشمنی درراه خدا ومهرورزی با دوستان خدا وبیزاری جستن از دشمنان خداست.

بنا به دستورصریح رسول خدا ابراز محبت به همه مردم وبه خصوص نسبت به همسراست. آن انسان والا درقرآن به "رحمه للعالمین"خطاب شده است که بیانگررحمت، مودت ورافت است. نکنه قابل توجه اینکه، "مودت"با "محبت" تفاوت دارد. محبت آن چیزی است که دردل انسانی قراردارد ولی "مودت"درحقیقت اعلام وابراز آن محبت است. درستورقرآن این است که نسبت به همسرتان ابراز محبت کنید، یعنی رفتارتان همراه با مودت باشد. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله تاکید داشتند که اگربه همسرتان بگویید اورا دوست دارید سخنی است که از قلب او خارج نخواهد شد. بنابراین، وظیفه است که این محبت قلبی ابراز شود واین مسئله، دلسوزی وهمراهی درزندگی را برای زن وشوهر به ارمغان خواهد آورد.

خانوادهء رسول الله وهمچنین زندگی امام علی وفاطمه زهرا علیها السلام به عنوان الگویی بی مثال درتجلی خانواده با اصالت می باشد. اوج عشق و محبت را می توان درخانوادهء علی علیه السلام وزهرا علیه السلام مشاهده نمود. به طوری که ثمره این خانواده ایمانی سلسله امامت وشخصیتی بزرگوارهمچون حضرت زینب سلام الله علیها وحسنین علیه السلام است که هرکدام اسوه های بی بدیل بشریت هستند.

نظام خانواده دراسلام

بسترظهوراسلام ، سرزمین عربستان است. نگرش مهم عربستان نیزهمچون تمدنهای قدیم نسبت به زن تحقیرآمیز وذلت باربوده به طوری که قرآن اشاره می کند که برخی از مردم دخترانشان را زنده به گورمی کردند وروابط خانوادگی شرم آمیزی بین آنها حاکم

بوده است. خانواده دراسلام براساس برابری زن ومرد از جنبه های متفاوت بیان شده است. بهمین معیار مقارن نزول قرآن زن مورد تکریم واحترام نبود ولی با نزول قرآن ، بیش از حد انتظارعصرجاهلیت به بزرگداشت زن تکیه کرد وبه یگانگی او با مرد درمقام انسانیت تصریح واشاره نمود. نظریه اسلام این است که زن ومرد، مکمل ولازمهء بقا تکامل یکدیگرند. دراصل خلقت وجوهرهءوجود، زن ومردیکی هستند. اگرچه خلقت زن ومرد از نظر شکل ظاهری متفاوت است اما از جهت کرامات نفسانی ومسائل عمده برابری کامل وجود دارد. بنابراین، زن درکمالات ودرک مدارج عالیه اخلاقی، هیچ تفاوتی با مرد ندارد. بلکه اسلام، زن را مانند مرد از روح کامل انسانی واراده واختیاربرخوردارمی داند. لذا هردو را دریک صف واحد قرارداده دریک مسیرهدایت کرده است. قرآن کریم، گاه با خطاب های"یا ایهاالناس"و"یا ایها الذین آمنوا"(بدون درنظر داشتن جنسیت)هردو را مخاطب قرارداده وبرنامه های تربیتی واجتماعی رابرای هردولازم دانسته است وگاه او را به صراحت درکنارمردان قرار داده است: *ومن عمل صالحا"من ذکراو انثی وهومومن فاولئک یدخلون الجنه. . *27(غافر/4)وهرکه از مرد وزن عمل صالح به جا آورده درصورتی که با ایمان باشد آنان دربهشت جاودان داخل شوند.

درنتیجه اسلام برهمین اساس زن ومرد را درموارد زیربرابر می داند:

الف-خلقت: درآیه34 سوره نساءخطاب به مردم آمده است که: شما را ازیک نفس آفریدم. یعنی انسان رایکی آفرید، بدون اینکه تفاوتی بین زن ومرد بودن قائل باشد. وبه عبارت دیگرخمیرمایه خلقت انسان از نظرماهیت وفطرت متفاوت نیست وبین زن ومرد تفاوتی نیست.

ب-عبادت وبندگی خدا: بندگی وعبادت زن ومرد تفاوتی ندارد واز نظر تعالیم قرآنی، تنها کسانی برترند که دارای عبادت خالص وصالح باشند. به عبارت دیگرهرکس که ایمان داشته باشد وعمل صالحی انجام دهد، مرد باشد یا زن، داخل بهشت می شود.

ج-برابری دررحمت وآمرزش گناهان: بین زن ومرد درورود به بهشت ودوزخ هیچ تفاوتی وجود ندارد.

د-بهره مندی از امانت: خداوند متعال درقرآن کریم می فرماید: که این امانت(عق وخرد) را به همه موجودات خلقت عرضه کردم وکسی جز انسان آن را نپذیرفت وقبول نکرد.

بنابراین، طبق آیه شریفه انسانها مساوی آفریده شده اند ومیان زن ومرد تفاوتی از نظر خلقت وجود ندارد. علت اینکه انسانها زوج آفریده شده اند تکامل زن ومرد است. زیرا این دومکمل یکدیگرخلق شده اند ومی توانند نیازهای مادی ومعنوی یکدیگر را برطرف نمایند.

تشکیل وتثبیت خانواده درقرآن

از دیدگاه قرآن، اصولا"خلقت انسانها جفت جفت است. هیچ مردی وهیچ زنی نیست که برای اوجفتی خلق نشده باشد. منطق قرآن دراین باره چنین است: *وباز یکی از آیات (لطف)او آن است که برای شما ازجنس خودتان جفتی بیافرید که درکناراو آرامش یافته با هم انس گیرید ومیان شما رافت ومهربانی برقرارفرمود دراین امرنیز برای مردم با فکرت ادلهء(از علم وحکمت حق) آشکاراست*28(روم/21)

دراین ایه شریفه نکات بسیارارزشمندی اشاره شده است که درذیل به چند نمونه آن می پردازیم:

الف)اولین نکته که اساس خانواده دراسلام است، این است که زن ومرد از یک سنخ هستند.

ب)خداوند محبت ومودت بین زن ومرد را درخلقت هردو نهاده است.

ج)اینکه خلقت را به صورت زوج واز دو جنس قرارداده است واینکه زوجهایی از جنس خودتان آفریده، نشانه رحمانیت خداوند است.

د)دو جنس را از یک منشا خلق کرده است تا شما آرامش بگیرید وبین شما انس والفت برقرارباشد.

و)این نشانه ها برای کسانی که تعقل می کنند، راهی اشکاراست؛هرچند بیشترفکر کنند، بیشتربه قدرت وعظمت خداوند پی میبرند.

درآیه دیگر خداوند متعال می فرماید: *وخلقنا کم ازواجا"*29(نباء/8)وشما را جفت (زن ومرد) آفریدیم.

همچنین: *فاط السموات والارض حعل لکم من انفسکم ازواجا"ومن الانعام ازواجا"یذروکم فیه لیس کمثله شیءوهو السمیع البصیر*30(شوری/11)خداوند آفریننده آسمانها وزمین است برای شما ادمیان از جنس خودتان زنان را هم جفت شما قرارداد ونیزچهارپایان را جفت (نروماده)افرید، وبه این تدبیر(ازدواج)شما را خلق بیشمارکند آن خدای یکتا را هیچ مثل ومانندی نیست. واوشنوا و بیناست.

قرآن با این گونه تعبیرات، درحقیقت به فلسفهءاساسی خانواده اشاره کرده است. دروجود انسان زمینه ای از مودت ورحمت وجود د ارد که تجلی گاه آن فقط محیط خانواده است؛البته زمینه های دیگری از مودت ورحمت نیز هست که تجلی کاه آن جامعه است.

این زمینه ها باید به طور کامل برافراد آن ظهورکند. انسان"سکون وآرامش"می خواهد، درکل نظام هستی این سکون وآرامش را خدا به انسان می دهد. قرآن کریم دراین باره می فرماید: *اوست خدایی که سکینت ووقاربردلهای مومنان آورد تا بریقین وایمانشان بیفزاید، وسپاه قوای آسمانهاوزمین همه لشکرخداست وخدا دانا وبه حکمت نظام آفرینش آگاه است*31(فتح/4)

بنابراین، اگرزن ومرد درانتخاب همسر، به این اصل اساسی ومهم توجه نداشته باشند وحقیقتا"درصدد یافتن وسیله سکون وآرامش برنیایند وخانواده ای تشکیل ندهند که تجلی گاه مودت ورحمت باشد، ناکام می مانند وروی خوشبختی وارامش را نمی بینند. وانها

که درپی ظواهروزیباییها هستند، هرگزاین آرامش را کسب نمی کنند.

عشق هایی کزپی رنگی بود                         عشق نبود عاقبت ننگی بود

درمحیط خانواده ، اگرفقط روابط جنسی وواکنش های فیزیکی مطرح باشد، روح ها سرگردان می مانند ودرتمام عمردرحسرت ناکامی می سوزند ومی سازند وبی تردید، هرگاه روح ها ناکام وحسرت زده باشند، جسم ها نیزپریشان وناتوانند. اما آن خانه ای که روح های تشنهءزن ومرد از سرچشمهءزلال یکدیگرسیراب می شوند وبه قول حضرت مولانا درمثنوی شریف:

هردوبحری آشنا آموخته                 هردو جان بی دوختن دوخته

یکی دیگراز مباحثی که همواره دراسلام مطرح شده برتری زنان ومردان نسبت به هم می باشد. تفاسیرزیادی دراین مورد آمده است ولی بهترین سند برای اثبات یا رد این مطلب خود قرآن کریم است که سندی گویاست وادله ای روشن برای انان که بخواهند دراین زمینه تدبرنمایند. قرآن کریم بین زن ومرد هیچ تفاوتی قائل نشده است: *همانا کلیه مردان وزنان مسلمان ومردان وزنان باایمان ومردان وزنان اهل طاعت وعبادت ومردان وزنان راستگوی ومردان وزنان صابرومردان وزنان خداترس خاشع ومردان وزنان خیرخواه مسکین نواز ومردان وزنان روزه دارومردان وزنان باحفاظ خود داراز تمایلات حرام ومردان وزنانی که یاد خدابسیارکنند، برهمه آنهاخداوند مغفرت وپاداش بزرگ مهیا ساخته است*32(احزاب/35)

دراین ایه شریفه به جنس مونث یا مذکراشاره نکرده است وخطاب قرانی هم به زن است وهم به مرد. به خاطر گستاخی بعضی واینکه مردان برزنان فضیلت دارند وقرآن با این امربه شدت مخالفت نموده ، پاسخ خود را دراین ایه کریمه مطرح می کند. در خصوص نزول این آیه شریفه وتفاسیردیگردرباره آن به تفسیرنمونه رجوع شود. 33

بنابراین بین زن ومرد هیچ تفاوتی نمی باشد. از جمله نکات مهم دراین آیه اشاره به ده صفت کمال جو برای زنان ومردان است که عبارتند از: اسلام، ایمان، صداقت، صبر، خشوع وفروتنی، عبادت پیشگی، پاکدامنی، ذکرخداوند، صدقه دادن وروزه گرفتن.

همچنین دردگرسوره های مبارکه قرآن از جمله: تحریم/5؛نساء/35از ارزشهای برابربین زنان ومردان یاد شده است.

با توجه به مطالب اشاره شده نتیجه می گیریم که نگاه قرآنی به زن این است که او مکمل مرد است وهردو می توانندراه سعادت وکمال را با درجات ومراتب یکسان طی کنند. لذا بنیان خانواده دراسلام برمبنای برابری زن ومرد است.

*الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض وبما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله والتی تخافون نشوزهن فعظوهن واهجروهن فی المضاجع واضربوهن فان اطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلا"ان الله کان علیا"کبیرا"34(نساء/34) مردان را برزنان تسلط وحق نگهبانی است به واسطه آن برتری که خدا برای بعضی بربعضی مقررداشته وهم به واسطه آنکه مردان از مال خود نفقه دهند، پس زنان شایسته مطیع شوهران ودرغیبت آنان حافظ(حقوق انها باشند)از آن رو که خدا هم(حقوق زنان را)حفظ فرموده است. وزنانی که از نافرمانی آنان(درحقوق همسری) بیمناکید باید نخست آنان را موعظه کنیدو(اگر مطیع نشدند)از خوابگه آنان دوری گزینید و(اگرباز مطیع نشدند) آنان را ره زدن تنبیه کنید، چنانچه اطاعت کردند دیگر راهی برآنان مجویید، که همانا خدا بزرگوار وعظیم الشان است*

با توجه به مفهوم آیه شریفه بسیاری این ایه را به این صورت ترجمه کرده اند که مردان سرپرست زنان هستند وبا این تعبیربه نظر می آیدخداوند مردان را برزنان برتری داده است، اما درپاسخ این گروه بایدگفت که خداوند دراین آیه درمقام برتری ذاتی مرد وزن نیست ؛بلکه درمقم بیان موقعیت هردو درخانواده است که دراین نوشتاربه دلیل فشرده بودن مطلب وگسترگی آن جای تفسیر این آیه شریفه نمی باشد ودرمباحث دیگر وتفسیرهایی که درباره آیات الهی آمده لازم است رجوع شود.

درهمین رابطه واینکه مردان هیچ برتری نسبت به زنان ندارند روایت شده است که امام جعفرصادق علیه السلام فرمودند: "اکثر الخیرالنساء"35(حرعاملی، ص11)

بنابراین، مشخص است که مردان هیچ برتری نسبت به زنان نداشته وحتی دربیشترموارد زنان مقامشان نسبت به آنها والاتر وبالاتراست. به عنوان مثال: عشق مادرعشقی است که فرشتگان برآن سجده می کنند/از دامن زن ، مرد به معراج می رود/بهشت زیرپای مادران است. ومصادیق دیگر که همه بر، شان وعظمت زنان حکایت می کند.

ازدواج

بحث ازدواج ئتشکیل خانواده درقرآن کریم وهمچنین درروایات واحادیث از پیشوایان دینی به وضوح به چشم می خورد. درسوره مبارکه بقره آیه 221این ام مقدس صراحتا"توصیه شده است وبه یکی از معیارهای ازدواج اشاره نموده است . دراین ایه شریفه از زنان ومردان مشرک وازدواج با آنان سخن گفته شده است که درجای خود به آن می پردازیم.

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله نقل شده است که می فرماید: "من تزوج احرز نصفه دینه"کسی که ازدواح کند نصف دینش را بدست آورده است. این روایت نشان می دهد که سنت ازدواج همپای اسلام است وبعد از اسلام بیشترین چیزی که در زندگی انسان مفید است سنت پیامبرگرامی اسلام واجرا کردن این دستورالهی است که به تشکیل خانواده تاکید نموده اند. دلایل تاکید اسلام به این امرشریف نیزبراین مبنا می باشد که:

1-جلوگیری از فساد وفحشاء: ازدواج نیاز فطری وغریزی انسان را ارضا می کند وناامنی اخلاقی را از خانه محو می کند.

2-تکامل زن ومرد درکناریکدیگر: تشکیل خانواده وزندگی زن ومرد درکنارهم درحقیقت وارد شدن آنها به مرحله جدیدی از زندگی است. هرانسانی ناگزیربه ورود به این مرحله است که موجب تکامل ورشد وتعالی او درآینده شود.

3-سکون وآرامش: ازدواج آرامش وصف ناپذیری به زن ومرد می دهد. واین امرشاید از مهم ترین دلایل اسلام برازدواج وتشکیل خانواده است. زیرا درآیات وروایات به روشنی براین ادله تاکید شده است.

نکته: درهمین رابطه باید سفارش نمود ازدواجی که براساس معیارها وچارچوبهای مشخص وایمان واعتقادات وباورهای مذهبی شکل می گیرد ، می تواند باعث آرامش زن ومرد شود. به دلیل اینکه ازدواج هایی که براساس هوا وهوس وشهوترانی ودلایل دیگرصورت گیرد پس از مدتی برای هردوجنس ملالت آوروخسته کننده می شود ودیگرآن آرامش ومودت ورحمت نه تنها حاصل نمی شود، بلکه طرفین از هم نفرت پیدا می کنند وبه انزجاراز هم وسرانجام نیز به از هم پاشیدگی خانواده منجر می شود.

4-تداوم نسل وتقویت روابط اجتماعی: اهتمام وتاکید اسلام برامرازدواج به منظورتحقق برپا نمودن خانواده وروابط اجتماعی است. به دلیل اینکه با تشکیل خانواده فرزندانی نیز به آن اضافه شده ونسل انسان ادامه دارد ومنقرض نمی شود وروابط اجتماعی با رفت وآمدها ومعاشرت ها بیشترشده وخانواده از جایگاه خوبی برخوردارمی شود.

معیارها، درتشکلیل خانواده

وقتی از معیارها سخن گفته می شود، دردرجه اول بایدتوجه داشته باشیم که اعضای اولیهء خانواده یک زن ویک مرد می باشد وهردوعضو تشکیل خانواده هستند وبنابراین، هردو باید درانتخاب یکدیگرکمال دقت را به کاربرندوخصوصا"از معیارها غفلت نورزند. زن ومرد، هرکدام به تنهایی همچون الکتریسیتهءمثبت ومنفی هستند. نه الکتریسیتهء مثبت به تنهایی نورافکن وحرارت بخش وانرژی زاست ونه الکتریسیته منفی! اینها هرکدام به تنهایی انرژی زیادی ندارند وبی حرکت هستند وحتی نشانی از هستی خود به ما نمی دهند، اما همین که تلاش کردند؛آشکارا از هستی خود خبرمی دهند وفواید بی شماری از خود ظاهرمی سازند. زن وشوهری که براثرمادیات با هم ازدواج می کنند قطعا"نمی توانند به رشد وکمال خانواده وخود کمکی کنند وبه دنبال آن فرزندانی سالم وموفق تربیت نمایند. حضرت مولانا درمثنوی شریف ، درداستان شاه وکنیزک نکته ای لطیف وظریفی آورده ونشان داده است که تجملات ومادیات وزرق وبرق کاخ شاهی وجواهرات ونقش ونگارها، هیچ کدام نتوانسته قلب بی قرارکنیزک راصید کند ودر کمند عشق شاه گرفتارکند:

مرغ جانش درقفس چون می تپید                                        داد مال وآن کنیزک را خرید

چون خرید اورا وبرخوردار شد                                  آن کنیزک از قضا بیمارشد

کوزه بودش آب می نالید به دست                                آب را چون یافت، خود کوزه شکست

سرانجام معلوم شد که بیماری کنیزک از بیماری جسمی نیست، بلکه از بیماری هایی بود که منشا آن ، کمبودها وعقده های روانی است که عامل آن سختی ونزاری کنیزک بوده است.

بنابراین ، زنان ومردان موفق ونمونه قره العین یکدیگرهستند، زیرایکدیگررا برحسب میل طبیعی ونیازهای اصیل واساسی خویش یافته ومجذوب یکدیگرشده اند. جالب این است که اسلام به این حقیقت توجه کامل داشته است. پیشوای عالی قدراسلام فرمودند: "

یکی ازچیزهایی که مرد مسلمان را اصلاح می کند، این است که زنی داشته باشد که وقتی به او نگاه می کند، شاد گردد وهنگامی که از خانه خارج می شود، شوهر را درقلب ودراعماق وجود خود حفظ کند وهرگاه به اودستورمی دهد، اطاعت کند. "36(حرعاملی، باب 19)

قره العین همان کسی است که دیدنش موجب شادی ونشاط گردد. نه تنها زنان وشوهران باید قره العین یکدیگرباشند، بلکه فرزندان نیز برای پدران ومادران ودوتان صمیمی نیز باید برای یکدیگراین گونه باشند. بی دلیل نیست که اسلام به مسئله ازدواج وتشکیل خانواده بسیارتاکید می کند، چرا که اساس ازدواج ، رسیدن به ارامش روانی وهموارشدن بستررشد وشکوفایی وجود است ودراین فرایند بسیارمهم وحیاتی، به تعبیرقرآن ، زن منبع وسرچشمهء اصلی آفرینش روان وآسایش جان است.

امام راحل(ره) درسخنان متعدد رمز پیروزی انقلاب را وحدت مردم وحضورزنان ومردان می دانست وبرای بانوان ارزش زیادی قائل بودند. امام(ره)دریکی از سخنان خود فرمودند: زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود، افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه بلکه جامعه ها به استقامت وارزشهای والای انسانی کشیده شوند. "(صحیفه نور)

خداوند متعال درقرآن کریم که کتاب حیات ومنشورجاودان است می فرماید: *هوالذی خلقکم من نفس واحده وجعل منها زوجها لیسکن الیها *37(اعراف، 189)اوست خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید واز(نوع)اونیزجفتش رامقررداشت تا به او انس وآرام گیرید*

استاد معظم آیت الله جواد آملی درتفسیراین آیه شریفه می فرماید: "راز اصیل آفرینش زن غیراز گرایش غریزی واطفای شهوت خواهد بود که خداوند ازآن خبرمی دهد. "همچنین قرآن کریم درهمین ایه ودرایه 21سوره مبارکه روم به آرامش زن ومرد اشاره کرده واصالت را درایجاد این آرامش به زن نسبت می دهد. واو را دراین امرروانی واخلاقی اصل دانسته ومرد را مجذوب مهر زن معرفی می نماید. ضمن آنکه حقیقت هردورا یک گوهردانسته وهیچ امتیازی از لحاظ مبدا قابلی آفرینش بین آنها برتری نداده است. حال منظور از نفس واحده همان حقیقت واحده وگوهروحد است. یعنی مبدا قابلی شما انسانهایک حقیقت است ودراین امرهیچ فرقی بین زن ومرد نیست، چنانچه هیچ امتیازی بین انسان اولی وغیراولی نیست واین گونه تعبیرها همانند تعبیربه بنی آدم است که شامل همه ءانسانها حتی حضرت آدم علیه السلام نیزخواهد شد. "38(جوادی آملی، ص37)

درنتیجه والاترین هدف از ازدواج ، به عنوان یک نیاز برخوردارشدن ازآرامش روانی وآسودگی خاطری است که خود لازمهء اعتلای وجود شگفتن همه قابلیتها ، همراهی درمسیررشد وکمال ونیل به اخلاص وفلاح است. برای همین است که درقرآن کریم برمعیارها تاکید بسیاری فرموده وانتخاب همسرمناسب را که همراه ، هم اندیشه، حقیقت گووصبور، که وجودش آرامش همراه با مهروعطوفت ومنطق واستواری است رابه همراه دگرمعیارهای اخلاقی توصیه می نماید. تنها درخانواده هایی که معیارهای ازدواج را درنظر می گیرندومحبت وصفا ورحمت درمیان آنان برقراراست می توان شاهد تحکیم واستحکام بنیان خانواده بود. درحدیثی زیبا ازامام زین العابدین علیه السلام نقل شده است که می فرماید: "الهی فاجعلنا من الذین ترسخت اشجاروالشوق الیک فی حدائق صدورهم واخذت لوعه محبتک بمجامع قلوبهم"39(حائری تهرانی، ص588)

بارخدایا مارا از آن کسانی قرارده که درختان محبت واشتیاق به تو(درگلستان)سینه های آنان ریشه کرده وشراره های دوستی تو سراسرقلبهای آنان را فراگرفته است.

محبت ورحمت وعشق ودوستی فضیلتهای هستند که درخانواده های ایمانی وخانواده هایی که به مکانهای مقدس وعبادی دررفت وآمد هستند به خوبی قابل شهود است ورمز استحکام ورشد وکمال خانواده ها براین اساس است. دراین خصوص نیزتعبیری زیبا از حضرت مولانا است که درمثنوی معنوی می فرماید:

          از محبت خارها گل می شود                   وز محبت سرکه ها ، مل می شود

از محبت سنگ روغن می شود                       بی محبت موم آهن می شود

حال با توجه به طرح طراح خلقت خداوند تبارک وتعالی والگوی حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله وسلم ، لکم فی رسول الله اسوه حسنه درمقام رسالت ونبوت "رحمت"نتیجه می گیریم عنصر محوری رسالت پیامبران بویژه وجود گرامی خاتم النبیین (صلی الله علیه و آله وسلم) می باشد وخداوند رسول خود را به اوصاف خود مزین نموده، او را بوسیله عنصر"رحمت"حبیب قرارداده، سپس معلم ومربی معرفی کرده است. "وما ارسلناک الا رحمه للعالمین". شایسته است که زنان ومردان جامعه اسلامی رفتاروالگوی نبی مکرم اسلام را سرمشق خود قراردهند وهمواره درسراسر زندگی از دستورات آن نورمطلق بهره برداری نمایند.

سنخیت وتضاد

حال برای اینکه زن ومرد مسلمان بتوانند درچارچوب مکتب خویش همسرشایسته بیابند وچون دو قطب غیرهمنام، مغناطیسی یکدیگررا جذب کرده و درکنارهم به سکون وآرامش برسند جا دارد به چند معیاراساسی توجه شود.

1- سنخیت درانسان بودن؛تجانس وسنخیت ازانسان بودن شروع می شود. زن ومرد هردوانسان هستند. چقدردراشتباه می باشند کسانی که مرد را انسان وزن را واسطهء میان انسان وحیوان یا حیوان شبیه انسان تصور کرده اند. !آنها نه تنها زن را نشناخته وبه او توهین کرده اند، بلکه مرد را هم نشناخته اند وارزش او را هم پایین اورده ان. !درپدیده جذب وانجذاب؛همچنان که مرام وانسانیت وشخصیت شرط است تضاد نیز شرط است. درحیوانات نیز این قاعده وجود دارد. قرآن کریم درایات الهی براین امر تذکرنموده است: *یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده وخلق منها زوجها وبث منهما رجالا"کثیرا"ونساء واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام ان الله علیکم رقیبا"*40(نسا/1)

ای مردم بترسید ازپروردگار خود، آن خدایی که همه شما را از یک تن بیافرید وهم از آن ، جفت او را خلق کرد واز آن دوتن خلقی بسیاردر اطراف عالم از مرد وزن پراکند وبترسید از آن خدایی که به نام او از یکدیگرمسئلت ودرخواست می کنید ودرباره ارحام کوتالهی نکنید، که خدا مراقب اعمال شماست.

بنابراین، آنان که زن ومرد را از لحاظ انسان بودن از جنس وسنخ یکدیگرنمی دانند، هم به زن اهانت کرده اند وه به مرد واین برخلاف تقوای الهی است که خداوند تنها دراین صورت بین زن ومرد تفاوت می گذارد، یعنی انکه نقوایش بیشتراست نزد پروردگارگرامی تر وعزیزتراست.

2-سنخیت وایمان؛همان طور که انسان بودن، فطری وطبیعی است ومحال است که میان انسان وغیرانسان، جذب وانجذاب وترکیب ، صورت گیرد، ایمان به خداوند هم فطری انسان است وبنابراین، غیرممکن است که یک انسان موءمن که به یگانگی خداوند معتقد است بتواند با یک انسان مادی یا مشرک که از فطرت پاک وانسانی خود منحرف شده وفاصله گرفته است؛با یکدیگر جذب وانجذاب کامل، به وحدت برسد واز را ترکیب، دوگانگی را به یگانگی تبدیل کند. برهمین اساس است که قرآن کریم می فرماید: *وبا زنان مشرک ازدواج مکنید مگرآنکه ایمان اورند وهمانا کنیزکی با ایمان بهتراززن آزاد مشرک است، هرچند از(حسن وجمال)اوبه شگفت آیید، وزن به مشرکان مدهید مگرآنکه ایمان آرند وهمانا بندهءموءمن بسی بهتراز آزاد مشرک است هرچند از(مال وحسن)او به شگفت آیید. مشرکان(شما را از راه جهل)به آتش خوانند. وخدا از راه لطف ومرحمت به بهشت ومغفرت دعوت کند وخداوند برای مردم ایات خویش بیان فرماید، باشد که هشیارو متذکرگردند*41(بقره/221)

برهمین اساس مردان وزنان خداجو درآرزوی داشتن همسری موءمن ونیک سیرت وعامل به ارزشهای قرآنی هستند. چنین گرایشی درامرازدواج، برخاسته ازنهاد پاک وفطرت کمال جوی انسان است وازهمین روست که خداوند متعال بهترین ازدواج را وصلت پاکان ومتقیان با یکدیگرمی داند ودرسورهءمبارکه نورآیه 26 می فرماید: *والطیبات للطیبین والطیبون للطیبات*وزنان پاکیزه نیکو لایق مردانی جنین ومردان پاکیزه ونیکو لایق زنانی همین گونه اند.

درنتیجه کم توجهی یا بی توجهی به این امرمهم درازدواج ، به معنای بنا گذاشتن ستونهای کانون زندگی برزمینی سست وناپایدار شمرده می شود. آخرچگونه امکان دارد که از همان شروع زندگی یک زوج "زن"سحرگاهان وبا صدای دلنواز وملکوتی قرآن کریم واذان صبحگاهی برخیزد وخود را مطهربرای خواندن نماز وراز ونیاز با معشوق وخالق خود شودو"مرد"تا ساعتی بعد از طلوع آفتاب دربسترخود آرمیده ودرخواب ناز فرو رود؟حال عکس همین قضیه نیزصادق است. درقسمت دوم این مطلب ما با نوع دیگری از عدم مشابهت درامرازدواج برمی خوریم وآن مادیات است. یعنی این امرنیز باید بین دو طرف تا حدی از نسبیت ومشابهت برخوردارباشد، چه براساس فطرت، چه عقیده وچه مذهب ومسلکمرد یا زن نمی توانند دراردواج با همسان خود ازدواج نکنند، اگربرای افراد مشرک مرز ودلیل وجود دارد برای مادیون نیز مسئله به نوع دیگری مطرح است.

زیرامشرک در هر حال به خدایی معتقد است ولی مادیون به هیچ چیز اعتقاد ندارند. قرآن کریم نه تنها چنین ازدواجی را براساس ثروت ومال باشد منع کرده است، بلکه خاطرنشان می کند که کمیان این گونه افراد؛جاذبه ای وجود ندارد. درروایات نیز به ازدواج با غیر مسلمان (زن ومرد)به شدت مخالفت شده است. نقل است که امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: "من دوست نمی دارم که مرد مسلمان با زن یهودی ومسیحی ازدواج کند، زیرابیم آن است که فرزندش یهودی یا مسیحی شود. "42(حرعاملی، حدیث 5)

3-سنخیت واحصان؛کلمه "احصان" به معنای منع است ودرقرآن کریم، به "محصنات"اشاره فرموده ودرچهارمعنا بکاررفته است که دراین نوشتاربا توجه به موضوع مورد بحث تنها به سنخیت واحصان پرداخته می شود وآن این است که: زنان پاکدامن وعفیفی که خود را از آلودگی و روابط نامشروع منع ومحافظت می کنند. درقرآن کریم درسوره های مائده آیه 5، انبیاء آیه 91؛تحریم آیه 12 به آن اشاره شده است . زنان پاکدامن ، درجامعه نیز سرفراز وهمواره از ارج واحترام خاصی برخودارهستند. وبالعکس زنان هرزه که با اعمال ورفتارشان هرروز از جامعه فاصله گرفته وهیچ ارزشی درنزد مردم ندارند وهرروز بیشترو بیشتر دربدبختی ومنجلا ب غرق می شوند که البته این امردرارتباط با مردان وعکس العمل جامعه نسبت به آنها نیز صادق است. فطرت وطبع پاک انسان همیشه به دنبال پاکی است، وباید به دنبال طبع پاک رود وآن را به خود جذب کند. دراینجا تعبیرزیبای قرآن کریم را می آوریم که می فرماید: "زنان بدکاروناپاک شایسته مردانی بدین صفتند ومردان زشتکاروناپاک نیز شایسته زنانی بدین صفتندو(بالعکس) زنان پاکیزه نیکولایق مردانی چنین ومردان پاکیزه نیکو لایق زنانی همین گونه اند*43(نور/26)

4-کفائت؛هم کفو بودن زن ومرد دراسلام به صراحت تمام تاکید شده است. روایت است از امام صادق علیه السلام که فرمودند: "بعضی از مومنان کفو وهمتای یکدیگرند. "44(روضه المتقین، ص128)

عفت وپاکدامنی یک امراخلاقی است. کسی که عفیف نیست، از لحاظ اخلاقی دچارانحطاط است، پرواضح است که کسی که دچار انحطاط اخلاقی است ، با کسی که درمرتبهءفضیلت اخلاقی است، کفائت ندارد. درحدیث ذیل این امربه خوبی بیان شده است. پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله فرمودند: "هرگاه کسی آمد که اخلاق ودینش را می پسندید، به او همسربدهید و اگرندهید، درروی زمین فتنه وفسادی بزرگ است. "45(حرعاملی، حدیث 2و5)

کفائت تنها از لحاظ ایمان واسلام نیست ، بلکه مربوط به جنبه های اخلاقی وفضایل وکمالات انسانی هم می باد. درحقیقت از بارزتر ین مصادیق "کفو"بودن مرد وزن، همانا متصف بودن ایشان به صفات موحدان وسرایندگان سرود ازادگی ووراستگی وعاملان به والاترین ارزش ومتعالی ترین فریضه هاست. بنابراین، کسانی که طالب سعادت بیشتری هستند ومی خواهند فرزندانی لایق بپرورانند، به اهمیت این امربیشتروبهتر توجه می کنند.

تضاد وعدم سنخیت

ارزش یک زن وکمال او، درزن بودن وکامل بودن درجنبه های زنانگی وارزش وکمال یک مرد، کامل بودن او درجنبه های مردانگی است. اگرمرد، گرایش زنانه وزن گرایش مردانه پیداکند، کمال وتعالی نیست. حتی ازنظراسلام، بعضی از صفات است که زیبندهءمردان وبعضی از صفات زیبندهءزنان است. هرچه مرد درمردانگی وزن درزنانگی خود قوی ترباشد، این کنش طبیعی تروترکیب واتحاد، کامل ترخواهد بود. پیشوایان دینی ما، محبت مرد به زن را نشان از زیادی ایمان می دانسته اند؛یعنی همان طوریکه ایمان به خدا، برآوردن یک نیاز فطری است وکمال محسوب می شود، محبت به زنان نیزبرآوردن یک نیازفطری وکمال است. امام صادق علیه السلام فرمودند: "ما اظن رجالا" یزداد فی الایمان خیرا"الا ازداد حبا للنساء"46(روضه المتقین، ص87)

یعنی: گمان نمی کنم مردی از لحاظ ایمان برخیرخود بیافزاید، مگراینکه برمحبتش به زنان نیزافزوده شود.

درهمین رابطه است که درمورد صفات کمالیهء زن نیز تعبیراتی حکیمانه درمنابع اسلامی آمده است. پیامبراعظم صلی الله علیه واله فرمودند: "افضل نساء امتی اصحبهن وجهه واقلهن مهرا"47(روضه المتقین، ص95)

یعنی: بهترین زنان امت من انهایی هستند که صورتشان زیباترومهرشان کمترباشد.

درحقیقت رسول خدا می خواهد بگویند، زیبایی صورت یا مهرکم، به تنهایی کمال نیست بلکه وقتی با هم همراه می شوند کمال است. زیرا معلوم می شود که زن نمی خواهد زیبایی صورت خود را به مهربفروشد. علاوه برکمالاتی که عنوان شد پاکدامنی وحیا نیزبه گوهروجود زن ارزش می دهد. حال این مسئله به نگاه زن ومرد وتاثیرآن برقلوب برمی گردد، به همین دلیل است که خالق زیباییها وجاذبه های حیات، درقرآن کریم این کتاب سرنوشت ساز وهدایتگرانسانها می فرماید: *قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ویحفضوا فروجهم ذلک ازکی ان الله خبیربما یصنعون *وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن ویحفظن فروجهن ولا  یبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ولایبدین زینتهن الا لبعولتهن *48(نور، آیات 30و31)

یعنی: (ای رسول ما)مردان موءمن را بگو تا چشمها (از نگاه ناروا)بپوشند وفروج واندامشان را از کارهای زشت (با زنان)محفوظ دارند که این برپاکیزگی (جسم وجان) آنان اصلح است والبته خدا به هرچه کنید کاملا" آگاه است. وزنان موءمن را بگو تا چشمها(از نگاه ناروا)بپوشند وفروج واندامشان را (از عمل زشت) محفوظ دارند وزینت وآرایش خود جز آنچه قهرا"ظاهر می شود (بربیگانه)آشکارنسازند وباید سینه وبرودوش خود را به مقنعه بپوشانند وزینت وجمال خود را آشکارنسازن جز برای شوهران خود.

با توجه به مطالب بالا که به طور مختصر ومفید به انها پرداخته شد معیارهای دیگری برای تقویت واستحکام خانواده ها دراین امرنیزموثرمی باشند که به آنها نیزاشاره می شود:

-زبان وگیرایی کلام؛ارتباط کلامی میان اعضای خانواده درسلامت وپویایی وتثبیت آن بیشترین تاثیر را داردوهمواره درخانواده هایی که درآن میزان ارتباط کلامی همسران با هم وبا فرزندان خوب است درتعالی خانواده بسیارموثرودرخانواده هایی که ارتباط کلامی وصحبت کم است ، احتمال اسیب پذیری عاطفی ورفتاری کودکان ونوجوانان نیزبیشترنمود پیدا می کند که این زنگ خطری برای خانواده ها محسوب می شود. هرقدرارتباط بین والدین وفرزندان گرم تروصمیمانه ترباشد فضای آن خانواده برای رشد وکمال مناسب ترواعضای خانواده از موفقیت وثبات بیشتری برخوردارترمی باشند. برهمین اساس است که قران کریم می فرماید، که مومنان از گوش دادن به کلامهای ناروا ، بیهوده وگناه آلود اجتناب ورزند. *والذین هم عن الغومعرضون*وآنان که از لغو وسخن باطل اعراض واحتراز می کنند.

بنابراین، زن ومرد باایمان از زبان تنبیه، زبان تهدید وتحقیرهمیشه به دورند. وآنها تنها با زبان نرم وملایم وشکروسپاسگذاری وتشویق وتکریم از جنس مقابل خود صحبت می نمایند.

-رفتارهای مطلوب وحرکات موزون؛زنان ومردان باایمان با حفظ حرمت وحریم معیارها وارزشهای والای الهی وفرهنگ متعالی قرآنی، درجمع خانواده، همواره احساس وتعلق خاطری توام با ابرازمهر ومحبت یکدیگر را می خوانند. امیرالمومنین علی علیه السلام وحضرت زهراسلام الله علیها، کاملترین اسوه ها والگوها درتاریخ حیات انسانها، همیشه با نهایت مهرومحبت وتکریم شخصیت یکدیگررا صدا می زدند، یابن ابیطالب، ابوتراب، ام الحسن، حبیبی زهراو. . هنگام داخل وخارج شدن از منزل نیزبا کمال ادب وصمیمیت با هم برخورد می نمودند. درروایات امده است: "هرگاه امیرالمومنین علی علیه السلام از فعالیت های خارج از منزل فارغ شده وبازمی گشتند، به رغم حضورحسنین علیه السلام وحتی فضه خدمتکارخانه، حضرت زهراسلام الله علیها در را به روی همسرمبارک خود بازمی نمودند وپذیرای وجودشان می شدند. در زندگی نامهءآن دو زوج اسوه آمده است که : روزی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به پشت درخانه رسیدند درآن هنگام حضرت زهراسلام الله علیها مشغول آسیاب کردن گندم بودند ولباسشان نیز کمی آردی شده بود، ایشان به جای آنکه از بچه ها بخواهند که دررا بگشایند، خود برخاسته وپس از توجه به سرووضع ظاهروحفظ آراستگی مطلوب، دررابه روی همسرگرامی شان باز کرده وبا گرامی از وی استقبال نمودند.

مولا امیرالمومنین علی علیه السلام نیز زمانی که به منزل می آمدند، اولین مخاطب کلام ایشان ، همسرگرامی شان حضرت زهرا سلام الله علیها بود. هرچند کودکان آن زوج تلاش می کردند که خود را به ان دو نورآسمانی نزدیک کنند ولی هیچ گاه آن دو از هم غافل نمی شدند.

این رفتارها وجاذبه ها می تواند از مهم ترین عوامل درموفقیت همسران باشد ویا خدای نکرده از عوامل زمینه ساز سردیها، بی تفاوتیها وبعضا"جدایی ها باشد. بنابراین، شایسته است که همسران زندگی ومهرورزی وساده زیستی را از آن دو نور وارسته بیاموزند . روایت است که جضرت فاطمه سلام الله علیها تنها یک عطر گرانبها داشتند وآن را فقط وفقط برای علی علیه السلام استفاده می نمودند.

مراتب رسیدن به کمال وحقیقت (تعالی خانواده)

درابتدا لازم است که انسان از یک سری رذائل اخلاقی گذشست کند وبه یک سری از فضائل پیوند زند. یعنی برای رسیدن به رشد وکمال وتعالی شایسته است که کارهای زشت را کنارگذاشته وکارهای نیک ومطلوب را به کاربندد. همان طورکه خداوند متعال  انسان را خلق وبه او مقام شایسته اعطانمود "وتبارک الله احسن خالقین" وجانشین خود برزمین قرارداد. بنابراین اول باید خود واقعی را شناخت (خودسازی) و بعد به مرحله خداشناسی گام برداشت و به تعبیری از خودشناسی به خداشناسی رسیدن. این امرباید درتک تک اعضا خانواده صورت گیرد. دراین نوشتار به دلیل اینکه مراتب وصول به حقیقت گسترده می باشد ونمی توان به همه آن کمالات اشاره نمود ولی به صورت مفید وکارساز می توان گلچینی از بایدها را ازسبد فضائل چید وارائه نمود.

تزکیه نفس؛خداوند متعال درسوره مبارکه "شمس"بعد از هشت ایه اول که حدود 10بارقسم می خورد به اهمیت این موضوع اشاره می کند وبه دنبال آن بعد از تاکیدات فراوان می فرماید: "قد افلح من زکها*وقدخاب من دسها*49(شمس آیه های 9و10)

یعنی: هرکس نفس ناطقه خود را از گناه وبدکاری پاک ومنزه سازد به یقین (دردوعالم)رستگارخواهد شد.

همچنین درسوره مبارکه اعلی نیز به همین مطلب اشاره می کند: "*قد افلح من تزکی*50(اعلی/14) یعنی: حقا"فلاح ورسیتگاری یافت آن کسی که تزکیه نفس کرد.

بندگی؛یکی از مراحل تزکیه نفس بندگی است. مولا علی علیه السلام درخطبه 187نهج البلاغه می فرماید: "ای بندگان خدا درجهت خلقت خود که خدای متعال برای شما تعیین کرده آگاه باشید وبترسید از آنچه که خدا شما را برحذرداشته است تا سزاوار وعده های خداوند باشید.

همچنین خداوند درخصوص خلقت انسان درقرآن کریم اشاره می نماید ومی فرماید: *وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون*51(ذاریات/56)یعنی: ومن جنس وانس را نیافریدم مگربرای اینکه مرا(به یکتایی)پرستش کنند.

بنابراین، ما باید درمقابل خداوند متعال بندگی کنیم تا به مرحله سخت ترآن یعنی یقین برسیم. *واعبد ربک حتی یاتیک الیقین* دربندگی خداوند به دو روی یک سکه می رسیم که یک روی آن بندگی و یک روی آن ربوبیت حق است. ما درکناربندگی به یقین می رسیم.

یعنی به نهایت صبروکمال. درغیربندگی هم ما به یقین می رسیم؛یعنی بی ثباتی وپوچی وبه عبارت دیگر، ما درمحاوره ها هم به یقین می رسیم.         

عاشق ومعشوق را دررستخیز                       دو به دو بندند وپیش آرند تیز

ولی آیا بندگی خالق وبندگی مجازی یکی است؟بدون تردید فرق است بین بندگی حق وبندگی غیرحق. حال ببینیم بندگی واقعی یعنی چه. بندگی واقعی یعنی توجه به ذات پروردگار. دربندگی، اراده انسان دراراده خدا محو می شودوخداوند درمقام عقل واراده ما جایگزین می شود. دربندگی ، انسان می شود محل تجلی اسماء خداوند که همان دسترسی به جوهره همه خیرها وکمالات است وبعد هم مراتب وسلسله اعمال بندگی وخیروکمال را درپی دارد. بندگی غیرخدا یعنی فرمان نفس دیگران وشیطان را اطاعت کردند.

یقین؛بعد اربندگی مرتبه یقین است. یقین، مشاهدع عالم غیب از راه دل، درهریک از اموروجلوه ها ی الهی است. دریقین، انسان خود همه چیزاست واو به جان رسیده واز جان نیزبه جانان ودراین مرتبه همین فضیلت به مراتب دیگرنیز کشیده می شود. یقین انسان را به کمالات می رساند اگردرست مسیررا تشخیص دهد وهمان راه را ادامه دهد.

ایمان وتقوی الهی؛ایمان تنها به ربوبیت معنا دارد وآن هم درگفتن بسنده نمی شود بلکه درعمل وهمراه با یقین صورت می گیرد. هرچیزی که باعث سست شدن انسان شود واز دل برون رود به غیرمعبود می رسد. موءمنین همواره به این ندای آسمانی تمسک می جویند که : *قل یا عباد الذین آمنوا اتقوا ربکم* تمام عبادت برای اوست وما تنها به پروردگارایمان می آوریم.

تقوی؛تقوی یعنی پرهیز از غیرخدا. تقوا یعنی خویشتنداری ونگهداری انسان از گناه واین امر، بهترین ذکرعملی است. چرا که ذکر خدا یعنی یاد خدا ودرحضور خدا بودن رعایت ادب است. تقوی، رزق معنوی ما است که درقرآن کریم نیز به این امراشاره شده است: *توشه بگیرید وبهترین توشه شما تقوای الهی است*

درنهج البلاغه درخطبه همام، امیرالموءمنین عل علیه السلام درصفات متقین اشاراتی زیبا دارد. درقرآن کریم رابطه تقوا همراه با دوستی با خداوند مطرح شده است. *بلی من اوفی بعهده واتقی فان الله یحب المتقین*52(آل عمران/76) یعنی: آری، هرکس که به عهد خود وفا کند وخداترس وپرهیزکارشود همانا خدا پرهیزکاران را دوست می دارد. تقوای الهی با ارزش ترین سرمایه انسانها ونتیجه اش قرارگرفتن درجاذبه محبت الهی است وطبق فرموده قرآن کریم با کرامت ترین انسانها، نزد خداوند با تقواترین آنهاست.

اخلاص؛اخلاص عبارت است از پاکی درون وبرون از غیرخدا. دراخلا، نیت وزبان وعمل وفکروهمه احوالات ما برای ذات حق می باشد واین حالت درمعرفت به پروردگار، حاصل می شود. یعنی کسی که خدا را با معرفت کامل بشناسد وهمه خیروکمال را متعلق به اوبداند، حاجتی به غیرخدا ندارد وبه غیراو پناه نمی آورد. شناخت و معرفت به ذات حق، عشق به خدا را می آورد وعشق یعنی اخلاص ، با خدا بودن، یعنی از جوهره همه کمالات وارزشها برخوردارشدن واین همهءمطلوب است وهمه هدف وغایت. رزمندگان ما درطول هشت سال دفاع مقدس تنها بایاد پروردگاروعشق به او جنگیدند واگرعشق به او نبود هرگز به پیروزی نمی رسیدند ومغلوب می شدند. حال اخلاص بر3قسم است وبه تعبیری مراتبی دارد:

اخلاص درگفتار، اخلاص درپندار، اخلاص درعمل.

آلف-اخلاص درگفتار؛همان صدق است که گفته شده ، بهترین اخلاق حسنه است وشایسته مقصد "صدق" است. منبع کذب، هوای نفس است . حال نشانه صدق وفا به عهد است"اوفی به عهد الله" واصل آن عهد، میثاق با ذات حق است.

ب-اخلاص درپندار؛دراین حالت انسان خود را نمی بیند وتنها پروردگارمتعال را درنظر دارد.

ج-اخلاص درعمل؛یعنی عمل، فقط برای قدرت لایزال الهی باشد ونه غیراو. وغایت آنکه همه سخن دراخلاص، رسیدن به اخلاص درعبودیت باشد که ما فقط درمقام ابتغاء قرارگرفته وبه تعبیرقرآن : *وما تنفقون الابتغاء وجه الله*ونباید انفاق کنید جز درراه رضای خدا.

پس تنها رضایت او شرط است وهمه خیروکمال از اوست وهرچه به بنده می دهد از ذات مقدسش می باشد.

نیت؛دربعد وافضا فضیلتها، اگراعمال خیرانجام شود، روح انسان که عامل این خیرونیکی می باشد، آن هم قطعا"پرورش یافته وبه کمال می رسد. پس اینکه گقته اند: نیت الموءمن خیرمن عمله مصداق همین امرمی باشد.

نکته این است که تنها عمل صرف نباید ملاک واقع گردد، اگرعمل به عقیده وصل شود، درعمل ما می توانیم حکیمانه قضاون نماییم. نیت قوی که برای رضای حق باشد عمل را قوی واثر بخش می نمایدونیت ضعیف که برای غیراو باشد عمل را ضعیف وبدون تاثیرمی کند.

حسن خلق؛انسان نمی تواند متصف به صفات پروردگارشود، چرا که صفات خداوند عین ذات اوست ومتعلق به اوست وبرای اوست. اما می شود متخلق به اخلاق ذات حق شود که این عمل همان حسن خلق است. از پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت است که فرمودند: "اول ما یرضع فی المیزان الخلق الحسن". حسن خلق از اعمال حسنه نیزبالاتراست وهمین ویژگی است که خداونا باریتعالی بررسول گرامی اسلام منت نهاد وفرمود: *وانک لعلی خلق عظیم* 53همانا تو صاحب اخلاق عظیم وبرجسته ای هستی . روایت شده است که شخصی از امیرالموءمنین علی علیه السلام درخواست  کرد تا خصوصیات رسول الله را برایش بشمارد. حضرت فرمود تو نعمت های دنیا را بشمارتا من اخلاق آن حضرت را بشمارم. عرض کردند : چگونه می توان نعمت های خدا را به شمارش درآورد با اینکه خداوند درقرآن کریم می فرماید: *وان تعدوا نعمه الله لا تحصوها*54(نحل/18)واگربخواهید که نعمت های خدا را شماره کنید هرگز نتوانید.

آن حضرت فرمود: خداوند تمام نعمت های دنیا را قلیل وکم می داند "قل متاع الدنیا قلیل*55(نساء/77) یعنی: بگو متاع دنیا اندک است.

اما خداوند بزرگ درباره اخلاق پیامبرش فرمود: "انک لعلی خلق عظیم"متاع دنیا را نمی شود شمرد. پس من چگونه می توانمچیزثی که عظیم وبزرگ است بیان نمایم. خداوند هیچ کس را به این عظمت نستوده ولی همین قدربدان که آن حضرت تمام اخلاق پسندیده را جمع کرده وفرمود: "انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق" من مبعوث شدم که اخلاق نیکو را تمام کنم وحال آنکه اخلاق نیکوی تمام پیامبران مظهریکی از اخلاق پسندیده بود؛اخلاقی که عقل درآن حیران است.

بنابراین ، مشخص شد که هیچ پیامبری از نظر خلق وخوی مطابق رسول خدا صلی الله علیه وآله نبود . اخلاق آن بزرگوار خود قرآن بود. پیامبراعظم صلی الله علیه وآله برتمام اخلاق زشت امتش صبور بود. او راسنگ می زدند، ناسزایش می گفتند، خاکسترداغ برسرمبارکش می ریختند، اما آن نورالهی برای هدایت امت دست به دعا برمی داشت. وهمان اخلاق نیک بود که باعث شد که سرانجام عربستان وعرب جاهلی را که رفتارخشن وبی مروت داشت به اخلاق نیک دعوت کرده واسلام را به سایرقبایل عرب معرفی نماید. واگرنبود آن خلق عظیم همه از اطرافش پراکنده می شدند. به فرموده قرآن کریم: *فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا"غلیظ القلب لا نفضوا من حولک*56(آل عمران/159) یعنی: به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی واگرتند خو وسخت دل بودی مردم از گرد تو متفرق می شدند.

بعتث رسول خدا "بعثت لاتمم مکارم الاخلاق"بود واو خلق شد که با اخلاق ملایم وطبع لطیف احکام اسلام را درخانه های امتش بشناساند وصلح وصفا را درجامعه به اجرا درآورد. خلاصه آنکه اوصاف خداوند، همه دراوصاف پیامبرش نمود دارد

وانسان اگر بخواهد حقیت را درک کند وسلسله مراتب را طی نماید تا به مرحله رشد وکمال وتعالی برسد شایسته است که تمام فضائل اخلاقی را درخود جمع کرده ورذایل اخلاقی را از روح وجسمش پاک نماید.

ایثاروگذشت؛ایثار، یعنی دادن، چیزی را برای خود نخواستن. تمام آن چیزهایی را که ما داریم مطلق به ذات حق است وما امانت داراو برروی زمین هستیم.

صبر؛صبرنگهداری نفس، برطبق مقتضیات عقل وشرع است. از مهم ترین مصادیق صبر، رسیدن به هدف عالی حیات است که خداوند متعال درقرآن درسوره مبارکه رعد آیه 22بیان فرموده است: *وهم درطلب رضای خدا راه صبرپیش گیرند ونماز به پا می دارند واز آنچه نصیبشان کردیم پنهان وآشکارانفاق می کنند ودرعوض بدیهای مردم نیکی می کنند، اینان هستند که عاقبت منزل گاه نیکو یابند. *

واز بهترین وبا ارزش ترین صفات انسان های موءمن برای رسیدن به اسمای الهی(لقای خداوند)درهمه ابعاد زندگی صبراست. درروایتی از امام جعفر صادق نقل است که فرمود: "درقیامت برای آنها که بربلاها صبرداشته اند، به میزان سنجش برای اعمال آنهاست تا نامه اعمال گشوده شود. "

هرآنچه از دوست برمارسد نیکوست وگوارا!خیلی از امور، درزندگی امتحان الهی است وهمه چیز نزد ما مهمان است وما امانت داری برای ذات پروردگاربیش نیستیم که باید درآنچه به ما امانت داده خیانت نکنیم.

رضا؛به دنبال صبررضای الهی مطرح می شود. مقام رضا، علامت محبت به خداوند بعد از معرفت به اوست وگفته شده است که بنده از خدا، راضی نتواندبود مگرپس از آنکه خدای متعال را از وی راضی باشد. راضی بودن به امرمدبرحکیم وتسلیم دربرابراراده او، مقامی بالاترازصبرمی باشد، چراکه صبر، تحمل درمقابل مصائب ومشکلات است ورضا، تسلیم وخشنودی است. مولا علی علیه السلام هنگامی که با ضربت شمشیرزهرآلود درمحراب کوفه زخمی شدند فرمودند: "فزت ورب کعبه"به خدای کعبه که رستگارشدم. آری مولا درمقام رضا به حضرت حق پیوست ومحبت دوست را خریداری نمود. انسان خدا می داند که هرچه درجهان روی دهد، از مشیت وقدرت اوست واز روی علم ورحمت است ، نه اینکه می داند، که می بیند: چون فضای حق رضای بنده شد/حکم او را بنده وخواهنده شد.

توکل؛تنها باید به خداوند قادرومتعال توکل نمود، وبه کسب وکارو عمل پرداخت؛که توکل حالت قلبی وسعی وعمل با هم است که هیچ تضادی با هم ندارند. درقرآن کریم نیز آمده است: *واز جایی که گمان نبرد به او روزی عطا کند، وهرکه برخدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد که خدا امرش را نافذ وروان می سازد وبرهرچیزقدر واندازه ای مقرر داشته است(وبه هیچ تدبیری سراز تقدیر ش نتوان پیچید). 57(طلاق/3)

درحقیقت توکل رسیدن به اعم وکیل یک یکی از اسمای حسنای پروردگاراست، می باشد وهمین طوررسیدن به اسمای ؛قیوم . وآن کسی که محل تجلی این اسماء شود به حقیقت توکل رسیده است.

کلام وسکوت؛سخن باید از روی حساب باشد وبه تعبیری بی مورد نباشد وسنجیده گفته شود . کلام باید با عشق ودوست داشتن همراه باشد.   

جون برسی به کوی ما                        خامشی است خوی ما

زانکه زگفتگوی ما                            گردوغباری می رسد

سکوت هم باید مثل بیثان از جوشش درون انسان سرچشمه گیرد، یعنی انسان باید براساس آن چیزی که تکلیف شده سکوت اختیار کند. گاهی درسکوت، سخن بیش تراست تا درکلام. "سکوت"علامت رضاست!کلام انسان باید دراختیاردل ودل دراختیارخدا باشد وجالب اینجاست که سکوت ما هم نوعی عبادت است. درروایات آمده است که پیشوایان ما آن قدرسکوت می کردند که دیگران می پنداشتند آن ها لال هستند. انسان خدا، اگرسخن می گوید صدف است وراستی واگرساکت است کسی آن ها را ساکت نکرده است.

اسماءحسنا؛اسمای خداوند فیعنی مقام تجلی به شکل صفات کمال، یعنی اینکه کمال مطلق تجلی کرده است. به صورت اسماء کمال مثل: رحمان، رحیم، کریم، غفور، ستارو. . . اسماءوجه خداوند هستند ودرظهور، هستی را ظاهر می کنند. *ربنا رسعت کل شیء رحمه وعلما"*58(غافر/7)ای پروردگاری که عالم ورحمت بی منتهایت همه اهل عالم را فراگرفته است.

بنابراین، ارکان هستی، اسمای خداوند هستند. درقرآن کریم نیزبه این امراشاره شده است: *کل شیء هالک الا وجهه* همه چیز نابود می شود جز وجه خدا.

انسان می تواند وجه خدا را جست وجو کند وبه آن برسد واگرانسان به این مربه ومقام رسید، دیگربا عالم اسماء متحد شده وخود چشمه جوشان ونشان دهندهء اسماءالهی می شود. اگرانسان، به این مقام برسد: *وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین*59(بقره/31) یعنی: وخداوند همه اسماء رابه آدم یاد داد، آن گاه حقایق آن اسماء را درنظر فرشتگان پدید آورد وفرمود: اسماء اینان را بیان کنید اگرشما دردعوی خود صادقید؟

حال این متاعی است که مسجود ملائک است وبه فرموده خود قرآن : *و چون فرشتگان را فرمان دادیم که برادم سجده کنید، همه سجده کردند مگرشیطان که ابا وتکبرورزید واز فرقه کافران گردید*60 )بقره/34)

حال وظیفه انسان ها دربرابراسماءالهی این است که به هریک از اسماء که بخواهد دست یابد باید خلق وخوی خود را با آن اسم درهم امیزد. مثلا"اگربخواهد، به اسم کریم برسد، باید بخشنده باشد واگربخواهد به اسم علیم برسد باید عالم شود و. . .

جان کلام آنکه انسان دردوران زندگی ، از یک طرف به علم غیب وصل می شود که عالم وحدت است واز یک طرف ، مزه این اتصال را می چشد واز طرفی ، زایندگی وبالندگی این برخورد را پیدا می کند واین حالت، مثل عطری است که جان اورا معطر نموده باشد ودرنتیجه این جان خود، بوی خوش ومعطر آن عطر فضا را اغشته می نماید. بنابراین، یکی از بهترین اذکار، خواندن اسماء الهی است وتکرارکردن ان. مثل: یا الله، یارحکان، یاکریم، یارحیم و. . . که درمفاتیح الجنان دردعای شریفه جوشن کبیرآمده است که هرکدام از این اسماءالهی د ارای معنا وعالمی دارد که ازفرصت این نوشتارخارج ودرجای دگرباید به آن رجوع شود.

عشق وفقط عشق به ذات الهی؛خداوند متعال درقرآن کریم می فرماید: *برخی از مردم (نادان)غیرخدا را همانند خدا گیرند وچنانکه خدا را بایست دوست داشت با آنها دوستی ورزند، لیکن آنها که اهل ایمانند کمال محبت ودوستی را فقط به خدا مخصوص دارند *61(بقره/165)

درصورتیکه عشق واقعی ونه مجازی عشق به الله است واتصال مخلوق است به خلق، وهرفرعی طالب اصل خود می باشد وفعل خدا، طالب فاعل خود می باشد. درمورد دوستی وعشق به ائمه طاهرین علیه السلام در زیارت جامعه ما می خوانیم: *تامین فی محبه الله*. نکته قابل توجه دراین است که درعشق واقعی سود وزیان مطرح نیست بلکه خود وجودی عشق مطرح است وعشق واقعی تنها ذات احدیت است وهیچ چییز دیگرقابل قیاس باآن نیست.

دانش ؛دانش کمال انسان است. ارزش علم از نظر اسلام آن چنان بالاست که خداوند سبحان خداترسی رادراهل علم منحصر دانسته وفرموده است: *انما یخشی الله من عباده العلماء*62(فاطر/28)یعنی: واز میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم ودانا مطیع وخدا ترسند. ودرآیه دیگرمی فرماید: *بگو آیا آنان که اهل علم ودانش هستند با مردم جاهل نادان یکسانند؟

از نظراسلام دانش نوراست وجهل تاریکی وبدیهی است که نور برتاریکی رجحان دارد. درحدیثی گران قدراز پیامبرصلی الله علیه واله نقل شده که فرمود: پاداش کسی که صبحگاهان به قصد یاد دادن یا فراگرفتن چیز مطلوبی به مسجد می اید هم جون پاداش کسی است که یک حج کامل به جا آورده باشد. از این حدیث نبوی استفاده می شود که لازم نیست که گفت وگوی علمی درمسجد صورت گیرد وحتما"دانش ها دینی باشد، بلکه هردانش سودمند است ومی توان آن را درمسجد وجایگاه های دینی وعلمی مورد بحث وبررسی قرارداد. 63(شهید ثانی، ص106)

بنابراین دانش با کثرت آموختن ، حاصل نمی شود، بلکه نوری است که خداوند متعال دردل بندگان خود می تاباند وباید به درستی از آن بهره گیرند تا به کمالات انسان بیافزاید.

قرآن؛از آنجا که خداوند رحمان درسورهءمبارکه محمددرآیه 24 می فرماید: *افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها*64(محمد/24)یعنی: آیا منافقان درآیات قرآن تفکر نمی کنند یا بردلهاشان خود قفل های جهل ونفاق زده اند*

نخستین ومهم ترین آداب وآیین تلاوت قرآن تدبروتاءمل درآن است. زیرا به دلیل آنکه کسی که درقرآن به تدبربنگرد، ناگزیر به اندازه تدبروتامل خویش، شکوه وعظمت قرآن وآورنده قرآن ومفاهیم ومعانی آن را درخواهد یافت. البته دریافت معانی قرآن نیز بسیارمهم می باشد که باید دستورات آن را انجام داد. حال آنکه زمانی که ما با تدبربه قرآن نگاه می کنیم وبه سخنان ونکته های قرآن و شرح احوالات پیامبران الهی، کیفرها وفرجام کسانی که اطاعت خداوندوپیامبران الهی را نکردند وبه سرنوشت بدی مبتلا شدند برخورد می کنیم درما خواهی نخواهی تحولی ایجاد می شود وتا مدتی ازآن درس می گیریم. درفهم آیات قرآن نیز راه باطنیه وظاهریه ، یعنی؛هم به باطن وهم به ظاهرآن باید توجه شود. فضل وبرتری ار آن کسی است که قرآن را خوب بفهمد واحکامش را به کارگیرد. از عایشه همسرگرامی پیامبراسلام صلی الله علیه وآله پرسیدند ، اخلاق پیامبرچگونه بود: او فرمود:

اخلاق پیامبرقرآن بود.

ذکر؛صرف توجه به خدا، درهرحال را ذکرگویند. ذکریعنی، یاد خدا ویاد خدایعنی حضورخدا. بزرگترین مجاهدت ، مراقبت از ذکر درهمه حال ودرهمه اموراست، چه ذکرزبانی یا عملی یا ذکرفکری. با ذکر، خدا را می بینیم وبرخوردارازآن دیدن می شویم. پس از گناه وصفات رذیله خالی می شویم. مهم ترین اثرذکر، اسم خداست، پس همه یاد متعلق اوست. حال اگرما درفضای یاد بودیم؛"فاذکرونی اذکرکم"خواهیم بود. بهترین ذکرها "الله"و"لا اله الا الله"می باشند. الله اسم اعظم است وبه گفته بعضی ها این ذکر اسم اعظم است. درهرحال، دعا ونیایش واستمراردر دعا استمرار توجه به خدا یعنی توجه به همه کمالات وخیرمی باشد واین توجه ، توجه به غیرخدا را از ما می گیرد، مگردرچارچوبی که تنها برای او باشد.

نماز؛دربرخی از آیات قرآن به یکی از فلسفه های مهم نمازاشاره شده است وآن اینکه انسان درزندگی این جهان با توجه به"عوامل غافل کننده"نیاز به تذکرویاد آوری دارد با وسیله ای که درفاصله های زمانی ، خدا وقیامت و دعوت پیامبران الهی وهدف از آفرینش را به یاد او آورد واز غرق شدن درگرداب غفلت و بی خبری حفظ کند. نماز این ستون دین جایگاه مهمی درفرایض انسان دارد. خداوند متعال درنخستین دستورات درآغاز وحی به حضرت موسی علیه السلام می گوید؛نماز را برپا دار تا به یاد من باشی.

درآیات متعدد براین امرمهم تاکید شده است: *الذین آمنوا وتطمئن القلوبهم بذکرالله الا بذکرالله تطمئن القلوب*65(رعد/28) یعنی: آن ها که به خدا ایمان آورده ودلهاشان به یاد خدا آرام می گیرد ، آگاه شوید که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست.

همچنین درآیه دیگری می فرماید: *یا ایتها النفس المطمئنه*ارجعی الی ربک راضیه مرضیه*فادخلی فی عبادی*وادخلی جنتی*66(فجرآیات 27الی 30) یعنی: ای نفس (قدسی)مطمئن ودل آرام به حضورپروردگارت بازآی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی)او واو راضی از توست. بازآی ودرصف بندگان خاص من درآی ودربهشت من داخل شو.

بنابراین بهترین وسیله برای یاد خداوند ارتباط با او به صورت نیایش است، زیباترین جلوهءنیایش نماز است . حال برای رسیدن به روح نماز، ابتدا باید آداب نماز را رعایت نمود:

1-حضورقلب     2-خضوع وخشوع        3-حفظ اوقات نماز        4-اقامه نماز درمسجد به جماعت

با توجه با مطالب لازم است گفته شود که کسی که گناه می کند، به نماز حقیقی هرگز نمی رسد. هرچه نماز نورانی ترباشد، سالک وجویند ه الی الله متعالی تراست. بنابراین، باید برای نماز درخود، شوق ومیل ورغبت زیادی ایجاد نمود وحوصله به خرج داد وبا حضورقلب با خدا نیایش کرد. روایت است که گفته شده : کسی که نماز را سبک شمارد شفاعت ما هرگز به او نمی رسد.

اگرما نمازمی خوانیم ولی فرهنگ نماز برما مستولی نباشد این نماز ما تاثیری برروح وجسم ما نمی گذارد. به دلیل اینکه زمانی که انسان با خدای خود مناجات می کند از اواستعانت می جوید: "ایاک نعبد وایاک نستعین"وانرزی بیشتری را دروجود خود حس می کند که به دلیل اتکای به قدرت ازلی است وداشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس درانسان می گردد. او دراین حال خود را به قطره ای می داند که با دریا پیوند خورده است : قطره دریاست اگربا دریاست/ورنه او قطره و دریا دریاست

قرآن کریم خواندن نماز را برموءمنین بسیار توصیه می کند؛به دلیل اینکه بسیارباعث افزایش پیشرفت وموفقیت انسان می شود:

"استعینوا بالصبروالصلوه*درهنگام مشکلات وکرفتاریها از نماز وروزه استعانت بجویید.

پیشوایان الهی بهترین نماز گزاران بودند. روایت شده است که پیامبراعظم صلی الله علیه وآله هرگاه به نمازمی ایستادند چهره مبارکشان به جهت خوف از خدا تغییرمی کرد وصدایی هم چون جوشش دیگ از درون حضرت شنیده می شد. 67(مجلسی، ص284) مرحوم علامه مجلسی رحمه الله علیه در"حیاه القلوب" می نویسد: "رسول گرامی اسلام وقتی شب می شد می خواست بخوابد، آب وضو را نزدیک سرخود می گذاشت وسرآب را می پوشاند ومسواک را زیرفراش خود قرارمی داد وقدری می خوابید چون بیدارمی شد نظربه اطراف آسمان می کرد وآیات آخرسوره مبارکه آل عمران را تلاوت می فرمود، سپس مسواک می کرد ووضومی گرفت وچهاررکعت نماز می خواند ورکوع وسجود را به قدری طول می داد که گویا سراز رکوع برنخواهد داشت و همچنین سجود را طول می داد وبه رختخواب برمی گشت وقدری می خوابید. پس بیدارشده وبا نظرمبارک به سوی آسمان می کرد وآیاتی را می خواند ومسواک می کرد ووضو می گرفت به همان طریق چهاررکعت نماز خوانده وباز به رختخواب برمی گشت وقدری می خوابی وباز برمی خواست وبه همان آداب عمل می کرد ونماز وتر ونافله صبح را می خواند وسرانجام به مسجد برای ادای نماز صبح می رفت. 68(ارزش واهمیت نماز، ص 45)

امیرالموءمنین علی علیه السلام نیز هنگامی که به نماز می ایستاد این ایه را تلاوت می کرد : *وجهت وجهی للذی فطرالسموات والارض تغییرلونه حتی یعرف ذلک فی وجهه* صورت خود را به سوی معبود می گردانم که اسمان وزمین را آفرید.

رنگ چهره مبارکش تغییرمی کرد، واین کاملا"از چهراش نمایان بود. "69(مجلسی، ص366)

آری نماز گزاران واقعی این چنین انس با خدا می گیرند و راز ونیاز با معبود خود می کنند ما هم باید این چنین نماز گزاریم.

خلوت ؛اولیاءخدا، درظاهربا خلق اند ودرباطن با حق که : "جسمهم مع الحق وسرهم مع الحق" با خلق هستند ولی یاد خدا هرگز ازخاطرشان نمی رود. آنها درکسب وکارو تجارت وسایرموارد زندگی همواره یاد خدا را درقلوب خود دارند:

هرگز وجود حاضر وغایب شنیده ای                    من درمیان جمع ودلم جای دیگراست

بناباین دل با خدا بودن بسیارمهم است وبه فرموده قرآن کریم: *ورضوان من الله اکبروذالک هوالفوزالعظیم*70(توبه/72) یعنی: بزرگترین نعمت خشنودی خداوند است واین فوزی عظیم است.

تهجد وسحرخیزی؛یعنی شب زنده داری وتامل وتدبر وتفکردرامورات وذکرویاد خدا واستغفار ومناجات وراز ونیاز وانابه وپوزش از گناهان و. . . که این شب زنده داری علاوه برروح جسم را نیزپاک وزلال وشفاف می کند. به فرموده قرآن کریم: *ومن  الیل فتهجد به نافله لک عسی ان یبعثک ربک مقاما" محمودا"*71(اسرا/79) یعنی: وبعضی از شب را به خواندن قرآن (درنماز) بیدارومتهجد باش، که نمازشب خواص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری)مبعوث گرداند.

آری ، شب زنده داری وسرخیزی، از بهترین اوقاتی است که انسان از نظرمعنوی وروحی وجسمی، آمادگی برای تفکروتدبردر امورزندگی وراز خلقت وآفرینش را دارد وبه عظمت بیکران هستی پی می برد. وبه گفته فیلسوف شهیرویکتورهوگو: درسحرگاه خداوند چیزهایی درگوش انسان می گوید که درمواقع دیگرنمی گوید.

*بنابراین اگرخانواده ها بخواهند به تعالی وکمال برسند باید این مراتب را درخود پرورش دهند که با پرورش وکسب فضیلت های اخلاقی می توانند به رشد وموفقیت خود وخانواده دراجتماع نیزازاحترام برخوردارشوند. به تعبیری با پرورش دادن این فضائل هم پروردگاررا از خود راضی کنند وهم درخانواده به آرامش روح وجسم خود کمک کرده وازیک موهبت الهی برخودار شوند.

جایگاه مساجد درتعالی خانواده

مساجد به عنوان یک پایگاه اجتماعی قوی می توانند دراستحکام بنیان خانواده مثمرواقع گردند. به دنبال مطرح کردن مراتب کمال وحقیقت (تعالی خانواده) جایگاه اثرگذارمساجد را درتعالی خانواده مطرح می نماییم وبه نکات ظریف وارزشمند دراین حیطه اشاره می نماییم.

1-جایگاه مساجد درارتقاء سطح معنوی خانواده ها با محوریت برآموزه های قرآنی؛مساجد به عنوان نخستین جایگاه عبادی همواره درطول اسلام از اهمیت ویژه ای برخوداربوده وبه عنوان مکانی برای پرورش روح وجسم وجان انسانها به شمار می آمدند. بنابراین، خانواده ها باید به این اصل توجه داشته باشند که محیط معنوی مساجد بهترین مکان برای شکل گیری شخصیت فرزندان (بعد ازمدرسه) می باشد. از این رو باید سعی کنند تا ارتباط خود را با این بیت متعالی بیشتروبیشترنمایند. شکل گیری شخصیت فرزندان از خانواده شروع وبه دنبال ان با توجه به همراهی کودک با والدین خود به مکانهای مختلف شکل می گیرد. درگذشته که مکانهای آموزش کمتربود والدین غالبا"فرزندان را به مساجد وکانونهای فرهنگی می بردند ولی با پیشرفت علم وسواد بالطبع جایگاه این مکان شریف کمی دچارتزلزل شد ومدارس جای خود را به عنوان خانه دوم فرزندان شناخته شد. حال برای اینکه این بیت متعالی بتواند همچنان به جایگاه خود ادامه دهد باید فرهنگ سازی درست صورت گیرد، چرا که یاد گیری درمساجد هیچ منافاتی با تدریس درمدارس نداشته وکسب فضائل اخلاقی نیز درکناریادگیری علم وفنون بسیاردرزندگی لازم است که این وظیفه را اگرمساجد با کمک خانواده ها تقبل نمایند می توانند درتعالی ورشد تک تک اعضا موثرواقع گردند. یکی از سازمانهایی که می تواند دراین امرموثرعمل نماید رسانه های ارتباط جمعی است که الحمدا الله تاکنون توانسته اند دراین زمینه موثرباشند . به خصوص درمناسبتهای مذهبی با نمایش های مفید توانسته اند جایگاه این بیت شریف را به خانواده ها وبه خصوص به فرزندان به نحو درست آموزش دهند.

با توجه به اینکه این مکان شریف به خاطر حرمت واحترامی که دارد تنها مکان انسان های متعالی وبزرگواراست که با آمدن به مساجد وبا بهره گیری از فضائل ان به معنویت این بیت متعالی به روح خود جان تازه ای داده، ولی همین بزرگواران با کسانی که به نحوی به مساجد نیزرفت وآمد داشته اند ودچارانحرافات اخلاقی بوده اند را توانسته اند با حسن خلق به صراط مستقیم  هدایت کرده وبه آغوش اسلام وخانواده ها برگردانند که همین حرکت نشان داده است که با فرهنگ سازی درست می توان دررشد وتعالی خانواده ها از طریق مساجد نیز امیدوار بود. بنابراین، هرچقدراعضای خانواده درمساجد حضور یابند این حضور تاثیربالایی درتعالی خانواده هایشان خواهد داشت ومعنویت وسلامت چنین انسانهایی قطعا"تضمین شده خواهد بود. مسجد به دلیل روح معنوی خاصی که دارد افراد با حضور خود به طورمستمرمی توانند ازآرامش ومعنویت برخوردارشده ، واین روحیه با افراد که وارد منزل می شوند نیز وارد می شود وشرایط تقویت معنویت خانواده ها را نیزمهیا وبنیان خانواده را از استحکام برخوردارمی کند. بنابراین، تفاوت فاحشی درمنش ورفتارافرادی که به مسجد می روند وافرادی که به هردلیل توفیق حضور درمسجد را ندارند وجود دارد، چرا که دراغلب مساجد نکات اخلاقی وتربیتی مربوط به خانواده ، اجتماع، مسائل اخلاقی وحقوق خانواده توسط امام جماعت مورد بحث قرارمی گیرد وآشنایی وگوش دادن به این مفاهیم پس از مدتی این نکات را تبدیل به حن خلق درفرد می کند. با توجه به اینکه اغلب مسجدی ها انسانهایی معتمد، خیرومورد اعتماد برای حل مشکلات مردم هستند وبا شناخت افراد نیازمند محل زندگی خود دراین زمینه می توانند بسیارموثرواقع گردند، حضورانها نه تنها تعالی خانواده را به دنبال دارد؛بلکه به معنویت جامعه هم کمک می کند.

بنا به روایتی از پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم نقل است که فرموند: "مسجد وقرآن فردای قیامت مهجور وارد محشر می شوند واز انسانها شکایت می کنند که به درستی حق آنان را ادا نکرده اند. بنابراین شایسته است که با برنامه ریزی صحیح نگذاریم این پایگاه عبادی وبیت متعالی وشفا بخش چشمها درروز قیامت از ما شکایت کند وجایگاه وشان قدسی آنها باید به بهتر ین شکل به جامعه وخانواده ها معرفی شود.

مساجد مکان امنی برای حضورخانواده  است ومساجدی که درآن فعالیتهای قرآنی به طور وسیع انجام شود از فضای معطری برخودارخواهد بود وافرادی که دران مساجد حضور دارند تربیت یافته قرآن خواهند شد. بنابراین، خانواده ها برای تعالی خود واعضا بهتر است سعی کنند تا این ارتباط را قوی ترکنند. با توجه به اینکه درطول تاریخ اسلام مسجد وقرآن درکناریکدیگربودند بنابراین، باید درحال حاضرنیزمساجد با برنامه های فرهنگی وقرانی به فعالیت خود ادامه داده وقرآن را محوراصلی برنامه ها قراردهند ومعنویت را دربین خانواده ها ارتقاء دهند.

مهم ترین اصل حاکمیت قرآن درخانواده ها، پیروی از احکام خداوند ودستورات پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم وعمل به قرآن است ، چرا که دربسیاری از موارد ما دستورات الهی را می دانیم ولی به آن عمل نمی کنیم. بنابراین، خانواده ها دراین امر نیزمی توانند بسیاراثرگذارباشند. به طورمثال: پدری که اهل مسجد باشد وبه قرآن وابستگی خاص داشته باشد وبه تمام دستورالعمل های قرآن درزندگی خانوادگی خود جامه عمل بپوشاند ، خود بهترین تبلیغ برای مسجد وبرآن است. ومسجدی مطلوب است که بتواند تاثیرگذاردرزندگی مردم باشد وتحول ایجاد کند. محیط مساجد باید به گونه ای باشد که افراد هرزمان که وارد بیت متعالی می شوند حرف تازه ای یاد گیرند. پس لازمه این یادگیری وجود ائمه جماعتی است که دائما"مطالعه کنند وبا تفسیرقرآن، روایات اهل بیت علیه السلام ومسائل اجتماعی وسیاسی مردم آشنا باشند. دراین صورت است که ائمه جماعت توان این را دارند که جایگاه واقعی مساجد را حفظ کنند وموجب تعالی خانواده ها باشند.

2-ارتقاء سطح آگاهی خانواده ها برای برگزاری نماز

جایگاه مساجد در رشد وتعالی خانواده ها بسیار روشن

 وشفاف است. مساجد درتقویت وبالابردن فرهنگ نماز به خصوص جماعات مثمرمی باشند. خانواده هایی که اهل مسجد ونماز هستند با ارتباط با این بیت متعالی از آرامش وامنیت بیشتری برخوردار می باشند. این مکان شریف می تواند با نفوذ درست درخانواده ها فرهنگ صحیح نماز را درمیان اعضا آن افزایش داده ، به دلیل اینکه این فریضه الهی مایه ارامش انسانهاست وسکوی پرش برای رشد معنوی انسانها.

مسجدیان ، نخبگان وبرگزیدگان خانواده ها هستند . ودرهمین رابطه از امام جعفر صادق نقل شده است که فرمود: "لایاتی المسجد من کل قبیله الا واندها ومن اهل کل بیت الا نجیبها" یعنی: به مسجد نمی آید ازهرطایفه ای مگربرگزیدگان ونخبگان آنان واز هرخانواده ای مگرشریف ترین وشایسته ترین آنان. "72(حرعاملی، ص477)

بدون تردید این فرمایش گرانبها به عینیت ثابت شده است. درطول هشت سال دفاع مقدس رزمندگان اسلام وآنهایی که درپشت جبه ها فعالیت می نمودند توانستند با حضورشان درقلب دشمن وحفاظت از مرزهای این آب وخاک از همه تمایلات وخواسته ها وآنچه ر ا که به آن عشق می ورزیدند چشم پوشی نمایند وبه شهادت نائل شوند. وطبق گفته مسجدیان وخانواده های این عزیزان آنهایی که به لقای حق نائل شدند ازبهترین ها بودند وجای هیچ گونه شک وتردیدی نیست.

برگزاری نماز به طور مداوم ومحافظت برآن ، رمز دست یافتن به ارامش وامنیت درفضای خانه واعضا آن است. علیهذا به دلیل اهمیت این فریضه الهی به چند نمونه ازتاثیراتی که درآرامش روانی واجتماعی افراد می گذارد اشاره ای کوتاه می نماییم:

الف-عدم احساس گناه ویا کاهش آن ؛نماز انسان را از فحشاءومنکرات باز می دارد. "ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر. "

شرب خمر، مستی، غفلت ودیگر گناهان وآلودگی ها، درپرتو نماز محو نابود می شوند. نماز شستشو گرروان از گناه است وقلبی که درآن تاریکی گناه نباشد از آرامش واطمینان لبریز می شود. چنان که پیامبراعظم صلی الله علیه وآله فرمودند: "انسانی که نمازهای پنج گانه را به جای می آورد، مانند آن است که دررودی پنج بارشنا کرده وازآلودگی ها به درآمده باشد. "

بنابراین ، نمازمانع ابتلا به آلودگی وگناه است. امروزه که مسئله بزهکاری وبویژه بزهکاری نوجوانان وجوانان درسراسرجهان ، ذهن اندیشه وران را به خود معطوف نموده است، اگرمساجد بتوانند فرهنگ صحیح خواندن نماز را با توجه به تاثیرپذیری مثبت آن  برروان وجسم خانواده ها گسترش دهند بویژه نمازجماعت را، می توانند مانع بروز بزهکاری ها شده ویا آن ها را به میزان قابل توجهی درمیان خانواده ها وهمین طوراجتماع کاهش دهند.

ب-وحدت شخصیت وانسجام خانوادگی

خواندن نماز موجب دست یافتن به وحدت شخصیت می شود. شخصیت برخورداراز توحید به گونه ای است که جنبه های گوناگون آن با یکدیگردرتضاد نیستند. یعنی فرد درآنچه که دراعتقاد بدان باوردارد، درعمل نیز براساس باورهای خویش عمل می کند وچون این گونه رفتار می کند، خود نیز درخویشتن تضادی نمی یابد ودرنهایت به یکپارچگی (خویشتن) دست می یابد به نحوی که جنبه ای از شخصیت فرد، جنبه دیگرشخصیت او را تایید می کند وانسان به هنگام برخورد با او احساس می کند که با فردی هماهنگ مواجه شده است. حال باید پرسید این فریضه الهی چگونه موجبات تحقق وحدت شخصیت آدمی را فراهم می آورد. انسان موءمن به هنگام نماز سخن خدای واحد ویگانه به میان می آورد آیه(قل هوالله احد)به نحو بارزی حکایت از وحدت باری تعالی دارد. علیهذا آنچه باعث تفرقه وجدایی می شود ایمان داشتن به رب های گوناگون است. قرآن می فرماید: *ارباب متفرقون خیرام الله الواحدان* یعنی: آیا داشتن رب های متفرق خوب است یا ایمان داشتن به خداوند واحدی که قهاراست. ؟

بنابراین ، به دلیل زیاد شدن رب های گوناگون وپرستش های آنها فساد درون آدمی رافرا می گیرد. چرا که تعدد الهه بوجود می اید وشخصیت فرد دراین میان تزلزل پیدا می کند. حال اعضای یک خانواده مثابه همان وحدانیت ویا تعدد رب ها می باشند. به این نحو که اگرآنها از یک مرام وروش وعقیده برخوردارباشند درمیان آنها هیچ گونه نفاق ودودستگی بوجود نمی آید وآنها درتمام زمینه ها می توانند از یک راه وروش درست واصولی پیروی کرده ومشکلات وهرچیزی را که برای آنها دغدغه خاطر بوجود می اورد را به کمک هم وتشریک مساعی حل کرده واز آرامش روحی وروانی وامنیت برخودارشوند. بالعکس درخانواده هایی که اعضاءآن دارای عقاید مختلف وایده های متضاد باشند وازهیچ نوع اشتراک وعقیده جمعی برخوردارنباشند خواه ناخواه دردرون آن خانواده مشکلاتی بروزکرده وهمین اختلاف عقیده درهرمسئله ای می تواند دردسرساز شده وچه بسا همین تعدد عقیده واختلاف نظر باعث از هم گسیختگی اعضاء آن شده وخانواده ای را از هم متلاشی نماید.

نکته قابل توجه این است که تفاوت فاحشی بین خانواده هایی وجود دارد که برای انجام نماز به بیت متعالی وارد می شوند وخانواده هایی که به این مکان قدسی نمی روند. دلیل آن نیز روشن است. درگروه اول آرامش روانی برای آنها بوجود می آید ، به دلیل اینکه نماز باعث آرامش روح وروان انسان می شود به خصوص آنکه این فریضه الهی را درجایگاه خود که بیت متعالی است به جا آورده شود ودلیل دیگرآنکه به جماعات هم خوانده شود که باعث افضل فضیلتها شمرده می شود. وهمین خواندن نماز درمکان شریف وکسب آرامش وامنیت خاطر زمانی که به همراه اعضا خانواده به خانه برده می شود می تواند بسیارتاثیرگذار شده وبه رشد وتعالی خانواده کمک کند. وهمین کسب آرامش وامنیت ورشد وتعالی بزرگترین تفاوت میان این دو خانواده است.

بنابراین وظیفه متولیان محترم امورمساجد است که این ارتقاء وبرترشدن را که از طریق مساجد به خانه وخانواده ها انتقال پیدا می کند ، بتوانند به درستی سازماندهی نمایند که یک انسجام میان خانواده های اهل مسجد وهم درافرادی که درمساجد حضورپیدا می نمایند برقرارشود تا از این روش به متعال شدن تک تک افراد جامعه کمک وبه نوعی احساس امنیت واعتماد داده شود.

ج-پروراندن اعتماد به نفس وشخصیت افراد

نماز موجبات افزایش اعتماد به نفس درشخصیت افراد می شود. زیرا وقتی آدمی با خداوند سخن می گوید از اواستعانت وکمک می طلبد: *ایاک نعبدو وایاک نستعین*وانرژی بیشتری را درخود احساس می کند که ناشی از اتکای به قدرت لایزال الهی است وداشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس درفرد می گردد. همچنین انسانی که با خداوند راز ونیاز می کند درهنگام مشکلات وگرفتاریها نیز توفبق راز ونیاز با خداوند را پیدا می کند واستقامت بیشتری دربرابرمشکلات پیدا می کند وبه فرموده قرآن : *استعینوا بالصبروالصلاه*درهنگام مشکلات وگرفتاریها از نماز وروزه استعانت بجویید.

استاد مرتضی مطهری معتقد است : "اگرانسان خود واقعی را پبدا کرد، دیگراحساس حقارت نمی کند ؛احساس قدرت وعظمت می کند وتکبروتحجرنمی کند، چون با روحش ناسازگاراست. "73(مطهری، ص184)

بنابراین، خانوادهء اهل مسجد وعبادت وعاشق زمزمه ونیایش با معبود خود، باعث پرورش شخصیت وتقویت اعتماد به نفس درفرزندان خود است، چراکه والدین دلسوزبه خوبی دربیت متعالی آموخته اند که نونهالان خود را چگونه تربیت کنند تا از اعتماد به نفس بالایی برخوردارباشند. علیهذا بهترین وسیله برای یاد خدا ارتباط با او به صورت نیایش وزیباترین جلوهء نیایش نماز است که می تواند باعث رشد وتعالی خانواده ها شود.

*با توجه به اینکه مساجد یکی از پایگاههای رشد وتعالی انسان ها هستند ولی نباید این بیت متعالی تنها برای اقامه نمازکه افضل فضیلتهاست محدود شود بلکه بای با برنامه ریزی صحیح این مکان نورانی را برای حضورخانواده ها به ویژه نسل جوان با ایجاد جاذبه های معنوی مهیا نمود. ائمه جماعات می توانند دراین هدف مهم حضور بسیارمهمی داشته باشند . درکارتبلیغ، سخنرانی، موعظه وبه خصوص بیان مفاهیم قرآنی وواژه شناسی وانتقال درست آن به مخاطبان وظرافتها ونکات اخلاقی آن واژه ها شوق حضورمخاطبان را برانگیخته تا آنان برای رفتن به این مکان قدسی دقیقه وحتی ثانیه شماری کنند. بدون شک همین امرمی تواند درارتقای معنویت خانواده ها نیزتاثیربسیاری داشته باشد.

3-ارتباط دوسویه مسجد با خانواده ها

شایسته است مساجد نقش محوری خود را برای خانواده ها تشریح کنند تا خانواده واعضای آن بتوانند ارتباط جدی وتنگاتنگی با این بیت متعالی داشته باشند. برای این منظورباید مساجد علاوه برداشتن برنامه های سنجیده وقوی به جنس وسن مخاطبان نیزتوجه کنند واز روش وابزاربه روز نیز برای انتقال مفاهیم قرآنی دراین مکان مقدس استفا ده بهینه شود، به دلیل اینکه اثرگذاری آن برافکارعمومی بیش ترخواهد بود.

چرا اکنون بسیاری ازجوانان ونوجوانان بیشتراز مسجد، وقت خود را با ماهواره، بازیهای کامپیوتری، موبایل ، دوستان ناباب و. . .

می گذرانند وکمتربه مسجد می روند درحالیکه اغلب قریب به اتفاق مردم می دانند جوانان ونوجوانان به خوبی با مسجد مانوس هستند ودرمحیط مسجد رشد ونمویافته واز سالم ترین افراد جامعه محسوب می شوند وهمان طور که درسطورگذشته به آن اشاره شد بیشترافرادی که درطول هشت سال دفاع مقدس به جبهه ها رفتند نوجوانان وبسیجی ها بودند که اکثراوقات آن ها نیز درمساجد صرف می شد. حال همین افراد ازکمترین تعداد بزه وانحرافات اخلاقی واجتماعی برخوردارهستند، بنابراین، مسجد برای نسل جوان ما از جایگاه بالایی برخورداراست.

آنچه مشخص است دلیل روگردانی خانواده ها از مسجد ، خود مسجد نیست چراکه مسجد به عنوان خانه خدا آرام کننده قلوب موءمنین ، پرورش دهنده جسم وروح هاست ولی باید اقرارکرد که برخی از مشکلات وکم وکاستیهاست که خانواده ها رااز مساجد دور می کند. بنابراین، لازم است که ائمه جماعات هرمسجد با ارتباط صمیمی با هرگروه سنی از مراجعین به مسجد برخورد کنند. امکانات وظرفیت موجود درمساجد نقش موثری را درارتقای ابعاد فرهنگی وتربیتی نسل جوان وبه طورکلی خانواده ها دارد ومحل امنی برای حضورآنان است که نباید نادیده گرفته شود.

مسجدی مطلوب است که بتواند کارکردهای مختلفی را درخود جای دهد ودرکنارتوجه به جنبه عبادی خانواده ها برجنبه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی ومسائل خانوادگی نیزاهمیت وتوجه داشته باشد وبتواند با این مقوله ها به درستی ارتباط برقرارکرده واثرمثبت درزندگی مردم داشته باشد وبه نوعی تحول ایجاد کند.

حال اگرمساجد با خانواده ها بتوانند به راحتی ارتباط برقرارکنند(ارتباط دوسویه)باعث ارتقاءرشد وتعلی خانواده ها می شوند. آرامش لازمه یک زندگی توام با موفقیت است والبته درمکانهای عبادی این آرامش بیشتروافراد دراین مکانها ازاحساس خوبی برخوردارشده وبه روح وجسم خود نیزکمک می کنند که این آرامش درزندگی خانوادگی آنها نیزبی تاثیرنخواهد بود.

اگردریک خانواده امنیت وآسایش وجود نداشته باشد، محیط آن خانواده برای افرادش به جهنمی ویران گرتبدیل خواهد شد. بنابراین متدینی که درقالب یک انسان پرهیزگاردرمساجد حضورپیدا می کنند باید بتوانند ارتباط خوبی با مساجد د اشته وآن را درخانواده های خود نیزبه کاربرند. هرقدررفت وآمد انسان به مکانهای عبادی ومذهبی بیشترباشد، اگربه درستی این ارتباط صورت گیرد، حاصل آن آرامش، امنیت، اعتمادبه نفس، وتقویت باورهای دینی وبه تعالی رسیدن آن برای خود واعضا خانواده می شود.

به عنوان مثال، دختروپسری که درمساجد حضورپیدا می کنند با کسب فیوضات بسیاراز این مکان مقدس مسلما نسلی را تربیت می کنند که انسان های متعالی وپرباری برای خانواده وجامعه باشند وبتوانند برتربیت اسلامی وآنچه از این مکان شریف فیض نموده اند اجتماع را از لوث وجود بسیاری از پلیدی ها وناپاکی ها پاک کنند. حال برای اینکه این امرهم درفرد وهم درخانواده تحقق پیدا کند باید تعریف مشخصی از مساجد را به جامعه القا نمود تاعلاوه برتنویرافکاردرباره شرح وظایف مساجد، نیزگام های مطلوبی برداشته شود وفضای خانواده واجتماع از هرگونه پلیدی پاک وعزت واعتماد به نفس وتقویت استعدادهای درونی افراد به شایستگی شناسانده شود.

جمع بندی ونتیجه گیری

خانواده پایه اصلی سعادت هرفرد درجامعه محسوب می شود، به طوریکه اگرافراد خانواده بتوانند با روابطی شایسته ومناسب، روح وجسم یکدیگررا آرامش بخشند وزمینه شکوفا شدن صفات واستعدادهای درونی را آماده کنند، جامعه ای موفق به وجود خواهد آمد. محیط سالم خانواده فضای بسیارمناسبی است برای شکوفا شدن استعدادهای فکری وروحی وجسمی فرزندان، تا بتوانند به سعادت خود واجتماع کمک کنند. ازدواج وتشکیل خانواده از مهم ترین اهداف دراسلام است ودرآیات نورانی قرآن نیز براین امرمهم تاکید شده است. پیامبراعظم صلی الله عیه وآله فرمودند: "هیچ بنایی دراسلام، نزد خداوند عزووجل محبوبتراز(کانون)ازدواج نیست. "74(حرعاملی، ص3)

به طورکلی سلامت واستحکام بنیان خانواده وبرخورداری پدران ومادران ا زبصرت وبینش اجتماعی ونیزآگاهی های مستمرایشان ضامن رشد مطلوب شخصیت اجتماعی کودکان ونوجوانان است وپیشگیری از تعارضات، تضادها، کجرویها و اختلالات روانی واجتماعی ایشان نیزدرگروسلامت خانواده است. اگرجامعه ای سالم وبالنده را طالب هستیم که درآن افراد وقشر های گوناگون به فراخوراستعدادها وقابلیتهای خود سهم شایسته داشته از آسیب پذیری های اجتماعی واختلالات رفتاری مصون باشند، باید بیشترین توجه را به خانه ودرمرحله بعد به محیط های آموزشی معطوف نماییم. بدون تردید خانواده هایی لجام گسیخته ومتزلزل، جامعهءمتزلزل را پدید می آورند. با توجه به گسترش برنامه های تلویزیونی، ویدئویی وماهواره ای، زندگی درکشورهای غربی ماشینی شده است ، وفرزندان که به شخصیت والدین خود سخت علاقمند هستند، درعطش برقرار ارتباط با آنها می باشند

که به دلیل همین ماشینی شدن زندگی ها ارتباط ها درخانواده ها کمتروکمترشده ؛واگرنشود ارتباط میان اعضا خانواده را برقرارکرد فرزندان به سمت کارهای خلاف می روند. امروز روزکارگزاران جوامع مختلف ادغان دارند که اگربخواهیم ازجامعه ای سالم، متعالی، سعادتمند وپویا برخودارباشیم، چاره ای جز سرمایه گذاری درزمینه تشکیل خانوادهء متعال ومطلوب نداریم؛چرا که منشا بسیاری از معضلات جوامع کنونی از قبیل عدم امنیت، اعتیاد، فحشا وفساد، کودک آزاری وبسیاری ازاختلا لات رفتاری، خانواده است.

بنابراین، درکشورما که خانواده ازمقدس ترین ارکان جامعه به شمارمی آید، شایسته است که بیشترین توجه به نهاد خانواده معطوف شود ودرجهت تحکیم واستحکام بنیان آن سرمایه گذاری گردد. بدیهی است که هرقدرپایه های خانواده استوارومستحکم تر شود ازاجتماعی سالم ترنیز برخوردارمی شویم. تمام ارکان یک جامعه به خانواده برمی گردد؛خانواده به جهت جایگاه والایی که دررشد و سرنوشست نسل ها وحیات فردی واجتماعی انسان دارد، همواره مورد توجه تمام جوامع بوده است. درحقیقت خمیرمایه شخصیت انسان درخانواده شکل می گیرد ونگرش ها، رغبت ها، ورفتارهای خوشایند وناخوشایند درخصوص پدیده های گوناگون از خانه وخانواده سرچشمه می گیرد. علیهذا با توجه به اینکه منشا همه تحولات جوامع بشری خانواده است مصونیت فرهنگی فرزندان سلامت خانواده است، درنتیجه ابزارموثرمقابله با تهاجم فرهنگی ودسیسه های دشمنان نیز خانواده می باشد وسرمایه وسلاح خانواده برای مقابله با این تهاجم وبرخورداری از زندگی فعال وپویا ، ابراز محبت است وسرانجام زمینه ساز همه فضایل اخلاقی اعم از خویشتن داری، گذشت وایثار، صداقت، عدالت وشهامت هم، خانواده است.

بنابراین رمز ایجاد خانواده های موفق که درمقابل فرهنگ بیگانه وابزارهای آنها ایستادگی نمایند وفرزندانی سالم به جامعه ارائه نمایند ، دراولین مرحله انتخاب همسری شایسته است ، همسری که ازقابلیت همسری، پدری ومادری به طورهمزمان برخوردار باشد، همسری که به شریک زندگی خود مصونیت عاطفی، روانی واجتماعی ببخشد.

خداوند منان درقران کریم، استواری برپیمان ها ووفای به عهد ها را مورد تاکید خاص قرار می دهد ومی فرماید: "آنان که پیمان خدا، را پس از محکم ساختن ، می شکنند وپیوندهایی را که خداوند دستورداده برقرارسازند، قطع می نمایند روی زمین فساد گری می کنند، فاسق وزیانکارند*75(بقره/27)

برخورداری از اندیشهء متعالی وزندگی هدفمند ومعاد گرا، پایداری درصراط مستقیم، تقواپیشگی ووارستگی، مراقبت ازآسیب پذیری های فکری، اخلاقی وروانی خود واعضای خانواده ، تلاش دراستحکام، سلامت واعتلای منزلت وارزشمندی خانواده وفرزندان ومجاهدت درمسیرنیل به سعادتمندی وفلاح وقرب الهی از مسوولیت ، تکالیف وفریضه های دینی خانواده است. پروردگارمتعال می فرماید: *یا ایها الذیین آمنوا قوا انفسکم واهلیکم نارا" وقودها الناس والحجاره*یعنی : ای کسانی که ایمان آورده اید، خود وخانوادهء خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها وسنگهاست، نگه دارید.

بنابراین، بهترین رمزبقای خانواده ها محبت وابراز آن می باشد که دراحادیث ورئایات نیز برآن بسیارتاکید شده است.

*دراین قسمت ازبحث به عوامل محبت که درتحکیم بیان خانواده بسیارموثرمی باشند به طورمختصراشاره می نماییم:

1-ایمان محورمحبت؛ امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: "هرکس به خاطر خدا دوست بدارد وبه خاطر خدا اعطا کند، از جمله کسانی است که ایمانش کامل شده است. "76(دارالسلام، ص326)

2-محبت ، عامل افزایش محبت است . شعرمعروف : از محبت خارها گل می شود، براین مبنا می باشد.

3-توجه وحضورقلب به خدا؛امام جعفرصادق علیه السلام فرمود: "هرکه درنماز، دل به خدا دهد، خداوند رو به او کند. "77(دارالسلام، ص337)

4-احسان ونیکی محبت می آورد؛امییرالموءمنن علی علبه السلام فرمود: "یا احسان وخدمت دلها را می شود مالک شد. "78(همان، ص338)

5-اظهارمحبت، محبت می آورد؛پیامبراکرم صلی الله علیه وآله فرمود: "مرد وقتی به زنش بگوید دوستت دارم ، این سخن هرگز از دل او بیرون نمی رود. "79(حرعاملی، ص10)

6-صورت گشاده وخندان محبت می آورد؛علی علیه السلام می فرماید: "رخسارنیکواولین هدیه وراحت ترین بخشش است. "80(دارالسلام، ص373)

7-خوش آمد گویی ومحبت؛علی علیه السلام می فرماید: "روی باز وگشاده وبخشش ونیکی وخوش آمد گفتن موجب دوستی با مردم است. "81(همان، ص386)

8-دست دادن محبت می آورد: "نبی مکرم اسلام فرمود: "به یکدیگردست بدهید که محبت را زیاد می کند. "82(همان، ص387)

9-خوش اخلاقی واخلاق نیک؛مولا علی علیه السلام فرمود: "خوش اخلاق بودن دوستی می آورد. "83(همان، ص، 402)

*خوش گمانی، ملایمت ونرم خویی، سخاو ت ، سکوت ، سخن زیبا، تواضع وبخشش و. . همه از عوامل محبت به شمارمی آیند. دراین قسمت برای خوشبختی درازدواج واستحکام بنیان خانواده رعایت این نکات نیزضروری می باشد:

1-نظم وترتیب؛موفقیت درزندگی به نظم است، اگربانظم وترتیب ومدیریت صحیح که درروایات به "تقدیرالمعیشه"تعبیرشده است توجه کنیم، بسیاری از مشکلات زندگی کم رنگ ترشده وبا درایت وهوشیاری خانواده ها حل می شود.

2-اعتماد وخوش گمانی، به فرموده قرآن کریم: *ای اهل ایمان از بسیاری از پندارها درحق یکدیگراجتناب کنید که برخی ظن وپندارها معصیت است ونیزهرگز (از حال درونی هم)تجسس نکنید وغیبت دیگرروا مدارید، هیچیک از شما آیا دوست می دارد که گوشت برادرمرده خود را خورد؟البته نفرت وکراهت ازآن دارید واز خدا پروا کنید، که خدا بسیارتوبه پذیرومهربان است. 84(حجرات/12)وبه فرموده پیامبراسلام: خداوند خون ومال مسلمان واینکه به اوگمان بد برده شود حرام کرده است. 85(سفینه البحار

3-پاکیزگی؛امام رضا علیه السلام فرمود: نظافت وپاکیزگی از اخلاق پیامبران است. با مروری برآیات وروایات ودستورموکد اسلام برپاکیزگی ، شایسته است این امرکه اسلام برآن بسیارسفارش کرده رعایت شود.

4-گذشت وتفاهم لازمه موفقیت درخانواده؛هم زن وهم مرد هردوباید گذشت وتفاهم درزندگی داشته باشند وآن را نیز به فرزندان خود آموزش دهند.

5-کلام زیبا؛پیامبراسلام صلی الله علیه وآله فرمود: از بدترین یندگان خدا کسی است که ، مردم از همنشینی با او به خاطربد دهنی او ناراحت باشند.  86(مجلسی، ص281) این گفته گران سنگ برای همسران بسیارضروری است که با چه کلامی با هم صحبت کنندو. . .

6-قضاوت عجولانه نکردن؛که برای دوام زندگی بسیارحیاتی است.

7-توکل به خدا ورضا به رضای دوست؛پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: "هرکه توکل کند وقناعت نماید وراضی باشد به هدف خود رسیده است. "87(همان، ص 154تا155)

8-احساس همدردی ومحبت؛همکاری وهمدلی زندگی را شیرین ترمی کند وصفا وصمیمت را بین زن ومرد مستحکم ترمی کند.

9-صبرواستقامت؛صبرواستقامت یکی ازابزارمهم موفقیت درزندگی هرفردی است ، بویژه برای افراد با ایمان وپایبند به اصول اخلاقی وتربیتی. خداوند متعال درقرآن کریم از صبروصابران بسیارتعریف نموده وبرای آنها الطاف الهی ورحمت مرحمت فرموده است. آیات 155 سوره مبارکه بقره، 46 انفال، 20 معارج دلیل براین مدعاست. به فرموده امام جعفرصادق: "نقش صبردرایمان ، همانند سروبدن است. چنانکه بدون سر، بدن نمی ماند، بدون صبرهم ایمان نمی ماند. 88(کلینی، ص140الی 142)

10-امیدواربودن؛امید داشتن به آینده وتحمل مصیبت ها ومشکلات رمز موفقیت دربین خانواده های ایمانی است.

11-خوش اخلاقی وحسن خلق؛به فرموده پیامبراعظم صلی الله علیه وآله که خود الگوی اخلاق ورحمه للعالمین بودند: "بهترین ایمان را کسی دارد که بهترین اخلاق را دارد ونسبت به خانواده اش مهربان تراست ومن از همه شما به خانواده ان مهربان ترم. و"درکفه ءهیچ کس روزقیامت چیزی بهتراز اخلاق خوب قرارداده نمی شود. "وبیشترین چیزی که امت مرابهشتی می کند، تقوای الهی واخلاق خوب است. 89(مجلسی، ص285)

12-نیکی به خانواده؛از امام جعفرصادق روایت شده است که فرمود: "هرکس به خانواده اش به خوبی نیکی کند ، خداوند متعال عمراو را زیاد می کند. "90(حرعاملی، ص39)     و. . . .

بنابراین روشن است که مسجد می تواند درتعالی خانواده جایگاه خود را به خوبی ایفا نماید اگربه درستی جایگاه خود را به خانواده ها بشناساند وخود به بهترین وجه عمل نماید. قدرمسلم این است که مساجد درتحکیم پیوند خانواده ها با این مکان شریف اثرگذارمی باشند حال وظیفه متولیان محترم ومسوولان است که با ترغیب وتشویق وحوصله راهکارهایی را انتخاب نمایند که به ارتباط بین خانواده ها وبیت متعالی کمک نماید وشوق ورغبت آنان را به این مکا ن قدسی برانگیزند که آنها برای ادای فریضه نماز وسایربرنامه ها علاوه برکارهای روزمره خود به دیدارمعشوق شتافته ، ولحظه ای با او به دوراز هرگونه مشغولیتی راز ونیاز ونیایش نمایند. پیامبراعظم صلی الله علیه وآله می فرماید: "بهترین مردم کسانی هستند که پیش از همه به مسجد داخل می گردند وآخراز همه از مسجد خارج می شوند. " 91 (مجله مسجد، ص 51) دنیای امروز با توجه به پیشرف فنون وتکنولوژی واختراعات واکتشافات گوناگون ، انسان ها دچاریک نوع بی هویتی شده ودقیقا" برای زندگی خود اگرمعنویت را درنظرنگیرند قطعا"به بن بست برخواهند خورد. نگاهی به آمارها وجنایات صفحه روزنامه ها حکایت ازآن دارد که مادی گرایی دامن اکثرخانواده ها را گرفته وچشم وهم چشمی چه بلاهایی را که برسرخانواده ها نمی آورد.

دراین برهه تنها را ه نجات اتصال به حضرت دوست ومدد از امدادهای غیبی وهدایت ازاوست.

حال باید برای عبوراز این بحران چکارکرد؟بدون تردید ارتباط با پروردگارمتعال ومکانهای مذهبی وراز ونیایش با او گره کار و حل مشکلات است. خانواده ها اگرمی خواهند به بن بست نخورند وسکون وآرامش را درخانه برقرارنمایند باید هرچه بیشتربه مکانهای عبادی رفته وبه آرامش برسند وزرق وبرق های دنیوی را فراموش نمایند.

فناوری مدرن هرچند گره بسیاری از مشکلات را باز نموده وچاره ساز بوده، اما به دنبال خود بسیاری از معضلات اخلاقی ، نابسامانی ها، پوچی وب هدفی وفروپاشی خانواده ها را به ارمغان آورده است. طلاق های عاطفی وتوافقی که اکثرا"درمیان خانواده ها مد شده است حاصل همان تکنولوژی روزاست که به دنبال آن سط توقعات را درمیان خانواده ها بالا برده واکثرا"معنویات را فراموش کرده وبه مادیات گرایش نموده اند.

علیهذا خانواده هایی که هنوز صمیمیت وصفا ویکرنگی درمیان آنها از بین نرفته واهل عبادت حقیقی هستند وارتباط خوبی میان اعضای خود دارند ازدام بلا مصون می باشند. به دلیل اینکه فضای خانه آنها را عطرحضورپر نموده است وهرروز پنج باربا معشوق خود مناجات می کنند ودربرابرمشکلات ازاو استعانت می جویند وقطعا" نیزبه آرامش روح وروان خود دست می یابند.

با توجه به مطالب ارائه شده ، روشن شد که اگرمساجد جایگاه واقعی خود را پیدا نمایند وبه درستی آن را به خانواده هاتفهیم نمایند قطعا" می توانند ارتباط خوبی با خانواده ها داشته باشند وبه تعالی آنها کمک نمایند.

درپایان باعنایت به اینکه مساجد همواره درصدراسلام کارکردهای مختلفی را ایفا نموده اند شایسته است متولیان امروائمه محترم جماعات برای پیوند هرچه بیشترخود با خانواده ها به چند راهکارتوجه نمایند:

1-مسوولان، متولیان مساجد فعال اعم از مدیریت محترم، امام جماعت، سازمانهای ذیربط، باید با برگزاری جلسات و نشست های مشترک به این نتیجه برسند که همه آنها می توانند درمساجد به عنوان یک مدیرموفق ایفای نقش کنند، البته با هماهنگی وبرنامه ریزی صحیح تا نقاط قوت وضعف را پیدا کنند وبراساس همان نقاط بتوانند درپیشبرد اهداف اینده مساجد گام های ارزنده تری بردارند.

2-فرهنگ سازی باید یک تغییراتی از درون داشته باشد. یعنی مطابق زمان وعصرحاضرپیشرفت کند. مولا علی علیه السلام فرمودند: "فرزندان خود را مطابق زمان خود تربیت کنید. "به عبارتی دیگربا پیشرفت وتکنولوژی عصر حاضرلازم است ائمه  محترم جماعات نوجوانان وجوانان را آنگونه که هستند بپذیرند، نه آن گونه که خود می خواهند. همان طور که پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وائمه طاهرین علیه السلام با جوانان وخانواده ها برخورد می کردند با این قشر برخورد مناسبی داشته باشند ، تا آنها مجبور نشوند از این فضای معنوی وبیت متعالی جدا شده وبه کارهای مبتذل روی اورده که در نتیجه به سقوط خود وخانواده منجرشود.

3-جلسات بحث ومشاوره های خانوادگی درمساجد به نحو احسن برگزارشود. ونکات تربیتی مربوط به خانواده ، اجتماع، مسائل اخلاقی وحقوق خانواده ها وهرآنچه مربوط به خانواده می شود دراین جلسات مطرح شود تا از آسیبهای اجتماعی خانواده ها وفرزندان بتوان به نحو مطلوب جلوگیری وراه های درمان به آنها یادآوری شود. اصل پیشگیری مهم ترازدرمان را هیچ گاه نباید به فراموشی سپرد.

دراین جلسات باید از روان شناسان برجسته وکارشناسان تربیتی استفاده شود، باید با توجه به مشکلات امروزوفاصله عمیقی که میان بسیاری از خانواده ها وفرزندان افتاده با این جلسات وگفتمانها جاره جویی شده وهرچه زودتربتوان برای آن علاج قطعی  پیدا کرد نا نسل جوان از دام هایی که برای آنها انداخته شده هرچه زودترنجات یابند.

4-برای اوقات فراغت نوجوانان وجوانان ، دختروپسربرنامه ریزی صحیح انجام گیرد. با توجه با ایام تعطیلات وفراغت آنها از بطالت وکسالت وبا توجه به اینکه اکثرا"خانواده ها وضعیت مالی خوبی ندارند ونمی توانند به کلاسهای مختلف بروند که هزینه های بالایی هم دارند؛سعی شود با محیط شاد وفضای مناسب درمساجد رنامه قوی ترداشته باشند، علاوه برشرکت خانواده های اهل مسجد دیگرخانواده هایی که کمترتوفیق حضورپیدا مینمایند به آموزش فنون ودوره هایی را که درآموزشگاه ها تدریس می شود انجام شود تا جوانان ازاوقات فراغت خود به نحو احسن استفاده نمایند وبه قولی مزاحم والدین خود نباشند.

5-جاذبه های لازم برای خانواده ها وفرزندان آنها ایجاد شود، چرا که هرقدرمساجد برنامه های قوی داشته باشند هم خانواده های اهل مسجد وهم افرادی که توفیق حضورکمتری دارند از این برنامه استقبال می نمایند. برنامه ها باید برای مخاطبین وسنین مختلف ترتیب داده شود وکسالت آورنباشد. کلاسهای روخوانی قرآن ، تفاسیر، واژه خوانی ومعانی درست این واژه ها با استفاده ازاساتید برجسته قرآنی ودیگربرنامه ها می توانند مخاطبانی بسیارداشته باشد. جشنها یی که درایام ومناسبتهای مختلف ترتیب داده وبرگزارمی شوند وهمین طورمراسم سوگواری وعزاداری امامان معصوم علیه السلام باید از شوروحال دیگری برخوردار بوده ومعنویت را درمیان افراد بالا ببرد.

نسل جوان با توجه به دوران بلوغ وطرافت وسرزندگی وشادابی که مختص سنین آنها می باشد معمولا"دنبال هیجان وتازگی می باشد، به جاست که متولیان امربا آنها همراهی نمایند وشوروشوق وسرزندگی را درآنها از میان نبرند. برگزاری مسابقات همراه با جوایز برای همه افراد نیز یکی دیگرازگرایش آنها به این بیت متعالی می باشد.

درمسجدی به نام غیرخم هرساله وبا توجه به مناسبتهای مختلف بانیان امرمسابقاتی با جوایز ویژه برگزار می کنند که با استقبال بیشماری از مخاطبان درسنین مختلف روبه رو شده واکثرا" نیزراضی وشاد نظر خود را اعلام می نمایند.

با توجه به اینکه بیش از 50% ترکیب جمعیتی کشور در مقطع سنی نوجوانی و جوانی قرار دارند، هر برنامه ریزی فرهنگی خاص این نیروی عظیم، خیل گسترده ای از شرکت کنندگان در برنامه های مساجد را به همراه خواهد داشت.

جوهره وجودی نوجوان و جوان  تحول گرایی است. ایجاد تحول مثبت و در پیش گرفتن رو به رشد و حرکت رو به جلو از خصوصیات آنان می باشد. حضور پرشور آنها در برنامه ریزی و برنامه سازی، مساجد را از فعالیتهایی که موجب روزمرگی خواهد شد دور خواهد نمود و این امر خود زمینه ساز جذب نسل جوان بیش تری به مساجد خواهد بود.

نوجوان و جوان به دلیل عدم وابستگی و نداشتن علاقه بسیار به دنیا و مسائل مادی و آزاد بودن فکر و ذهن از این مسائل بهتر می تواند به درک مفاهیم دینی بپردازد. به همین سبب حافظ ارزش دستاوردهای مذهبی و اعتقادی خواهد بود. و این اعتقاد به مبانی و ارزشهای دینی را در دوران قبل و بعد از انقلاب و هشت سال دفاع مقدس به عینه مشاهده نمودیم.

این رودخانه پرجوش و خروش به عنوان سرمایه های اصلی کشور می باشند و به هر میزان در جهت رشد و شکوفایی معنوی آنها قدم برداریم، در آینده نه چندان دور شاهد موفقیت های روزافزون آنها خواهیم بود.

6-دربیشترمساجد تنها درساعات نمازباز می باشند ودربقیه اوقات بلا استفاده مانده است. متولیان امرباید اقداماتی دراین زمینه انجام دهند. بررسی مشکلات خانواده ها، مشکلات اخلاقی خانواده ها، وهرگونه آسیبهایی که خانواده ها با آنها روبه رو هستند بهتر است با حضورمعتمدین وافراد نیکوکارانجام شود ورفع مشکل نمایند. وتنها نباید این کاراز طریق دولت ویا نهادها انجام گیرد وگامی موثردراین زمینه برداشته شود.

7-متاسفانه دراکثرمساجد کتابخانه وامکانات علمی وآموزشی برای افراد مراجعه کننده موجود نمی باشد که این امریکی از دلایل ترک مساجد از سوی خانواده ها ونسل جوان است. نحوه استفاده ازامکاناتی چون رایانه وکارکرد های آن به مسوولین اجرایی آموزش داده شود با توجه به اینکه دربیشترمساجد کتابخانه وجود ندارد، با راه اندازی کتابخانه ووسایل صوتی وتصویری، خانواده ها ونسل جوان می توانند درسراسرسال وبه خصوص اوقات فراغت خود از آنها بهره برداری کرده ویاد گیریهای خود را مطابق زمان وروزپیش برده ودرموفقیت های خود نشان دهند. این کاراعتماد به نفس آنها را افزایش داده ودربرابرمشکلات مقاوم می نماید که همین شیوه دربالا بردن رشد وتعالی خود وخانواده بسیارتاثیرگذارخواهد بود.

8-درهرمنطقه افراد نیکوکارومومن وجود دارد. شایسته است متولیان مساجد درکناربرنامه های علمی وتخصصی از وجود این افراد دعوت به عمل آورده تاعلاوه بربهره بردن از کمالات وتجارب گران قدرشان ، زمینه آشنایی خانواده ها وبه خصوص نسل جوان فراهم گردد وحس اعتماد به نفس درمیان افراد منطقه بالا رود.

9-درکنارفرهنگ سازی کارهایی که لازم است دراین بیت متعالی انجام شود صورت گیرد. به طورمثال: اشاعه فرهنگ زیبای اسلامی، احترام به علماء، افراد مسن وبزرگترها ومحبت به کوچکترها ورعایت ادب دربرابرسایرموءمنین از دیگراهداف بانیان مساجد است.

10-زیباساز مساجد به عنوان یک رکن اصلی برای این بیت متعالی مورد توجه جدی مسوولین وبانیان محترم قرارگیرد. هراندازه این مکان شریف پاکیزه تروآراسته ترباشد خانواده ها وبه خصوص نسل جوان را به سوی خود تشویق می نماید. همان گونه که خداوند متعال تمیزی وزیبایی را دوست می دارد واسلام نیزبه عنوان دین برتردرجهان شناخته شده است شایسته است به این امرمهم نگاه دیگری شود. البته باید درکنارزیباسازی وآبادانی مادی، آبادی معنوی نیزبه طورشایسته تردرنمازها وصحبت های موءمنی و. . صورت گیرد.

مساجد به عنوان یک پایگاه مقدس دینی و اجتماعی که با توجه به محتویات زمان و مکان به ایفای نقش پرداخته، حال نیازمند کسانی است که این نهاد مقدس را پر حرارت و پرشور نگه دارد تا بتواند جایگاه ذاتی خویش را به فعلیت برساند. این هم با حضور نسل جوان و انقلابی میسر خواهد شد.

*حسن ختام آنکه؛ اگراین پژوهش را ادامه داده وعوامل دیگری را نیزبرآن بیافزاییم ولی فضائلی را که باعث تعالی ورشد شده درخانواده های مسلمان بازنشناسیم ودرارتقاءآن نکوشیم ؛گامی شایسته درراه خدمت به جایگاه مسجد وشکوه آن وتعالی خانواده برنداشته ایم.

خدایا چنان کن سرانجام کار                تو خشنود باشی وما رستگار

 

پانوشت ها

1-ملکی، حسین، 1379. خانواده وتربیت دینی، تهران، ---.

2-افروز، غلامعلی، 1377. خانواده از نظر ارزشهای اسلامی، تهران، انجمن اولیا ومربیان.

3-الاحزاب(33): 21. نهج البلاغه، خطبه19.

4-مجلسی، محمد باقر، ---. بحارالانوار، ج16، بیروت، موءسسه اعلمی.

5-شیخ صدوق، ----. معانی الاخبار، بیروت ، دارالفکر.

6-التوبه(9): 128.

7-الکهف(18): 6.

8-بخاری، محمد بین اسماعیل، ---. صحیح البخاری، بیروت ، دارالفکر.

9-همان، ج7.

10-النیشابوری، محمد بن مسلم، ---. صحیح المسلم، ج4، بیروت، دارالفکر.

11-نورالبصار.

12-شیخ مفید، ----. الارشاد، قم، بصیرتی.

13-النیشابوری، محمد بن مسلم، ---. صحیح المسلم، ج7، بیروت، دارالفکر.

14-همان.

15-العاملی، 1414ق. وسائل الشیعه، باب العفو عن الزوجه، مهرقم، موسسه آل البیت(ع).

16---، --، --. سنن النبی؛مجموعهء ورام، ورام بم فراس، قم، مکتبه الفقیه.

17-القلم(68): 4.

18-البقره(2): 285.

19-کحل البصر.

20-ابن شهرآشوب، ---. مناقب آل ابوطالب، قم، موسسه علامه.

21-ر. ک: العبقریات، "خدمتک زوجک صدقه"، الاسلامیه.

22-صحیح ترمذی، الجامع، ج2.

23-التوبه(9): 128.

24-الروم(30): 21.

25-افروز، غلامعلی، 1382. روانشناسی خانواده، تهران، انجمن اولیا ومربیان.

26-شیخ کلینی، 1365. الکافی، ج3، تهران، دفترفرهنگ اهل البیت علیه السلام.

27-الغافر(40): 40.

28-الروم(30)21.

29-النباء(78): 8.

30-الشوری(42): 11.

31-الفتح(48): 4.

32-الاحزاب(33): 35.

33-مکارم شیرازی، ناصر، 1380. تفسیرنمونه، ج17، تهران، داراالکتب الاسلامیه.

34-النساء(4): 34.

35-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، ج14، باب 3 "من ابواب مقدمات النکاح وآدابه.

36-همان، باب 19(از ابواب نکاح)حدیث 7.

37-الاعراف(7): 189.

38-جوادی آملی، 1374. زن درآیینه جلال وجمال، تهران، مرکز نشرفرهنگی رجا.

39-تهرانی، مهدوی حائری، 1365. بنیادهای اخلاق اسلامی، تهران، مدرسه دین ودانش.

40-النساء(4): 1.

41-البقره(2): 221.

42-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، النکاح، باب1(از ابواب ما یحرم بالکفر) حدیث 5.

43-النور(24): 26.

44-روضه المتقین، ج8، قم، رضی.

45-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، باب28(از ابواب مقدمات نکاح)، حدیث 2و5.

46-روضه المتقین، ج8؛قم، رضی.

47-همان.

48-النور(24): آیات 30و31.

49-الشمس(91): آیه های 9و10.

50-الاعلی(86): 14.

51-الذاریات(51): 56.

52-آل عمران(3): 76.

53-القلم(68): 4.

54-النحل(16): 18.

55-النساء(4): 77.

56-آل عمران(3): 159.

57-الطلاق(65): 3.

58-الغافر(40): 7.

59-البقره(2)31.

60-البقره(2): 34.

61-البقره(2): 165.

62-فاطر(35): 28.

63-عاملی(شهید ثانی)، زین الدین بن علی ، 1414ق. منیه المرید فی آداب المفید والمسفید، تصحیح ، ترجمهء رضا مختاری، تهران ، دفترتبلیغات اسلامی.

64-محمد(47): 24.

65-الرعد(13): 28.

66-الفجر(89): آیات 27 الی 30.

67-مجلسی، محمد باقر، ---. بحارالانوار، ج84، بیروت، موسسه اعلمی.

68-ارزش واهمیت نماز به زبان ساده.

69-مجلسی، محمد باقر، ---. بحارالانوار، ج84، بیروت، موسسه اعلمی؛میزان الحکمه، ج5، ص 381.

70-التوبه(9): 72.

71-الاسراء(17): 79.

72-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، ج4.

73-مطهری، مرتضی، 1379. فلسفه اخلاق، تهران، صدرا.

74-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، ج14.

75-البقره(2): 27.

76-دارالسلام، ج3.

77-همان.

78-همان.

79-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، ج14.

80-دارالسلام، ج3.

81-همان.

82-همان.

83-همان.

84-الحجرات(49): 12.

85-سفینه البحار، ج2، باب فلن.

86-مجلسی، محمد باقر، ---. بحارالانوار، ج16، بیروت، موسسه اعلمی.

87-همان، ج68.

88-کلینی، ابوجعفر، محمد بن یعقوب، 1365. اصول کافی، ج 4، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

89-مجلسی، محمد باقر، ---. بحارالانوار، ج68، بیروت، موسسه اعلمی.

90-الحرالعاملی، ---. وسائل الشیعه، ج1.

91-مسجد، شماره 63، ص51.

 

پی نوشت ها:


[1] - روم/21