گروه : کارکردهای مسجد
شماره : 25
تاریخ : سه شنبه, 30 اردیبهشت 1399
ساعت : 23:54:42
درآمدی بر کارکردهای شرعی مساجد

گفتار

سخن از کارکردهای مسجد و تعیین حدّ‌ و مرزی برای آن از جمله بحث‌های مهم و کاربردی در جوامع اسلامی امروز است و فعالیت‌های مغزی متفکران دینی را به خود مشغول کرده است. اما متأسفانه هنوز به یک ساز و کار دقیق و ضابطه‌ی علمی و روشمند در این باره نرسیده‌اند. شاید اگر بحث درباره‌ی مسجد را از مراحل اولیه آن یعنی تأسیس (فلسفه‌ی وجودی) مسجد و معرفی صاحب امتیازان یا متولیان مسجد در جامعه اسلامی آغاز شود و سپس در مرحله‌ی بعدی به سراغ تعیین کارکردهای اصیل و شرعی مسجد و نقش آن در جامعه باشیم بسیار بهتر و آشکارتر به نتیجه برسیم.

در این نوشتار می‌خواهیم با بیان یک روش منطقی و طرح پایه‌های بنیادین و مباحث مقدماتی درباره مسجد، بخشی از اختلاف نظرها و مباحث دامنه دار در بحث کارکردهای مسجد را کاهش دهیم و در نهایت به یک معیار و ملاکی برای تشخیص مصادیق و کارکردهای اصیل مسجد برسیم؛ به همین مناسبت سعی می کنیم به یاری خداوند متعال دراین نوشته در مرحله اول به دنبال تثبیت یک هسته مرکزی به عنوان معنای شرعی واژه‌ی‌ مسجد باشیم و سپس با معرفی صاحب امتیازان تأسیس مسجد در جامعه اسلامی در تعیین کارکردهای مشروع مسجد از بحث های دامنه دار و بی نتیجه یاغیر علمی پرهیز کنیم. وامیدواریم با جمع بندی که از مجموعه‌‌ی آن‌ها بدست می‌آوریم به نقش اصلی یا جایگاه حقیقی مسجد در جامعه اسلامی دست یابیم، إنشاءالله.

به هر حال نوشتار حاضر، در چهار فصل تنظیم شده است که عبارتند از:

فصل اول: مفهوم شناسی مسجد

 فصل دوم: جایگاه مسجد درتاریخ اسلام

فصل سوم: صاحب امتیازان تاسیس مسجد

 فصل چهارم: جایگاه و نقش مسجد در جوامع اسلامی

 

فصل اول: مفهوم شناسی «مسجد»

1. مفهوم شناسی واژه‌ی «سَجَدَ» و «سَجْدِه»

کلمه‌ی «مسجد» به فتح یا کسر جیم از ماده‌ی «سَجَدَ‌ یَسْجُدُ سُجُوداً» گرفته شده است.[1] واژه‌ی «سَجَدَ»‌ در کتاب‌های لغت چنین معنی شده است؛ «تَطامَنَ و ذَّلَ»، «خَصَعَ و إنْحنا» و موارد کاربرد آن در کلام عرب چنین آمده است؛ «سَجَدَ المُصَلی»، «سَجَدَ الحَمَل»، که به ترتیب به معنای «خضع و انحنی: نمازگزار خشوع کرد و خم شد»‌ و «خَفَضَ رَأْسَهُ لیُرکب: شتر سر خود را فرود آورد تا بر او سوار شوند».[2]

از آنجا که «سَجْدِه» به معنای فروتنی است در تمام موارد کاربردی، اصل معنای آن یعنی «خضوع و خشوع» لحاظ شده است[3]. لازم به ذکر است که از لحاظ لغت به رکوع هم می‌توان «سجده» گفت همان گونه که در آیه و ( اُدْخُلُوا البابَ سُجَّدا )[4] ، به معنای رکوع کنندگان تفسیر شده است.[5]

راغب اصفهانی سجده را به «انحناء و تذلل» معنا می‌کند و می‌گوید: سجده عام است و شامل انسان و حیوان و جماد می‌شود، سجده در حقیقت نمایانگر عظمت و ارزشمندی بی‌حد و حصر کسی یا چیزی است که برای او سجده می‌کنند. در تمام آیاتی که به زمین و آسمان و موجودات بی‌جان نسبت سجده داده شده، منظور از آن همان خضوع و تسلیم در برابر اراده حق‌تعالی است.[6]

قرآن کریم درباره قوم سبأ می‌فرماید:

( وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ )[7]؛

دیدم ملکه سبأ و قومش را که به جای خدا برای خورشید سجده می‌گذارند..

در قضیه حضرت مریم سلام الله علیها می‌فرماید:

( یَا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَاسْجُدِی وَارْکَعِی مَعَ الرَّاکِعِینَ )[8]؛

ای مریم کرنش کن پروردگارت را و سجده کن و رکوع کن با رکوع کنندگان ..

خداوند در نقل مبارزه فرعون و ساحران‌شان با پیامبر خدا موسی7 می‌فرماید:

( وَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سَاجِدِینَ )[9] ؛

جادوگران به سجده افتادند

و خطاب به ابراهیم خلیل می‌خوانیم:

( وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ )[10]؛

و پاکیزه کن خانه مرا برای طواف کنندگان و ایستادگان و رکوع کنندگان که سجده می‌گذارند

فراوان در داستان یوسف صدیق علیه السلام می‌خوانیم:

( وَ رَفَعَ أَبَوَیْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّدًا )[11]

و پدر و مادرش را بر تخت نشاند و همه برای یوسف سجده کردند.

ذکر این تاریخ قرآنی برای سجده که منتهای خشوع و خضوع و تکریم و تعظیم را با خود دارد وقتی اهمیت می‌یابد که محل عبادت و پرستش خداوند متعال«مسجد» نامیده شده است که البته این نامگذاری می‌تواند اشاره باشد به اینکه خشوع و خضوع حقیقی فقط و فقط در مقابل خداوند لازم و بجاست، ولی لازم است یادآوری کنیم که نه فقط در مسجد، باید خداوند متعال را سجده کرد و نه مسجد فقط جای سَجْده است؛ بلکه در همه جا مؤمن، سجده کننده‌ی خداوند متعال است و به همین سبب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در روایتی معروف می‌فرماید؛

« جُعلتْ لی الأَرض مَسْجِداً و طهوراً »[12]

زمین، برای سجده و پاک کننده قرار داده شده است».

2. مشتقات و ریشه‌های واژه‌ی «مَسْجِد» و «مَسْجَد»

الف: واژه‌ی « مَسْجِد » و « مَسْجَد » در لغت:

واژه مسجد در بعضی از لهجه‌های قبایل عربی به صورت « مسید » آمده است و قلب حرف جیم به یاء در میان عرب‌های جزیرةالعرب شایع است. هم چنین در اندلس و بلاد مغرب به مسجد «مسید» گفته می‌شود.[13] با اینکه لفظ مسجد و مشتقات آن به طور مکرر در قرآن آمده، مستشرق انگلیسی استانلی لینپول مسجد را برگرفته از واژه meschita ایتالیایی و یا mesgita اسپانیایی می‌داند.[14]

ما تصور می‌کنیم که ورود این واژه از سریانی به عربی بعید نیست؛ چون زبان‌های عربی و عبری و سریانی و نبطی تقریبا ریشه واحدی دارند، ولی گفته لینپول بعید به نظر می‌رسد و اگر تشابهی وجود دارد یا صرفا تصادفی است و یا از عربی به این زبان‌ها وارد شده است.

«مسجَد» به فتح جیم به معنای پیشانی یا اثر سجده بر آن گفته‌اند و هم‌چنین بر نماز نیز اطلاق شده است.[15]

سیبویه ی نحوی « مسجَد » به فتح جیم را بر کاری که عنوان عبادت دارد اطلاق نموده است[16] ابن عربی نیز آن را به معنای محراب البیوت گرفته است.[17] برخی دیگر نیز به معنای مواضع هفتگانه که هنگام سجده بر زمین نهاده می‌شوند اطلاق کرده‌اند.[18]

اگر « مسجِد » به کسر جیم خوانده شود، اسم است برای محل عبادت، خواه در آن « سجده » بشود یا نشود.[19] برخی آن را نمازگاه یا نمازگه معنا نموده‌اند[20]. البته خوب است بدانیم در میان زرتشتیان به جای لفظ « مسجد » لفظ « مزگت »‌ یا « مزکت »‌ تلفظ شده است.[21]

ب: واژه‌ی «مسجد» در شعر

واژه‌ مسجد در زبان شعری به دوگونه تعریف شده است:

الف) معنای ظاهری یا صوری،

 ب) معنای کنایی یا ضمنی

در معنای صوری به معنای محل سجده در برابر خداوند است. اما در بُعد ضمنی در شعر به معنای « خاکساری »، « تواضع » و « احترام » است که مقوله‌ای کاملا روحی و قلبی است.[22]

به این شعر حافظ توجه کنید:

دوش از مسجد سوی میخانه، آمد پیر ما                     چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

واژه‌هایی چون: دوش، میخانه، پیر، یاران طریقت که در کنار مسجد آمده، خود به خود مفهوم ظاهری را از مسجد گرفته و معنای ضمنی به آن بخشیده است، بنابراین هر چند در این بیت مسجد به همان معنای حقیقی و ظاهری خود ( محل سجده ) است،‌ اما معنایی گسترده‌تر یعنی شریعت و ظاهر دین به خود گرفته که اگر نگوییم در مقابل طریقت و باطن شریعت قرار دارد، حداقل مرحله نازل طریقت است. حافظ درجای دیگری از واژه مسجد چنین بهره می‌گیرد؛

یاد باد آن که خرابات نشین بودم و مست                      آنچه در مسجدم امروز نبود آنجا بود

در این بیت، مسجد به معنای ضمنی یا مجازی به کار رفته و از آن شخص و وجود خود حافظ بعنوان یکی از مراجعین به مسجد قصد شده که، معنای آن چنین است:

«یاد آن زمان که من فارغ از ظاهر شریعت بودم به خیر که در آن حال و زمان مقامات و صفاتی داشتم که امروز در سیرت شریعتی و مسجدیم نیست».

گویا حافظ خواسته بگوید در کنار رعایت شریعت و رفتن به مسجد که نماد مقید بودن به شریعت است، خوب است که به باطن و حقیقت شریعت نیز که مستی، نماد آن است توجه شود. حتما این شعر ساده را بارها شنیده‌اید که:

               یک دل غمزده را گر ز کرم شاد کنی             به ز صد مسجد ویرانه که آباد کنی

در اینجا واژه مسجد در همان معنای ظاهری خود که محل عبادت مسلمانان است و اشاره به ساختمان فیزیکی آن دارد، معنا و منظور شعر چنین می‌شود:‌ « ساختن مسجد و آبادانی آن از گزاره‌های دینی است تا انسان مؤمن را تربیت کند و به هدف بالاتری که خدمت به خلق باشد هدایت و سوق دهد » که شاید اشاره به مضمون این آیه شریفه داشته باشد که می فرماید:

( إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ ) [23]،

مساجد خدا را تنها کسانى آباد مى کنند که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیده اند پس امید است که اینان از راه یافتگان باشند .

عمران مسجد، عملی بسیار نیکو و مستحب و از صفات مؤمنین به خدا و روز جزا می‌باشد. اما به اتفاق مفسران در اینجا عمران تنها همان آبادانی ظاهری مسجد نمی‌باشد، بلکه مراجعه مسلمانان و حضور در این مکان مقدس مهم‌ترین معنای آبادانی مسجد می‌باشد.

پس در این بیت نیز حافظ واژه‌ی مسجد را نماد تقیّد به شریعت گرفته است و همان معنای ظاهری مراد است؛ به همین سبب گوشزد می‌کند که فقط رعایت شریعت بدون در نظر گرفتن حقیقت آن کاری عبث و بی‌ارزش خواهد بود.

3. بررسی واژه‌ی « مَسْجِد » در قرآن

قرآن کریم به عنوان اولین کتاب تدوین یافته در جزیرة‌العرب، ابتداء بذر انسجام و وحدت را در میان قبایل مختلف کاشت و سپس به صورتی معجزه آسا دامنه‌ی لغات پراکنده از تمام قبایل عرب را جمع‌آوری نمود که نفس این جمع‌آوری که چتر آن تمام سرزمین عرب را گرفته بود در آن روزگار یک معجزه شگفت‌انگیز تلقی می‌شد، لازم به ذکر است که استبعاد آن روز عرب نسبت به دایره‌ی وسیع لغات در قرآن کریم و مشتق‌سازی‌های شگفت‌انگیز آن ایمان به اعجاز قرآن را در اندیشه آنان جای داد. عرب ها می‌دانستند که آیات قرآنی که پیامبر‌اکرم  (صلی الله علیه و آله وسلم)  برای مردم تلاوت می‌فرماید از ناحیه ا‌ی بسیار فراتر از توان بشری صادر می‌گردد. اگر چه هضم این معنا مشکل بود و در اوائل دعوت به اسلام، گاهی الفاظ قرآنی را سحر و جادو تلقی می کردند، ولی کم‌کم پایه‌های ایمان به خداوند متعال در ذهن و فکر آن‌ها به صورت رگه‌های طلایی خود را نشان داد.

به هر حال ظهور قرآن و دامنه‌ی لغات آن به همراه ترکیب‌های بی‌مانندش به صورت یک معجزه‌ی حقیقی نمایان شد و آورنده‌ی آن را به عنوان پیام‌آور و پیامبر واقعی خداوند متعال، پذیرفتند. در مواردی پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم  الفاظی را اختراع می‌فرموده که در بین اعراب، متداول و رایج نبود؛ گر چه اصل و ریشه آن کلمه در اذهان عمومی و محاورات عرفی وجود داشت، لکن مشتقی که پیامبر اکرم اکرم (صل الله علیه و آله وسلم)از ریشه‌ی آن کلمه به کار می‌گرفت برای مردم غریب و ناآشنا بود. نمونه‌ی آن را زمخشری در تفسیر خود ذیل این آیه شریفه ( و لا تُلْقوا بِأَیْدیکم إلی التَهْلُکَة ) [24]  اشاره کرده و می‌گوید:

« هیچگاه عرب ماده‌ « هَلَکَ »‌ را بر وزن « ‌تَفْعُله »‌ استعمال نکرده بود. اما خداوند متعال در قرآن کریم این ماده را بر این وزن در آیه‌ی شریفه مذکور بر زبان مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم جاری ساخت ».

نمونه دیگر این نوع مشتق سازی‌ها در کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)و قرآن کریم لفظ « مسجد » و مشتقات دیگر واژه‌ی « سَجَدَ » است که از جانبِ آن حضرت، استعمال می‌گردید. اگر چه ریشه آن‌ها؛ یعنی ماده «سَجَدَ» و برخی از مشتقات آن در کلام عرب جاهلی وجود داشته است. اما آن‌چه مسلم است پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هنگام استعمال و به کار‌گیری این واژه در قالب اسم مکان هیچ نوع تغییر در اصل معنای لغوی آن ایجاد نکرده است و هم‌چنین مردم در مواجهه‌ی با آیات مسجد هر چند با ساختمان ترکیبی لفظ مسجد آشنا نبودند، ولی اصل معنای واژه «سَجَدَ»‌ را می‌شناختند و بر همان معنای متعارف نیز مشتقات قرآنی معنی می‌شد.

به هر حال در دین مقدس اسلام نام پرستشگاه رسمی و اجتماعی مسلمانان « مسجد » گذاشته شد تا نشانی از نهایت عظمت مسجود و معبود این دین که خدای یکتاست به دست دهد. لطف این نام‌گذاری وقتی آشکار می‌شود که آدمی خود مسجود ملائکه است و خداوند متعال مسجود تمام موجودات جهان هستی.

انحصاری کردن واژه‌ی « سَجَد َ» و کاربرد آن فقط در مورد خداوند متعال از نوآوری‌های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بود که وضعیت پراکنده‌ی استعمال این واژه را در جامعه آن روزگار سامان بخشید.

واژه‌ مسجد به طور مکرر در قرآن به کار رفته است که در 22 مورد به صورت مفرد[25] و در 6 مورد دیگر، به صورت جمع آمده است.[26]

مسجد، معمولا در آیات قرآنی اشاره به مکان های مقدسی که خداوند در آن‌ها عبادت می‌شود به کار رفته است، اما به یک نوع ساختمان اسلامی ویژه یا خاصی اشاره ندارد.

در تفسیر « مجمع البیان » درباره‌ی کلمه‌ی « مساجد » در ذیل آیه‌ ( و أنَّ المساجِدَ للهِ فلا تَدْعُوا مَعَ الله احدا[27] ) [28]؛ چهار معنا از مفسران نقل شده است:

الف) برخی برآنند که مراد از آن، اعضای هفت گانه است که انسان باید در هنگام سجده آن‌ها را بر زمین بگذارد که عبارتند از: پیشانی و دماغ[29] و دو دست و دو زانو و دو پا.[30]

از امام محمد تقی علیه السلام نیز روایتی نقل شده که ایشان در جواب معتصم عباسی، آیه‌ی شریفه را همین گونه تفسیر نموده‌اند.[31]

ب) برخی از مفسّران برآنند که مقصود از « مساجد » در این آیه، همه‌ی زمین است؛ زیرا همان گونه که ذکر گردید، در آیین محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم همه‌ی زمین مسجد و پرستشگاه است.

ج) این کلمه در معنای نماز به کار رفته است؛ زیرا مسجد به مفهوم سجده است و مراد از سجده نیز تمامی نماز است.

د) منظور از مساجد، مکان عبادت مسلمانان است؛ همان مفهومی که ای بسا ذهن هر مسلمانی با شنیدن واژه‌ی مسجد آن را به یاد می‌آورد.

روشن‌ترین معنا برای آیه‌ی مورد بحث، همین معنای اخیر است که بر پایه‌ی آن، مساجد به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسیر شده است. معنای اخیر با آنچه که از امام جواد علیه السلام نیز درباره‌ی این آیه نقل شده است منافات ندارد، بلکه با این سخن ایشان پرده از معنای باطن و پنهان آیه برداشته‌اند؛ زیرا خود فرموده‌اند: قرآن گاه دارای معانی مختلف هفتادگانه است.[32]

در مورد معنای کلمه « مسجد » در آیه ( قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ کَمَا بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ [33] )[34] نیز مباحثی شبیه آنچه در آیه‌ی قبل گذشت، مطرح شده است.[35]

چنانکه واژه‌ی مسجد را به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسیر کنیم، از این آیه استفاده می‌شود که مسجد، جایگاه دعا و عبادت خالصانه است؛ زیرا خداوند متعال ابتدا انسان را فرمان می‌دهد که در مسجد حضور یابد، آن‌گاه از او می‌خواهد که دعا و عبادت خویش را با اخلاص کامل انجام دهد و این آیه به روشنی مفهوم فوق را نمایان می‌سازد.

4. تحلیل گزاره‌های لغوی و قرآنی واژه‌ی «مسجد»

اگر بخواهیم مجموع کاربردهای واژه مسجد در لغت و تفسیر در آیات قرآنی را در دو تعریف کلی منسجم و متمرکز کنیم باید چنین بگوییم:

1- مسجد یعنی: « نمازگاه » یا« سجدگاه ». و در این باره یک حدیث معروف خاطر نشان می‌کند که « هر جا فردی نماز می‌‌خواند آنجا یک مسجد است ».[36] 

2- مسجد یعنی : « مکانی برای خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال ».

 

نقد و بررسی تعریف اول درباره‌‌ مسجد

اگر مسجد به معنای اول یعنی« نمازگاه » بدانیم، باید مواظب باشیم که طبق وجه تسمیه فعالیت ها و کارکردهای مسجد را تعریف و تبیین نکنیم و نباید ملاک تأسیس و فعالیت‌های مشروع مسجد را نماز به حساب آوریم؛ زیرا در این صورت بین تعریف مفهومی واژه مسجد و بیان فلسفه و نوع کارکردهای مسجد یک رابطه ای ایجاد کرده ایم و سرانجام ما را به خلط و اشتباه جدی خواهد انداخت.

آنچه معلوم است برخی از لغویون، مسجد را به معنای لغوی آن تفسیرکرده اند و بسیاری از متدینین و مؤمنان نیز به اشتباه گمان دارند که فلسفه تأسیس و بنای مسجد همان معنای لغوی آن، یعنی نمازگاه و سجده گاه است و این سهل انگاری در تعریف مسجد موجب اشتباه در تعیین نوع کارکردهای آن شده است .

خوب است بدانیم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در قرار‌دادی که با گروندگان به اسلام مطرح می‌کرد، اقامه نماز جماعت را شرط می‌نمود ولی هیچ‌گاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مسجدی را فقط برای نماز بنا یا تأسیس نفرمود؛ به همین دلیل برخی از کج اندیشان بدون در نظر گرفتن مراحل علمی و دقت در کاربردهای قرآنی و مطالعه در سنت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله وسلم  بر اساس همین معنای لغوی، فعالیت‌های مسجد را به کمترین حدّ ممکن تقلیل داده‌اند و فعالیت‌های دیگر را منافی یا مخالف شأن و خلاف هدف از تأسیس مسجد تلقی می‌کنند و به کمترین مقدار ممکن برای کارکرد اصلی مسجد اکتفا نموده‌اند و چنین تصور می‌کنند که هر چه از این نقطه مرکزی یعنی نماز دور شویم از اصالت و مشروعیت آن نوع از فعالیت‌ در محیط مسجد کاسته خواهد شد و با فضای شرعی مسجد فاصله خواهد گرفت و چنین می پندارند که اساسا مسجد برای آن دسته از فعالیت‌ها که غیر از نماز و دعا باشد، تأسیس نشده است و حتی ممکن است چنین گفته ‌شود که: هر نوع فعالیتی بدون در نظر گرفتن ملاک و معیار نماز و عدم مطابقت با آن بدعت محسوب می‌شود.

لازم به ذکر است مهم ترین پیامد غلط این نوع نگاه به مسجد، دست برداشتن از رسالت اصلی مسجد که همان بروز و ظهور در جامعه است، می باشد و با چنین تفسیر اشتباهی از کارکردهای مسجد دست حکومت هایی که به دنبال جدایی دین از سیاست هستند باز خواهد گذاشت تا به مقاصد شوم خود برسند و البته بسیار خرسند و مورد پذیرش و استقبال آنان قرارخواهد گرفت.

لازم به ذکراست که مسجد فقط جای سجده نیست، بلکه ذکر خدا و یاد او در قالب دعا و نیایش، رکوع و قیام و.... هم در مسجد انجام می‌گیرد، علاوه بر این که درآیین اسلام فقط مسجد جای عبادت نیست و مسلمانان بیشترعبادات خود را می‌توانند در منزل به جای آورند. بر خلاف آیین مسیحیت و یهودیان که عبادت‌های خود را فقط در کلیسا و کنیسه‌ها انجام می‌دادند.

 

نقد و بررسی تعریف دوم درباره‌‌ مسجد

اگر مسجد را به معنای دوم یعنی« مکانی برای خضوع و خشوع در برابر خداوند » تفسیر کنیم، لازم می آید که تمام فعالیت‌های مسلمانان که بر‌خاسته از نوعی بندگی و اطاعت از دستورات خداوند متعال است و در بیشتر فعالیت های مسلمین، ماهیت خشوع و خضوع در برابر خداوند متعال به چشم می خورد به همین سبب هر نوع فعالیتی را در مسجد باید مشروع تلقی کرد و موجب تحقق واژه‌ی « سَجَدَ » یا « سَجْدِه » بدانیم.

لازم به ذکر است که در این تفسیر عنصر زمان، نقش تعیین کننده در تشخیص فعالیت‌های مسجد خواهد داشت. اولین ضعف این شیوه ی تفسیر درباره کارکردهای مسجد ابهام در ماهیت ملاک و معیار تعیین کننده‌ی کارکردهای مسجد است؛ زیرا نداشتن حدّ و مرزی ثابت و مشخص برای تعیین کارکردهای مشروع مسجد، موجب می‌شود در هنگام تطبیق مصادیق دچار افراط و تفریط شوند و این امر، کمترین ضرری که دارد این است که دربیان مصداق های آن و در فضای کاربردی و عملی نمودن کارکردها و فعالیت های مسجد دچار خطا در تعیین بیشتر موارد خواهند شد و از طرفی حاکمان به ظاهر اسلامی می‌توانند فعالیت‌های مسجد را در حد همان معنای ظاهری «خشوع و خضوع در برابر خداوند متعال» تفسیر ‌کنند.

آیا مدیران مساجد می‌توانند با شعار نمازگاه وتعریف مسجد به سجدگاه بیشتر فعالیت های اجتماعی مساجد را نوعی بدعت و یا خلاف کارکردهای اصلی مسجد تلقی نمایند؟

آیا مدیران مساجد می‌توانند با شعار خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال، هر نوع فعالیتی را با مسجد مرتبط سازند و مصادیق خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال درهر زمان و مکان و تحت هر شرایطی معلوم نمایند؟

برای پاسخ به این دو سؤال لازم است که توجه خوانندگان عزیز را به سه نکته‌ی مهم جلب کنیم؛

اول اینکه؛ لازم است توجه کنیم که به صرف تعریف شرح الاسمی یا لغوی از واژه‌ی مسجد نباید به سراغ تعیین کارکردهای شرعی مسجد رفت و فعالیت‌های آن را بر شمرد و اساسا صحیح نیست که به صرف یک تعریف لغوی از واژه‌ی مسجد که در قرآن به کار رفته است، فعالیت‌های شرعی مسجد را مشخص کنیم. خوانندگان عزیز می‌دانند که بیشتر آنچه در گزاره‌های لغوی و معنای آیات قرآنی بیان شد، صرفاً تعریف واژه‌ و کلمه مسجد است، اما اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم  در تأسیس و بنای مسجد چه هدفی را می‌خواسته‌ دنبال کند و در صدد چه خواسته‌ای بوده است و به طور معین، کارکردهای مسجد کدام است، به هیچ وجه با علم به معنای لغوی و کاربردی واژه «مسجد» در قرآن؛ کارکردهای شرعی آن معلوم و شفاف میسّر نخواهد شد.

دوم اینکه: در بحث تعیین کارکردهای مسجد نباید ماهیت آن را چنان کلی تعریف کنیم که در وقت بیان مصداق، مورد سوء برداشت قرار گیرد؛ زیرا در این صورت بحث از کارکردهای مسجد به یک بحث سرطانی تبدیل خواهد شد و هر کسی طبق سلیقه خود کارکردهای مسجد را تفسیر خواهد کرد.و همیشه شاهد بحث های پردامنه و کش دار درباره کارکردهای مسجدی خواهیم بود در ردیف مسجد «ضرار» که همیشه یک پایگاه تبلیغاتی برای سیاسیون به ظاهر اسلامی را فراهم خواهد ساخت.

سوم اینکه: تا وقتی که مؤسس و صاحب امتیاز تأسیس مسجد و متولیان حقیقی آن در دوران بعد از پیامبر اکرماکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)و امامان معصوم: از دیدگاه اسلام معلوم نگردد سخن از فعالیت‌های شرعی یا اصلی مسجد سخنی بی‌فایده و گمراه‌ کننده و بی‌پایه و اساس خواهد بود و همیشه احتمال تأسیس مسجدی خواهیم بود که در عرصه اجتماعی مسلمانان، هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت و کاملا در انزوای خود شعار « جدایی دین از سیاست » را در ذهن و افکار عمومی مردم میخ کوب خواهد کرد.

به هر حال لازم است گزاره‌های تاریخی و روایی صدر اسلام درباره «مسجد» مورد مطالعه قرار دهیم تا با جمع‌بندی مطالب در این باره به یک ساز و کار روشن و معیار و ملاک دقیقی برای تعیین نوع کارکردهای شرعی و اصیل مسجد دست یابیم. انشاء الله.

 

فصل دوم : جایگاه مسجد در اسلام

تاسیس اولین مسجد در تاریخ اسلام

هجرت پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله وسلم از مکه به مدینه یکی از وقایع مهم تاریخ اسلام است که تمام مورخین و سیره‌ نویسان اسلامی صفحاتی از کتاب‌های تاریخی خود را به آن اختصاص داده‌اند و از آن‌جا که این حرکت بسیار مهم بعد از 13 سال از ظهور اسلام اتفاق افتاد و پیامبر‌اکرمصلی الله علیه و آله وسلم بعد از هجرت بیشتر از 10 سال در قید حیات نبودند، جریان هجرت در وسط تمام جریانات تاریخی اسلام قرار گرفته است، از طرفی می‌بینیم که مورخین، تاریخ اسلام را به دو بخش عمده تقسیم می‌‌کنند:

بخش اول را به ثبت حوادث قبل از هجرت اختصاص داده‌اند و در بخش دوّم به حوادث بعد از هجرت پرداخته‌اند .

در سایه این تقسیم، گاهی گزاره‌های تاریخی مربوط به تأسیس اولین مسجد در پایان بخش اول تاریخ اسلام و گاهی در اول بخش دوم آن قرار گرفته است و این اختلاف در تدوین، جایگاه گزاره‌های تاریخی درباره‌ی مسجد باعث اختلاف و اضطراب اخبار آن شده است. در نتیجه بخشی از زاویه‌های این دوره از تاریخ مبهم و تا حدودی پنهان مانده است.

یکی از امتیازات ما شیعیان و پیروان ائمه اطهار:این است که در تمام مسائل حتی گزارش‌ها و نقل‌های تاریخی پیرو بی چون و چرا از امامان معصوم:هستیم. آن بزرگواران با صداقت و امانت داری که در نقل گزاره های تاریخی دارند، بسیاری از معارف و حتی حوادث تاریخی اسلام را آن گونه که بوده و اتفاق افتاده در اختیار نسل‌های بعدی قرار داده‌اند. و ماشیعیان به برکت وجود امامان معصوم:بیشتر اختلافات تاریخی را می‌توانیم حل ‌و‌ فصل کنیم و یا صحت و سقم بسیاری از آنها را تشخیص بدهیم.

در این مسئله‌ی تاریخی نیز، صحیح‌ترین و معتبرترین نقل که ما را از اختلافات موجود درباره‌ی تأسیس اولین مسجد رها می‌کند، روایات معصومین:در این باره است؛ زیرا زاویه‌های پنهان تاریخ که گاهی ممکن است از چشم مورخ مخفی بماند هیچ گاه از نگاه یک معصوم دور نخواهد ماند. به همین مناسبت در این جا دو روایت مبارک را که مرحوم کلینی در کتاب شریف کافی نقل فرموده است بیان می‌کنیم تا از رهاورد این دو روایت نورانی از دام اختلاف موجود درنقل های تاریخی در این باره رهایی یابیم انشاالله.

الف) « قد روی الکلینی فِی فُروع الکافی بِسَنَدِهِ عَن الصادِق  علیه السلم قالَ: « إنّ المَسْجِدَ الذی أَسِسَ عَلی الَتقْوی فی قَوْلِهِ سبحانه: ( لَمَسْجِدٌ اُسِسَ عَلی التَقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُ أَنّ تَقُومَ فِیَهِ ) هُو مَسْجِدُ قُبا... فَأِنَّه اَوّلُ مَسْجِدٍ صَلی فِیْهِ رَسُولُ اللهصلی الله علیه و آله وسلم فی هذهِ العَرْصَةِ» مرحوم کلینی حدیثی از امام صادق علیه السلام در کتاب فروع کافی نقل می کند که آن حضرت فرمودند: آن مسجدی که بر اساس تقوا بنا نهاده شد به فرموده‌ی خداوند «همانا مسجدی که بنیاد شده است بر پرهیزکاری از نخستین روز سزاوارتر است که درآن به پای ایستی» همان مسجد «قبا»‌ است که اولین مسجدی است که پیامبر اکرم در آن دوران در آن نماز به جای آورد ».[37]

ب) « روی الکُلَینی فی فُروعِ الکافی بِسَنَدِهِ عَنْ سَعِیْدِ بْنِ عَوْفِ عَنْ عَلی بِن الحُسین علیه السلام قالَ: « فَنَزَلَ مَعَهُ ثُّم تَحَوَّلَ مِنْهُم إلی بَنِی سالمِ بْنِ عَوْفِ و عَلی علیه السلام مَعَهُ مَعَ طُلُوعِ الشَمْسِ مِنْ یَوْمَ الجُمُعَه فَخَطَّ لَهُم مَسْجِداً وَ نَصَبَ قِبْلَتَهُ إِلی « بَیْتِ‌‌المُقَدَس » وَ صَلی بِهم فِیْهِ الجُمْعَه رَکْعَتَیْنِ وَ خَطَبَ خُطَبَتَیْنِ، ثُّم راح (بعد العصر) مِنْ یَوْمِهِ إلی المَدْیِنَة »

مرحوم کلینی در کتاب فروع کافی حدیثی نقل می کند از سعید بن مسیب و او از علی بن الحسین علیه السلام نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: زمانی که حضرت علی صلی الله علیه و آله وسلم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسید، آن حضرت در قبیله‌ی بنی عمروبن عوف بود، پس به محضر ایشان شرفیاب شد و سپس باهم به طرف قبیله‌ی بنی سالم بن عوف حرکت کردند و طلوع خورشید روز جمعه به آن‌جا رسیدند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) مسجدی را برای آن قبیله خط‌ کشی نمود و قبله‌ی آن را به سوی بیت المقدس قرار داد و سپس دو رکعت نماز جمعه را با آنان خواند و دو خطبه را ایراد فرمود و بعد از عصر همان روز به طرف مدینه حرکت نمودند».[38]

دیدگاه اسلام درباره‌ی کیفیت بنا و ساختمان مسجد

قبل از تحلیل گزاره‌های تاریخی و برای تحقیق بیشتر و ایجاد انگیزه در خوانندگان محترم برای دنبال کردن مباحث تاریخی مسجد، به طرح سؤالی در این باره می‌پردازیم و آن این‌که؛

آیا نوع بناء و کیفیت ساختن مسجد در اسلام تشریع شده است یا خیر؟ یعنی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در ساختن مسجد و نوع بنای آن آیا دستور شرعی برای مسلمین و بنیان‌گذاران مسجد صادر فرموده است یا این مسأله را به جامعه‌ی مسلمین واگذار نموده است؟

در جواب این سؤال باید گفت: اجمالاً آنچه در دو روایت معروف مرحوم کلینی که در کتاب شریف « کافی »‌ نقل کردیم، چنین دستوری صادر نشده است، بلکه کیفیت بنای مسجد قبا به عهده‌ مسلمین گذاشته شده است، چنان که در روایت آمده بود؛ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) صبح جمعه وارد قبیله بنی سالم بن عوف شد و ظهر جمعه نماز بجای آورد و خطبه ایراد فرمود، عصر همان روز به طرف مدینه حرکت نمود. مسلم است که در این فرصت نیم روز نمی‌توانست هم با مردم قبیله که مشتاقان دیدار حضرت بودند، ملاقات نماید و هم نقشه ی ساختمانی مسجد را پی ریزی کند و نماز را به همراه دو خطبه در آن ایراد نماید.

از شواهد دیگر این مسأله گزاره‌های تاریخی ساختن دومین مسجد است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در مدینه در بنای « مسجد الرسول » دستوری را صادر نفرمود، بلکه به تناسب ساختن خانه‌های مدینه ساخته شد و به حسب نیاز مردم آن را توسعه دادند و هم‌چنین در هنگام فصل سرما بر آن سقف زده شد ولی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نمی‌خواست ساختمان مسجد از حدّ متعارف خانه‌های مدینه بالاتر باشد. لازم به ذکر است که منزل و مکان سکونت خود حضرت و برخی از اصحاب که بیشتر، مهاجرین بودند« مسجد » بود، ولی با تمام این تفاسیر، به ساده‌ترین حدّ ممکن در ساخت و ساز مسجد اکتفا فرمود و حتی دیوارهای آن را بلند نساخت تا برتری بر دیگر خانه‌های مدینه نداشته باشد، علاوه برآن پیامبر این شیوه‌ی ساده سازی در بنای مسجد را انتخاب نمود تا موجب شبهه و تردید یا طعنه منافقین نشود و چنین برداشت نکنند که حضرت برای مسجد و خانه خود می‌خواهد بنای بزرگی هم سنگ قصر پادشاهان بنا کند.

خوب است بدانیم گاهی « بلال » برای اذان گفتن بر بام خانه‌های اطراف مسجد می‌رفت تا در اعلام نماز و اخبار مربوط به مسجد با صدای رساتر مردم را متوجه سازد.[39]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)می‌خواسته است ساختمان مسجد را به گونه‌ای بنا کند که اصل بنای ساختمان مسجد در کنار خانه‌های دیگر سؤال برانگیز نباشد و یا باعث تضاد در معارف اسلامی نگردد به همین سبب حضرت از تجملات و به کارگیری وسایل و مصالحی که در عموم خانه‌های مدینه استفاده نمی‌شد در مسجد جلوگیری فرموند. خوانندگان عزیز، می دانند که نخستین مساجد بسیار ساده ساخته می‌شد و نسبتا کوچک می‌نمود؛ دیواری گلی و چند تنه درخت خرما که سقفی از شاخه‌های خرما داشت. در واقع، هدف این بود که نمازگزاران در مقابل تغییرات شدید جوی حفظ شوند. این پدیده با نمونه‌ی قدیمی تمام مساجد متداول آن زمان که دارای یک صحن و یک حرم بود مطابقت داشت.[40] به عنوان مثال در تاریخ آمده است که می‌خواستند سقف مسجد را با گچ، محکم و زیبا کنند که حضرت نپذیرفت و فرمودند:

« لا، عَرِیْشٌ کَعَرِیْشِ مُوسی »

 لازم نیست؛ بلکه می‌خواهم مسجد همانند مکانی باشد که حضرت موسی در آن مکان خداوند متعال را عبادت می‌کرد »[41].

البته این حدیث، می‌تواند کنایه به تحریف آیین یهودیت آن زمان نیز باشد که معبدها و کنیسه‌‌های یهودیان از حالت عبادت و پرستش خداوندی بیرون شده و عملاً مرکزی برای حاکمان یهود بر قوم خود تبدیل شده بود. و تمام برنامه‌های سیاسی مطابق با پیشبرد اهداف حکومتی، بر اربابان کلیساها و کنیسه‌ها دیکته می‌شد. و به طور طبیعی ساختمان‌های معابد آنان هم شکل بناهای حکومتی شد.  

از جمله ی مساجد اولیه دراسلام می‌توان مسجد فضیخ، مسجد غمامه، مسجد الإجابة، مسجد ذباب، مسجد جمعه، مساجد سبعة؛ یعنی مسجد فتح، مسجد علی7، مسجد سلمان، مسجد فاطمه، مسجد ذوقبلتین[42]، مسجد ابوبکر، مسجد عمر، نام برد.

در مدینه مساجد دیگری غیراز مسجدالنبی ساخته شد اما پس از واقعه ساختن مسجد ضرار توسط منافقان- که پیامبر از جانب خدا دستور داد آنرا تخریب کنند- مسلمانان هر ‌گاه می‌خواستند مسجدی را احداث کنند، از پیامبر کسب نظر و موافقت یا اجازه می‌گرفتند. در بعضی مساجد مدینه،‌ پیامبر6 نماز خواند و در بعضی نماز نخواند که البته این نماز نخواندن به معنای تخطئه آن مساجد نبود. «از جمله مساجدی که پیامبر در آنها به نماز ایستاد، مسجد بنی خداره، مسجد بنی وائل،‌ مسجد البدائع، مسجد السجده»‌ بودند.

خوب است بدانیم که به تدریج ساخت رواق، محراب، ایوان، گلدسته و گنبد در ساختمان مساجد متداول گردید و ساختن مساجد با شکوه، با عظمت و با معماری‌های پر جاذبه فصل جدیدی در احداث این بنای مقدس گشود و رفته رفته ساخت آن در مقیاس های عظیم در تمامی سرزمین‌های اسلامی مرسوم گشت. صرف نظر از ویژگی‌های اقلیمی و چگونگی پیدایش شهرها و موقعیت جغرافیایی آن‌ها و جنبه‌های کاربردی هر شهر، تلاش گردید نه تنها در شهرهای قدیمی و آبادی‌های جدید، مسجدسازی برای حفظ شعائر دینی امری عادی تلقی گردد، بلکه به منزله‌‌ی یک امر ضروری برای حفظ شئون سیاسی و اجتماعی سازنده‌ی آن به شمار آمد. در زمانی که اوضاع مناسبی بر سرزمینی حکمفرما بود، شمار مسجد فزونی می‌یافت.

  1. پیام مساجد اولیه در صدر اسلام

توجه به این نکته برای محققان علوم اسلامی کاملا روشن است که در تمام گزاره‌های شریعت اسلامی روح بی‌توجهی به زخارف دنیایی و زینت‌های هوس‌آلوده و دوری‌گزیدن از آن‌ها جریان دارد و هرگز مناسبتی میان احکام اسلام و بازی‌های متجملانه و بزک سازی‌ها نیست. اسلام با هنر و ذوق هنری نقاشی و حجّاری و .... مخالفتی ندارد؛ زیرا هنر در زندگی بشر نقش‌آفرین است و ارزش‌های فراوانی می‌تواند داشته باشد، ولی هنر در عبادت، از نوع هنرهای ظاهری نیست. آرایش دل و روح انسانی ابزار و وسایلی دیگر می‌طلبد که بر هنرمندان حقیقی و صاحبان ذوق، پوشیده نیست. هنرهای ظاهری و بیرونی، جایگاه بروز و ظهورش در امور مادی و بیرونی است و تنها یک دریچه‌ای برای نظر به هنر درونی و معنوی می‌تواند باشد و بس. در اینجا لازم است خوانندگان عزیز را به عبارتی از امیرالمومنین علی7 در نهج البلاغه حکمت 369 توجه دهیم ایشان درباره تأسیس بناهای با شکوه و زینتی مساجد آخر‌الزمان چنین می‌فرماید:

« روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی، و از اسلام جز نامی، باقی نخواهد ماند. مسجدهای آنان در آن روزگار، آبادان، امّا از هدایت ویران است. مسجد‌نشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می‌باشند که کانون هر فتنه، و جایگاه هر گونه خطا کاری‌اند ».

یکی از پیام‌های عمده و بر‌آمده از بنای مساجد اولیه اسلام مثل مسجد‌ قبا و مسجد‌النبی6 و تصریح روایات، منع از تجملات و ساختن بناهای غیر‌ضروری در مساجد است.

خوب است که خوانندگان، این سطور سخنان امیر المؤمنین علی درباره‌ی تزیین خانه‌ی خداوند متعال را مورد مطالعه قرار دهند؛ آن حضرت درباره فلسفه‌ی حج در نهج‌البلاغه خطبه 192 چنین می‌فرماید:

« آیا مشاهده نمی‌کنید که همانا خداوند سبحان، انسان‌های پیشین از آدم علیه السلام تا آیندگان این جهان را با سنگ‌هایی در مکّه آزمایش کرد که نه زیان می‌رسانند، و نه نفعی دارند، نه می‌بینند، و نه می‌شنوند؟ این سنگ‌ها را خانه محترم خود قرار داده و «آن را عامل پایداری مردم گردانید. »‌

سپس کعبه را در سنگلاخ‌ترین مکان‌ها، بی‌گیاه‌ترین زمین‌ها، و کم فاصله‌ترین درّه‌ها، در میان کوه‌های خشن، سنگریزه‌های فراوان، و چشمه‌های کم آب، و آبادی‌های از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچ کدام در آن سرزمین آسایش ندارند. سپس آدم علیه السلام فرمان داد که به سوی کعبه برگردند، و آن را مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و بار‌اندازشان‌ گر‌دانند، تا مردم با عشق، به سرعت از میان فلات و دشت‌های دور، و از درون شهرها،‌ روستاها، درّه‌های عمیق و جزایر از هم پراکنده ی توسط دریاها، به مکّه‌ روی آورند، شانه‌های خود را بجنبانند، و گرداگرد کعبه « لااله الاالله » بر زبان جاری سازند، و در اطراف خانه طواف کنند، و با موهای آشفته، و بدن‌های پر موی سر، قیافه خود را تغییر دهند، که آزمونی بزرگ، و امتحانی سخت، و آزمایشی آشکار است برای پاکسازی و خالص شدن، که خداوند آن را سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد.

اگر خداوند، خانه محترمش و مکان‌های انجام مراسم حج را، در میان باغ‌ها و نهرها، و سرزمین‌های سبز و هموار، و پر درخت و میوه، مناطقی آباد و دارای خانه‌ها و کاخ‌های بسیار، و آبادی‌های به هم پیوسته، در میان گندمزارها و باغ‌های خرّم و پر از گل و گیاه، دارای مناظری زیبا و پرآب، در وسط باغستانی شادی آفرین، و جاده‌های آباد قرار می‌داد، به همان اندازه که آزمایش ساده بود. پاداش نیز سبک‌تر می‌شد. اگر پایه‌ها و بنیان کعبه، و سنگ‌هایی که در ساختمان آن به کار رفته از زمرّد سبز، و یاقوت سرخ، و دارای نور و روشنایی بود، دل‌ها دیرتر به شکّ و تردید می‌رسیدند، و تلاش شیطان بر قلب‌ها کمتر اثر می‌گذاشت، و وسوسه‌های پنهانی او در مردم کارگر نبود.

در صورتی که خداوند بندگان خود را با انواع سختی‌ها می‌آزماید، و با مشکلات زیاد به عبادت می‌خواند، و به اقسام گرفتاری‌ها مبتلا می‌سازد، تا کبر و خودپسندی را از دل‌هایشان خارج کند، و به جای آن فروتنی آورد، و درهای فضل و رحمتش را به روی شان بگشاید، و وسائل عفو و بخشش را به آسانی در اختیارشان گذارد.

دراینجا لازم است خواننده محترم را متوجه این نکته کنیم که هیچ وقت با هنر معماری و زیباسازی مسجد، مخالف نیستیم؛ بلکه آنچه مهم است هنری که در مساجد به کار می رود باید دردرجه ی اول؛ با اصل مبانی و اصولی که مسجد برای آن تأسیس شده است مغایرت نداشته باشد و در درجه دوم؛ هنری در ساختمان به کار گرفته شود که در راستای اهداف مسجد باشد و در حیقت صاحب رسالتی باشد که رسالت مسجد را در پیشبرد کارکردهای آن یاری کند.

  1. تحلیل گزاره‌های تاریخی مسجد

آنچه محتاج بیان است، نقش مسجد است و گرنه این تاریخِ آب و گِل را همه می‌دانند. برای مسلمانان عصر ما آنچه مهم است شناسایی بانیان اولیه مسجد و شخص رسول خدا6 از مسجد است. تصوری که باطن مسجد را به تصویر می‌کشد.

در ابتدا سؤالی که به ذهن هر خواننده‌ی این قسمت از تاریخ اسلام می‌رسد این است که:

چرا پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بعد از تأخیر 13 سال از تأسیس مسجد در هنگام ورود به مدینه بدون صرف وقت و با سرعت قبل از ورود به شهر مدینه اقدام به تأسیس اولین بنای مسجد نمودند ؟ اصرار و اهتمام و مبادرت جدّی آن حضرت در این‌باره چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟

با مطالعه در تاریخ جوامع بشری و تجربه‌هایی که در موفقیت یا شکست ملت‌ها به دست می آید، این است که مهم‌ترین عامل نفوذ در گروه‌های مختلف در جامعه به نظر روان شناسان اجتماعی، ایجاد گروهی هم فکر و منسجم است. به همین مناسبت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) بر پایه همین  اصل روان‌شناختی اجتماعی تنها راه انسجام قبایل متعدد را، پی‌ریزی و تحقق بستری با عنوان مسجد دانست تا در آن گروهی مؤمن، آشکارا و درمتن جامعه حضور به هم رسانند تا علاوه بر « دلگرمی درون‌گروهی » راهی برای تأثیر در اندیشه‌های پریشان و بی‌اساس قبایل پراکنده‌ی مدینه ترسیم نماید. با این مقدمه کوتاه به بیان تفصیلی این مطلب یعنی« جایگاه مسجد در اسلام»می پردازیم:

 

الف) مسجد اولین نهاد اجتماعی وحدت بخش در صدر اسلام 

وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم وارد مدینه شد اولین اقدام را تشکیل و تأسیس مکانی به عنوان نقطه‌ی اولین نهاد اسلامی اجتماعی اثر گذار در جامعه قرارداد و نام آن را « مسجد » نهاد. لازم به ذکر است که در آن روزگار تأسیس مسجد بهترین و ابتکاری‌ترین تصمیم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)در هنگام ورودشان به مدینه بود و اولین دستاورد آن، عبادت وتعاملات اجتماعی مسلمین را به نمایش می‌گذاشت و از طرف دیگر تعامل مسالمت آمیز قبایل متعدد عرب را سامان می‌بخشید. وجود قبیله‌هایی مانند « اوس » و « خزرج » و اختلافات چندین ساله‌ آنان در منطقه مدینه بهترین شاهد برای این معنا‌ست. وجود ادیان سابق بر اسلام که به خرافه بیشتر شبیه بودند تا یک دین آسمانی، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را بر آن داشت تا با تأسیس یک بستر برای تحلیل و پالایش اندیشه ها به نام مسجد، همه این قبیله‌های مختلف را زیر یک سقف جمع کند، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌دانست که در سایه‌‌‌‌ی وحدت است که قدرت تأثیر و نفوذ به تمام قبایل مدینه میسر خواهد شد و البته تحقق این مهم جز در سایه‌ی مسجد میسر نمی‌گشت. به همین سبب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اولین و مهم‌ترین درد جامعه‌ی مدینه آن زمان را به بهترین شکل درمان نمود و این زخم کهنه بر پیکر جامعه آن روز مدینه را با تأسیس مسجد در اولین فرصت درمان نمود. البته پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بر این نکته نیز واقف بود که تبلیغ اسلام در فضای تعدد و تفرقه، جز دامن ‌زدن به اختلافات قبیله‌ای اثر دیگری نخواهد داشت. و حتی ممکن بود حرکت انقلابی خود را که می‌خواست جهان را متحول سازد، دچار تفسیرهای قبیله‌ای گردد و به عنوان یک حرکت قبیله‌ای تلقی گردد. 

گواه بر این نکته را وقتی در می‌یابیم که در تاریخ ورود پیامبر به مدینه آن‌جا که پیامبر در میان قبیله بنی عمرو بن عوف بودند، هیچ خزرجی به دیدار حضرت نمی‌آمد و این نکته را بارها خزرجیان به پیامبر اعلام کرده بودند که اکراه دارند میهمان قوم أوس بشوند. به همین دلیل وقتی پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به جمعیت صد نفری قبیله بنی‌سالم بن عوف رسیدند، نخستین نهال وحدت را در درون قبایل أوس و خزرج را بدون فوت وقت تأسیس فرمودند و بذر تعامل مسالمت آمیز را در‌ میان آنان کاشتند و با تأسیس مسجد قبا پراکندگی و پریشانی‌شان را رفع نمودند.

 لازم به ذکر است که حضرت برای اولین بار در میان آنان نماز جمعه اقامه کردند و 2 خطبه را ایراد فرمودند که این ایراد خطبه و تأسیس نماز جمعه نیز در راستای هدف اول یعنی جمع عقاید و اندیشه‌های پراکنده در جامعه اسلامی بود که تأمل در مضامین آن خطبه که با این مضامین شروع می شود؛« أَفْشُوا السَّلَامَ وَ صِلُوا الْأَرْحَامَ وَ أَطْعِمُوا الطَّعَامَ وَ صَلُّوا بِاللَّیْلِ وَ النَّاسُ نِیَامٌ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ ».[43]

تحلیل مذکور را محکم‌تر می‌کند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در طول مسیر خود از مسجد قبا تا ورود به مدینه نیز بسیاری از بزرگان اوس و خزرج که آنان را در تاریخ اسلام به عنوان انصار می‌شناسیم از آن حضرت درخواست می‌کردند تا در منطقه و موقعیت جغرافیایی خودشان مسجد را بنا و تأسیس کند. این پیشنهاد در حقیقت از جانب اوس و خزرج نشان می‌دهد که هنوز پیام تأسیس مسجدِ اول و ایراد خطبه در آن را دریافت نکرده بودند. این بار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با شگرد دیگری به وحدت و همگرایی دعوت نمود و با جمله‌ی معروف خود که همه‌ی سیره‌نویسان نقل کرده‌اند برای بار دوم خطر تفرقه را از جامعه‌ی آن روز مدینه برطرف ساختند.

حضرت به قبایل انصار که افسار شتر حضرت را می‌گرفتند تا به محل و منزل خود ببرند و اولین مسجد شهر مدینه را در محل و قرارگاه خود بنا کنند، فرمودند: « خَلُّوا سَبِیلَ النَّاقَةِ فَإِنَّهَا مَأْمُورَة»[44]  افسار شتر را رها کنید‌ (راه شتر را باز کنید) زیرا او مأموریت دارد خود، مسجد را مشخص کند.

 توجه و دقت در همین جمله‌ی کوتاه و کلیدی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در تأسیس دومین مسجد یعنی مسجدالنبی صلی الله علیه و آله وسلمزاویه‌های مهمی درمباحث بنیادین تأسیس مسجد را روشن خواهند نمود.

پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم حتی در تعیین مکانی برای بنای مسجد، دست غیب را به کمک خویش آورد و از حضور فیزیکی در تعیین مکان مسجد، خود‌داری فرمود. به عقیده نگارنده هزار نکته‌ی ظریف‌تر ‌از مو اینجاست، یک تحلیل‌گر ژرف اندیش شاید چنین تفسیر نماید که در سرزمین «رانونا» که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مسجد قبا را تأسیس نمود قبایل متعدد و مختلفی حضور نداشتند که هر کدام افسار شتر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را به سمت قبیله‌ی خود سوق دهند ولی در مدینه تمام درباریان قبایل از جمله قبیله‌ی اوس و خزرج از ورود آن حضرت آگاه شده بودند و سیل جمعیت مشتاق خواسته یا ناخواسته بدون اینکه به عواقب کار خویش بنگرند افسار شتر را فقط به سمت و سوی قبیله خود می‌کشاندند تا مسجد پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در منطقه‌ی آنان برپا شود ولی پیامبر‌اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با جمله‌ی معروف « خَلُّوا سَبِیلَ النَّاقَةِ فَإِنَّهَا مَأْمُورَةٌ » افسار شتر را از میان جنگ قبیله‌ها بیرون کشید تا رسالت جهانی اسلام رنگ و بوی قبیله‌ای اعراب را به خود نگیرد و یا تفسیر نشود. و در تعیین مکان مسجد افسار شتر را از دست اوسیان و خزرجیان و دیگر قبایل گرفت تا مسجد« اوسی » و مسجد « خزرجی » در اسلام تأسیس و بنا نگردد. و پیام وحدت بخش مسجد که اصلی ترین کارکرد است در میان طائفه‌های پراکنده گُم نگردد؛ به همین مناسبت بود که در تعیین دومین مسجد « مسجد النبی » به گونه‌ای عمل شد که نقض غرض پیش نیاید.

پیش‌دستی مخالفان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم (اعراب اهل کتاب) در گرایش به اسلام و دنیاخواهی بزرگان دینی آنان مانع از همراهی با پیامبر نوظهور گردید و برای اثبات حقانیت خویش در عدم همراهی با او، سعی در تخریب بنیان‌های اقتصادی تازه مسلمانان داشتند. بهترین فرصت برای ایشان وقتی بدست می‌آمد که مسلمانان را دور از هم و متفرق ببینند تا بتوانند با مکر و حیله و تطمیع و تهدید، پیام‌آور وحی را بی‌یار و یاور ساخته و بر او پیروز شوند. در چنین فضایی محیط جغرافیایی حجاز و فقر نسبی آن ( در مقابل شام و روم شرقی، ایران و حتی مشرکان مکه و یمن ) اهرم فشاری بود که با اندک زمانی از شروع اسلام و کاهش یافتن شور و نشاط مسلمانان که در آغاز هر تحولی حاصل شده و سپس فروکش می‌کند، باید با تجمع و یاد‌آوری و هشدار و رسیدگی به مشکلات و حل‌ آنها و سامان بخشیدن به وضع نابسامان اقتصادی ایشان و تقویت روحیه و اقتدار سیاسی و فرهنگی و تعلیم و تعلم اخلاقیات و احکام ضروری و دینی بر این التهاب غالب، و امید دوستان به ارائه پیروزی و یأس دشمنان پیدا و پنهان را بیشتر کرد. نقش همه جانبه مسجد در دوران اولیه اسلام جایگاه رفیعی به آن بخشید.

ب) مسجد اولین مکان طرح اندیشه های اجتماعی

اساس بنیان مسجد، برای عبادت اجتماعی مسلمانان شکل گرفت. علاوه بر آن مسجدالنبی پایگاه بحث و استدلال در مورد دین جدید از سوی جست و جو‌‌گران حقیقت بود. افرادی از دور و نزدیک برای شنیدن پیام خدا و سنجیدن کلام رسول الله6می‌آمدند. برخی هم برای امتحان و اختبار مدعی نبوت می‌آمدند و در نهایت، یا تسلیم حق شده و یا خود را وعده آینده می‌دادند تا باز هم بپرسند و بررسی کنند. تازه مسلمانانی هم، برای شنیدن پاسخ سؤالات شرعی خویش سراغ پیغمبر خدا را می‌گرفتند. بهترین و نزدیک‌ترین مجمع به مسکن پیامبر‌خدا صلی الله علیه و آله وسلم همین مسجد بود و سخت‌ترین کارها که اساس رسالت او را تشکیل می‌داد ابلاغ احکام الله به مردم بود که تا روزهای آخر عمرش ادامه داشت. اگر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم را به عنوان حاکم یک حکومت بخوانیم و بدانیم،‌ دار‌الحکومه‌اش مسجد بود و اگر بشیر و نذیرش بدانیم پایگاه تبلیغش همان مسجد بود.

در باطن این رفت ‌و ‌آمدها و گفتگوها و فرمان و فرمانبرداری‌ها، حقیقت قدرت اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بر ناظران آگاه آشکار می‌شد. سادگی و صداقت و صلابت و قدرت، در کنار مدیریت و حرف‌شنوی پیروان و اطاعت آگاهانه ایشان و عزت و شخصیتی که از جانب رئیس برای مرئوسین لحاظ می‌شد و همه و همه، دلربا و پرجاذبه بود. حلم و بردباری و اخلاق فوق‌العاده امین وحی خدا، هر تازه واردی را مسرور می‌ساخت و همه این موقعیت های جذاب را مسجد به همراه متولی آن یعنی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به ارمغان آورده بود. نه فقط یکی از آنها بلکه اخلاق نیکوی پیامبر اکرم در جمع مسلمانان در مکانی به نام مسجد متبلور می شد و نورش قلوب مردمان تازه مسلمان را روشن می ساخت. در حقیقت، مسجد، ریاست و محبت را توأمان کرده بود و فضای حاکم بر مسجد چهره ریاست‌های ظاهری و رؤسای نالایق را برملا می‌کرد. تواضع فوق‌العاده‌ پیامبر‌گرامی‌ اسلام در رفتار- به نحوی که تازه‌واردان، او را از دیگران باز نمی‌شناختند مگر با پرسش: «أیکم محمد صلی الله علیه و آله وسلم»‌ کدام یک از شما پیامبرید‌؟- و توصیه به عدم تمایز ظاهری، چیزی است که چهره مدینه را نورانی کرد و‌ آن را در ردیف مکه مکرمه، بلکه بیشتر مکرم و محترم ساخت. در کنار این مقاصد اصلی از مسجد، که در رأس آن توجه به خدا و پالایش روح مؤمنین است، اغراض دیگری نیز برآورده می‌شد. مسجدالنبی صلی الله علیه و آله وسلم مسکن و مأوای صفّه نشینانی بود که شبانه روز در مسجد بودند و جز در مواردی که به کار می‌پرداختند و زمینه کاری پیدا می‌شد، بقیه اوقات خویش را در این مکان به سر می‌بردند.

  به هرحال آن‌چه از مجموعه‌ی مطالعه در اولین و دومین تأسیس مسجد از تاریخ به دست می‌آوریم این است که حضرت به دنبال یک نهاد وحدت و مرکز تجمع همه‌ی قبائل بود و تنها‌ترین راه و محل اجتماع را در سایه‌ی مسجد برای مسلمین آن زمان تصویر فرمودند. شاید بتوان در سایه‌ی این تحلیل که مبتنی بر گزاره‌های مسلم تاریخی بود، چنین استفاده کرد که یکی از اصلی‌ترین کارکردهای شرعی مسجد، ایجاد منطقه‌ای امن برای گروه‌های مختلف در جوامع اسلامی و مرکز تجمع همه‌ی اندیشه‌ها است که در ضمن ایجاد یک موقعیت جذاب و استثنایی هسته های اولیه و جرقه های ابتدایی تصمیمات اجتماعی آغاز می شد و همین شروع مبارک اندیشه ها، خود ضامن اجرایی و صحت و سقم آن را مشخص می نمود و برای همه افراد جامعه معلوم بود که فکر و ایده مسجد، همان رأی و نظر صاحب و متولی مسجد است.

لازم به ذکر است که این کارکرد ( ایجاد نهاد وحدت و طراحی یک فضای معنوی در میان اندیشه‌های مختلف اسلامی ) میّسر نخواهد شد، مگر در سایه‌ی‌ تأسیس یک مسجدی که تحت هیچ عنوانی از عناوین ساخته شده از جانب گروه‌های خاص در جامعه اسلامی نرفته باشد. اگر مسجدی در میان مسلمانان توسط گروهی خاص تأسیس گردد، بدون اذن و اجازه از متولیان اصیل و اصلی و صاحب امتیازان تأسیس مسجد، قطعاً مسجدی مشابه مسجد ضرار ساخته خواهد شد و به طور طبیعی مرکز تجمع همه‌ی قبایل در میان مسلمانان ساخته نخواهد شد و اساساً مسجدی که متعلق به گروه خاص از مسلمین باشد را نمی‌توان به عنوان یک نهاد اجتماعی در جوامع اسلامی تلقی نمود. و یا حتی ممکن است در نامگذاری آن به مسجد سهل انگاری یا نوعی ظاهرسازی و نفاق تلقی کنیم.

از رهاورد این تحلیل در می یابیم که بدون در نظر گرفتن شرایط تأسیس مسجد و متولیان راستین آن ممکن نیست بدیهی‌ترین کارکردهای شرعی مسجد را مشخص نمود یا یک ضمانت اجرایی برای تصمیمات مسجد مشخص کرد ویا حداقل صحت و سقم اندیشه های مطرح شده هیچ ملاک و معیاری نخواهد داشت .

 به هرحال، قبل از تعیین نوع کارکردهای اصلی و شرعی مسجد لازم است سخن از صاحب امتیازان تأسیس مسجد در اسلام را طرح کنیم تا در مرحله‌ی بعد از آن بحث از کارکردهای شرعی مسجد پی‌گیری شود.

 

فصل سوم: صاحب امتیاز تأسیس مسجد در اسلام

  1. قرآن و متولیان راستین مسجد

قرآن کریم ساختن و تعمیر مسجد را شایسته کسانی می‌داند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. در این باره دو آیه‌ی شریفه از قرآن را مورد مطالعه قرار می‌دهیم؛

الف) ( إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آَمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآَتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَّا اللَّهَ فَعَسَى أُولَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِینَ )[45]

 همانا مساجد خدا را کسی آباد می‌کند که به خدا و روز قیامت ایمان دارد و نماز را به پا می‌دارد و زکات را می‌دهد و از کسی جز خدا نمی‌ترسد. امید است که آنان از هدایت شدگان باشند.

از آیه‌ شریفه چنین استفاده می‌شود که حق تأسیس و بنای مسجد در اسلام را کسانی دارند که صاحب این ویژگی‌ها باشند:

1- ایمان به خداوند متعال

2- ایمان به تحقق معاد و روز رستاخیز

3- اقامه نماز

4- پرداخت زکات ( مالیات اسلامی )

5- ترس از خداوند متعال

ب‌)  ( مَا کَانَ لِلْمُشْرِِکِینَ أَن یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللهِ شاهِدِینَ عَلَی أَنْفُسِهِم بِالْکُفْرِ أُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ ) [46] مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که به کفر خویش گواهی می‌دهند، آنان اعمال شان تباه و بی ارزش است و در آتش جاوید جهنم خواهند ماند.

 از آیه‌ی مزبور استفاده می‌شود که مشرکان و بت‌پرستان حق مشارکت در مرمت و تعمیر و ساخت‌ و‌ ساز و تأسیس بنای ساختمان مساجد را ندارند و کلیه امور مساجد باید به دست خود مسلمانان باشد و دست‌های آلوده و ناپاک، چه به ظاهر مسلم و غیر ‌مسلم که به دلیل ریاست طلبی یا کسب شهرت و یا تفوق‌طلبی و نفوذ اجتماعی و یا هر انگیزه غیر‌خدایی دیگر اقدام به ساخت و ساز، تعمیر و نگهداری از مساجد می‌نمایند، کوتاه شود.

اولین مصداق حقیقی که شرایط موجود در آیه اول را داراست و به معنای حقیقی کلمه آن را دارد، وجود مبارک پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله وسلم است که به استشهاد آیات بسیاری، این ویژگی ها در پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به طور کامل روشن و آشکار است. هم چنین دومین مصداق برای دارا بودن این شرایط، امامان معصوم:هستند که به دلیل وجود همین شرایط جانشینان به حق پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم شده‌اند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آنان را تحت عنوان عِتْرَتی ـ اَهْلِ بَیِتْی بسیار سفارش کرده و در فضیلت آنان سخن بسیار فرموده است و در مرتبه‌ی بعدی، علمای راستین اسلام هستند که وارثان حقیقی انبیاء و اوصیای الهی به شمار می‌آیند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه معصومین:درباره‌ی تکریم آنان و شأن و منزلت شان نسبت به دیگران احادیث فراوانی دارند که خوانندگان عزیز می‌توانند به احادیثی که در این باره صادر شده است مراجعه نماید.

  1. قرآن و متولیان فاسق مسجد

    بعد از بیان این دو آیه‌ی شریفه و ترجمه‌ و معرفی مصادیق بارز کسانی که در جامعه‌ی اسلامی حق تأسیس و بنای مسجد را دارند، معلوم می‌شود که چرا پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم  دستور تخریب مسجد ضرار را صادر فرمودند. برای روشن شدن مسیر بحث و بررسی صاحب امتیازان تأسیس و بنای مسجد و نقش بسیار مهم آن در حفظ کارکردهای شرعی آن داستان مسجد ضرار را به اختصار بیان می‌کنیم؛

قرآن کریم می‌فرماید:

( وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِرَاراً وَ کُفْراً وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ المُؤمِنِینَ وَ إِرْصَاداً لِمَنْ حَارَبَ اللّهَ وَ رَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلاَّ الحُسْنَی وَ اللهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ لاَ تَقُمْ فِیهِ أَبَداً.....)[47].

و کسانی که مسجدی ساختند برای زیان به مسلمانان، و تقویت کفر و تفرقه افکنی میان مؤمنان و کمین گاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود، آن‌ها سوگند یاد می‌کنند که جز نیکی و خدمت اراده ای نداشته‌ایم، اما خداوند گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغگو هستند، هرگز در آن (مسجد) به عبادت نایست!

اسلام از نماز‌‌‌گزاردن در مسجدی که با هدف تضعیف دین بنا شده است، نهی نموده و از این که خداوند متعال، رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را از نمازگزاردن در مسجدی که از ابتدا بر بنیان تقوا، پی ریزی شده فرمان می‌دهد، روشن می‌شود که نماز‌گزار نیز باید توجه کند که در چه مسجدی نماز می‌گزارد و همراه با پرهیز از وسوسه‌های شیطانی و دقت‌های نابجا، مواظب باشد که نماز‌خواندن او در برخی مساجد، به گونه‌ای رونق بخشیدن به جمع دشمنان نباشد.

 مولوی درباره‌ی هدف تأسیس مسجد ضرار چنین می‌سراید:

            این چنین کژ بازیی می‌باختند                  مسجدی جز مسجد او ساختند

            فرش و سقف و قبه‌‌اش آراستند               لیک تفریق جماعت خواستند.

  در کتاب شریف «مجمع البیان» در تفسیر آیه ( وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْل  )[48] آمده است؛ یعنی آن مسجد ( مسجد ضرار ) را برای بازگشت ابوعامر راهب ساخته و آماده کرده بودند. ابوعامر همان کسی است که قبلاً با خدا و رسولش جنگیده بود. داستانش چنین است که وی در جاهلیت جامه‌ی پشمی پوشیده و رهبانیت پیش گرفته بود، اما وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه رفت، بر آن حضرت حسادت ورزید و احزاب را علیه ایشان بسیج کرد. او پس از فتح مکه به طائف گریخت و چون مردم آنجا مسلمان شدند، او به شام و از آنجا به روم رفت و مسیحی شد. ابوعامر پدر حنظله ( غسیل الملائکه ) است.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ابوعامر را فاسق نامید. وی به منافقان پیغام داده بود:‌ خود را آماده کنید و مسجدی بسازید؛ زیرا من نزد قیصر رفته و با سپاهیان او آمده و محمد صلی الله علیه و آله وسلم را از مدینه بیرون می‌کنم! منافقان منتظر برگشت ابوعامر بودند، اما او پیش از رسیدن به نزد پادشاه روم، به هلاکت رسید.

خداوند، پیامبر خویش را از نیت پلید و باطن کثیف منافقان آگاه کرد... و رسول خدا در برگشت از غزوه تبوک، عاصم بن عوف عجلانی و مالک بن رخشم را فرستاد و فرمود: «به سوی این مسجدی که طرفدارانش ستمگرند، بروید و آن را ویران کنید و بسوزانید » و دستور داد محل آن را به زباله‌دانی و جای انداختن لاشه‌ها و مردارها تبدیل کنند.

مولوی همین دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) را چنین سروده است؛

چون پدید آمد که آن مسجد نبود                      خانه حیلت بد و دام یهود

پس نبی فرمود کان را بر کنید                         ‌ مطرحه خاشاک و خاکستر کنید.

 

  1. رابطه نیت ساخت مسجد در تعیین کارکردهای آن

اگر در گزاره‌های مربوط به صاحب امتیازان تأسیس مسجد در اسلام دقت بیشتری شود و اهمیت بیشتر داده شود به بسیاری از چالش‌های بخش کارکرد‌های مسجد و نقش آن در جامعه اسلامی پاسخ داده خواهد شد.

جمله‌ « لم یخش الا الله » در دنباله آیه روشن می‌کند که عمران، آبادی و نگهداری مساجد، جز در سایه‌ «خداباوری» و « ترس از خداوند متعال » ممکن نیست. هنگامی این کانون‌های اسلامی به صورت مراکز انسان سازی در می‌آیند که پاسداران دین باوری داشته باشند؛ یعنی کسانی که از هیچ کس جز خدا نترسند، تحت تأثیر هیچ مقام و قدرتی قرار نگیرند و برنامه‌ای جز برنامه‌های الهی در آن پیاده نکنند.

در یک کلام و به تعبیر دیگر، آنچه از دیدگاه قرآن مهم‌تر است، عمران و آبادی معنوی مساجد است؛ یعنی مسجد باید کانونی باشد برای هر گونه حرکت و جنبش سازنده اسلامی، در زمینه‌ی آگاهی و بیداری مردم، پاکسازی محیط و آماده ساختن مسلمانان برای دفاع از میراث اسلام.

مساجد خدا را فقط کسانی آباد می‌کنند که ایمان به خدا دارند؛ زیرا آبادانی آن‌ها فقط روی هم گذاشتن سنگ و آجر نیست، بلکه ساختن با اخلاص، رونق دادن آن با حضور جماعت نمازگزاران و زکات دادن، عمارتش آن است که آن را به ادب شرع و به زیور حرمت بیارایند و هرگز پیش مخلوق از بهر دنیا پیشانی خویش را بر زمین ننهند و جز خدای عزّو‌جل را استحقاق سجود ندانند.

اکنون می‌توان تا حدودی بر پایه‌ی این تحلیل مبتنی بر آیات قرآنی یکی دیگر از کارکرد اصلی و شرعی مسجد را معرفی و روشن ساخت و آن اینکه: در مساجد لازم است فعالیت‌ها منجر به دین باوری و نتیجه‌ی برنامه‌های مسجد به ترس از خداوند باشد که این مهم جز به دست متولیان دین باور و صاحب‌امتیازان حقیقی مسجد میسر نخواهد شد. در حقیقت این کارکرد اصلی فقط یک ضمانت اجرایی دارد و آن متولیان راستین و حقیقی مساجد هستند که شرایط آنان را خداوند متعال در قرآن کریم مشخص و روشن نموده است. اگر غیر از متولیان راستین کسان دیگری به بنای مسجد اقدام کنند مسجدی جز مسجد ضرار برپا نخواهد شد.

البته تعمیر مسجد که در آیه آمده گاهی به صورت ساختمان و بنای مسجد است و گاهی هم به صورت رفتن و نماز خواندن در آن است؛ چون آبادی مسجد با حضور مسلمانان در آن میسر می‌‌شود و‌‌گرنه مسجدی که مردم در آن رفت و آمد ندارند، خراب است اگر چه به بهترین شکل هنری و معماری درست شده باشد.

لازم به ذکر است که در روایات و احادیث وارده از معصومین: هم، تشویق‌های بسیاری از ساختن و تعمیر مسجد شده است که چند نمونه را در این نوشتار می‌آوریم، ولی این سفارشات و تشویق‌ها برای این نیست که هر کس حق ساختن مسجد را دارد، بلکه این تشویق‌ها مانند سفارش به حضور مسلمانان در مسجد و نماز جماعت است. بدیهی است که هیچ کافری به استناد سفارش به حضور در مسجد، نمی‌تواند استناد کند و در مسجد وارد شود، بلکه خطاب چنین روایاتی متوجه مخاطبان خاص با شرایط ویژه و مشخص می‌باشد. حداقل لازم است بین ساختن و متولی شدن مسجد فرق اساسی قائل شویم، چه اینکه اولی ظاهر و ساختمان فیزیکی مسجد را بنا می کند و دیگری روح و جان به آن می بخشد. اکنون با چنین نگاهی به این دو روایت توجه فرمایید:

الف) « عَنْ اَبی عَبْدالله7 قالَ: مَنْ بَنی مَسْجِداً بَنَی اللهُ لهُ بَیتاً فی الجنّةِ »[49] ؛

امام صادق7 فرمود‌:‌ هر کس مسجدی را بنا کند، خدا برای او در بهشت خانه‌ای بنا کند.

ب) «عن جعفر بن محمد علیه السلام عن آبائه قال: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصِیبَ أَهْلَ الْأَرْضِ بِعَذَابٍ قَالَ لَوْ لَا الَّذِینَ یَتَحَابُّونَ بِجَلَالِی وَ یَعْمُرُونَ مَسَاجِدِی وَ یَسْتَغْفِرُونَ بِالْأَسْحَارِ لَوْ لَا هُمْ لَأَنْزَلْتُ عَذَابِی »[50] ؛

امام صادق علیه السلام از پدران خود نقل می‌کند که فرمود: وقتی خداوند بخواهد اهل زمین را عذابی برساند، می‌گوید: اگر نبود کسانی که برای من همدیگر را دوست دارند و مساجد را آباد می‌کنند و سحرگاهان استغفار می‌کنند، اگر آنها نبودند عذاب خود را نازل می‌کردم.

 

فصل چهارم : جایگاه و نقش مسجد در حکومت ها

  1. کارکردهای مساجد در تاریخ حکومت ها

مسجد در اصل برای عبادت ساخته شد و مسلمانان در مواقع نماز در آن گرد هم می‌آیند و نماز جماعت می‌خوانند ولی از مسجد به صورت‌های دیگری هم استفاده می‌شد. بخصوص در عصر پیامبر6 و خلفا، مسجد مرکز فرماندهی سیاسی و نظامی و محل مشورت‌های مسلمانان بود و برای رفتن به جهاد، سربازان اسلامی در مسجد اجتماع می‌کردند و اخبار جنگی در مسجد به پیامبر6می‌رسید و در مسجد بود که پیامبر6با هیئت‌های نمایندگی بیگانگان و ادیان ملاقات می‌کرد و در مسجد بود که پیامبر و خلفا قضاوت می‌کردند و حدود الهی را به اجرا در می‌آوردند. قضاوت‌های حیرت‌انگیز امیر‌المؤمنین علیه السلام در مسجد اتفاق افتاده است.

  از همه اینها مهمتر، تعلیم و تربیت و آموزش معارف و احکام دین در مسجد صورت می‌گرفت و پیامبر خدا در مسجد، آیات قرآن را برای مردم تلاوت می‌کرد و قرن ها مسجد آموزشگاه مهم مسلمانان و جایگاهی برای فراگیری علوم و آموزش‌های گوناگونی بود که جامعه اسلامی به آن نیاز داشت. در مسجد علاوه بر بیان احکام مسائل فقهی و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامی که بعدها به عنوان علم کلام شناخته شد، مورد مذاکره و مباحثه قرار می‌گرفت و حتی بحث‌های ادبی و شعر خوانی هم در مسجد انجام می‌گرفت.[51]

2. موقعیت مسجد بعد از حیات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

شخص پیامبرصلی الله علیه و آله وسلم  که مطالب خود را بیشتر در مسجد که محلی برای اجتماعات مسلمانان بود افاضه می‌کرد، پس از رحلت آن بزرگوار، مسجد از نظر تعلیم و تربیت موقعیت ویژه‌ای یافت و در سطوح گوناگون مورد استفاده دانش‌طلبان قرار گرفت. از مرحله ابتدایی گرفته تا بالاترین مرحله علم و دانش. در مسجد، هم مکتب‌هایی برای سواد‌آموزی و یاد دادن روخوانی قرآن تشکیل می‌شد و هم حلقه‌های درسی سطح بالا در مسائل کلامی و فقهی و تفسیری.

ابن عباس در مسجد می‌نشست و تفسیر قرآن یاد می‌داد. یک بار نافع بن ازرق در جلسه تفسیری ابن عباس حاضر شد و سؤال هایی کرد و پاسخ های لازم را گرفت.[52]

حسن بصری در مسجد می‌نشست و به شاگردان خود مسائل کلامی یاد می‌داد. داستان جدا شدن یکی از شاگردان او به نام واصل بن عطا از حلقه درس او و پیدایش فرقه‌ی معتزله معروف است.[53]

از همه اینها مهم تر اینکه مسجد‌ کوفه شاهد سخنان و خطبه‌های پر‌بار و انسان‌ساز و حیات‌ بخش امیر‌المؤمنین علی علیه السلام بود که در بیان معارف بلند توحیدی شاهکارهای ماندگاری هستند، به اضافه درد و دل های او که به عنوان رنجنامه‌های او به یادگار مانده است.

بعدها که دامنه فتوحات اسلامی گسترش یافت، مساجد بزرگ و با شکوهی ساخته شد و یکی از استفاده‌های مهمی که از آنها می‌شد، تشکیل جلسات درسی متعدد بود. در مسجد جامع قاهره به گفته مقریزی پیش از (سال 249 ق) چهل و چند حلقه درسی دایر بود و زاویه‌هایی داشت که شخصیت‌های معروف در آن تدریس می‌کردند و به نام آنها شهرت یافته بود، مانند زاویه امام شافعی و زاویه صاحبیّه و زاویه مجدیه و بعضی از آنها موقوفاتی هم داشت.

در زمان مقدسی ( طلوع ) در همان مسجد صد و بیست حلقه درسی شبانه دایر بود.[54] هم چنین جامع منصور در بغداد مرکز تدریس علوم گوناگون بود و چنان اهمیتی داشت که به گفته یاقوت، خطیب بغدادی که خود تاریخ تأسیس آن مسجد را به تفصیل آورده است، وقتی به مکه رفت بر اساس روایتی از پیامبر6سه‌جرعه از آب زمزم نوشید به نیت بر آمدن سه حاجت که یکی از آنها تدریس در جامع منصور بود.[55]

3. مسجد و سیره‌‌ خلفا و سلاطین در کشورهای اسلامی

نظر به اینکه پس از زمان پیامبر اکرم  صلی الله علیه و آله وسلم به جز پنج سال حکومت حضرت علیعلیه السلام، زمام امور به دست حاکمان سنی مذهب قرار گرفت و آن ها می‌خواستند با نام اسلام حکومت کنند، تلاش کردند تا با بهره‌وری از تجربه دیگران حکومت خود را سامان بخشند و بر اساس شریعت اسلام، نظام اداری، حقوقی، امور تجارت، امنیت، سیاست و ... را تنظیم نمایند. در این بیان مساجد و امور عبادی و دینی مردم چیزی نبود که مورد غفلت باشد؛ لذا علما، فقها و بزرگان زمان، دستور‌العمل‌ها و آیین‌های خاصی برای اداره مساجد و نحوه دخالت حکومت‌ها تنظیم کرده‌اند تا ضمن راضی نگه داشتن مردم حداکثر استفاده را از این موقعیت مردمی ـ دینی برای تثبیت پایه‌های حکومت خود بنمایند و سعی کرده‌اند به جای رویارویی با مردم و ایجاد گروه‌های فشار و معترض، آنها را در اختیار خود قرار دهند و از طریق جذب امکانات و توافق ها، این مکان‌های مقدس را به تصرف مادی و معنوی در آورند.

اینک برای آشنایی بیشتر، سیاست‌ها و روش‌های حکومت‌هایی که به نام اسلام سلطنت می‌کرده‌اند مورد تحلیل و ارزیابی قرار می‌گیرد. ابی الحسن علی بن محمد بن حبیب مارودی، متوفای 450 هـ ق در کتاب ارزشمند خود به نام « الاحکام السلطانیه و الولایات الدینیه » باب نهم کتاب خود را به « ولایات علی امامة الصلوات » اختصاص داده و پیرامون رابطه حکومت و مسجد مطالبی را عنوان داشته که به فرازهایی از آن اشاره می‌گردد:‌

در ابتدا مساجد به دو قسم تقسیم می‌شوند:‌

مساجد سلطانیه و مساجد عامه.

مساجدی است که کاملا حکومتی و دولتی است و حاکم مستقیما عهده‌دار امور این مساجد می‌باشد در این مساجد امام جماعت از سوی حاکم تعیین می‌گردد و با وجود ایشان هیچ امام دیگر‌ی حق امامت بر مردم را ندارد، اگر چه افضل و اعلم از امام معین شده باشند و برای این امام که مسئولیتی بالاتر از اقامه نماز دارد و در واقع نماینده‌ی حاکم در مسجد است پنج شرط ذکر کرده‌اند که عبارت است از: مرد بودن، عدالت، حسن قرائت، فقاهت، و سلامت جسمانی برای تلفظ و اداء صحیح و درست کلمات و اذکار. این امام می‌تواند از دولت و بیت‌المال برای تصدی امامت خود حقوق دریافت کند.[56]

 مساجد عامه مساجدی است مردمی که توسط اهل محل، کوچه، قبیله و بازار ساخته می‌شود. در این مسجد حکومت حق دخالت مستقیم ندارد و امامِ آن توسط خود مردم انتخاب می‌شود.[57]

از مجموع نظریات مطرح شده این نتیجه حاصل می‌شود که اداره مساجد و نظارت بر شؤون آن همیشه مورد توجه حاکمان اسلامی بوده است. بنابراین امام جماعت نیز بالاترین شأن باید باشد. حتی بالاتر از حکمرانی فکر نظارت و تصدی مساجد از ناحیه حکومت اسلامی به عنوان یک فرهنگ حاکم و رایج در سرزمین‌هایی که حاکمان سنی مذهب بر آن حکم می‌رانده‌اند مطرح بوده و اگر اهتمام به مساجد در مناطق سنی نشین بیشتر است، ریشه در یک جریان طولانی تاریخی دارد. چون پس از پیامبر6 حکومت به دست آنها بوده و رسیدگی و نظارت بر مساجد جزء وظایف اجتناب‌ناپذیر حکومت‌ها محسوب می‌شده و همه حاکمان هر چند که ظالم بوده‌اند و اعتنایی به سایر احکام اسلام نداشته‌اند، ولی به مسجد نیازمند بوده‌اند و همه آنها رونق مساجد و شکوه نماز جماعت و جمعه را جزء شکوه و اقتدار خود می‌دانسته‌اند. اگر مروری به مساجد اهل سنت در کشورهای مختلف داشته باشیم همین فرهنگ را در اولین نگاه مشاهده می‌کنیم.

ابن اخوه در باب الثانی فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر ازکتاب« معالم القریه » ص 24،حدود اختیارات و وظایف حاکم و محتسب را در امور مساجد چنین بیان کرده است:‌

« نماز جماعت در مساجد و اقامه اذان برای نمازهای پنجگانه از شعائر اسلام و نشانه‌های بندگی خداوند است. بنابراین اگر اهل محله یا شهری تصمیم گرفتند نماز جماعت را ترک کنند محتسب موظف است وارد عمل شود و آنها را وادار نماید تا نمازها را برپا نمایند و اذان بگویند».

حال آیا تا مرز جنگیدن با آنها نیز باید پیش روند یا خیر؟ بحث‌های مفصلی مطرح شده است. اگر ترک نماز و اذان، تصمیم فردی باشد و نه جمعی، محتسب دخالت نمی‌کند، مگر اینکه احساس کند این بی‌اعتنایی عادی می‌شود و به دیگران نیز سرایت می‌کند که در این شرایط نیز محتسب دخالت می‌کند و از او سؤال می‌کند، اگر گفت فراموشش کردم و یا عذری داشتم عذر او قبول می‌شود و اگر برای محتسب روشن شد که از سر بی‌اعتنایی در مسجد حاضر نشده او را مورد بازخواست جدی قرار می‌دهد و به او تذکر می‌دهد ولی او را تنبیه نمی‌نماید.[58] در باب 48 پیرامون نحوه نظارت بر امور وعاظ و میزان دخالت دولت مطالبی مطرح گردیده که به برخی از آن اشاره می‌شود؛

محتسب موظف است که بر کار وعاظ نظارت داشته باشد[59] و در ادامه، شرایط واعظ و شرایط منبر و سایر مسائل مربوطه تعیین گردیده است. حاکمان سنی مذهب برای حضور همه جانبه مردم در مساجد از آغاز تاکنون برنامه مشخصی داشته‌اند و همیشه از آن به عنوان یک اهرم بسیار قوی در حفظ بنیان‌های حکومت خود استفاده می‌کرده‌اند به گونه‌ای که اکنون هم آثار آن جدیت‌ها باقی است و اهتمام به مسجد و حضور فراگیر در هنگام نمازهای پنجگانه جزء فرهنگ مردم قرار گرفته است و این موضوع یکی از نکات بسیار مهم است که باید به آن پرداخته شود.

1. اقتدار تشیع و مساجدشان

مذهب اهل بیت: که همان مذهب جعفری بود از جانب هیچ حکومت و سلطانی مورد تأیید و تقویت قرار نگرفت، بلکه تبدیل به مکتبی گردید که در مقابل حکومت‌های ظلم ایستادگی کرد و در نتیجه انواع اتهام‌ها را بر او روا داشتند ولی علی‌رغم همه این مسائل با تکیه بر آموزه‌های اهل بیت: راه خود را تداوم بخشید[60] و در بستر تاریخ جاری شد. با توجه به وضعیت خاصی که برای شیعیان پدید آمد آنان تسلیم حکومت ها نشدند و با فضای نامناسبی که در مساجد ایجاد شد حضور پیروان مذاهب مختلف در مساجد دیگران مشکل گردید. در این میان شیعیان با وضعیت خاصی که داشتند حضورشان مشکل‌تر از پیروان دیگر مذاهب بود و در نتیجه، به تدریج از مساجد اهل سنت فاصله گرفتند و چون اجازه بنای مساجد خاص نداشتند و از طرفی صاحب امتیازان تأسیس مسجد را فقط امامان معصوم:یا نمایندگان آنان می‌دانستند و بیشتر آنان به دلیل شرایط مبارزه، در خفا و یا تقیه زندگی می‌کردند، به صورت طبیعی فرهنگ حضور یکپارچه در مسجد رو به افول رفت و شیعیان حساسیت خود را نسبت به مساجد از دست دادند. بیشتر آنان سعی می‌کردند در خانه‌هایشان نماز جماعت برقرار کنند ولی این کار هم، قرین با موفقیت نبود؛ چون أولاً خانه‌ها و امکانات آنان اقتضاء تجمع نداشت. ثانیاً از نظر سیاسی آنان را با مشکل مواجه می‌ساخت. امامان معصوم :شیعیان و پیروان خود را به شرکت در مساجد ترغیب و توصیه می فرمودند و پس از دوران حضور، درعصر غیبت نیز فقها و مراجع شیعه تلاش نمودند تا یک تشکیلات غیر رسمی ایجاد نمایند و با اعزام نمایندگانی به مراکز تجمع شیعه، امور دینی و مذهبی آنها را سامان بخشند و کسانی را وکالت می‌دادند که زکات و خمس را جمع‌آوری نمایند و در حدود اختیاراتِ محوله، مساجد و محل‌های نماز مردم را رونق بخشند و با بهره‌وری از اختیارات « حسبه »‌ امور مردم را براساس مذهب شیعه سامان دهند و اختیارات حاکم اسلامی را در مورد اوقاف، مواریث و سایر شئون به اجرا گذارند.

این سیره در تمامی نقاط و مراکز شیعه‌نشین توسعه یافت. البته وضعیت مساجد شیعی به همین صورت پیش آمد و با حاکمیت دولت صفوی رونق بیشتری گرفت؛ چون تا قبل از این زمان علما و مراجع از هر ‌گونه بهره‌مندی از امکانات حکومت محروم بودند و برعکس در شرایط امنیتی بسیار سختی به سر می‌بردند.

دولت صفویه چون با شعار شیعه به حکومت رسید در آغاز کار به پیروی از سایر حاکمان و سلاطین اسلامی اقدام به توسعه مساجد بزرگی در شهرهای مختلف نمود، علما و مراجع بزرگ در این دوران تمام تلاش خود را مبذول داشتند تا با امکانات مردمی چراغ فروزان مساجد را روشن نگه دارند ولی چون مقدورات و امکانات مردم کافی نبود، مساجد به کندی به حرکت خود ادامه دادند و تنها جایگاهی بودند که روحانیون برای حرکت‌های دینی و اجتماعی خود از آن بهره می‌بردند، به گونه‌ای که همه حرکت های انقلابی روحانیون در یک‌صد و پنجاه سال گذشته مرهون مساجد می‌باشد و در تمام این مدت، علما و مراجع در مقابل دولتی شدن مساجد مقاومت کردند و در چند نوبت که حکومت‌ها قصد دست‌اندازی بر مساجد را داشتند با مقاومت سخت از سوی علما و روحانیون مواجه شدند. این مقاومت ها در حدی بود که بعضی از مراجع بزرگ هر گونه همکاری را تحریم نمودند.

2. امام خمینی (ره) مدافع سنگر مسجد در عصر معاصر

امام خمینی(ره) در باب امر به معروف و نهی از منکر، به تحریم همکاری علما با دولت جائر نظر دادند و با این فتاوا تلاش نمودند که سنگر مسجد را برای مبارزه با ظلم و طاغوت حفاظت و حراست نمایند.

امام خمینی (ره) از إحیاگرانی است که توانست به اهداف فکری خویش نائل آید و علاوه بر نشر اندیشه‌ها، کتاب‌ها، سخنرانی‌ها و تدریس در احیای دین، نظامی اسلامی بر مبنای فرهنگ دینی نیز تأسیس کند. وی با طرح دوباره « اسلام ناب » در حیات بشری، به‌ویژه در جهان اسلام روحی تازه دمید و کالبد مرده مساجد در جوامع اسلامی را زنده کرد.

امام خمینی ره در روزگار ما پا به میدان گذاشت و از همه امکانات مسجد در راه اهدافش بهره گرفت. حضرت امام خمینی1 قیام کرد و آرزوی چند صد ساله‌ی احیاگران و نگهبانان فرهنگ دینی را برآورده کرد و نظام حکومتی و سیاسی اسلام را محقق ساخت.

وی استعمار را سرچشمه خطر[61]معرفی کرد و با تبیین درست معارف اسلامی[62]،پویایی اجتهاد[63]، پیوند اسلام با سیاست[64]، ارائه اصل « ولایت فقیه » به عنوان الگوی حکومت[65]، پیوندی صحیح و تعاملی سالم میان حکومت و مسجد برقرارکرد. امام خمینی (ره) با طرح احیای ارزش‌های اخلاقی و شعائر اسلامی، عوامل و اسباب فرهنگ دینی را به عنوان مهم ترین فعالیت های مسجد پایه‌ریزی نمود.

امام خمینی (ره) در چند جمله مهم تاریخی پایه تمام نهضت انقلابی اسلامی خود را برپایه رشد و ارتقای فعالیت های مسجد می داند و در سخنرانی 15 خرداد سال 57 در شهر قم، در مدرسه فیضیه چنین می فرماید:

« این مسجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در عهد رسول الله هم، و بعد از آن هم تا مدتها، مسجد مرکز اجتماع سیاسی بود؛ مرکز تجییش جیوش بود. « محراب » یعنی مکان حرب؛ مکان جنگ: هم جنگ با شیطان، و هم جنگ با طاغوت. از محراب‌ها باید جنگ پیدا بشود؛ چنان‌که پیشتر از محراب‌ها پیدا می‌شد از مسجدها پیدا می‌شد. ای ملت! مسجدهای خودتان را حفظ کنید. ای روشنفکران مسجدها را حفظ کنید، روشنفکر غربی نباشید. روشنفکر وارداتی نباشید! ای حقوقدانها! مسجدها را حفظ کنید. بروید به مسجد؛ نمی‌روید! این مسجدها را حفظ کنید تا این نهضت به ثمر برسد؛ تا مملکت شما نجات پیدا کند.»[66]

3. تحلیل چالش‌ها‌ی مسجد

حاصل بی‌مهری تاریخی که نصیب شیعیان و طرفداران اهل بیت: گردید، چالش‌هایی است که اکنون در پیش روی جمهوری اسلام قرار گرفته است. چالش‌هایی که ریشه در هزار و چهار‌صد سال قبل دارد و رویکرد یک فرآیند انحرافی است. شرایط خاص حاکم بر زندگی شیعیان، آنان را در مقابل مسجد دچار بحران ساخته است؛ چون از یک سو مسجد در اسلام همزاد حکومت بوده است و از سوی دیگر حکومت‌ها مورد تأیید شیعیان نبوده است و از ناحیه دیگر، امکان ایجاد مساجد مستقل برای آنان وجود نداشته است. چون نوع رابطه مردم با مسجد و رابطه مسجد با حکومت نهادینه نشده است و اقبال به مساجد و حضور یکپارچه برای مردم ما یک فرهنگ نیست و زمانی می‌توان شاهد حضور یکپارچه بود که رابطه‌ها تعریف دقیق خود را پیدا کند و حضور در مسجد به فرهنگی پایدار تبدیل شود. اگر امروز شاهد رونق مساجد مسلمانان در کشورهایی چون عربستان، ترکیه و دیگر کشورهای سنی مذهب هستیم، این موضوع یک شبه ایجاد نشده است، بلکه در طول هزار و چهارصد سال توسط حاکمان اسلامی و گسیل مردم به سوی مسجد تمرین شده است و حضور در مساجد به عنوان بخشی از فرهنگ روزمره آنان در‌ آمده است؛ چون آنها تقریبا حکومت‌ها را قبول داشته‌اند و حکومت‌ها بقاء حکومت خود را مرهون حضور مردم در مسجد می‌دانسته‌اند چون اگر نماز و مسجد از آنها گرفته می‌شد دیگر اثری از اسلام و حکومت اسلامی هویدا نبود.

همان‌گونه که گفته شد، اگر حکومت لائیک برخی از کشورها امروز اعتراضی به ساختن مساجد ندارد به خاطر این است که متولی مساجد، خودِ حکومت است و مطمئن هستند که هر گونه فعالیتی در مسجد به گونه‌ای خواهد بود که اگر به نفع حکومت نباشد به ضرر او نیز نخواهد بود. خوب است خواننده عزیز بداند که هرگز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم چنین مساجدی که هیچ تحرک اجتماعی و نفع عمومی برای مسلمین ندارند نساخته است. اساساً مسجد در اسلام برای حل مشکلات دین و دنیای مسلمین در مدینه برپا شد و متولیان آن بنابر آیات قرآن ، حاکمان جائر و به ظاهر اسلامی نیستند، بلکه شرایطی که در قرآن برای صاحب امتیازان مسجد آمده است، کاملاً مخالف متولیان فعلی مساجد در کشورهای اسلامی است. اگر امروز در جمهوری اسلامی ایران شاهد مشکلاتی در ارتباط با مساجد هستیم این مسائل نیز یک شبانه روز عارض نگرید؛ چون مبارزه با مسجدهای سلطنتی و حکومتی در فرهنگ دیرینه مردم این سرزمین به عنوان یک ارزش تلقی می‌شده است. از سوی دیگر علمای شیعه به دلیل نداشتن امکانات حکومتی قدرت گسیل، تشویق و تشجیع مردم را به سوی مساجد نداشته‌اند.

 

4. نیاز به فرهنگ سازی مسجد

شیوه امامان معصوم:درباره نوع رفتار و کردارشان با مسجد برای ما شیعیان درس آموز است. به همین مناسبت به دو حدیث دراین باره اشاره خواهیم کرد؛

حضرت امیرمؤ منان على (علیه السلام)مى فرماید:

« نشستن در مسجد براى من از نشستن در بهشت محبوبتر و بهتر است، زیرا با نشستن در بهشت به خواسته خودم نائل شده ام ولى با نشستن در مسجد به خواست خداوند نائل مى شوم »[67]

و در روایتى از امام صادق (علیه السلام) است که، هر موقع براى حضرت امیرمؤ منان (علیه السلام)کار مهمى پیش می آمد به نماز خواندن پناه می برد، سپس این آیه را تلاوت کردند: « وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة »[68] و نیز فرمودند:

 « هر یک از شما که با اندوهى از اندوه هاى دنیا مواجه شد وضو بگیرید و به مسجد بروید و دو رکعت نماز بخوانید و رفع اندوه و شدائد خود را از خدا بخواهید. آیا نشنیده اید که خداوند فرمود: « و استَعینُوا بِالصَبرِ و الصَّلاةِ »[69]

اگر ما شاهد کمرنگی دوباره مساجد بعد از یک مقطع در دوران صفویه هستیم به همین دلیل بوده است؛ چون نه مسئولان حکومتی به مسجد عادت کرده بودند و نه مردم و لذا بعد از یک خیزش اسلامی و شیعی برای مدتی مساجد رونق می‌گیرد ولی به دلیل اسلامی نبودن حکومت‌ها این چراغ مجدداً خاموش می‌شود. تجربه آن زمان نشان داده است که به دلیل ضعف برنامه‌ریزی حکومت صفویه و عدم ارائه تعریف صحیح از جایگاه مسجد در حکومت و عملکرد بد دولتمردان صفویه و نبودن اختیارات در دست علما و مراجع، حکومت صفویه با همه اقتداری که در آغاز داشت، نتوانست روح مسجد‌گرایی را در نهاد جامعه تثبیت کند و مردم فرهنگ مسجد و مسجد‌داری را دریافت نکردند. تجربه تاریخی نشان می دهد که اگر قرار باشد یک پدیده، تبدیل به فرهنگ شود نیاز مبرم به تلاش پیگیر و برنامه ریزی دهها و صدها سال دارد.

آنچه مقصود نگارنده در این نوشتار بود تا حدودی حاصل شد که در یک جمع بندی عرضه می شود و سپس در چند جمله نتیجه خواهیم گرفت:

در مرحله اول؛ با طرح مباحث لغوی واژه« مسجد » در پی این معنا بودیم که واژه مسجد کاربردهای لغوی مختلفی می تواند داشته باشد؛ برای مثال برخی آن را « نمازگاه » و دیگری آن را « مکانی برای مطلق خضوع وخشوع در برابر خداوند متعال » معنا نمودند و به دنبال آن واژه« مسجد » در شعر شاعران نیز بررسی شد که معلوم گردید که مسجد در زبان شعر دارای یک معنای ظاهری و عرفی است که عموم مردم با شنیدن، آن رادریافت می کنند و یک معنای ضمنی و کنایی دارد. به همین سبب در میان اشعار گاهی مسجد به معنای ظاهری دین و شریعت تفسیر می شود و پس ازآن واژه مسجد را در قرآن بررسی کردیم و این جمله مهم را یادآور شدیم که:

« انحصاری کردن واژه مسجد و کاربرد آن فقط در مورد عبادت خداوند متعال، از نوآوری های پیامبر اکرمصلی الله علیه و آله وسلم بود که وضعیت پراکنده استعمال این واژه را در جامعه آن روزگار سامان بخشید ».

در نهایت بعد از طرح سه معنای لغوی واژه مسجد، در پی این مسأله بودیم که به خوانندگان عزیز گوشزد کنیم که در این مرحله ابتدا نباید شروع به تعیین کارکردهای مسجد نمود. به همین سبب لازم است که بدون پیش شرط های لازم در این باره نباید عجله نمود و یا بی پروا در تحلیل های بی اساس و غیر علمی وارد شد.

در مرحله دوم: به سراغ جایگاه مسجد در اسلام رفتیم و در لابه لای این مرحله به دنبال دست یابی به علل و عوامل تاسیس مسجد در اسلام شدیم و سعی شد تصویری از ظرف زمانی و مکانی تاسیس اولین مسجد را روشن کنیم تا از رهیافت آن با مبنای تاسیس مسجد و اهداف اصلی و مشروع آن تا حدودی از دل گزاره های مستند تاریخی آشنا شویم و یا حداقل دست مایه ی صحیحی برای تحلیل های بنیادین در بحث تعیین کارکردها داشته باشیم که در نهایت به این دو جمله رسیدیم:

1- « تأسیس مسجد، بهترین و ابتکاری ترین تصمیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در هنگام ورودشان به مدینه بود و اولین دستاورد آن، عبادت و تعاملات اعتقادی و اجتماعی مسلمین را به نمایش می گذاشت و از طرف دیگر تعامل مسالمت آمیز قبایل متعدد عرب راسامان بخشید »

2- « پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در تعیین مکانی برای مسجدالنبی، افسار شتر را از دست أوسیان و خزرجیان و دیگر قبایل گرفت تا مسجد أوسی و مسجد خزرجی در اسلام تأسیس و بنا نگردد و پیام وحدت بخش و جهانی اسلام که اصلی ترین کارکرد و هدف بنای مسجد بود در میان طایفه های پراکنده گم نگردد. ».

مرحله سوم؛ با طرح بحث درباره متولیان راستین تاسیس مسجد در اسلام علاوه بردست یابی به متولیان حقیقی مساجد در پی اثبات این حقیقت بودیم که بحث از شناسایی متولیان اصلی مسجد یکی از پیش شرط های بحث از تعیین کارکردهای مسجد به حساب می آید و تا متولیان مساجد را شناسایی نکنیم و در این باره به یک ساز و کار قانونی نرسیم، هرگز در بحث کارکردها به نتیجه نخواهیم رسید و همیشه گرفتار تفسیرهای سلیقه ای و بی پایان و دامنه دار خواهیم شد.

مرحله چهارم؛ با طرح جایگاه و نقش مسجد در میان حکومت ها در پی این حقیقت بودیم که برای خوانندگان عزیز روشن شود که با مطالعه تاریخ، همواره مسجد این میراث عظیم اسلامی دست خوش اهداف شوم و بهره برداری های غلط سیاسی حکومت های به ظاهر اسلامی قرار خواهد گرفت. بدون شک یکی ازمهم ترین آسیب های جدی در تعیین کارکردهای مشروع مسجد، بی اطلاعی و عدم آگاهی از این امور است.

 

نتیجه گیری

در نهایت نگارنده دراین نوشتار چنین نتیجه می گیرد :

با توجه به معنای لغوی واژه مسجد چه در کتاب های لغت یا دیوان اشعار و یا کاربردهای قرآنی نمی توان تمام کارکردهای اصیل و مشروع مسجد را معرفی و روشن ساخت، چه اینکه چنین استنباط های عجولانه و غیر منطقی که فقط بر پایه لغت بنا شده باشد، جز به خطا و انحراف رفتن حاصل دیگری نخواهد داشت .

یکی ازمهم ترین پیش شرط های پژوهش در بحث کارکردها، بررسی دقیق و همه جانبه اخبار و احادیثی است که در جریان اولین تأسیس مسجد در اسلام ازسوی مورخین و محدثین نقل شده است. و هم چنین بررسی دقیق حادثه تخریب مسجد ضرار از آغاز ساخت آن تا هنگام تخریب و تحلیل های مستند دراین باره.

از جمله پیش شرط های لازم در بحث کارکردها، تحقیق روشمند برای معرفی و شناسایی متولیان راستین و صاحب امتیازان شرعی تأسیس مسجد در اسلام می باشد.

در نهایت هر پژوهشگرِ مباحث مربوط به مسجد باید از شرایط عمومی اجتهاد هر چند کم رنگ برخوردار باشد تا به دام تحلیل های سطحی و غیر علمی قرارنگیرد.

 

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

 

کتابنامه

  1. قرآن
  2. الاتقان فی علوم القرآن؛ مؤلف: جلال الدین سیوطی عبدالرحمن، ناشر فخر دین، چاپ اوّل، 1380 ـ شمارگان 2000، چاپخانه نور محقق، محمّد ابوالفضل ابراهیم، حروفچینی کامپیوتر رضا. قم ـ پاساژ قدس ـ پلاک 102. تلفن 7742878
  3. الاحکام السلطانیه؛ ماوردی، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، جلد اول، ص 100.
  4. أقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد؛ سعید الخوری الشرتونی اللبنانی، 2 جلد زبان عربی، مکتبه اللبنان 1371 ش
  5. الأمالی ، محمد بن علی بن بابویه القمی المعروف بـ «شیخ صدوق» ( ت 381 هـ. ق)، تحقیق:  قم : مؤسسه البعثه ، چاپ اول ، 1407 هـ. ق .
  6. الامام الصادق و المذاهب؛ اسد حیدر ،دارالکتاب العربی، بیروت، سال 139 هجری، چاپ دوم، ص 190
  7. التفسیر و المفسرون؛‌ دکتر محمد حسین الذهبی، 1424ق ـ مکتبة مصعب بن عمیر الاسلامیة.
  8. الخطط:‌ المواعظ و الأعتبار بذکرالخطط والآثار (معروف به خطط مقریزی)؛ تالیف: احمد بن علی مقریزی‌ ـ تحقیق: محمد زینهم، قاهره ـ مکتبه مدبولی ـ 1377.
  9. الرائد؛ فرهنگ الفبائی عربی فارسی مؤلف جبران مسعود ترجمه رضا انزابی نژاد، 2 ج انتشارات آستان قدس رضوی سال نشر 1373
  10. صحیح مسلم؛ بشرح الامام محی الدین النووی ابی زکریا الدمشقی الشافعی، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول سال 1420 ـ محقق: دکتر محمّد عبدالرحمن مرعشلی ـ تخریج احادیث از کتاب تیسیر المنفعه محمد فؤاد عبدالباقی.
  11. صحیفه امام؛ پیام تاریخی حضرت امام به حوزه‌های علمیه در تاریخ 3/ 12/ 58؛ ، ج 20، ص 171؛ ج 21، ص 34، 47، 68.
  12. العین:‌ خلیل بن احمد فراهیدی، 3 جلد محقق مهدی محزومی، انتشارات اسوه اوقاف و امور خیریّه 1383
  13. الفرق بین الفرق؛ عبدالقادر بن طاهر بغدادی، ترجمه‌ی النکت الأعتقادیه شیخ مفید، حواشی محمد جواد مشکور، تهران اشراقی، 1367.
  14. القاموس المحیط؛ محمد بن یعقوب فیروزآبادی (مجد الدین)، ناشر بیروت ـ 4 جلد
  15. کشّاف اصطلاحات الفنون؛ تالیف محمّد علی فاروقی التهانوی، محقق لطفی عبدالبدیع، ترجمه‌ی عبد النعیم محمد حسنین، سال 1348
  16. اللسان العرب؛ مؤلف: محمد بن مکرم ابن منظور الافریقی المهری، مراجعه و تدقیق: ابراهیم شمس الدین، ناشر: مؤسسه اعملی تونس
  17. لغت نامه‌ دهخدا؛ تالیف:‌ علی اکبر دهخدا ـ پانزده جلدی، ناشر مؤسسه‌ انتشارات و چاپ دانشگاه تهران ـ چاپ دوم 1377 ش
  18. مجمع البیان لعلوم القرآن؛ تالیف سعید ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، ناشر: مجمع عالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، چاپخانه رویال کرافک
  19. المسجد فی الاسلام؛ تالیف: طه ولی بیروت، دارالعلم للملایین 1409 .
  20. معجم مفردات الفاظ قرآن؛ علامه راغب اصفهانی، محقق: ندیم مرعشلی، تهران ـ مرتضوی، 1373.
  21. معجم مقائیس اللغه؛ احمد بن فارس با حاشیه ابراهیم شمس الدین ـ 2 جلد ـ ناشر دارالکتب العلمیّه، چاپ دوم لبنان ـ بیروت
  22. معجم الادباء:‌ ترجمه عبدالمحمدآیتی،[(یاقوت حموی) یاقوت بن عبد اله] تهران ـ‌ سروش، انتشارات صدا و سیما ـ 1381.
  23. مناقب آل ابی طالب؛‌ تالیف ابی جعفر محمد بن علی بن شهر آشوب السروّی المازندرانی، تحقیق و فهرست یوسف البقاعی چاپ دوم 1385ش، انتشارات ذوی القربی، چاپخانه سلیمان زاده 1382.
  24. منتهی الأرب فی لغة العرب؛ تألیف: عبد الرحیم بن عبدالکریم صفی پوری، انتشارات فرهنگستان زبان ایران، یک جلدی 111 صفحه.
  25. موسوعه التاریخ الأسلامی؛ تاریخ تحقیقی اسلام، محمد هادی یوسفی غروی، مترجم: حسینعلی عربی، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی سال 1382
  26. نهج البلاغه من کلام امیر المؤمنینp؛ تعلیق و تصحیح: محمد عبده، بیروت: مؤسسه الاعلمی.
  27. نهج البلاغه و گرد آوردنده آن؛ هیئات تحریریه بنیاد نهج البلاغه، مجموعه مقالات ، چاپ تهران .
  28. وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه؛ تألیف محمد بن الحسن الحرالعاملی، محقق شیخ عبد الرحیم ربّانی شیرازی، دار احیاء التراث العربی، بیروت ـ لبنان،
  29. وسائل الشیعة؛ محمد بن الحسن الحرالعاملی( ت 1104 هـ.ق ) ، تحقیق: مؤسسه آل البیت ، چاپ اول ،

 

پی نوشت ها:

 

[1]- البته عین الفعل آن به کسر در ماضی و فتح در مضارع نیز شنیده شده در این باره رجوع شود  به «الرائد».

[2] - المقیاس الفقه.ذیل ماده ؛ سجد)

[3] - الرائد. ذیل ماده ؛ سجد

[4] - سورة بقره؛ 58.

[5]- فیروز آبادی، القاموس المحیط  ج 1، ص 579.

[6]- فیروز آبادی، القاموس المحیط  ج 1، ص 579.

[7]- نمل : 24

[8] - سورة النمل؛ 24.

[9] - سورة اعراف:120.

[10] - سورة الحج؛ 26.

[11] - سورة یوسف:100.

[12] - برای توضیح بیشتر این رواین رجوع شودبه  کتاب «شرح لمعه  باب طهارت»، تالیف شهید ثانی.

[13] - طه ولی، المساجد فی الاسلام ص 136.

[14] - المساجد فی الاسلام ص 138.

[15] - منتهی الأرب. ذیل ماده ؛ سجد.

[16] - الاقرب الموارد ـ علامه طباطبایی (ره) نیز در ذیل آیه شریفه «و ان المساجد لقد ...» به همین معنا گرفته است.

[17] - اللسان العرب. ذیل ماده ؛ سجد.

[18] - همان مدرک.

[19] - الاقرب الموارد ـ اللسان العرب. ذیل ماده ؛ سجد.

[20] - لغت نامه دهخدا. ذیل ماده ؛ سجد.

[21] - کشاف إصطلاحات الفنون ـ منتهی الإرب. ذیل ماده ؛ سجد.

[22] - واژه مسجد در معنای ظاهری‌اش دارای یک معنا و مضمون کاملا فشرده است اما همین واژه‌ درمواردی درزبان شعری دارای معنای گسترده‌تر و تأویلی و استعاری نیز می‌باشند. به هرحال مقصود از معنای فشرده مسجد همان معنای ظاهری و مراد از معنای گسترده همان معنای کنایی آن است. سایر ارکان مسجد نیز نظیر:‌ گلدسته‌ها، محراب، شبستان، گنبد و حتی ستون‌ها و منبر نیز در شعر دارای این دو معنا می‌باشد.

[23] - سورة توبه،آیه،18.

[24]- سورة بقره؛آیة195.

[25] - سوره بقره؛ آیات 145، 191، 151، 150، 196، 217 ـ سوره مائده، آیه 2 ـ سوره اعراف؛ آیه 29، 31- سوره انفال؛ آیه 34 ـ سوره توبه؛ آیه 7‌ـ‌ سوره کهف؛ آیه 21 ـ سوره عنکبوت؛ آیه 7 ـ سوره فتح؛ آیه 25، 27 ـ سوره حج؛ آیه 25.

[26] - سوره بقره:‌ آیه 14، 187 ـ سوره توبه؛ آیه 17، 18 ـ سوره حج؛ آیه 40 ـ سوره جن؛ آیه 18.

[27] - و مساجد ویژه خداست پس هیچ کس را با خدا مخوانید

[28] - سوره جن؛آیه 18.

[29] - البته این عضو مستحب است درهنگام سجده بر زمین باشد.

[30] - مفردات الفاظ القرآن ،ص 397.

[31] - وسائل الشیعه، ج 18، ص 490، باب 4 از ابواب السرقه، روایت 5.

[32] - در روایتی که از پیامبر | و اهل بیت(علیه السلام) پیرامون تفسیر آیات قرآن مجید وارد شده فراوان یافت می‌شود که ایشان گاه برای یک آیه معانی گوناگونی را ذکر کرده‌اند؛ این امر گویای علم گستردة آنان با متون قرآن و معانی پوشیده آن است.

[33] - بگو پروردگارم به دادگرى فرمان داده است و [اینکه] در هر مسجدى روى خود را مستقیم [به سوى قبله] کنید و در حالى که دین خود را براى او خالص گردانیده اید وى را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد [به سوى او] برمى گردید

[34] - اعراف:‌ 29.

[35] - فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 411.

[36] .صحیح مسلم .ج 2 ص63.

[37] - موسوعه تاریخ الأسلامی. محمد هادی غروی ج 2: ص 15.

[38] - همان مدرک سابق.

[39] - موسوعه تاریخ الاسلامی؛ ج 2، 25.

[40] - ارنست کونل،‌هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری، ص 12.

[41] - موسوعه تاریخ الاسلامی؛ ج 2، 25.

[42] - پیامبر(ص) در سال دوم هجرت در مسجد بنی سلمه به نماز ایستاده بود. دو رکعت از نماز گذشته بود که آیاتی بر پیغمبر نازل شد و مأمور به توجه به سوی مسجد الحرام شد. «و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره»‌ «پس دو رکعت دیگر را به سوی کعبه متوجه شدند. این مسجد که در آن یک نماز به سوی دو قبله خوانده شد به مسجد ذو قبلتین موسوم شد».

[43] - مستدرک الوسائل ج : 16 ص : 246- خوب است خواننده عزیز بداند که این خطبه اولین خطبه پیامبر اکرم در هنگام ورود به مدینه است و در اولین نماز جمعه در مسجد قبا ایراد فرموده است، برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب «موسوعة تاریخ الأسلامی» تألیف استاد عزیزم  محقق ارجمند شیخ محمد هادی یوسفی غروی، ج 2، 40.

[44] - الکافی ج : 8 ص : 339

[45] - توبه :18.

[46] - توبه: 18.

[47] - توبه: 108 ـ 107.

[48] - مجمع البیان، ج 5، ص 110 (به نقل از بحار الانوار، ج 21، ص 252.

[49] - وسائل الشیعه، ج 3، ص 485.

[50] - همان مدرک ،‌  ص486.

[51] - دکتر زرین کوپ« کارنامه اسلام »،ص55.

[52] - ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 75.

[53] - رجوع شود به: بغدادی، الفرق، ص 74.

[54] - مقریزی، الخطط، ج 2، ص 246.

[55] - یاقوت حموی، معجم الادباء، ج 1، ص 246.

[56] - ماوردی،  الاحکام السلطانیه، دفتر تبلیغات اسلامی، حوزه علمیه قم، جلد اول، ص 100.

[57] - همان منبع، ص 102.

[58] - همان منبع، ص 172.

[59] - المسجد فی الاسلام، پیشین، ص 366 و 367 به نقل از مقدمه ابن خلدون.

[60] - اسد حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، المجلد 1 ـ 2 دار الکتاب العربی، بیروت، سال 139 هجری، چاپ دوم، ص 190

[61] - ولایت فقیه، ص 8، 9، 11.

[62] - ولایت فقیه، ص 177، 178.

[63] - پیام تاریخی حضرت امام به حوزه‌های علمیه در تاریخ 3/ 12/ 57- صحیفه نور، ج 20، ص 171؛ ج 21، ص 34، 47، 68.

[64] - ولایت فقیه، ص 16 ـ 19؛ وصیت نامه سیاسی ـ الهی.

[65] - ولایت فقیه، ص 57.

[66] - سخنرانی 27/ 10/ 59؛ صحیفه نور، ج 12 ص 149؛ ج 6، ص 49.

[67] - وسایل الشیعه؛ ج 3 ص 477

[68] - وسایل الشیعه؛ ج 5 ص 263

[69] - همان مدرک؛ ج 5 ص 263