گروه : کارکردهای مسجد
شماره : 24
تاریخ : سه شنبه, 30 اردیبهشت 1399
ساعت : 21:28:23
آثارو برکات وکارکردهای فردی و اجتماعی مسجد

 

امام خمینى قدس سره

      «شما ملت براى اسلام قیام کردید و براى اسام این همه زحمت کشیدید  و دارید مى کشید. مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام است... فقه اسلام  است و آن مساجد است، این ها را خالى نگذارید این یک توطئه است  که مى خواهند مسجدها را کم کم خالى کنند. مساجد باید مرکز تربیت صحیح  باشد...».[1]

 

چکیده

آثار حضور در مسجد چنان متنوع است که به سختى مى توان پیرامون تمامى ابعاد آن سخن گفت، نگرش اسلام به مسجد صرفا نگرش به جایگاهى براى اقامه نماز نیست، بلکه اساسا مسجد، در اسلام، از زمان حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله همواره به عنوان یک پایگاه دینى و اثرگذار به نقش آفرینى پرداخته است. پیامبر صلى الله علیه و آله از مسجد، به عنوان کانون براى هدایت امور اسلام بهره مى بردند و مسجد، مرکز حکومت و نیز مرجع فکرى و محل بحث و تبادل اندیشه ها بوده است. در زمانى نه چندان دور (قبل از فرارسیدن عصر ارتباطات)، همه نیازهاى فکرى و اجتماعى مردم، در مسجد مرتفع مى شد.

          قبل و بعد از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران مساجد به عنوان پایگاه دینى، نقش هدایتگرى مردم را به عهده داشته است.

          همانطور که مسجد در صدر اسلام محل پذیرش افراد مختلف و محل اجتماعات سیاسى، فرهنگى، اجتماعى بود، امروز نیز پذیراى مربیان و متربیان جهت تعلیم و تربیت و مکان اوج سالکان راستین است.

          مسجد سرچشمه تمدن اسلامى است. اگر به هر یک از شهرهاى اسلامى بنگریم مسجد و مجموعه هاى آن را اساس شهرسازى مى یابیم و درمى یابیم که در بافت شهرهاى اسلامى مساجد محور هستند. مسجد محل تقویت و اشاعه فرهنگ زیباى اسلامى احترام به علماء، بزرگترها و محبت به کوچکترها و رعایت ادب در برابر سایر مؤمنین است.

          علاوه برآن حضور در مسجد، نقش بازدارنده اى قوى در ارتکاب جرایم و پیش گیرى از گناهان دارد. در کنار این آثار با برکت حضور در مسجد، در روایات نیز از ثواب ها و اجرهاى متعدد براى حاضران در مساجد، یاد شده است. بعنوان نمونه پیامبر صلى الله علیه و آلهفرمودند:

      «گروهى از مردم در مسجدى از مساجد خداوند ننشینند (براى عبادت  و تلاوت قرآن) مگر آن که آرامش برایشان نازل و رحمت الهى شامل  حال آنها شود».

 

مقدمه

مسجد در اسلام قلب تپنده حیات اسلام و کانون و محور فعالیت هاى جامعه اسلامى است. مسجد خانه خدا در زمین،[2] منبع فیوضات معنوى و برکات گوناگون براى نمازگزاران و جامعه اسلامى است. بى گمان مکانى که چنین جایگاهى نزد خداوند دارد، حضور در آن، آثار فراوانى را خواهد داشت و بدون تردید شامل حال مکلفان و حاضران در مسجد اعم از زن و مرد نیز خواهد بود.

          حضور به موقع و منظم نمازگزاران در مساجد اثرات تربیتى مطلوبى در روح و روان و رفتار آنها دارد. انجام اعمال عبادى نماز جماعت به صورت یک دست و منظم، بیانگر این حقیقت است که اگر افراد مسلمان اراده بکنند مى توانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابلیت هاى نهان و آشکار خود، حلال مشکلات خود و دیگران باشند.

          به عبارت دیگر هم اکنون که جماعت مؤمن نمازگزار اراده کرده و به دلخواه و به صورت اختیارى همه با هم، در کنار هم در مساجد براى احیاء شعائر اسلامى قدم پیش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند، به همان نسبت خواهند توانست در سایر امور دینى پیش گام بوده و با بهره گیرى از نیروى ایمان و استعدادهاى موجود، قله هاى کمال را تسخیر کنند و هرگاه این رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگیرد (حضور در جماعت) از خلاقیت ها و صفات خداپسندانه افراد صالح بهره برده و متأثر شده، در نتیجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و این شکوفایى را به جامعه نیز سرایت خواهند داد.

          مساجد علاوه بر محل نیایش بودن، منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و محل به نمایش گذاشتن قدرت و اقتدار امت اسلامى نیز مى باشد و روزانه سه یا پنج بار افراد مؤمن در همین مکان ها در پیشگاه خالق خود بوده و براى جان نثارى و اطاعت از سایر اوامر مولا اعلان آمادگى مى کند و نفس این عمل هشدارى است براى دشمنان اسلام، و گام نخستین براى حرکت احیاء عدالت اجتماعى و ظلم ستیزى.

          آثار، نتایج و برکات حضور در مسجد بسیار متنوع است، بعنوان نمونه امام على علیه السلام در یکى از بیانات خود، براى حضور در مسجد هشت اثر را برمى شمرد:

      «من اختلف الى المسجد أصاب احدى الثمان؛ اخا مستفادا فى اللّه ،  او علما مستطرفا او آیه محکمه او یسمع کلمه تدل على هدى، او رحمه  منتظره، او کلمه ترده عن ردى، او یترک ذنبا خشیه او حیاء».[3]

     «کسى که به مسجد رفت و آمد مى کند، یکى از منافع هشتگانه نصیب  او مى شود: برادرى مفید و باارزش در راه خدا، یا علم و دانش نو، یا دلیل  و برهان محکم (براى تثبیت عقاید)، یا کلماتى که موجب هدایت شود  (مى شنود)، یا رحمت مورد انتظارى (شامل حال او مى شود)، یا مواعظى که  او را از فساد و گناه باز دارد، (مى شنود)، یا به خاطر ترس یا حیا و آبروى خود  گناهى را ترک مى کند».

          و یا آن که از حاضر شونده در مسجد بعنوان زائر پروردگار سخن به میان آمده است:

      «فى التوراة مکتوبا أن بیوتى فى الأرض المساجد فطوبى لعبد تطهر فى  بیته ثم زارنى فى بیتى ألا ان على المزور کرامه الزائر ألا بشر المشاء فى  الظلمات الى المساجد بالنور الساطع یوم القیامه».[4]

         چنان که بیان شد ثمرات و برکات حضور در مسجد بسیار است لکن در نوشتار پیش رو سعى بر آن است که به اجمال آثار، برکات و کارکردهاى فردى و اجتماعى مسجد، مورد بررسى قرار گیرد. امید که براى نگارنده و خواننده گرامى مفید باشد.

 

ماهیت مسجد

چنان که گفته شد از مساجد به عنوان خانه هاى خدا در زمین یاد شده است و سر تعظیم و گرامى داشت مساجد همان بیت اللّه  بودن، خانه متقیان و خانه مؤمنین بودن آنهاست.

      «محمد بن على بن الحسین فى العلل عن على بن أحمد عن محمد  بن أبى عبداللّه  الکوفى عن موسى بن عمران عن عمه الحسین بن یزید النوفلى  عن على بن أبى حمزه عن أبى بصیر قال سألت أباعبداللّه  علیه السلام عن العله فى  تعظیم المساجد فقال انما أمر بتعظیم المساجد لأنها بیوت اللّه  فى الارض».[5]

         ابوبصیر مى گوید از امام صادق علیه السلام درباره علت لزوم تعظیم مساجد پرسیدم امام علیه السلام فرمودند: به تعظیم مساجد فرمان داده شده براى آنکه مساجد خانه هاى خدا در زمین است.

          این عنوان به خوبى ماهیت عبادى مسجد را نشان مى دهد؛ اینکه مسجدها، اولاً و اساسا براى ایجاد ارتباط بین بنده و معبود او و اعلام بندگى و عبودیت براى آفریدگار بنا مى شوند. براین اساس نیز اصلى ترین اثر حضور در آن در بعد عبادى خواهد بود:

      «و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد وادعوه مخلصین له الدین کما  بدأکم تعودون».[6]

     «(هنگام عبادت) در هر مسجدى به سوى او توجه کنید و او را بخوانید  و دین (خود) را براى او خالص کنید. همچنان که در آغاز شما را آفرید،  بار دیگر در رستاخیز باز مى گردید».

          ماهیت حضور در مسجد نیز در بیان نبوى آمده است. رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:

      «کل جلوس فى المسجد لغو الا ثلاثه: قرائه مصل او ذکر اللّه  او سائل  عن علم».[7]

     «هر نشستى در مسجد بیهوده است، مگر اینکه براى سه کار باشد؛  خواندن قرآن، ذکر خدا، پرسش از علم».

          بنابراین هدف و حکمت حضور و جلوس در بیوت الرحمن (مساجد) ذکر اللّه  است که بالاتر از هر هدف دیگرى در زندگى ماست:

      «و لذکر اللّه  اکبر».[8]

         و به فرموده امام على علیه السلام درمان قطعى تمامى دردهاى نفسانى ما:

      «ذکر اللّه  دواء اعلال النفوس».[9]

     «یاد خدا دواى بیمارى هاى نفوس است».

 

آثار سیاسى، اجتماعى مسجد

مسجد به عنوان یک مرکز دینى براى عموم، نقش اساسى در شکل گیرى اجتماعات مسلمین دارد. از این جهت به طور طبیعى مسجد مى تواند کارکرد اجتماعى نیز داشته باشد. حضور زنان و مردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعى، جویا شدن از احوال هم و احوال مسلمین، تنها بخشى از این ظرفیت بزرگى است که مساجد دارند. در این مکان ها مؤمنان فرصت مى یابند با جمعى آشنا شوند که از نظر دین و عبودیت با آنان همرنگ هستند و توان ایجاد گروه هاى اجتماعى هماهنگ را دارند. بنابراین آنان مى توانند از بین اهل مسجد برادران یا خواهران مناسبى، از حیث دینى، براى خود بیابند که طبعا آثار آن در ابعاد اجتماعى بروز خواهد کرد.

          امام صادق علیه السلام فرمود:

      «لایرجع صاحب المسجد من احدى ثلاث خصال: و اما اخ یستفیده  فى اللّه ».[10]

     «اهل مسجد به کمتر از یکى از سه چیز از مسجد بر نمى گردد  (که یکى از آنها) دوستى است که از او در مسیر خدا استفاده مى کند».

          زنان و مردان با حضور در مساجد، مى توانند از یک اجتماع سالم دینى بهره مند شوند. طبق روایتى که از امام على علیه السلام نقل شد، تأثیرات رفتارى که روابط دوستانه و برادرانه در مسجد بر جاى مى گذارد، مى تواند جامعه دینى را از فساد و گناه پاک کرده و مسلمین را به سمت یک جامعه سالم هدایت کند:

      «أو کلمه ترده عن ردى او یترک ذنبا خشیه او حیاء».

      «یا کلماتى مى شنود که او را از فساد و گناه باز مى دارد و یا به خاطر ترس (از خدا) یا حیا و آبرو، گناهى را ترک مى کند».[11]

         مسجد همواره در کنار کارکرد اجتماعى، عبادى و معنوى خود، کانون سیاسى در جامعه مذهبى نیز بوده است. این موضوع چه در زمان پیامبر و چه در زمان خلفاء و امام على علیه السلام و دیگران قابل پیگیرى است و نمونه هاى فراوانى درباره آن مى توان ذکر کرد.

          در این دوران نه تنها آثار سیاسى حضور مردان در مسجد بلکه آثار سیاسى حضور زنان در مسجد نیز مشهود است که حضور زنان و مردان و تبادل اخبار و اطلاعات اجتماعى، جویا شدن از احوال هم و احوال مسلمین، تنها بخشى از این ظرفیت بزرگى است که مساجد دارند.

          حضرت فاطمه علیهالسلام در مسجد و دفاع وى از حق ولایت على علیه السلام، یکى از آنهاست. همچنین سخنرانى حضرت زینب علیهالسلام در مسجد که از مسلمات تاریخى است.[12] تربیت سیاسى که در مسجد ارائه مى شود، به دلیل ماهیت مذهبى آن مى تواند نسلى را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینى باشند و در برابر حوادث سیاسى هوشیارى لازم را داشته باشند. از این رو حضور زنان در کنار مردان در مسجد ضرورى مى باشد، چرا که زنان از حضور در این مکان محروم شوند، در واقع تربیت بطور ناقص انجام خواهد شد. در حالى که بانوان به دلیل تأثیر عمیق تر بر فرزندان و نقش تربیتى خود، در صورت برخوردارى از تربیت سیاسى مسجد، بلوغ سیاسى را بطور شگفت انگیزى افزایش خواهند داد.

 

پیش گیرى از جرائم

امروزه که در تمام جوامع بشرى مسئله بازدارندگى از وقوع جرم از اساسى ترین مسائل به حساب مى آید، نقش مراکز هدایت دینى بخصوص مساجد بسیار مهم و در خور تحقیق است. این موضوع که درصدد ارتکاب جرم و جنایت در میان مسجدى ها نسبت به غیر آنها چه میزان کمتر است نیازمند تحقیق جداگانه اى است، لکن این موضوع به تأیید تجربه رسیده و در بین مردم نیز شایع و مشتهر است که بین اهل مسجد و ارتکاب جرم و جنایت ارتباطى نیست و یا لااقل بسیار ضعیف است.

 

مبارزه با ظلم

مشاهده روزانه (محراب عبادت) در مسجد با توجه به فلسفه وجودى محراب مساجد، توجه افراد نمازگزار را از دشمن درون به دشمن بیرونى معطوف خواهد کرد.

          اگر چه شیطان درونى به چشم مشاهده نمى شود، لکن شیاطین بیرونى که همانا دشمنان دین اسلام هستند، مظهر شیطانند و اولین گام، مبارزه با شیطان و ظلم ستیزى در نماز جماعت برداشته مى شود.

          هرگاه احساس و درک مشترکى در جمع نمازگزاران به وجود بیاید، همگان نسبت به دشمن بیرونى خویش اظهار تنفر نموده و در یک جبهه قرار مى گیرند. على علیه السلام:

      «ذکر اللّه  دواء اعلال النفوس».[13]

     «یاد خدا دواى بیماریهاى نفوس است».

          امامان جمعه یا جماعت، (غالبا در مساجد) طى خطابه اى مردم را نسبت به دشمنان دین آگاه کرده و یا در آنها انگیزه هاى نفرت را بیدار مى کنند و لذا دیده مى شود غالب تظاهرات و اظهار تنفر، نسبت به دشمنان و توطئه گران بعد از نمازهاى جماعت و جمعه صورت مى گیرد.

          روانشناسان براین باورند که هرگاه افرادى عصبانى باشند و در عین عصبانیت اگر با اسباب و ابزارى که از عوامل تحریک کننده است روبرو شوند عصبانیت آنها شدت خواهد یافت. پس بنابراین نظریه حضور نمازگزاران متنفر از شیطان و مظاهر شیطانى در کنار محراب عبادت، انگیزه ظلم ستیزى را تقویت مى کند و فرهنگ ظلم ستیزى به دست فراموشى سپرده نمى شود. و بلکه همواره افراد مسلمان در حال آماده باش روحى و فیزیکى قرار مى گیرند و از دشمن خود غافل نمى باشند. چنانچه در شکل گیرى و تداوم انقلاب اسلامى ما این تفکر و احساس نقش کلیدى به همراه داشت.

 

وحدت و تعاون

از آثار و برکات حضور در مساجد همکارى و تعاون است که از عوامل وحدت آفرین و استحکام بخش جامعه به شمار مى رود. غالبا در نماز جماعت بیش از سایر اجتماعات به چشم مى خورد. مراعات حقوق دیگران و یارى آنها، رسیدگى به مشکلات برادران دینى در نماز جماعت مطرح شده و به همت مردم کارهاى مفید و مهم صورت مى گیرد. به عنوان مثال در اجتماع جمعه و جماعت از مردم خواسته مى شود که براى رفع خشک سالى در نماز استسقاء حاضر بشوند. و مردم با انگیزه «تعاونوا على البر»، سه روز به خاطر همنوعان خود روزه گرفته و نماز مى خوانند. این گونه اعمال نه تنها مشکلات مؤمنین را از سر راه برمى دارد، بلکه از عوامل پیوند اجتماع و مردم نیز هست، افراد نمازگزار با حضور خود در صفوف نماز به «اعتصموا بحبل اللّه » جامه عمل مى پوشانند.

          امام صادق علیه السلام مى فرمایند:

      «به هم بپیوندید و با هم نیکى کنید و به هم مهربانى کنید و برادران  خوشرفتارى باشید، چنانکه خداى عزوجل به شما فرموده».[14]

         از فرمایشات امام استفاده مى شود که تعاون و نیکى مهربانى به همراه داشته و موجب جلب سایر مؤمنین به جمع نمازگزاران مى گردد.

          امروز در جوامع غیرمسلمان عامل اصلى از هم گسیختگى ملت ها و دولت ها عدم وجود عاطفه و تعاون و دلسوزیست.

          رسول مکرم اسلام صلى الله علیه و آله مى فرمایند:

      «من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم».[15]

     «هرکس صبح کند و اهتمامى به کار مسلمانان نداشته باشد،  پس مسلمان نیست».

          هرگاه مؤمنین در سه (یا پنج) وعده حضور به امور برادران خود همت بگمارند تنش روانى در جامعه بسیار کم خواهد شد و چنان که مى دانیم خداوند سبحان دعایى را قرین اجابت کرده که در جمع مسلمین دعا شده باشد که نوعى تعاون به شمار مى رود.

          مسجد کانون اتحاد و همبستگى و انس و الفت مسلمانان است که مردم هر منطقه و محله را روزى چند نوبت در کنار هم در نمازهاى جماعت جمع و با هم مأنوس مى سازد و مسجد جامع و جمعه هفته اى یک بار همه اجتماعات مساجد را یکجا در نماز جمعه گرد مى آورد و مسجدالحرام و مسجدالنبى مسلمانان کشورهاى مختلف اسلامى را یک جا جمع و متحد مى سازد.

          مارسل بوازار اسلام شناس سویسى راجع به نقش نیرومند مسجد در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و وحدت مسلمانان چنین مى نویسد:

      «مسجد عامل نیرومندى در همبستگى و اتحاد مسلمانان جهان است و اهمیت اجتماعى و فرهنگى آن را از این بابت نمى توان نادیده گرفت،  مخصوصا در روزگار معاصر که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را  دگربار از خود نشان مى دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانى  و پایگاه جنبش امت مسلمان نسبت به ستمگران و سلطه جویان درآمده است  وبه تدریج مساجدموقعیت سال هاى نخستین ظهوراسلام رابه دست آورده اند».[16]

         انجام اعمال عبادى نماز جماعت به صورت یک دست و منظم، بیانگر این حقیقت است که اگر افراد مسلمان اراده بکنند مى توانند در تمام امور زندگى نظم و انضباط داشته و با بهره گرفتن از قابلیت هاى نهان و آشکار خود، حلال مشکلات خود و دیگران باشند.

          به عبارت دیگر هم اکنون که جماعت مؤمن نمازگزار در مساجد اراده کرده و به صورت اختیارى همه با هم، در کنار هم براى احیاء شعائر اسلامى قدم پیش گذاشته و مصمم به انجام آن هستند، به همان نسبت مى توانند در سایر امور دینى پیش گام بوده و با بهره گیرى از نیروى ایمان و استعدادهاى موجود، قله هاى کمال را تسخیر کنند.

          و هرگاه این رفتارها به صورت مدام و مستمر صورت بگیرد از خلاقیت ها و صفات خداپسندانه افراد صالح بهره برده و متأثر شده، در نتیجه به اصلاح و خودسازى پرداخته و این شکوفایى را به جامعه نیز سرایت خواهند داد.

 

تعهد برابر سایر انسان ها (رعایت حقوق بشر)

در میان ادیان و مکاتب، اسلام بیشترین توجه را براى مراعات و حقوق انسان ها نموده است و به عنوان حق الناس در جایگاه عدالت اجتماعى آن را مطرح کرده است. در مساجد به هنگام برپایى نماز جماعت مؤمنین ملزم به مراعات آداب و احکامى هستند که از آثار و نتایج ذکراللّه  در بیت اللّه  است. به فرموده امام على علیه السلام:

      «ذکر اللّه  ینیر البصائر و یونس الضمائر».[17]

     «یاد خدا روشنى بینش ها و مونس باطن هاست».

          در مسجد نمازگزاران ملزم به رعایت شرایطى هستند، از جمله غصبى نبودن مکان نماز، به این معنا که هرگاه مؤمن سجاده خود را قبل از سایرین در مسجد گسترده باشد دیگران حق ندارند آن را برداشته و خود در آن محل به نماز باستند. همین تعهد در وجود جمع نمازگزار ملکه شده و در سایر امور آنها نیز سرایت داده مى شود و ناخودآگاه تبدیل به یک رفتار اجتماعى مى گردد.

          تشکیل جماعت در مسجد نیز خود تمرینى است براى سایر تعهدات ملى و مذهبى، به برکت این اخلاق پسندیده محیط کارى و زندگى از یک امنیت و آرامش مطلوب برخوردار مى شود و از سوى دیگر به تنش زدایى کمک چشم گیرى مى کند. احساس مسئولیت قطعا انسان را به تعهد وادار مى کند و سبب حل بسیارى از مشکلات اجتماعى مى گردد. به عنوان مثال در محیط کارى پاسخ به موقع به نیاز ارباب رجوع، احساس عاطفى و صمیمى آنها را به دنبال خواهد داشت، که هرگاه این نوع برخورد در همه محیط هاى کارى و زندگى اجرا شود، جامعه از یک امنیت نسبى برخوردار خواهد شد و اعتماد همگان را جلب خواهد کرد و مشارکت و همکارى را نیز به دنبال خواهد داشت.

 

هم دردى و هم دلى

با تجدید حضور در مساجد براى نماز جماعت، عزادارى یا سایر امور، پیوند عاطفى و معنوى نیز تجدید و تقویت مى گردد.

          حضور فیزیکى و معنوى در مسجد که عامل گسترش مشترکات معنوى مى باشد، جمع نمازگزار را به هم سویى و هم فکرى فرا مى خواند و این احساس و درک را در آنها تقویت مى کند که ـ بنى آدم اعضاى یکدیگرند ـ و نباید از درد و رنج هموطنان خود غافل شوند و این احساس بیش از پیش از قوه به فعل تبدیل شده و افراد مؤمن را به یارى دردمندان برمى انگیزد و با این انگیزش حضور فیزیکى و یارى مادى و معنوى رنج دیدگان، باعث تسکین آلام آنها مى گردند.

          در جبهه عمل نیز این رفتار به سایر مؤمنین انتقال داده مى شود و عزم همگان براى رفع گرفتارى ها و احیاء آرامش روانى در جامعه فراهم مى گردد. هم دردى و هم دلى با مؤمنین در مکتب انسان ساز اسلام سرآغاز خردمندى است، بعد از ایمان به خدا، و در منابع روایى بدان توصیه شده است.

          چنان که مى دانیم شاد کردن دل مؤمن عبادتى بزرگ بشمار مى آید. امام باقر علیه السلام فرمودند:

      «تبسم الرجل فى وجه أخیه حسنه و صرف القذى عنه حسنه و ما  عبداللّه  بشى ء أحب الى اللّه  من ادخال السرور على المؤمن».[18]

         و امام حسین علیه السلام مى فرمایند:

      «صح عندى قول النبى أفضل الأعمال بعد الصلاة ادخال السرور المؤمن  بما لا اثم فیه».[19]

     «یکى از علل شاد کردن قلب مؤمن که در روایات به آن توجه شده است  این است که فرد مسلمان با انگیزه شاد کردن دل مسلمانى، بار سنگین درد  و رنج را از دوش برادر خود برگرفته و خود را با او شریک بداند و عامل  امیدوارى براى آنها باشد».

          بى شک شکوه و عظمت هم دردى در نمازهاى جماعت مساجد بیش از سایر اجتماعات است و به علت حضور مستمر مردم در مساجد، پایه هاى بهداشت روانى در جامعه متزلزل نخواهد شد و جامعه از ابتلا به بیمارى دردناک (بى تفاوتى) نجات پیدا خواهد کرد.

          به قول روانشناسان در اثر ممارست فکرى و عمل مردم در سه (یا پنج) وعده نماز جماعت به درونى شدن این افکار و رفتار منجر خواهد شد. بنابراین زندگى ایده آل الهى ـ انسانى را براى نسل امروز و آینده تدارک خواهد دید.

          احساس هم دردى و هم فکرى زمانى پدیدار مى گردد که برادرى از درد و رنج برادرش مطلع شود و آن را درک کند. این احساس در اجتماع جماعت نمازگزار در مسجد به راحتى قابل رؤیت و لمس مى باشد. که مؤمنان در کنار هم قرار گرفته ضمن عبادت از حال یکدیگر نیز باخبر مى شوند و با هم تشریک مساعى مى نمایند و در صورت عدم حضور، کسى از نمازگزاران، سراغ او را گرفته و چه بسا در پى او به تکلف نیز مى افتند. اسلام هم دردى با سایر بندگان را امرى ضرورى تلقى مى کند و آن را عامل ثبات و آرامش جامعه مى داند.

          زمانى که سپاه معاویه به یکى از شهرهاى بلاد اسلامى حمله مى کردند و خلخال از پاى زن یهودى درآوردند، مولاى متقیان على علیه السلام فرمودند:

      «اگر مسلمانى از این غصه بمیرد جاى سرزنش نیست»:

      «بلغنى ان الرجل منهم کان یدخل على المراه المسلمه و الاخرى المعاهده  فینتزع حجلها و قلبها و قلائدها و رعائها، ما تمتنع منه الا بالاسترجاع  و الاسترحام، ثم انصرفوا وافرین، ما نال رجلاً منهم کلم و لا اریق له دم،  فلو ان امراء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما، بل کان به جدیرا».[20]

         در موردى دیگر امام علیه السلام چنین مى فرماید:

      «مؤمن برادر مؤمن است چون یک تنند و اگر یکى را دردى رسد،  در دیگر پاره هاى تن دریافت مى شود، و روحشان از یک روح است  و براستى روح مؤمن به روح خدا پیوسته تر است از پیوستن پرتو آفتاب  بدان».

          با توجه به توصیه هاى امام بر همه مؤمنان لازم است که در هر حال از احوال یکدیگر باخبر بشوند و تا عضوى از اعضاء پیکر اسلامى آرام نگیرد آنها نیز آرامش نداشته باشند.

 

دوستى هاى سالم

قرآن کریم مى فرماید یکى از عوامل دخول به جهنم انسان ها که سبب پشیمانى آنها در آخرت مى گردد، داشتن دوستان ناسالم است. بنابر نقل قرآن کریم ناله دوزخیان این است: واى بر من اى کاش با فلان شخص دوستى نمى کردم.

      « وَیَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً  * یَا وَیْلَتِی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنا خَلِیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنْ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی  وَکَانَ الشَّیْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولاً».[21]

     «به خاطر بیاور روزى که ظالم دست خویش را از شدت حسرت  به دندان مى گزد و مى گوید: اى کاش من با رسول حق راه دوستى و اطاعت  پیش مى گرفتم. اى واى بر من کاش فلان را دوست خود انتخاب نکرده  بودم او مرا از یاد حق گمراه ساخت، بعد از آنکه آگاهى به سراغ من آمده بود  و شیطان همیشه مخذول کننده انسان بوده است».

          از آنجا که انسان موجود اجتماعى است در روابط اجتماعى ناگزیر از انتخاب دوست مى باشد. مى توان گفت یکى از ارکان (وحدت) معاشرت ها و دوستى هاى صحیح و سالم در مکان هاى نماز جمعه و جماعت (یعنى غالبا مساجد) است که در اثر آشنایى و دیدارهاى روزانه به شکل احسن انتخب دوست میسر مى باشد و حتى ادامه دوستى این گونه افراد مى تواند در روز قیامت هم به صورت شفاعت چهره بنمایاند.

      «این گروه مى توانند در چارچوب اذن الهى درباره افراد خاصى که روابط  معنوى آنان با خدا برقرار بوده و پیوند روحى آنها با شفیعان الهى نگسسته  باشد، درخواست آمرزش گناه و طلب مغفرت الهى بنمایند. لازم به ذکر است  شفاعت مخصوص افرادى است که خداپسندانه وارد صحنه قیامت گردند  و از گناهانى که سلب شایستگى شفاعت را مى کنند بر حذر باشند».[22]

         علامه طباطبائى قدس سره مى فرماید:

      «گاهى دوستى ها بر سر حق است و گاهى بر سر باطل و همین قسم  دوستى است که منشا فسادهایى از قبیل جزافه گویى و زورگویى ها در بین  انسان هاست».[23]

         تبدیل شدن این گونه دوستى ها به عداوت در آن روز طبیعى است، چرا که هر کدام از آنها دیگرى را عامل بدبختى و بیچارگى خود مى شمرد: تو بودى که این راه را به من نشان دادى و مرا به سوى آن دعوت کردى، تو بودى که دنیا را در نظر من زینت دادى و مرا به آن تشویق نمودى، آرى تو بودى که مرا غرق غفلت و غرور ساختى و از سرنوشتم بیخبر کردى، هر یک از آنها به دیگرى این گونه مطالب را مى گوید.[24]

         دوستى هایى که در مسجد آغاز مى شود براساس تولى و تبرى است و از جرم و جنایت و... سر درنمى آورد، دوستانى که با معیارهاى دینى برگزیده شده اند همواره موجب زینت و سرافرازى انسان بوده اند. نمونه هاى بارز این گونه دوستى ها را در دفاع مقدس به وضوح مشاهده کرده ایم و نکته مقابل این نوع دوستى، دوستى افراد غیر صالح و غیر متقى است که غالبا به هنگام گرفتارى نه تنها از دوست خود حمایت نمى کنند، بلکه او را لو مى دهند و یا تنها رها مى کنند.

          در منابع روایى آمده است که انسان با هر چیزى که مونس شده و آن را دوست داشته باشد روز قیامت با همان محشور مى شود.

 

کسب و تجارت

بعضى از مساجد جمعه و جامع در کنار بازار و یا به بازار راه دارد و بازارهاى اسلامى که همچون مسجد طاق وار ساخته شده جزء مجموعه هاى مسجد جامع است و براى ورود به آنها از حیاط مسجد مى گذرند باشد که بازاریان با یاد خدا وارد بازار و کسب و کار شوند.

          به تعبیر معماران و مهندسان شهرسازى که در بناهاى اسلامى کاوش مى کنند بازار اسلامى به منزله ستون فقرات یک شهر است و این همان تعبیرى است که خداوند در قرآن براى مال کرده است:

      «التى جعل اللّه  لکم قیاما».[25]

     «اموالى که خداوند مایه قوام شما قرار داده است».

          هدف قرآن از پیوند میان مسجد و بازار اینست که مردانى تربیت کند که:

      «لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکر اللّه  و اقام الصلوة».[26]

     «هیچ تچارت و داد و ستدى آنان را از یاد خدا و اقامه نماز باز ندارد».

          در تمامى شهرهاى اسلامى از جمله مهمترین بناهاى شهر مساجد، خصوصا مساجد جامع است. نتیجه پیوند میان بازار و مسجد این بود که قوانین اقتصاد اسلامى اغلب خود به خود به اجرا در مى آمد و بازاریان روزى چند نوبت در مساجد از نیروى ایمان و تقوى شارژ مى شدند و چون به سر کار باز مى گشتند، کمتر دروغ مى گفتند و کمتر به احتکار و کم فروشى مى پرداختند.

          و از این رو معاملات با اعتماد فراوان در بازارهاى اسلامى صورت مى گرفت و مسلمانان کار و تجارت شان را چیزى جداى از عبادت نمى دانستند. روژه گارودى فیلسوف مسلمان فرانسوى در کتاب خود مسجد آئینه اسلام مى نویسد:

      «در دوران عظمت اسلام تمام زندگى شهر در مسجد جریان داشت،  در آنجاست که قراردادهاى تجارى بسته مى شود، زیرا اسلام تمایزى میان  مقدس و نامقدس نمى شناسد، اجراى شریعت بیش از هر چیز به این معنى  بوده است که انسان 24 ساعت شبانه روز در محضر خداوند بسر مى برد  و هر عملى در زیر نگاه او انجام مى شود، بنابراین هر عملى که توأم با تقوى  باشد یک بعد قدسى دارد و نماز درنگى است در سلسله لحظات گوناگون،  درنگى که به سایر لحظات معنى مى دهد. بنابراین نماز از بقیه اعمال جدا  نیست».[27]

 

حفظ حدود و ثغور بلاد اسلامى

بر کسى نقش مساجد در دفاع از مرزهاى بلاد اسلامى در طول تاریخ پوشیده نیست. براى ما هم در این زمان که دوره هشت ساله دفاع مقدس را تجربه کرده ایم، درک نقش مساجد در اداره امور جبهه و جنگ کار سختى نیست و اگر بگوییم این مساجد بود که در طول دفاع مقدس جبهه ها را تدارک و اداره مى کرد، سخن حقى گفته ایم.

          در صدر اسلام و دوره هاى بعد از آن اهل مسجد بودند که براى مرابطه (برقرار ارتباط میان مرزها و مرکز اسلامى) و مراقبت از حرکات دشمن و تهاجم رزمى و فرهنگى به مرزهاى سرزمین هاى اسلامى کوچ مى کردند و با نذر، وقف و وصیت، رباط هایى به شکل مسجد مى ساختند، این رباط ها، در واقع مسجدى بود که مناره هاى کوتاه و بلند آن به صورت برج دیده بانى تبدیل و طاق هاى آن به صورت اطاق ها و استراحتگاه بسیجیان و مسافران و شبستان آن به هنگام نماز محل اقامه نماز جماعت و بعد از نماز محل درس و بحث طلاب بسیجى درمى آمد. بسیارى از طلاب علوم دینى و اساتید حوزه با نذر و غیره به آن مراکز مى رفتند و ضمن آموزش هاى رزمى از اساتید مرابطون دوره هاى دروس علوم دینى و لغت و عرفان را فرا مى گرفتند تا خود را هم در برابر تهاجم رزمى و هم تهاجم فرهنگى دشمن آماده سازند.

          این پایگاه ها نقش مهمى در مرزهاى کشورهاى اسلامى بخصوص مغرب و طرابلس و اسپانیا و تونس ایفا کرده و همواره پاسخ گو و مدافع در بابر حملات رزمى و فرهنگى دشمنان اسلام بوده است تا جایى که بعضى از آنان انقلاب نموده و دولت هایى به نام دولت مرابطین تأسیس کرده اند.[28]

 

آثار تربیتى

همانطور که مى دانیم تربیت، ارکان حیات اجتماعى انسان است، و لذا توجه به ابعاد مختلف تربیتى، توجه به شخصیت والاى انسان است. در اصول تربیتى، محیط زیست یکى از عوامل تأثیرگذار بوده و مى تواند کفه ترازوى تربیت را به نفع خود سنگین نماید. بنابراین مساجد و مکان هاى برگزارى نماز جماعت به عنوان یکى از محورهاى تربیتى قابل توجه مى باشد.

          نکته تربیتى مهم این است که جمع نمازگزاران در مسجد، طبق یک تربیت اسلامى که ریشه آن در خانواده ها بنا نهاده شده احترام به امام جماعت، افراد مسن و سایر افراد مؤمن را به فراخور حال و موقعیت معنوى و... رعایت مى کنند. امور تربیتى غالبا با روان سر و کار دارند تا با جسم و آنچه از تربیت در رابطه با جسم بکار گرفته مى شود اکتسابى است از این رو حضور در جمع تربیت شده مى تواند راه سهل و آسان کسب آداب و اخلاق مقبول جامعه اسلامى را در اختیار جمع نمازگزار قرار مى دهد.

          علماى تربیتى نیز به این مطلب اذعان دارند که اجراى مناسک دینى به منزله یادآورى و بازخوانى عقاید دینى است «و تقید و التزام به قواعد و قوانین اخلاقى، نوعى در قید شدن است و انسان هاى خویشتن دار بهتر مى توانند این قید را بر خویشتن تحمیل کنند. مناسک دین نوعى تمرین براى خویشتن دارى و تحمل قیود است و مى تواند مقاومت در برابر جاذبه هاى نفسانى را افزایش دهد و موانع زیست اخلاقى را کم کند».[29]

         از دیگر نکات تربیتى حضور در مسجد مى توان به وقت شناسى اشاره کرد. حاضر شدن منظم و مستمر در مسجد براى نماز جماعت نوعى نظم در زندگى و سایر امور دینى آنها به وجود مى آورد.

          خلاصه اینکه مسجد مکان مقدسى است براى عروج به درجات عالى انسانى و رشته اى است براى پیوند دل ها و تفکرها در جهت استحکام اتحاد و همبستگى و منبعى است براى تقسیم مهربانى ها و صفا و صمیمیت ها.

 

ایثار و انفاق

از دیگر آثار و برکات حضور در مسجد تقویت و اشاعه فرهنگ ایثار و انفاق است، که گاهى در حد اعلا و ممتاز در بین اهل مسجد مشاهده مى شود.

          جمع نمازگزارانى که در مسجد در حال نماز از خداى مهربان هدایت و نعمت را مسئلت مى نماید «صراط الذین انعمت علیهم...» به تبع این درخواست خود نیز گامى در جهت نعمت بودن براى سایر برادران خود برمى دارد. اعلام نیاز بعد از نماز و به دنبال آن اقدام عمل افراد، از شاخصه ها فرهنگ جمع نمازگزار مسجدى است، زمانى که آیات «اهدنا الصراط» خوانده مى شود همگان هدایت را براى همنوعان خود مى خواهند، در واقع با دعاى خود به دیگران احسان مى کنند. در برخى از آیات نماز و انفاق قرین هم آمده است:

      «و الذین صبروا ابتغاء وجه ربهم و أقاموا الصلاه و أنفقوا  مما رزقناهم».[30]

     «و کسانى که در طلب رضاى خدا راه صبر پیش مى گیرند و نماز بپا مى دارند و از آنچه نصیب شان کردیم پنهان و آشکار انفاق مى کنند».

      «الذین یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون، اولئک هم المؤمنون حقا  لهم درجات عند ربهم و مغفره و رزق کریم».[31]

     «و نماز را با حضور قلب بپا مى دارند و از آن چه روزى آنها کردیم  (علم و جاه و مال) انفاق مى کنند. آنها به راستى و حقیقت اهل ایمانند و نزد  خدا مراتب بلند و آمرزش و روزى نیکو مخصوص آنهاست».

          بطور طبیعى اطلاع رسانى در مورد نیاز و مشکلات مردم محروم در حالت عادى به سادگى امکان پذیر نیست و در صورت اقدام به اطلاع رسانى تنها بخش کوچکى از جامعه مطلع مى شوند. اما حضور در جماعت مساجد این کار را سهل و ساده و به صورت مطلوب امکان پذیر مى نماید.

 

آثار روحى و اخلاقى

فضاى مسجد، الهى و نورانى است، ذکر، دعا، صلوات، عزادارى ها و تلاوت آیات کریمه قرآن زمینه بسیار مناسبى را براى پرورش فضائل روحى و اخلاقى فراهم مى آورد. اینها در پرتو رحمتى است که از ناحیه پروردگار شامل اهل مسجد مى شود. چنانچه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز در حدیثى به آن اشاره فرموده است:

      «ما جلس قوم فى مسجد من مساجد اللّه  تعالى یتلون کتاب اللّه  (و)  یتدارسونه بینهم الا تنزلت علیهم سکینه و غشیتهم الرحمه و ذکرهم اللّه   فیمن عنده».[32]

     «قومى (با یکدیگر) در مسجدى از مساجد خداوند متعال براى تلاوت  و آموختن قرآن ننشینند؛ مگر آن که آرامش برایشان نازل و رحمت الهى  شامل حال آنها شود و خداوند از آنها در میان کسانى که نزد او هستند  یاد مى کند».

          در حدیث دیگرى از آن حضرت مى خوانیم که فرمود:

      «من کانت المساجد بیته ضمن اللّه  له بالروح و الراحه و الجواز  على الصراط».[33]

     «هرکس که مسجدها خانه اش باشد، خداوند آسایش و آرامش و عبور از صراط را براى او ضمانت مى کند».

          از طرفى اطمینان و آسایش حاصل از حضور در مسجد، توانایى انجام صحیح وظایف و تکالیف شرعى و اخلاقى دیگر را نیز به دست خواهد داد.

 

بهره و پاداش الهى

در روایات از ثواب ها و اجرهاى متعدد براى حاضران در مساجد، فراوان یاد شده است از جمله:

      1 ـ «ان فى التوراة مکتوبا: ان بیوتى فى الأرض المساجد فطوبى لمن تطهر  فى بیته ثم زارنى فى بیتى و حق على المزور ان یکرم الزائر».[34]

     «در تورات نوشته شده است که (خداوند مى فرماید:) مسجدها خانه هاى  من در زمین هستند. خوشا به حال کسى که خود را در خانه اش تمیز کند  و در خانه من به زیارتم بیاید و حق زائر این است که میزبان او را محترم  شمارد».

      2 ـ «قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله: المساجد سوق من اسواق الاخره قراها المغفره  و تحفتها الجنه».[35]

     «مساجد بازارى از بازارهاى آخرتند. آمرزش (و بخشش) از وسایل  پذیرایى آنها است و هدیه آنها بهشت است».

      3 ـ قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله سبعه یظلهم اللّه  فى ظله یوم لا ظل الا ظله...  رجل قلبه متعلق بالمسجد اذا خرج منه حتى یعود الیه».[36]

     «هفت گروه در قیامت مورد توجه خدا قرار مى گیرند. (که از جمله  آنهاست)، شخصى که وقتى از مسجد خارج مى شود تا زمان برگشت،  توجه اش به مسجد باشد».

      4 ـ «قال الصادق علیه السلام: لا یرجع صاحب المسجد باقل من احدى ثلاث  خصال: اما دعاء یدعو به یدخله اللّه  به الجنه و اما دعاء یدعوا به فیصرف  اللّه  عنه به بلاء الدنیا...».

      «اهل مسجد به کمتر از یکى از سه ویژگى باز نمى گردد: یا دعایى  مى کند که خداوند به برکت آن، او را به بهشت مى برد یا دعایى مى کند که به سبب آن بلاى دنیا را از او دور مى کند و یا...».[37]

         این همه نشان مى دهد، حضور در مسجد، علاوه بر آثار دنیوى، از جنبه اخروى و کمالات معنوى نیز ـ به عنوان عاملى تأثیرگذار ـ مورد توجه است.

          نقل است که شیخ الرئیس ابوعلى سینا براى سعید ابوالخیر نوشت: چه لزومى دارد، مردم همه در مسجد اجتماع کنند؛ با اینکه خداوند از رگ گردن به انسان نزدیک تر است. هرجا که باشى اگر رابطه ات با خدا برقرار باشد، نتیجه خواهى گرفت. وى در پاسخ نوشت: اگر چند چراغ در یک جا روشن باشد، اگر یکى از آنها خاموش شد، آن اتاق در تاریکى فرو خواهد رفت. انسانها نیز این گونه اند؛ تربیت سیاسى که در مسجد ارائه مى شود، به دلیل ماهیت مذهبى آن مى تواند نسلى را پدید آورد که پشتوانه جامعه دینى باشند و در برابر حوادث سیاسى هوشیارى لازم را داشته باشند.

          بعضى گناهکارند، اگر تنها باشند، شاید موفق به کسب فیوضات الهى نشوند، ولى اگر در جمع باشند، شاید خداوند به برکت افراد دیگر، آنها را هم مشمول برکات خود سازد.[38]

 

نتیجه

حضور در مساجد آثار و برکات و عملکردهاى فردى و جمعى بسیارى دارد. مسجد علاوه بر محل نیایش بودن، منابع اشاعه فرهنگ اسلامى و به عنوان یک مرکز دینى براى عموم، نقش اساسى در شکل گیرى اجتماعات مسلمین دارد.

          از جمله آثار و برکات حضور در مساجد همکارى و تعاون است که از عوامل وحدت آفرین و استحکام بخش جامعه به شمار مى رود.

          مسجد همواره در کنار کارکرد اجتماعى، عبادى و معنوى خود، کانون سیاسى در جامعه مذهبى نیز بوده است. زنان و مردان با حضور در مساجد، مى توانند از روابط سالم اجتماع سالم دینى بهره مند شوند. مسجد کانون اتحاد و همبستگى و انس و الفت مسلمانان است که مردم هر منطقه و محله را روزى چند نوبت در کنار هم در نمازهاى جماعت جمع و با هم مأنوس مى سازد. با تحقیق مى توان دریافت که نقش مراکز هدایت دینى بخصوص مساجد در پیش گیرى و باز دارندگى از وقوع جرم و گناه بسیار مهم و در خور تأمل است.

          با تجدید حضور در نماز جماعت در مساجد پیوند عاطفى و معنوى نمازگزاران نیز تجدید و تقویت مى گردد و از طرفى دوستیهایى که در مسجد آغاز مى شود، دوستى واقعى است و از جرم و جنایت و... سر در نمى آورد، دوستانى که با معیارهاى دینى و آن هم در مسجد برگزیده شده اند همواره موجب زینت و  سرافرازى انسان بوده و غالبا تا اواخر عمر ادامه مى یابد.

          اشاعه فرهنگ زیباى اسلامى احترام به علماء، افراد مسن و بزرگترها و محبت به کوچکترها و رعایت ادب در برابر سایر مؤمنین از دیگر ثمرات بیوت الرحمن یعنى مساجد است.

 

پیشنهاد

براى تبیین اثبات و علمى مسئله آثار و برکات و عملکردهاى فردى و جمعى حضور در مسجد، از دیدگاه جامعه شناسى و مردم شناسى و نیز ادیان و روان شناسى هر یک از موضوعات مطرح شده توسط سایر محققان بصورت میدانى مورد تحقیق قرار گرفته تا نتایج عینى آن نیز اثبات شود.

 

فهرست منابع و مآخذ

1 ـ قرآن کریم.

2 ـ آمدى، عبدالواحد، غررالحکم، دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366 .

3 ـ عاجى نورى، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت، قم، 1366 .

4 ـ حر عاملى، حسن، وسائل الشیعه، مؤسسه آل البیت، قم، بى تا.

5 ـ متقى هندى، کنزالعمال، دارالتراث العربى، بى تا.

6 ـ صبحى صالح، شرح نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، بى تا.

7 ـ صدوق، على ابن بابویه، الامالى، انتشارات دارالثقاله، قم 1414 هـ ق.

8 ـ صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم 1413 .

9 ـ طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1367 .

10 ـ مازندرانى، محمد بن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، 1379 .

11 ـ قلببى، محى الدین تونسى، الرباط فى سبیل اللّه ، مجله رساله الاسلام قاهره، سال 4 ، ش 3 ، ص 309 .

12 ـ کلینى، ابوجعفر، محمد بن اسحاق، اصول کافى، داراکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، 1365 .

13 ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.

14 ـ معتزلى، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ناشر کتابخانه آیه اللّه  مرعشى نجفى، قم، 1404 .

15 ـ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1366 .

 

پی نوشت ها:


[1] . نماز و زندگى، هشتمین اجلاس سراسرى نماز مقالات: ص 112 .

[2] . مستدرک الوسائل: ج 3 ، ص 213 و 359 ؛ کنزالعمال: ج 7 ، ص 448 .

[3] . وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 480 .

[4] . من لایحضره الفقیه: ج 1 ، ص 239، باب فضل المساجد و حرمتها و ثواب.

[5] . وسائل الشیعه: ج 5 ، ص 297 ، باب وجوب تعظیم المساجد؛ مستدرک الوسایل: ج 3 ، ص 4 ـ 313 و نیز خانه هاى متقیان، همان: ص 359 ؛ مؤمنان کنز العمال: ج 7 ، ص 650 .

[6] . اعراف: 29.

[7] . بحارالانوار: ج 77 ، ص 86 ؛ وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 86 .

[8] . عنکبوت: 45 .

[9] . غرر الحکم، ج 1، ص 363، ح 11.

[10] . وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 477 .

[11] . الفقیه: ج 1 ، ص 237 .

[12] . براى مطالعه بیشتر پیرامون حضور سیاسى زنان در مساجد رجوع کنید به بلاغات النساء، بانوانى مثل سوده همدان و... .

[13] . غرر الحکم: ج 1 ، ص 363 ، ح 11 .

[14] . اصول کافى: ج 3 ، ص 269 .

[15] . همان: ص 251 .

[16] . اسلام در جهان امروز، مارسل بوازار: ص 101 و 102 .

[17] . غرر الحکم: ج 1 ، ص 363 ، ح 9 .

[18] . الکافى: ج 2 ، ص 188، باب ادخال السرور على المؤمنین...  .

[19] . المناقب: ج 4 ، ص 75، فصل فى معالى أموره ع... .

[20] . نهج البلاغه:  خطبه 27 .

[21] . فرقان: 27 و 28 .

[22] . تفسیر نمونه، ذیل آیه شفاعت.

[23] . المیزان: ج 5 ، ص 144 .

[24] . تفسیر نمونه: ج 21 ، ص 110 .

[25] . نساء:  5 .

[26] . نور: 37 .

[27] . مسجد، آئینه اسلام، تألیف روژه گارودى، از انتشارات ژگوار.

[28] . الرباط فى سبیل اللّه ، محى الدین قلببى تونسى، مجله رسالة الاسلام قاهره، سال 4 ، ش 3 ، ص 309 .

[29] . تربیت اسلامى، ویژه تربیت اخلاق: ص 101 .

[30] . رعد: 22 .

[31] . انفال: 3 و 4 .

[32] . مستدرک الوسایل: ج 3 ، ص 482 .

[33] . همان: ج 3 ، ص 361 ؛ بحارالانوار: ج 81 ، ص 4 ؛ امالى طوسى: ص 139 .

[34] . وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 482 .

[35] . مستدرک: ج 3 ، ص 361 ؛ بحارالانوار: ج 81 ، ص 4 ؛ امالى طوسى: ص 139 .

[36] . وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 481 .

[37] . همان: ج 5 ، ص 193 .

[38] . داستان ها و پندها: ج 9 ، ص 58 .