گروه : مقالات فروغ مسجد
شماره : 209
تاریخ : چهار شنبه, 25 تیر 1399
ساعت : 12:15:34.0584014
رابطه اخلاق دینى و انسجام در احادیث معصومین علیهم السلام

مقدمه

در آغاز سال 1386 هجرى شمسى ولى امر مسلمین جهان حضرت آیة اللّه  العظمى خامنه اى (مدظله العالى) با درایت و تدبیر والاى خود این سال را سال «اتحّاد ملى و انسجام اسلامى» نامیدند، باتوجه به تحولات منطقه و فتنه انگیزى ها و تهدیدهاى استکبار جهانى این نام گذارى بسیار بجا و مناسب بود. در شرایط فعلى یکى از ضروریات جهان اسلام و تنها راهکار براى مقابله با ابزارهاى گوناگون تخریبى دشمن انسجام امت اسلام حول مشترکات شان مى باشد.

    رهبر معظم انقلاب اسلامى با این نام گذارى، اذهان علما و دانشمندان اسلامى را متوجه مسئولیت خطیرى نمود که قرآن کریم و ائمه معصومین علیهم السلام روى آن تأکید فراوان داشته است.

    این مقاله با بررسى «رابطه اخلاق دینى و انسجام اسلامى» درصدد آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که: آیا لازمه متصف بودن به اخلاق دینى منسجم بودن به انسجام اسلامى است؟

    در خاتمه این مقاله این فرضیه به اثبات رسیده است که لازمه متخلق بودن به اخلاق دینى و مؤدب بودن به آداب دینى، منسجم بودن به انسجام اسلامى است.

فصل اول

کلیات

در این فصل به آن چه که مقدمتا براى ورود به بحث اصلى لازم است اشاره مى نمائیم  مانند ضرورت مسابقه و ویژگى هاى انسجام اسلامى، مطالب و موضوعاتى که دانستن آن ها در فهم این مقاله مفید واقع مى شود در این فصل مورد اشاره قرار مى گیرد.

 

1 . کلید واژه ها

الف ـ انسجام اسلامى

یکى از واژگان اصلى که در این مقاله بکار برده شده است واژه «انسجام اسلامى» است. انسجام اسلامى به معناى اتّحاد، یکپارچگى، برادرى، صمیمت، دوستى، همزیستى، عدم نزاع و دورى از تفرقه و جدایى همه مسلمانان است، از آنجایى که عامل تقرب و نزدیکى مسلمانان، اسلام و دین است لذا این گونه اتحاد و همگرائى منسوب به اسلام است و اسلامى خوانده مى شود.

    انسجام اسلامى داراى ویژگى هاى است که بعدا به آنها اشاره خواهد شد، فرق انسجام اسلامى با اتّحاد اسلامى این است که اتحاد به جنبه تعاملات داخلى و روابط بینابین عنایت دارد در حالى که انسجام اسلامى به گروه هاى خارجى وصف آرائى یک پارچه مسلمانان در برابر قدرت هاى غیراسلامى نیز اشاره دارد.

 

ب ـ اخلاق دینى

دومین واژه که باید قبل از وارد شدن به بحث اصلى در مورد آن توضیح داده شود واژه «اخلاق دینى» است، اخلاق دینى در این مقاله به معناى آداب زندگى، معاشرت و تعامل با دیگران از دیدگاه معصومین علیهم السلام است اخلاق دینى به مجموعه اوامر نواهى ائمه و پیشوایان دینى گفته مى شود که داراى کاربرد دوگانه دنیوى و اخروى است، احادیث اخلاقى راهکارهاى لازم را براى تمام امور زندگى بیان نموده است، تعداد زیادى از آیات قرآن کریم و حجم کثیرى از احادیث ائمه علیهم السلام به بیان اخلاقیات و آداب اجتماعى اشاره دارد، در مجموعه هاى حدیثى، روایاتى که مربوط به آداب اجتماعى است تحت عنوان «کتاب العشره» گرد آورى شده است.

 

ج ـ معصومین علیهم السلام

واژه سومى که در عنوان این مقاله بکار رفته است کلمه «معصومین» است، مقصود از این کلمه در  این جا پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله وسلم و دوازده امام شیعه مى باشد. این مقاله سعى دارد با بیان دیدگاه هاى تربیتى و احادیث اجتماعى این بزرگان، کارائى آنها را در زمینه انسجام اسلامى بررسى نماید.

    احادیثى که از منابع اهل سنت نقل مى گردد براى تأیید دیدگاه شیعه است و به کاربردى بودن دیدگاه شیعه اشاره دارد. به این معنا که اگر موضوعى مورد توافق شیعه و اهل سنت باشد زمینه اتّحاد در آن موضوع بیشتر فراهم است و مى تواند عاملى باشد براى انسجام اسلامى.

 

2 ـ انسجام اسلامى از دیدگاه مقام معظم رهبرى

اگرچه موضوع اتّحاد مسلمانان سال ها است که مطرح مى باشد و در هر زمانى توسط علما و سردمداران جهان اسلام روى آن تأکید شده است اما طراح نظریه «انسجام اسلامى» به شکل جدید، رهبر معظم انقلاب اسلامى است که در پیام نوروزى سال 1386 خود این سال را سال «اتّحاد ملى و انسجام اسلامى» نامیدند، ایشان با توجه به مقتضیات امروز جهان اسلام و با درنظر داشتن فتنه هاى استکبار جهانى راه مقابله با توطئه هاى دشمنان را انسجام اسلامى در سطح بین الملل مى دانند، رهبر انقلاب وظیفه مسلمانان را در سطح بین الملل «انسجام میان همه مسلمانان و روابط برادرانه میان آحاد امت اسلامى از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه آنها»[1] برمى شمارد، رهبر انقلاب اسلامى معتقد است علماى جهان اسلام باید منشور انسجام اسلامى را تنظیم نمایند و آن را به مسلمان و پیروان مذاهب اسلامى عرضه نمایند، ایشان در این زمینه مى فرمایند:

  «منشورى تهیه کنند تا فلان آدم کج فهم متعصب وابسته به این یا فلان یا آن فرقه اسلامى نتواند آزادانه جماعت کثیرى از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند، تکفیر کند».

    رهبر انقلاب تهیه منشور انسجام اسلامى را راهکار مؤثر براى مقابله با توطئه هاى امروز دشمنان مى داند و خطاب به علما و روشنفکران جهان اسلام مى فرماید:

  «اگر شما این کار را نکنید نسل هاى بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد، مى بیند دشمنى دشمنان را، مى بیند تلاش آن ها را براى نابود کردن هویت اسلامى و ایجاد اختلاف بین امت اسلامى».

    ولى امر مسلمین با اشاره به زمینه هاى عظیم اتحاد مسلمانان، به اشتراکات جوامع اسلامى اشاره کرده مى فرمایند:

  «بنشینید اصول را بر فروع ترجیح دهید، در فروع ممکن است افراد یک مذهب با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند، مانعى ندارد، مشترکاتى بزرگى وجود دارد».

    رهبر مسلمانان جهان با اشاره به بحث هاى علمى و نظریه پردازى هاى که در بین متخصصان اسلامى وجود دارد آنها را لازمه پیشرفت علم و دانش دانسته به علما توصیه مى کنند که:

  «خواص بین خودشان بحث هاى علمى را بکنند اما به مردم نکشانند، دل ها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند، دشمنى ها را زیاد نکنند».[2]

3 ـ ضرورت انسجام اسلامى

یکى از ویژگى هاى دنیاى امروز ما این است که فرهنگ ها در مقابل هم قرار گرفته است و عصر آزاد اطلاعات و دانش است، همگان به دانش و عقائد و باورهاى دیگران دسترسى دارند و مردم در پذیرش باورهاى صحیح مشتاق اند. به دلیل همین ویژگى است که اسلام در قرن اخیر نفوذ حیرت آورى پیدا کرده است و جوانان جویاى معنویت را در سراسر جهان به خود جذب مى کند.

    در این میان دشمنان اسلام احساس خطر نموده و با استفاده از هر ابزارى درصدد است تا مانع نفوذ و گسترش اسلام گردد، یکى از ابزار دشمنان اسلام ایجاد اختلاف در بین مسلمانان است. آنان مى خواهند با استفاده از تمایزات و تفارقاتى که در بین جهان اسلام وجود دارد مسلمانان را رو در روى هم قرار دهند.

    در این شرایط حساس ضرورت حفظ اسلام ایجاب مى کند که همه مسلمانان به این  توطئه توجه داشته باشند و از اختلاف پرهیز نمایند.

 

الف ـ حفظ اسلام

حفظ اسلام یکى از ضروریات و واجباتى است که بر هر امر دیگر تقدم دارد، امروز بر اثر فتنه هاى مختلف و متعدد جهان خواران، اصل دین اسلام مورد هجوم قرار گرفته است لذا برهمه مسلمانان لازم است براى حفظ دین خود با حربه انسجام اسلامى توطئه دشمنان را خنثى نمایند.

 

ب ـ سفارش اصول:

کتاب، سنت، و عقل از اصول اسلامى بشمار مى آید، یکى از امورى که مورد تأکید و سفارش همه این اصول است انسجام اسلامى است، براى هر محقق و صاحب بصیرت با مراجعه به اصول مذکور این حقیت روش مى گردد که انسجام اسلامى وظیفه هر مسلمان است.

 

قرآن

قرآن کریم معتبرترین منبع اسلامى است که مورد توافق همه مذاهب اسلامى است، آن چه که در قرآن کریم خداوند به مسلمین دستور داده باشد بدون شک باید هر مسلمانى به آن تن در دهد، یکى از موضوعاتى که قرآن کریم به آن سفارش دارد انسجام مسلمانان و دورى از تفرقه و تشتت[3] است، به عنوان نمونه به چند آیه در این زمینه اشاره مى گردد:

 1 . «واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعـًا ولا تَفَرَّقوا».

  «همگى به ریسمان الهى چنگ بزنید و متفرق نشوید».

  2 . «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ».

  «مؤمنان با هم برادرند».[4]

 3 . «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدّینِ ما وصّى بِهِ نوحـًا والَّذى اَوحَینا اِلَیکَ وما وصَّینا بِهِ اِبرهیمَ وموسى وعیسى اَن اَقیموا الدّینَ ولا تَتَفَرَّقوا فیهِ».

   «تشریع کرده است خداوند براى شما آن چه را که از طرف اوست و سفارش نوح، ابراهیم، موسى و عیسى علیهم السلام است و آن این است که دین را بپادارید و در مورد آن دچار تفرقه نشوید».[5]

 

عقل

یکى دیگر از منابع دینى که به انسجام اسلامى تأکید دارد عقل است، عقل مى گوید اگر مسلمانان داراى تفرقه باشند دشمنان اسلام از این طریق نفوذ کرده دین آنان را از آنان مى گیرند. لذا براى حفظ دین خود باید به مشترکات اسلامى روى بیاورند و انسجام خود را حفظ نموده هوشیارانه با توطئه هاى دشمنان مقابله نمایند.

معصومین علیهم السلام

پیشوایان دینى ما در طول تاریخ با آگاهى که از نقش معجزه آساى انسجام و اتحاد داشته اند روى آن تأکید داشته اند، از زمان پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله وسلم تا دوران ائمه دوازده گانه شیعه، همیشه وحدت اسلامى به عنوان یک ضرورت جهت حفظ کیان دین مطرح بوده است، منابع شیعه و منابع سنى گویاى این واقعیت است که اتحاد مسلمان مورد تأکید همه بزرگان دین بوده است، براى این که از اهمیت انسجام اسلامى در دیدگاه معصومین علیهم السلام مطلع گردیم به تعدادى از روایات فریقین در این زمینه اشاره مى نمائیم:

 

منابع شیعه

در لابلاى منابع شیعه به تبعیت از قرآن کریم احادیث زیادى به چشم مى خورد که براساس آن ها مسلمین به انسجام و تعامل و سازش با هم سفارش شده است و از جدایى و تفرقه برحذر داشته شده است، در یکى از این روایت ها قرابت و نزدیکى و اتحاد مسلمین بمنزله صدقه دانسته شده است:

    عن الصادق علیه السلام :

  «صدقةٌ یحبه اللّه اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقریب اذا تباعدوا».

  «یکى از صدقه هاى که خدا دوست دارد اصلاح بین مردم در هنگام فساد و نزدیکى آنها در هنگام جدایى است».[6]

 

منابع سنى

در منابع روایى اهل سنت نیز مضامین انسجام و برادرى به چشم مى خورد، در این منابع از جدایى و تفرقه نهى شده است:

    رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «لاتقاطعوا و لاتدابروا».

  «ارتباطات خود را قطع نکنید و به همدیگر پشت ننمائید».[7]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «و لایحل لمسلم ان یهجرا خاه فوق ثلاث».

  «جایز نیست مسلمانى بیش از سه روز با برادر مسلمان خود جدایى داشته باشد».[8]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «من هجرا خاه سنة فهو کسفک دمه».

  «کسى که با برادر مسلمان خود یک سال قطع رابطه کند مثل کشتن اوست».[9]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «لو ان رجلین دخلا فى الاسلام فاهتجر الکان احدهما خارجا عن الاسلام حتى یرجع».

  «اگر دو مرد مسلمان با هم قطع رابطه نمایند یکى از آنان از دین خارج است تا مادامى که آشتى کنند».[10]

   عن رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «انا زعیم ببیت فى ربض الجنة لمن ترک المراء و ان کان محقا».

  «من خانه را در بهشت ضمانت مى کنم براى کسى که از دعوا اجتناب کند ولو آن که حق با او باشد».[11]

 

4 ـ سابقه فعالیت هاى انسجامى

به دلیل اهمیت انسجام اسلامى و ضرورت آن براى مسلمانان این امر همیشه مورد عنایت پیشوایان دینى، علما، و سیاستمداران جهان اسلام بوده است.

    یقینا اولین بنیانگذار انسجام اسلامى پیامبر بزرگوار اسلام و پس از او ائمه طاهرین علیهم السلام مى باشند اما در دوران معاصر مى توان افراد، گروه ها و مراکز ذیل را در زمره پیشکسوتان انسجام اسلامى قرار داد:

    1 ـ شیخ شلتوت و دانشگاه الازهر با تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامى.

    2 ـ آیه اللّه  بروجردى و حوزه علمیه قم با کمک به تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامى.

    3 ـ روشنفکران و علما و سیاسیون جهان اسلام که تلاش هاى زیادى را براى متحد نمودن صفوف مسلمانان به ثمر رساندند مانند سید جمال الدین اسدآبادى، سید قطب، علامه اقبال لاهورى، استاد مرتضى مطهرى و...  .

    4 ـ انقلاب اسلامى ایران و رهبر عالى قدر آن حضرت امام خمینى رحمه الله.

    جمهورى اسلامى ایران تنها دولتى است که بطور رسمى در جایگاه یک حکومت، از همان ابتداى تأسیس خود ایده انسجام امت مسلمان را در مقابل دنیاى کفر مطرح نمود، در ادامه همین باور و عقیده است که رهبر بزرگوار انقلاب سال 1386 را سال «اتّحاد ملى و انسجام اسلامى» نامیده است.

 5 ـ ویژگى هاى انسجام اسلامى

مفهوم انسجام اسلامى که در بیانات مقام معظم رهبرى مطرح گشته است داراى ویژگى هاى زیر است:

 

الف ـ بین فِرَق اسلامى است

از آنجائى که انسجام مورد نظر، اسلامى است لذا لزوما بین فرقه هاى اسلامى باید باشد، اگر اتّحاد بین دو گروهى که یک طرف آن غیرمسلمان است برقرار گردد اسلامى نخواهد بود.

 

ب ـ دو طرف مى خواهد

براى محقق شدن مفهوم انسجام باید دو طرف فرض گردد، به این معنا که یک طرف یا یک گروه به تنهائى نمى تواند انسجام را تحقق بخشد، اختلاف واتحاد هر دو به دو طرف احتیاج دارد.

 

ج ـ مى تواند بین شیعه و شیعه باشد

گاهى اتحاد و انسجام بین دو طرفى فرض مى گردد که هر دوى آنها شیعه است، زیرا ممکن است دو گروه شیعه در بعض زمینه هاى که داراى تمایز است دچار اختلاف گردند. لذا انسجام در مورد رفع اختلاف آنها مفهوم پیدا مى کند.

 

د ـ مى تواند بین سنى و سنى باشد

گاهى ممکن است اتحاد و انسجام بین دو گروه سنى باشد، ممکن است دو طرفى که هر دوى آنها سنى است براثر اختلافات قومى، منطقه ى، نژادى و... دچار تفرقه گردند که در این صورت انسجام براى آنها مفهوم پیدا مى کند.

 

هـ ـ مى تواند بین شیعه و سنى باشد

روشن ترین کاربرد انسجام در نزاع هاى عقیدتى است که بین شیعه و سنى وجود دارد، بیشترین خطرهاى که جهان اسلام را تهدید مى کند نزاع هاى است که ممکن است بین افراد  جاهل شیعه و سنى وجود داشته باشد، دشمنان اسلام نیز با آگاهى از همین حساسیت ها روى این موضوع سرمایه گذارى مى نمایند.

    انسجام اسلامى را که ولى امر مسلمین مطرح نموده اند شامل اتحادهاى ضرورى جهان اسلام بویژه اتّحاد بین شیعه و سنى مى گردد.

 

فصل دوّم

انسجام اسلامى در عصر معصومین:

در این فصل به مفهوم انسجام اسلامى در عصر ائمه علیهم السلام اشاره مى گردد، در دوران ائمه علیهم السلام یعنى تا قرن سه هجرى مباحث انسجام اسلامى با بیان هاى مختلف و در زمینه هاى گوناگون وجود داشته است، شمه هاى از ضرورت و اهمیت اتّحاد مسلمین در سیره پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلمکه مورد پذیرش همه مسلمانان است و سیره ائمه علیهم السلام که مورد پذیرش شیعه است در همه اعصار مشاهده مى گردد، زیرا زمینه هاى اختلاف و خطر تفرقه به عنوان یک تهدید، همیشه براى مسلمانان وجود داشته است، به دلیل مقتضیات زمان و تفاوت هاى که در عصر ائمه علیهم السلام با عصر حاضر وجود دارد، زبان و ادبیات مطرح شده براى انسجام اسلامى در آن زمان نیز متفاوت مى باشد. در این زمینه به نکته هاى اشاره مى گردد:

 

الف ـ جریان هاى سیاسى عصر ائمه معصومین علیهم السلام

همان طورى که در فصل گذشته بیان شد انسجام و اتّحاد طرفینى است و به دو طرف نیاز دارد، اگر بپذیریم که زمینه اى انسجام اسلامى در عصر ائمه علیهم السلام نیز وجود داشته است در آن صورت این سؤال مطرح مى شود که آیا در زمان حضرات معصومین علیهم السلام جریان هاى مختلف سیاسى اسلامى وجود داشته است تا اتحاد آنها لازم بوده باشد؟

    در جواب این سؤال عرض مى نمائیم که با مراجعه به تاریخ صدر اسلام به جریان ها و گروه هاى برمى خوریم که تشتت و تفرقه بین آنها تهدیدى بود براى اصل دین اسلام و لازم بود که براى سلامت اصل دین، بین این جریان ها اتحاد و انسجام برقرار گردد.

    به بعض از این جریان ها اشاره مى گردد:

    1 ـ وجود قبیله هاى متعدد در زمان پیغمبر گرامى اسلام که زمینه اختلاف بین آنها وجود  داشت.

    2 ـ وجود اختلافات قدیمى بین دو قبیله مسلمان اوس و خزرج در زمان پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم.

    3 ـ وجود جناح بندى مهاجر و انصار در مدینه.

    4 ـ وجود جناح بندى بین بنى امیه و بنى هاشم در مدینه و مکه.

    5 ـ وجود جریان بنى عباس و بنى هاشم.

    6 ـ نزاع بر سرخلافت اسلامى و وصایت بعد از پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم.

    موارد فوق نمونه اى از زمینه هاى اختلاف و تشتت بین مسلمین صدر اسلام است که براى جلوگیرى از شعله ور شدن آتش نفاق در بین مسلمانان، ائمه طاهرین علیهم السلام با بیانات و موضع گیرى هاى مختلف مسلمین را بسوى انسجام و آرامش سوق مى داده است.

 

ب ـ تعابیر ائمه علیهم السلام از جریان هاى سیاسى مخالف

یکى ویژگى هاى ائمه معصومین علیهم السلام این است که از مخالفین خود نیز با ادب یاد مى کرده است، آنان اگرچه با تفکر انحرافى معارضین خود مبارزه مى کردند و مخالف آن بودند اما هیچ گاه در برخورد با آنها اخلاقیات را فراموش نمى کردند. این نوع تعامل ائمه علیهم السلامبراى جناح ها و گروه هاى امروزه مسلمین به عنوان الگو و سر مشق مطرح است تا در موضع گیرى هاى جناحى با مخالفین خود ادب و احترام را رعایت نمایند.

 

    جریان هاى سیاسى که بر ضد ائمه علیهم السلام موضع گیرى داشته اند، با عناوین زیر در بیان ائمه علیهم السلام مورد اشاره قرار گرفته است:

    1 ـ غیرًنا.

    2 ـ مخالفینا.

    3 ـ اهل الخلاف.

    4 ـ الناس.

    همان طورى که مشاهده مى شود این الفاظ بسیار محترمانه و داراى مفاهیم بلند است.

 

 ج ـ تفاوت هاى عصر ائمه علیهم السلام با دوران امروز

دوران ائمه علیهم السلام با عصر امروز تفاوت هاى اساسى دارد همین تفاوت ها باعث شده است که ادبیات دو عصر نیز متفاوت باشد، عوامل مختلف و متعدد در ایجاد این تفاوت ها نقش دارد که به بعضى از این تفاوت ها اشاره مى شود.

 

تفاوت در مقتضیات

هر عصر و زمان، مقتضیات مخصوص به خود را دارد، ممکن است زمانى اقتضاى امرى را داشته باشد که زمان دیگر و عصر دیگر آن اقتضا را نداشته باشد، مقتضیات عصر ائمه علیهم السلامبه دلائل زیر با مقتضیات دوران حاضر تفاوت دارد:

    الف ـ کم بودن جمعیت مسلمانان.

    ب ـ وابستگى و محدودیت سرزمینهاى اسلامى.

    ج ـ نزدیک بودن مسلمانان به عصر پیغمبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم.

    د ـ کمبود علم و آگاهى و بى سواد بودن مردم.

    هـ ـ نبود امکانات گسترش سریع اطلاعات و دانش.

    و ـ نبودن تهدیدى هاى جدى و انتحارى براى اسلام.

تفاوت در ادبیات

بیان موضوعات در هر عصر و زمان ادبیات مخصوص به خود دارد، کارائى هر بیان، مخصوص به دوره خاص است، ادبیاتى که در دوران ائمه علیهم السلام کاربرد داشت با ادبیات امروز تفاوت دارد، زیرا ائمه علیهم السلام با عنایت به درک، اعتقادات، احساسات و نیازهاى جامعه آن زمان اوامر و نواهى خود را بیان مى فرمودند.

    در زمینه انسجام اسلامى نیز بیان ائمه علیهم السلام با ادبیات امروز تفاوت دارد. یقینا حکمت و فلسفه بسیارى از رفتار و گفتار ائمه علیهم السلام براى ما مجهول مى باشد اما در گوشه و کنار متون تاریخى گهگاهى به نکته هاى برمى خوریم که بیانگر توجه ائمه علیهم السلام به انسجام اسلامى و تعامل با مخالفین است.

    به عنوان نمونه مى توان به موارد ذیل اشاره نمود:

    1 ـ تعامل امام على علیه السلام با خلفاى زمان خود.

     2 ـ صلح امام حسن علیه السلام با معاویه.

    3 ـ امام هفتم علیه السلام در روز عید نوروز به دستور منصور دوانیقى روى تخت مى نشست و به مراجعین پاسخ مى داد.[12]

   4 ـ قبول ولایت عهدى مأمون توسط امام رضا علیه السلام.

    5 ـ تزویج ام الفضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام.

 

تفاوت در شدت ضرورت انسجام

یکى دیگر از تفاوت هاى عصر ائمه علیهم السلام با دوران حاضر در این زمان به دلیل آن که تمام دشمنان اسلام در همه زمینه ها فعال شده است تا اسلام را نابود کنند، انسجام و هوشیارى اسلامى ضرورت بیشترى پیدا کرده است. تهدیدهاى که در دوران ائمه علیهم السلام براى اسلام وجود داشت به دلایلى که قبلاً ذکر شد از شدت چندانى برخور دار نبود ولى امروزه این تهدیدها آن قدر جدى است که اگر مسلمین لحظه اى از آن غفلت کنند ضربه جبران ناپذیرى به اسلام وارد خواهد شد.

 

فصل سوم

برداشت هاى انسجامى از احادیث اخلاقى معصومین علیهم السلام

آنچه که از لابلاى مباحث گذشته روشن شد این است که انسجام و اتّحاد اسلامى در همه دوره ها مورد تأکید پیشوایان دینى بوده است. در این فصل از منظر جدید به دیدگاه ائمه علیهم السلامدر مورد لزوم انسجام مسلمانان مى پردازیم.

    یکى از مواردى که در بیانات و سیره معصومین علیهم السلام درباره آن تأکید فراوان گذشته است آداب اجتماعى و اخلاق اسلامى است. بعضى از موضوعات اخلاقى به گونه ى است که کاربرد انسجامى نیز دارد. مثلاً وقتى در حدیثى از لعن مسلمانى نهى مى شود یکى از مفاهیم آن این است که بطور اولى دو مسلمان نباید باهم بجنگند، هرگاه لعن و نفرین مسلمانان جایز نباشد کشتن مسلمانان، غارت کردن اموال، هتک حرمت او و... بطور قطع جایز نیست، به عبارت دیگر  مقتضاى این گونه احادیث اخلاقى فراخوانى مسلمین به همزیستى مسالمت آمیز و انسجام اسلامى است.

    کسى که مى خواهد به این گونه آداب و اخلاقیات پایبند باشد او باید از هرکارى که باعث ناراحتى مسلمان دیگر مى شود اجتناب کرده و جامعه را بسوى آسایش، تعامل، انسجام و درک همدیگر سوق دهد.

    ذیلاً به نمونه هاى از موضوعات اخلاقى که کاربرد دوگانه دارد و لزوم انسجام اسلامى از باب اولویت از آن استفاده مى شود اشاره مى گردد:

 

1 ـ آداب معاشرت

یکى از اخلاقیات دینى که در کتاب هاى علما بطور مبسوط به آن پرداخته شده است «آداب معاشرت» است، احادیث متعدد از طریق ائمه طاهرین علیهم السلام بما رسیده است که به نحوه تعامل و رفتار یک مسلمان با همنوعان خود اشاره دارد، علما این احادیث را تحت عنوان «کتاب العشره» در آثار خود جمع آورى نموده اند، این احادیث به مسلمانان توصیه مى کند که با براداران دینى خود همزیستى مسالمت آمیز و معاشرت مطلوب داشته باشند.

    مقتضاى این احادیث با استفاده از قاعده اولویت، انسجام و اتّحاد اسلامى است زیرا کسى که مى خواهد به این احادیث عمل نماید و با دیگران حسن معاشرت داشته باشد و از آزاز و اذیت آنها اجتناب کند قطعا باید از جنگ و خونریزى با آنان بپرهیزد و در محیط آرام و با آسایش و انسجام در کنار آنان زندگى نماید.

    به احادیثى در این زمینه از منابع فریقین اشاره مى گردد:

 

منابع شیعه

در منابع شیعه احادیث متعددى وجود دارد که به حسن معاشرت با دیگران سفارش مى کند مانند احادیث ذیل:

    قال ابوعبداللّه  علیه السلام :

  «علیکم بالصلاة المساجد و حسن الجوار للناس و اقامة الشهادة و حضور الجنائز».

  «در مساجد مسلمین نماز بخوانید، با مخالفین حسن هم جوارى داشته باشید، در شهادت و تشیع جنازه هاى آنان حاضر شوید».[13]

 

    قلت لابى عبداللّه علیه السلام:

  «کیف ینبغى لنا ان نصنع فیما بیننا و بین قومنا و فیما بین خلصائنا من الناس فقال تودون الامانة الیهم و تقیمون الشهادة لهم و علیهم و تعودون مرضاهم و تشهدون جنائزهم».

    از امام علیه السلام در مورد ارتباط با مخالفینى که از اقوام ما است یا این که با آنان برخورد داریم پرسیدم، امام علیه السلام فرمود:

  «امانت ها آنها را برگردانید، در شهادت ها، عیادت و تشییع جنازه هاى شان حاضر شوید».[14]

   سمعت اباعبداللّه  یقول... :

  «اما یستحبى الرجل منکم ان یعرف جارة حقَّه و لایعرف حقَّ جارِه؟».

      «آیا خجالت نمى کشد کسى که مخالفان، حق همسایگى او را ادا مى کند اما او در این زمینه کوتاهى مى نماید؟».[15]

   قال علیه السلام :

  «تنظرون الى ائمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون ما یصنعون فواللّه انهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یودون الامانة الیهم».

    از امام علیه السلام در مورد روابط با مخالفین پرسیدم، امام فرمود:

  «در این زمینه به امامان خود اقتدا کنید که آنان از مخالفین عیادت مى کنند، در تشیع جنازه هایشان حاضر مى شوند، شهادت مى دهند و رد امانت مى کنند».[16]

   قال ابى عبداللّه   علیه السلام :

  «صلوا عشائرکم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و ادو حقوقهم فان الرجل منکم اذا ورع فى دینه و صدق الحدیث وادى الامانة و حسن الخلقه مع الناس قیل هذا جعفرى فیسرنى ذلک ویدخل على منه السرور و قیل هذا ادب جعفر و اذا کان على غیر ذلک دخل على بلاؤه و عاره و قیل هذا ادب جعفر».

  «با نزدیکان خود ولو آن که از مخالفین باشد ارتباط داشته باشید در تشییع جنازه، عیادت، اداى امانت، راستگویى، ورع و حسن خلق پیشقدم باشید که اگر این طور باشید مى گویند او «جعفرى» است و من خوشحال مى شوم و اگر غیر ازاین باشد بازهم مى گویند این تربیت جعفرى است و من ناراحت مى شوم».[17]

   قال ابو عبداللّه علیه السلام :

  «یا شیعة آل محمد صلى الله علیه و آله وسلم اعلموا انه لیس منا من لم یملک نفسه عند غضبه ومن لم یحسن صحبة و مخالفة من خالفة و مرافقة من رافقه و مجاورة من جاوره و ممالحة من مالحه».

  «از ما نیست کسى که غضب خود را کنترل نکند و اهل همسایه دارى، اخلاق، مصاحبت و سازش نباشد».[18]

   امام صادق علیه السلام پس از سفارش هاى لازم براى شیعیان خود در رابطه با نحوه تعامل با مخالفان به نقل از پدر بزرگوارشان مى فرماید:

  «ان الرجل من شیعتنا کان فى الحى فتکون و دائعهم عنده و وصایاهم الیه فکذالک انتم فکونوا».

   «شیعیان واقعى ما مرجع مخالفان بودند در امانت ها و وصیت هاى شان، امانت ها و وصیت ها را به آن مى سپردند، شما هم این طور باشید».[19]

 

منابع سنى

شبیه آن چه که به عنوان آداب اجتماعى در منابع شیعه ذکر شد در منابع سنى نیز وجود دارد، در احادیث متعددى که از طریق اهل سنت روایت شده است به حسن همجوارى، تعامل با دیگران و سازش با مردم تأکید شده است.

 

2 ـ مدارا با دیگران

یکى از اخلاقیات دینى که در منابع گوناگون شیعه و سنى دیده مى شود مدارا و سازش با دیگران است، کارائى این صفت پسندیده در مورد انسجام اسلامى این است که اگر مسلمانى متصف به این صفت باشد و روحیه تعامل با دیگران را داشته باشد هیچ موقعى با مسلمان دیگر جنگ و درگیرى نخواهد داشت زیرا کسى که بنا دارد با مردم اهل مدارا باشد بطور قطع بذر تفرقه را نمى کارد و دست خود را بخون کسى آغشته نمى کند.

    به احادیثى از منابع فریقین در این زمینه اشاره مى شود:

 

منابع شیعه

مدارا از صفات پیغمبر است:

    قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «امرنى ربى بمداراة الناس کما امرنى باداء الفرائض».

  «خداوند مرا به سازش با مردم امر کرده است همان طورى که به اداى واجبات امر نموده است».[20]

    جبرئیل فرمود یا رسول اللّه خدا مى فرماید: دارِ خَلقى.

    با بندگان من مدارا کن.[21]

   قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله وسلم:

  «مداراة الناس نصف الایمان».

  «سازش با مردم نصف ایمان است».[22]

   قال على علیه السلام:

  «رأس العقل بعد الایمان باللّه عزوجل مداراة الناس».

    رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «ایاکم و معاداة الرجال».

  «به دنبال دشمنى با مردم نباشید».[23]

 «سلامه الدین و الدنیا فى مداراة الناس».

  «سلامتى دین و دنیا سازش با مردم است».

  «سلامة العیش فى المداراة».

  «سلامتى زندگى در تعامل با مردم است».

 

منابع سنى

در منابع روایى اهل سنت احادیث متعددى وجود دارد که به مداراى با همه مردم سفارش مى کند که در این قسمت به یکى از این احادیث اشاره مى گردد.

    رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «مداراة الناس صدقه».

  «سازش با مردم ثواب صدقه دارد».[24]

 

3 ـ اصلاح بین الناس

یکى از اخلاقیات دینى سفارش به صلاح ذات البین است. براساس این صفت پسندیده اگر بین مسلمانان کدورت و ناراحتى پیدا شد مسلمانان دیگر وظیفه دارند آنها را آشتى دهد و از ادامه جدایى آن دو جلوگیرى نمایند.

    کاربرد این خُلق حسنه در مورد انسجام اسلامى این است که اولاً وظیفه همه مسلمانان این است که خود را به این صفت پسندیده متصف نموده همیشه درصدد ایجاد صلح و دوستى بین هم باشند ثانیا کسى که مى خواهد ثواب اصلاح بین الناس را بدست آورد بطور اولى از ایجاد اختلاف بین مسلمین و اشاعه تفرقه و جنگیدن با مسلمانان باید اجتناب نماید.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

منابع شیعه

در منابع شیعه احادیث بسیار زیادى وجود دارد که در آن به صلاح ذات البین سفارش شده است، بهترین قدم قدمى را مى داند که در این باره برداشته شود.

    امام على علیه السلام ضمن سفارش به اصلاح ذات البین با اشاره به فضیلت آن فرمود:

  «فانها افضل من عامة الصلاة و الصیام و الصدقة».

  «ثواب آن از یک سال نماز و روزه و صدقه بالاتر است».[25]

   عن الصادق علیه السلام:

  «صدقة یحبها اللّه اصلاح بین الناس».

  «یکى از صدقه اى که خدا دوست دارد اصلاح بین مردم است».[26]

   عنه علیه السلام :

  «ما عمل امرء عملا بعد اقامة الفرائض خیر من اصلاح بین الناس».

  «بعد از آزادى واجبات، اصلاح بین الناس بهترین کار است».[27]

 

منابع سنى

عن رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «کل یوم تطلع فیه الشمس یعدل (یصلح) بین اثنین صدقة».

  «هر روزى که با اصلاح بین مردم آغاز شود ثواب صدقه دارد».[28]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «افضل الصدقة اصلاح ذات البین».

  «بهترین صدقه ها اصلاح ذات البین است».[29]

 

    رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «ما عُمِل شى ء افضل من الصلاة و اصلاح ذات البین».

  «هیچ عملى بهتر از نماز و اصلاح ذات البین نیست».[30]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «الا اخیرکم بافضل من درجة الصیام و الصلاة و الصدقة؟ اصلاح ذات البین».

  «آیا خبر بدهم شما را به کارى که بهتر از نماز، روزه، و صدقه پاداش دارد؟ اصلاح ذات البین است».[31]

 

4 ـ حرمت لعن مسلمان

یکى از اخلاقیات دینى و آداب اسلامى این است که مسلمان باید زبان خود را در کنترل داشته باشد و به وسیله زبان خود به دیگران بى احترامى نکند و آنها را لعن ننماید، در احادیث متعددى  که از طریق فریقین وارد شده است از لعن دیگران نهى شده است، کاربرد «حرمت لعن» در موضوع انسجام اسلامى این است که متأسفانه یکى از امورى که امروزه در جوامع اسلامى مشاهده مى شود لعن و نفرین همدیگر است. اولاً این رویه با احادیث و منابع و اخلاقیات دینى سازش ندارد. ثانیا اگر کسى خود را به اخلاق دینى متخلق نماید و از لعن مسلمانان دیگر اجتناب کند بطور قطع با مسلمانان دیگر وارد جنگ نخواهد شد، کسى که از جنگیدن و رویارویى با مسلمانان اجتناب کند دقیقا به مفهوم انسجام اسلامى عمل نموده است.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

منابع شیعه

ابی عبداللّه علیه السلام :

  «ان اللعنة اذا خرجت من صاحبها ترددت بینه و بین الذى یُلعَن فان وجدت مساغا و الا رجعت الى صاحبها و کان احق ها».

  «اگر کسى را لعنت کنى در صورت که آن لعن وجه شرعى نداشته باشد دوباره به صاحب لعن برمى گردد».[32]

   عن رسول اللّه  علیه السلام :

  «من لعن شیئا لیس له باهل رجعت اللعنة علیه».

  «کسى که شخصى را لعنت مى کند اگر وجه شرعى نداشته باشد آن لعن به خودش برمى گردد».[33]

 

منابع سنى

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «لایکون اللعانون شفعاء و لا شهداء یوم القیامة».

  «کسانى که ورد زبانشان لعنت است در روز قیامت جزو شهیدان و شفیعان نخواهد بود».[34]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم :

  «لایکون المؤمن لعّان».

  «مؤمن لَعّان نیست».[35]

   قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله وسلم :

  «لعن المؤمن کقتله».

  «لعن کردن مؤمن مثل کشتن اوست».[36]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم در پاسخ مردى که تقاضاى نصیحت کرده بود فرمود:

  «اوصیک ان لانتکون لعانا».

  «وصیت من به تو این است که لعان نباش».[37]

 

5 ـ حرمت سب مسلمان

یکى از آداب دینى و اخلاقیات اسلامى حرمت سب مسلمان است، همه کسانى دوست دارند خود را به آداب دینى مزین کنند باید از سب مسلمانان دیگر اجتناب نمایند. کاربرد «حرمت سب مسلمان» در انسجام اسلامى این است که جائى که سب مسلمان حرام باشد. بطور قطع قرار گرفتن در مقابل مسلمان و جنگیدن با او حرام است و کسى که مى خواهد طبق احادیث دینى از سب مسلمان اجتناب کند بطور اولى با هیچ مسلمانى نخواهد جنگید و همیشه درصدد انسجام مسلمین و زندگى مسالمت آمیز آنها خواهد بود.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

 

منابع شیعه

على علیه السلام فرمود:

   «انى اکراه لکم ان تکونوا سبابین».

  «من دوست ندارم که شما اهل سب باشید».[38]

   رسول خدا  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «من سبنى فاقتلوه و من سب اصحابى فقد کفر».

  «کسى که مرا سب کند اور را بکشید کسى که اصحاب مرا سب کند کافر است».[39]

   رسول خدا  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «من سب اصحابى فاجلدوه».

  «کسى که اصحاب مرا سب کند او را تازیانه بزنید».

    امام على علیه السلام مى فرماید بجاى سب مخالفین این دعاها را بگوئید:

  «اللهم احقن دمائنا و دمائهم».

  «خدایا خون ما و آنها را حفظ کن».

  «و اصلح ذات بیننا».

  «خدایا بین ما را اصلاح کن».

  «و اهدهم من ضلالتهم، حتى یعرف الحق مَن جهله، و یرعَوِى عن الغى و العدون مَن لهج به».

  «خدایا گمراهان ما را از ضلالت باز دار تا جاهلان حق را بشناسند و آنان که اصرار بر دشمنى دارند باز گردند».[40]

   پیامبر گرامى اسلام در پاسخ به شخصى که از آن حضرت نصیحت خواسته بود فرمود:

  «لاتسبوا الناس فتکسبوا العداوة لهم».

  «مردم را سب نکنید که دشمنى ها را زیاد مى کند».[41]

   پیامبر گرامى اسلام در وصیتى فرمود:

   «اوصیک ان لاتشرک باللّه و لاتعص والدیک و لاتسب الناس».

  «سفارش مى کنم تو را که به خدا شرک نورزد، والدین خود را نافرمانى نکن، و مردم را سب ننما».[42]

 

منابع سنى

رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «سب کردن مسلمانان مانند آماده شدن براى کشتن اوست».[43]

   قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر».

  «سب مؤمن فسق است و قتل او کفر».[44]

 

6 ـ حرمت اخذ سلاح بر ضد مسلمان

یکى از منهیات دینى مسلح شدن در مقابل برادران مسلمان است، اگر کسى اسلحه در دست بگیرد تا با برادر مسلمان خود بجنگد فعل حرامى را مرتکب شده است، احادیثى بسیار جالبى در این زمینه وجود دارد که اگر مسلمانان تنها به همین حدیث ها عمل مى کردند هیچ جنگ و درگیرى در جهان اسلام اتفاق نمى افتاد.

    کارائى این اخلاق دینى در موضوع انسجام اسلامى این است که: جامعه اسلامى اگر مقید به آداب دینى باشند تا جائى که مسلح شدن در مقابل همدیگر را حرام بدانند قطعا در این جامعه روح انسجام و همزیستى مسالمت آمیز حاکم است و همه مسلمانان درصدد فراهم کردن محیط امن براى همدیگر هستند و در سایه دستورات دینى با صلح و صفا زندگى مى نمایند.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

 

 منابع شیعه

قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «اذا التقى المسلمان بسیفهما على غیر سنة فالقاتل و المقتول فى النار! قیل یا رسول اللّه هذا القاتل فما بال المقتول؟ قال لانه اراد قتلا».

  «اگر دو مسلمان با اسلحه رو در روى هم قرار بگیرد هر دو اهل جهنم است زیرا یکى از آنها باید کوتاه مى آمد و از این صحنه خارج مى شد اما هر دو مقابل هم ایستادند و جنگیدند».[45]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم ضمن نهى شدید از ریختن خون دیگران در فلسفه تحریم آن مى فرماید:

  «فانه لیس شى ء اعظم من ذالک تبعة».

  «ریختن خون دیگران تبعات جبران ناپذیرى را به دنبال دارد».[46]

 

منابع سنى

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «لایحل لمسلم ان یروّع مسلما».

  «جایزى نیست مسلمانى مسلمان دیگر را بترساند».[47]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «لاتروعوا المسلم فان روعة المسلم ظلم عظیم».

  «مسلمانى را نترسانید که ترساندن مسلمان ظلم عظیم است».[48]

   پیامبر اسلام فرمود:

  «من اخاف مؤمنا کان حقا على اللّه ان لایؤمنه من افزاع یوم القیامة».

   «کسى که مؤمنى را بترساند سزاوار است که خداوند او را از ترس هاى روز قیامت ایمن نگرداند».[49]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «من نظر الى المسلم نظرة یخیفه فیها بغیر حق اخافه اللّه یوم القیامه».

  «کسى که به مسلمانى نگاهى داشته باشد که او را بترساند خداوند او را در قیامت مى ترساند».[50]

   رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «من اشار الى اخیه بحدیدة فان الملائکه تلعنه».

  «کسى که با اسلحه به برادر مسلمان خود اشاره کند ملائکه او را لعنت مى کنند».[51]

   قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «اذا توجه المسلمان بسیفهما فالقاتل و المقتول فى النار».

  «هرگاه دو مسلمان با اسلحه مقابل هم قرار بگیرند قاتل و مقتول هر دو اهل جهنمند».[52]

 

7 ـ حرمت کافر خطاب کردن مسلمان

یکى دیگر از هنجارهاى دینى این است که هیچ مسلمانى حق ندارد مسلمان دیگر را کافر خطاب کند، مسلمانى که زبان او به گفتن شهادتین متبرک شده است و خداوند و مقدسات دین را قبول دارد چگونه مى توانیم او را به کفر منتسب نمائیم، اتهام کفر براى یک فرد مسلمان جرم بسیار سنگینى بحساب مى آید، پیشوایان دینى این نوع بى حرمتى ها را به شدت منع نموده است.

    کارآئى این اخلاق بازدارنده دینى براى انسجام اسلامى در این است که اگر مسلمانان به  این هنجار دینى عمل نمایند و هرگز همدیگر را کافر خطاب نکنند بطور اولى رودرروى هم سنگربندى نخواهند کرد، کسى که مقید است حتى برادر مسلمان خود را کافر خطاب نکند و از این بى حرمتى نسبت به او اباء مى ورزد بطور قطع از بى حرمت هاى بزرگ تر مانند جنگیدن با برادر مسلمان و ریختن خون او خوددارى نموده و درصدد سازش و انسجام با مسلمانان دیگر خواهد بود.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

 

منابع شیعه

اگرچه نتوانستم حدیثى را که در آن به حرمت «کافر گفتن مسلمان» در منابع شیعه اشاره شده باشد پیدا نمایم اما یقینا مضمون این حدیث در بین منابع شیعه وجود دارد زیرا احترام به مسلمانان از اصول شیعه است و هیچ کس مجاز نیست به مسلمانى اتهام کفر وارد نماید.

 

منابع سنى

قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «اذا قال الرجل لاخیه یا کافر فهو کقتله».[53]

 «اگر کسى برادر مسلمان خود را کافر خطاب کند مثل این است که او را به قتل برساند».

 

8 ـ تقیه

یکى از ناهنجارى دینى براى دورى از اختلاف بین امت اسلامى تقیه است، تقیه دوروئى و نفاق نیست بلکه بهترین گزینه براى اجتناب از تفرقه در بین مسلمانان است، طبق این نظریه، براى آن که صفوف متحد مسلمانان بهم نخورد مى توان ظواهر اعمال عبادى را تغییر داد.

    جوار تقیه در بین شیعه از مسلمات است اما در بین اهل سنت به دلیل آن که مبتلا  به نبوده اند چندان شهرت ندارد.

    کاربرد تقیه در انسجام اسلامى این است که مسلمانان وظیفه دارند از اعمالى که روابط آنها را خدشه دار مى کنند بپرهیزند و اگر مسلمانى به مذهب دیگرى اعتقاد دارد براى حفظ انسجام اسلامى از تقیه استفاده نماید، حفظ انسجام اسلامى بر هر امر دیگر تقدم دارد.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

 

منابع شیعه

در وسائل الشیعه جلد 16 صفحه 255 بابى وجود دارد بنام «وجوب کف اللسان عن المخالفین و ائمتهم فى التقیه» در آن باب احادیث بسیار زیادى از جمله این حدیث شریف را روایت مى کند:

    عن ابى عبداللّه  علیه السلام :

  «ما ایسر ما رضى الناس به منکم: کفوا السنتکم عنهم».

  «چه آسان است آنچه که رضایت مخالفان شما را جلب مى کند: زبان خود را از بدگویى مخالفان باز دارید و از تقیه بهره ببرید».

    عَنْ اَبى عَبدِاللّه  علیه السلام :

  «مُعاندة الَاعداءِ فِى ذئلاتِهِمْ و مماظتَهُمْ فِى غیرِ تَقِیَّة تَرک امرِ اللّهِ».

  «جنگیدن با مخالفین مسلمان و تلاش براى سقوط دولت آنها و عدم استفاده از تقیه، بمعناى نادیده گرفتن اوامر خدا است».[54]

   ابوعبداللّه  علیه السلام :

  «ان تسعة اعشار الدین فى التقیة و لادین لمن لاتقیة له...».

  «نُه دهم دین در تقیه است کسى که اهل تقیه نیست دین ندارد».[55]

   امام صادق علیه السلام فرمود:

  «مَنُ لَم تَکُن لَهُ تَقِیَّةُ وضَعَهُ اللّه».

   «کسى که تقیه ندارد خداوند او را خوار مى گرداند».

    ابى عبداللّه  علیه السلام :

  «اتَّقوا عَلى دینکم فَاحفظوه بالتَّقیَّة فَاِنّهُ لاایمان لِمَن لاالتَّقِیَّةَ لَهُ».

  «دین خود را با تقیه حفظ کنید کسى که تقیه ندار ایمان ندارد».[56]

   ابى عبداللّه  علیه السلام :

  «انَّما جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحقَنَ بِهَا الدَّم».

  «تقیه براى آن قرار داده شده است تا خون مسلمان نریزد».

 

منابع اهل سنت

اگرچه تقیه در منابع اهل سنت به گستردگى منابع تشیع وجود ندارد، اما با توجه به آن که در صدر اسلام نیز بحث تقیه مطرح بود و آیاتى در این زمینه نازل شده است (آیه 28 غافر و 106 نحل) یقینا اهل سنت هم فى الجمله تقیه را قبول دارد.

    تقیه علاوه بر امر شرعى امر عقلى نیز مى باشد زیرا عقل مى گوید هنگام تعارض دو مصلحت هر کدام مهم تر است آن را مقدم بدار. اگر مصلحت حفظ اسلام و وحدت مسلمین بامصلحت یک عبادت خاص مقایسه گرددیقینا حفظ اسلام مهمتراست وباید ترجیح داده شود.

 

9 ـ حسن خلق

یکى از آداب دینى «حسن خلق» مى باشد، مفهوم این اخلاق دینى این است که با مسلمان دیگر برخورد مناسب داشته باشیم و با اخلاق خوب و گشاده رویى با دیگران مواجه گردیم، لازمه حسن خلق و دوستى و مودت با دیگران، اجتناب از نزاع و تفرقه و احترام متقابل است.

    کارآئى حسن خلق در بحث انسجام اسلامى در این است که مسلمان که مى خواهد خود را به این اخلاق حسنه متخلق گرداند هیچ زمانى در پى رویاروئى با نزاع با مسلمانان دیگر نخواهد بود. او همیشه سعى مى کند با دیگران تعامل و مدارا داشته باشد، از آنجائى که داشتن اخلاق حسنه مورد سفارش بزرگان دین ما است و هر مسلمان تلاش دارد آن را بدست آورد،  لذا مسلمان باید درصدد کسب انسجام اسلامى و آسایش جامعه اسلامى نیز باشند زیرا این دو لازم ملزوم هم اند.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

منابع شیعه

در مورد حسن خلق احادیث بسیار زیادى در منابع شیعه وجود دارد که به عنوان نمونه به یکى از آنها اشاره مى گردد:

    ابی عبداللّه  علیه السلام :

  «خالطوا الناس و آتوهم و اعینوهم و لاتجانبو هم وقولوا لهم کما قال اللّه تعالى و قولوا اللناس حسنا».

  «با مسلمانان معاشرت داشته باشید به همدیگر کمک کنید گوشه گیر نباشید با آنها به نیکى و اخلاق خوش صحبت کنید».[57]

 

منابع سنى

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «ما من شیى ء اثقل فى المیزان من حسن الخلق».

  «هیچ چیزى در ترازوى میزان سنگین تر از حسن خلق نیست».[58]

   قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم :

  «البر حسن الخلق».

  «کسى که اخلاق حسنه دارد از نیکوکاران است».[59]

 

10 ـ حرمت و منزلت مسلمان

 یکى از باورها و آداب دینى حرمت و منزلت مسلمان است، براساس این عقیده هر شخص مسلمان داراى منزلت و قداست در نزد خداوند است. لذا در برخورد با او باید به این مقام معنوى او توجه شود براین اساس بى حرمتى و توهین و هتک حرمت نسبت به هیچ مسلمانى جایز نیست.

    کارآئى این باور دینى در موضوع انسجام اسلامى این است که اگر ما منزلت و حرمت مسلمانان را باور داشته باشیم به آنان هتاکى و بى احترامى نمى کنیم و بدین طریق یکى ار عوامل اختلاف در بین جامعه اسلامى از بین مى رود و همچنین کسانى که به منزلت مسلمان اعتقاد دارند درصدد آن است که همیشه با مسلمانان تعامل صحیح داشته باشند و از آزار و نارضایتى آنان پرهیز نمایند.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

 

منابع شیعه

در منابع شیعه هر انسانى بما هو انسان و به عنوان این که آفریده ى از آفریده هاى خداوند است داراى حرمت مى باشد، هر فرد مسلمان نیز قداست و حرمت مخصوص به خود را دارد، در احادیث شیعه بجاى کلمه «مسلم» از واژه «مؤمن» در این زمینه بیشتر استفاده شده است.

 

منابع سنى

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «کل المسلم على المسلم حرام عرضه و ماله و دمه».

  «خون، مال و عِرض مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».[60]

 

    قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله وسلم :

  «المسلم اخ المسلم لایظلمه و لایخذله و لایحقره».

  «مسلمان برادر مسلمان است به او ظلم نمى کند، او را خوار و حقیر نمى گرداند».[61]

    پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «من صلى الصبح فانه فى ذمة اللّه فمن قتله طلبه اللّه حتى یکبه فى النار على وجهه».

  «کسى که نماز صبحى را بجا آورد مسلمان بوده در ذمه خداوند است، اگر کسى او را بکشد خداوند انتقام او را مطالبه مى کند و قاتل را در آتش مجازات مى سازد».[62]

 

11 ـ ادخال سرور بر مسلمان

یکى از آداب دینى و فضائل اخلاقى خوشحال نمودن مسلمان است. اگر کسى مسلمانى را خوشحال نماید و وسیله فرح و سرور او را فراهم کند خداوند براى او پاداش خیر عنایت مى نماید.

    کاربرد این هنجار دینى در موضوع انسجام اسلامى در این است که همان اندازه که سرور و خوشحال نمودن مسلمان ثواب دارد ناراحت کردن و غمگین کردن او نیز عذاب دارد، یکى از کارهائى که مسلمانان را ناراحت مى کند درگیرى و جنگ و اختلافات بین مسلمین است، مسلمانان براى اینکه به احادیث ادخال سرور عمل کرده باشند باید از اختلافات بپرهیزند و با انسجام و وحدت اسلامى در کنار هم باصفا و صمیمیت زندگى نمایند.

    به احادیثى در این زمینه اشاره مى گردد:

منابع شیعه

اباعبداللّه علیه السلام:

  «ایما مسلم لقى مسلما فسره سره اللّه عزوجل».

  «هر مسلمانى که مسلمان دیگر را خوشحال نماید خدا او را خوشحال مى گرداند».[63]

   عنه  علیه السلام :

   «مما یحب اللّه من الاعمال ادخال السرور على المسلم».

  «یکى از چیزهایى که خداوند دوست دارد ادخال سرور بر مسلمانان است».[64]

 

منابع سنى

رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «من لقى اخاه المسلم بما یحب لیسره بذالک سره اللّه عزوجل یوم القیامة».

  «کسى که برادر مسلمان خود را مسرور مى گرداند خداوند در قیامت او را مسرور مى گرداند».[65]

   پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله وسلم فرمود:

  «ان من موجبات المغفرة ادخالک السرور على اخیک المسلم».

  «یکى از موجبات آمرزش خداوند ادخال سرور بر مسلمان است».[66]

نتیجه

از مجموع مباحثى که در این مقاله عرضه شد چنین نتیجه مى گیریم که انسجام اسلامى از امورات مورد تأکید کتاب سنت و عقل است. علاوه براحادیثى صریحى که در این زمینه وجود دارد و مسلمانان را به وحدت و انسجام و همدلى فرا مى خواند، از لابلاى اخلاقیات دینى و آداب معاشرتى که توسط ائمه علیهم السلام مورد سفارش است مى توان لزوم انسجام اسلامى را استنباط نمود، نتیجه متخلق بودن به اخلاقیاتى همچون مدارا، مصالحه، احترام متقابل، تقیه، حرمت سب و لعن و... تلاش براى برقرارى انسجام اسلامى و صمیمیت دینى است.

 

منابع و مأخذ

1 ـ ابن ماجه قزوینى، السنن.

2 ـ ابى داوود، السنن.

3 ـ بخارى، الصحیح.

4 ـ ترمذى، الجامع.

5 ـ تمیمى، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر تبلیغات اسلامى، قم، 1366 شمسى.

6 ـ شعیرى، تاج الدین، جامع الاخبار، انتشارات رضى، قم، 1363 شمسى.

7 ـ طبرسى، على بن حسن، مشکاة الانوار، کتابخانه حیدریه نجف، 1385 قمرى.

8 ـ طوسى، التهذیب، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 شمسى، 10 جلد.

9 ـ عاملى، وسائل الشیعه، مکتبة الاسلامیه، تهران، 1379 شمسى، چاپ هفتم، 19 جلد.

10 ـ عبدالعظیم منذرى، الترغیب و الترهیب، دارالفکر، بیروت، 1408 قمرى.

11 ـ على بن ابى بکر هیثمى، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالفکر، بیروت، 1414 قمرى.

12 ـ مسلم، الصحیح.

13 ـ نورى، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1407 قمرى، طبع اول، 18 جلد.

14 ـ نووى، ریاض الصالحین، دارالرائد العربى، بیروت، بى تا.

15 ـ الکتب الستة، دارالسلام، عربستان، 1421 قمرى، طبع 3 .

 

پی نوشت ها:


[1] . پیام نوروزى رهبر انقلاب اسلامى.

[2] . به نقل از سایت دفتر مقام معظم رهبرى.

[3] . آل عمران:  103 .

[4] . حجرات:  10 .

 

[5] . شورى:  13 .

[6] . مشکاة الانوار، ص 191 .

[7] . الترغیب و الترهیب، ص 454 .

[8] . صحیح مسلم، حدیث 6534 .

[9] . الترغیب الترهیب، ص 457 .

[10] . همان، ص 458 .

[11] . همان، ص 406 .

[12] . مفاتیح الجنان اعمال عید نوروز.

[13] . کافى، ج 2 ، ص 636 .

[14] . همان.

[15] . کافى، ج 2 ، ص 636 .

[16] . همان.

[17] . مستدرک، ج 8 ، ص 312 .

[18] . کافى، ج 2 ، ص 637 .

[19] . مستدرک، ج 8 ، ص 311 .

[20] . وسائل، ج 12 ، ص 200 .

[21] . وسائل، ج 12 ، ص 200 .

[22] . وسائل، ج 12 ، ص 202 .

[23] . غرر الحکم، ص 445 .

[24] . مجمع الزوائد، ص 38 .

[25] . مشکاة الانوار، ص 191 .

[26] . مجموعه ورام، ج 2 ، ص 177 .

[27] . الترغیب الترهیب، ص 488 .

[28] . مجمع الزوائد، ص 97 .

[29] . همان، ص 479 .

[30] . همان، ص 488 .

[31] . همان، ص 488 .

[32] . وسائل الشیعة، ج 8 ، ص 610 .

[33] . همان، ج 9 ، ص 136 .

[34] . جامع ترمذى، ص 469 .

[35] . همان، حدیث 1977 .

[36] . ریاض الصالحین، ص 140 .

[37] . همان، 138 .

[38] . نهج البلاغه، خطبه 197 .

[39]جامع الاخبار، ص 160 .

[40] . نهج البلاغه، 197 .

[41] . وسائل، ج 8 ، ص 610 .

[42] . مستدرک، ج 9 ، ص 136 .

[43] . الترغیب الترهیب، ص 466 .

[44] . صحیح بخارى، حدیث 4460 ، سنن ابن ماجه، حدیث 3939 .

[45] . التهذیب، ج 6 ، ص 174 .

[46] . مستدرک، ج 11 ، ص 120 .

[47] . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 483 .

[48] . همان.

[49] . همان.

[50] . همان.

[51] . صحیح مسلم، حدیث 6666 .

[52] . همان.

[53] . الترغیب و الترهیب، ص 465 .

[54] . کافى، ج 2 ، ص 168 .

[55] . من لایحضر، ج 2 ، ص 305 .

[56] . کافى، ج 3 ، ص 318 .

[57] . مستدرک، ج 8 ، ص 318 .

[58]. سنن ابى داوود، حدیث 4799.

[59] . ریاض الصاحین، ص 213 .

[60] . معجم ابن ماجه، حدیث 3933 .

[61] . الترغیب الترهیب، ج 3 ، ص 610 .

[62] . سنن ابن ماجه، حدیث 3946 .

[63] . وسائل، ج 11 ، ص 569 .

[64] . مستدرک، ج 12 ، ص 396 .

[65] . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 394 .

[66] . همان، ص 394 .