گروه : مقالات فروغ مسجد
شماره : 208
تاریخ : چهار شنبه, 25 تیر 1399
ساعت : 11:40:12.4754596
وحدت اسلامى و تقریب مذاهب

بسم اللّه الرحمن الرحیم

هر چند ضرورت پایبندى به اصول و مبانى برادرى ایمانى و وحدت و انسجام اسلامى از بدیهیات کتاب و سنت و مورد نظر شارع مقدس و سفارش مؤکد ائمه معصومین علیهم السلام است ولى میراث سنگین و تاریخى صدها سال اختلاف و کینه و کدورت و جنگ و نزاع فرقه اى و دسیسه هاى استعمارى و استکبارى در دهه هاى اخیر که تلاش نموده آتش تعصب و لعن و تکفیر و تفسیق را بین مسلمانان رواج دهد آن چنان آسمان بردارى بین مسلمانان را تیره و غبار آلود کرده که گاهى لازم است به توضیح واضحات و تشریح و تبیین بدیهیات بپردازیم.

    تهاجم سیاسى، اقتصادى، نظامى، فرهنگى و تبلیغاتى دشمنان قسم خورده مسلمین مخصوصا آمریکا و اسرائیل به اسلام و سرزمین هاى اسلام و لزوم اتحاد و همبستگى مسلمانان در برابر دشمن مشترک و اتخاذ موضوع واحد در مسائل جهاتى ضرورت طرح این بحث را دو چندان مى کند.

    در ابتدا لازم است تعاریف مورد نظر خود را از دو اصطلاح «وحدت اسلامى» و «تقریب مذاهب» به اختصار شرح دهم تا حد و مرز آن با «ادغام مذاهب» یا «الغاى مذاهب» یا گذشت از مواضع اصلى و اصول مسلم دینى و مذهبى به منظور شیعه کردن اهل سنت و سنى نمودن شیعیان معلوم گردد:

 

 الف) وحدت اسلامى

«وحدت اسلامى» عبارت است از: همکارى و تعاون پیرامون مذاهب اسلامى براساس اصول مسلم و مشترک اسلامى و اتخاذ موضوع عملى واحد براى تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامى و موضع گیرى واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبى و عملى هریک از مسلمانان به مذهب خود.

 

ب) تقریب مذاهب

تقریب مذاهب به معناى نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامى با هدف تعارف و شناخت مشترکات یکدیگر و توسعه مشترکات به منظور دستیابى به تآلف و اخوت دینى براساس اصول مسلم و مشترکات اسلامى و نیز معذور نمودن همدیگر در نقاط مورد اختلاف است.

    البته منظور از مذاهب اسلامى، آن دسته از مکاتب فقهى معروف و معتبرى هستند که داراى نظام اجتهادى منسجم و مستند به کتاب و سنت اند که از نظر ما عبارت اند از مذهب حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى از اهل سنت و مذهب اثنى عشرى، زیدى و بهره اسماعیلى از شیعه و مذهب اباضى که مذهب باقیمانده از خوارج است با تعدیل زیاد.

تاریخ تقریب

مطالعه در تاریخ اسلام در زمان ائمه معصومین و شاگردان آنها نشان از آن دارد که آن بزرگواران با همه اختلافات فکرى که با فقهاى مسلمین و ائمه مذاهب داشتند، لیکن مراوده و مباحثه علمى و رابطه استاد شاگردى همواره بین آنان برقرار بوده است.

    جمع کثیرى از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از اهل سنت بوده اند و بسیارى از آنان از این دو امام بزرگوار نقل حدیث کرده اند. از جمله آنها ابوحنیفه و مالک هستند که با وجود اختلافات فقهى، مقام شاگردى آن حضرت را داشته و به آن افتخار مى کرده اند. براین اساس ما با افراد زیادى روبرو هستیم که از جمله راویان مشترک بین شیعه و سنى هستند و بیش از ده هزار روایت در عمده ترین کتب اهل سنت از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است.

    در عصر بعد از ائمه نیز علماى بزرگ ما امثال شیخ مفید، سید مرتضى، شیخ طوسى،  علامه طبرسى صاحب مجمع البیان حتى شهید اول و شهید ثانى از جمله کسانى بوده اند که صاحب کرسى تدریس در فقه مذاهب مختلف اسلامى بوده در آثار و کتاب هاى خویش هم شیوه ارائه مقارن فقه و کلام را رعایت کرده اند. آنان ضمن پایبندى به مذهب اهل بیت هیچ گونه تعصبى در عرضه مطالب نداشته نقل همه اقوال را شیوه خود ساخته و با استدلال متین و عملى از آراى خود دفاع مى کرده اند. کتاب الخلاف شیخ طوسى و «المؤتلف من المختلف» علامه طبرسى نمونه اى از این شیوه پسندیده است.

    اصولاً کتاب هاى استدلالى فقهى ما در گذشته همین سبک و سیاق را کم و بیش حفظ مى کرده اند.

    علماى اهل سنت هم با ابراز علاقه و احترام به اهل بیت پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلامنشان داده اند که هیچ گونه کینه و تعصبى نسبت به آن بزرگواران نداشته اند. اشعار شافعى از ائمه اربعه و اشعار شعراى فارسى که اکثریت آنان سنى مذهب بوده اند گواه براین مطلب است.

    به گونه اى که برخى از بزرگان آنها را «سنیان دوازده امامى» لقب داده اند. این مسئله تا آنجا پیش رفته که شیخ محمد ابو زهره از شیوخ معاصر الازهر درباره ابو حنیفه گفته است:

  «نتنهى من الکلام السابق الى ان اباحنیفه شیعى فى میوله و آراءه فى حکام عصره اى انه یرى الخلافة فى اولاد على من فاطمة و ان الخلفاة الذین عاصروه قد اغتصبوا الامر منهم و کانوا لهم ظالمین».[1]

   هم او بعد از مناظره اى که در حضور منصور دوانیقى با امام صادق انجام داد اظهار داشت: «ما رأیت افقه من جعفر ابن محمد» و این جمله اش نیز معروف است که «لو لا السنتان لهلک النعمان» و نیز نقل کرده اند که او پیوسته امام صادق را با احترام صدا مى زد و مى گفت: «جعلت فداک یا بن رسول اللّه ».

    مرحوم صدوق هم در کتاب الخصال از قول مالک نقل مى کند که گفت:

  «کنت ادخل على الصادق جعفر ابن محمد علیهماالسلام: فیقدم لى مخدة و یعرف لى قدرا و یقول یا مالک انى احبک فکنت اسر بذلک و احمد اللّه  علیه و کان لایخلو من احدى ثلاث خصال: اما صائما و اما قائما و اما ذاکرا و کان من عظماء العباد و اکابر الزهاد الذین یخشون اللّه  عزوجل و کان کثیر الحدیث، طیب المحاسبة، کثیر الفوائد فاذا قال: قال رسول اللّه صلى الله علیه و آله وسلم اخضر مرة و اصفر اخرى حتى ینکره من یعرفه...».

    مى توان دقیقا گفت که همه ائمه مذاهب متهم به تشیع شدند بلکه مورد خشم و أذیت دشمنان اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته اند. مطالعه تاریخ زندگى ابو حنیفه، مالک و شافعى گواه براین مطلب است.

تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره

در زمان معاصر «مسئله تقریب مذاهب» وارد دوره جدیدى شد. حضور مرحوم شیخ محمدتقى قمى در قاهره و تأسیس دارالتقریب و پیوستن علماى بزرگ شیعه امثال مرحوم کاشف الغطاء، مرحوم شرف الدین، ملا صالح مازندرانى، آیت اللّه  العظمى حکیم، علامه هبة الدین شهرستانى، علامه سید محسن امن عاملى و... به آن و حمایت عظیم مرحوم آیت اللّه  العظمى بروجردى از این طرح و همکارى وى با شیوخ الازهر امثال شیخ محمود شلتوت، شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ سلیم البشرى شیخ الباقورى و دیگران روابط حوزه علمیه قم و جامع الازهر را به پیش راند تا جایى که الازهر کتب شیعه امثال مجمع البیان طبرسى و المختصر النافع محقق حلى را به طبع رساند و فتواى معروف به رسمیت شناختن شیعه از سوى شیخ محمود شلتوت شیخ بزرگ الازهر صادر شد ولى پس از دو دهه این حرکت به علت فوت برخى از رهبران آن خاموش شد و مجله خوب آن یعنى رسالة الاسلام پس از چاپ شصتمین شماره متوقف شد.

 

تأسیس مجمع جهانى تقریبى مذاهب اسلامى در تهران

در ادامه فعالیت هاى دارالتقریب، پس از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران و در ابتداى رهبرى معظم انقلاب حضرت آیت اللّه  خامنه اى معظم له امر به تأسیس مجمع التقریب نمودند، این مجمع از ابتداى تأسیس گام هاى بلندى را در راه تقرب برداشته و فعالیت هاى زیادى نموده است که در ادامه شرح خواهم داد و از آنجا که دعوت به تقریب،  دعوتى منطقى، هماهنگ با روح کتاب و سنت و منسجم با تعالیم پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام بوده و هست با موفقیت هاى بسیارى قرین بوده است.

 

پایه هاى فکرى تقریب

دعوت به تقریب مذاهب بر پایه ها و اصول فکرى متعددى مبتنى است که همه ریشه در کتاب و سنت دارد و یا از پشتوانه رعایت مصالح امت که امرى مورد پذیرش عقلا است برخوردار مى باشد، برخى از این مبانى عبارت اند از:

 

1 ـ اصول مشترک

تعدد مذاهب به طور طبیعى نشان از اختلاف مسلمانان در پاره اى از باورهاى کلامى و فقهى دارد. که نتیجه طبیعى آزادى اجتهاد و اختلاف انسان ها در برداشت هاى فکرى تحت تأثیر ظروف و شرایط تربیتى است. ولى نباید فراموش کرد که اصول اعتقادى، کلامى، فقهى و اخلاقى ما وجه اشتراک بسیار دارد. برخى از علما مشترکات را تا 95 درصد در امور فقهى و حتى اعتقادى برآورد مى کنند. این امر در مورد امور اخلاقى تقریبا به صددرصد مى رسد.

    در اصول و پایه هاى عقیدتى، ایمان به خداوند متعال، صفات الهى، ارسال رسل، انزال کتب، بهشت، جهنم، جزاى اعمال و... و نیز ضروریات شریعت از نماز و روزه و قبله، حج و زکات و امر به معروف و نهى از منکر همه یک نوع مى اندیشیم و باور داریم. اختلاف، در فروع و شاخه هاى این مسائل است: مثل توحید صفات، حدود عصمت، اجراى وضو و... تکیه بر اصول و عناصر مشترک در عقیده و عمل از ارکان وحدت اسلامى و تقریب مذاهب است.

 

2 ـ اصل وحدت

اصل وحدت مسلمانان و امت واحده بودن آنان ریشه در قرآن و سنت نبوى و سیره ائمه مسلمین دارد. گذشته از آیات فراوان و روایات بسیار که ضرورتى براى ذکر و تکرار آن نمى بینیم سیره امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام الگوى عملى و لازم الاتباع ما است.

    امیرالمؤمنین با این که بطور قطع خلافت را حق خود مى دانست اما مى فرمود:

  «فلما مضى علیه السلام تنازع المسلمون الامر من بعده. فواللّه ما کان یلقى فى روعى و لایخطر بیالى ان العرب تزعج هذا الامر من بعده ـ  صلى الله علیه و آله وسلم ـ عن اهل بیته و لا انهم منحوه عنى من بعده. فما راعنى الا انثیال الناس على فلان یبایعونه فامسکت یدى حتى رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الى محق دین محمد ـ  صلى الله علیه و آله وسلمـ فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان ارى فیه ثلما او هدما تکون المصیبة به على اعظم من فوت و لایتکم التى انما هى متاع ایام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السراب، او کما یتقشع السحاب فنهضت فى تلک الاحداث حتى زاح الباطل و زهق و اطمأن الدین و تنهنه».

    و البته که آن حضرت در تمامى مدت خلافت خلفا بر بیعتش وفادار بود. خیرخواهى جامعه اسلامى، نصیحت خلفا، ارائه مشورت صادقانه به آنها، اجازه به اصحاب و یارانش براى تصدى منصب هاى حکومتى و کمک به خلفا و... همه نشان از تقدم مصالح عامه بر منافع شخصى بود.

    این شیوه در سیره فرزندان آن حضرت امام مجتبى و امام حسین و نیز امام چهارم زین العابدین و امام باقر علیهم السلام ادامه یافت. دعاى امام چهارم براى اهل ثغور در صحیفه طیبه اش و نیز کمک امام باقر به دولت اموى در امر ایجاد سکه رایج اسلامى گواه این امر است.

 

3 ـ اصل اخوت و برادرى بین مسلمانان

شیوه رفتار ائمه معصومین با مخالفین و سفارش هایشان به شیعیان براى حسن همزیستى و حفظ روابط برادرانه بیشتر از آن است که در این مختصر بگنجد ولى از باب نمونه به چند حدیث شریف این گفتار را متبرک مى سازم.

  «عن ابى عبداللّه  علیه السلام انه قال: من صلى معهم فى الصف الاول کان کمن صلى خلف رسول اللّه  صلى الله علیه و آله وسلم فى الصف الاول».[2]

 «و عنه علیه السلام: اوصیکم بتقوى اللّه  عزوجل و لاتحملوا الناس علیس اکتافکم فتذلوا ان اللّه  تبارک و تعالى یقول فى کتابه «و قولوا اللناس حسنا»، ثم قال: عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و اشهدوا لهم و علیهم، و صلوا معهم فى مساجدهم».[3]

 «و عن معاویه ابن وهب قال: قلت له: کف ینبغى لنلا ان نصنع فیما بیننا و بین قومنا بین خطائنا من الناس ممن لیسوا على امرنا؟ قال تنظرون الى ائمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون ما یصنعون، فواللّه انهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یؤدون الامانة الیهم».

 

4 ـ مصالح عالیه امت اسلامى

شکى نیست که شیوه امیرمؤمنان با خلفاى هم عصر خویش و نیز سفارشات ائمه معصومین علیهم السلام به شیعیان علاوه بر همه ریشه هاى قرآنى مبتنى بر یک اصل اساسى بوده و آن تقدم مصالح امت اسلام بر مصالح و منافع شخصى، گروهى و حتى مذهبى. امروزه نیز که تهاجم و تکالب استکبار بر امت اسلام سراسر جهان اسلام از شرق آسیا تا غرب افریقا و در خود امریکا و اروپا اقلیت هاى اسلامى را فرا گرفته و به اصطلاح دشمن بیخ گوش ما در کمین نشسته قطعا مصلحت ما در ائتلاف، ترک منارعه، همکارى و تعاون است نه در اختلاف و تنازع و خرده گیرى از یکدیگر. این شیوه اى است که بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران حضرت امام خمینى قدس اللّه نفسه الزکیه پیوسته به آن سفارش مى فرمودند و در فتاواى ایشان مخصوصا پیرامون احکام حج، نماز جماعت و... پایبندى به آن کاملاً آشکار و روشن است.

 

اهداف و برنامه هاى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى

مجمع جهاتى تقریب مذاهب اسلامى براساس مبانى فوق و به امر رهبر معظم انقلاب تأسیس شده و شوراى عالى و مجمع عمومى آن متشکل از ده ها عالم سنى و شیعه ایرانى و غیرایرانى مى باشد.

 

اهداف اصلى از تشکیل مجمع عبارت است از:

    الف) کمک به امر احیا و گسترش فرهنگ و معارف اسلامى و دفاع از حریم قرآن کریم و سنت پیامبر.

    ب) کوشش در راه ایجاد آشنایى و تفاهم بیشتر بین علما، متفکران و پیشوایان مذهبى جهان اسلام در زمینه هاى اعتقادى، فقهى، اجتماعى و سیاسى.

    ج) گسترش اندیشه تقریب بین اندیشمندان و فرهیختگان جهان اسلام و انتقال آن به توده هاى مسلمان و آگاه کردن آنان از توطئه هاى تفرقه انگیز دشمنان.

    د) کوشش در راه تحکیم و اشاعه ى اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامى.

    هـ) سعى در ایجاد هماهنگى و تشکیل جبهه واحد مقابل توطئه هاى تبلیغاتى و تهاجم فرهنگى دشمنان اسلام براساس اصول مسلم اسلامى.

    و) رفع بدبینى ها و شبهات بین پیروان مذاهب اسلامى.

    برنامه هاى مجمع نیز در محورهاى زیر سازمان داده شده است:

 

الف) برنامه هاى تحقیقاتى

این قسمت از برنامه ها در شهر مقدس قم متمرکز است و با همکارى جمعى از فضلاى بزرگوار انجام مى پذیرد. کارهاى تحقیقاتى که تا به حال انجام شده است عبارت است از: تحقیقات در زمینه فقه و اصول مقارن، تشخیص وجوه و عناصر مشترک و نیز موارد اختلافى، احادیث مشترک مذهب اهل بیت با محدثان اهل سنت که تا به حال مجلدات فراوانى از آن به طبع رسیده است، تفسیر مقارن، راویان مشترک و زمینه هاى تاریخى که تا به حال کتب بسیارى از علماى اهل سنت در ذکر فضائل اهل بیت و زندگى نامه آنان تحقیق و منتشر شده است.

 

ب) برنامه هاى آموزشى

این قسمت از برنامه ها در تهران در دانشگاه مذاهب اسلامى اجرا مى شود. تربیت نسلى از جوانان شیعه و سنى از داخل و خارج کشور که علاوه بر مذهب خود، سایر مذاهب اسلامى را نیز  به صورت مقایسه اى مطالعه کرده با آن آشنا شوند در این دانشگاه مورد نظر است. تا به حال مذهب امامى، شافعى و حنفى در این دانشگاه تدریس شده و تدریس سایر مذاهب هم از برنامه هاى آینده ما است.

 

    علاوه براین دوره هاى رسمى که طبق ضوابط وزارت علوم، انجام مى شود. برخى دوره هاى کوتاه مدت هم تحت عنوان سفیران تقریب آموزش داده مى شود. در این برنامه ها فضلاى اهل سنت که به عنوان روحانیون حج العزام مى شدند احکام حج را طبق مذاهب مختلف اسلامى آموزش مى بینند.

 

ج) برنامه هاى مطبوعاتى و انتشاراتى

مجمع جهانى تقریب اسلامى تاکنون علاوه بر ده ها جلد کتاب در زمینه مختلف فقهى، اصولى، تاریخى، تفسیرى، و حدیث و رجال سه مجله را نیز به زبان عربى و فارسى منتشر کرده است که عبارتند از: فصلنامه عربى رساله التقریب، دو ماهنامه فارسى اندیشه تقریب و ماهنامه خبرى پیک تقریب.

 

د) برنامه هاى بین المللى

این برنامه ها شامل امور زیر مى شود:

    برگزارى سالانه کنفرانس بزرگ وحدت در تهران، برگزارى سمینارهاى وحدت در داخل و خارج کشور، سمینار بزرگداشت سید جمال الدین اسد آبادى، کنگره بزرگداشت آیت اللّه العظمى بروجردى و شیخ محمود شلتوت در تهران و قم، همکارى در برگزارى کنگره علامه سید شرف الدین همچنین شرکت مستمر در کنفرانس هاى بین المللى در خارج و داخل کشور، که آمار نشان مى دهد که تا به حال در یکصد و پنجاه اجلاس اسلامى بین المللى شرکت کردیم.

    اعزام هیأت هاى علمایى براى دیدار از مجامع علمى و شخصیت ها در خارج از کشور ونیز دعوت از علماى بزرگ اهل سنت براى دیدار ازجمهورى اسلامى و حمایت از جماعت هاى تقریب از دیگر برنامه هاى بین المللى ما بوده است.

     تا به حال هزاران تن از علماى شیعه و اهل سنت در برنامه هاى مجمع در داخل و خارج شرکت نموده اند و ده ها جلد کتاب حاصل مقالات و مذاکرات آنها به زیور طبع آراسته شده است.

 

هـ) ارتباط با مراکز علمى مهم جهان اسلام

ارتباط مستمر و برنامه ریزى شده با مراکز مهم علمى، فرهنگى و تبلیغاتى اسلامى جهان اسلام محور دیگر فعالیت هاى مجمع بوده است. در این راستا مراکز و مجامع مهم زیر قابل ذکر است.

    مجمع بین المللى فقه اسلامى (جده)، اتحادیه جهانى علماى اسلامى (بیروت)، رابطة العالم الاسلامى (مکه)، جمیعة الدعوة الاسلامیة (لیبى) مؤسسه آل البیت (اردن) مؤسسه آیسیسکو (مغرب) حرکت بانکدارى اسلامى اعم از بانک توسعه اسلامى و سایر بانک ها.

 

آثار فعالیت هاى و برنامه هاى مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى

پانزده سال تلاش و فعالیت مجمع و مؤسسات همسو در داخل و خارج از کشور در زمینه هاى مختلف آثار و برکات زیادى را در بر داشته است که به اختصار به ذکر آنها مى پردازیم.

    1 ـ رسمیت یافتن اجتهاد در مجامع علمى معاصر. امروزه دیگر باب اجتهاد بسته نیست و اکثریت قاطع علماى بزرگ جهان اسلام به لزوم فتح باب اجتهاد پى برده به آن عمل مى کنند تشکیل مجمع بین المللى فقه اسلامى و حضور سالانه بیش از یکصد و بیست تن از مجتهدان جهان اسلام جهت ارائه فتاواى جدید در مسائل فقهى مخصوصا در مسائل مستحدثه و رسمیت داشتن این مجمع از نظر سازمان کنفرانس اسلامى گواهى براین مطلب است.

    2 ـ پذیرش اندیشه «تقریب مذاهب» از سوى علما و متفکران جهان اسلام و تشکیل مراکز و مجامع تقریبى متعدد در کشورهاى مختلف.

    3 ـ برگزارى کنفرانس هاى وحدت در کشورهاى مختلف.

    4 ـ مطرح شدن مکتب اهل بیت در مجامع علمى جهان اسلام و ترویج مرجعیت علمى آنان.

    5 ـ تدوین استراتژى هاى تقریب مذاهب از سوى شخصیت و سازمان هاى مختلف اسلامى از جمله مؤسسه آیسیسکو (به تصویب سران کشورهاى اسلامى هم رسیده است)  و مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى.

    6 ـ استقبال روشنفکران، دانشگاهیان، اهالى مطبوعات و اهل قلم از اندیشه تقریب.

    7 ـ انزوى افراطیون و کسانى که دیگران را به هر بهانه اى تکفیر مى کنند و قدرت یافتن خط اعتدال و میانه روى.

    8 ـ صدور فتواى حرمت تکفیر مسلمانان از سوى علماى جهان اسلام. از جمله آخرین فتوایى که جدیدا صادر شده متن فتوایى است که در کنفرانس بین المللى اسلامى در کشور اردن از سوى جمع کثیرى از علماى شیعه و سنى صادر شده است.

    9 ـ فتواى بسیارى از علماى جهان اسلام مبنى بر جواز اقتداى پیروان مذاهب اسلامى به یکدیگر.

    10 ـ تقویت روح وحدت و همبستگى در جوامع اسلامى و آگاهى علما و اندیشمندان و نیز توده هاى مردم بر ضرورت پیروى از این خط اصیل اسلامى و قرآنى.

 

موانع تقریب

على رغم همه موفقیت ها و آثار مثبت حرکت تقریب در جهان امروز، این اندیشه مصلحان و وحدت بخش با موانعى هم در داخل و خارج کشور روبرو بوده است که به برخى از آنها اشاره مى کنم.

    1 ـ جهل و تعصب عوام، که باید توسط علما و بزرگان راهنمایى و هدایت شوند تا از تحریک احساسات سایر مسلمانان دورى نمایند.

    2 ـ عدم توجه برخى از بزرگان به شرایط جهانى و خطراتى که در تفرقه افکنى نهفته است. باید توجه داشت که استکبار جهانى مترصد شکار کردن حرکات و سخنان ما حتى در مجامع محدود و خصوصى است تا با بزرگ نمایى آن و نشر در روزنامه ها و وسایل ارتباط جمعى به آتش خاموش کدورتهاى تاریخى بنزین بپاشد و آن را شعله ور سازد.

    3 ـ افراطى گرى برخى گروه هاى تکفیرى مثل وهابیت که نه تنها تشیع بلکه اعتزال و تصوف و حتى اشاعره را هم تکفیر مى کنند.

    4 ـ توطئه هاى استکبار جهانى و در رأس آن آمریکاى جنایتکار که نمونه هایى از آن را در پاکستان، افغانستان، عراق و لبنان شاهد هستیم.

     5 ـ سر سپردگى برخى از حکام و سیاستمداران به ظاهر مسلمانان و تفرقه افکنى آنها بین مسلمانان جهت تحکیم حکومت هاى خویش.

    6 ـ وجود برخى روایات ضعیف در منابع حدیثى فریفین.

 

پیشنهادات

در این جا مناسب مى بینم پیشنهاداتى خیرخواهانه جهت تألیف قلوب و وحدت صفوف امت اسلامى ارائه نمایم:

    1 ـ وزارت محترم ارشاد نسبت به امر نشر کتاب هاى مذهبى شیعه و سنى مراقبت بیشترى به عمل آورد تا مطالب تفرقه افکنانه برخى از کتاب ها باعث فتنه انگیزى بین مسلمانان نشود.

    2 ـ صدا و سیما جمهورى اسلامى ایران در پخش فیلم ها، سریال ها و مصاحبه هاى مذهبى و تاریخى در شبکه هاى داخلى و برون مرزى به امر تقریب مذاهب و دورى از آثار منفى برخى برنامه ها توجه بیشترى مبذول دارد.

    3 ـ حضرات آقایان علما و مجتهدان بزرگوار مخصوصا اعضاى محترم مجلس خبرگان با صدور فتاواى علمى و مستند مسلمانان را از تکفیر و تفسیق یکدیگر برحذر داشته هرگونه سب و لعن و ناسزاگویى را منع نمایند.

    4 ـ حضرات آقایان علماى بلاد و روحانیون معظم مردم را از برخى افراط و تفریط هایى که در عزادارى ها و مراسم مذاهبى گاهى در گوشه و کنار دیده مى شود منع نمایند. در این راستا لازم است کسانى را که به امر مداحى و مرثیه خوانى براى ائمه معصومین علیهم السلام مى پردازند بیشتر راهنمایى و ارشاد نمایند.

    5 ـ اجلاس مجلس خبرگان قطعنامه اى درباره وحدت اسلامى و تقریب مذاهب صادر نماید. (در این زمینه قطعنامه اى را تهیه و پیشنهاد کرده ام تا در صورت پذیرش سروران گرامى منتشر گردد).

    6 ـ در حوزه هاى علمیه شیعه تدریس و تحقیق فقه مقارن و فرهنگ تقریب گسترش یابد و در حوزه هاى علمیه اهل سنت نیز این امر رایج گردد.

    7 ـ برادران اهل سنت توجه کنند که بر طبق آیات شریفه قرآن و احادیث حضرت رسول صلى الله علیه و آله وسلم از جمله حدیث ثقلین اهل بیت پیامبر مرجعیت علمى امت را برعهده  دارند. سیره علمى خلفا و ائمه مذاهب هم نشان مى دهد که آنان هم این امر را قبول داشته اند. و به آن عمل مى کرده اند.

    بنابراین لازم است که منابع حدیثى اهل سنت توسعه یافته و احادیث وارده از سوى ائمه اهل بیت هم مورد استناد قرار گیرد. همچنان که شیعیان به احادیث اهل سنت رجوع مى کنند.

    8 ـ علماى محترم و محققین شیعه و اهل سنت تلاش نمایند منابع حدیثى خود را از نظر میزان درجه صحت و ضعف برخى از روایات مورد بازنگرى قرار دهند.

    9 ـ دیدارهاى متقابل علماى شیعه و سنى در داخل و خارج کشور در ایجاد آشنایى و تفاهم بیشترین آنها آثار پربرکتى دارد. مجمع جهانى تقریب مذاهب اسلامى در فراهم آوردن بستر این اقدام و گسترش آن آمادگى لازم را اعلام مى نماید.

 

نصیحتى برادرانه

در پایان این گفتار لازم مى دانم نصیحتى برادرانه به همه مسلمانان اعم از شیعه و سنى داشته باشم.

    برادارن عزیز! قرآن مجید، سنت پیامبر اکرم، سیره معصومین و ائمه مذاهب و نیز مصالح عالیه اسلام بر ما حکم مى کنند که از افراط و تندورى پرهیز کرده، از لعنت و تکفیر و تفسیق یکدیگر دورى نمائیم. استکبار جهانى و صهیونیسم امروزه نقاط بسیارى از سرزمین هاى اسلامى را در تصرف خویش دارند و نقاط بسیار دیگرى را نیز محاصره کرده در معرض خطر قرار داده اند از راه هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، نظامى و تبلیغاتى ما را مورد تهاجم قرار داده تلاش مى کنند همه راه ها را بر روى ما ببندند. ایجاد تفرقه و برادرکشى بین مسلمانان در جاى جاى دنیا اسلام به منطور تضعیف امت اسلام و سلطه بر منابع، سرزمین ها و ثروت هاى خداد ما از برنامه هاى آنان است. بر همه ما مخصوصا علما، اندیشمندان، اهل قلم و منبر و همه صاحبان نفوذ، احزاب، گروه ها و دستجات است که در این دریاى پر تلاطم و امواج هولناک توطئه و دشمنى، کینه هاى تاریخى را فراموش کرده، یا موقتا کنار بگذاریم، شرایط ما شرایط مسلمانان صدر اسلام در جنگ احزاب است، بیایید با یکدیگر در ساختن سنگرهاى دفاعى همکارى کنیم .و از دشمنان مشترک غافل نشویم. بدانیم هر کس دعوت به تفرقه و تنازع کرد دانسته یا ندانسته آب به آسیاى دشمن ریخته و جبهه مسلمین را تضعیف  نموده است. دعوت کنندگان به تفرقه و دشمن بین شیعه و سنى، نه شیعه هستند و نه سنى. بیایید ضمن حفظ وفادارى و پایبندى به مذهب خویش نسبت به سایر مسلمانان ادب و احترام را رعایت کرده دست در دست یکدیگر در برابر دشمنان مشترک متحد باشیم.

    اللهم انصر الاسلام والمسلمین و اخذل الکفار والمنافقین.

    اللهم انصر ولى امر المسلمین و حماة الدین و عساکر الموحدین بحق محمد و آله الطاهرین.

 

پی نوشت ها:


[1] .  ابوحنیفه، نوشته ابو زهره، ص 147 .

[2] .  وسائل، ج 8 ، باب 5 ، ص 299  .

[3]  .  وسائل، ج 8 ، باب 5، ح 8 ، ص 301 .