گروه : مقالات فروغ مسجد
شماره : 194
تاریخ : سه شنبه, 24 تیر 1399
ساعت : 12:09:05
نقش تاریخى مسجد در تولید و پیشرفت علم و مقایسه آن با وضع کنونى

 چکیده

منظور از تولید علم، پرهیز از سطحى نگرى و اتکا به مطالب تکرارى و در حقیقت تبدیل ویژگى مصرف کنندگى صرف به اراده فهمیدن، گفتگو، نقادى عالمانه، تقریر و تبیین نو از مطالب گذشتگان و جسارت و نوآورى مى باشد.

     مسجد به عنوان اولین دانشگاه اسلامى قرن ها مهم ترین مکانى بود که حلقه هاى علمى در آن تشکیل مى شد و سهمى به سزا در تولید علم داشت. بازکاوى نقش این مرکز در تولید علم و مقایسه آن با وضعیت موجود در عصر جدید مى تواند ما را با پتانسیل ها و چالش هاى این نهاد بیشتر آگاه سازد.

     نگارنده با اشاره به نقش آموزشى علمى مساجد و بنیانگذارى مکاتب فکرى در مساجد جامع و شیوه نقد و بررسى مطالب استاد در حلقه درسى مساجد، دامنه و وسعت جنبش علمى مساجد در قرون اولیه را خاطر نشان و از ابزارهاى و امکانات تولید علم در مساجد نام برده سپس وضع کنونى را مورد توجه قرار داده و پیشنهاداتى را مطرح ساخته است.

اشاره

در طول تاریخ اسلام شاهد تکاپو و رونق علم خصوصا در دوره هاى خاص هستیم، هرچند این جنبش در تاریخ معاصر دچار کاستى ها و خلاءهاى اساسى شده، اما اینکه چطور
تولید اندیشه و علم در دستور کار مسلمین قرار گرفت و معرفت هاى علمى و تجربى بشر را دینى نمود و زیربناى تمدن اسلامى را بنیاد نهاد، مسئله اى است که باید مورد توجه همه فرهیختگان و متولیان عرصه دانش و فرهنگ قرار گیرد، تا با توجه به زمینه هاى پیشرفت و عوامل آن به بازبینى نظام علمى کشور بپردازند و نقاط قوت و ضعف وضع موجود را دریابند.

          در این میان بازکاوى نقش بنیادها و مکان هایى که به نوعى در تولید علم سهم داشته اند، در بهره ورى بیشتر از این مکان ها مى تواند راهگشا باشد. مسجد در قالب نخستین دانشگاه اسلامى قرن ها مهم ترین مکانى بوده که حلقه هاى علمى در آن تشکیل مى شده و سهمى به سزا در تولید علم داشته است. بازکاوى نقش این مرکز در تولید علم و مقایسه آن با عصر جدید ما را با توانایى ها و چالش هاى این نهاد بیشتر آگاه مى سازد.

          پیش از ورود به بحث یادآورى چند نکته ضرورى است:

          1) منظور از تولید علم: به معناى پرهیز از سطحى نگرى و اتکا به مطالب تکرارى و در واقع تبدیل ویژگى مصرف کنندگى صرف، به اراده فهمیدن، گفت وگو و نقادى عالمانه، جسارت و نوآورى و تقریر و تبیین نو از مطالب گذشتگان مى باشد.

          2) مسجد به معناى محل سجود و پرستشگاه است و در واقع محل اجتماع مسلمین براى انجام دادن اعمال عبادى و فرایض است که داراى شأن و تقدس خاصى بین مسلمین بوده و هست.

          3) بررسى نقش مساجد در تولید علم، باتوجه به اهمیت مسجد در طول تاریخ اسلام و بهره ورى بهینه از این مکان و شیوه ها و سبک هاى صحیح براى تولید اندیشه مطرح گردیده است. خصوصا مسجد مکانى است که همه مردم در برابر آن به نوعى، احساس تکلیف و وظیفه مى نمایند.

 

جایگاه و نقش مساجد در تولید پیشرفت علم

ارزش علم از نظر اسلام آن چنان والاست که خداوند پندپذیرى و خداترسى را در اهل علم منحصر دانسته و فرموده است:

      «انما یخشى اللّه  من عباده العلماء».[1]

         یعنى دانایان را بر دیگران برترى داده و فرمود:

      «هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون».[2]

         از نظر اسلام دانش نور است و جهل تاریکى، و بدیهى است که نور بر تاریکى رجحان دارد. در اهمیت علم و ضرورت کسب آن در اسلام سخنان بسیارى داریم که شاید در هیچ مسئله اى به این میزان بحث نشده باشد. از نظر اسلام فضل علم در نزد خداوند از عبادت نیز بیشتر است به طورى که طلب و پى جویى آن را حتى با مسافرت به نقاط دور دست توصیه فرموده است.[3] اما آنچه در کسب علم مورد توجه اسلام قرار دارد، علم همراه با حکمت است. یعنى مطلب محکم و متقن و منطق و دریافت صحیح حقیقت، روابط علىّ و معلولى و گفت وگو و نقادى عالمانه است نه پاى بندى به امور سطحى، تکرارى و تخیلى؛ به همین منظور اسلام، از همان بدو تأسیس مبارزه بى امانى را برضد جهل آغاز کرد اما از آنجا که در هنگام ظهور اسلام، عده باسوادن از انگشتان دست هم تجاوز نمى کرد،[4] پیامبر به عنوان رئیس حکومت اسلامى براى تغییر وضع موجود آن روز دست به جنبش بزرگ براى پیشرفت علم زدند و براى این کار، حرکت و جهت گیرى هایى مدنظر قرار داد تا مردم به سوى دانش روى آورند و کسب دانش در جهت صحیحى پیش برود.

          از طرف دیگر حضرت این مسئله را مدنظر داشتند که تولید علم نمى تواند منحصر به افراد محدودى باشد و براى این که دانش تسرّى پیدا کند، مى باید حرکت وسیع اجتماعى صورت گیرد، بنابراین حضرت کوشیدند تا حرکت اجتماعى براى ایجاد تحول مثبت در روند تولید فکر، علم و نظریه پردازى به منظور بر پا ساختن تمدنى براساس مبانى حقیقت محور و در جهت اهداف و آرمان هاى اصیل اسلامى به راه اندازند.

          براى انجام دادن این مهم بهترین جایگاهى که مى توانست هم محل اجتماع طبقات گوناگون جامعه باشد و هم به امر آموزش بپردازد، مسجد بود. خصوصا در دهه ى نخست اسلامى راهنمایى هاى دینى و اخلاق معاشرت بیشترین نیاز افراد بود که باید مورد نقادى و گفت وگوى عالمانه قرار مى گرفت و مفاسد شرک و اخلاق جاهلى و منافع توحید و اخلاق اسلامى تبیین مى گشت و با توجه به جامعه آن روزگار، قوانین مورد نیاز براى اصلاح جامعه از آیات قرآن استخراج مى شد. در آن زمان که به علت نادانى گسترده و رونق نداشتن اندیشه، کار سخت مى نمود، پیامبر با راه انداختن جنبش بزرگ علمى، حرکت و تکاپوى عظیم براى کسب دانش در سطح جامعه سامان دهى کردند که ثمره آن پایه ریزى تمدن عظیم اسلامى بود. پیامبر براى آگاه کردن مردم در مسجد مى نشستند و آیاتى که برایشان نازل شده بود براى مردم مى خواندند و سؤالات آنها را پاسخ مى گفتند.[5]

         همچنین مسجد جایگاهى بود براى فراگیرى علوم و آموزش هاى گوناگونى که جامعه اسلامى به آن نیازمند بود. به طورى که در مسجد علاوه بر بیان احکام و مسائل فقهى و تفسیر قرآن، اصول اعتقادات اسلامى که بعدها به عنوان علم کلام شناخته شد، مورد مذاکره و مباحثه قرار مى گرفت. حتى بحث هاى ادبى و شعرخوانى هم در مسجد انجام مى گرفت.[6]

         روایات بسیارى تشکیل این جلسات علمى را تأیید مى کند خصوصا اینکه سرپرستى این جلسات با عالم ترین افراد و خصوصا شخص نبى اکرم بود. بعضى از این مساجد در هنگام جنگ تبدیل به بیمارستان مى شد و جراحان متخصص در آن به جراحى مى پرداختند چنان که «رفیده» در جریان جنگ خندق به سفارش و دستور پیامبر خیمه خود را در مسجد نبوى برپا نمود[7] و به پرستارى و جراحى بیماران پرداخت. بدون شک کسانى نیز که در این کار به رفیده کمک مى نمودند، در مقابل از او آموزش مى گرفتند.

          مساجد سبعه در منطقه احزاب، محوریت نقش مسجد را در تولید و پیشرفت و گسترش علم و توسعه سیاسى اجتماعى، نمایان تر مى سازد. این مناطق به طور قطع تنها محل عبادت نبوده است، بل مکان هایى جهت تجهیز، آموزش، توجیه و سامان دهى مسلمین هم بود، از جمله مسائل گوناگون دینى و اجتماعى ـ سیاسى آنان را پاسخگو بوده است. نکته مهم دیگر اینکه یکى از این مساجد به فاطمه زهرا علیهاالسلاماختصاص داشته که گویاى این مسئله است که زنان نیز پا به پاى مردان در این عرصه تلاش نموده اند.

          پیامبر مطالب خود را بیشتر در مسجد مطرح مى کرد، پس از رحلت آن بزرگوار نیز مسجد از نظر تعلیم و دانش پژوهى موقعیت ویژه خود را حفظ نمود. یعنى در مساجد هم توجه به آموزش بود (قرائت قرآن و خوشنویسى و غیره) و هم به حکمت و مباحث علمى هم چون کلام، فقه و تفسیر؛ نقل شده است. ابن عباس در مسجدالحرام مى نشست و تفسیر قرآن آموزش مى داد. یک بار نافع بن ازرق در حلقه تفسیرى ابن عباس حاضر شد و سؤال هایى از او کرد و پاسخ هاى لازم را دریافت نمود.[8]

         بعدها که دامنه فتوحات اسلامى گسترش یافت مسجدهاى بزرگ و با شکوهى ساخته شد و یکى از استفاده هاى مهمى که از آنها شد، تشکیل جلسات درس متعدد در آنها بود. «حسن بصرى» در مسجد بصره مى نشست و به شاگردان خود مسائل کلامى یاد مى داد. داستان جدا شدن یکى از شاگردانش به نام «واصل بن عطاء» از حلقه درس و پیدایى فرقه معتزله معروف است.[9]

         علاوه براین، زادگاه دو مکتب ادبى بصره و کوفه، مساجد جامع کوفه و بصره بودند. چنان که جاحظ، ادیب بى مانند زبان عربى، در جامع بصره زندگى مى کرد.[10] در دوره هاى بعد نیر تشکیل کلاس هاى درس و پژوهش را در مساجد مى بینیم. گاهى اوقات کیفیت این کلاس ها چنان بالا بود که دانشمندان و طلاب از راه هاى دور و نزدیک براى استفاده از این مجالس مى آمدند.

          «معاویه بن ابى سفیان» نقل مى کند، زمانى که وارد مسجد نبوى شدم حلقه درسى را دیدم که در آن مردم با توجه کامل نشسته بودند، و آن حلقه درس حضرت ابوعبداللّه  الحسین بود که جمع چنان محو سخنان حسین علیه السلام و بحث علمى شده بودند که گویا پرنده اى بر سرشان نشسته بود و آنان از ترس اینکه پرواز کند حرکت نمى کردند، همه با توجه کامل براى فهم و درک بهتر به سخنان امام حسین علیه السلام گوش مى کردند.[11]

         در عصر صادقین نیز جلسات بزرگ علمى در مسجد نبوى به همّت آن بزرگواران تشکیل شده بود، تقریر و تبیین مسائل، بازپژوهى، بازیابى و موشکافى، تولید علم جدید یعنى دینى کردن معرفت هاى علمى و تجربى و عقلانى بشر و مدیریت تحقیقات و سازماندهى و هماهنگى آن در این عصر به همّت صادقین کاملاً مشهود است.

          سید محسن امین در بررسى زندگى امام باقر علیه السلام مى نویسد:

      «مدرسه آن حضرت در منزل و مسجد تشکیل مى گردید و فقهاى حجاز  و علماى آن سامان به دیدارش مى شتافتند و علوم و احادیثى که از او گرفته  بودند، تدوین مى نمودند. ایشان در سیره امام صادق علیه السلام مى نویسد:  محل تدریس آن حضرت در منزلش بود و یا در مسجد رسول خدا و نیز در  هر مکانى که آن حضرت به دست مى آورد. هم چنین کسانى که در موسم  حج از نقاط دیگر به مدینه مى آمدند، سؤالات خود را که از قبل مهیا کرده  بودند از آن بزرگوار مى پرسیدند».[12]

         در مدرسه امام صادق علیه السلام طالبین علم دسته بندى شده بودند. شخص تازه وارد از کسى که در مرتبه بالاتر بود، علم خود را فرا مى گرفت و این استاد به نوبه خود از شخص بالاتر از خود، تا به امام صادق علیه السلام مى رسید.[13]

         نکته دیگر این که پیشرفت شاگردان ائمه به جایى رسید که مى توانستند در مسائل گوناگون فتوا دهند و با غور در قرآن و سنت نبوى نیازهاى جامعه خویش را برطرف سازند. شیخ طوسى در شرح حال ابان بن تغلب آورده است که امام باقر علیه السلام به او فرمودند در مسجد بنشین و براى مردم فتوا بده زیرا دوست دارم در بین شیعیان من امثال تو دیده شوند.[14]

         ابان از این فرمان اطاعت نمود اما چون به دلیل مراجعات اهل سنت نمى توانست فتواى اهل بیت علیهم السلام را به صراحت بازگو کند از امام صادق علیه السلام چاره اندیشى نمود و امام صادق علیه السلام به او رخصت داد که ابان در صورت اطلاع از فقه اهل سنت و با استفاده از همان ها به مراجعان خود پاسخ گوید.[15]

 

وضعیت تحصیل و پیشرفت علم در مساجد

رونق علم و دانش به حدى بود که دانش پژوهان پاى درس استادان به قضاوت مى نشستند و جلسات درس مختلف را باهم مقایسه مى نمودند. از قول مالک بن انس نقل شده است که علم حدیث متن دین به شمار مى رود، پس بنگرید که دین خود را از چه کسى مى گیرید، من در پاى این ستون ها (مسجد مدینه) هفتاد تن را درک کرده ام که «قال» رسول اللّه  مى گفتند، اما از احدى از آنها قبول حدیث نکردم، با اینکه بعضى از آنان با عنوان متولى بیت المال افراد امینى بودند، اما براى نقل حدیث صلاحیت نداشتند.[16]

         جالب این که در همین منبع از امام صادق علیه السلام به عنوان بزرگترین و برجسته ترین استاد مالک یاد شده است. جلسات درس مساجد داراى ویژگى هاى دیگرى هم بود که مهم ترین آن گستردگى در زمینه علوم گوناگون و نیز اجتماعى بودن آن بود، یعنى از تمام اصناف و طبقات اجتماع در این جلسات حضور مى یافتند.[17] نمونه زیر این مسئله را براى ما بیشتر تبیین مى کند:

          ابوحمزه ثمالى آورده است که در مسجد رسول خدا نشسته بودم که مردى بر من سلام کرد و پرسید: اى بنده خدا! تو کیستى؟ گفتم: مردى از اهل کوفه، اما حاجت تو چیست؟ گفت: آیا «ابوجعفر محمد بن على» را مى شناسى؟ گفتم: آرى، اما نیاز تو چیست که ظاهرا حق را از باطل مى شناسى؟

          گفت: شما اهل کوفه طاقت و تحمل ندارید. چون اباجعفر را دیدى مرا با خبر ساز. هنوز کلام او تمام نشده بود که ابوجعفر در حالى که جماعتى از اهل خراسان به دور او حلقه زده بودند و درخصوص مناسک حج از ایشان سؤال مى کردند، ظاهر گردید. امام سپس از آن محل دور شدند تا به مکان جلوس خود رسیدند. آن شخص نزدیک امام نشست...  .[18]

         این نمونه و نمونه هاى بسیار دیگر از این دست، حضور طالبان علم از سراسر مملکت اسلامى براى استفاده از استادان مجرب را مى نمایاند. این استقبال از حوزه هاى درسى صادقین علیهماالسلام بسیار بیشتر بود. در واقع صادقین علیهم السلام هم در عرصه علوم دینى (فقه و کلام و قرآن و...) و هم در عرصه علوم تجربى و کاربردى، تحول شگرفى به وجود آوردند و در مسجد مدینه، علوم دینى از علوم پایه، کاربردى، ریاضیات، فیزیک، فیزیک کاربردى، زیست شناسى، و شیمى اسلامى تولید نمودند.

          جابر بن حیان از شاگردان امام صادق علیه السلام بود که در زمینه علوم طبیعى و تجربى ممارست داشت. بدون شک او بسیارى از اشکالات علمى خود را در زمینه علوم جدید و نیز در مطالعه کتب ترجمه شده از زبان یونانى از محضر امام صادق علیه السلام پرسید و از ایشان کسب فیض کرد.

          مفضل بن عمر از دیگر شاگردان امام صادق علیه السلام بود که در محضر ایشان علم ابدان را آموخت.[19]

         در عصر امام رضا علیه السلام بود که فرهنگ اسلامى و ترجمه مباحث کلامى و فلسفى در سطح جامعه رواج یافت. از طرف دیگر آزادى که بنى عباس براى پراکنده کردن این اندیشه ها به افراد داده بود در نشر این عقاید نقش زیادى داشت. از دیگر ویژگى هاى این عصر رواج فرقه ها و مذاهب گوناگون بود که دین و مذهب واحد را دچار پراکندگى و تزلزل ساخت و اختلاف را در بین مسلمین گسترش داد؛ فرقه هایى چون واقفیه، زنادقه، قائلین به تناسخ، مجبره...  .

          متأسفانه دراین دوران در دربار، هیأت نیرومندى که از تقواى لازم برخوردار باشند، وجود نداشت تا بر ترجمه کردن کتاب ها نظارت داشته باشد.[20] بنابراین امام رضا علیه السلامدست به جنبش علمى بزرگى زدند. چنان که نقل شده است، از عمر شریف امام رضا علیه السلامهنوز 25 سال نگذشته بود که در مسجد مدینه مى نشستند و به همه مسائل جواب مى داد.[21]

         در همان مساجد بود که امام علیه السلام در واقع به شیعیان و مسلمین مى آموختند که از حالت انفعالى بیرون بیایند؛ فعالیت کنند، متون ترجمه شده را نقد و بررسى کنند، جسارت و نوآورى داشته باشند. مجالس علمى امام که خصوصا قبل از خلافت مأمون در مسجد جامع مدینه تشکیل مى شد و بعد از آن در هرجا که امکان آن برایشان فراهم گردید، فقط جنبه نقد نداشت، بلکه امام علیه السلام با تولید علم و خلاقیت به توسعه علوم اسلامى پرداختند و دانشمندان مسلمان و غیر مسلمان را به مقابله و واکنش وادار نمودند و به سؤالات و شبهات جدید پاسخ گفتند. به طورى که خود ایشان مى فرمایند: در مسجد مدینه مى نشستم و علما از سراسر کشور در حضور من حاضر مى شدند و سؤالات خود را مطرح مى کردند.[22]

         نمونه هاى متعدد دیگرى از مجالس علمى و حلقه هاى درس در مساجد ضبط شده است. در مسجد جامع منصور در بغداد، علم حدیث رشته اصلى درس و مطالعه بود که دانشمندان بومى و غیربومى در این مسجد روایت مى کردند. آنچه در ادامه این گزارش خطیب بغدادى آورده این است که: نقل بى جر و بحث حدیث براى شنوندگان به ویژه اگر حافظان حدیث در آن نشست ها حاضر بودند، کاهش اعتبار استاد بود. این مسئله مى نمایاند که هر حدیثى نمى توانسته نقل شود و احتمالاً افراد سخن شناس و حافظانى بودند که مى توانستند اشکالات را بفهمند.[23] در همین مسجد شافعى و سه استاد دیگر فقه تدریس مى کردند. علاوه براین، تشکیل حلقه هاى فتوا که معمولاً با حلقه هاى نظر[24] آمیخته بود گزارش شده است.[25]

         در غرب اسلامى نیز مسجد به عنوان کانون بزرگ تولید علم مطرح بود؛ گزارش شده ابوعلى قالى در رواق هاى مسجد جامع قرطبه، تاریخ عرب، بلاغت، انساب، ادبیات و شعر عربى تدریس مى کرد. این درس ها را شاگردان قالى جمع کردند و کتاب مشهود «الامالى» او را فراهم آوردند.[26]

         دانشمند مشهور، ابن قوطیه نیز در مسجد جامع قرطبه تدریس مى کرد. مهم این که این دانشمندان در کنار تدریس، تألیف هم مى کردند، یعنى تولید علم در عرصه هاى گوناگون به جامعه عرضه مى شده است چنان که ایشان کتاب الافعال را در نحو و کتاب تاریخ افتتاح اندلس را در اخبار مسلمانان اندلس از ابتداى فتح تا وفات امیر عبداللّه  نوشت. به طورى که این کتاب امروزه مهم ترین و نخستین منبع براى مطالعه تاریخ امویان اندلس به شمار مى رود.[27]

         این گزارش ها و نمونه هاى دیگر حاکى است که مسجدها کانون هاى علمى براى دانش هاى رایج زمان خود بودند گذشته از نمونه هاى یاد شده، کوتاه اشارتى مى کنم به انجمن هاى واژه شناسى تازى که راه خود را به سوى مسجد باز کرده بودند. ابوعمرو زاهد،
دانش نحو را در مسجد منصور آموخت و نفطویه همان رشته را در مسجد الانباریین فرا گرفت. مطالعات ادبى به دست کمیت بن زیاد و حماد راویه برگزار مى شد که در آن دو شاعر تدریس مى کردند و مباحث ادبى را به بحث مى گذاشتند. «سعید بن مسیّب» در مسجد مدینه درباره شعر تازى بحث مى کرد و «مسلم بن ولید»، بارها در مسجد بصره انجمنى برپا کرد تا شعرش را بخواند. تفسیر، حدیث، فقه و ستاره شناسى نیز در مسجد ابن طولون آموخته مى شد.[28]

         در قرن هاى بعد نیز به تأسى از دوران رسول گرامى خدا، پزشکى را نیز در مسجد مى آموختند؛ «عبدالطیف بغدادى» گزارش مى دهد که در الازهر در بامدادان و ساعات دیگر تدریس مى کرد، وى مى افزاید که در نیم روز پزشکى مى آمد و به من پزشکى مى آموخت.[29]

 

دامنه و وسعت جنبش علمى مساجد

حرکت علمى در مساجد قرون اولیه اسلامى، حرکتى پرشتاب، فزاینده و همگانى بود. این مشخصه که نمایان گر جنبش عظیم علمى و فکرى در سراسر جامعه اسلامى بود؛ در همه مساجدى که کرسى درس دایر بود، دیده مى شد. در واقع روى آورى به علوم و عشق به شعر و ادب، به طبقه اى خاص از مردم محدود نشد؛ بل همه مردم اعم از مرد و زن، شیعه و سنى و مسلمان و غیرمسلمان در کلیه زمینه هاى علمى مذکور شرکت کردند. لذا دانش در میان توده مردم رواج یافت و در این میان مسجد به عنوان کانون حلقه هاى درسى مى درخشید؛ نقل شده است در مجلس درس ابوحامد اسفراینى بین سیصد تا هفتصد تن حاضر مى شدند.[30] و در باره «ابوالطیب صعلوکى» فقیه و ادیب نیشابور آورده اند، بیش از پانصد طالب علم در مجلس او حاضر مى شدند.[31]

         در گزارشى دیگر آمده است که در سال 456 ه. ق در جامع دمشق، حلقه درس بسیار بزرگى گرداگرد «خطیب بغدادى» زده مى شد و گفته اند: شنونده انبوهى به پاى درس کشانده شده بودند.[32]

         خطیب بغدادى گزارش کرده یک بار به مسجد ابوحامد اسفراینى رفته و در آنجا مشاهده کرده است 700 دانشجو براى استفاده از درس ابوحامد جمع شده اند.[33]

         بعضى از گزارش ها حاکى از بهره ورى گروه هاى بیشترى از طلاب و دانشمندان از حلقه هاى درس مساجد است، چنان که حلقه هاى درس صادقین علیهماالسلام را هزاران تن شمرده اند. و در دوره هاى بعد حاضران مجالس علمى از هزاران تن نیز تجاوز کرده اند. چنان که مجلس عاصم بن على، ابوالحسین واسطى که در مسجد رصافه برپا مى شد راویان صد تا صدوبیست هزار نفر برشمرده اند.[34]

         این ویژگى تنها در مساجد شرق اسلامى نبود بل اخبار رسیده از اندلس مى رساند که مسجد جامع قرطبه نیز مرکز نخستین دانشگاه اندلس بود و همه روزه دانشمندانى که از نقاط دیگر جهان اسلام به آن جا آمده بودند، در رواق هاى مسجد به آموزش هزاران دانشجو که از اندلس، شمال آفریقا و شاید از برخى مناطق اسپانیاى مسیحى آمده بودند مى پرداختند. در حالى که جهل و بى سوادى و عقب ماندگى، اروپاى مسیحى را در برگرفته بود.[35]

         جالب اینکه بعضى از این حلقه ها به صورت شبانه برگزار مى شد و این مساجد به صورت شبانه روز فعالیت گسترده علم آموزى داشتند، چنان که مقدسى در مسجد جامع قاهره 120 حلقه درسى شبانه بر شمرده است.[36]

 

ابزارها و امکانات تولید علم در مساجد

کتابخانه یکى از مهم ترین قسمت هاى مساجد در قرون اولیه اسلامى به شمار مى رفت. مسلمانان براى گسترش علم و استفاده بیشتر از علوم، کتابخانه هایى را در مساجد تأسیس کردند و افرادى که کتابخانه خصوصى از آن خود نداشتند، از آنها استفاده مى کردند.
بعضى از این کتابخانه ها، با شیوه و اسلوب، کار فراهم آورى کتاب را انجام مى دادند و حتى کتابدار والا مقامى داشتند به عنوان نمونه متصدى کتابخانه مسجد جامع حلب، محمد بن نصر بن قسیرانى بود. وى مردى ادیب بود و هندسه و حساب و نجوم را به خوبى مى دانست.[37]

         کتاب هایى که در این کتابخانه ها به چشم مى خورد، درباره علوم گوناگون از جمله تاریخ، حساب، ستاره شناسى، طب، کشاورزى، موسیقى، زندگى نامه و... بود.[38]

         آنچه به نظر مى رسد این که کتابخانه هاى کوچک مساجد نیز اغلب داراى مجموعه هاى متنوع کتاب بودند چنان که کتابخانه کوچک مسجد محب الدین واقف در قاهره شامل آثارى در مورد طب، جراحى، داروهاى طبى، موسیقى، جوانمردى و شعر بود.[39] از دیگر ویژگى هاى این کتابخانه ها، فهرست نویسى از کتاب ها، قفسه بندى و تقسیم بندى موضوعى، وجود اتاق هاى مطالعه و دسترسى خوانندگان به کتاب ها بود.

          بعضى از این مساجد از ویژگى هاى دیگر چون دسترسى طلاب به نوشت افزار آموزش و مستمرى برخوردار بودند. علاوه بر این، سبک ساختمان مساجد طورى بود که نور مناسب را فراهم مى کرد و رواق هایى جهت مباحثه داشت که[40] مى توانست زمینه هاى آسایش طلاب را براى مطالعه و بحث فراهم آورد. نکته دیگر این که عمدتا استادان مجرب و برجسته در این مساجد تدریس مى کردند و حتى تدریس در بعضى از مساجد نصیب هر کسى نمى شد. چنان که خطیب بغدادى در سفر حج زمانى که سه جرعه از آب زمزم آشامید، از خدا خواست که تدریس در مسجد جامع منصور را نصیب او نماید.[41]

         نکته شایان تأمل دیگر این که از تمام قسمت هاى مسجد سعى مى شد استفاده شود؛ زاویه ها، کنج ها و رواق ها، به طورى که گاه همزمان، ده ها حلقه درس در مسجد تشکیل مى شد.

 

وضع کنونى ما امروزه مکان هایى چون دانشگاه و حوزه و مدرسه در مسائل آموزشى جانشین مساجد شده، ولى در واقع ویژگى مسجد این است که محل اجتماع مردم از طبقات مختلف است لذا رفت و آمد نمازگزاران در میان جمع دانشمندان و محققان، زمینه رشد و پویایى و علاقه درخصوص علوم گوناگون را فراهم مى کند و تأثیرات مثبتى در دل و جان افراد مى گذارد و این ویژگى را هیچ یک از مکان هایى که برشمردیم ندارد.

          هم اکنون اکثر مساجد ما فقط در ساعات نماز باز است و در بقیه اوقات بلااستفاده مانده است. البته بعضى از مساجد از این مسئله مستثنى هستند و در مساجدى چون مسجد اعظم قم جلسات آموزشى در سطح بالا و مباحثه علمى برگزار مى گردد، اما در بسیارى از مساجد برنامه هاى آموزشى مدون و نظام یافته وجود ندارد و مدرسان و استادان مجرّب کمتر به مساجد دعوت مى شوند. علاوه براین کتابخانه هاى مساجد در بیشتر مناطق به علت نداشتن کتابدار و یا فضاى مناسب و یا فقدان ساماندهى و یا محدود بودن ساعات استفاده از کتابخانه، بلااستفاده است. علاوه بر این بسیارى از کتاب هاى موجود در مساجد به روز نیست و نیاز جامعه جوان و محقق را برطرف نمى سازد.

          با توجه به اینکه مساجد تنها مراکزى هستند که در ایام تعطیل و غیرتعطیل در تماس مداوم با مردم اند و مى توانند نقش آموزشى، علمى فراوانى در سطح جامعه ایفا نمایند و در راستاى تولید علم و جنبش نرم افزارى قدم بردارند. به همین دلیل لازم است مرکز رسیدگى به امور مساجد و متولیان امور از وزارت ارشاد گرفته شود تا دیگر متولیان با برنامه ریزى مناسب جهت بهره ورى از این مکان تلاش نمایند.

          خوشبختانه مساجد داراى انعطاف پذیرى از لحاظ فرهنگى هستند، یعنى امکان نقد و بررسى و آموزش علوم گوناگون در مسجد وجود دارد. اگر متولیان براى مساجد مناطق مختلف، وظایفى را مشخص نمایند، به عنوان مثال: محدوده 1 مخصوص رایانه، محدوده 2 مخصوص فیزیک کاربردى، محدوده 3 مخصوص علوم تفسیرى، محدوده 4 مخصوص علوم و معارف حدیثى و... و سپس مساجد مناطق مختلف هر شهر امکانات و استادان موردنظر را جذب و در امر آموزش و پژوهش در آن زمینه برنامه ریزى نمایند، امکان بهره ورى هرچه بیشتر از امکانات و جذب جوانان و نوجوانان به این مراکز بیشتر فراهم مى گردد. علاوه براین زمینه رشد، جسارت علمى و نوآورى در سطح جامعه گسترش مى یابد.

          2 . کتاب ها و امکانات اهدایى مساجد براساس فعالیت هاى آموزشى آنها فهرست شود و نحوه استفاده از امکاناتى چون رایانه و کارکردهاى آن به مسئولین اجرایى و فرهنگى مساجد آموزش داده شود.

          3 . لازم است یک مرکز مهم اجرایى بر فعالیت آموزشى، علمى مساجد نظارت داشته باشد و براى تمام مساجد هیأت هاى علمى تشکیل داده شود و براساس نیاز آنها کلاس هایى براى ارتقاى سطح علمى گذاشته شود به طورى که هر ساله آزمون علمى براى رشد، شکوفایى و خلاقیت متصدیان علمى مساجد برگزار گردد.

          4 . کتابخانه هاى مساجد براساس روش هاى علمى طبقه بندى شود و دسترسى به کتاب و امانت گرفتن آن به راحت ترین شکل ممکن باشد.

          5 . شایسته است مساجد امکانات علمى، فرهنگى، هنرى و ورزشى هر محله و ویژگى هاى آن را فهرست نمایند و در اختیار مراجعین قرار دهند.

          6 . لازم است که بین مساجد و کانون هاى علمى و فرهنگى ارتباط دوسویه برقرار شود. هم چنین مساجد در ایام و مناسبت هاى خاص از دانش آموزان مدارس، براى بازدید دعوت کنند زیرا باعث تعامل و فرهنگ سازى مثبت جهت مراجعه و استفاده بهینه از مسجد مى شود. متولیان امور مساجد باید برنامه ریزى هاى فرهنگى مناسب به عمل آورند تا دانش آموزان پس از بازدید از مسجد با دست پر از آنجا بیرون روند. علاوه براین مى توان برنامه هایى خاص، مانند برنامه دهه فجر و نمایش فیلم، تئاتر و... با هماهنگى آموزش و پرورش و وزارت ارشاد در مساجد براى گروه هاى مختلف سنى تدارک دید.

          7 . هر محله داراى افرادى معتمد و با کمال است. خوب است متولیان مساجد در کنار برنامه هاى علمى و تخصصى از این افراد دعوت به عمل آورند تا علاوه بر بهره بردن، از علم و معرفت ایشان، زمینه آشنایى و غرور ملى فراهم گردد و حس اعتماد به نفس در بین افراد محله بالا رود.

          8 . لازم است به زیباسازى مساجد توجه ویژه شود؛ از رنگ هاى روشن چه براى فرش ها و چه براى پرده ها و رنگ آمیزى در و دیوار استفاده شود و نسبت به نظافت آن حساسیت ویژه نشان داده شود.

 

فهرست منابع

1 . قرآن کریم.

2 . آدام متز، تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ترجمه علیرضا ذکاوتى قراگوزلو، انتشارات امیر کبیر، 1362.

3 . امین، سید حسن، اعیان الشیعه.

4 . تودلایى، بنیامنى، سفرنامه، ترجمه مهنوش ناطق، انتشارات کارنگ، تهران، 1380 .

5 . جعفرى، یعقوب، مسلمانان در بستر تاریخ، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1381 .

6 . دهخدا، على اکبر، لغت نامه، دانشگاه تهران، نشر صدوق، 1373 .

7 . سید کبارى، سید علیرضا، مسند فاطمة بنت الحسین علیه السلام، انتشارات زائر، قم، 1376 .

8 . سیوطى، جلال الدین، الاتقان فى علوم القرآن، منشورات شریف رضى، بى تا.

9 . شلبى، احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمد حسین ساکت، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1361 .

10 . صدوق، ابوجعفر محمد، عیون اخبار الرضا علیه السلام، ترجمه على اکبر غفارى، انتشارات صدوق، 1373 .

11 . طوسى، ابوجعفر، رجال، مکتبه الحیدریه، 1380 .

12 . العش، یوسف،کتابخانه هاى عمومى ونیمه عمومى عربى درقرون وسطى، ترجمه اسداللّه علوى، آستان قدس، 1372.

13 . عاملى،زین الدین،معروف به شهیدثانى،المرادمن منیه المرید،ترجمه حمید رضا شریعتمدارى، چ قدس، قم، 1381.

14 . عیسى بک، احمد، تاریخ بیمارستان ها در اسلام، ترجمه نوراللّه  کسایى، انتشارات علمى و فرهنگى، چاپ اول، 1381 .

15 . غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه هاى بزرگ اسلامى، ترجمه نوراللّه  کسایى، انتشارات دانشگاه تهران، 1372 .

16 . مکى ساعى، محمد، تاریخ کتابخانه هاى مساجد، ترجمه محمد عباسپور، محمد جواد مهدوى، انتشارات آستان قدس، چاپ اول 1373.

17 . بلاذرى، احمد بن یحیى، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، نشر قطره، 1337 .

18 . منیرالدین احمد، نهاد آموزش اسلامى، ترجمه محمد حسین ساکت، انتشارات آستان قدس، 1368 .

19 . معارف، مجید، پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه، مؤسسه فرهنگى و هنرى ضریح، چاپ اول، 1374 .

20 . مرتضوى، سید محمد، نهضت کلامى در عهد امام رضا علیه السلام، انتشارات آستان قدس، 1375 .

21 . مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، مکتبة الاسلامیة، تهران، 1371 .

22 . نعنعى، عبدالمجید، دولت امویان در اندلس، ترجمه محمد سپهرى، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، 1380 .

23 . خویى، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410 ه. ق، (1369 هـ ش).

 

پی نوشت ها:


[1]  .  فاطر / 28 .

[2]  .  زمر / 9  .

[3] . المراد من المنیة المرید: ص 28 .

[4] . بلاذرى، فتوح البلدان:  ص 655 .

[5] . تاریخ آموزش در اسلام: ص 120 .

[6] . مسلمانان در بستر تاریخ:  ص 144 .

[7] . تاریخ بیمارستان ها در اسلام:  ص 15 .

[8] . الاتقان فى علوم القرآن:  ج 1 ، ص 120 .

[9] . مسلمانان در بستر تاریخ:  ص 144 .

[10] . تاریخ دانشگاه هاى بزرگ اسلامى:  ص 64 .

[11] . مسند فاطمه بنت الحسین علیه السلام:  ص 59 .

[12] . اعیان الشیعه:  ج 1 ، ص 99 ـ 100 .

[13] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه:  ص 98 .

[14] . فهرست شیخ طوسى:  ص 17 .

[15] . اختیار معرفة الرجال، قم:  ص 602 .

[16] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه:  ص 100 .

[17] . مأخذ قبل.

[18] . بحار:  ج 10 ، ص 154 .

[19] . پژوهشى در تاریخ حدیث شیعه:  ص 100 .

[20] . نهضت کلامى در عصر امام رضا علیه السلام:  ص 27 .

[21] . عیون اخبار الرضا:  ج 2 ، ص 420 .

[22] . بحار:  ج 47 ، ص 121 .

[23] . نهاد آموزش اسلامى:  ص 121 .

[24] . نشست هایى براى بحث و بررسى مقایسه اى دانش فقه .

[25] . نهاد آموزش در اسلام:  ص 122 .

26] . دولت امویان در اندلس:  ص 365 .

[27] . همان مأخذ.

[28] . تاریخ آموزش در اسلام:  ص 96 .

[29] . همان:  ص 97 .

[30] . تمدن اسلامى در قرن چهارم:  ص 208 .

[31] . همان:  ص 208 .

[32] . تاریخ آموزش در اسلام:  ص 93 .

[33] . نهاد آموزشى اسلامى:  ص 75 .

[34] . مأخذ قبل:  ص 73 .

[35] . دولت امویان در اندلس:  ص 364 .

[36] . تمدن اسلامى در قرن چهارم:  ص 207 .

[37] . کتابخانه هاى عمومى و نیمه عمومى عربى در قرون وسطى:  ص 155 .

[38] . تاریخ کتابخانه هاى مساجد:  ص 148 .

[39] . مأخذ قبل:  ص 149 .

[40] . سفرنامه بنیامین تودلایى:  ص 87 .

[41] . تمدن اسلامى در قرن چهارم:  ص 206 .