گروه : مسجد در منابع
شماره : 19
تاریخ : سه شنبه, 30 اردیبهشت 1399
ساعت : 15:18:06
مسجد در صدر اسلام و نقش آن در پیروزى انقلاب اسلامى

چکیده

انسان در طول دوره زندگانى خود مراحل گوناگونى را با شرایط ویژه و خاص می گذراند که هر کدام به نحوى در مراحل بعد مؤثر است. در این بین جونى از مهم ترین دوران زندگى است که در سلامت یا خسارت دوران میانى و نهایى زندگى بشر تأثیر گسترده و عمیقى دارد. چرا که در این دوران پایه  ها و اصول شخصیت انسان شکل مى  گیرد.

در این مقاله به بحث در مورد موانع حضور جوانان در مسجد پرداخته شده و به علت آن به شرح ذیل اشاره است:

1 ـ بحران هویت دینى؛

 2 ـ تهاجم فرهنگى؛

 3 ـ روحیات و خواسته  هاى جوان و فضاى مسجد؛

 4 ـ ناهنجاری ها؛

 5 ـ دین گریزى.

در پایان راه  هاى جذب جوانان در مسجد ارائه شده که آن نیز به چند بخش تقسیم مى  شود: امام جماعت، خانواده و دوستان، امکانات و فعالیت  هاى مسجد، کلاس  هاى آموزشى، بها دادن به جوانان، تبلیغات، شکل ظاهرى مسجد، بیان مباحث مورد نیاز جوانان، پیش نیازها ، تشویق، تقویت پایگاه  هاى بسیج و... .

 

مقدمه

پژوهش  هاى تاریخى انجام شده پیرامون جایگاه مسجد در میان مسلمانان نشان از آن دارد که مسجد نخستین و مهم  ترین مرکز و نهاد در جامعه اسلامى بوده است. در این مقاله به اختصار ابعاد و کارکرد هاى عبادى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى ونظامى مسجد در صدر اسلام یاد آورى شده است و نقش آن به صورت تطبیقى در پیروزى انقلاب اسلامى ایران بیان شده است.

 

کارکرد هاى مسجد در صدر اسلام

مسجد نخستین و مهم  ترین مرکز و نهاد جامعه اسلامى و از صدر اسلام تاکنون داراى ابعاد و کارکردهاى عبادى، فرهنگى، سیاسى، اجتماعى و نظامى به شرح ذیل بوده است:

1 . کارکرد عبادى مسجد

براساس آن چه از قرآن کریم استفاده مى  شود یکى از اهداف آفرینش عالم و موجودات، «عبادت»[1] و «تقرب الى اللّه » است. در میان عبادات، سجده یکى از والاترین مظاهر عبادت و بندگى خداوند متعال است؛ زیرا سجده  کننده، نهایت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر ذات احدیت را اظهار مى  نماید. شاید به همین جهت است که همه آفرینش و تمامى موجودات در پیشگاه خداوند متعالى سجده مى  کنند.[2]

عبادت و پرستش در مورد انسان ـ این گل سر سبد هستى ـ داراى دو معناى عام و خاص است؛ عبادت در معناى عام شامل هر گونه رفتار و کردارى مى  شود که رضایت و خشنودى خداوند در آن باشد و در معناى خاص؛ راز و نیاز با خداوند، ذکر و یاد خدا و نجوا و سخن گفتن با اوست که شامل عباداتى همچون دعا، ذکر، تلاوت قرآن و برپایى نماز مى  شود.

روشن است که هدف از عبادت، خسته کردن جسم و انجام حرکت هاى خاص و لقلقه زبان نیست؛ بلکه روح و جان عبادت، «توجه قلبى» به معبود حقیقى یعنى خداوند است.

بدون شک در پیدایش توجّه قلبى، شرایط و عوامل فراوانى نقش دارند که از آن جمله «مکان عبادت» است.

مسجد با ویژگى  ها و شرایط مخصوص به خود، بهترین و مناسب  ترین مکان براى حضور در درگاه الهى و سپاس و شکر گذارى از اوست.

نخستین مسجد در نظام آفرینش، کعبه و مسجد الحرام است.[3] پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله وسلم از نخستین روزهایى که دعوت به دین و آیین اسلام را به صورت آشکار در مکه شروع کرد، از مسجد الحرام به عنوان یک پایگاه اساسى بهره گرفتند. در این باره فقط به یک نمونه تاریخى که مورد اتفاق فریقین است، اشاره مى  شود:

ابن اثیر در «اسد الغابه» و ابن حجر در «الاصابه» در بیان شرح حال «عفیف کندى» نقل مى  کنند که گفت:

«در روزگار جاهلیت وارد مکه شدم و میزبانم عباس بن عبدالمطلب بود. ما دو نفر در اطراف کعبه بودیم که ناگهان مردى آمد، در برابر کعبه ایستاد و سپس پسرى را دیدم که آمد و در طرف راست او ایستاد. چیزى نگذشت زنى را دیدم که آمد و پشت سر آن ها قرار گرفت و من مشاهده کردم که این دو نفر به پیروى از آن مرد رکوع و سجود مى  کنند. این منظره بى سابقه حس کنجکاوى مرا تحریک کرد که جریان را از عباس بپرسم. او گفت: آن مرد، محمد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله وسلم است و آن پسر، برادر زاده او و زنى که پشت سر آنهاست، همسر محمد صلی الله علیه و آله وسلم است...».[4]

شواهد تاریخى گواه است که پیامبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله وسلم علاوه بر حضور در مسجد و اقامه عبادت در آن مکان مقدس، دیگر مسلمانان را ترغیب و تشویق مى  فرمودند تا به مسجد رفت و آمد کنند و از برگزارى نمازهاى پنج گانه واجب در مساجد، بدون عذر تخلّف نورزند. در آیات و روایات پیامبر و ائمه معصومین علیه السلام بر اقامه نماز و به ویژه نماز جماعت در مسجد، به فراوانى تأکید شده و براى آن فضایل بسیارى نقل شده است. این تأکیدات تا به آن حد است که خوددارى از حضور در مساجد از روى بى اعتنایى در روایات، روى گردانى از سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به شمار آمده و باعث مى  شود نمازهاى انسان مقبول درگاه الهى قرار نگیرد.[5]

از سوى دیگر قرآن کریم از هر کسى که به نقش بنیادین مسجد یعنى «عبادت و پرستش» آسیب برساند، به عنوان ظالم یاد نموده، مى  فرماید:

«وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فى خَرابِها»[6]

کیست ستم  کارتر از آن کسى که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیرى کرده و سعى در ویرانى آن مى  نماید.

در صدر اسلام، برپایى نمازهاى جماعت که مظهر بندگى، شکوه، حیات و وحدت امت اسلامى بود، بیش از امروز مورد توجّه و اهتمام مسلمین بوده است.

اما باید اذعان کرد که در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله اسلام، کارکرد مساجد اگر چه در زمینه هاى دیگر با فراز و نشیب بسیار همراه بوده است، اما در بعد عبادى، هرگز دچار افول و خاموشى کامل و مطلق نشده یا مثل برخى دیگر از کارکردها به فراموشى سپرده نشده است.

ویل دورانت مؤرّخ تمدن نگار مشهور غربى در گزارشى از جوامع اسلامى چنین مى  نویسد:

«پیش از آفتاب و نیمه روز و پیشگاه و نزدیک غروب مؤذن بر گلدسته بالا مى  رود و به وسیله اذان، مسلمانان را به نماز مى  خواند! به راستى چه نیرومند است و شریف این دعوت که مردم را پیش از طلوع آفتاب، به بیدارى دعوت مى  کند، چه خوب است که انسان به هنگام نیم  روز از کار باز ایستد و چه بزرگ و با شکوه است که ضمیر انسان در سکوت شب به جانب خداوند جل جلاله توجّه کند».[7]

کارکرد عبادى مسجد، گاه همانند اقامه نماز جمعه، جنبه سیاسى به خود گرفته، روند دیگرى پیدا مى  کرد؛ زیرا از جمله کارکردهاى عبادى مساجد، در صدر اسلام برگزارى نماز جمعه بود؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم هنگام هجرت و قبل از رسیدن به مدینه در فاصله پانصد مترى مسجد قبا، در محلى که اکنون مسجدى به نام مسجد جمعه بنا شده است، اولین نماز جمعه تاریخ اسلام و پس از ورود به مدینه، نماز جمعه را به صورت مرتب اقامه نمود، بدین ترتیب اقامه نماز عبادى و در عین حال سیاسى اجتماعى جمعه از مسجد جمعه در نزدیکى قبا آغاز و در مسجدالنبى تداوم یافت.

روایات زیادى از حضور انبوه مردم و خطبه هاى رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در نماز جمعه در منابع دینى فریقین نقل شده است. این سنت حسنه در زمان خلفاى ثلاثه و امام علىعلیه السلام و طبق برخى نقل ها در زمان امام حسن مجتبى علیه السلام رواج داشت و در مساجد جامع و مرکزى شهرها و بلاد اسلاى نیز توسعه یافت. ولى پس از آن دوران به تدریج با انحراف از جایگاه واقعى اش روز به روز کمرنگ  تر شد.

در ایران هم تا قبل از انقلاب اسلامى هیچ  گاه نماز جمعه در همه جا و به صورت عمومى و مرتّب برگزار نشده است. ظاهرا اولین کسى که در دوران رژیم منحوس پهلوى، خواهان احیاى نماز جمعه شده، شهید نواب صفوى در کتاب «رهنماى حقیقت» است. اما با ظهور انقلاب اسلامى این فریضه الهى با همان عظمت و شکوه و خصوصیاتى که در صدر اسلام داشت، مجددا احیا گردید.

پروفسور حامد الگار در مقاله اى تحت عنوان «امام خمینى(ره) و احیاى نماز جمعه» مى  نویسد:

«احیاى واقعى نماز جمعه در ایران یکى از دست آوردهاى عظیم انقلاب اسلامى ایران است و ما آن را مانند بسیارى از برکات، مدیون حضرت امام هستیم».[8]

امام خمینى(ره) همانند عده  اى از فقها، جایگاه ویژه  اى براى اقامه نماز جمعه در عصر غیبت، قایل است. ایشان در تحریر الوسیله ضمن تبیین احکام نماز جمعه مى  فرماید:

«نماز جمعه و دو خطبه آن از جایگاه عظیم سیاسى مثل حج و عید قربان و فطر براى مسلمانان برخوردار است، ولى متأسفانه مسلمانان از این گونه وظایف سیاسى غفلت کرده اند.

اسلام در تمام شئونش دین سیاست است و کسى که کمترین تفکّر و تأمّلى در احکام حکومتى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى اسلام داشته باشد، این را مى  فهمد. و هر کس توهم کند که دین از سیاست جداست، نادانى است که نه اسلام را فهمیده و نه سیاست را».[9]

امام خمینى ره در تبیین اهمیت نماز جمعه در یکى از بیاناتشان مى  فرمایند:

«یکى  از مهم  ترین چیزهایى که دراین  انقلاب حاصل شد، قضیّه نماز جمعه است... بحمد اللّه  در این نهضت، نماز جمعه با محتواى حقیقى آن تحقق یافت... مردم و نسل  هاى آینده به این مسئله، اهمیت بدهند که نماز جمعه در رأس همه امور است».[10]

ایشان در سخنان دیگرى در باره محتواى خطبه ها فرموده  اند:

«در خطبه نماز جمعه، مقدّرات مملکت بیان بشود، مسایل سیاسى که در مملکت جریان پیدا مى  کند، مسایل اجتماعى که در مملکت باید جریان پیدا مى  کند، گرفتارى هاى مسلمان ها، اختلافات مسلمان  ها در آن خطبه ها باید طرح بشود و رفع بشود».[11]

 یکى دیگر از کارکردهاى عبادى مسجد، سنت اعتکاف است. اعتکاف اقامت در مسجد به قصد عبادت و تقرّب جستن به خداوند متعال است.

انبیاى الهى در مراحل مختلف زندگى، اوقاتى را به گسستن از مردم و ایجاد ارتباط ویژه با خداوند اختصاص مى  دادند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم با وجود آن همه عظمت روحى و کمالات انسانى، اهتمام خاصى نسبت به اعتکاف داشتند؛ در روایتى از امام صادق(علیه السلام) مى  خوانیم:

«کانَ رَسوُلُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم اِذا کانَ الْعَشْرُ اْلاَواخِر اِعْتَکَفَ فِى الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَةٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ حَلْوى فِراشَهُ»[12]

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در دهه آخر (ماه رمضان) در مسجد معتکف مى  شد. براى آن حضرت خیمه اى مویین در مسجد بر پا مى  شد. حضرت براى اعتکاف مهیا مى  شد و بستر خویش را جمع مى  کرد.

سنت اعتکاف پس از رسول گرامى اسلام صلی الله علیه و آله وسلم تا حدود زیادى به فراموشى سپرده شد و بحمداللّه  پس از پیروزى انقلاب اسلامى خصوصا در سال  هاى اخیر، رونق فوق  العاده اى پیدا کرده، به صورتى که در اکثر شهرها به دلیل کثرت استقبال، مشکل مکان به وجود مى  آید.

2 . کارکرد فرهنگى، آموزشى و تبلیغى مسجد

یکى از کارکردهاى مسجد در صدر اسلام، استفاده  هاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى از مسجد است. دینى که با امر به خواندن و آموزش و قلم و مبارزه با جهل و نادانى آغاز شود،[13] طبیعى است که براى رسیدن به این اهداف نیازمند به مرکز آموزش و تبلیغ است و چه جایگاهى مخصوصا با امکانات آن زمان، از مسجد والاتر و بهتر؟!

شواهد و قراین تاریخى حاکى از آن است که پیامبر و یارانش، قبل و بعد از هجرت، از مسجد براى آموزش و تبلیغ استفاده مى  نمودند. آن حضرت پس از اعلان عمومى و تبلیغ رسمى دین اسلام، قبل از هجرت به مدینه تا آنجا که امکان داشت، از مسجد الحرام در راستاى تبلیغ و ترویج دین و آموزه هاى اسلام بهره مى  گرفتند؛ از آنجا که کعبه و مسجدالحرام قبل از ظهور اسلام، جایگاه گرد هم آیى مردم بوده، مشرکان براى پرستش بت ها و طواف کعبه در آنجا گرد هم مى  آمدند، پیامبر و یارانش از این فرصت، نهایت استفاده را مى  کردند.

گرویدن شمارى از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به اسلام در مکّه، ثمره چنین تبلیغاتى بوده است. به عنوان نمونه مى  توان از طفیل بن عمرو نام برد؛ طفیل شاعر خردمندى بود که در میان قبیله اش نفوذ کلمه داشت. وى وارد مکه شد. سران قریش و بازیگران عرصه سیاست از ترس اسلام آوردنش با جوّ سازى او را از حضور در نزد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و صحبت کردن با او و گوش کردن به سخنان آن حضرت بر حذر داشتند. طفیل مى  گوید:

          «سخنان آنان به قدرى در من مؤثّر افتاد که مقدارى پنبه در گوش هایم کردم، صبح وارد مسجدالحرام شدم و ناخود آگاه کلامى بسیار شیرین و لذّت  بخش به گوشم رسید! احساس مسرّت کردم. با خود گفتم: تو مرد سخن سراى خردمندى هستى، چه مانع دارد سخن این مرد را بشنوى؟ اگر نیک بود آن را بپذیرى و اگر زشت بود آن را رد کنى!

براى ملاقات پنهانى با آن حضرت، اندکى صبر کردم. حضرت به سوى منزل به راه افتاد. وقتى وارد خانه شد، اجازه ورود خواستم و جریان را براى حضرت توضیح دادم و خواستم آیین اسلام را برایم تشریح کند.

آن حضرت، آئین خود را عرضه داشت و مقدارى قرآن برایم تلاوت کرد. به خدا سوگند کلامى زیبا تر از آن نشنیده و آیینى معتدل  تر از آن ندیده بودم!! آن را پذیرفتم! سپس به حضرت گفتم: در میان قبیله خود براى نشر آیین شما فعالیت خواهم نمود!».

ابن هشام مى  نویسد: «طفیل تا روز حادثه خیبر در میان قبیله خود بود و به نشر آیین اسلام اشتغال داشت و در همان حادثه با هفتاد یا هشتاد خانواده مسلمان به پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پیوست و در اسلام خود پایدار بود تا این که پس از درگذشت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در عصر خلفا در جنگ یمامه شربت شهادت نوشید».[14]

آیت اللّه  سبحانى مى  نویسد:

«تا آنجا که تاریخ نشان مى  دهد، ابوذر از یاران پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اولین کسى بوده است که در میان قریش و در مسجد الحرام، نداى اسلام را به گوش دگران رسانیده است و براى این کار، شکنجه بسیارى را تحمل کرده است».[15]

 بر پایه برخى از شواهد تاریخى، پیامبر«صلى الله علیه و آله» در دورانى، یاران خویش را در مسجد الحرام گرد مى  آورد و براى آنان قرآن مى  خواند و واجبات و محرّمات الهى را به آنان آموزش مى  داد. چنین جلساتى در مسجد، گاه به مناظره و گفتگوهاى طولانى و علمى با سران قریش نیز مى  انجامید و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با استناد به آیات نورانى قرآن، به شبهه  هاى گوناگونى که از سوى آنان مطرح مى  شد، پاسخ مى  گفتند.

نقش مسجد در فعالیت هاى فرهنگى، آموزشى و تبلیغى، پس از ورود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به مدینه، هرگز با قبل از آن قابل مقایسه نیست. با بناى مسجد النبى، در واقع نه تنها معبد و پرستش گاه خداوند متعال، ساخته شد بلکه دانشگاهى فعال و سرشار از شور و نشاط علمى نیز پى ریزى شد.

حضور منظّم و پیوسته مسلمانان در این مسجد به منظور بر پا داشتن نماز، بهترین فرصت را براى کارهاى تبلیغى پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فراهم مى  آورد؛ آن حضرت با توجّه به اوضاع و احوال و رعایت حال حاضرانِ در مسجد، از این فرصت ها به خوبى بهره  بردارى مى  کردند.[16]

بدین رو مى  توان گفت مسجد در صدر اسلام شاخص  ترین ساحت فرهنگى و تربیت اسلامى را به خود اختصاص داده بود. در متون اسلامى، روایات بسیارى در خصوص نقش علمى و آموزشى مسجد در صدر اسلام وارد شده است؛ به عنوان نمونه به سه روایت اشاره مى  شود:

1 . شهید ثانى ره در منیة المرید نقل مى  کنند:

«پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم روزى خانه را به قصد مسجد ترک کرد؛ در مسجد با دو گروه روبرو شد. گروهى به مباحثات علمى و معارف اسلامى مشغول بودند و گروهى به دعا و نیایش! حضرت فرمود: هر دو گروه در مسیر خیر و صلاح هستند، یک گروه خدا را مى  خوانند و گروه دیگر به آموزش علم و آگاهى مى  پردازند! این گروه علمى از فضیلت بیشترى، برخوردار است زیرا که من براى تعلیم فرستاده شده ام!! آنگاه در میان گروه علمى نشستند».[17]

2 . امام صادق علیه السلام در روایتى مى  فرمایند:

«و هیچ گروهى در مسجد خداوند متعال، به منظور تلاوت قرآن و مباحثه علمى پیرامون آن ننشستند، مگر این که آرامش قلبى آنان را فرا گرفت و فرشتگان الهى آنان را (با بال و پر خویش) در بر گرفتند».[18]

3 . ابن عباس نقل مى  کند که از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیدم:

«هیچ گروهى در خانه اى از خانه هاى من براى آموزش قرآن و بحث در باره آن اجتماع نکردند، مگر آن که به مهمانى خداوند تعالى در آمده، تا زمانى که در مسجد، به مباحثات علمى پیرامون قرآن مشغول هستند، ملائکه آنان را در بر خواهند گرفت. (آنان را مورد حمایت و حفاظت خود قرار مى  دهند)».[19]

اختصاص روند آموزش و علمى منحصر به صدر اسلام نیست، بلکه در دوره هاى بعد هم اندیشمندان، متخصصان و دانش پژوهان علوم و معارف اسلامى، جلسات بحث و درس خود را در مساجد بر پا مى  کردند؛ مجالس تفسیر و قرائت قرآن، مباحث  کلامى، فقهى وحدیثى در عصرائمه علیه السلام درمساجد جهان  اسلام وپس ازآن نیز تا آنجا که تضادى با منافع حکومت هاى وقت نداشته، در مساجد برگزار مى  شده است.

در دوران انقلاب اسلامى، مساجدى که از مدیریت قوى و ائمه جماعات فعال و انقلابى برخوردار بودند، کلاس هاى مختلف در جهت آگاهى دادن به مردم در ابعاد و زمینه  هاى مختلف برگزار مى  کردند. این گونه مساجد در بازگشت به خویش، خودشناسى و ارزیابى هویت فراموش شده ملّت ایران بسیار مؤثر بودند.

آرى مردم از طریق مساجد هویت فراموش شده خویش را به خاطر آوردند و به فرهنگ اصیل، آرمان هاى والا و ارزش هاى انسانى و معارف اسلامى بازگشتند.[20]

رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامى در مصاحبه  اى در ارتباط با نقش فرهنگى مساجد مى  گوید:

«به طور کلى فرهنگ مردم یک فرهنگ دینى بوده است، حتى قبل از ظهور و ورود اسلام به ایران، جامعه ایرانى، جامعه اى با فرهنگ دینى بوده است. مثل مکتب زرتشت و ....به ویژه فرهنگ شیعى در ایران، فرهنگ مهمى بوده است، چرا که تشیع، پیوسته اعتراض به حکومت ها بوده است و مکتب شیعه روحانیت معترض را تربیت کرده و روحانیت که خانه او مساجد بوده است...».[21]

بدینسان بر اساس پژوهش  ها روشن مى  شود که مساجد در صدر اسلام، کانون و دانشگاه تبیین اسلام و مرکزى براى نشر و اشاعه معارف ناب آن بوده است و در انقلاب اسلامى ایران نیز مساجد، مردم را به هویت و فرهنگ اصیل و فراموش شده خود بازگرد انده است؛ این بازگشت به گونه  اى بود که براى احیاى مجدد آن هویت، جانفشانى  هاى بسیار کردند تا به نتیجه مطلوب دست پیدا کردند.

3 . کارکرد سیاسى، اجتماعى مسجد

یکى دیگر از کارکردهاى مسجد در صدر اسلام، کارکرد سیاسى، اجتماعى مسجد بوده است. به جرأت و صراحت مى  توان ادعا کرد که در کنار بُعد عبادى مسجد، وسیع  ترین و مهم  ترین کارکرد مسجد، کارکرد سیاسى و اجتماعى بوده است.

مسجد پایگاه و مرکز تمامى فعالیت  هاى سیاسى جامعه اسلامى، بلکه دار الحکومه آن بوده است. کلیّه ملاقات  هاى عمومى در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و پس از او در زمان خلفاى نخستین و امام على علیه السلام در مسجد انجام مى  شده است و حتى نمایندگان خارجى نیز در مسجد به حضور پذیرفته مى  شدند.

مسجد محل بیعت و اعلام برنامه هاى حکومتى نیز بوده است. ابن ابى الحدید در شرح نهج  البلاغه مى  نویسد:

«وقتى مردم هجوم آوردند تا با امام على«علیه السلام» بیعت کنند، آن حضرت امتناع ورزید ولى اصرارها در حدى بود که حضرت چاره  اى نداشت. در این مرحله که مشروعیت الهى با مقبولیت عمومى همراه گشته و حجت بر آن حضرت تمام شد، امام حاکمیت را پذیرفت، ولى براى انجام بیعت، فرمودند:

اگر به ناچار قرار است با من بیعت کنید، پس در مسجد! زیرا بیعت با من نباید به طور مخفى و پنهان باشد، بلکه باید با خواست مسلمانان و در ملأ عام و محل اجتماع مسلمین انجام گیرد. پس حضرت بلند شدند در حالى که مردم در اطرافش حرکت مى  کردند تا داخل مسجد شدند، مردم از هر طرف بر سر حضرت ریختند و با ایشان بیعت کردند».[22]

روشن است که امورزه بیعت به انتخابات تغییر نام یافته است و جالب این است که این کارکرد سیاسى با پیروزى غرور آفرین انقلاب اسلامى، در طول 25 سال گذشته، در مساجد احیا شده  است، به  گونه  اى که  در تمامى  انتخابات گذشته، (که در واقع هر انتخاب، بیعتى جدید با نظام اسلامى است)، در مجامع عمومى و مساجد صورت گرفته است.

مسجد در صدر اسلام همواره مجلس مشورتى مسلمین در رویدادها نیز بوده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بر اساس دستور قرآن کریم[23] در امور مختلف با کسانى که صلاحیت هاى لازم راداشتند به مشاوره مى  پرداختند. مهم  ترین این مشورتها در حوزه نظامى و غزوات و تنظیم سیاست هاى دفاعى صورت گرفته است که به ذکر یک نمونه از مشورت هاى نبى مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بسنده مى  شود:

در جنگ احد وقتى مسلمانان از تهدید قریش آگاه شدند، پیامبر در انجمن بزرگى که افسران ارتش اسلام در آنجا حضور داشتند فرمودند:

اَشیرُوا اِلَىَّ: افسران و سربازان! نظرات خود را در چگونگى دفاع از آیین یکتا پرستى بیان کنید!

دو نظر مطرح شد. نظر اول دفاع در شهر و جنگ تن به تن بود و نظر دوم خروج از شهر و دفاع در بیرون شهر.

نظر دوم از اکثریت بیشترى برخوردار بود. پیامبر گرامى صلی الله علیه و آله وسلم هم نظر اکثریت را قاطع دانست و براى خروج از شهر، خود و سربازان را آماده حرکت کرد.[24]

در واقع پر رنگ  ترین نقش مساجد در دوران هاى انقلاب اسلامى محور سیاست بوده است. اگر چه در دوران رژیم پهلوى، مردم از هر صنف و طبقه بر حسب زندگى روزمره خویش، کم و بیش نابسامانى وضع فرهنگى را احساس مى  کردند و هر کس متناسب با آگاهى و دانسته هاى خویش، تحلیلى از وضعیت آن دوران داشت، ولى با فراگیر شدن انقلاب اسلامى، مسجد ها، جایگاهى بسیار مؤثر تر در این زمینه یافتند.

سخنرانى  هاى روحانیون و دانشگاهیان در مساجد، حسینیه  ها و دیگر اماکن مذهبى، مردم را بیش از پیش با ابعاد فساد، ظلم، تبعیض و بى عدالتى ساختار سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى کشور آشنا کرد.

مسجد به همان اندازه که در طرد رژیم طاغوت از سوى مردم اثر داشت، پس از تبعید امام خمینی ره در سال 1343، که مبارزه فعّال سیاسى تقریبا فروکش کرد و مساجد رویکردى دیگر یافتند امام خمینى قدس سره معمار انقلاب اسلامى ایران در ارتباط با این نقش مى  فرمایند:

مسجد در اسلام و در صدر اسلام همیشه مرکز جنبش و حرکت هاى اسلامى بوده و از مسجد تبلیغات اسلامى شروع مى  شده است و از مسجد حرکت قواى اسلامى براى سرکوبى کفار و وارد کردن آنها در زیر بیرق اسلام بوده است.[25]

«این مساجد است که این بساط را درست کرد. این مساجد است که نهضت را درست کرد. در عهد رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم هم و بعد از آن هم تا مدت ها مسجد مرکز اجتماع سیاسى بود، مرکز تجیش جیوش بود».[26]

این گونه سخنان امام خمینى ره در واقع توجّه دادن به سوى فرهنگ اصیل اسلامى و ساماندهى حرکت هاى اسلامى از مساجد است. مساجد به مثابه پایگاه  هاى انقلاب به صورت سنگرهاى مستحکم براى مبارزه انقلابیون در آمدند و بر این اساس است که ایشان با ژرف نگرى خاص خود مى  فرماید:

«مساجد و محافل دینیه را که سنگرهاى اسلامى در مقابل شیاطین است، هر چه بیشتر گرم و مجهز نگه دارید».[27]

«مسجد یک سنگر اسلامى است و محراب محل جنگ است، محل حرب است، این را مى  خواهند از دست شما بگیرند».[28]

«محراب یعنى مکان حرب، مکان جنگ، هم جنگ با شیطان و هم جنگ با طاغوت، از محرابها باید جنگ پیدا شود، چنانچه پیشتر از محراب ها پیدا مى  شد، از مسجدها پیدا مى  شد، اى ملت! مسجدهایتان راحفظ کنید... تا این نهضت به ثمر برسد!».[29]

در پى تأکیدات رهبر کبیر انقلاب بر استفاده هر چه بشتر از مساجد و بازگشت آنها به نقشى که در صدر اسلام داشتند، یاران و شاگردان امام با افشاگرى در مساجد، آتش مبارزات را روز به روز شدیدتر و رژیم منحوس پهلوى را نا کار آمد تر کردند:

پایه  هاى اصلى و اولیه انقلاب را شاگردان و نزدیکان و معتمدین امام بنا کردند؛ همچون شهید عراقى و طرخانى، امام 400 شاگرد مخصوص تربیت کرده بودند و شما همه جا از آنها اثر مى  دیدید.

شرق تهران آیت اللّه  امامى کاشانى، جنوب تهران با خدمات آقاى ایروانى، جنوب شرقى آیت اللّه  غیورى، شمیرانات، آیت اللّه  ملکى در مسجد همت، مرکز تهران کانون توحید و مسجد پرچم، خدمات آیت اللّه  شهید مطهرى، در شمال تهران امام جمارانى و بالاخره در این مسجد شهید بزرگوار دکتر مفتح، شاگردان امام در تمامى نقاط تهران و شهرستان ها به کار تبلیغى و سیاسى مشغول بودند».[30]

«اصولاً در محور سیاسى، مساجد و نهادهاى دینى، به واسطه عملکردشان و عملکرد مبارزاتیشان بر علیه حکومت ها، مورد توجه خاص کارگزاران دولت بود. چه این که مى  دیدم مسئولین بلند مرتبه رژیم شاه، چه عکس  العمل  هاى تندى در مقابل مسجد و مسجدى  ها ابراز مى  داشتند و اعمال مى  کردند. بى  خود نبود که سپهبد رزم  آرا مهره حلقه به گوش شاه مى  گفت: مسجد را بر سر کاشانى و مجلس را بر سر مصدق خراب مى  کنیم، در اینجا اهمیت و حساسیت سیاسى بودن مساجد را بهتر درک مى  کنیم».[31]

«در دوران انقلاب هم به طور طبیعى و بر اساس سابق تاریخى، مساجد ایران نقش خود را باز یافته و مرکز مبارزات ضد رژیم شاه بود. حمله به مسجد گوهرشاد در زمان رضا شاه و کشتار مردم، به توپ بستن حرم امام رضا علیه السلام توسط روس ها و همچنین حمله و به آتش کشیدن مسجد جامع کرمان و کشتار مردم، نشانگر اهمیت مسجد در مبارزات مزبور و استفاده از آن به عنوان سنگر مبارزه، نشان عنادى است که قدرت سیاسى نسبت به این مکان مقدس داشته است».[32]

برگزارى مجالس ختم براى شهداء، همچنین تحصن در مساجد از دیگر کارکردهاى سیاسى مسجد بود که در اوایل شکل  گیرى انقلاب مى  توان به آن اشاره کرد. به گزارش ذیل توجّه فرمایید:

«در ساعت 19، 1/10/1357 حدود هفت  صد نفر از طبقات مختلف و قشریون مذهبى به منظور اعتراض به حادثه روز 24/9/1357 کرمان که منجر به کشته شدن چهار نفر گردید و هم چنین آزادى چهار نفر از فرهنگیان این شهر که در زندان به سر مى  بردند و در حوادث و تظاهرات کرمان دستگیر شده بودند، در مسجد تحصن و قصد دارند تا عصر روز 2/10/57 به تحصن خود ادامه دهند».[33]

         مساجد در اوایل ظهور انقلاب، پایگاه ترغیب و تحریک مردم براى همکارى و همیارى در زمینه هاى مختلف بوده است. در مساجد بسیارى از مشکلات اجتماعى جامعه با همکارى مردم حل مى  شد!!

از کارهایى که صرفا جنبه اجتماعى داشتند، مى  توان به کمک هاى مردم در جریان زلزله طبس، کمک به خانواده  هایى که سرپرست آنها در زندان یا بازداشت بودند، اشاره کرد؛ خاطرات یاران انقلاب در این خصوص بسیار است که به دو نمونه در ذیل اشاره مى  کنیم:

1 ـ در جریان زلزله طبس در استان خراسان در سال 57، مساجد تبریز و ائمه جماعات بسیار فعال بودند و پس از جمع آورى کمک هاى مردم مستقیما آنها را به منطقه زلزله زده حمل مى  کردند. نکته  اى که قابل تأمل است، مخالفت رژیم با این امر مردمى بود، چرا که باعث تعاون، همکارى، همبستگى مردم مى  گردید که این هم خوشایند رژیم نبود.[34]

2 ـ در محور اجتماعى، کارکرد حقوقى و قضایى مساجد، یکى دیگر از عمده امورى بود که مردم بنا به اعتمادى که به ائمه جماعات مساجد داشتند، بسیار مؤثّر و کارساز بود... .

مساجد و ائمه جماعات نه تنها اختلافات مالى مردم را حل و فصل مى  کردند، بلکه اختلافات خانوادگى و حتى قومى و محلى افراد را فیصله مى  دادند، چرا که متدینین و مؤمنین مجاز به مراجعه به دادگسترى و محاکم قضایى نبودند... در مورد طلاق هم وضع به همین صورت بود. چون مراجع، شرط صحت طلاق را وجود دو شاهد عادل براى جارى کردن صیغه طلاق مى  دانستند و دادگاه  هاى زمان قبل از انقلاب، مصداق این شرط نبودند، لذا بسیارى از طلاق  ها و صیغه آن در سر نماز جماعت و با شاهد گرفتن از متدینین انجام مى  شد».[35]

حجة  الاسلام هاشمى رفسنجانى در باره نقش مساجد در پیروزى انقلاب اسلامى مى  گوید:

«پس از تصویب کاپیتولاسیون و... ایشان (امام) تصمیم به مبارزه گرفتند و ما هم ستادى براى اداره مسایل مبارزه در این مقطع جدید ایجاد کردیم. امام هم اعلامیه دادند و هم آن سخنرانى معروف (در فیضیه) را کردند و هم به علماى سراسر کشور پیام هایى فرستادند.

مسجد امام (شاه) هم پایگاهى مهم شده بود که در این مقطع هر شب یکى از چهره  هاى مشهور آنجا سخنرانى مى  کرد، گروه ها در اداره قضایا فعالیت خوبى پیدا کرده بودند... (بنا شد) چندین هیئت، تشکل جدید ایجاد کنند. امام هم موافقت کردند و چند روحانى مورد اعتمادشان را هم چون آقایان مطهرى، بهشتى و انوارى براى پاسخ گویى سؤالات و تغذیه فکرى شان انتخاب کردند... افرادى هم بودند که مى  خواستند کارهاى تندترى انجام دهند.

اوج تلاش  هاى مبارزین آن ماه، ترور منصور و بازداشت شاخه نظامى هیئت مؤتلفه بود. بعد از ترور منصور، مجلس مسجد جامع با تهاجم پلیس به هم خورد و ادامه پیدا نکرد».[36]

همان  گونه که ملاحظه فرمودید، سخنان فوق در واقع به احیا کارکرد نظامى مسجد در انقلاب اسلامى همچون دوران صدر اسلام اشاره مى  کند.

از دیگر کارکرد اجتماعى مسجد در صدر اسلام انجام امور درمانى در مواقع حساس بوده است:

«در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جایگاهى براى معالجه بیماران و مجروحین معین شده بود و پیامبر و یارانش در آنجا از بیماران عیادت مى  کردند».[37]

واقدى مى  نویسد: «در ماجراى جنگ احد مردم در مسجد چراغ و آتش بر افروخته بودند و خستگان و مجروحان را مداوا مى  کردند».[38]

همچنین به دنبال زخمى شدن سعد بن مغاذ مى  نویسد: «پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم او را در خیمه کعیبه دختر سعد بن عتبه در مسجد پیامبر جاى داد. این زن مجروحین را معالجه مى  کرد».[39]

روشن است که انجام این امور در مساجد مربوط به صورت اضطرار و ناچارى است، همان گونه که در صدر اسلام طبق این شواهد تاریخى به دلیل نداشتن جا و مکان مناسب، از مساجد چنین استفاده  اى مى  شده است؛ زیرا معمولاً درمان جراحت و جراحت  ها با خون ریزى همراه است و این با مسجد سازگارى ندارد.

در انقلاب اسلامى هم معمولاً افرادى که داراى جراحت هاى مختصر بودند طبق گفته برخى از اصحاب انقلاب در برخى از مساجد مداوا مى  شدند، ولى نقش مساجد در انقلاب، در واقع ساماندهى درمان مجروحین و تشکیل تیم  هاى پزشکى براى مداوا در مکان  هاى دیگر غیر از مسجد بوده است.[40]

به عنوان نمونه مسجد باب الحوائج و مسجد امام صادق علیه السلام از جمله مساجد فعالى بودند که در تبریز فعالیت  هاى بهداشتى و درمانى نموده، برخى بیمارستان  هاى خیریه را اداره مى  کردند. حتى آسایشگاه جذامیان و هزینه هاى مربوط به آن را مسجدها، مسجدى  ها و افراد مؤمن و متموّل تقبّل مى  کردند و حتى قبوضى تهیه شده بود که اعانات مردم را براى این منظور جمع آورى مى  کردند.[41]

برخى از این نقش مساجد به عنوان عاملى براى جذب افراد به این مکان مقدس نام مى  برند:

«برخى از اوقات این مراکز و افراد خیّر پا را از این فراتر گذاشته و علاوه بر ویزیت، نسخه پیچى و تزریقات رایگان، بیمار را با اعزام به مراکز دولتى و یا خصوصى، حق العلاج آنها را هم تقبّل کرده و کار را به انجام مى  رساندند. طبیعى بود که مساجد با چنین کارکردى به طور عملى بهترین نهاد جذب افراد به دین و باعث ترویج ارزش ها و هنجارهاى دینى شده و کارکردهاى پنهان را عیان و آنها را توسعه مى  دادند».[42]

بنابراین نقش مساجد در فعالیت هاى خدماتى و بهداشتى و درمانى به صورت عمده، پشتیبانى و حمایت هاى مالى در شرایط انقلاب از مجروحین و مداواى آنان بوده است.

4 . کارکرد اقتصادى مسجد

حضور در نمازهاى جمعه و جماعت به طور طبیعى مؤمنین را از حال و روز یکدیگر آگاه نموده، همیارى و همبستگى آنان را به دنبال دارد. در مساجد و جلسات مذهبى مؤمنین به رفع مشکلات یکدیگر و دیگر مؤمنین مى  پردازند.

اگر چه در بررسى ها و تحقیقات نه چندان کاملى که انجام شد، شواهد و قرائن تاریخى که حاکى از انجام فعالیت  هاى اقتصادى مساجد در صدر اسلام باشد، صرف نظر از کمک کردن به سائلین و مستمندان در مسجد، مستند دیگرى در دست نیست، ولى بدون شک از اقدامات بسیار مؤثر و کارآمد مساجد و جلسات مذهبى در قبل از انقلاب اسلامى، پشتیبانى  هاى مالى و اقتصادى از انقلاب و مبارزان بوده است.

«در قبل از انقلاب بسیارى از مساجد، چنین تشکیلاتى اقتصادى داشتند ولى با توجّه به حساسیت رژیم که این نهاد ها را در مقابل بانک مى  دانست، اکثرا مخفى بود وافراد معتمد ونیکوکار که اکثرا ازقشر بازارى بودند، به صورت نهادینه امّا غیر محسوس، این کارها را انجام مى  دادند و اتفاقا بسیار هم مؤثر بود».[43]

از نهادهاى اقتصادى مؤثر قبل از انقلاب که رژیم هم نسبت به آن عکس العمل نشان مى  داد، مؤسسه کاریابى رفاه یا بنیاد رفاه و تعاون اسلامى بود که به وسیله جمعى از دوستان وى یاران امام تأسیس شد:

«این بنیاد که در سال 1346 کار خود را آغاز کرد، هدفش بیشتر این بود که در پوشش خاص خود، مشکلات کسانى را که در جریان مبارزه آسیب مى  دیدند، حل کند... صندوق هاى قرض الحسنه را هم تشویق کردیم که هم پوشش خوبى بود براى همان کارهاى امدادى و سیاسى و هم راهى براى حضور بیشتر در مساجد (به این بهانه) و بهره گیرى بیشتر از آنها به عنوان پایگاه مبارزه».[44]

 

نتیجه گیرى و جمع بندى

اگر بخواهیم نقش، جایگاه و کارکردهاى مساجد از صدر اسلام تا انقلاب اسلامى را جمع بندى کنیم، باید همان سخن یار انقلاب را باز گو کنیم وقتى که از او پرسیده شد: اگر مى  توانید در یک جمله کوتاه نقش مسجد را در پیروزى انقلاب اسلامى بیان کنید؟

در پاسخ گفت: اگر مسجد نبود، انقلاب هم نبود.[45] و به راستى چه زیبا فرمود!!

نقش مسجد در پیروزى انقلاب اسلامى در حدى بود که نویسندگان مغرب زمین نیز آن را از جمله عناصر بسیار مهم و اساسى به شمار آوردند. حامد الگار اندیشمند امریکایى مى  نویسد:

«مسجد هسته اساسى تشکیلات انقلاب ایران بود. شاید این هم یکى از دیگر نکاتى است که در مجموعه نتیجه گیرى هاى خود باید به آن مى  پرداختیم.

یکى از عناصر مهم در پیروزى انقلاب، احیاى مجدد مسجد و تمام ابعاد عملکردى آن بود. نقش مسجد دیگر نه گوشه عزلت نشینى و گریزگاهى از جامعه بود که مردم براى دورى جستن از دنیا، گرفتن وضو، انجام عبادات یا گوش دادن به صوت قرآن به آن پناه مى  بردند؛ بلکه بر عکس مسجد به یک کانون مبارزه و مرکز فرماندهى بدل گردید و به طور خلاصه مسجد تماما آن چیزى شد که در عصر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بود».[46]

حضرت امام خمینى ره در سخنان خود از مسجد به عنوان رمز پیروزى ملت ایران یاد کردند:

          «رژیم اسلام این طور است که افرادش از مسجدند، از مسجد نهضت شروع مى شد و از مسجد مى  رفتند به میدان، به میدان جنگ ها. در جمعه  ها که خطابه مى خواندند یا غیر جمعه که مى  رفت آن سردارشان منبر وصیت مى  کرد، از آنجا راهشان مى  انداخت براى این که بروند مبارزه کنند و یک همچنین روحیه که از مسجد تحقیق پیدا مى  کند، این دیگر نمى ترسد از این که حالا من بروم شاید چه بشود این مسجدى است. این الهى است. آدم الهى نمى ترسد ...».[47]

بدینسان همان گونه که مسجد در صدر اسلام نقش و جایگاه خاص خود در پیشرفت اسلام را ایفا نمود، در انقلاب اسلامى نیز نقش و تأثیر اساسى داشت.

متأسفانه على رغم تمام برنامه هاى خوبى که در برخى مساجد کشور جارى است، در سالیان اخیر به مساجد توجّه لازم نمى شود و برخى از کارکردهاى آن که در پیروزى انقلاب اسلامى نقش داشته و به یقین در دوام و ثبات آن نیز نقش خواهد داشت، به دلیل پیدایش و تأسیس نهادها و مراکز دیگر کمرنگ و یا به فراموشى سپرده شده است. امرى که امام خمینى ره بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامى نیز از آن نگران بود، خالى شدن مساجد و سلب کارکردهاى مختلف آن بود:

«مساجد را خالى نگذارید، اینهایى که صحبت این را مى  کنند که حالا ما انقلاب کرده ایم، برویم سراغ کارهاى دیگر، خیر! انقلاب از مساجد پیدا مى  شود... مساجد را آباد کنید با مسجد رفتن خودتان».[48]

«من امروز باید بگویم که تکلیف است براى مسلمانها، حفظ مساجد؛ امروز جزء امورى است که اسلام به او وابسته است ... مساجد را پر کنید، اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد ترس از فانتوم ها نداشته باشید، ترس از امریکا و شوروى و اینها نداشته باشید، آن روز باید ترسید که شما پشت بکنید به اسلام، پشت بکنید به مساجد».[49]

«ما امیدواریم حالا هم مساجد ما برگردد به آن وقتى که مسجد محل حل و عقد امور باشد و مسجد محل نقشه  هاى جنگ باشد، همه چیز باشد و مسجدى  ها باشند که بتوانند کارها را به خوبى انجام دهند».[50]

         امید است که خداوند متعال به دست اندرکاران همایش بزرگداشت هفته جهانى مساجد توفیق دهد تا بتوانند در جهت نیل به این هدف مقدس و افزایش روز افزون کارکردهاى مسجد، جایگاه واقعى مساجد را به جامعه باز گردانند، ان شاءاللّه .

پی نوشت ها:


[1]  .  سوره ذاریات، آیه 56 .

[2]  .  وَ لِلّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِى السَّموتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الاصالِ، تمام آنچه در آسمان و زمین هستند ـ از روى اطاعت یا اکراه ـ و همچنین سایه هایشان هر صبح و عصر براى خدا سجده مى کنند؛ سوره رعد، آیه 15 .

[3]  .  سوره آل عمران، آیه 96 .

[4]  . اسدالغابة، ج 3 ، ص 414 ، الاصابة، ج 2 ، ص 480 ، فروغ ابدیت ، ج 1 ، ص 243 قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1370 .

[5]  . اصول کافى، ج 3، ص 373، باب فضل الصلاة فى الجماعة، ج 6 تهران، دارالکتاب الاسلامیة، 1365 هـ ش.

[6]  .  سوره بقره، آیه 114 .

[7]  .  تاریخ تمدن، ویل دورانت، ج 4، ص 273 تهران، آموزش انقلاب اسلامى، 1371.

[8] . امام خمینى واحیاى نمازجمعه، حامدالگار، مجموعه مقالات کنگره بین المللى امام خمینى واحیا تفکّر دینى، ج 2 ، ص 433 .

[9]  .  وَ بِالْجُمْلَةِ الْجُمُعَةُ وَ خُطْبَتاها مِنَ الْمَواقِفِ الْعَظیمَةِ لِلْمُسلِمینَ کَسائِرِ الْمَواقِفِ الْعَظیمَةِ مِثلَ الْحَجِّ وَ الْمَواقِفِ الَّتى فیهِ وَ الْعیدینِ وَ غَیْرِها وَ مَعَ الاَسَفِ اَغفَلَ المُسلِمُونَ عَنِ الْوَظائِفِ الْمُهِمَّةِ السَّیاسِیَّة فیها وَ فى غَیرِها مِنَ الْمَواقِفِ السَّیاسِیَّةِ الاِسْلامِیَّةِ؛ فَالاِسْلامُ دینُ السِیاسَةِ بِشُوؤُنِها یَظْهَرُ لِمَنْ اَدْنى تَدَبُّرٍ فى اَحْکامَةِ الْحُکُومِیَّةِ وَ السِّیاسِیَّةِ وَ الاِجْتِماعِیَّةِ وَ الاِقْتِصادِیَّةِ فَمَنْ تَوَهَّمَ اَنَّ الدّینَ مُنْفَکّ عَنِ السّیاسَةِ فَهُوَ جاهِلٌ لَمْ یَعْرِفِ الاِسْلامَ وَ لاَالسّیاَسِة؛ تحریر الوسیله، امام خمینى، ج 1، ص 234، مسأله 9 قم، اسماعیلیان، 1408 ه ق .

[10]  .  صحیفه نور، ج 18 ، ص 195 .

[11]  .  صحیفه نور، ج 4، ص 447 .

[12]  .  کافى، ج 4، ص 175، باب الاعتکاف، ح 1 .

[13]  .  اِقْرَاْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذى خَلَقْ ... اَلَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ، بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید... همان که بوسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى دانست یاد داد؛ سوره علق، 1، 4 و 5 .

[14]  .  فروغ ابدیت ، ج 1 ، ص 336 ـ 337 به نقل از سیره ابن هشام .

[15]  .  فروغ ابدیت ، ج 1 ، ص 281 .

[16]  .  سیماى مسجد، ج 2، فصل ششم رحیم نوبهار، قم، نشر مؤلف، 1376.

[17]  .  خَرَجَ رَسُولُ اللّهِ«صلى الله علیه و آله» فَاِذا فِى الْمَسْجِدِ مَجلِسانِ مَجلِسٌ یَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ یَدْعُونَ اللّهَ وَ یَسْألُونَهُ فَقالَ: کِلاَ الَْمجْلِسَیْنِ اِلى خَیرٍ، اَمّا هؤُلاء فَیَدْعُونَ اللّهَ وَ هؤُلاء فَیَتَعَلَّمُونَ وَ یَفْقَهُونَ الْجاهِلَ، هؤُلاءِ اَفضَلُ بِالتَّعْلیمِ اُرسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُمْ، منیة المرید، ص 107 شهید ثانى، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1409 ه ق .

[18]  .  وَ ما جَلَسَ قَومٌ فى مَسْجِدٍ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ یَتَدارَسُونَهُ بَیْنَهُمْ اِلاّ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکینَةُ وَ حَفَّتْهُمُ الْمَلائِکَةُ؛ عوالى اللآلى، ج 1، ص 375 ابن ابى  الجمهور احسائى، قم، سید الشهداء، 1405ه ق .

[19]  .  ما جَلَسَ قَومٌ فى بَیتٍ مِنْ بُیُوتِ اللّهِ یَدْرُسُونَ کِتابَ اللّهِ وَ یَتَعامَلوُنَهُ بَینَهُمْ اِلاّ کانُوا اَضْیافُ اللّهِ تَعالى وَ اَظَلَّتْ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ بِاَجْنِحَتِها ما دامُوا فیهِ ....؛ مستدرک الوسائل، ج 3، ص 363 ـ 364 محدث نورى، قم، آل البیت، 1408 ه ق.

[20] .  مسجد و انقلاب اسلامى، رضا شریف پور، ص 124، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1380 .

[21]  .  همان پیشین، ص 123 ـ 124 .

[22]  .  اِنْ کانَ لابُدَّ مِنْ ذلِکَ فَفِى الْمَسْجِدِ فَاِنَّ بَیْعَتى لاتَکُونُ مَخْفِیّاً وَ لاتَکُونُ اِلاّ عَنْ رِضَا الْمُسْلِمینِ وَ فى مَلَأٍ وَ جَماعَةٍ فَقامَ وَ النّاسُ حَوْلَهُ فَدَخَلَ الْمَسْجِدَ وَ انْثالَ عَلَیْهِ الْمُسْلِمُونَ فَبایِعُوهُ، شرح نهج البلاغه، ج 11، ص 9 عبدالحمید بن ابى الحدید معتزلى، قم، کتابخانه آیه الله مرعشى، 1404 ه ق.

[23]  .  وَ شاوِرْهُمْ فِى الاَمْر، در کارها با آنان مشورت نما؛ سوره آل عمران، آیه 159 .

[24]  .  فروغ ابدیت، ج 2، ص 34 ـ 37 .

[25]  .  صحیفه نور امام خمینى قدس سره، ج 7 ، ص 65 .

[26]  .  همان، ج 8، ص 60 .

[27]  .  همان، ج 2 ، ص 485 .

[28]  .  صحیفه نور، ج 13 ، ص 362 .

[29]  .  همان، ج 8 ، ص 60 .

[30]  .  مسجد و انقلاب اسلامى، ص 88 ـ 89 .

[31]  .  مسجد و انقلاب اسلامى، ص 85 .

[32]  .  تحلیلى در انقلاب اسلامى، ص 91 دکتر منوچهر محمدى، تهران، امیرکبیر، 1373.

[33]  .  مسجد و انقلاب اسلامى، ص 73، از سازمان عقیدتى ـ سیاسى ارتش، گزارش زمستان 57، گزارشات اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران، 1372، ص 194 .

[34]  .  همان، ص 71 .

[35]  .  همان، ص 74 .

[36]  .  همان، ص 112 .

[37]  .  وَ قَدْ کانَ فى مَسْجِدِ رَسُولِ اللّهِ مَوْضِعٌ یُعالِجُ فیهِ الْمَرْضى وَ الْجَرْحى وَ کانَ الرَّسُولُ وَ الصَّحابَةُ یَتَفَقَّدُونَ الْمَرْضَى النّازِلینَ، الآداب الطبیة فى الاسلام، ص 69 جعفر مرتضى عاملى، جامعه مدرسین، 1362.

[38]  .  مغازى، ج 1 ، ص 180 ، از سیماى مسجد، ج 2 ، ص 207 .

[39]  .  همان، ص 386 ، از سیماى مسجد، ج 2 ، ص 208 .

[40] . مصاحبه نگارنده با حاج عبدالکریم احمدى،از مبارزان دوران انقلاب و دفاع مقدس، 25/3/1382 .

[41]  .  مسجد و انقلاب اسلامى، ص 75 .

[42]  .  همان، ص 75 .

[43]  .  همان، ص 77 .

[44]  .  همان، ص 78 ـ 79 .

[45]  .  مصاحبه نگارنده با حاج عبدالکریم احمدى.

[46]  .  دین و دولت در ایران، ص 154 (حامد آلگار، ترجمه ابوالقاسم سرى، تهران، طوس، 1365).

[47]  .  صحیفه نور امام خمینى قدس سره، ج 9 ، ص 89 .

[48]  .  همان، ج 12، ص 500 ـ 501 .

[49]  .  همان، ج 13، ص 19 ـ 21 .

[50]  .  همان، ج 17، ص 233 .