گروه : مقالات فروغ مسجد
شماره : 184
تاریخ : یک شنبه, 22 تیر 1399
ساعت : 14:43:01
مسجد و جنبه هاى عبادى آن

مقدمه:

مسجد از نگاهى خانه خداست[1] و از منظرى دیگر، مجلس و جایگاه پیام آوران بزرگ الهى و مأواى همه تقواپیشگان؛ که «المساجِدُ مجالسُ الانبیاء»[2] و «المساجد بیوت المتقین...».[3]

         در فرهنگ دینى نام مسجد یادآور بندگى و کرنش در پیشگاه خداوند متعال است. مسجد به معناى جایگاه سجده، و سجده، اوج عبادت و بندگى انسان براى خداست. از این رو، توصیف این خانه بزرگ و پرشکوه را باید از زبان صاحب آن شنید و براى شناخت و پى بردن به گوشه اى از فضایل و عظمت این بنیان مقدس، برترین راه آن است که به قرآن کریم دل بسپاریم و حقیقت قرآن را در این رابطه دریابیم.

          در قاموس فرهنگ وحى، مسجد متعلق به ذات پاکى است که سرچشمه تمام بزرگى هاست:«وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ  اللَّهِ أَحَداً».[4] پروردگارى که خود، مسجد را بزرگ داشته، به بزرگداشت آن نیز فرمان داده[5] و این مکان را مرکز پرستش خالصانه و توحید ناب قرار داده است.[6] مسجد جایگاه زمزمه و نجواى صادقانه با معبود است: «وَ أَقیموا وُجوهَکُمْ عِند کلِّ مسجد و اَدْعوهُ مخلصین لَهُ الدّین»؛[7] مسجد، پایگاه عروج انسان از خاک به افلاک است:

          « سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»؛[8] مسجد، زیارتگاه خاص خداوند است: «ألا طوبى لِعَبْدِه توضّأ فى بَیْتِه ثُمّ زارَنى فِى بَیْتى»؛ خوشا به حال بنده اى که در خانه خویش وضو بگیرد، آن گاه مرا در خانه ام زیارت کند.

          انوار تابناک و بى آلایش پرستش در مسجد، براى عرش نشینان پرتوافکنى مى کند، آن سان که ستارگان آسمان براى ما خاک نشینان نورافشانى مى کنند. یکى از نقش هاى اساسى مسجد، فراهم کردن زمینه عبادت پرحضور و خاشعانه است تا مؤمنان در آنجا با پرداختن به نماز، ذکر و دعا، زنگار غفلت از دل و جان بشویند و با خداوند متعال انس بگیرند. پس ساختن، تعمیر کردن و آبادان نگاه داشتن این جایگاه پرفروغ، افزون بر آنکه نشان ایمان محسوب مى گردد، تنها در قلمرو  صلاحیت مؤمنان خداجوى جاى گرفته است[9] تا آنان با الهام از جوهر ایمان که خمیرمایه جان هاى پاکشان گشته، این بناى مقدّس را از بُن بر پایه استوار «تقوا» «خشنودى خداوند» پى ریزى کنند[10] و در نتیجه، دستان ناپاکى که با گفتار و کردار بر کفر و شرک و آلودگى خویش گواهى مى دهند، از عمارت آن کوتاه بماند.[11]

         عبادت و راز و نیاز با خداوند، نیاز واقعى و فطرى هر انسان و مکمّل، بلکه مقوم شخصیت اوست. اگرچه عبادت در هر مکانى این نیاز روحى را به طور نسبى تأمین مى کند، ولى این نیاز در مسجد و عبادتگاه بهتر و کامل تر تأمین مى شود. بر این پایه، انسان بنا به فطرت خویش، معبد و مسجد را دوست مى دارد و بدان عشق مى ورزد.

          پژوهش هاى تاریخى حاکى از آن است که معبد با انسان، همراه و همزاد بوده است. از این رو، معصومان  علیهم السلام در سخنان خویش، مسجد را آشیانه و پناهگاه مؤمن برشمرده اند؛ پناهگاهى که انسان در آن از دغدغه و اضطراب فاصله مى گیرد و به آرامش و سکون دست مى یابد. امام صادق  علیه السلام به مسلمانان سفارش مى کند که هنگام رویارویى با مشکلات و اندوه هاى دنیوى، به نماز و مسجد پناه ببرند. در کتاب کریم الهى نیز رونق مساجد تا بدانجا مهم شمرده شده که یکى از رازهاى تشریع فریضه «جهاد» پاسدارى از پرستشگاه پرعظمت در برابر یورش حاکمان خودکامه و ستمگر است[12]؛ زورمدارانى که چون بر تخت نشینند، به انهدام و ویرانى مساجد همّت مى گمارند و در راستاى رکود و کاستى آن از هیچ تلاش شومى فروگذار نمى کنند. راز این امر روشن است؛ آنان با توحید و یکتاپرستى در ستیزند و مسجد، تجلّى گاه توحید و بنیان برافراشته اى است که با قامتى به بلنداى همه تاریخ، طنین افکن سروش توحید بوده است.

          حضور مؤمنان خداجوى در مسجد، حضورى عاشقانه و برخاسته از محبّت سرشار آنان نسبت به مسجد است،[13] که از یک عشق فطرى و نیاز طبیعى سرچشمه مى گیرد؛ همچون رفت و آمد پرندگان به اشیانه و پناهگاه خویش.[14]

         اینان به فرمان « یَا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[15] خود را به زینت «اخلاص» و «فرمانبردارى از حق» مى آرایند و براى زمزمه عاشقانه با محبوب، نداى « وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ»[16] را عملاً پاسخ مى گویند.

          در نگاه آنان، این محبّت، از عشق ورزیدن به دیگر مقدّسات دینى جدایى ناپذیر است. آن ها عشق به مسجد و حضور در آن را حلقه اى از یک زنجیره مى یابند؛ زنجیره اى که از چند عشق ناگسستنى و به هم پیوسته ترکیب یافته است: عشق به آفریدگار جهان، عشق به پیام آور بزرگ او، یعنى حضرت محمّد  صلى الله علیه و آله، عشق به خاندان پاک پیامبر صلى الله علیه و آله عشق به کتاب آسمانى و عشق به مسجد؛ که: «مَنْ أحبّ اللّه  فَلْیُحِبُّنى و مَنْ أحَبَّنى فَلْیُحبِّ عِتْرتى وَ مَنْ أحبّ عِتْرَتى فَلْیُحبّ القرآنَ وَ مَن احبّ القرآن فَلْیحبّ المساجد...»[17]. بدین منظور است که قرآن مجید، آنان که دین باوران و حق جویان را از ذکر و یاد خدا در مسجد باز مى دارند و یا در راستاى آن گام مى نهند از ستم پیشه ترین انسان ها معرّفى نموده: «وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مسَاجد اللّه  اَنْ یُذْکر فیها اسمه و سعى فى خرابها...»[18] و کیفر این افراد را خذلان و خوارى دنیا و عذاب عظیم الهى در سراى جاودانه دانسته است.[19]

         مسجد، کانون درخشانى است که انوار تابناک الهى را بر گستره زمین مى پراکند: «المساجد انوار اللّه »[20] مسجد همچنین به عنوان برترین و گرامى ترین مکان هاى زمین شناخته شده است[21] و در جایگاه اصیل خویش بنایى است مبارک، فرخنده و به دور از کژى و گمراهى، آن گونه که اهلش نیز بر کنار از ضلالتند.[22] اهل مسجد نیک مى دانند که هرگام متواضعانه و به دور از شائبه اى در مسیر آمد و شد به مسجد، نشانى از عبودیت و خاکسارى به آستان و سراى معبود است و آگاهند این قدم ها همگى در کتابى که هیچ کوچک و بزرگى را فرو نمى گذارد، ثبت و درج مى شود: «وَ نَکْتُبُ ما قَدّموا وَ آثارَهُم...».[23]

         دلباختگان مسجد بر حضور مداوم در خانه دوست پایدارى مى ورزند و تنها به دنبال کسب رضوان الهى هستند.[24] آنان ارمغان همنشینى با صدیقان و شهیدان و حضور در محفل پیام آوران بزرگ الهى در بهشت را در سایه آمد و شد به مسجد به چنگ مى آورند،[25] نورى متلألى که در پرتو آن، تاریکى هاى جهان دیگر را همچون برق مى پیمایند، نصیبشان مى شود[26] و رحمت و آسایشى از سوى خداوند آنان را در بر مى گیرد. اینان سهل و آسان بر «صراط» گذر مى کنند[27] و در کنار عشق خدا مأوى مى گزینند.[28]

         مسجد در آیین اسلام ناب و پاک محمدى  صلى الله علیه و آله مرکز نشر معارف بلند آسمانى نیز هست.[29] خداجویان و حق طلبان، گوهر گران بهاى آشنایى با دین و فهم آن را در این مرکز مقدس بدست مى آورند و دین را چنان که هست از زبان روحانیان دین باور و دانشمندان متعهد اسلامى فرا مى گیرند. زمزمه آیات جانفزاى قرآنى، آگاهى بر گوشه اى از رازهاى پنهان کلام الهى، تفسیر و تبیین معارف و احکام آسمانى در این مقرّ والا صورت مى پذیرد. مسلمانان، علوم اسلامى گوناگون، از فقه و حدیث، تفسیر و عرفان گرفته تا تاریخ و مسائل اجتماعى ـ سیاسى را در خانه خدا، که منزلگاه خود آن هاست، فرا مى گیرند و بدین سان مسجد در اسلام، کانون مبارزه با جهل و نادانى است. سدى است شکست ناپذیر در برابر امواج ویرانگر و بنیان براندازى که فرهنگ و اندیشه دینى را هدف قرار مى دهد. متأسفانه با وجود این همه جلالت و منزلتى که مسجد داراست، نقش و جایگاه مهم آن حتّى بر ما مسلمانان پوشیده و ناشناخته مانده است. چه بسیار کسانى که خود را از این خوان گسترده و چشمه جوشان و دریاى بى کران، محروم نموده، با این مرکز مقدس ناآشنا و بیگانه اند از مسجد، توشه اى بر نمى گیرند و با آن الفتى ندارند. از این روست که مسجد از آنان، به ویژه اگر از همسایگانش باشند، به خداوند متعال شکایتش مى کند و شکایت آن هم پذیرفته مى شود و چنین انسان هایى از همنشینى و قرب حق تعالى در بهشت بى بهره مى گردند. رحمت الهى با تمام گستردگى اش آن ها را در بر نمى گیرد، نمازهایشان هم اگر بدون عذر از مسجد سرباز زده باشند، مقبول درگاه الهى نمى افتد.[30] اولیاء و بزرگان دین با آنکه مظهر مهربانى و رحمت مى باشند، به چنین کسانى با دیده عطوفت نمى نگرند.[31]

         مسلمانان بیداردل نیز به فرمان پیامبر خویش آنان را مؤمن خداجوى و مسلمانى کامل به شمار نمى آورند.[32] به امید آنکه همه ما در زمره پاسداران حقیقى مساجد بوده و همه روزه با حضور در آن ها و به پاى داشتن فریضه نماز در صفوفى منظم، پیوستگى و همبستگى خویش را با همه همنوعان خود به نمایش بگذاریم و از این راه اولاً، امیدهاى واهى دشمنان پیدا و پنهان جامعه اسلامى را به یأس و ناامیدى مبدل سازیم و ثانیا، به قدر توان خویش در راستاى آبادانى و رونق این مکان مقدس تلاشى پیگیر نماییم تا هم در این جهان سربلند زندگى کنیم و هم در جهان آخرت بهترین فیوضات و پاداش هاى الهى را نصیب خویش گردانیم.

 

راز نامگذارى مسجد

قرآن کریم علّت نامگذارى «مسجد» را چنین مى داند:

          مسجد را «مسجد» گویند؛ زیرا محلّ سجده و مقرّ تواضع در پیشگاه خداوند متعال است. سجده مظهر بندگى و تعظیم در برابر حق تعالى مى باشد و در میان تمامى عبادت ها حتّى نسبت به دیگر اجزاى نماز نیز از شرافت و برترى ویژه اى برخوردار است. بنابراین، مسجد به معنى محلّ سجده و نماز و در واقع، به مفهوم جایگاه عبادت و یاد خداوند متعال مى باشد.[33]

         در قرآن کریم از مسجد به عنوان «بیت اللّه » نیز یاد مى شود.[34] راز این نامگذارى آن است که مردم در این مکان به سوى خداوند متعال تقرّب مى جویند و با عبادت خالصانه و پرحضور به سوى او ره مى سپارند. همان گونه که انسان براى یافتن کسى او را در خانه اش مى جوید، براى بار یافتن در محضر خاص پروردگار و ملاقات با وى نیز باید به مسجد که منزلگه اوست بشتابد. پس خانه خدا در حقیقت، خانه مردم و محل گرد آمدن آنان براى پرستش و بندگى حق تعالى است.

          قرآن همچنین کعبه را که برترین خانه خدا روى زمین است، خانه اى براى مردم به شمار آورده و مى فرماید:

          « إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّةَ».[35]

 

مسجد؛ کانون پرستش خالصانه

معمولاً در قرآن کریم، هر جا سخن از مسجد به میان آمده، جنبه هاى عبادى آن در اولویت قرار گرفته و به عنوان نقش اولیه و بنیادین این جایگاه مقدس به شمار رفته است.

          در آیه هاى متعددى، مسجد جایگاه عبادت و یاد خداوند جلّ و علا شناخته شده است. قرآن کریم در جایى مى فرماید:

          «و أنَّ المساجد للّه  فلا تدعوا مع اللّه  احدا».

         در تفسیر «مجمع البیان» درباره کلمه مساجد در آیه مزبور، چهار معنا از مفسّران نقل شده است. برخى برآنند که مراد از آن اعضاى هفتگانه است که انسان باید در هنگام سجده آن ها را بر زمین گذارد.

          از امام محمد تقى  علیه السلام نیز روایتى نقل شده که ایشان در جواب معتصم، آیه شریفه را همین گونه تفسیر نموده اند.[36]

         برخى از مفسّران برآنند که مقصود از «مساجد» در این آیه، همه زمین است؛ زیرا همان گونه که ذکر گردید، در آیین محمّدى  صلى الله علیه و آلههمه زمین مسجد و پرستشگاه است. بر اساس معناى سوم، این کلمه در معناى نماز بکار رفته است، زیرا مسجد به مفهوم سجده است و مراد از سجده نیز تمامى نماز است. سرانجام، معناى چهارم آن است که منظور از مساجد، مکان عبادت مسلمانان مى باشد؛ همان مفهومى که اى بسا ذهن هر مسلمانى با شنیدن واژه مسجد آن را به یاد مى آورد. شاید بتوان گفت: روشن ترین معنا براى آیه مورد بحث، همین معناى اخیر است که بر پایه آن، مساجد به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسیر شده است. این مفهوم با آنچه که از امام جواد علیه السلامنیز درباره این آیه نقل شده است منافات ندارد، بلکه با این سخن ایشان پرده از معناى باطن و پنهان آیه برداشته اند؛ زیرا خود فرموده اند: قرآن گاه داراى معانى مختلف هفتادگانه است.[37]

         خداوند متعال در آیه دیگرى از قرآن کریم مى فرماید:

          « وَ أَقِیمُوا وُجُوهَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ».[38]

         در مورد معناى کلمه «مسجد» در این آیه نیز مباحثى شبیه آنچه در آیه قبل گذشت، مطرح شده است.[39]

         چنانچه واژه مسجد را به معبد و پرستشگاه مسلمانان تفسیر کنیم، از این آیه استفاده مى شود که مسجد، جایگاه دعا و عبادت خالصانه است؛ زیرا خداوند ابتدا انسان را فرمان مى دهد که در مسجد حضور یابد، آن گاه از او مى خواهد که دعا و عبادت خویش را با اخلاص کامل انجام دهد و این آیه به روشنى مفهوم فوق را نمایان مى سازد.

 

مسجد؛ خانه ذکر و یاد خدا

قرآن کریم در جایى دیگر، صریحاً مسجد را جایگاه ذکر و یاد خداوند متعال معرفى مى نماید؛ آنجا که مى فرماید:

          « أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ  الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلاَ دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیراً».[40]

         در ارتباط با این آیات چند نکته درخور توجه است:

          1 . بر پایه سخن مفسّران، این آیات اولین فرمانى است که در زمینه تشریع «جهاد» نازل گشته است.[41] این آیات، اولین پیام آسمانى است که به مسلمانان اجازه مى دهد در برابر تجاوز و آزارهاى مشرکان قریش و هر متجاوز دیگرى به دفاع از خویش برخیزند. تا پیش از نزول این فرمان، مسلمانان بارها از سوى مشرکان مورد آزار و اذیت قرار مى گرفتند و به همین منظور نزد پیامبر  صلى الله علیه و آله مى آمدند و از ستم و آزار قریش گلایه مى کردند. ولى پیامبر  صلى الله علیه و آله در پاسخ آنان مى فرمود: هنوز خداوند متعال مرا به جنگیدن فرمان نداده است.[42]

         2 . در فرمانى که از سوى سخنورى حکیم صادر مى شود، چنانچه بنا باشد علّت و راز صدور آن نیز بیان شود، مهم ترین انگیزه اى که در صدور آن نقش داشته مطرح خواهد شد. خداوند متعال در آیات یاد شده در بیان رمز و راز تشریع جهاد مى فرماید: اگر در ادیان الهى جهاد و مبارزه تشریع نمى شد و در نتیجه، مؤمنان چیره و دشمنان دین مغلوب نمى شدند؛ معابد و پرستشگاه ها به ویرانى مى گرایید. این نکته از یک سو، نشان اهمّیّت ویژه و جایگاه والاى مسجد در مجموعه دین است و از سوى دیگر، اشاره به این موضوع دارد که مسجد، پرچم دین و نشان و مظهر اسلام و مسلمانى است. پیام دیگر آیات یاد شده در این نکته آن است که یکى از اهداف جهادگران مسلمان، تلاش براى رونق بخشیدن به مساجد و جلوگیرى از خرابى و رکود آن هاست. این مسأله به عنوان آرمانى مقدّس، آرزوى همه مسلمانانى است که صادقانه در جهت برپایى حکومت حق و عدل تلاش مى کنند. این موضوع در آیه بعدى به شکلى صریح و روشن بیان شده است:« الَّذِینَ إِن مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاَةَ».[43]

         پس آرمان اساسى آنان که براى برپایى حکومت الهى تلاش و مبارزه مى کنند، آن است که مظاهر پرستش و بندگى خداوند در زمین، یعنى مساجد، آباد و پررونق باشد؛ زیرا اگرچه «نماز» باید تمامى تار و پود یک جامعه اسلامى را فرا گیرد و در همه جا به معناى حقیقى کلمه برپا شود. اما جایگاه اصلى نماز، «مسجد» است. بنابراین، تلاش و کوشش براى گسترش فرهنگ نماز در جامعه، از تلاش در راه گرمى و توسعه مساجد جدا نیست.

          3 . خداوند در بیان وصفى از اوصاف مسجد مى فرماید: «در این مکان یاد خدا فراوان مى شود.» مى دانیم که سخنور حکیم هر گاه در صدد توصیف چیزى برآید، به ذکر وصف یا اوصافى از آن مى پردازد که در نظر وى داراى برجستگى و اهمّیّت ویژه اى باشد. به طور طبیعى، کسانى که مخاطب چنین سخنى قرار مى گیرند نیز باید آن ویژگى را مورد توجّه بیشترى قرار دهند. خداوند متعال در مقام توصیف و بیان ویژگى مسجد، از این مکان مقدس به عنوان محلّى که «نام خداوند در آن فراوان برده مى شود» یاد فرموده است. این امر صریحاً مشخّص مى نماید که نقش اوّلیه و بنیادین مسجد در اسلام آن است که جایگاه ذکر و یاد حق تعالى باشد و مؤمنان در آنجا با نام هاى نیکوى خداوند، او را بخوانند و در این جایگاه مقدّس است که بشر بر پایه فطرت خود، توحید و یگانگى خداوند را درک مى کند و با یاد دایمى او خود را از امواج دغدغه ها و اضطراب ها دور مى نماید و به ساحل آرامش و اطمینان مى رساند.

 

مسجد؛ خانه تسبیح و ذکر مردان خدا

این نکته که مسجد جایگاه حضور مؤمنان براى ذکر و تسبیح خداست، در آیه اى دیگر از قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است. خداوند متعال مى فرماید:

          « فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ رِجَالٌ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ  یَوْماً تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ».[44]

         علامه بزرگوار، عارف باللّه  سید محمدحسین طباطبایى ـ رضوان اللّه  علیه ـ در تفسیر این آیه سخنانى دارند که حاصل آن چنین است:

          مقصود از «رفع» در این آیه، بالا بردن قدر و منزلت مسجد، یعنى تعظیم و بزرگداشت آن است. اساساً عظمت و بزرگى از آن خداوند است. هر کس به همان میزانى که با خداوند پیوند و نسبت دارد، در عظمت و بزرگى با وى شریک است. پس اگر خداوند به بزرگداشت چیزى اذن مى دهد، در واقع با توجه به پیوند و ارتباطى است که آن چیز با خداوند متعال پیدا کرده است. از آنچه ذکر گردید روشن مى شود که راز تعظیم مسجد صفتى است که پس از کلمه «مسجد» ذکر گردیده و آن «بردن نام خداوند در مسجد» است... .

          در باره کلمه بیوت نیز ایشان مى فرماید:

          «قدر مسلّم از معناى آن، همان مساجد است که جایگاهى ویژه براى ذکر نام خداست و به همین منظور بنا شده». ایشان به هنگام بحث از روایت هایى که پیرامون این آیات وجود دارد نیز با ذکر روایتى مى فرماید: «خانه هاى پیامبران و ائمه  علیهم السلام نیز از مصادیق کلمه بیوت است».[45]

         همان گونه که ملاحظه مى شود در این آیه نیز وصفى که براى مسجد ذکر شده آن است که در مساجد نام خداوند برده مى شود و مردان خدا براى تسبیح حق تعالى در صبح و شام بدان روى مى آورند و این نکته به روشنى آشکار مى کند که رسالت اوّلیه و اساسى مسجد در اسلام، کانون عبادت، ذکر و تسبیح خداوند متعال بودن آن مى باشد.

 

آبادانى مسجد از دیدگاه قرآن

« إِنَّمَا  یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ...».[46] مساجد الهى را فقط کسى آباد مى کند که ایمان به خدا و روز قیامت آورد و نماز را به پا دارد و زکات را بپردازد و از چیزى جز خدا نترسد. امید است چنین گروهى هدایت یابند.

          منظور از آباد ساختن مساجد در منظر قرآن، صرفاً آبادى ساختمان نیست، بلکه به معناى اجتماع و شرکت در مسجد نیز مى باشد. بنابراین، مشرکان نه حق شرکت در مساجد را دارند و نه حق تعمیر و بناى ساختمان آن ها را. عمران و آبادانى مسجد به هر شکلى که باشد، باید به دست مسلمانان انجام گیرد. البته متولّیان و پاسداران مساجد نیز باید از بین پاک ترین افراد انتخاب شوند. باید دست هاى ناپاک را از تمام این مراکز مقدّس کوتاه کرد.

          از روزى که گروهى از زمامداران جبّار یا ثروتمندان آلوده و گنهکار دست به ساخت مساجد و مراکز اسلامى زدند، روح معنویت و برنامه هاى سازنده در آن ها مسخ گردید. از این رو، مى بینیم که بسیارى از این گونه مساجد، در کشورهاى اسلامى، شکل مسجد ضرار به خود گرفته است؛ یعنى ساختمان هاى عظیم و با شکوه و داراى جلوه هاى ظاهرى و زیبا، اما درون تهى و بى روح.

          ممکن است بعضى بگویند: چه مانعى دارد که از سرمایه هاى غیرمسلمانان براى عمران و آبادى این مراکز استفاده نماییم؟ این افراد توجّه به این نکته اساسى ندارند که اسلام همه جا عمل صالح را میوه درخت ایمان مى شمرد. نیّت هاى ناپاک ممکن نیست عمل پاکى به وجود آورند ومحصول مفیدى از خود نشان دهند. جمله «لم یخش الا اللّه » در دنباله آیه روشن مى کند که عمران، آبادى و نگهدارى مساجد، جز در سایه شهادت و شجاعت ممکن نیست. هنگامى این کانون هاى اسلامى به صورت مراکز انسان سازى در مى آیند که پاسداران شجاعى داشته باشند؛ کسانى که از هیچ کس جز خدا نترسند، تحت تأثیر هیچ مقام و قدرتى قرار نگیرند و برنامه اى جز برنامه هاى الهى در آن پیاده نکنند. در یک کلام و به تعبیر دیگر، آنچه از دیدگاه قرآن مهم تر است، عمران و آبادى معنوى مساجد است. یعنى مسجد باید کانونى باشد براى هرگونه حرکت و جنبش سازنده اسلامى، در زمینه آگاهى و بیدارى مردم، پاکسازى محیط و آماده ساختن مسلمانان براى دفاع از میراث اسلام.

          مساجد خدا را فقط کسانى آباد مى کنند که ایمان به خدا دارند؛ زیرا آبادانى آن ها فقط روى هم گذاشتن سنگ و آجر نیست، که این کار را طاغوتیان بهتر انجام مى دهند، بلکه ساختن بااخلاص، رونق دادن آن با حضور، اجتماع نمازگزاران، زکات دادن و آن را محراب قرار دادن براى مبارزه با شیطان نفس و دشمنان خدا مراد است. عرفا گفته اند: «مساجد اعضاى بنده است که به وقت سجود بر زمین نهاده، عمارتش آن است که آن را به ادب شرع دارند و به زیور حرمت بیارایند و هرگز پیش مخلوق از بهر دنیا بر زمین ننهند و جز خداى عزّوجل را استحقاق سجود ندانند».

          فخر رازى درباره ارتباط زکات و عمارت مسجد مى نویسد: «اعتبار اقامه نماز و پرداخت زکات در عمران و آبادى مسجد، گویى دلالت دارد بر اینکه آبادى مسجد به حضور در آن است؛ زیرا وقتى انسان نمازگزار باشد در مسجد حضور به هم مى رساند و مسجد را رونق مى بخشد و وقتى زکات دهنده باشد، طوایف فقرا و مساکین براى دریافت زکات به مسجد روى مى آورند و بدین وسیله، این امکان معنوى آباد مى گردد».

 

تأکید پیشوایان دین بر جنبه هاى عبادى مسجد

در سخنان معصومان  علیهم السلام نیز به پیروى از قرآن کریم بر جنبه هاى عبادى مسجد، فراوان تأکید شده است:

          دقّت در عمل به احکام و آداب مسجد نشان مى دهد که پیشوایان دین برآنند تا مسجد جایگاهى مناسب براى ذکر و یاد حق تعالى باشد و مؤمنان بتوانند در آنجا با حضور قلب خداى را پرستش کنند. آنان بر همین پایه، از انجام هر کارى که ممکن است مسجد را از ایفاى چنین نقشى باز دارد، نهى نموده اند.

          آراستن مساجد با طلا، نقاشى کردن مسجد، خرید و فروش، قضاوت کردن و اقامه حدود در مسجد، راه دادن دیوانگان و خردسالان به مسجد، بلند کردن صدا و به زبان آوردن سخنان بیهوده، اعلام اشیاى گمشده و پیدا شده در مسجد و امورى از این دست، هر کدام مى تواند انسان را از توجه شایسته به نماز و عبادت مسجد باز دارد.

          گاه اتفاق مى افتد رفتار دیوانه اى در مسجد یا کارهاى بچّه گانه کودک خردسال افکار نمازگزاران را پریشان کند. اعلام چیزى پیدا یا گم شده، جمعى را از توجّه به نماز و عبادت باز مى دارد. بیرون آوردن شمشیر از غلاف یا آویزان نمودن آن در سمت قبله مسجد ممکن است براى نمازگزار یا کسى که به قرائت قرآن یا ذکر و دعا مشغول است، ایجاد هراس و وحشت نماید و او را از عبادت باز دارد. تأکید بر حضور در مسجد با حالت طهارت و پاکیزگى، ترغیب نمازگزاران نسبت به آراستن خویش و استفاده از عطر و بوى خوش و برطرف نمودن بوى بد دهان و بدن به هنگام حضور در مسجد نیز بر همین پایه است. گاه دیده مى شود بوى ناخوشایند بدن کسى در مسجد فضا را براى جمعى از نمازگزاران غیرقابل تحمّل مى کند و در نتیجه، آنان را از عبادت توجّه شایسته به خداوند باز مى دارد. سخن گفتن درباره امور دنیوى نیز با محیط عبادت و یاد خداوند تناسبى ندارد؛ گفتگوى دو یا چند نفر پیرامون امور دنیوى، زمینه مساعدى را براى تشویش افکار ذاکران و نمازگزاران فراهم مى نماید.

          پیشوایان دین افزون بر بیان چنین احکام و دستورهایى، در سخنان خویش با تعبیرهاى گوناگون بر این نکته که مسجد اساساً براى عبادت و یاد خدا بنا شده، پاى فشرده اند. پیامبر صلى الله علیه و آله خطاب به شخصى که در مسجد اعلام مى کرد چیزى را گم کرده است و هم خطاب به کسى که در مسجد به تراشیدن تیر مشغول بود، فرمودند:

          «...إنّهالغیرهذابُنِیُت»؛[47]...مسجدرابراى چنین کارهایى نساخته اند.

         از چنین سخنانى به روشنى استفاده مى شود که مسجد در اسلام، محلّى براى عبادت و یاد خداست. لحن این گفتارها نشان مى دهد این نکته که مسجد به عنوان مرکز عبادت و بندگى خداست، آن چنان در باور و اندیشه مسلمانان مسأله اى روشن بوده است که پیامبر  صلى الله علیه و آله تنها به بیان اینکه «مسجد را براى این کارها نساخته اند» اکتفا نموده اند.[48] گرچه در مواردى، براى بیدار نمودن غافلان، به نقش و رسالت اوّلیه مسجد تشریع شده است. پیامبر  صلى الله علیه و آله خطاب به کسى که در مسجد شعر مى سرود، فرمودند:

          «... انّما نُصِبَتِ الْمساجدُ للقرآن»؛[49] ... مساجد را براى قرآن خواندن ساخته اند.

          و در مقام بیان فضیلت مسجدسازى مى فرمایند:

          «مَنْ بَنى مسجدا لیُذکر اللّه  فیه بُنى له بیتٌ فى الجنَّة»؛[50] کسى که مسجدى را به این انگیزه که یاد خدا در آن شود، بنا نهد، خانه اى در بهشت براى او ساخته مى شود.

          چنین سخنانى به روشنى رسالت اولیه مسجد را، که پرستشگاه بودن آن است، بیان مى کند.

 


[1] .  نور:  36 .

[2] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 363 ، باب 3 از ابواب احکام المساجد، شماره 18 .

[3] .  همان، ص 362 .

[4] .  جن:  18 .

[5] .  نور:  36 .

[6] .  جن:  18 .

[7] .  حج:  4 .

[8] .  اسرا:  1 .

[9] .  توبه:  18 .

[10] . توبه:  109 .

[11] . توبه:  17 .

[12] .  حج:  40 .

[13] . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 3 ، ص 482 ، باب 3 از ابواب احکام المساجد، روایت 4 .

[14] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 361 ، باب 3 ، روایت 14 .

[15] .  اعراف:  31 .

[16] .  اعراف:  29 .

[17] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 355 باب 1 از ابواب احکام المساجد، روایت 2 .

[18] .  بقره:  114 .

[19] .  بقره:  114 .

[20] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 448 باب 54 از ابواب احکام المساجد، روایت 20 .

[21] . شیخ حرعاملى، وسائل الشیعه، ج 12 ، ص 344، باب 60 از ابواب آداب التجاره روایت 1 .

[22] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 355 ، باب 1 از ابواب احکام المساجد، روایت 2 .

[23] .  یس:  12 .

[24] .  اقتباس از روایت موجود در وسائل الشیعه، ج 3، ص 482، باب 3 از ابواب احکام المساجد، روایت 6 .

[25] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 365 باب 4 از ابواب احکام المساجد، روایت 4 .

[26] . شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 1، ص 268، باب 10 از ابواب الوضوء، روایت 5 .

[27] .  میرزا حسین نورى، مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 362 ، باب 3 از ابواب احکام المساجد، شماره 18 .

[28] .  همان،  ص 365 باب 4 روایت 3 .

[29] .  با توجه به روایت موجود در وسائل الشیعه، ج 3، ص 480 ، باب 3 از ابواب اکام المساجد، روایت 1 .

[30] .  همان،  ص 479 ، باب 2 از ابواب احکام المساجد، روایت 8 .

[31] .  همان، ص 478 ، روایات 2، 6، 7، 9 .

[32] .  با توجه به روایات مذکور در شماره قبل و نیز ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 2 ، ص 325 ، باب 18 : عله الجماعه .

[33] .  جن:  18 .

[34] .  نور:  36 . وسائل الشیعه،  ج 1 ، ص 268، باب 10 از ابواب الوضوء روایت 5 .

[35] .  آل عمران:  96 .

[36] . ر .ک:  وسائل الشیعه، ج 18 ، ص 490 ، باب 4 از ابواب السرقه، روایت 5 .

[37] .  در روایتى که از پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام پیرامون تفسیر آیات قرآن مجید وارد شده فراوان یافت مى شود که ایشان گاه براى یک آیه معانى گوناگونى را ذکر کرده اند؛ این امر گویاى علم گسترده آنان به متون قرآن و معانى پوشیده آن است.

[38] .  اعراف:  29 .

[39]  .ر. ک:  فضل بن حسن طبرسى، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 4، ص 411 .

[40] .  حج:  39 ـ 40 .

[41] . ر. ک : مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ج 7 ، ص 87 ؛ ابن هشام نیز به نقل از عروة بن زبیر و جمعى از علما مى گوید: این آیات، اولین آیاتى است که طى آن به پیامبر صلى الله علیه و آله اذن جنگ و جهاد با کافران داده شده است. ر. ک: السیره النبویّه، ج 2 ، ص 110.

[42] .  همان.

[43] .  حج:  41 .

[44] .  نور:  36 ـ 37 .

[45] . ر. ک: تفسیرالمیزان، ج 15، ص 126 و 142 ؛ همچنین ر. ک: سیماى مسجد، ص 42 و 43 .

[46] .  توبه:  18 .

[47] .  شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه،  ج 3 ، ص 496 باب 17 از ابواب احکام المساجد، روایت 3 و نیز ر. ک: شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 1 ، باب فضل المساجد و حرّمتها، ص 237، رقم 714 .

[48] .  ر. ک:  رحیم نوبهار، سیماى مسجد،  ص 47 و 48 .

[49] .  وسائل الشیعه،  ج 3 ، ص 493 ، باب 14 از ابواب احکام المساجد، روایت 1 .

[50] .  فتال نیشابورى، روضه الواعظین، چاپ مؤسسه اعلمى، بیروت، ص 370 .