گروه : مباحث کلی مسجد
شماره : 168
تاریخ : یک شنبه, 22 تیر 1399
ساعت : 11:49:37
قبسى از اسرار عرفانى مسجد

 چکیده

در این مقاله پس از ذکر مقدمه اى کوتاه با استناد به روایات و احادیث، مسجد را زیارتگاه موحدان شناسانده و معناى عمارت مسجد تبیین گردیده و با اشاره به معبد در اسلام و دیگر ادیان الهى، مسجد کانون پرستش خالصانه، خانه ذکر و یاد خدا دانسته شده و تأکید پیشوایان دین بر جنبه هاى عبادى مسجد و بر لزوم به جا آوردن نمازهاى واجب و مستحب در مسجد تأکید گردیده است. همچنین از دعا در مسجد و فضیلت ذکر و یاد خدا در آن یاد شده و سکونت در جوار عرش، پاداش اهل مسجد معرفى شده است.

     در این مقاله، سازنده مسجد ولى اللّه  و مسجد بازار آخرت و برترین مکان ها در زمین شناسانده شده است و با استناد به روایتى از تسبیح زمین براى انسان هاى مسجدى یاد شده است و در حدیث دیگرى از حضرت رسول صلى الله علیه و آله آمده که: اگر دیدید شخصى مرتب به مسجد رفت و آمد مى کند به ایمان وى شهادت دهید.

     بدینسان مسجد و حضور در آن افزون بر پاداش اخروى، داراى آثار و مواهب معنوى بر آدمیان است.

 

1 . مسجد، سراى معشوق

مسجد کانونى درخشان است که انوار تابناک الهى را برگستره زمین مى پراکند: «المساجد انوار اللّه »؛ مسجد جایگاه دعا و بازگشت به سوى خداوند در طوفان هولناک حوادث
جانکاه و غم هاى طاقت فرساست.[1] مسجد، برترین و گرامى ترین مکان هاى زمین است آن سان که دوستداران و اهل مسجد نزد خداوند دوست داشتنى و گرامى اند.[2]

         مسجد، در جایگاه اصیل خویش بنایى است مبارک، فرخنده و به دور از کژى و گمراهى، چنان که اهل مسجد نیز مبارک و فرخنده و برکنار از ضلالت و گمراهى اند.[3] خداوند مهربان به یمن وجود مسجدیان، فرو فرستادن عذاب وخشم خویش را بر جامعه اى که در سایه دست یازیدن به گناه و سرکشى، شایسته کیفر گشتند، به تأخیر مى افکند.[4]

         موحدان شیعه و خداجوى، مسجد را زیارتگاهى ملکوتى مى دانند:

      «ألا طوبى لعبد توضأ فى بیته ثم زارنى فى بیتى...».[5]

         مسجد در نگاه آنان بارگاه خاص دوست[6] و مهمان سراى حضرت حق است.[7] ضیافت کده اى که میزبان آن خداوند است[8] و دست لطف و نوازش او جان و دل مهمان را مى نوازد. آنان در این بارگاه الهى با عبادت خالصانه و در سایه لطف خاص حق به قرب وى نایل مى آیند. در دستیابى به این آرزوى بلند آن سان برآمد و شد به مسجد و انس و آشنایى با خانه دوست پاى مى فشرند که گویى مسجد خانه آنان است.

          در این حضور عاشقانه، شب و روز براى آنان یکسان است. تاریکى شب و دیجور و سختى و رنج پیمودن راه، زبون تر از آن است که آنان را از حضور در مسجد باز دارد. چه آنان نیک مى دانند که هرگام متواضعانه اى در مسیر آمد و شد به مسجد خود نشانى از بندگى و خاکسارى به آستان و سراى معبود است.[9]

         مسجد براى اهل ایمان، بازار آخرت است.

      «المساجد سوق من اسواق الآخرة».[10]

 

2 . عمارت مسجد آبادانى ویرانه دل خویش

رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:

      «هنگامى که خداوند متعال مشاهده نماید اهل سرزمینى راه زیاده روى  در گناه و سرکشى را پیش گرفته اند اما در میان آنان سه گروه از مؤمنین یافت  مى شوند، آنان را ندا دهد که اى اهل عصیان! اگر چنین نبود که در میان شما  گروهى از مؤمنین براى جلال من با یکدیگر دوستى و محبت ورزند و گروهى  دیگر با نماز خود زمین و مساجد مرا آباد کنند و گروهى دیگر که سحرگاهان  براى خوف از من استغفار نمایند، عذاب خویش را بر شما نازل مى نمودم  و به شما توجهى نداشتم».[11]

         در حدیث دیگرى ایشان مى فرمایند:

      «اذا رایتم الرجل یعتاد المساجد فاشهدوا له بالایمان لان اللّه  یقول:  انما یعمر مساجد اللّه  من آمن باللّه ».[12]

     «اگر دیدید شخصى مرتب به مسجد رفت و آمد مى کند به ایمان وى  شهادت دهید؛ زیرا خداوند متعال مى فرماید: تنها کسانى مساجد خدا را آباد  مى کنند که به خداوند ایمان داشته باشند».

          از این روایت شریف استفاده مى شود که باطن اهتمام به تعمیر مسجد، تلاش براى ساختن دل خویش است. پس خوشا به حال سازندگان مسجد و آبادگران ملک دل.

 

3 . ترجیح خواسته معشوق بر خواسته خود

در حدیثى متواتر از رسول خدا صلى الله علیه و آله آمده است:

      «اعطیت خمسا لم یعطها احد قبلى، جعلت لى الارض مسجدا  و طهورا...».[13]

     «پنج چیز به من عطا شده که به هیچ یک از پیامبران پیشین داده نشده،  از جمله آنها این است که همه زمین براى من، مسجد و خاک آن،  وسیله طهارت است...».

          این حکم، افزون بر آن که تخفیفى بزرگ براى امت پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم است؛ گویاى نکته اى لطیف نیز هست. عارفان وارسته، در سخنان خویش بدین نکته اشاره نموده اند. یکى  از عالمان الهى در این باره مى گوید:

      «وقتى پروردگار هر جایى را که ما اختیار مى کنیم و به او نسبت مى دهیم  و آن را محل ملاقات قرار مى دهیم و آن جا در محضرش حاضر مى شویم  و زیارتش مى کنیم، براى ما مسجد قرار دهد و با ما همان طور که مى خواهیم  رفتار فرماید، معنایش این است که تعیین مجلس ملاقات و حضور را  به اختیار ما واگذار فرموده و این از بزرگترین بزرگوارى هاست».[14]

         به هر روى، براى امت پیامبر خاتم صلى الله علیه و آله وسلم همه زمین، پرستشگاه است؛ ولى مسجد، جایگاهى خاص و محضرى ویژه است که معشوق و محبوب حقیقى عالم، آن جا را بر سایر امکنه براى ملاقات ترجیح مى دهد و کلام عاشق است که جایى غیر از پسند محبوب را اختیار نکند.

          در حقیقت، کسى که مسجد را براى نماز انتخاب مى کند، خواسته خدا را برخواسته خود ترجیح داده و مکانى را براى ملاقات برگزیده است که محبوب بیشتر مى پسندد.

 

4 . فقط یاد او رواست

زینت مسجد با طلا و نقاشى کردن آن، خرید و فروش، قضاوت کردن، اقامه حدود در مسجد، راه دادن دیوانگان به مسجد، بلند کردن صدا، به زبان آوردن سخنان بیهوده، اعلام اشیاى گمشده و پیدا شده  و امورى از این دست، هر یک مى تواند انسان را از توجه شایسته به نماز و عبادت و خداوند باز دارد. از همین رو از انجام دادن آنها در مسجد نهى شده است.

          پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم خطاب به شخصى که در مسجد اعلام مى کرد چیزى را گم کرده است و هم خطاب به کسى که در مسجد به تراشیدن تیر مشغول بود، فرمودند:

      «... انها لغیر هذا بنیت...».

      «مسجد براى کارهاى دیگرى ساخته اند».[15]

         از چنین سخنان گهربارى به روشنى استفاده مى شود که مسجد در اسلام، محلى براى عبادت و یاد خداست.

          پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله وسلم خطاب به کسى که در مسجد شعر مى سرود فرمودند:

      «... انما نصبت المساجد للقرآن».[16]

     «... مساجد را براى قرآن خواندن ساخته اند».

          و در مقام بیان فضیلت مسجدسازى مى فرمایند:

      «من بنى مسجدا لیذکراللّه  فیه بنى له بیت فى الجنة».[17]

     «اگر کسى مسجدى را به این انگیزه که یاد خدا در آن شود، بنا نهد،  خانه اى در بهشت براى او ساخته مى شود».

          این روایات بیانگر آن است که در مسجد باید تنها یاد او ـ جل اسمه ـ را روایت و از غیر یاد او پرهیز کرد.

 

5 . سائل باید از خانه خود به خانه کریم رود!

از پاره اى روایات چنین بر مى آید که دعا در مسجد، داراى فضیلتى ویژه است؛ تا آن جا که حتى از عبادت هایى همچون تلاوت قرآن کریم، برتر به شمار آمده است.

          معاویه ابن عمار مى گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: دو نفر به مسجد وارد مى شوند و در یک زمان به نماز مى ایستند. یکى بیشتر به تلاوت قرآن مى پردازد و دیگرى بیشترى وقت خود را دعا مى خواند و هر دو در وقت معینى از مسجد خارج مى شوند، کار کدام یک از این دو برتر است؟ امام فرمودند:

      «عمل هر دو داراى فضیلت است».

          راوى مى گوید: به امام گفتم: مى دانم که هر دو عمل نیکو و داراى فضیلت است. امام فرمودند:

      « دعا برتر است. آیا سخن خداوند متعال را نشنیده اید که فرموده است:  دعا کنید تا خواسته هایتان را اجابت نمایم؛ آنان که از عبادت من سرپیچى  مى کنند به زودى با حالت خوارى و زبونى به دوزخ وارد مى شوند».

          آنگاه امام سه مرتبه فرمودند:

      «سوگند به خدا که دعا برتر است، آیا دعا همان عبادت نیست؟  و سه مرتبه نیز فرمودند: سوگند به خدا، دعا مهمتر است».[18]

         امام صادق علیه السلام فرموده اند:

      «هرگاه حاجتى از خداوند دارم، هنگام ظهر براى دعا،  به مسجد مى روم».[19]

         سرّ این کار با مثالى معلوم مى شود: حاجتمندى که در خانه خود بنشیند و از دیگران توقع مشکل گشایى داشته باشد، چه قدر تفاوت دارد با حاجتمندى که از خانه خود بیرون و به درخانه کریمان و بزرگواران رود و از آنان با اصرار کمک بطلبد!

          ماجراى پناه بردن ابولبابه به مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم به خوبى، بیانگر ارزش دعا و توبه در مسجد است و این راز را روشن مى کند. ابولبابه همان کسى است که در جنگ بنى قریظه دچار لغزش شد و از سر بى دقتى طرح پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم را درباره یهودیان بنى قریظه افشا نمود. او پس از آگاهى از خطاى خویش، بى درنگ به مسجد آمد و هفت یا پانزده شبانه روز خود را به یکى از ستون هاى مسجد بست؛ تا این که خداوند توبه او را پذیرفت.[20]

         لذا در روایات آمده است که:

      «.. جاء رجل الى النبى صلى الله علیه و آله وسلم فقال: من خیر اهل المسجد؟ فقال:  اکثرهم للّه  ذکرا...».[21]

 

         مردى به حضور پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم آمد و پرسید: در میان اهل مسجد، برترین آنها چه کسى است؟ پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم فرمود: آنان که بیش از دیگران به یاد خدا هستند.

 

6 . عالَمیان براى اهل مسجد تسبیح مى گویند

تسبیح گفتن زمین براى انسان مسجدى یکى دیگر از آثار و برکات رفت و آمد به مسجد است.

          امام صادق علیه السلام فرمود:

      «کسى که به سوى مسجد گام برمى دارد بر هیچ خشک و ترى پا  نمى گذارد مگر این که از زمین اول تا هفتم براى او تسبیح مى گویند».[22]

         این روایت به دو صورت ممکن است معنا شود:

          1 . مراد از تسبیح زمین براى افراد مسجدى آن است که زمین، خداوند متعال را تسبیح مى گوید ولى ثواب آن نصیب انسان مسجدى مى شود.

          2 . تسبیح آسمان و زمین و سایر موجودات تنها براى ذات حق تعالى نیست، بل آنان بندگانى را که به قصد تعظیم شعائر الهى و یا هر انگیزه الهى دیگرى به سوى مساجد مى شتابند، نیز مى شناسند و ستایش مى کنند و براى او تسبیح مى گویند.

          اگرچه معناى نخستین، ترجیح دارد. از درگاه خداوند بارى تعالى مى خواهم که عشق و مهر مسجد را در دل هامان جلوه اى نو بخشد؛ تا مساجد، این ستارگان درخشان زمین و انوار تابناک الهى، آن سان که باید بر گستره خاک چهره بنمایند و پرفروغ تر از گذشته فرا روى حق جویان پرتو افکنى کنند.

 

پی نوشت ها:


[1] .  وسایل الشیعه، شیخ حرعاملى:  ج 5 ، ص 263 ، روایت 3 .

[2] .  وسایل الشیعه، شیخ حرعاملى:  ج 12 ، ص 344 ، روایت 1 .

[3] .  مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى:  ج 3 ، ص 355 ، روایت 2 .

[4] .  همان:  ص 366 ، روایت 3 .

[5] .  وسایل الشیعه:  ج 1 ، ص 268 ، روایت 5 .

[6] .  وسایل الشیعه:  ج 3 ، ص 422 ،روایت 1 تا 5 .

[7] .  وسایل الشیعه:  ج 3 ، ص 84 .

[8] .  همان:  ص 268 ، روایت 5 .

[9] .  وسایل الشیعه:  ج 3 ، ص 483 ، روایت 2 .

[10] .  مستدرک الوسایل، میرزا حسین نورى:  ج 3 ، ص 361 ، روایت 13 .

[11] .  مستدرک الوسایل:  ج 3 ، ص 367 ، روایت 3 .

[12] .  مستدرک الوسایل:  ج 3 ، ص 362 ، شماره 18 .

[13] .  وسایل الشیعه: ج 3 ، ص 423 ، روایت 2 .

[14] .  پرواز در ملکوت، مجتمل بر آداب الصلوات امام خمینى سید احمد فهرى:  ج 3، ص 238 ، انتشارات نهضت زنان مسلمان، تهران، 1359 .

[15] .  وسایل الشیعه، حرعاملى:  ج 3 ، ص 496 ، باب 17 ، روایت 3 .

[16] .  وسایل الشیعه، حرعاملى:  ج 3 ، ص 493 ، روایت 1 .

[17] .  روضه الواعظین، فتال نیشابورى، مؤسسه اعلمى، بیروت:  ص 307 .

[18] .  السرائر، ابن ادریس حلى:  ج 3 ، ص 551 .

[19] .  بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسى:  ج 47 ، ص 347 ، شماره 44 .

[20] .  مغازى، محمد بن عمر واقدى:  ص 383 .

[21] .  وسایل الشیعه، شیخ حرعاملى:  ج 4 ، ص 1182 ، باب 5 ، روایت 2 .

[22] .  وسایل الشیعه:  ج 3 ، ص 383 ، باب 4 ، حدیث 1 .