گروه : مقالات فروغ مسجد
شماره : 165
تاریخ : شنبه, 21 تیر 1399
ساعت : 15:59:32
نقش مسجد در سلامت روانى جامعه

پیش گفتار

یکى از موضوعاتى که بشر را رنج داده و مى دهد و زندگى انسان را به تلخى مى کشاند، اضطراب و افسردگى در مسیر زندگى است. انسان دوست دارد سطح بهداشت روانى خویش را بالا برده و ارتقا بخشد و در این راستا تلاش مى کند از ابزار مناسب بهره مند شود.

          پرسش مهم این است که آیا مسجد در کاهش اضطراب و نگرانى بشر تأثیر دارد؟

          آیا مى تواند افسردگى او را از بین برده، موجب ارتقاى بهداشت روحى و روانى او گردد؟

          در پاسخ باید گفت: آرى، مسجد نقش مهم و کار ساز در زمینه آرامش و برطرف ساختن نگرانى بشر دارد.

          زیرا که جایگاه ارتباط با خدا و ذکر و نماز است و نماز یاد خدا را در دل ها زنده مى کند و با یاد او دل انسان آرامش مى یابد، این حقیقتى است که قرآن آن را در یک جمله کوتاه «ألا بذکر اللّه  تطمئن القلوب» بیان نموده است.

          در این مقاله موضوع فوق را به صورت کوتاه مورد توجه قرار داده، به آن پرداخته ایم.

 

اهمیت مسجد در اسلام

مسجد در اسلام از همان آغاز تأسیس براى برگزارى عبادت و یاد خدا بوده است، و ارتباط تنگاتنگ مسجد با بهترین جلوه عبادت ـ یعنى نماز ـ بر کسى پوشیده نیست.

          در فرهنگ اسلام پیرامون اهتمام به مسجد و توجه به آن تأکید زیادى شده است،  خواندن نماز در مسجد بویژه به صورت جماعت ثواب و اجر فراوانى دارد و خداوند بهترین مکان روى زمین را به عنوان خانه خود و مسجد الحرام یاد نموده و نماز در آن جا را مورد تأکید قرار داده است.

          پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله نیز اول کارى که انجام داد در محله «قبا» در آستانه ورود به مدینه، ساختن مسجد بود و سپس در مدینه نیز، مسجدالنبى را بنا نمود.

          از سوى دیگر سفارش به نماز در منابع اسلامى و آیات و احادیث به طور آشکار به چشم مى خورد، به یک نمونه از آن در قرآن کریم اشاره مى کنیم:

      «و اقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنت یذهبن السیئات  ذلک ذکرى للذکرین».[1]

     «و نماز را در دو طرف روز و اوایل شب بپادار، (زیرا) بدرستى که کارهاى  نیکو (همچون نماز)، بدى ها را محو مى کند، این (فرمان)، تذکرى است   براى اهل ذکر».

          بنابراین رابطه انسان با نماز باید یک رابطه جدى و پایدار و شبانه روزى و همیشگى باشد!

          اکنون نقش مسجد را ـ با توجه به این که جایگاه ارتباط با خدا است ـ در کاهش اضطراب و افسردگى و ارتقاى سطح بهداشت روانى بشر، مورد بحث قرار مى دهیم.

 

آرامش گمشده بشر در جهان امروز!

همیشه اضطراب و نگرانى یکى از بزرگترین بلاهاى زندگى انسان ها بوده و هست، و مشکلات ناشى از آن در زندگى فردى و اجتماعى به طور کامل محسوس است.

          همیشه آرامش یکى از گم شده هاى مهم بشر بوده و به هر درى مى زند تا آن را پیدا کند، به طورى که اگر تلاش و کوشش انسان ها را در طول تاریخ براى پیدا کردن آرامش جمع آورى کنیم، خود کتاب بسیار بزرگى خواهد شد.

          بعضى از دانشمندان مى گویند: به هنگام بروز بعضى از بیمارى هاى واگیردار مانند «وبا» از هر ده نفر که در ظاهر به سبب وبا مى میرند بیشتر آنان به دلیل نگرانى و ترس است، و تنها گروه اندکى از آنان در حقیقت به جهت مبتلا شدن به آن بیمارى از بین مى روند.

           به طور کلى «آرامش» و «دلهره» نقش بسیار مهمى در «سلامت» و «بیمارى» فرد و جامعه و سعادت و بدبختى بشر دارد، و چیزى نیست که بتوان از آن به آسانى گذشت، و به همین دلیل تاکنون کتاب هاى زیادى نوشته شده که موضوع آنها فقط نگرانى و راه مبارزه با آن، و طرز بدست آوردن آرامش است.

          تاریخ بشر پر از صحنه هاى غم انگیزى است که انسان براى تحصیل آرامش به هر چیز دست انداخته و در هر وادى گام نهاده، و تن به انواع اعتیادها داده است.

 

عوامل نگرانى و پریشانى

          1 ـ گاهى اضطراب و نگرانى به خاطر آینده تاریک و مبهمى است که در برابر فکر انسان خودنمائى مى کند، احتمال زوال نعمت ها، گرفتارى در چنگال دشمن، ضعف و بیمارى و ناتوانى و درماندگى و احتیاج، همه این ها آدمى را رنج مى دهد، اما ایمان به خداوند قادر متعال، خداوند رحیم و مهربان، خدایى که همواره کفالت بندگان خویش را بر عهده دارد مى تواند این گونه نگرانى ها را از میان ببرد و به او آرامش دهد که تو در برابر حوادث آینده درمانده نیستى، خدایى دارى توانا، قادر و مهربان.

          2 ـ گاه گذشته تاریک زندگى فکر انسان را به خود مشغول مى دارد و همواره او را نگران مى سازد، نگرانى از گناهانى که انجام داده، از کوتاهى ها و لغزش ها، اما توجه به اینکه خداوند، غفار، توبه پذیر و رحیم و غفور است، به او آرامش مى دهد، به او مى گوید: عذر تقصیر به پیشگاهش بر، از گذشته عذرخواهى کن و در مقام جبران برآى، که او بخشنده است و جبران کردن ممکن.

          3 ـ ضعف و ناتوانى انسان در برابر عوامل طبیعى و گاه در مقابل انبوه دشمنان داخلى و خارجى، او را نگران مى سازد که من در برابر این همه دشمن نیرومند در میدان جهاد چه کنم؟ و یا در مبارزات دیگر چه مى توانم انجام دهم؟

          اما هنگامى که به یاد خدا مى افتد و به قدرت و رحمت او تکیه مى زند، قدرتى که برترین قدرت ها است و هیچ چیز در برابر آن یاراى مقاومت ندارد، قلبش آرام مى گیرد، با خود مى گوید: آرى من تنها نیستم؛ من در سایه خدا، بى نهایت قدرت دارم!

          قهرمانى هاى مجاهدان راه خدا در جنگ ها، چه در گذشته، چه در حال، و سلحشورى هاى اعجاب انگیز و خیره کننده آنان، حتى در آنجایى که تک و تنها بوده اند،  بیان گر آرامشى است که در سایه ایمان پیدا مى شود.

          هنگامى که با چشم خود مى بینیم و با گوش مى شنویم که افسر رشیدى پس از یک نبرد خیره کننده، بینائى خود را به کلى از دست داده و با تنى مجروح به روى تخت بیمارستان افتاده، اما با چنان آرامش خاطر و اطمینان سخن مى گوید که گویى خراشى بر بدن او هم وارد نشد است، به اعجاز آرامش در سایه ذکر خدا پى مى بریم.

          4 ـ گاهى نیز ریشه نگرانى هاى آزار دهنده انسان، احساس پوچى زندگى و بى هدف بودن آن است ولى آن کسى که به خدا ایمان دارد، و مسیر تکاملى زندگى را به عنوان یک هدف بزرگ پذیرفته است، و تمام برنامه ها و حوادث زندگى را در همین خط مى بیند، نه از زندگى احساس پوچى مى کند، نه همچون افراد بى هدف و مردد، سرگردان و مضطرب است.

          5 ـ عامل دیگر نگرانى آن است که انسان گاهى براى رسیدن به یک هدف زحمت زیادى را متحمل مى شود، اما کسى را نمى بیند که براى زحمت او ارج نهد و قدردانى و تشکر کند، این ناسپاسى او را شدیدا رنج مى دهد و در یک حالت اضطراب و نگرانى فرو مى برد، اما هنگامى که احساس کند کسى از تمام تلاش ها و کوشش هایش آگاه است، و به همه آنها ارج مى نهد و براى همه پاداش مى دهد دیگر چه جاى نگرانى و ناآرامى است؟

          6 ـ سوء ظن ها و توهم ها و خیالات پوچ یکى دیگر از عوامل نگرانى است که بسیارى از مردم در زندگى خود از آن رنج مى برند، ولى چگونه مى توان انکار کرد که توجه به خدا و لطف بى پایان او و دستور به حسن ظن که وظیفه هر فرد با ایمانى است این حالت رنج آور را از بین مى برد و آرامش و اطمینان جاى آن را مى گیرد.

          7 ـ دنیاپرستى و دلباختگى در برابر زرق و برق زندگى مادى یکى از بزرگترین عوامل اضطراب و نگرانى انسان ها بوده و هست، تا آنجا که گاهى عدم دستیابى به رنگ خاصى از لباس یا کفش و کلاه و یا یکى دیگر از هزاران وسائل زندگى ساعت ها و یا روزها و هفته ها فکر دنیاپرستان را ناآرام و مشوش مى دارد اما ایمان به خدا و توجه به آزادگى مؤمن که همیشه با «زهد و پارسائى سازنده» همراه است به همه این اضطراب ها پایان مى دهد، هنگامى که روح انسان «على وار» آن گونه وسعت یابد که بگوید:

      «دنیاکم هذه اهون عندى من ورقه فى قم جراده تقضهما».

      «دنیاى شما در نظر من بى ارزش تر از برگ درختى است که در دهان  ملخى باشد که آن را مى جود».[2]

          نرسیدن به یک وسیله مادى یا از دست دادن آن چگونه امکان دارد آرامش روح آدمى را برهم زند و طوفانى از نگرانى در قلب و فکر او ایجاد کند.

          8 ـ یک عامل مهم دیگر براى نگرانى، ترس و وحشت از مرگ است که همیشه روح انسان ها را آزار مى داده است و زآنجا که امکان مرگ تنها در سنین بالا نیست، بلکه در سنین دیگر مخصوصا به هنگام بیمارى ها، جنگ ها، ناامنى ها وجود دارد، این نگرانى مى تواند عمومى باشد.

          ولى اگر ما از نظر جهان بینى مرگ را به معنى فنا و نیستى و پایان همه چیز بدانیم (همان گونه که مادیون جهان مى پندارند) این اضطراب و نگرانى کاملاً بجا است، و باید از چنین مرگى که نقطه پایان همه آرزوها و موفقیت ها و خواسته هاى انسان است ترسید، اما هرگاه در سایه ایمان به خدا مرگ را دریچه اى به یک زندگى وسیع تر و والاتر بدانیم، و گذشتن از گذرگاه مرگ را همچون عبور از دالان زندان و رسیدن به یک فضاى آزاد بشمریم دیگر این نگرانى بى معنى است، بلکه چنین مرگى ـ هرگاه در مسیر انجام وظیفه بوده باشد ـ دوست داشتنى و خواستنى است.

          البته عوامل نگرانى منحصر به این ها نیست بلکه مى توان عوامل فراوان دیگرى براى آن نیز شمرد، ولى باید قبول کرد که بیشتر نگرانى ها به یکى از عوامل فوق باز مى گردد.

          و هنگامى که دیدیم این عوامل در برابر ایمان به خدا ذوب و بى رنگ و نابود مى گردد تصدیق خواهیم کرد که یاد خدا مایه آرامش دل ها است «الا بذکر اللّه  تطمئن القلوب».

 

ارزش یاد خدا (ذکر)

در زمینه ارزش ذکر و یاد خدا سخنى از حضرت على علیه السلام ـ بزرگ مرد عبادت و نیایش ـ مى آوریم، آن جاکه فرموده است:

      «همانا خداى سبحان و بزرگ یاد خود را روشنى بخش دل ها قرار داد،  تا گوش پس از ناشنوایى بشنود، و چشم پس از کم نورى بنگرد، و انسان  پس از دشمنى رام گردد. خداوند که نعمت هاى او گرانقدر است در دوره هاى  مختلف روزگار و در دوران جدایى از رسالت «تا آمدن پیامبرى پس از پیامبر  دیگر» بندگانى داشته، که با آنان در گوش جان شان زمزمه مى کرد  و در درون عقل شان با آنان سخن مى گفت.

      آنان چراغ هدایت را با نور بیدارى در گوش ها و دیده ها و دل ها  برمى افروختند، روزهاى خدایى را به یاد مى آوردند و مردم را از جلوه  و بزرگى خدا مى ترساندند.

      آنان نشانه هاى روشن خدا در بیابان هایند. آن را که راه میانه در پیش  گرفت مى ستودند و به رستگارى بشارت مى دادند و روش آن را که به جانب  چپ یا راست کشانده مى شد زشت مى شمردند و از نابودى هشدار مى دادند،  همچنان چراغ تاریکى ها و راهنماى پرتگاه ها بودند.

      همانا مردمى هستند که ذکر خدا را به جاى دنیا برگزیدند که هیچ  تجارتى یا خرید و فروشى آنها را از یاد خدا باز نمى دارد. با یاد خدا روزگارى  مى گذرانند و غافلان را با هشدارهاى خود، از کیفرهاى الهى مى ترسانند،  به عدالت فرمان مى دهند و خود عدالت گسترند، از بدى ها نهى مى کنند  و خود از آنها پرهیز دارند.

      با این که در دنیا زندگى مى کنند گویا آن را رها کرده به آخرت پیوسته اند.  سراى دیگر را مشاهده کرده، گویا از مسائل پنهان برزخیان و مدت طولانى  اقامت شان آگاهى دارند و گویا قیامت وعده هاى خود را براى آنان تحقق  بخشیده است. آنان پرده ها (پرده هاى آن جهان) را براى مردم دنیا  برداشته اند، مى بینند آنچه را که مردم نمى نگرند و مى شنوند، آنچه را مردم  نمى شنوند... .

      آنان نشانه هاى هدایت، چراغ هاى روشنگر تاریکى ها مى باشند.  فرشتگان آنان را در میان گرفته، و آرامش بر آنها مى بارند، درهاى آسمان  به روى شان گشوده و مقام ارزشمندى براى آنان آماده کرده اند. مقامى که  خداوند با نظر رحمت به آن مى نگرد و از تلاش آنها خشنود و منزلت آنها را  مى ستاید، دست به دعا برداشته و آمرزش الهى مى طلبند، در گرو نیازمندى  فضل خدا و اسیران بزرگى او هستند. غم و اندوه طولانى دل هایشان را  مجروح و گریه هاى پیاپى چشم هایشان را آزرده است. دست آنان به طرف  تمام درهاى امیدوارى خدا دراز است، از کسى درخواست مى کنند  که بخشش او را کاستى و درخواست کنندگان او را نومیدى نیست.  پس اکنون به خاطر خودت، حساب خویش را بررسى کن، زیرا دیگران  حسابرسى غیر از تو دارند».[3]

 

نماز بهترین وسیله براى یاد خدا

در برخى از آیات قرآن به یکى از فلسفه هاى مهم نماز اشاره شده است، و آن اینکه انسان در زندگى این جهان با توجه به «عوامل غافل کننده» نیاز به تذکر و یادآورى دارد، با وسیله اى که در فاصله هاى مختلف زمانى، خدا و رستاخیز و دعوت پیامبران و هدف آفرینش را به یاد او آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بى خبرى حفظ کند، نماز این وظیفه مهم را بر عهده دارد.

          انسان صبحگاهان از خواب برمى خیزد، خوابى که او را از همه چیز این جهان بیگانه کرده، مى خواهد برنامه زندگى را شروع کند، قبل از هر چیز به سراغ نماز مى رود، قلب و جان خود را با یاد خدا صفا مى دهد، از او نیرو و مدد مى گیرد، و آماده سعى و تلاش توأم با پاکى و صداقت مى گردد.

          باز هنگامى که غرق کارهاى روزانه شد و چند ساعتى گذشت و چه بسا میان او و یاد خدا جدایى افتاد، ناگاه ظهر مى شود و صداى مؤذن را مى شنود:

      «اللّه  اکبر!... حى على الصلوة...».

      «خدا از همه چیز برتر است، برتر از آنست که توصیف شود...  بشتاب بسوى نماز».

          به سراغ نماز مى رود در برابر معبود خود به راز و نیاز مى ایستد، و اگر گرد و غبار غفلتى بر قلب او نشسته، آن را شستشو مى دهد اینجا است که خدا در نخستین دستورات در آغاز وحى به موسى مى گوید نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى.

          جالب این که این آیه مى گوید: نماز را برپا دار تا به یاد من باشى، اما در آیه 28 سوره رعد مى گوید: ذکر خدا مایه اطمینان و آرامش دل ها است «الا بذکر اللّه  تطمئن القلوب» و در آیه 27 تا 30 سوره فجر مى فرماید:

       «یا ایتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربک راضیه مرضیه فادخلى فى  عبادى و ادخلى جنتى».

      «اى نفس مطمئنه بسوى پروردگارت بازگرد، در حالى که هم تو از او  خشنودى و هم او از تو خشنود، در زمره بندگانم درآى، و در بهشتم  گام بگذار».

          از قرار دادن این سه آیه در کنارهم به خوبى مى فهمیم نماز انسان را به یاد خدا وا مى دارد، یاد خدا نفس مطمئنه به و مى دهد، و نفس مطمئنه او را به مقام بندگان خاص و بهشت جاویدان مى رساند.

          بنابراین بهترین وسیله براى یاد خدا ارتباط با او به صورت نیایش است، زیباترین جلوه نیایش نماز است.

 

نماز و آرامش روان

نماز یکى از فرایض مهم اسلامى و مشتمل بر دو جنبه عقلانى و فوق عقل است. قسمت عقلانى نماز مقررات حساب شده و قابل سنجش است: غسل کردن، وضو گرفتن، مسواک دندان ها و مضمضمه و استنشاق از نظر پاکیزگى و نظافت، مباح بودن آب وضو و لباس نمازگزار و محل نماز از نظر نظم مالى در اجتماع، ترتیب اجزاء نماز انضباط در عمل، تشکیل جماعت از نظر تحکیم روابط دوستانه اجتماع، قیام و قعود و رکوع و سجود از نظر حرکات موزون بدنى، خواندن حمد و سوره و سایر اذکار از نظر تلقین هاى روانى و مطالبى نظیر این ها هر یک از نظر عقلى قابل محاسبه و اندازه گیرى است.

          ولى روح نماز و حقیقت آن، با محاسبه عقلى و عملى، قابل اندازه گیرى نیست، روح نماز قرب به خداوند و ربط روحانى با پروردگار است، نماز معراج مؤمن و مایه صفاى باطن و عامل اطمینان و آرامش روان است. نماز براى نمازگزاران خاضع و خاشع، بزرگترین پناهگاه معنوى است، حالت وجدانى و متعالى روانى نمازگزاران نه به زبان عقل قابل بیان است و نه با محاسبه علمى قابل اندازه گیرى است.

          حقیقت غیرقابل سنجش نماز است که ضمیر باطن را از ناپاکى و پلیدى تطهیر مى کند و نمازگزار را از گناه باز مى دارد. «ان الصلاة تنهى عن الفحشاء و المنکر».

           نیروى ناسنجیدنى ایمان و قدرت غیرقابل توصیفى که در باطن نمازگزاران با ایمان به وجود مى آید به قدرى شدید است که مى تواند تمام غرائز سرکش را مهار کند و از تندروى تمایلات جلوگیرى نماید و آدمى را انسانى پاک و شایسته بسازد. قدرت غیرقابل سنجش ایمان است که مردم معتقد و مؤمن را در خلوت و جلوت از انحراف و ناپاکى باز مى دارد.

          حالات روحانى مردان پاکدل و هیجان هاى درونى صاحبدلان در مناجات هاى نیمه شب در پیشگاه خداوند، ناسنجیدنى و غیرقابل توصیف است، ولى منشأ بزرگترین تحول روحى و تعالى روانى است، شجاعت، مالکیت نفس، صفاى دل، خیرخواهى. فداکارى، و خلاصه تمام سجایاى اخلاقى و انسانى در سایه ایمان و در پرتو نورانیت روان به دست مى آید.

          به یک حدیث توجه مى کنیم:

      «عن جعفر بن محمد علیه السلام عن ابیه عن جده، قال: قال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله:  اعظم العبادات أجرا أخفاها».

          امام صادق صلى الله علیه و آله از رسول اکرم علیه السلام روایت کرده است که فرمود:

      «بزرگترین پاداش براى عبادتى است که پنهانى و در خفا انجام شود».

          نیمه شب وقتى که مردم در بستر خواب آرمیده اند، تاریکى سراسر جهان را فراگرفته و سکوت همه جا حکم فرماست، خداپرستان، مردان با ایمان؛ به منظور دعا و تضرع در پیشگاه خداوند بزرگ بستر را ترک مى گویند.

          عشق سوزان خداپرستى و شعله فروزان ایمان از اعماق جان آنان زبانه مى کشد با شور و شوق وصف ناپذیرى وپو مى سازند، با خضوع و خشوع به حضور خداوند مى روند، حرف مى زنند، دعا مى کنند، اشک مى ریزند، بر خود مى لرزند، از خود بى خود مى شوند. لغزش هاى خویش را از خاطر مى گذرانند، عذر مى خواهند، استغفار مى کنند، با خدا پیمان درستى و درست کارى مى بندند، از او استمداد مى طلبند، و از قدرت زوال ناپذیر او کسب قدرت و نیرو مى نمایند.

          آن حالت روانى، آن هیجان درونى که در نیمه شب به مرد الهى دست مى دهد فوق علم است، فوق عقل است. واقعیتى است ناسنجیدنى، حقیقتى است غیرقابل توصیف، ولى اثر خیره کننده اش در تمام ذرات وجود آن مرد الهى آشکار است، در جسم و جان او طوفانى بر پا مى کند. روى تمام نیروهایش اثر مى گذارد، دلش را آرامش مى بخشد، به او شهامت  و شجاعت مى دهد. غرائزش را مهار مى کند، از گناهش باز مى دارد، دلش را خیرخواه و مهربان مى نماید، به او روح از خود گذشتگى و فداکارى مى بخشد. و خلاصه او راانسان کاملى مى سازد و تمام سجایاى انسانى را در روى بیدار مى کند و به فعالیت وا مى دارد.

          آن حالت پاک و نورانى، آن معنویت درخشان آسمانى، حقیقت تقواى کامل و هدف مکتب اسلام است.

 

چه خوش است یک شب بکشى هوا را

 به حضور خواهى زخدا خدا را

به خلوص خوانى ورقى زقرآن

 فکنى در آتش کتب ریا را

شود آن که گاهى بدهند راهى

 به حضور شاهى چو من گدا را

 

          نیاز به خدا با نیایش آشکار مى شود نیایش درخواست کمک و یک سرود عشق است. گویا خداوند به سخن آدمى گوش داده و پاسخ مستقیم مى دهد و تعادل روحى برقرار مى شود.   دنیا چهره خشن و ستمگر خود را از دست مى دهد و مهربان مى شود، نیروى عجیبى از درون ما سر بالا مى آورد، نیایش به انسان نیروى تحمل غم ها و گرفتارى ها را مى بخشد و او را امیدوار مى کند و به او قدرت استقامت و ایستادگى مى دهد.

          انس با خدا بشر را به ساحل امن و آرامش مى کشاند، آرى، کتاب آسمانى ما، قرآن با یک جمله کوتاه و پر مغز بهترین و نزدیکترین راه را نشان داده، و ما را براى حرکت در آن فرا خوانده و مى گوید:

      «بدانید که یاد خدا آرام بخش دل ها است».

          اى انسان!

          خداوند به تو کرامت بخشید و بر بسیارى از مخلوقات برترى داد!

          آنچه در آسمان ها و زمین است براى بهره مندى تو آفرید.

          منزلت تو نزد وى این گونه است که از میان موجودات جهان، تو را براى خود برگزید و بهشت ویژه اش را برایت آماده کرد!

          اکنون که آهنگ جهان، آهنگ حرکت بسوى اوست.

          و کاروان هستى رو بسوى او دارد.

          تصمیم تو چیست؟

          آیا در این راه قدم گذاشته اى؟!

           در پایان امیدواریم جامعه اسلامى، در پرتو حضور در مساجد که سنگرهاى مهم دین است، هر چه بیشتر از آرامش دل بهره مند شود.

 

پی  نوشت ها:


[1] .  هود: 11 ـ 114 .

[2] . نهج البلاغه: خطبه 224 .

[3] . نهج البلاغه دشتى: خطبه 222 .