پیشگفتار
این مقاله تلاشی است برای نشان دادن نقش مسجد در تعلیم و تربیت نوجوانان؛ با نگاهی به تاریخ اسلام می بینیم که تقریبا مسجد از ابتدا ظهور اسلام و به خصوص در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نقش مهم و پررنگی دارد و کارکرد آن فقط به عنوان مکانی برای خواندن نماز جماعت یا قرائت قرآن خلاصه نمی شود. تعلیم و تربیت مسلمانان و آشنایی با معارف دینی و علوم مختلف در مسجدصورت می گرفت. در تاریخ می بینیم که پس از اتمام بنای مسجد در شهرمدینه پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) یکی از یاران خود به نام مربدالتمر را مسئول آموزش در مسجد کرد.[1]
در این مقاله به بررسی ویژگی های دوران نوجوانی پرداخته می شود و بعد به تبیین تعلیم و تربیت نوجوانان و نقش خانواده و مسجد در این امر پرداخته می شود.
فرضیه ما در این مقاله این است که نقش مسجد در تعلیم و تربیت نوجوان تنها منحصر به جنبه های دینی و مذهبی نوجوانان است و نوجوان تنها می تواند برای ادای فرایض دینی و یافتن پاسخ سوالاتی در زمینه احکام دین به مسجد برود.
کلید واژگان: نوجوان، مسجد، تعلیم، تربیت
مبحث اول: ویژگی های دوران نوجوانی
نوجوانی را دورانی بین کودکی و بزرگسالی می گویند. بنا به نظری این دوران بین 12 تا 20 سالگی و طبق نظری دیگر بین11 تا 19 سالگی می باشد.
اما روان شناسان این دوران را به دو مرحله پیش از بلوغ و پس از آن تقسیم کرده اند:
از دیدگاه اسلام دوره نوجوانی دوره قوّت است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانی کودکی و پیری قرار گرفته است.[3]
این دوران بحرانی ترین مرحلی زندگی فرد است و بیشترین و عمیق ترین تغییر و تحولات در این دوره اتفاق می افتد. تاثیر این تغییرات بسیار زیاد و طولانی مدت است. اهمیت این دوران به این دلیل است که می توان گفت چارچوب و اساس شخصیت و هویت فرد در این دوران بنا گذاشته می شود. نوجوان تلاش می کند از خانواده خود مستقل باشد و تحت امر و فرمان والدین قرار نگیرد. او سعی دارد آزادانه برای خود الگو و نگرش جدیدی انتخاب کند.
این تحولات در همه جنبه های فردی از جمله جسمی، شناختی اخلاقی، اجتماعی، عاطفی ،روانی و ... ایجاد می شود. نوجوان در این برهه نسبت به دوران کودکی خود تغییرات زیادی را احساس می کند و همچنین پایه و بنیان شخصیت وهوّیت خود نسبت به سال های آینده را پایه گذاری می کند. پس در نتیجه این دوران، دوران تغییر و تحول نسبت به دوران کودکی و سازندگی و پایه گذاری نسبت به بزرگسالی است. نوجوان در خود حس و حالات جدیدی را تجربه می کند و این باعث نگرانی و استرس نسبت به وضع جسمی و ظاهری و همچنین نسبت به حالات جنسی ای که احساس می کند می شود.
یکی از تحولات بسیار جدی و مشخص در دوران نوجوانی رشد جسمی می باشد. این رشد جسمی به صورت سریع و نامتوازن اتفاق می افتد و اندام های بدن به صورت نا هماهنگی شکل می گیرد. کف پاها، انگشتان، دستها و بینی اولین قسمت هایی هستند که رشد جسمی از آنها آغاز می شود. اندازه، قد و وزن نیز در این دوران به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. این مورد در دختران و پسران متفاوت است. این ناهماهنگی و عدم تناسب باعث نگرانی وگوشه گیر شدن و عدم اعتماد به نفس در بین نوجوانان می شود.
تغییرات جسمی در دوران بلوغ افزایش می یابد. دوران بلوغ یکی از مهمترین تحولات جسمی و جنسی می باشد چون با شروع آن، دوران کودکی پایان می یابد. ژان ژاک روسو در کتاب امیل، بلوغ را تولد ثانوی می نامد. تغییرات جنسی بر اثر فعّال شدن غدد هیپوفیز،آدرنال(فوق کلیوی) و گناد ها(غدد جنسی) بوجود می آیند و ترشح هرمون های تستوسترون در پسرها و استروژن و پروژسترون در دخترها باعث رشد جنسی در آنها می گردد. به تبع آن تمایلات جنسی افزایش می یابد و بین عقل و نفس مبارزه در می گیرد. عقل به تقوی مایل است و نفس پای بند هوس است. تغییرات رفتاری نوجوان در این دوران به این صورت است که، او بسیار احساساتی، تندخو، زودرنج و حساس است و ممکن است از هرچیز کوچکی عصبانی شود. او احساس بزرگی می کند و سعی دارد در کارها به صورت مستقل عمل کند اما از طرفی خیلی زود احساس خستگی می کند و از زیر مسئولیت آن کار شانه خالی می کند. در نتیجه با انتقادات والدین و خانواده روبرو می گردد و اگر انتقادات مداوم باشد باعث عدم اعتماد به نفس او می شود و درنتیجه او نسبت به اطرافیان و خانواه بی اعتماد می شود و از آنها دوری می کند.
عوامل بسیاری در سرعت و نحوه به بلوغ رسیدن موثر هستند مانند؛ جنسیت، وراثت، عامل جغرافیایی، ساختمان بدن و روابط عاطفی، تغذیه و ...
این دوران، دوران تحول فکری و روانی نیز است افق فکری تغییر می کند و سریع گسترش می یابد. علایق و رغبت ها متعدد می شوند، حالات جدیدی روحی را تجربه می کند و بعضی از حالات قبلی نوجوان دورنی و مخفی می شوند. نوع تفکر در دوران کودکی یک تفکر انضمامی است یعنی برای درک هر چیزی باید مثالی در خارج آورده شود و کودک به صورت عینی آن مثال را دیده باشد. اما نوجوان قادر است با استدلال و استنتاج مفاهیم منطقی هم به نتیجه برسد. یعنی ذهن نوجوان توانایی تفکر انتزاعی را پیدا کرده است و قادر است که با مفاهیم صرف به تفکر بپردازد. ذهن متفکر نوجوان سعی دارد خود را از امور جزئی بیرون بکشد و به کلیات بپردازد.گرایش او به صورت ملموسی نسبت به مسائل معنوی و ماورالطبیعی بیشتر می شود. او سعی دارد بیشتر به مسائل ریشه ای و بنیادی بپردازد. به همین دلیل در این مقطع امکان درک علم مجرد، فرشتگان و خداوند برای او فراهم شده است. ذهن نوجوان آماده تفکر درباره دین و امور معنوی است. البته نوجوان در ابتدا به وسیله بزرگسالان با مبانی و اصول دین و آیین های نمادین و مراسم مذهبی آشنا می شود. و واکنش او نسبت به این موضوعات هم تا حد زیادی تحت تاثیر خانواده، مسجد و مدرسه است. خانواده در کنار مسجد می توانند نقش مهمی را در شناساندن درست مبانی دینی به نوجوان ایفا کنند.
نوجوان در دوره دبستان هر چیزی را به همان صورتی که برای او تعریف می شود می پذیرد و به شدت تحت تاثیر والدین و معلمان خود است اما در این دوره نوجوان دیگر آن کودکی نیست که به راحتی هر چیز را قبول کند و بپذیرد. او سعی دارد از دایره زمان و مکان هم فراتر رود و به شیوه خود به زندگی نگاه کند. فرضیه سازی این امکان را برای نوجوان فراهم می کند که هر امر فرضی را در نظر بگیرد وآن را بیازماید حتی اگر به آن فکر و نظر باور نداشته باشد و یا آن فکر با واقعیت منطبق نباشد.[4]
نوجوان همزمان با فرضیه سازی های خود به یک سری استدلالات منطقی و قیاسی نیز می پردازد یعنی در واقع سعی دارد این فرضیّات خود را با استدلالات و قضایایی که در نظر می گیرد ثابت کند. اودر این دوران می تواند برای هر موضوعی تئوری و قضایایی را مطرح نموده و با یک استنباط منطقی به نتیجه برسد. او در حوزه های دینی و اخلاقی هم سعی دارد به شیوه ای انتزاعی و عقلی بحث و استدالال کند. نوجوان با وجود قدرت فرضیه سازی و استدلال قیاسی این امکان را دارد تا با نگرش عمیق در درون خود به شناخت و آگاهی از خود دست یابد. این مرحله بسیار حساس و مهمی است. اگر نوجوان به یک شناخت درست و به دور از اغراق از خود برسد، این خودآگاهی و شناخت می تواند نقش ویژه ای در شکل گیری شخصیت او ایفا کند. رشد فرضیه سازی و خود آگاهی این قدرت را به نوجوان می دهد تا بتواند برای حال و آینده خود تصمیمات مهم و درستی بگیرد. میزان قدرت تصمیم گیری در یک نوجوان تاثیر به سزایی در آینده او دارد. البته داشتن این قدرت به تنهایی نمی تواند یک امتیاز محسوب شود، بلکه باید گفت تصمیم گیری بر مبنای عقل و با کمک تجربه ای که از بزرگترها به دست می آید می تواند به نتیجه درست برسد.
دیگر از جنبه روانی و فکری یک فرد نگرش او است. نگرش حالتی روانی و ذهنی است که آثار و پیامد آن در گرایش و حالت عملی انسان ظاهر می شود. نگرش و بینش یک نوجوان حالتی روانی و ذهنی است. یا به عبارت دیگر نگرش را می توان همان جهان بینی و نوع نگاه نوجوان نسبت به هرچیز تعریف کرد. (دوران نوجوانی دوران تکوین و شکل گیری نگرش است. نگرش دارای سه مؤلفه، عنصر شناختی و بینشی شامل اعتقادات، باورهای شخصی، عنصر احساسی و عاطفی و عنصر تمایل به عمل و آمادگی پاسخ گویی به شیوه خاص است.[5] در واقع نگرش یک نوجوان یک عنصر ارزشی و مداوم است. نوجوان برای نگرش خود ارزش و اهمیت خاص قائل است و به راحتی حاضر به تغییر آن نیست چون او آن را بر اساس شناخت و معرفت و به مرور زمان به دست آورده و ارزشی برابر با واقعیت برای آن قائل است. نقش خانواده جامعه و مسجد در شکل گیری این نگرش بسیار مهم است. این موارد می توانند به نوجوان کمک کنند تا او به یک بینش درست و مطابق با وافعیت دست یابد.
یکی از ابعاد و جنبه های تحوّل در دوران نوجوانی رشد اجتماعی می باشد. این رشد به استقلال از والدین، صمیمیت با دوستان، تعهدات و مسئولیت و نقش پذیری نسبت به جامعه می انجامد و برای نوجوانان در میان همسالان و بزرگسالان پایگاه اجتماعی فراهم می کند. در رشد اجتماعی خانواده، مدرسه و گروه همسالان نقش زیادی دارند. رشد اجتماعی یعنی بروز و ظهور کردن نوجوان در جنبه های مختلف، یعنی پذیرفتن نقش، انتظارات، تکالیف جدید و همچنین یعنی یادگیری و عمل کردن به الگوها و هنجارهای اجتماعی نو و تازه.
خانواده اولین محیط و اجتماعی است که فرد در آن قرار می گیرد. در واقع خانواده کانون و مرکز کنترل اولیه رشد اجتماعی فرد است. اولین تعاملات انسان به عنوان یک موجود اجتماعی با خانواده و اطرافیان او صورت می گیرد و همچنین نوع رفتار آنها در اعمال و اندیشه ها و احساسات و به طور کلی شخصیت فرد تاثیر گذار است.در واقع نگرش و وجدان فرد در بزرگسالی تا حدود زیادی تحت تاثیر رفتار والدین خود در کودکی می باشد.
پس از خانواده دومین مرحله اجتماعی شدن فرد، در مدرسه و نظام آموزشی انجام می شود، بنابراین بخش دیگری از شخصیت، گرایش ها و ارزش های فرد در این مرحله و در مدرسه شکل می گیرد.[6] فرد در مدرسه علاوه بر تربیت های شخصی و اخلاقی ،تعلیم هم می بیند یعنی به فرا گرفتن علوم و مهارت ها می پردازد. در واقع مدرسه محلی است برای تمرین عمل کردن بر اساس هنجارها است. نقش آموزگار در کنار خانواده به عنوان یک راهنما و الگو می تواند تاثیر بسزایی در جهت دهی به گرایش ها و واگرایی های نوجوانان داشته باشد. رفتار آموزگار و مربی بخصوص در پرورش هویّت دینی نوجوان و جذب او به حوزه های دینی بسیار مهم است.
گروه همسالان اجتماعی است که نوجوان در آن می تواند مستقل از خانواده بیاندیشد و آرمان ها و اعتقادات جدای از خانواده را برای خود انتخاب کند. در واقع خصیصه مهم گروه همسالان برای نوجوان این است که او می تواند به صورت مستقل و متکی به خود نقش ها را در گروه تجربه کند و خود را برای ورود به جامعه آماده نماید. نقش هر فرد در گرو همسالان اهمیت به سزایی در آینده و تعیین مسیر زندگی او دارد. به هر حال همسالان و نحوه تعامل آنها با او و چگونگی پذیرفتن مسئولیت و مشارکت دادن یک نوجوان در گروه و تشویق و تایید یا تکذیب و سرزنش های گروه همسالان نیز در رشد اجتماعی یا انزوا و کناره گیری فرد از جامعه بسیار تاثیر دارد.[7]
نقش عبارت است از مجموعه ای از رفتارها یا کارکرد جایی که برای فردی با یک موقعیت خاص و در یک زمینه اجتماعی خاص مناسب باشد[8]. نقش ها و هنجارهای اجتماعی تاثیر به سزایی در زندگی اجتماعی انسان دارد. از این رو می بایست در رشد شخصیت اجتماعی به آن توجه داشت. شناخت نقش در انتظام بخشی به عمل تاثیر به سزایی دارد. نامشخص بودن وظیفه به نوبه خود عامل ناهماهنگی و انجام ندادن تکالیف است. اختلاف میان بزرگسالان و نوجوانان گاه به دلیل عدم شناخت و گاه به دلیل مشخص نبودن نقش و وظیفه از سوی نوجوانان رخ می دهد. مسجد هم به عنوان یک محیط اجتماعی سالم در تبیین برخی از نقش ها و بسیاری از هنجارهای اجتماعی نقش مهم و خاصی را ایفا می کند. از این رو شناخت این نقش ها و هنجارها برای نوجوان از طریق مسجد یکی از بهترین راه های رشد اجتماعی است.
هر نقش برای انسان حقوق و تکالیفی را موجب می شود، یعنی با توجه به انتظاراتی که از نقش می رود حقوقی را برای او ثابت می گرداند. مسئله تناسب تکالیف یا وظایف یک نقش یکی از مهمترین مباحث در این حوزه است. تکالیف یا وظایف یک نقش یعنی مجموعه رفتارها و الگوهای عملی که از فردی که آن نقش را پذیرفته یا نقش به او نسبت داده شده است. انتظار می رود انجام دهد و حقوق یک نقش یعنی مجموعه الگو های عملی که فرد در نقش خاص خود انتظار دارد دیگران نسبت به او انجام دهند[9]. در مسئله نقش و شکل گیری آن در نوجوانان خانواده، مدرسه و مساجد موثر هستند.
اما از جنبه آسیب شناسی در مورد مسئله نقش ها، می توان به تعارض نقش ها اشاره کرد این تعارض زمانی به وجود می آیند که 1- شخص در چند موقعیت نامتجانس قرار دارد. 2- زمانی که یک فرد در یک نقش دارای انتظاراتی نامتجانس است. این همان تعارض درونی نقش است نوجوان به دلیل ناقص یودن درک اش ممکن است در این تعارضات دچار مشکل شود و نتواند به راحتی دست به انتخاب بزند. یعنی وقتی نوجوان در یک موقعیت قرار می گیرد که دو حالت نامتجانس برای او بوجود آمده یا در مقابل انتظارات نامتجانس و متداخل قرار گیرد دچار بحران و نگرانی می شود.
در دوران نوجوانی توجه نوجوان بیشتر به مسائل عقلی و ماورائی معطوف می شود و سوالات زیادی ذهن او را به خود مشغول می کند. او توجه خاصی نسبت به موضوعات ماورائی و عقلی پیدا می کند و می خواهد بداند از کجا آمده و به کجا می رود؟ برای چه به این دنیا قدم گذاشته است؟ برنامه و هدف واقعی او چیست و یا چه باید باشد؟ او در خود نیاز به پرستش و ارتباط با یک نیرو مطلق داشتن را احساس می کند. نوجوان در این دوران توجه و تمایل بیشتری به مسائل دینی و معنوی دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرمایند: به شما درباره نوجوانان به نیکی سفارش می کنم که آنها دلی دقیق تر و قلبی فضیلت پذیرتر دارند.
برخلاف تصور بسیاری که نوجوان را فردی بد خلق و ضد ازرش تلقی می کنند بر عکس باید بگوییم در این دوران فطرت و روح نوجوان هوشیارتر و حساس تر از هر زمان دیگری است. فضیلت، درستی، خیرخواهی و توجه به ایده های اخلاقی ویژگی هایی است که نوجوان توجه خاصی به آنها دارد. و سعی به عمل بر اساس آنها می کند. این اراده و تمایل اخلاقی می تواند توسط خانواده و محیط اجتماع و مسجد به خوبی تقویت شده و در مسیر درست خود رشد کند.
رشد روانی یکی دیگر از تحولات دوران نوجوانی است. مهمترین نشانه رشد روانی نوجوان توجه او نسبت به سوال مهمی چون، من کیستم؟ است و همچنین رسیدن به تعریفی از خود و شکل دهی هویّت و خود است.
تعیین هویّت مناسب و تعریف خود در دوره نوجوانی بدین معناست که نوجوان در میان این انتظارات و توقعات به انتخاب آگاهانه و خردمندانه بزند و خودی را انتخاب کند که با توانایی ها و انتظارات واقعی او سازگاری داشته باشد[10]. نوجوان برای رسیدن به یک خود واقعی دچار تردیدها و مشکلات فراوانی است. او دائما در معرض تجربه و تغییر موقعیت های گوناگون است مجبور به پذیرش نقش هایی متفاوت و حتی گاهی متضاد است. گاهی اوقات نوجوان ممکن است یک خود کاذبی را بپذیرد، یعنی خودی که با عواطف و روحیات و عقاید او متفاوت باشد و معمولا دلیل آن این است که نوجوان می بیند که خود واقعی او مورد پذیرش دیگران نیست و یا برای خوش آمد دیگران این خود را بپذیرد. در واقع هویّت نوجوان تا حد زیادی در تعامل با دیگران شکل می گیرد. نوجوان نسبت به من واقعی خود دچار تردید می شود و مدام در حال پرسش از خود است.
تکلیف مشخص نوجوان در این دوره این است که به تعریفی از خود دست یابد که منحصر به فرد و مجزای از دیگران باشد و سازگاری شخصی و اجتماعی را برای او فراهم کند و همچنین با تمایلات فطری او همسو و هم جهت باشد.[11]. عوامل موثر بر تعیین هویّت و شکل گیری آن در نوجوان بسیار هستند ولی چند عامل نقش پر رنگ تری دارند .مانند خانواده، گروه همسالان، محیط و فضای اجتماعی، ارزش ها و هنجارهای اجتماعی و الگوهایی که نوجوان برای خود انتخاب می کند.
از خصوصیات مهم نوجوان می توان، تحول گرایی، نشاط و شادابی، شجاعت و تهوّر و احساس از خود بیگانگی و ... نام برد. یکی از خصیصه های مهم نوجوان و جوان تحول خواهی و نوگرایی است. نوجوان مدام در تلاش است تا تحول و تغییر ایجاد کند و به یک موقعیت نو و جدیدی برسد. تازگی و طراوت یک ویژگی بارز او است. اگر جامعه این ویژگی را در مسیر درست راهنمایی کند می تواند به نتایج بسیار خوب و مفیدی دست یابد. نیرو و انرژی فراون در نوجوان باعث نشاط و شادابی او می شود. نوجوان به خاطر داشتن نیرو و قدرت روحی و جسمی نسبت به سنین دیگر از سر زندگی و طراوت خاصی برخوردار است. این روحیات باعث می شوند که او نسبت به کارهای گروهی و فعالیت های جمعی تمایل زیادی پیدا کند. نوجوان با شجاعت و تهوّر که یکی از خصوصیات او است دست به تغییرات و تحولات زیادی می زند و همیشه سعی دارد که به تغییر و تحول محیط اطراف و دنیای خارج بپردازد. نوجوان دارای روحیه ای لطیف و حساس است. او گاهی نسبت به اطرافیان و محیط خود احساس بیگانگی می کند و یک حس ناامنی و از خود بیگانگی وجود او را فرا می گیرد. شاید دلیل این بی هویتی گم کردن خود واقعی اش باشد که باعث شده تا نوجوان مدام کششی میان خود و دیگران و حتی اشیاء پیرامون خود احساس کند.
هویّت دینی یک جنبه یا یک بخش از هویت انسان است. هر انسانی به ذات دوستدار از پرستش و عبادت است و نیاز به پرستش یک معبود عالی و متعالی دارد و در واقع دین هم یک برنامه و یک طرح برای همین مقصود است. هویت دینی، رابطه میان آدمی و دین را تبیین می کند و پیامد تدوین آن، احساس تعهد و مسئولیت در قبال ارزش ها و باورها آن مکتب است[12]. اختلال در هویّت دینی باعث ضعف و سستی در دینداری می شود. چرا که بر اساس تعریف هویّت دینی ضعف در این هویّت باعث عدم تعهد و مسئولیت پذیری شخص در برابر ارزش ها و اعتقادات می شود و رابطه نوجوان با دین سست و آشفته می گردد، در نتیجه شخص در ارزیابی ارزش های دینی خود دچار مشکل شود.
مبحث دوم: تعلیم وتربیت نوجوانان و نقش مسجد در آن
تربیت از نظر لغوی یعنی پرورش و ساختن. از نظر تربیت فرق نمی کند که تربیت چگونه و برای چه هدفی است. یعنی درمفهوم قداست نخوابیده که بگوییم تربیت یعنی کسی را آن طور پرورش بدهند که یک خصایص ما فوق حیوان پیدا کند، بلکه تربیت جانی هم تربیت است و این کلمه در مورد حیوانات نیز اطلاق می شود.[13]
یکی از مفاهیم مهم و مرتبط با امر تربیت مفهوم هدایت است. مفهوم هدایت در تعلیم و تربیت از ارزش ویژه ای برخوردار است. بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت، هدایت و تعلیم و تربیت را دو مفهوم مترادف تلقی می کنند. سخن دیگر تعلیم و تربیت را همان هدایت فرد یا جامعه تلقی می کنند. پاره ای از مربیان هدایت را رسالت اساسی تعلیم و تربیت محسوب می دارند. کلمه هدایت مفهوم گسترده ای دارد معمولا گفته می شود که هدایت کردن یعنی کمک بفرد برای شناختن خود و محیط خویشتن. یکی از مفاهیم اساسی تعلیم و تربیت هدایت فرد است. در اینجا مراد از هدایت فرد هدایت او در جنبه های مختلف رشد شخصیت می باشد. همانطور که می دانید شخصیت آدمی جنبه های اساسی دارد معمولا چهار جنبه اساسی برای شخصیت آدمی مطرح می سازند. جنبه بدنی، عقلانی، اجتماعی و عاطفی اگر رفتار افراد را تحلیل کنیم می توانیم جنبه های عقلانی، اجتماعی و عاطفی را از هم متمایز سازیم. جنبه های بدنی محسوس ترین جزء شخصیت آدم است و از طریق مغز و سلسله اعصاب یا جنبه های دیگر ارتباط پیدا می کند. ادراک و شناسائی و مقایسه امور و اشیاء، تمیز اشیاء از یکدیگر، ازریابی و بررسی امور مختلف، پیش بینی و تخیل هم جزء جنبه عقلانی شخصیت فرد قرار می گیرند. سخن گفتن،آمیزش با دیگران، کارهای جمعی، همکاری، مخالفت، توافق و تشابه همه جزء جنبه اجتماعی شخصیت فرد محسوب می شوند. شادی و اندوه، خشم و ترس،محبت و نفرت، کینه و علاقه و اموری از این قبیل جزء جنبه عاطفی شخصیت آدمی قرار دارد.
در امر تربیت باید دو جریان مهم را مورد توجه قرار بدهیم:
1- تعلیم و تربیت با تفکر
2- تعلیم و تربیت به شیوه عادت دادن
تفکر و آگاهی داشتن از اعمال خود، یکی از ویژگی های مهم انسان است. انسان ها در حالت عادی و متعادل قبل از انجام هر کاری به تفکر و تعقل می پردازند. اما گاهی نیز واکنش های و اعمالی که نتیجه یادگیری فرد از افراد دیگر است از انسان سرمی زند. همین مورد باعث شده که بعضی از متخصصان تعلیم و تربیت به این فکر بیافتند که شیوه عادت دادن می تواند یک روش درست و کامل برای تربیت افراد باشد. اما به تدریج به این نتیجه رسیدند که این روش کاملی نیست و یا اینکه نمی تواند یک روش درست و مفید برای تمام طول زندگی افراد باشد. مثلا در دوران نوجوانی، افراد طالب تغییر و تازگی هستند و نمی توان مانند دوران کودکی به شیوه عادت دادن آنها را تربیت کرد یا به اعمالی وا داشت.
اما تعلیم و تربیت همراه با تفکر یک شیوه مفیدی است و تاثیر آن عمیق تر و درونی تر است. والدین و مربیان و مسئولین و امام جماعت مسجد با این روش می توانند کودک و نوجوان را به تفکر در اعمال خود وا دارند و کمک کنند که او قبل از انجام هر عملی به دلیل انجام آن فکر کند همچنین نوجوان خود در مورد نتیجه اعمالش به قضاوت بپردازد.
تغییرات ظاهری و فیزیولوژیک در بدن یک نوجوان گاهی باعث حساسیت بیش از حد نسبت به اندام خود و نگرانی و افسردگی نوجوان می شود. نوع و سرعت و اهمیت نسبی تغییراتی که صورت می گیرد در افراد مختلف متفاوت است. و به تبع این تغییرات، تحولاتی در خلق و خو و حالات عاطفی نوجوان بوجود می آید. هیجان، تند خویی، خیال بافی، میل به مباحثی و دوستی ها و وابستگی های عاطفی نوجوان از این موارد هستند.
یکی از جنبه های مهم تربیت جسمی، تربیت جنسی می باشد که متاسفانه مورد به توجهی قرار گرفته است. اغلب پدر و مادرها و مربیان مدرسه هم به دلایل مختلفی از انجام آن سرباز می زنند و گاها به بهانه هایی چون، ما نمی خواهیم پرده های حیاء و احترام از بین برود، از صحبت کردن و مشاوره به نوجوان جلوگیری می کنند . اگر ما مسئله جنسی را از لحاظ اهمیت در ردیف سایر فعالیت های انسانی قرار دهیم و آن را موضوع جداگانه ندانیم و صحبت از آن را گناه و موجب از بین رفتن حیاء ندانیم بسیاری از مشکلات امروز جامعه ما از میان خواهد رفت.
وظیفه والدین در این جا این است که ابتدا نوجوان خود را بشناسد. چرا که تربیت درست و صحیح جزء با شناخت درست و واقع بینانه نوجوان بدست نمی آید. والدین باید شیوه تربیت نوجوان خود را با توجه به تفاوت های فردی او انتخاب کنند. باید پسران و دختران را از 12سالگی از بلوغ قریب الوقوع خود آگاه ساخت. این وظیفه را پدر و مادر به عده دارند و هر گاه خود را برای انجام دادن آن قادر نمی بینند باید از مشاوران و متخصصان کمک بگیرند.
والدین و مربیان باید نوجوانان را از وقوع این تغییرات جسمی و جنسی، که آنان را غافلگیر و غالبا نگران می کند آگاه سازند و همچنین از ظهور برخی از انحرافات معمول غریزه جنسی جلوگیری کنند و هر گاه به چنین بحران هایی برخوردند، آنها را به راه راست باز آورند. مادر باید دختر خود را از وقوع عادت ماهیانه مطلع سازد. او باید این کار را قبل از اولین تجربه عادت ماهیانه انجام دهد تا دختر به دلیل نداشتن آگاهی دچار وحشت نشود. پدر هم به همین صورت باید با پسر خود صحبت کند تا او نیز از پیش آمدهایی نظیر احتلام شبانه نگران نشود.
وظیفه مسجد در امر تعلیم و تربیت جسمی و جنسی در کنار والدین و مربیان را می توان بیشتر در عملکرد و مشاوره های اما جماعت مسجد بررسی کرد. اطلاعات امام جماعت در زمینه های مختلف به خصوص زمینه های احکام دینی و فقهی می تواند کمک بسیار مفیدی هم برای والدین و هم برای نوجوانان باشد. مشاوره ها و نصایح روحانی مسجد می تواند در جهت تعلیم و تربیت نوجوان برای والدین راهگشا باشد. همچنین در مورد نوجوانان نیز راهنمایی ها و بیان مسائل و راه حل مشکلات به صورت خصوصی را می توان نقش موثر مسجد در تعلیم و تربیت جسمی و جنسی قلمداد کرد.
تعلیم و تربیت، فراگیری دانش ها، هستی شناسی، دین شناسی و معنویت، آگاهی از احکام شرعی و همچنین آشنایی با وظایف خود نسبت به خداوند و دیگر انسان ها از نیازهای معرفتی و شناختی یک نوجوان است.
ما در بحث تعلیم و تربیت فکری ومعرفتی با بینش، نگرش، باورها و اعتقادات یک فرد سرو کار داریم. همان گونه که در تعریف نگرش بیان کردیم، نگرش، مجموعه ای از شناخت ها، باورها و اعتقادات و داشته هایی که حاوی ارزشیابی های مثبت و منفی همراه با عنصر احساس و عاطفه است و باعث ایجاد رفتارهای معینی در انسان می شود. نگرش یک انسان ابتدا از طریق تقلید و به صورت اکتسابی از والدین ایجاد می شود و بعدها با اطلاعاتی که به دست می آورد آن باورها را مورد تایید یا تغییر قرار می دهد. نگرش یک شخص نسبت به چیزی می تواند مثبت یا منفی باشد. او نسبت به چیزهایی که وی را در برآوردن نیازهایش یاری رساند یا از رسیدن به او جلوگیری کند نگرش مثبت پیدا می کند و در مقابل اگر چیزی مانع تامین نیازهای فرد باشد نسبت به آن نگرش منفی پیدا می کند. علاوه بر این ها گروه های همسال که فرد در آنها عضو است نیز می تواند بر نگرش فرد تاثیر بگذارد و قسمتی از بینش و نگرش هر فرد تحت تاثیر گروه می باشد. قسمت دیگر تحت تاثیر شخصیت و هویّت فردی خود اواست.
اگر بخواهیم نگاهی دوباره به بحث بیاندازیم می بینیم که آغاز شکل گیری نگرش یک فرد ابتدا در خانواده است و کودک با تقلید از والدین و اطرافیان به یک نگرش اولیه و ابتدایی دست می یابد. بعدها در محیط هایی مثل مدرسه، گروه همسالان و ... با اطلاعات به دست آمده تغییر و تحولاتی در این نگرش ایجاد می کند. او نسبت به عوامل و موانع در تامین نیازها نگرش مثبت و منفی پیدا می کند. پس باورها و نگرش یک فرد همیشه می تواند تغییر کند اما این تغییرات در دوران نوجوانی شدیدتر و اساسی تر است و اصل و پایه این نگرش در همین دوران پایه گذاری می شود.
همان طور که در مباحث قبلی بیان کردیم ذهن انسان در دوران نوجوانی حالتی انتزاعی پیدا می کند و نوجوان که قبلا هر چیزی را بی چون و چرا می پذیرفت حالا برای هر حرف و عمل ما دلیل و استدلال عقلی می خواهد. او دیگر امر ونهی و الدین را بدون دلیل انجام نمی دهد.
نقش مسجد در این جا کمک به ایجاد یک بینش درست و مطابق با واقعیت است. مسجد این وظیفه را از دو راه می تواند به انجام رساند.
مسجد می تواند از طریق دادن اطلاعات مورد نیاز نوجوانان در زمینه های مختلف در تعیین بینش نوجوان تاثیر بگذارد. امام جماعت و مسئولین مسجد باید با برگذاری مباحث هستی شناسی و جهان شناسی و جلسات بحثی درباره مباحث دین و احکام دینی به ایجاد یک بینش درست در نوجوان کمک کنند. همانطور که در قبل بیان شد ذهن نوجوان حالت انتزاعی و استدلالی دارد و نوجوان به دنبال دلیل و علت هر چیز می باشد امام جماعت می تواند به عنوان یک مشاور پاسخ گوی سوالات نوجوانان در زمینه های عقاید، احکام و باورهای دینی باشد و با بیان دلیل و علت این باورها در ایجاد یک بینش و نگرش درست و عمیق در نوجوان تاثیر گذارباشد.
مسجد یک مکان به ذات مقدس و امنی است که می تواند بسیاری از انتظارات و نیازهای نوجوان را تامین کند. ارتباط با خداوند، امنیت و آرامش، داشتن روابط اجتماعی و شرکت در گروه های سالم و کارهای دسته جمعی و منبع مهم برای دریافت پاسخ سوالات متعدد از ویژگی های مهم مسجد است. مسجد و به طور خاص امام جماعت، می توانند با تامین این نیازها ما حس اعتماد نوجوان را جلب نمایند و با تکیه بر این اعتماد، بر بینش و نگرش و رفتار نوجوان اثر بگذارند و اگر نگرش نادرست و اشتباهی داشت آن را با دادن اطلاعات درست اصلاح کنند و بینش و نگرش جدیدی را از طریق تشویق و تحسین جایگزین نمایند.
رفتار اجتماعی فرد ابتدا در خانواده، گروه همسالان و مدرسه شکل می گیرد. فرد در دوران کودکی از والدین خود می آموزد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کند. رفتار وی در این مقطع تحت تاثیر شدید فضای خانواده و ارتباط اعضای میان آن با یکدیگر، فامیل و دوستان می باشد. والدینی که برای حقوق دیگران احترام قائل باشند و رفتاری به دور از تعصب، قهر و کینه توزی داشته باشند می توانند فرزندی سالم تحویل جامعه بدهند. شخصیت سالم در محیطی که اطمینان، وفاداری، محبت و الفت در آن معمول و حکمفرما هستند ایجاد می شود[14].
در دوران نوجوانی وابستگی و علاقه فرد نسبت به خانواده کاهش می یابد و تمایل او برای حضور در جامعه و گروه همسالان بیشترمی شود. رشد اجتماعی نوجوان در مدرسه با شرکت در گروه ها و انجام فعالیت های اجتماعی به میزان قابل توجهی افزایش می یابد. از نظر جان دیویی: مدرسه پلی است میان خانواده و جامعه. نوجوان در مدرسه به مقایسه موقعیت اجتماعی و تحلیلی خود و همسالان می پردازد و راه و رسم یک رقابت سالم و مفید را پیدا می کند.
خانواده با تبیین و عمل به هنجارها و قوانین اجتماعی کمک بزرگی به رشد اجتماعی نوجوان می کنند پدر یا مادری که با میل و رغبت به قوانین راهنمایی و رانندگی عمل می کنند، می توانند این قوانین را برای نوجوان خود درونی کنند و یک نوجوان سازگار با اجتماع تحویل جامعه بدهند. وظیفه خانواده این است که با دادن آزادی نسبی به نوجوان به و اجازه دهند تا در گروه های سالم همسال خود عضو شود و به پذیرش نقش های مختلف بپردازد تا آمادگی برای حضور در موقعیت های اجتماعی آتی را پیدا کند.
نقش مسجد در تربیت اجتماعی نوجوان بسیار مهم است. نوجوان از شرکت در نماز جماعت و جلسات بحث تا کلاس های آموزشی، گروه های علمی، فعالیت های گروهی و... می تواند در مسجد حضور داشته باشد. ما در مسجد تمام ویژگی های اجتماعی یک جامعه را می توانیم ببینیم. مسجد به عنوان یک محیط اجتماعی بسیار مهم در جامعه می تواند جنبه های متعدد اجتماعی یک فرد را تربیت کند. فرد در مسجد احترام به بزرگترها، سکوت یا صحبت کردن به موقع، عمل براساس قوانین اجتماعی، برقراری نظم و انظباط، برعهده گرفتن نقش ها و پذیرفتن مسئولیت های مختلف و ... را می آموزد. مسجد به عنوان محیطی خارج از خانه می توان نیاز جامعه پذیری و برقراری ارتباط و رشد شخصیت اجتماعی نوجوان را به عهده بگیرید و در این امر مهم کمک بزرگی برای خانواده و والدین باشد.
نوجوانی دوران اوج عواطف و احساسات است. شدت و تلون عواطف، هیجان، عدم کنترل خشم و عصبانیت از ویژگی های مهم روانی این دوران است. تعیین هویّت و یافتن خود واقعی دغدغه مهم ذهن و فکر نوجوان است. نوجوان برای شکل دهی به هویّت خود باید از انتظارات، توقعات، تردیدها، اشتباهات و خودهای کاذب فراوانی عبور کند. او باید به انتخابی آگاهانه و معقول دست بزند. وی برای رسیدن به خود واقعی و هویّت مطابق با فطرت و سرشت خود نیاز به راهنمایی و کمک اطرافیان دارد.
امام جماعت و مسئولین مسجد می توانند در این موقعیت بحرانی کمک بزرگی به نوجوان بکنند. در مرحله او روحانی مسجد باید نوجوان را با ویژگی ها و خصوصیات ذاتی و طبیعی خود به عنوان یک انسان آشنا کند. و بعد با گفتگوهای مستدل و منطقی به او کمک کن تا با در نظر گرفتن خصوصیات فردی به تعیین هویّت، شخصیت، نیازها و استعدادهای خود بپردازد. با توجه به این که مسجد یک مکان دینی و مذهبی است امام جماعت هم به عنوان نماینده دین، درنتیجه کمک های امام جماعت حتما در تربیت هویّت دینی نوجوان که یک جنبه از هویّت او است می تواند موثر باشد. نحوه رفتار و عملکرد والدین و به خصوص روحانی مسجد در حوزه دین و مسائل دینی می تواند تاثیر بسزایی در گرایش نوجوان به دین داشته باشد.
فرد در دوران نوجوانی، احساساتی، تند خو و حساس است. نوجوان به دنبال شناخت هویّت خود است و در این راه می خواهد آزاد باشد و به میل خود رفتار کند. او گاهی در تعریف شخصیت خود مبالغه و اغراق می کند و یا مغرور و خودپسند می شود. اخلاق ها و ارزش های خاصی برای او برجسته می شود و اهمیت می یابد مانند پاکدلی، قهرمان، رحم، شفقت و فداکاری.
والدین اولین الگوهای رفتاری و اخلاقی نوجوان هستند. پدر و مادر باید بدانند خواه نا خواه الگوی رفتاری آنها مورد تقلید فرزندان قرار می گیرد. پس اگر می خواهند یک فرزند خوش اخلاق و سازگار داشته باشند باید سعی کنند به گونه ای درست و صحیح رفتار نمایند.
نوجوان برای شکل دهی به هویّت اخلاقی خود مدام به دنبال الگو و تقلید از رفتار آن است. پس چه بسا بهتر است که مسئولین و امام جماعت با معرفی و تبیین الگوهای رفتاری بزرگی مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) وائمه اطهار: این خلاء را برای نوجوان پر کنند تا نوجوان در انتخاب خود دچار اشتباه نشود.
نتیجه
با بررسی این مقاله به این نتیجه می رسیم که مسجد تنها مکانی برای انجام مناسک دینی و فراگیری احکام شرعی نیست. نوجوان می تواند در رشد و پرورش همه جنبه های خود از مسجد و امام جماعت کمک بگیرد.
در زمینه رشد جسمی و جنسی نوجوان می تواند از طریق امام جماعت پاسخ سوالات شرعی و دینی خود را دریافت کند. نوجوان با حضور در مسجد نحوه رفتار اجتماعی و رعایت حقوق دیگران را می آموزد. محیط امن و آرامش مسجد می تواند تامین کننده نیازهای عاطفی و روانی او باشد. روحانی مسجد با بیان داستان ها و قصه هایی از زندگی ائمه می تواند به نوجوان در انتخاب یک الگوی رفتاری درست کمک کند.
به طور کلی مسجد می تواند به عنوان یک محیط امن و امام جماعت آن هم به عنوان یک مشاور فهیم والدین را در تربیت نوجوانان خود یاری رساند. این مهم به دست نمی آید مگر با کمک خود خانواده ها که با حضور در مساجد و تبیین درست ارزش های مسجد برای فرزندان خود رابطه ای صمیمی و نزدیک میان مسجد و نوجوانان خود ایجاد کنند.
فهرست منابع
کتب
مقالات
پی نوشت ها:
[1] - مقاله کارکرد علمی، آموزشی مسجد
[2] - عوامل جذب جوانان ونوجوانان به مسجد-ص28
[3] - روان شناسی ارتباط والدین با فرزندان-ص135
[4] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص39
[5] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص46
[6] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص51
[7] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص57
[8] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص57
[9] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص61
[10] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص72
[11] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد-ص 73
[12] - عوامل جذب جوانان و نوجوانان به مسجد- ص94
[13] - تعلیم وتربیت در اسلام
[14] - روان شناسی ارتباط والدین با فرزندان – ص171